وزیر جهاد کشاورزی در بخشنامهای سندکشاورزی نسق زراعی زیرآشکوب را به رسمیت شناخت
وزیر جهاد کشاورزی در ابلاغیهای دستور داده است که با حفظ ملی بودن اراضی جنگلی واقع در زاگرس، سند کشاورزی نسق زراعی زیرآشکوب که قانون اصلاحات ارضی درباره آنها اجرا شده است هم به رسمیت شناخته شود. بخشنامهای که کارشناسان جنگل را متحیر کرده است. زیرا از یک سو به اعتقاد کارشناسان بخش جنگل تکلیف نسق زراعی زیرآشکوب جنگل در همان سالهای ابتدایی تصویب قانون ملی شدن جنگلها روشن شده است و از سوی دیگر سطح این اراضی به حدی نیست که نیاز به تدوین یک دستورالعمل جدید مشترک بین سازمان جنگلها و امور اراضی باشد. در این میان برخی گمانهها هم حاکی از آن است که وزارت جهاد کشاورزی با دستورالعملهای جدید در تلاش است به تخلفات گسترده انجام شده در زاگرس رسمیت بدهد و با رسمیت دادن به کشت و کار غیر مجاز زیرآشکوب جنگلهای زاگرس، این اراضی را به طور رسمی وارد چرخه تولید کشور کند و یارانههای اعطایی به سایر کشاورزان را هم به این زمینها اختصاص دهد. به اعتقاد مرتضی ابراهیمی رستاق زراعت زیرآشکوب جنگل در زاگرس، مانند زرادخانهای است که اقتصاد منطقه را نابود میکند، زیرا در این اراضی بر اساس مطالعاتی که او انجام داده است، سالانه۵/۱۶ تن در هکتار فرسایش ایجاد میشود. او معتقد است که پس از چند سال کشت و کار در زیرآشکوب جنگل، با از بین رفتن خاک، زمین کشاورزی به طور کامل از حیز انتفاع خارج میشود. ابراهیمی تاکید کرد: این تفکر که در زیر جنگل، زراعت انجام شود، یک تفکر قرون وسطایی است.
زاگرس طی سالهای مختلف با انواع فشارها روبرو بوده است. چرای دام، جنگلهای زاگرس را که روزگاری پوشیده از بلوط بودند، به درختزارهایی تبدیل کرده است که این روزها مورد هجوم انواع آفات قرار گرفته اما به نظر می رسد برای وزارتخانه متولی تولید مهم نیست که چه بر سر جنگلهای زاگرس به عنوان سدهای طبیعی مقابله کننده با ریزگردهای سوغات عراق میآید. زیرا وزیر جهاد کشاورزی اخیرا دستور داده است که سازمان امور اراضی کشور و سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور باید به طور مشترک دستورالعملی را برای به رسمیت شناخت نسق زراعی زیرآشکوب جنگلهایی که قانون اصلاحات ارضی در آنها اجرا شده است، تهیه کنند. گمان میرود این دستورالعمل جدید، به فعالیتهای غیر قانونی گستردهای که در زاگرس صورت گرفته است، رسمیت دهد. مرتضی ابراهیمی رستاقی، کارشناس جنگلهای زاگرس در گفتوگو با گزارشگران سبز درباره این تصمیم وزیر می گوید: من هم اخیرا درباره این مصوبه را شنیدم اما دقیقا نمیدانم چه چیزی مورد نظر وزیر است.
آن طور که او می گوید اینکه در زیرآشکوب جنگل زراعت داشته باشیم، مصداق ندارد. وقتی برای اجرای ماده ۵۶ سابق و ماده دو فعلی کارشناسان به جنگل مراجعه میکنند، یک سری ضوابط و معیارهایی را در نظر میگیرند. عرصهها را تفکیک میکنند که آیا این عرصهها جزء مستثنیات اشخاص هست یا جزء اراضی ملی به حساب میآید.
ابراهیمی رستاقی می افزاید: اینکه جنگل را جزء اراضی مستثنیات در نظر بگیریم، مفهومی ندارد. امکانش هست در مناطقی تک درختانی داخل اراضی مستثنیات باشد. سطح این اراضی بسیار محدود و کمتر از یک درصد است. عموما در من اطقی که عرصه شیب نداشته، سابقه زراعی وجود داشته است.
زراعت زیرآشکوب بدترین نوع تخریب
به گفته این کارشناس زاگرس، بدترین نوع تخریب زراعت زیرآشکوب است. این اقدام، حتی به مراتب بدتر از چرای دام است و جایی که به زراعت اختصاص مییابد، در واقع خط پایان به جنگل کشیده میشود.
آن طور که او توضیح می دهد بالاترین خصیصه جنگل، تجدید شوندگی و زادآوری است. وقتی جنگلی زادآوری ندارد، محکوم به مرگ است.
ابراهیمی رستاق عنوان می کند: سالها قبل در دهه ۶۰ مقالهای در ارتباط با کشت در زیرآشکوب جنگل نوشتم و تعبیری در آن آوردم. آنجا نوشتم که اراضی زراعی زیرآشکوب جنگل زراد خانهای هستندکه اسلحه نابودی اقتصاد منطقه را فراهم میکنند.
او بر اساس مطالعاتی که در دهه ۶۰ انجام داده است، میزان فرسایش خاک در چهار محال وبختیاری که یکی از استانهای زاگرسی است و زراعت زیرآشکوب در آن فراوان است را ۵/۱۶ تن در هکتار اعلام کرد.
این کارشناس می گوید: دلیل فرسایش بالا در زاگرس این است در شیبهای خیلی تند زمین را شخم میزنند و به این ترتیب منطقه مستعد فرسایش میشود. اراضی زراعی زیرآشکوب جنگل بعد از چند سال از حیز انتفاع خارج میشود زیرا با هر بارندگی آب خاک زراعی را شسته و زمین ارزش زراعی خود را از دست میدهد.
به گفته او زراعت در زیرآشکوب جنگلهای زاگرس به سرعت در حال پیشروی است و در دو حوضه آبخیز بازفت و سرخون حدود ۱۵ درصد جنگلها تحت دخالت زراعی قرار دارند. در واقع در این دو حوضه هر جا زمین استعداد شخم خوردن داشته است، توسط کشاورزان تصرف شده و فقط در عرصههای صخره سنگی و مناطق بدون خاک، کشاورزی توسعه نیافته است.
جنگل محکوم به نابودی است
ابراهیمی رستاق بیان می کند: به دلیل نبود توانمندی سازمان جنگلها و نبود نیروی کافی، زراعت زیرآشکوب به عنوان یک فعالیت تخریبی در حال گسترش است و هیچ ارادهای برای مقابله با این تخلفات نیست. به همین دلیل مردم تا جایی که توانستند عرصه را تخریب کردند و تبدیل به اراضی زراعی کردهاند.
او تاکید می کند: جنگلی که زیرآشکوب آن به زراعت اختصاص یابد، محکوم به نابودی است. منابع طبیعی دو بخش تجدید شونده و غیر تجدید شونده دارد. نفت و گاز، منابع زوال پذیر هستند که تجدید نمیشوند و جنگل و مرتع منابع تجدید شونده هستند. تجدید شوندگی این منابع به دلیل زادآوری آنها است.
آن طور که ابراهیمی رستاق می گوید وقتی زادآوری را از زاگرس گرفتید، پایههایی که در عرصه وجود دارد، آخرین پایهها هستند زیرا دیگر زادآوری ندارید.
به گفته کارشناسان زراعت زیرآشکوب یکی از بدترین انواع تخریب جنگلهای زاگرس است و حتی از چرای دام هم مخربتر است. زیرا در چرای دام اکوسیستم به شکلی که در زارعت دست میخورد، دستخوش تغییر نمیشود. بوم سازگان در چرای دام ترکیب خود را تا حدودی حفظ میکند اما در زراعت، بوم سازگان را عوض میکنید.
پارادوکس جنگل و نسق زراعی
معلوم نیست وزیر جهاد کشاورزی با کدام ادله علمی از سازمان جنگلها خواسته است که نسق زراعی را در اراضی جنگلی به رسمیت بشناسد. ابراهیمی رستاق هم این دستور وزیر را نوعی پارادوکس می داند.
او می افزاید: نمیدانم وزیر چه فکر میکند، چه کسانی مشاور وزیر هستند و از چه کسانی مشاوره میگیرد.. البته قرار نیست کسی که وزیر میشود، در همه رشتهها تخصص داشته باشد زیرا زمینههای کاری بسیار متنوع است اما یک مدیر، مشاوران خوب و ذیصلاحی دارد. مشاورانی دارد که منابع طبیعی را میفهمند. برای من این تصمیم وزیر غیر قابل تصور است. نمیتوانم درک کنم که چطور میتوان زراعت و جنگل را با هم داشته باشید. اصلا ورود به جنگل برای زراعت به معنی نابودی جنگل است. ادامه حرف وزیر نقض کننده بخش اول صحبتهای خود اوست.
این کارشناس زاگرس یادآور می شود: یکسری نسقهایی که قبل از ملی شدن بر اساس مالکیتهای عرفی و غیره وجود داشت، با ملی شدن جنگلها همه منتفی شده است. یکسری اراضی خالصه جات است که سطح آن در زاگرس محدود است. در این زمینه اطلاعات زیادی ندارم و بعید میدانم منظور این اراضی باشد.
او ادامه می دهد: اگر منظور آن اراضی باشد، بخش ناچیزی است. البته به قدری از سابقه تخریب این اراضی گذشته است که کلا جنگل زدایی کردهاند. اما این فکر که به اراضی زیرآشکوب، نسق زراعی بدهید، به قول معروف تخم لقی است که اگر بشکند، کل جنگلهای زاگرس را باید فراموش کرد.
ابراهیمی رستاقی تاکید می کند: اگر هدف این است که تخلفات شخم زیرآشکوب به رسمیت شناخته شود، دولت و سازمان جنگلها چرا این همه هزینه میکنند؟ تصمیم بگیرند جنگلها را تبدیل به زراعت کنند و سازمان جنگلها را هم منحل کنند و بگویند جنگل نمیخواهیم. وقتی می گویید نسق زراعی به رسمیت شناخته شود، یعنی جنگل نمیخواهیم.
بهره کشی سه طبقه از جنگل
به گفته این کارشناس زاگرس، جنگلهای کشور در یک وضعیت بحرانی هستند. وضعیتی که شاید هر چند صد سال یکبار رخ دهد. زیرا یک میلیون هکتار از جنگلهای زاگرس آلوده شده و در معرض نابودی قرار دارد.
آن طور که او می گوید۵۵۰۰ سال قبل سطح جنگلهای زاگرس ۱۲ میلیون هکتار بود که این رقم به نصف رسیده است. شوکهایی در طول تاریخ به خاطر تغییر اقلیم، خشکسالی و غیره به این جنگلها وارد شده است که منجر به ضعف فیزیولوژیکی جنگلها شده است. در حال حاضر این جنگلها دچار آفات مهلک شدهاند و جنگل میری وسیع در آنها رخ داده است. در این موضعیت هیچ عقل سلیمی نمیآید از یک بیمار محتضر در حال مرگ، انتظار بهرهکشی داشته باشد. این تصمیم خیلی غیر فنی غیر تخصصی و غیر عقلایی است.
ابراهیمی رستاق عنوان می کند: به اعتقاد من این بحث نیاز به تخصص ندارد. اگر برای یک آدم معمولی هم خصوصیات جنگل را تشریح کنید و کارکردهای آن را تعریف کنیم، میفهمد که جنگل و زراعت با یکدیگر قابل جمع کردن نیست.
او تاکید می کند: ما از جنگلهایمان به قول یکی از اساتید استفاده چند طبقه میکنیم. در عرصه واحد، هم میخواهیم زراعت، هم دامداری و هم جنگل داشته باشیم. طبیعت این همه بهرهبرداری را پاسخ نمیدهد. هر منطقه یک کاربری دارد، یا جنگل است یا مرتع است و یا زراعت، ما از یک عرصه واحد، استفاده سه طبقه میکنیم.
به گفته این کارشناس زاگرس، بر اساس برآوردهای کارشناسی در حال حاضر ۲۰ درصد زیرآشکوب جنگلهای زاگرس تحت شخم زیرآشکوب قرار گرفته است.
لیلا مرگن