فقر ريشه کن مي شود و نيازمندان محتاج باقي نمي مانند، اگر نيکوکاران حساب شده عمل کنند و دست فقرا را بدرستي بگيرند، يعني براي آنها اسباب و شرايطي فراهم کنند که توانمند شوند و روي پاي خود بايستند. مثال معروف اين رويکرد نيز آموزش ماهيگيري به جاي بخشيدن ماهي است. در اين گزارش با گوشه اي از زندگي افرادي آشنا مي شويد که به کمک نيکوکاران ماهيگيري ياد گرفته و تکيه گاهي شده اند براي خود و خانواده هايشان. البته برخي پا را از اين فراتر گذاشته و به عنوان کارآفرين، دست افراد بيشتري را گرفته اند.
شغلي با اردک ها و ماهي ها
جوجه اردک ها روي آب استخر اين طرف و آن طرف مي روند. زير آب به سبزي مي زند و ماهي هاي کپور در حال شنا کردن هستند. چند مرد جوان نيز تخم هايي را که اردک هاي بالغ گذاشته اند، جمع آوري مي کنند. اينجا مزرعه اي در ميناب است که از سوي يکي از مددجويان کميته امداد به نام عباس حاتمي اداره مي شود. او حالايکي از کارآفرينان شهر خودش است، چون با کمک نهادهاي خيريه توانسته کارآفريني کرده، زمينه را براي توانمند شدن خود و چند نفر ديگر فراهم کند. ماجرا از اين قرار است که حاتمي 42 ساله استخري ايجاد کرده و در آن، به پرورش ماهي کپور و اردک مي پردازد.
او يادآور مي شود: پدرم تحت پوشش کميته امداد است و به اين شکل، توانستم 50 ميليون تومان وام بگيرم. خودم نيز حدود 20 ميليون تومان داشتم و با کمي تلاش توانستم کارآفريني کنم.
مرد جوان هر سال حدود 14 هزار قطعه بچه ماهي کپور را در استخر رها مي کند و با پرورش آنها در انتهاي سال، حدود 10 تن ماهي برداشت مي کند که به قول خودش در بازار حدود 85 ميليون تومان فروش مي رود.
اين در حالي است که او به پرورش ماهي قانع نشده و از فضايي که در اختيار دارد، نهايت استفاده را مي کند، به اين شکل که با پرورش اردک نيز بازار مناسبي براي خود ايجاد کرده است.
حاتمي توضيح مي دهد: پس از مدتي که ماهي پرورش دادم، به اين نتيجه رسيدم که مي توانم از فضاي اينجا استفاده بهتري کنم و اردک نيز پرورش دهم.
به اين ترتيب، مرد جوان ابتدا با چند اردک کارش را شروع کرد، اما پس مدتي تعداد اردک هاي او بيشتر شد و اين روزها دستگاه جوجه کشي خريده تا با تکثير اردک، درآمد بيشتري به دست آورد.
او مي افزايد: هر شانه تخم اردک را حدود 15 هزار تومان مي فروشم و علاوه بر اين، خيلي ها نيز براي گوشت اين پرنده پول خوبي مي دهند. حاتمي براي مزرعه اش فکرهاي ديگري نيز دارد. او با استفاده از آب استخر، فضاي سرسبزي ايجاد کرده و مي خواهد با ساخت چند آلاچيق در مزرعه محل مناسبي ايجاد کند تا خانواده هاي مينابي براي گذران اوقات فراغت خود از آن بهره ببرند. علاوه بر اين، مي خواهد در ازاي گرفتن مبلغي به افرادي که به ماهيگيري علاقه دارند، اجازه بدهد با ماهيگيري در استخر او علايقشان را دنبال کنند.
مسافر کاشانه پرنيان
کوچک است، اما از تميزي برق مي زند. آنقدر آماده و مرتب است که خستگي مسافراني که رنج کيلومتر ها سفر را به جان خريده اند تا زيبايي هاي قشم را بببيند، خيلي زود از تن به در مي کند؛ از مسافر کاشانه پرنيان حرف مي زنيم، اقامتگاهي که از سوي زني ميانسال که سرپرست خانواده نيز هست اداره مي شود.
خانم ف. احمدزاده با پذيرايي از مسافراني که به قشم مي آيند، براي خود درآمد مناسبي ايجاد کرده. البته او براي ساخت و آماده کردن اين مسافرکاشانه از کمک هاي کميته امداد امام خميني (ره) استفاده کرده است. احمدزاده مي گويد حدود 48 ميليون و 800 هزار تومان براي ساخت اين اقامتگاه هزينه کرده است.
چند سال پيش احمدزاده همسرش را از دست داد. به همين خاطر زندگي چهره ديگري از خود را به او نشان داد، چرا که پس از مرگ همسرش او بايد به خوبي از سه دخترش حمايت مي کرد و نمي گذاشت آب در دل آنها تکان بخورد.
به اين ترتيب زن ميانسال و خانواده اش تحت پوشش کميته امداد قرار گرفتند و کارشناسان و مددکاران اين مرکز به بررسي شرايط خانواده پرداختند. آنها دريافتند زن ميانسال مدتي در هتل مشغول کار بوده و دختران او نيز توانايي پخت خوراک هاي محلي را دارند. به همين خاطر تصميم گرفتند، به اين خانواده کمک شود تا آنها مسافرکاشانه پرنيان را تاسيس کنند.
به اين ترتيب، نهادهاي خيريه30 ميليون تومان تسهيلات و هشت ميليون تومان کمک بلاعوض در اختيار احمدزاده قرار داد. علاوه بر اين منطقه آزاد نيز 10 ميليون تومان به او کمک کرد و به اين شکل خانم احمدزاده با اندوخته اي که خودش هم داشت، توانست مسافر کاشانه پرنيان را ايجاد کند. او يادآور مي شود: خدا را شکر، چرخ زندگي مان مي چرخد و راضي هستيم، چون علاوه بر اجاره اي که از مسافران مي گيريم، بعضي وقت ها دخترهايم نيز غذا و شيريني محلي براي گردشگران درست مي کنند و از اين راه درآمدي به دست مي آورند.
اجاره مسافر کاشانه پرنيان زياد نيست و با توجه به فصل گردشگري و زماني که آب و هواي جزيره مناسب است، احمدزاده براي هر شبانه روز 200 تا 250 هزار تومان اجاره مي گيرد.
مددکاران براي اين که اعضاي اين خانواده را توانمند کنند، براي مادر خانواده فرصت حضور در دوره هاي آموزشي هتل داري را فراهم آورده و براي دختران نيز مقدمات حضور در کلاس شيريني پزي و آشپزي را ايجاد کرده اند.
آن طور که مديران کميته امداد امام خميني (ره) هرمزگان تاکيد مي کنند، قرار است 80 مسافر کاشانه در قشم ايجاد شود تا به اين شکل مددجويان کميته امداد توانمند شوند و بتوانند روي پاي خود بايستند، زيرا اغلب مددجوهاي کميته امداد در اين شهرستان صاحب زمين هستند و با کمک نيکوکاران قادر خواهند بود مسافرکاشانه اي کنار خانه خود بسازند.
کارآفريني در رستوران آفتاب
رستوران آفتاب قشم جاي ديگري است که در آن مي توان توانمند شدن يکي ديگر از مددجويان را شاهد بود، چراکه صاحب اين رستوران فقر را به زانو درآورده و محيطي فراهم کرده که چند نفر ديگر نيز به کسب درآمد بپردازند. اين رستوران در پارک ساحلي سوزاي قشم قرار دارد و براي استفاده از محيط آن بايد جاده ساحلي جنوبي جزيره را پشت سر گذاشت و به پارک ساحلي سوزا رسيد؛ جايي که با خوردن غذاهاي محلي و آشنا شدن با صنايع دستي قشم مي توان لحظات خوبي را تجربه کرد.
گردانندگان رستوران براي جلب نظر مسافران خوراک هايي مي پزند که در نوع خود بي نظير است ، ازخوراک صدف و ماهي سرخ شده بگيريد تا قليه ماهي و خوراک خرچنگ و هشت پا. اما ماجرا زماني جالب مي شود که بدانيد مردجواني که اين رستوران را راه انداخته، مدت ها با فقر دست به گريبان بوده و فقط پشتکارش، ضامن موفقيت اوست، چون وقتي پدر محمد حسيني از دنيا رفت، او سرپرست خانواده اي پرجمعيت شد و در کنار مادرش بايد به امور زندگي هفت برادر و خواهرش نيز رسيدگي مي کرد. به همين خاطر، حسيني در مقطع راهنمايي ناچار به ترک تحصيل شد و براي کسب درآمد، کارهاي زيادي را تجربه کرد؛ از کارگري ساختماني بگيريد تا کار در نانوايي. اما حسيني هيچ وقت نااميد نشد و سعي کرد هر طور شده، جاي خالي پدر را براي اعضاي خانواده پر کند.
مرد جوان پس از تجربه کارهاي مختلف، حدود پنج سال پيش به فکر ايجاد يک رستوران افتاد تا از طريق پذيرايي از گردشگران، امرار معاش کند.
چون خانواده حسيني تحت پوشش کميته امداد قرار داشتند، اين نهاد محمد را مورد حمايت مالي و معنوي قرار داد و سرانجام سال 89 محمد ساخت رستوران آفتاب را آغاز کرد.
او در اين باره مي گويد: خيلي تلاش کردم تا محل مناسبي براي ساخت رستوران پيدا کنم و وقتي به من پيشنهاد شد در پارک سوزا اين کار را انجام دهم، متوجه شدم کار زيادي پيش رو دارم، چون اين منطقه چيزي جز بيابان نبود و حتي جاده نيز نداشت تا رفت و آمد به آنجا آسان صورت بگيرد.
بنابراين مرد جوان به کمک برادرهايش چند ماه وقت گذاشت تا زيرساخت ها را براي تاسيس رستوران آماده کند. خانواده حسيني سختي زيادي را تحمل کردند تا توانستند رستوران آفتاب را تاسيس کنند. آنها دليل نامگذاري اين رستوران را چيزي نمي دانند بجز اين که گردشگران مي توانند زيباترين طلوع خورشيد را در قشم به تماشا بنشينند. اين روزها خانواده حسيني و تعدادي از اقوام و دوستانشان در رستوران آفتاب مشغول کار شده اند. همسر او به عنوان سرآشپز رستوران فعاليت مي کند، اما جالب اينجاست که همه فعاليت آنها به آشپزي و پخت و پز خلاصه نمي شود، چون برخي از آنها در رستوران سنتي آفتاب مي نشينند و با ساخت صنايع دستي و فروش آن، گردشگران را با صنايع دستي قشم نيز آشنا مي کنند.