آخرین خبرها
خانه / بایگانی/آرشیو برچسب ها : سيلاب

بایگانی/آرشیو برچسب ها : سيلاب

اشتراک به خبردهی

آه جنگل، دامن انسان را مي گيرد

بوته اي کنده شود، درختي بيفتد، سنگي از کوه کم شود، انسان به مرگ نزديک تر مي شود؛ اين واقعيت را حوادثي تائيد مي کند که صدمات جاني و مالي قابل توجهي به کشور تحميل کرده؛ از سيل هاي غافلگيرکننده اي مانند آنچه در روستاي سيجان اتفاق افتاد، بگيريد تا توفان ريزگرد ها و جنگ آب که بحران ساز شده است. در اين ميان، کارشناسان تاکيد مي کنند، رفتار نامناسب انسان با منابع طبيعي دليل اصلي چنين بحران هايي است؛ بحران هايي که هنوز برخي مسئولان از خطراتشان به طور کامل آگاه نشده اند، چراکه هنوز بر طبل توسعه ناپايدار مي کوبند.
نام روستاي سيجان با سيل گره خورده است. خيلي ها مي گويند سيلاب مرگبار سال گذشته بود که سيجان را معرفي کرد، چراکه پيش از آن، کمتر شخصي نام اين روستاي استان البرز را شنيده بود، اما پس از خود نمايي سيل ويرانگر همه سيجان را شناختند؛ ماجرايي که با مرگ هشت نفر از اهالي و خسارت مالي سنگين خاتمه يافت و حالاخيلي از اهالي روستا را براين داشته که براي حفظ منابع طبيعي و تکرار نشدن چنين حادثه اي تلاش بيشتري کنند و با کاشت درخت، ياد قربانيان اين حادثه را گرامي بدارند.
تپه هاي مشرف به روستا، پذيراي نهال هايي است که به ياد کشته شدگان سيل سيجان کاشته شده . کنار هر نهال، تابلوي کوچکي قرار دارد که روي آن نام يکي از قرباني ها حک شده است. اهالي روستا با کاشت اين نهال ها و ايجاد بوستان جاويدان سعي دارند ياد افرادي را زنده نگه دارند که در سيل سال گذشته، جانشان را از دست دادند.
رو به روي بوستان جاويدان و در دل تپه اي که مشرف به اين بوستان و روستاست، نهال هاي ديگري کاشته شده اند، با اين تفاوت که نهال ها اين بار به کودکان تازه متولد شده روستا تعلق دارند. در واقع اهالي روستا با کاشت اين درختان مي خواهند آينده کودکانشان را تضمين کنند.

    15 دقيقه مرگبار
اواخر تير ماه سال گذشته بود که سيل سيجان خبرساز شد. بارشي که منجر به اين سيلاب ويرانگر شد کمتر از 15 دقيقه زمان برد، اما چون تپه هاي مشرف به روستا پوشش گياهي مناسبي نداشتند و در بستر رودخانه نيز تغييراتي ايجاد شده بود، سيل طغيان کرد و حادثه ساز شد.
علي عليمرداني، از اهالي روستاي سيجان است.او همراه تعدادي ديگر از جوانان روستا نهال هاي بوستان جاويدان را کاشته و اين روزها نيز از آنها نگهداري مي کند. با اين جوان سيجاني، معاون منابع طبيعي و آبخيزداري استان البرز و يکي از اعضاي شوراي روستا به بوستان تازه سيجان رفتيم و با مرور حادثه سال گذشته از اهميت حفظ منابع طبيعي و تاثير آن بر کاهش چنين حوادثي صحبت کرديم.
آن روز عصر ابرهاي سرخ رنگي آسمان روستا را پوشاندند، خيلي طول نکشيدکه بارش باران شروع شد،اما ثانيه به ثانيه هوا توفاني تر و بارش ها بيشتر مي شد.
قطرات باران درشت تر مي شد. برخورد قطره هاي باران با شيرواني خانه ها صداي ترسناکي داشت. برخي از اهالي روستا فکر مي کردند تگرگ مي بارد، اما وقتي از پنجره خانه شان بيرون را نگاه کردند، فقط قطرات درشت باران به چشم مي خورد.
عقربه هاي ساعت 17 و 15 دقيقه را نشان مي داد،هوا تيره شده بود و صداي غير عادي باران و توفان دل خيلي از اهالي روستا را آشوب کرده بود. علي درباره آن روز مي گويد: بارش به حدي بود که انگار شيلنگ آب قطوري را مستقيم درون ناودان گذاشته بودند. قطرات درشت باران هم بي سابقه بود. به همين خاطر با دوربينم شروع به فيلمبرداري کردم.
خيلي زمان نبرد تا کارت حافظه دوربين علي پر شد. او ازحياط به خانه برگشت تا کارت حافظه ديگري بردارد، اما ناگهان زمين زير پايش لرزيد.
علي ادامه مي دهد: سريع خودم را کنار پنجره رساندم. باورکردني نبود. رودخانه روستا که حدود يک ماهي مي شد خشک بود، پراز آب شده بود؛ آب گل آلود و خروشاني که هرلحظه به حجمش اضافه مي شد.
چند دقيقه بعد رودخانه به حدي طغيان کرد که درختان حاشيه رودخانه را از ريشه کند و سنگ هاي بزرگ را جا به جا کرد.
او مي گويد: آب رودخانه خيلي بالاآمده و گل و لاي همه جا را گرفته بود. آن روز آب، خودروهايي را که نزديکش بودند، مثل قوطي کبريت جابه جا مي کرد.
اين حادثه حدود 15 دقيقه ادامه داشت، اما دراين مدت کوتاه، مرگ هشت نفر از اهالي روستاي سيجان رقم خورد.
علي مي گويد، اين هشت نفر از اقوام او بوده و همگي هنگام وقوع حادثه داخل خودروهايشان بوده اند.
وقتي سيل فروکش کرد، گل و لاي همه جا را گرفته بود، سنگ هاي بزرگ از دامن کوه به روستا رسيده بودند و خودروهايي که سيل جا به جا کرده بود به آهن پاره بدل شده بودند؛ آهن پاره هايي مچاله.

اگر اعتبار آبخيزداري مي رسيد…
ابراهيم فريدوني، عضور شوراي روستاي سيجان نيز حادثه سال گذشته را بي سابقه مي داند. او مي گويد بي توجهي به طرح هاي آبخيزداري يکي از دلايل چنين حوادثي است، چرا که از اواخر سال 82 درخواست اجرايي طرح و عمليات هاي آبخيزداري ارائه شده بود، اما چون به حدود هفت ميليارد تومان اعتبار نياز داشت و اعتبار لازم اختصاص پيدا نکرد، بموقع کاري انجام نشد.
فريدوني ياد آور مي شود، اگر اعتبارات لازم براي طرح هاي آبخيزداري فراهم شده بود، سيل سيجان خسارت زيادي به جا نمي گذاشت.

    منابع طبيعي، بستر حيات
در اولويت نبودن حفظ منابع طبيعي و نپرداختن به مسائلي مانند آبخيزداري، خسارات جبران ناپذيري به کشور وارد و زمينه را براي بروز حوادثي مانند سيل سيجان، اوشان فشم، کن و پاکدشت آماده مي کند؛ حوادثي که فقط سال گذشته اتفاق افتاد و در بسياري از آنها بارش در حد 15 تا 20 ميلي متر گزارش شد.
افزون براين مي توان از سيلي که سال 66 در گلابدره اتفاق افتاد، ياد کرد که باعث مرگ 300 نفر شد. اين درحالي است که حوضه گلابدره حدود 4000 هکتار وسعت داشت، اما در کلانشهر تهران و حوضه هاي آبخيز شمال آن که وسعتشان حدود 50 هزار هکتار برآورد مي شود، عمليات آبخيزداري در گرو تامين اعتبار است. به همين دليل کارشناسان هشدار مي دهند، اگر در چنين حوضه هايي فقط 20 ميلي متر بارش اتفاق بيفتد دست کم مرگ 10 هزار نفر را رقم مي زند.
مهدي فتحي، معاون منابع طبيعي و آبخيزداري استان البرز درباره اهميت حفظ پوشش گياهي مي گويد: پوشش گياهي، سبب جذب آب و کاهش وقوع سيلاب مي شود، چون براساس محاسبات انجام شده مي توان گفت، اراضي جنگلي، آب را 18 برابر بيشتر در خود نفوذ مي دهند. به نظر مي رسد وقوع سيلاب هاي اخير در استان هاي شمالي کشور مانند گلستان دليلي جز تخريب جنگل و منابع طبيعي ندارد.
او درباره نبود اعتبار نيز تاکيد مي کند، چنين مشکلاتي با اعتبار يک يا دو ميليارد توماني حل نمي شود. مشکل اصلي نگاه نادرست برخي مديران است که بايد اصلاح شود.
آن طور که فتحي مي گويد، مديريت آب با نگاه سازه محوري مناسب نيست، زيرا ديگر دوره سد سازي سپري شده است.
کارشناسان نيز معتقدند، بايد به جاي ساخت سد هاي بزرگ براي اجراي طرح هاي جامع آبخيز داري تلاش کرد،چراکه به اين شکل مي توان آب را ذخيره کرد و مانع جاري شدن سيلاب هاي ويرانگر شد.
فتحي ياد آور مي شود: در کشورمان 70 درصد تبخير آب داريم. به همين دليل حفظ پوشش گياهي و اجراي طرح هاي آبخيز داري بهترين راهکار حفظ آب است، چرا که به اين شکل آب در سفره هاي زيرزميني، نگهداري و در کنار حل مساله تبخير مشکل آلوده شدن آن نيز بر طرف مي شود.
اين درحالي است که کارشناسان کشورمان نسبت به مرگ سازه هاي آبخيزداري هشدار مي دهند. به عنوان مثال در مدت اجراي پنج برنامه اول توسعه حدود يک ميليون و 300 هزار مترمکعب عمليات سنگي و پنج ميليون مترمکعب عمليات خاکي آبخيزداري اجرا شده، اما نبايد فراموش کرد که عمر مفيد سازه هاي آبخيزداري حدود 30 سال است. به همين دليل بايد هشدار داد که حدود 90 درصد سازه هاي آبخيزداري عمر مفيد شان به پايان رسيده و کارايي لازم را ندارند.
بنابراين تا وقتي براي اجراي طرح هاي آبخيزداري، اعتبار لازم در نظر گرفته نشود بايد با هر بارش باران منتظر جاري شدن سيلاب و مرگ شهروندان بود.

مهدي آييني

خطر سيلاب و خشکسالي جدي​تر شد

آبخیزداری را باید مساله فراموش شده دانست؛ مساله‌ای که هزینه‌های سنگینی را تاکنون به کشور تحمیل کرده و می‌کند، برای نمونه در چند ماه گذشته فقط در پایتخت سیلاب‌های اوشان فشم، کن و پاکدشت جان و مال مردم را به بازی گرفت، اما این تنها خسارتی نیست که بی‌توجهی به آبخیزداری روی دست کشور گذاشته، زیرا رسوب‌گرفتگی سدهای بزرگ کشور نیز خطری جدی است که تامین آب شرب را در کلانشهرهایی مانند تهران با مشکل روبه‌رو کرده و وزارت نیرو را واداشته تا طرح انتقال آب از خلیج فارس و دریای عمان را به 17 استانی که در فلات مرکزی ایران قرار دارد، در دستور کار قرار دهد؛ اتفاقی که علاوه بر مشکلات زیست‌محیطی بالا رفتن هزینه تامین آب شرب را نیز در پی دارد.
​ دیروز به مناسبت هفته منابع طبیعی که قرار است از 12 تا 21 اسفند در کشور برگزار شود، نشستی خبری در اداره منابع طبیعی و آبخیزداری استان تهران برگزار شد.

در این نشست به روال سال‌های گذشته مسائلی مانند توزیع نهال رایگان بین شهروندان مطرح شد، اما این نشست حاشیه‌های پررنگ‌تر از متنی نیز داشت، مسائلی مانند جدی‌تر شدن خطرسیلاب، کاهش منابع آب و سرعت گرفتن روند بیابانزایی.

سدهای بیهوده

اغلب کارشناسان محیط‌زیست از سدهایی که بدون برنامه در کشور احداث شده‌اند به عنوان بلای جان محیط‌زیست یاد می‌کنند؛ بلایی که سبب شده آب به پایین دست سدها نرسد و شرایط این مناطق بحرانی‌تر شود.

این درحالی است که این سدها مانند گذشته قادر به تامین آب شرب مورد نیاز کشور نیستند؛ زیرا به طور میانگین نرخ رسوب در کشور حدود 2 درصد برآورد می‌شود و بر این اساس اگر سدی صد میلیون متر مکعب ظرفیت داشته باشد عمر مفیدش 50 سال خواهد بود. این در حالی است که در کشورهای موفقی که عملیات حفاظت از خاک انجام می‌شود، عمر مفید چنین سدی به 500 سال نیز می‌رسد.

حمیدرضا زکی‌زاده، معاون آبخیزداری منابع طبیعی استان تهران نیز دیروز مساله رسوب در سدهای کشور را جدی عنوان کرد و گفت: این مساله را در کلانشهرهایی مانند تهران باید جدی گرفت، زیرا آب شرب 12 میلیون سکنه آن از سد‌های کرج، لار، لتیان، ماملو و طالقان تامین می‌شود؛ سد‌هایی که بیش از 30 سال از عمرشان می‌گذرد.

علاوه بر این، تخریب‌هایی که در حوضه‌های آبخیز کشور انجام می‌شود روند رسوب را تشدید می‌کند، به همین دلیل تا چند سال آینده به طور حتم برای تامین آب شرب ساکنان استان تهران با مشکل روبه‌رو خواهیم شد.

این مساله کارشناسان وزارت نیرو را بر این داشته که به فکر انتقال آب از خلیج‌فارس و دریای عمان باشند تا به این شکل برای تامین آب شرب ساکنان فلات مرکزی کشور با مشکل روبه‌رو نشوند اما این مساله نیز عواقب زیست‌محیطی بسیاری در پی دارد.

زکی‌زاده یادآور شد: به عنوان مثال اگر آب شرب از طریق سدها برای هر مترمکعب هزار تومان هزینه داشته باشد، با انتقال آب از جنوب کشور این هزینه پنج تا ده برابر می‌شود با این حال وزارت نیرو در حال بررسی این طرح برای 17 استان مانند تهران است.

مرگ سازه‌های آبخیزداری

کارشناسان معتقدند برای بالا بردن بهره‌وری سدها باید آبخیزداری را جدی گرفت تا مجبور به اجرای طرح‌هایی هزینه‌بر مانند انتقال آب نشد. افزون بر این، با کنترل رسوب در بالادست سدها می‌توان به این مهم کمک کرد.

معاون آبخیزداری منابع طبیعی استان تهران درباره اقداماتی که تاکنون در این زمینه صورت گرفته عنوان کرد: طی پنج برنامه اول توسعه یک میلیون و 300 هزار مترمکعب عملیات سنگی و پنج میلیون مترمکعب عملیات خاکی آبخیزداری انجام شده است. این درحالی است که کارشناسان عمر مفید سازه‌های آبخیزداری را حدود 30سال برآورد می‌کنند به همین دلیل می‌توان گفت حدود 90 درصد این سازه‌ها کارایی خود را از دست داده‌اند.

سیل، تهران را می‌برد

نپرداختن به مساله آبخیزداری تاکنون خسارات جبران‌ناپذیری به کشور وارد کرده، خسارت‌هایی مانند سیلاب اوشان فشم، کن و پاکدشت که امسال به کشور تحمیل شد. جالب اینجاست که بارش‌های در حد 15 تا 20 میلی‌متر سبب جاری شدن این سیلاب‌ها شد.

زکی‌زاده یادآور شد: سال 66 نیز چنین بارشی در حوضه گلابدره که حدود 4000 هکتار وسعت دارد اتفاق افتاد و سبب ایجاد سیلاب و مرگ 300 نفر شد؛ این درحالی است که حوضه‌های آبخیز شمال تهران و شمیرانات حدود 50 هزار هکتار است، بنابراین اگر در این حوضه‌ها بارش 20 میلی‌متری داشته باشیم سیلابی ایجاد می‌شود که بر اثر آن دست کم ده هزار نفر جانشان را از دست می‌دهند.

این درحالی است که تاکنون اعتبار مناسبی در اختیار منابع طبیعی قرار نگرفته تا به وسیله آن بتوانند طرح‌های آبخیزداری را اجرایی کنند.

او ادامه داد: اگر در 500 هزار هکتار از اراضی کوهستانی استان تهران حدود 20 میلی‌لیتر بارش سیلابی داشته باشیم، یکصد میلیون متر مکعب آب سیلاب از دسترس خارج می‌شود و برای مهار آن دست‌کم باید یک میلیون مترمکعب عملیات سازه‌ای انجام داد. ایجاد هر متر مکعب سازه نیز حدود 200 هزار تومان هزینه دارد؛ یعنی برای چنین طرحی حدود 2000 میلیارد تومان اعتبار نیاز است.

این درحالی است که به گفته زکی‌زاده، طی برنامه‌های پنجساله تاکنون هر سال فقط سه تا چهار میلیارد تومان اعتبار برای این کار اختصاص داده شده است.

بنابراین کارشناسان معتقدند چنانچه دولت به معنای واقعی دغدغه حفظ محیط زیست را دارد و خود را زیست‌محیطی‌ترین دولت می‌داند، باید با حمایت از طرح‌های آبخیزداری مانع ساخت سد و انتقال آب از خلیج فارس، دریای عمان و دریاچه خزر شود.

تهران و خطر بیابانزایی

مساله دیگری که دیروز در نشست خبری اداره منابع طبیعی و آبخیزداری استان تهران به آن پرداخته شد، بیابانزایی در تهران و بحرانی‌تر شدن مساله ریزگردها بود، زیرا علاوه بر کانون‌های بحرانی که در ملارد و ورامین قرار دارد، باید اراضی اطراف فرودگاه امام خمینی را نیز جزو مناطقی به حساب آورد که در حال از دست دادن پوشش گیاهی خود و تبدیل شدن به کانون ریزگردها هستند.

قاسم حقانی، معاون فنی اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری استان تهران دراین باره گفت: در استان تهران اکنون70 هزار هکتار از اراضی ملارد تحت تاثیر فرسایش بادی است و حدود 600 هکتار از اراضی روستای «شش» این منطقه را نیز باید کانون اصلی ریزگردها دانست؛ اما چون به مردم تعلق دارد تاکنون نتوانسته‌ایم آنها را مدیریت کنیم.

افزون براین حدود 10 هزار هکتار از زمین‌های اطراف ورامین را باید کانون ریزگرد‌ها دانست، آن طور که حقانی توضیح داد روند بیابانزایی در کشور سرعت گرفته است، طوری که در جنوب شرق تهران، شهرری و اطراف فرودگاه امام نیز خطر بیابانزایی جدی است.

این درحالی است که دستگاه‌های مسئول در این حوزه نیز به وظایف خود برای مقابله با بیابانزایی عمل نمی‌کنند؛ برای نمونه حدود سه سال پیش قرار شد شهرداری، استانداری تهران و سازمان جنگل‌ها هر کدام پنج میلیارد تومان به این کار اختصاص دهند، اما هیچ کدام از این نهاد‌ها تاکنون به طور کامل سهم خود را پرداخت نکرده‌اند و اولویت‌های دیگری برای خود در نظر گرفته‌اند که در نهایت سبب مشکلات بیشتر برای شهروندان می‌شود.

بالا