مهدی آیینی
بایگانی/آرشیو برچسب ها : آموزش و پرورش
اشتراک به خبردهیايمني دانش آموزان زير چرخ سرويس مدارس
برای نمونه در چندسال اخیر بارها اتفاق افتاده که رانندگان سرویس مدارس چند برابر حد مجاز دانشآموزان را سوار خودرو کرده یا کم نبوده حوادثی که به دلیل نقص فنی سرویسهای مدارس اتفاق افتاده است. البته باید به این اتفاقها حوادث تلختری را که در آن تبهکاران در پوشش رانندگان سرویس مدارس به آزار و اذیت دانشآموزان پرداختهاند اضافه کرد.
وقتی لزوم نظارت بیشتر بر سرویس مدارس را با علیاصغر احمدی، مدیرکل انجمن اولیا و مربیان وزارت آموزش و پرورش در میان میگذاریم او با صراحت میگوید قرار نیست امسال در این حوزه اتفاق خاصی بیفتد، احمدی خیلی خلاصه میگوید: برای توسعه سرویس مدارس، نظارت بر آنها و نظاممند کردنشان تلاش میکنیم.
باید یادآور شد در کشورهای موفق سرویس مدارس جایگاهی ویژه دارد این را از خودروهای یک شکل و استانداردی که به این مهم اختصاص داده میشود، میتوان فهمید؛ زیرا صندلی خودروها نیز با توجه به جثه دانشآموزان طراحی و ساخته میشوند؛ به همین دلیل اگر حادثهای نیز اتفاق بیفتد دانشآموزان کمترین آسیب را خواهند دید.
این درحالی است که در کشورمان نبود نظارت سبب شده از خودروهایی که دیگر تولید نمیشوند نیز به عنوان سرویس مدرسه استفاده شود.
حداقل شرایط
پلیس همواره تاکید داشته که رانندگان سرویس مدارس باید شرایط خاصی داشته باشند و مدیران مدارس نیز وظیفه دارند هنگام قرارداد بستن با آنها به این نکات توجه کنند؛ اما حوادثی که سال گذشته رخ داد بیانگر این نکته است که این حداقلها از سوی اولیای مدارس جدی گرفته نمیشود، زیرا اگر غیر از این بود ماجرای تعرض راننده سرویس مدارس به دانشآموزان خبرساز نمیشد.
سرهنگ داوود قاسمیان، رئیس پلیس ترافیک شهری پلیس راهور ناجا در گفتوگو با جامجم میافزاید: رانندگان سرویس مدارس باید دستکم 23 سال سن داشته باشند، داشتن گواهی سلامت جسمی و روانی و نداشتن سوءپیشینه برخی از ویژگیهایی است که یک راننده سرویس مدرسه باید آنها را داشته باشد. آنطور که او تاکید میکند مدیران مدارس باید به اخلاق و ظاهر رانندگان نیز توجه کنند، زیرا ممکن است دانشآموزان از آنها الگوبرداری کنند. برای مثال اگر رانندهای به قوانین راهنمایی و رانندگی احترام نگذارد این رفتار به دانشآموزان نیز منتقل میشود و این مغایر با هدف آموزش و پرورش است.
ضعف در نظارت
هرسال با آغاز سال تحصیلی هشدارهایی در خصوص لزوم توجه به سرویس مدارس و ایمنسازی آنها مطرح میشود،اما این هشدارها خیلی زود به فراموشی سپرده میشود و نظارت مداوم بر فعالیت اولیای مدارس در مشغله مدیران مدارس گم میشود.
به همین دلیل کارشناسان تاکید میکنند والدین باید از طریق انجمن اولیا و مربیان بر نحوه فعالیت سرویسهای مدارس نظارت کنند. چراکه مدیران مدارس موظف هستند خودرو و رانندهای را برای جابهجایی دانشآموزان انتخاب کنند که از حداقلهایی برخوردار باشد.
صلاحیت خودرو و راننده
به نظر میرسد مشکلات اصلی والدین در استفاده از سرویس مدارس را میتوان به سه مساله نظارت، ایمنی و قیمت تقسیم کرد. این درحالی است که آموزش و پرورش با در نظر گرفتن قوانین میتواند این مشکلات را حل و فصل کند. در این بین کارشناسان تاکید دارند اگر صلاحیت خودرو و راننده سرویس مدارس جدی گرفته شود، بسیاری از مشکلات در این حوزه برطرف میشود. دکتر رضا غنیلو، عضو هیات علمی دانشگاه علوم انتظامی در این باره میگوید: با نظارت مناسب میتوان خودرو و راننده مناسبی برای سرویس مدارس در نظر گرفت و به این شکل از دغدغه والدین کم کرد. او معتقداست در این بین مدیران مدارس مسئولیت سنگینتری دارند، زیرا مدیریت و نظارت ادارات آموزش و پرورش از راه دور تشریفاتی است و نمیتواند تاثیر زیادی در این بین داشته باشد.
غنیلو ادامه میدهد: مدیر مدرسه با رانندگان سرویس یا شرکتهایی که در این خصوص فعالیت میکنند قرار داد بسته و با آنها بر سر قیمت به توافق میرسد؛ بنابراین بیشترین مسئولیت در این بین متوجه آنهاست. بنابراین مدیران مدارس باید توجه کنند خودرویی را به عنوان سرویس انتخاب کنند که معاینه فنی داشته و حداقل ده سال بیشتر از تولیدش نگذشته باشد. افزون براین آنها باید با افرادی به عنوان راننده سرویس مدارس قرارداد ببندند که سوءسابقه موثر کیفری نداشته و از نظر ظاهری نیز با ارزشهای جامعه همخوانی داشته باشند.
سلامت مالی
هزینه سرویس مدارس نیز یکی از مشکلات والدین است و آنها از این گله دارند که قیمتهای در نظر گرفته شده براساس تعرفهای مشخص نیست و هر مدرسه قیمتهای متفاوتی در این زمینه ارائه میکند.
به همین دلیل کارشناسان تاکید میکنند ادارات آموزش و پرورش با نظارت مناسب میتوانند در مشخص کردن تعرفهای مناسب تاثیرگذار باشند، زیرا درنظر گرفتن قیمتهای متفاوت در یک منطقه زمینهساز هرج و مرج شده و والدین را تشویق میکند به جای استفاده از سرویس مدارس از خودروی شخصی برای جابهجایی فرزندشان استفاده کنند؛ به همین خاطر به ترافیک و آلودگی هوا دامن میزنند.
با توجه به نظر کارشناسان باید از مسئولان آموزش و پرورش خواست با کمک گرفتن از سایر ارگانها مانند نیروی انتظامی، سازمان تاکسیرانی و شهرداریها برای هویتبخشیدن به سرویسهای مدارس تلاش کرده و به این شکل اندکی از بار دغدغههای والدین و مشکلات زیستمحیطی کلانشهرها کم کنند.
مهدی آیینی
اوقات فراغت با حرف غنی نمیشود
در این گیر ودار از معاونت جوانان وزارت ورزش و جوانان خبر رسیده که قرار است اوقات فراغت جوانان مناطق حاشیهنشین نیز غنی شود، اتفاقی که کارشناسان دربارهاش میگویند بر خلاف خوشایند بودنش نمیتوان به تاثیرگذاریاش امیدوار بود، چرا که با توجه به نبود اعتبار و امکانات در مناطق حاشیهنشین این کار فقط با تعامل جدی سازمان و نهادهای مختلف شدنی است.
18 میلیون آمار افرادی است که در حاشیه شهرها و محلات ناکارآمد شهری ساکن شدهاند و چنانچه آمار حدود 30درصدی جوانان از جمعیت کشور را به این مناطق نیز تعمیم دهیم، میتوان گفت حدود شش میلیون جوان حاشیهنشین در کشور داریم که به کمترین امکانات نیز دسترسی ندارند و نسبت به دیگر مناطق با آسیبهای اجتماعی بیشتری دست و پنچه نرم میکنند. این درحالی است که باید یادآور شد نوجوانان و جوانان تنها افرادی نیستند که نیاز به اوقات فراغت دارند.
فراغت در حاشیه
پای اوقات فراغت قرار است به مناطق حاشیهنشین نیز باز شود، این اتفاق را محسن طلاییماهانی، مدیرکل طرحهای ملی جوانان وزارت ورزش و جوانان مطرح میکند.
آن طور که او توضیح میدهد، امسال برنامه اوقات فراغت با اولویت پوشش مناطق حاشیهنشین اجرا میشود و برای بهتر انجام شدن کار قرار است سازمانهای مردم نهاد نیز در اجرا و نظارت بر آن نقش داشته باشند.
این درحالی است که کارشناسان همیشه از نبود برنامهریزی و راهکار برای غنیسازی اوقات فراغت در کشور انتقاد دارند؛ چراکه به نظر آنها وزارت ورزش و جوانان به عنوان متولی اصلی امور جوانان تاکنون نتوانسته گامی مثبت در این زمینه بردارد.
فقر اعتبار و مدیریت
به نظر میرسد هدر رفتن اوقات فراغت جوانان را نمیتوان فقط به پای وزارت ورزش و جوانان نوشت؛ زیراسازمانها و نهادهای دیگری نیز در این بین نقش دارند، اما برای آنها تنها چیزی که مهم نیست رسیدگی به امور جوانان است.
کارشناسان از این گله میکنند که تمام هم و غم وزارت ورزش و جوانان نیز مسائل ورزشی است به همین خاطر نیازهای اصلی جوانان به فراموشی سپرده شده است.
مدیرکل طرحهای ملی جوانان وزارت ورزش و جوانان درباره مشکلاتی که سبب شده مسائل جوانان حل و فصل نشود، تصریح میکند: نبود اعتبار دلیل اصلی است و این که ساختار نیز به گونهای است که سبب شده مشکلات جوانان در ورزش خلاصه شود.
افزون بر این، معاونت ساماندهی امور جوانان وزارت ورزش و جوانان ماههاست در تلاش است تا پورتال جامع اوقات فراغت را رونمایی کند تا به این شکل از موازیکاری دستگاههایی که در زمینه اوقات فراغت تلاش میکنند کاسته شود، اما به دلیل نبود اعتبار تاکنون موفق به این کار نشده است. این درحالی است که اعتبار مورد نیاز برای این کار به قدری ناچیز است که مدیرکل طرحهای ملی جوانان وزارت ورزش و جوانان تمایلی ندارد به آن اشاره کند.
نیازسنجی مبتنی بر محله
با توجه به جمعیت قابل توجه حاشیهنشین در کشور باید تمامی دستگاهها برای رفع نیازهای آنها اقدام کنند، زیرا غنیسازی اوقات فراغت در تربیت نسل خلاق و آیندهساز جامعه تاثیرگذار است.
آن طور که حسن موسویچلک، رئیس انجمن مددکاران اجتماعی کشور توضیح میدهد، برای غنیسازی اوقات فراغت جوانان حاشیهنشین نمیتوان در تهران نشست و برای آنها برنامهریزی کرد بلکه باید این مهم از طریق نیازسنجی مبتنی بر محله و شواهد انجام شود.
او تاکید میکند که برای گرفتن نتیجه مثبت، مسئولان باید در مناطق حاشیهنشین بسترسازی کنند و به خانوادهها اجازه بدهند برای رفع نیازهایشان برنامهریزی و اقدام کنند.
این درحالی است که اوقات فراغت نباید فقط جنبه سرگرمی داشته باشد، زیرا مسئولان باید به شکلی برنامهریزی کنند که اوقات فراغت جوانان و نوجوانان به پویایی،ارتقای مهارت و سلامت آنها نیز منجر شود.
ورزشزدگی مزمن
برخی کارشناسان شرایط نامناسب حوزه جوانان را ناشی از این میدانند که عملکرد وزارت ورزش و جوانان در ورزش خلاصه شده است. همایون هاشمی، عضو کمیسیون اجتماعی مجلس نیز چنین نظری دارد. او با انتقاد از عملکرد وزارت ورزش و جوانان درخصوص پرداختن به مسائل جوانان میگوید: اوقات فراغت جوانان باید به عنوان فعالیت اصلی این وزارتخانه باشد، اما اقدام صورت گرفته در این وزارتخانه تاکنون مناسب نبوده است.
آن طور که او توضیح میدهد، جوانان در کشور با مسائل و آسیبهای اجتماعی زیادی روبهرو هستند و این خطرات در مناطق حاشیه نشین بیداد میکند، به همین خاطر نیاز به توجه ویژه مسئولان دارد. به نظر هاشمی برای عملکرد بهتر این وزارتخانه باید از مدیران جوان بهره گرفته شود.
اوقات فراغت دغدغه جدی خانوادههاست،اما تاکنون در کشورمان برنامه جامعی ازسوی وزارتخانههایی مانند ورزش و جوانان و آموزش و پرورش ارائه نشده و به نظر میرسید برای رفع این نیاز که به نوعی با شیوع آسیبهای اجتماعی در بین جوانان آینده کشور بستگی دارد، سران سه قوه باید مداخله کرده وچارچوبهای لازم را مشخص کنند.
مهدی آیینی
ایست! دانشآموزان در خطرند
نه سیاهنمایی باید کرد و نه میشود بیخیال شد. حقیقت کتمان نشدنی است. سهشنبه 18 خرداد امسال، پرونده امتحانات سال 95، با مرگ خودخواسته دانشآموزی 16 ساله در سرویس بهداشتی مدرسه بسته شد و اکنون همه میدانند که او نه اولین نوجوانی است که به این ترتیب دفتر زندگیاش بسته میشود و نه آخری اما هنوز امید هست که با تحلیل علل گرایش برخی دانشآموزان به مرگ خودخواسته و اعمال روشهای پیشگیرانه اجتماعی، حوادثی از این دست در کشور متوقف شود.
محکمتر از این آمار دلیلی نمیتوان یافت؛ جمعیت13میلیون نفری دانشآموزان به تنهایی برای مهم دانستن مسائل اجتماعی کودکان و نوجوانان کافی است، زیرا اگر آنها مشق زندگی را بدرستی نیاموزند و نتوانند مسائل مربوط به سنین نوجوانی خود را حل و فصل کنند، در آینده نزدیک زیر بار مشکلات جامعه خرد خواهند شد و در نتیجه چرخهای جامعه از حرکت خواهد ایستاد، گواه جدی بودن این احساس خطر نیز خودکشی 17دانشآموز در سال تحصیلی 95_94 است.
غفلتی مرگبار
50 درصد از اختلالات روانی در کمتر از 14 سالگی شروع میشود، این آماری است که باید مورد توجه مسئولان و مدیران نظام آموزشی کشور باشد، اما پرواضح است که به فراموشی سپرده شده، این را از نبود مشاوران روانشناسی در مدارس میتوان نتیجه گرفت، زیرا این روزها مدارس و دانشآموزان گرفتار دور باطل رقابتی شدهاند که در آن همه چیز با نمره سنجیده میشود.
حبیبالله مسعودیفرید، معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور نیز این غفلت را تائید میکند و از این میگوید که در نظام آموزشی کشور جای مشاوران و مددکاران خالی است.
اغلب کارشناسان از این گله میکنند که اولیای مدارس فقط از مشاوران تحصیلی استفاده میکنند به همین خاطر مشکلات روحی و روانی دانشآموزان زمانی فاش میشود که کار از کار گذشته و پیکر بیجان آنها در جایی مانند سرویس بهداشتی مدرسه پیدا میشود.
لزوم تقویت باورهای دینی
مسعود ثقفی، سخنگوی آموزش و پرورش شهر تهران نیز در گفتوگو با جامجم از این میگوید که مقوله خودکشی مساله بسیار پیچیده روانشناسی است و به عوامل متعددی بستگی دارد؛ چراکه به نظر کارشناسان حتی مساله ژنتیک نیز در آن نقش دارد، بنابراین درخصوص دلایل خودکشیهای اخیر نمیتوان به شکل دقیق نظر داد. او البته به خانوادهها یادآور میشود که باید مراقب باشند تا فرزندانشان جذب گروههای آسیبزا مانند فرقههای مربوط به عرفانهای کاذب و نوظهور نشوند، علاوه بر این به نظر ثقفی مهمترین عامل بازدارنده از تمایل به خودکشی، تقویت باورهای دینی در نوجوانان است؛ زیرا انسانی که به خدا و معاد اعتقاد داشته باشد، هرگز چنین انتخابی نخواهد کرد.
معلمان احوال نمیپرسند
کارشناسان از مدارس به عنوان گلوگاهی برای شناسایی مشکلات روحی و روانی دانشآموزان یاد میکنند. آن طور که مسعودی فرید توضیح میدهد، دانشآموزی که قصد خودکشی دارد از حدود سه ماه پیش از عملی کردن تصمیم خود نشانههایی را از خود بروز میدهد که میتوان از روی آنها به مشکل نوجوان پی برد، این درحالی است که در مدارس کشورمان چنین متخصصی وجود ندارد. به نظر میرسد برای کنترل مسائل روحی و روانی دانشآموزان باید برای هر دانشآموز پرونده سلامت روان تشکیل داد.
خوراک مغز بچهها چیست؟
روانشناسان اعتقاد دارند بسته فرهنگی که هر نوجوان استفاده میکند، بر تصمیمات مهمش در زندگی اثر دارد. منظور از بسته فرهنگی، مجموعه کتابها، متنهای فضای مجازی، تصاویر و فیلمهای کوتاه و بلندی است که از آنها استفاده میکند. افرادی مثل فریده دوکانهای فرد، استاد دانشگاه و مشاور که در گفتوگو با ما هشدار میدهد خانوادهها باید بدانند فرزندانشان چه کتابهایی میخوانند، در فضای مجازی با چه جور آدمهایی در ارتباط هستند، در چه گروههایی عضویت دارند و چه فیلمهایی میبینند.
او تاکید میکند که برخی فیلمهای کوتاه و متون که اخیرا در فضای مجازی منتشر میشود، نحوه خودکشی را به نوجوانها و جوانها آموزش میدهد و حتی کتابهایی در بازار وجود دارد که در ذهن مخاطبش زندگی را بیارزش و خودکشی را عملی عادی جلوه میدهد. علاوه بر این چیزی که این روانشناس را نگران میکند، فرقههایی با آموزههای پوچگرایانه است که نشاط را از نوجوانها میگیرد و اخیرا برخی دانشآموزان پنهانی به عضویت آنها درمیآیند چون نوجوانها هنوز تجربه اجتماعی کاملی ندارند و گرایش به گروهها و فرقههای عجیب و غریب ممکن است برای آنها لذتبخش باشد در حالی که زندگیشان را تحت تاثیر قرار میدهد.
والدین غافلند
معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور از غفلت والدین نیز به عنوان علت دیگر بحرانی شدن مشکلات روحی و روانی دانشآموزان یاد میکند. او میگوید: در خانوادههایی که نوجوان تحقیر شده و مورد تبعیض قرار میگیرد، دچار اضطراب و افسردگی شده و ارتباط خود را با والدین قطع میکند به همین خاطر در معرض آسیب بیشتری قرار میگیرد. بنابراین به نظر میرسد برای رفع این مشکل باید شیوه درست فرزندپروری را نیز به والدین آموزش داد.
اقدام مشابه و مرگبار
مساله دیگری که در این بین نباید از یاد برد، یادگیری اجتماعی از سوی نوجوانان و کودکان است به همین دلیل کارشناسان هشدار میدهند مسائلی مانند خودکشی را نباید به شکلی مطرح کرد که برخی نوجوانان که زمینه اقدام به خودکشی را دارند در تصمیم خود جدیتر شوند. در این بین رسانهها نیز نباید این مساله را به شکلی انعکاس دهند که نتیجه معکوس داشته باشد.
آن طور که مسعودیفرید میگوید، در چنین مواردی بهتر است خانوادههایی که فرزندشان را از دست دادهاند از برگزاری مراسم مجلل خودداری کنند؛ چراکه ممکن است نوجوانی که از سوی خانوادهاش حمایت نمیشود به این فکر بیفتد که با اقدامی مشابه نظر افراد دیگر را به خود جلب کند.
جدایی فرد از جامعه
اغلب جامعهشناسان معتقدند در افرادی که ارتباط تنگاتنگی با قومیت، جامعه یا مذهب دارند خودکشی کمتر دیده میشود،اما در مقابل افرادی که خود را رها شده میدانند، تمایل بیشتری به خودکشی دارند.
علیرضا کرمانی، پژوهشگر جامعه شناسی کودک توضیح میدهد: جوامع کودکان و نوجوانان محدود به مدرسه و خانواده میشود به همین دلیل کودکانی که خانواده نابسامانی دارند یا نظام مدرسه شان از هم گسیخته است آسیبپذیرتر هستند،زیرا اگر مدارس اجتماعمحور نباشد دانشآموزان در آن احساس میکنند شان و حرمت شان حفظ نمیشود به همین دلیل احساس تنهایی میکنند.
کرمانی تصریح میکند: نظام آموزشی اکنون یکطرفه و اقتدار گراست و قدرت در آن بدرستی تقسیم نشده به شکلی که اکنون معلم در بالای کلاس میایستد و تمامی دانشآموزان در طرف دیگر قرار میگیرند.
با توجه به اظهارنظرهای کارشناسان باید هشدار داد برای کاهش تمایل نوجوان به خودکشی باید تغییر بنیادین در نظام آموزشی کشور ایجاد کرد و همراه با آن برای ارائه آموزش فرزندپروری به والدین کوشید.
نوجوانان در میدان مین آسیبهای اجتماعی
اکنون شرایط به گونهای است که نادر منصورکیایی، مدیرکل دفتر مراقبت در برابر آسیبهای اجتماعی وزارت آموزش و پرورش از رفتارهای پرخطر، اختلالهای بهداشت روان، اختلالات خانوادگی، انحرافات اخلاقی، اختلالات تحصیلی، اختلالات فرهنگی و بزهکاریها بهعنوان هفت عامل مخاطرهآمیز و تهدیدکننده دانشآموزان در مدارس یاد میکند.
هرچند آن طور که فارس گزارش داده آموزش و پرورش برای رفع این آسیبها تمرکز خود را بر پیشگیری از رفتارهای پرخطر قرار داده، اما باید تاکید کرد کارشناسان بر این باورند تا زمانی که به شکل جدی برای حل این مسائل قدمی بر داشته نشود و نظام آموزشی کشور با هدف بر طرف شدن آنها تغییر نکند، نباید امیدی به حل این مسائل داشت.
جای خالی برنامهریزی جامع
دکتر روزبه کردونی، مدیرکل آسیبهای اجتماعی وزارت رفاه باور دارد که پذیرش وجود این مخاطرات و معرفی آنها به مردم یک گام مثبت رو به جلوست که جای قدردانی دارد، اما کافی نیست؛ چون برای مقابله با آسیبهای اجتماعی باید از مرحله شناسایی عوامل مخاطرهآمیز و حساسیتزایی درباره آنها رد شویم و به مرحله ارائه راهکار و تعیین سیاستهای مدون برای مواجهه با تهدیدها برسیم.
این پژوهشگر حوزه آسیبهای اجتماعی به ما میگوید: اکنون نوبت سیاستگذاری و تعیین نقش و مسئولیت برای مردم و سازمانها و نهادهاست. ما برای مراقبت از دانشآموزان در برابر آسیبهای اجتماعی به همکاری همه بخشهای جامعه نیاز داریم و صرفا با دستور و بخشنامه نمیشود آن را عملی کرد.
کردونی تاکید دارد که اگر قرار است آموزشهای پیشگیرانه را در برابر عوامل تهدیدکننده دانشآموزان آغاز کنیم باید از سن بسیار پایین حتی پیش دبستانی ارائه اطلاعات قابل درک و کنترل شده را به کودکان آغاز کنیم.
مدیرکل دفتر آسیبهای اجتماعی وزارت رفاه برای اثبات اهمیت آموزش در سن پایین، آمارهایی از تحقیقات بینالمللی رو میکند که نشان میدهد کودکانی که مهارتهای زندگی و شیوههای مراقبت از خود در برابر آسیبهای اجتماعی را میآموزند، 30 تا 40 درصد کمتر از همسنهایی که آموزش ندیدهاند در بزرگسالی مرتکب رفتارهای پرخطر و بزه میشوند.
صورت مساله را پاک نکنیم
علیرضا کرمانی، جامعهشناس و پژوهشگر در گفتوگو با جامجم از مسائلی پرده برمیدارد که تاکنون در کشورمان جدی گرفته نشده به همین خاطر قربانیان زیادی گرفته است. او میگوید بسیاری از خانوادهها و نوجوانان به دلیل مصرف مواد مخدر یا رفتارهای جنسی دچار مشکل میشوند، اما هنوز راهکار و برنامه مشخصی برای پیشگیری از آنها ارائه نمیشود، چون این مسائل تابوی اجتماعی محسوب می شود.
نوجوانان توانا نمیشوند مگر …
در این بین نباید از یاد برد که دم زدن از مشکلاتی که نوجوانان دچار آن شدهاند به تنهایی گرهی از کلاف سردرگم مسائل آنها باز نمیکند، به همین خاطر باید از نقاط ضعفی که سبب شده عوامل مخاطرهآمیز زیادی این روزها نوجوانان را تهدید میکند نیز نام برد و دراین بین کارشناسان از نپرداختن به مهارتهای اصلی زندگی بهعنوان بزرگترین نقطه ضعف نظام آموزشی کشور یاد میکنند.
مهدی حاجاسماعیلی، مشاور خانواده با صراحت از این یاد میکند که پیشگیریهای اولیه دراین حوزه به فراموشی سپرده شده است.
او تاکید میکند: مساله عمدهای که در این بین وجود دارد و نسبت به آن غفلت شده، این است که آموزش و پرورش باید از دوران دبستان روی پرورش هوش هیجانی ـ اجتماعی کودکان سرمایهگذاری کند.
آنچه آقای روانشناس از آن به عنوان هوش هیجانی ـ اجتماعی یاد میکند، در واقع مجموعهای از مهارتهایی است که شخص با آموزش و فراگرفتن آنها میتواند در موقعیتهای مختلف و هنگام مواجهه با هیجانات، مسائل را بدرستی مدیریت و حل کند.
این مهارتها شامل ارتباطات اجتماعی، خودشناسی، کنترل خشم، کنترل استرس، حل مساله، اعتماد به نفس، تصمیمگیری، شادابی و واقعبینی است.
حاجاسماعیلی عنوان میکند: بین فراگرفتن این مهارتهای زندگی با سلامت روان و موفقیت نوجوانان رابطه مستقیمی وجود دارد؛ بنابراین آموزش و پرورش باید برای آموزش این مهارتها به کودکان و نوجوانان رویکرد مناسبی در پیش بگیرد.
در این بین باید خاطرنشان کرد، همان طور که در مدارس به کودکان توانایی حل مسائل ریاضی ارائه میشود باید آنها را برای حل مسائلی که در زندگی وجود دارد نیز آماده کرد؛ زیرا علت این که برخی نوجوانان رفتارهای پرخطر از خود نشان میدهند چیزی نیست جز این که آنها روش حل مساله و کنترل خشم را فرا نگرفتهاند.
علاوه بر این سیستم نادرست آموزشی کشور سبب از بین رفتن اعتماد به نفس کودکان نیز میشود؛ چرا که این روزها بسیاری از مدارس به گونهای مدیریت میشوند که در آنها رقابت حرف اول و آخر را میزند و پرداختن به مسائل زندگی در آنها به فراموشی سپرده شده، به همین خاطر کودکان زیادی اعتماد به نفسشان را از دست میدهند. بنابراین چنانچه عزم آموزش و پرورش برای نجات نوجوانان ازاین مسائل جدی است و نمیخواهند تلاش شان فقط به هشدار خلاصه شود، باید تغییر را از خود و نظام آموزش در کشور شروع کنند.
دانشآموزان نیازمند، چشم بهراه جشن عاطفهها
12 روز از آغاز سال تحصیلی و ماه مهر میگذرد، اما هنوز مهر نیکوکاران آن طور که باید و شاید شامل حال دانشآموزان نیازمند کشور نشده و باری از روی دوش خانوادههای نیازمند برنداشته است، به همین علت دانشآموزان بیبضاعت برای حاضر شدن در کلاس درس هنوز مشکلاتی دارند که برای خیلیها شاید قابل درک نباشد.
برای نمونه در روزهایی که لباس و دفتر بیشتر دانش آموزان از نو بودن برق می زند، دانش آموزان نیازمند باید با لباس های نیم دار و نوشت افزار نامناسبی به مدرسه رفته و درس هایشان را در برگه های چرکنویس باقی مانده از سال گذشته یادداشت کنند به این امید که روزی دفتر نو به دستشان می رسد.
این درحالی است که تعداد کودکان نیازمند کشور نیز قابل توجه است، زیرا براساس آماری که سال گذشته کمیته امداد امام خمینی منتشر کرد بیش از یک میلیون و400 هزار دانش آموز نیازمند در کشور شناسایی شده اند، نکته اینجاست که فقط نیمی از آنها تحت پوشش کمیته امداد قرار دارند و می توانند از کمک های این سازمان بهره ببرند، از وضع کودکان نیازمندی که تاکنون شناسایی نشده اند و دلایل آن که بگذریم باید گفت سیاست های وزارتخانه هایی مانند آموزش و پرورش نیز در قبال کودکان نیازمند آنقدر جدی نیست که آنها بتوانند بموقع از کمک های نیکوکاران استفاده کنند،زیرا برخلاف سال های گذشته که جشن عاطفه ها تا دهم مهرماه برگزار می شد، امسال تاکنون این جشن برگزار نشده و مسئولان کمیته امداد علت به تاخیر افتادن آن را آماده نبودن آموزش و پرورش اعلام کرده و خبر داده اند که این جشن در شانزدهم و هجدهم مهر در سراسر کشور برگزار می شود.
نکته اینجاست که آمادگی برای جشنی که صدها هزار نفر از نیازمندان به آن چشم امید دوخته اند، باید از اولویت های وزارت آموزش و پرورش و کمیته امداد امام خمینی باشد، زیرا زمانی که این جشن اواخر مهرماه به پایان برسد در خوشبینانه ترین حالت کمک های مردمی زمانی به دست کودکان نیازمند می رسد که یک ماه از شروع سال تحصیلی گذشته است، این درحالی است که چنانچه مسئولان نمی توانند این جشن را قبل از سال تحصیلی برگزار کنند، دست کم با برنامه ریزی دقیق و بهره بردن از توان سازمان های مردم نهاد می توانند آن را همزمان با آغاز سال تحصیلی برگزار کرده و از شور و حال خانواده ها نیز برای کمک به افراد نیازمند بیشترین بهره را ببرند.
مهدی آیینی – گروه جامعه
مديران ناکار آمد محصول رقابت افراطي مدارس
بين دفتر و کتاب يا درس و مشقهاي اجباري گم شدهاند،تمام فکر و ذکرشان درس شده چيزي که تاب و توان آنها را گرفته و نميگذارد به چيز ديگري فکر کنند،حتي کودکي يا نوجوانيشان؛ اين حکايت اين روزهاي خيلي از دانش آموزان ايراني است که با چهره هاي زرد و خسته در اتاق هايشان مشغول درس خواندن هستند، بخصوص آنهايي که فاصله زيادي با کنکور ندارند.ماجرا از اين قرار است که برخي از مدارس آنقدر به دانش آموزان فشار ميآورند که آنها تمام آينده خود را در موفقيت در کنکور مي بينند.نکته اينجاست که تعدادي از مسئولان مدارس هدفشان موفقيت دانش آموزان نيست،بلکه آنها فقط به اين فکر ميکنند که رتبههاي يک يا دو رقمي دانش آموزان ميتواند براي آنها حکم جلب دانش آموز بيشتر را داشته باشد. در واقع موفقيت تحصيلي دانش آموزان براي آنها حکم درآمد بيشتر را پيدا کرده و آنها براي رسيدن به اين هدف از کنکور و يا حتي آزمونهاي معمولي براي دانشآموزان غول بي شاخ و دمي ميسازند که سبب مي شود نوجوانان از مسير طبيعي زندگي شان فاصله بگيرند.اين درحالي است که متاسفانه بيشتر خانوادهها نيز براحتي تحت تاثير اين جنجال مدارس و موسسه هاي آموزشي قرار گرفته و عرصه را هرچه بيشتر بر نوجوانان تنگ ميکنند تا آنجا که تعطيلات نوروزي براي چنين نوجواناني کاملا بيمعني مي شود و يا کم نيستند خانوادههايي که با نزديک شدن به کنکور رفت وآمد خود را با بستگانشان قطع ميکنند تا فرزندشان فقط درس بخواند. نتيجه اين فشارهاي افراطي به نوجوانان در نگاه اول شايد سبب شود آنها با رتبههاي خوب در دانشگاه هاي معتبر قبول شده و در نهايت به عنوان مدير در سازمانهاي مختلف کشور مشغول به کار شوند،اما نکته اينجاست که مديراني که به اين شکل ترتيب ميشوند، باري از روي دوش کشور بر نميدارند، زيرا آنها درک درستي از دغدغه کارمندان خود ندارند و يا دست کم آنطور که بايد و شايد با مشکلات شان آشنا نيستند، براي نمونه کارمند خوب از ديدگاه آنها شخصي که در طول سال کمترين مرخصي را بگيرد،ولي نبايد فراموش کرد شخصي که در دوران کودکي در کنار خانواده خود روابط اجتماعي را نياموخته باشد به طور حتم نميتواند مدير يا حتي کارمند موفقي باشد.به همين دليل اکنون که بيشتر خانواده ها خود را براي تعطيلات نوروزي آماده مي کنند بايد به مسئولان آموزش پرورش،مديران مدارس و والدين نوجوانان گوشزد کرد که در کنار درس و مشق دانش آموزان کمي هم به فکر نيازهاي عاطفي و اجتماعي آنها باشند.
مهدي آييني/گروه جامعه
صدای زنگ ورزش جان ندارد
مهدی آیینی/جام جم- پایش که بیفتد مسئولان آموزش و پرورش میتوانند ساعتها درباره فواید ورزش سخنرانی کرده و مقالههای چند صفحهای در این باره بنویسند، اما طبق بررسیهای انجام شده حدود نیمی از مدارس کشور زنگ ورزش را جدی نمیگیرند؛ بنابراین اگر از دانش آموزان درباره زنگ ورزش مدارس بپرسید خواهید شنید که مسئولان مدارس به این نیاز دانش آموزان آن طور که باید و شاید، نپرداختهاند. برای نمونه در خوشبینانه ترین حالت در مدارس دولتی خبری از امکانات ورزشی مناسب نیست یا برخی از معلمان تعهد لازم نسبت به این موضوع را ندارند، به همین دلیل این زنگ برای دانش آموزان به زمان بطالت تبدیل شده است.
جالب اینجاست که این ماجرا در مدارس غیرانتفاعی بغرنج تر می شود، زیرا این مدرسه ها حیاط و محوطه ای برای ورزش ندارد و آنهایی هم که حیاط دارد به دلیل کوچک بودن آن ناچار عطای ورزش را به لقایش می بخشند.
در تائید این ماجرا روز گذشته قائم مقام معاون بهداشتی وزارت بهداشت به فـارس گفـت، ساعت های ورزش در ۴۲ درصد مدارس کشور بویژه مدارس روستایی و پسرانه جدی گرفته نمی شود.
افزون بر این باید هشدار داد که فقط ۱۲ درصد دانش آموزان به طور منظم در طول هفته در کلاس ورزش حاضر می شوند، به همین دلیل می توان ادعا کرد خانواده ها نیز برنامه های ورزشی فرزندان خود را جدی نمی گیرند.
از این گذشته رئیس دفتر بهبود تغذیه وزارت بهداشت نیز معتقد است که 17 تا ۱۸ درصد دانش آموزان اضافه وزن دارند.
جدی گرفته نشدن ورزش و تحرک سبب بالا رفتن آمارهای بد دیگری نیز در کشور شده است، برای نمونه براساس آمار سازمان ثبت احوال علت مرگ 58 درصد از فوت های سال گذشته بیمارهای قلبی و عروقی بوده است.
علاوه براین می توان به شیوع بیماری های غیرواگیر مانند دیابت و فشار خون نیز اشاره کرد که ورزش می تواند در پایین آوردن آنها نقش مهمی داشته باشد.
اگر این آمار ها را در کنار یکدیگر قرار دهیم به این نتیجه می رسیم که برای تغییر سبک زندگی و کاستن از هزینه هایی که این بیماری ها به جامعه تحمیل می کند، باید سیاست های آموزشی را تغییر داد.