آخرین خبرها
خانه / گزارش / سركشي به درد هاي پنهان جامعه
سركشي به درد هاي پنهان جامعه

سركشي به درد هاي پنهان جامعه

يك روز همراه با ماموريت هاي كارشناسان اورژانس اجتماعي 123 سازمان بهزيستي كشور

دو سال بيشتر ندارد، اما با مخدر شيشه مسموم شده است، آنقدر مسموم که از شدت بي قراري مدام دست و پا مي زند و براي اين که بيشتر از اين به خودش آسيب نزند، پرستارها دست و پاي او را به تخت بيمارستان بسته اند؛ پدر و مادرش هر دو به شيشه اعتياد دارند، اما هرکدام اظهارنظرهاي متفاوتي مي کنند، مادرش مي گويد او و همسرش پايپ هايشان (وسيله اي براي تدخين مخدر شيشه) را درون ليوان آبي قرار داده بودند تا تميز شود، اما پسرک از همه جا بي خبر براي رفع عطش ليوان را تا ته سرکشيده است، پدري که از او فقط شبح يک انسان باقي مانده، اما نظر ديگري دارد که مصداق همان عذر بدتر از گناه است.
به گفته او پسرک به دليل استشمام شيشه اين بلاسرش آمده است. نکته اينجاست که نظر هرکدام از والدين که درست باشد فرقي به حال کودک بستري شده ندارد. او به دليل اين که پدر و مادر مناسبي ندارد بايد از همين کودکي با چنين آسيب هايي دست و پنجه نرم کند و اگر بتواند به سن و سال نوجواني برسد، در خوشبينانه ترين حالت، بزهکاري کوچک خواهد شد.
براي نجات چنين کودکاني که به هزار و يک دليل موردآزار و اذيت قرار مي گيرند، مدتي است سامانه تلفني او رژانس اجتماعي 123 در کشور راه اندازي شده، اما زير ساخت ها براي فعاليت اين اورژانس آماده نيست و کارشناسان اين مرکز امکانات لازم را در اختيار ندارند، اين درحالي است که حمايت هاي قانوني مناسبي نيز از آنها نمي شود تا بتوانند جدي تر به مسائل تلخي مانند کودک، همسر، سالمند و معلول آزاري رسيدگي کنند. يک روز با مددکاران اين سازمان همراه شديم تا از چند و چون نحوه رسيدگي اين افراد به پرونده هايي که به آنها ارجاع مي شود، بيشتر بدانيم.

    بي خبر از کودک
کودک دو ساله اي که با مخدر شيشه مسموم شده تنها بيمار بيمارستان بهرامي نيست که به اعتقاد پزشکان به دليل کودک آزاري کارش به اينجا رسيده است. کمي آن طرف تر از او پسر هفت ساله اي روي تخت دراز کشيده که چشمان بي فروغش به سقف سالن بيمارستان ميخکوب شده است. پزشکان مي گويند مرگ مغزي شده و اکنون فقط زندگي نباتي دارد. نکته اينجاست که يکي از دست هايش شکسته و دست ديگرش نيز به قول معروف از جا دررفته است. افزون بر اين روي اعضاي بدن او آثار کبودي زيادي به چشم مي خورد. به همين دليل پزشکان احتمال مي دهند پسرک بر اثر کودک آزاري به کما رفته باشد. به همين دليل از طريق سامانه 123 موضوع را با مددکاران سازمان بهزيستي درميان گذاشته اند. مددکار و روان شناس تيم بهزيستي نيز پس از رسيدن به بيمارستان از مادر ميانسال کودک درباره حادثه اي که براي فرزندش اتفاق افتاده پرس وجو مي کنند.
وقتي مددکار سازمان بهزيستي از مادرميانسال مي پرسد براي کودکتان چه اتفاقي افتاده در جواب مي شنود «نمي دانم مي گويند ضربه مغزي شده !» به گفته او پسرک روي بالکن خانه مشغول بازي بوده و هنگامي که از روي شيطنت سرش را از بين نرده هاي بالکن رد مي کند، دچار برق گرفتگي مي شود و کارش به بيمارستان مي کشد.
در ادامه وقتي مددکار اورژانس اجتماعي از مادر ميانسال درباره شکستگي دست و آثار کبودي رو بدن کودک مي پرسد، زن ميانسال مي گويد: وقتي او دچار برق گرفتگي مي شود خواهرچهار ساله اش سعي مي کند کمکش کند. فکر مي کنم به همين دليل دست هايش آسيب ديده است. مددکار اورژانس اجتماعي بعد از گفت وگو با والدين هر دو کودک حدس مي زند که آنها تمام حقيقت را بازگو نمي کنند به همين دليل در گزارش خود درخواست بازرسي و تحقيق محلي را مطرح مي کند. به اين ترتيب تيم ديگري از کارشناسان اورژانس اجتماعي 123 ماموريت پيدا مي کنند تحقيقات تکميلي پرونده را انجام داده و گزارش آن را اعلام کنند.

    کلانتري نبرد
هر چند بيشتر شهروندان کشور از وجود سامانه 123 اطلاع ندارند، اما هر روز به ماموران اورژانس اجتماعي 123 پرونده هاي جديدي مانند گزارش کودک آزاري از سوي کارشناسان بيمارستان بهرامي ارجاع مي شود، در کنار رسيدگي به اين پرونده ها اعضاي تيم اورژانس 123 بايد به پرونده هاي قبلي خود نيز رسيدگي کنند. براي نمونه از اوايل آذر سال گذشته پرونده اي در اورژانس اجتماعي تشکيل شده که از اين حکايت دارد که پسر خردسالي از سوي پدرش تنبيه بدني شديد مي شود، مددکارهاي اورژانس اجتماعي وقتي در جريان اين پرونده قرار گرفتند به محل حادثه رفته و بعد از تحقيقات محلي و گفت و گو با کودک يقين پيدا کردند که او شرايط نامناسبي دارد به همين دليل براي حمايت از او پرونده اي قضايي تشيکل داده و پيگيري هاي خود را آغاز کردند، اما مشکل اينجاست که اين پيگيري ها زمانبر است تا آنجا که بر اساس قانون براي پدري که متهم اين پرونده است تاکنون سه بار احضاريه صادر شده، اما او تاکنون در دادسرا حاضر نشده تا به پرسش هاي قاضي پرنده پاسخ دهد. متاسفانه تاکنون اين پرونده راه به جايي نبرده، زيرا رسيدگي به آن پروسه اي طولاني دارد. اين در حالي است که امروز ماموران اورژانس اجتماعي 123 قصد دارند براي دادن احضاريه ديگري همراه ماموران پليس سراغ متهم پرونده بروند.
به اين ترتيب با ماموران اورژانس اجتماعي راهي کلانتري نبرد مي شويم، اما مشکل اينجاست با اين که مددکاران کاور مخصوص و کارت شناسايي همراه دارند، ماموران پليس با آنها مانند اشخاص عادي برخورد مي کنند. همين ماجرا سبب مي شود آنها وقت زيادي را در کلانتري ها، مراکز پزشکي قانوني و دادسراها از دست بدهند، زيرا بارها پيش آمده به دليل کمبود نيرو در کلانتري ها آنها نتوانسته اند همان موقع براي رسيدگي به پرونده ها اقدام کنند.
بعد از حدود نيم ساعت، يکي از ماموران پليس به مددکاران مي گويد متهم پرونده نشاني خود را تغيير داده است. به اين ترتيب قرار مي شود ماموران تحقيقات بيشتري انجام دهند و گزارش خود رابه مقام قضايي اعلام کنند.

    کودک آزاري درمدرسه
به اين ترتيب اعضاي تيم اورژانس اجتماعي، کلانتري را ترک مي کنند تا به پرونده هاي ديگري رسيدگي کنند. يکي از اين پرونده ها که بتازگي تشکيل شده براساس تماس هاي فردي است که خود را معلم يکي از مدارس کودکان استثنايي تهران معرفي کرده است. در اين پرونده شخص تماس گيرنده ادعا کرده کودک معلولي از سوي مادرش بشدت تنبيه مي شود. از آنجا که براي رسيدگي به اين پرونده بايد به داخل مدرسه رفت مددکارها ابتدا با شماره تلفني که در پرونده ثبت شده، تماس مي گيرند. فردي که تلفن را جواب مي دهد خود را مدير مدرسه معرفي و ادعا مي کند، چنين ماجرايي صحت ندارد. به گفته يکي ازمددکارهاي اورژانس اجتماعي مديران مدارس دوست ندارند گشت اورژانس اجتماعي وارد مدرسه آنها شود، زيرا آنها فکر مي کنند نظر خانواده ها با ديدن گشت اورژانس اجتماعي درباره اولياي مدرسه تغيير خواهد کرد. افزون بر اين در چنين مواردي اعضاي اورژانس اجتماعي نمي توانند بسرعت مداخله کرده و خود را به کودک آسيب ديده برسانند، زيرا وارد شدن به چنين محيط هايي فقط با دستور مقام قضايي امکانپذير است، در حالي که اين پروسه زمانبر بوده و چنانچه کودک با مشکلي جدي روبه رو باشد ممکن است تلاش مددکارهاي اورژانس حکم نوشدارو پس از مرگ سهراب را پيدا کند به همين دليل بايد مسئولان تدابيري بينديشند تا برخي مددکارهاي او رژانس اجتماعي بتوانند مانند ضابط قضايي عمل کرده و در مواقع لزوم بلافاصله وارد عمل شوند.

    پرونده اي که ختم بخير شد
پرونده ديگري که کارشناسان اورژانس اجتماعي بايد امروز بررسي کنند به نوجوان پانزده ساله اي به نام بهروز مربوط مي شود که تا مدتي قبل از سوي عموي خود تنبيه بدني مي شد. ماجرا از اين قرار است که مدتي قبل بهروز با سامانه 123 تماس گرفته و ادعا مي کند عمويش او را تنبيه مي کند. بنابراين يکي از خودروهاي گشت اورژانس اجتماعي به محل زندگي او رفت و به اعضاي خانواده تذکر مي دهد وحالاامروز کارشناسان اورژانس اجتماعي قصد دارند به خانه بهروز رفته و از او درباره تغيير رفتار عمويش بپرسند.
وقتي به محل زندگي بهروز رسيديم، او براي خريد از خانه خارج شده بود به همين دليل کارشناسان چند دقيقه اي منتظر بهروز ماندند. آن روز مددکاران با بهروز صحبت کرده و به او مشاوره دادند، پسرک نيز به ماموران گفت رفتار عمويش بهتر شده و ديگر کتکش نمي زند. با توجه به اين که زيرساخت ها براي فعاليت بيشتر گشت هاي اورژانس اجتماعي وجود ندارد مسئولان اين سازمان تمايل زيادي به تبليغ درباره فعاليت اين سامانه ندارند، زيرا به طور حتم با اطلاع رساني، شهروندان بيشتري با اين سامانه تماس مي گيرند، اما کمبود هاي موجود نيز به طور حتم براي مسئولان اين سامانه مشکل ساز خواهد شد، به همين دليل بايد از مسئولان خواست بودجه بيشتري را به چنين مراکزي اختصاص دهند.

مهدي آييني/گروه جامعه

يك روز همراه با ماموريت هاي كارشناسان اورژانس اجتماعي 123 سازمان بهزيستي كشور دو سال بيشتر ندارد، اما با مخدر شيشه مسموم شده است، آنقدر مسموم که از شدت بي قراري مدام دست و پا مي زند و براي اين که بيشتر از اين به خودش آسيب نزند، پرستارها دست و پاي او را به …

این بازبینی را بررسی کنید

رای کاربر: اولین نفر !
0

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا