آخرین خبرها
خانه / بایگانی/آرشیو برچسب ها : محیط زیست (برگ 37)

بایگانی/آرشیو برچسب ها : محیط زیست

اشتراک به خبردهی

فاجعه زباله های بیمارستانی

روزانه حدود 400 تن زباله بیمارستانی در کشور تولید می‌شود؛ زباله‌های خطرناکی که به نظر می‌رسد مدیریت بخش بزرگی از آنها رها شده و باید پسماندهای بیمارستانی را تهدیدی جدی علیه سلامت شهروندان دانست؛ چون فقط در شهر تهران حدود 5000 مرکز درمانی وجود دارد که برای مدیریت پسماندهایشان برنامه‌ای ندارند. نگران‌کننده‌تر این که پسماند‌های عفونی آنها همراه با زباله‌های شهری، حمل و نقل و دفن می‌شوند و به این شکل زمینه بیمار شدن شهروندان و نابودی منابع آب و خاک را فراهم می‌کنند، زیرا هر لیتر از شیرابه زباله‌ها تا 6000 لیتر از منابع آب را آلوده می‌کند.

براساس قانون مدیریت پسماند، آیین‌نامه اجرایی این قانون و شیوه‌نامه مدیریت پسماند‌های پزشکی بیمارستان‌ها و دیگر مراکز درمانی تکالیف مشخصی برای مدیریت پسماندهایشان دارند؛ برای نمونه در ‌اولین اقدام یعنی مرحله قبل از این که آنها پسماندی تولید کنند، باید سازوکاری بیندیشند تا حجم تولیدی زباله‌هایشان کمتر شود و تمامی پرسنل‌‌شان در این رابطه و نحوه مدیریت پسماندهایی که در آن مرکز تولید می‌شود، آموزش‌های لازم را ببینند و حتی از پوشش مناسب دراین خصوص استفاده کنند‌.

مساله اولی که مراکز درمانی باید رعایت کنند این است که آنها باید تمام پسماند‌های‌‌شان را‌ از یکدیگر تفکیک کنند.

4نوع پسماند

پسماند‌هایی را که در مراکز درمانی تولید می‌شود، می‌توان به چهار گروه تقسیم کرد؛‌ ‌پسماند‌های شبه‌خانگی، عفونی، تیز و برنده و شیمیایی.

مراکز درمانی موظفند این زباله‌ها را در بسته‌های جداگانه و مخصوص قرار دهند به این شکل که زباله‌های شبه خانگی را در پلاستیک‌های مشکی رنگ و پسماند‌های عفونی‌ را باید در کیسه‌های زرد رنگ قرار دهند. در مورد پسماند‌های تیز و برنده نیز مراکز درمانی باید آنها را در بسته‌های خاصی نگه دارند که به آسانی پاره نشود یا پسماندهایی که در گروه داروهای شیمیایی طبقه‌بندی می‌شوند باید در ظروف قهوه‌ای رنگ مخصوص جای داده شوند.

از نکات دیگری که مراکز درمانی باید به آ‌ن توجه کنند این که محل مناسبی برای نگهدای از پسماند‌های ویژه خود داشته باشند؛ محلی که قبل از خروج از بیمارستان باید برای نگهداری از آنها در نظر بگیرند. محلی که برای نمونه دست‌کم ‌به سیستم برودتی مجهز و از نظر شست‌وشو نیز محدودیت نداشته باشد.

نکته مهم دیگری که مسئولان مراکز درمانی باید رعایت کنند این است که پس از‌ تفکیک پسماند، آن را وزن و مشخص کنند در کدام بخش از مرکز تولید شده است‌.

فاجعه در پایتخت

مدیریت پسماندهای مراکز درمانی مساله‌ای است که می‌توان گفت در کشورمان به آن توجه زیادی نشده؛ چراکه بررسی این روند در پایتخت فاش می‌کند موفقیت زیادی دراین حوزه به دست نیامده، درحالی که نظارت‌های به عمل آمده در تهران جدی‌تر از دیگر استان‌هاست. به همین دلیل می‌توان گفت وضع کلانشهرهای دیگر کشور در مدیریت پسماندهای ویژه نامناسب‌تر از پایتخت است.

‌محمدحسین بازگیر، رئیس محیط‌زیست شهر تهران در گفت‌وگو با جام‌جم از حقایقی پرده برمی‌دارد که می‌توان آن را مشتی نمونه خروار دانست.

آن‌طور که او می‌گوید براساس اطلاعاتی که وزارت بهداشت در اختیار آنها قرار داده حدود 7000 مرکز درمانی در شهر تهران فعال هستند که بیشترشان برای مدیریت پسماندهای خود تقریبا هیچ کاری انجام نمی‌دهند.

ماجرا زمانی بغرنج‌تر می‌شود که این آمار را در کنار اطلاعاتی که سازمان مدیریت پسماند ارائه کرده بگذارید؛ چراکه براساس آن می‌توان نتیجه گرفت فقط حدود 1200مرکز درمانی با ستاد مدیریت پسماند قرار داد دارند.

بنابراین حدود 5000 مرکز درمانی فقط در شهر تهران وجود دارد که پسماندهای خود را همراه با پسماندهای شهری در سطل‌های مکانیزه‌ای که در سطح شهر قرار می‌دهند، می‌گذارند.

سطل‌های مکانیزه‌ای که معمولا از سوی زباله گردها زیر و رو می‌شود، افرادی که در کنار سایر شهروندان شهر زندگی می‌کنند و به این شکل به امکان شیوع بیماری و انتشار میکروب در سطح شهر دامن می‌زنند.

از مواد رادیواکتیو تا مواد شیمیایی

پسماندهای پزشکی، ‌بار آلودگی بیشتری نسبت به دیگر‌ پسماند‌ها دارند و آلودگی آنها می‌تواند تکثیر و منتشر شود، چراکه میان آنها از مواد شیمیایی و فلزات سنگین گرفته تا مواد رادیواکتیو که در برخی مراکز به کار گرفته می‌شود، وجود دارد؛ بنابراین اگر مدیریت این پسماندها بدرستی اتفاق نیفتد خطری جدی برای سلامت شهروندان است.

این رویکرد مسئولان مراکز درمانی برخلاف تلاش آنها برای درمان و درد شهروندان به‌ انتشار بیماری در جامعه دامن می‌زند‌، چراکه آنها به این شکل بیماری و درد را از عده‌ای محدود گرفته و شرایطی را به وجود می‌آورند تا عده‌ای بیشتر به این بیماری‌ها مبتلا شوند‌.

تذکر و مرجع قضایی

160 بیمارستان میان حدود 7000 واحد مرکز درمانی ‌شهر تهران وجود دارد ‌و آن‌طور که رئیس محیط‌زیست شهر تهران توضیح می‌دهد محیط‌زیست بیشتر بیمارستان‌ها را پایش می‌کند و چنانچه هرکدام در هر مرحله از مدیریت پسماندها خطایی داشته باشند با آنها برخورد می‌شود.

او می‌گوید: بیمارستان‌های مختلف تذکر و اخطاریه می‌گیرند و اگر مشکل را بر طرف نکنند به مرجع قضایی معرفی می‌شوند‌.

محیط‌زیست تهران در چند ماه اخیر 160بیمارستان شهر تهران را پایش کرده است و در این میان 30 بیمارستان مشکل داشته‌اند، این یعنی قریب به 20 درصد بیمارستان‌ها.

بازگیر می‌گوید به مسئولان ‌این بیمارستان‌ها تذکر و اخطار داده شد‌ و افزون بر این هفت مورد نیز به مرجع قضایی معرفی شده‌اند.

سال گذشته یک بیمارستان به خاطر مدیریت نادرست پسماندهایش پلمب شد و امسال نیز تاکنون یک بیمارستان چنین سرنوشتی داشته است، اما مساله اینجاست که مراجع قضایی کمتر به پلمب شدن بیمارستان‌ها رای می‌دهند‌.

آن‌طور که رئیس محیط‌زیست شهر تهران می‌گوید:‌ معمولا بیمارستان‌ها را پلمب نمی‌کنند، بلکه جرایم دیگری ‌مانند اجازه ندادن پذیرش بیمار را در نظر می‌گیرند یا علیه شخص مدیر بیمارستان حکم صادر می‌کنند و در اعتبار سنجی و تمدید مجوز‌ها نیز برای آنها محدودیت‌هایی در نظر می‌گیرند.

بیشترین تخلف بیمارستان‌ها

مراکز درمانی که برای مدیریت پسماند‌هایشان برنامه دارند روزانه یکصد تن زباله بیمارستانی تولید می‌کنند، اما دراین میان آنها مرتکب تخلف‌های زیادی نیز می‌شوند. از عمده‌ترین تخلف‌های ‌مراکز درمانی، اختلاط پسماندها با یکدیگر است. افزون براین،‌ ظرفیت دستگاه‌های امحای آنها با حجم تولیدی پسماندهایشان نیز همخوانی ندارد یا از‌ پیمانکارانی که صلاحیت ندارند، استفاده می‌کنند؛ افرادی که بخشی از پسماند‌ها را در محل‌های نامناسب رها می‌کنند.

رئیس محیط‌زیست شهر تهران از این می‌گوید که آنها رضایت حدود 60درصدی از بیمارستان‌ها دارند، اما بحث مدیریت پسماند در مراکز خردی مانند‌ کلینیک، آزمایشگاه و مطب‌های پزشکی‌ رها شده است.

آن‌طور که او می‌گوید زیرساخت‌های مناسبی برای مدیریت پسماند‌های مراکز درمانی در پایتخت وجود ندارد، چراکه‌ این مراکز در سرا سر شهر پراکنده هستند و امکانات لازم را برای بی‌خطر‌سازی پسماند در دست نیست.

به گفته او، برای مدیریت این مساله از نظر قانون اولین ناظر وزارت بهداشت است و سازمان نظام پزشکی باید در این حوزه اطلاع‌رسانی کند و پاسخگو باشد.

با توجه به نحوه مدیریت پسماندهای بیمارستانی از سوی مراکز درمانی و شرایطی که شهروندان نیز از آن همیشه گله دارند باید از مسئولان وزارت بهداشت خواست با توجه به این که هدف اصلی این نهاد حفظ سلامت عموم شهروندان است و هرسال بودجه‌های کلانی را در این راه هزینه می‌کند بهتر است‌ به شیوه‌ای عمل کند که تلاش‌هایش برای حفظ سلامت شهروندان به دلیل مدیریت نادرست پسماندهای بیمارستانی به شکست نینجامد، چراکه‌ آلوده کردن محیط شهری و منابع آب و خاک در نهایت به تهدیدی برای سلامت شهروندان بدل خواهد شد‌‌.

مدیریت ویژه

براساس قانون مدیریت پسماند، مراکز درمانی پس از تفکیک زباله‌های تولید شده در هر مرکز باید برای بی‌خطر‌سازی، امحا و دفن آنها نکات دیگری را نیز در نظر بگیرند.

پسماندهای شبه‌خانگی باید به سازمان پسماند شهرداری تحویل داده شود؛ اما نه همراه پسماندهای عادی که از سطح شهر جمع‌آوری می‌شوند، چراکه سازمان مدیریت پسماند برای این پسماند‌ها ناوگان ویژه‌ای دارد‌.

مراکز درمانی، پسماندهای عفونی و تیز و برنده را ابتدا باید بی‌خطر و در حد امکان امحای‌‌شان کنند. پس از این مرحله آنها باید این پسماند‌ها را تحویل ناوگان ویژه‌ای که سازمان مدیریت پسماند برای این بخش از زباله‌ها تدارک دیده بدهند.

این روند درباره ‌‌پسماندهای داروی شیمیایی متفاوت است، زیرا مسئولان مراکز درمانی باید این پسماندهای ویژه را‌ در اختیار پیمانکاران صاحب صلاحیتی بگذارند که برای این کار امکانات ویژه‌ای دارند. تمامی این مراحل باید بدرستی انجام شود تا خطرات این پسماند‌ها کاهش یابد‌.

مهدی آیینی

تجاوز به محيط زيست پيش چشم قانون

جنگل را سر می‌برند، دریا را خفه می‌کنند، پای رود را می‌شکنند، روی دل دریاچه داغ می‌گذارند، کوه را می‌خورند و در یک کلام به محیط زیست تجاوز می‌کنند، انگار قانونی برای حفاظت از محیط زیست وجود ندارد.این حکایت، گوشه‌ای از اوضاع و احوال محیط زیست کشور را به تصویر می‌کشد که بی‌دفاع با مشکلات دست و پنجه نرم می کند. دراین گزارش، کارشناسان از چرایی مرگ محیط زیست در سایه قوانینی می‌گویند که برای حمایت از محیط زیست وضع شده است.
شرایط محیط زیست کشور به گونه‌ای است که برای نوشتن و گفتن از وضع نامناسب آن، دیگر نیازی به ارائه آمار نیست؛ ویلاهایی که به جای درختان کهنسال در جنگل‌های هیرکانی قد می‌کشند، چشمه و ورودهایی که سدسازی آنها را می‌خشکاند، دریا و سواحلی که به بهانه توسعه تخریب می‌شود؛ همه شهادت می‌دهند که تخریب محیط زیست سرعت گرفته و آشکارا اتفاق می‌افتد؛ روندی که به نظر می‌رسد مقابله با آن هنوز در اولویت اول برنامه‌های برخی مدیران نیست، زیرا چنانچه غیر از این بود، قوانین زیست‌محیطی زیر پا گذاشته نمی‌شد.

اصلی که اصل نیست

برای حفظ محیط زیست در کشورمان، قوانین زیادی وجود دارد، اما زیر پا گذاشتن آنها به بهانه‌های مختلف سبب شده، شرایط محیط زیست کشور بحرانی شود. برای نمونه، اصل 50 قانون اساسی تصریح کرده است؛ در جمهوری اسلامی‌، حفاظت محیط زیست که نسل‌امروز و نسل‌های بعد باید در آن حیات اجتماعی رو به رشدی داشته‌ باشند، وظیفه عمومی تلقی می‌شود. از این رو، فعالیت اقتصادی و غیر آن که با آلودگی محیط زیست یا تخریب غیرقابل جبران آن‌ ملازمه پیدا کند، ممنوع است‌.

شرایط زیست‌محیطی کشور گواهی است بر این که این اصل از سوی مدیران و شهروندان رعایت نمی‌شود.

ابوالفضل مجیدی، مدرس دانشگاه نیز چنین نظری دارد. او دراین باره به جام‌جم می‌گوید: اصل 50 قانون اساسی، یکی از مهم‌ترین اصول قانون اساسی کشور است که همواره مورد غفلت مردم و مسئولان بوده است.

اما این اصل یکی از اساسی‌ترین حقوق انسان است، زیرا تضمین‌کننده حیات و زندگی مطلوب حال و آینده است.

در این میان، از منظر حقوقی می‌توان دو نگاه و اقدام را در این باره مدنظر قرار داد؛ اول وظیفه‌ای که مسئولان و مدیران برای اجرای این اصل باید انجام دهند و دوم، وظیفه‌ای که بر عهده ملت و عموم مردم است.

مجیدی درباره وظیفه مسئولان و مدیران تاکید می‌کند: وضع قوانین قوی و با قوام و تعریف نکردن تبصره یا بندهایی که منجر به تفسیر به رای شود، یکی از امور مهمی است که باید از سوی مسئولان قانونگذار تعیین وضع شود.

این استاد دانشگاه توضیح می‌دهد، قوانین موجود در کشور از نظر بازدارندگی و پیشگیری از تخریب ضعیف است و یکی از مهم‌ترین اصول در قانونگذاری، تدوین قانون با بازدارندگی مناسب است، چراکه پیشگیری و جلوگیری از وقوع تخلف یا بزه، کم‌هزینه‌تر و بهتر از برخورد و درمان است.

قوانین بی‌عرضه

جرایم زیست‌محیطی تکرار می‌شود، چون فرد یا نهاد متخلف هیچ وقت بدرستی مجازات نمی‌شود، یعنی اجرای قانون، سبب تکرار نشدن جرم نمی‌شد.

مجیدی نیز معتقد است، باید به این پرسش پاسخ داد، آیا برخوردی که با فرد تخریب کننده محیط زیست به تناسب عمل اوست یا برخورد با مدیری که در حفظ محیط زیست سهل‌انگاری می‌کند، متناسب با یک قاتل یا یک متجاوز به عنف است؟

البته مجازات یک قاتل به علت قتل نفس یا یک متجاوز به خاطر تجاوز به حرمت و شرافت انسانی باید اشد مجازات باشد، اما متجاوز به محیط زیست نیز باید به همین شکل مورد توجه باشد، زیرا حیات انسان به حفظ محیط زیست گره خورده و نابودی محیط زیست، مساوی است با مرگ انسان.

اجرای صحیح قوانین و اصرار بر انجام آنها و آگاهی‌رسانی عمومی درباره نیاز مبرم کشور به حفظ محیط زیست باید از سوی مسئولان و نهادهای اجرایی مورد توجه قرار گیرد. این مهم به گفته مجیدی اکنون اصلا در شان محیط زیست نیست و افزون بر آن، از منظر تخصیص اعتبارات مورد نیاز برخورد با متخلفان و جلوگیری از فدا کردن محیط زیست دربرابر مصلحتی مانند اقتصاد و تجارت نیز آن گونه که انتظار می‌رود، از سوی مدیران و مسئولان امور اجرایی تلاشی صورت نمی‌گیرد.

با وجود مسائلی مانند آلایندگی صنعتی یا تخریب محیط زیست یا تصرف‌های غیر قانونی در عرصه محیط زیست، هیچ گونه اقدام یا عملکرد بازدارنده یا برخورد صریحی از سوی مسئولان صورت نمی‌گیرد و در برخی مواقع، مسئولان محیط زیست نیز مجبور به تبعیت از چنین روندی می‌شوند.

برای نمونه، می‌توان به خشک کردن باغ‌های شمال تهران برای تغییر کاربری زمین، تصرف‌های صورت گرفته در حریم رودخانه جاجرود، ساختن ویلاهای بی شمار در اراضی جنگلی و مراتع شمال کشور اشاره کرد و یادآور شد، اگر قوانین موجود به نحوی بود که با متجاوز به حریم محیط زیست نیز به درستی برخورد می‌شد، روند تخریب محیط زیست با این سرعت اتفاق نمی‌افتاد.

قوانین برباد رفته

قوانین زیادی به نام محیط زیست در کشورمان وضع شده تا مانع تخریب محیط زیست شود، اما به اعتقاد برخی کارشناسان، این قوانین جامع و کامل نیست.

فرشید رفوگران، وکیل دادگستری نیز چنین نظری دارد. او می‌گوید، در کشورمان قوانین برای حفظ محیط زیست پراکنده‌اند و قانون و مقرارت بدون تعارضی در این حوزه وجود ندارد.

رفوگران درباره این که چرا قوانین زیست‌محیطی هنگام اجرا به مشکل بر می‌خورند، تصریح می‌کند: بسیاری از قوانینی که حقوق طرفین دعوا را تضمین می‌کند در مرحله اجرا با مشکل مواجه می‌شود. لذا نمی‌توان انتظار داشت نهادی که متولی اجرای قوانین زیست‌محیطی است، بتواند آن را اجرا کند.

مساله دیگری که او به آن اشاره می‌کند، نبود قانون‌نویس متخصص در کشور است و با وجود این، تمایلی برای استفاده از تجارب کشورهای موفق وجود ندارد، افزون بر این در مجلس نیز نیروی متخصص نیست و نمایندگان در کمیسیون‌های تخصصی از مشورت کارشناسان خبره استفاده نمی‌کنند.به گفته او اگر نهادهای اجرایی بخواهند قانون را اجرا کنند، می‌توانند مانع تخریب محیط زیست شوند، اما به نظر می‌رسد آنها قدرت و وقت خود را صرف امور دیگری می‌کنند.

همراهی فرهنگ و قانون

وضع قوانین مناسب به تنهایی نمی‌تواند ضامن حفظ محیط زیست کشور باشد. این نکته‌ای است که کارشناسان بر آن تاکید می‌کنند، زیرا بدون فرهنگسازی و بالا بردن سطح آگاهی مدیران و شهروندان نمی‌توان انتظار داشت، آنها قوانین زیست‌محیطی را در اولویت برنامه‌های خود قرار دهند.

ابوالفضل مجیدی، استاد دانشگاه دراین باره می‌افزاید: برای این که قانونی در کشور بخوبی اجرایی شود در کنار وجود متن و نص مطلوب قانونی باید فرهنگسازی مناسب نیز انجام داد تا اهمیت اجرای قوانین و درک و فهم عمومی در این رابطه افزایش پیدا کند.

فرهنگسازی در حوزه محیط زیست و مساله‌ای که مجیدی به آن اشاره می‌کند، زمانی بهبود پیدا می‌کند که آموزش و پرورش این نکته را مورد توجه قرار دهد و با تربیت مدرسانی که نسبت به مسائل زیست‌محیطی آگاه هستند، دانش‌آموزان و دانشجویان را نسبت به حفظ محیط زیست حساس کنند.

مجیدی تاکید می‌کند: برای حفظ محیط زیست، هر یک از مردم باید خود را محیط‌بان و محافظ محیط زندگی و زیست خود بدانند و در صورتی که هرگونه کوتاهی و کاستی برای حفاظت از محیط زیست در بین مجموعه‌های اجرایی و دولتی مشاهده کردند، نسبت به ایراد تذکر و مطالبه حق عمومی خود اقدام کنند، چراکه خواست مردم همواره مهم‌ترین و تعیین‌کننده‌ترین رکن اجرایی شدن قانون و حق است.

موازی‌کاری دستگاه‌ها

مسائل مختلفی دست به دست هم داده تا روند تخریب محیط زیست کشور سرعت بگیرد. توجه نکردن به قوانین و فرهنگسازی از این نوع مسائل است، اما نباید فراموش کرد، موازی کاری دستگاه‌ها راه را برای نادیده گرفتن قوانین هموار کرده است.

فرشید رفوگران، وکیل دادگستری در این باره می‌گوید: وجود دستگاه‌های موازی در حوزه محیط زیست به گسترش تخلف و تخریب‌ها دامن می‌زند. برای نمونه وزارتخانه‌هایی مانند جهاد کشاورزی یا نهاد‌های دیگری مانند سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری، سازمان حفاظت محیط زیست و شهرداری‌ها و سازمان دامپزشکی در حفظ محیط زیست و حیات وحش نقش دارند، اما این نهادها با یکدیگر موازی کاری دارند و این مشکل‌ساز شده است. آن طور که او می‌گوید، موازی کاری دستگاه‌ها سبب شده هنگام بروز مشکل و تخلف، نهادها از زیر بار مسئولیت شانه خالی کنند و انگشت اتهام را به سمت یکدیگر بگیرند.

با توجه به نظر کارشناسان باید گفت، همان طور که تدوین‌کنندگان اصل 50 قانون اساسی و تصویب‌کنندگان آن حفاظت از محیط زیست را وظیفه عمومی دانسته‌اند، مردم و مسئولان باید نهایت تلاش خود را برای حفظ محیط زیست به کار بگیرند. برای نمونه شهروندان باید مانند محیط‌بان عمل کرده و در کنار ایفای نقش خود، از مدیران و مسئولان نیز بخواهند حفظ محیط زیست را در اولویت‌های برنامه‌های خود قرار دهند، چراکه خواست شهروندان، مهم‌ترین فاکتور اجرایی شدن قانون است.

 

مهدی آیینی

برسد به دست آینده

635646823685917009 (1)حواست باشد باد که وزید، دود که کنار رفت، روی آبی آسمان که پیدا شد، تکه‌ای از آن را بردار در پاکتی بگذار و برای نسل آینده بفرست تا آنها هم بدانند آسمان واقعا چه رنگی بود.

یادت نرود آلودگی هوا زندگی همه را می‌خواهد حتی ماهی گلی‌های کوچکی که آمدن بهار را وعده می‌دهند، برای نجات آنها، برای نجات بهار باید جنبید، پس روی بنفشه‌های باغچه روی تنگ ماهی‌ها ماسک بگذار.

حواست باشد، آسمان آبی دارد خاطره می‌شود؛ خاطره‌ای که هیچ بعید نیست تا چند سال آینده پرواز بادبادک‌ها در آسمان خاکستری زخمش را برایت تازه کند، پس اگر باد وزید یا باران بارید یک دل سیر آسمان آبی را نگاه کن و چند سلفی به رسم یادگاری با آن بگیر.

می‌گویند آلودگی هوا قاتلی سریالی است، بی‌مزاحم این روزها در شهر می‌چرخد و بی‌هوا آدم می‌کشد پس یادت باشد به جای شوکر یا اسلحه یا ثبت‌نام در کلاس دفاع شخصی مقداری هوای پاک را در جیب‌هایت پنهان کن برای روز مبادا، شاید آلودگی این بار در کوچه‌ای خلوت و تاریک تو را خفت کرد.

نگذار زندگی‌ات را با آهن و سیمان با دود و بیماری تاخت بزنند، حواست نباشد یک روز به خودت می‌آیی که به جای درختان سرسبز، به جای گل‌های زیبا و خوش‌بو، اگزوزهای کوچک و بزرگ خودروها و موتورسیکلت‌ها احاطه‌ات کرده‌اند.

طعم واقعی زندگی را از کودکانت دریغ نکن، اجازه نده آینده آنها به قیمت لذت‌های زودگذری که رانندگان خودروهای تک‌سرنشین به آن دل بسته‌اند، چوب حراج بخورد.

هرکدام از این روایت‌ها گوشه‌ای از داستانی تلخ اما واقعی است که این روزها بر بیلبوردهای پایتخت نقش بسته‌اند و حکم تلنگری را دارند برای مردمانی که از طبیعت غافل شده‌اند و در زندگی ماشینی غرق.

با سرد شدن هوا آلودگی هوا دوباره یکه‌تاز شده و جلال و جبروت پایتخت را به بازی گرفته، چراکه دست بلند آسمانخراشهای این شهر هم دیگر به آسمان آبی نمی‌رسد، اما در میان سیل انتقادها از ناکارآمدی و چاره‌اندیشی برخی مسئولان و مدیران و آنهایی که در بحران آلودگی هوا دست دارند، باید تلاش‌های انجام شده برای ایجاد کمپین زیست‌محیطی «شهر تازه» را ستود و قدردان آنهایی بود که در ایجاد این کمپین نقش دارند؛ چراکه با استفاده از تبلیغات محیطی قدم‌های مناسبی را برای فرهنگ‌سازی و بهبود شرایط زیست‌محیطی تهران برداشته‌اند. باید امیدوار بود و از مسئولان خواست که چنین کمپین‌هایی را محدود به آلودگی هوا نکرده و برای رفع سایر دغدغه‌های زیست‌محیطی مانند تولید زیاد زباله، بحران کمبود آب و حقوق حیوانات نیز قدم بردارند و حفظ محیط‌زیست را در عمل نیز نشان‌ دهند، چراکه قطع شدن درختان باغ‌های تهران و تبدیل شدن ریه‌های تهران به برج و ساختمان، مساله دیگری است که مسئولان شهری باید به آن نیز توجه ویژه‌ای داشته باشند.

مهدی آیینی

پاسگاه جنگلباني ديروز؛ كبابي كوهستان امروز

AZAD8301سال گذشته خبرهاي تلخ زيست محيطي زيادي منتشر شد، از قرباني کردن آشوراده براي گردشگري بگيريد تا قهر نمايندگان مجلس با محيطزيست و حيوان آزاري هايي که در گوشه و کنار کشور اتفاق افتاد، اما خبري که  بتازگی فاش شده تلخي متفاوتي دارد که بايد آن را فاتحه اي براي جنگل هاي کشور به حساب آورد.
ماجرا از اين قرار است که تصميم گرفته اند پاسگاه جنگلباني شاه بداغ در اسلام آباد غرب را تعطيل کنند و به جاي آن کبابي بسازند، به اين شکل که ساختمان پاسگاه به عده اي اجاره داده شده تا آن را به کبابي کوهستان تبديل کنند، يعني جايي که تا ديروز محل استراحت حافظان جنگل بود اکنون بايد شاهد تبديل شدن درختان به هيزم و زغال باشد.
حدود دو سال پيش هنگام تهيه گزارش از شرايط جنگل هاي غرب کشور، پاسگاه جنگلباني شاه بداغ را از نزديک ديدم، آن زمان شش نفر در دو نوبت در پاسگاه خدمت مي کردند، يعني هر روز يک راننده، يک سرباز و يک جنگلبان به عملکرد اهالي 68 روستايي که در دل جنگل هاي اسلام آباد غرب قرار دارند، نظارت کرده و مانع تخريب جنگل از سوي برخي افراد فرصت طلب مي شدند، آن زمان پاسگاه با کمبود شديد نيرو، سوخت و خودرو دست و پنجه نرم مي کرد و همه انتظار داشتند در اين مدت دست کم اين مشکلات برطرف شود، اما به نظر مي رسد برخي تصميم گرفته اند صورت مساله را پاک کنند، چون پس از گذشت حدود دو سال حالاروي ديوار پاسگاه جنگلباني سابق نوشته شده «کبابي کوهستان»، اين جمله آب پاکي را روي دست آنهايي که ادعا مي کنند در حفظ و حراست از جنگل مصمم هستند، مي ريزد.
وقتي اين ماجرا را با قاسم سبزعلي، فرمانده يگان حفاظت سازمان جنگل ها، مراتع و آبخيزداري کشور در ميان گذاشتم، او موضوع را تائيد يا انکار نکرد و با طرح اين احتمال که شايد قضيه جا به جايي مطرح باشد، قول پيگيري اين اتفاق را داد.
تبديل شدن يک پاسگاه جنگلباني به کبابي کوهستان ماجراي ساده اي نيست که بتوان از آن به آساني گذشت؛ زيرا اگر به احتمال زياد مسئولان قصد جابه جايي پاسگاه جنگلباني و انتخاب محلي بهتر را داشتند، ابتدا بايد پاسگاه جديد را افتتاح مي کردند و سپس پاسگاه قديمي را براي تبديل شدن به کبابي اجاره مي دادند.

مهدی آیینی

آموزش محیط‌بانان لنگ می‌زند

مهدی آیینی

مهدی آیینی

محیط‌بانان جزو افرادی هستند که خیلی کم پشتیبانی می‌شوند، اما همه از آنها توقع بالایی دارند، به همین دلیل مشکلات زیادی تاکنون برای این حامیان محیط‌زیست رخ داده، از درگیری با شکارچیان بگیرید تا مجروح شدن، به‌زندان افتادن و حکم اعدام گرفتن آنها. هر چند قسمتی از این مشکلات را می توان پای کم توجهی خود محیط بانان گذاشت، اما در این بین نباید از این نکته غافل شد که این مسئولان محیط زیست هستند که باید زمینه را برای فعالیت هر چه بهتر این افراد فراهم کنند.

روز گذشته مدیرکل محیط زیست استان تهران حرف هایی را به زبان آورد که از فقر تجهیزات و آموزش محیط بانان حکایت دارد، زیرا به گفته او در استان تهران فقط شش قبضه اسلحه بیهوشی وجود دارد و متاسفانه در این میان فقط یک یا دو محیط بان می توانند بدرستی با این سلاح ها کار کنند.

این در حالی است که سال گذشته مسئولان محیط زیست به بهانه نبود اعتبار، دوره های آموزشی را برای محیط بانان برگزار نکرده و فقط به برگزاری سه کلاس سلاح شناسی، تیراندازی و قانون به کارگیری سلاح بسنده کردند، هرچند که باید یادآور شد این چند کلاس نیز از استاندارد مناسبی برخوردار نبود.

این در حالی است که مسئولان باید دست کم تدارک 40 کلاس آموزشی را برای محیط بانان ببینند، زیرا چنانچه محیط بانان در دوره هایی مانند قانون مجازات اسلامی، حقوق قضا، غریق نجات، دفاع شخصی، جمع آوری نمونه، زنده گیری حیوانات و اصول اولیه نجات حیواناتی که در محدوده فعالیت آنها زندگی می کنند آشنا نباشند، نمی توانند برای محیط زیست مفید باشند، چون بی اطلاعی آنها به طور قطع آسیب بیشتری به محیط زیست خواهد زد.

برای مثال می توان به مرگ پلنگ شاهرودی در سال گذشته اشاره کرد، هر چند مسئولان محیط زیست وقت، دلیل مرگ حیوان را خونریزی شدید عنوان کردند، اما به اعتقاد کارشناسان، پلنگ به دلیل اصابت دارت داروی بیهوشی به طحالش و شلیک گلوله کلاشینکف از سوی محیط بان کشته شد.

از این نمونه های تاسف بار در کشورمان کم نیست؛ کشته شدن دو خرس قهوه ای در دانشگاه تبریز و سراب نیز از مواردی است که به دلیل نبود گلوله بیهوشی رقم خورده است بنابراین باید به مسئولان محیط زیست هشدار داد چنانچه تصمیم به حفظ اندک حیات وحش باقیمانده کشور دارند باید سرمایه گذاری برای آموزش و حمایت از محیط بانان را هر چه زودتر عملی کنند.

نامه یک محیط‌بان از زیر تیغ

مهدی آیینی – حدود سه سال پیش همراه چند نفر از همکارانش به ارتفاعات دنا رفت، آنجا بود که به طور ناخواسته با چهار شکارچی درگیر شد و در این درگیری متاسفانه یکی از شکارچیان جان خود را از دست داد و غلامحسین خالدی در مخمصه‌ای افتاد که هرگز آن را پیش‌بینی نمی‌کرد.

این محیط بان بیش از سه سال است که در زندان یاسوج روزها را به شب می رساند.

او روزهای طولانی زندان را با یاد خانواده و حیواناتی که نجات داده است، تاب می آورد. نامه او که روز گذشته رسانه ای شد، خطاب به معصومه ابتکار، رئیس سازمان حفاظت محیط زیست است.

خالدی در این نامه سرگشاده از ابتکار درخواست کرده که نگذارد زندگی او در زندان یا در پای چوبه دار به فراموشی سپرده شود.

محیط بان زندانی در بخشی از نامه اش می نویسد: مشکلات شدید خانوادگی، نظیر نداشتن هیچ سرپناهی برای خانواده ام و بلاتکلیفی و اضطراب ناشی از زندان سه ساله، افسردگی شدیدی را برایم به وجود آورده است.

متاسفانه کم کاری مدیرکل اداره حفاظت محیط زیست استان کهگیلویه و بویراحمد و سهل انگاری نمایندگان حقوقی سازمان در طول این سه سال و نیم، باعث شده که حقوق اینجانب ضایع و در مدت بازداشت یعنی سه سال و چهار ماه بلاتکلیف باشم.

خالدی در بخش دیگری از نامه اش اینچنین می نویسد: پدر پیر و مریض احوالی دارم و همین طور مادری که نمی تواند راه برود. من در زندانم و از حقوق دریافتی خانواده ام و همچنین خانواده پدری ام امرار معاش می کنم. به دلیل بازداشت، مشکلات شدید خانوادگی برایم پیش آمده؛ همسرم دچار ناراحتی قلبی شده است.«نازنین» دخترم کلاس اول راهنمایی است. برای مدرسه اش هیچ کاری نتوانسته ام انجام بدهم، حتی در طول سال شاید سه بار آن هم ده دقیقه او را دیده ام. خالدی در نامه خود به یکی دیگر از همکارانش به نام اسعد تقی زاده نیز اشاره می کند.

این محیط بان هم بیشتر از پنج سال است که در زندان روزگار می گذراند. در سطر سطر نامه خالدی این نکته به چشم می آید که او می ترسد مانند برخی از محیط بانانی که در زندان فراموش شده اند، در بلاتکلیفی بماند. آنچه مشخص است، این نکته است که محیط بانان با توجه به حقوق کم و شغل سختی که دارند، افراد زحمتکشی هستند که گاهی به دلیل نبود قانون مناسب یا سهل انگاری خودشان گرفتار مشکلاتی می شوند، اما نباید فراموش کرد که آنها حین دفاع از محیط زیستی که به تمامی ایرانیان تعلق دارد، گرفتار شده اند. به همین دلیل اکنون نباید آنها را تنها گذاشت.

هرچند که این وظیفه مسئولان محیط زیست است که کار آنها را با جدیت دنبال کنند، اما دیگران هم می توانند در این بین نقش داشته باشند.

برای نمونه هنرمندان می توانند پیشقدم شده و برای جلب رضایت شاکیان پرونده تلاش کنند یا خیران می توانند با کمک نقدی رضایت شاکیان چنین پرونده هایی را جلب کنند تا محیط بانان کمی سختی کار خود را فراموش کرده و با انگیزه بیشتری در راه حفظ محیط زیست تلاش کنند.

وحشت حیات وحش از انسان

مهدی آیینی

مهدی آیینی

کم نیست تعداد فیلم‌هایی که در آن انسان‌نما‌ها دست به کشتار وحشیانه حیوانات زده‌اند؛ از معروف‌ترین آنها که سلاخی توله‌خرس‌ها در سمیرم است بگیرید تا کشتن الاغ با ضربات پتک و گرفتن عکس یادگاری با خرس سربریده و شکار پلنگ با تیر و کمان. البته باید به این آمار صدها عکس و فیلم دیگر را نیز اضافه کرد که فقط یکی از آنها برای محکوم کردن برخی انسان‌ها و مسئولانی که سنگ محیط زیست را به سینه می‌زنند، کافی است.

متاسفانه اوضاع محیط زیست و حمایت از حیوانات در کشور آن قدر نابسامان است که اصلا نمی توان انتظار داشت وقفه ای بین انتشار این گونه فیلم و عکس ها بیفتد تا حیوانات نفس راحتی کشیده و زخم های ریز و درشت حیات وحش نیز تا حدی التیام پیدا کند، زیرا چند روزی است که فیلمی در دنیای مجازی منتشره شده که از تکرار بی رحمی و بی مسئولیتی انسان ها نسبت به محیط زیست و گونه های جانوری در خطر انقراض حکایت دارد، در این فیلم چند انسان نما تعدادی سگ را به جان پلنگ جوانی انداخته و این گربه سان را که در خطر انقراض قرار دارد، می کشند؛ جالب اینجاست که به گفته شاهدان، این پلنگ هیچ آسیبی به این افراد یا دام هایشان نزده بود.

هرچند از مرتکبان این جنایت نباید گذشت، اما نکته اینجاست که در این بین مسئولان نیز به همان اندازه مقصرند.

برای نمونه اواخر دی ماه گذشته که دادگاه افرادی که سه خرس را در سمیرم سلاخی کرده بودند، برگزار شد، در میان بهت دوستداران محیط زیست متهمان به صورت غیابی فقط به 18 ماه حبس تعزیری محکوم شدند.

اگر آن زمان مسئولان حساب شده تر عمل کرده و حکم بازدارنده ای صادر می شد، به طور حتم افرادی که در گوشه و کنار کشور با کشتن حیوانات و گرفتن فیلم از جنایت خود خبرساز می شوند، حداقل از بیم برخورد قضایی مناسب لحظه ای مردد خواهند شد بنابراین می توان گفت اگر در سه قوه کشورمان تصمیم های مناسبی برای حمایت از گونه های جانوری در خطر انقراض گرفته نشود خیلی دور نیست که بعد از شیر و ببر ایرانی که سال هاست منقرض شده اند، پلنگ، یوزپلنگ، یا دیگر گونه های جانوری نیز لقب منقرض شده خواهند گرفت.

این در حالی است که در فیلم اخیر چهره افرادی که مرتکب این جنایت شده اند مشخص است و از سوی افراد بومی قابل شناسایی هستند، بنابراین باید منتظر ماند و دید که مسئولان در این پرونده چگونه با مجرمان برخورد خواهند کرد.

جولان ریزگردها در آسمان کشور

مهدی آیینی/جام جم- ماجرای آلودگی هوای پایتخت داستان تازه‌ای نیست؛این‌که سالانه حدود 5000 نفر جان خود را به دلیل آلودگی هوا از دست می‌دهند یا هزینه‌های میلیاردی این معضل انگار هنوز نتوانسته در حد تلنگری برای مسئولان و شهروندان عمل کرده و آنها را به خود بیاورد، زیرا با این‌که تاریخچه آلودگی تهران به حدود 40 سال پیش برمی‌گردد و تاکنون کشورهای زیادی موفق به حل این بحران شده‌اند و راه‌های مقابله و رفع این مشکل ناشناخته نیست؛ عملکرد مسئولان کشورمان آن‌طور که باید و شاید تاکنون راه به ‌جایی نبرده است. هرچند به گفته مسئولان، بحث آلودگی هوا از گازهای سمی به ریزگردها رسیده است، اما جولان ریزگردها در کنار آلودگی های دیگر، شهروندان را در کلانشهرها با مشکلات جدی و بی شماری روبه رو کرده است ، مشکلاتی که به نظر می رسد فقط با کمک شهروندان برطرف خواهد شد. در این گفت وگو امیرفاتح وحدتی، رئیس مرکز ملی هوا و تغییر اقلیم سازمان حفاظت از محیط زیست کشور از آلودگی پایتخت و کلانشهرهای کشور می گوید.

باتوجه به مسئولیت شما در سازمان حفاظت از محیط زیست، آلودگی هوا را چگونه ارزیابی می کنید؟

آلودگی هوا عینی ترین و ملموس ترین چالش زیست محیطی کشور است که با فعالیت های همه جانبه کشور در ارتباط است، به همین دلیل حساسیت و صحبت درباره آن زیاد بوده و استنباط های مختلفی از آن شده و حتی افراد غیرمتخصص هم درباره آن اظهار نظرمی کنند.

به نظر می رسد یکی از دلایل مشکلات موجود برای رفع آلودگی هوا این است که دستگاه های درگیر در این ماجرا هرکدام راهکار و دلایل خودشان را مطرح می کنند.

هر فرد و دستگاهی با توجه به اطلاعات خود می تواند استنباطی از آلودگی هوا داشته باشد، البته ما نمی گوییم نظر ما به عنوان متولی امر نظر نهایی درخصوص آلودگی هواست. اما همه اینها بر می گردد به مجموعه و اطلاعاتی که اشخاص از موضوع دارند. برای نمونه، مدیرعامل شرکت حمل ونقل ریلی تهران می تواند با توجه به دیدگاه و تخصص خود و تاثیری که مترو درکاهش آلودگی هوا دارد، به موضوع نگاه کرده و درجه اهمیت کار خود را آنقدر بالا ببرد که رفع آلودگی هوا را متوجه ساخت و ساز مترو کند، در صورتی که شاید این گونه نباشد یا پلیس راهنمایی و رانندگی با توجه به فعالیت گسترده اش در حمل و نقل نظر خودش را درباره آلودگی هوا ارائه کرده و اهمیت آن را آنقدر بالا ببرد که بقیه کارها از نظر کارشناسان این مجموعه اهمیت کمتری داشته باشد، به همین دلیل افراد و دستگاه های مختلف دیدگاه های متفاوتی دارند.

برای حل مشکل نبود هماهنگی بین دستگاه های درگیر در آلودگی هوا چه راهکاری دارید؟

نبود مدیریت یکپارچه سبب ناهماهنگی می شود به همین دلیل باید قبول کنیم آلودگی هوا یک مقوله چندجانبه است که فقط با حل یک مساله حل نمی شود. جنبه های اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، فناوری و مدیریتی را باید در نظر گرفت؛ بنابراین برای رفع این مشکل باید به صورت همه جانبه به آن نگاه کنیم، زیرا هرکدام از این بخش ها تاثیرگذارند، اما درصد تاثیرات آنها ممکن است خیلی متفاوت باشد. به همین دلیل شاید بتوان علت جدی شدن معضل آلودگی هوا را مفاهیم نادرست و نبود هماهنگی در درک آنها دانست. از طرفی حل این مشکل به آسیب شناسی نیاز دارد. باید بگویم چند بار این مساله آسیب شناسی شده؛ هم به صورت آکادمیک و هم فرهنگی و اجتماعی.

با توجه به آسیب شناسی های انجام شده دلیل جدی شدن آلودگی هوا در کلانشهرها چیست؟

یکی از عوامل مهم، رشد و تمرکز جمعیت در کلانشهرهاست، زیرا به طور کلی در مسائل زیست محیطی می گویند جمعیت نقش اصلی را در معادلات ایفا می کند، برای مثال فرض کنید اگر قرار باشد برای 15 میلیون دانش آموز مداد تهیه کنیم، چند اصله درخت را باید قطع کنیم و این کار مشکل بزرگ زیست محیطی خواهد بود. بنابراین می توان گفت جمعیت نقش اساسی در این بین دارد.

از این گذشته، تابع این تمرکز جمعیت افزایش مصرف است؛ یعنی هر چه جمعیت بالا برود ساخت و ساز بیشتر شده و تقاضای بیش از حد برای مسکن، ارزش افزوده ایجاد می کند که محرک برای جذب جمعیت بیشتر است. از سویی، افزایش سفر و استفاده از وسایل حمل و نقل سبب مصرف انرژی بیشتری می شود که ناشی از نبود تعادل بین تقاضا و عرضه وسایل این جابه جایی است. برای نمونه اکنون بیش از 60 درصد صنایع در حاشیه شهرها متمرکز بوده یا تمام مراکز اقتصادی و تجاری در چند شهر کشور گردآمده است. توزیع نامتعادل بین مراکز تولیدی و تجاری تردد ها را چند برابر کرده است. عامل دیگری که می توان به آن اشاره کرد، موقعیت جغرافیایی است زیرا کشور ما سرزمین خشک و نیمه خشکی است که بیشتر روزهای آن گرم و آفتابی است، این عوامل سبب هوازدگی اراضی کشور شده و به تولید ذرات معلق وآلودگی هوا دامن می زند.

این آسیب شناسی ها چگونه انجام شد؟

سال 73، جایکا (آژانس همکاری بین المللی ژاپن) با کمک شهرداری تهران پژوهش هایی را انجام داد، البته تحقیقات دیگری هم از سوی شرکت سوئدی برای شهر تهران انجام شد، نتیجه بررسی های این دو موسسه در آن سال این بودکه عمده آلودگی هوای تهران ناشی از وسایل حمل و نقل است و مونواکسید کربن به عنوان شاخص آلودگی مطرح بود و دی اکسید ازت و دی اکسید گوگرد و ازن هم جایگاه بعدی را داشتند. افزون بر این، ذرات معلق و هیدروکربورها هم عامل بعدی آلودگی پایتخت بودند.

چه دلایلی سبب بروز چنین مشکلاتی شده است؟

اول این که کیفیت سوخت و خودرو های ما بسیار پایین بود. علاوه بر این، خودروهای فرسوده زیادی هم در شهر وجود داشت. منابع مسکونی زیادی هم از گازوئیل برای سیستم گرمایشی استفاده می کردند. می توان به این عوامل صنایع آلاینده ای که در حاشیه یا در داخل تهران فعالیت می کردند نیز اضافه کرد.

سهم منابع آلاینده متحرک و ثابت چقدر تعیین شد؟

در نهایت حدود 73 درصد سهم منابع آلاینده های متحرک و 27 درصد سهم منابع آلاینده ثابت شد.

برای کاهش آلودگی تهران به چه شکلی از این آمار استفاده کردید؟

این اطلاعات مبنای برنامه ریزی برای کنترل و کاهش آلودگی قرار گرفت، البته از نتایج بررسی فرهنگستان علوم که درباره وسایل حمل و نقل عمومی و تاثیر آن در کاهش آلودگی هوا بود نیز استفاده کردیم و سال76 در کمیته اجرایی کاهش آلودگی هوای تهران برنامه جامع کاهش آلودگی هوای تهران تدوین شد.

طبق برنامه جامع کاهش آلودگی هوای تهران چه کارهایی در اولویت قرار داشت؟

اولین کار این بود که سهم حمل و نقل عمومی را بالا ببریم. ساخت و ساز مترو، تبدیل سیستم احتراق خودروها، گازسوزکردن و استانداردسازی خودرو و سوخت هم از دیگر کارهایی بود که انجام شد. یکی دیگر از راهکارها معاینه فنی بود. البته منابع انرژی را هم باید تغییر می دادیم و گازکشی منازل را نیز سرعت بخشیدیم. بجز اینها سوخت کارخانجات را تغییر دادیم یا روی مسائل آموزشی و فرهنگی کار شد. برای نمونه، هفته هوای پاک از آن سال ها شروع شد.از رده خارج کردن خودرو های فرسوده از کارهای دیگری بود که انجام شد، آن سال چهار میلیون خودروی فرسوده در کشور وجود داشت، اما اکنون تعداد آنها به حدود 1.5 میلیون خودرو رسیده است یا اکنون تعداد خودرو های فرسوده تهران حدود 600 هزار دستگاه برآورد می شود. البته باید اذعان داشت فرسودگی، یک روند مستمر است و باید مکانیسم خاص خودش را برای از رده خارج کردن پیدا کند. در کنار این کار ها بحث مدیریت ترافیک مطرح شد، زیرا آن زمان مدیریت عبور و مرور و حمل و نقل عمومی چند جانبه مدیریت می شد و مدیریت یکنواختی وجود نداشت.

این برنامه ها چقدر در کاهش آلودگی هوا موفق بود؟

با این برنامه ها توانستیم میزان گازهای آلاینده را امروز به حد استاندارد برسانیم. هرچند این برنامه سال 84 بازنگری شد، زیرا با توجه به بازخوردها باید به آن محور های جدیدی اضافه می کردیم تا خلأهای موجود را پر کنیم، بنابراین بحث منابع آلاینده ساکن و پایش و ارتقای سیستم های پایشی مطرح شد.

این بازنگری ها چه زمانی عملی شد؟

اولین بازنگری تصویب نشد تا این که سال 89 ـ که پایان برنامه ده ساله کاهش آلودگی تهران بود ـ برنامه جدیدی را بررسی کرده و به تصویب دولت رساندیم، اما این برنامه دیگر محدود به تهران نیست و هشت کلانشهر کشور را در بر می گیرد. در این مرحله، رویکرد ما به ارتقا رساندن مسیرهای رفته بود مانند تبدیل استاندارد یورو 2 به یورو 4 یا ارتقای کیفیت سوخت، البته افزایش سهم حمل و نقل عمومی را هم 75 درصد تعیین کرده و قرار شد تردد خودرو های فرسوده در محدوده شهرها ممنوع و به شکل کامل از رده خارج شوند. افزون بر این، سهم انتقال صنایع آلاینده و پایش آنلاین را بالا بردیم. ارتقا و افزایش عرصه فضای سبز شهری را نیز در برنامه وارد کردیم و چند برنامه دیگر که در مجموع 23 فعالیت یا اقدام را دربرمی گیرد.

در اجرای این برنامه ها با چه مشکلاتی روبه رو هستید؟

مشکل بودجه و اعتبار کافی مطرح است، وظیفه محیط زیست به عنوان برنامه ریز، دستگاه ناظر و آسیب شناسی اجرانشدن موضوع است. ما که نمی توانیم به پالایشگاه برویم و سوخت باکیفیت یا خودروی استاندارد تولید کنیم؛ اینها وظیفه وزارتخانه های نفت و صنعت و معدن است. مشکل دیگری که وجود دارد این که هر کدام از وزارتخانه های مرتبط سهم خود را جداگانه از بودجه لحاظ می کنند، ولی سرعت هر کدام از این بخش ها باهم برابر نیست، برای نمونه شهرداری هزینه می کند، اما راهنمایی و رانندگی این امکان را ندارد یا دولت به شهرداری برای ساخت مترو کمک کافی نمی کند. به همین دلیل می توان گفت مدیریت یکنواختی وجود ندارد. مشکل دیگری که با آن روبه رو هستیم، این که اجرای برنامه ها الزام آور نیست. این وظیفه قانونگذاران است که اجرای برنامه ها را الزام آور کنند. مصوبه باید پایه حقوقی قوی داشته باشد که هر دستگاه را موظف به اجرای وظایفش کند.

برنامه هایی که اجرا کرده اید، چقدر برای کاهش آلودگی هوا موثر بوده است؟

از سال 79 تاکنون برنامه اول و دوم کاهش آلودگی هوا اجرا شده و همه آلاینده های گازی به حد استاندارد رسیده ، مشکل ما اکنون ذرات معلق است که بخشی از آن مربوط به احتراق بوده که امیدواریم با ارتقای کیفیت، سوخت خودرو ها به حداقل برسد. یک مقدار هم سهم منابع ساکن است که باید سریع برای آن تصمیم های قاطع تری گرفته شود و بقیه سهم پدیده های اقلیمی بوده که در این چند سال بالا رفته است. ما در شهرهای بزرگ مولد طبیعی ذرات معلق آنچنان نداریم، اما در پیرامون شهرها و کشور داریم، الان این ذرات با تندباد ها از کشورهایی مانند عراق به ایران می آید.

برای حل مشکل ریزگردها چه برنامه ای دارید؟

منابع آبی و اراضی باید مدیریت شوند؛ یعنی روی زمین کشاورزی نباید ساخت و ساز کرد یا سد های بیهوده احداث نکنیم، زیرا مدیریت اشتباه درمنابع آب سبب خشک شدن زمین و فرسایش خاک می شود که نتیجه آن ریزگرد ها هستند. عمده مساله ریزگردها چون از بیرون از مرزهاست، برطرف کردنش به زمان نیاز دارد. برخلاف برداشت های مختلف سیاسی که در منطقه وجود دارد، اما همه کشورها به دور از مسائل سیاسی توافق دارند که سریع تر این مشکل حل شود و این درحالی است که عراق،سوریه، اردن، عربستان سعودی و ایران در حل این مساله نقش اساسی دارند.

دلیل افزایش ریزگردها در این چند سال چه بوده است؟

عراق هم مانند کشور ما خشکسالی را تجربه می کند. به دلیل ساخت سد در سوریه، ترکیه و عراق و از طرفی نبود آب کافی در دسترس کشاورزی، زمین کشاورزان خشک شده و آنها زمین های خود را رها کرده اند، به همین دلیل خاک اراضی حاشیه و بستر رودخانه ها و برخی تالاب ها دچار فرسایش شده و حجم ریزگردها بالا رفته است، البته جنگ هایی که در منطقه صورت گرفته هم سبب فرسایش و نابودی مضاعف خاک و به وجود آمدن بخشی از ریزگردها شده است.

با این همه کاری که انجام داده اید، چرا احساس نمی شود آلودگی هوا کمتر شده است؟

الان تمام ایستگاه های سنجش آلودگی هوا میزان گازهای زیانبار را در حد استاندارد نشان می دهد، فقط ذرات معلق وبه ویژه ذرات 5/2 میکرون است که سبب ناسالمی هوا و آلودگی شده است. از یاد نبریم سال 76 سه روز تعطیلی به دلیل افزایش مونواکسید کربن داشتیم، ولی این روزها اگر روزی به ناچار تعطیل می شود فقط به دلیل ذرات معلق است.

فکر می کنید امسال هم به دلیل آلودگی هوا تهران تعطیل شود؟

نمی توان پیش بینی کرد، اما در روزهای سرد پدیده وارونگی دما و همزمان ماندگاری هوا را داریم که مشکل ساز می شود و ممکن است آلودگی به نقطه هشدار برسد، مهم ترین کار برای پیشگیری، پیشبرد برنامه کاهش آلودگی هوای کلانشهرهاست که وظیفه مهم دولت یازدهم با همراهی مردم است که باید این برنامه سریع تر پیش برود.

نقش و وظایف شهروندان در رفع آلودگی هوا

شاید مسئولان برای رفع آلودگی هوا همه راهکارها را بررسی کرده باشند،اما چیزی که آنها فراموش کرده اند نقش کلیدی مردم در کاهش آلودگی هوای کلانشهرهاست. برای نمونه، مکزیکوسیتی مشکل آلودگی هوای خود را با کمک مردم حل کرد، با توجه به این که جمعیت آنجا بیشتر از تهران بود و آلودگی بیشتری نیز داشت، اما چون پایه ریزی راهکار های آنها برای کاهش آلودگی هوا با توجه به نقش مردم بود، فشار افکار عمومی برای ارتقای استاندارد ها خیلی موثر بود و آنها توانستند مشکل را خیلی زود برطرف کنند. امیر فاتح وحدتی، رئیس مرکز ملی هوا و تغییر اقلیم سازمان حفاظت از محیط زیست دراین باره می گوید: دولت هم از مردم انتظار دارد، زیرا بدون تعامل با مردم هیچ برنامه ای پیش نمی رود، مشکل اینجاست که مردم یکطرفه از دولت انتظار دارند، اما مردم هم وظایفی دارند مثلا مردم باید برای معاینه فنی خودرو های خود اقدام یا خودرو های فرسوده شان را از رده خارج کنند، به همین دلیل همراهی مردم باید وجود داشته باشد. مردم باید بدانند برای کمک به رفع آلودگی هوا می توانند حداقل سیستم موتورخانه منزل خود را ارتقا دهند یا از حمل و نقل عمومی استفاده کنند. علاوه بر این، شهروندان می توانند با کاهش سفرهای درونشهری خود برای کاهش آلودگی هوا قدم بردارند. به این شکل که اگر کلانشهرنشینان برای کارهایی که می توان بدون مراجعه حضوری انجام داد از خدمات الکترونیک استفاده کنند، حجم سفر های روزانه کمتر شده و مصرف انرژی کاهش می یابد. البته باید تاکید کرد مسئولان هم برای ارتقای خدمات الکترونیک باید قدم های جدی تری بردارند تا مردم دغدغه اشتباهاتی را که هنگام استفاده از این خدمات اتفاق می افتد، نداشته باشند. بنابراین می توان گفت رفع مشکل آلودگی کلانشهرها همکاری شهروندان را می طلبد، اما متاسفانه هنوز نقش مردم در کاهش آلودگی هوا جدی گرفته نشده است.

کیسه‌های پلاستیکی نفس زمین را به شماره انداخته است

مهدی آیینی

مهدی آیینی

خیلی‌ها حداقل یک یا دو بار در هفته محیط زیست را آنچنان آلوده می‌کنند که این آلودگی تا 300 سال دست از سر زمین برنمی‌دارد، شاید تصور کنید شما جزو این افراد نبوده و از این اتهام مبرایید، ولی اگر جزو افرادی هستید که حداقل هفته‌ای یک بار برای خرید از خانه خارج می‌شوید، بهتراست به خود شک کنید، چرا که خیلی از ما ندانسته برای آلوده کردن زمین آستین‌هایمان را سفت و سخت بالا زده‌ایم، یکی از عادت‌های ما که به مشکل بزرگ زیست محیطی تبدیل شده استفاده افراطی از کیسه‌های پلاستیکی است، متاسفانه در کشورمان برخلاف خیلی از کشورهای اروپایی و حتی کشوری مانند هند، هنوز قانونی برای محدود کردن استفاده از کیسه‌های پلاستیکی وجود ندارد.

 در این کشورها همه فروشگاه ها کیسه های پلاستیکی دارند، اما چون در ازای آن پول قابل توجهی از مشتری ها می گیرند کمتر شخصی به استفاده از آنها تمایل پیدا می کند یا آن قدر در این کشورها فرهنگ سازی شده که خانواده ها برای حمل وسایلی که می خرند از سبد و کیسه های مخصوصی که یک بار مصرف نیستند استفاده می کنند، اما متاسفانه در کشورمان استفاده از این کیسه ها تقریبا رایگان است و در نتیجه به حدی رایج شده که خیلی ها برای تبلیغ کار و حرفه خود کیلو کیلو از این کیسه ها را تهیه کرده و کارت تبلیغاتی خود را در آن گذاشته و کیسه ها را رایگان در اختیار فروشنده ها می گذارند، مشتری ها هم بدون این که بدانند این کیسه ها چه زیانی به طبیعت می زند، از آنها استفاده می کنند، در حالی که ما می توانیم با همراه داشتن یک ساک دستی کم حجم در کیف یا سبدی کوچک در خودروی خود مانع آلوده شدن بیشتر محیط زیست شویم.

بد نیست بدانید روزانه بیش از 50 هزار تن زباله در کشور تولید می شود، وحشتناک تر این که فقط 33 درصد از این زباله ها بازیافت می شوند برای نمونه، سالانه بیشتر از 300هزار حلقه لاستیک در کشور تولید شده و از این مقدار فقط 10 درصد بازیافت می شود بنابراین به طور حتم اگر مسئولان برای مقابله با این آلودگی راهکار مناسبی در پیش نگیرند تا چند سال دیگر اثری از محیط زیست باقی نمی ماند.

کسی برای شکار دست و دلش نمی‌لرزد

شاید باور نکنید، اما آنقدر فضا برای شکارچیان غیرقانونی امن است که آنها سوار بر موتورسیکلت کیلومترها آهوان را تعقیب کرده و زمانی که حیوان از رمق افتاد، آهوی بی‌پناه را صید می‌کنند.

مهدی آیینی

مهدی آیینی

آنقدر قانونگذاران حقوق حیوانات را ندیده گرفته اند که صیادان برای ساعت ها در کنار رودخانه ها اتراق می کنند و با استفاده از سم یا موتور برق آبزیان بی شماری را مسموم کرده یا می کشند، آن قدر نظارت در محدوده های حفاظت شده ضعیف است که شکارچیانی از کشورهای حاشیه خلیج فارس در دشت های مرکزی کشورمان با شکار هوبره ها خوشگذرانی می کنند یا برخی از شکارچی نماها آن قدر از خوی انسانی فاصله گرفته اند که حیوانات آبستن را هم هدف می گیرند و خبرگزاری ها در سه هفته از مرگ شوکاها و بزهای وحشی آبستن در مازندران و پارک ملی «بمو» در فارس خبر می دهند.

آن قدر نظارت بر فروش سلاح شکاری بی حساب و کتاب است که هر کارنابلدی سلاح به دست می گیرد و به جای شکار، جانوران زیادی را زخمی کرده و سبب مرگ تدریجی آنها می شود.

اگر همه این نابسامانی ها را در کنار هم بگذارید، متوجه خواهید شد چرا حوادث تکراری تلخی برای حیات وحش کشورمان رخ می دهد.

برای نمونه مدتی قبل هم در یکی از جنجالی ترین پرونده های حیات وحش کشور متهمان پرونده خرس های سمیرم به صورت غیابی محاکمه شده و فقط به 18 ماه حبس تعزیری محکوم شدند، برای همین اگر آمار حوادث تلخ حیات وحش کشورمان کم نمی شود، نباید تعجب کرد.

با این حال روز گذشته هم ایسنا در گزارشی، بهای پروانه شکار و صید و بهای جانوران وحشی را اعلام کرد. برای نمونه بهای پروانه ویژه شکار و صید پستانداران شامل کل (هر راس) برای اتباع خارجی از 4000 تا 6000 دلار و اتباع ایرانی از دو تا 9 میلیون ریال، قوچ اوریال برای اتباع خارجی از 5000 تا 8000 دلار و اتباع ایرانی 9 میلیون ریال، قوچ البرز از 5000 تا 7000 دلار برای اتباع خارجی و برای اتباع ایرانی از دو تا 9 میلیون ریال در نظر گرفته شده، ولی با توجه به بهای پایین در نظر گرفته شده برای شکار نباید انتظار داشت که معجزه ای رخ دهد و دیگر خبر مرگ و انقراض گونه های جانوری کشورمان را ننویسیم و نخوانیم.

بالا