آخرین خبرها
خانه / بایگانی/آرشیو برچسب ها : حمايت

بایگانی/آرشیو برچسب ها : حمايت

اشتراک به خبردهی

موج سواري با ادعاي حمايت از محيط​ بانان

635646823685917009 (1)اوایل تیر گذشته بود که شهادت سه محیط‌بان کشورمان قصه پرغصه محیط‌بانان و جنگلبانان را سر زبان‌ها انداخت، اما با این‌که مدت زیادی از روزهایی که همه از مظلومیت محیطبانان و لزوم پرداختن به حق و حقوق پایمال شده آنها سخن می‌گفتند، نمی‌گذرد به نظر می‌رسد دیگر رسیدگی به امور محیط‌بانان به‌صرفه نیست؛ چراکه آنهایی که نگرانی خود را از وضع محیط‌بانان و جنگلبانان را مطرح می‌کردند بیشتر به دنبال منافع و مطرح کردن خودشان بودند، چون هنوز گرهی حتی کوچک از کار این افراد باز نشده است.

آن موقع سازمان حفاظت محیط‌زیست نیز برای این‌که از قافله عقب نماند، اعلام کرد لایحه حمایت از محیط‌بانان را به مجلس می‌فرستد تا به این شکل بتوان مشکلاتی که گریبان محیط‌زیست و محیط‌بانان را گرفته، حل و فصل کرد.

آن‌طور که مدیران محیط‌زیست گفته‌اند در لایحه حمایت از محیط‌بانان به مسائل قضایی، ‌حقوق و مزایا، ‌شیفت کاری و مسئولیت مدنی و حتی جذب محیط‌بان تازه‌نفس نیز پرداخته شده به همین دلیل آنها امیدوارند با تبدیل این لایحه به قانون، شرایط محیط‌زیست و محیط‌بانان کشور بهتر شود.

اواخر تیر امسال  نيز رئیس سازمان حفاظت محیط‌زیست در پنجمین نشست شورای اداری استان هرمزگان از این خبر داد که لایحه حمایت از محیط‌بانان به دولت ارائه شده و بزودی دولت آن را به مجلس می‌فرستد.

اما به نظر می‌رسد این لایحه برای هیات دولت در اولویت قرار ندارد یا محیط‌زیست به شکلی آن را تنظیم کرده که قابل ارائه نیست و مانند لایحه حمایت از حقوق حیوانات دوباره به محیط‌زیست برگشت داده می‌شود؛ به همین خاطر می‌توان گفت در مواقعی که به دلیل سوءمدیریت فشارها به سازمان محیط‌زیست بیشتر می‌شود، آنها از لایحه‌های حمایتی دم می‌زنند تا به نوعی کم‌کاری‌شان را لاپوشانی کنند. اگر غیر از این بود، بعد از فروکش کردن ماجراهایی که افکار عمومی را جریحه‌دار می‌کند، پیگیری این مسائل فراموش نمی‌شد .

این درحالی است که نمایندگان مجلس نیز از آماده نشدن لایحه حمایت از محیط‌بانان انتقاد کرده‌اند و در این مدت اعضای کمیسیون کشاورزی، آب و منابع طبیعی مجلس و فراکسیون محیط‌زیست مجلس بارها نسبت به آماده نشدن لایحه حمایت از محیط‌بانان اعتراض کرده‌اند.

افزون بر اين  مي توان پيش بيني کرد که لايحه حمايت از محيط بانان و يا حقوق حيوانات نيز اگر به مجلس برسد ​ در کميسيون هاي مجلس به فراموشي سپرده شود،چون نمايندگان مجلس نيز  مانند برخي از مسئولان يا کارشناسان بارها ثابت کرده اند که مسائل زيست محيطي زماني قابل توجه است که بتوان به وسيله آنها موج سواري کرد.

مهدي آييني

دست خالي قانون براي حمايت از کودکان

زیر سایه خشونت و آزار قد می‌کشند؛ کودکی‌شان در کارگاه‌های زیرزمینی رنگ پیری می‌گیرد؛ راه و رسم زندگی را در کف خیابان‌های سرد می‌آموزند تا حل نشدن مشکلاتشان به مشکلات جامعه دامن بزند، اینها بخشی از رنج کودکان بدسرپرست و بی‌سرپرست است که به‌دلیل نبود حمایت‌های قانونی و اجتماعی این روزها بیش از پیش عریان شده تا کارشناسان همچنان هشدار بدهند که آن‌طور که باید دغدغه‌های کودکان و نوجوانان در کشورمان جدی گرفته نمی‌شود، برای نمونه می‌توان به لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان که سال 88 از سوی قوه قضاییه به مجلس ارائه شد، اشاره کرد که هنوز فرصت مطرح شدن درصحن علنی را پیدا نکرده است.

 کودکانی که پدر و مادر دارند،اما انگار ندارند،کودکانی که مورد اذیت و آزار قرار می‌گیرند، اما صدای گریه‌شان هیچ جا شنیده نمی‌شود، کودکانی که به بیگاری یا کارهای خلاف قانون گمارده می‌شوند، اما چشم بینایی شاهد درد و رنج‌شان نیست.

قانون حمایت از کودکان بی‌سرپرست و بدسرپرست برای اولین‌بار سال 1353 در کشورمان تصویب شد در واقع برای حل شدن مشکلات کودکان قوانینی در کشور وجود دارد، اما کارساز نیست .برای نمونه می‌توان به قانون حمایت از کودکان و نوجوانان که 9ماده دارد و سال 81 به تصویب رسید نیز اشاره کرد.

لایحه‌ای در کما

با این حال رنج و شرایط ناگوار کودکان و نوجوانان زیادی این روزها در صفحات روزنامه‌ها روایت می‌شود،این بیانگر تاثیرگذار نبودن چنین قوانینی است به همین خاطر حدود اوایل سال 88 بود که قوه قضاییه لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان را به مجلس فرستاد؛ لایحه‌ای که برخی کارشناسان ادعا می‌کنند برای تنظیم آن، قوانین و مقررات 40کشور در این حوزه مرور شده است.

حسن موسوی‌چلک، رئیس انجمن مددکاران اجتماعی کشور در این‌باره می‌گوید: با گذشت چندین سال هنوز این لایحه در صحن مجلس مورد بررسی قرار نگرفته یعنی دو مجلس سپری شد، اما هنوز به قانون بدل نشده است.

آن‌طور که چلک بیان می‌کند، چنانچه این لایحه به قانون بدل شده و فقط 30درصد آن اجرایی شود بسیاری از مشکلات کودکان و نوجوانان برطرف خواهد شد. برای مثال با والدین بی‌مسئولیت و سهل‌انگار سختگیرانه‌تر برخورد می‌شود و هر نوع سوءرفتار و بهره‌کشی از کودکان به چشم قانون می‌آید و از آن بسادگی گذشت نمی‌کند.

به گفته رئیس انجمن مددکاران اجتماعی کشور، برای حل مشکل کودکان بدسرپرست نیاز است که آنها بموقع شناسایی شوند و مداخله مناسب در زندگی شان اتفاق بیفتد و خدماتی مانندآموزش و توانمند سازی به آنها ارائه شود.افزون براین باید خدمات حمایتی و اجتماعی مناسبی نیز برای آنها در نظر گرفت.

از اعتیاد تا ایدز

نبود قانون جامعی درخصوص حمایت از کودکان بدسرپرست و بی‌سرپرست سبب شده آسیب‌های اجتماعی زیادی آنها را تهدید کند به همین خاطر کارشناسان نسبت به گسترش آسیب‌هایی مانند ایدز و اعتیاد دربین این گروه هشدار می‌دهند و از این می‌گویند که افراد فرصت‌طلب از آنها برای رسیدن به اهداف شوم خود بهره می‌برند. برای نمونه کم نیستند والدینی که از کودکان خود برای قاچاق مواد مخدر استفاده می‌کنند یا کم نیستند کودکانی که از سوی سرپرستان خود مجبور به تکدیگری می‌شوند.

قاسم ساعدی، نماینده مجلس و دانش‌آموخته جامعه‌شناسی نیز در این‌باره توضیح می‌دهد: جامعه نباید در قبال کودکان و نوجوانان بدسرپرست اهمال کند. آن‌طور که او بیان می‌کند، حل نشدن مسائل کودکان و نوجوانان درآینده سبب گسترش آسیب‌های اجتماعی در جامعه شده و به این شکل هزینه بیشتری به جامعه تحمیل خواهد شد.

دست بسته مددکاران

کودکان بدسرپرست شاید لقب داشتن سرپرست را یدک بکشند، اما بیشتر مشکلشان از سرپرستان نامناسبی است که زندگی آنها را به چالش می‌کشند؛ چراکه بارها پیش آمده که مددکاران چنین کودکانی را از محیط‌های آسیب زا مانند کارگاه‌های زیر زمینی خارج کرده‌اند اما سرپرستان آنها به زور کودک خود را از بهزیستی پس گرفته و به محیط‌های کار برگردانده‌اند به همین سبب کارشناسان معتقدند باید قانون شفافیت بیشتری در این خصوص داشته باشد و والدینی را که فقط نام سرپرست را یدک می‌کشند، محدود کند.

به نظر می‌رسد چنانچه لایحه حمایت ازکودکان و نوجوانانی که از سوی قوه قضاییه به مجلس ارائه شده تصویب شود، چنین مشکلاتی کاهش یابد.

این در حالی است که قضاتی که با بهزیستی و پرونده‌های کودکان بدسرپرست در ارتباط هستند نیز باید به این مساله توجه کرده و با در نظر گرفتن حقوق کودکان نگذارند والدین سهل‌انگار آسیب بیشتری به کودکان بزنند و بسرعت آنها را پس بگیرند و بار دیگر شرایط سوءاستفاده از کودکان را فراهم کنند.

امین موقت‌هایی برای نجات کودکان

براساس قانون افراد می‌توانند سرپرستی کودکان و نوجوانان بدسرپرستی را که تا 16سال دارند نیز قبول کنند، اما مشکل اینجاست که افرادی که داوطلب داشتن فرزندخوانده هستند دوست دارند نوزادان را به فرزندخواندگی بپذیرند و در خانه‌های مردم معمولا به روی بچه‌هایی که والدین بدسرپرست دارند، بسته است در حالی که این کودکان بیشتر از بقیه نیاز به زندگی در کانون خانواده‌ای امن را دارند. چنین رویکردی سبب شده کودکان و نوجوانان شانس کمی برای برخوردار شدن از نعمت خانواده داشته باشند. به همین دلیل کارشناسان تاکید می‌کنند که برای رفع نیاز کودکان و نوجوانان بدسرپرست و بی‌سرپرست باید در جامعه فرهنگ‌سازی کرد.

ابراهیم غفاری، معاون امور اجتماعی بهزیستی استان تهران با بیان این که بیشتر کودکانی که در مراکز بهزیستی نگهداری می‌شوند بدسرپرست هستند، توضیح می‌دهد: برای این که این کودکان نیز طعم داشتن خانواده را بچشند باید فرهنگ امین موقت شدن را در جامعه گسترش داد تا افراد واجد شرایط، سرپرستی کودکان بدسرپرست را برای مدتی که والدین آنها در دسترس نیستند، قبول کنند. با توجه به اظهارنظر کارشناسان برای حمایت بیشتر از کودکان و نوجوانان، نمایندگان مجلس باید قوانین مناسبی وضع کرده و دست‌کم لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان را زودتر در صحن علی مجلس مطرح کنند، افزون براین دستگاه‌های حمایتی مانند بهزیستی و کمیته امدادنیز باید چتر حمایتی خود را گسترش داده و برای رفع نیازهای این گروه بیشتر تلاش کنند. این درحالی است که سازمان‌های مردم نهاد نیز می‌توانند برای گسترش فرهنگ امین موقت در جامعه برنامه‌هایی را طراحی و اجرا کنند.

 

 

مشکلات،‌ ازدواج را طلاق نمی‌دهد

مشکلات اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی؛ این روزها همه مشکلات با نام ازدواج گره خورده و سبب شده جوانان خود را از ازدواج دور ببینند؛ آن‌قدر دور که ازدواج جایی در رویای بسیاری از جوانان ندارد. در این میان، ندانم‌کاری برخی مسئولان در اجرای راهکارها شرایط را وخیم‌تر کرده، زیرا آنها برای پنهان کردن ضعف مدیریت خود، جوانان را متهم به ازدواج گریزی می‌کنند، غافل از این که اغلب جوانان به تشکیل خانواده تمایل دارند، اما وقتی کوهی از مشکلات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی راه آنها را سد کرده، نمی‌توان از آنها توقع داشت بدون همراهی جامعه از میدان مبارزه با این مشکلات، پیروز خارج شوند.

از فردا هفته ازدواج شروع می شود، هفته ای که قرار است در آن مسئولان توجه ویژه ای به مشکلات جوانان داشته باشند، مشکلاتی که هر روز ازدواج را برای آنها دست نیافتنی تر می کند. چند سالی است نام ازدواج با مشکل گره خورده و همه راهکارها برای رفع این مشکلات راه به جایی نمی برد، زیرا برنامه های اجرا شده یا غیر کارشناسی بوده یا از مقام وعده و حرف فراتر نرفته است.

گمشده در مسیر

دلیل اصلی حل نشدن مشکلات ازدواج را باید در نبود مسیری درست برای رسیدن به مقصد جستجو کرد. به زبان ساده تر باید اعتراف کرد در کشورمان طرح جامعی برای بهبود شرایط جوانان اجرایی نشده و بنابراین از ادامه پیدا کردن روند رشد طلاق و کاهش ازدواج نباید تعجب کرد.

غلامرضا قاسمی کبریا، کارشناس خانواده و ازدواج در گفت وگو با جام جم تاکید می کند: فضای انزوا در جامعه در حال رشد است و شرایط محلات کشور نیز تعریفی ندارد. در چند سال اخیر نتوانسته ایم مسائل آپارتمان نشینی را به شکلی حل کنیم که شهروندان با یکدیگر بیگانه نباشند، زیرا کاهش روابط اجتماعی و عاطفی در جامعه سبب شده افراد منزوی شوند . بنابراین تا زمانی که روابط اجتماعی بهبود پیدا نکند، نباید انتظار داشت چالش ازدواج در کشور سر و سامان یابد. باید یادآور شد شرایط در مدارس و دانشگاه ها نیز مناسب نیست، زیرا این مراکز تلاش زیادی برای بهبود روابط اجتماعی و عاطفی افراد نمی کنند، یعنی نظام آموزشی کشور آن قدر نتیجه محور شده که در آن به آموزش هایی که زیر بنای حفظ جامعه است، توجه نمی شود. بنابراین تا وقتی این غفلت ها ادامه دارد، باید برای حل مشکلات ازدواج جوانان به انتظار معجزه نشست.

ازدواج آسان در مقام حرف

این روزها مسئولان و مدیرانی که به ظاهر دغدغه ازدواج جوانان را دارند، در سخنرانی ها و همایش های مختلف، جوانان را به ازدواج آسان و آگاهانه تشویق می کنند، اما به نظر نمی رسد به شکل مطلوب از شرایط جامعه اطلاع داشته باشند، زیرا با یک حساب سرانگشتی می توان به این نتیجه رسید که ازدواج آسان نیز آسان نیست. برای شروع یک زندگی مشترک در پایتخت چنانچه زوجی جوان بخواهند آپارتمانی نقلی اجاره و جشنی ساده برگزار کنند، دست کم به 50 میلیون تومان در ابتدای کار نیاز دارند.

غلامرضا قاسمی کبریا:

تا زمانی که روابط اجتماعی بهبود پیدا نکند نباید انتظار داشت چالش ازدواج در کشور سر و سامان پیدا کند

قاسمی کبریا تصریح می کند: این که گفته می شود جوانان ازدواج آسان و آگاهانه داشته باشند، باید پرسید مسئولان چه کاری برای چنین رویکردی کرده اند، زیرا بجز طرح های حاشیه ای عملا کاری صورت نگرفته است.

باید تاکید کرد، تاکنون برخی مسئولان ازدواج را دغدغه خانواده ها به حساب آورده اند، اما برای حل مشکلات این حوزه باید نگاه ها تغییر کند و از مشکلات ازدواج به عنوان دغدغه اصلی زندگی اجتماعی یاد کرد، زیرا بی توجهی به این مهم، بحران های خطرناکی در پی دارد.

اصلاح روابط انسانی

برای حل ریشه ای مشکل ازدواج باید روابط انسانی را تصحیح و برنامه ای جامع را اجرایی کرد که هدف آن، ایجاد روابط عاطفی در جامعه باشد، زیرا روابط انسانی در جامعه به شکلی است که مدیران نیز با یکدیگر تعامل بین بخشی ندارند. به همین دلیل، مشکلات شهروندان حل نشده باقی می ماند.

کبریا خاطر نشان می کند: روابط انسانی موجود را باید تصحیح کرد تا مشکلات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی بر طرف شود.

برای ازدواج های پایدار باید شرایطی به وجود آورد که در آن، دختران و پسران برای تامین سعادت یکدیگر به ازدواج روی بیاورند، نه مسائل دیگر. رسیدن به این هدف فقط با ایجاد و گسترش روابط عاطفی شدنی است، چون تا زمانی که روابط ویترینی باشد، ازدواج بدون همسانی و همسویی شکل خواهد گرفت و پس از مدتی کوتاه به طلاق ختم خواهد شد.

مساله ای به نام خودمشغولی

در کشور نیاز به کار پایه ای برای حل مشکلات حوزه ازدواج احساس می شود،اما باید یادآور شد برخی مسئولان به اجرای کارهای نمایشی بیشتر تمایل دارند. در نظر گرفتن هفته ازدواج و تعیین نام برای روزها یکی از این کارهای نمایشی است که در برابر مشکلات جوانان به چشم نمی آید.

وی اظهار می کند: انتخاب نام برای روز ازدواج را باید خودمشغولی برخی مسئولان دانست. آنها خودشان را سرکار می گذارند چون این برنامه ها تاثیری در حل مشکلات بیرونی و درونی این سازمان ها ندارد. علاوه بر این، چنین مراسمی در محیط های درونی خود سازمان ها نیز بازخورد ندارد، چه برسد به جامعه. در این میان، می توان به پروژه مسکن مهر که با هدف حل مشکل مسکن جوانان ایجاد شد اشاره کرد، زیرا برخلاف انتظاراتی که وجود داشت، این پروژه نتوانست باری از مشکل ازدواج جوانان کم کند. بنابراین باید گفت این طرح نیز غیرکارشناسانه بود.

ایجاد موج عاطفی

به نظر می رسد، برای رفع مشکلات حوزه ازدواج، مسئولان باید بیش از پیش با یکدیگر همکاری کنند، زیرا این روزها بیشتر نهادها در کشور برای حل مسائل جوانان تلاش می کنند، اما چون به شکل جزیره ای عمل می کنند، نتیجه لازم را نمی گیرند. این در حالی است که اگر مدیری کارآمد، برنامه های آنها را مدیریت کند، مشکلات حوزه ازدواج حل شدنی است. این کارشناس خانواده و ازدواج یاد آور می شود: برای بهبود شرایط باید موج ایجاد کرد؛ موجی که روابط عاطفی شهروندان را بهبود ببخشد. روابط امروزی باید اصلاح شود و روابط اجتماعی با توجه به نیاز های روز، جای آن را بگیرد. به این ترتیب، وقتی مدیران و مسئولان برای تعامل با یکدیگر قانع شوند، نوبت به تقسیم وظایف می رسد، یعنی سهم تمام ارگان ها و نهادها مانند آموزش و پرورش، آموزش عالی و وزارت ورزش و جوانان مشخص می شود و تلاش آنها می تواند برای رفع مشکلات موج ایجاد کند. قاسمی کبریا عنوان می کند: چنانچه به مدل جدید روابط اجتماعی بی اعتنا باشیم شکست خواهیم خورد، زیرا نگاه سنتی جوابگو نیست و نگاه مدرن نیز قابل اعتماد نیست، بنابراین باید تلفیقی از این دو نگاه را در نظر گرفت. باید یادآور شد، بسیاری مشکلات عمده ازدواج جوانان را اقتصادی می دانند، اما عوامل ازدواج پایدار فقط مادیات نیست، زیرا زمانی که زوجین یکدیگر را به معنای واقعی دوست داشته باشند و با آگاهی کامل دست به ازدواج زده باشند، دربرابر مشکلات اقتصادی مقاومت کرده، پشت یکدیگر را خالی نمی کنند.

محسن ایمانی:

برخی خانواده ها فراموش کرده اند که با آغاز زندگی مشترک، لطف خداوند شامل حال جوانان شده و آن ها سریعتر می توانند مشکلات خود را حل کنند

بسیاری از کارشناسان معتقدند، برای بهبود شرایط جامعه باید روابط اجتماعی به شکل سابق برگردد، اما به گونه ای جدید دنبال شود . در گذشته افراد یک محله دلسوز و یار یکدیگر بودند و روابط عاطفی خوبی بین آنها جریان داشت. برگشت به این دوران نیاز به برنامه فرهنگی جامع دارد؛ برنامه ای که مسئولان باید با مطالعه و تحقیق کامل آن را اجرایی کنند، زیرا چنانچه چنین برنامه ای در کشور اجرایی نشود، نمی توان زندگی مشترک زیادی را نجات داد. باید تاکید کرد، برای اجرای این برنامه نیازی به تخریب آپارتمان ها و ایجاد محله های قدیم نیست، بلکه باید این نیاز ها را با استفاده از ظرفیت فضای مجازی ایجاد کرد. وقتی افراد محله در فضای مجازی بایکدیگر در ارتباط باشند، می توان به برگشت روابط عاطفی و حمایت هم محله ای ها از یکدیگر امیدوار بود.

توقع های غیرمنطقی

محسن ایمانی، روان شناس و مدرس دانشگاه تربیت مدرس نیز در گفت وگو با جام جم می افزاید: انتظار برای مطلوب شدن وضع مالی جوانان سبب شده بسیاری از جوانان سن ازدواج را پشت سر بگذارند. باید گفت برخی خانواده ها فراموش کرده اند که با آغاز زندگی مشترک، لطف خداوند شامل حال جوانان می شود و آنها بهتر و سریع تر می توانند مشکلات خود را بر طرف کنند.

برخی مشکلات فرهنگی به قدری در جامعه ریشه دوانده که برای از میان برداشتن آنها نیاز به تلاش همه جانبه است. کم نیستند والدینی که تاکید دارند جوانان تا صاحب خانه، خودرو یا حتی ویلا نشده اند نباید برای ازدواج اقدام کنند. این پدر و مادرها تصور می کنند صلاح فرزندشان در این است که ابتدای زندگی تمام این امکانات را در اختیار داشته باشند، اما غافلند که سختگیری آنها فقط سبب بالارفتن سن ازدواج می شود، زیرا توجه بیش از حد به مادیات، سبب غفلت از فلسفه اصلی تشکیل خانواده می شود. البته نباید فراموش کرد که برای شروع زندگی مشترک باید از حداقل ها برخوردار بود، اما این که بخواهیم زوج های جوان در ابتدای زندگی صاحب خانه، ویلا و اتومبیل آخرین مدل باشند، چیزی نیست جز سنگ انداختن بر سر راه ازدواج جوانان. علاوه بر این، برخی والدین با در نظر گرفتن مهریه های سنگین و برگزاری مراسم پرهزینه به مشکلات جوانان اضافه می کنند. این در حالی است که اگر خانواده ها اندکی واقع بین باشند و از جوانان بخواهند به اندازه گلیمشان پای خود را دراز کنند، بسیاری از مشکلاتی که زوجین در ابتدای زندگی با آن رو به رو می شوند، حل و فصل می شود، زیرا با بررسی پرونده برخی زوجین که پایشان در چند سال اول زندگی مشترک به دادگاه خانواده باز شده، می توان به این نتیجه رسید که زیر بار قرض رفتن جوانان در ابتدای زندگی سبب می شود نتوانند لحظات زیبا و خاطره انگیزی را در ابتدای زندگی خود تجربه کنند.

بنابراین والدین لازم است از شرط هایی مانند مهریه سنگین و برگزاری مراسم مجلل صرف نظر و به جوانان توصیه کنند ضمن برگزاری مراسم ساده، زندگی مشترک خود را با دغدغه کمتر آغاز کنند.

کبوتر با کبوتر، باز با باز

بسیاری از جوانان بر این باورند مسائل مالی بزرگ ترین مشکل آنها برای ازدواج است. هرچند نمی توان این مشکل را کتمان کرد، اما می توان به جوانان گفت مشکلات اقتصادی زمانی بیشتر به چشم می آید که فرد تصمیم بگیرد با طبقه بالاتر از خانواده اش ازدواج کند.

چشم بینایی برای نابینایان نیست

فردا روز جهانی عصای سفید است؛ معلولانی که دنیای تاریکشان در انتظار فانوس حمایت‌های مسئولان و شهروندان است، چون این گروه از معلولان با مشکلات زیادی در جامعه روبه‌رو هستند، از بیکاری و ضعف در برنامه‌های آموزش بگیرید تا تردد در شهر و رفع نیاز‌های اولیه.

جمعیت نابینایان و کم بینایان کشور حدود یک میلیون نفر برآورد می شود، اما از این تعداد کمتر از 120 هزار نفر تحت پوشش سازمان بهزیستی قرار دارند.

نکته اینجاست که این سازمان برای رفع نیاز های معلولان آن طور که باید و شاید تلاش نمی کند، زیرا کمک هزینه ای که به این افراد پرداخت می شود ماهانه حدود 40 هزار تومان است.

باید یادآور شد در شرایطی که حدود 70 درصد از نابینایان و کم بینایان کشور بیکارند، این کمک هزینه ناچیز نمی تواند گرهی از مشکلات نابینایان باز کند.

افزون بر این باید تاکید کرد وعده های مسئولان برای تهیه شغل این افراد نیز هنوز از مقام وعده فراتر نرفته، برای نمونه شش سال پیش رئیس دولت وقت وعده استخدام 2000 نابینا را داد، اما با گذشت چند سال تاکنون اقدامی برای مشغول به کار شدن این افراد در کشور انجام نشده؛ علاوه بر این براساس قانون جامع حمایت از حقوق معلولان 3 درصد از استخدام های دستگاه های دولتی باید به معلولان اختصاص یابد، اما با توجه به بیکاری اغلب معلولان در کشور می توان نتیجه گرفت مسئولان کشور حتی تمایلی به اجرای این قانون ندارند.

به همین علت شرایط اکنون به گونه ای است که برخی از نابینایان به دلیل نبود حمایت های اجتماعی و قانونی شغل خود را از دست می دهند. این درحالی است که مسئولان آموزشی کشور نیز برای آموزش این افراد تمام تلاش خود را به کار نگرفته اند، زیرا برنامه سازمان آموزش و پرورش استثنایی و فنی و حرفه ای کشور کمتر توجهی به توانمندسازی نابینایان ندارد.

باید خاطرنشان کرد که تعداد نابینایان تحصیلکرده نیز در کشور قابل توجه است، اما اعتماد نکردن کارفرمایان به این افراد سبب شده داشتن شغل برای آنها همچنان در حد رویا باقی بماند.

نکته دیگری که می توان به آن اشاره کرد کمبود وسایل آموزشی و کمک آموزشی ویژه نابینایان است، زیرا تعداد کتابخانه های گویا و ویژه این افراد در کشور انگشت شمار است.

در شرایطی که مسئولان سازمانی مانند بهزیستی که متولی اصلی رسیدگی به مشکلات این افراد هستند، کمبود اعتبار را عمده دلیل ناتوانی در رفع مشکلات معلولان کشور می دانند باید یادآور شد کمبود اعتبار تنها مشکل این سازمان نیست، زیرا در برخی مواقع آگاهی نداشتن مدیران سبب شده نیازهای اولیه معلولان نیز بموقع و بدرستی تامین نشود.

مهدی آیینی – گروه جامعه

مرداني که به وسعت ايران غم دارند

 امروز روز محيط بانان است،روز افرادي که جان خود را کف دست گرفته اند تا از محيط زيست اين کشور محافظت کنند،روز افرادي که هيچ چيز به نفع شان نيست از قوانين بگيرد تا توجه مسئولان، از ضعف در آموزش بگيريد تا کمبود تجهيزات و تناسب نداشتن حقوق با سختي کار، ​جالب اينجاست که در اين شرايط نامناسب همه از آنها انتظارعملکرد مناسب دارند، مخصوصا مسئولاني ​ که تا کنون از پشت ميزشان تکان نخورده اند.

​ اين روزها افرادي براي ​محيط بانان تصميم مي گيرند که  تاکنون حتي قدم به مناطق تحت پوشش سازمان حفاظت محيط زيست نگذاشته و از رفتارهاي شکارچيان غير مجاز چيزي نمي دانند؛ ​ آنها درکي از بي ترديد بودن شکارچيان براي شليک به محيط بانان​ ندارند؛​ اين واقعيت را هادی جلالی، محیط بان پناهگاه حیات وحش شادگان بخوبي مي داند، گواهش نيز 86 ساچمه اي است که مدتي پيش در بدنش جا خوش کرد.

 اين روزها اشخاصي خوب و بد محيط بانان را مي سنجند که تا حد مرگ رفتن به دليل تشنگي در دل کوير  يا يخ زدن​ در برف و سرما را  جاذبه  فيلم هاي سينمايي مي دانند،اما کم نيستند محيط باناني که اين شرايط را تجربه کرده اند؛ همکاران ​عبدالباسط ارساري و حميد ايري بخوبي به ياد دارند که اين دو محيط بان​ هنگام گشتزني​ در روستاي «چمن ساور» در ارتفاعات جهان نماي کردکوي ​ بعد از افتادن در آب بند اين روستا چطور بر اثر يخ زدگي جان خود را از دست دادند.

 اين روزها اشخاصي براي محيط بانان قانون مي نويسند که نمي دانند قوانين حمايتي و توجه به آموزش براي محيط بان چقدر واجب است، اين نکته را فقط خانواده محيط باناني مانند غلامحسین خالدی​،محیط‌​ بان​منطقه حفاظت شده دنا  مي​دانند که اکنون​ پشت ميله هاي زندان  درانتظار اجراي حکم قصاص است.​ افزون براين لزوم توجه به تجهيزات محيط بانان را نيز فقط افرادي مي دانند که به ملاقات محيط بان حاجي آباد هرمزگان که اکنون دو پايش را از دست داده است رفته و شنيده اند که او چگونه هنگام​ ​ انتقال آب به يکي از آبشخورهاي اين منطقه دچار برق گرفتگي شد و پاهايش را از دست داد.

نوشتن از درد و رنج هاي محيط بانان کشور کار آساني است، زيرا اين افراد آنقدر حادثه ديده اند که مي توان کتاب هاي زيادي دراين باره نوشت، نکته اينجاست که دفاع از ​ محيط بانان تاکنون از مقام حرف و وعده بالاتر نرفته​است، روز گذشته نيز رئيس سازمان حفاظت محيط زيست با بيان بهبود معیشت حافظان طبیعت وعده داد که خبرهاي خوشي براي محيط بانان دارد بايد ديد امروز چه گرهي از کار اين افراد باز مي شود، زيرا محيط​بانان بيشتر از آنکه غم نان داشته باشند غم حمايت دارند.​

مهدي آييني/گروه جامعه

فصل سرد ترخیص

پدر و مادرش را به یاد ندارد. از وقتی خودش را شناخته و حالا که حدود 18 سال دارد افرادی راهنما و همپایش بوده‌اند که نسبت خونی با او ندارند، تا اینجای کار به‌دلیل حمایت‌‌هایی که از او شده با همه کم و کاستی‌ها کنار آمده، اما اکنون زمان آن رسیده که شرایط دیگری را تجربه کند.

او ناگزیر باید روی پاهای خود بایستد و زندگی مستقلی را آغاز کند، به همین دلیل چند روزی است به خانه جدیدی شال و کلاه کرده که سه نفر دیگر شبیه خودش در آن روزگار می گذرانند، روزگاری که به راحتی گذشته نیست، اکنون او و همخانه هایش باید خودشان بپزند، بشویند و از خود مراقبت کنند، البته این تازه اول راه است، زیرا این شرایط به نسبت مناسب نیز شش ماه تا دوسال برایش برقرار است، بعد این مهلت او و دیگر دوستانش دراین آشفته بازار مسکن و بحران بیکاری بدون هیچ تکیه گاه یا بزرگ تری باید برای خود شغل و سرپناه تهیه کرده و زندگی جدیدی را شروع کنند که در آن حمایت های سازمان بهزیستی خیلی کمرنگ تر از گذشته می شود.

براساس قانون، حمایت از کودکان بی سرپرست یا بد سرپرست وظیفه سازمان بهزیستی است و فقط این سازمان می تواند آنها را در مراکزی خاص نگهداری کند. کودکان از روش های مختلفی مانند مراجع قضایی و نیروی انتظامی به سازمان بهزیستی معرفی می شوند، اما باید یاد آور شد ورود و خروج آنها به سازمان بهزیستی فقط با صدور حکم قضایی میسر است. نکته اینجاست که این سازمان تا زمان مشخصی از کودکان نگهداری و تلاش می کند آنها را ترخیص کند تا در شرایط مناسب تری به زندگی خود ادامه دهند. برای رسیدن به این هدف، سازمان بهزیستی از چند روش مددجوها را ترخیص می کند، برای نمونه اگر این کودکان در سن فرزند خواندگی بوده و پدر و مادرشان شناسایی نشود به فرزند خواندگی سپرده می شوند به این شکل که سازمان بهزیستی سالانه حدود 1500 فرزندخواندگی را ثبت می کند.

همچنین براساس قانون، کودکان بد سرپرستی که اقوام درجه یک، 2 و 3 دارند با حکم قضایی به امین وقت سپرده می شوند. این راهکار نیز نوعی خروج مددجوها از سازمان بهزیستی است. علاوه بر این، چنانچه کودک بی سرپرستی اقوام داشته باشد، سازمان بهزیستی به شخصی که سرپرستی کودک را به عهده بگیرد کمک های اندکی می کند، این شیوه از ترخیص در این سازمان «امداد» نامیده می شود.

کودکانی نیز هستند که پدر و مادرشان شرایط نگهداری از آنها را ندارند، به عنوان مثال پدر و مادری را در نظر بگیرید که در زندان هستند. در این مواقع کودک در سازمان بهزیستی می ماند تا زمانی که خانواده شرایط نگهداری از او را به دست بیاورد.

این درحالی است که در این میان تعدادی از فرزندان بهزیستی بی سرپرست باقی مانده و به هجده سالگی می رسند، این افراد وارد پروسه ترخیص می شوند.

خانه های پیش از ترخیص

بی شباهت به زندگی دانشجویی نیست؛ چند پسر جوان بایکدیگر زندگی می کنند، در این خانه قسمتی از کارها بین اعضا تقسیم شده و آنها با توجه به توانایی و علاقه شان وظایفی مانند پخت و پز یا خرید را به عهده گرفته اند، البته همگی در کارهایی مانند ظرف شستن یا نظافت شرکت می کنند. نادر یکی از این جوانان است. او درباره حمایت های سازمان بهزیستی از مددجوها به جام جم می گوید: از کودکی در حمایت بهزیستی هستم. این سازمان حمایت های مناسبی از من کرده، اما بخش قابل توجه این حمایت ها از طرف افراد نیکوکار بوده است.

سازمان بهزیستی برای آماده کردن مددجوها جهت زندگی مستقل 20 خانه پیش از ترخیص در کل کشور دارد. این مراکز که حدود 160 نفر ظرفیت دارند، زیر نظر مددکاران بهزیستی است. نادر اکنون در مقطع پیش دانشگاهی تحصیل می کند، او که تا چند ماه دیگر هجده سالگی را پشت سر می گذارد اکنون دغدغه این را دارد که بدون حمایت های سازمان بهزیستی چگونه به زندگی اش ادامه بدهد، پسر جوان می افزاید: از الان حرفش هست که باید از سازمان جدا شوم، به همین دلیل به خانه پیش از ترخیص منتقل شده ام، در این خانه سازمان به ما مواد غذایی می دهد، اما خودمان باید غذا بپزیم. آنها می خواهند ما به این شکل آماده زندگی مستقل شویم، این درحالی است که تا آن موقع من دیگر دانشجو هستم و براحتی به من کار نمی دهند.

آماده ترخیص نیستند

پای حرف های فرزندان بهزیستی که بنشینید اغلب آنها از این نگرانند که بعد از ترخیص شدن مشکلات زیادی گریبانگیرشان شود. نادر ادامه می دهد: سازمان بهزیستی به مددجوهایی که سال گذشته ترخیص شدند، حدود هفت میلیون تومان پول داد، اما همه می دانند با این پول حتی نمی توان خانه کوچکی در جنوب شهر اجاره کرد. من دوستان زیادی دارم که با این مبلغ نتوانستند کاری بکنند، آنها پولشان را خرج کرده و در خیابان مانده اند، خیلی ها معتاد شده و از برخی ها نیز بعد از ترخیص شدن دیگر خبر ندارم.

کارشناسان سازمان بهزیستی برای تصمیم گرفتن درباره ترخیص شدن هریک از مددجوها جلسه ای تشکیل می دهند. نادر دراین باره تصریح می کند: زمان ترخیص کارشناسان کمیته ای تشریفاتی تشکیل می دهند که معمولا رای آنها ترخیص مددجوست.

این درحالی است که شرایط دیگری نیز سبب می شود برخی مددجوها برخلاف میلشان خانه های ترخیصی را ترک کنند. مرد جوان توضیح می دهد: در برخی مواقع به مددجوهایی که در خانه های پیش از ترخیصی زندگی می کنند امکانات نمی دهند، یا تعداد افراد را در خانه زیاد می کنند یا اصلا در محله ای به مددجوها خانه می دهند که شرایط مناسبی ندارد به همین دلیل آنها با همه سختی ها ترجیح می دهند این خانه ها را ترک کنند.

حمایت های بهزیستی

این درحالی است که سازمان بهزیستی برای مددجوهایی که از این سازمان ترخیص می شوند کمک هزینه هایی را در نظر گرفته است. به این شکل که سال 91 به این افراد سه میلیون تومان و سال گذشته هفت میلیون تومان پرداخت شد. محمد نفریه، معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی درباره میزان این کمک هزینه در سال 93 به جام جم می گوید: امسال 14 میلیون تومان از ردیف بودجه ملی و چهار میلیون تومان نیز از بودجه استانی به مددجوهایی که ترخیص می شوند، پرداخت می شود. این درحالی است که مبلغی که به عنوان بودجه استانی درنظر گرفته شده بیشتر در قالب وسایل به مددجویان داده می شود. افزون بر این به گفته نفریه چنانچه مددجوها تا دوره دکتری قصد ادامه تحصیل داشته باشند، همه هزینه دانشجویی این افراد پرداخت می شود.

وی درباره تفاوت ترخیص شدن مددجوهای دختر و پسر یادآور می شود: پسران وقتی از سربازی برگردند یا درس می خوانند یا کمک هزینه هایی به آنها پرداخت می شود تا بتوانند مستقل زندگی کنند به این شکل که در دانشگاه غیردولتی صددرصد هزینه تحصیل آنها پرداخت می شود. اگر دانشگاه دولتی قبول شوند نیز دو برابر حق امداد که حدود 180 هزار تومان است، می گیرند.

علاوه براین به گفته وی تمام کودکان بهزیستی تحت پوشش بیمه آتیه هستند، برخی از آنها از ده سال پیش بیمه شده و هنگام، ترخیص می توانند مبلغی نیز از بیمه به عنوان کمک هزینه ترخیص بگیرند.

مشکلات فراوان

یونس یکی دیگر از مددجوهای سازمان بهزیستی است که تا مدتی دیگر باید از این سازمان ترخیص شود، او به جام جم می گوید: بعد از ترخیص ما همه جوره به مشکل برمی خوریم، آنها فقط می خواهند قانون خود را اجرا کنند. فکر نمی کنم آماده بودن ما برایشان ملاک باشد، چون بیشتر بچه ها نمی توانند از عهده هزینه هایشان بر بیایند. این درحالی است که اکنون شرایط به گونه ای است که یکباره امکانات از ما گرفته می شود و مددجوها باید با حداقل ها بسازند.

او یادآور می شود: من تاکنون در محله خوبی زندگی می کردم، اما با پولی که قرار است به من بدهند باید به محله های نامناسبی بروم. به گفته یونس، مددجوها اگر حداقل مطمئن باشند که بعد از ترخیص شدن سرپناه مناسبی در حد مسکن مهر دارند، می توانند به درس و مشق خود برسند.

این درحالی است که برخی مددجوها نیز به قول خودشان شانس آورده و نیکوکاران حمایت های مناسبی از آنها می کنند. بهروز، مددجویی است که به اعتقاد خود و دیگر دوستانش شانس آورده. او که اواخر سال گذشته ترخیص شده در گفت وگو با جام جم بیان می کند: از کودکی در بهزیستی بزرگ شدم. دراین مدت به ما خیلی خوب می رسیدند، اما زمان ترخیص شدن خیلی از مددجوها دچار مشکل می شوند.

او ادامه می دهد: آن زمان حدود هفت میلیون و 200 هزار تومان گرفتم، اما خوش شانس بودم که حامی خوبی دارم، چون او برایم حساب مسکن جوانان باز کرده بود، به همین دلیل هنگام ترخیص شدن هشت میلیون تومان در آن حساب بود، مقداری هم خودم پس انداز کرده بودم به این شکل توانستم خانه ای رهن کنم، اما افرادی را می شناسم که هفت میلیون تومان بیشتر ندارند و نمی دانند چه کار کنند، سازمان بهزیستی موقتا به این افراد گفته در خانه پیش از ترخیصی بمانند، اما بالاخره باید آنجا را ترک کنند.

کمک ها قابل توجه است

معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی درباره این که مددجوها می توانند با 18 میلیون تومان زندگی مستقلی داشته باشند، بیان می کند: این مبلغ کمی نیست، چون اکنون خیلی از خانواده ها قادر نیستند چنین مبلغی به فرزندانشان کمک کنند یا بیشتر خانواده ها نمی توانند هزینه تحصیل فرزندشان تا دوره دکتری را پرداخت کنند اما بهزیستی چنین هزینه ای می کند.

به گفته نفریه، شاید این کمک هزینه مبلغ کمی باشد، اما عدد قابل توجهی است و هر سال افزایش پیدا می کند.

وی درباره شرط سنی ترخیص مددجوها یادآور می شود: تا چند سال پیش سن مددجوها برای ترخیص شدن ملاک بود، اما اکنون سعی در آماده شدن مددجوها داریم، اگر مددجوهایی باشند که ضریب هوشی کمی داشته و قادر نباشند زندگی مستقلی داشته باشند آنها را در گروه های دو تا سه نفره در خانه هایی مستقر می کنیم.

نفریه درباره دیگر طرح های حمایتی سازمان بهزیستی در قبال مددجوها عنوان می کند: طرح دیگری نیز در سازمان اجرا می شود که در قالب آن هر هفت مددجو می توانند کارآفرینی کرده و گروهشان از 30 میلیون تومان کمک بلاعوض بهره مند شود.

وی ادامه می دهد: افزون براین پرونده مددجویانی که از بهزیستی ترخیص می شوند نیز در اختیار 400 کلینیک مددکاری غیردولتی قرار می گیرد تا آنها از این افراد حمایت کنند.

اکنون سازمان بهزیستی کشور از 9300 مددجو در 560 مرکز نگهداری می کند، این درحالی است که بیشتر این افراد از سوی خیریه ها و سازمان های مردم نهاد حمایت می شوند به این شکل که سازمان بهزیستی ماهانه به هر مددجو 240 هزار تومان اختصاص می دهد و سازمان های خیریه و مردم نهاد کودکان را در مراکز ده تا 15 نفره نگهداری می کنند.

افزون بر این باتوجه به آمار سازمان بهزیستی اکنون 1800 مددجوی این سازمان دانشجو هستند. درباره آمار مددجویان ترخیص شده سال گذشته نیز می توان گفت 1500 کودک به فرزندخواندگی گرفته شدند، 1500 نفر امداد بگیر شده و 700 نفر نیز به سن ترخیص رسیدند.

با توجه به شرایط سازمان بهزیستی کشور باید از نیکوکاران، سازمان های خیریه و مردم نهاد خواست هرچه بیشتر به فکر مددجویان سازمان بهزیستی بوده و بخشی از کمک های خود را برای بهبود شرایط پس از ترخیص مددجویان در نظر بگیرند. برای نمونه سازمان بهزیستی طرحی به نام بیمه آتیه دارد. به این شکل نیکوکاران می توانند با توجه به توان مالی خود ماهانه مبلغی پرداخت کرده و شرایطی را به وجود بیاورند که مددجو هنگام ترخیص شدن از سازمان بهزیستی اندوخته ای داشته و برای تامین سرپناه یا شغل دچار مشکل نشود.

مهدی آیینی / گروه جامعه

 

دايه اي براي بزغاله وحشي

اين روزها حيات وحش کشور به ساکنان غرب ايران افتخار مي کند، زيرا هفته اي نيست که در آن شکارچيان اين منطقه سلاح هاي خود را نشکنند و قفس هايشان را آتش نزنند، آن قدر اين ماجرا دنباله دار اتقاق افتاده و ادامه دارد که مي توان از آن به عنوان جنبش سلاح شکنان کردستان ياد کرد، اما نکته اينجاست که اين فقط مردها و شکارچيان اين منطقه نيستند که با توبه کردن از شکار خبر ساز شده اند، زيرا زنان اين منطقه نيز به نوبه خود براي حمايت از حيات وحش غرب کشور آستين بالازده اند.براي نمونه مي توان به طوبي حسيني اشاره کرد.

آنهايي که درپاوه زندگي مي کنند از طوبي خانم به عنوان زني ياد مي کنند که به قول معروف دستش شفاست. به همين دليل هروقت اهالي اين منطقه بيمار شوند، براي مداوا حتما سري به خانه اين زن مهربان مي زنند،اما جالب اينجاست که طوبي خانم علاوه بر اهالي پاوه به داد حيات وحش منطقه نيز مي رسد.

براي نمونه چند روز پيش او يک بزغاله وحشي را که از ناحيه پا و لگن دچار شکستگي شده بود، درمان کرد. ماجرا از اين قرار است که اين بزغاله وحشي دقايقي بعد از تولد از مادرش جدا و در حادثه اي دچار آسيب ديدگي مي شود، اما شانس با او يار بود که سر از خانه طوبي خانم در آورد، چون اکنون مداوا شده و قرار است پس از اين که شرايط بهتري پيدا کرد، طوبي خانم به همراه فرزندانش که همگي از طرفداران محيط زيست هستند بزغاله را به محل زندگي اش برده و در طبيعت رها کنند.

بالا