آفت شب پره ۸۰ درصد ذخایر ژنتیکی شمشاد کشور را نابود کرده است
چندی است که شب پره شمشاد میهمان ناخوانده جنگلهای شمال ایران شده است. این آفت وارداتی آن قدر مخرب است که به راحتی در دو سالی که وارد ایران شده است، بخش اعظم تودههای شمشاد کشور را آلوده کرده است. سازمان جنگلها برای نجات این گونه گیاهی نشستهای رسانهای متعددی برگزار کرد و درباره اقدامات این سازمان نظیر محلول پاشی و تهیه قلمه و غیره گزارشهایی به رسانهها ارائه داد اما به نظر می رسد این راهکارها به نجات این گونه گیاهی منجر نمیشود. امید اسماعیل زاده عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس اقدامات انجام شده برای نجات شمشاد را اقداماتی فانتزی میداند که به حفظ این گونه در طبیعت ایران کمک نمیکند به همین خاطر او از زوال جنگلهای شمشاد ایران خبر میدهد.
گزارشگران سبز: شب پره شمشاد را پروانه تنبلی میدانند که توانایی پروازش زیاد نیست اما همین پروانه تنبل، از سال ۹۵ که وارد ایران شده است به سرعت تودههای شمشاد ایران را آلوده کرده است. گمانههای زیادی درباره شب پره شمشاد و نحوه ورود آن مطرح است. مقامات رسمی حتی احتمال بیوتروریسم را هم درباره ورود این گونه به ایران دور از ذهن نمیدانستند و میگفتند چونکه شمشادهای هتلی در چالوس به این آفت آلوده شده است و نخستین گزارشها درباره حضور شب پره از این هتل دریافت شد، این احتمال وجود دارد که گردشگران هتل مذکور به عمد شب پره شمشاد را در جنگلهای ایران رها کرده باشند. البته نگاهی به نحوه شیوع این آفت و گسترش آن در اروپا، همچنین گزارش شدن این آفت در کشور همسایه ایران یعنی آذربایجان ، احتمال قوی دیگری درباره حضور شب پره شمشاد در ایران را ایجاد کرد و آن احتمال این است که این پروانه از شمال غرب کشور به ایران وارد شده باشد. (گزارش پیشین گزارشگران سبز را از طغیان آفت شبپره شمشاد در کشور را اینجا بخوانید)
شب پره شمشاد آفتی قرنطینهای است که نامش در صف انتظار لیست گونههای قرنطینهای سازمان حفظ نباتات ایستاده است تا شاید این سازمان به وظایف قانونی خود در برابر مقابله با آفت قرنطینهای جنگلهای شمال عمل کند. اما پروانههایی که شانس زیستن در جنگلهای ایران را پیدا کردهاند مثل نامشان در صف لیست نمیایستند. آنها به راحتی به پرندگان، خودروها، لباس گردشگران و غیره میچسبند و به شمشادهای غرب تا شرق ایران حمله میکنند. امید اسماعیل زاده عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس در گفتوگو با گزارشگران سبز از نابودی ۷۵ تا ۸۰ درصد شمشادهای ایران خبر میدهد.
به گفته او در جنگلهای شمال، بحث آفات و بیماریهای شمشاد، نه اولی و نه آخری خواهد بود. گونههایی داشتیم که دچار بیماری شدند، اما یکسری توانمندی و صفات اکولوژیکی داشتند که توانستند خود را در لیست تنوع زیستی شمال نگه دارند. شب خسب با تولید بذر با دوام و ملج با قابلیت گسترش بذر و بذردهی در سالهای اولیه عمر، توانست خود را در لیست تنوع زیستی جنگلهای شمال حفظ کند اما شمشاد هیچ یک از این استراتژیها را ندارد و محکوم به فنا است.
حفظ ژرم پلاسم تنها راه نجات شمشاد
از نگاه این عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس تنها راه نجات شمشاد حفظ ژرم پلاسم این گونه است. او میگوید: نه محلول پاشی جوابگوی حفاظت از شمشادها است نه دشمنان طبیعی میتوانند جمعیت شب پره را کنترل کنند. این آفت بسیار قوی است. تنها کاری که میشد انجام داد، یکسری اقدامات اولیه و اجرای مباحث حمایتی بود.
اسماعیل زاده در تشریح سخن خود بیان میکند: تا قبل از درگیر شدن تمام تودهها باید از تودههایی که در بالادست واقع شدهاند، با استفاده از سد طبیعی و تلههای نوری، جمعآوری شفیره و غیره حمایت میکردیم تا تودههای سالم دچار آفت نشوند. این کارها انجام نشد و اغلب تودههای شمشاد دچار مشکل شدند.
آن طور که او می گوید اکنون می توان با جمعآوری بذر، قلمه و تکثیر آن در خارج از رویشگاه، گونه را حفظ کرد. برای انجام این اقدامات باید حساب شده عمل کرد. حفظ ژرم پلاسم، تهیه قلمه و حفظ بذر در شرایط فراسرد ضروری است.
او تاکید میکند: اقداماتی که تا کنون در شمال برای مقابله با شب پره انجام شده است، بیشتر جنبه دفتری و لوکس دارد. محلول پاشی، آب ژاول پاشیدن، آتش زدن و غیره بیشتر در کتاب و جزوه معنی دارد و این اقدامات سازنده و کاربردی نیست. در شمال یکسری اقدامات جسته و گریخته انجام شده است ولی موثر نبوده و جوابگو نخواهد بود. نوع آفت به نحوی است که اقدامات به شکل مقطعی در فضای خیلی کوچک پیگیری شده است و برنامههای انجام شده اثرگذار نبوده است.
اگرچه سازمان جنگلها با کمک گرفتن از بخش خصوصی قلمههایی هم از شمشادها تهیه کرده بود، اما این عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس میگوید: قلمه یک راه تکثیر است. بهتر و ارزانتر از آن بذر است. بذر اطلاعات ژنتیکی گستردهتری به همراه دارد اگر از یک سایت قلمه بگیرید و به کل شمال تعمیم دهید، کارغیر منطقی انجام دادهاید. میشد منطقیتر کار کرد. باید جنگلها را زونبندی کرد و در هر زون، حتیالمقدور در صورتی که امکان تهیه بذر باشد، بذر شمشاد را جمعآوری کرد. در غیر این صورت قلمه تهیه کرد و تکثیر این گونه را انجام داد.
او ادامه میدهد: نهالهای جدید باید با فاصله کاشت مشخص و آشکوب فوقانی مناسب در طبقات ارتفاعی مناسب کشت و نگهداری شوند. خود سازمان جنگلها عرصههای مناسب و مستعد و مقدار زیادی امکانات در اختیار دارد. اجرای این برنامهها کمی نگاه عرصهای میطلبید که متاسفانه تا کنون این نگاه وجود نداشته است. بنابراین چارهای نیست و باید منتظر انهدام جنگلهای شمشاد باشیم.
اسماعیل زاده عنوان میکند: در حال حاضر ۷۵ تا ۸۰ درصد ذخایر ژنتیکی شمشاد خود را از دست دادهایم. تنها سایتهای بالادست مانده است که همچنان مورد حمایت سازمان نیست.
او درباره دلیل مورد حمایت نبودن شمشاد توسط سازمان جنگلها میگوید: این سازمان دنبال لابی کردن است.
به این ترتیب با توجه به اینکه برنامههای حمایتی سازمان جنگلها در زمینه حفاظت از شمشاد کافی نبوده است و مسئولیت مقابله با آفات جنگل، به عهده معاونت حفاظت و حمایت و حفظ ژرم پلاسم به عهده معاونت امور جنگلی سازمان جنگلها است، نبود همکاری اثربخش این دو معاونت و نبود بودجه، زمینهای را فراهم کرده است که باید طبیعت ایران برای همیشه با گونه ارزشمند شمشاد خداحافظی کند.
لیلا مرگن