ناآگاهی انسان روی زخمهای زمین نمک میپاشد، غفلتش شمشیری میشود تیز که بر پیکر زمین زخمهای تازه میزند، زمین کم زخم ندارد؛ زخمهایی که به دلیل ندانمکاری انسان درمان نمیشود تا زندگی نسلهای آینده نیز با مشکل روبهرو شود، ریشه درمان نشدن زخمهای زمین را باید در نبود برنامه آموزشی مناسب برای حفظ و استفاده درست از طبیعت جستوجو کرد، مساله مهمی که برخلاف تاکید قانون این روزها برای کمتر دستگاهی در اولویت قرار دارد.
سدها، رودخانهها را میکشند، جادهها جنگلها را. دود خودروها آبی آسمان را خط میزند، صدای گوشخراش اگزوزهایشان ترانههای پرندگان را، اینها گوشهای از ندانمکاری انسانهاست که باعث تخریب زمین و محیط زیست میشود، اما به نظر میرسد برنامهای برای کاهش این خطرات وجود ندارد، چراکه روز به روز به تعداد و وسعت چنین مشکلاتی اضافه میشود.
تهدیدها در حوزه محیط زیست هر روز رنگ و بوی جدی تری به خود میگیرد، زیرا خیلی از انسانها هنوز نمیدانند چطور باید با زمین رفتار کنند. این ناآگاهی در بین همه آدمها وجود دارد، فرقی نمیکند شغل و تحصیلاتشان چیست، چراکه هستند مدیران ارشدی که با تصمیمهای نادرست خود آسیب بیشتری به محیط زیست کشور تحمیل میکنند.
علت درمان نشدن زخمهای زمین را باید در ناآگاهی انسانها جستوجو کرد. افرادی هستند که هنوز یاد نگرفتهاند چطور باید با طبیعت برخورد کنند؛ به همین سبب اولویتهایشان اجرای برنامههایی است که قلب محیط زیست را نشانه میرود.
آموزش گمشده محیط زیست
گسترش بحرانهای زیستمحیطی گواهی است بر این که خیلی از انسانها نحوه تعامل با زمین را نمیدانند و از نقش خود در حفظ محیط زیست بیخبرند.
البته در این میان نمیتوان تمام تقصیرها را به پای عامه مردم نوشت، زیرا سیستمهای آموزشی و دستگاههای مسئول نیز آن طور که باید برای آگاهی انسانها به وظیفه شان عمل نمیکنند.
دکتر مجید عباسپور، استاد دانشگاه صنعتی شریف و رئیس انجمن متخصصان محیط زیست ایران نیز چنین نظری دارد. او در گفتوگو با جامجم با صراحت میگوید که هنوز کتاب درسی مناسبی با موضوع محیطزیست در مدارس و دانشگاههای کشور تدریس نمیشود. آن طور که او توضیح میدهد از سال 72 که شورای عالی حفاظت محیط زیست در کشور فعال شد برای رفع این مشکل قدمهایی برداشته شده، قدمهایی که هنوز راه به جایی نبردهاند. آن زمان مسئولان به این نتیجه رسیدند که مساله آموزشهای زیستمحیطی در ردههای مختلف تحصیلی نادیده گرفته شده و نمیتوان در کتابهای درسی تمام مقاطع تحصیلی، موضوعی درباره حفظ محیطزیست پیدا کرد و در سطح دانشگاه نیز اصلا کتابی با موضوع محیط زیست وجود نداشت.
قدمی مثبت، اما بیجان
توجه نکردن نظام آموزشی کشور به حفظ محیط زیست آن سال مورد توجه برخی اعضای شورای عالی حفاظت محیط زیست قرار گرفت و آنها تصمیم گرفتند دستکم یک کتاب با موضوع محیط زیست در دانشگاهها تدریس شود،
اما گذشت زمان ثابت کرد آنها در اجرای این تصمیم راه به جایی نبردهاند، چراکه اکنون نیز دانشگاههای کشور توجه خاصی به محیط زیست ندارند و در این میان فقط شرایطی ایجاد شد که براساس آن دانشجویان اجازه پیدا کردند یک درس دو واحدی را به شکل اختیاری انتخاب کنند.
رئیس انجمن متخصصان محیط زیست ایران نیز از تاثیرگذار نبودن این تصمیم گله میکند و میافزاید: متاسفانه این تصمیم جنبه الزامی پیدا نکرد و درسی به نام آلودگیهای محیط زیستی به عنوان درسی اختیاری ارائه شد.
او درباره علت اجباری نشدن این درس برای دانشجویان عنوان میکند: علت این که الزامی نشد این بود که تعداد واحدها در سطح کارشناسی تغییر پیدا کرد، بنابراین الزامی شدن آن با مشکل روبهرو شد.
اختیاری بودن این درس تنها نقطه ضعف این تصمیمگیری نیست، زیرا این درس در تمام دانشگاهها نیز ارائه نشده و بیشتر در رشتههای مهندسی مانند مکانیک به آن توجه میشود.
هرچند این روزها بحث مدارس سبز یا طرحهایی مانند یک ساعت با محیطبانان از سوی سازمان حفاظت محیط زیست مطرح میشود، اما منتقدان میگویند این طرحها نیز شعاری و نمایشی است، زیرا در مقام عمل تاکنون اتفاق تاثیرگذاری دراین حوزه رقم نخورده است. برای نمونه مدارس سبز به دلیل نبود اعتبار مناسب قادر به ارائه آموزشهای مناسب نیستند.
بنابراین میتوان گفت تاکنون قدمهای تاثیرگذاری برای گسترش آموزشهای زیستمحیطی در کشور برداشته نشده است.
ضعف آموزشهای کلاسیک
آموزشهای محیط زیستی از مقام حرف فراتر نمیرود، چراکه فقط با سخنرانی نمیتوان اهمیت حفظ محیط زیست را به افراد آموزش داد.
مجید عباسپور، استاد دانشگاه صنعتی شریف نیز معتقد است آموزشهای زیستمحیطی که در کشور ارائه میشود، آموزشهایی کلاسیک است که تاثیر مناسبی نمیگذارد و برای تغییر نگاه شهروندان به آموزشهای عمومی و فرهنگسازی نیاز است.
او ادامه میدهد: برای ارائه آموزشهای تاثیرگذار تاکنون تعداد انگشتشماری از محققان شناخته شده کشور اقدام کردهاند که فعالیتشان قابل قدردانی است.
منظور عباسپور محققانی هستند که از آموزههای دینی استفاده کردهاند تا فرهنگ حفظ محیط زیست را در کشور گسترش دهند. دراین بین تلاشهایی برای فرهنگسازی و ارائه آموزشهای زیستمحیطی در کشور شده، اما ناکافی نبوده است.
برای بهبود شرایط سازمان حفاظت محیط زیست باید نظارت مناسبتری بر اجرای چنین طرحهایی داشته باشد، چراکه نوشتن کتاب یاگنجاندن نکات زیستمحیطی در کتابهای درسی به تنهایی نمیتواند نقشی در حل شدن مشکلات زیستمحیطی کشور داشته باشد.
سازمان حفاظت محیط زیست باید با نظارت مناسب بر عملکرد دانشگاهها اطمینان پیدا کند که چنین درسهایی به تمام دانشجویان ارائه میشود یا برای تشویق دانشجویان به انتخاب چنین درسهایی تلاش کند.
جای خالی محتوای سبز
برخلاف تلاشهای دستگاههای مسئول هنوز جامعه به شناخت کافی و مناسبی برای حفظ محیط زیست دست پیدا نکرده به همین دلیل دستگاههای مسئول باید بیشتر تلاش کنند و سیاستهایشان را تغییر دهند. در واقع آنها باید از متخصصان با تجربه برای تدوین کتابهای درسی با موضوع محیط زیست استفاده کرده و مدرسانی را نیز برای ارائه این دروس به کار بگیرند که با مسائل محیط زیستی آشنایی کامل داشته باشند.
استاد دانشگاه صنعتی شریف دراین باره میگوید: باید کیفیت کتابهای درسی با موضوع محیط زیست را افزایش داد، چراکه اگر تاثیرگذار نباشند زمینه تغییر را در افراد ایجاد نمیکند.
علاوه بر این باید برای تولید محتوای مناسب نیز تلاش کرد، یعنی کتابهای آموزشی باید به شکلی طراحی و تنظیم شود که برای تمام دانشجویان در رشتههای مختلف جذاب باشند.
مشق احترام به زمین
آموزش و فرهنگسازی اثربخشترین فعالیتهایی هستند که میشود برای حفظ محیط زیست کشور دنبال کرد و این آگاهی را در جامعه افزایش داد که انسانها از منابعی استفاده میکنند که به نسلهای آینده نیز تعلق دارد به همین دلیل آنها باید احترام به محیط زیست را فراگیرند.
آموزشهای محیط زیستی را باید اساس توسعه پایدار دانست، زیرا تا زمانی که تمام انسانها نحوه تعامل درست با طبیعت را فرا نگیرند نمیتوان به حل مسائل زیستمحیطی امیدوار بود.
محمدحسین بازگیر، رئیس اداره حفاظت محیط زیست شهر تهران نیز معتقد است در محیط زیست نیز پیشگیری همیشه بهتر از درمان است. در واقع در شرایطی که سازمانهایی نظیر حفاظت محیط زیست از نبود اعتبار مناسب گله دارند میتوان با آموزش درست هزینههای حفاظت را کاهش داد و شرایطی ایجاد کرد که هر ایرانی برای حفظ محیط زیست کشور مانند یک محیطبان یا جنگلبان عمل کند.
برای این که شهروندان مانند محیطبان یا جنگلبان از منابع طبیعی کشور مراقبت کنند باید اجرای برنامه آموزشی مناسبی را در دستور کار قرار داد یعنی با آموزش و تلاش برای فرهنگسازی شرایطی ایجاد کرد که حفظ محیط زیست به دغدغهای همگانی بدل شود. اما فراهم کردن زمینه برای شکل گرفتن چنین باوری در بین شهروندان فقط با کمک متخصصان امکانپذیر است.
رئیس اداره حفاظت محیط زیست شهر تهران میگوید: فرهنگسازی در حفظ محیط زیست باید در بستری مناسب اتفاق بیفتد یعنی همان طور که به کودکانمان آموزش میدهیم چطور احترام بزرگترها را حفظ کنند یا احکام دینی را به آنهاآموزش میدهیم باید شرایطی ایجاد کنیم تا کودکان احترام به طبیعت را نیز فرا بگیرند. به این ترتیب اگر انسان یاد بگیرد به طبیعت احترام بگذارد به طور حتم به همنوعش نیز احترام خواهد گذاشت، اما انسانها زمانی به این دانش میرسند که وزارتخانهها و دستگاههای مسئول مانند سازمان حفاظت محیط زیست، آموزش و پرورش، علوم، تحقیقات و فناوری، ارشاد و صدا سیما توجه به محیط زیست را در اولویت برنامههای خود بگذارند.
بیشتر وزارتخانه و دستگاهها در حفظ محیط زیست مسئولند به همین سبب نباید انتظار داشت سازمان حفاظت محیط زیست در این حوزه به تنهایی عمل کند.
بازگیر در این رابطه به بند الف ماده 189 قانون برنامه پنجم اشاره میکند و میافزاید: بر این اساس تمام دستگاههایی که تمام یا بخشی از هزینههای خود را از طریق اعتبارات دولتی تامین میکنند موظفند در راستای نیل به توسعه پایدار برای عمومیسازی فرهنگ حفاظت از محیط زیست اقدام کنند.
آموزشهای ویژه
بین تمام دستگاههایی که در حفظ محیطزیست کشور نقش دارند باید توجه ویژهای با آموزش و پرورش و وزارت علوم داشت، زیرا این دو وزارتخانه به شکل مستقیم در تربیت افراد نقش دارند.
بنابراین باید به گونهای عمل کنند که وقتی افراد مقاطع تحصیلی مختلف را پشتسر میگذارند اطلاعات مناسبی درخصوص حفظ محیط زیست کشور به دست بیاورند.
رئیس اداره حفاظت محیط زیست شهر تهران میگوید دانشآموزان فقط یکی از این گروههایی است که آموزش و پرورش برای بالا بردن آگاهیهای زیستمحیطی آنها باید برنامه داشته باشد. او میگوید برنامههای آموزش و پرورش برای این گروه فقط نباید به کتابهای درسی محدود شود بلکه باید شرایطی فراهم آید که دانشآموزان بتوانند در کلاسهای فوقبرنامه و بازدیدهای علمی از نزدیک با اهمیت حفظ محیط زیست آشنا شوند. علاوه بر دانشآموزان، آموزش و پرورش هم باید برای آگاهسازی معلمان برنامه داشته باشد، زیرا تا زمانی که معلمان از دانش محیطزیستی مناسب برخوردار نشوند نمیتوانند راهنمای مناسبی برای دانشآموزان باشند.
افزون بر این میتوان از ظرفیتهای انجمن اولیا و مربیان نیز بهره برد و از این طریق برای آموزش والدین نیز تلاش کرد و با آگاه کردن والدین شرایطی ایجاد کرد که پای آموزشهای زیستمحیطی به خانهها نیز باز شود. برای حفظ محیطزیست نیاز به برنامه جامعی است که در آن وظایف تمام دستگاهها مشخص شده باشد در واقع فقط با اجرای دقیق چنین برنامهای میتوان دغدغه حفظ محیط زیست را در بین اعضای جامعه گسترش داد و امیدوار بود هر شهروند برای حفظ زمین در نقش محیطبان یا جنگلبان عمل کند.
مهدی آیینی