آخرین خبرها
خانه / بایگانی/آرشیو برچسب ها : گرد و غبار

بایگانی/آرشیو برچسب ها : گرد و غبار

اشتراک به خبردهی

گرد‌ و‌ خاک سیل

کارشناسان، افزایش گرد و غبار در ماه‌های آینده را به عنوان یکی از عواقب سیل سهمگین اخیر پیش‌بینی می‌کنند
وسعتش از هر زلزله‌ای بیشتر بود. ویرانه‌های باقیمانده از آن نیز همین طور. سیل آمد و هرچه را بر سر راهش بود، شست و زندگی بسیاری از مردم را برد و عید هموطنانمان را در استان‌های گلستان، لـــرستان، خوزستان و برخی از استان‌های دیگر به عزا تبدیل کرد. اما آسیب این سیل فقط بر مردم شهرها و روستاها وارد نشد، بلکه سیل سهمگین هفته‌های گذشته به بخش‌های وسیعی از طبیعت نیز آسیب زد؛ آسیبی که نمودهای آن از جمله افزایش گرد و غبار در استان‌های سیل‌زده در آینده‌ای نه‌چندان دور بیشتر مشخص خواهد شد.مهم‌ترین آسیب سیل برای طبیعت چه در شمال شرق و چه در غرب و جنوب غربی کشور، فرسایش خاک مناطق بالادست است؛ چراکه وقتی سیل به راه بیفتد، آن هم با این شدت و سرعتی که این بار جاری شد، خاک سطحی ارتفاعات اولین چیزی است که بر سر راهش قرار دارد و سیلاب این خاک را با قدرت زیاد می‌شوید و به مناطق پایین‌دست می‌برد.
این تحلیل کارشناسانی است که با ما گفت‌وگو می‌کنند. کارشناسانی از جمله افشین علیزاده، عضو هیات علمی دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران که معتقد است وقتی بعد از چند سال خشکسالی، سیلاب شدید رخ می‌دهد مقدار بسیاری از خاک سطحی مناطق بالادست شسته می‌شود، زیرا در این شرایط، تعداد گیاهانی که ریشه آنها مانعی است برای فرسایش خاک، کمتر شده و در نتیجه حجم بیشتری از خاک این مناطق در اثر سیل از سطح زمین جدا می‌شود.
«چون خاک سطحی دارای بیشترین میزان حاصلخیزی است، فرسایش این خاک کاهش حاصلخیزی مناطق بالادست را به همراه دارد و در نتیجه تا چند سال بعد از وقوع سیل، گیاهان کمتری به نسبت سال‌های قبل در ارتفاعات رشد خواهند کرد که این مساله خود می‌تواند احتمال وقوع سیلاب‌های شدید در سال‌های آینده را در پی داشته باشد.»

سیل، درختان را خواهد برد
صرف نظر از این که وقوع سیل در مناطق بالادست باعث شسته شدن خاک و کاهش حاصلخیزی آن می‌شود، سیلاب همچنین می‌تواند گیاهان و درختانی را که بر سر راهش قرار گرفته‌اند، از ریشه جدا کند و با خود ببرد.
البته علیزاده تاکید دارد  رخ دادن این اتفاق،  به محل وقوع سیل، نحوه جاری شدن آن، مقدار عمق خاک و میزان پوشش گیاهی منطقه سیل‌زده وابسته است؛  «وقتی درختان با تعداد کم به‌خصوص در دره‌ها و مناطقی با شیب زیاد قرار گرفته باشند، احتمال آسیب دیدن آنها هنگام وقوع سیلاب‌های شدید بیشتر خواهد بود. همان‌طور که در سیل اخیر نیز در مواردی در غرب و جنوب‌غربی کشورمان این موضوع مشاهده شده است.»
باید این موضوع را هم در نظر داشت که جنگل‌ها و مراتع به صورت طبیعی به عنوان موانعی در برابر وقوع سیلاب‌های شدید ایفای نقش می‌کنند، اما آن‌طور که عضو هیات علمی دانشگاه تهران می‌گوید در سیل اخیر پوشش‌های گیاهی به‌خصوص در مناطق کوهستانی غرب کشور، نتوانسته‌اند به خوبی جلوی وقوع سیل را بگیرند، چراکه شدت بارش در این مناطق از ظرفیت خاک جنگل‌های آن برای جذب آب باران بیشتر بود. در نتیجه، خاک جنگل‌های بلوط غرب کشور قدرت جذب خود را از دست دادند و آب باران به جای این که به داخل خاک فرو برود، روی آن جاری شد و بر اثر تداوم بارش شدید، سیل سهمگینی در این منطقه به وقوع پیوست. البته کاهش پوشش گیاهی مناطق بالادست این جنگل‌ها بر اثر چرای بی‌رویه و بوته‌کنی بدون شک در شدت یافتن سیل اخیر تاثیرگذار بود.

 سیل بعدی: گرد و غبار شدید …
فرسایش خاک سطحی مناطق بالادست بر اثر وقوع سیلاب شدید یک مساله است و این که این خاک شسته شده در چه منطقه‌ای نشست می‌کند، مساله‌ای است دیگر. علی‌محمد طهماسبی، مشاور رئیس سازمان محیط زیست و دبیر ستاد ملی مقابله با پدیده گرد و غبار در این باره به جام‌جم توضیح می‌دهد اگر شدت سیلاب زیاد باشد، خاکی که از ارتفاعات کنده شده، حتی ممکن است از دشت‌ها نیز عبور کند و در چاله‌ها یا مصب‌ها و دلتاهای نزدیک دریا انباشته شود.
«در هر صورت بخشی از رسوبات در طول مسیر سیلاب پخش می‌شود و به طور مثال اگر این رسوبات در دشت‌ها ته‌نشین شود، با فروکش کردن سیلاب و بعد از آن هم تبخیر رطوبت موجود در خاک، تنها چیزی که روی زمین باقی می‌ماند، رسوبات حاصل از سیل بوده که اغلب به صورت ریزدانه است.» طهماسبی معتقد است در سیل اخیر نیز به‌خصوص در استان خوزستان بخش زیادی از ریزدانه‌های خاک سطحی مناطق بالادست در دشت‌های این استان رسوب کرده و ممکن است بعد از فروکش کردن سیلاب، دشت‌ها هنوز مرطوب باشند، اما در فصل تابستان که درجه حرارت در این استان به ۵۰ درجه سانتی گراد می‌رسد، هیچ آثاری از این رطوبت باقی نمی‌ماند و با تبخیر آب، فقط این عناصر ریزدانه روی دشت‌های خوزستان باقی خواهد ماند. عناصری که
هر وزش باد شدیدی به راحتی می‌تواند آنها را از زمین بلند کند و باعث ایجاد گرد و غبار شود.
دبیر ستاد ملی مقابله با پدیده گرد و غبار برای اثبات این ادعای خود به مقاله‌های علمی و مشاهدات تجربی کشورهای مختلف جهان استناد می‌کند و می‌گوید: «مشاهدات علمی در بسیاری از نقاط جهان نشان می‌دهد که بعد از وقوع سیلاب در دشت‌ها، با یک فاصله زمانی شش تا ۹ ماهه، در زمانی که دشت‌ها کاملا خشک شده‌اند، گرد و غبار با غلظت و شدت بیشتری نسبت به سال‌های قبل به وقوع می‌پیوندد. بر این اساس به جرات می‌توان گفت سیلی که امروز در خوزستان اتفاق افتاده، در ماه‌های آینده باعث ایجاد گرد و غبار با شدت بیشتری از سال‌های قبل خواهد شد.»
او البته به موضوع پرآب شدن تالاب‌ها در اثر وقوع سیلاب هم اشاره می‌کند و ادامه می‌دهد: «کم شدن گرد و غبار ناشی از خشک بودن تالاب‌ها به دلیل این سیل را می‌توان پذیرفت، اما چون دقیقا عکس این ماجرا در دشت‌های وسیعی اتفاق خواهد افتاد، به نظر می‌رسد سیل اخیر نه تنها باعث کم شدن گرد و غبار نمی‌شود، بلکه افزایش آن را نیز در پی خواهد داشت.»
از سوی دیگر به گفته طهماسبی، امروز در بخش‌هایی از مدیریت کلان کشور زمزمه‌هایی مبنی بر کاهش بودجه گرد و غبار برای امسال به راه افتاده، چراکه برخی مدیران معتقدند سیل و باران امسال باعث کاهش گرد و غبار می‌شود و دیگر لازم نیست بودجه‌ای ویژه برای مقابله با این پدیده مانند سال‌های قبل اختصاص پیدا کند. او اما می‌گوید بر مبنای استدلال‌های علمی با این نظر مخالف است و برای همین مقاله‌ای تهیه کرده و برای مرکز پژوهش‌های مجلس خواهد فرستاد تا جلوی کاهش بودجه مقابله با گرد و غبار به دلیل وقوع بارش‌های شدید و سیل اخیر را بگیرد.

 احتمال پیشروی آب دریا
آب سیل گل‌آلود است، زیرا این آب، خاک سطحی مناطق بالادست را با خود به همراه دارد. بنابراین فرقی نمی‌کند که سیلاب به دشت سرازیر شود یا در مسیر خود به سد برخورد کند، چون هر جا سیلاب ساکن شود، این رسوبات ته‌نشین خواهند شد. از این جهت می‌توان گفت رسوبات حجم زیادی از آبی را که امروز در اثر سیل پشت سدهای استان‌های سیل‌زده جمع شده، تشکیل می‌دهد.
علی سلاجقه، رئیس اتحادیه انجمن‌های علمی منابع طبیعی و محیط زیست ایران ضمن بیان این جملات، روی این نکته هم دست می‌گذارد که در شرایط فعلی لایروبی رودخانه‌ها و معابر دچار آب‌گرفتگی به این دلیل انجام می‌شود که بخشی از خاک سطحی بالادست در اثر سیل شسته شده و در مصب‌های مناطق پایین‌دست نشست کرده و اکنون تنها چاره برای مدیریت این بحران به‌خصوص در استان گلستان، این است که برای باز شدن راه جریان آب، این لایروبی ادامه پیدا کند.
او اما درباره بالا رفتن تراز آب دریای خزر نیز هشدار می‌دهد.  «درست است که امروز ما ناچاریم برای باز کردن جریان آب به سمت دریا در استان گلستان، مسیر عبور سیل را لایروبی کنیم، اما اگر روزی تراز آب خزر از تراز آب ورودی رودخانه‌ها بالاتر رود، دیگر نیروی خالص رودخانه نخواهد توانست که آب و مواد درون آن را وارد دریا کند و در این حالت دریا در دلتاهای ایجاد شده ناشی از سیل پیشروی خواهد کرد و دیگر اجازه نخواهد داد که ما در آن منطقه رسوب‌برداری انجام دهیم. این یعنی از بین رفتن کامل مناطقی از این استان که امروزه به زیر آب رفته‌اند.»
از بین رفتن بخش‌هایی از شهرها و روستاهای استان گلستان، افزایش گرد و غبار در استان خوزستان و کاهش پوشش گیاهی مناطق بالادست استان لرستان، تنها بخشی از احتمالاتی است که کارشناسان ما به عنوان پیامدهای مخرب سیل اخیر بر طبیعت کشور از آن یاد می‌کنند، اما آنچه که قطعی است، این است که خسارات شدید ناشی از این سیل بدون شک ریشه در سوء مدیریت‌ها و برخورد نامناسب ما با طبیعت دارد. اما ناگزیر این سیل اتفاق افتاده و در کنار آسیب‌هایی که به مردم و طبیعت ما زده، فوایدی هم برای آنها در پی داشته باشد و چه بسا مهم‌ترین فایده آن، درسی است که باید مدیران ما از وقوع این حادثه بگیرند.


محمد حسین خودکار

نمایش‭ ‬هوای‭ ‬پاک

باد‭ ‬و‭ ‬باران‭ ‬آبروداری‭ ‬کردند؛‭ ‬سلامت‭ ‬شهروندان‭ ‬را‭ ‬خریدند‭ ‬و‭ ‬آبروی‭ ‬مدیران‭ ‬را‭. ‬تقویم‭ ‬بعد‭ ‬از‭ ‬مدت‌ها‭ ‬شانس‭ ‬آورد‭ ‬که‭ ‬باد‭ ‬و‭ ‬باران‭ ‬هوای‭ ‬روز‭ ‬ملی‭ ‬هوای‭ ‬پاک‭ ‬را‭ ‬داشتند‭ ‬و‭ ‬مانع‭ ‬از‭ ‬این‭ ‬شدند‭ ‬که‭ ‬دود‭ ‬چتر‭ ‬سیاهش‭ ‬را‭ ‬بر‭ ‬سر‭ ‬آسمان‭ ‬کلانشهر‭ ‬تهران‭ ‬پهن‭ ‬کند‭. ‬باد‭ ‬و‭ ‬باران‭ ‬بار‭ ‬دیگر‭ ‬ثابت‭ ‬کردند‭ ‬اختیار‭ ‬هوا‭ ‬در‭ ‬دست‭ ‬آنهاست‭ ‬و‭ ‬سخنرانی‭ ‬و‭ ‬وعده‌های‭ ‬مسؤولان‭ ‬در‭ ‬آن‭ ‬تاثیری‭ ‬ندارد‭.‬

باد‭ ‬اما‭ ‬دیروز‭ ‬هوای‭ ‬همه‭ ‬جا‭ ‬را‭ ‬نداشت‭ ‬در‭ ‬خوزستان،‭ ‬کرمان،‭ ‬سیستان‭ ‬و‭ ‬بلوچستان‭ ‬و‭… ‬شرایط‭ ‬دیگری‭ ‬را‭ ‬رقم‭ ‬زد‭. ‬گرد‭ ‬و‭ ‬غبار‭ ‬دیروز‭ ‬زاهدان‭ ‬را‭ ‬فرا‭ ‬گرفت‭ ‬و‭ ‬آلودگی‭ ‬هوا،‭ ‬به‭ ‬۱۴‭ ‬برابر‭ ‬حد‭ ‬مجاز‭ ‬رساند‭ ‬و‭ ‬بار‭ ‬دیگر‭ ‬ثابت‭ ‬کرد‭ ‬با‭ ‬وعده‭ ‬و‭ ‬ژست‭ ‬محیط‌زیستی‭ ‬نمی‌توان‭ ‬گره‭ ‬از‭ ‬کلاف‭ ‬سردرگم‭ ‬آلودگی‭ ‬هوا‭ ‬که‭ ‬روی‌‭ ‬چهار‭ ‬فصل‭ ‬ایرانی‌ها‭ ‬سایه‭ ‬انداخته‭ ‬باز‭ ‬کرد‭. ‬محیط‌زیست‭ ‬اما‭ ‬از‭ ‬ژست‭ ‬محیط‌زیستی‭ ‬خسته‭ ‬است،‭ ‬ژست‌هایی‭ ‬که‭ ‬این‭ ‬روزها‭ ‬تبش‭ ‬به‭ ‬جان‭ ‬سیاسیون‭ ‬و‭ ‬بازیگران‭ ‬افتاده؛‭ ‬دولتی‭ ‬که‭ ‬خود‭ ‬را‭ ‬زیست‌‌محیطی‌ترین‭ ‬می‌داند‭ ‬کارنامه‌اش‭ ‬پر‭ ‬از‭ ‬تصمیم‌هایی‭ ‬است‭ ‬که‭ ‬به‭ ‬هوا‭ ‬رنگ‭ ‬خاکستری‭ ‬می‌زند؛‭ ‬بی‌توجهی‭ ‬به‭ ‬توسعه‭ ‬حمل‭ ‬و‭ ‬نقل‭ ‬عمومی،‌‭ ‬افزایش‭ ‬سن‭ ‬فرسودگی‭ ‬خودروها،‭ ‬رهاکردن‭ ‬طرح‭ ‬نوسازی‭ ‬ناوگان‭ ‬حمل‭ ‬و‭ ‬نقل‭ ‬جاده‌ای،‭ ‬کاهش‭ ‬کیفیت‭ ‬سوخت،‭ ‬بی‌توجهی‭ ‬به‭ ‬بهبود‭ ‬کیفیت‭ ‬خودروها،‭ ‬بی‌توجهی‭ ‬به‭ ‬از‭ ‬رده‭ ‬خارج‭ ‬کردن‭ ‬خودروهای‭ ‬فرسوده،‭ ‬لابی‭ ‬با‭ ‬صنایع‭ ‬آلاینده‭ ‬و‭… ‬فقط‭ ‬برخی‭ ‬از‭ ‬بی‌توجهی‌های‭ ‬دولت‭ ‬به‭ ‬آسمان‭ ‬آبی‭ ‬است‭.‬

این‭ ‬در‭ ‬حالی‭ ‬است‭ ‬که‭ ‬برخی‭ ‬تصمیم‌های‭ ‬به‭ ‬ظاهر‭ ‬محیط‌زیستی‭ ‬نیز‭ ‬به‭ ‬شکلی‭ ‬اجرا‭ ‬می‌شود‭ ‬که‭ ‬بی‌خاصیت‭ ‬باشد،‭ ‬مثل‭ ‬توقف‭ ‬تولید‭ ‬موتورسیکلت‌های‭ ‬کاربراتوری‭. ‬با‭ ‬این‭ ‬که‭ ‬مدتی‭ ‬است‭ ‬تولید‭ ‬این‭ ‬موتورسیلکت‌ها‭ ‬ممنوع‭ ‬شده،‭ ‬اما‭ ‬این‭ ‬روزها‭ ‬در‭ ‬هرجای‭ ‬کشور‭ ‬هر‭ ‬تعداد‭ ‬از‭ ‬این‭ ‬موتورها‭ ‬بخواهید‭ ‬برایتان‭ ‬فراهم‭ ‬می‌کنند،‭ ‬زیرا‭ ‬پیش‭ ‬از‭ ‬اجرای‭ ‬این‭ ‬تصمیم‭ ‬شرایط‭ ‬و‭ ‬فرصت‭ ‬کافی‭ ‬برای‭ ‬کارخانه‌ها‭ ‬فراهم‭ ‬شد‭ ‬تا‭ ‬آنها‭ ‬انبارهایشان‭ ‬را‭ ‬پر‭ ‬کنند‭ ‬از‭ ‬موتورهای‭ ‬کاربراتوری‭ ‬شماره‌گذاری‭ ‬شده‭ ‬موتورهایی‭ ‬که‭ ‬تا‭ ‬هشت‭ ‬برابر‭ ‬خودروهایی‭ ‬با‭ ‬استاندارد‭ ‬یورو۲‭ ‬آلودگی‭ ‬تولید‭ ‬می‌کنند‭. ‬با‭ ‬این‭ ‬حال‭ ‬نمایش‭ ‬هوای‭ ‬پاک‭ ‬امروز‭ ‬هم‭ ‬برقرار‭ ‬است،‭ ‬خیلی‭ ‬از‭ ‬مدیران‭ ‬به‭ ‬روال‭ ‬روزهای‭ ‬هوای‭ ‬پاک‭ ‬گذشته‭ ‬به‭ ‬سفارش‭ ‬مشاوران‭ ‬رسانه‌ای‭ ‬خود‭ ‬با‭ ‬اتوبوس،‭ ‬مترو‭ ‬و‭ ‬تاکسی‭ ‬به‭ ‬محل‭ ‬کارشان‭ ‬می‌روند‭ ‬تا‭ ‬در‭ ‬نمایش‭ ‬هوای‭ ‬پاک‭ ‬شرکت‭ ‬کنند‭. ‬آنها‭ ‬خیال‭ ‬می‌کنند‭ ‬با‭ ‬گرفتن‭ ‬چند‭ ‬عکس‭ ‬و‭ ‬ژست‭ ‬محیط‌زیستی‭ ‬درد‌های‭ ‬محیط‌زیست‭ ‬درمان‭ ‬می‌شود‭.‬

مهدی آیینی

مالچ‌پاشی کورکورانه

جانمایی اشتباه برای مالچ‌پاشی تنوع زیستی و اعتبارات را هدر می‌دهد

اختصاص ۳۳۰۰ میلیارد ریال اعتبار برای کنترل ریزگردهای خوزستان و هرمزگان کار دست تنوع زیستی منطقه داده. اعتبار تخصیص‌یافته برای کنترل ریزگرد در نقاطی هزینه شده که ضرورتی نداشته است. دعوا بر سر این‌که مالچ‌پاشی در منطقه حفاظت‌شده میش‌داغ انجام بشود یا نه، همچنان ادامه دارد. فعالان محیط‌زیست می‌گویند تاسیسات مالچ نفتی همچنان در این منطقه وجود دارد و رار است ۲۰۰۰ هکتار دیگر از این منطقه مالچ‌پاشی شود. آنها نگرانند تنوع زیستی این منطقه تحت‌تاثیر مالچ‌پاشی از بین برود. هرچند رئیس اداره محیط‌زیست دشت آزادگان انجام مالچ‌پاشی در منطقه حفاظت‌شده میش‌داغ را رد کرده اما فعالان محیط‌زیست با استناد به تصاویری که دارند تاکید می‌کنند تاسیسات مالچ‌پاشی هنوز هم در این منطقه حفاظت‌شده مستقر است. در چزابه و فکه هم که مناطق حفاظت‌شده نیستند اما پوشش گیاهی غنی دارند. مالچ‌پاشی انجام شده. مسؤولان سازمان جنگل‌ها می‌گویند که تعیین نقاط مالچ‌پاشی در چزابه انتخاب آنها نبوده است و مسؤولان استانی با توجه به اولویت‌هایی که داشته‌اند، این نقاط را برای مالچ‌پاشی انتخاب کرده‌اند. در حالی مالچ‌پاشی در مناطق با پوشش گیاهی غنی انجام می‌شود که به اعتقاد کارشناسان، پاشیدن مالچ در مناطقی که دارای پوشش گیاهی ۱۰ تا ۱۵ درصدی است، ضرورتی ندارد. بنابراین به نظر می‌رسد برخی مدیران با جانمایی اشتباه برای مالچ‌پاشی منابع بیت‌المال را هدر داده‌اند.

گزارشگران سبز: مالچ‌پاشی بی‌برنامه زنجیره حیات را در برخی مناطق پاره کرده. برای نمونه با اجرای عملیات مالچ‌پاشی در منطقه حفاظت‌شده میش‌داغ حیات در این منطقه به خطر افتاده است. سال گذشته، مالچ داغ نفتی، روی پوشش گیاهی یک‌ساله منطقه را پوشاند و بخش زیادی از خزندگان این منطقه را از بین برد. به‌دنبال آن، چند گونه پرنده که از این خزندگان تغذیه می‌کردند و زمستان‌ها را در خوزستان می‌گذراندند از منطقه دور شدند. میش‌داغ تنها نقطه هدف مالچ‌پاشان نبوده است. فکه و چزابه هم برخلاف بی‌نیازی از از مالچ‌پاشی بی‌نصیب نمانده‌اند. به گفته مردم محلی، ریگزارهای این مناطق هیچ گاه برای مردم مشکل‌ساز نبوده، چون اطراف تپه‌های شنی این مناطق با پوشش غنی گز شاهی، اسکنبیل و سایر گونه‌های بومی احاطه شده .
فکه محل زندگی آهوانی است که با مالچ‌پاشی به سمت دشت‌های عراق رفته‌اند. رضا نیک‌فلک، فعال محیط‌زیست خوزستان در گفت‌وگو با ما عنوان می‌کند: تجهیزات مالچ‌پاشی در منطقه حفاظت‌شده میش‌داغ مستقر است و قرار است ۲۰۰۰ هکتار از این منطقه، در آینده تحت عملیات مالچ‌پاشی قرار گیرد.
آن‌طور که او می‌گوید مجری عملیات مالچ‌پاشی در منطقه استخر آب هم ایجاد کرده است که این تغییرات برخلاف قوانین و مقررات است. زیرا هیچ مجوزی برای عملیات مالچ‌پاشی در مناطق حفاظت‌شده به آنها داده نشده است.

مالچ‌پاشی بیهوده
بودجه‌ای که برای مالچ‌پاشی به کار می‌رود، از همان ردیف اعتباری است که برای کنترل ریزگردها اختصاص یافته است؛ در حالی که به اعتقاد مردم محلی ریگزارهای خوزستان محل تولید گرد و غبار نیستند. حمید رضا ناصری، عضو هیات علمی مرکز تحقیقات بیابان دانشگاه تهران به جام‌جم می‌گوید: اگر مردم محلی معتقدند که تپه‌های خوزستان برایشان مشکلی ایجاد نمی‌کند، قطعا درست می‌گویند.
آن طور که او می‌گوید ریزگردها عمدتا در بستر تالاب‌ها و یکسری اراضی فرامرزی تولید می‌شوند. باید یادآور شد راهکار‌ها برای کنترل ریزگردها و حرکت ماسه‌های روان متفاوت است.
ناصری ادامه می‌دهد: مهار ریزگرد کار بسیار سختی است؛ زیرا متعلق به یک منطقه نیست و ذرات ریز از زمین بلند می‌شود و ممکن است هزاران کیلومتر دورتر برود؛‌اما حرکت ماسه‌ها محلی است. به علت سنگینی و درشتی ذرات ماسه، این ذرات به صورت محلی جابه‌جا می‌شود و براحتی با رویش یک درخت یا بوته، حرکت ماسه‌ها قابل کنترل است.
ناصری تاکید می‌کند: منشا ریزگرد متفاوت است و با مالچ‌پاشی ریگزارها، گرد و غبار را نمی‌توان کنترل کرد. البته به صورت مطلق نمی‌توان در این باره نظر داد. ممکن است ذراتی داخل ماسه‌زارها باشد که گرد و غبار ایجاد کند اما شدت آن در حدی نیست که با بستر هورالعظیم قابل مقایسه باشد.

مالچ‌کشی
براساس تصاویری که باقر موسوی، فعال محیط زیست منتشر کرده مناطقی تحت عملیات مالچ‌پاشی قرار گرفته‌اند، که دارای پوشش گیاهی مناسبی هستند، اما عضو هیات علمی مرکز تحقیقات بیابان یادآور می‌شود: مالچ نقتی باید در منطقه‌ای که حالت بحرانی دارد و پوشش گیاهی اش اندک است، استفاده شود؛ چون پوشش ۱۵ تا ۲۰ درصدی گیاهی می‌تواند حرکت شن‌های روان را کنترل کند.
به گفته او، پایه مالچ نفتی سمی است و به دلیل این‌که داغ پاشیده می‌شود، باکتری‌هایی را که در لایه رویی خاک زندگی می‌کنند از بین می‌برد.
ناصری ادامه می‌دهد: بنابراین اگر جایی پوشش گیاهی باشد و مالچ نفتی پاشیده شود، روی گیاهان و حیات وحش منطقه اثر سوء می گذارد‌.
او می‌گویددر مناطق مستعد ایجاد ریزگرد باید مالچ‌پاشیده شود، اما طیف گسترده‌ای از مالچ در کشور وجود دارد. مالچ بیولوژیک، مالچ معدنی و مالچ نفتی انواعی از مالچ‌ها هستند که در داخل تولید می‌شود، اما برخی از آنها به تولید صنعتی نرسیده‌اند.
این عضو هیات علمی دانشگاه تهران با انتقاد از عملکرد سازمان جنگل‌ها و سازمان حفاظت محیط زیست در زمینه دفاع از مالچ نفتی بیان می‌کند: این دو سازمان تولیدکنندگان داخلی در حوزه مالچ را مورد توجه قرار نمی‌دهند و اصرار دارند مالچ نفتی سرآمد مالچ‌ها است و آثار منفی ندارد.
با توجه به گفته‌های کارشناسان و فعالان محیط‌زیست در شرایطی که بسیاری از مناطق کشور تحت تاثیر ریزگردها خالی از سکنه شده بهتر است مسؤولان ـ که برای تهیه مالچ نفتی با مشکل رو به رو هستند ـ قبل از مالچ‌پاشی شرایط منطقه را بررسی کنند، زیرا بدون برنامه‌ریزی و تحقیق، اکوسیستم منطقه به خطر می‌افتد و اعتبارات نیز قربانی ندانمکاری می‌شود.

یک تصمیم استانی!
مهم‌ترین انتقاد فعالان محیط زیست به مالچ‌پاشی‌های سازمان جنگل‌ها مربوط به پاشش این ماده نفتی در مناطقی است که دارای پوشش غنی است. منتقدان می‌گویند اقدامات سازمان جنگل‌ها در مناطق غیر ضروری انجام شده است. فرهاد سرداری، مدیر کل دفتر بیابان سازمان جنگل‌ها در گفت‌وگو با ما عنوان می‌کند: ۳۹۰ میلیارد تومان اعتبار در اختیار سازمان جنگل‌ها برای تعیین مناطق اولویت‌دار برای اجرای عملیات مالچ‌پاشی قرار داده شد.
او عنوان می‌کند: ما براساس تعریف یکسری شاخص‌ها و معیارها، مطالعه‌ای توسط دفتر مهندسی سازمان جنگل‌ها برای پنج تا شش استان انجام دادیم تا مناطق اولویت‌دار برای اجرای عملیات مالچ‌پاشی مشخص شوند. حدود یک تا دو ماه دیگر نتیجه این مطالعه تکمیل خواهد شد.
به گفته سرداری ده سالی هست که مالچ‌پاشی توسط سازمان جنگل‌ها انجام نشده بود و از سال گذشته اعتبارات مورد نیاز برای این اقدام در اختیار سازمان قرار گرفته است.
او به این پرسش که با توجه به تکمیل نشدن مطالعات مناطق اولویت‌دار، مالچ‌پاشی‌های سال گذشته خوزستان بر چه اساسی انجام شده است، پاسخ می‌دهد: عملیات مالچ‌پاشی در یکسری نقاط که در استان‌های مختلف براساس مطالعات قبلی باید مالچ‌پاشی می‌شد، پیگیری شد. در برخی مناطق حدود ۷ تا ۸ درصد پوشش گیاهی داریم که مالچ‌پاشی باید انجام شود اما منطقه چزابه جزو مناطق اعلامی ما نبوده است.
او بیان می‌کند: شاید آن منطقه شرایطی داشته که مقامات استان تصمیم گرفته‌اند آنجا مالچ‌پاشی کنند.
سرداری درباره مالچ‌پاشی در منطقه حفاظت شده میش‌داغ بیان می‌کند: ما از استان خوزستان در این باره استعلام کردیم که اعلام کنند آیا مالچ‌پاشی در منطقه حفاظت شده انجام شده است یا نه که هیچ پاسخی از سوی سازمان حفاظت محیط زیست به ما داده نشده است.
سرداری با تکیه بر مطالعات پژوهشکده نفت، مخالفت‌ها با مالچ نفتی را غیر فنی توصیف می‌کند و می‌گوید: تصاویری در اختیار داریم که مالچ نفتی روی گیاهان ریخته شده؛ اما گیاه بعدا شاداب‌تر هم شده است. مالچ نفتی گیاه را نمی‌سوزاند و آزمایشات نشان می‌دهد هیچ تاثیری روی انسان، خاک، آب، پوشش گیاهی و جانوری ندارد.

لیلا مرگن

آب‌ و هوا روی هوا

بحران آب ،گرد و غبار  و مدیریت زندگی را در سیستان و بلوچستان زمینگیر کرده است ‌

آب نیست، شغل نیست، هوا نیست، بهداشت نیست. این نیست ها فقط حکایت گوشه ای از رنج اهالی سیستان و بلوچستان است که سال‌هاست از جنوب شرقی کشورمان به گوش می رسد و در مقابل برخی مسئولان ‌واژه تکراری  را به این مشکلات سنجاق می کننداما ‌عبور این مشکلات از مرز بحران گواهی است بر اینکه مسئولان راهکاری در بساط ندارند به همین دلیل به مشکلات ساکنان جنوب شرق کشور هر روز دامن زده می شود برای نمونه چند روزی است که گرد و غبار زندگی را در سیستان فلج کرده و تا دیروز  حدود ۶۰۰ نفر به خاطر مشکلات تنفسی روانه بیمارستان شدند.

گرد و غباری که بیماری تنفسی را در سیستان شایع کرده و از کودک خردسال تا پیر زن و پیرمردهای این منطقه را راهی بیمارستان می‌کند، چند روزی است که ادارات را نیز به تعطیلی کشانده است. برخلاف هزینه‌های درمانی بالا، دولت تدبیری برای ارائه خدمات ارزان‌ قیمت‌تر در بیمارستان‌ها به مردم سیستان ندارد. ‌سیستانی ها که بیشترشان به قول معروف آهی در بساط ندارند ‌ناچارند بخشی از درآمد خود را در زمان وزش بادهای ۱۲۰ روزه سیستان که حالا ۱۸۰ روز روی زندگی آنها سایه می اندازد، صرف درمان بیماری‌های تنفس خود و اعضای خانواده‌شان  ‌کنند و اگر خوش شانس باشند و در بندهای قرارداد بیمه آنها استفاده از خدمات مرکز فوق تخصصی بیماری‌های تنفسی گنجانده شده باشد، می‌توانند بخشی از هزینه‌های درمانی خود را از طریق بیمه پرداخت کنند. در این میان البته روستاییان مرزنشینی که حتی شناسنامه هم ندارند، باید با درد بیماری‌های تنفسی بسوزند و بسازند یا اینکه هزینه‌های سرسام آور بیمارستان را از جیب خود پرداخت کنند. تامین حقآبه تالاب هامون به عنوان تنها راه حل نجات مردم منطقه در پیچ و خم مذاکرات و دیپلماسی خارجی گم شده است و این میهمان ناخوانده که از بستر خشک هامون به خانه‌ها راه می‌یابد، هر سال در چنین روزهایی از بین مردم بومی، قربانی می‌گیرد.

ب  چند روزی است که گرد و غبار ‌ روی زندگی اهالی سیستان سایه انداخته است. در برخی از ساعات روز، چشم چشم را نمی‌بیند. ‌ بادهای ۱۲۰ روزه که زمانی برای شمال استان سیستان و بلوچستان نعمت بود و گرمای طاقت فرسای تابستان را برای بومیان تعدیل می‌کرد، این روزها بستر خشک تالاب هامون را می‌روبد و گرد و غبار حاصل از این فرسایش را به خانه‌های مردم روستاها و شهرهای شمال سیستان و بلوچستان می‌آورد.

مشکلات بسیار

مهرداد مهرپرور یکی از ساکنان   زابل به  ما می‌گوید: زندگی برای ما مشکل تر از گذشته شده اکنون علاوه بر بی آبی باید با گرد و غبار و بیماری نیز دست و پنجه نرم کنیم.

او ادامه می‌دهد:در حالی که نمی توانیم نفس بکشیم به ما ماسک‌هایی برای مقابله با گرد و غبار به مردم تحویل داده‌اند اما این ماسک ها‌ تاثیری ندارند.

ابوذر نکویی دیگر شهروند زابلی نیز به ما می گوید:توفان‌های شدید ۱۲۰ روزه بیماری آسم و تنگی نفس را در منطقه افزایش داده است.

آن طور که او می گوید‌ این روزها بخش تنفسی بیمارستان‌های شمال استان مملو از مراجعه کننده است و کودکان و افراد سالخورده دچار بیماری‌های تنفسی شده‌اند.در چند روز اخیر تنها کاری که در سطح استان انجام شده است، ادارات را تعطیل کرده‌اند اما قدم مثبتی دیگری برداشته نشده است.

نکویی ادامه می‌دهد: گرد و غبار بر کیفیت آب سیستان هم اثر می‌گذارد زیرا با شروع توفان‌ها شاهد قطعی برق و از کار افتادن پمپ‌ها هستیم. این مساله فشار آب لوله‌ها را کم و زیاد می‌کند و در برخی موارد هم که لوله‌های مسیر از جنس آزبست است، آب گل آلود و آغشته به گرد و غبار وارد شبکه انتقال آب می‌شود.

به گفته این شهروند زابلی، مردم ناگزیرند هزینه‌های درمانی خود را بپردازند. اگر تحت پوشش بیمه باشند، بخشی از هزینه‌ها را بیمه‌ها پرداخت می‌کنند اما روستاییان ساکن نقاط مرزی که فاقد شناسنامه هستند، هزینه‌های درمانی را باید خودشان پرداخت کنند.

خانم کوهکن که در روستای تپه‌کنیز زابل زندگی می کند از شرایط ناگوار روستاییان گلایه می کند و ادامه می دهد: اگر به دادمان نرسند زیر گرد و غبار مدفون می شویم آب نداریم هوا هم پر از گرد و غبار شده نمی دانیم برای چرای دام هایمان چه کنیم. چشم خیلی از اهالی روستا به خاطر توفان آسیب دیده است.

توزیع ماسک و بسته‌های مواد غذایی ‌

مسئولان برای حمایت از مردمی که زندگی به کامشان هر روز تلخ تر می شود  اقدام به توزیع ماسک و بسته های غذایی می کنند.

هوشنگ ناظری فرماندار زابل هم در گفت‌وگو با ما درباره اقداماتی حمایتی بخش دولتی بیان می‌کند: کارهایی که باید انجام شود در دو قسمت اقدامات اورژانسی و میان مدت پیگیری می‌شود.

او ادامه می‌دهد: یکی از کارهای اورژانسی توزیع رایگان ماسک بین روستاییان است‌

به گفته ناظری، از ۹۰۰ روستای واقع در بخش سیستان، تقریبا ۳۰۰ روستا در مسیر باد قرار دارند. چندین هزار ماسک توسط هلال احمر و دستگاه‌های دیر در بین مردم توزیع شده است. همچنین سبدهای کالایی از مواد غذایی شامل حبوبات، برنج، روغن، عدس لوبیا ماکارونی و غیره به ارزش ۳۰۰ تا ۴۰۰ هزار تومان به هر خانوار تحویل داده می‌شود.

او درباره خدمات بهداشتی ارائه شده به مردم هم عنوان می‌کند: برای مسایل تنفسی دستگاه‌های بهداشت و درمان سطح استان آمادگی کامل برای پذیرش بیماران دارند. یک مرکز تخصصی تنفسی در سطح استان ایجاد شده است.

فرماندار زابل اظهار امیدواری می‌کند که مشکل منطقه به صورت زیربنایی و از طریق مذاکره با کشور افغانستان برای تامین حق‌آبه تالاب هامون حل شود.

افزایش شدت گرد و غبار

ناظری بیان می‌کند: بادهای ۱۲۰ روزه سیستان به بادهای ۱۶۰ یا ۱۸۰ روزه تبدیل شده‌اند. خشکسالی‌های پیاپی دمای هوا را افزایش داده است و این افزایش دما به همراه کاهش رطوبت منطقه باعث ایجاد تغییر در فشار هوا و طولانی شدن مدت وزش بادهای ۱۲۰ روزه شده است. این بادها از اردیبهشت تا انتهای تابستان ادامه می‌یابد.

آن طور که فرماندار زابل می گوید در سال زراعی جاری (۹۷-۹۶) هیچ آبی از سوی رودخانه هیرمند و فراه رود به تالاب هامون وارد نشده و خشکسالی‌ نسبت به گذشته شدیدتر شده است.

به گفته فرماندار زابل شدت گرد و غبار در سیستان افزایش یافته و تنها راه نجات مردم منطقه تامین حقآبه تالاب هامون است

افغانستان که در بالادست رودخانه هیرمند و رودهای منتهی به تالاب هامون واقع شده است، آب تالاب هامون را صرف توسعه کشت و کار می‌کند اما فرماندار زابل یادآور می‌شود: وضعیت افغانستان بهتر از ایران نیست و بر اساس گزارش‌های رسیده مناطق غربی این کشور که همجوار با ایران است دچار خشکسالی و مشکلات عدیده‌ای است.

گرد و غبار هامون بین المللی می شود

دود سدسازی‌های افغانستان و خشک شدن تالاب هامون فقط به چشم مردم ایران نمی‌رود. احمد قرایی، عضو هیات علمی پژوهشکده هامون در گفت‌وگو با ما‌ عنوان می‌کند: گرد وغبارهای این روزها بر اساس عکس‌های هوایی از هامون صابری واقع در افغانستان و نزدیکی هرات ‌آغاز می‌شود. با اضافه شدن ریزگردهای سیستان به آن، به سمت جنوب کشور پیش می‌رود و با چرخش ۹۰ درجه ای به سمت افغانستان می رود و تا عمق ۷۰۰ کیلومتری پاکستان نیز نفوذ می‌کند.

او ادامه می‌دهد: اگر برای احیای تالاب هامون برنامه‌ای نداشته باشیم، ریزگردهای بستر هامون به جز ایران، افغانستان و پاکستان دیگر کشورهای منطقه را هم درگیر کرده و آن را به معضلی بین‌المللی تبدیل می‌کند.

بی آبی سبب شده برخی از اهالی ‌ سیستان بستر تالاب هامون را شکافته و از آب زیر سطحی آن برای تامین نیاز شرب دام‌های خود استفاده  ‌کنند. قرایی اگرچه این اقدام را تخریب بستر تالاب و اقدامی خلاف قانون می‌داند اما تاکید می‌کند: اگر برای مردم معیشت جایگزین تعریف نشود، مردم ناگزیرند که نیازهای خود را به نحوی تامین کنند.

او اضافه می‌کند: برداشت آب زیرسطحی از نقاط عمیق‌تر تالاب هامون بر روی پدیده ریزگردها و تشدید آن تاثیری ندارد اما اگر برداشت این آب ادامه یابد و شدت آن توسط مردم محلی بیشتر شود، لایه‌های سطحی شور شده و اگر آب به تالاب باز گردد، ممکن است دیگر نیزارهای تالاب سبز نشوند.

برطرف شدن ‌ مشکلات اهالی سیستان و بلوچستان در گرو تامین حقآبه هامون است مساله ای که دروزارتخارجه آن طور که باید به آن توجه نمی شود، زیرا برخلاف اینکه مدتی پیش خبراز تشکیل کارگروه ویژه دیپلماسی آب منتشر شد هنوز افغانستان برای تامین حقابه هامون قدمی برنداشته  و امسال ورودی آب چاه نیمه‌ها‌ی سیستان و بلوچستان صفر بوده است. این در حالی است که بر اساس توافقات بین ایران و افغانستان باید هر سال   بیش از ۸۰۰ میلیون متر مکعب آب به ایران وارد شود‌.

 

کاهش ۲۷۵ درصدی تراز آب‌های زیرزمینی  

مدیرعامل آب منطقه ای سیستان و بلوچستان گفت : تراز آب های زیرزمینی استان در سال آبی ۹۵-۹۶ نسبت به دراز مدت ۲۷۵ درصد کاهش داشته و همچنان در حال کاهش است.

اتابک جعفری افزود: حجم سدها نسبت به سال گذشته ۴۹ درصد و حجم مخازن هم ۳۰ درصد کاهش پیدا کرده است و در مجموع بیش از ۷۰ درصد آن خالی است.

‌به گزارش ایسنا،‌مدیرعامل آب منطقه ای استان ‌عنوان کرد: خاش با ۳۷۵ میلیون متر مکعب، ایرانشهر با ۳۸۵ میلیون متر مکعب و دلگان با ۳۴۸ میلیون متر مکعب بالاترین مصرف آب را به خود اختصاص دادند و نیمروز و هامون با ۱۴ و ۱۶ میلیون متر مکعب کم مصرف ترین شهرستان های استان هستند.

وی گفت: بیش از ۴۰۰۷ روستا در سیستان و بلوچستان فاقد سامانه آبرسانی است. جعفری افزود: آب چاه نیمه ها در حال کاهش شدید است، ۳۰۰ میلیون متر مکعب حجم مرده آن بوده و ۳۳۰ میلیون متر مکعب آب در چاه نیمه ها تبخیر شده است ، البته در شهریور ماه ۲۵۰ میلیون متر مکعب به چرخه اضافه و جایگزین خواهد شد.

 لیلا مرگن

 

 

خوره بیابان

وسعت کانون‌های بحرانی بیابان‌زای کشور از ۷ میلیون هکتار به ده میلیون هکتار رسید

تغییر اقلیم و سوء‌مدیریت دست‌به‌دست هم داده‌اند تا بیابان‌‌زایی در کشورمان سرعت بگیرد. نتایج پژوهشی که بتازگی صورت گرفته این واقعیت تلخ را تائید می‌کند. براساس اطلاعاتی که مدیرکل دفتر امور بیابان سازمان جنگل‌ها در در گفت‌وگو باما از آن پرده بر می‌دارد تامدتی پیش ۲۱ میلیون هکتار از اراضی کشور تحت تاثیر فرسایش بادی قرار داشت، اما این عدد اکنون به ۲۷ میلیون هکتار رسیده است. نگران‌کننده‌تر این که تا پیش از این وسعت کانون‌های بحرانی بیابان‌زای کشور ۷ میلیون هکتار برآورد می‌شد، اما آخرین بررسی‌ها نشان می‌دهد وسعت این کانون‌های بحرانی مرز ده میلیون هکتار را پشت سرگذاشته است.
     گزارشگران سبز: امروز روز جهانی بیابان‌زدایی و مجالی است برای یاد‌آوری این‌که هنوز حقآبه‌های زیست‌محیطی کشور پایمال می‌شود و سوء‌مدیریت منابع آب یکی یکی تالاب‌های کشور را قربانی می‌کند تا جنازه آنها به محلی برای تولید گرد و غبار بدل شود.

فرهاد سرداری، مدیرکل دفتر امور بیابان سازمان جنگلها دراین باره به جامجم میگوید: خشکسالی و تامین نشدن حقآبههای زیستمحیطی کشور سرعت بیابانزایی را در کشور تشدید کرده است.

آنطور که او توضیح میدهد کاهش بارشها نیز سبب شده که پوشش گیاهی از بین برود و اراضی بیشتری تحت تاثیر فرسایش بادی قرار بگیرند.

اگر از سرداری درباره تازهترین آمار از وسعت کانونهای بحرانی بیابانزای کشور بپرسید او به طرحی که سال ۸۵ دراین خصوص اجرا شد اشاره میکند و میگوید: سال گذشته نیز این طرح اجرا شد تا نتایج با یکدیگر مقایسه شود.

به گفته مدیرکل دفتر امور بیابان سازمان جنگلها هنوز نتایج این طرح نهایی نشده است، اما او برای جامجم توضیح میدهد که در سال ۸۵ مشخص شد که حدود ۲۱میلیون هکتار از اراضی کشور تحت فرسایش بادی بود و در این بین وسعت کانونهای بحرانی بیابانزای نیز حدود ۷میلیون هکتار برآورد میشد. سرداری تصریح میکند: نتایج بررسیهای جدید هنوز نهایی نشده اما وسعت اراضی که تحت فرسایش بادی قرار دارند به ۲۷میلیون هکتار رسیده و وسعت کانونهای بحرانی بیابانزا نیز حدود ده میلیون هکتار برآورد میشود. علیمحمد طهماسبی، مدیر کارگروه ملی مقابله با گرد و غبار سازمان حفاظت محیطزیست نیز  بیان میکند: در ایران صرفا بر اقدامات احیایی متمرکز شدهایم. یعنی برای مقابله با تبعات بیابانزایی به کشت گیاه روی آوردهایم در حالی که باید عواملی که در سرزمین وجود دارد و منجر به بیابانزایی شده را کنترل کنیم. آنطور که او میگوید برای نتیجهگیری بهتر باید فشارها را از روی منابع برداشت این مساله نیاز به تغییر رویکرد و نگاه در سطح مسئولان، مدیران میانی و بهویژه کارشناسان دارد. طهماسبی بیشتر دخالتهای انسانی را در تشدید روند بیابانزایی موثر میداند.

سرعت بالای بیابانی شدن

حمیدرضا ناصری، عضو هیات علمی پژوهشکده بیابان نیز در گفتوگو با ما ایران را کشوری خشک توصیف میکند که میزان بارشها در آن به مراتب کمتر از متوسط جهانی است، اما تاکید میکند: توان تولید در عرصههای بیابانی ایران با شتاب بالایی در حال از دست رفتن است.

او نیز همچون مدیر کارگروه ملی مقابله با گرد و غبار سازمان حفاظت محیط زیست، تشدید روند بیابانزایی را خاص ایران نمیداند. ناصری میگوید: بیابانی شدن فقط به از دست رفتن پوشش گیاهی در مناطق بیابانی اطلاق نمیشود، بلکه مناطقی داریم که به دلیل مدیریت غلط و برنامههایی که مبتنی بر توسعه پایدار نبوده است، به شدت تحت تاثیر قرار گرفته و توان تولید در آن مناطق کاهش یافته است. نمونه بارز این مناطق دریاچه ارومیه است. یا تالاب انزلی که به دلیل تامین نشدن حقآبه در حال خشک شدن است.

خشک شدن تالاب انزلی به مفهوم تغییر اکوسیستم منطقه و کاهش توان تولید است. این عضو هیات علمی پژوهشکده بیابان هم تغییر مدلهای بارشی را عاملی برای تشدید بیابانزایی در ایران میداند و میگوید: شاید تصور عمومی این باشد که بارشهای اخیر خوب بوده و سدها را پر کرده است، اما باید بدانیم که در شهری مثل تهران فرم بارش مهم است. در این شهر نیاز به برف داریم تا با آب شدن این برفها، آب تا آخر تابستان در اختیار کشاورزان و صنایع قرار گیرد. بنابراین با توجه به نظر کارشناسان برای بهبود شرایط کشور باید دیگر سازمان و ارگانها نیز وارد عمل شوند زیرا تازمانی که مدیریت منابع آب بدرستی انجام نشود و وزارت امور خارجه نتواند حقآبههای کشور را تامین کند وسعت عرصههای کشور که در معرض پدیده بیابانزایی قرار دارد از یکصد میلیون هکتار کنونی فراتر خواهد رفت.

سرانه بیابان

سرانه بیابان در جهان حدود ۲۰۰۰ متر مربع میشود، اما سرانه بیابان هر ایرانی حدود ۴۳۰۰ مترمربع است، این سرانه بخوبی شرایط نامناسب اراضی کشور را بازگو میکند، اما این همه ماجرا نیست و برای پیبردن به خسارتی که به کشور تحمیل میشود باید این اعداد را نیز مرور کرد؛ فرسایش خاک سالانه ۱۸ میلیارد، سیل ۱۶۰۰ میلیارد و تخریب آبخوانها ۲۰ هزار میلیارد تومان خسارت به کشور میزند. بنابراین هر سال حدود ۴۰ هزار میلیارد تومان خسارت فقط به این شکل به کشور تحمیل میشود .

لیلا مرگن

 

سوءمدیریت، کشنده‌تر از تغییر اقلیم

D1736619T13490440(web)(b)تغییر اقلیم، پدیده‌ای است که به دلیل افزایش دمای هوا در سراسر کره خاکی در حال وقوع است. علت اصلی گرم شدن زمین نیز چیزی نیست جز افزایش انتشار گازهای گلخانه‌ای از آغاز دوران صنعتی شدن بشر تا امروز. این ساده‌ترین تعریفی است که می‌توان از تغییر اقلیم ارائه کرد.
پدیده‌ای که تبعات آن مشکلات پیچیده‌ای را برای انسان‌ها و طبیعت ایجاد کرده و بحران‌های زیست‌محیطی متعددی به همراه داشته است؛ بحران‌هایی مانند خشکسالی، بیابان‌زایی، خشک شدن تالاب‌ها و رودخانه‌ها، آب شدن یخچال‌های طبیعی، وقوع باران‌های سیل‌آسا و توفان‌های شدید و حتی پدیده ریزگردها. فجایعی که هر کدام آسیب‌هایی را برای طبیعت در چهار گوشه جهان در پی داشته و در این میان، کشور ما نیز از این آسیب‌ها بی‌نصیب نمانده است.

با این حال، برخی کارشناسان محیط‌زیست معتقدند بحران‌های زیست‌محیطی امروز ایران بیشتر از آن که ناشی از تغییر اقلیم باشد، ناشی از اشتباهات بشری است. اشتباهاتی مانند نبود مدیریت صحیح در منابع طبیعی و بی‌توجهی به توسعه پایدار.

دکتر مصطفی جعفری، سرمؤلف برنامه ارزیابی جهانی تغییر اقلیم (IPCC) یکی از همین کارشناسان است. او ریشه خشک شدن تالاب‌ها و کاهش چشمگیر ذخایر آب زیرزمینی کشور را سوء مدیریت منابع آب می‌داند.

جعفری که سال 2007 همراه با یک تیم تحقیقاتی برنده جایزه صلح نوبل در زمینه تغییر اقلیم شده، در حال حاضر مشغول تالیف برنامه کلان تحقیقات تغییر اقلیم کشور به کمک گروهی از کارشناسان منابع طبیعی و محیط‌زیست در سازمان آموزش و تحقیقات وزارت جهاد کشاورزی است. او همچنین عضو هیات علمی مؤسسه تحقیقات جنگل‌ها و مراتع کشور نیز است.

پیشینه علمی و تحقیقاتی دکتر جعفری سبب شده او راهی جز ایجاد تحول در سبک زندگی و الگوی مصرف آب و سوخت‌های فسیلی از سوی مردم و انجام تغییرات اساسی در شیوه اجرای برنامه‌های صنعتی و کشاورزی از طرف همه فعالان بخش خصوصی و دولتی و تطبیق این موارد با شرایط اقلیمی موجود را برای برون‌رفت از بحران‌های زیست‌محیطی کشور نشناسد.

 

به این سوال می‌توان جواب مثبت یا منفی داد، زیرا وقوع چنین بحران‌هایی می‌تواند ریشه در تبعات تغییر اقلیم یا اشتباهات انسان‌ها در بهره‌برداری از منابع طبیعی داشته باشد. درباره ایران اما باید گفت بخش عمده‌ای از بحران‌های زیست‌محیطی مانند بحران آب، ناشی از سوءمدیریت منابع است؛ چراکه وقتی ما آب‌های زیرزمینی را به سطح زمین آوردیم، نرخ تبخیر سطحی افزایش پیدا کرد یا وقتی حقابه بسیاری از تالاب‌ها را به بخش کشاورزی اختصاص دادیم، زمینه برای خشک شدن تالاب‌هایمان فراهم شد‌. علاوه بر اینها با حفر چاه‌های غیرمجاز متعدد، ذخیره آب زیرزمینی برخی مناطق کشور را به صفر رسانده‌ایم، یعنی خودمان موجب شکل‌گیری بحران آب شده‌ایم و تغییر اقلیم در اینجا نقش کمرنگ‌تری از سوء‌مدیریت منابع آب دارد. با این حال، تغییر اقلیم تبعاتی را نیز برای بخش‌های مختلف زندگی مردم ما بخصوص در تولید محصولات صنعتی و زراعی داشته یا آسیب‌های شدیدی را به اکوسیستم جنگل‌ها و مراتع ایران وارد کرده است. به همین دلیل، لازم است آسیب‌های ناشی از تغییر اقلیم را نیز مد نظر قرار دهیم و با انجام اقداماتی تلاش کنیم با تبعات این پدیده سازگار شویم.

چطور می‌توانیم با تبعات تغییر اقلیم سازگار شویم؟

برای این منظور، ابتدا باید شرایط کنونی و روند فعلی تغییرات اقلیم را درک کنیم و سپس شرایط اقلیمی آینده را بر اساس سناریوهای مختلف موجود در زمینه میزان انتشار گازهای گلخانه‌ای از سوی کشورهای جهان تخمین بزنیم و بعد با آسیب‌های ناشی از تغییر اقلیم آشنا شویم. وقتی این موارد را فهمیدیم، باید بررسی کنیم چگونه می‌توانیم با تغییر سبک زندگی، الگوی مصرف آب و سوخت‌های فسیلی، شیوه انجام فعالیت‌های صنعتی و کشاورزی، خود را با روند تغییرات اقلیمی سازگار کنیم.

این سازگاری چقدر ضروری است؟

سازگاری با تبعات تغییر اقلیم باعث می‌شود در شرایط فعلی، زندگی انسان‌ها و دیگر موجودات زنده و همچنین منابع طبیعی سطح جهان، کمتر دچار آسیب‌های ناشی از این پدیده شود. علاوه بر این، به این شکل بشریت، جانداران و طبیعت برای تغییراتی که در آینده رخ خواهد داد، آماده خواهند شد.

به نظر شما باید سازگاری و مقابله با تغییر اقلیم را با هم پیش برد؟

بله، اما مقابله با تغییر اقلیم زمانی ممکن است که کشورهای دنیا به اجرای برنامه‌ها و توافقات بین‌المللی در جهت کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای پایبند باشند. بهتر است بدانیم تغییر اقلیم به دلیل دو دسته عامل اتفاق افتاده است. دسته اول، عبارت است از عوامل طبیعی مانند تغییر زاویه زمین نسبت به خورشید و شدت تابش نور خورشید که در مقیاس‌های چند میلیون سال رخ می‌دهد. دسته دوم هم عبارت است از عوامل انسان‌ساز که مهم‌ترین آنها تولید بیش از حد گازهای گلخانه‌ای است که از شروع دوران صنعتی شدن تا امروز به صورت تصاعدی رشد کرده است. به همین دلیل، می‌توان انتشار بدون قاعده گازهایی مانند دی‌اکسید کربن، متان، ازن و حتی بخار آب را منشا اصلی تغییر اقلیم دانست.

نقش بخار آب در تغییرات آب و هوایی چقدر جدی است؟

بخار آب جزو گازهایی است که اگر مقدار آن در جو از حد معینی بیشتر شود، باعث گرم شدن زمین خواهد شد. در سال‌های اخیر بخار آب به دلیل روند افزایشی تبخیر آب‌های سطحی، از حد مجاز بیشتر شده است. مهم‌ترین عامل این نیز بالا رفتن دمای هواست. البته برخی اشتباهات بشری هم به بیشتر شدن نرخ تبخیر سطحی دامن زده است. به طور مثال، در کشور ما که منطقه‌ای خشک و نیمه‌خشک محسوب می‌شود و میزان تبخیر آب در آن بیشتر از میزان بارش است، وقتی در مدیریت منابع آبی، هیچ توجهی به طبیعت اقلیم ایران نمی‌شود، همین اندک آب‌های سطحی در دسترس نیز تبخیر می‌شود و طبیعتا مقدار بخار آب موجود در جو افزایش خواهد یافت.

منظورتان از بی‌توجهی به طبیعت اقلیم ایران چیست؟

منظور این است که ما به جای تلاش برای کاهش نرخ تبخیر سطحی، با انجام اقدامات نادرست باعث شده‌ایم این نرخ افزایش پیدا کند. مثلا در سال‌های اخیر به جای اتکا به دانش بومی خود و استفاده از قنات، به حفر چاه‌های موتوری پناه برده و باعث افزایش نرخ تبخیر سطحی شده‌ایم. انگار فراموش کرده ایم قنات، آب را از زیر زمین و با کمترین میزان تبخیر سطحی و بدون مصرف هیچ نوع سوختی و فقط با استفاده از نیروی گرانش انتقال می‌دهد، در حالی که چاه‌های موتوری، آب‌های زیرزمینی را با استفاده از پمپ‌هایی که با سوخت‌های فسیلی کار می‌کنند، به سطح زمین می‌آورند.

بنابراین به نظر شما تغییر اقلیم نقش اندکی در بحران‌های زیست‌محیطی امروز ما داشته است.

بله، اما نباید نقش تغییر اقلیم را در وقوع این بحران‌ها نادیده گرفت. به همین دلیل، لازم است برای جلوگیری از آسیب‌های این پدیده در بلند مدت، همه کشورها تلاش خود را برای کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای به کار گیرند. برای این هدف، مسئولان اجرایی کشورها باید محل‌های ایجاد و جذب گازهای گلخانه‌ای در کشور خود را بدرستی شناسایی کرده و سعی کنند محل‌های ایجاد را کاهش و محل‌های جذب را افزایش دهند.

منظورتان از محل‌های جذب گازهای گلخانه‌ای چیست؟

هرجایی که پوشش گیاهی وجود داشته باشد، محل جذب این گازهاست. مانند جنگل‌ها، مراتع و فضاهای سبز شهری. به همین دلیل، کاشت یا قطع هر درخت یا بوته در مقدار گازهای گلخانه‌ای موجود در جو مؤثر است؛ چراکه همه گیاهان دی‌اکسید کربن موجود در هوا را جذب می‌کنند، بنابراین از بین رفتن هرکدام باعث می‌شود دی‌اکسید کربن کمتری جذب و مقدار این گاز در هوا بیشتر شود. از این رو، علاوه بر کاهش میزان تولید گازهای گلخانه‌ای، افزایش سطح محل‌های جذب این گازها نیز جزو مهم‌ترین راهکارهای مقابله با تغییر اقلیم به حساب می‌آید.

بر اساس گزارش اخیر ناسا از وضعیت گرمایش جهانی، ایران در بین 45 کشوری که خطر خشکسالی شدید آنها را تهدید می‌کند، در رتبه چهارم قرار دارد. به نظر شما، این وضعیت ناشی از سوء مدیریت منابع آب است یا تغییر اقلیم؟

گاهی خشکسالی ناشی از اثرات تغییر اقلیم است، اما مواقعی نیز شاهد خشکسالی‌های دوره‌ای هستیم. این موضوع در سال‌های گذشته هم هر چند سال یکبار در اقلیم‌های خشکی مانند نواحی مرکزی فلات ایران اتفاق می‌افتاده است. اما در شرایط فعلی می‌توان گفت تغییر اقلیم باعث شده تعداد و طول مدت دوره‌های خشکسالی بیشتر شود. با وجود این، به نظر می‌رسد ریشه اصلی این مساله نیز سوء مدیریت منابع آب باشد. چراکه وقتی مثلا ما بالادست دریاچه ارومیه صدها چاه حفر کرده‌ایم یا برای ساخت یک پل ماشین‌رو روی این دریاچه، چند هزار کامیون خاک به درون آن ریخته‌ایم، دیگر نمی‌توان خشک شدن دریاچه ارومیه را فقط به تبعات تغییر اقلیم ربط داد؛ مثال‌هایی از این دست نشان می‌دهد نوع مدیریت حاکم بر منابع طبیعی کشور در کنار مساله تغییر اقلیم، سبب وارد شدن خسارت‌های کلانی بر زیست‌بوم ایران شده است.

پدیده ریزگردها چطور؟ آیا این پدیده جزو آسیب‌های ناشی از تغییر اقلیم محسوب می‌شود یا آن هم به دلیل سوء مدیریت منابع اتفاق افتاده است؟

پدیده ریزگردها اتفاق تازه‌ای نیست و قرن‌هاست بعضی مناطق ایران در برخی روزهای سال گرفتار گرد و غبار می‌شود. اما در سال‌های اخیر سهل‌انگاری در مدیریت منابع آب باعث شده است تالاب‌های متعددی در داخل و خارج ایران خشک و به منشأ تولید ریزگردها تبدیل شود. ضمن این که نابودی پوشش گیاهی بسیاری از نواحی بیابانی که باعث نگهداشتن شن‌های کویری می‌شدند، سبب شده این شن‌ها با وزش کوچک‌ترین بادی وارد جریان هوا شوند. به همین علت، می‌توان سوء مدیریت منابع طبیعی را عامل اصلی شدت گرفتن پدیده ریزگردها در چند سال گذشته دانست.

با توجه به این که رفع بحران‌های زیست‌محیطی مانند بی‌آبی و پدیده ریزگردها زمانبر است، به نظر شما تا وقتی این مشکلات کنترل شود، چه باید کرد تا طبیعت، انسان‌ها و دیگر موجودات زنده کمتر دچار آسیب‌های ناشی از این بحران‌ها شوند؟

اگر برخی موضوعات با نگاهی جامع‌نگرانه مورد توجه قرار نگیرند، باعث ایجاد آسیب‌هایی برای انسان‌ها و طبیعت می‌شوند. پدیده ریزگردها هم جزو همین موضوعات است. برای رفع این پدیده هم ما باید مهندسی معکوس انجام دهیم. یعنی ما باید ببینیم در سال‌های اخیر چه اقداماتی انجام داده‌ایم که امروز پدیده ریزگردها در این وضعیت بحرانی قرار گرفته و باید اقدامات معکوس آن را انجام دهیم. به نظر من، انجام این اقدامات، مهم‌تر از این است که بررسی کنیم چگونه می‌توان در برابر آسیب‌های این پدیده مقاومت کرد. مگر انسان‌ها چقدر می‌توانند در مقابل ریزگردها مقاومت و آن را تحمل کنند.

سؤال من هم همین است که آیا می‌توان آستانه تحمل انسان‌ها را در برابر پدیده ریزگردها بالا برد؟

بله، قطعا می‌توان این کار را انجام داد. در حال حاضر هم آستانه تحمل ساکنان اهواز، ایلام و زاهدان با آستانه تحمل ساکنان شمال کشور در برابر این پدیده متفاوت است. اما وقتی ریه اهالی مناطق درگیر با پدیده ریزگردها را بررسی می‌کنیم، می‌بینیم ریزگردها چه آسیبی به سلامت این افراد وارد کرده است. به همین دلیل باید گفت مقاومت در برابر ریزگردها بدون ضرر نخواهد بود و افزایش میزان تحمل انسان‌ها در برابر این پدیده، جز با به خطر افتادن سلامت آنها ممکن نیست.

طبیعت این مناطق چطور؟ آیا می‌توان طبیعت مناطق درگیر با ریزگردها را در برابر اثرات این پدیده مقاوم کرد؟

محیط‌های طبیعی معمولا قدرت انطباق بالایی دارند و می‌توانند استراتژی‌های حیاتی خود را متناسب با شرایطی که در آن قرار می‌گیرند، تغییر دهند. اقلیم مناطق درگیر با این پدیده هم از این قاعده مستثنا نیست و تنوع ژنتیک موجود در آن باعث می‌شود به صورت طبیعی با شرایط سخت سازگار شود. مثلا گیاهان این مناطق در دوران خشکسالی، بیشتر انرژی خود را صرف تولید بذر می‌کنند تا بتوانند نسل خود را ادامه دهند. مواردی مانند این، استراتژی‌های زیستی است که گیاهان و جانوران در مناطق مختلف جهان برای تطبیق با شرایط بحرانی در پیش می‌گیرند. اما زمانی هم ممکن است بر اثر سوء مدیریت یا تغییر اقلیم، سرعت نوسانات زیست‌محیطی در یک منطقه از سرعت تطبیق طبیعت و موجودات زنده بیشتر شود، در این شرایط مسلما حیات وحش و زیست‌بوم آن منطقه گرفتار آسیب‌های جبران‌ناپذیری خواهد شد. این وضعیتی است که امروزه اکوسیستم مناطق درگیر با پدیده ریزگرد چندان با آن فاصله ندارند.

با در نظر گرفتن همه صحبت‌هایی که مطرح شد، به نظر شما مشکل اساسی ایران برای رفع مشکلات زیست‌محیطی‌اش چیست؟

مشکل اصلی این است که در ایران به موضوع تغییر اقلیم و به طور کلی، همه موضوعات محیط‌زیستی، به عنوان یک مساله اساسی و اولویت‌دار توجه نمی‌شود. یعنی هنوز ما بحران‌های زیست‌محیطی را جدی نگرفته‌ایم. به همین دلیل، نتوانسته‌ایم با این بحران‌ها به صورت ریشه‌ای مقابله کنیم و همیشه سعی کرده‌ایم با انجام برخی اقدامات نمایشی، اثرات بحران‌هایی مانند پدیده ریزگردها را در کوتاه مدت کاهش دهیم. تا زمانی هم که به همین صورت عمل کنیم و نگاهی سیستماتیک به حل مشکلات زیست‌محیطی نداشته باشیم، نمی‌توانیم هیچ‌کدام از این مشکلات را حل و فصل کنیم.

محمدحسین خودکار

همه با هم در برابر گرد و غبار

شهر و روستا فرقی نمی‌کند؛ ارتش ریزگردها علیه زندگی شورش کرده و مقابله با این تهدید به تلاش تمام دستگاه‌های مسئول نیاز دارد. در این میان نمی‌توان از نقش بومیان منطقه غافل شد، افرادی که کانون‌های بحرانی ریزگردها را مثل کف دستشان می‌شناسند و اگر به‌درستی برای مهار این مشکل آموزش ببینند و به کار گرفته شوند، نقش چشمگیری در پیشرفت پروژه‌های بیابان‌زدایی دارند؛ اتفاقی که سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری نیز به آن توجه ویژه نشان می‌دهد و به همین دلیل، سعی در مشارکت جوامع محلی برای کاهش تهدید ریزگرد‌ها دارد، اما این مشارکت باید به شکلی دنبال شود که رفع نیاز جوامع محلی در اولویت قرار گیرد و مانند کارگران روز مزد، با آنها برخورد نشود.
تا چشم کار می‌کند، بیابان است. کافی است باد به آرامی شروع به وزیدن کند. آن وقت است که ریزگردها به آسمان بلند می‌شوند و سوار بر بال باد، کیلومتر‌ها سفر می‌کنند؛ به شهرهای کوچک و بزرگ می‌روند تا زندگی را به کام شهروندان تلخ ‌کنند.

اینجا‌ منطقه ابوهاون شهرستان باوی در استان خوزستان است؛ جایی که تغییر اقلیم، خشکسالی و ندانم‌کاری برخی مسئولان، دست به دست هم داده و از زمین‌های آن، کانون‌های بحرانی ریزگرد به عمل آورده است. به همین دلیل، سازمان جنگل‌ها به تکاپو افتاده که با نهالکاری و مالچ‌پاشی راه ریزگردها را سد کند، اما سازمان جنگل‌ها تنها نیست. عده‌ای از بومیان منطقه نیز پاشنه‌هایشان را ور کشیده‌اند تا شانه به شانه مسئولان برای مهار ریزگردها و برگشت زندگی به سرزمینشان تلاش کنند؛‌ تلاشی که به نفع همه تمام می‌شود، چراکه سفر ریزگرد‌ها به روستاهای همجوار یا استان‌های همسایه با خوزستان محدود نمی‌شود. آنها تا جایی که باد توان رفتن داشته باشد، سفر می‌کنند. بنابراین باید به تلاش جوامع محلی ‌در مهار مشکل ریزگردها بیش از این بها داد و شرایط را برای فعالیت آنها به گونه‌ای هموار کرد که بومیان منطقه دلسرد نشوند و به تلاش خود برای بیابان‌زدایی ادامه دهند.

ریزگرد در چشم زندگی

روستای ابوهاون یکی از روستاهای منطقه است که ریزگردها امان ساکنانش را بریده و کار را به جایی رسانده که ساکنان را برای ادامه زندگی با مشکلات زیادی مواجه کرده است. خیلی‌ها کوچ کرده‌اند و آنهایی که مانده‌اند، در فکر رفتن، روزها را به شب گره می‌زنند.

ابوحمید یکی از ساکنان این روستاست که تا مدتی پیش کشاورزی می‌کرد و از این راه روزگار می‌گذراند، اما حالا از مزرعه‌اش نام و نشانی باقی نمانده. آن طور که او تعریف می‌کند، قهر طبیعت دامن او و دیگر روستاییان را گرفته است. مرد روستایی می‌گوید، خشکسالی باعث افزایش گرد و غبار منطقه می‌شود و شن‌های روان هر روز بیشتر از گذشته به سمت روستاها پیشروی می‌کنند‌.

مزرعه ابوحمید مدت‌هاست، زیر توفان ریزگرد‌ها و پیش روی شن‌های روان مدفون شده. به همین دلیل او می‌گوید، فکر کشاورزی را از سرش بیرون کرده است.

رنج زندگی روستاییان که نزدیک کانون‌های بحرانی گرد و غبار هستند قابل توصیف نیست. آنها ‌برای تامین نیازهای اولیه زندگی‌شان نیز با مشکل روبه‌رو هستند.

یکی دیگر از روستاییان منطقه می‌گوید، شن‌های روان حتی چاه‌های آب آنها را بی‌نصیب نگذاشته. آن طور که او می‌گوید، بیشتر چاه‌های روستا از شن پر شده است. به همین خاطر آنها به آب نیز دسترسی راحت ندارند.

درختکاری برای برگشت زندگی

حل مشکلات روستاییانی مانند ابوحمید در گرو بیابان‌زدایی است و این کار به سرانجام نمی‌رسد، مگر این‌که مسئولان توجه ویژه به این مساله کنند. مدتی است در اطراف ‌منطقه ابوهاون، سازمان جنگل‌ها، منابع طبیعی و آبخیزداری در تلاش است با نهالکاری و مالچ‌پاشی ریزگردها را مهار کند.

از دور اگر به مناطقی که در آنها نهالکاری شده، توجه کنید، لکه‌های سبز به چشم می‌خورند؛ لکه‌هایی که از بازگشت زندگی و مهار بیابان خبر می‌دهند.

این لکه‌های سبز، نهال‌هایی هستند که روستاییان منطقه به کمک سازمان جنگل‌ها در دل بیابان کاشته‌اند تا سدی باشند پیش‌روی شن‌های روان و طغیان ریزگردها.

کهور پاکستانی، اکالیپتوس و کنار، برخی گونه‌هایی است که در این منطقه کاشته شده، اما کاشت آنها و نگهداری‌شان کار آسانی نیست و اگر همت بالای بومیان منطقه نبود، نهال‌ها هیچ وقت جان نمی‌گرفتند تا در برابر بیابان قدعلم کنند.

روستاییان با زحمت بسیار درختان را می‌کارند، اما پس از کاشت نهال باید خیلی مراقب باشند تا تلاششان ثمر بدهد، زیرا اگر مراقبت‌ها ادامه پیدا نکند یا در روند آبیاری غفلتی اتفاق بیفتد، نهال‌ها فرصت قد کشیدن پیدا نمی‌کنند.

یکی از سختی‌هایی که روستاییان منطقه با آن روبه‌رو هستند آبیاری نهال‌هاست، چراکه نزدیک‌ترین منبع آب، حدود پنج کیلومتر با آنها فاصله دارد و برای انتقال آب باید از تانکرهای حمل آب استفاده کنند.

روستاییان با جان و دل برای بیابان‌زدایی تلاش می‌کنند، اما مساله‌ای که مسئولان باید به آن توجه داشته باشند، شرایط پرداخت دستمزد به آنهاست، چراکه این روزها پیمانکارانی که با سازمان جنگل‌ها برای کاشت نهال قرار داد می‌بندند، به روستاییانی که در پروژه‌ها همکاری می‌کنند، براساس قانون وزارت کار دستمزد پرداخت می‌کنند، اما این روند را نمی‌توان مشارکت دانست، زیرا اشتراک زمانی معنا پیدا می‌کند که بومیان منطقه در تمام سود حاصل از پروژه سهیم شوند. با روند کنونی پس از کاشت درختان، انگیزه‌ای برای حفظ جنگل‌های دست‌کاشت نخواهند داشت.

مالچ‌پاشی علیه بیابان

نهالکاری، بذرکاری، مدیریت اراضی کشاورزی و چرا، برخی راهکارهای مقابله با بیابان‌زایی هستند، اما در این میان، کارشناسان از مالچ‌پاشی به عنوان آخرین درمان و راهکار یاد می‌کنند؛ ‌شیوه‌ای که این روزها برای کنترل تپه‌های ماسه‌ای از آن بهره گرفته می‌شود.

مالچ‌پاشی، راهکار بی‌عیبی برای کنترل بیابان‌زایی نیست و باید گفت، این روش آثار نامناسبی بر محیط زیست می‌گذارد. برخی کارشناسان، از طرح‌های جایگزین مانند ریگ‌پاشی نام می‌برند، اما تا زمانی که چنین راهکارهایی به نتیجه نرسیده‌اند، نمی‌توان از مالچ‌پاشی برای کنترل کانون‌های بحرانی ریزگردها استفاده نکرد، چراکه بیابان‌زایی تهدیدی جدی است و اگر مقابله با آن جدی گرفته نشود، می‌تواند امنیت ملی هر سرزمینی را به خطر بیندازد.

پرویز گرشاسبی، معاون آبخیزداری، امور مراتع و بیابان سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور با اشاره به این‌که مالچ نفتی تبعاتی دارد، می‌گوید تلاش آنها در سازمان جنگل‌ها برای شناسایی مالچی مناسب که تبعات کمتری داشته باشد، ادامه دارد‌.

تاکنون حدود 16 مالچ مختلف در مناطق بیابانی کشور آزمایش شده و کارشناسان در تلاشند، مالچ مناسب تولید کنند‌. او درباره پیشنهاد برخی کارشناسان درباره ریگ پاشی به جای مالچ‌پاشی می‌گوید‌: وسعت اراضی و کانون‌های بحرانی زیاد است. به همین دلیل، نمی‌توان ریگ لازم برای این مناطق را تهیه کرد. علاوه بر این اگر از مناطق دیگر ریگ برداشت کنیم، این مساله تخریب زیست‌محیطی در پی خواهد داشت‌.

آن طور که او می‌گوید، هر هکتار مالچ‌پاشی حدود 10 میلیون تومان هزینه دارد،اما چیدن ریگ در کانون‌های گرد و غبار، کاری دشوارتر است و هزینه‌های بیشتری دارد.‌

براساس آخرین خبرها در بودجه سال آینده حدود 200 میلیارد تومان اعتبار برای خرید مالچ نفتی در نظر گرفته شده و این در حالی است که هزینه خرید هر لیتر مالچ حدود 800 تومان است و برای عملیات مالچ‌پاشی در هر هکتار، حدود 10 میلیون تومان هزینه می‌شود.‌

او درباره وسعت اراضی که در کشورمان نیاز به مالچ‌پاشی دارد، می‌گوید: حدود 7 میلیون هکتار از کانون ریزگردهای کشور نیاز به مالچ‌پاشی دارد و در این میان، حدود دو میلیون هکتار تاکنون تثبیت شده است.

بیشتر این مناطق در استان‌هایی مانند خراسان جنوبی، کرمان، خوزستان و اصفهان و یزد قرار دارند‌ و اولویت سازمان جنگل‌ها نیز کنترل کانون‌های بحرانی درجه یک است.

‌تلاش برای بیابان‌زدایی از سوی مسئولان و جوامع محلی دنبال می‌شود، اما باید تاکید کرد، همواره پیشگیری بهتر از درمان است. به همین دلیل، دستگاه‌هایی که در این میان نقش دارند، باید به وظیفه خود عمل کرده، با افزایش تعامل بین بخشی شرایطی ایجاد کنند که در آن، مسائلی مانند مدیریت نامناسب منابع آب سبب بیابان‌زایی نشود.

مهدی آیینی

 

آیین‌نامه حریف گرد و غبار نیست

آیین‌نامه گرهی از کار مردمی که زندگی‌شان طعم خاک گرفته باز نمی‌کند، صدور آیین‌نامه نسخه‌ای مناسب نیست برای آنها که تقویم زندگیشان پر شده از روزهایی که گرد و غبار روی آنها خط باطل کشیده است.

این نظر برخی کارشناسان است، اما در این شرایط دیروز آیین‌نامه اجرایی آمادگی مقابله با پدیده گرد و غبار در هیات دولت تصویب و برای اجرا به دستگاه‌های مختلف ابلاغ شد.

با این حال برخی کارشناسان معتقدند آنچه گره از کار گرد و غبار باز می‌کند داشتن برنامه‌ای بلندمدت و اختصاص اعتباری مناسب است؛ چراکه با گذشت حدود چهار ماه از سال 95هنوز اعتبار مقابله با گرد و غبار به دستگاه‌ها ابلاغ نشده است.

گرد و غبار در کشورمان حریف ندارد، روزی نیست که صدای کمک خواستن و گلایه از شرایط نامناسب مردمی که درگیر این پدیده شده‌اند در دنیای حقیقی و مجازی نپیچد.

آنها انتظار دارند مسئولان هرچه زودتر برنامه‌های کوتاه و بلندمدت را برای حل مسائل‌شان اجرا کنند، اما به نظر می‌رسد این مشکل لابه‌لای مشکلات دیگر دولت به‌فراموشی سپرده شده و در اولویت برنامه‌های آنها قرار ندارد.

ابلاغ یک آیین‌نامه

دیروز آیین‌نامه اجرایی آمادگی مقابله با پدیده گرد و غبار در 19 ماده به دستگاه‌های مسئول در این حوزه ابلاغ شد.

به این شکل ستاد مقابله با پدیده گرد و غبار به مسئولیت رئیس سازمان حفاظت محیط زیست و با عضویت معاونان وزارتخانه‌های جهاد کشاورزی، نیرو، نفت، راه و شهرسازی، بهداشت، امور خارجه، آموزش و پرورش، صنعت، معدن و تجارت، علوم، تحقیقات و فناوری، کشور، دفاع و نماینده سازمان‌هایی مانند صدا و سیما، مدیریت و برنامه‌ریزی، حفاظت محیط زیست و معاونت علمی و فناوری رئیس‌جمهور تشکیل شود.

براساس برخی از بند‌های این آیین‌نامه به این شکل وزارت بهداشت مکلف به برنامه‌ریزی برای تجهیز مراکز درمانی‌اش شد تا در استان‌هایی که شهروندان از پدیده گرد و غبار رنج می‌برند خدمات بهتری ارائه کند. افزون بر این وزارت نیرو موظف شد با توجه به وضعیت بارش در هر سال، حقابه تالاب‌های جنوب و غرب کشور و نیاز آبی طرح‌های مقابله با منشأ گرد و غبار را تامین کند. شهرداری‌های شهرهای واقع در مناطق تحت تاثیر پدیده گرد و غبار کشور نیز موظف شدند برای اجرای طرح کمربند فضای سبز اقدام کنند.

جای خالی برنامه‌ریزی مدون

کارشناسان اعتقاد دارند با توجه به شرایط کشورهای همسایه نمی‌توان طرح موفقیت‌آمیزی برای کنترل ریزگردهایی که منبع خارجی دارند ارائه کرد، اما به‌نظر می‌رسد برای مدیریت منابع داخلی ریزگردها بتوان با برنامه‌ریزی مناسب راهکاری در پیش گرفت. علی‌محمد طهماسبی، رئیس گروه مطالعات و دبیر کمیته فنی دفتر امور بیابان، سازمان جنگل‌ها درباره علت مدیریت نشدن مساله ریزگردهایی که منبع داخلی دارد، تصریح می‌کند: نبود برنامه‌ریزی مدون و تخصیص نیافتن اعتبار مناسب از دلایل اصلی است.

آن طور که او توضیح می‌دهد، ابعاد پدیده ریزگردها در کشورمان بسیار گسترده‌تر از آن است که بتوان از طریق آیین‌نامه آن را حل و فصل کرد، چراکه راهکارها برای مهار گرد و غبار بلندمدت است.

به نظر می‌رسد دستگاه‌ها و نهادهای مسئول در این حوزه نیز تمایلی به کار فرابخشی ندارند به همین خاطر این پدیده کماکان به قوت خود باقی است.

اعتباری در دست نیست

برخی کارشناسان نیز انتقاد می‌کنند که سازمان حفاظت محیط زیست انتخاب مناسبی به عنوان رئیس کارگروه مقابله با پدیده گرد و غبار نیست چراکه قدرت اجرایی نداشته و از اقتدار لازم برخوردار نیست و وزارتخانه و دستگاه‌ها نسبت به تصمیمات آن بی‌تفاوت هستند.

نبود اعتبار مناسب دلیل دیگری است برای حل نشدن مساله گرد و غبار در کشور چراکه دستگاه‌های مسئول در این زمینه همواره از این بی‌توجهی گله داشته‌اند، برای نمونه باید یادآور شد سال گذشته قرار بود 113.7 میلیارد تومان برای مقابله با گرد و‌غبار در اختیار سازمان جنگل‌ها قرار گیرد، اما از این مقدار فقط 15.1 درصد محقق شد.

این درحالی است که به گفته رئیس گروه مطالعات و دبیر کمیته فنی دفتر امور بیابان سازمان جنگل‌ها اعتبار دستگاه‌ها در سال 95 در این خصوص هنوز ابلاغ نشده است.

بنابراین طبیعی است که به نظر برسد دولت برای مقابله با این پدیده که زندگی ساکنان بسیاری از استان‌ها را به چالش کشیده است، جدی نیست.

مهدی آیینی

تهران فصلی برای نفس کشیدن ندارد

روزهای آلوده تهران دیگر محدود به پاییز و زمستان نیست، چون تا مدتی قبل وارونگی دما در فصل‌های سرد سال علت اصلی تنگ شدن نفس پایتخت‌نشینان بود، اما این روزها پایتخت‌نشینان در فصل بهار و تابستان نیز بیشتر از قبل با آلودگی هوا دست به گریبان هستند، زیرا براساس اطلاعاتی که اداره‌ حفاظت محیط‌زیست تهران و شرکت کنترل کیفیت هوای تهران در اختیار جام‌جم گذاشته‌اند تعداد روزهای ناسالم امسال تا دیروز 36 روز بوده است، این در حالی است که در مدت مشابه سال93 آمار 18 روز ناسالم در تقویم ثبت شده بود.

آلودگی هوا با نام تهران گره خورده است، پاییز و زمستان وارونگی دما به آن دامن می زند، بهار و تابستان نیز کم آبی و رقص ریزگردها در اقصی نقاط کشور.

در حالی که هنوز تا شروع فصل های سرد سال زمان زیادی باقی است آمارهای منتشر شده از این حکایت دارد که بهار و تابستان تقویم تهرانی ها نیز پر می شود از روزهای آلوده، روزهایی که نفس کشیدن را برای گروه های حساس یعنی سالخورده ها، بیماران قلبی و عروقی و کودکان سخت تر می کند.

مریم نادری، مدیر واحد پایش آلودگی هوای شرکت کنترل کیفیت هوای تهران درباره وضع روزهای پاک، سالم و ناسالم پایتخت در چهار ماه گذشته به جام جم می گوید: براساس بررسی های ما تا دیروز تعداد روزهای پاک تهران 10 روز سالم، 77 روز ناسالم و برای گروه های حساس 36 روز بوده است. این آمار برای مدت مشابه سال گذشته نیز به این شکل است، هفت روز پاک، 98روز سالم و 18روز ناسالم برای گروه های حساس.

بنابراین می توان گفت، تعداد روزهای ناسالم چهار ماه گذشته برای گروه های حساس امسال نسبت به مدت مشابه سال گذشته دو برابر شده است. این درحالی است در چهار ماهه اول سال 92 نیز تهرانی ها دو روز پاک، 96 روز سالم و 26 روز ناسالم را تجربه کرده اند. نادری درباره علت افزایش تعداد روزهای ناسالم پایتخت اظهار می کند: گرد و غبار سبب شده روزهای ناسالم برای گروه های حساس امسال دو برابر شود.

سالی برای مستی ذرات معلق

برخلاف این که گفته می شد گرد و خاک بیشتر از کشورهای همسایه به پایتخت می رسد، تحقیقات شرکت کنترل کیفیت هوای تهران نشان می دهد خشکسالی و کاهش پوشش گیاهی سبب شده منشا ریزگرد های تهران استان های همسایه این کلانشهر باشد، زیرا خاک استان های همجوار سست شده و با وزش باد، گرد و خاک به تهران می رسد.

محمد رستگاری، معاون نظارت و پایش محیط زیست استان تهران نیز در گفت و گو با جام جم تصریح می کند: امسال میزان ذرات معلق افزایش پیدا کرده که ناشی از تحت تاثیر قرار گرفتن تهران از منابع بیابانی است.

به گفته وی، منشا ذرات معلق می تواند از خارج از استان، کشور یا حتی بیابان های استان باشد.

رستگاری یادآور می شود: البته یک سری از پارامترهای آلاینده گازی کاهش داشته است، بنابراین می توان گفت برنامه سازمان حفاظت محیط زیست و دولت در بحث کنترل منابع احتراقی اثرگذار بوده است.

این در حالی است که باید تاکید کرد، برنامه های دولت تاکنون نتوانسته در کاهش منابع ریزگردها موثر باشد.

وی دراین باره عنوان می کند: دربحث بیابان زدایی به برنامه ریزی بلندمدت نیاز داریم، چون همان طور که طی سال ها به وجود آمده، حل آن نیز به زمان نیاز دارد.

اما باید یادآور شد، تاکنون تحقیقات جامعی درباره میزان اراضی بیابانی یا منابع ریزگردها در تهران یا استان های همجوار آن صورت نگرفته است تا بتوان امیدوار بود مسئولان براساس آن برای کنترل این منابع قدم بردارند.

ابهام در منابع ریزگرد

فرهاد سرداری، معاون فنی دفتر امور بیابان سازمان جنگل ها در گفت و گو با جام جم عنوان می کند: مطالعه و تحقیق کاملی درباره مشخص شدن میزان مناطق بیابانی تهران نشده است، این در حالی است که بحث بیابانی شدن ثابت نبوده و متغیر است، یعنی اراضی کشاورزی به علت کم آبی اگر زیرکشت نروند به منبع ریزگرد تبدیل می شوند، بنابراین نمی توان به شکل کامل مشخص کرد چقدر منبع ریزگرد در اطراف تهران وجود دارد. این درحالی است که دست کم می توان گفت بیشتر منابع ریزگرد در اطراف تهران اراضی است که خاک آنها به قول معروف دستکاری می شود مانند اراضی کشاورزی و مراتعی که در آنها برداشت صورت می گیرد.

سرداری درباره منشاء ریزگردهایی که سال گذشته تهران را فرا گرفت،خاطر نشان می کند: وقتی طوفان سال گذشته تهران را بررسی کردیم مشخص شد منشاء گرد و غباری که همراه داشت داخل کشور بوده برای نمونه بخشی از ریزگردها از ملارد به تهران رسیده بود.

بعد از این توفان ، استانداری تهران بودجه ای در نظر گرفت تا جهاد کشاورزی تهران با استفاده از آن برای کنترل این منابع وارد عمل شود،اما به نظر نمی رسد تاکنون این اراضی کنترل شده باشند.

به گفته معاون فنی دفتر امور بیابان سازمان جنگل ها نزدیک ترین منطقه بیابانی به پایتخت، اشتهارد، رامین و ملارد است.

اراده ای برای مهار گرد و غبار نیست

قاسم حقانی، معاون فنی اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری استان تهران نیز در گفت وگو با جام جم درباره مساحت اراضی بیابانی تهران بیان می کند: در تهران 104 هزار و 902 هکتار اراضی بیابانی داریم که از این محدوده 10 هزار هکتار کانون بحرانی فرسایش بادی است.

به گفته وی، منشا عمده گرد و غبار که در جهت باد است در ملارد قرار گرفته است.

در واقع می توان گفت اراده جدی برای مهار پدید گرد و غبار وجود ندارد، چون قرار بود15 میلیارد تومان اعتبار برای این مساله تخصیص پیدا کند. اما حقانی تصریح می کند: سازمان جنگل ها برای اینکار 150 میلیون تومان اختصاص داد که با آن نمی توان کار خاصی انجام داد.

معاون فنی اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری استان تهران ابراز می کند: اگر باد از جنوب شرقی بوزد گرد و غبار از دشت ورامین یا شهر ری به تهران می رسد، اگر باد از سمت جنوب باشد منشأ گرد و غبار همراه آن را باید اطراف فرودگاه امام و شهر ری دانست. چنانچه باد از جنوب غرب استان بوزد منابع گرد و غبار در ملارد و رود شور اشتهارد قرار دارد.

با توجه به در نظر نگرفتن اعتبار مناسب باید یاد آور شد اراده ای برای کاهش منابع گرد و غبار در کشور وجود ندارد.این درحالی است که با تخصیص اعتبار مناسب و با مشارکت مردمی می توان مشکل نبود شغل و منابع گرد و غبار را کنترل کرد.

دل باید کند از تهران

تهران زیباست، زندگی در تهران موج می زند؛ درباره تهران هزاران جمله می توان نوشت که حاکی از علاقه مردم به این کلانشهر است که تمامی منابع کشور در آن جمع شده به همین دلیل تهران برای خیلی ها شهری سراسر خاطره است، از آسمانخراش های سر به فلک کشیده اش بگیرید تا خیابان هایی که در آنها جای سوزن انداختن نیست، این شلوغی و ازدحام جمعیت، زندگی خیلی ها را به این کلانشهر گره زده،چون بجز دراین کلانشهر هیچ کجا برایشان آب و نان ندارد، اما دراین میان هستند افرادی که می توانند سختی شال و کلاه کردن و مهاجرت را تاب آورده و در استان دیگری بجز تهران ساکن شوند.

این درحالی است که باید یاد آور شد بیشتر گروه های آسیب پذیر که آلودگی هوا بیشترین صدمه را به آنها می زند با گرفتن تصمیم های منطقی و کمی گذشت می توانند مهاجرت مطلوبی را تجربه کنند که منجر به بهبود سلامت آنها خواهد شد.

بحث رفتن از تهران مدتی قبل از سوی معصومه ابتکار، رئیس سازمان حفاظت محیط زیست مطرح شد هرچند آن زمان خیلی ها در برابر این اظهار نظر جبهه گرفتند اما با توجه به زمان بر بودن بهبود شرایط آلودگی هوای تهران می توان بار دیگر از شهروندانی که قادر به مهاجرت از تهران هستند خواست دراین باره بیشتر فکر کنند زیرا هیچ مقامی نمی تواند آنها را مجبور به مهاجرت کند اما حفظ سلامتی دلیل قانع کننده ای برای این جا به جایی است.

ریزگردهای داخلی بر سر تهران

وضع هوای پایتخت دوباره به شرایط اضطرار نزدیک شد، اما این بار گناه آلودگی هوا را نمی‌توان به گردن کشورهای همسایه انداخت یا انگشت اتهام را به سمت پالایشگاه‌ها یا خودروهای غیراستاندارد گرفت، زیرا آن قدر در مدیریت منابع آب کشور غفلت شده که امروز بسیاری از زمین‌های کشاورزی حاشیه کلانشهرها به زمین‌های بایر و منبعی برای گرد و غبار تبدیل شده است، آن قدر این وضع بحرانی است که بادهایی باسرعت 10 متر بر ثانیه نیز تهدیدی برای پایتخت حساب شده و با وزش آنها مانند روز گذشته تنفس برای شهروندان مشکل شده و وضع هوا در شرایط هشدار یا اضطرار قرار می‌گیرد.

وحید حسینی، مدیرکل شرکت کنترل کیفیت هوای تهران با بیان این که شاخص ذرات معلق کمتر از 2.5 میکرون، حدود190 است، تصریح می کند: شرایط هوای تهران به اضطرار نزدیک شده است.

به گفته حسینی، اکنون شاخص آلاینده هایی مانند دی اکسید نیتروژن، منواکسید کربن و دی اکسید گوگرد در وضع سالم است، اما شاخص ذرات معلق زیر ده میکرون با عدد 186 در وضع هشدار قرار گرفته است. این در حالی است که روز دوشنبه این شاخص در تهران حدود 96 بود.

گرد و غبار های داخلی

احد وظیفه، مدیرکل مرکز پیش بینی و هشدار سریع سازمان هواشناسی درباره وضع هوا در روزهای آینده به جام جم می گوید: دوشنبه گذشته چون در سمنان، قم و مرکزی وزش باد داشتیم گرد و غبار را برای تهران پیش بینی کردیم که کمبود رطوبت در خاک و کاهش باران شرایط را برای خیزش گرد و خاک فراهم کرده، به همین دلیل در مناطق حاشیه تهران غبار محلی مشکل ساز شد.

وی ادامه می دهد: پیش بینی می کنیم این شرایط به دلیل سکون نسبی هوای تهران فروکش کند و از غلظت گرد و خاک کاسته شود.

این در حالی است که باید تاکید کرد شرایط به گونه ای است که تکرار چنین وضعی اصلا دور از ذهن نیست، زیرا آن قدر در مدیریت منابع آب در کشور ضعیف عمل شده که اکنون بسیاری از زمین های اطراف کلانشهرهایی مانند تهران به بیابان تبدیل شده و وزش بادهایی با سرعت کم نیز گرد و غبار زیادی را روانه شهرها می کند.

مدیرکل مرکز پیش بینی و هشدار سریع سازمان هواشناسی با تاکید بر این که گرد و غبار اخیر تهران اصلا منشا خارجی نداشته است، تصریح می کند: شرایط نشان می دهد که خشکسالی و کمبود رطوبت در لایه های سطح خاک سبب شده وزش بادهایی با سرعت حدود 10 متر بر ثانیه نیز گرد و خاک ایجاد کند. می توان گفت این شرایط برای تهران بی سابقه بوده است.

وی درباره تاثیر فعالیت کارخانه های صنعتی مانند شن و ماسه بر آلودگی کلانشهرها عنوان می کند: فعالیت چنین کارخانه هایی و اقدام هایی مانند جاده سازی در افزایش گرد و غبار تاثیرگذار است.

این در حالی است که باید تاکید کرد، اکنون در بیشتر مناطق کشور جاده هایی کشیده شده و می شود که ضروری نیست و بجز آسیب رساندن به محیط زیست کشور فایده ای ندارد.

لزوم توجه به محیط زیست

بخشی از ریزگردهایی که سبب آلوده شدن هوای پایتخت شده به دلیل فعالیت های صنعتی است، اما بخش عمده آن این روزها به علت گسترش بیابان ها و تغییر کاربری اراضی است، زیرا اکنون در اطراف شهرهای بزرگ توجهی به پدیده بیابانزایی نمی شود. بنابراین باید گفت در صورتی که مسئولان برنامه جامعی برای بهبود وضع محیط زیست کشور و مهار بیابانزایی نداشته باشند، روز به روز مشکلات بیشتری گریبان کلانشهرنشینان را می گیرد.

یوسف رشیدی، مدیر مرکز هوا و تغییر اقلیم سازمان محیط زیست نیز در گفت وگو با جام جم می افزاید: هوای پایتخت اکنون در شرایط هشدار قرار داشته و علت اصلی آن نیز گرد و غبار است، به این شکل که سطح شاخص ذرات معلق زیر 2.5 میکرون و زیر 10 میکرون بالا رفته و سبب شده آلودگی زیادی به وجود بیاید.

وی یادآور می شود: تا قبل از دوازدهم خرداد شاخص آلودگی زیر عدد صد بود، اما اکنون دو برابر شده، یعنی می توان گفت بیشتر از آلودگی صنعتی، وضع منابع طبیعی سبب آلودگی هوای تهران شده است.

رشیدی درباره این که تعطیل شدن کارخانه های صنعتی مانند شن و ماسه می تواند چاره آلودگی کنونی پایتخت شود، عنوان می کند: اکنون گرد و غبار روی هواست و تعطیل شدن این کارخانه ها تاثیر زیادی ندارد، اما در آینده می تواند در بهبود شرایط کمک کند.

وی خاطرنشان می کند: ما در کاهش انتشار آلودگی از منابع ساخت بشر مانند استاندارد سوخت و خودروها تقریبا موفق عمل می کنیم، اما بخش دیگر به گرد و غبار، تثبیت خاک، بیابان زدایی و توسعه کمربند سبز اطراف شهرها مربوط می شود که اکنون نیاز به توجه بیشتری دارد.

احتمال توفان در خراسان جنوبی و سیستان

این در حالی است که محمدرحیم شهریاری، مدیرعامل جمعیت هلال احمر خراسان جنوبی نیز در گفت وگو با مهر از احتمال وقوع توفان خبرداده و یادآور شده است: با توجه به توفان های چند روز اخیر و پیش بینی های هواشناسی 14 پایگاه امداد و نجات و 11 شعبه هلال احمر در سراسر استان در حالت آماده باش هستند.

براساس این گزارش، اکنون وزش بادهای شدید همراه با گرد و غبار استان بیرجند را در برگرفته و تا روز پنجشنبه نیز ادامه خواهد داشت. افزون بر این باید یادآور شد، شدت گرفتن توفان و وزش باد شدید از روز گذشته در منطقه سیستان علاوه بر افزایش میزان گرد و خاک به کاهش دید و اخلال در زندگی روزمره ساکنان این منطقه منجر شد.

در این باره مرتضی فرجی، کارشناس پیش بینی سازمان هواشناسی سیستان و بلوچستان اظهار کرد: بر اساس بررسی آخرین نقشه های هم دیدی و پیش نگری با تقویت شیب فشاری در مرزهای شرقی کشور تا جمعه در نواحی شمالی استان وزش باد شدیدتر شده و در نقاط مستعد توفان، گرد و خاک و کاهش شدید دید رخ خواهد داد.

توصیه های وزارت بهداشت

کاظم ندافی، رییس مرکز سلامت محیط و کار وزارت بهداشت با بیان این که ذرات ریزگرد و غبار دارای اثرات نسبتا مهمی بر سلامت انسان است، گفت بیشتر ذراتی که در پدیده گرد و غبار حضور دارند از نوع درشت یا غیرقابل تنفس است و تهدید جدی برای سلامت مردم ایجاد نمی کند، ولی ممکن است در افرادی که سابقه بیماری های تنفسی دارند مانند مبتلایان به آسم و آمفیزم مشکلاتی ایجاد کند.

ندافی متداول ترین نشانه هایی را که طی یک پدیده گرد و غبار مشاهده می شود، تحریک چشم ها عنوان کرد و افزود: معمولا نوزادان، کودکان و نوجوانان، سالخوردگان، افراد مبتلا به بیماری های تنفسی مانند آسم و برونشیت و آمفیزم و بیماران قلبی در مقابل این پدیده آسیب پذیرترند.

وی یادآور شد: قرار گرفتن این افراد در معرض گرد و غبار می تواند واکنش های حساسیتی و حملات آسم را تشدید کند، مشکلات تنفسی حادی را ایجاد کند، در ایجاد بیماری های قلبی و عروقی موثر باشد و نهایتا طول عمر را کاهش دهد.

ندافی به شهروندان توصیه کرد از فعالیت در خارج از منزل اجتناب کرده و اگر الزاما باید در هوای آزاد فعالیت کنند زمان آن را به حداقل ممکن کاهش دهند، افزون بر این باید اشخاص از ورزش سنگین بویژه اگر دارای مشکلات تنفسی و آسم هستند، خودداری کرده و در خانه یا محیط های بسته بمانند.

وی عنوان کرد: در زمان بروز این پدیده، میزان دید بسرعت کاهش می یابد. اگر در چنین شرایطی در جاده هستید و کاهش عمق دید بر توانایی دید شما تاثیر می گذارد آهسته تر برانید و در صورت لزوم با توجه کامل به علایم راهنمایی و رانندگی تا برطرف شدن شرایط حاد، خودروی خود را در نقطه امنی متوقف کنید.

رئیس مرکز سلامت محیط و کار وزارت بهداشت با بیان این که ماسک های کاغذی معمولی و دستمال نمی توانند جلوی ورود ذرات ریزگرد و غبار به سیستم تنفسی را بگیرند، گفت: ماسک های ویژه با عنوان1 P و 2 P برای این شرایط تا حدی مناسب است.

وی یادآور شد: این ماسک ها آلاینده های گازی هوا مانند منواکسید کربن را نمی گیرد، همچنین تنفس با استفاده از ماسک از حالت معمولی دشوار تر است، بنابراین افراد دارای سوابق بیماری قلبی عروقی و تنفسی باید در این باره با پزشک خود مشورت کنند.

مهدی آیینی – گروه جامعه

بالا