كارشناسان آمارهاي نگرانكنندهاي از جمعيت اينگونه منحصر بهفرد ميدهند و ميگويند تعدادشان در خوشبينانهترين حالت كمتر از 50قلاده است و اينكه تعداد يوزپلنگهاي ماده نيز بهشدت كاهش يافته به همين دليل بايد براي نجات يوزها از اين شرايط اورژانسي راهكار تازهاي يافت؛ يكي از اين راهكارها آموزش و آگاه كردن ساكنان و بوميان زيستگاههاي يوزپلنگهاست؛ نكتهاي كه بهمن نجفي، محيطبان بازنشسته نيز از آن بهخوبي آگاه است به همينخاطر دست بهكار شده و با تهيه يك كاروان در جادههايي كه تهديدي هستند براي زيستگاههاي يوز، سفر ميكند تا به رانندگان و مردم درباره يوزپلنگها اطلاعرساني كند و سهمي در آگاهسازي مردم داشته باشد وخطر تصادف يوزها با خودروها را نيز كمتر كند.
عدهاي دور كاروان جمع شدهاند، يكي ميپرسد آقا يوزپلنگ جابهجا ميكنيد؟ ديگري ميپرسد چند قلاده پلنگ دراين كاروان زندگي ميكنند؟ برخي هم سؤال ميكنند كه آيا ماجرا به ساخت فيلم سينمايي مربوط ميشود؟ از وقتي كه كاروان يوزپلنگ آسيايي سفرش را در زيستگاههاي يوز آغاز كرده چشمهاي زيادي در جادههاي كشور به آن دوخته شده و آدمهاي كنجكاو زيادي خودشان را به آن رساندهاند تا بفهمند رمز و راز اين كاروان كه با عكسهاي بزرگ يوزپلنگ پوشيده شده،چيست.
با يوزپلنگها ميدود
كاروان يوزپلنگها درجادهها سفر ميكند؛ جادههايي كه بوي يوزپلنگ ميدهند؛ جادههايي كه با يوزپلنگها ميجنگند چراكه زيستگاه آنها را تكه تكه كردهاند و دسترسي آدمها را به زيستگاهشان آسان. به همينخاطر بسياري از يوزپلنگها خانهشان را ترك كردهاند و نبود آنها براي برخي از كارشناسان به معما بدل شده است. بهمن نجفي، محيطبان عاشقي است كه از اين مسائل بهخوبي باخبر است. او ميداند معدنكاوي و جادهسازي در زيستگاه يوزها چه بلايي بر سر اينگونه در خطر انقراض آورده. نجفي ميداند كه يوزپلنگها اگر منقرض شوند چه بلايي بر سراكوسيستم ميآيد و به نوعي نظم طبيعت به هم ميخورد. همه اين دلايل باعث شده اين عاشق محيطزيست بعد از بازنشستگي هم بيكار ننشيند و براي حفظ محيطزيست و حياتوحش تلاش كند.
او كه اهل روستاي معدن قلعه طبس است اين روزها 60سالگي را تجربه ميكند و از لابهلاي حرفهايش ميتوان عشق به محيطزيست و حيات وحش را فهميد. نجفي درباره انگيزهاش از سفر با كاروان يوزها ميگويد: از كودكي علاقه زيادي به محيطزيست و حيات وحش داشتم به همينخاطر محيطبان شدم. خيليها نميدانند عشق به محيطزيست و حيات وحش چيست اما من اين را بهخوبي ميدانم و از نزديك ديدهام.
نجفي وقتي از عشق به محيطزيست حرف ميزند ذوق و شوق را ميتوان در صدايش يافت. او آنقدر با هيجان حرف ميزند كه ناخودآگاه با حرفهايش سفر ميكنيد به يكي از زيستگاههاي بكر يوز؛ جايي كه حيوانات از انسان نميترسند چراكه تا به حال اذيت و آزاري از طرف انسان به آنها نرسيده است. او ادامه ميدهد: در دل كوير پرندههايي را ديدهام كه از انسان نميترسند، پرواز ميكنند و به سمتات ميآيند. روي موتورسيكلت، خودرو يا كنارت مينشينند. اين اتفاقات ديدن دارد و عشق به محيطزيست و حياتوحش را در دل آدم مياندازد.
عشق و محيطزيست
عشق به محيطزيست و حياتوحش هميشه با نجفي همراه بوده و هست بهخاطر همين، بازنشستگي هم نتوانست مانع ادامه اين روند شود. اوهميشه دراين فكر بوده كه بتواند كمكي در حفظ و نجات يوزپلنگها از انقراض داشته باشد بهخاطر همين وقتي بازنشسته شد قطعه زميني را كه داشت، فروخت و با آن اين كاروان را دست و پا كرد. خودش ادامه ميدهد: خدا را شكر وقتي بازنشسته شدم بچههايم هم سر و سامان گرفته بودند، ميخواستم سفر كنم و براي محيطزيست هم مفيد باشم اما ميدانيد كه با حقوق ماهي يك ميليون و 500هزارتومان كه نميشود سفر كرد همهاش را بايد براي محل اقامت هزينه كرد به همين دليل به فكر كاروان افتادم چون به اين شكل هزينههايم كمتر ميشد.به اين ترتيب نجفي با كمك دوستانش يك كاروان قديمي را بازسازي و مجهز كردتا به علاقههايش برسد.
كارواني با عشق
چندماه بيشتر از زماني كه محيطبان بازنشسته گزارش ما كاروانش را آماده كرده نميگذرد. او تا به حال چند سفر هم رفته و بازخوردهاي خوبي هم گرفته به همين دليل روحيه خوبي دارد و ميخواهد سفرهاي بيشتري برود تا به اين شكل مردم را از خطراتي كه يوزپلنگها را تهديد ميكند آگاه كند.
نجفي توضيح ميدهد:هرجا كه با كاروان ميروم توجه مردم جلب ميشود. آنها عكس يوزپلنگها را ميبينند و ناخودآگاه به سراغم ميآيند تا درباره آنها بپرسند. بعضيها فكر ميكنند من در اتاقك كاروان يوزپلنگ يا پلنگ دارم و آنها را جابهجا ميكنم.
به اين شكل توجه مردم جلب ميشود و حس كنجكاويشان تحريك. اين بهترين زمان ممكن براي محيطبان بازنشسته و عاشق محيطزيست است تا اندوختهها و تجربياتش را با مردم شريك شود و به اين شكل بتواند در آگاهسازي مردم نقش داشته باشد.
او در كاروانش بروشورهايي كه در زمينه آشنايي با يوزپلنگها طراحي شده نيز نگه ميدارد تا با توزيع آنها در بين مردم نسبت به خطراتي كه يوزها را تا پرتگاه انقراض سوق داده هشدار بدهد.
رانندگان، محيطبان ميشوند
تلاشهاي نجفي نتايج خوبي هم داشته. چون او بيشتر در جادهها سفر ميكند با رانندگان زيادي دوست شده؛ رانندگاني كه حالا بهخوبي يوزپلنگها را ميشناسند به همينخاطر هر وقت در كنار جاده يوزپلنگها را ببينند با محيطبان بازنشسته تماس ميگيرند. به اين شكل نجفي هم اطلاعات را در اختيار كارشناسان ميگذارد تا آنها از مسير مهاجرت يوزها باخبر شوند و براي حفظشان بيشتر تلاش كنند. در كنار تخريب زيستگاه بهخاطر ساخت معدن و جاده، بايد از خطر تصادفات جادهاي نيز بهعنوان يكي از تهديدهاي جدي براي يوزپلنگها نام برد چراكه يوزپلنگ گونهاي است كه براي يافتن جفت در زيستگاهش كه حدود 6 ميليون هكتار وسعت دارد مهاجرت ميكند اما اين زيستگاه توسط جادههاي زيادي تخريب شده؛ جادههايي كه از قلب خانه يوزها ميگذرد.
به همينخاطر تصادفات جادهاي همواره يكي از عوامل اصلي مرگ يوزپلنگها است. در كنار اين مسائل بايد از سگهاي گله و برخي چوپانها نيز بهعنوان خطري براي يوزها ياد كرد زيرا تا به حال يوزهاي زيادي در اثر حمله سگهاي گله كشته شدهاند. كارشناسان معتقدند كاهش طعمه در زيستگاههاي يوز نيز يكي ديگر از خطراتي است كه يوزها را تهديد ميكند چرا كه دسترسي انسان به زيستگاه اينگونه آسان شده و با شكار غيرمجاز گونههاي جانوري ، امكان زنده ماندن را از يوزپلنگها ميگيرند.
كمبود محيطبان
يكي ديگر از مسائلي كه سبب شده حفاظت از يوزپلنگها بهدرستي انجام نشود، كمبود محيطبان و نامناسببودن تجهيزات آنهاست. نجفي دراين باره ميگويد: در اطراف طبس ما براي محافظت از هر 300هزار هكتار يك محيطبان داريم. اين مسئله باعث ميشود يوزپلنگها با خطرات بيشتري روبهرو شوند. اما با اين حال محيطبان بازنشسته همه تلاشاش را براي نجات يوزپلنگها بهكار ميگيرد و اميدوار است روزي برسد كه يوزها ديگر در خطر انقراض نباشند. اگر از او بپرسيد آخرين باري كه يوزها را ديده كي بوده ميگويد:ديدن يوزپلنگها آسان نيست براي اينكه آنها را ببينيد بايد رفتارشان را بهخوبي بشناسيد. آنطور كه نجفي ميگويد اواخر سال 88 بود كه او براي آخرين بار يوزپلنگها را از نزديك ديد اما مهارت او در شناسايي محلهايي كه ميتوان يوزها را ديد نيز مثالزدني است بهخاطر همين مدتي پيش كه عكاس نشنال جئوگرافيك به ايران آمده بود به كمك نجفي توانست از يوزپلنگها عكاسي كند. محيطبان بازنشسته گزارش ما آنقدر به يوزها علاقه دارد كه شبها نيز خواب يوزپلنگ ميبيند و يكي از آرزوهايش اين است كه يوزپلنگها در زيستگاههاي كشورمان بدوند بدون اينكه خطر انقراض با آنها بدود.
روز ملي يوز
ماجراي نامگذاري امروز به نام روز ملي يوز به اتفاق دردناكي مربوط ميشودكه حدود 22سال پيش ثبت شد؛ اتفاقي كه سبب شد مظلوميت يوزپلنگها و ناآگاهي برخي افراد هر چه عريانتر ديده و شنيده شود. ماجرا ازاين قرار است كه نهم شهريور 73 يوزپلنگ مادهاي به همراه 3تولهاش در جست وجوي آب به نخلستانهاي حاشيه بافق نزديك شدند اما عدهاي آنها را ديدند و با سنگ و چوب به جانشان افتادند. در جريان اين حادثه يوز مادر فرار كرد اما دوتا از تولههايش در محل حادثه كشته شدند و يكي از آنها كه زخمي شده بود براي مداوا به تهران منتقل شد.توله يوز نجات يافته «ماريتا» نام گرفت و براي چند سال در اسارت و پارك پرديسان زندگي كرد. به اين ترتيب نهم شهريور روز ملي يوز نام گرفت تا مظلوميت اينگونه فراموش نشود و تلاشها براي نجات يوز از خطر انقراض ادامه پيدا كند.
مهديآييني