آخرین خبرها
خانه / گزارش (برگ 24)

بایگانی دسته بندی ها : گزارش

اشتراک به خبردهی

جان محیط‌بان حراج

زخمی شدن ۴ محیط‌بان در یک ماه گذشته از شرایط نامساعد محیط‌بانان خبر می‌دهد

سه نفر از محیط‌بانان پارک ملی دز بر اثر تیراندازی متخلفان صید ماهی مجروح شدند تا آمار محیط‌بانان مجروح امسال در حالی که حدود یک ماه از آن را پشت سر گذاشته‌ایم به چهار نفر برسد و این مساله را یادآور شود که هنوز اقدامات کافی برای حفظ جان محیط‌بانان صورت نگرفته است.

۹ روز پیش بود که خبر رسید ۱۵۰۰ جلیقه ضدگلوله میان محیط‌بانان توزیع شده است تا این تجهیزات حافظ جانشان باشد؛ اما یکی از محیط‌بانان آبادانی به گزارشگران سبز می‌گوید این جلیقه‌ها تا اهواز رسید، ولی هنوز به دست محیط‌بانان آبادانی نرسیده است.

از سوی دیگر زخمی شدن چهار محیط‌بان در نخستین ماه از سال ۹۷ نشان می‌دهد حمایت از محیط‌بانان به آن سادگی‌ها که تصور می‌شود نیست.

شاید تصویب لایحه حمایت از محیط‌بانان و جنگلبانان چاره کار باشد و شاید افزایش سطح آگاهی‌های جامعه بتواند خشونتی را که علیه حافظان طبیعت ایران شکل گرفته کمتر کند اما آنچه مسلم است امروز در نقطه مطلوبی قرار نداریم و تکیه صرف به توزیع تجهیزات حفاظتی نظیر جلیقه ضد گلوله نمی‌تواند جان محیط‌بانان را حفظ کند.

صبح دیروز رضا قبانچی، مهدی قاسمی و مرتضی تفاخ محیط‌بانان پارک ملی دز خوزستان در جریان درگیری مسلحانه با شکارچیان غیرمجاز هدف گلوله سلاح جنگی قرار گرفتند و مجروح شدند.

این سه محیط‌بان تنها مجروحان سال جدید نبودند. ۳۰ فروردین هم محمد موحدی‌کیا، مسئول منطقه حفاظت‌شده سفیدکوه خرم‎آباد لرستان با تبر هدف حمله سه متخلف قرار گرفت.

به نظر می‌رسد حافظان طبیعت ایران، سال خونباری را در پیش رو خواهند داشت، اما آنها هنوز در انتظار تصویب قوانین حمایتی مرتبط در مجلس شورای اسلامی هستند.

جمشید محبت‌خانی، فرمانده یگان حفاظت محیط زیست در گفت‌وگو با ‌گزارشگران سبز از مسکوت ماندن لایحه حمایت از محیط بانان در کمیسیون قضایی مجلس شورای اسلامی خبر می‌دهد.

محبت‌خانی در پاسخ به سوال گزارشگران سبز درباره اهمیت تصویب این قانون برای حفظ جان محیط‌بانان با دلخوری می‌گوید: بارها از مجلس درخواست شده این لایحه حمایتی را به تصویب برسانند، اما فعلا این کار انجام نشده و مجلس باید پاسخگو باشد که چرا این لایحه تصویب نشده است.

او تعداد شهدا و مجروحان سال ۹۶ را ۹ مجروح و یک شهید اعلام می‌کند و ادامه می‌دهد: مجروحیت‌های سال گذشته، منجر به نقص عضو نشده است.

وقتی از فرمانده یگان حفاظت محیط‌ زیست درباره توزیع جلیقه‌های ضدگلوله و اثر آن بر حفظ سلامت محیط‌بانان سوال می‌شود، او توزیع این تجهیزات را برای حفظ جان محیط‌بانان بسیار موثر می‌داند.

آموزش، بهتر از جلیقه ضدگلوله

شغل محیط‌بانی، شغلی توام با عشق است. گاهی محیط‌بانانی که حتی در تعطیلات هستند، در برخورد با متخلفان نمی‌توانند سکوت کنند و به آنها تذکر می‌دهند مانع بروز تخلف در محیط‌زیست شوند و گاهی این تذکرات هم منجر به بروز حادثه برای محیط‌بانان شده است.

اما فرمانده یگان حفاظت محیط‌ زیست می‌گوید: محیط‌بانان نباید خارج از شیفت با متخلفان درگیر شوند. برخورد با آنها وظیفه افرادی است که در حال خدمت هستند‌.

او می‌گوید: جلیقه ضدگلوله به تعداد محیط‌بانانی که در شیفت هستند، تهیه شده و افرادی که شیفت آنها به اتمام می‌رسد، باید این جلیقه‌ها را به نفر بعدی تحویل دهند.

آن طور که محبت‌خانی می‌گوید این جلیقه‌ها در سراسر کشور توزیع شده است، اما هادی جلالی محیط‌بان آبادانی از درگیری با شکارچیان متخلف ۹۶ ساچمه در بدن دارد، در گفت‌وگو با گزارشگران سبز عنوان می‌کند: جلیقه ضدگلوله هنوز به دست ما نرسیده است؛ اما شنیده‌ام در بین اهوازی‌ها توزیع شده است.

به گفته او جلیقه ضدگلوله در حفظ جان محیط‌بانان اثر دارد اما آموزش، بهتر از این جلیقه‌هاست و بهتر است برای آموزش شکارچیان نیز مانند محیط‌‌بانان وقت گذاشت.

در کمیسیون خاک می‌خورد

اگرچه آموزش و افزایش سطح آگاهی در بهبود شرایط محیط‌بانان بی‌تاثیر نیست، اما وجود قانون مناسب برای حمایت از محیط‌بانان را هم نباید از نظر دور داشت.

این قانون به گفته فرمانده یگان حفاظت سازمان حفاظت محیط زیست در کمیسیون قضایی مجلس شورای اسلامی در انتظار تصویب است.

از جلال محمودزاده، نایب‌رئیس اول کمیسیون کشاورزی درباره دلایل مطرح نشدن لایحه حمایت از محیط‌بانان و جنگلبانان در صحن علنی مجلس سوال می‌کنیم.

او به گزارشگران سبز می‌گوید: ما سال گذشته لایحه را در کمیسیون کشاورزی تصویب کردیم، اما کمیسیون تخصصی بررسی نهایی این لایحه، کمیسیون قضایی است. متاسفانه این کمیسیون، لایحه را در نوبت بررسی قرار داده است، در حالی که با توجه به اهمیت موضوع، باید این لایحه را در اولویت قرار می‌داد.

او ادامه می‌دهد: با توجه به وضعیت حاد پرسنل محیط زیست و منابع طبیعی و با توجه به این که در حال حاضر تعداد پرسنل منابع طبیعی و محیط زیست اندک است و بیشتر پست‌های سازمانی در این دو مجموعه خالی است، همچنین تعداد نیروهای موجود جوابگوی حفاظت از عرصه گسترده محیط زیست و منابع طبیعی کشور نیست، در لایحه حمایت از محیط بانان و جنگلبانان علاوه بر فراهم کردن شرایط جذب نیروی جدید، بحث تامین جانی این نیروها نیز مد نظر قرار گرفت.

به گفته محمودزاده افزایش حقوق، بهبود حق ماموریت همچنین بحث جانباز و شهید محسوب شدن محیط‌بانان و جنگلبانان در این لایحه دیده شده است.

آن طور که او می‌گوید باید کمیسیون قضایی مجلس، موضوع تصویب این لایحه را پیگیری کند تا پس از تصویب در صحن علنی مجلس، لایحه به سراسر کشور ابلاغ شود.

لیلا مرگن

به زمین پلاستیکی نزدیک می‌شوید!

دوم اردیبهشت دیگری رسید تا باز هم حفاظت از زمین را پاس بداریم. مردم سراسر جهان در ۲۲ آوریل، به داشتن زمین پاک توجه می‌کنند. این بار سازمان ملل، شعار پایان آلودگی پلاستیکی را برای روز جهانی زمین پاک – که با هدف جلب توجه مردم به جلوگیری از تخریب زمین و راهکارهای حفاظت از آن تعریف شده – انتخاب کرده است.
در ایران هم شعار «نه به کیسه‌های پلاستیکی» برای این روز جهانی برگزیده شده است. چرا که ما ایرانیان هم بی‌رویه از کیسه‌های پلاستیکی استفاده می‌کنیم و همین رفتار غلط، منجر شده سراسر ایران به تصرف کوه‌هایی از کیسه‌های پلاستیکی درآید. حاشیه جاده‌ها با بقایای زباله‌های پلاستیکی ما فرش شود و نفس گیاهان و جانوران این سرزمین، به دلیل این رفتار غلط ما تنگ شود. روز جهانی زمین پاک به ما یادآوری می‌کند باید با سرزمین خود و سایر زیستمندان این کره خاکی، مهربان‌تر باشیم.

آلودگی‌های پلاستیکی کره زمین به نقاط خطرناکی نزدیک می‌شودهمین روزهاست که ساکنان زمین در انبوهی از زباله‌های پلاستیکی غرق شوندبخش‌هایی از اقیانوس آرام توسط پلاستیک‌ها اشغال شده و ردپای این ماده دست ساز بشر که به شیوه شیمیایی از زغال سنگ، گاز طبیعی، سنگ آهک، نفت، نمک و آب به دست می‌آید در اقیانوس منجمد شمالی هم پیدا شده استافزایش حجم زباله‌های پلاستیکی معضلی جهانی استبه همین دلیل سازمان ملل شعار روز جهانی زمین ۲۰۱۸ را پایان آلودگی پلاستیکی اعلام کرده استدر ایران هم این روز با شعار نه به کیسه‌های پلاستیکی برگزار می‌شود تا شاید فرصتی باشد مردم بیشتر به سنت‌های گذشته خود باز گردند و به جای استفاده از کیسه‌های پلاستیکی یکبار مصرف، زنبیل‌ها را برای خرید همراه داشته باشند تا سرانه مصرف پلاستیک در ایران کاهش یابد.

اما آیا بشر باید در انتظار پیشرفت فناوری برای حل معضل پلاستیک باشد یا این که ناگزیر به تغییر رویکردهای خود استسعید متصدی، معاون پیشین محیط‌های انسانی سازمان حفاظت محیط زیست در این باره به‌ گزارشگران سبز می‌گوید: بشر برای داشتن محیط زیستی سالم‌تر باید رویکردهای خود را تغییر دهد، زیرا پلاستیک صدها سال تجزیه نمی‌شوند و این ترکیبات زایایی خاک سرزمین را از بین می‌برند.

او ادامه می‌دهد: پلاستیک‌هایی که به طرز بی‌رویه‌ای مصرف و رها می‌شود، اگر به قطعات ریزتری تبدیل شوند، ممکن است وارد چرخه زندگی ما بشوند و سلامت ما را دچار اشکال کنندنمونه آن را در اقیانوس‌ها و دریاها می‌بینیم که قطعات ریز پلاستیک وارد بدن آبزیان و در نهایت انسان می‌شوند.

اصلاح فرهنگ، ضروری است

پلاستیک‌هایی که به گفته متصدی تبدیل شدن آنها به قطعات ریز سلامت انسان را به خطر می‌اندازد چطور تا این حد مورد اقبال عمومی استچرا مردم هیچ گاه به تبعات مصرف پلاستیک فکر نمی‎کنند و مصرف این ماده در ایران تا این حد بالاستهومان لیاقتی، عضو هیات علمی پژوهشکده علوم محیطی دانشگاه شهید بهشتی در این باره  می‌گوید: تولید پلاستیک رابطه مستقیم با فرهنگ مصرف ما داردباید این مساله اصلاح و زمینه‌هایی ایجاد شود که از لحاظ اقتصادی استفاده از پلاستیک برای مردم به‌صرفه نباشد.

او عنوان می‌کند: در اروپا برای استفاده از کیسه‌های پلاستیکی، مالیات خاصی وضع شده است؛ بنابراین در درجه اول باید فرهنگسازی انجام دهیم و در مرحله بعد، اهرم‌های اقتصادی درست برای کمتر مصرف کردن پلاستیک به کار گرفته شود.

لیاقتی درباره اهرم‌های اقتصادی که می‌توان برای کنترل مصرف به کار گرفت، چنین می‌گوید: باید اعلام شود کسی که کیسه پلاستیکی استفاده می‌کند به یک طریق اقتصادی شامل مالیات، جریمه یا هرچیزی که نام آن را می‌گذاریم، هزینه تحمیلی مصرف این ماده به طبیعت را پرداخت کنداین مساله بتدریج باعث تغییر رفتار مردم می‌شود، زیرا مردم نمی‌دانند این پلاستیک باعث بسیاری از مشکلات روی کره زمین می‌شود، بخصوص در کشور ما مصرف بیش از حد پلاستیک مشکلات عدیده‌ای به‌وجود می‌آوردما در ایران با مصرف بیش از حد پلاستیک مرتب کوه‌های پلاستیک ایجاد می‌کنیم.تجزیه پلاستیک چند صد سال طول می‌کشد و باقی ماندن این مواد در طبیعت برای حیات کره زمین مشکل ایجاد می‌کند.

به اعتقاد او اقداماتی در ایران برای کاهش مصرف پلاستیک انجام شده است، اما این اقدامات کافی نبوده است.

دسترسی راحت، اما مرگبار

آمارهای مختلفی درباره میزان مصرف پلاستیک در ایران اعلام می‌شودبرخی ایران را جزو ده کشور اول مصرف‌کننده پلاستیک به عنوان ترکیبی دیر تجزیه‌پذیر می‌دانند و گروهی هم مصرف کیسه پلاستیکی هر خانوار ایرانی را روزانه بین پنج تا هفت کیسه پلاستیکی اعلام می‌کنندسعید متصدی، معاون پیشین محیط زیست انسانی نیز تاکید می‌کند ایران بیشتر از سایر کشورهای جهان پلاستیک مصرف می‌کندهمچنین ۵۰ درصد کیسه‌های پلاستیکی که در اختیار افراد قرار می‌گیرد یکبار مصرف هستند.

او می‌گوید: گاهی مصرف پلاستیک اجتناب‌ناپذیر است اما امروز، ایران درگیر بلایی به نام مصرف بی‌رویه کیسه پلاستیکی استزیرا در کشور به طرز وحشتناکی از پلاستیک و محصولات یکبار مصرف در منازل و هنگام مهمانی‌ها استفاده می‌شود که این رفتار با سنت، فرهنگ و اصول حفاظت محیط زیست سازگاری ندارد.

متصدی درباره دلایل مصرف پلاستیک در ایران بیان می‌کند: گاهی نبود آگاهی مردم و این‌که نمی‌دانند مصرف این ترکیبات چه زیان‌هایی دارد، سبب می‌شود مردم بیش از حد پلاستیک مصرف کنندبرای حل این مشکل باید به سمت فرهنگسازی حرکت کنیم تا نگرش مردم اصلاح شودما با کمبود منابعی نظیر آب و خاک روبه‌رو هستیم و مصرف بیش از حد زباله به آلودگی این منابع منتهی می‌شود.

او سهولت دسترسی به مواد و کیسه‌های پلاستیکی را عامل دیگری می‌داند که منجر به مصرف بیش از حد شده است.به اعتقاد معاون سابق محیط زیست انسانی سازمان حفاظت محیط زیست امروز در فروشگاه‌های بزرگ کیسه پلاستیکی رایگان در اختیار مردم قرار می‌گیردیک خرید کوچک مثل یک بسته آدامس به جای انتقال به کیف و جیب افراد در کیسه‌های پلاستیکی قرار داده می‌شود و این مساله مصرف کیسه پلاستیک را افزایش می‌دهددر حالی که باید عرضه کیسه‌های پلاستیکی تابع شرایط بازار و قیمت شود و هر کسی کیسه پلاستیکی استفاده می‌کند، بهای مستقیم آن را بپردازد.

آن طور که متصدی می‌گوید بهای غیر‌مستقیم مصرف پلاستیک برای طبیعت بسیار زیاد است، زیرا رها شدن پلاستیک خسارات زیادی به طبیعت وارد می‌کند، به همین دلیل نباید پلاستیک را رایگان توزیع کنیم.این درحالی است که حتی برخی کشورهای آفریقایی هم مصرف پلاستیک را منع کرده‌انداگرچه نمی‌توانیم مصرف پلاستیک را به صفر برسانیم، اما می‌توانیم آن را مدیریت کنیم و به حداقل برسانیم.

معاون پیشین سازمان حفاظت محیط زیست عنوان می‌کند: دولت قطعا باید در زمینه منع مصرف کیسه پلاستیکی و کاهش مصرف آن مصوباتی داشته باشدقطعا باید ارگان‌ها و سازمان‌های دولتی و غیر دولتی ابتدا این محصولات را منع کنند و استفاده از آن را به حداقل برساننددر هر فروشگاهی بخصوص فروشگاه‌های زنجیره‌ای و بزرگ، مصرف پلاستیک را مدیریت کنند تا شاهد مصرف معقول و بهینه آن باشیم و محیط زیست سالمی داشته باشیم.

همه ساکنان زمین در زمینه مصرف پلاستیک مسئول هستندزیرا پلاستیک‌هایی که ما دور می‌اندازیم ممکن است از سوی دیگر کره زمین و دستگاه گوارش نهنگ‌هایی سر دربیاورد که فقط تعداد اندکی از آنها در اقیانوس‌ها مانده است.کسی چه می‌داند، شاید یک گرم از ۲۹ کیلوگرم پلاستیکی که از درون لاشه یک قطعه نهنگ عنبر سواحل جنوبی اسپانیا در ماه فوریه امسال کشف شد، همان پلاستیکی باشد که من و شما در طبیعت رها کرده‌ایم.


لیلا مرگن

سوءمدیریت، کشنده‌تر از تغییر اقلیم

D1736619T13490440(web)(b)تغییر اقلیم، پدیده‌ای است که به دلیل افزایش دمای هوا در سراسر کره خاکی در حال وقوع است. علت اصلی گرم شدن زمین نیز چیزی نیست جز افزایش انتشار گازهای گلخانه‌ای از آغاز دوران صنعتی شدن بشر تا امروز. این ساده‌ترین تعریفی است که می‌توان از تغییر اقلیم ارائه کرد.
پدیده‌ای که تبعات آن مشکلات پیچیده‌ای را برای انسان‌ها و طبیعت ایجاد کرده و بحران‌های زیست‌محیطی متعددی به همراه داشته است؛ بحران‌هایی مانند خشکسالی، بیابان‌زایی، خشک شدن تالاب‌ها و رودخانه‌ها، آب شدن یخچال‌های طبیعی، وقوع باران‌های سیل‌آسا و توفان‌های شدید و حتی پدیده ریزگردها. فجایعی که هر کدام آسیب‌هایی را برای طبیعت در چهار گوشه جهان در پی داشته و در این میان، کشور ما نیز از این آسیب‌ها بی‌نصیب نمانده است.

با این حال، برخی کارشناسان محیط‌زیست معتقدند بحران‌های زیست‌محیطی امروز ایران بیشتر از آن که ناشی از تغییر اقلیم باشد، ناشی از اشتباهات بشری است. اشتباهاتی مانند نبود مدیریت صحیح در منابع طبیعی و بی‌توجهی به توسعه پایدار.

دکتر مصطفی جعفری، سرمؤلف برنامه ارزیابی جهانی تغییر اقلیم (IPCC) یکی از همین کارشناسان است. او ریشه خشک شدن تالاب‌ها و کاهش چشمگیر ذخایر آب زیرزمینی کشور را سوء مدیریت منابع آب می‌داند.

جعفری که سال 2007 همراه با یک تیم تحقیقاتی برنده جایزه صلح نوبل در زمینه تغییر اقلیم شده، در حال حاضر مشغول تالیف برنامه کلان تحقیقات تغییر اقلیم کشور به کمک گروهی از کارشناسان منابع طبیعی و محیط‌زیست در سازمان آموزش و تحقیقات وزارت جهاد کشاورزی است. او همچنین عضو هیات علمی مؤسسه تحقیقات جنگل‌ها و مراتع کشور نیز است.

پیشینه علمی و تحقیقاتی دکتر جعفری سبب شده او راهی جز ایجاد تحول در سبک زندگی و الگوی مصرف آب و سوخت‌های فسیلی از سوی مردم و انجام تغییرات اساسی در شیوه اجرای برنامه‌های صنعتی و کشاورزی از طرف همه فعالان بخش خصوصی و دولتی و تطبیق این موارد با شرایط اقلیمی موجود را برای برون‌رفت از بحران‌های زیست‌محیطی کشور نشناسد.

 

به این سوال می‌توان جواب مثبت یا منفی داد، زیرا وقوع چنین بحران‌هایی می‌تواند ریشه در تبعات تغییر اقلیم یا اشتباهات انسان‌ها در بهره‌برداری از منابع طبیعی داشته باشد. درباره ایران اما باید گفت بخش عمده‌ای از بحران‌های زیست‌محیطی مانند بحران آب، ناشی از سوءمدیریت منابع است؛ چراکه وقتی ما آب‌های زیرزمینی را به سطح زمین آوردیم، نرخ تبخیر سطحی افزایش پیدا کرد یا وقتی حقابه بسیاری از تالاب‌ها را به بخش کشاورزی اختصاص دادیم، زمینه برای خشک شدن تالاب‌هایمان فراهم شد‌. علاوه بر اینها با حفر چاه‌های غیرمجاز متعدد، ذخیره آب زیرزمینی برخی مناطق کشور را به صفر رسانده‌ایم، یعنی خودمان موجب شکل‌گیری بحران آب شده‌ایم و تغییر اقلیم در اینجا نقش کمرنگ‌تری از سوء‌مدیریت منابع آب دارد. با این حال، تغییر اقلیم تبعاتی را نیز برای بخش‌های مختلف زندگی مردم ما بخصوص در تولید محصولات صنعتی و زراعی داشته یا آسیب‌های شدیدی را به اکوسیستم جنگل‌ها و مراتع ایران وارد کرده است. به همین دلیل، لازم است آسیب‌های ناشی از تغییر اقلیم را نیز مد نظر قرار دهیم و با انجام اقداماتی تلاش کنیم با تبعات این پدیده سازگار شویم.

چطور می‌توانیم با تبعات تغییر اقلیم سازگار شویم؟

برای این منظور، ابتدا باید شرایط کنونی و روند فعلی تغییرات اقلیم را درک کنیم و سپس شرایط اقلیمی آینده را بر اساس سناریوهای مختلف موجود در زمینه میزان انتشار گازهای گلخانه‌ای از سوی کشورهای جهان تخمین بزنیم و بعد با آسیب‌های ناشی از تغییر اقلیم آشنا شویم. وقتی این موارد را فهمیدیم، باید بررسی کنیم چگونه می‌توانیم با تغییر سبک زندگی، الگوی مصرف آب و سوخت‌های فسیلی، شیوه انجام فعالیت‌های صنعتی و کشاورزی، خود را با روند تغییرات اقلیمی سازگار کنیم.

این سازگاری چقدر ضروری است؟

سازگاری با تبعات تغییر اقلیم باعث می‌شود در شرایط فعلی، زندگی انسان‌ها و دیگر موجودات زنده و همچنین منابع طبیعی سطح جهان، کمتر دچار آسیب‌های ناشی از این پدیده شود. علاوه بر این، به این شکل بشریت، جانداران و طبیعت برای تغییراتی که در آینده رخ خواهد داد، آماده خواهند شد.

به نظر شما باید سازگاری و مقابله با تغییر اقلیم را با هم پیش برد؟

بله، اما مقابله با تغییر اقلیم زمانی ممکن است که کشورهای دنیا به اجرای برنامه‌ها و توافقات بین‌المللی در جهت کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای پایبند باشند. بهتر است بدانیم تغییر اقلیم به دلیل دو دسته عامل اتفاق افتاده است. دسته اول، عبارت است از عوامل طبیعی مانند تغییر زاویه زمین نسبت به خورشید و شدت تابش نور خورشید که در مقیاس‌های چند میلیون سال رخ می‌دهد. دسته دوم هم عبارت است از عوامل انسان‌ساز که مهم‌ترین آنها تولید بیش از حد گازهای گلخانه‌ای است که از شروع دوران صنعتی شدن تا امروز به صورت تصاعدی رشد کرده است. به همین دلیل، می‌توان انتشار بدون قاعده گازهایی مانند دی‌اکسید کربن، متان، ازن و حتی بخار آب را منشا اصلی تغییر اقلیم دانست.

نقش بخار آب در تغییرات آب و هوایی چقدر جدی است؟

بخار آب جزو گازهایی است که اگر مقدار آن در جو از حد معینی بیشتر شود، باعث گرم شدن زمین خواهد شد. در سال‌های اخیر بخار آب به دلیل روند افزایشی تبخیر آب‌های سطحی، از حد مجاز بیشتر شده است. مهم‌ترین عامل این نیز بالا رفتن دمای هواست. البته برخی اشتباهات بشری هم به بیشتر شدن نرخ تبخیر سطحی دامن زده است. به طور مثال، در کشور ما که منطقه‌ای خشک و نیمه‌خشک محسوب می‌شود و میزان تبخیر آب در آن بیشتر از میزان بارش است، وقتی در مدیریت منابع آبی، هیچ توجهی به طبیعت اقلیم ایران نمی‌شود، همین اندک آب‌های سطحی در دسترس نیز تبخیر می‌شود و طبیعتا مقدار بخار آب موجود در جو افزایش خواهد یافت.

منظورتان از بی‌توجهی به طبیعت اقلیم ایران چیست؟

منظور این است که ما به جای تلاش برای کاهش نرخ تبخیر سطحی، با انجام اقدامات نادرست باعث شده‌ایم این نرخ افزایش پیدا کند. مثلا در سال‌های اخیر به جای اتکا به دانش بومی خود و استفاده از قنات، به حفر چاه‌های موتوری پناه برده و باعث افزایش نرخ تبخیر سطحی شده‌ایم. انگار فراموش کرده ایم قنات، آب را از زیر زمین و با کمترین میزان تبخیر سطحی و بدون مصرف هیچ نوع سوختی و فقط با استفاده از نیروی گرانش انتقال می‌دهد، در حالی که چاه‌های موتوری، آب‌های زیرزمینی را با استفاده از پمپ‌هایی که با سوخت‌های فسیلی کار می‌کنند، به سطح زمین می‌آورند.

بنابراین به نظر شما تغییر اقلیم نقش اندکی در بحران‌های زیست‌محیطی امروز ما داشته است.

بله، اما نباید نقش تغییر اقلیم را در وقوع این بحران‌ها نادیده گرفت. به همین دلیل، لازم است برای جلوگیری از آسیب‌های این پدیده در بلند مدت، همه کشورها تلاش خود را برای کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای به کار گیرند. برای این هدف، مسئولان اجرایی کشورها باید محل‌های ایجاد و جذب گازهای گلخانه‌ای در کشور خود را بدرستی شناسایی کرده و سعی کنند محل‌های ایجاد را کاهش و محل‌های جذب را افزایش دهند.

منظورتان از محل‌های جذب گازهای گلخانه‌ای چیست؟

هرجایی که پوشش گیاهی وجود داشته باشد، محل جذب این گازهاست. مانند جنگل‌ها، مراتع و فضاهای سبز شهری. به همین دلیل، کاشت یا قطع هر درخت یا بوته در مقدار گازهای گلخانه‌ای موجود در جو مؤثر است؛ چراکه همه گیاهان دی‌اکسید کربن موجود در هوا را جذب می‌کنند، بنابراین از بین رفتن هرکدام باعث می‌شود دی‌اکسید کربن کمتری جذب و مقدار این گاز در هوا بیشتر شود. از این رو، علاوه بر کاهش میزان تولید گازهای گلخانه‌ای، افزایش سطح محل‌های جذب این گازها نیز جزو مهم‌ترین راهکارهای مقابله با تغییر اقلیم به حساب می‌آید.

بر اساس گزارش اخیر ناسا از وضعیت گرمایش جهانی، ایران در بین 45 کشوری که خطر خشکسالی شدید آنها را تهدید می‌کند، در رتبه چهارم قرار دارد. به نظر شما، این وضعیت ناشی از سوء مدیریت منابع آب است یا تغییر اقلیم؟

گاهی خشکسالی ناشی از اثرات تغییر اقلیم است، اما مواقعی نیز شاهد خشکسالی‌های دوره‌ای هستیم. این موضوع در سال‌های گذشته هم هر چند سال یکبار در اقلیم‌های خشکی مانند نواحی مرکزی فلات ایران اتفاق می‌افتاده است. اما در شرایط فعلی می‌توان گفت تغییر اقلیم باعث شده تعداد و طول مدت دوره‌های خشکسالی بیشتر شود. با وجود این، به نظر می‌رسد ریشه اصلی این مساله نیز سوء مدیریت منابع آب باشد. چراکه وقتی مثلا ما بالادست دریاچه ارومیه صدها چاه حفر کرده‌ایم یا برای ساخت یک پل ماشین‌رو روی این دریاچه، چند هزار کامیون خاک به درون آن ریخته‌ایم، دیگر نمی‌توان خشک شدن دریاچه ارومیه را فقط به تبعات تغییر اقلیم ربط داد؛ مثال‌هایی از این دست نشان می‌دهد نوع مدیریت حاکم بر منابع طبیعی کشور در کنار مساله تغییر اقلیم، سبب وارد شدن خسارت‌های کلانی بر زیست‌بوم ایران شده است.

پدیده ریزگردها چطور؟ آیا این پدیده جزو آسیب‌های ناشی از تغییر اقلیم محسوب می‌شود یا آن هم به دلیل سوء مدیریت منابع اتفاق افتاده است؟

پدیده ریزگردها اتفاق تازه‌ای نیست و قرن‌هاست بعضی مناطق ایران در برخی روزهای سال گرفتار گرد و غبار می‌شود. اما در سال‌های اخیر سهل‌انگاری در مدیریت منابع آب باعث شده است تالاب‌های متعددی در داخل و خارج ایران خشک و به منشأ تولید ریزگردها تبدیل شود. ضمن این که نابودی پوشش گیاهی بسیاری از نواحی بیابانی که باعث نگهداشتن شن‌های کویری می‌شدند، سبب شده این شن‌ها با وزش کوچک‌ترین بادی وارد جریان هوا شوند. به همین علت، می‌توان سوء مدیریت منابع طبیعی را عامل اصلی شدت گرفتن پدیده ریزگردها در چند سال گذشته دانست.

با توجه به این که رفع بحران‌های زیست‌محیطی مانند بی‌آبی و پدیده ریزگردها زمانبر است، به نظر شما تا وقتی این مشکلات کنترل شود، چه باید کرد تا طبیعت، انسان‌ها و دیگر موجودات زنده کمتر دچار آسیب‌های ناشی از این بحران‌ها شوند؟

اگر برخی موضوعات با نگاهی جامع‌نگرانه مورد توجه قرار نگیرند، باعث ایجاد آسیب‌هایی برای انسان‌ها و طبیعت می‌شوند. پدیده ریزگردها هم جزو همین موضوعات است. برای رفع این پدیده هم ما باید مهندسی معکوس انجام دهیم. یعنی ما باید ببینیم در سال‌های اخیر چه اقداماتی انجام داده‌ایم که امروز پدیده ریزگردها در این وضعیت بحرانی قرار گرفته و باید اقدامات معکوس آن را انجام دهیم. به نظر من، انجام این اقدامات، مهم‌تر از این است که بررسی کنیم چگونه می‌توان در برابر آسیب‌های این پدیده مقاومت کرد. مگر انسان‌ها چقدر می‌توانند در مقابل ریزگردها مقاومت و آن را تحمل کنند.

سؤال من هم همین است که آیا می‌توان آستانه تحمل انسان‌ها را در برابر پدیده ریزگردها بالا برد؟

بله، قطعا می‌توان این کار را انجام داد. در حال حاضر هم آستانه تحمل ساکنان اهواز، ایلام و زاهدان با آستانه تحمل ساکنان شمال کشور در برابر این پدیده متفاوت است. اما وقتی ریه اهالی مناطق درگیر با پدیده ریزگردها را بررسی می‌کنیم، می‌بینیم ریزگردها چه آسیبی به سلامت این افراد وارد کرده است. به همین دلیل باید گفت مقاومت در برابر ریزگردها بدون ضرر نخواهد بود و افزایش میزان تحمل انسان‌ها در برابر این پدیده، جز با به خطر افتادن سلامت آنها ممکن نیست.

طبیعت این مناطق چطور؟ آیا می‌توان طبیعت مناطق درگیر با ریزگردها را در برابر اثرات این پدیده مقاوم کرد؟

محیط‌های طبیعی معمولا قدرت انطباق بالایی دارند و می‌توانند استراتژی‌های حیاتی خود را متناسب با شرایطی که در آن قرار می‌گیرند، تغییر دهند. اقلیم مناطق درگیر با این پدیده هم از این قاعده مستثنا نیست و تنوع ژنتیک موجود در آن باعث می‌شود به صورت طبیعی با شرایط سخت سازگار شود. مثلا گیاهان این مناطق در دوران خشکسالی، بیشتر انرژی خود را صرف تولید بذر می‌کنند تا بتوانند نسل خود را ادامه دهند. مواردی مانند این، استراتژی‌های زیستی است که گیاهان و جانوران در مناطق مختلف جهان برای تطبیق با شرایط بحرانی در پیش می‌گیرند. اما زمانی هم ممکن است بر اثر سوء مدیریت یا تغییر اقلیم، سرعت نوسانات زیست‌محیطی در یک منطقه از سرعت تطبیق طبیعت و موجودات زنده بیشتر شود، در این شرایط مسلما حیات وحش و زیست‌بوم آن منطقه گرفتار آسیب‌های جبران‌ناپذیری خواهد شد. این وضعیتی است که امروزه اکوسیستم مناطق درگیر با پدیده ریزگرد چندان با آن فاصله ندارند.

با در نظر گرفتن همه صحبت‌هایی که مطرح شد، به نظر شما مشکل اساسی ایران برای رفع مشکلات زیست‌محیطی‌اش چیست؟

مشکل اصلی این است که در ایران به موضوع تغییر اقلیم و به طور کلی، همه موضوعات محیط‌زیستی، به عنوان یک مساله اساسی و اولویت‌دار توجه نمی‌شود. یعنی هنوز ما بحران‌های زیست‌محیطی را جدی نگرفته‌ایم. به همین دلیل، نتوانسته‌ایم با این بحران‌ها به صورت ریشه‌ای مقابله کنیم و همیشه سعی کرده‌ایم با انجام برخی اقدامات نمایشی، اثرات بحران‌هایی مانند پدیده ریزگردها را در کوتاه مدت کاهش دهیم. تا زمانی هم که به همین صورت عمل کنیم و نگاهی سیستماتیک به حل مشکلات زیست‌محیطی نداشته باشیم، نمی‌توانیم هیچ‌کدام از این مشکلات را حل و فصل کنیم.

محمدحسین خودکار

جان زمین زیرچرخ‌های آفرود

استارت می‌زنند، تخت گاز می‌روند، از روی رمل‌ها می‌گذرند، از رودخانه‌ها رد می‌شوند، ماسه‌های بادی را باد می‌دهند و دریاچه نمک را پریشان می‌کنند که خوش باشند و کیف کنند.

25 نفرشان را چند روز پیش در بلندی‌های سوهانک تهران گرفتند وفرستادند به دستگاه قضا، ماشین‌های شاسی بلند و دو دیفرانسیل‌شان را هم روانه پارکینگ کردند تا شاید بوستان جنگلی شمال شرق، چندصباحی آرام بگیرد.

آفرود سوارها همه را کلافه کرده‌اند. مسافران طبیعت هر جا که اینها باشند روی آرامش نمی‌بینند از بس سر و صدا دارند و می‌گازند و گرد و خاک به پا می‌کنند.

طبیعت هم از دستشان سرسام گرفته است، حیوانات از ترس آفرودسوارها کوچ کرده اند به جاهای امن‌تر، اما گیاهان و مراتع که پای رفتن نداشته‌اند، مانده‌اند زیرلاستیک‌های پهن خودروهای شاسی بلند پرقدرت که عشق صاحبانشان، بالا و پایین رفتن از شیب‌ها و سربالایی‌های سخت است.

اینها اما خودشان فکر نمی‌کنند اسباب زحمت هستند که حسابی می‌نازند وقتی پشت رُل می‌نشینند و مثلا دراتوبان منتهی به کاشان و بعد به سمت کویر مسحورکننده مرنجاب می‌رانند.

آفرودسواری چند سالی است شده یک ژست، ژست آدم‌های پولدارکه اتفاقا ژست حفاظت از محیط‌ زیست هم می‌گیرند و بیشترشان مخالف شکارند حتی سال‌گذشته جمعی از آفرودسوارها در مسیر راور به شهداد، مسابقه‌ای با شعارحفاظت از یوزپلنگ ایرانی ترتیب دادند که مدیرکل میراث فرهنگی استان کرمان گفت بدون مجوز این کار را کرده‌اند و مدیر پروژه بین‌المللی حفاظت از یوزپلنگ آسیایی نیز آمدنشان را به منطقه به هجوم تعبیر کرد و گفت آفرودبازان با ورود به حساس‌ترین نقطه کویر لوت (دره لوت) و تنها رودخانه آن از بخش جنوبی منطقه حفاظت شده راور کرمان که زیستگاه یوزپلنگ آسیایی است، گذشته‌اند.

آفرودسواری درکشورمان ولنگار است و در ازای هرمسابقه قانونی و مجوزداری که در ورزشگاه‌ها و سایت‌های مصنوعی انجام می‌شود، چندین مسابقه غیررسمی و دلبخواهی با قرار و مدارهای دوستانه در مناطق طبیعی و بکر کشور انجام می‌شود که فغان طبیعت از دستشان بلند است. این که مسئولان هم تماشاچی‌اند و ته برخوردها ختم می‌شود به یک دستگیری ساده، رفتن خودروها به پارکینگ و پرداخت یک جریمه مختصر مالی.

عشق مایه‌دارها و مجازات‌های خنده‌دار

اف جی کروز، لندکروز، جیپ رانگلر، تویوتا هایلوکس، بنز جی کلاس، رنجروور، اوتلندر، سیلورادو، یونیماگ، لکسوس، سوزوکی یا لادا خودشان یک دنیا حرف دارند و ثروت صاحبانشان را فریاد می‌زنند. پس آفرودسوارها پولدارند که سوار این ماشین‌ها می‌شوند و می‌زنند به دل طبیعت. اما قاسم سبزعلی، فرمانده یگان حفاظت منابع طبیعی کشور ابا داشت که مایه دار بودن آفرودبازها را تائید کند، فقط به ما گفت مگر من و شما می‌توانیم از این ماشین‌ها بخریم و بیندازیم شان توی کوه و کمر؟

او گفت آفرودسواری درهمه جای کشور وجود دارد در استان‌های فارس، خراسان، کرمان یا اصفهان ولی شدت آن در استان‌های البرز و تهران بیشتر است. او گفت با وجود تذکرات مکرر ولی آنها کار خودشان را می‌کنند و درعرصه‌های طبیعی می‌تازند،‌ ما هم خودروی آنها را متوقف می‌کنیم و تحویل پارکینگ می‌دهیم، بعد هم دستگاه قضا برایشان جریمه می‌بُرد و مدتی طبیعت از دستشان خلاص می‌شود.

رضا شجیع، مدیرکل دفترمحیط زیست پایدار وزارت ورزش و جوانان نیز دل پُری از آفرودسوارها دارد و به ما می‌گوید اینها اکوسیستم مناطق طبیعی را به هم زده‌اند و به یک معضل تبدیل شده‌اند. او حتی گفت که آفرودسوارها از کنترل خارج شده‌اند. جالب است که شجیع می‌گوید با این که وزارت ورزش برگزاری مسابقات آفرود در اماکن تحت حفاظت و مقررات مربوط به آن را از طریق فدراسیون اتومبیلرانی به همه هیات‌های ورزشی کشور ابلاغ کرده، اما اکثر قریب به اتفاق آفرودبازها دوست دارند مناطق طبیعی بکر را کشف کنند و چون نظارت‌های کافی وجود ندارد و اینها در زمان‌های نامشخص به هرجا که دلشان بخواهد، می‌روند شاهد تخریب‌های گسترده طبیعت هستیم که گزارش‌های مربوط به آن هر روز بیشتر می‌شود.

شاید ریشه این رشد روزافزون را بتوانیم در صحبت‌های فرمانده یگان حفاظت منابع طبیعی کشور پیدا کنیم. سبزعلی می‌گوید حداکثر زمان توقف خودروهای آفرود متخلف در پارکینگ 10 تا 15 روز است و جریمه‌های مالی متخلفان براساس میزان تخریبی که انجام می‌دهند از500 هزار تا یک میلیون تومان است.

از دید ما، هم آن روزهای توقف در پارکینگ خنده‌دار است و هم میزان جرایم نقدی اگر به یاد بیاوریم که آفرودسواری تفریح ثروتمندان ایران است. کمی هم باید اشک بریزیم برای این که این مجازات ناچیز برای تخریب‌هایی تعیین می‌شود که خیلی هایشان قابل جبران نیست مثل از بین رفتن گونه‌های گیاهی، کوبیده شدن خاک و فرسایش آن، جابه‌جا شدن تپه‌های شنی و بروز گرد و خاک یا سیل‌خیز شدن منطقه‌ای که از پوشش گیاهی خالی شده است.

واقعا ناامن شدن زیستگاه حیات وحش، کوچیدنشان، حتی کشته شدن آنها زیرچرخ خودروهای دو دیفرانسیل با چه تنبیهی جبران می‌شود؟

چشم‌ها به سمت کارگروه ملی

مقابله با آفرودسواری بی‌ضابطه دست‌کم سه سال است که به عنوان یک مطالبه مطرح شده، لااقل اگربه حرف باشد. موضوع برمی گردد به سه سال پیش وقتی معاون محیط طبیعی وقت سازمان حفاظت محیط زیست از ادارات کل خواست او را از نحوه صدور موافقت‌نامه برای مسابقات آفرود و چگونگی دسترسی آفرودبازان به جاده‌های حاشیه‌ای و پیرامونی زیستگاه‌ها درمناطق چهارگانه و مناطق خارج از مدیریت سازمان محیط‌زیست مطلع کنند.

بعد از این نامه‌نگاری تقریبا هیچ اتفاق مهمی رخ نداد؛ چرا که اگر رخ داده بود جلیل انزابی زاده، فرمانده یگان حفاظت منابع طبیعی استان تهران هفته گذشته پس از دستگیری25 خودروی آفرود درپارک جنگلی سوهانک، پیشنهاد تشکیل کمیته ساماندهی آفرود سواران را مطرح نمی‌کرد، یا حتی رضا شجیع مدیرکل دفترمحیط زیست پایدار وزارت ورزش وجوانان به ما نمی‌گفت که باید کارگروهی ملی متشکل از سازمان میراث فرهنگی، وزارت ورزش وجوانان، سازمان محیط زیست و منابع طبیعی ایجاد شود و جلوی خسارت این تفریح به ظاهر ورزشی را بگیرد.

شاید هنوز عده‌ای باور نکرده‌اند طبیعت ایران شکننده است و اندک حیات‌وحش، خرده منابع آبی و ناچیز جنگل و مرتعی که برایمان مانده است باید حفظ شود آن هم به هر قیمتی، حتی با چنگ و دندان و حتی با گذشتن از ترس‌ها و ملاحظات.

یک هفته درختکاری، یک‌سال تبرزنی!

همه ساله از ۱۵ اسفند هفته منابع طبیعی آغاز می‌شود. هفته‌ای که هدف از بزرگداشت آن جلب توجه آحاد جامعه به حفظ منابع طبیعی است. اما برگزاری این هفته، صرفا به اقدامات نمایشی دستگاه‌های مختلف خلاصه می‌شود و با اتمام هفته منابع طبیعی، باز آش همان آش است و کاسه همان کاسه! باز اگر وزارت راه بخواهد جاده‌ای بکشد ارزان‌ترین مسیر از دل جنگل‌ها و مراتع درجه یک کشور می‌گذرد. ایجاد خطوط انتقال گاز و برق بر حفظ عرصه‌های طبیعی اولویت دارد و توسعه، ارجح بر حفظ منابع طبیعی به‌عنوان ثروتی بین‌نسلی است.
متولیان امر با همان شدتی که در طول یک‌سال عرصه‌های منابع طبیعی را تخریب می‌کنند برای غرس نهال و گرفتن عکس یادگاری در هفته منابع طبیعی از هم سبقت می‌گیرند و سال بعد هم کسی نمی‌داند سرنوشت نهال‌هایی که در طول هفته منابع طبیعی کاشته‌ شده بود، چه شد. اساتید دانشگاه‌های کشور بر این باورند که برای اثرگذاری هفته منابع طبیعی، باید آن را از حالت نمایشی خارج کرد و به جای برنامه‌ریزی کلیشه‌ای بر اساس وضعیت جامعه هدف، برنامه‌های متنوع برای این هفته طراحی کرد. همچنین به جای فراموش کردن نهال‌کاری‌های سال قبل، با رصد دقیق اتفاقات در طول سال‌های مختلف، حس مسئولیت‌پذیری در قبال منابع طبیعی را در جامعه نهادینه کرد.

امسال هم هفته منابع طبیعی در حالی جشن گرفته می‌شود که فعالیت‌های توسعه‌ای با قدرت در حال نفوذ در عرصه‌های طبیعی هستند. براحتی با تغییر قوانین، مرز مناطق حفاظت شده به عنوان امن‌ترین مناطق کشور برای ادامه حیات وحش تغییر یافته و لودرها و بیل‌های مکانیکی متعددی در حال تراشیدن کوه‌ها با هدف تعریض جاده و ایجاد امنیت بیشتر برای مردم هستند. متولیان عرصه‌های طبیعی که شاهد تخریب سریع سرزمین در طول یک‌سال هستند، با تلاش برای بزرگداشت هفته منابع طبیعی سعی می‌کنند اهمیت حفظ طبیعت را به همه گوشزد کنند. مراسم نمادین هفته منابع طبیعی این ذهنیت را در جامعه ایجاد می‌کند که براحتی می‌توان تخریب‌های یکساله را در عرض یک هفته با نهال‌کاری جبران کرد. در گوشه و کنار وقتی به سخنان مردم گوش می‌دهید یا به کمپین‌های شکل گرفته در فضای مجازی دقت می‌کنید، بیشتر متوجه می‌شود که گویا مردم و حتی سازمان‌های مردم نهاد حوزه منابع طبیعی و محیط زیست، هنوز بدرستی نمی‌دانند که باید چه مطالبه‌ای داشته باشند. تلاش برای تبدیل کویرهای ایران به جنگلی سرسبز نشان می‌دهد که مردم هنوز بدرستی ارزش کویرهای ایران را درک نکرده‌اند یا نمی‌دانند پتانسیل سرزمین یعنی چه. تبلیغ انتقال بذر گونه‌های مختلف به دل کویرهای ایران خطر جابه‌جایی گسترده و مصنوعی گونه‌های وحشی در عرصه‌‎های طبیعی را در ذهن یک کارشناس مجسم می‌کند، اما خیلی‌ها تصور می‌کنند که این کار زمینه سبز شدن ایران را فراهم می‌کند و اقدام بسیار مفیدی است. حتی برای رونق یافتن این کار، تبلیغات گسترده‌ای هم در فضای مجازی انجام می‌دهند.

پتک منابع طبیعی

به این ترتیب، نیروی خودجوشی که می‌تواند حافظ طبیعت باشد، بدون آن‌که بداند تبدیل به موتور تخریب می‌شود، زیرا درست آموزش ندیده است. هفته منابع طبیعی شاید فرصتی باشد که این ظرفیت‌ها شناسایی و در مسیر درست هدایت شوند. اما آیا از این فرصت بدرستی استفاده می‌شود؟

باریس مجنونیان، عضو هیات علمی دانشگاه تهران در پاسخ به این سوال جام‌جم می‌گوید: به قول معروف کاچی بهتر از هیچی است. اگر هفته منابع طبیعی هم نباشد، کلا یادمان می‌رود که چیزی به نام منابع طبیعی داریم. این هفته پتکی است که سالی یک بار بر سر یک عده کوبیده می‌شود.

او ادامه می‌دهد: در این هفته بعضی‌ها خود را متعهد می‌دانند که کاری انجام دهند. حتی اگر این کارها به صورت تبلیغی باشد. شنیده‌ام به مناسبت هفته منابع طبیعی شهردار تهران هم یادش افتاده است که چنارهای خیابان ولیعصر را بازسازی کند. این‌که به نحوی رفتار کنیم که در طول سال منابع طبیعی موضوعیت داشته باشد، بحث دیگری است.

این استاد دانشگاه تهران با اشاره به این‌که تعیین نوع گونه برای کشت در عرصه‌های طبیعی دارای اهمیت است، بر پیگیری سرنوشت نهال‌هایی که سال‌‎های قبل کاشته شده نیز تاکید می‌کند.

به گفته او، درخت هم یک موجود زنده است که باید از آن مراقبت شود. همان‌طور که در مورد انسان و حیوانات احساس می‌کنیم که باید به آنها توجه شود باید به درختان هم فکر کنیم. اما بیشتر تصور می‌شود که درخت از زمان کشت به بلوغ می‌رسد و باید خود نگهدار باشد. فکر می‌کنم باید تجدیدنظری جدی در افکارمان داشته باشیم.

به اعتقاد مجنونیان، کاشت یک نهال تعهد است. نهال‌کاری مختص عکس یادگاری گرفتن در هفته منابع طبیعی نیست. در نتیجه باید این اقدام به یک تعهد اخلاقی در جامعه تبدیل شود.

او ادامه می‌دهد: برای این‌که درختکاری به یک تعهد اخلاقی تبدیل شود، باید مکان‌هایی که قبلا درختکاری شده رصد شود و بعد از گذشت ده سال از کسی که در کشت این نهال‌ها سهیم بوده قدردانی شود. با رصد کارهای گذشته، مسئولان و افرادی که با کاشت نهال پز می‌دهند، حس خواهند کرد که مسائل آنها پایش می‌شود. در نتیجه رفتارهای خود را اصلاح کرده و تعهد در قبال کشت درختان بتدریج نهادینه خواهد شد.

به گفته این استاد دانشگاه تهران، نداشتن تفکر دراز مدت از ویژگی‌های روحیه شرقی است.

از این رو، تقویت روحیه تداوم و پیگیری و عمل دراز مدت برای ما خیلی مهم است. مطبوعات در این زمینه می‌توانند نقش مهمی ایفا کنند، چون هر سال کسانی هستند که جلوی دوربین ژست می‌گیرند و نهال می‌کارند و باید سال بعد یادشان باشد اگر پیگیر اقدامات قبلی خود نباشند، باید خجالت‌زده شوند و چنانچه اقداماتشان نتیجه مثبتی داشته، از آنها قدردانی شود.

هفته‌ای نمایشی

رحیم ملک‌نیا، عضو هیات علمی دانشگاه لرستان نیز در گفت‌وگو با «جام‌جم» هفته منابع طبیعی را هفته‌ای نمایشی توصیف می‌کند.

به گفته او اگر قرار است آموزشی صورت گیرد، باید این آموزش مستمر باشد نه این‌که یک هفته به صورت فشرده افراد را از یک سالن اجتماعات به سالن دیگر ببریم تا حرف‌های تکراری بزنند و آماری را که خودشان و همکارانشان از آن اطلاع دارند به طور مرتب تکرار کنند.

ملک‌نیا مخاطب نبودن مردم در هفته منابع طبیعی را یکی از نقاط ضعف مربوط به این هفته دانسته و بیان می‌کند: هفته‌های منابع طبیعی یا در ادارات کل‌ برگزار می‌شود یا دانشگاه‌ها و مراکز تحقیقاتی میزبان مراسم این هفته هستند. گاهی مدارس و مساجد هم شاهد برگزاری این مراسم هستند. در حالی که مخاطب ما باید کل مردم باشند. ضمن این‌که حتی به مدیران هم باید آموزش بدهیم که در طرح‌های توسعه فقط به جنبه‌های اقتصادی پروژه‌ها توجه نکنند و ارزش‌های محیط زیستی را نیز در نظر بگیرند. این مساله باید ملکه ذهن مسئولان شود. آموزش محیط زیست یکی از مولفه‌های توسعه است نه بستری که توسعه را روی آن پیاده کنیم.

او تاکید می‌کند: درباره درختکاری مردم باید آموزش ببینند که چه درختی را در کجا بکارند. فرق بین گونه جنگلی و باغی چیست. مراقبت از گونه‌های جنگلی چگونه است. در این هفته باید تلاش کنیم مشارکت مردم را جلب کنیم. به گفته این عضو هیات علمی دانشگاه لرستان با توجه به تفاوت دیدگاه و وابستگی مردم نقاط شهری و روستایی به جنگل، باید برنامه‌های هفته منابع طبیعی برای مناطق شهری و روستایی با یکدیگر تفاوت داشته باشد.

او همچنین یادآور می‌شود: اگر در هفته منابع طبیعی تبعات پروژه‌های اجرایی را به مردم گوشزد کنیم، شاید با اجرای برخی طرح‌های توسعه‌ای موافق نباشند.

به اعتقاد ملک نیا نمی‌توان هفته منابع طبیعی را هفته‌ای بی‌فایده معرفی کرد، زیرا شاید توجه مردم در این هفته به منابع طبیعی معطوف شود، اما از فرصت این هفته می‌توان استفاده کرد و نسبت هزینه‌ها و مزایای حفظ منابع طبیعی را به مسئولان گوشزد کرد تا شاید در زمان برنامه‌ریزی‌ها، همه چیز را فدای زیرساخت‌های توسعه‌ای نکنند. خیلی مواقع حفظ زیر ساخت‌های سبز سود بیشتری برای مردم ایجاد می‌کند. مثلا درختان نیاز به مصرف سوخت در منازل را با تغییر دما کاهش می‌دهند و باعث کاهش آلودگی نیز می‌شوند. بنابراین در هفته منابع طبیعی می‌توانیم روی مسئولان متمرکز شویم، به آنها آموزش دهیم که صرفا نسبت به مسائل اقتصادی واکنش نشان ندهند، بلکه باید موارد زیست محیطی را هم رصد کنند و به خسارات وارده به طبیعت، واکنش نشان دهند.

 لیلا مرگن

تیر خلاص چینی‌ها به ذخایر دریایی ایران در دریای عمان

صيد ترال سال‌هاست كه در بسياري از كشور‌ها ممنوع شده يا براي آن محدوديت‌هاي زيادي درنظر گرفته مي‌شود؛ زيرا در اين روش تورهايي با چشمه‌هاي كوچك را به آب مي‌اندازند و به وسيله شناور آنها را مي‌كشند در نتيجه نه‌تنها انواع آبزيان و سخت‌پوستان در آن به دام مي‌افتند، بلكه به بستر دريا نيز آسيب مي‌رسانند. علاوه بر اين آنها بچه ماهي‌هاي صيد شده و ديگر گونه‌هاي به دام افتاده را كه هدف صيدشان نبوده پس از كشتن به دريا برمي‌گردانند.

اين روش صيادي در كشورمان نيز ممنوع است و سازمان حفاظت محيط‌‌زيست با صياداني كه از اين روش استفاده كنند، برخورد مي‌كند اما مسئله اينجاست كه اين برخورد فقط به صيادان ايراني محدود مي‌شود و شناورهاي بزرگ چيني براي خود حياط خلوت مناسبي پيدا كرده‌اند.

به همين‌خاطر اگر اين روزها پاي درد دل صيادان ايراني در جنوب كشور بنشينيد، مي‌شنويد كه آنها براي امرارمعاش با سختي و خطرات بيشتري روبه‌رو شده‌اند؛ براي نمونه بايد با قايق‌هاي كوچك‌شان مسافت بيشتري از ساحل دور شوند تا شانسي براي ماهيگيري داشته باشند اما اين فاصله گرفتن بيش از حد از ساحل براي آنها خطراتي مانند غرق شدن و اسير شدن از سوي دزدان دريايي را به همراه دارد.

محيط‌زيست تجهيزات ندارد

ماجراي قانون شكني و جولان كشتي‌هاي چيني در آب‌هاي ايران و صيد ترال از سوي آنها را وقتي با پروين‌ فرشچي، معاون محيط‌زيست دريايي سازمان حفاظت محيط‌زيست در ميان مي‌گذاريم، او ماجرا را تأييد مي‌كند و در گفت‌وگو با همشهري مي‌افزايد: سازمان حفاظت محيط‌زيست هشدارهاي لازم را در اين خصوص به سازمان شيلات داده و آنها بايد مانع فعاليت كشتي‌هاي چيني شوند. او ادامه مي‌دهد: كشتي‌هاي چيني با صيد ترال به مرگ گونه‌هاي جانوري دامن مي‌زنند؛

به همين دليل با سازمان شيلات جلسه‌اي برگزار و مطرح كرديم كه چنين اتفاقي مي‌افتد. فرشچي با اشاره به اينكه سازمان شيلات ادعا مي‌كند كه صيد ترال انجام نمي‌شود، تصريح مي‌كند: متأسفانه ما كشتي و تجهيزات لازم براي پيشروي در دل دريا، بازديد و انجام بازرسي ميداني از كشتي‌هاي چيني را در اختيار نداريم.

اينكه سازمان حفاظت محيط‌زيست از امكانات لازم براي رسيدگي به اين مسئله برخوردار نيست، مسئله‌اي تأسف‌بار است كه آب پاكي را روي دست آنهايي مي‌ريزد كه ادعا مي‌كنند امكانات لازم براي حفاظت از محيط‌زيست را در اختيار اين سازمان قرار داده‌اند .

تهديد معيشت ماهيگيران بومي

«كشتي‌هاي چيني به بهانه تحقيقات و بررسي ذخاير خيارهاي دريايي(اين جاندار بدني چرم‌مانند دارد و بيشتر در كف درياها زندگي مي‌كند و نامگذاري آن به‌خاطر شكل خيار مانند آن است) وارد درياي عمان شده‌اند.» اين حقيقتي است كه محمدرضا فاطمي، كارشناس اكوبيولوژي آب و دريا در گفت‌وگو با همشهري از آن پرده برمي‌دارد و مي‌افزايد:

كشتي‌هاي چيني با صيد ترال در حق محيط‌زيست كشور جنايت مي‌كنند. آنطور كه او توضيح مي‌دهد، كشتي‌هاي چيني شبانه‌روز صيد ترال انجام مي‌دهند و به اين شكل كف دريا را جارو مي‌كنند. درواقع كشتي‌هاي چيني با تغيير ارتفاع تورهاي خود آنها را به بستر دريا هدايت كرده و تمامي گونه‌هاي آبزي و سخت‌پوست را به دام انداخته و موجب مرگ آنها مي‌شوند. فاطمي ادامه مي‌دهد: آنها با صيد آبزياني مانند ماهي مركب درآمد بسياري به‌دست مي‌آورند.

آثار مرگبار اين صيد مدتي است كه تأثيرش را روي زندگي صيادان بومي گذاشته و تا مدتي ديگر نيز سبب از بين رفتن دارايي‌هاي يك ملت خواهد شد؛ به همين‌خاطر مسئولان شيلات بايد مانع فعاليت اين كشتي‌ها شده و شرايطي را ايجاد كنند تا سازمان حفاظت محيط‌زيست امكان دسترسي به اين شناورها را پيدا كرده و فعاليت آنها را بررسي كند.

مهدی آیینی

ازدواج آسان پیر شد

وام ازدواج آسان همه جا هست از قوانین،‌ آیین‌نامه و ‌بخشنامه‌ها بگیرید تا طرح‌های ویژه نهادهای مختلف. اما ازدواج هر روز سخت‌تر می‌شود و میدان را در اختیار‌‌ طلاق می‌گذارد.
دوری میلیون‌ها جوان از ازدواج ثابت می‌کند، قرار نیست ازدواج آسان از روی کاغذ فراتر برود؛ چراکه 12 سال از تصویب قانون ازدواج آسان در کشورمان می‌گذرد اما هنوز این قانون دست جوانان را نگرفته و خیلی‌ها برای گرفتن اندک وام ازدواج نیز با مشکل روبه‌رو هستند‌.

بیش از 11 میلیون جوان ایرانی در سن ازدواج قرار دارند و هر سال که می‌گذرد در تصمیم‌شان برای ازدواج مرددتر می‌شوند، زیرا کوه مشکلاتی که مقابل آنهاست هر روز بزرگ‌تر می‌شود و به نظر می‌رسد کمتر مقام مسئولی برای حل و فصل این مشکلات اراده‌ای دارد. اگر غیر از این بود از تصویب بی‌نتیجه قانون ازدواج آسان 12 سال نمی‌گذشت و خیلی از وعده‌هایی که تاکنون برای حل و فصل مشکلات جوانان مطرح شده به سرانجام می‌رسید.

ازدواج آسان خاطره شد

‌قانون تسهیل ازدواج مصوب سال 84 مجلس است و براساس آن قرار بود چند وزارتخانه به همراه سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی(وقت) صندوقی را تاسیس کنند و یکی از وزارتخانه‌ها نیز آیین‌نامه‌های لازم را تنظیم کند؛ اما چون سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی منحل شد این قانون نیز از یادرفت‌.

سرانجام سال 88 هیات وزیران مصوبه‌ای در این خصوص تصویب کرد و قرار شد سازمان ملی جوانان مسئول پیگیری این مصوبه باشد، اما آن سال‌ها نیز کاری از پیش نرفت.

ازدواج آسان در حال بازنگری

سال‌ها از تصویب قانون فراموش شده تسهیل ازدواج می‌گذرد و به نظر می‌رسد اگر قرار باشد این قانون این روزها ازدواج جوانان را تسهیل کند نیاز به بازنگری داشته باشد.

ناصر صبحی، مدیرکل دفتر ازدواج و تعالی خانواده وزارت ورزش و جوانان نیز این مساله را تائید می‌کند و می‌گوید: دفتر ازدواج و خانواده معاونت ساماندهی امور جوانان این بازنگری را انجام داده است.

آن طور که او می‌گوید معاونت ساماندهی امور جوانان از سال 94 بازنگری قانون تسهیل ازدواج را در دستورکار قرار داده و رسیدگی به این مساله در دفتر ازدواج و خانواده این نهاد دنبال شده است.

صبحی با بیان این که بازنگری‌های صورت گرفته اکنون نهایی شده است، می‌گوید:‌ براساس بازنگری‌ها سرفصل‌هایی برای جبران خلأهای آموزشی در نظر گرفته و محتوای آموزشی مناسب نیز تولید شد‌. علاوه بر این‌ حدود 2500 مدرس نیز آموزش داده شده‌اند تا به زوج‌های جوان آموزش‌های لازم را ارائه کنند.

بازنگری‌ها در دفتر ازدواج و خانواده معاونت ساماندهی نهایی شده، اما این قانون هنوز راهی دور و دراز در پیش دارد؛ زیرا باید از طریق وزارت ورزش و جوانان در اختیار هیات‌وزیران قرار گیرد و بعد به مجلس فرستاده شود.

تحکیم خانواده، شاید وقتی دیگر

در هر دقیقه 9 طلاق در کشور ثبت می‌شود. این آمار تلخی است که آب پاکی را روی دست آنهایی می‌ریزد که تصور می‌کنند برای تحکیم کانون خانواده قدم برداشته‌اند. این آمار را سلمان خدادادی، رئیس کمیسیون اجتماعی مجلس    مطرح می‌کند و از این گله‌مند است که قانون ازدواج آسان سال‌هاست خاک می‌خورد.

آن طور که او می‌گوید در کنار بی‌توجهی به این قانون مشکلات اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی نیز دست به دست هم داده‌اند و شرایط را برای جوانان دشوار کرده‌اند، به شکلی که ضدارزش‌ها جایگزین ارزش‌ها شده‌اند لذا رفع این مشکلات زمانبر است و به برنامه‌ای جامع نیاز دارد.

اعتیاد، همدست بیکاری

توانمندی خانواده‌ها در دستور کار مسئولان نیست به همین دلیل بسیاری از زندگی‌ها به آسانی از هم می‌پاشد‌. کم نیستند افرادی که راه و رسم زندگی را نمی‌دانند و از توانایی حل مساله بی‌بهره‌اند؛ چون سیستم آموزشی کشور به گونه‌ای است که شخص را برای زندگی آینده‌اش آماده نمی‌کند و همه آنچه در مدارس و دانشگاه‌ها ارائه می‌شود به نحوه تست‌زنی و کلاس‌های فوق‌برنامه درسی محدود می‌شود.

این شرایط سبب شده خیلی از جوانان دچار آسیب‌هایی شوند که زندگی‌شان را نشانه می‌رود، برای نمونه ‌رئیس کمیسیون اجتماعی مجلس علت 55 درصد طلاق‌ها را اعتیاد می‌داند و می‌گوید: 30 درصد دیگر طلاق‌ها نیز به دلیل مسائل اقتصادی اتفاق می‌افتد. 15 درصد باقیمانده نیز به نوعی ریشه در مسائل فرهنگی دارد و به نبود تفاهم بین زوجین و تصمیم‌های شتاب زده آنها برای ازدواج و شناخت‌های سطحی آنها از یکدیگر مربوط می‌شود.

نتیجه این غلفت را رئیس کمیسیون اجتماعی این طور توضیح می‌دهد: در شهرهای بزرگی مانند تهران 46درصد ازدواج‌ها به طلاق می‌انجامد و میانگین کشوری این آسیب نیز 30 درصد است.

نگران‌کننده‌تر این که تا چند سال پیش اغلب طلاق‌ها در پنج تا هفت سال اول زندگی‌ها اتفاق می‌افتاد، اما اکنون به سه تا پنج سال رسیده است.

ازدواج آسان یکی از مشکلات جوانان است که حل شدنش در گرو عملکرد مناسب مسئولان در مسائل اجتماعی، اقتصادی و سیاسی است و نباید در انجام آن فقط به تصویب قانون و عامل زمان توجه کرد. در واقع هر وقت جوانان ‌مهارت‌های لازم زندگی را به دست آورند و بموقع، با هدف ‌و با ملاک‌های درست‌ ازدواج کنند می‌توان گفت روند ازدواج آسان در کشور روی ریل مناسب قرار گرفته است.

هزار وعده خوبان

همه کمک‌ها برای ازدواج در وامی خلاصه می‌شود که جوانان برای گرفتنش باید از هفت خوان رستم عبور کنند. خیلی از جوانان می‌گویند با توجه به تورم نیز این وام دردی از آنها دوا نمی‌کند. آنها حل معضل بیکاری و مسکن را از مسئولان می‌خواهند؛ مشکلاتی که اگر حل شود می‌تواند امید به ازدواج را به جوانان برگرداند.

براساس آمار اگر جمعیت آنهایی که در جست‌وجوی کار نیستند یعنی افرادی مانند دانش‌آموزان، دانشجویان و سربازان را از جمعیت جوانان 15 تا 29 سال کم کنید به عدد یک میلیون و 827 هزار نفر می‌رسید؛ جوانانی که بیکاری امانشان را بریده و گفتن و نوشتن از ازدواج زخم‌هایشان را تازه می‌کند.

مهدی آیینی

دولت یازدهم در ترازوی محیط زیست

اولین مصوبه دولت یازدهم، احیای دریاچه ارومیه بود، اقدامی‌که با شماری از شعارهای زیست محیطی همراه شد و بسیاری را دلخوش کرد که احتمالا در این دولت تحولات مناسبی در حوزه محیط‌زیست رخ خواهد داد.اکنون اما با گذشت چهار سال دیدگاه‌ها درباره محیط‌ زیستی بودن دولت یازدهم به دو گروه تقسیم می‌شود؛ نخست آنها که با نگاهی مثبت می‌گویند ادعای دولت محقق شده چون شهروندان توجه بیشتری به محیط‌زیست می‌کنند و گروه دوم آنها که می‌گویند اتفاق ساختاری و مثبتی در حوزه محیط‌زیست نیفتاده و اگر مردم بیشتر به حفظ آن علاقه‌مند شده‌اند، تحت تاثیر فعالیت سازمان‌های مردم نهاد و رسانه‌ها بوده است.

نمی‌توان انکار کرد که در چند سال اخیر مسائل زیست محیطی بیش از گذشته مورد توجه شهروندان و برخی مسئولان قرار گرفته،این نتیجه‌ای مثبت است که اگر به‌درستی مدیریت شود، زمینه را برای بهبود شرایط محیط‌زیست کشور فراهم می‌کند.

معصومه ابتکار، رئیس سازمان حفاظت محیط‌ زیست نیز معتقد است بهبود نسبی هوای کشور، تلاش‌های بین‌المللی برای مقابله با ریزگردها و کاهش سطح آتش‌سوزی ‌جنگل‌ها از جمله اتفاقات مثبتی است که در چند سال اخیر اتفاق افتاده است.

به گفته او امضا و اجرایی شدن حدود 16 تفاهم‌نامه بین‌المللی در حوزه محیط‌زیست و برگزاری حدود 52 دوره آموزشی، توانمندسازی و فرهنگ‌سازی برای حدود 600 نفر از محیط بانان، کارشناسان و تشکل‌های محیط‌زیستی از دیگر دستاورد‌های مثبت چند سال اخیر است.

اما با وجود این اقدامات مثبت، ابتکار همیشه مورد انتقاد کارشناسان بوده است و خیلی‌ها او را به سیاسی‌کاری متهم می‌کنند و می‌گویند بیشتر درگیر مسائل سیاسی و اقدامات بین‌المللی است تا مسائل زیست‌محیطی که در داخل کشور می‌گذرد.

از این گذشته به نظر می‌رسد در چند سال گذشته برای حفاظت محیط‌زیست، تعامل بین بخشی زیادی بین وزارتخانه و دستگاه‌های اجرایی کشور وجود نداشته است.

به عنوان مثال وزیر صنعت، معدن و تجارت اواخر بهمن گذشته گورخر ایرانی را که گونه‌ای در معرض خطر انقراض است را مانعی بر سر راه توسعه دانست یا دست ستاد احیای دریاچه ارومیه از بودجه خالی ماند و آنها که باید بودجه کار را می‌رساندند غفلت کردند و ارومیه به حال ناخوش خود رها شد.

نجات دریاچه خیلی دور، خیلی نزدیک

آخرین خبرها از اولین مصوبه دولت از این حکایت دارد که هیچ‌کدام از دستگاه‌های اجرایی برای نجات دریاچه ارومیه به وعده‌هایشان عمل نکرده‌اند.

این خبر تلخ را مسعود تجریشی، مدیر دفتر برنامه‌ریزی و تلفیق ستاد احیای دریاچه ارومیه در آخرین نشست خبری خود مطرح کرد. به نظر او بهانه دستگاه‌های اجرایی این است که دولت بودجه کافی نداده و این در حالی‌ است که صندوق توسعه ملی هزینه طرح‌های مربوط به احیای دریاچه ارومیه را پرداخت می‌کند.

در این که احیای دریاچه ارومیه اقدامی‌ زمان‌بر است، هیچ شکی نیست، اما وقتی هیچ‌کدام از دستگاه‌های اجرایی در دولتی که مدعی است زیست‌محیطی‌ترین دولت بوده، نسبت به دریاچه ارومیه به وظیفه‌شان عمل نمی‌کنند، می‌توان نتیجه گرفت که احیای دریاچه ارومیه قرار است بیش از حد زمانبر شود آن‌ هم در شرایطی که حدود سه سال گذشته حدود 1500 میلیارد تومان از اعتبارات داخلی به احیای دریاچه ارومیه اختصاص پیدا کرده است و برآورد می‌شود ستاد احیای دریاچه ارومیه برای رسیدن به اهدافش ‌به حدود 20 هزار میلیارد تومان نیاز داشته باشد.

منابع آب را فراموش نکنید

توجه دولت به محیط‌زیست با ارائه برنامه ششم توسعه بار دیگر محک خورد و برخی کارشناسان با توجه به آن هشدار دادند که برنامه ششم توسعه، کشور را می‌خشکاند.

برای نمونه عیسی کلانتری، وزیر پیشین ‌کشاورزی‌ و مشاور کنونی معاون اول رئیس‌جمهور مدتی قبل در این‌باره به جام‌جم گفت: برنامه ششم این اجازه را به دولت داده که تتمه آب کشور را حراج کند.

به نظر او برنامه ششم ضد و نقیض است، زیرا یک جا ‌آمده که سالانه باید 11میلیارد مترمکعب ‌برداشت آب کم شود، اما در جایی دیگر تاکید شده به خودکفایی 95 درصدی محصولات اساسی برسیم.

این بی‌توجهی را می‌توان در دیپلماسی آب نیز دید،زیرا برخلاف وعده‌های داده شده در این زمینه استان‌های زیادی در کشورمان در حسرت تامین حقابه تالاب‌ها هستند؛ برای نمونه زندگی بسیاری از ساکنان سیستان و بلوچستان تحت‌تاثیر خشک شدن تالاب هامون قرار گرفته و بسیاری از آنها ناچار به کوچ شده‌اند، در حالی که تاکنون تلاشی جدی برای تامین حقابه هامون نشده است.

آلودگی هوا و ریزگردها

در زمینه آلودگی هوا اتفاقات مثبتی افتاده است؛ برای نمونه برخی عوامل آلودگی هوا مانند بنزن و سرب حذف شده‌اند ‌یا نیروگاه‌ها مکلف شده‌اند به‌جای مازوت از گاز طبیعی استفاده کنند. اما مساله آلودگی هوا و طغیان ریزگردها نیز در چند سال گذشته توانایی دولت را بار دیگر در توجه به مسائل زیست محیطی به آزمایش گذاشت، زیرا در سال‌های اخیر استان‌هایی مانند خوزستان بشدت با این مساله دست به گریبان بودند.

هر چند منشأ حدود 70 درصد از ریزگرد‌ها را خارج از مرزهای کشورمان می‌دانند و در این بین شرایط آشفته کشورهای همسایه رسیدگی به آنها را دشوار می‌کند و حل این مشکل نیز مانند بیشتر مسائل زیست‌محیطی در بلند مدت امکان‌پذیر است، اما بسیاری از شهروندانی که ریزگردها، زندگی‌شان را تیره و تار می‌کند از این گله دارند که برای کاهش اثرات ریزگرد‌ها تسهیلات خاصی برای آنها قائل نشده اند و این درحالی است که گسترش دولت الکترونیک می‌تواند رفت‌وآمد‌ها در این استان‌ها را به حداقل برساند یا اگر سیستم‌های تهویه مطبوع با یارانه در اختیار ساکنان این استان‌ها قرار گیرد دست‌کم نفس کشیدن برای آنها در فضای محدود خانه‌هایشان آسان تر می‌شود و به این شکل مسئولان می‌توانند برنامه‌های بلندمدت‌شان را نیز عملی کنند.

به هر حال دولت‌ها و دستگاه‌ها می‌توانند ادعا کنند زیست‌محیطی ترین نهاد یا دولت تاریخ‌اند اما محیط‌زیستی بودن آنها زمانی اثبات می‌شود که مدیران کارآمد در دستگاه‌های متولی به کار گرفته شوند و اعتبارات لازم برای حل بحران‌های زیست محیطی اختصاص یابد؛ تشخیص این‌که چه افرادی واقعا دغدغه محیط‌زیست را دارند از آنهایی که می‌خواهند از محیط‌زیست برای خود نام و نشانی بسازند کار دشواری نیست.

توسعه حمل و نقل عمومی و اقدامات بین‌المللی

دکتر مجید عباسپور/استاد دانشگاه صنعتی شریف و رئیس انجمن متخصصان محیط زیست ایران

نیت آقای روحانی درخصوص محیط‌زیست مشخص است، ایشان در بسیاری از سخنرانی‌هایشان به حفظ محیط‌زیست اشاره کرده‌اند‌‌ اما محیط‌زیست به یک سازمان و ارگان خاص محدود نمی‌شود.‌ مثلا گسترش ‌حمل و نقل عمومی مساله‌ای قابل توجه است که بخش هایی از آن از سوی دولت تامین می‌شود؛ در دولت نهم و دهم اعتباری به این مهم اختصاص نیافت و در دولت آقای روحانی نیز به‌دلیل کمبود اعتبار توجهی به آن نشد. درباره ریزگردها نیز که زندگی را به کام ساکنان تعدادی از استان‌ها تلخ کرده، گفته می‌شود حدود 30 درصد از منابع ریزگرد در داخل کشور است، اما کنترل 70درصدی که در خارج از کشور است نیاز به تعاملات بین‌المللی و منطقه‌ای دارد؛ تلاش‌هایی برای حل این مساله شده اما ناکافی است. به نظرم این امکان هست که از طریق سازمان ملل نسبت به کنترل منابع خارجی موفق‌تر عمل کنیم.

مدیران موهبتی، دشمن محیط‌زیست

دکتر هادی کیادلیری/رئیس دانشکده منابع طبیعی علوم و تحقیقات تهران و رئیس انجمن علمی جنگلبانی کشور

مشکلاتی که برای محیط زیست ایجاد شده مربوط به چند دهه گذشته است، اما درباره عملکرد آقای روحانی در فرصتی که برای حل این مساله در اختیار داشته، می‌توان تحلیل هایی داشت. برای نمونه نگاه خیلی از مردم نسبت به محیط‌زیست تغییر کرده البته شاید این تغییر نگاه از سوی خود مردم ایجاد شده‌، زیرا نگاهی به فضای مجازی یا رسانه‌ها نشان می‌دهد این تغییر بیشتر از‌‌ پایین به بالا اتفاق افتاده است. ‌اما در نگاه برخی مدیران به محیط‌زیست تغییری اساسی ‌ اتفاق نیفتاده، زیرا تغییر اساسی را باید در مسائلی مانند تخصیص اعتبارات لازم یا جذب کارشناسان خبره به سازمان های متولی ‌ جست‌وجو کرد.

البته در چهار سال گذشته کارهای خوبی هم مثل طرح تنفس جنگل که مانع بهره کشی از جنگل می‌شود، انجام شده است.

اما در این بین نقش سازمان های مردم نهاد، رسانه‌ها و مردم تاثیر بیشتری داشته، زیرا عزمی جدی از سوی دولت که مانع توسعه ناپایدار شود وجود نداشته است.‌ انتخاب مدیران در حوزه محیط زیست نیز هنوز براساس موهبت است نه شایسته سالاری. بنابراین این بیم وجود دارد که اگر مردم،متخصصان و رسانه‌ها شرایط را رصد نکنند، دوباره همه چیز به حالت اول برگردد.

اقدام به جای صحبت

دکتر محمدرضا مروی مهاجر/استاد دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران

نقطه قوت دولت آقای روحانی در حوزه محیط‌زیست، رسیدگی به دریاچه ارومیه و نگرشی است که به طرح تنفس جنگل دارد. نقطه ضعف عملکرد ایشان در حوزه محیط‌زیست نیز ‌این است که در دولت آقای روحانی درباره محیط‌زیست صحبت زیاد شده، اما اقدام کمی را شاهد بودیم و این احساس وجود ندارد که محیط‌زیست یک قدم به جلو برداشته باشد. در چهار سال گذشته در آموزش عالی نیز بیشتر به جنبه تئوری مساله محیط‌زیست اهمیت داده شد‌ تا جنبه واقعی. از این نظر می‌توان گفت این مساله نیز یک نقطه ضعف ‌ است، اما مساله مثبت دیگری که سال های اخیر شاهد آن بوده‌ایم این است که در رسانه‌ها و جوامع معمولی تفکر محیط‌زیستی پیشرفت داشته است، هرچند متاسفانه رفتار زیست‌محیطی تغییری نداشته است. به نظرم این تغییرات نیز بیشتر تحت تاثیر سازمان های مردم نهاد و رسانه‌ها اتفاق افتاده است.

راهکار مناسب را انتخاب کنید

دکتر پرویز کردوانی/استاد دانشگاه

دولت آقای روحانی تنها دولتی بود که قبل از روی کار آمدن نیز شعار محیط زیستی بودن داد. این دولت ابتدا کارش را با دریاچه ارومیه شروع کرد، اما من همان روز اول نیز نسبت به نتیجه بخش نبودن این تلاش‌ها هشدار دادم.

متاسفانه در چند سال گذشته آلودگی هوا در شهرها بیشتر شد‌ه، تالاب‌های بیشتری خشک شده‌اند، حیات‌وحش شرایط نامناسب‌تری پیدا کرده و جنگل‌های کشور نیز بیشتر از گذشته دچار آفت شده‌اند.

‌برای ریزگردها نیز فقط شعار داده شده ‌و راهکارهایی مانند پاشیدن مالچ نفتی را انتخاب کرده‌اند که راهکار مناسبی نیست.‌

مهدی آیینی

حیات‌وحش در توبره قاچاقچیان

خزنده، گربه‌سان، پرنده و چهارپا‌ فرقی نمی‌کند؛ این روزها قاچاقچیان حیات‌وحش به تمام گونه‌های جانوری کشورمان چشم طمع دوخته‌اند تا با زنده‌گیری و فروش آنها پول زیادی به جیب بزنند؛ آنقدر زیاد که براساس آمارهای جهانی، گردش مالی بازار سیاه قاچاق حیات‌وحش بیش از 20 میلیارد دلار در سال برآورد می‌شود و به همین سبب خیلی‌ها قاچاق حیات‌وحش را پس از قاچاق مواد مخدر، انسان و اسلحه پرسودترین بازار سیاه جهان می‌دانند‌.

با به پایان رسیدن زمستان، فصل «بازگیری» در کشورمان تمام شده و فعالیت قاچاقچیان پرنده‌های شکاری خیلی کمتر از پاییز و زمستان‌ است، اما در عوض قاچاقچیان زیادی هستند که چشم طمع به گونه‌های جانوری دیگر کشورمان دوخته‌اند.

بهار، فصل زاد و ولد گونه‌های جانوری ‌است. به همین دلیل بسیاری از متخلفان با زنده‌گیری نوزادان حیات‌وحش به آتش قاچاق حیات‌وحش می‌دمند تا شرایط محیط‌زیست کشورمان شکننده‌تر از گذشته شود.

کم نیستند تبهکارانی که با زنده‌گیری بره‌های گونه‌هایی مانند کل و ‌بز و قوچ و میش و فروش آنها به کشورهای حاشیه خلیج فارس پول زیادی به جیب می‌زنند، اما این افراد نمی‌دانند با این تخلف چه آسیب جبران‌ناپذیری به محیط‌زیست کشور تحمیل می‌کنند.

انسان در برابر حیات‌وحش

قاچاقچیان حیات‌وحش نظم طبیعت را به هم می‌زنند. آنها با خارج کردن گونه‌های جانوری از زیستگاهشان شرایط را برای تقابل حیات‌وحش و انسان فراهم می‌کنند. برای نمونه با زنده‌گیری بره‌های چهارپایان و قاچاق آنها به کشورهای حاشیه خلیج‌فارس شاید باغ و باغچه‌های برخی شیوخ عرب مجلل‌تر شود، اما حدود 70 درصد گونه‌های جانوری حین قاچاق جان خود را از دست می‌دهند و آسیبی که به محیط‌زیست کشورمان وارد می‌شود به هیچ وجه قابل جبران نیست.

طاهر قدیریان، کارشناس حیات‌وحش در گفت‌وگو با جام‌جم درباره آسیبی که قاچاق حیات‌وحش به محیط‌زیست کشور تحمیل می‌کند، می‌گوید: براحتی می‌توان تاثیر این تخلف را روی اکوسیستم و جامعه محلی دید؛ به عنوان مثال در فصل بهار که قاچاقچیان حیات‌وحش بره‌های کل و بز به کشور‌های حاشیه خلیج فارس قاچاق می‌کنند، خیلی از این بره‌ها پس از جدا شدن از مادرشان تلف می‌شوند، زیرا از خوردن شیر محروم می‌شوند. این در حالی است که تخلیه نشدن شیر ‌حیوانات ماده نیز سبب بروز عفونت شده و بیماری و مرگ این حیوانات را در پی دارد.

اشتباه پشت اشتباه

آسیبی که قاچاقچیان حیات‌وحش با زنده‌گیری بره‌های چهارپایان به محیط‌زیست کشور تحمیل می‌کنند به همین موارد محدود نمی‌شود، زیرا کاهش جمعیت گونه‌هایی مانند کل و بز زمینه را برای تقابل انسان با دیگر گونه‌های جانوری فراهم می‌کند.

آن طور که قدیریان می‌گوید، وقتی جمعیت گونه‌هایی مانند کل و بز در زیستگاهی کاهش پیدا کند، گونه‌های گوشتخوار مانند گرگ، پلنگ و خرس در جست‌وجوی طعمه به زیستگاه‌های انسان نزدیک می‌شوند.

به همین سبب است که در سال‌های اخیر دامداران همیشه از حمله گونه‌هایی مانند گرگ و پلنگ به دام‌هایشان گله دارند.

تقابل منافع انسان و حیات‌وحش سبب می‌شود برخی کشاورزان و دامداران کمر به قتل گونه‌های جانوری ببندند؛ کم نیستند دامدارانی که با طعمه مسموم زمینه را برای مرگ گونه‌هایی مانند گرگ و پلنگ مهیا می‌کنند، اما مرگ این گونه‌های جانوری نیز تهدید‌های بیشتری برای محیط‌زیست به همراه دارد، ‌چراکه حذف هر گونه جانوری چرخه طبیعی را از حالت تعادل خارج می‌کند.

مد مرگبار

نگهداری از جانوران وحشی بجز در باغ وحش‌های استاندارد ممنوع است، اما این قانون برای خیلی‌ها اهمیت ندارد، چراکه افراد زیادی هستند این روزها از مد مرگباری پیروی می‌کنند که براساس آن نگهداری از حیات‌وحش به نوعی برایشان اعتبار می‌آورد.

این افراد خودخواه که اغلب تازه به دوران رسیده نیز هستند، گونه‌های جانوری مانند خرس، پلنگ، گرگ، شیر و پرندگان را در قفس‌های کوچک و شرایط نامناسب نگهداری می‌کنند تا به خیال خودشان اطرافیان به حالشان غبطه بخورند.

برای نمونه مدتی پیش سازمان حفاظت محیط‌زیست با خبر شد در منطقه میدان هفت تیر تهران شخصی روی پشت‌بام آپارتمانش از یک شیر نگهداری می‌کند.

دکتر هومن ملوک‌پور، جراح دامپزشک و عضو کمیته حیات‌وحش نظام دامپزشکی کشور نیز مد شدن چنین گرایش‌هایی را تایید می‌کند و می‌گوید:‌ برخی قشرهای خاص در جامعه تمایل به ایجاد باغ وحش‌های اختصاصی پیدا کرده‌اند و در شرایط نامناسب و قفس‌های کوچک از گونه‌هایی مانند‌ شیر و ‌پلنگ نگهداری می‌کنند.‌

به گفته او خارج کردن ‌گونه‌های جانوری یا گیاهی از زیستگاه‌های بومی، ‌زنجیره حیات را در زیستگاه بهم می‌زند به همین دلیل باید با قاچاقچیان حیات‌وحش به شکل جدی برخورد کرد.

در واقع شکارچیان با خارج کردن گونه‌هایی مانند شیر، پلنگ و خرس از زیستگاه‌های طبیعی باعث می‌شوند جمعیت گونه‌های دیگر جانوری که طعمه این گوشتخواران هستند افزایش پیدا کرده و سبب تخریب زیستگاه و شیوع بیماری بین گونه‌های جانوری شوند. ‌برای نمونه سال 94 با طغیان بیماری طاعون نشخوارکنندگان کوچک در بسیاری از زیستگاه‌ها، برخی کارشناسان علت شیوع این بیماری را تعداد کم جانوران گوشتخوار دانستند؛ چراکه به شکل طبیعی گوشتخوران طعمه‌های ضعیف را شکار کرده و گونه‌های قوی‌تر باقی می‌مانند و در نتیجه بیماری کمتری بین گله‌های چهارپایان شیوع پیدا می‌کند.

قاچاق توله خرس برای جنگ

گونه‌های جانوری زیادی از کشورمان قاچاق می‌شوند، اما هدف همه خریداران نگهداری از آنها در باغ وحش‌های اختصاصی نیست و کم نیستند سودجویانی که توله خرس‌ها را می‌خرند تا آنها را با سگ‌ها جنگ بیندازند و از این راه کسب درآمد کنند.

طاهر قدیریان، کارشناس حیات‌وحش در این باره می‌گوید: برخی قاچاقچیان حیات‌وحش توله خرس‌ها را به پاکستان قاچاق می‌کنند تا آنها را به افرادی بفروشند که از طریق نمایش جنگ سگ‌ها و خرس‌ها کسب درآمد می‌کنند.

به گفته او، مدتی پیش نیز این بحث داغ بود که نوعی مارمولک در ایران زندگی می‌کند که خاصیت دارویی دارد. به همین دلیل بسیاری از قاچاقچیان حیات‌وحش زیستگاه‌های کشور را در جست‌وجوی این گونه به قول معروف شخم زدند.

نگهداری در باغ وحش‌های اختصاصی و جنگ انداختن گونه‌های جانوری تنها انگیزه خریداران و قاچاقچیان حیات‌وحش نیست؛ بسیاری از آنها گرفتار خرافاتی هستند که بهانه‌ای شده برای قتل عام حیات‌وحش.

باورهای مرگبار

کم نیستند افرادی که هنوز تصور می‌کنند جغد‌ها شومند یا مارمولک‌ها سمی‌ هستند، در کنار این افراد ساده لوح، برخی باورهای خطرناک‌تری دارند. متاسفانه آنها تصور می‌کنند خوردن یا همراه داشتن قسمت‌هایی از جسم گونه‌های جانوری برای آنها خاصیت درمانی یا ماورایی دارد.

برای نمونه هستند افرادی که فکر می‌کنند زبان خرس می‌تواند بواسیر را درمان کند یا با خوردن گوشت این گونه برخی ضعف‌هایشان جبران می‌شود. چنین خرافاتی روی زندگی بسیاری از گونه‌های جانوری مانند ببر، گرگ، مار، کفتار، خرس، شانه به سر، هوبره و… سایه انداخته است.

قدیریان می‌گوید: این روزها نیز برخی افراد تصور می‌کنند خوردن گوشت «تشی» مرهم بسیاری از دردهاست. به همین خاطر این گونه جانوری را شکار می‌کنند.

‌آن طور که او می‌گوید، چنین خرافاتی سبب بحرانی شدن وضع گورخر ایرانی نیز شد. چون این باور بین برخی وجود دارد که روغن این حیوان باعث تسکین درد و بیماری می‌شود‌.

تقویت جوامع محلی

سود بالای قاچاق حیات‌وحش و بیکاری و ناآگاهی در بین برخی جوامع محلی دست به دست هم داده تا قاچاق حیات‌وحش با سرعت بیشتری اتفاق بیفتد.

خیلی از بومیانی که در حاشیه زیستگاه‌های حیات‌وحش زندگی می‌کنند، برای کسب درآمد کمر به نابودی حیات‌وحش بسته‌اند متاسفانه کم نیستند افرادی که تصور می‌کنند گونه‌های جانوری منطقه به دلیل نزدیکی زیستگاه به محل زندگی‌شان به آنها تعلق دارد.

کمبود محیط‌بان نیز زمینه را برای این فرصت‌طلبان فراهم می‌کند. به همین دلیل آنها با زنده‌گیری نوزادان حیات‌وحش و فروش آنها، آسیب جبران‌ناپذیری به محیط‌زیست کشور تحمیل می‌کنند. این در حالی است که سازمان حفاظت محیط‌زیست نیز برخلاف کمبود حدود 5000 محیط‌بان، از توانایی جوامع محلی بهره نمی‌برد.

در کنار سازمان حفاظت محیط‌زیست، دستگاه‌ها و نهادهای دیگر نیز باید برای مقابله با قاچاق حیات‌وحش بدرستی عمل کنند. زیرا مقابله با مافیای قاچاق حیات‌وحش تنها زمانی امکان‌پذیر است که کارفرابخشی مناسبی در این حوزه صورت بگیرد، یعنی نیروی انتظامی، قوه قضائیه، گمرک و… دیگر نهاد‌های تاثیرگذار عرصه را برقاچاقچیان حیات‌وحش تنگ کنند.

تا زمانی که سازمان حفاظت محیط‌زیست با کمبود حدود 5000 نیرو دست به گریبان است و از نیروی جوامع محلی و سازمان‌های مردم‌نهاد استفاده نمی‌کند، نمی‌توان امیدوار بود قاچاق حیات‌وحش در کشورمان
کمرنگ شود.

 مهدی آیینی

چنگ فرسوده ها بر گلوی آسمان

خودروهای فرسوده از تردد منع شدند، خرید و فروش خودروهای فرسوده ممنوع شد؛ حرف از خودروهای فرسوده زیاد است، اما دست‌انداز‌های زیادی پیش روی افرادی است که می‌خواهند خودروی فرسوده‌شان را نو کنند؛ دردسرهایی که باید آن را تیر خلاصی برای آسمان آبی دانست؛ از تسهیلات با کارمزد بالا بگیرید تا یافتن ضامن معتبر و کاغذبازی نفسگیر.
حدود یکصد هزار خودروی فرسوده در تهران تردد می‌کنند که اگر آمار خودروهای کاربراتوری را نیز به آنها اضافه کنید، آمار 400 هزار خودرو به دست می‌آید که ‌آلایندگی بیشتری نسبت به دیگر خودرو‌ها دارند. برای نتیجه‌گیری بهتر درباره میزان آلایندگی این خودرو‌ها می‌توان سهم آلایندگی آنها را کنار سهم حدود چهار میلیون خودرو‌یی که در تهران تردد می‌کنند، گذاشت.

هرچند تعداد خودروهای آلاینده تهران 10 درصد از ناوگان حمل و نقل این کلانشهر را تشکیل می‌دهد، اما آن‌طور که نواب حسینی‌منش، دبیر معاینه فنی کلانشهرهای کشور در گفت‌وگو با جام‌جم توضیح می‌دهد حدود 32 درصد از آلودگی هوای تهران به دلیل تردد این خودروهاست‌.

بنابراین با از رده خارج شدن خودروهای فرسوده بخش قابل توجهی از آلودگی هوای کلانشهرها حل خواهد شد و از خسارت آلودگی هوا که سالانه‌ حدود 30 میلیارد دلار است نیز کاسته می‌شود.‌

عشق فرسوده

از رده خارج کردن خودروهای فرسوده در کشورهای موفق روالی مشخص و سریع دارد؛ در این کشورها با توجه به سن خودرو ‌هزینه‌های عوارض و بیمه خودرو به شکل تصاعدی افزایش پیدا می‌کند. افزون بر این خودرو در همه جای دنیا به عنوان کالای مصرفی شناخته می‌شود، اما در ایران اغلب افراد دید سرمایه‌ای به آن دارند، به همین خاطر خانواده ایرانی سعی می‌کند آن را نگه‌دارد در نتیجه تمایل کمتری برای از رده خارج کردن خودرو در کشورمان وجود دارد.

آن‌طور که دبیر معاینه فنی کلانشهرهای کشور می‌گوید سن فرسودگی برای خودروهای سنگین و شخصی 20 سال، تاکسی ده سال و اتوبوس‌های شهری 8سال است‌.

هفت‌خوان نوسازی

حدود 17 میلیون خودروی پلاک ایران در کشور وجود دارد، اما تعداد خودروهای فرسوده هیچ وقت بدرستی اعلام نشده است.

برای نمونه حمیدرضا فولادگر، عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس می‌گوید در 10 سال اخیر ‌یک میلیون و 900 هزار خودروی فرسوده اسقاط شده و یک میلیون و 250 هزار خودروی فرسوده باقی مانده است.

این درحالی است که اواخر سال گذشته معصومه ابتکار، رئیس سازمان حفاظت محیط‌زیست گفت در چند سال اخیر‌ 900 هزار خودروی فرسوده و 60 هزار تاکسی فرسوده جمع‌آوری شده‌اند.

آن‌طور که دبیر معاینه فنی کلانشهرهای کشور ‌ می‌گوید سن فرسودگی خودرو‌های تولید داخلی که‌ در ناوگان حمل و نقل عمومی فعالند حدود پنج سال‌ است.

به همین دلیل دست‌کم سازوکار از رده خارج کردن خودروهای فرسوده حمل و نقل عمومی باید سرعت بیشتری بگیرد.

اما راننده تاکسی‌ها و افرادی که برای از رده خارج کردن خودروی فرسوده خود آستین بالا زده‌اند، می‌گویند برای نو کردن خودرویشان، رنج بسیاری کشیده‌اند. یکی از رانندگان تاکسی پایتخت در گفت‌وگو با جام‌جم از این می‌گوید که شش سال برای از رده کردن خودرواش تلاش کرده است.

او یکی از سختی‌های کار را یافتن ضامن با گواهی کسر از حقوق می‌داند و می‌افزاید: من و بسیاری از همکارانم برای گرفتن وامی که کارمزدش هم کم نیست، رنج کشیده و می‌کشیم؛ چون یافتن ضامنی که گواهی کسر از حقوق داشته باشد برای ما که اطرافیانمان کارمند نیستند، دشوار است.

آن‌طور که این راننده تاکسی توضیح می‌دهد او 20 میلیون تومان وام با کارمزد 16 درصد گرفته و به همین خاطر هر ماه حدود600 هزار تومان قسط می‌دهد و در روزگاری که بیشتر خودروهایی که در شهرها تردد می‌کنند مسافرکش هستند خیلی آسان نیست که چنین اقساطی را پرداخت کند.

مشکل اقشار ضعیف جامعه

در بین رانندگان تاکسی کم نیستند افرادی که با خودروی پیکان اقدام به جا‌به‌جایی مسافر می‌کنند؛ این افراد که بیشتر از اقشار ضعیف جامعه هستند، انتظار دارند دولت تسهیلات مناسبی در اختیار آنها قرار دهد، زیرا وام با کارمزد بالا به مشکلات آنها دامن می‌زند.

درواقع دولت با در نظر نگرفتن تسهیلات مناسب به دیگر اقشار جامعه نیز خسارت می‌زند، زیرا تنفس در هوای پاک ابتدایی‌ترین حق شهروندان است و مسئولان باید برای برآورده شدن آن تلاش کنند.

یک بام و دو هوای دولت

سال 94 دولت تسهیلات ویژه‌ای برای خودروسازان در نظر گرفت و به این شکل 110 هزار دستگاه خودرویی که در انبار خودروسازان بود به فروش رفت، بدون این‌که توجهی به از رده خارج کردن خودرو‌های فرسود شود، به همین دلیل شهروندان انتظار دارند دولت این غفلتش را جبران کند.‌

محمدمهدی گلمکانی، رئیس مرکز مدیریت محیط‌زیست و توسعه پایدار شهرداری تهران دلیل اصلی از رده خارج نشدن خودرو‌های فرسوده را تامین نشدن منابع مالی می‌داند و می‌گوید:‌ منابع لازم باید در اختیار دستگاه‌های مربوط قرار گیرد تا آنها بتوانند خدمات مناسبی در زمینه نوسازی خودرو‌های فرسوده ارائه کنند.

آن‌طور که او می‌گوید‌: بسیاری از ظرفیت‌های حمل و نقل عمومی در اختیار بخش خصوصی است و اگر از آنها حمایت نشود، آلودگی هوای کلانشهر‌ها بدرستی رفع نخواهد شد.

مساله دیگری که باید به آن توجه داشت، پرهیز از بوروکراسی برای از رده خارج کردن خودروهای فرسوده است، زیرا چنین مشکلاتی می‌تواند شهروندان را دلسرد کرده و آنها را تشویق کند خودروی فرسوده خود را حفظ کنند.

خودرو‌های فرسود نقش چشمگیری در آلودگی‌های زیست‌محیطی و مرگ شهروندان در سوانح ترافیکی دارند، به همین دلیل دولت‌ها باید توجه ویژه‌ای به از رده خارج کردن خودرو‌های فرسوده داشته باشند و با ارائه تسهیلات مناسب ‌شهروندان را تشویق به این کار کنند.

رانندگان فراموش شده

براساس تصمیم اخیر نمایندگان مجلس، تردد وسایل نقلیه موتوری فرسوده ممنوع شده و پلیس موظف به جریمه متخلفان است،‌ هرچند دولت نیز موظف شده از محل صرفه‌جویی حاصل از بهبود و مدیریت سوخت، تسهیلات لازم جهت جایگزینی خودروهای فرسوده حمل و نقل عمومی را فراهم کند، اما بیشتر رانندگان تاکسی ازاین می‌ترسند که با اجرای این قانون نتوانند هزینه زندگی‌شان را تامین کنند.

مهدی آیینی

بالا