آخرین خبرها
خانه / بایگانی/آرشیو برچسب ها : بیابان زدایی

بایگانی/آرشیو برچسب ها : بیابان زدایی

اشتراک به خبردهی

ایران بیابان می‌شود

در آستانه روزجهانی مقابله با بیابان‌زایی، با مدیرکل دفتر امور بیابان سازمان جنگل‌ها‌ بی‌‌پرده گفت‌وگو کرده‌ایم

فردا تقویم‌  مناسبت روز جهانی مقابله با بیابان‌زایی را یدک می‌کشد؛ اتفاق شومی که برای تخریب محیط زیست کشور سنگ تمام گذاشته‌است. ‌ تولید پایدار و مصرف بهینه شعاری است که امسال برای روز مقابله با بیابان‌زایی در نظر گرفته‌شده‌است. اما در کشورمان سال‌هاست از کشاورزی نامناسب به عنوان متهم اصلی تخریب محیط زیست یاد می‌شود و برنامه‌های سازمان جنگل‌ها مانند مالچ‌پاشی برای مهار بیابان‌زایی مورد انتقاد کارشناسان قرار دارد. در ادامه درباره این مسائل با فرهاد سرداری، مدیرکل دفتر امور بیابان سازمان جنگل‌ها گفت‌وگو کرده‌ایم. او باور دارد ایران به سمت بیابانی شدن پیش می‌رود، اما وقتی بحث انتقادها پیش می‌آید از این می‌گوید افرادی که تاکنون مالچ را در عمرشان ندیده‌اند از برنامه‌های دفتر امور بیابان سازمان جنگل انتقاد می‌‌کنند. با این حال نمی‌توان انکار کرد بیابان‌زایی تمامیت ارضی و امنیت غذایی کشور را تهدید می‌کند؛ چراکه به افزایش آمار آوارگان زیست‌محیطی دامن می‌زند و با تخلیه روستاها در مناطق مرزی ‌زمینه را برای ورود مهاجران غیرمجاز مهیا می‌کند.

 چند سال است می‌‌گوییم ۱۰۰میلیون هکتار از اراضی کشور در معرض بیابان‌زایی است، این آمار به روز نمی‌شود؟

عوامل بسیاری در بیابان‌زایی نقش دارند به همین دلیل شاید بتوان گفت این اراضی کمتر نیز شده باشد برای نمونه ‌با توجه به بارش‌های اخیر امسال پوشش گیاهی بیشتر را در اراضی کشور شاهد هستیم‌.

اما این شرایط پایدار نیست؟

به همین دلیل است که ما انتظار داریم شرایط بدتر شود،  چراکه آتش‌سوزی‌های اخیر سبب از بین رفتن بخش زیادی از پوشش گیاهی شد.

با این حال می توانیم بگوییم  ایران به سمت ‌بیابانی شدن پیش می‌رود؟

شرایط در این چندسال اخیر مطلوب نبوده است. به همین دلیل پیامدهای بیابان‌زایی مانند فرسایش خاک و گرد و غبار بیشتر شده است. اینها نشانه‌های شوم بیابان‌زایی است.

کدام مناطق ایران بیشتر در خطر بیابان‌زایی قرار دارد؟

هرجایی که توان تولید بیولوژیک کاهش پیدا کند درگیر بیابان‌زایی است یعنی فرقی نمی‌کند‌ در اراضی جنگل، مرتعی یا ‌ کشاورزی باشد.

  در این بین بیشتر باید نگران کدام اراضی باشیم؟

دنیا اکنون درگیر این مساله است که توان بیولوژیک ‌ در جنگل‌ها و اراضی کشاورزی درحال کاهش است‌.

برگردیم به سوال اول؛ چرا آمار بیابان زایی به روز نمی شود؟

ما هر ده سال یکبار آمارها را بررسی می‌کنیم، آخرین بار حدود ۵/۱ سال پیش این اتفاق افتاد‌، چراکه هزینه و وقت زیادی می‌طلبد. براساس آخرین آمار۲۹٫۶ میلیون هکتار از اراضی کشور در معرض فرسایش بادی است‌. علاوه بر این ۱۳٫۹میلیون هکتار از اراضی کشور نیز کانون  بحرانی فرسایش بادی ‌است.

به نظر می‌رسد کانون‌های بحرانی بیش از گذشته محیط زیست و اقتصاد کشور را تهدید می‌کند.
این اراضی به منابع زیستی و اقتصادی کشور ‌مانند جاده‌ها و فرودگاه‌ها آسیب می‌زند.

 بیابان زایی امنیت مرزهای ما را نیز تهدید می‌کند، مثلا خیلی ها در سیستان مجبور به مهاجرت شده و روستاها را تخلیه کرده‌اند.

بله یکی از اصلی‌ترین خطرات بیابان‌زایی مهاجرت و فقر است.‌‌

درکدام استان‌ها بیشتر با این خطر رو به رو هستیم؟

۲۲ استان ‌ در جنوب، شرق و مرکز کشور بیشتر درگیر بیابان زایی است. باید گفت ‌‌ در غرب و شمال کشور کمتر با این مساله رو‌به‌رو هستیم‌.

اعتبار لازم را برای مقابله با بیابان زایی در اختیار دارید‌؟

سال گذشته دفتر امور بیابان‌ حدود ۷۵۸میلیارد تومان اعتبار داشت و به این شکل ما  در ۲۲ استان ‌عملیات مقابله با بیابان‌زایی انجام دادیم.‌ به عبارت دیگر در محدوده‌ای ‌به وسعت ۱۲۷هزار هکتار عملیات نهال‌کاری و مالچ پاشی انجام دادیم.‌ (۳۴هزارهکتار نهال‌کاری ‌و ۱۰هزارهکتار‌ مالچ پاشی انجام شد.‌) اما امسال ۲۴۰میلیارد تومان اعتبار پیش‌بینی شده بنابراین نمی‌توانیم‌ مانند  گذشته عملیات مقابله با بیابان‌زایی انجام دهیم.

اما نسبت به عملیات‌های مقابله با بیابان زایی که شما انجام می‌دهید نیز انتقاد زیاد است، مثلا می‌گویند شما اعتبارات را هدر می‌دهید چون در محل ‌های نامناسب مالچ‌پاشی انجام می‌دهید.

این جریانی که شما به آن اشاره کردید انرژی بسیاری از ما گرفت. می توان گفت افرادی بدون مبنای علمی علیه ما پروپاگاندا راه انداخته‌اند. ما خیلی با این افراد صحبت کردیم چون برای کارمان مبنای علمی و پژوهشی داریم.

اما این افراد هم مدارکی در اختیار دارند، مثلا تصاویری از زیستگاه حیات وحش منتشر کردند که در آن مالچ‌پاشی انجام شده است. 

عکس نمی تواند مبنا باشد.

اما محیط‌بان این منطقه هشدار داد.

برای ما تحقیق و پژوهش مبناست، نمی‌توان گفت کارشناس محیط زیست و مسؤولان دروغ می‌گویند و یک محیط‌بان راست می‌گوید.

  گفته می‌شود ‌ محیط بانی که دراین خصوص هشدار دا‌د‌ اخراج شده است.

من نمی‌دانم،‌ ما به محلی که محیط‌بان گفته بود رفتیم. ‌ در استان خوزستان می توانید تصاویر ماهواره‌ای ۵۰ سال گذشته را مقایسه کنید و متوجه شوید که تنوع زیستی همان بوده که اکنون هست.

برخی مخالفان می‌گویند ‌بسیاری از کارهای پژوهشی  شما زیر سوال است.
اگر منتقدان یک مورد پژوهش درباره رد شدن مالچ‌پاشی بیاورند من قبول می‌کنم.

کارشناسان  بسیاری می‌گویند مالچ پاشی اشتباه است.

مثلا چه کسی می‌گوید؟

افرادی مثل آقای کردوانی چنین ادعایی کرده‌اند.

آقای کردوانی در عمرش مالچ ندیده است. باید پرسید ایشان چند پژوهش روی مالچ انجام داده است.‌

چون آقای  کردوانی اینجا نیست بهتر است بحث درباره ایشان را در گفت‌وگویی با حضور ایشان انجام دهیم.

مساله اینجاست که عده‌ای نامه‌ای را علیه مالچ‌پاشی امضا می‌کنند‌ ‌ که در عمرشان مالچ ‌ندیده‌اند.

اما به نظر می رسد محدودیت‌هایی برای مالچ پاشی در نظر گرفته شده است.

به خاطر این که انرژی دوستان هدر نرود در سازمان جنگل‌ها تصمیم بر این شد امسال مالچ‌پاشی انجام نشود. قرار است گروهی تشکیل شود تا جایگزین مناسبی برای مالچ پیدا کرده یا با پژوهش ثابت کنند مالچ‌پاشی اشتباه است. هرچند ممکن است در این یک سال افرادی خسارت جانی و اقتصادی ببینند.

اما هنوز  جان و مال مردم استان‌هایی مانند خوزستان تهدید می شود یا کم نیستند روستاهایی که زیر شن مدفون می‌شوند.

مساله اینجاست که بحث مالچ‌پاشی ربطی به گرد و غبار ندارد و برای تثبیت ماسه‌های روان است.  باید اضافه کنم که از اعتبارات گرد و غبار نمی‌توان برای مالچ‌پاشی استفاده کرد.

 اما  ماسه‌های روان هنوز مشکل ایجاد می‌کنند.

بله. به همین دلیل مردم تقاضای مالچ‌پاشی دارند، به همین  خاطر افرادی که در تهران هستند نمی‌توانند برای مالچ‌پاشی اظهار نظر کنند.

فرهاد سرداری

فرهاد سرداری

 ماسه‌های روان چند روستا را تهدید می کند؟

ماسه‌های روان حدود پنج میلیون هکتار از اراضی ‌ کشور‌ را  تهدید می‌کند. ‌دراین بین ۶۵ هزار هکتار تپه ماسه  تهدید قوی‌تری هستند که مجبوریم با مالچ‌پاشی کنترلش کنیم.

به نظر می‌رسد با مالچ پاشی هم نتوانسته اید مانع ماسه‌های روان شوید.
 در کشور دو میلیون هکتار جنگل دست کاشت داریم،  باید گفت ۲۴۰ هکتار از درختکاری را ما با مالچ‌پاشی ایجاد کرده‌ایم.

اما نسبت به نهالکاری نیز به شما انتقاد وارد است، چون پس از نهال‌کاری آنها را به حال خود رها می‌کنید.

ما نهال‌ها را تا سه سال نگهداری و آبیاری می‌کنیم، پس از این مدت نیز نهال رها می‌شود چون ‌ گونه‌ای انتخاب شده که بیش از این نیازی به نگهداری ندارد‌. ‌

برخی نیز ادعا می‌کنند شما با کاشت گونه‌های مهاجم خسارت بیشتری به محیط زیست می زنید.

در سازمان جنگل‌ها براساس مطالعه کار انجام  می‌شود یعنی شرایط محیطی برای انتخاب گونه در نظر گرفته می‌شود، تعدادی گونه  محدود است که می‌توان برای بیابان‌زدایی از آن استفاده کرد یکی از آنها گونه کهور است.‌ اما این گونه را باید زمانی مهاجم دانست که سایر گونه ها را تهدید کند، اما در استان خوزستان حتی نام این گونه را نیز عوض کرده‌اند و کهور پاکستانی را کهور آمریکایی می ‌گویند.حتی از نام آمریکا برای مقابله با ما استفاده می‌کنند.‌

خیلی‌ها نیز از کاشت‌ گونه کنوکارپوس  انتقاد می‌کنند.

این گونه مربوط به منابع طبیعی نیست و شهرداری آن را در داخل شهر کاشته است.

 کشاورزی نامناسب چقدر در بیابان زایی نقش دارد؟

شعار امسال نشان می‌دهد که کشاورزی نقش مهمی دارد . جنگل زدایی در بسیاری از مناطق برای توسعه کشاورزی است.

در ایران نیز همین رویه اشتباه دنبال می شود مثلا در زاگرس شخم زیر اشکوب و کشت در اراضی شیب دار دنبال می شود. ‌شما دردفتر امور بیابان زیر مجموعه وزارت جهاد کشاورزی هستید؛ وزارتخانه‌ای که یکی از متهمان اصلی تخریب محیط زیست است. این تناقض را چگونه باید حل کرد؟

با این مساله موافق نیستم، می‌توان از این ظرفیت استفاده کرد و با آمایش سرزمین شرایط مناسب را ایجاد کرد، چراکه منابع طبیعی بستر زندگی است.

اما کشت دراراضی شیبدار توجیه شدنی نیست.

باید در منطقه ای کشاورزی کرد که اراضی حفظ شود و پایداری تولید اتفاق بیفتد.

اما اولویت وزارتخانه شما کشاورزی است، نه حفظ منابع‌طبیعی.

مطئمن باشید مدیران وزارتخانه نمی‌خواهند آب و خاک کشور را از بین ببرند.

 اما مهم است که اولویت یک وزارتخانه محیط زیست باشد یا توسعه کشاورزی.

بهتر این است که به سمت بهره برداری پایدار از منابع طبیعی برویم.

 

مهدی آیینی

خوره بیابان

وسعت کانون‌های بحرانی بیابان‌زای کشور از ۷ میلیون هکتار به ده میلیون هکتار رسید

تغییر اقلیم و سوء‌مدیریت دست‌به‌دست هم داده‌اند تا بیابان‌‌زایی در کشورمان سرعت بگیرد. نتایج پژوهشی که بتازگی صورت گرفته این واقعیت تلخ را تائید می‌کند. براساس اطلاعاتی که مدیرکل دفتر امور بیابان سازمان جنگل‌ها در در گفت‌وگو باما از آن پرده بر می‌دارد تامدتی پیش ۲۱ میلیون هکتار از اراضی کشور تحت تاثیر فرسایش بادی قرار داشت، اما این عدد اکنون به ۲۷ میلیون هکتار رسیده است. نگران‌کننده‌تر این که تا پیش از این وسعت کانون‌های بحرانی بیابان‌زای کشور ۷ میلیون هکتار برآورد می‌شد، اما آخرین بررسی‌ها نشان می‌دهد وسعت این کانون‌های بحرانی مرز ده میلیون هکتار را پشت سرگذاشته است.
     گزارشگران سبز: امروز روز جهانی بیابان‌زدایی و مجالی است برای یاد‌آوری این‌که هنوز حقآبه‌های زیست‌محیطی کشور پایمال می‌شود و سوء‌مدیریت منابع آب یکی یکی تالاب‌های کشور را قربانی می‌کند تا جنازه آنها به محلی برای تولید گرد و غبار بدل شود.

فرهاد سرداری، مدیرکل دفتر امور بیابان سازمان جنگلها دراین باره به جامجم میگوید: خشکسالی و تامین نشدن حقآبههای زیستمحیطی کشور سرعت بیابانزایی را در کشور تشدید کرده است.

آنطور که او توضیح میدهد کاهش بارشها نیز سبب شده که پوشش گیاهی از بین برود و اراضی بیشتری تحت تاثیر فرسایش بادی قرار بگیرند.

اگر از سرداری درباره تازهترین آمار از وسعت کانونهای بحرانی بیابانزای کشور بپرسید او به طرحی که سال ۸۵ دراین خصوص اجرا شد اشاره میکند و میگوید: سال گذشته نیز این طرح اجرا شد تا نتایج با یکدیگر مقایسه شود.

به گفته مدیرکل دفتر امور بیابان سازمان جنگلها هنوز نتایج این طرح نهایی نشده است، اما او برای جامجم توضیح میدهد که در سال ۸۵ مشخص شد که حدود ۲۱میلیون هکتار از اراضی کشور تحت فرسایش بادی بود و در این بین وسعت کانونهای بحرانی بیابانزای نیز حدود ۷میلیون هکتار برآورد میشد. سرداری تصریح میکند: نتایج بررسیهای جدید هنوز نهایی نشده اما وسعت اراضی که تحت فرسایش بادی قرار دارند به ۲۷میلیون هکتار رسیده و وسعت کانونهای بحرانی بیابانزا نیز حدود ده میلیون هکتار برآورد میشود. علیمحمد طهماسبی، مدیر کارگروه ملی مقابله با گرد و غبار سازمان حفاظت محیطزیست نیز  بیان میکند: در ایران صرفا بر اقدامات احیایی متمرکز شدهایم. یعنی برای مقابله با تبعات بیابانزایی به کشت گیاه روی آوردهایم در حالی که باید عواملی که در سرزمین وجود دارد و منجر به بیابانزایی شده را کنترل کنیم. آنطور که او میگوید برای نتیجهگیری بهتر باید فشارها را از روی منابع برداشت این مساله نیاز به تغییر رویکرد و نگاه در سطح مسئولان، مدیران میانی و بهویژه کارشناسان دارد. طهماسبی بیشتر دخالتهای انسانی را در تشدید روند بیابانزایی موثر میداند.

سرعت بالای بیابانی شدن

حمیدرضا ناصری، عضو هیات علمی پژوهشکده بیابان نیز در گفتوگو با ما ایران را کشوری خشک توصیف میکند که میزان بارشها در آن به مراتب کمتر از متوسط جهانی است، اما تاکید میکند: توان تولید در عرصههای بیابانی ایران با شتاب بالایی در حال از دست رفتن است.

او نیز همچون مدیر کارگروه ملی مقابله با گرد و غبار سازمان حفاظت محیط زیست، تشدید روند بیابانزایی را خاص ایران نمیداند. ناصری میگوید: بیابانی شدن فقط به از دست رفتن پوشش گیاهی در مناطق بیابانی اطلاق نمیشود، بلکه مناطقی داریم که به دلیل مدیریت غلط و برنامههایی که مبتنی بر توسعه پایدار نبوده است، به شدت تحت تاثیر قرار گرفته و توان تولید در آن مناطق کاهش یافته است. نمونه بارز این مناطق دریاچه ارومیه است. یا تالاب انزلی که به دلیل تامین نشدن حقآبه در حال خشک شدن است.

خشک شدن تالاب انزلی به مفهوم تغییر اکوسیستم منطقه و کاهش توان تولید است. این عضو هیات علمی پژوهشکده بیابان هم تغییر مدلهای بارشی را عاملی برای تشدید بیابانزایی در ایران میداند و میگوید: شاید تصور عمومی این باشد که بارشهای اخیر خوب بوده و سدها را پر کرده است، اما باید بدانیم که در شهری مثل تهران فرم بارش مهم است. در این شهر نیاز به برف داریم تا با آب شدن این برفها، آب تا آخر تابستان در اختیار کشاورزان و صنایع قرار گیرد. بنابراین با توجه به نظر کارشناسان برای بهبود شرایط کشور باید دیگر سازمان و ارگانها نیز وارد عمل شوند زیرا تازمانی که مدیریت منابع آب بدرستی انجام نشود و وزارت امور خارجه نتواند حقآبههای کشور را تامین کند وسعت عرصههای کشور که در معرض پدیده بیابانزایی قرار دارد از یکصد میلیون هکتار کنونی فراتر خواهد رفت.

سرانه بیابان

سرانه بیابان در جهان حدود ۲۰۰۰ متر مربع میشود، اما سرانه بیابان هر ایرانی حدود ۴۳۰۰ مترمربع است، این سرانه بخوبی شرایط نامناسب اراضی کشور را بازگو میکند، اما این همه ماجرا نیست و برای پیبردن به خسارتی که به کشور تحمیل میشود باید این اعداد را نیز مرور کرد؛ فرسایش خاک سالانه ۱۸ میلیارد، سیل ۱۶۰۰ میلیارد و تخریب آبخوانها ۲۰ هزار میلیارد تومان خسارت به کشور میزند. بنابراین هر سال حدود ۴۰ هزار میلیارد تومان خسارت فقط به این شکل به کشور تحمیل میشود .

لیلا مرگن

 

همه با هم در برابر گرد و غبار

شهر و روستا فرقی نمی‌کند؛ ارتش ریزگردها علیه زندگی شورش کرده و مقابله با این تهدید به تلاش تمام دستگاه‌های مسئول نیاز دارد. در این میان نمی‌توان از نقش بومیان منطقه غافل شد، افرادی که کانون‌های بحرانی ریزگردها را مثل کف دستشان می‌شناسند و اگر به‌درستی برای مهار این مشکل آموزش ببینند و به کار گرفته شوند، نقش چشمگیری در پیشرفت پروژه‌های بیابان‌زدایی دارند؛ اتفاقی که سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری نیز به آن توجه ویژه نشان می‌دهد و به همین دلیل، سعی در مشارکت جوامع محلی برای کاهش تهدید ریزگرد‌ها دارد، اما این مشارکت باید به شکلی دنبال شود که رفع نیاز جوامع محلی در اولویت قرار گیرد و مانند کارگران روز مزد، با آنها برخورد نشود.
تا چشم کار می‌کند، بیابان است. کافی است باد به آرامی شروع به وزیدن کند. آن وقت است که ریزگردها به آسمان بلند می‌شوند و سوار بر بال باد، کیلومتر‌ها سفر می‌کنند؛ به شهرهای کوچک و بزرگ می‌روند تا زندگی را به کام شهروندان تلخ ‌کنند.

اینجا‌ منطقه ابوهاون شهرستان باوی در استان خوزستان است؛ جایی که تغییر اقلیم، خشکسالی و ندانم‌کاری برخی مسئولان، دست به دست هم داده و از زمین‌های آن، کانون‌های بحرانی ریزگرد به عمل آورده است. به همین دلیل، سازمان جنگل‌ها به تکاپو افتاده که با نهالکاری و مالچ‌پاشی راه ریزگردها را سد کند، اما سازمان جنگل‌ها تنها نیست. عده‌ای از بومیان منطقه نیز پاشنه‌هایشان را ور کشیده‌اند تا شانه به شانه مسئولان برای مهار ریزگردها و برگشت زندگی به سرزمینشان تلاش کنند؛‌ تلاشی که به نفع همه تمام می‌شود، چراکه سفر ریزگرد‌ها به روستاهای همجوار یا استان‌های همسایه با خوزستان محدود نمی‌شود. آنها تا جایی که باد توان رفتن داشته باشد، سفر می‌کنند. بنابراین باید به تلاش جوامع محلی ‌در مهار مشکل ریزگردها بیش از این بها داد و شرایط را برای فعالیت آنها به گونه‌ای هموار کرد که بومیان منطقه دلسرد نشوند و به تلاش خود برای بیابان‌زدایی ادامه دهند.

ریزگرد در چشم زندگی

روستای ابوهاون یکی از روستاهای منطقه است که ریزگردها امان ساکنانش را بریده و کار را به جایی رسانده که ساکنان را برای ادامه زندگی با مشکلات زیادی مواجه کرده است. خیلی‌ها کوچ کرده‌اند و آنهایی که مانده‌اند، در فکر رفتن، روزها را به شب گره می‌زنند.

ابوحمید یکی از ساکنان این روستاست که تا مدتی پیش کشاورزی می‌کرد و از این راه روزگار می‌گذراند، اما حالا از مزرعه‌اش نام و نشانی باقی نمانده. آن طور که او تعریف می‌کند، قهر طبیعت دامن او و دیگر روستاییان را گرفته است. مرد روستایی می‌گوید، خشکسالی باعث افزایش گرد و غبار منطقه می‌شود و شن‌های روان هر روز بیشتر از گذشته به سمت روستاها پیشروی می‌کنند‌.

مزرعه ابوحمید مدت‌هاست، زیر توفان ریزگرد‌ها و پیش روی شن‌های روان مدفون شده. به همین دلیل او می‌گوید، فکر کشاورزی را از سرش بیرون کرده است.

رنج زندگی روستاییان که نزدیک کانون‌های بحرانی گرد و غبار هستند قابل توصیف نیست. آنها ‌برای تامین نیازهای اولیه زندگی‌شان نیز با مشکل روبه‌رو هستند.

یکی دیگر از روستاییان منطقه می‌گوید، شن‌های روان حتی چاه‌های آب آنها را بی‌نصیب نگذاشته. آن طور که او می‌گوید، بیشتر چاه‌های روستا از شن پر شده است. به همین خاطر آنها به آب نیز دسترسی راحت ندارند.

درختکاری برای برگشت زندگی

حل مشکلات روستاییانی مانند ابوحمید در گرو بیابان‌زدایی است و این کار به سرانجام نمی‌رسد، مگر این‌که مسئولان توجه ویژه به این مساله کنند. مدتی است در اطراف ‌منطقه ابوهاون، سازمان جنگل‌ها، منابع طبیعی و آبخیزداری در تلاش است با نهالکاری و مالچ‌پاشی ریزگردها را مهار کند.

از دور اگر به مناطقی که در آنها نهالکاری شده، توجه کنید، لکه‌های سبز به چشم می‌خورند؛ لکه‌هایی که از بازگشت زندگی و مهار بیابان خبر می‌دهند.

این لکه‌های سبز، نهال‌هایی هستند که روستاییان منطقه به کمک سازمان جنگل‌ها در دل بیابان کاشته‌اند تا سدی باشند پیش‌روی شن‌های روان و طغیان ریزگردها.

کهور پاکستانی، اکالیپتوس و کنار، برخی گونه‌هایی است که در این منطقه کاشته شده، اما کاشت آنها و نگهداری‌شان کار آسانی نیست و اگر همت بالای بومیان منطقه نبود، نهال‌ها هیچ وقت جان نمی‌گرفتند تا در برابر بیابان قدعلم کنند.

روستاییان با زحمت بسیار درختان را می‌کارند، اما پس از کاشت نهال باید خیلی مراقب باشند تا تلاششان ثمر بدهد، زیرا اگر مراقبت‌ها ادامه پیدا نکند یا در روند آبیاری غفلتی اتفاق بیفتد، نهال‌ها فرصت قد کشیدن پیدا نمی‌کنند.

یکی از سختی‌هایی که روستاییان منطقه با آن روبه‌رو هستند آبیاری نهال‌هاست، چراکه نزدیک‌ترین منبع آب، حدود پنج کیلومتر با آنها فاصله دارد و برای انتقال آب باید از تانکرهای حمل آب استفاده کنند.

روستاییان با جان و دل برای بیابان‌زدایی تلاش می‌کنند، اما مساله‌ای که مسئولان باید به آن توجه داشته باشند، شرایط پرداخت دستمزد به آنهاست، چراکه این روزها پیمانکارانی که با سازمان جنگل‌ها برای کاشت نهال قرار داد می‌بندند، به روستاییانی که در پروژه‌ها همکاری می‌کنند، براساس قانون وزارت کار دستمزد پرداخت می‌کنند، اما این روند را نمی‌توان مشارکت دانست، زیرا اشتراک زمانی معنا پیدا می‌کند که بومیان منطقه در تمام سود حاصل از پروژه سهیم شوند. با روند کنونی پس از کاشت درختان، انگیزه‌ای برای حفظ جنگل‌های دست‌کاشت نخواهند داشت.

مالچ‌پاشی علیه بیابان

نهالکاری، بذرکاری، مدیریت اراضی کشاورزی و چرا، برخی راهکارهای مقابله با بیابان‌زایی هستند، اما در این میان، کارشناسان از مالچ‌پاشی به عنوان آخرین درمان و راهکار یاد می‌کنند؛ ‌شیوه‌ای که این روزها برای کنترل تپه‌های ماسه‌ای از آن بهره گرفته می‌شود.

مالچ‌پاشی، راهکار بی‌عیبی برای کنترل بیابان‌زایی نیست و باید گفت، این روش آثار نامناسبی بر محیط زیست می‌گذارد. برخی کارشناسان، از طرح‌های جایگزین مانند ریگ‌پاشی نام می‌برند، اما تا زمانی که چنین راهکارهایی به نتیجه نرسیده‌اند، نمی‌توان از مالچ‌پاشی برای کنترل کانون‌های بحرانی ریزگردها استفاده نکرد، چراکه بیابان‌زایی تهدیدی جدی است و اگر مقابله با آن جدی گرفته نشود، می‌تواند امنیت ملی هر سرزمینی را به خطر بیندازد.

پرویز گرشاسبی، معاون آبخیزداری، امور مراتع و بیابان سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور با اشاره به این‌که مالچ نفتی تبعاتی دارد، می‌گوید تلاش آنها در سازمان جنگل‌ها برای شناسایی مالچی مناسب که تبعات کمتری داشته باشد، ادامه دارد‌.

تاکنون حدود 16 مالچ مختلف در مناطق بیابانی کشور آزمایش شده و کارشناسان در تلاشند، مالچ مناسب تولید کنند‌. او درباره پیشنهاد برخی کارشناسان درباره ریگ پاشی به جای مالچ‌پاشی می‌گوید‌: وسعت اراضی و کانون‌های بحرانی زیاد است. به همین دلیل، نمی‌توان ریگ لازم برای این مناطق را تهیه کرد. علاوه بر این اگر از مناطق دیگر ریگ برداشت کنیم، این مساله تخریب زیست‌محیطی در پی خواهد داشت‌.

آن طور که او می‌گوید، هر هکتار مالچ‌پاشی حدود 10 میلیون تومان هزینه دارد،اما چیدن ریگ در کانون‌های گرد و غبار، کاری دشوارتر است و هزینه‌های بیشتری دارد.‌

براساس آخرین خبرها در بودجه سال آینده حدود 200 میلیارد تومان اعتبار برای خرید مالچ نفتی در نظر گرفته شده و این در حالی است که هزینه خرید هر لیتر مالچ حدود 800 تومان است و برای عملیات مالچ‌پاشی در هر هکتار، حدود 10 میلیون تومان هزینه می‌شود.‌

او درباره وسعت اراضی که در کشورمان نیاز به مالچ‌پاشی دارد، می‌گوید: حدود 7 میلیون هکتار از کانون ریزگردهای کشور نیاز به مالچ‌پاشی دارد و در این میان، حدود دو میلیون هکتار تاکنون تثبیت شده است.

بیشتر این مناطق در استان‌هایی مانند خراسان جنوبی، کرمان، خوزستان و اصفهان و یزد قرار دارند‌ و اولویت سازمان جنگل‌ها نیز کنترل کانون‌های بحرانی درجه یک است.

‌تلاش برای بیابان‌زدایی از سوی مسئولان و جوامع محلی دنبال می‌شود، اما باید تاکید کرد، همواره پیشگیری بهتر از درمان است. به همین دلیل، دستگاه‌هایی که در این میان نقش دارند، باید به وظیفه خود عمل کرده، با افزایش تعامل بین بخشی شرایطی ایجاد کنند که در آن، مسائلی مانند مدیریت نامناسب منابع آب سبب بیابان‌زایی نشود.

مهدی آیینی

 

بالا