آخرین خبرها
خانه / بایگانی/آرشیو برچسب ها : مهدی آیینی (برگ 10)

بایگانی/آرشیو برچسب ها : مهدی آیینی

اشتراک به خبردهی

اتوبوس‌های تاناکورا در راه پایتخت

حمل و نقل عمومی تهران تق و لق‌تر می‌شود و قبای خاکستری ‌تهران ‌خاکستری تر از گذشته به تن شهر زار می‌زند، چون برخی مدیران همه تلاش خود را به کار می‌گیرند تا آلودگی ‌ از این کلانشهر ‌بار نبندد؛ دیروز خبر رسید که ‌ مدیر ‌شرکت واحد اتوبوسرانی تهران گفته قصد دارند تعدادی اتوبوس دست دوم وارد کنند، چون پول شان به خرید اتوبوس نو نمی‌رسد.‌

هرچند او وعده داد که اتوبوس های دست دوم استاندارد یور۴ خواهند داشت و سن شان از اتوبوس های فعلی تهران کمتر خواهد بود، اما‌ واردات اتوبوس دست دوم برای کلانشهری مانند تهران و مدیران شهری اش که ادعا می‌کنند برای  شهروندان سنگ تمام می گذارند قابل توجیه نیست.

دود این تصمیم‌های خاکستری به چشم تهران و شهروندانش می رود، شهروندانی که همیشه از نحوه هزینه کرد عوارض و مالیاتی که پرداخت می کنند گلایه  دارند. ‌گلایه ای که ریشه هایش به سوء مدیریت بر می‌گردد؛ برای نمونه اوایل شهریور گذشته و در هشتاد و سومین جلسه شورای شهر ‌ ‌حبیب زاده، عضو این شورا از یکی از این اشتباه‌ها پرده برداشت و فاش کرد که بیش از یکسال است که ۵۵ دستگاه اتوبوس برقی برخلاف سالم بودن‌ ‌ در محوطه پایانه اتوبوسرانی خاک می‌خورند.

این فقط یکی از نمونه‌های مدیریت نامناسب دارایی های شهر است که براساس آن باید آب پاکی را ریخت روی دست افرادی که ادعا می‌کنند دغدغه حفظ اموال عمومی دارند. ‌

حمل و نقل عمومی تهران مشکل کم ندارد به نظر می رسد‌ شهردار تازه نفس تهران نیز این مساله را با گوشت و پوست اش حس کرده چون او  این روزها پای ثابت سه شنبه های بدون خودرو است. سه شنبه هایی که به دلیل نبود حمل و نقل  عمومی مناسب تاکنون آن طور که باید راه به جایی نبرده است.

این درحالی است که تهیه اتوبوس برای کلانشهری که به گفته مدیر ‌شرکت واحد اتوبوسرانی اش از سال ۸۹تاکنون رنگ اتوبوس نو به خود ندیده کاری نشدنی نیست، چراکه اگر مدیران اندکی اولویت هایشان را تغییر دهند، هیچ وقت کار به جایی نمی رسد که برخی از شهروندان در جست‌وجوی کاتالیست و لاستیک اجاره ای برای گرفتن معاینه فنی باشند و ‌ عده ای از مدیران‌برای توسعه حمل و نقل عمومی کاسه چه کنم چه کنم به دست بگیرند و واردات اتوبوس‌های تاناکورایی اولویت شان باشد.

 

مهدی آیینی

روزنامه نگار

دولت‌ محیط‌نیستی!

زیست محیطی‌ترین دولت رکورددار محیط نیستی ترین تصمیم‌ها شد؛ حدود ۶۵ ماه پیش دولت یازدهم ‌ با شعارهای محیط زیستی کارش را شروع کرد و وعده داد آنها را در دولت دوازدهم پیگیری کند، دولتی که ‌حتی اولین مصوبه اش را ‌به نام دریاچه ارومیه زد تا ثابت کند محیط زیست برایش مهم است، اما این ادعا هیچ وقت از مقام وعده فراتر نرفت.

حال و روز دریاچه ‌ارومیه این روزها ‌تعریفی ندارد‌. چند روز پیش‌ نماینده مردم ارومیه درباره اش گفت آقای رئیس جمهور ‌ منت می گذارد و می‌گوید برای تثبیت دریاچه ارومیه کمک کرده درحالی که ایشان‌ وعده احیای دریاچه را داده بودند.

خلف وعده‌های زیست محیطی این روزها کم اتفاق نمی افتد،‌ چون تصمیم های دولت نشان می دهد‌‌اعتقادی به توسعه پایدار ندارد، آخرین نمونه اش موافقت رئیس جمهور با طرح انتقال آب خزر به سمنان است که به نگرانی و دغدغه های محیط زیستی ها دامن زده و آنها را نگران ‌کرده‌ که ممکن است خزر به سرنوشت ارومیه دچار شود‌.

تصمیم‌های محیط نیستی در زیست محیطی‌ترین دولت‌ کم گرفته نشده چند روز پیش بود که ماجرای شکایت سازمان های مردم نهاد خوزستان از رئیس سازمان حفاظت محیط زیست خبرساز شد و فعالان محیط زیست ‌برای نجات منطقه حفاظت شده خاییز ازعواقب‌ویلا سازی ‌دست به دامان دستگاه قضا شدند.

واگذاری بخشی از منطقه حفاظت شده لشگر ‌ملایر ‌به معدن سرمک و بخشنامه جنجالی وزیر جهاد کشاورزی برای رسمیت شناخته شدن نسق زراعی اراضی زیرآشکوب زاگرس را نیز باید از دیگر تصمیم های محیط‌نیستی دانست که اخیرا از سوی دولت گرفته شده است.

دیروز تشکل‌های زیست محیطی مازندران نیز در اعتراض به اجرای طرح گردشگری در جزیره آشوراده بیانیه‌ای صادر کردند ‌ و هشدار دادند مجریان این طرح سودای تبدیل این زیستگاه بکر را به منطقه ای مانند جزیره کیش درسردارند.

توسعه بی ضابطه گردشگری در شمال کشور نتیجه ای بجز تخریب منابع طبیعی کشور ندارد، چراکه جنگل‌های شمال این روزها به محلی برای دفن زباله بدل شده و  برای منابع آب و خاک تهدیدی جدی بشمار می رود.

موافقت با اجرای طرح گردشگری در آشوارده‌ چهار سال پیش با امضای معصومه ابتکار به جریان  افتاد تصمیمی که‌احمدعلی کیخا، معاون وقت محیط زیست طبیعی‌ سازمان حفاظت محیط زیست و نماینده کنونی مجلس ‌درباره اش‌گفت امضای طرح گردشگری آشوراده بزرگترین اشتباه مدیریتی‌ام بود.

اشتباه‌های مدیریتی شاید برخی مواقع با اعتراف و  عذرخواهی قابل جبران باشد، اما تصمیم‌های اشتباهی که  محیط‌زیست کشور را قربانی می کند ‌قابل جبران و چشم پوشی نیست با مرگ ارومیه، آشوراده، زاگرس، ‌ هیرکانی و… یک سرزمین از نفس می افتد‌.

مهدی آیینی

روزنامه نگار

تهران گران و دوچرخه نه‌چندان ارزان آقای شهردار

شهردار تهران دیروز رکاب زد، از خیابان‌های غرق در ترافیک گذشت و هوای دودی تهران را عمیق‌تر از گذشته نفس کشید. دیروز اولین سه‌شنبه خبرساز آقای شهردار نبود، هفته گذشته که هنوز حکمش برای کلیدداری پایتخت صادر نشده بود، عکس‌هایی از او منتشر شد که نشان می‌داد سکاندار تازه نفس تهران لحظات نفسگیر اتوبوس و مترو سواری را هم تجربه کرده است.

در دو سه‌شنبه گذشته که مدتی است لقب روز بدون خودرو را یدک می‌کشند، شهردار تهران دست کم نشان داد حواسش به حمل و نقل عمومی تهران هست که زیربار جمعیت چند میلیونی پایتخت به هن‌وهن افتاده وخون به دل شهروندانی می‌کند که می‌خواهند نه‌تنها سه‌شنبه‌ها، بلکه بیشتر روزهایشان روز بدون خودرو باشد.

عکس‌های اتوبوس و دوچرخه‌سواری آقای شهردار خیلی زود در فضای مجازی دست به دست شد، خیلی‌ها نوشتند بهتراست شهردار به جای دوچرخه‌سواری وقت بگذارد و گرهی از حمل و نقل عمومی تهران باز کند، برخی نیز گفتند سخت است اما تلاش می‌کنند این حرکت نمایشی آقای شهردار را باور کنند.

ریزبینی‌ها به این نکات محدود نشد، دیروز برخی ذره‌بین انداختند روی دوچرخه آقای شهردار و گفتند دوچرخه‌ای که پیروز حناچی با آن خیابان‌های شیبدار تهران را رکاب زده وطنی و ساخت کارخانه «آساک» که سال گذشته تعطیل شد نیست، بلکه دوچرخه‌ای برقی با مارک ویوا است؛ که حدود ۹ میلیون تومان می‌ارزد. تا اینجای کار ایرادی به کار آقای شهردار نمی‌توان گرفت که چرا با دوچرخه‌ای چند میلیونی با سه‌شنبه‌های بدون خودرو همراه شده است.

ایراد کار اینجاست که تهران در حال تبدیل شدن به شهر پولدارهاست شهری که برخی دوست دارند فقط گران باشد، حتی اگر حداقل‌هایی مانند آب و هوا را هم برای زندگی نداشته باشد، دوچرخه نه‌چندان ارزان آقای شهردار یادآور همین دغدغه‌هاست که نمی‌توان نادیده‌شان گرفت.

تهران شهر دوستدار دوچرخه نیست، چون شیب خیلی از خیابان‌هایش تند است و تردد با دوچرخه‌های معمولی دشوار. تهران مسیر دوچرخه‌سواری کم دارد و هوای آلوده‌اش نیز برای سلامتی دوچرخه‌سوارها بیش از دیگران شاخ و شانه می‌کشد. شاید دیروز حناچی در مسیرش به این مسائل هم فکر کرده و کیوسک‌های دوچرخه‌ای را هم دیده باشد که مدت‌هاست خاک می‌خورند و یادآور این مساله‌اند که حرکت‌های نمایشی و بدون برنامه محکوم به شکست است. کلانشهر تهران مدت‌هاست که گرفتار پروژه‌های نمایشی شده، تصمیم‌هایی که برای شهروندان آب ندارد، اما برای پیمانکاران سفارش شده نان دارد.

مهدی آیینی

روزنامه‌نگار

حفاظت‌ از‌محیط زیست با محیط‌‌‌بان عاریه

محیط‌بان هستند، محیط‌بان نیستند؛ این  بحثی است که با مرگ جوانی ۲۹ ساله در‌‌ پاسگاه محیط بانی “مکرش” این روزها دوباره داغ شده ‌. چهارشنبه گذشته  خبر فوت میلاد عباس‌زاده ‌ در منطقه حفاظت شده کویر‌ رسانه‌ای شد و خیلی ها را به تعجب وا داشت که مگر می شود پاسگاهی‌ محیط بانی پیدا شود که فقط یک محیط بان در انجام وظیفه کند! اما از این پاسگاه ‌های تک نفره در کشور بسیار است برای نمونه ‌فقط ‌۴پاسگاه محیط بانی  درمنطقه کویر‌با یک محیط‌بان اداره می شوند.

علت ‌مرگ محیط بان ورامینی البته هنوز از سوی سازمان پزشکی قانونی اعلام نشده، هرچند گمانه زنی ها از سکته او در خواب حکایت دارد، خوابی که در پاسگاه محیط بانی مکرش به مرگ ختم شد، پاسگاهی که اوایل خرداد امسال از سوی مسئولان سازمان حفاظت محیط زیست افتتاح شد، مسوولانی که امروز ‌ تاکید می‌کنند که باید برای “میلاد”(محیط بان فوت شده) از‌ پست محیط بان شرکتی ‌استفاده کرد ‌چراکه او با سازمان حفاظت محیط زیست هیچ قراردادی نداشته و طرف حسابش یک شرکت پیمانکار بوده است. به همین خاطر به نظر   می رسد مسوولان هنگام افتتاح این پاسگاه درک درستی از شرایط منطقه و محیط‌بانانش نداشته‌اند!

با این  حال فرمانده یگان  حفاظت محیط زیست تاکید  دارد که ادارات استانی بدون اجازه از سازمان، نیروهای شرکتی را به عنوان محیط بان به کار گرفته اند و به همین دلیل به ادارات‌ محیط زیست استان‌ها ابلاغ شده که از نیروهای شرکتی نباید در پست محیط بانی استفاده کنند و چنانچه چنین نیروهایی دارند باید آنها را در بخش دفتری به کار گیرند.

باید تاکید کرد این ادعا ‌حکم همان عذر بدتر از گناه را دارد چراکه نشان می دهد حفاظت‌از محیط زیست کشور‌ ‌ به حال خود رها شده، چراکه سال‌هاست در مناطق حفاظت شده کشور نیروهای شرکتی به عنوان محیط بان مشغول به کار هستند، نیروهایی که بعضا حقوق شان حتی از سوی  معادنی که در مناطق حفاظت شده فعالند پرداخت می شود.

این واقعیت که یگان سازمان حفاظت محیط زیست کشور با کمبود نیرو رو به رو است نقطه ضعفی است که بارها رسانه ها و خبرنگاران حوزه محیط زیست روی آن دست گذاشته اند، اما‌ هنوز پا برجاست.با توجه به بخشنامه اخیر سازمان حفاظت محیط زیست نیر باید تاکید کرد که این سازمان باید هرچه زودتر محیط بانان شرکتی را تعیین تکلیف کند، زیرا این افراد شرایط سخت محیط‌بانی را تاب می آورند اما در هنگام بروز حادثه حمایتی از آنها و خانواده هایشان نمی شود، به همین دلیل نمی توان از آنها انتظار داشت آن طور که باید برای حفظ محیط زیست کشور سنگ تمام بگذارند؛ آنها همیشه یکجای دلشان نگران وضعیت شغلی شان است.‌ حفاظت از محیط زیست ‌ با نیروی عاریه ای که آموزش‌های لازم را ندیده و از آمادگی جسمانی لازم نیز برخوردار نیست،‌شدنی نیست آن‌هم درشرایطی که هر محیط بان ناچار است با چندین شکارچی غیر مجاز در مناطق حفاظت شده دست و پنجه نرم کند.

 

                    مهدی‌آیینی

 

 

وعده‌های الکی، شهادت‌های واقعی

محیط‌بانان تجهیزات ندارند، محیط‌بانان آموزش ندیده‌اند، ‌محیط‌بانان تعدادشان اندک است، ‌محیط‌بانان حقوقشان ناچیز است؛‌ جملات تکراری زیادی در وصف محیط‌بانان ساخته می‌شود؛ جملاتی که زبان و متن سخنرانی‌ خیلی از مسؤولان و مدیران با آنها غریبه نیست؛ جملاتی که واقعیت دارند، اما‌ خیلی زود تکراری می‌شوند و بی‌خاصیت.

محیطبانان آسان شهید میشوند؛ این جملهای است که این روزها دارد برای محیطبانان کشور تکراری میشود، چراکه صبح دیروز با شهادت تاجمحمد باشقره، محیطبان پارک ملی گلستان آمار محیطبانان شهید به ۱۲۳ رسید، محیطبانانی که جانشان را برای حفظ محیط زیست و تنوع زیستی کشور فدا کردند، اما شرایط محیط زیست و همکارانشان تغییر جدی نکرد.

دیروز رئیس سازمان حفاظت محیط زیست نیز در واکنش به شهادت محیطبان گلستانی گفت که یکی از شکارچیانی که محیطبان پارک ملی گلستان را به شهادت رسانده سابقهدار بوده و گریخته و امیدوار است امروز خبر دستگیری این متخلف منتشر شود. او وعده داد که با تصویب لایحه حمایت از محیطبانان و تامین اعتبار، مشکل محیطبانان حل شود. دیروز مدیرکل حفاظت محیط زیست گلستان نیز حرف زد واز این گفت که محیطبان گلستانی در درگیری تن به تن جانش را از دست داده و در کنار او دو همیار محیط‌‌زیست نیز براثر ضربات چاقو مجروح شدهاند.

با توجه به گفتههای همین دو مسؤول نیز میتوان گفت پای مدیریت در محیط زیست و یگان حفاظت آن هنوز لنگ میزند، از سخنان رئیس سازمان حفاظت محیط زیست میتوان به این واقعیت تلخ پی برد که برخورد نامناسب با شکارچیان غیرمجاز سبب شده شکارچیان سابقهدار آنقدر احساس امنیت کنند که ترسی از شلیک مستقیم به محیطبانان نداشته باشند.

از سخنان مدیرکل محیط زیست گلستان نیز میتوان به این واقعیت رسید که محیط‌بانان هنوز آن طور که باید در اصول و فنون رو‌به‌رو شدن با خطر مهارت ندارند که کارشان به درگیری تن به تن ختم می‌شود. در واقع جلیقه‌های ضد گلوله و آموزش‌های کنونی نتوانسته محیط بانان را دربرابر شکارچیان غیرمجاز یا دست کم حوادث مرگبار
توانمند کند.

این روزها بحث برسر تصویب لایحه حمایت از محیط‌بانان و جنگلبانان نیز داغ است،‌ لایحه‌ای که ماه‌هاست در مجلس بایگانی شده و برخی می‌گویند اگر به قانون بدل شود مشکلات محیط‌بانان حل و فصل خواهد شد،‌ اما مرور نحوه ‌عملکرد بسیاری از محیط‌بانان و مدیرانشان‌ در پرونده‌های حادثه‌ساز نشان می‌دهد که کاهش این حوادث در گرو تغییر نحوه عملکرد آنهاست، برای نمونه اگر محیط‌بانان اولویت را بر پیشگیری بگذارند نه غافلگیری، کار به درگیری تن به تن و حوادث ناگوار نمی‌رسد. علاوه‌بر این اگر نمایندگان مجلس، نیروی انتظامی و قوه قضاییه نیز برای حمایت از محیط‌بانان و برخورد با شکارچیان غیرمجاز سنگ تمام بگذارند دیگر هیچ شکارچی غیرمجاز و سابقه‌داری به خود جرات نمی‌دهد لوله اسلحه‌اش را به سمت محیط‌بان نشانه بگیرد.

بنابراین محیط‌بانان به جملات تکراری و دلسوزانه احتیاج ندارند، چراکه حفظ جان آنها و محیط زیست کشور درگرو عمل و تغییر است نه شعار و وعده.

مهدی آیینی

برای جاری شدن دیپلماسی آب نذر کنیم

بهتر است در کنار پویش نذر آب، ‌‌کمپینی نیز  برای پیگیری تامین ‌حقآبه های کشور و ‌دیپلماسی آب‌ شکل بگیرد تا وزارت امور خارجه به این مهم توجه کند

تالاب‌هایی که می‌خشکند، دشت‌هایی که فرو می‌ریزند، رودهایی که در راه می‌مانند؛ گواهی می‌دهند‌ که بی‌آبی ازمرحله بحران عبور کرده است‌‌.

‌بحران آب شمشیرش را ‌از رو بسته‌ در سیستان و بلوچستان  هر روز افراد بیشتری تصمیم می گیرند خانه و کاشانه شان را ترک کنند و به عنوان آواره زیست محیطی روانه استان‌های شمالی کشور شوند، اما در شمال کشور نیز شرایط مناسب نیست؛آبرسانی به  برخی روستاهای گلستان، گیلان و مازندران با تانکر انجام می‌شود.

آواره های زیست محیطی به سیستان و بلوچستان محدود نمی شود، خراسان جنوبی،‌ کرمان و خوزستان نیز این روزها گرفتار تب تند بی آبی هستند، تبی که زندگی را برای اهالی این مناطق دشوارتر از  گذشته کرده است.

در چنین شرایطی به نظر می‌رسد طرحی مانند نذر آب که این روزها در سیستان و بلوچستان کلید خورده اتفاق خوبی باشد، اما نباید فراموش کرد که چنین طرح هایی برای مناطقی مانند سیستان و بلوچستان ‌ که در حال تخلیه شدن هستند حکم مسکن را دارد.

پرداختن به نذر آب شاید در کوتاه مدت با همکاری مردم اندکی از بار مشکلات مناطق بی آب کشور کم کند، اما در شرایطی که  ریشه اصلی بحران آب سوء مدیریت منابع آب، تلاش نکردن برای تامین حقآبه های کشور و خشکیدگی دیپلماسی آب در وزارت امور خارجه است، نمی تواند گره کور زندگی را در سیستان و بلوچستان یا هر استان دیگری که در تب بی‌آبی می سوزد باز کند،‌چراکه بحران آب در تشنگی خلاصه نمی شود‌ برای نمونه ‌ در هفته ای که گذشت ‌ توفان گرد و غبار بیش یکهزار نفر را به دلیل مشکلات تنفسی و بینایی ‌روانه بیمارستان های سیستان کرد. این درحالی است که بسیاری‌از روستاییان و عشایر منطقه‌ حتی امکان دسترسی به مراکز درمانی را  ندارند‌.

بنابراین باید گفت اگر نهادهای مسئولی مانند سازمان حفاظت محیط زیست،‌منابع طبیعی و وزارت امورخارجه برای تامین حقابه کشور اقدام نکنند و نذر تامین حقابه های کشور و دیپلماسی آب در آنها کلید نخورد روز به روز به مشکلات این استان ها و به تبع آن به مشکلات کشور دامن زده می شود‌ و شرایطی بوجود می آید که دیگر با هیچ نذری نمی توان گره کور آن را باز کرد.

مهدی آیینی

روزنامه نگار

 

آب پاکی روی دست مدیریت منابع آب

 بعید نیست تا مدتی دیگر فرو نشست دشت‌های تهران از زلزله‌ای که همه انتظارش ‌را دارند،‌پیشی بگیرد

بحران آب جدی است؛ کم نیستند مسئولانی که این جمله را چاشنی سخنرانی‌ها و بخشنامه‌هاشان می کنند تا شهروندان را نسبت به بحران آبی که کشور با آن رو به رو است آگاه کنند، اما شرایط منابع آب کشور هر روز نگران کننده‌تر می شود، چراکه تاکنون عملکرد بسیاری از مسئولان دراین حوزه از مقام هشدار فراتر نرفته است.

عملکرد ضعیف مدیران در برخورد با فرصت طلبانی که منابع آب کشور را به تاراج می برند سبب شده بسیاری از شهروندان انگیزه لازم برای صرفه جویی  را از دست بدهند. برای نمونه آشفته بازار ‌آبیاری فضای سبز این روزها وارد فاز تازه ای شده و دیگر محدود به آبیاری چمن نمی‌شود؛ سودجویان ‌با فروش تانکری ‌آبی که باید برای حفظ محیط زیست کشور ‌ هزینه شود جیب هایشان را پر می کنند. وقتی این ماجرا  وسوژه گزارش امروز را با یکی از مدیران ‌ شهرداری درمیان گذاشتیم. او گفت شماره پلاک راننده متخلف را بدهید تا با او برخورد کنیم!

همین پاسخ گواهی است بر اینکه برخی مدیران دست روی دست گذاشته اند تا دیگران وظیفه آنها را انجام دهند یا اینکه چشم روی هم گذاشته‌اند تا منابع آب کشور چوب حراج بخورد، چون این تخلف محدود به یک رانند و یک شهر نمی شود؛خبرنگار ما با چند‌ راننده  صحبت کرد، رانندگانی که هیچ کدام به فروش تانکری آب نه نگفتند.

تاراج منابع آب کشور محدود به این فرصت طلبان نمی شود، کم نیستند کارواش‌هایی که از آب شرب استفاده می‌کنند و یا ‌هنوز بسیاری از مجتمع های مسکونی فقط یک کنتور آب دارند و  خیلی  از همسایه ها در رقابت برای مصرف آب سنگ تمام می‌گذارند. علاوه براین در بخش کشاورزی نیز هنوز بهره وری آب تاسف بار است، آنقدر که برای به دست آوردن یک کیلو محصول خشک هزار لیتر آب مصرف می شود. آمارهای تلخ در حوزه آب کم نیست؛‌ براساس آمارهای وزارت نیرو قدرت تجدید‌پذیری آب‌های زیر زمینی کشور حدود ۳۳ میلیارد مترمکعب است، این درحالی است که هر سال ‌ حدود ۶۰ میلیارد مترمکعب از این آب‌ها برداشت می‌شود. از شرایط آب های فسیلی کشور نیز باید ترسید،‌ آب‌هایی که در گذر ‌میلیون‌ها سال جمع‌ شده‌اند و ‌‌ حجم شان‌ در کشور‌ حدود ۵۰۰ میلیارد متر برآورد شده‌.اما فقط ‌ حدود ۲۰۰ میلیارد مترمکعب  این آب‌ها‌ ‌شیرین است و نگران کننده تر اینکه ‌۱۷۰ میلیارد‌ ‌مترمکعب از این منابع آب نیز برداشت شده است.

در این آشفته بازار هر روز ‌برچسب بحرانی و فوق بحرانی به دشت های بیشتری در ‌کشور سنجاق شود. برای نمونه هر  ده‌ دشت ‌استان تهران وضعیت بحرانی دارند و برداشت از آنها چند‌ برابر تغذیه شان است‌. به همین خاطر هیچ بعید نیست تا مدتی دیگر فرو نشست دشت های تهران از زلزله‌ای که همه انتظارش ‌را دارند، پیشی بگیرد و آب پاکی را   روی دست آنهایی  بریزد که ادعا مدیریت منابع آب یا مدیریت بحران دارند. ‌

مهدی آیینی

روزنامه نگار

 

گرانی شکارچی شد

شرایط بد اقتصادی سبب افزایش فعالیت شکارچیان غیر قانونی و جویندگان گنج شده است

حیات وحش کشور چوب حراج خورده است؛ زهرفروشان به دنبال شکار عقرب و مار هستند، عده‌ای دیگر‌ در سودای فروش لانه خفاش غارها را یکی پس از دیگری می گردند، برخی نیز در جنوب کشور به جان صدف و مرجان‌ها افتاده‌اند. در زیستگاه‌ها و مناطق حفاظت شده نیز کم نیستند شکارچیانی که ماشه اسلحه شان را با هدف گوشت شکار می چکانند.

قاچاق چوب و زغال نیز بیش از گذشته  جنگل های کشور را تهدید می کند، کم نیستند افرادی که به بهانه کسب درآمد تیشه به ریشه جنگل هیرکانی می زنند یا بلوط های زاگرس را می سوزانند تا با فروش زغال کسب درآمد کنند.

‌محیط زیست تنها قربانی این آشفته بازار نیست، زیرا میراث فرهنگی نیز بیش از گذشته این روزها زیر شخم جویندگان گنج ‌ می‌رود، چراکه با افزایش قیمت طلا کم نیستند جوانانی که تصور می کنند با یافتن زیرخاکی می توانند یک شبه راه صد ساله را طی کنند‌.

این شرایط نگران کننده گواهی است بر اینکه اگر تا مدتی قبل فقر فرهنگی کمر به نابودی محیط زیست و میراث فرهنگی کشور بسته بود این روزها فقر اقتصادی نیز به این ‌آشفته بازار ‌دامن می زند. اگر تا مدتی پیش عده ای برای تفریح به سمت حیات وحش شلیک می کردند امروز بسیاری به شکار به چشم کسب و کار نگاه می کنند، چراکه به قول  خودشان با افزایش قیمت گوشت بازار  گوشت شکار این روزها سکه تر شده است.

این فقط قیمت گوشت شکار نیست که دو برابر شده است تعداد شکارچیان نیز افزایش چشم گیری داشته است. مثلا در شمال شرق کشور تا مدتی پیش گوشت مارال کیلویی ۸۰هزار تومان خرید و فروش می‌شد این روزها شکارچیان از ۲۰۰هزارتومان برای هر کیلوگرم حرف می زنند. آنها ادعا می کنند اگر تا مدتی پیش در  هفته یک روز به دنبال شکار بودند این روزها پنج روز در هفته برای شکار وقت می گذارند چون بهتر از بیکاری است و درآمدش نیز  چشم گیر است.

به این ترتیب باید گفت اگر تا دیروز شکارچیان غیر بومی برای قتل عام حیات وحش  شال و کلاه می کردند ‌ این روزها بومیان منطقه سودای کسب درآمد از لاشه این سرمایه های ملی را دارند.

باتوجه کمبود نیرو در یگان حفاظت محیط زیست،‌سازمان جنگل ها و میراث فرهنگی به نظر می رسد برای مدیریت این مساله این سازمان ها باید از نیروی سازمان های مردم نهاد بهره بیشتری ببرد، زیرا سازمان های مردم نهاد با شناختی که از بومیان مناطق دارند می توانند در رفع مشکلات آنها تاثیر گذار باشند یا دست کم شرایطی ایجاد کنند که در اوضاع نامناسب اقتصادی آسیب کمتری به محیط زیست و میراث فرهنگی کشور تحمیل شود. ‌

مهدی‌ آیینی
روزنامه نگار

انقراض اطلاع رسانی در محیط زیست

بتازگی نامه‌ای از سوی سازمان حفاظت محیط زیست به برخی رسانه‌ها ارسال شده که چکیده‌اش چیزی نیست جز محدود شدن اطلاع رسانی

محیط زیست زخم کم ندارد‌، این حقیقتی است تلخ، اما غیر قابل انکار‌. نگرانی‌های زیادی درباره منابع آب و خاک کشور وجود دارد، ‌نگرانی‌هایی که  گره خورده اند به زندگی و سلامت مردم و نسل های آینده ای که قرار است در این سرزمین زندگی کنند. نگرانی ها محدود به آب و  خاک کشور نمی شود، چون تنوع زیستی نیز شرایط خوبی ندارد‌، سیر نزولی جمعیت حیات وحش  در کنار تصمیم گیری‌های شتابزده برخی مدیران ‌به مشکلات زیست محیطی کشور دامن زده است‌.

با این حال بتازگی نامه‌ای از سوی سازمان حفاظت محیط زیست به برخی رسانه‌ها ارسال شده که چکیده‌اش چیزی نیست جز محدود شدن اطلاع رسانی، چراکه در آن خواسته شده برای هرگونه مصاحبه ای فقط از طریق روابط عمومی سازمان اقدام کنند. مسلما در شرایط سختی که طبیعت کشورمان تجربه می کند محدود شدن اطلاع رسانی حکم چراغ سبز نشان دادن به مرگ محیط زیست است.

پیش از ارسال این نامه نیز برای بسیاری از خبرنگاران حوزه محیط زیست دسترسی به برخی مدیران امکان پذیر نبود و بیشتر مدیران به بهانه‌هایی مانند برگزاری جلسات از زیر بار پاسخگویی شانه خالی می‌کردند، جلساتی که به نظر می‌رسد در آن تصمیم‌های سازنده‌ای گرفته نمی‌شود و خروجی مثبتی ندارد، چون اگر غیر از این بود شرایط محیط زیست کشور اندکی بهتر می‌شد یا دست‌کم ‌ سرعت تخریبش کاهش می‌یافت.

‌سیاست محدود کردن خبرنگاران در تماس با مدیران و گرفتار کردن آنها در بروکراسی فقط منجر به حاد شدن مسائل و گسترش شایعات می شود،  چراکه با این رویکرد،‌‌ مسائل و تهدید‌های محیط زیست کشور زمانی درکانون توجه قرار خواهد گرفت ‌ که به قول معروف دیگر کار از کار گذشته است.

نباید فراموش کرد که محدود شدن اطلاع رسانی دراین حوزه سبب گل آلود شدن آب برای فرصت طلبان می شود، افرادی که سعی دارند با محیط زیستی نشان دادن خود ‌برای خود نان و نامی به دست بیاورند.

بنابراین باید از مدیران سازمان حفاظت محیط زیست خواست به جای محدود کردن دسترسی خبرنگاران به مدیران این سازمان شرایطی را فراهم کنند تا خبرنگاران با اطلاع رسانی بموقع بتوانند همراه سازمان حفاظت محیط زیست باشند،‌‌ زیرا انقراض اطلاع رسانی به انقراض محیط زیست دامن می زند.

مهدی آیینی

روزنامه نگار

 

مدیریت آتشین جنگل

رشد۲۰۰درصدی آتش سوزی‌ها در دو ماه ابتدایی امسال در مقایسه با مدت مشابه سال گذشته گواهی است بر سوء مدیریت در سازمان جنگل‌ها و سازمان‌ حفاظت محیط زیست‌

آتش زبانه می‌کشد و منابع طبیعی کشور را می‌بلعد؛ ‌پارک ملی گلستان، ‌جنگل‌های ‌کومله ‌لنگرود‌، جنگل‌های ‌عالم‌دره چرام و ‌‌‌نخلستان‌های سراوان‌ فقط بخشی از منابع طبیعی کشور است که در چند ساعت گذشته طعمه حریق شده است‌.

رشد۲۰۰درصدی آتش سوزی‌ها در دو ماه ابتدایی سال در مقایسه با مدت مشابه سال گذشته گواهی است بر سوء مدیریت در سازمان جنگل‌ها و سازمان  حفاظت محیط زیست‌، ‌چون اگر غیر از این بود دست‌کم در سال‌های اخیر نیروهای‌یگان‌حفاظت‌سازمان‌جنگل‌ها و محیط زیست دراین خصوص آموزش بیشتری می‌دیدند، تجهیزات‌شان به روز می‌شد یا تعامل سازنده‌ای بین آنها با  دیگر نهادهایی که در این زمینه می‌توانند کمک حال سازمان جنگل‌ها باشند اتفاق می‌افتاد.

بنابراین باید گفت جنگل‌ می‌سوزد، ‌چون دلسوز ندارد و رتق‌و‌فتق امورش به دست ‌مدیرانی افتاده که به قول معروف حال ندارند از پشت میزهایشان‌ تکان بخورند و  از همان پشت میز‌ برای مدیریت جنگل نسخه می‌پیچند. ‌

سازمان جنگل‌ها به اندازه کافی جنگلبان ندارد، نمی‌توان این مهم را انکارکرد، اما برای رفع این کاستی و نجات جنگل‌های کشور از آتش سوزی می‌توان راهکارهای دیگری را اجرایی کرد. برای نمونه از نیروهای محلی کمک گرفت، افرادی که بخاطر آشنایی مناسب با مناطق جنگلی می توانند بموقع از آتش سوزی مطلع شوند و برای مهار آن اقدام کنند. این درحالی است که سازمان‌جنگل‌ها تاکنون نتوانسته ارتباط موثری با سازمان های مردم نهاد برقرار کند و از پتانسیل آنها استفاده کند.

مساله دیگری که به گسترش آتش سوزی در جنگل های کشور دامن می زند بی‌توجهی نهادهایی است که می توانند دراین بین تاثیر گذار باشند، اما هنگام آتش سوزی دست روی دست می‌گذارند. بسیاری از نهادها از منابع طبیعی کشور سهم خواهی می‌کنند تا بتوانند بخشی از ساحل یا جنگل های کشور را در اختیار داشته باشند، اما در مواقعی که به کمک آنها نیاز است با منابع طبیعی کشور بیگانه می شوند.برای نمونه بسیاری از بومیانی که در مناطق جنگلی شمال کشور یا زاگرس زندگی می کنند به سوخت مناسب دسترسی ندارند به همین دلیل از درختان به عنوان سوخت استفاده می کنند و به این شکل احتمال آتش سوزی را نیز افزایش می دهند. این درحالی است که اگر وزارت نفت به وظیفه خود در این خصوص عمل کند دست‌کم منابع طبیعی کشور قربانی نبود دسترسی به سوخت مناسب نمی‌شود.

فصل حریق  جنگل‌های کشور توفانی‌تر از سال‌های گذشته شروع شده است، اما در عملکرد مدیران سازمان جنگل‌ها تغییری دیده نمی‌شود‌ و آنها همچنان نتوانسته اند برنامه ای مشخص برای مهار آتش سوزی جنگل‌ها داشته باشند یا دست‌کم از امکانات دیگر نهادها بهره ببرند. به همین دلیل باید گفت این دست از مدیران هنوز  بدون درکی درست از شرایط منابع طبیعی کشور برای مهار آتش سوزی‌ها نسخه می‌پیچند، نسخه‌هایی که بر ‌آتش جنگل می‌دمند.

 

مهدی‌آیینی

روزنامه نگار

بالا