آخرین خبرها
خانه / گزارش (برگ 8)

بایگانی دسته بندی ها : گزارش

اشتراک به خبردهی

سیاست شکار

تعداد استان‌هایی که امسال مجوز شکار دریافت می‌کنند، از هفت به ۱۲ می‌رسد

سازمان محیط‌زیست در ۹ ماه ابتدایی امسال هیچ مجوزی برای شکار چهارپایان صادر نکرد و در حالی که برخی‌ها گمان می‌کردند این سازمان با تغییر معاون محیط‌زیست طبیعی، دست از سیاست‌های شکارفروشی خود کشیده است،  چند روز پیش کیومرث کلانتری، معاون جدید محیط‌زیست طبیعی در حاشیه بازدید از تالاب هورالعظیم ناگهان از درخواست ۱۲ اداره‌کل استانی محیط‌زیست برای صدور مجوز شکار گونه‌های علفخوار در ماه‌های باقیمانده سال خبر داد. این در حالی است که این سازمان در سال ۹۷، فقط در هفت استان پروانه شکار صادر کرده بود و از این افزایش در تعداد استان‌ها می‌توان پیش‌بینی کرد که امسال قرار است تعداد مجوزهای شکار بیشتری از سال قبل صادر شود.

مدیرکل دفتر حفاظت و حیات وحش سازمان نیز در گفت‌وگو با ما مهر تایید روی این پیش‌بینی می‌زند. شهاب‌الدین منتظمی اما تاکید دارد که مجوزهای شکار صرفا با هدف مدیریت جمعیت گونه‌های علفخوار و اصلاح ترکیب جنسیتی آنها واگذار می‌شود. البته این صحبت او که پیش‌تر نیز با زبانی مشابه از سوی دیگر مسئولان سازمان محیط‌زیست بیان شده است، مخالفان بسیاری در میان فعالان محیط‌زیست دارد، افرادی که معتقدند این حرف‌ها توجیهاتی است برای کسب درآمد با فروش پروانه‌های شکار برای جبران کسری بودجه سازمان محیط‌زیست.

پارسال، اولین سالی بود که بعد از یک دوره پنج ساله ممنوعیت شکار، سازمان حفاظت محیط‌زیست اقدام به صدور پروانه شکار چهارپایان کرد. ۱۰۵ پروانه در استان‌های کرمان، یزد، خراسان جنوبی، خراسان رضوی و البرز برای شکار قوچ، کل و آهو ۱۰۰پروانه در استان‌های گیلان و خوزستان برای شکار گراز.

براساس آنچه مدیرکل دفتر حفاظت و مدیریت حیات وحش به ما می‌گوید، امسال حداقل برای ۱۵۰ راس گراز پروانه شکار صادر خواهد شد. منتظمی همچنین خبر می‌دهد که در سال ۹۸ استان‌های آذربایجان غربی، همدان، مرکزی، خراسان شمالی و احتمالا اصفهان نیز به لیست دریافت‌کنندگان مجوز شکار اضافه خواهند شد، او اما از تعداد احتمالی پروانه‌های شکاری که در روزهای آینده برای قوچ، کل و آهو صادر  می شود خبری نمی‌دهد، اما تاکید دارد تعداد مجوزهایی که سازمان محیط‌زیست برای شکار این گونه‌های جانوری صادر خواهد کرد، در برابر جمعیت این وحوش در سطح کشور رقم معناداری نیست و می‌توان آن را در قالب یک بهره‌برداری پایدار توصیف کرد.

سرشماری‌های پرابهام

مسئولان سازمان محیط‌زیست همواره برای توجیه صدور پروانه شکار، بر طبل لزوم مدیریت جمعیت حیات وحش می‌کوبند. اما ارائه مجوز برای شکار حیات وحش، وقتی مطابق با ضوابط اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت (IUCN) محسوب می‌شود که جمعیت گونه‌های مختلف چهارپایان یک زیستگاه با دقت کافی مشخص و ظرفیت بُرد – حداکثر جمعت حیات وحش که یک زیستگاه می‌تواند در شرایط عادی به آن سرویس‌دهی کند – آن نیز با روش‌های کارشناسانه تعیین شده باشد.

با این حال، بسیاری از کارشناسان و فعالان محیط‌زیست معتقدند که این کارهای کارشناسی به درستی در سازمان محیط‌زیست ایران اتفاق نمی‌افتد. از جمله این کارشناسان می‌توان به محمد درویش اشاره کرد که در این باره به جام‌جم می‌گوید: سازمان محیط‌زیست معمولا از اعلام آمار جمعیت وحوش هر یک از زیستگاه‌ها به طور جداگانه پرهیز می‌کند. ضمن این که عموما ظرفیت بُرد گونه‌های مختلف حیات وحش در زیستگاه‌های مختلف کشور با روش‌هایی علمی در این سازمان محاسبه نمی‌شود.

از سویی دیگر، براساس سرشماری گونه‌های علفخوار در سال‌های ۹۷ و ۹۶، سال گذشته جمعیت این گونه‌ها در مناطق چهارگانه حفاظتی ۱۷۵ هزار راس و سال قبل از آن، تعداد وحوش علفخوار کشور ۱۸۰ هزار راس بود. آمار سال ۹۷ را معاون فعلی محیط‌زیست طبیعی سازمان محیط‌زیست در صحبت‌های اخیر خود بیان کرده است و آمار سال ۹۶ را مدیرکل پیشین دفتر حفاظت و مدیریت شکار و صید تیر سال قبل در برنامه‌ای تلوزیونی اعلام کرده بود.

مدیرکل فعلی دفتر حفاظت و مدیریت حیات وحش نیز  به پرسش‌های ما درباره آماری دقیق‌ از جمعیت حیات وحش در سال‌های ۹۶ و ۹۷  پاسخ ‌ نمی‌دهد و به همین دلیل ما به همان آمارهایی که پیش‌تر اعلام شده است، استناد می‌کنیم. آمارهایی که بر مبنای آنها می‌توان گفت جمعیت گونه‌های علفخوار در مناطق چهارگانه از سال ۹۶ به ۹۷ حدود ۵۰۰۰ راس کاهش یافته است. البته کیومرث کلانتری پنجشنبه گذشته در پاسخ به سوال خبرنگاران زیر بار این موضوع نرفت و منتظمی نیز در گفت‌وگو با ما این مساله را نمی‌پذیرد. اتفاقی که باعث می‌شود مثل بسیاری از فعالان محیط‌زیست به صحت آمارهای اعلام‌شده درباره جمعیت حیات وحش، بیش از پیش شک کنیم.

بی‌توجهی به بارداری ماده‌ها

خرداد ۹۷ که سازمان محیط‌زیست بعد از پنج سال ممنوعیت شکار چهارپایان از صدور پروانه برای شکار چهارپایان خبر داد، خیلی از کارشناسان نسبت به زمان صدور این پروانه‌ها به شدت انتقاد کردند. آنها می‌گفتند که ماه خرداد آغاز فصل زاد و ولد گونه‌های علفخوار است و نباید زیستگاه‌هایی را که تازه میزبان فرزندان تازه متولدشده این گونه‌ها شده است، به جولانگاه شکارچیان تبدیل کرد. تا پیش از دوره پنج ساله ممنوعیت شکار نیز معمولا این پروانه‌های فقط در فصل زمستان صادر می‌شد.

امسال اما سازمان محیط‌زیست بهار و تابستان و پاییز دست نگه داشت و به روال سال‌های قبل صدور پروانه‌های شکار را به فصل زمستان موکول کرد. البته بسیاری از کارشناسان حیات وحش معتقدند که اوایل زمستان نیز زمان مناسبی برای صدور پروانه شکار نیست، زیرا گونه‌های علفخوار از اوایل آبان تا اواخر آذر جفت‌گیری می‌کنند و دی ماه شروع دوره آبستنی آنهاست. بنابراین از نظر این دسته از کارشناسان، چون صدای تیرهای شکارچیان در این دوره موجب وارد شدن استرس مضاعف به ماده‌های باردار می‌شود، باید از صدور پروانه‌های شکار در این بازه زمانی پرهیز کرد.

مدیرکل دفتر حفاظت و مدیریت حیات وحش نیز اذعان دارد که حضور شکارچیان در دوره بارداری ماده‌ها تا حدودی سبب افزایش ناامنی زیستگاه‌ها و وارد شدن استرس به آنها خواهد شد. او اما توضیح می‌دهد که مسائلی چون بیماری، تصادفات، حضور حیوانات گوشتخوار و دیگر عوامل طبیعی نیز همواره باعث ناامنی زیستگاه‌ها می‌شود و این‌طور نیست که ما بدون صدور مجوز شکار نیز زیستگاه‌های امنی برای گونه‌های علفخوار داشته باشیم.

منتظمی معتقد است استرس‌های دیگر معمولا به صورت جمعی تلفات بیشتری را به گله‌های چهارپایان وارد می‌کند، در صورتی که شکار قانونی بخش بسیار اندکی از جمیت این گونه‌ها را تحت تاثیر قرار می‌دهد، ضمن این که نیروهای محیط‌بان بر اجرای پروانه‌های شکار نظارت دارند و می‌توانند محل حضور و مسیر عبور شکارچیان قانونی را طوری تعیین کنند که کمترین استرس به گله‌های چهارپایان وارد شود.

خطر انحراف پروانه‌های شکار

سازمان محیط‌زیست در حالی دوباره در تدارک صدور مجوز شکار چهارپایان برآمده است که سالانه شاهد شکار صدها قوچ، میش، کل، بز، آهو، جبیر، گراز و دیگر گونه‌های علفخوار و حتی گوشتخوار از سوی شکارچیان غیرمجاز هستیم. شکارچیانی که در گوشه و کنار کشور پراکنده شده‌اند و براساس آمارهای غیررسمی بیش از سه میلیون سلاح شکاری مجاز و غیرمجاز در اختیار دارند.

با این وجود، معاون محیط‌زیست طبیعی سازمان محیط‌زیست در صحبت‌های اخیر خود از آمار سلاح‌های پراکنده شده در سطح کشور اظهار بی‌اطلاعی کرده و گفته است: ما آمار سلاح‌های شکاری مجاز و غیرمجاز را نداریم و فقط آمار شکارچیانی را داریم که برای دریافت پروانه مراجعه می‌کنند.

یعنی اکنون در شرایطی هستیم که متولی صدور پروانه‌های شکار از آمار سلاح‌های موجود در دستان شکارچیان خبر ندارد و از سویی دیگر، فرمانده یگان حفاظت محیط‌زیست بارها اذعان کرده است که تعداد محیط‌بانان ایران یک هشتم استانداردهای جهانی است. در این شرایط بسیاری از فعالان زیست‌محیط معتقدند وقتی سازمان محیط‌زیست خود وارد چرخه صدور پروانه‌های شکار می‌شود، به نوعی به افزایش احتمال وقوع شکار غیرمجاز در کشور دامن می‌زند، زیرا براساس گزارش‌های منتشرشده در پایگاه‌های خبری، در سال‌های اخیر نیروهای محیط‌بانی بارها شکارچیانی را دستگیر کرده‌اند که با وجود داشتن مجوز، با شکار مازاد یا صید حیواناتی به جز گونه‌های مشخص‌شده در پروانه‌های شکار دست به تخلف زده‌اند.

البته افشین علیزاده، عضو هیات علمی دانشگاه تهران در گفت‌وگو با جام‌جم توضیح می‌دهد که با وجود کمبود نیروهای محیط‌بانی و آمار بالای سلاح‌های شکاری مجاز و غیرمجاز موجود در سطح کشور سامان دادن به صید و شکار با صدور مجوز از سوی سازمان محیط‌زیست می‌تواند سبب کاهش وقوع تخلفات در این زمینه شود.

از نظر او، چه سازمان محیط‌زیست پروانه صادر کند، چه نکند، بازهم بسیاری از شکارچیان غیرمجاز دست از تخلف نخواهند کشید، اما وقتی صدور پروانه‌های شکار ساز و کار مشخصی پیدا می‌کند و محیط‌زیست سهمی از پروانه‌های شکار برای مردم و بخصوص جوامع بومی در نظر می‌گیرد، احتمال وقوع تخلف حداقل از سوی محلی‌های مجاور زیستگاه‌های حیات وحش مقداری کاهش خواهد یافت.

هزینه‌کرد غیرشفاف درآمد میلیاردی

سال گذشته سازمان محیط‌زیست پروانه‌های شکار را بسته به نوع گونه و طول شاخ با قیمتی بین ۳۰۰۰ تا ۶۰۰۰ دلار به شکارچیان خارجی فروخت. قیمت پروانه‌های شکار برای شکارچیان داخلی در سال ۹۷ نیز برای هر چهارپا ۱۰ درصد قیمت تعیین‌شده برای خارجی‌ها بود و شکارچیان محلی هم مجوزهای شکار چهارپایان را با قیمتی بین ۶۰۰ هزار تا یک میلیون تومان از این سازمان خریدند. همچنین براساس گزارش ۲۴ بهمن ۹۷ دفتر شکار و صید سازمان محیط‌زیست، این سازمان مجموعا در سال گذشته حدود یک میلیارد و ۸۸۴ میلیون تومان از فروش پروانه‌های شکار به دست آورد.

درآمدی که مدیرکل دفتر حفاظت و حیات وحش سازمان محیط‌زیست کمک به جوامع محلی مجاور مناطق حفاظت‌شده و تقویت امکانات حفاظتی این مناطق را از جمله اصلی‌ترین اهداف این سازمان برای کسب آن عنوان می‌کند و تاکید دارد وقتی شرایط یک زیستگاه و ترکیب جمعیتی آن اجازه می‌دهد که بدون آسیب زدن به جمعیت گونه‌های چهارپایان به صورت محدود از آن برداشت کرد، بهتر است که از ظرفیت این گونه‌ها برای درآمدزایی استفاده شود، چراکه امروزه کشورهای توسعه‌یافته دنیا نیز از این ظرفیت برای درآمدزایی بهره می‌برند.

درویش اما این صحبت‌های منتظمی را نوعی مغلطه می‌داند و معتقد است هر وقت شرایط و امکانات حفاظتی ما به اندازه کشورهای پیشرفته تقویت شد، در آن صورت می‌توان به کسب درآمد از فروش پروانه‌های شکار فکر کرد. این فعال محیط‎زیست همچنین توضیح می‌دهد تا زمانی که اصول کارشناسی در صدور پروانه‌های شکار رعایت نشود، نباید به فکر کسب درآمدهای میلیاردی از فروش پروانه‌های شکار بود.

او همچنین عملکرد صندوق ملی محیط‌زیست در سال‌های اخیر را غیرشفاف ارزیابی می‌کند و تاکید دارد این صندوق هیچ‌گاه نحوه هزینه‌کرد همه درآمدهای خود را به طور شفاف اعلام نکرده است. صندوق ملی محیط‌زیست، نهادی است همه درآمدهای حاصل از فروش پروانه‌های شکار یا جرایم زیست‌محیطی به این صندوق واریز می‌شود. دستگاهی که به گفته درویش، با وجود همه درآمدهایی که داشته، نتوانسته آن‌طور که باید و شاید به مشکلات پاسگاه‌های محیط‌بانی کشور رسیدگی کند، چراکه همچنان بسیاری از این پاسگاه‌ها در تامین ساده‌ترین امکانات مثل بنزین خودروهای گشتی یا پوتین محیط‌بان‌ها در مانده‌اند.

پیرهای دم تیر

پروانه‌های شکار در سال گذشته صرفا برای چهارپایان نر بالای هفت سال صادر می‌شد، اما طبق صحبت‌های مدیرکل دفتر حفاظت و مدیریت حیات وحش سازمان محیط‌زیست امسال قرار است که این پروانه‌ها برای نرهای بالای ۹ سال صادر شود. از نظر او، حضور چهارپایان بزرگتر از ۹ سال در یک زیستگاه نشان می‌دهد که آن زیستگاه به پایداری رسیده است و می‌توان برای آن پروانه شکار صادر کرد.

علیزاده نیز به عنوان یک کارشناس حیات وحش فلسفه تعیین این سن برای صدور پروانه‌های شکار چهارپایان را این‌طور توضیح می‌دهد: چهارپایانی مثل کل و قوچ در ۹ سالگی تقریبا وارد دوران پیری خود شده‌اند. نرهای مسن نیز نمی‌توانند جوان‌ترها را در مبارزه پیش از انجام جفت‌گیری شکست دهند، به همین دلیل، احتمال کمی دارد که دست حیوانی با این سن به ماده‌ها برسد. ضمن این که چهارپایان نر در این سن و سال به احتمال بسیار زیاد یا طعمه گوشتخوران می‌شوند یا به مرگ طبیعی می‌میرند. بنابراین حضور آنها به لحاظ شرکت در تولید مثل چندان برای گله‌های حیات وحش اهمیتی ندارد.

اما آیا در هنگام شکار یک چهارپا وقتی که شکارچی هدف خود را از فاصله دور مشخص کرده است، سن و سال آن حیوان به درستی قابل تشخیص است؟ مدیرکل دفتر حفاظت و مدیریت حیات وحش سازمان محیط‌زیست در پاسخ به این سوال می‌گوید: بیشتر شکارچیان افراد باتجربه‌ای هستند و خودشان می‌توانند از روی طول شاخ حیوانات حتی از فاصله دور سن آنها را حدس بزنند. همچنین براساس دستورالعمل‌های سازمان محیط‌زیست در هنگام اجرایی کردن یک پروانه شکار، لزوما یک محیط‌بان باید در کنار شکارچی حضور داشته باشد تا هم بر نحوه انجام شکار نظارت کند و هم سن چهارپا را تشخیص دهد.

با وجود این صحبت منتظمی، بازهم شواهد حاکی از آن است که بسیاری از مواقع شکارچیان حتی با وجود داشتن پروانه دست به تخلف زده‌اند. این مساله نشان می‌دهد که صرف نظر از دستور صادرشده، آنچه در عمل اتفاق می‌افتد، این نیست که محیط‌بان‌ها حتما در اجرای همه پروانه‌های شکار در کنار شکارچی باشند.

اما اگر این‌طور هم باشد، باید گفت اکنون در سازمانی که به نام «حفاظت محیط‌زیست» مزین شده است، شاهد آن هستیم که نیروهای شریفی که با وجود همه محدودیت‌ها، مشغول مراقبت از عرصه‌های طبیعی و حیات وحش بی‌پناه ایران هستند، ناچارند که گاه و بی‌گاه برای نظارت بر اجرای پروانه‌های شکار، هم‌گام شکارچیان داخلی یا خارجی به سراغ کشتن حیات وحش برند. انگار که سازمان محیط‌زیست دوباره به سازمان «شکاربانی» تغییر هویت داده است، زیرا مدیران آن نیز به جای صحبت از برنامه‌هایشان برای جلوگیری از تخریب زیستگاه‌های حیات وحش دائما از برنامه‌ریزی برای شکارفروشی دم می‌زنند.

 

 

محمدحسین خودکار

جدایی کوشکی از دلبر

با قطع امید از‌ باردار شدن دلبر از سوی کوشکی قرار است از یوز نر دیگری استفاده شود

بیشتر از پنج سال از اولین دیدار کوشکی و دلبر می‌گذرد؛ دیداری که نور امید را در دل بسیاری از اهالی محیط‌زیست کشور برای احیای نسل یوزپلنگ آسیایی روشن کرد. نوری که البته با گذر زمان رفته رفته کم‌فروغ شد و اکنون از پس طرح‌های بی‌نتیجه سو سو می‌زنند. آن‌چنان که امروز مدیرکل دفتر حفاظت و مدیریت حیات وحش سازمان محیط‌زیست، شانس موفقیت برنامه‌های آینده این سازمان برای تکثیر یوزپلنگ‌های ایرانی را فقط در حدود ۲ تا ۳ درصد ارزیابی می‌کند. این درصد اندک نیز به طی کردن راه‌های نرفته‌ای مثل اجرای طرح تکثیر یوزپلنگ در شرایط نیمه‌اسارت یا استفاه از رحم اجاره‌ای یوزهای آفریقایی برای احیای نسل یوزهای آسیایی بستگی دارد. طرح‌هایی که البته در آنها دیگر از کوشکی استفاده نخواهد شد، زیرا قدرت بارور کردن این یوز نر که روزی قرار بود نسل یوزپلنگ آسیایی را نجات دهد، روز به روز کمتر می‌شود. گونه‌ای که روزگاری در بخش‌های وسیعی از خاورمیانه و هند می‌زیست، اما امروزه قلمروی آن به نواحی شرقی ایران محدود شده و جمعیتش نیز به کمتر از ۵۰ فرد کاهش یافته است.

دهم و یازدهم آذر ۹۳ کوشکی را از پناهگاه حیات وحش میاندشت در استان خراسان شمالی و دلبر را از پارک ملی توران در استان سمنان به محوطه‌ای قرنطینه‌شده در پارک پردیسان تهران انتقال دادند. انتقالی که با تبلیغات فراوان مسؤولان وقت سازمان حفاظت محیط‌زیست درباره احیای نسل یوز ایرانی با اجرای طرح تکثیر در اسارت انجام شد. وعده‌ای که البته بعد از گذشت پنج سال، هنوز هم محقق نشده و همچنان اجاق کوشکی و دلبر خاموش مانده است.

البته برخی کارشناسان محیط‌زیست از همان زمان، احتمال موفقیت طرح تکثیر در اسارت یوزپلنگ ایرانی را پایین می‌دانستند. آنها تاکید داشتند هنوز در دنیا تجربه موفقی برای تکثیر نسل یوز آسیایی یا همان یوز ایرانی در اسارت حاصل نشده و بعید است چنین طرحی با امکانات محدود سازمان محیط‌زیست ایران به نتیجه برسد.

ایمان معماریان، دامپزشک حیات وحش از جمله همین کارشناسان است. او کسی است که با وجود داشتن امید اندک به موفقیت طرح تکثیر در اسارت یوزپلنگ، از همان آغاز راه با پیمانکاران این طرح همراه شد. معماریان البته می‌گوید چند ماهی است از همکاری با پروژه یوزپلنگ آسیایی کنار گذاشته شده است.

این دامپزشک حیات وحش تاکید دارد با وجود تبلیغات برخی مسؤولان پیشین سازمان محیط‌زیست که از نظر او از روی ناآگاهی اتفاق افتاد، هدف اصلی پیمانکاران پروژه یوز، انجام تحقیقات درباره رفتارشناسی و گرفتن نمونه‌های ژنتیک از این گونه باارزش طبیعت ایران بود و تلاش برای احیای نسل یوزپلنگ آسیایی از نظر مجریان این طرح در مرحله دوم قرار داشت.

با این حال، معماریان عنوان می‌کند پیمانکاران پروژه در پنج سال گذشته، برنامه‌های مختلفی را برای استفاده از ظرفیت کوشکی و دلبر برای توله‌گیری از آنها اجرا کرده‌اند. برنامه‌هایی مثل امکان‌سنجی جفتگیری طبیعی این دو یوز که با وجود موفقیت نسبی اولیه، به دلیل سقط جنین یوز ماده به نتیجه نرسید.

بعد از این اتفاق، مجریان پروژه یوز به سراغ انجام برنامه امکان‌سنجی لقاح مصنوعی رفتند. برنامه‌ای که هیچ‌گاه نمونه مشابه آن در کشورهای مختلف برای انواع یوزپلنگ به نتیجه نرسیده بود و در کشور ما نیز با وجود صرف ۲۵۰ میلیون تومان هزینه با شکست روبه‌رو شد. اتفاقی که به گفته معماریان، وقوع آن باعث شد مسؤولان سازمان محیط‌زیست برنامه‌های مختلف برای تکثیر در اسارت یوزپلنگ آسیایی را متوقف کنند.

دلبر سفر می‌کند

چند ماهی است خبر جدیدی از یوزپلنگ‌های پارک پردیسان به گوش نرسیده است، اما مسؤولان سازمان محیط‌زیست تاکید دارند نه فقط طرح تکثیر یوزپلنگ‌های ایرانی متوقف نشده است، بلکه سازمان محیط‌زیست برنامه‌های تازه‌ای را نیز برای احیای نسل یوزپلنگ‌های ایرانی در راه دارد. برنامه‌هایی که شهاب‌الدین منتظمی، مدیرکل دفتر حفاظت و مدیریت حیات وحش سازمان محیط‌زیست در گفت‌وگو با جام‌جم جزئیات آن را تشریح می‌کند.

او در این زمینه اجرای طرح تکثیر در شرایط نیمه‌طبیعی یا همان تکثیر در نیمه‌اسارت را به عنوان مهم‌ترین اولویت سازمان محیط‌زیست برای احیای نسل یوزهای ایرانی معرفی می‌کند و می‌گوید: در این طرح قرار است ابتدا محدوده‌ای محصور با وسعت حداقل ۵۰۰۰ هکتار در یکی از زیستگاه‌های طبیعی یوزپلنگ در کشور ایجاد شود. بعد از آن یک یوز نر و یک یوز ماده را به این محوطه وارد خواهیم کرد.

یوز ماده‌ای که سازمان محیط‌زیست برای اجرای طرح تکثیر در نیمه‌اسارت به سراغ آن می‌رود، در درجه اول همان دلبر خواهد بود که با وجود پایین آمدن احتمال بارداری آن، طبق گفته‌های منتظمی هنوز دامپزشکان به بارداری‌اش امید دارند. البته اکنون به جز دلبر، یوزپلنگ ماده دیگری نیز در اختیار سازمان محیط‌زیست قرار دارد. یوز جوانی به نام ایران که حدود سه سال پیش در حالی که نوزاد بود، از قاچاقیان حیات وحش کشف و به مرکز تحقیقات پارک پردیسان انتقال داده شد. یوزی که از آن به عنوان گزینه جایگزین برای استفاده در طرح نیمه‌اسارت در صورت باردار نشدن دلبر یاد می‌شود.

به جز تعیین یوز ماده، دو نکته مبهم دیگر نیز باید پیش از اجرای طرح تکثیر در نیمه‌اسارت مشخص شود. ابتدا هویت یوز نر و سپس محل اجرای این طرح. جالب اینجاست که مدیرکل دفتر حفاظت و مدیریت حیات وحش سازمان محیط‌زیست نیز در صحبت‌هایی که با ما دارد، سعی می‌کند این اطلاعات دقیقی درباره آن به ما ندهد، ولی ما از لابه‌لای حرف‌های او این‌طور می‌فهمیم که احتمالا طرح تکثیر در شرایط نیمه‌اسارت احتمالا در همان پناهگاه جنجالی حیات وحش در دره‌انجیر استان یزد اجرا خواهد شد. جایی که اخیرا سازمان محیط‌زیست با وجود مخالفت شدید فعالان این عرصه مجوز اکتشاف معدن در آن را صادر کرده است و برخی فعالان محیط‌زیست معتقدند فنس‌کشی در آن منطقه دست این سازمان را برای صدور مجوز بهره‌برداری از معدن در این زیستگاه مهم یوز آسیایی باز خواهد گذاشت.

البته منتظمی زیر بار این مساله که لزوما این طرح در همان زیستگاه انجام خواهد شد، نمی‌رود، اما تاکید می‌کند حفظ ژن دو یوز نر موجود در پناهگاه حیات وحش دره‌انجیر برای آنها بسیار مهم است و به همین دلیل این سازمان، «به احتمال زیاد» از این دو برای طرح تکثیر در نیمه‌اسارت استفاده خواهد کرد.

آن‌طور که مدیرکل دفتر حفاظت و مدیریت حیات وحش سازمان محیط‌زیست می‌گوید، اولویت اصلی سازمان متبوع او برای تکثیر یوزپلنگ ایرانی در شرایط نیمه‌اسارت، باردار شدن یوز ماده با روش جفتگیری طبیعی است. اما اگر این اتفاق نیفتد، مجریان این طرح به دنبال لقاح مصنوعی با استفاده از اسپرم دو یوز نر موجود در دره‌انجیر و تخمک دلبر یا ایران خواهند رفت. کاری که پیش از این با اسپرم کوشکی نیز انجام شده، اما به نتیجه نرسیده است. اتفاقی که منتظمی دلیل آن را پایین آمدن توان اسپرم کوشکی به دلیل بالا رفتن سن آن می‌داند و تاکید دارد امیدها برای این که این یوز نر بتواند نسل یوزپلنگ‌های آسیایی را نجات دهد، روزبه‌روز کمرنگ‌تر می‌شود.

فقط ۳درصد

رد پای صحبت‌های دفتر حفاظت و مدیریت حیات وحش سازمان محیط‌زیست درباره برنامه‌های این سازمان برای تکثیر یوزپلنگ ایرانی در شرایط نیمه‌اسارت را می‌توان در گفته‌های پیشین دیگر مسؤولان ‌ نیز پیدا کرد. مثلا حمید ظهرابی بهمن سال گذشته در شرایطی که هنوز بر صدر معاونت محیط‌طبیعی سازمان محیط‌زیست تکیه داشت، گفته بود که «به دنبال این هستیم که با ایجاد یک محیط محصور بزرگ، جمعیت یوزپلنگ را به شکل نیمه‌طبیعی مدیریت کنیم و تعداد آنها را افزایش دهیم.» یا عیسی کلانتری در آبان ۹۶ یعنی ماه‌های اول ریاست بر سازمان محیط‌زیست گفته بود: یوز را در حالت وحش تکثیر کنید. یک منطقه ده هزار هکتاری یا حتی ۵۰۰۰ هکتاری اختصاص دهید تا یوزها تکثیر بشوند و بعد بازشان کنید تا در زیستگاه خود بروند.

البته از همان زمان، برخی کارشناسان محیط‌زیست همچون ایمان معماریان به مخالفت با این طرح پرداختند. او دلیل مخالفت آن روزهایش با طرح تکثیر در نیمه‌اسارت را این چنین بیان می‌کند: از همان زمان هم به دوستان گوشزد کردم از نظر علمی هیچ تضمینی نیست که تکثیر در نیمه‌اسارت احتمال موفقیت بیشتری از تکثیر در اسارت داشته باشد. چراکه شانس موفقیت طرح‌های تکثیر یوزپلنگ در درجه اول به تعداد یوزهای مورد استفاده در آن بستگی دارد، نه فراهم کردن محیط وسیع‌تر برای آنها. به طور مثال یوزپلنگ‌های آفریقایی در باغ وحش‌های بزرگ دنیا در شرایط اسارت به خوبی تولید مثل کرده‌اند، چراکه تعدادشان زیاد بوده و البته نسبت نرها به ماده‌ها نیز بیشتر بوده است.

این دامپزشک حیات وحش همچنین معتقد است چون در شرایط اسارت مجریان طرح مدیریت بهتری دارند، شانس موفقیت نسبت به شرایط نیمه‌اسارت بیشتر خواهد بود. ضمن این که در شرایط اسارت یوزها به صورت دستی تغذیه می‌شود، اما در نیمه‌اسارت یوزها باید خودشان شکار کنند. کاری که همواره احتمال موفق نشدن در آن وجود دارد و به همین دلیل ممکن است یوزها در شرایط نیمه‌اسارت تلف شوند.

البته مدیرکل دفتر حفاظت و مدیریت حیات وحش سازمان محیط‌زیست نیز پایین بودن احتمال موفقیت برای طرح تکثیر در نیمه‌اسارت را می‌پذیرد و در این باره می‌گوید: فقط ۲ تا ۳ درصد امید موفقیت در این طرح را داریم. زیرا یوزپلنگ ایرانی گونه‌ای بسیار خاص با رفتاری بسیار منحصر به فرد است و یوزپلنگ‌هایی که ما اکنون در اختیار داریم نیز در شرایطی بسیار ویژه قرار دارند. ولی ما قصد داریم که حتی پایین‌ترین احتمالات موفقیت را در نظر بگیریم و براساس آن برنامه‌ریزی کنیم، تا در آینده خود را سرزنش نکنیم که چرا فرصت برای احیای نسل یوز ایرانی را از دست دادید.

منتظمی همچنین می‌گوید که سازمان محیط‌زیست در صورت به نتیجه نرسیدن طرح در نیمه‌اسارت سراغ استفاده از رحم اجاره‌ای یوزهای آفریقایی خواهد رفت. طرحی که از نظر او، احتمال موفقیت در آن نیز بسیار پایین است، زیرا هیچ تجربه جهانی برای تکثیر انواع یوزپلنگ با استفاده از رحم‌های اجاره‌ای اتفاق نیفتاده.

با این حال، براساس سیاست سازمان محیط‌زیست برای در نظر گرفتن همه احتمالات ممکن برای تکثیر یوزپلنگ، این سازمان در حال مذاکره با چند کشور آفریقایی است تا بتوانند یوز مناسب برای استفاده از رحم آن را وارد ایران کنند. کاری که به نظر می‌رسد آخرین تیر باقیمانده در ترکش مسؤولان محیط زیست کشور برای احیای نسل یوزپلنگ ایرانی با استفاده از روش‌های آزمایشگاهی باشد. روش‌هایی که البته هیچ‌کدام به اندازه حفظ زیستگاه‌های طبیعی یوز در گوشه و کنار کشورمان در نجات به شدت این گونه در معرض خطر موثر نخواهند بود. زیستگاه‌هایی که در سال‌های اخیر با جاده‌کشی، معدنکاوی و دیگر پروژه‌های عمرانی به شدت تخریب شده است و با وجود این، هنوز سازمان محیط‎‌زیست به دنبال صدور مجوز اکتشاف و استخراج معدن در این زیستگاه‌هاست.

 

محمد حسین خودکار

اعتراض خبرنگاران به انقراض اطلاع رسانی در محیط زیست

جمعی از خبرنگاران حوزه محیط زیست رسانه‌های مختلف در اعتراض به عملکرد نامناسب روابط عمومی سازمان حفاظت محیط زیست به رئیس شورای اطلاع‌رسانی دولت نامه‌ نوشتند.

به گزارش گزارشگران سبز، در این نامه  آمده‌؛ مدت‌هاست که مدیر روابط عمومی سازمان حفاظت محیط زیست تعمدا برخی خبرنگاران ‌ را از دعوت به نشست ها و سفرهای خبری این سازمان حذف کرده و حتی پا را فراتر گذاشته و انجام مصاحبه با مدیران ارشد این سازمان را در تماس تلفنی با برخی مدیران رسانه ها، منوط به تغییر خبرنگار حوزه محیط زیست آن رسانه عنوان کرده است. ایشان در متن یکی از جوابیه‌های خود به یک خبرگزاری، خطاب به مدیران آن خبرگزاری توصیه کرده خبرنگار دیگری را به جای خبرنگار منتقد به کار گیرند! و با مدیران دست کم سه رسانه رسمی، هم تماس تلفنی گرفته و درباره خبرنگار حوزه محیط زیست شان سخنانی غیر واقعی به مسئولان رسانه انتقال داده و خواستار تغییر خبرنگار شده و در یکی از موارد حتی خبرنگار جایگزین را هم معرفی کرده اند!‌

مدتی قبل نیز نامه‌ای از سوی سازمان حفاظت محیط زیست به برخی رسانه‌ها ارسال شده که چکیده‌اش چیزی نیست جز محدود شدن اطلاع رسانی، چراکه در آن خواسته شده برای هرگونه مصاحبه ای فقط از طریق روابط عمومی سازمان اقدام کنند. مسلما در شرایط سختی که طبیعت کشورمان تجربه می کند محدود شدن اطلاع رسانی حکم چراغ سبز نشان دادن به مرگ محیط زیست است.

متن کامل نامه که خبرنگاران خطاب بهرئیس شورای اطلاع‌رسانی دولت به این شرح است:

جناب آقای علی ربیعی
ریاست محترم شورای اطلاع‌رسانی دولت
با سلام و احترام
ما امضاکنندگان این نامه به عنوان خبرنگاران فعال در رسانه‌های رسمی کشور با یادآوری مفاد «منشور اخلاقی دولت تدبیر و امید» مبنی بر رویکرد مثبت و فعالانه در تعامل با رسانه‌ها (بند ۱۱) و تأکید بر حفظ محیط زیست (بند ۱۲)، به عملکرد سازمان حفاظت محیط زیست به ویژه در عرصه «روابط عمومی و ارتباط با رسانه» در دوره ریاست عیسی کلانتری (معاون رئیس جمهوری و رئیس این سازمان) معترضیم.
رفتارهای اخیر روابط عمومی این سازمان، آن‌چنان بی‌تدبیرانه و در تضاد با اصول ابتدایی روابط عمومی و اطلاع‌رسانی بوده که صرفنظر از دو بند مطرح شده در منشور اخلاقی دولت دوازدهم، برای هیچ دولتی در نظام جمهوری اسلامی هم – حتی بدون چنین مدعایی- شایسته نیست. مدتهاست که مدیر روابط عمومی سازمان حفاظت محیط زیست تعمدا برخی خبرنگاران باسابقه حوزه محیط زیست را از دعوت به نشست ها و سفرهای خبری این سازمان حذف کرده و حتی پا را فراتر گذاشته و انجام مصاحبه با مدیران ارشد این سازمان را طی تماس تلفنی با برخی مدیران رسانه ها، منوط به تغییر خبرنگار حوزه محیط زیست آن رسانه عنوان کرده است. ایشان در متن یکی از جوابیه‌های خود به یک خبرگزاری، خطاب به مدیران آن خبرگزاری توصیه کرده خبرنگار دیگری را به جای خبرنگار منتقد به کار گیرند! و با مدیران دست کم سه رسانه رسمی، هم تماس تلفنی گرفته و درباره خبرنگار حوزه محیط زیست شان سخنانی غیر واقعی به مسئولان رسانه انتقال داده و خواستار تغییر خبرنگار شده و در یکی از موارد حتی خبرنگار جایگزین را هم معرفی کرده اند!
روابط عمومی این سازمان اخیرا چند تن از خبرنگاران مطرح این حوزه را از گروه مجازی اطلاع‌رسانی برنامه‌های سازمان، حذف کرده و وقتی هم که با اعتراض سایر خبرنگاران مواجه شده خبرنگاران محیط زیست منتقد سازمان را «اپوزوسیون» و«ضد نظام و دولت» معرفی کرد‌ه‌اند. گویا این روزها تهمت زدن و نصب برچسب به متخصصان منتقد سازمان و خبرنگاران، با عناوین «اپوزوسیون»، «تود‌ه‌ای» و «ضد نظام» به امری رایج برای مدیران این سازمان تبدیل شده است.
یادآوری این نکته ضروری است که بهره‌گیری از شیوه پرونده‌سازی و تهمت و افترا برای منتقدان رسانه‌ای، به هیچ عنوان زیبنده مسئولان دولت داعیه‌دار رعایت اصول مدنی و حقوق شهروندی نیست! لذا انتظار می رود شورای اطلاع‌رسانی دولت در اسرع وقت شفاف‌سازی کند که آیا در دولتی که یک بند از منشور اخلاقی آن صراحتاً به تعامل مثبت با رسانه‌ها اختصاص یافته، چنین رفتار توهین‌آمیز با خبرنگاران، رویکردی مورد تایید دولت دوازدهم است یا خیر؟
ما امضا کنندگان این نامه، با انکار و رد اتهامات وارده از سوی مدیرکل روابط عمومی این سازمان در یک گروه عمومی، با یادآوری این نکته که حق شکایت قضایی از ایشان را به دلیل ایراد اتهام «ضدیت با نظام» به خبرنگاران منتقد دولت، برای خود محفوظ می‌دانیم، خواستار عذرخواهی و تغییر رویکرد خطرناک و ناپسند سازمان حفاظت محیط زیست در قبال خبرنگاران هستیم، در غیر این صورت ناچاریم تا اطلاع ثانوی از شرکت در برنامه‌های خبری این سازمان خودداری کنیم.
همچنین از آن مقام محترم استدعا داریم حال که مطابق اصل ۵۰ قانون اساسی، حفاظت از محیط زیست وظیفه همگانی قلمداد شده، دست کم مدیر و مدیرانی در روابط عمومی این سازمان منصوب شوند که از برخورد گزینشی، توهین‌آمیز و حذفی با خبرنگاران خودداری کرده و دست‌کم آیین‌نامه نحوه فعالیت روابط عمومی‌های دستگاه‌های اجرایی و ماده ۷ آن را مبنی بر همکاری و تعامل با تمامی رسانه‌های قانونی، متذکر شوید. بی‌شک عذرخواهی از خبرنگاران به دلیل رفتارهای یادشده و تغییر مشی غلط گذشته این سازمان در قبال خبرنگاران، نشانه‌ احترام دولت تدبیر و امید به اهمیت جایگاه رکن چهارم دموکراسی در تبیین دقیق مفاهیم عالی منشور شهروندی تلقی شده و به ترمیم سرمایه اجتماعی، افزایش اعتماد ملی و همکاری موثرتر در اطلاع رسانی محیط زیست کمک خواهد کرد.

با احترام
امضاکنندگان:
مهدی آیینی
آسیه اسحاقی
فاطمه باباخانی
میثاق بدیعی
مسعود بُربُر
ریحانه جاویدی
مژگان جمشیدی
مهتاب جودکی
جواد حیدریان
سمیرا خباز
زینب رحیمی
زهرا رفیعی
رضا ساکی
امین شول سیرجانی
حسن ظهوری
محسن ظهوری
زهرا کشوری
ساغر کوهستانی
مهدی گوهری
مهرو ماهر
صدرا محقق
یاسر مختاری
نیلوفر منصوری
الهه موسوی
کیوان هوشمند

آتشباران

نبود تجهیزات اطفای حریق وناهماهنگی ملی این بار بخش وسیعی ازجنگل های ارسباران را خاکستر کرد

نه، این ارسباران دیگر ارسباران بشو نیست. شاید اگر چوب خوارها می افتادند به جان ارسباران و مردم محلی هر از گاهی ناخونکی به درخت هایش می زدند ارسباران این همه حالش بد نمی شد که این روزها بد است. از بریده شدن درخت های جنگلی باور کنید که بدتر هم هست؛ آتش، همین آتشی که موذیانه در بهشت مخفی ایران، در کنج ِ سبز آذربایجان به پا شده و خیلی چیزها را خاکستر کرده و مانده است آه.

ارسباران چند روزی است دارد می سوزد، کسی نمی داند دقیقا چند روز ولی همه مطمئن اند که جنگل دارد می سوزد. فرمانده یگان حفاظت سازمان محیط زیست می گوید آتش از پنجشنبه شروع شده، فرمانده یگان حفاظت سازمان جنگل ها اما می گوید از یکشنبه پیش آتش به پا شده، این وسط نیز هر که مسوولیتی داشته و تریبونی، یک تاریخ گفته که بین دوشنبه تا پنجشنبه چرخ می خورد. خلاصه ارسباران دارد      می سوزد اما به روایت های مختلف؛‌ روایت واقعی، روایت مدیریتی، روایت ماست مالی و روایت چاپلوسانه حتی.

فرمانده یگان حفاظت سازمان محیط زیست دیروزحاضر نشد آماری از اراضی جنگلی و مرتعی نابود شده در آتش بدهد چون به ایسنا می گفت که هنوز خسارت ها در دست بررسی است ولی میان کلی اظهارنظر و حرف های رنگ به رنگِ آدم های مختلف از ارگان های گوناگون یک عدد ۳۰۰ هکتار چند بار تکرار شد که موثق ترین اش مربوط است به داور نامدار مدیرکل منابع طبیعی آذربایجان شرقی که می گفت بلوط ها، ممرزها، شیرخشت ها و سیاه تلوها حتی درختان اورس سوزنی برگ و نادر هم در آتش سوختند.

ارسباران این روزها چه قدر شبیه آمازون شده،‌ هر دو دارند می سوزند و هر دو نیز به عمد. درباره آمازون گفته اند آتش اش به عمد به پا شده و گرمی هوا و باد نیز کارگر افتاده و آتش را سرایت داده به دور دست ها، آنقدر که دود این آتش به آسمان سائوپائولو نیز رسیده. درباره ارسباران هم همین را البته گفته اند و باد و هوای گرم را در آتش سوزی دخیل دانسته اند،‌ ولی مهم جرقه اول است که یک انسان آن را به پا کرده. فرمانده یگان حفاظت سازمان جنگل ها به ما گفت کسی در جنگل داشته غذا می خورده و این جهنم را از روی سهل انگاری به راه انداخته.

تناقض های یک حریق

ارسباران، جنگلی مرموز و به غایت زیباست، چشم اندازهای خیس و پر مه اش آنقدر خوشگل و چشم نواز است که گردشگران اروپایی و آمریکایی که چشم و گوششان از سبزی و جنگل پر است زبان به تمجیدش باز کرده اند و به شگفت آمده اند از این همه سبزی در فلات خشک و کویری ایران. گل سرسبد زیبایی های آذربایجان اصلا همین ارسباران است با درخت های بلوط و کرب و کرکو و سرخدار و بنه و ملچ و اوجا و زغال اخته هایش که صفت ذخیره گاه بیوسفر را برای این جنگل به ارمغان آورده ان، زیستگاهی با اکوسیستم و گونه های گیاهی کمیاب و استثنایی.

نوبت مدح و تعریف و تمجید از ارسباران که می رسد دردانه ای است این جنگل،‌ نگین تنوع زیستی ایران است به عبارتی که با وجود داشتن کمتر از پنج صدم مساحت کشور بیش از ۱۳ درصد پوشش گیاهی، ۲۹ درصد پستانداران، ۴۴ درصد از پرندگان، ۳۲ درصد دوزیستان، ۹ درصد آبزیان و ۲۰ درصد خزندگان سرزمین مان را در خود جای داده.

با این که هنوز وامانده مانده ایم میان آمارهای متناقضی که از مساحت دقیق جنگل های ارسباران از این سازمان تا آن ارگان روایت می شود و نمی دانیم بالاخره مساحت ۱۶۰ هزارهکتاری درست است یا آمار ۱۳۰ هزارهکتاری، اما مجال برای باد به غبغب انداختن مهیاست وقتی همین آمارهای نیم بندِ در دسترس را مرور می کنیم که می گوید منطقه ارسباران به تنهایی معادل۳۴ درصد پوشش گیاهی ارمنستان، ۲۵ درصد از پوشش گیاهی آذربایجان، ۲۵ درصد پوشش گیاهی فرانسه، ۲۵ درصد پوشش گیاهی گرجستان و۱۷ درصد پوشش گیاهی ایتالیا را داراست.

اما ارسباران با این عظمت، درد کم ندارد. زخم کهنه و ناسورش تبدیل شدن درختانش درگذشته ای نه چندان دور به زغال بود و درد سال های اخیرش ثبت جهانی نشدن آن، آن هم نه به این دلیل که ارسباران جنگل قابلی نیست بلکه فقط به علت تعدی های بی حساب آدم ها به حریم اش. در منطقه ارسباران ۷۸ روستا وجود دارد که دست همه مردمانش در جیب این جنگل است. اینها در ارسباران می کارند و رمه می پرورند و دست شان اگر برسد درخت قطع می کنند، در مقیاس بزرگ تر هم دولت ها در این منطقه سد ساخته اند و معدن کاویده اند به حدی که درسال های ۲۰۱۷ و ۲۰۱۸ یونسکو پرونده جنگل های ارسباران را به خاطر همین دست اندازی های عیان از فرایند ثبت جهانی شدن کنارزد. حالا یک ارسباران زخمی مانده و یک عنوان “ثبت شده درفهرست میراث طبیعی” با شماره ۲۰۴ که از سال ۹۳ تا امروز تقریبا به هیچ کار این جنگل نیامده است.

بد به حال ارسباران که با این طمطراق ظاهری، درغائله آتش سوزی اخیر حتی روایت مسوولان مختلف از اعزام نیرو و تجهیزات برای اطفای حریق در آن روایت روشنی نبود، بلکه حتی متناقض بود و سرگیجه آور، مثل فرمانده یگان حفاظت سازمان حفاظت محیط زیست که ظهر دیروز از خاموش شدن کامل آتش این جنگل خبر داد ولی عصرگاه فرمانده یگان حفاظت سازمان جنگل ها به ما گفت نه تنها هنوز آتش شعله ور است بلکه برخلاف آنچه گفته می شود بالگرد ارتش تازه به منطقه رسیده و هلال احمر نیز قول بالگرد داده است. این درحالی است که فرمانده قرارگاه منطقه‌ای شمال‌غرب ارتش چند ساعتی قبل از اظهارنظرعلی عباس نژاد به ایرنا گفته بود که سه فروند بالگرد هوا نیروز ارتش برای کمک به مهار کامل آتش‌سوزی جنگل های ارسباران به منطقه اعزام شده است.

ضد و نقیض گویی در بحران البته مهارت ماست که این بار پیه آن به تن ارسباران مالید، ضد و نقیضی که نه بار مسوولیتی از دوش کسی برمی دارد و نه تبعات احتمالی کم کاری ها را پاک می کند بلکه فقط حاشیه امنی می شود برای عده ای و مجال خوبی می شود برای آتش که بیشتر و قوی تر در ارسباران تنوره بکشد.

معضل حل نشده تجهیزات

کمبود تجهیزات و امکانات از آن حرف های نخ نمای روزگار است، اصلا حرف کمبود که وسط می آید مخصوصا در مواقع آتش سوزی جنگل، بدن آدم های هوشیار کهیر می زند. آخر چه قدر بشنویم که کمبود هست، چه قدر وعده بشنویم که کمبودها مرتفع می شود و نمی شود، چه قدر هر وقت که آتشی در منابع ملی شعله می کشد بشنویم دستگاه های ذیربط همساز نیستند. این داستان در کشورمان اما چون تمامی ندارد همه اش را از سر تا ته در مورد آتش سوزی ارسباران نیز شنیدیم.

مدیرکل منابع طبیعی آذربایجان شرقی دیروز در جلسه ستاد مدیریت بحران استان می گفت که درخواست امکانات و امداد هوایی داده اند ولی با وجود وعده ها هنوز امدادی نرسیده است،‌ استاندار نیز می گفت مهارکامل آتش‌سوزی نیازمند لکه‌گیری ازطریق پشتیبانی هوایی است ولی علیرغم مکاتبات و پیگیری‌های زیاد با ستاد کل نیروهای مسلح، وزارت دفاع و هوانیروز ارتش، تاکنون اقدامی نشده است. همچنین مدیرکل منابع طبیعی استان توضیح می داد که سال گذشته از منابع ملی، اعتباری به حوزه اطفای حریق درعرصه های طبیعی تخصیص نیافت و از منابع استانی نیز که مبلغ اندکی لحاظ شد حتی کنترل و گشت درمناطق را هم کفایت نکرد. مدیرکل که این را گفت رئیس سازمان برنامه و بودجه استان نیز اظهار کرد که فرآیند تامین اعتبار در ماده ۱۰ و ۱۲ قانون مدیریت بحران طولانی است و معاون هماهنگی امور عمرانی استانداری آذربایجان شرقی نیز ابراز تاسف کرد که اقدام قابل توجهی به صورت ملی درباره آتش سوزی ارسباران انجام نشده یعنی که آب از سرچشمه گل آلود است،‌ از تهران.

دراین آشفتگی که کمبود تجهیزات در مرکزش ایستاده و ناهماهنگی ها و جزیره ای و سلیقگی عمل کردن دستگاه ها و ارگان های مختلف به آن دامن می زند، عجیب نبود که علی عباس نژاد فرمانده یگان حفاظت سازمان جنگل ها به ما بگوید که حتی بیسیم های در اختیارشان درمناطق جنگلی ارسباران آنتن نمی دهد که لااقل امدادگران از حال هم باخبر شوند!

مشکل بیسیم که حل نشده بدیهی است که مشکل امداد هوایی نیز به این آسانی ها حل نمی شود حتی بعد از گذشت سه سال از امضای تفاهم نامه میان سازمان جنگل ها و وزارت دفاع که اصلا نوشته شد برای رفع ناهماهنگی های موجود و رسیدن بموقع هلی کوپتر در زمان وقوع حریق . فرمانده یگان ماجرا را خلاصه می کند و می گوید دولت بابت پروازهایی که دستگاه ها و سازمان های صاحب هلی کوپتر تا به حال انجام داده اند ۳۰ میلیارد تومان به آنها بدهکار است و درنتیجه هیچ نهادی تمایلی به ارسال بالگرد برای اطفای حریق جنگل و مرتع ندارد؛ به همین سادگی.

 

مریم خباز

 

 

تفاهم‌نامه‌ای که سوخت

آتش سوزی جنگل‌های ارسباران وارد روز ششم می‌شود؟

فرمانده یگان حفاظت سازمان‌جنگل‌ها گفت: ارگان‌هایی که بالگرد دراختیار دارند به دلیل تامین نشدن اعتبار  و طلبی که از دولت دارند به تفاهم‌نامه اطفای هوایی حریق عمل‌ نکرده و تمایلی به ارسال بالگرد ‌ ندارند.

علی عباس‌نژاد درباره علت تدام آتش‌سوزی در جنگل‌های ارسباران در گفت‌وگو با گزارشگران سبز افزود: مشکلی که با آن رو به رو هستیم، ‌همکاری نکردن ارگان‌هایی است که باید در بخش اطفای حریق هوایی کمک کنند.

آن طور که او گفته تا ظهر امروز پیگیری ها آنها نتیجه ای نداشته است و چند ساعت پیش فقط یک بالگرد از ارتش به کمک آنها رفته است‌.

این درحالی است که جنگل‌های ارسباران از یکشنبه گذشته دچار آتش سوزی شده است.

تفاهم‌نامه بی اعتبار

فرمانده یگان حفاظت سازمان‌جنگل‌ها عنوان کرد: سال۹۴ ‌سازمان جنگل‌ها، نیروهای مسلح و مدیریت بحران به این تفاهم رسیدندکه ارگان‌های صاحب بالگرد ‌باید‌ دراطفای حریق هوایی شرکت کنند، اما این نهادها تمایلی به ارسال بالگرد ندارند، چون‌دولت اعتبار لازم را به آنها نداده و جمع طلب‌هایشان در۳سال گذشته ‌‌به ۳۰میلیارد ‌رسیده‌است.

عباس نژاد درباره اینکه چرا دولت اعتبار لازم را در نظر نگرفته است، عنوان می‌کند: جالب است که در مکاتبات ‌معاون اول  و آقای نوبخت تاکید می‌کنند که موضوع مهمی است و باید رسیدگی شود، اما ‌معاون اقتصادی برنامه و بودجه ‌ گفته در بودجه سالانه دو ردیف بودجه ای به سازمان جنگل ها اختصاص داده شده که در آن اعتبار لازم برای  اطفای حریق هوایی دیده شده است.

فرمانده یگان حفاظت سازمان‌جنگل‌ها ادامه داد: وقتی این ادعا را بررسی کردم، متوجه شدم‌ به یکی از ردیف‌‌ بودجه اصلا اعتباری تخصیص داده نشده و ردیف دیگر نیز مربوط به اطفای هوایی حریق نیست.‌‌

‌او درباره برآوردهای انجام شده درباره خسارت آتش سوزی نیز بیان کرد: دست کم ‌ ۳۰۰هکتار از جنگل و مراتع سوخته ‌ اما باید پس از آتش سوزی برآورد دقیقی انجام شود.

 

بالگرد پیشکش، بیسیم نیست!

ارسباران از یکشنبه می‌سوزد و نیروهای یگان حفاظت منابع طبیعی، جهاد کشاورزی یگان تکاوری ارتش، مرز بانی و مردم محلی  تلاش‌ می‌کنند تا آتش را مهار کنند، اما با توجه به صعب‌العبور بودن منطقه هنوز موفق نشده‌‌ایم آتش را به طول کامل مهار کنیم.

عباس نژاد از کمبود دیگری پرده بر می‌دارد که از بی توجهی به محیط زیست و منابع طبیعی کشور حکایت دارد. ‌ او درباره وضعیت نیروهایی که برای مهار آتش وارد عمل شده‌اند، گفت: چون بیسیم مناسب در دسترس نیست نمی‌توان از شرایط نیروها در لحظه اطلاع دقیقی بدست آورد باید منتظر ماند آنها از ارتفاعات پایین بیایند تا بتوان شرایط شان را پرسید.‌

یک جرعه گل

در این گزارش به این پرداخته‌ایم که با چه گل‌هایی ‌می­‌توان شربت درست کرد

مرداد است و هُرم گرما و هرکس دنبال راه حلی برای خنکی. یکی از این راه حل­ها  مصرف نوشیدنی­های خنک است. خوشبختانه دوباره دارد مثل قدیم­ها استفاده از نوشیدنی­های سنتی در سبد مصرف خانواده‌­ها و حتی کافه و رستوران­‌ها جای خود را پیدا می‌­کند و خیلی‌­ها نوشیدن انواع شربت‌های خانگی و گیاهی را به نوشیدنی‌های صنعتی ترجیح می‌دهند. امروز می­‌خواهیم برویم سراغ گل‌­هایی که می­‌توان با آن­ها شربت ساخت.

در گذشته، گل­های خوراکی زیادی در آشپزی برای طعم و مزه دار کردن غذاها، برای رنگ دهی و تزیین و هم­چنین در طب سنتی به خاطر خواص درمانی­شان به کار رفته­‌اند. تنوع این گل‌­ها زیاد است و شامل گیاهان دارویی، علف‌­های هرز بهاره، گیاهان زینتی، سبزی­‌ها و  و شکوفه های درختان میوه می­‌شود. گل محمدی، گل بنفشه، بیدمشک، بهارنارنج، نسترن، زعفران، گل گاوزبان و گل ختمی یا پنیرک  از جمله گل هایی هستند که می توان در تهیه شربت از آن­ها استفاده کرد.

 

شربت گل محمدی

بهار که فصل گل محمدی است می­توان این شربت گل محمدی را تهیه کرد. برای این کار گلبرگ­های تازه گل محمدی را جدا کنید و توی یک قابلمه بریزید. آب جوشیده را سریع روی آن­ها خالی کنید طوری که روی گل­ها را بپوشاند. سرعت عمل بالا به حفظ عطر گل کمک می­کند. بعد در قابلمه را دم کنی بگذارید و بگذارید یک روز بماند تا عطر و بوی گل خارج نشود. فردا عصاره گل­ها وارد آب شده و می­توانید آن­ها را آبکش کنید. موقع آبکش کردن فقط آن­ها را از صافی رد کنید. اصلا با دست فشارشان ندهید چون باعث بد رنگی شربت می­شود.  عصاره به دست آمده را روی گاز بگذارید، شکر را داخل آن بریزید و صبر کنید تا قوام بیاید. بعضی­ها قبل از برداشتن شربت از روی حرارت چند قطره جوهر لیمو به آن اضافه می­کنند و بعضی دیگر بعد از خاموش کردن گاز چند قطره آب لیموترش تازه در آن می­چکانند. رنگ شربت در حالت طبیعی روشن­تر از شربت آلبالو و تیره تر از توت فرنگی و تقریبا گل بهی است.‌

نکته: موقع مصرف هم می­توانید چند قطره آب لیمو ترش تازه درآن بریزید چون خیلی خوش طعمش می‌­کند.

شربت گل بنفشه

درست کردن این شربت بسیار راحت است. مواد لازم برای آن گل بنفشه، شکر و آب است. نسبت شکر و گل هم دو به یک است که بستگی به ذائقه تان می­توانید آن را کم و زیاد کنید. گل بنفشه و شکر را با هم آسیاب کنید. پودر به دست آمده را در آب سرد بریزید و به هم بزنید تا رنگ پس بدهد. آب گرم رنگ گل­ها را خیلی زود از بین می­برد. شربت الان آماده است. برای یک دستی و شفافیتش می­توانید آن را با یک توری خیلی ریز هم صاف کنید.

چند نکته: رنگ این شربت آبی است که کم کم تحت تاثیر دمای محیط کم رنگ می­شود. بنابر این بهتر است تازه تازه درست شود. اگر دوست داشتید چند قطره گلاب یا عرق بید مشک هم به آن اضافه کنید. هم چنین برای داشتن تنوع رنگ می­توانید چند قطره آبلیمو در شربت بچکانید تا رنگ آن ارغوانی شود.

روش بالا یک دستور مصرف ساده و خانگی است. در طب سنتی روش­های مختلفی برای تهیه این شربت وجود دارد.

شربت بید مشک

درختان بید مشک جزو اولین درختان بهاری هستند که شکوفه می­کنند. طوری که در خانواده­های آذربایجانی به خصوص ارومیه­ای در روزهای اول بهار گرفتن عرق بید مشک مرسوم است که هم خواص دارویی دارد و هم یک نوشیدنی معطر برای تابستان است. عرق بیدمشک گزینه خوبی برای استفاده از خواص بیدمشک است اما بعضی­ها به خاطر رگ تلخ آن از لیست مصرف حذفش می­کنند.  شربت بیدمشک یکی از راه­های کاهش تلخی آن است.

درست کردن شهد را همه بلدید. به میزان لازم شکر و آب را با هم مخلوط کنید و بگذارید روی حرارت ملایم تا شربت قوام بیاید. بعد آن را داخل شیشه بریزید و در یخچال نگهداری کنید. هر وقت خواستید شربت بید مشک درست کنید مقداری از عرق بید مشک را به شهد اضافه کرده و مصرف کنید. با این روش عطر بید مشک کاملا حفظ می­شود. بعضی­ها ممکن است بعد از قوام آمدن شربت، عرق بید مشک را داخل آن بریزند با این کار شربت بعد از سرد شدن، غلیظ می شود اما بوی بیدمشک آن خیلی نخواهد بود.

نکته: می­‌شود به این شربت، عسل، گلاب، نعنا، تخم شربتی، خاکشیر، بهار نارنج، زعفران و خیلی چیزهای دیگر اضافه کرد. همه این­ها  بستگی به ذائقه شما دارد اما ممکن است طعم خاص بید مشک را از دست بدهید.

شربت بهار نارنج

بهار نارنج شکوفه یا گل درخت نارنج است که در بهار سبز می­شود و با آن شربت و مربا تهیه می­کنند. یک رگه تلخ دارد که معمولا خوشایند نیست و قبل از مصرف باید گرفته شود. به دو روش می­توان این شربت را درست کرد:‌‌برای این­کار اول باید  شکر، آب و عرق بهارنارنج را در ظرفی بریزید و روی حرارت قرار دهید تا بجوشد. حدودا ده دقیقه قبل از قوام آمدن شربت، آبلیموی تازه را به آن اضافه کنید و اجازه دهید تا ده دقیقه دیگر بجوشد. وقتی شربت قوام آمد، (کمی رقیق‌تر از شربت مربا شد) آن را از روی حرارت بردارید. بعد از خنک شدن آن را در یخچال بگذارید. البته تا قبل از آمدن فصل گرما می­شود آن را درجای خنکی مثل زیر زمین هم نگه داری کرد. نسبت  شکر و عرق بهارنارنج  دو به یک است.  برای این نسبت یک قاشق سوپ خوری آبلیمو هم کافی است..روش اول بسیار ساده تر از روش دوم است ولی به دلیل وجود رگ تلخ ممکن است عده­ای آن را نپسندند.

با استفاده از شربت بهار نارنج

اگر هم می‌خواهید خنک شوید و هم در روزهای گرم تابستان یک خواب راحت داشته باشید یکی از بهترین شربت‌های تابستانی را امتحان کنید. از آبی که از جوشاندن بهارنارنج برای تهیه مربای بهار نارنج به دست می‌آید استفاده کنید. برای درست کردن مربا هم اگر می­خواهید از گل خشک شده استفاده کنید آن را ۲۴ ساعت با آب سرد خیس کنید. سه چهار بار آبش را عوض کنید تا تلخی­اش گرفته شود. بعد دو سه بار آن را بجوشانید. بعد آن را بچشید اگر بازهم تلخ بود دوباره بجوشانید. باید قبل از شروع کار پرچم­های آن را بگیرید و فقط پرهای گل را استفاده کنید.  یا گل را سه بار و هر بار به مدت نیم ساعت بجوشانید. بعد آن را یک شب در آب سرد بخوابانید. فردای این روز با حرارت زیاد به مدت یک ربع بجوشانید و بعد از خنک شدن آبکش کنید. عصاره را کنار بگذارید. روی بهار نارنج آبلیمو بریزید و بگذارید مربا با حرارت بالا قوام بیاید. تا اینجا مربای شما آماده شده، برای تهیه شربت، به آبی که از جوشاندن بهار نارنج بدست آمده شکر اضافه کرده و آن را قوام بیاورید. در آخر کمی آبلیمو اضافه کنید تا یک شربت معطر بدست بیاید. این روش کمی شیرین تر است. می‌توانید به اندازه دلخواه عرق بیدمشک و تحم‌شربتی هم به این شربت اضافه کنید.

  شربت نسترن

یک روش خیلی راحت برای این کار استفاده از عرق نسترن حاضری و مخلوط کردن آن با شهد از قبل آماده شده است. می­توان آن را با عرق بیدمشک هم ترکیب کرد. برای رنگ دادن به شربت از مقداری چای ترش استفاده کنید.

شربت زعفران

این شربت با طعم، رنگ و عطر فوق العاده­اش معرف حضور همه ایرانی­هاست. هم به تنهایی قابل مصرف است و به صورت ترکیب با سایر شربت­ها.

شربت گل گاو زبان

این شربت برای همه کاربرد دارد و مخصوص فصل بهار است. می­شود آن را با شربت­های دیگر مخلوط کرد و میل نمود. یکی از راه­های مصرف آن به شرح زیر است: ۵۰ گرم گل گاوزبان خشک (ساقه و برگ های گل هم در خاصیت مثل خود گل است) + ۲۵ گرم بادرنجبویه + چند عرق گیاهی(عرق گل گاو زبان یا عرق بیدمشک + گلاب  از هر کدام ۸۰ گرم و اگر هیچ کدام را نداشتید می توانید گلاب را استفاده کنند.) گل گاوزبان و بادرنجبویه را یک شب در مایه عرق‌ها بخیسانند  بعد صاف کنید و با ۲۰۰ گرم قند یا خاکه قند یا شکر معمولی، روی حرارت خیلی ملایم به قوام شربت بیاورید.

این شربت را می‌توانید هر بار با آب یا بهار نارنج مخلوط کنید و هر بار دو قاشق روزی ۵ بار از آن استفاده کنند هم­چنین مصرف این شربت در شب بسیار مفرح  است.

شربت ختمی یا گل پنیرک

این روزها ساخت انواع شربتهای رنگی طبیعی با گل پنیرک مرسوم شده برای این کار آن را نیم ساعت در آب سرد بخیسانید تا رنگ پس دهد. بعد آن را از صافی رد کنید. عصاره پنیرک را داخل لیوان­ها بریزید و به آن­ها شربت بید مشک اضافه کنید. اگر عصاره را کم بریزید آبی کمرنگ می­شود و اگر زیاد بریزید آبی کاربنی. اگر یک قاشق آبلیمو به شربت آبی پررنگ اضافه کنید صورتی تیره و اگردر آبی کم رنگ بریزید صورتی کمرنگ می­شود. در یک حالت خاص هم اگر عصاره پنیرک را با کمی شربت زعفران مخلوط کنید سبز می­شود. در آخر هم می­توانید به همه لیوان­ها یک قاشق تخم شربتی خیس خورده اضافه کنید.

 

زینب خزایی

قانون جنگل برای مردان جنگل

جنگلبانان در ‌ روزشان از مشکلاتی‌ می گویند که حفاظت از جنگل را به خطر انداخته است

حمایت از نیروهایی که جانشان را کف دستشان می‌گذارند تا درختی قطع نشود، آتش به موقع خاموش شود و کسی به عرصه‌های طبیعی تجاوز نکند، در میان مسئولان به یک پز تبلیغاتی تبدیل شده است. هر مسئولی که می‌خواهد خود را دغدغه‌مند طبیعت نشان دهد، آماری از تعداد نیروهای حافظ طبیعت در ایران را کنار سرانه‌های دنیا قرار می‌دهد که بگوید وضع حفاظت فیزیکی از عرصه‌های طبیعی وخیم است اما هیچ کس نمی‌گوید انسان‌هایی که جان بر کف، از انفال حفاظت می‌کنند، چه مصائبی دارند. نیروهای حافظ عرصه‌های طبیعی یا همان جنگلبانان با سه نوع قرارداد مشغول فعالیت هستند. بخشی از این نیروها در قالب طرح صیانت جذب سازمان جنگل‌ها شده و در حفاظت از طبیعت به کار گماشته شده‌اند. این نیروها مشکلات بیمه‌ای فراوان دارند و گاهی حقوق معوقه چند ماهه آنها، توان مدیریت نیازهای معیشتی‌شان را از آنها سلب می‌کند. بخش دیگری از آنها، شرکتی نامیده می‌شوند که در گذشته در قالب شرکت‌های بهره‌برداری مشغول به کار بودند و حالا با اجرای طرح تنفس، هر روز منتظر پاکت گشایی اسناد مناقصه‌ها هستند تا کارفرمای جدید خود را بشناسند. گروهی دیگر هم نیروهای رسمی سازمان جنگل‌ها به حساب می‌آیند. در میان این سه طیف سربازان وظیفه را هم که مقطعی به جمع نیروهای حافظ جنگل اضافه می‌شوند باید در نظر گرفت. به گفته فرمانده یگان حفاظت سازمان جنگل‌ها از ۳۷۰۰ نفر نیروی تحت اختیار این یگان، یک سوم نیروها در قالب طرح صیانت و شرکتی فعالیت می‌کنند و بقیه یا سرباز وظیفه یا رسمی هستند. اگرچه او نیروهای سرباز وظیفه را بهترین نیروهای یگان توصیف می‌کند اما هومان خاکپور کارشناس منابع طبیعی، با نظر فرمانده موافق نیست زیرا بر این باور است که عملکرد این نیروها بستگی مستقیم به خصوصیات فردی و علایق آنها دارد. بر اساس سخنان نیروهای فعال در امر حفاظت جنگل، جنگلبانان حافظان بی‌پشتوانه‌ای هستند که حتی تصویب قوانین جدید هم نمی‌تواند چتر حمایتی مناسبی روی سر آنها ایجاد کند.

جنگلبانان گمنامی که پا روی احساسات فردی می‌گذارند، نسبت‌های فامیلی را کنار گذاشته و با هم محله‌ای‌های خود هم درگیر می‌شوند تا کسی شاخه‌ای را نشکند یا مرتعی را غصب نکند، به همان اندازه که نیازمند حمایت معنوی هستند، نیاز به حمایت مالی هم دارند. همه مصائب جنگلبانان یا نیروهای حافظ طبیعت را نمی‌توان در چند سطر خلاصه کرد.این حرفه، پیچیدگی‌ها و سختی‌های خاص خود را دارد. از طرد شدن اجتماعی به دلیل مقاومت در برابر مطامع فردی روستاییان و هم محله‌ای‌ها تا آسیب جسمی در عملیات اطفا یا درگیری با نیروهای متخلف؛ از تهدید شدن خود وخانواده‌هایشان توسط اشرار و سودجویان تا ترس از بیکاری و تعدیل شدن به دلیل تغییر سیاست‌های مدیریتی سازمان جنگل‌ها در لیست مشکلات این گروه جا می‌گیرد. در کنار همه این مصائب، تنوع قراردادهای نیروهای حافظ جنگل هم باعث می‌شود که همه آنها تحت پوشش قوانین حمایتی مشابه قرار نگیرند. بخشی از نیروهای حفاظتی در قالب طرح صیانت جنگل مشغول به فعالیت شده‌اند. این نیروها مستقیم با ادارات کل منابع طبیعی قرارداد می‌بندند و به امر حفاظت مشغول می‌شوند. گروهی دیگر نیروهای شرکتی هستند که در زیر مجموعه شرکت‌های بهره‌برداری سابق فعالیت داشتند. این نیروها پس از تصمیم سازمان جنگل‌ها برای برون سپاری بهره‌برداری از جنگل به بخش خصوصی شکل گرفتند. در دهه ۷۰ سازمان جنگل‌ها شرکت‌های بهره‌بردار را مکلف کرده بود که به ازای بهره‌برداری از جنگل، حقوق تعدادی از قرقبانان یا همان حافظان جنگل را هم پرداخت کنند. وظیفه نیروهای شرکتی نظارت بر عملکرد شرکت‌های بهره‌بردار، حفاظت از جنگل و گزارش تخلفات به سازمان جنگل‌ها است. بخش دیگری از نیروهای حفاظت هم جزء پرسنل رسمی سازمان جنگل‌ها به حساب می‌آیند. در این میان سربازان وظیفه هم گروه دیگری هستند که به‌طور موقت به ساختار حفاظت از عرصه‌های طبیعی اضافه می‌شوند. با توجه به تنوع قراردادها، هر کدام از این طیف‌ها مسایل و مشکلات خاص خود را دارند و بسیاری از قوانین مصوب مجلس، چتر حمایتی مناسبی بالای سر این افراد ایجاد نمی‌کند. البته گفته می‌شود که شاید با مصوبات اخیر، اندک حمایتی برای نیروهای غیر رسمی هم بوجود آید.

بلاتکلیفی نیروهای شرکتی

نیروهای حافظ جنگل که در قالب شرکت‌های بهره‌برداری فعال بودند، این روزها در بلاتکلیفی کامل به سر می‌برند. امید ساحلی مدیر عامل سابق شرکت تعاونی نرماش که تا قبل از اجرای طرح تنفس، شرکت تعاونی تحت مدیریتش علاوه بر بهره‌برداری از چوب به کار حفاظت هم مشغول بود در گفتگو با ما از مشکلات نیروهای شرکتی در امر حفاظت سخن می‌گوید. به گفته ساحلی، این روزها نیروهای حفاظتی منتظر پاکت گشایی مناقصه‌ها هستند تا کارفرمایشان را بشناسند.

او درباره مشکلات حافظان جنگل که تحت پوشش قراردادهای شرکتی قرار دارند، عنوان می‌کند: این نیروها نه تنها ثبات شغلی ندارند بلکه معیشتشان به مناقصه‌ها گره می‌خورد. هیچ کدام از بچه‌های شرکت‌ها طبق قانون به‌عنوان جنگلبان به حساب نمی‌آیند زیرا منابع طبیعی ساختارها را به نحوی چیده است که ارتباط کاری با این نیروها نداشته باشد.

مدیر عامل سابق شرکت تعاونی نرماش بیان می‌کند: نیروهای شرکتی برای دفاع از خود اسلحه ندارند ولی باید در تعقیب و گریز برای مقابله با قاچاقچیان شرکت کرده و حتی گشت شبانه بدهند. در برخی موارد، قاچاقچیان با تیراندازی ماشین نیروهای شرکتی را متوقف می‌کنند اما اگر برای این نیروها مشکلی پیش آید، شهید به حساب نمی‌آیند.

او درباره مشکلات ناشی از برگزاری سالانه مناقصه می‌گوید: بین برگزاری دو مناقصه، مسئولیت نیروهای شرکتی با هیچ کس نیست. کارفرمای نیروهای شرکتی بیمه مسئولیت مدنی هم دارد تا در صورت بروز مشکل، نیروهای حفاظتی تحت پوشش خدمات بیمه‌ای باشند اما در بین برگزاری دو مناقصه از آنجا که مسئولیت نیروهای حفاظتی با هیچ کارفرمایی نیست، اگر مشکلی پیش آید، هیچ کس پاسخگو نخواهد بود.

به گفته ساحلی، نیروهای شرکتی جیره غذایی هم ندارند و بسیاری از آنها با وجود اینکه ۱۵ تا ۲۰ سال سابقه کار دارند به دلیل اینکه دائما کارفرمایشان تغییر کرده است، حداقل حقوق یعنی حقوق پایه را دریافت می‌کنند در صورتی که سنوات باعث افزایش حقوق این نیروها و حق جذب و عائله‌مندی می‌شود. این روندی است که خواسته سازمان جنگل‌ها هم هست زیرا آنها می‌خواهند نیروی حفاظتی با حداقل حقوق جذب کنند.

بدون بیمه

نیروهای صیانتی که به‌طور مستقیم با سازمان جنگل‌ها قرارداد می‌بندند هم مشکلات خاص خود را دارند. شاه ولی یکی از نیروهایی که چند سال قبل در منطقه زاگرس در قالب طرح صیانت به کار گرفته شده و حالا با شرکت در آزمون استخدامی به نیرویی رسمی تبدیل شده است، درباره مسایل و مشکلات این دسته از نیروها به ما می‌گوید: نیروهای صیانت قرارداد مستقیم با اداره منابع طبیعی شهرستان دارند و خودشان کارفرمای خودشان به حساب می‌آیند. این مسئله باعث می‌شود که نتوانند تحت پوشش بیمه تخصصی برای حفاظت از جنگل قرار گیرند.

او ادامه می‌دهد: بر اساس قوانین بیمه، هر نوع پوشش خاص بیمه‌ای باید در قالب شرکت یا نیروی پیمانکاری باشد. این مشکلات سبب می‌شود که نیروهای صیانتی، بدون پوشش بیمه‌ای فعالیت کنند.

به گفته شاه ولی حقوق نیروهای صیانتی در مقایسه با سختی کار آنها -شامل طی مسیرهای طولانی، کوه پیمایی، مقابله با تخلفات و آتش سوزی‌ های عمدی و غیر عمدی-، بسیار پایین است و این نوع قراردادها، برای افراد قابلیت استخدام و تبدیل وضعیت ایجاد نمی‌کند.

او عنوان می‌کند: اگرچه طرح صیانت سالانه بودجه دارد اما اگر نیروهای طرح صیانت بخواهند استخدام شوند، سوابق آنها در طرح صیانت به حساب نمی‌آید و حتما باید در آزمون استخدامی شرکت کنند. همان‌طور که من در آزمون استخدامی شرکت کردم.

این نیروی سابق صیانتی نبود امکانات اولیه و مناسب برای گشت در جنگل   مثل کفش، لباس، دوربین و سایر لوازم را از دیگر مشکلات این دسته از نیروها اعلام می‌کند.

آنچه شاه ولی به‌عنوان مشکلات نیروهای صیانتی می‌شمرد، بخش کوچکی از مشکلات این طیف است.   پرداخت نشدن به موقع حقوق نیروهای صیانتی به خصوص در استان‌های شمالی مهمترین مشکلی است که بیشتر نیروهای صیانتی با آن دست به گریبان هستند.

  نبود جیره غذایی برای سربازان

سربازان نیروهایی هستند که به طور موقت و برای طول مدت سربازی به یگان حفاظت سازمان جنگل‌ها اضافه می‌شوند. مشکلات به‌کارگیری این نیروها فراوان است. بسیاری از سربازانی که با اصول اطفای حریق آشنایی ندارند ولی در این حوزه به کار گرفته می‌شوند، در جریان عملیات اطفا دچار مشکلات حاد می‌شوند. از آنجا که این نیروها هم در گروه نیروهای رسمی سازمان جا نمی‌گیرند اما ناگزیرند به گشت شبانه بپردازند، سازمان جنگل‌ها برای آنها جیره غذایی در نظر نمی‌گیرد و برای تامین غذای این نیروها باید از ردیف‌های متفرقه استفاده شود.اگر فرمانده یگان حفاظت برخی از نواحی نخواهد از اختیارات خود استفاده کند، نیروهای سرباز برای تامین غذا باید از جیب خود هزینه کنند. علی عباس نژاد، فرمانده یگان حفاظت سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور در گفت‌وگو با ما نیروهای سرباز را جزء بهترین نیروهای یگان حفاظت توصیف می‌کند زیرا جوان و پای کار هستند اما هومان خاکپور کارشناس منابع طبیعی با نظر او موافق نیست.

خاکپور به ‌ما می‌گوید: در این رابطه نمی‌توان یک حکم کلی داد. یک تفکر ناصوابی در سازمان جنگل‌ها وجود دارد که نیروهای دارای تحصیلات عالی، خیلی خود را مقید به انجام فعالیت‌های حفاظتی نمی‌دانند. این نیروها عموما به دنبال کارهای کارشناسی هستند. وقتی نیروهای تحصیلکرده سرباز در یگان قرار می‌گیرند مثل نیروی حفاظتی محلی که پذیرفته است دائما در عرصه باشد، کار نمی‌کنند یعنی این نیروها نمی‌پذیرند که حضور دائمی در عرصه داشته باشند.

او عنوان می‌کند: در جذب نیروهای سرباز چیزی که ملاک قرار نمی‌گیرد علاقمندی و دغدغه‌مندی فرد است. از ابتدا گزینشی انجام نمی‌شود که آیا واقعا این نیرویی که قرار است در یگان حفاظت سربازی‌اش را بگذراند، دغدغه جنگل دارد یا نه. نیروهای سرباز برای اینکه بخواهند دوران خدمت را پشت سر بگذرانند، جذب ادارات منابع طبیعی می‌شوند نه بر اساس دغدغه‌هایی که دارند.

 حل مشکلات با قوانین جدید

مشکلات ناشی از تنوع قراردادها در میان حافظان جنگل کم نیست اما سرهنگ علی عباس نژاد فرمانده یگان حفاظت سازمان جنگل‌ها در گفت‌وگو با ما تاکید می‌کند: با تصویب لایحه حمایت قضائی و بیمه‌ای که به تصویب مجلس رسید، بسیاری از مشکلات حل می‌شود.

به گفته عباس نژاد شورای نگهبان دو ایراد به لایحه حمایت از جنگلبانان گرفته است به همین خاطر این لایحه مجددا به کمیسیون برگشت تا پس از رفع اشکالات، به شورای نگهبان ارسال شود. امیدواریم در نهایت قانون به تایید شورای نگهبان هم برسد.

او درباره حمایت از نیروهای شرکتی عنوان می‌کند: شرکتی که این نیروها جذب کرده است، باید آنها را تحت پوشش خدمات بیمه‌ای قرار دهد تا در مواقع بروز مشکل، نیروها چتر حمایتی داشته باشند.

فرمانده یگان حفاظت می‌گوید: درگذشته برای حفاظت از جنگل با شرکت‌های خدماتی قرارداد بسته شده است به همین دلیل نیروهای حافظ جنگل بسیاری از خدمات مرتبط را دریافت نمی‌کنند اما اگر قراردادها به سمتی بروند که به جای برگزاری مناقصه در بین شرکت‌های خدماتی، حفاظت به موسسات حفاظتی و مراقبتی تحت نظر نیروی انتظامی سپرده شود، خدمات بیشتری به جنگلبان‌ها می‌توان ارائه کرد.

او ادامه می‌دهد: البته از آنجا که بودجه کم است، این موسسات حفاظتی و مراقبتی تحت نظر نیروی انتظامی هم زیر بار نمی‌روند ولی به مرور این مسایل قابل حل است.

به گفته عباس نژاد در کل کشور ۳۷۰۰ تا ۳۸۰۰ نفر نیروی حفاظتی فعال داریم. یک سوم این نیروها شرکتی و صیانتی هستند. بقیه سازمانی و سرباز وظیفه به شمار می‌روند.

 

لیلا مرگن

گل‌هایی به رنگ تابستان

دراین گزارش با ۱۴ گل که با استفاده از آنها می‌توانید در فصل گرما باغچه سرزنده‌ای داشته باشید ‌آشنا می‌شوید

چه گل هایی رشد خوبی در گرما دارند؟ کدام گل‌ها در طول تابستان تابستان ر زیر نور خورشید شکوفه می‌دهند؟ در آفتاب بعد از ظهر چه گل‌هایی رشد می کنند؟ کدام گیاهان می‌توانند خورشید و گرما را تحمل کنند؟ چه گل‌هایی در هوای گرم بهتر رشد می‌کنند؟ اگر سری به گوگل بزنید میبینید اینها و خیلی سوالات دیگری پرسیده شده تا شما با چنین گلهایی آشنا شوید.

انواع گل های تابستانه

این گلها خودشان به دو دسته یکساله و دائمی یا چند ساله تقسیم میشوند وخاصیت همه شان زیبا کردن چشم انداز ما در این روزهای داغ تابستان است. اگر دوست دارید در طول سال، باغچه خود را تازه نگه دارید، گل‌های یکساله یک انتخاب عالی هستند. این گل‌ها به سرعت و برای یک فصل رشد شکوفه می‌دهند. اما ممکن است بپرسید چه چیزی دقیقا یک فصل رشد به حساب میآید؟

فصل رشد زمانی است که هوا به گیاهان اجازه رشد می‌دهد. برای برخی از مناطق، فصل رشد می‌تواند به اندازه چهار ماه کوتاه باشد. برای مناطق گرم، فصل رشد می‌تواند تقریبا یک سال طول بکشد. این مطلب نباید با فصل‌های تابستان، پاییز، زمستان و بهار اشتباه گرفته شود.

قبل از شیرجه زدن در لیست گل‌های یکساله، کمی وقت بگذاریم تا در مورد تعریف این گل‌ها یاد بگیریم.

گل یکساله یعنی چه؟

این گلهاآن‌هایی هستند که فقط برای یک فصل در حال رشد و پیش از تولید دانه زندهاند و در همان سال زندگی می‌کنند و بعد از تولید بذر یا دانه می‌میرند.

گلهای یکساله فرصت خوبی هستند تا شما کاشت گل و گیاهان مختلف را امتحان کنید برای اینکه ببینید چه چیزی را دوست دارید. این کار همچنین به شما این امکان را می‌دهد که هر فصل در باغچه خود تنوع داشته باشید. این گل‌ها تمایل دارند زود گل بدهند به همین خاطر به مدت طولانی میتوان گلشان را مشاهده کرد. یک ساله ها معمولا چهار فصلند یعنی هر فصلی گل مخصوص به خود را دارد ولی بیشترشان نسبت به سر ما حساسند.

دو نوع دیگر از گل وجود دارد به نام دو ساله و چندساله یا دائمی.

 

فرق بین گل‌های دو ساله و دائمی چیست؟

چند ساله ها گلها و گیاهانی هستند که بعد از گلدهی برای چند فصل رشد زنده اند ولی دوساله ها فقط در دو فصل رشد یا دوسال زندهاند و اگر بخواهیم آنها را داشته باشیم باید مجددا بکاریم شان. آن‌ها معمولا در سال دوم شروع به گلدهی می‌کنند. البته به این نکته دقت کنید که در آب و هوای سرد یا خیلی  همین چند ساله ها ممکن است تبدیل به یک یا دوساله شوند.

برای هر فصل به بهترین گل‌های یکساله نگاه کنید و ببینید کدامش را دوست دارید. در ادامه با چند گل از این گروه آشنا می شویم.

۱-جعفری

مراقبت بسیار راحتی دارد و به خاطر گلدهی در تمام تابستان تبدیل به یک گل محبوب باغچه ای شده. طیف رنگی آن بین زرد و نارنجی است و همین باعث شده برای متنوع کردن ترکیب رنگ باغچه بسیار مورد توجه باشد.

۲- شمعدانی

صدها گونه مختلف دارد و همین خصوصیت دست باغبانها را باز میگذارد تا از این تنوع فراوان در آرایش و چینش باغچه های خانگی و پارکها بهره ببرند. این گیاهان سفت و سخت در مقابل آفتاب گزینههای خوبی برای گلدهی شرایط گرم و خشک هستند. گلهای شمعدانی صورتی، سفید و قرمز دارای بیشترین فراوانی و رنگهای یاسی و ارغوانی در ردههای بعدی هستند.

۳- پیچ تلگرافی یا پروانش

این گل به خاطر دو ویژگیاش مشهور است: گلدهی در تمام تابستان و رنگ آبی خاص گلش. پیچ تلگرافی در مناطقی با تابستانهای گرم میتواند در سایه به رشد خود ادامه دهد. حتی ارقام ابلق را میتوان به خاطر رنگ سبز و کرمی برگها کاشت تا دیوارهای ساده را زیباتر کند.

۴- آهار

این گل بسیار شبیه به گل کوکب است و یکی از گلهایی است که مراقبت بسیار ساده ای دارد. به خاطر رشد زیاد، فاصله بین کاشت بذر تا گلدهی آن ۱.۵ تا ۲ ماه طول می کشد. دلیل انتخاب ما برای آهار این است که گرمای تابستان گلدهیاش را متوقف نمیکند و مرتب میتوانیم گل های جدید را روی آن ببینیم و به این ترتیب در تمام طول تابستان و حتی نیمی از پاییز گلدهی دارد.

۵- گل حنا

این گل علاقه دارد برای گلدهی در جای گرم و پرنور باشد اما نه نور مستقیم. هم به صورت آپارتمانی نگهداری میشود و هم باغچه ای. رنگهای مختلفی دارد از قرمز و بنفش تا صورتی و سفید. اگر در باغچه کاشته شود به سرعت کف آن را میپوشاند و تا اولین سرما گلدهی اش ادامه دارد.

۶- بگونیا

بگونیاها در ایران بیشتر کاربرد آپارتمانی دارند اما میتوان در فضای باز هم آنها را کاشت و از گلدهی انواع تابستانهشان لذت برد. بگونیا یکی از متنوع ترین گلهای تابستانه است و بگونیا عروس به خاطر گلهای درشتش محبوبیت بیشتری نسبت به دیگر هم خانوادهای هایش دارد. تا اولین سرمای زمستانه هم گل میدهند.

۸- اطلسی

دارای طیف وسیعی از رنگهای صورتی، آبی وقرمز است که تازگیها رنگ زرد هم به آنها اضافه شده. این گل انتخاب و ترجیح خوبی برای باغبانان است. قابل کاشت در سبدهای آویزها، مناسب برای تراس، پشت پنجره یا گلهای حاشیهای در باغچه و پارکهاست. رنگهای بنفش و ارغوانی آن بسیار خاص هستند.

۹- لادن

برای سبدهای آویز مناسب است اما میتوان آن را در باغچه هم کاشت. در هوای آزاد تمام ماه های بهار، تابستان و پاییز گل میدهد. این گل برای هدیه دادن جهت خانه یا دفتر کار بسیار مناسب است.

۱۰- تاج خروسی یا کلوزیا

این گل یک انتخاب عالی برای استفاده در دسته گل است چون گلبرگهای آن خوش حالت و ایستاده هستند. کلوزیا میتواند در پاییز هم پر زرق و برق در باغچه بدرخشد.

۱۱- همیشه بهار

همیشه بهار خاصیت دارویی دارد و از آن در پمادهای سوختگی (کالاندولا) استفاده میشود. کاشت بسیار راحتی دارد و جزء گیاهان مفید است که حشرات مزاحم را دور میکند.

۱۲- کوکب کوهی

این گل به نام علمیاش Rudbekia هم شناخته میشود. ترجمه اسم انگلیسیاش میشود سوسن چشم سیاه چون وسط گلبرگهای روشنش سیاه رنگ است. در تمام تابستان گل دارد و حشرات مفید جلب رنگ آن میشوند. این گل آتشین دارای رنگهای قرمز، نارنجی و زرد است. آن‌ها نه تنها در باغ شگفت‌آور به نظر می‌رسند، بلکه گل‌های عالی و ماندگاری برای یک گلدان در داخل خانه هستند. انواع پاکوتاه آن برای پاسیو مناسبند و انواع پابلند برای مرز میان گلهای باغچه.

۱۳- گل میمون

این گل در مناطق سرد به صورت یکساله و در مناطق گرمسیر به صورت دوساله کشت میشود. دارای اراقام مختلف زمستانه، بهاره و تابستانه است که رقم تابستانه وقتی دمای هوا به بالاتر از ۱۶ درجه سانتی گراد برسد شروع به گلدهی میکند. ارقام پاکوتاه و پابلند دارد که طول ارقام پابلند گاهی به ۹۰ سانتی متر هم میرسد. ارقام پاکوتاه به عنوان گل آپارتمانی مورد استفاده قرار میگیرند. شکل گل شبیه صورتی است که گلبرگهای آن مثل دو لب هستند. لب بالایی همیشه بسته است. با فشار دادن دو طرف لب، به صورت یک دهان باز میشود و این میتواند برای کودکان بسیار جذاب باشد.

۱۴- مارگریت

این گل از خانواده آفتابگردان است اما گلبرگهای آن بیشتر به رنگ سفید است. رنگهای صورتی وزرد هم دارد. از اردیبهشت تا آبان ماه گل میدهد اما در باغچه بیشتر گلدهیاش تابستانه است. در تابستان سال دوم کیفیت گلها بیشتر است.

۱۴- اشرفی

اشرفی از اواسط تابستان تا اواسط پاییز گل دارد. برای حشرات بسیار جذاب است و منبع خوبی برای تغذیه از شهد به حساب میآید. دارای دو طیف رنگی صورتی، قرمز، سفید و زرد، نارنجی و قرمز است. همچنین می تواند به صورت گل آپارتمانی هم مورد استفاده قرار گیرد.

 

زینب خزایی

ضد‌ بازیافت

عملکرد برخی ازغرفه های بازیافت درتهران،‌ مردم را از تفکیک زباله در خانه دلسرد کرده است

درتهران بر سر زباله ها میان چند گروه جنگ است؛ نه این که به هم چنگ و دندان نشان بدهند بلکه جنگ بر سر این است که چه کسی زودتر سر سطل های زباله برسد و بیشترین غنیمت را جمع کند. وانت های بازیافت می آیند، زباله گردهای حرفه ای هم می آیند، مردم ندار و معتادان و بی خانمان ها نیز که خرج شان را از بین آشغال ها جور می کنند، می آیند. زباله درتهران برای خودش داستان مفصلی دارد، در پایتخت نیز چون مثل همه جای دنیا زباله، طلای کثیف است بر سرش رقابت است. نان خیلی ها در این شهر بین زباله هاست، ازجمله نان گروهی مجهول الهویه که می گویند مافیایند، همان ها که دست های نامرئی بلندی دارند و زودتر از بقیه به زباله ها چنگ می اندازند و پشت پرده ای بودار دارند.

کنارهیاهوی همیشگی سطل های زباله درمحله ها اما داستان زباله با آرامشی ظاهری درغرفه های بازیافت به زبانی دیگر روایت می شود. غرفه ها ساده و ترو تمیزند، سرو کارشان بیشتر با زنان و گاهی با مردهای مسن است، بچه ها هم به نمایندگی از مادرانشان می آیند با کلی بطری خالی و کاغذ و کارتن که درخانه از زباله های خیس جدا شده اند. این مردم چند پله از کسانی که تر و خشک را تنگ هم می زنند و می چپانند درکیسه های پلاستیکی و خوراک زباله گردها را جور می کنند، جلوترند. خیلی ها نگاه زیست محیطی به این تفکیک دارند ولی بقیه که نگاهشان مادی است زباله ها را جدا می کنند که چیزی بگیرند: پول یا اسکاچ، تیغ، مایع ظرفشویی، پودر لباسشویی، شامپو، حتی عروسک برای دختر بچه ها.

پشت این بده بستان های مختصر اما بازهم تجارت زباله خوابیده که غرفه دار و پشت سرش، پیمانکار را به بیراهه می برد گاهی. داستان بازهم داستان ارزش طلای کثیف است،‌ داستان پولی  که از پسماند در می آید و خیلی از پیمانکاران بیشترش را برای خودشان می خواهند حتی اگر بهایش کلاه گذاشتن سر مردم باشد.

 

توزین مشکوک

پنجره غرفه بازیافت کوچک است، آنقدر که فقط می شود پسماندها را تحویل داد و نگاهی انداخت به قفسه ای که رویش مواد شوینده چیده اند. پسرکی با یک کیسه کوچک نان خشک و چند تایی بطری و مشتی کاغذ مچاله شده می آید زیر پنجره که برایش بلند است. نوبتش نرسیده هنوز، بی تاب است ولی، ازآن پسربچه های شلوغ و پرصدا که طاقتشان کم است. پسرک که حوصله صف ندارد پسماند ها را می اندازد روی پیشخوان و می رود، بدون وزن کشی زباله ها.

دست های پیرمرد پر است از جنس بازیافتی است، بیشتر پلاستیک، کمی هم کاغذ و شیشه. پسرک را با چشم تعقیب می کند و غر می زند که چرا گذاشتی و رفتی، نق می زند که ضرر کرد و پولش رفت به جیب غرفه، بعد کیسه بزرگش را از پنجره کوچک هل می دهد داخل و چشم می دوزد به دهان غرفه دار. پسماندها روی ترازو وزن می شود و غرفه دار عددهای روی فیش را با ماشین حساب جمع می کند و می گوید ۱۲ هزار و پیرمرد با طلب قبلی اش جمع می زند ۳۶ هزار.

بارهای تفکیک شده زنی جوان می رود روی ترازو،‌ پلاستیک، آلومینیوم،‌ کاغذ، سررسیدهای قدیمی، چند تکه آهن. می شود ۳۸۰۰ تومان، زن فیش می خواهد، فیش دست غرفه دار است، دستش را می کشد عقب که فیش را ندهد، خودش عددها را جمع می زند و می گوید ۳۸۰۰٫ زن مصر است که فیش را ببیند، فیش ولی روی هواست،‌ لای انگشت های غرفه دار. بقیه وارد بحث می شوند،‌ پیرمرد که فیش نگرفته هم، زنی مسن که نوبتش حالاست نیز. همه فیش می خواهند ولی فرمان وزن کردن و تعیین نرخ دست غرفه دار است.

توزین های مشکوکِ برخی ازغرفه های بازیافت تا به حال خیلی ها را کلافه کرده. زنی می گوید وقتی صندوق عقب ماشین شاسی بلندش را پر از جنس های بازیافتی کرد و بدون دیدن ترازو و رسیدِ جنس های فروخته شده فقط شنید که می شود ۵۰۰۰ تومان همان جا به همه چیز مشکوک شد.

احساس بازنده بودن میان شهروندانی که زباله ها را تفکیک می کنند و مسئولانه تا پای غرفه های بازیافت می برند، احساس تکرارشونده ای است، یک جور خطرعلیه محیط زیست و حسی به نفع باندهای مرموز زباله.

 

نه جنس می دهند نه پول

زنی یک کیسه پلاستیکی را پر کرده است از باتری های کارکرده، همان ها که خیلی ها پرتش می کنند در سطل های زباله یا ولش می کنند گوشه وکنارخیابان. زن ولی می داند که باتری جزو پسماندهای خطرناک است که باید اصولی دفع شود، برای همین ماه ها باتری های مستعمل را جمع کرده و همه را آورده به غرفه بازیافت. غرفه دار باتری ها را می کشد، مانیتور ترازو معلوم نیست، زن نمی داند باتری ها چند گرم است ولی می شنود که آن همه باتری می شود۲۰۰ تومان. زن همین ۲۰۰ تومان را می خواهد ولی غرفه دار می گوید پول نقد ندارد، غرفه حساب دفتری هم ندارد که تویش بنویسد۲۰۰ تومان طلب این خانم، برای همین بحث به بن بست می رسد و زن که حوصله ندارد، می گوید۲۰۰ تومان برای خودت.

پیرزنی که سال هاست درخانه اش دست به کار تفکیک زباله است، درد دلش تازه می شود و یاد تجربه خودش می افتد که بارها به خاطر نبود حساب وکتاب درست درغرفه بازیافتِ محله شان از خیر پول اجناسش گذشته؛ می گوید اگر مبالغی را که نادیده گرفته با هم جمع کند رقم بزرگی می شود. زنی جوان اما تعریف می کند که یک بار وقتی کلی جنس بازیافتی تحویل داد و ازغرفه دار شنید که نه پول نقد دارد نه جنس، صدایش را انداخت توی سرش و تهدید کرد که موضوع را به رسانه ها می کشاند و آن وقت مرد چند دقیقه ای رفت و با یک دسته اسکناس برگشت.

با این که سازمان مدیریت پسماند حتی روی سایت اطلاع رسانی اش اعلام می کند که غرفه های بازیافت از سه روش پرداخت نقدی، بن بازیافت و مواد شوینده برای تسویه حساب با مردم استفاده می کنند ولی یافته های ما و گلایه های مردم ازاین حکایت دارد که هستند غرفه دارانی که جنس می گیرند ولی به ترفندهایی از دادن پول یا موادشوینده امتناع می کنند و کاری می کنند که مردم از خیر هردو بگذرند.

 

تخلف است

چند خانم که کنارغرفه بازیافت یکی از مناطق شرقی تهران ایستاده اند و گپ می زنند، تصمیم گرفته اند به اعتراض هم که شده دیگر زباله ها را تفکیک نکنند و اگر می کنند دیگر به غرفه تحویل ندهند بلکه آن را بیاندازند درسطل های زباله که لااقل اگرچیز زیادی عاید خودشان نمی شود، زباله گردها ازاین خوان نصیبی ببرند. شهرام فیروزی، مدیر روابط عمومی سازمان مدیریت پسماند که همسرش نیز در برهه ای به پول ناچیزی که ازغرفه ها می گرفته معترض بوده و تصمیم داشته تفکیک را رها کند به ما اما همان پاسخی را می دهد که زمانی به همسرش داده است. او می گوید به تفکیک زباله باید به چشم وظیفه ای شهروندی نگاه کرد و به این که با رها نکردن زباله های ارزشمند در سطل های زباله از یک سو محیط زیست نجات پیدا می کند و از یک سو دست زباله گردها از پسماندها کوتاه می شود و چرخه معیوب زباله سامان می گیرد. او می گوید اگر پسماندهای خشک تفکیک شود حجم زباله های تولیدشده نیز کاهش می یابد و تعداد دفعاتی که شهرداری مجبور است زباله ها را جمع، حمل و سپس فراوری کند کمتر می شود و در نهایت هزینه این چرخه درتهران که روزی یک و نیم میلیارد تومان است کاهش می یابد.

فیروزی البته منکر بروزتخلف دربرخی ازغرفه های بازیافت که پیمانکاران اداره شان می کنند، نیست. او می گوید درمعرض دید نبودن ترازو تخلف است،‌ به مشتری فیش ندادن تخلف است، بهای اجناسش را ندادن و او را حواله به آینده کردن تخلف است،‌ درغرفه جنس نداشتن تخلف است و او حتما پیگیری می کند که این مشکلات برطرف شود.

اما هرجا پای پیمانکار به موضوعات شهری باز می شود صاف کردن کژی ها سخت به نظر می رسد. با این که فیروزی به ما گفت که مردم با وجود این تخلفات نباید از تفکیک زباله دلسرد شوند ولی ما به او گفتیم که رشته پرانگیزه شدن مردم برای تفکیک زباله به دست غرفه هاست اگر درخرید پسماندها و تحویل بهای آنها به مردم غل وغش نداشته باشند که فیروزی بازهم گفت که قول می دهد تا یک ماه آینده برای نزدیک به ۵۰۰ غرفه دار کلاس آموزشی ترتیب دهد و مجابشان کند که اگرآنها با مردم خوب تا کنند مردم نیز برای تفکیک زباله از مبدا انگیزه پیدا می کنند.

زباله و سود حاصل ازآن اما به قدری است که بعید است کسانی که از آن سود می برند آموزش پذیر باشد یا تن به تغییر بدهند. زباله درتهران گردش مالی چنان بزرگی دارد که بسیاری ازمحله های تهران مرکز دپو و بازیافت های غیرقانونی شده اند ازهاشم آباد و تقی آباد گرفته تا خلازیر و ری و اتابک و محله مینایی.

پیمانکاران بازیافت نیز که جزء مهمی ازاقتصاد زباله ای هستند و درقالب غرفه های بازیافت، رسما مشغول این تجارتند مثل بقیه دست اندرکاران زباله به فکر سود بیشترند نه انجام کار فرهنگی به نفع مردم یا محیط زیست.

آمارها می گوید درکشورمان هر روز حدود۵۰ هزار تن زباله تولید می شود که سهم تهران روزانه ۷۵۰۰ تن است که روزهای پایانی سال به روزی۱۱ هزارتومان نیز می رسد. در بین زباله های تولیدیِ هر۲۴ ساعت جالب است که درتهران به طورمتوسط ۲۸۰۰ تن زباله خشک شامل مقوا، پلاستیک، شیشه، فلزات و نان خشک جمع‌ می‌شود که همگی قابل بازیافت است و پیمانکاران هر تن از آن را در سال ۹۷، ۸۰۰ هزارتومان می فروختند.

زباله های مردم تهران،‌ آشغال هایی که مردم محلات هر روز در سطل های زباله یا در نهایتِ بداخلاقی در جوی های آب و کنار دیوارها و درون باغچه ها می ریزند به معنی واقعی کلمه پولند، چیزی به ارزش تقریبی روزانه دو میلیارد تومان که پیمانکاران بازیافتی قدرش را خوب می دانند و تعدادی شان از پشت سکان غرفه های بازیافت طوری زباله های تفکیک شده شهروندان قانون مدار را مدیریت می کنند که سود بیشتر به جیب خودشان سرازیر شود.

 

مریم خباز

 

 

دعوت از رئیس‌جمهور برای دیدار با فعالان محیط‌‌زیست

‌دوشنبه گذشته برنامه موتور جستجو دلایل کلید خوردن پویش دولت محیط نیستی را جستجو کرد

‌دربرنامه دوشنبه گذشته موتور جستجو محمد درویش، سیاوش صفاریان‌پور و مهدی آیینی از کمپین دولت محیط نیستی گفتند. آنها با اشاره به دلایل ایجاد این کمپین از رئیس  جمهور دعوت کردند تا پای حرف‌های فعالان محیط زیست بنشیند.


به گزارش گزارشگران سبز، در ابتدای برنامه سیاوش صفاریان پور مجری برنامه موتور جستجو ‌ از محمد درویش درباره بیشتر شدن اعتراض‌هایش نسبت به تخریب محیط زیست پرسید ‌ درویش در پاسخ گفت حقیقت این است که بیش از گذشته نگران آینده محیط زیست و امانتی است که‌ که باید به دست نسل آینده برسانیم.‌ ‌ در واقع شرایط نامناسب محیط زیست سبب شده  صدایم را بلندترکنم تا آنهایی که خوابشان برده بیدار شوند.

در ادامه مجری برنامه درباره آخرین خبرها از کمپن دولت محیط نیستی پرسید. مهدی آیینی خبرنگار حوزه محیط زیست دراین باره گفت:‌ ‌ به ۱۳هزار نفر نزدیک می‌شویم، این پویش همزمان با روز جهانی مقابله با بیابان‌زایی کلید خورد  و با دعوت از ‌ اساتید دانشگاه، کارشناسان محیط زیست و خبرنگاران این حوزه کارش را شروع کرد و این روزها بسیاری از دوستداران محیط زیست نیز به آن پیوسته‌اند.

مجری برنامه ‌با اشاره به  نام کمپین( دولت محیط نیستی) مطرح کرد که آیا این نام منفی نیست؟ ‌چون محیط زیست به نوعی ویترین دولت یازدهم بوده است و دولت اولین مصوبه اش را به احیای دریاچه ارومیه  اختصاص داد‌ و ادعا کرد که دولت یازدهم‌ محیط زیستی ترین دولت است.

  آیینی ‌دراین باره گفت :وقتی شما کارنامه دولت را می بینید به این نتیجه می رسید. وقتی رئیس جمهور دستور انتقال آب خزر را به سمنان می دهد نمی توان انتظار دیگری داشت.

او ادامه داد: مشکل اینجاست که ما با اهداف سیاسی به محیط زیست نگاه می‌کنیم و برای رسیدن به اهداف کوتاه مدت از محیط زیست سوء استفاده می‌کنیم. برای نمونه برای اجرای پروژه انتقال آب خزر به سمنان درباره چند سال آینده این پروژه فکر کرده‌ایم؟ اگر پس از چند سال دیگر رژیم حقوقی دریای خزر مانع انتقال آب شد چه باید کرد، درواقع ما منافع یک ملت را به منابع محدود گره زده‌ایم.

در ادامه محمد درویش به بیان علت مخالفت بیشتر کارشناسان محیط زیست با سیاست‌های  عیسی کلانتری رئیس سازمان حفاظت محیط زیست پرداخت. او تاکید کرد: بیشترین زاویه را ما ‌ با آقای کلانتری ‌ جایی داریم که آقای کلانتری می‌گوید آنهایی که مخالف نظر من می اندیشند یا احساسی، یا سیاسی ‌ یا نادان هستند!

درویش ادامه داد: ایشان دم از ۸۰ میلیون محیط‌بان می‌زند، اما دستور می‌دهد که مانع فعالیت ۴فعال محیط زیست شوند که در اعتراض به کشته شدن خرس قهوه‌ای در شمال کشور جمع شده‌اند. درواقع آقای کلانتری حاضر نیست با منتقدان خود رو در رو گفت‌وگو کند.

او ادامه داد: درحالی ‌که آقای کلانتری دوسال است این پست را در ا ختیار دارد، اما رئیس قوه قضاییه که به تازگی هدایت دستگاه قضا را به عهده گرفته برخلاف مشغله‌ای که دارند برای فعالان محیط زیست وقت می‌گذارد. چگونه است که آقای عیسی کلانتری نمی تواند با فعالان محیط زیست چنین جلسه‌ای بگذارد.

مهدی آیینی در ادامه درباره علت ایجاد کمپین دولت محیط نیستی گفت: چه کسی آقای عیسی کلانتری را به عنوان رئیس جمهور در نظر گرفت؟ چرا آقای رئیس جمهور چنین مهره ای را برای هدایت سازمان محیط زیست در نظر می گیرد درحالی که ادعا می‌کند محیط زیستی ترین دولت است.

سیاوش صفاریان پور با اشاره به اینکه در برنامه موتورجستجو درباره مهارت زیستن صحبت می‌شود و یک مهارت زیستن مطالبه‌گری است به مهمانان برنامه گفت شما با جمع آوری ۱۳هزار  امضا نشان دادید که می‌توان برای محیط زیست ایران مطالبه‌گر بود.

آیینی دراین باره گفت: باید گفت دیگر با آشغال جمع کردن در ساحل و جنگل محیط زیست نجات پیدا نمی کند(هرچند این حرکت مهم است) اما باید از سیاست مداران خواست سیاست‌های خود را تغییر بدهند.

صفاریان پور با اشاره به اینکه سخنگوی دولت به پویش دولت محیط نیستی واکنش نشان داده از مهمانان برنامه موتورجستجو پرسید شما می خواهید با سخنگوی دولت، رئیس سازمان حفاظت محیط زیست یا رئیس جمهور صحبت کنید.

مهدی آیینی دراین باره گفت: چه بهتر که خود آقای رئیس  جمهور پای صحبت های فعالان محیط زیست بنشیند.

صفاریان پور در پایان با ابراز امیدواری از واکنش رئیس جمهور نسبت به کمپین دولت محیط نیستی عنوان کرد که در برنامه موتور جستجو تلاش می‌کند ‌این موضوع را دنبال کند.

بالا