آخرین خبرها
خانه / بایگانی/آرشیو برچسب ها : محيط زيست

بایگانی/آرشیو برچسب ها : محيط زيست

اشتراک به خبردهی

محیط‌بانان در نبود تجهیزات می‌سوزند

شکارچیان غیر مجاز و تجهیزات نامناسب جان و سلامت محیط‌بانان را تهدید می‌کند

خطرات زیادی محیط‌بانان را تهدید می‌کند از شکارچیان غیرمجاز و مسیرهای صعب‌العبور گرفته تا شرایط نامناسب آب و‌هوا‌ و تجهیزات نامناسب. در تازه‌ترین اتفاق یک محیط‌بان  به دلیل آتش سوزی  در اتاقک محیط‌بانی منطقه خانگرمز جان خود را از دست داده و یک محیط‌بان دیگر نیز دچار سوختگی شدید شده است. اتفاقی که از بی‌توجهی به شرایط محیط‌بانان کشور حکایت دارد.

محیط‌بانان آسان کشته می‌شوند، چون قانون هوای آنها را ندارد و ‌ تجهیزات و امکانات مناسبی نیز در اختیارشان قرار نمی‌گیرد. حوادث زیادی این بی‌توجهی‌ها را تایید می‌کند.

در آخرین اتفاق که شامگاه یکشنبه‌ گذشته در اتاقک محیط‌بانی منطقه حفاظت شده خانگرمز همدان رقم خورد این بی‌توجهی بار دیگر خبرساز شد. اتفاقی که هنوز  جزییات دقیق آن مشخص نیست. اما با توجه به گفته‌های برخی از مدیران سازمان حفاظت محیط زیست می‌توان چنین روایتی از آن ارائه کرد.

آتش در اتاقک محیط‌بانی

‌یکشنبه گذشته بود‌ که‌ حشمت‌الله ملکی، محیط‌بان با تجربه و ۵۲ ساله همدانی به همراه حامد مومیوند، محیط‌بان جوان و ۳۴ساله منطقه حفاظت‌ شده خانگرمز پس از حدود ۲ ساعت و ۳۰ دقیقه کوه‌پیمایی به اتاقک محیط‌بانی منطقه رسیدند. اتاقی حدودا چهار متری که در ارتفاعات خانگرمز ساخته شده تا محیط‌بانان، منطقه را دقیق‌تر زیر نظر داشته باشند.

محیط‌بان ملکی ۲۹ سال سابقه فعالیت داشت و به گفته دوستانش خودش را برای بازنشستگی در سال آینده آماده می‌کرد. به نظر می‌رسد آن شب حدود ساعت ۹ ملکی مشغول آماده کردن غذا بود که ناگهان انفجاری رخ می‌دهد و اتاقک محیط‌بانی را شعله‌های آتش در بر می‌گیرد.

محیط‌ مومیوند که فاصله بیشتری با پیک‌ نیک داشت پس از انفجار آسیب کمتری می‌بیند به همین دلیل پس از اینکه به خودش مسلط می‌شود به وسیله تلفن‌همراهش با پاسگاه محیط‌بانی و خانواده‌اش تماس می‌گیرد و آنها را در جریان حادثه آتش سوزی قرار می‌دهد .

به این ترتیب‌ تلاش‌ها برای نجات این دو محیط‌بان آغاز می‌شود.

 عملیات نجات بدون بالگرد

حدود ساعت ۲۱ و ۳۰ دقیقه یکشنبه گذشته بود که تلاش‌ها برای نجات محیطبانان حادثه دیده آغاز شد. با توجه به صعب‌العبور بودن منطقه برای نجات سریع محیط‌بانان باید از بالگرد استفاده می‌شد، اما به نظر می‌رسد اجازه پرواز بالگرد در آن شب صادر نشده است.

مریم محمدی، مدیرکل حفاظت محیط زیست ‌همدان در این باره به ما می‌گوید: با توجه به تاریکی هوا امکان استفاده از بالگرد نبود.

جمشید محبت‌خانی، فرمانده یگان حفاظت محیط زیست نیز در گفت‌وگو با ما ‌ درباره چرایی استفاده نکردن از بالگرد برای انتقال مجروحان حادثه عنوان می‌کند: بعد از اینکه از حادثه با خبر شدم برای استفاده از بالگرد  چند تماس گرفتم. اما گفتند بالگرد شب‌ها اجازه پرواز ندارد.

به همین دلیل هماهنگی‌های لازم  با هلال احمر و اورژانس ‌ لازم انجام شد و آنها با برانکارد ‌ برای انتقال مجروحان اقدام کردند.

مرگ در خانگرمز

پس از اینکه مشخص شد نمی‌توان برای نجات محیط‌بانان از بالگرد استفاده کرد، نیروهای اورژانس و هلال احمر به قول معروف پای پیاده روانه اتاقک نگهبانی شدند.

این درحالی است که به دلیل صعب‌العبور بودن منطقه زمان زیادی سپری شد تا  اینکه آنها به اتاقک محیط‌بانی رسیدند.

آن طور که مدیرکل حفاظت محیط زیست ‌ همدان می‌گوید برای رسیدن به اتاقک نگهبانی از محل پاسگاه محیط‌بانی خانگرمز  حدود ۲ ساعت و ۳۰ دقیقه باید پیاده‌روی کرد.

فرمانده یگان حفاظت محیط زیست نیز که تجربه حضور در این اتاقک نگهبانی را دارد، تاکید می‌کند: ‌ رسیدن به این اتاقک نگهبانی برای افرادی که آمادگی جسمی مناسبی دارند حدود ۲ ساعت و ۳۰ دقیقه زمان می‌برد.

به این ترتیب با توجه به گفته‌های مدیران سازمان  حفاظت محیط زیست می‌توان گفت دست کم عملیات نجات محیط بانان حدود ۵ ساعت زمان برده است.

محبت‌خانی ادامه می‌دهد: پس از حادثه با هر دو محیط بان به شکل تلفنی صحبت‌کردم و امیدوار بودیم بتوانیم جان هر دوی آنها را نجات دهیم. اما متاسفانه محیط‌بان حشمت‌الله ملکی  جان  خود را از دست داد .

به گفته او محیط‌بان حامد مومیوند نیز برای ادامه درمان به بیمارستان مطهری تهران منتقل شده است. ‌

به گفته مدیرکل حفاظت محیط زیست ‌ همدان  نیز مومیوند با پای خود اتاقک  حادثه دیده  را ترک کرده است.

علت حادثه هنوز مشخص نیست

چنانچه از مدیران سازمان حفاظت محیط زیست درباره علت دقیق وقوع حادثه بپرسید، پاسخ خواهید شنید که بررسی‌ها هنوز در این خصوص ادامه دارد.

آن طور که محمدی می‌گوید علت دقیق حادثه هنوز مشخص نشده، چراکه با توجه به صعب‌العبور بودن منطقه گروه‌های بررسی هنوز تحقیقات خود را کامل نکرده‌اند.

فرمانده یگان حفاظت محیط زیست نیز در این باره می‌گوید: چنین حادثه‌ای حداقل در پنج سال گذشته بی‌سابقه بوده و با توجه به اینکه بخشی از غذای محیط‌‌بانان روی دیوارهای اتاق پاشیده شده مشخص است که آنها در حال پخت غذا روی یک پیک‌نیک بوده‌اند که شیر پیک‌نیک جدا شده و به دلیل خروج سریع گاز این حادثه رقم خورده است.‌

اتاقک‌های خالی از امکانات

اتاقک‌های محیط‌بانی معمولا در دل مناطق حفاظت شده ساخته می‌شوند و با توجه به دور بودن از پاسگاه‌های محیط‌بانی امکانات مناسبی ندارند. البته تعداد پاسگاه‌های محیط‌بانی نیز که حداقل امکانات را دارند، کم نیست.

مدیرکل حفاظت محیط زیست همدان درباره اینکه آیا نبود امکانات و تجهیزات مناسب سبب وقوع این حادثه شده است؟ عنوان می‌کند: قطعا در پس هر  حادثه‌ای کمبود‌هایی وجود دارد که در روزهای آینده بیشتر از آنها صحبت‌ خواهیم کرد.

فرمانده یگان حفاظت محیط زیست نیز درپاسخ به این پرسش که چرا برای تامین انرژی اتاقک‌های محیطبانی ‌از انرژی خورشیدی استفاده نمی‌شود، عنوان می‌کند‌: ۲۳ اتاقک محیط‌بانی در کشور وجود دارد و محیط‌بانان از این اتاقک‌ها به شکل فصلی استفاده می‌کنند به همین دلیل در نبود محیط‌بانان سارقان این تجهیزات را می‌دزدند.

به گفته او اما امکان استفاده از انرژی خورشیدی در تمامی ۶۰۰ پاسگاه محیط‌بانی کشور فراهم شده است.

‌این درحالی است که کم نیستند محیط‌بانانی که می‌گویند می‌توان با تهیه تجهیزات مناسب و با کیفیت‌ احتمال  چنین‌ آسیب‌هایی را به حداقل رساند.

محبت‌خانی در پاسخ به این پرسش که آیا این محیط‌بانان به عنوان شهید یا جانباز شناخته ‌خواهند شد؟ می‌گوید: محیط‌بانانی که در درگیری با متخلفان آسیب ببینند یا جان‌شان را از دست بدهند به  عنوان جانباز و شهید شناخته می‌شوند و این دو محیط‌بان حین خدمت فوت کرده‌اند.

‌محیط‌بانان مشکلات زیادی دارند از حقوق پایین‌ گرفته تا ‌ تجهیزات و امکانات نامناسبی که در اختیار ‌آنها قرار می‌گیرد. فراموش نکنیم که  برخی از آنها برای رسیدن به اتاقک‌های محیط‌بانی باید حدود ۱۲ ساعت در مسیرهای صعب العبور پیاده روی کنند و روزهای خود را با جیره غذایی ناچیزی به شب برسانند.

آنچه کار را برای ۳۵۰۰ محیط‌بانی که در کشورمان فعالیت می‌کنند، سخت‌تر می‌کند تعداد اندک آنهاست، چراکه برای مراقبت از هر ۱۲هزار هکتار از مناطق محیط زیست فقط یک محیط‌بان مشغول به کار است.

به عبارت دیگر تعداد محیط‌بانان در کشورمان یک‌دوازدهم استاندارد جهانی است. به همین دلیل شکارچیان غیر مجاز نیز از هر فرصتی برای تهدید آنها استفاده می‌کنند. با توجه به چنین شرایطی ‌مسؤولان سازمان حفاظت محیط زیست دست‌کم باید شرایطی ایجاد کنند تا ‌تجهیزات و امکانات غیر استاندارد نیز مانند شکارچیان جان و سلامت محیط‌بانان را تهدید نکند.‌

 

 مهدی آیینی

 

بازی با واژه‌های سوخته در محیط‌زیست | تکرار ادعای محیط‌زیستی‌ترین دولت‌

در گفت‌وگو با کارشناسان عملکرد یک‌سال گذشته دولت در حوزه محیط زیست را مرور کرده‌ایم

جنگل‌های زاگرس در غرب کشور گرفتار آفات‌ و بیماری شده و‌ جنگل‌های هیرکانی در شمال  به حال خود رها شده ‌است، تنش‌های آبی با سوء مدیریت منابع آب به بحران بدل می‌شود، تالاب‌های کشور یکی پس از دیگری می‌خشکند تا توفان‌های گرد و غبار بیش از گذشته جان بگیرد. ‌برای حفاظت از حیات وحش کشور برنامه‌ای وجود ندارد و انقراض هر روز بیش از گذشته زیستگاه‌های کشور را فتح می‌کند، در چنین شرایطی تکرار ادعای‌ محیط‌زیستی‌ترین دولت از سوی مدیران دولت سیزدهم چقدر واقع بینانه‌ است؟

کم نیستند کارشناسانی که می‌گویند محیط‌زیست کشور به حال خود رها شده، چراکه مدتی است اولویت‌های سازمان‌هایی مانند منابع طبیعی و محیط زیست مساله‌ای بجز محیط زیست و منابع طبیعی است. برای نمونه به نظر می‌رسد با حذف واژه جنگل از نام سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری این سازمان دیگر برنامه‌ای برای ‌ حفظ و احیای جنگل‌های کشور ندارد. به همین دلیل آفات و بیماری جنگل‌های زاگرس را قرق کرده است و جنگل‌های هیرکانی نیز تامدتی دیگر به سرنوشت زاگرس دچار خواهد شد.

خبرهای رسیده از سازمان حفاظت محیط زیست نیز از این حکایت دارد که در این سازمان نه تنها حفظ محیط‌زیست به حاشیه رفته است بلکه مدیران سازمان در ارتباط گرفتن با کارمندان خود نیز دچار مشکل شده‌اند به همین دلیل سریالی از استعفا به راه افتاده و در چنین شرایطی نیز رئیس این سازمان درهای اتاق خود را به روی کارمندانش ‌بسته است.

با توجه به این شرایط نباید امیدوار بود که فعالیت مدیران این سازمان به حفظ محیط زیست کشور منجر شود. نگران کننده‌تر اینکه در چنین شرایطی و با توجه به اینکه حدود یک‌سال از شروع به کار دولت سیزدهم می‌گذرد ‌ معاون آموزش و مشارکت های مردمی این سازمان ادعا کرده است که دولت سیزدهم محیط زیستی‌ترین دولت در چند دهه گذشته است‌! درست مانند دولت‌ حسن روحانی که سبب شد بیش از ۱۳هزار نفر از دوستداران محیط زیست‌ دولت دوازدهم را محیط نیستی‌ترین دولت بدانند و در نامه‌ای سرگشاده از او بخواهند که این عنوان را از کابینه خود پس بگیرد.

بازی با واژه‌های سوخته

ادعای محیط زیستی ترین دولت درحالی از سوی معاون سازمان حفاظت محیط زیست مطرح می‌شود که به نظر می‌رسد این سازمان در مدیریت داخلی خود نیز با مشکل رو به رو شده است. به همین دلیل برخی از کارشناسان تاکید می‌کنند بهتر است مدیران این سازمان از واژه‌های سوخته‌ای مانند محیط زیستی‌ترین دولت استفاده نکنند.

‌سمیه رفیعی، رئیس فراکسیون محیط زیست مجلس یکی از این کارشناسان است. او در واکنش به مطرح شدن ادعای محیط‌زیستی‌ترین دولت از سوی معاون محیط‌زیست کشور به ما می‌گوید: از چنین ادعایی خاطره خوبی نداریم. تحلیل‌های کارشناسی نیز اثبات می‌کند که استفاده از عنوان محیط‌زیستی‌ترین دولت مناسب هیچ دولتی نیست.‌ به همین دلیل بهتر است آقایان دیگر از واژه‌های سوخته استفاده نکنند.

با توجه به این مسائل کارشناسان حوزه محیط‌زیست به مدیران سازمان حفاظت محیط‌زیست توصیه می‌کنند برای مطرح کردن چنین ادعاهایی زود است و باید اجازه دهند مردم و فعالان محیط‌زیست چنین عنوانی را برای دولت انتخاب کنند.

مدیریت با درهای کاملا بسته

بررسی عملکرد رئیس سازمان حفاظت محیط زیست در یک‌سال گذشته نشان می‌دهد که علی‌سلاجقه اقدامات مناسبی نیز انجام داده است، مانند ایستادن در مقابل اجرای پروژه‌های مخربی مانند پتروشیمی میانکاله و انتقال آب خزر به سمنان. با این حال بیشتر کارشناسان حوزه محیط‌زیست معتقدند رئیس سازمان حفاظت محیط زیست باید برای حفظ محیط‌زیست کشور فعالیت‌های‌ بیشتری انجام دهد.

‌محمد درویش، کارشناس و فعال محیط زیست نیز در گفت‌وگو با ما تاکید می‌کند: رئیس سازمان حفاظت محیط‌زیست ‌اگر می‌خواهد چنین عنوانی به دولت داده شود باید تغییراتی در شیوه مدیریت خود بدهد برای نمونه‌ به‌جای سفرهای محرمانه بهتر است وقتی به سفر استانی می‌رود ‌با فعالان محیط‌زیست ملاقات کند.

آن طور که درویش توضیح می‌دهد رئیس سازمان حفاظت محیط زیست‌ تاکنون جلسه‌ای با فعالان محیط‌زیست برگزار نکرده است و اتاق فکری در سازمان محیط زیست تشکیل نشده تا بتوان از نظرات بزرگان محیط‌زیست استفاده کرد.

‌این کارشناس محیط زیست درباره مشکلات دورن سازمانی محیط زیست نیز عنوان می‌کند‌: رئیس سازمان حفاظت محیط زیست باید حرمت نیروهای انسانی این سازمان را حفظ کند. آقای سلاجقه آنچنان درهای دفترش را بسته است که ‌جایگاه‌اش در بین بسیاری از پرسنل سازمان حفاظت محیط زیست از عیسی کلانتری، رئیس پیشین این سازمان نیز پایین‌تر آمده است.‌

وعده‌های محیط‌زیستی

بررسی  عملکرد هیات دولت نیز نشان می‌دهد تعامل‌های بین بخشی نیز برای بهبود شرایط محیط زیست کشور تاکنون راه به جایی نبرده است، برای نمونه وزارت نفت نتوانسته سوخت مورد نیاز جنگل‌نشینان را تامین کند به همین دلیل هنوز بسیاری از روستاییان  به سوخت مناسب دسترسی ندارند و از هیزم استفاده می‌کنند. علاوه بر این وزارت نیرو نیز وعده‌های خود را برای تولید سوخت پاک اجرایی نکرده است و پساب‌های شهری، صنعتی و کشاورزی در بسیاری از مناطق منابع آب و خاک کشور را آلوده می‌کند.

درویش درباره توجه به محیط زیست در وزارت نیرو  می‌گوید: ‌ این وزارتخانه اگر اعتبار لازم‌ را داشته باشد همچنان  به دنبال اجرای پروژه‌های تخریب کننده محیط زیست مانند سد سازی و پروژه‌های انتقال آب است.

آن طور که او توضیح می‌دهد این وزارتخانه در یک‌سال گذشته نتوانسته به وعده‌های محیط زیستی خود نیز عمل کند، چراکه معاونت ‌‌این سازمان وعده تولید ۱۰ هزار مگاوات انرژی تجدیدپذیر را ‌مطرح کرده بود. اما در یک‌سال گذشته هیچ انرژی پاکی تولید نشده است.‌

درویش با اشاره به برکناری رئیس ستاد احیای دریاچه ارومیه عنوان می‌کند: ‌این سمت را نیز در حالی به استاندار آذربایجان غربی داده‌اند که ایشان‌ یکی از مشکلات حوضه دریاچه ارومیه است. علاوه بر این هنوز درباره برنامه‌های این ستاد برای احیای دریاچه نیز اطلاع رسانی نشده است.

او درباره بحران آب در کشور نیز می‌افزاید: به نظر می‌رسد دولت برای حل بحران آب در  مناطقی مانند زاینده‌رود برنامه‌ای ندارد و حتی در این خصوص شفاف‌سازی  هم نمی‌کند.

این کارشناس حوزه محیط زیست درباره عملکرد سازمان منابع طبیعی در یک‌سال گذشته نیز می‌گوید: به نظر می‌رسد جنگل به حال خود رها شده است، چراکه در این مدت این سازمان نتوانسته به کمک جوامع محلی در زاگرس حتی ده ‌ هکتار  جنگلکاری انجام بدهد‌.

آن طور که او توضیح می‌دهد تمرکز مدیران سازمان جنگل‌ها این روزها بیشتر روی اجرای پروژه‌های آبخیزداری سازه‌ محور است در حالی که ‌برای آبخیزداری نباید از سد‌های مخزنی کوچک استفاده کرد. ‌

هادی کیادلیری، رئیس دانشکده منابع طبیعی و محیط زیست علوم و تحقیقات نیز معتقد است تاکنون شاهد تغییرات مثبتی در منابع طبیعی کشورمان نبوده‌ایم و در این بین فقط تغییراتی در بدنه کارشناسی انجام شده که بیشتر آنها نیز مناسب نبوده است.

آن طور که او در گفت‌وگو با ما توضیح می‌دهد مسیر توسعه کشور مناسب نیست و تا زمانی که بار توسعه در کشور روی دوش منابع طبیعی باشد، نتیجه عملکرد مدیران پیشاپیش مشخص است.‌

کیادلیری یادآوری می‌کند که در مدت یک‌سال ‌نیز نمی توان عملکرد دولت‌ها را در حوزه منابع طبیعی ارزیابی کرد، چراکه اثرات اقدامات آنها در این حوزه در طولانی مدت خود را نشان خواهد داد.

این درحالی است که گزارش‌های سازمان‌هایی مانند منابع طبیعی نیز نشان می‌دهد که اقدامات آنها نسبت به سال‌های گذشته کمتر نیز شده است.

رئیس دانشکده منابع طبیعی و محیط زیست علوم و تحقیقات ادامه می‌دهد: در این بین باید گفت‌ارزیابی فنی مناسبی نیز در حوزه اقدامات منابع طبیعی انجام نمی‌شود تا بتوان براساس آن در خصوص عملکرد مدیریت در منابع طبیعی قضاوت کرد.

با توجه به گفته‌های کارشناسان باید تاکید کرد که استفاده از عنوان محیط‌زیستی‌ترین دولت مناسب دولت سیزدهم هم نیست، چراکه برخلاف شعارهای مطرح شده از سوی دولت هنوز برای حفظ محیط زیست کشور قدم‌های جدی برداشته نشده است و با توجه به عملکرد نامناسب سازمان‌های حفاظت محیط زیست و سازمان منابع طبیعی کشور نمی‌توان به عملکرد دیگر نهاد‌ها و وزارتخانه‌ها نیز برای حفظ محیط زیست کشور امیدوار بود.

مهدی آیینی

شلیک با دانه

آیا ما با غذادهی دستی به حیوانات زمینه مرگ آنها را فراهم می کنیم؟

در فصل زمستان یکی از بحث های همیشگی میان دوستداران محیط زیست حول محور غذادهی به حیوانات است. این موضوع البته که همواره با چالش های بسیاری همراه است عده ای به دلیل دسترسی کمتر حیوانات در این فصل به غذا این کار را کمک به حیوانات تلقی می کنند و در مقابل مخالفانی هم قرار دارند که معتقدند این کار دخالت در چرخه طبیعی آنهاست و نه تنها کمک محسوب نمی شود که در موارد بسیاری به زیان حیوانات است و گاه موجب مرگ آنها می شود. وقتی از غذادهی دستی به حیوانات حرف می زنیم مفهوم بسیاری فراگیری را در برمی گیرد در حالی که بسیاری از کارشناسان حیات وحش باور دارند که این موضوع ملاحظات بسیاری دارد.

هوشنگ ضیایی، کارشناس حیات وحش معتقد است یکی از این ملاحظات فارغ از گونه حیوانی، منطقه زیستی آن حیوان است. به این مفهوم که جغرافیای مدنظر یکی از مولفه های تعیین کننده در درستی یا نادرستی غذادهی به حیوان محسوب می شود. اسماعیل کهرم هم نوع گونه حیوانی را مولفه مهمی در درستی یا نادرستی این کار می داند و معتقد است غذادهی به پرندگان در اغلب موارد موجب تسریع در مرگ آنها می شود. تغییر در چرخه و ذائقه غذایی حیوانات و عادت دهی آنها به غذای دستی هم از دیگر ملاحظات کارشناسان در این کار است. ملاحظاتی که به باور آنها حتما یک کار تخصصی است و با راه اندازی پویش های مردمی این کار بیشتر زیان آور است تا مفید. در کنار این موضوع هیچ گاه در بحث های حول این موضوع درباره غذادهی به حیوانات وحشی حرفی به میان نیامده، آن هم در حالی که در آستانه فصل سرما همیشه اخباری درباره حمله گرگ ها به انسان در برخی مناطق ایران منتشر می شده است. برخی راهکار عدم تکرار این اتفاقات را در طعمه گذاری و غذادهی به گرگ ها می دانند در حالی که برخی از کارشناسان نه تنها این کار را بی فایده می دانند، بلکه معتقدند ریشه بسیاری از این حمله های احتمالی هم آزاری است که انسان به این حیوانات رسانده است، از محدود شدن قلمروی زیستگاه این حیوانات گرفته تا آزارهای معمول به خود حیوان در برخی از مناطق ایران. حیوانات شهری هم در بحث پیش رو جایگاه ویژه ای دارند، آنها دیگر به واسطه دسترسی به غذاهای شهری نه تنها ذائقه غذایی شان تغییر پیدا کرده که دیگر در طول سال های گذشته توانایی تاب آوری شان در طبیعت هم از میان رفته است. همه این چالش هاست که باعث شده همچنان یک سوال مهم کلی وجود داشته باشد، سوالی با این محور که اساسا غذادهی به حیوانات درست است یا نادرست؟ این گزارش قصد دارد به پاسخی آشکار به این پرسش برسد.

مدیریت شود، کار درستی است
پاسخ هوشنگ ضیایی، کارشناس پیشکسوت حیات وحش به پرسش جام جم به شرط در نظر گرفتن برخی مولفه ها مثبت است. او مهم ترین معیار در این کار را محدوده جغرافیایی این تصمیم می داند و به جام جم می گوید: «به طور کلی و در بعضی از مناطق این کار درستی است. به عنوان مثال ما در منطقه ورجین که به حیوانات غذادهی می کنیم به این دلیل است که مسیرهای مهاجرت به واسطه سدسازی ها و جاده های اتوبانی قطع شده است. در گذشته با بارش شدید برف حیوانات این منطقه کوچ می کردند و به مناطق خجیر و سرخه حصار و پایین دست می آمدند، اما حالا به همان دلایل ذکر شده این مسیرها بسته شده و حیوانات در این مناطق می مانند و غذایی هم ندارند، بنابراین به نظر می رسد در این مناطق باید به این حیوانات کمک کرد.» برای این کار هم البته که باید ملاحظاتی را در نظر گرفت. او به ما می گوید: «غذادهی به حیوانات در سایر مناطق که هنوز دسترسی و امکان مهاجرت حیوانات وجود دارد کار درستی نیست، چرا که باعث می شود حیوانات به این غذادهی دستی عادت کنند و بعد از آن علوفه های بدخوراکی را که در طبیعت وجود دارد، نخواهند خورد. نکته مهم این است که این کار باید مدیریت شود و در صورت نیاز صورت بگیرد.»

غذایی که پرندگان را می کشد
از بین رفتن قلمروی زیستی حیوانات و قطع این قلمرو به واسطه سازه های انسانی مانع بزرگی برای مهاجرت نکردن حیوانات به دیگر مناطق شده است، اما این گزاره درباره پرندگان تا حدود بسیاری صدق نمی کند. با این حال اما اسماعیل کهرم، کارشناس و فعال محیط زیست معتقد است اگر با رعایت ملاحظاتی غذادهی به برخی گونه ها مناسب باشد این کار برای پرندگان قطعا زیان آور خواهد بود.

او به جام جم می گوید: «ناآگاهی جمعی در این باره به طوری است که باعث مرگ پرندگان می شود. نکته مهم در غذادهی به پرندگان فصل و نوع غذاست، به این مفهوم که اگر ما در فصل بهار و تابستان به عنوان مثال خرده نان به پرندگان بدهیم این کار می تواند به مرگ جوجه این پرندگان بینجامد. چرا که خمیر نان آب را جذب می کند و باعث خفگی جوجه ها می شود.»

ثوابی که کباب شد
هر چند غذادهی مورد اشاره این کارشناس محیط زیست معطوف به پرندگان شهری است، اما گلایه اصلی کهرم از این کار اشاره به غذادهی به پرندگان مهاجر دارد. او به جام جم می گوید: «نکته ای که بسیار مخالف آن هستیم مربوط به رفتار افرادی است که با نیت خیر آمدند ثواب کنند، اما کباب کردند. آمدند در منطقه سرخرود در شمال ایران چند تن گندم را به نیت خیر به قوها دادند. قوهایی که برای ارتزاق چند روزه به آن منطقه آمده بودند تا کمی استراحت کنند و به تالاب های دیگر بروند.

این کار باعث تشکیل کلونی های پرتجمع قوها شد و همین تجمع باعث انتشار امراض مختلف بین این پرندگان شد.»

انتشار احتمالی امراض میان این گونه تنها یکی از معایب چنین شیوه غذادهی است. به باور اسماعیل کهرم این کار باعث قطع مسیر طبیعی این پرندگان هم شده بود. او می گوید: «اساسا دلیل اصلی مهاجرت پرندگان یافتن غذاست. از آنجا که در زمستان سیبری همه چیز یخ می زند و غذایی یافت نمی شود پرندگان به مناطق گرم تر برای یافتن غذا مهاجرت می کنند. وقتی ما به این شکل گسترده با غذا این پرندگان را در این منطقه نگه می داریم باعث انتشار امراض بین آنها، جلب توجه شکارگرانی همچون روباه و شغال و البته شکار و صید غیرقانونی شان هم می شویم.»

ادامه گفته های اسماعیل کهرم موازی حرف های هوشنگ ضیایی است. این که غذادهی به پرندگان هم اصولی دارد. این که تشکیل پویش در این زمینه بدون آگاهی از آن می تواند به قیمت جان پرندگان تمام شود. این که این شیوه غذادهی به پرندگان ذائقه غذایی آنها را از بین می برد و باعث مرگشان می شود

‌طرح‌های گور به گوری


 گزارشگران سبزبه بهانه مرگ ۵گورخر در حین عملیات انتقال از مرگ آسان حیات وحش در طرح های انتقال و زنده گیری گزارش می دهد

تنها گورخر نر موجود در گله‌‎ای که قرار بود نسل گورخرها را در پارک ملی کویر احیا کند، در جریان نقل و انتقال گروهی ۱۰ ‌تلف شد تا پروژه احیای نسل این ‌گونه عقیم شود. این نخستین باری نیست که پرونده احیای نسل یک گونه، با مرگ حیات وحش به پایان می‌رسد. در سال ۸۸ هم احیای ببر مازندران به دلیل اشتباه در نحوه نگهداری از ببرهای سیبری وارداتی منجر به مرگ حیوان شد. ‌ سازمان حفاظت ‌محیط زیست در استفاده از سلاح بیهوشی چندان خوشنام نیست. حدود یکسال گذشته دست کم یک ‌ پلنگ و یک ‌ خرس قهوه‌ای نیز در جریان استفاده از سلاح بیهوشی کشته شدند. حالا که بعد از سه دهه مسئولان سازمان حفاظت محیط زیست تصمیم به احیای نسل گور در پارک ملی توران گرفتند، باز هم استفاده از سلاح بیهوشی دردسرساز شده است. این بار در نتیجه استفاده ازاین سلاح در جریان نقل و انتقال گورهای ایرانی از توران به پارک ملی کویر ۵۰ درصد گله منتقل شده تلف شدند.‌شکست دیگری درمحیط زیست کشور رقم خورد شکستی که با حضور دو دامپزشک در تیم منتقل کننده گورخرها اتفاق افتاد و منجر به عزل معاون محیط طبیعی محیط زیست استان سمنان به عنوان یکی از دامپزشکان مسئول پروژه شد. ‌

گورخر ها هر روز به انقراض نزدیکتر می شوند این را عملیات مرگبار زنده گیری که اخیرا اتفاق افتاد نیز تایید می کند، یکی از زیستگاه‌های مهم گورخر ایرانی پارک ملی کویر است مسئولان سازمان حفاظت محیط زیست قصد داشتند که این گونه بار دیگر بعد از سه دهه به این زیستگاه معرفی کنند. به همین دلیل تلاش کردند گله‌ای ۱۰ راسی از گورخرهای سایت علمی و تحقیقاتی توران را به پارک ملی کویر منتقل کنند.

پس از عملیات زنده‌گیری، عباسعلی دامنگیر مدیر کل محیط زیست استان سمنان میزان موفقیت پروژه را ۷۰ درصد اعلام کرد‌‌و از احیای نسل گورخرها در پارک ملی کویر بعد از ۳۳ سال خبر داد آن طور که او گفت ‌اگر این حیوانات از طریق حمل و نقل هوایی منتقل می‌شدند، موفقیت پروژه تا ۹۰ درصد افزایش می‌یافت. اما چند روز بعد از اعلام خبر احیای نسل گورخر در پارک ملی کویر، مشخص شد که پنج راس از ۱۰ راس گورخرهای گله (که یکی از آنها تنها گورخر نر این جمعیت بود)، در جریان نقل و انتقالات تلف شدند.

 مجید خرازیان مقدم مدیر کل دفتر حیات وحش، آبزیان آبهای داخلی سازمان حفاظت محیط زیست درباره تلف شدن این پنج راس گورخر به رسانه‌‎ها گفت: یک راس گورخر در ابتدای عملیات تلف شد، دو راس دیگر در حین انتقال به پارک ملی کویر تلف شدند، پس از عملیات زنده گیری دو راس دیگر نیز تلف شدند، یعنی از ۱۰ راس، ۵ راس گورخر تلف شد. علت مرگ در دست بررسی است.

همه طرح‌های مرگ

این نخستن بار نیست که طرح‌های احیای یک جمعیت در سازمان حفاظت محیط زیست منجر به مرگ موجودات زنده می‌شود. این نکته‌ای است که علی محمد شاعری ،نماینده کنونی مجلس و معاون پیشین سازمان حفاظت محیط زیست هم به آن اشاره می‌ کند. شاعری اگرچه معتقد است که سازمان حفاظت محیط زیست تلاش می‌کند طرح‌های خود را به صورت کارشناسی انجام دهد اما نافرجام بودن طرح احیای ببر مازندران را که منجر به مرگ شیرهای باغ وحش‌ ‌ ارم شد   نشانه‌ای از ضعف عملکرد در سازمان حفاظت محیط زیست می داند.

آن طور که  او می‌گوید‌ در بایگانی سازمان محیط زیست طرح‌های زیادی برای نجات گونه‌های جانوری وجود دارد اما این طرح‌ها به فراموشی سپرده می‌شود و هر مدیری برنامه‌های خاص خود را دارد.

با توجه به نکاتی که شاعری به آن اشاره می کند می توان گفت با اینکه برای گونه های مختلف طرح های نجات نوشته شده است اما مدیران تمایل دارند این طرح ها را دوباره ارائه کنند به همین دلیل به نظر می رسد به این شکل حیات خلوتی ایجاد می شود که عده ای از آن سود می برند.

 به گفته او نجات یوزپلنگ آسیایی از آن دست طرح‌هایی است که باید در آن تجدیدنظر شود تا نسل یوزپلنگ که به زیر ۵۰ قلاده رسیده است، منقرض نشود و تجربه انقراض شیر و ببر در کشور تکرار نشود.

اگرچه درصدی از تلفات در عملیات زنده‌گیری پذیرفتنی است اما خطاهای سازمان حفاظت محیط زیست در زنده‌گیری به نظر غیر عادی می‌آید. با وجودی که تفنگ بیهوشی در سراسر کشور توزیع شده است، گویا نحوه کار با این تفنگ به پرسنل به درستی آموزش داده نشده است زیرا استفاده از این ابزار منجر به مرگ حیات وحش می‌شود. ۱۱ مهر امسال علمیات زنده‌گیری پلنگی که به روستای قلعه بالای شاهرود پناه برده بود، منجر به مرگ حیوان شد. ۲۱ شهریور سال گذشته نیز یک خرس قهوه‌ای در روستای ترجنلی گالیکش واقع در استان گلستان پس از استفاده از تفنگ بیهوشی کشته شد.

نخستین تجربه

آیا وجود تلفات در جریان عملیات زنده‌گیری در همه جای دنیا مرسوم است و ۵۰ درصد تلفات کمی غیر عادی نیست؟ هوشنگ ضیایی کارشناس حیات وحش در گفت‌وگو با ما در این رابطه می‌گوید: این میزان تلفات طبیعی نیست اما حدود ۲۰ درصد تلفات در عملیات انتقال متداول است. در پروژه انتقال گور به پارک ملی کویر میزان تلفات زیاد بوده است اما تقریبا این عملیات اولین تجربه با بی‌هوشی کشور در انتقال گورخر است.

‌او با اشاره به اینکه انتقال گوزن کاری بسیار ساده‌تر نسبت به انتقال گور است، همواره ایستاده بودن گورخر را عاملی می‌داند که کار نقل و انتقال را با مشکل مواجه می‌کند. اظهار نظر قطعی درباره دلیل مرگ پنج راس گور را هم به اعلام نتایج کالبدگشایی توسط دامپزشکی موکول می‌کند.

ضیایی با تاکید بر اینکه اعضای پروژه قصد کشتن حیوانات را نداشتند و فقط می‌خواستند نسل گور را احیا کنند، از وجود ۲۰۰ گور در گذشته پارک ملی کویر خبر می‌دهد که به دلیل شکار بیش از حد و اشغتال زیستگاه و آبشخورها توسط دامداران از بین رفته‌اند.

او یادآور می‌شود: در حال حاضر پارک ملی کویر قابلیت پذیرش گور را دارد. باید این گونه را در آنجا رهاسازی و جمعیتش را احیا کرد. هدف احیای گور در این زیستگاه هدفی عالی است که نباید با تلفات نخستین تجربه انتقال، به فراموشی سپرده شود بلکه باید چند گور دیگر از مکان‌های متفاوت مثل یزد به این منطقه منتقل شوند و جایگزین گورهای از بین رفته شوند تا تعداد گله به ۱۰ راس یا بیشتر برسد و بتوانیم نسل گور را احیا کنیم.

تکثیر در اسارت گام مهمی در جلوگیری از انقراض

مسئولان سمنان در حالی از احیای گور در پارک ملی توران به رسانه‌ها خبر دادند که تنها نر گله تلف شده بود. اما آیا به صرف انتقال یک گونه به زیستگاه جدید، می‌توان چنین تصور کرد که نسل آن گونه احیا شده است؟ باقر نظامی به عنوان کارشناس حیات وحش به ما می‌گوید: وقتی نسل حیوانی در معرض خطر انقراض قرار می‌گیرد، نیاز به اقدامات اضطراری داریم. تهیه بانک اسپرم، بانک تخمک و تکثیر در اسارت از جمله اقدامات اضطراری برای تمام گونه‌های در معرض خطر انقراض است.

او سخنان خود را با ذکر دو مثال از ایران و روسیه ادامه می‌دهد: نسل پلنگ آمور به عنوان کمیاب‌ترین گربه سان دنیا در معرض خطر بود و جمعیت این گونه حتی از یوزپلنگ‌های ایران هم کمتر بود. در حال حاضر روسیه ۳۰۰ قلاده پلنگ آمور را در قفس پرورش داده است. در حالی که جمعیت این گونه در طبیعت ۴۲ تا ۴۳ قلاده است.

نظامی عنوان می‌کند: گوزن زرد هم در سال ۱۳۲۳، نسلش کاملا منقرض شد و انقراض اکولوژیک برای این گونه رخ داد. چند راس از این حیوان به باغ وحشی در آلمان منتقل شد و بعدها با انتقال ۶ گوزن زرد از باغ وحش آلمان به ایران توانستیم نسل این گونه را از بحران انقراض خارج کنیم. امروز، ۷۰۰ گوزن زرد در ایران داریم.

به گفته او انقراض اکولوژیک وقتی رخ می‌دهد که تعداد انگشت شماری از یک گونه در طبیعت باقی بماند به نحوی که این جمعیت کارایی و عملکردی به لحاظ اکولوژیکی در طبیعت نداشته باشند. انقراض اصلی هم وقتی است که حتی در اسارت هم از این گونه وجود نداشته باشد.

او تاکید می‌کند: وضعیت جمعیت گور بحرانی است و انتقال این گونه به پارک ملی کویر به عنوان یکی از معدود زیستگاه‌های امن ایران، می‌تواند در تکثیر گور بسیار موثر باشد.

او سوء‌ مدیریت در پروژه انتقال گورها را هم رد نمی‌کند و می‌گوید: اتفاقی که برای گور در پارک ملی کویر با انتقال یک گله به این پارک رخ می‌دهد، معرفی مجدد این گونه به زیستگاه است که می‌تواند منجر به افزایش ضریب حفاظتی پارک ملی کویر، تعداد محیط بانان، ایجاد اشتغال و حتی ایجاد انگیزه برای محیط بانان موجود در این منطقه باشد.

آن طور که از شواهد پیداست، پروژه احیای گور در پارک ملی کویر با حذف تنها نر گله عقیم مانده است و باید بار دیگر مسئولان برای انتقال گورخر نر از سایر سایت‌ها وارد عمل شوند. انتقال گور با استفاده از روش بیهوشی هم نخستین تجربه کشور در این رابطه بوده است اما یکی از دو دامپزشکی که با آزمون و خطای زیاد یک گله ۱۰ راسی را به پارک ملی کویر منتقل کرده است، (یعنی زاهدی معاون محیط طبیعی محیط زیست سمنان) در پی عذرخواهی عباسعلی دامنگیر، مدیرکل حفاظت محیط زیست استان سمنان از مردم و فعالان محیط زیست، از سمت خود به دلیل کوتاهی در پروژه عزل شد. آیا پس از این عزل، تجربیات حاصل از خطای قبلی در مکانی برای استفاده در پروژه‌‎های بعدی ثبت و نگهداری خواهد شد؟


                                                                                                                  لیلا مرگن


 





خیز جدید مجلس برای تشکیل وزارت آب، منابع طبیعی و محیط زیست

نمایندگان مجلس قصد دارند در کنار تفکیک مجدد وزارتخانه‌های اقتصادی، در لایحه تقدیمی دولت به مجلس شورای اسلامی تغییراتی ایجاد کرده و وزارت آب، محیط زیست و منابع طبیعی را شکل دهند.
گزارشگران سبز: با توجه به اهمیت و نقش آب در حفظ محیط زیست و عدم رعایت حق‌آبه‌های محیط زیست گروهی از کارشناسان بر این باورند که با جدا شدن بخش آب از بدنه وزارت نیرو و ادغام آن با بخش‌های مرتبط با حفاظت محیط زیست، می‌توان به نتیجه مطلوب‌تری در زمینه مدیریت منابع آب کشور دست یافت. به همین دلیل این ایده در مجلس شورای اسلامی هم پیگیری شد.
قاسم میرزایی نیکو سخنگوی کمیسیون اصلاح ساختار دولت وعضو کمیسیون‌ شوراهای مجلس در گفتگو با تسنیم از تلاش نمایندگان برای تشکیل وزارت انرژی خبرداد.
او گفت: در جلسه اخیر که با حضور رئیس مجلس برقرار شد، مقرر شد در کنار تفکیک وزارتخانه‌های صنعت، معدن و تجارت و راه و شهرسازی، سایر موارد مانند تشکیل وزارتخانه انرژی را نیز بررسی کنیم.
میرزایی‌نیکو در توضیح تشکیل وزارت انرژی، عنوان کرد: پیشنهاد شده تا بخش آب از زیرمجموعه وزارت‌ نیرو خارج و وزارتخانه‌ای به نام”آب، منابع طبیعی و محیط زیست” تشکیل شود، بخش برق نیرو، نیز در زیر مجموعه وزارت انرژی گنجانده شود.
بر اساس این سناریو احتمالا نمایندگان مجلس شورای اسلامی به دنبال تجزیه وزارت نیرو هستند. در این طرح بخش آب وزارت نیرو در وزارتخانه‌ای جدید به نام آب، منابع طبیعی و محیط زیست ادغام می‌شود و بخش برق آن با ادغام شدن در وزارت نفت، وزارت انرژی را تشکیل خواهد داد.
البته پیش از این سخنان میرزایی نیکو سناریوی دیگری هم مطرح بود. بر اساس برخی اخبار غیر رسمی، گویا مسئولان وزارت نیرو قصد دارند که صرفا بخش آب روستایی که این وزارتخانه را با چالش‌های جدی مواجه کرده است، از بدنه وزارت نیرو منتزع و با وزارتخانه جدیدی که ترکیبی از دو سازمان متولی عرصه‌های طبیعی است، ادغام خواهد شد.
حال باید منتظر ماند و دید آیا اقدام مجلس برای تشکیل وزارت آب، منابع طبیعی و محیط زیست منجر به تقویت بیشتر این سه بخش پرچالش می‌شود یا اینکه با این تصمیم، بر مشکلات کشور بیش از گذشته افزوده خواهد شد.

محیط زیست اختیار ندارد

سکاندار ۶۵ ساله، اما تازه نفس سازمان حفاظت محیط‌زیست در مدت کوتاهی که پایش به پردیسان باز شده، تصمیم و اظهارنظر‌های جنجالی کمی نگرفته و نداشته،‌ از واگذاری پارک پردیسان به شهرداری تهران بگیرید تا پافشاری بیش از حدش بر مساله بحران آب. او که دکتری فیزیولوژی و بیوشیمی محصولات زراعی‌اش را ‌‌از دانشگاه ایالتی آیوای آمریکا گرفته‌ در اولین نشست خبری‌اش با این جمله که توان پاسخگویی علمی او به مسائل زیست‌محیطی حدود ۵ درصد است خبرنگاران را غافلگیر کرد.به نظر می‌رسد وزیر کشاورزی پیشین کشور که به دلیل ادغام دو وزارتخانه کشاورزی و جهاد سازندگی کار وزارت را رها کرد برنامه‌های خبرساز زیادی برای سازمان حفاظت محیط‌زیست داشته باشد‌.‌ او برخلاف‌ معصومه ابتکار، رئیس پیشین سازمان حفاظت محیط‌زیست، تلاشی برای پوشاندن ضعف‌های محیط‌زیست نمی‌کند و در کنار اعتراف‌ به این کاستی‌ها از این می‌گوید که رئیس‌جمهور نیز از ضعف‌های این سازمان بی‌اطلاع است. آن طور که از سخنان کلانتری می‌توان برداشت کرد قرار است او تغییرات گسترده‌ای نیز در سطح مدیرکل‌های استانی داشته باشد، زیرا به نظر او این افراد نباید بومی استان محل خدمت‌شان باشند. به همین دلیل باید منتظر انقلابی در پردیسان بود، انقلابی که اگر به درستی مدیریت نشود می‌تواند محیط‌زیست شکننده کشور را با چالش‌های بیشتری روبه‌رو کند.

با این که محیط‌زیست کشور ‌مشکلات زیادی دارد‌‌ ‌از اظهارنظر‌های شما می‌شود به این نتیجه رسید که دغدغه اصلی‌تان مساله بحران آب است.

دغدغه ‌کم نیست، اما اصلی‌ترین آن، مساله آب است که مشکل جدی کشور محسوب می‌شود.

انتقادی که از شما می‌شود، همین پافشاریتان روی مساله آب است، چون با توجه به مسئولیت جدیدتان به عنوان رئیس‌ سازمان حفاظت محیط‌زیست ابزار کافی و مسئولیت پرداختن به این مساله را ندارید.

مسئولیت این مساله و تمام‌ تخریب‌هایی را که در محیط‌زیست اتفاق می‌افتد به عهده داریم. به همین علت محیط‌زیست باید در این ارتباط اعلام وجود کند، چون تنها دستگاه حافظ حقوق نسل‌های آینده سازمان حفاظت محیط‌زیست است.

اما وقتی می‌گوییم محیط‌زیست باید مسائل دیگری مانند تنوع زیستی و خاک را نیز به یاد داشته باشیم، در حالی که شما فقط روی آب پافشاری می‌کنید.

درست است مسائلی مانند خاک و آلودگی هوا مطرح است، اما اینها فعلا مشکل اصلی کشور نیست یعنی در مقابل آب مشکل اصلی تلقی نمی‌شوند یا حیات‌وحش یکی از مشکلات اصلی است، اما علت اصلی فرسایش ژنتیک و از بین رفتن حیات‌وحش ‌نیز آب است، علاوه بر این دلیل مساله‌ای مانند فقر نیز آب است.

اما به مسائلی مانند فقر باید نهاد‌های دیگری رسیدگی کنند.

ارگان‌های دیگر نیز محدودیت و اختیاراتی دارند، ولی این که فرض کنیم محیط‌زیست خاموش باشد تا وزارت نیرو همه آب‌ها را بفروشد نیز درست نیست.

اما وزارت نیرو وظیفه حاکمیتی‌اش آب است.

این از نظر اجرایی است، اما نهادی که باید جامعه را آگاه کند یا به مسئولان اخطار بدهد محیط‌زیست است، آب دغدغه ۲۰ سال اخیر من است، اما اکنون که به محیط‌زیست آمده‌ام وظیفه اصلی‌ام است، چون بجز ما کسی آینده و حقوق نسل آینده را در نظر نمی‌گیرد.

این رویکرد باعث نمی‌شود از مسائل دیگر مانند تنوع زیستی غافل شوید؟

تنوع زیستی نیز قربانی آب است، اکنون مشکل یوز و گور خر و حیات‌وحش مساله آب است، چون آب نیست چرخه کامل نیست یعنی حیات گیاهخوار و گوشتخوار تحت تاثیر قرار گرفته است. برای نمونه مساله اصلی یوزپلنگ گرسنگی است، چرا؟ چون جمعیت طعمه‌هایی مانند خرگوش و جبیر کم شده است، به این دلیل که‌ این گونه‌ها نیز به دلیل کمبود آب خوراک کافی ندارند‌.

درست است، آب نیست، چون کشاورزی ما مناسب نیست، اما سازمان حفاظت محیط‌زیست چطور می‌خواهد کشاورزی را درست کند؟

اینها مسائلی متفاوت است. ما به کشاورزی کار نداریم. ما می‌گوییم استحصال آب نباید بیش از حد باشد. بخش زیست‌محیطی آب باید به محیط‌زیست داده شود، برای نمونه گرد و غبار خوزستان به این علت است که حقابه تالاب و دشت‌ها با ایجاد سد‌ها در نظر گرفته نشده است.

اما خودتان نیز بارها گفته‌اید ۹۰درصد آب در بخش کشاورزی مصرف می‌شود.

این مقدار خیلی زیاد است و باید کم شود. همه کشور اگر کشاورزی است اشکالی ندارد، اما این طور نیست. کشاورزی حق ندارد ۹۰ درصد آب کشور را ببرد. سهم محیط‌زیست باید داده شود.

۵۰ میلیارد مترمکعب حقابه محیط‌زیست است که باید از کشاورزی پس گرفته شود. برای این مساله چه برنامه‌ای دارید؟

بله حداکثر باید ۴۰ درصد از آب تجدیدپذیر استفاده شود، اما ما ۱۱۰درصد استفاده می‌کنیم، بنابراین یکی از اصلی‌ترین سهمیه‌هایی که‌ محیط‌زیست دارد و به آن داده نمی‌شود آب است که من برای آب و به دست آوردن سهم محیط‌زیست می‌جنگم.

پس برای آب می‌جنگید؟‌

برای گرفتن سهم محیط‌زیست برای سهم خودم که نمی‌گویم، من روزی سه لیتر بیشتر آب مصرف نمی‌کنم.

واقعا سه لیتر ‌آب بیشتر در روز مصرف نمی‌کنید؟

هر انسانی حداکثر نیازش سه لیتر است به طرق مختلف و بدون در نظر گرفتن مواد غذایی؛ بنابراین محیط‌زیست باید حقابه‌اش را بگیرد و متاسفانه با ایجاد سدها این حقآبه قابل وصول نیست مگر این که یک نسل برای آن بجنگد.

زمانی که خانم ابتکار مسئول محیط‌زیست بود می‌گفتید محیط‌زیست کوتاه آمده و زورش نرسیده به همین خاطر حقابه‌اش را گرفته‌اند.

بله، حقآبه دریاچه و تالاب‌هایی مانند دریاچه ارومیه را گرفته‌اند.

حرف زدن درباره این مسائل آسان است، اما برای پس گرفتن این حقابه‌ها چه برنامه‌ای دارید؟

برنامه‌ام آگاه‌سازی ۸۰ میلیون ایرانی است.

اگر بخواهید صادقانه زمان بدهید چه زمانی می‌توانید این حقابه را پس بگیرید؟

ما باید حقوق شهروندی خود را انجام بدهیم، زمانش ممکن است پنج یا ۲۰ سال دیگر باشد، اما ۲۰ سال دیگر بخش عمده‌ای از کشور نابوده شده است، خود مردم باید آگاه شوند، نمی‌توانیم اهداف بلندمدت کشور را قربانی اهداف کوتاه‌مدت کنیم.

نمی‌توانید بگویید چند سال دیگر این حقابه را پس می‌گیرید؟

نمی‌توانم زمان بدهم. غیبگو که نیستم، اما همیشه باید مبارزه کرد و به سمت گرفتن حق و حقوق رفت.

به نظر می‌رسد اگر بخواهید حق و حقوق محیط‌زیست را بگیرید کشور به‌هم بریزد. چطور می‌خواهید کشاورزی را که زندگی‌اش در کشت خلاصه می‌شود و طی سال‌ها برایش حق ایجاد شده از کشت و کار منع کنید؟

بالاخره تصمیم‌گیران کشور باید مواضع خود را مشخص کنند، باید به این نتیجه برسند کشور را بلندمدت می‌خواهند یا کوتاه‌مدت، ‌چون توانایی من نیز محدود است، اما همه‌اش را به کار می‌گیرم. ولی در نهایت تصمیم‌گیران، قانونگذاران و مسئولان رده اول کشور باید بگویند چه اتفاقی خواهد افتاد و مسئولیت برنامه‌ها را به عهده بگیرند. چون بدون مسئولیت‌پذیری نمی‌شود تصمیم گرفت؛ برای نمونه براساس برنامه ششم توسعه در بخش کشاورزی اگر بخواهیم ۹۵ درصد خودکفا شویم ۳۶ میلیارد مترمکعب آب بیشتر می‌خواهیم. به همین علت مسئولان باید بدانند چه تصمیم‌هایی می‌گیرند و چه تاثیری خواهند گذاشت. ‌آنها در یک خلأ اطلاعاتی برای خوشایند عده‌ای نمی‌توانند تصمیم مخرب بگیرند. دراین میان‌ متاسفانه رسانه‌ها نیز کوتاهی می‌کنند، چون باید مشکلات را تحلیل کنند ‌و حافظ منافع ملی باشند ولی به‌عنوان مثال‌ خبر پارک پردیسان خیلی خوب از سوی رسانه‌ها پوشش داده نشد.

اما برای واگذاری پردیسان نیز انتقادات زیادی به شما وارد است.

این اتفاق در راستای اهداف زیست‌محیطی بود که محیط‌زیست قادر به انجامشان نبود.

اما مسائل زیست‌محیطی برای شهرداری در اولویت نیست. شهرداری تهران حدود ۵/۱ برابر بودجه‌اش بدهی دارد. پس چگونه می‌خواهد اهداف زیست‌محیطی شما را محقق کند؟

شهرداری برای پردیسان تعهداتی دارد و می‌خواهد طرح زیست‌محیطی را اجرا کند، چون پردیسان در حال خشک شدن است پول آب و برقش را ندارد. شهرداری به داد پردیسان رسیده است.

آخر به چه قیمتی با ساخت باغچه ژاپنی و تخریب گونه‌های بومی؟

قرار است طرح محیط‌زیستی پردیسان اجرا شود.

نقدی که به شما وارد است این که روسای قبلی محیط‌زیست این پارک را حفظ کردند، اما شما آن را واگذار کردید؟

قرار شده شهرداری طرح‌های پردیسان را‌ ۱۵ سال ‌انجام بدهد و بعد از این پارک خارج شود. درباره مساله واگذاری نیز باید به عقب برگشت و دید چه کسی پردیسان را نجات داد، پردیسان را من سال ۶۷ از ‌اوقاف پس گرفتم. اولین درخت اینجا را نیز حدود ۳۰ سال پیش رهبر معظم انقلاب کاشتند.

پس چرا برخلاف این همه تلاش کوتاه آمدید تا‌ مخالفان شما بگویند آقای کلانتری که پارک پردیسان را در بیخ گوشش نتوانست حفظ ‌کند چطور می‌تواند منابع طبیعی کشور را حفظ کند.

خیلی خب، پردیسان را نمی‌توانم حفظ کنم باید آتش بزنم؟ این مساله مثل ماجرای محیط‌بان و خرسی است که داشت دهیار را می‌کشت. اینجا محیط بان باید تصمیم می‌گرفت خرس را نجات دهد یا دهیار را. این مساله یک بعدی نگری است. نباید اجازه داد بی‌پولی، نبود توانمندی و خشکسالی محیط‌زیست را نابود کند.

اما این سیاستی که در پیش گرفتید و مدام می‌گوید محیط‌زیست مستضعف و ضعیف است به نظرتان سبب کمتر شدن اقتدار نامناسب محیط‌زیست نمی‌شود؟

محیط‌زیست توانمند نیست و بی‌اختیار است. محیط‌زیست اگر تا دو ماه پاسخ مطالعات زیست‌محیطی پروژه‌ای را ندهد حذف می‌شود. این اتفاق می‌افتد، بنابراین محیط‌زیست باید قوی شود تا بتواند جواب بدهد.

برای قوی شدن سازمان حفاظت، این سیاست درستی است که در پیش گرفته‌اید‌؟

‌محیط‌زیست کارشناسان مناسب ندارد. اگر محیط‌زیست می‌خواهد قوی شود باید تقویت شود.‌

چه کسی باید محیط‌زیست را تقویت کند؟

دولت و مجلس باید محیط‌زیست را تقویت کنند.

اما آقای روحانی که بارها ادعا کرده زیست‌محیطی‌ترین دولت تاریخ است.

چون آقای روحانی نمی‌داند، ضعف‌های محیط‌زیست چیست.

نمی‌داند؟

به او نگفته‌ا‌ند و در جریانش نیست. او فکر می‌کند اینجا پر از دانشمندان درجه یک دنیاست.

شما که قبلا مشاور آقای جهانگیری بودید چرا نگفتید؟

آن زمان داخل نبودیم و از بیرون نظاره‌گر بودیم و می‌دانستم، اما وقتی اعلام نمی‌کنید توانمندی لازم را ندارید کمک‌تان نمی‌کنند. واقعا اگر محیط‌زیست توانمند باشد به نفع همه است. ما با پوشاندن ضعف به خودمان لطمه می‌زنیم، ما قطعا قوی خواهیم شد.

این مسائل را چگونه به آقای روحانی اطلاع می‌دهید تا مشکلات رفع شود؟

برنامه می‌دهیم و آنها اجرا می‌کنند. ما قرار است به دانشگاه‌ها نزدیک شده و از توانمندی علمی آنها برخوردار شویم و هر جا ضعف باشد از خارج کمک می‌گیریم. به عنوان مثال سه سال پیش درخواست کردیم پاسخ زیست‌محیطی یک طرح را بدهند، اما طرح را متوقف نکردیم و ۷۰درصد پروژه را پیش بردیم، اما محیط‌زیست پاسخی نداد.

برخی کارشناسان می‌گویند واقعا دست محیط‌زیست خالی است وحتی نمی‌تواند پروژه‌ها را ارزیابی کند.

درد اصلی محیط‌زیست همین است. معیار وجود دارد، اما توان سنجش ندارد که بتواند اظهارنظر کند. ما ضعف علمی داریم و باید آن را برطرف کنیم.

مساله دیگر این است که شما نیز مانند خانم ابتکار هیچ کدام از معاونانتان را از بدنه سازمان انتخاب نکرده‌اید‌.

من باید در این حوزه تشخیص و تصمیم‌گیری کنم مشکل محیط‌زیست همین است. اصلا قصد کوچک کردن همکارانم را ندارم، اما برای شرح وظیفه‌ای که این سازمان باید انجام بدهد کارشناسان مناسب خیلی کم دارد، چون سازمان بی‌پول و ضعیف است، نیروهای انسانی توانمند اینجا نمی‌مانند. با توجه به شرح وظیفه سنگین سازمان باید کیفی‌ترین نیروی انسانی در آن به کار گرفته شود.

یعنی در مدت حدود ۵۰ سالی که از فعالیت سازمان حفاظت محیط‌زیست می‌گذرد یک کارشناس در حد معاونت در سازمان وجود ندارد؟

به نظرم خیلی کم هستند، چون بنیان سازمان شکاربانی بوده و اکنون نیز حدود ۷۰ درصد نیروی آن در حوزه محیط طبیعی فعالند. این افراد برای زیستگاه و پارک‌های ملی مناسب هستند، اما کارشناسانی که امروز بیشتر مورد نیازند‌ خیلی محدود است.

آقای کاوه مدنی را چطور به عنوان معاون آموزش و پژوهش سازمان محیط‌زیست انتخاب کردید؟

ایشان صاحب‌نظر هستند درخصوص مسائلی مانند توسعه پایدار و آب. آقای مدنی جوان‌ترین استاد اروپای غربی بوده‌اند.

اما تجربه کار اجرایی نداشته‌اند؟

ایشان باید برنامه‌ریز و نظریه‌پرداز باشد و برای مشارکت مردمی و تحقیق و پژوهش کار خواهد کرد.

برای این که از نظرات کارشناسان خارج از سازمان استفاده کنید برنامه‌ای دارید، چون در زمان خانم ابتکار برخی کارشناسان گله داشتند آنها را حتی به سازمان راه نمی‌دهند؟

قرار است از خدمات‌دهی همه دانشگاه‌های کشور درخصوص مسائلی که خود سازمان در آنها ضعف دارد استفاده شود به این شکل با آنها قرارداد‌های کوتاه و بلندمدت منعقد شود.

با توجه به کاهش دما و اوج گرفتن آلودگی هوا در کلانشهرها مدتی دیگر انتقادها نسبت به شما بیشتر خواهد شد، چه برنامه کوتاه و بلندمدتی برای کاهش آلودگی هوا دارید؟ آیا سیاست‌های روسای پیش سازمان در زمینه درست بوده است؟

برخی سیاست‌ها درست بوده و باید ادامه پیدا کند، اما بخش‌هایی از آلودگی هوای تهران دیده نمی‌شود مثلا ۳۰ درصد از آلودگی هوای پایتخت به دلیل تردد شبانه کامیون‌های فرسوده است. علاوه بر این حدود ۲۰ درصد آلودگی هوای البرز و تهران هنگام وارونگی هوا به دلیل فعالیت نیروگاه شهید رجایی با سوخت مازوت است. به‌عنوان برنامه کوتاه‌مدت می‌توان این موارد را هنگام آلودگی هوا مدیریت کرد و مانع تردد کامیون‌های فرسوده و فعالیت نیروگاه‌ها با سوخت مازوت شد‌‌.

برنامه‌های بلندمدت چه؟

در بلندمدت باید مانع تولید خودروهای غیراستاندارد شد و مصرف سوخت را کاهش داد، چون یکی از کشورهای پرمصرف انرژی هستیم، علاوه بر این باید مانع فعالیت صنایع آلاینده نیز شد.

‌اما چطور می‌خواهید از لابی صنایع عبور کنید؟

ما ارگانی هستیم که باید وظیفه‌مان را انجام بدهید، اگر مسئولان بلندپایه بخواهند هوا آلوده باشد کاری از دست ما ساخته نیست، یعنی آنها باید کمک کنند. باید توجه داشت حفظ سلامت مردم به رشد اقتصادی ارجحیت دارد. ما باید درد را درست تشخیص بدهیم و راه درمانش را مشخص کنیم، به همین دلیل در زمان وارونگی هوا، کارخانجات آلاینده تعطیل می‌شود، علاوه براین باید شرایطی به وجود آورد تا مردم از حق و حقوق‌شان آگاه شوند. البته در چند سال اخیر به دلیل بهبود کیفیت سوخت از تعداد روزهای ناسالم کاسته شده است.

برای نظارت، ابزار کافی در اختیار دارید؟

مشکل همین است برای رفع این نیاز باید از دانشگاه‌ها کمک گرفت.

چقدر از جانب استانداری یا نهادهای دیگر برای انتخاب مدیر کل استان‌ها تحت فشار هستید؟

دست ما در این خصوص باز است و اگر اختلافی در این باره ایجاد شد معاون اول تصمیم خواهد گرفت. ما جلوی نظر استاندارانی که نظرشان درست نیست، می‌ایستیم.

بحثی که در استان شمالی این روزها مطرح است کشتار پرندگان مهاجر است. می‌گویند این مساله حل نمی‌شود چون بسیاری از مسئولان صاحب دامگاه هستند. خانم ابتکار در این خصوص کار تاثیر‌گذاری نکرد. شما چه برنامه‌ای برای حل این مشکل و دیگر مسائل زیست‌محیطی در استان‌ها دارید؟

یکی از دلایلی که اعتقاد دارم مدیرکل‌ها نباید بومی باشند چنین مسائلی است. من بتدریج مدیرکل استان‌ها را از بین افراد غیربومی انتخاب می‌کنم، چون بومیان گرفتار چنین مسائلی هستند و حداقل استانداردهای محیط‌زیستی را رعایت می‌کنند.

برای استان‌های سیستان و بلوچستان و خوزستان با توجه به بحران بی‌آبی و گرد و غبار ‌چه برنامه ویژه‌ای دارید؟

واقعا شرایط ساکنان این استان‌ها سخت است. تلاش شد زندگی اقتصادی این افراد ‌بهبود ‌پیدا کند، اما شرایط بدتر شد. به قول معروف خواستیم ابرویشان را درست کنیم، اما چشم‌شان را کور کردیم. وقتی سطح زیر کشت زابل را ‌بدون رعایت حق محیط‌زیست توسعه دادیم یا برای تامین آب آشامیدنی حقوق محیط‌زیست را زیرپا گذاشتیم به مشکلات افراد اضافه کردیم، چون‌ به این شکل با توسعه نامناسب آسایش کوتاه‌مدت ایجاد کردیم، اما در بلندمدت آسیب بیشتری به آنها زدیم‌. ما به دنبال این هستیم وزارت نیرو سهمیه آب برای دشت‌های اختصاص دهد تا با رهاکردن آب در این مناطق‌ پیوستگی خاک ‌حفظ ‌و پوشش گیاهی نیز در آن ایجاد شود؛ چون اگر پیوستگی خاک از بین برود گرد و غبار شدت بیشتری
خواهد گرفت.‌

سرانجام دو لایحه حمایت از محیط‌بانان و حقوق حیوانات چه شد؟

لایحه حمایت از محیط‌بانان در مجلس در حال پیگیری است و لایحه ‌حقوق حیوانات نیز در کمیسیون‌های دولت تحت بررسی است و منتظر نظر قوه قضاییه هستیم.

شایع بود خانم ابتکار به سیاست، سازمان‌های مردم نهاد و امور بین‌الملل علاقه دارند. به همین دلیل متهم به سیاسی کاری می‌شدند. شما در این باره چه نظری دارید؟

محیط‌زیست جای سیاسی کاری نیست برای سازمان‌های مردم نهاد نیز به آنها که در خدمت محیط‌زیست هستند کمک خواهیم کرد.

مهدی آیینی

دست دستگاه هاي آلاينده رو مي شود

دست‌هایشان هرسال به خون 5000نفر آلوده می‌شود، کم‌کاریشان هر سال 30 میلیارد دلار به کشور آسیب می‌زند، قصورهایشان‌ به شیوع بیماری‌های قلبی و عروقی در کشور دامن می‌زند و در یک جمله می‌توان گفت آنها با آسمان آبی دشمن‌اند، این گوشه‌ای از ندانم‌کاری‌دستگاه‌هایی است که کارکرد نامناسب‌شان آلودگی هوای کشور را بحرانی کرده، اما قرار نیست تا ابد نام و نشانشان پنهان بماند، چراکه رئیس سازمان بازرسی کل کشور خبر داده که گزارش نهایی آنها درباره‌آلودگی هوا بزودی در اختیار مسئولان و مراجع ذی‌صلاح قرار می‌گیرد.
قرار است دست دستگاه‌های آلاینده هوا رو شود تا امید‌ها برای باز شدن گره آلودگی هوای کلانشهرهای کشور که این روزها با مرگ شهروندان عجین شده بیشتر شود؛ چراکه تلاش‌های سازمان بازرسی کل کشور در حال نتیجه دادن است.

خبرگزاری صدا و سیما در این باره از قول رئیس سازمان بازرسی کل کشور نوشته تا ماه آینده گزارشی درباره دستگاه‌هایی که برای حفظ آسمان آبی به وظیفه‌شان عمل نکرده یا کوتاهی کرده‌اند، منتشر خواهد شد.

ناصر سراج گفته از سال گذشته درباره آلودگی هوا در برخی کلانشهرها اقدامات موثری انجام شده و 11 ارگان در این رابطه مسئول بوده‌اند.

هرچند او نامی از دستگاه‌ها نبرده، اما می‌توان حدس زد که وزارتخانه‌هایی مانند نفت، صنعت، معدن و تجارت، بهداشت، وزارت کشور یا سازمان حفاظت محیط زیست، پلیس راهور و شهرداری‌ها در مساله آلودگی هوا نقش دارند و با اقدامات خود می‌توانند در کاهش آلودگی هوا موثر باشند.

آن‌طـــور که رئیس ســازمان بازرسی کل کشور شرح داده، از برخی دستگاه‌ها توضیح‌هایی خواسته شد و حتی دفاع برخی از آنها نیز اخذ شده علاوه براین، اطلاعات جمع‌آوری شده نیز برای روسای قوا ارسال شده و قرار است گزارش نهایی آن تا ماه آینده به دست مسئولان برسد.

سراج در باره نام دستگاه‌ها توضیح نداده اما تاکید کرده چنانچه لازم باشد در این باره اطلاع‌رسانی خواهد شد، اما تا حکم قطعیت پیدا نکند نمی‌توان در این زمینه اطلاع‌رسانی کرد.

دشمنان آسمان آبی

نهادهای زیادی در کاهش آلودگی هوا نقش دارند و اگر به وظیفه خود بدرستی عمل نکنند، کلاف آلودگی هوا همچنان سردرگم خواهد ماند و هرسال شهروندان بیشتری بر اثر آلودگی هوا جانشان را از دست می‌دهند. د

دکتر یوسف رشیدی، عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی به برخی از دستگاه‌های تاثیرگذار در کنترل آلودگی هوا اشاره می‌کند.

آن‌طور که او می‌گوید، وزارت نفت با توزیع سوخت استاندارد در سراسر کشور در این بین تاثیرگذار خواهد بود یا وزارت صنایع اگر خودروهایی با استاندارد روز تولید کند می‌تواند در کاهش آلودگی هوا سهیم باشد.

رشیدی به نقش شهرداری‌ها نیز اشاره می‌کند و می‌افزاید: چنانچه شهروندان در تمامی استان‌ها بتوانند از حمل و نقل عمومی مناسب برخوردار باشند، آلودگی هوا کاهش قابل توجهی پیدا می‌کند.

توسعه حمل و نقل عمومی مساله‌ای است که بیشتر کارشناسان بر آن تاکید دارند، چراکه سهم منابع متحرک مانند خودرو‌ها در آلودگی هوا حدود 80 درصد تخمین زده می‌شود و آمارها از این حکایت دارد که در کلانشهری مانند تهران سه میلیون دستگاه خودرو و حدود 5/2 میلیون موتورسیکلت وجود دارد.

در کنار شهرداری‌ها باید به وظایف وزارت کشور و وزارت بهداشت نیز اشاره کرد یا از این نوشت که پلیس راهور نیز در این بین مسئولیت سنگینی دارد؛ چراکه با نظارت و کنترل دقیق می‌تواند مانع از تردد خودروهای آلاینده شود. اما نباید از دستگاه‌هایی که در از رده خارج کردن خودروهای فرسوده نقش دارند، غافل شد؛ چراکه هنوز این مهم مورد توجه دستگاه‌ها نیست و آمار از رده خارج کردن خودروهای فرسوده به جای افزایش سیر نزولی در پیش گرفته است.

رشیدی احتمال می‌دهد که در گزارش سازمان بازرسی کشور به دستگاه‌هایی که در این زمینه نقش دارند اشاره خواهد شد، چون روند مناسبی را طی نکرده‌اند.

الزام به جای تذکر

اقدام سازمان بازرسی کشور را می‌توان اقدامی مناسب برای کاهش آلودگی هوا دانست، اما آنچه دراین بین باید مورد توجه قرار گیرد، الزام‌آور بودن چنین گزارش‌هایی است.

علی‌محمد شاعری، رئیس کمیسیون کشاورزی، آب و منابع طبیعی نیز چنین نظری دارد، او از این اقدام سازمان بازرسی کشور قدردانی و آن را اتفاقی مثبت ارزیابی می‌کند، اما تاکید دارد که چنین گزارش‌هایی نباید در حد تذکر باشند.

آن طور که او می‌گوید، این گزارش‌ها باید الزام‌هایی برای دستگاه‌هایی که کم‌کاری کرده‌اند داشته باشند تا تاثیر بیشتری در مساله کاهش آلودگی هوا بگذارند.

به همین خاطر کارشناسانی مانند شاعری چنین گزارش‌هایی را لازم می‌دانند، اما تاکید دارند که برای حل مشکل کافی نیستند.

در واقع گزارش‌هایی از این دست باید تضمینی داشته باشند برای رفع نارسایی و ضعف سازمان‌ها تا دستگاه‌های مسئول وظایفشان را بدرستی انجام دهند.

برای نمونه شاعری به وزارت نفت اشاره می‌کند و می‌گوید: باید مشخص شود اگر این وزارتخانه در کشور سوخت استاندارد توزیع نکرد با آن چه برخوردی شود.

گزارش‌هایی برای پیشگیری

شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت و دامن زدن به آلودگی هوا فقط یکی از تخلفات زیست‌ محیطی دستگاه‌هاست، به همین خاطر سازمان بازرسی کشور باید به مسائل دیگر نیز توجه داشته باشد و به نحوی عمل کند که تخلفات زیست‌محیطی را در نطفه خفه کند.

رئیس کمیسیون کشاورزی، آب و منابع طبیعی می‌افزاید: برای نمونه طرح‌های انتقال آب زیادی مطرح است که هیچ‌کدام علمی نیستند یا می‌توان به اجازه ساخت و سازها در جزیره آشوراده اشاره کرد. در واقع سازمان بازرسی کشور باید چنین مسائلی را نیز رصد کند و مانع از اجرایی شدن آنها شود.

آن طور که او می‌گوید، در لایحه هوای پاک نیز مشخص شده که چناچه اشخاص حقیقی یاحقوقی منجر به آلودگی هوا شدند چگونه باید با آن برخورد کرد به همین خاطر نمایندگان مجلس باید رسیدگی به این لایحه را در اولویت برنامه‌های خود قرار دهند.

کارشناسان پیش‌بینی می‌کنند امسال روزهای آلوده بیشتری در تقویم ثبت خواهد شد به همین دلیل باید از سازمان بازرسی کشور خواست گزارش‌های خود را به شکلی آماده کند که دستگاه‌های مسئول خطاهایشان را تکرار نکنند، افزون براین اعضای کمیسیون کشاورزی نیز باید ایراد‌های لایحه هوای پاک را هرچه زودتر اصلاح و مقدمات مطرح شدن دوباره آن را در صحن مجلس فراهم کنند تا زمینه برای کم‌کاری برخی دستگاه‌ها فراهم نباشد.

مهدی آیینی

جنگل متري چند؟

تبر می‌شود و به جان جنگل می‌افتد. آتش می‌شود و تنوره می‌کشد تا از جنگل چیزی باقی نگذارد یا به جای درختان بتون و آسفالت بنشاند. این حکایت بخشی از طرح‌های عمرانی یا تبانی شوم برخی مدیران ارگان‌ها و نهادهای دولتی است که هر سال بخش قابل توجهی از منابع طبیعی کشور را به سوی مرگ سوق می‌دهد.
حفظ محیط زیست برای برخی از مسئولان از شعار فراتر نمی‌رود، چراکه آنها هنوز بدرستی از اهمیت حفظ منابع طبیعی و محیط زیست کشور آگاه نیستند. اگر غیر از این بود قانون پایمال نمی‌شد. این واقعیتی است که ناصر مقدسی، رئیس شورای‌عالی جنگل نیز از آن پرده بر می‌دارد و فاش می‌کند برخلاف این‌که براساس قانون، تغییر کاربری جنگل جرم است، براحتی اتفاق می‌افتد که برخی برای اجرای طرح‌ها مصالحه می‌کنند.

اتفاقی که مقدسی شرحش می‌دهد، ثابت می‌کند هنوز بسیاری از مدیران درک درستی از اهمیت جنگل ندارند، زیرا آنها با چنین رفتاری فقط تبر به ریشه قانون نمی‌زنند. در واقع آنها فقیر بودن کشور از لحاظ پوشش جنگلی را نادیده می‌گیرند و برای تخریب این سرزمین و وادار کردن ساکنانش به مهاجرت اجباری قدم برمی‌دارند.

چوب حراج بر جنگل

شاید براساس قانون نتوان جنگل را فروخت، اما افراد حقیقی یا حقوقی‌ای هستند که خوب بلدند قانون را دور بزنند تا جنگل را به پول نزدیک کنند. بررسی‌های میدانی خبرنگار ما نشان می‌دهد افرادی هستند که به بهانه اجرای طرح‌هایی مانند زراعت، چوب اراضی منابع طبیعی را در اختیار می‌گیرند، اما هدف اصلی آنها تصاحب و اشغال اراضی است به این امید که روزی آب‌ها از آسیاب بیفتد و آنها بتوانند مالک اراضی شوند که به امانت در اختیارشان قرار گرفته است.

رئیس شورای‌عالی جنگل تصریح می‌کند: برای نمونه، منابع طبیعی، ‌زمین در اختیار وزارت راه و شهرسازی، بنیاد مسکن یا مناطق آزاد می‌گذارد، اما برخی از این ارگان‌ها پس از گرفتن اراضی از سازمان جنگل‌ها و انتقال مالکیت، قوانینی دارند که می‌توانند اراضی را با افراد عادی معامله کنند که چنین قوانینی باید حتما اصلاح شود.

آن طور که او می‌گوید چون مالکیت جنگل در کشورمان در اختیار دولت است، همیشه تمایلاتی برای دست‌اندازی به آن وجود دارد.

دیوار کوتاه جنگل

متهم ردیف اول تخریب جنگل‌های کشور موضوعی نیست، جز اجرای طرح‌های عمرانی. هرچند آمارها در این خصوص متغیر است، اما براساس آماری که سازمان جنگل‌ها ارائه داده این تخریب‌ها از سالی 50 هزار هکتار تا 300 هزار هکتار گزارش شده است.

خداکرم جلالی، رئیس سازمان جنگل‌ها نیز تاکید می‌کند براساس قانون کشور، جنگل غیرقابل واگذاری است مگر برای اجرای طرح‌های عمومی که گزارش ارزیابی زیست‌محیطی‌شان از سوی سازمان حفاظت محیط زیست صادر شده باشد.

آن طور که رئیس سازمان جنگل‌ها می‌گوید بخش قابل توجهی از تغییر سطح جنگل‌ها در کشورمان دلیلی ندارد به‌جز اجرای طرح‌های عمرانی مانند راهسازی، سدسازی یا انتقال خط لوله آب و گاز .

بسیاری از طرح‌هایی که جلالی به آنها اشاره می‌کند درحالی اجرا شده یا در مرحله اجرا قرار دارند که گزارش ارزیابی زیست‌محیطی برایشان صادر نشده یا مسئولان در نیمه یا پایان اجرای طرح به فکر تهیه این گزارش می‌افتند زمانی که منابع طبیعی کشور آسیب جبران‌ناپذیری دیده است.

جلالی از این می‌گوید که برای سایر فعالیت‌ها مانند معدن و ساخت و ساز ممنوعیت به قوت خود باقی است و امکان صدور مجوز وجود ندارد.

اما واگذاری و تغییر کاربری مراتع با شرایطی انجام می‌شود؛ مثلا اگر وزارت نیرو تائید کند منابع آب در بخشی از مراتع وجود دارد و می‌شود آن را به باغ تبدیل کرد یا به زراعت یا طرح‌های دیگری که به آب نیاز دارد پرداخت براساس طرح مصوب و کمیسیون مخصوص مجوزهای لازم صادر خواهد شد.

رئیس سازمان جنگل‌ها درباره ماده 3 قانون حفاظت و بهره‌برداری از جنگل‌‌هاو مراتع نیز که در اختیار خود سازمان جنگل‌هاست، خاطرنشان می‌کند: براساس این قانون مالکیت اراضی در اختیار دولت باقی خواهد ماند و بهره‌برداری برای مدتی محدود واگذار می‌شود.

هدف طرح، جنگل‌خواری

نبود نظارت مناسب و قوانین بازدارنده سبب شده افراد ترسی از زمین‌خواری و جنگل‌خواری نداشته باشند و با این امید که روزی مالک اراضی منابع طبیعی خواهند شد، طرح ارائه کنند.

برای نمونه هادی کیادلیری، رئیس دانشکده منابع طبیعی به اراضی 10 هکتاری‌ای اشاره می‌کند که مدتی پیش در شمال کشور در اختیار افراد قرار گرفت تا در آن به زراعت چوب بپردازند و به این شکل فشار از جنگل‌های کشور برداشته شود؛ اما پس از مدتی اشخاص زراعت چوب را متوقف و برای مالکیت این اراضی تلاش کردند.حتی برخی نمایندگان مجلس نیز طرح‌هایی ارائه کردند با این هدف که تمام این اراضی یا دست‌کم 50 درصد آن به افراد بخشیده شود.

کیادلیری تاکید می‌کند منابع طبیعی کشور از دست می‌رود، چون در سطح کلان تعریف درستی از توسعه وجود ندارد.

آن طور که او می‌گوید بیشتر طرح‌های عمرانی کشور بدون مطالعه و آمایش سرزمین اجرایی می‌شود، برای همین تخریب فراوانی در پی دارد. قوانینی که باید دست متخلفان را کوتاه کنند نیز بدرستی تصویب یا اجرا نمی‌شوند،چون بیشتر نمایندگان مجلس منطقه‌ای فکر می‌کنند. به همین علت به فکر تخریب منابع طبیعی یا انتقال آن از منطقه‌ای به منطقه خود هستند.

کیادلیری تاکید می‌کند دولت نیز تکالیف دستگاه‌ها را در برخی بخش‌ها مشخص نکرده، برای نمونه نمی‌دانند در مناطق مختلف کشور به دنبال چه هستند، یعنی هدف اصلی‌شان صنعت، گردشگری یا کشاورزی است. به همین علت نمی‌توانند بدرستی برنامه‌ریزی کنند، در نتیجه برنامه‌های کوتاه‌مدتی اجرا می‌شود که در آینده محدودیت‌های بیشتری برای کشور ایجاد می‌کند.

برای رفع این آشفتگی تمامی دستگاه‌های اجرایی دولت باید بایکدیگر هماهنگ کار کنند، اما در کشور ما بیشتر دستگاه‌ها موازی‌کاری دارند. این بی‌نظمی را باید ریشه بروز تخلفاتی مانند جنگل‌خواری یا جنگل فروشی دانست. بعلاوه سازمان جنگل‌ها نیز باید نظارت بیشتری بر اجرای طرح‌هایی که در اراضی ملی انجام می‌شود، داشته باشد، زیرا بسیاری از افراد به طور کامل طرح‌ها را اجرا نمی‌کنند یا کم نیستند اراضی‌ای که مدت اجرای طرح در آنها به پایان رسیده اما هنوز به منابع طبیعی برگشت داده نشده‌اند؛ مثلا معادنی که در اراضی ملی ایجاد شده و اکنون غیر فعالند و برخی برای مالکیت آنها کیسه دوخته‌اند.

مهدی آیینی

قاچاق میلیاردی شکاری‌های ایران

قاچاقچیان پرندگان شکاری فعال‌تر شده‌اند و شگردهای تازه‌ای را برای صید پرندگان شکاری به‌کار می‌بندند؛ دیگر مانند گذشته نیست که آنها فقط با کندن چاله‌هایی که به «کوخه» معروفند، در انتظار پرندگان شکاری بنشینند.این روزها سودجویان با استفاده از موتورسیکلت و روشی که به «شناطه» معروف است، پرندگان شکاری ایران را صید می‌کنند، چراکه طمع برخی از اعراب حاشیه خلیج‌فارس در کنار خلأ‌های قانونی و کمبود نیرو و تجهیزات محیط‌بانان شرایطی ایجاد کرده تا یگان حفاظت محیط‌زیست کشور نتواند بدرستی با قاچاقچیان حیات وحش برخورد کند.

پس از صید، پلک‌های پرندگان شکاری را می‌دوزند، گرسنه نگهشان می‌دارند و با پیچیدن تکه‌ای پارچه دور بال و پاهایشان مانع از فرار آنها می‌شوند. اینها برخی از شگردهایی است که قاچاقچیان پرندگان شکاری برای قاچاق محموله خود به کشورهای حاشیه خلیج فارس به کار می‌گیرند.

قاچاق پرندگان شکاری کشورمان ماجرای تازه‌ای نیست، اما بررسی میدانی خبرنگار ما ثابت می‌کند این مساله مدتی است جدی تر شده، چرا که شیخ‌نشینان حاشیه خلیج‌فارس اخیرا پول بیشتری برای خرید پرندگان شکاری و دیگر گونه‌های جانوری مانند هوبره یا یوزپلنگ می‌پردازند، به همین خاطر قاچاقچیان نیز به آب و آتش می‌زنند تا به حیات وحش کشور آسیب‌های جبران ناپذیری وارد کنند.

فصل سرد بازگیری

اوایل مهر تا اواخر زمستان به فصل بازگیری معروف است، چراکه قاچاقچیان پرندگان شکاری در این مدت فعال‌تر می‌شوند.

عباس عاشوری، پرنده‌شناس اظهار می‌کند: قاچاقچیان بیشتر به‌دنبال بالابان و بحری (شاهین) هستند، چرا که جثه‌های بزرگ‌تری دارند.

آن طور که او می‌گوید، بالابان گونه‌ای است که در خطر انقراض قرار دارد و بحری نیز گونه حمایت شده است.

او در‌باره این که چرا قاچاقچیان از اواخر مهر فعالیت‌شان را شروع می‌کنند، توضیح می‌دهد: در این مواقع این پرندگان در همه جای کشور دیده می‌شوند، چرا که آنها نیز همراه با دیگر پرندگان مهاجرت می‌کنند.

سودجویان در کنار قاچاق گونه‌هایی مانند بحری و بالابان به سایر گونه‌ها نیز آسیب می‌زنند، زیرا آنها برای به دام انداختن این پرندگان، گونه‌هایی مانند «دلیجه» را نیز دست‌آموز می‌کنند.

تجارت میلیاردی؛ از چرخ تا شناطه

در فصل بازگیری، قاچاقچیان تقریبا در بیشتر استان‌های کشور فعال هستند، اما از خراسان رضوی و جنوبی، کرمان، هرمزگان، بوشهر و لرستان می‌توان به عنوان استان‌هایی نام برد که قاچاقچیان تمایل بیشتری برای حضور در آنها دارند.

حجت یکی از صیادان پرندگان شکاری است که ادعا می‌کند مدتی است توبه کرده و دیگر این کار را انجام نمی‌دهد. او درباره نحوه صید پرندگان شکاری، نحوه قاچاق و قیمت آنها  می‌گوید: با توجه به رنگ و جثه پرندگان شکاری، روی آنها قیمت می‌گذارند؛ مثلا اگر از ابتدای دم پرنده تا پشت گردنش حدود 16 اینچ باشد به آن لقب «چرخ» می‌دهند. به گفته حجت، اگر رنگ پرنده‌ای که چنین مشخصاتی دارد سفید باشد قیمت آن تا 900 میلیون تومان نیز می‌رسد، اما اگر تیره باشد و به مشکی نزدیک حدود 400 میلیون تومان معامله می‌شود.

آن طور که او می‌گوید به پرندگانی که کوچک‌تر از این اندازه باشند «رک» می‌گویند و قیمت آنها کمتر است.

حجت درباره فصل صید پرندگان شکاری نظر متفاوتی دارد. او می‌گوید باندهای صید و شکاری که او می‌شناسد بیشتر مرداد تا پایان آبان فعال هستند و این روزها بیشتر از روشی به نام «شناطه» استفاده می‌کنند.

او درباره این روش می‌افزاید: صیادها جلیقه‌ای کوچک برای پرندگانی مانند کبوتر درست کرده یا نوارهای رادیولوژی را روی پشت آنها می‌بندند و بعد از این‌که ریسمانی به پایشان بستند، این طعمه‌ها را به پرواز در می‌آورند تا توجه پرندگان شکاری را جلب کنند. به این ترتیب پرنده شکاری وقتی به طعمه حمله کرد، پنجه‌هایش در جلیقه یا نوارهای رادیولوژی گیر می‌کند و نمی‌تواند از دست صیادان بگریزد.

به گفته حجت، صیادها حتی وقتی سوار موتورسیکلت هستند نیز این کار را انجام می‌دهند، به همین خاطر به آسانی می‌توانند از دست ماموران یگان حفاظت محیط‌زیست فرار کنند.

آبان 93 بود که اعضای یک باند قاچاق حین جا‌به‌جایی 140 قطعه پرنده شکاری شناسایی و دستگیر شدند. اگر هر قطعه از این پرندگان در کشور مقصد دست‌کم حدود 200 میلیون تومان فروخته می‌شد، قاچاقچیان درآمدی حدود 28 میلیارد تومان به‌دست می‌آوردند.

منوچهر فلاحی، معاون یگان حفاظت سازمان حفاظت محیط‌زیست دراین باره   می‌گوید: در بیشتر مواقع صیادان افراد اجیر شده‌ای هستند که در ازای مبلغی ناچیز به صید پرندگان می‌پردازند؛ در واقع سود اصلی را سرکردگان باندهای قاچاق می‌برند.

آن طور که معاون یگان حفاظت سازمان حفاظت محیط زیست می‌گوید، سال گذشته اعضای بیش از 20 تیم که در زمینه قاچاق پرندگان شکاری فعالیت می‌کردند، شناسایی و دستگیر شدند و براساس قانون، جریمه صید و شکار پرندگان شکاری مانند بالابان، لاچین و طرلان 60 میلیون تومان است و افزون بر این قانون برای صیادان و قاچاقچیان مجازات‌های دیگری مانند حبس و جریمه در نظر گرفته است.

دست خالی محیط‌بانان در سال‌های اخیر، تعداد کم محیط‌بانان و مناسب نبودن تجهیزات آنها سبب شده بسیاری از قاچاقچیان حیات وحش شناسایی و دستگیر نشوند.

کمبود محیط‌بان یکی از مشکلات جدی سازمان حفاظت محیط‌زیست است، زیرا مساحت مناطقی‌که محیط‌زیست بر آنها نظارت دارد حدود 17 میلیون هکتار برآورد می‌شود، اما تعداد محیط‌بانان این سازمان در خوشبینانه ترین حالت به 3000 نفر نمی‌رسد. این تعداد محیط‌بان نیز به شکل شیفتی عمل می‌کنند یعنی در خوشبینانه‌ترین حالت نیمی از آنها هر روز مشغول به‌کار هستند.

اینها، همان‌هایی هستند که به تجهیزات مناسب نیز دسترسی ندارند، زیرا قاچاقچیان با استفاده از موتورسیکلت‌های تندرو در مناطق حفاظت شده، تردد می‌کنند و به محض احساس خطر از دست محیط‌بانان فرار می‌کنند.

پرِ بسته قانون

مساله دیگری که سبب می‌شود صیادان پرندگان شکاری به‌درستی مجازات نشوند، خلأهای قانونی است، زیرا محیط‌بانان اگر قاچاقچیان را به اتهام شروع به صید و زنده‌گیری پرندگان شکاری دستگیر کنند، به احتمال زیاد سودجویان مجازات نخواهند شد.

یکی از مدیران سازمان حفاظت ‌محیط‌زیست که دوست ندارد از او نامی برده شود، دراین‌باره می‌گوید: در چنین مواقعی قانون برای شکارچیانی که سلاح دارند بازدارنده است‌، اما افرادی که پرندگان شکاری صید می‌کنند و سلاح ندارند، شکارچی تعریف نمی‌شوند.

از سوی دیگر، معاون یگان حفاظت‌سازمان حفاظت محیط زیست معتقد است، چنانچه برخی شعب دادگاه‌ها ویژه رسیدگی به جرایم زیست محیطی باشد، روند رسیدگی به تخلفات زیست محیطی سرعت بیشتری خواهد گرفت.

گفته‌های این دو کارشناس تائیدی است بر این دیدگاه که برای برخورد مناسب با قاچاقچیان حیات وحش، سه قوه باید رسیدگی به موضوع را در اولویت برنامه‌های خود قرار دهند، چرا که حل مشکلات زیست محیطی کشور نیاز‌مند به‌روز رسانی قوانین، اجرای درست و برخورد مناسب است.

مهدي آييني

همه با هم برای آب

01112016-unrc02
يک میلیون و 700 هزار امضا نامه‌ای شد تا بحران بی‌آبی کشور را به گوش جهانیان برساند و هشداری باشد نسبت به مدیریت نامناسب منابع آب در داخل و خارج از کشور، چرا که رودخانه‌ها یک به یک می‌خشکند و از تالاب و دریاچه‌ها چیزی به جز زمین‌های ترک خورده باقی نمی‌ماند؛ این درحالی است که عمق چاه‌ها هر روز بیشتر می‌شود و سطح سفره‌های زیر زمینی آب پایین‌تر می‌رود و فرونشست دشت‌ها از مرگ زمین خبر می‌دهد.
دیروز طوماری که روی آن امضای یک میلیون و 700 هزار نفر از اعضای کمپین«من دریاچه ارومیه هستم» نقش بسته بود، به نماینده سازمان ملل در ایران تحویل داده شد تا توجه‌ها نسبت به این شرایط بحرانی دریاچه ارومیه و بحران آب در کشور بیش از پیش جلب شود.

این درحالی است که کارشناسان تاکید می‌کنند گره عبور از بحران آب و مدیریت نادرست منابع آب فقط زمانی باز می‌شود که این مهم به خواست عمومی بدل شود.

​ روز گذشته نشست خبری کمپین «من دریاچه ارومیه هستم» در مقر سازمان ملل متحد در تهران برگزار شد، در ابتدای این مراسم رضا کیانیان، هنرپیشه سینما و تلویزیون درباره نامه‌ای که به بان کی مون، دبیرکل سازمان ملل متحد نوشته صحبت کرد؛ نامه‌ای که می‌توان آن را خلاصه‌ای دانست از آنچه مدیریت نامناسب منابع آب و تغییر اقلیم به کشور تحمیل کرده است.

بی‌آبی و فجایع زیست محیطی

در نامه‌ای که کیانیان نوشته، تاکید شده که خشکسالی‌های دوره‌ای، ناآگاهی عمومی و نبود هماهنگی کشورهای منطقه سبب شده تا بخش‌های بزرگ و وسیعی از منطقه بخصوص ایران دچار بی آبی شود یا این‌که سد سازی‌های بی‌رویه، احداث صنایع سنگین و نامتناسب با محیط و کشاورزی بی‌برنامه و ناهمخوان با شرایط زیستی و پروژه‌های انتقال آب از مشکلاتی است که انسان بر طبیعت تحمیل کرده است.

تحت تاثیر این شرایط بیشتر دریاچه، تالاب و رودخانه‌های کشور خشک شده یا بسرعت خشک می‌شوند و در صدر این فجایع زیست محیطی دریاچه‌های ارومیه و هامون قرار دارند.

مرگ منابع آب

در همین مراسم اما نگرانی‌های گری لوئیس، نماینده سازمان ملل در تهران به دریاچه ارومیه محدود نشد، آن طور که او گفت شرایط در منطقه زاگرس نیز مناسب نیست، چراکه روستاییان دسترسی مناسبی به منابع آب ندارند یا در شهر مشخص، سطح آب‌های زیرزمینی حدود 6/1 متر پایین رفته است؛ علاوه بر این خشک شدن هامون نیز به فقر شدید در این منطقه دامن زده است.

توجه بیشتر جهانیان

مدتی از جلسه روز گذشته نیز به پرسش خبرنگاران از هماهنگ‌کننده مقیم ملل متحد در تهران اختصاص داشت؛ گری لوئیس در پاسخ به پرسش خبرنگار ما درباره این‌که یک میلیون و 700 امضای جمع شده در کمپین «من دریاچه ارومیه هستم» آیا به کمک‌های مضاعفی برای دریاچه ارومیه منجر خواهد شد، گفت: این طومار به آگاهی‌افزایی تلاش‌ها برای حفظ دریاچه ارومیه کمک می‌کند. نمی‌توان گفت به یک‌باره اتفاقی عجیب در دریاچه ارومیه خواهد افتاد، فقط می‌توان گفت طومار به تسریع اتفاق‌های خوبی که در ارومیه می‌افتد کمک می‌کند و در واقع می‌تواند به جلب توجه بیشتر منجر شود.

او در پاسخ به پرسش دیگر  خبرنگار ما درباره این‌که با تغییر دبیرکل سازمان ملل متحد و هماهنگ‌کننده این نهاد در ایران سرنوشت پیگیری‌های دنبال شده برای نجات دریاچه ارومیه چه می‌شود؟ گفت: اولویت کاری رئیس جدید سازمان ملل متحد باید مشکلات زیست محیطی و تغییر اقلیم باشد و امیدوارم همان طور که برای مسائل زیست محیطی مرا تحت فشار گذاشتید با جانشین من نیز چنین رفتار کنید، چون اگر می‌خواهید این قبیل مشکلات حل شود باید قدم اول را شما بردارید.

به نظر می‌رسد برای برون‌رفت از بحران بی‌آبی، دولت باید شرایطی را فراهم آورد تا سازمان‌های مردم نهاد راحت‌تر بتوانند فعالیت کنند و مصرف آب در بخش کشاورزی و صنایع نیز بدرستی مدیریت شود؛ افزون بر این دولت باید ثابت کند منابع آب و مصرف درست آب برایش مهم است، برای نمونه چنانچه برای مصرف آب نیز مانند برق کنتورهای جداگانه در منازل مسکونی نصب شود، می‌توان به کاهش سرانه مصرف آب در کشور امیدوار بود.

مرگ منابع آب با جانمایی اشتباه صنایع

تورج فتحی، کارشناس منابع آب از این می‌گوید که جانمایی اشتباه صنایع سبب تحمیل هزینه و از بین رفتن منابع آب کشور می‌شود.

به گفته او، هرچند براساس آمار، صنایع سهم زیادی در مصرف آب کشور ندارد، اما چون برای استقرار آنها آمایش سرزمین بدرستی صورت نگرفته، اکنون مشکل‌ساز شده است.

فتحی برای نمونه به صنایعی که در سیرجان یا یزد مستقر شده، اشاره می‌کند، صنایعی که قرار است با استفاده از آب شیرین کن و انتقال آب، مشکل آنها را حل کرد.

این درحالی است که کارشناسان تاکید دارند چنین طرح‌هایی سبب وارد شدن خسارت‌های جبران‌ناپذیری به محیط‌زیست کشور می‌شود.

این کارشناس منابع آب درباره سهم کشاورزی و صنایع از آب کشور خاطرنشان می‌کند: در سال حدود 86 میلیارد متر مکعب آب در بخش کشاورزی، شش میلیارد متر مکعب برای آب شرب و حدود دومیلیارد متر مکعب نیز در صنایع مصرف می‌شود.

به همین خاطر برخی کارشناسان تاکید می‌کنند چنانچه مصرف آب در بخش کشاورزی حدود 10 درصد کاهش پیدا کند، می‌توان تنش‌های آبی بسیاری از استان‌های کشور را بر طرف کرد، زیرا برای آگاه‌سازی کشاورزان در این زمینه تلاش زیادی صورت نگرفته است و بیشتر آنها اطلاعی از فناوری‌هایی که می‌تواند مصرف آب را در بخش کشاورزی کاهش دهد، ندارند.

انتقال آب بین‌حوضه‌ای؛ آخرین راهکار

مدتی است در کشورمان بحث انتقال آب مطرح می‌شود، برای نمونه طرح‌هایی برای انتقال آب خزر به سمنان در دستور کار قرار دارد، اما کارشناسان تاکید می‌کنند چنین اقدامی سبب بالا رفتن تنش‌های اجتماعی و آسیب دیدن محیط‌زیست می‌شود.

دکتر حامد نجفی علمدارلو، عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس   درباره انتقال آب بین‌حوضه‌ای خاطرنشان می‌کند: مشکل کشور ما این است که در چنین مواقعی مسئولان جزئی‌نگر هستند، به همین خاطر به سراغ راه‌حل‌های سازه‌ای مانند سد سازی یا انتقال آب بین‌حوضه‌ای می‌روند.

این درحالی است که کارشناسان تاکید می‌کنند راه‌حل‌های سازه‌ای باید به عنوان آخرین راهکار در نظر گرفته شود، زیرا با قوی کردن تشکل‌های مردمی، بالا بردن بهره‌وری آب و فراهم کردن زیر‌ساخت‌های مناسب برای کشاورزی مدرن، می‌توان کمبود آب را جبران کرد.

نجفی می‌گوید که فعالیت سازمان‌های مردم نهاد می‌تواند در حل بسیاری از مشکلات زیست محیطی مانند بی‌آبی مفید واقع شود، چرا که این نهادها بهتر می‌توانند مسائل پیچیده‌ای مانند کم‌آبی را حل و فصل کنند.

آن طور که او می‌گوید، اجرای سیاست‌های دستوری نتایج نامناسبی در این حوزه دارد، برای نمونه اجرای طرح نکاشت که برای نجات دریاچه ارومیه اجرا شد‌، مشکلات زیادی را برای ساکنان منطقه ایجاد کرد. نجفی معتقد است در کشورمان مدیریت منابع آب درست نبوده، اما در این بین نباید شرایط اقلیمی را نادیده گرفت.

مهدی آیینی

بالا