سگکشی با اسید، سگکشی با گلوله، سگکشی با طناب دار، سگکشی با گرسنگی و تشنگی، سگکشی با زنده به گور کردن و در آخرین نمونه سگکشی با بیل و کوبیدن این حیوان به خودرو؛ ماجرای تلخی که فیلمش چند روز پیش در شبکههای اجتماعی دست به دست شد و افکار عمومی را جریحهدار کرد.این اتفاق خیلیها را بر این داشت تا دیروز مقابل سازمان حفاظت محیط زیست تجمع کنند و دغدغههایشان را به گوش مسئولان برسانند، اما تکرار حوادث تلخی از این دست گواهی است بر نبود گوش شنوا.
شرایط نابسامان حقوق حیوانات را میتوان زخم کهنهای دانست که خیلیها درمان نشده سعی در فراموش کردنش دارند، اما این زخم با فاش شدن حقایق هرازچندگاهی دهان باز میکند و بوی عفونتش خیلیها را ناچار به واکنش میکند؛ واکنشهایی که دردی از حیوانات درمان نمیکند
و بیشتر به نفع اشخاص و سازمانهایی است که سنگ حقوق حیوانات را به سینه میزنند.
برای نمونه بعد از خبرساز شدن حیوانآزاری در گلستان، سازمان حفاظت محیطزیست اعلام کرد هرچند رسیدگی به این موضوع، مسئولیت قانونی آنها نیست، اما پیشنویس ماده واحده حمایت از حیوانات ولگرد و بیسرپرست را به دولت ارسال میکند.
این درحالی است که این حرکت محیطزیست را میتوان به ماهیگیری از آب گلآلود تشبیه کرد و در حد نمایش دانست؛ زیرا تا چنین ماده واحدهای به قانون بدل شود، باید سالها انتظار کشید و شاهد پروندههای حیوان آزاری تازهای بود.
علاوه برسازمانهای درگیر در این حوزه مانند حفاظت محیطزیست، شهرداری و دامپزشکی که در چنین مواقعی توپ را به زمین یکدیگر میاندازند، باید به فعالیت برخی سازمانهای مردمنهاد سودجو نیز اشاره کرد که در این قبیل مواقع ابراز وجود میکنند، اما بیشتر تلاش آنها تا مرحلهای پیش میرود که به مذاق برخی سازمانها خوش بیاید، درواقع هدف آنها گرفتن حمایت مادی است نه حمایت از حیوانات.
افزون بر این مجلس نشینان نیز ادعا میکنند اولویتهای مهمتری از پرداختن به حقوق حیوانات دارند، این درحالی است که به جریان انداختن طرحی برای مانع شدن از تکرار این حوادث فقط به موافقت دستکم 15 نماینده نیاز دارد.بنابراين مي توان گفت حوادث حيوان آزاري تکرار مي شود،چون تعداد نمايندگان و مسئولاني که واقعا دغدغه حقوق حيوانات و محيط زيست را به تعداد انگشتان دو دست نيز نمي رسد.بنابراين مي توان گفت حوادث حيوان آزاري تکرار مي شود،چون تعداد نمايندگان و مسئولاني که واقعا دغدغه حقوق حيوانات و محيط زيست را به تعداد انگشتان دو دست نيز نمي رسد.
مهدي آييني
سلام،
خیلی ممنون برای مطلبتان و برای اینکه صدایی برای این بیصدایان هستید. پاینده باشید و همیشه و همچنان صدایی برای بیصدایان و بیدفاعان.