در سالی که گذشت زندگی شخصی و حرفه ای خبرنگاران بیش از گذشته دچار بحران شد، بحرانهایی که البته هنوز هم ادامه دارد. بسیاری از رسانهها مشکلات اقتصادی گذشتهشان را با خود به سال جدید آوردند به همین دلیل روز به روز به مشکلات رسانههای مکتوب اضافه شد. این ماجرا به موج بیکاری خبرنگاران دامن زده است، اما با شیوع کرونا بحران برای خبرنگاران به اوج رسیده است. برای همین پس از موج تعدیل خبرنگاران شاهد مشکلات جدی تر همکارانمان در روزنامه شهروند هستیم.
روزنامهنگاری همواره در ایران با چالشهمراه بوده و هست به همین دلیل می توان گفت مشکلات خبرنگاران در سالی که گذشت نیز مانند گذشته بود، با این تفاوت که مسائل اقتصادی سایه بیشتری روی آنها انداخت؛ بنابراین دسترسی سخت به اطلاعات و مسؤولان، نبود انجمن صنفی مستقل، قراردادهای موقت و سفید، وضعیت بیمه نامشخص و حق التحریرهای اندک در کنار شیوع کرونا بیش از گذشته خبرنگاران را در تنگنا گذاشت.
اگر بخواهیم کمی در مشکلات اخیر روزنامه نگاران دقیقتر شویم، در یک سال گذشته آنچه کمی بیشتر به چشم آمد، تحکم برخی مدیران به ظاهر رسانه ای است که اخیرا برای خبرنگاران مشکل ساز میشوند تا آنجا که حتی در اظهار نظر شخصی مثل توییت های شخصی خبرنگاران نیز نگاه ناهمسو را برنمی تابند؛ مثل ماجرایی که برای یکی از خبرنگاران ایسنا پیش آمد.
علاوه بر این در سالی که گذشت شاهد آن بودیم که برخی روابط عمومی ها نیز از چارچوب های مشخصشده فراتر رفتند و برای برخی رسانه ها رویکرد خاص مشخص میکردند و سعی در مدیریت آنها داشتند. مثلا روابط عمومی سازمان حفاظت محیط زیست به خبرگزاری مهر و روزنامه ایران نامه نوشت و درخواست کرد خبرنگاران محیط زیست خود را تغییر دهند! این ماجرا نیز گوشه ای از نگاه بیمار حاکم بر رسانه را به تصویر می کشد. به عبارت دیگر برخی مدیران دولتی، نه فقط دسترسی به اطلاعات را محدود می کنند، بلکه سعی دارند خبرنگاران منتقد را از حوزه های خبری دور کنند.
البته در یکسال گذشته مشکلات خبرنگاران محدود به مسائل اقتصادی یا از دست دادن شغل نماند و فعالیت حرفه ای این قشر نیز تحت تاثیر بحرانهای مختلف و پیدرپی قرار گرفت؛ از سیل گرفته تا سقوط هواپیما و اعتراضهای مدنی و در نهایت شیوع بیماری کرونا که با درگذشت همکارانمان مثل روحالله رجایی و سهیل گوهری غم و بار سنگینی را روی شانههای اصحاب رسانه گذاشت. اما این بحرانهای کم سابقه ضعفهای خبرنگاری بحران را بیش از گذشته نمایان کرد، چراکه آن طور که باید نتوانستیم این اتفاقات را موشکافی کنیم.
درست است که اتفاقات پشت سرهم رقم خورد، اما نباید فراموش کرد که برخی از این بحرانها قابل پیشبینی بود و میشد در مقابلشان آماده تر عمل کرد. مانند وقوع سیل و اعتراضها بعد از گرانی بنزین. پیش بینی تکرار سیل و اعتراض ها به گرانی بنزین با توجه به تغییر اقلیم، شرایط شکننده محیط زیست و اقتصاد بیمار کشور دشوار نبود.
امنیت شغلی متزلزل تر از همیشه، مشکلات اقتصادی و بحرانهای پی در پی سبب شد رسانه های مکتوب بیش از گذشته به قول معروف قافیه را به شبه رسانه ها ببازند، می گویم شبهرسانه چون اکنون در شبکههای اجتماعی کانالها و صفحاتی پربازدید شدهاند که گردانندگانشان حداقلهای لازم را نیز برای اطلاع رسانی رعایت نمیکنند. این فعالیتهای به ظاهر رسانهای رژیم رسانهای مخاطبان را تغییر داده و آنها را دچار خستگی خبری کرده است.
آگاه سازی مخاطب یکی از وظایف اصلی رسانههاست، اما این روزها با مخاطبانی رو به رو هستیم که به ظاهر آگاه هستند و در واقع، می توان گفت آنها به دلیل مسالهای که می توان از آن به عنوان پراکنده خوانی یاد کرد، دانشی سطحی نسبت به مسائل دارند و همین مساله فاصله آنها را با رسانههای مکتوب بیشتر کرده است.
برای رفع این مشکلات نیز نمی توان نسخهای کوتاه مدت نوشت، اما رسانههای مکتوب باید برای بقا خیلی زود دستبهکار شوند. بسیاری از مدیران رسانههای ما هنوز نسبت به دنیای مجازی نگاهی سنتی دارند و به همین دلیل باید برای تغییر این دیدگاه تلاش کرد. افزون بر این باید شرایطی ایجاد کرد که در آن خبرنگاران تخصصی رشد کنند، اما متاسفانه در چند سال اخیر به دلیل شرایط نامناسب اقتصادی بسیاری از خبرنگاران فرصت مطالعه و کسب مهارت جدید را نداشتهاند و به همین دلیل بی توجه به سابقه کارشان حاضر شده اند در هر حوزه ای کار کنند، این مساله در کنار مشکلات دیگر سبب شده است که رسانه ها نتوانند مسائل مختلف را به موقع موشکافی کنند و به نیاز مخاطب پاسخ مناسب دهند.
پاسخ ندادن درست و به موقع به نیاز مخاطب یکی از دلایل افت شمارگان رسانههای مکتوب است، شما خود را جای مخاطبانی بگذارید که می خواهند از اتفاقات روز که تاثیر مستقیمی در زندگی شان می گذارد، آگاه شوند.
وقتی ما بسته قابل عرضه ای برای این مخاطبان نداریم، نباید انتظار داشته باشیم مخاطبان به ما وفادار بماند. بنابراین چارهای برای رسانه مکتوب نمیماند جز تقویت خود و کلید این مساله داشتن خبرنگاران توانمند است، خبرنگارانی که مطالعه و کسب مهارتهای جدید لازمه شغلشان است. در همین راستا هم نیاز به تشکیل انجمن صنفی مستقل بیش از پیش احساس می شود، انجمنی که دست کم دغدغه حداقل نیازهای خبرنگاران را داشته باشد و برای احیای آنها تلاش کند. انجمنی که مستقل باشد تا با تغییر دولت ها به حاشیه نرود. در چنین شرایطی، نمی توان از خبرنگار انتظار داشته موتور محرکه رسانه اش باشد و بتواند مقدمات بازگشت مخاطبان وفادار را فراهم کند.
مهدی آیینی