بیگناه و بدون هیچ تقصیر گرفتار برزخ شدهاند، اما مشکلشان به بلاتکلیف بودن ختم نمیشود، آنقدر نسبت به حمایت از آنها در جامعه بیتوجهی شده و مسئولان در این باره کم گذاشتهاند که نهادهای اجتماعی از زیر بار حمایت از آنها شانه خالی کرده و ترجیح میدهند چشمانشان را به روی واقعیت و شرایط آنها ببندند و وانمود کنند که اصلا چنین انسانهایی وجود ندارند؛ این حکایت افرادی است که با اختلالات هویت جنسی به دنیا پا میگذارند، اما برخی افراد ناآگاه به خود اجازه میدهند آنها را قضاوت کرده و ناعادلانه نتیجه بگیرند که این افراد مرتکب گناهی بزرگی شدهاند.
کار به جایی رسیده که اکنون بیشتر خانوادهها نیز اگر چنین عضوی داشته باشند او را طرد کرده یا پنهان میکنند و یا دستکم آنقدر بر او سخت میگیرند که شخص ترجیح میدهد خواستههایش را در جایی خارج از خانه به دست بیاورد، اما این پایان رنجهای چنین فردی نیست، زیرا جامعه نیز برای او شرایط همان خانواده را دارد، فقط بزرگتر است و اعضایش بیرحمانهتر او را قضاوت میکنند، در نتیجه فرد مبتلا به اختلالات هویت جنسی به حاشیه رانده میشود؛ حاشیهای که زخمهای کاریتری بر روح و جسمش به یادگار میگذارد.
اینجاست که برچسبهای بیشتری به او زده میشود؛ برچسبهایی که هرکدام به تنهایی برای ویران کردن یک انسان سالم کافی است.
این در حالی است که اگر به جامعه آگاهی لازم درباره شرایط این افراد داده شود و همه به این باور برسند که آنها نیز انسانی معمولی هستند که به صورت مادرزادی بیمار بهدنیا آمدهاند، اشخاص سعی میکنند مرهمی بر زخم این افراد بگذارند.
نکته اینجاست که مسئولان باید برای تغییر این دیدگاه قدم بردارند. برای نمونه روز گذشته مدیرکل دفتر امور آسیبدیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی کشور از تدوین و تنظیم لایحه ساماندهی بیماران مبتلا به اختلالات هویت جنسی سخن به میان آورد.
باید تاکید کرد اگر این لایحه هرچه زودتر برای تصویب به مجلس ارسال شود بخشی از مشکلات این افراد مانند وضع نظام وظیفه، تحصیل و درمان آنها برطرف میشود.
واقعیت اینجاست که بجز سازمان بهزیستی که تاکنون اندک حمایتی از این افراد کرده وزارت بهداشت و درمان و دیگر نهادها برای برطرف شدن نیازهای اولیه این بیماران قدم برنداشتهاند، حدود 14 سال پیش بود که کمیتهای در وزارت بهداشت و درمان مسئول پیگیری مشکلات این بیماران شد تا وزارت و بهداشت و درمان وظیفه درمان و جراحی این افراد را به عهده گیرد و سازمان بهزیستی نیز برای توانمند شدن آنها تلاش کند، اما هیچ دستگاهی به وظیفه خود عمل نکرده و مشکلات این بیماران هنوز پابرجاست.
برای نمونه هزینه درمان و جراحی این افراد که به قول معروف کمرشکن است، تاکنون تحت پوشش بیمه قرار نگرفته، بنابراین دولتمردان باید هرچه سریعتر لایحه ساماندهی بیماران مبتلا به اختلالات هویت جنسی را بازنگری کرده و آن را به مجلس بفرستند تا با تصویب شدن این لایحه دستکم این افراد از حمایتهای قانونی برخوردار شوند.
مهدی آیینی – گروه جامعه