آخرین خبرها
خانه / بایگانی/آرشیو برچسب ها : مسعود اميرزاده

بایگانی/آرشیو برچسب ها : مسعود اميرزاده

اشتراک به خبردهی

نظام باورمندی‌ها در حکمرانی آب

   هرنظم حکمرانی آب امری بسیط نبوده بلکه دراصل نوعی نظام چند ستونی است، بایسته آنست به عنوان موضوعی متکثر و صاحب اجزای متفاوت مورد واکاوی قرارگیرد.بدیهی است که صرف مداقه در بخشهای عیان یک نظم حمکرانی آبی داوری ما را دچار کژتابیهای جدی نموده و اسباب گمراهی خواهدبود. ساخت تکنیکی فقط بخشی از این نظم چند ستونی است و به طور مثال نمیتوان با تحسین سازه قنات تمامی توفیقات حکمرانی سنتی ایرانیان را مرهون آن دانست و یا با نکوهش سدسازی از سایر اجزای پر مساله حکمروایی نوین آب غفلت ورزید.

دانته اگوستو کاپونیرا حقوق دان ایتالیایی (۱۹۲۱-۲۰۰۳) عمر ارزشمند خودرا مصروف مطالعه و کارهای عملیاتی در زمینه حقوق و مدیریت آب نمود.کاپونیرا که درانجام پروژه های مدیریتی مختلف برای سازمان غذا وکشاورزی سازمان ملل متحد مشارکت داشته بعنوان سرپرست بخش تدوین قوانین سازمان غذا و کشاورزی سازمان ملل تعیین شده و توانست سالها بعنوان کارشناس از طرف کشورهای درحال توسعه در زمینه مسایل حقوقی آب طرف مشاوره قرار گیرد.

او در کتاب “اصول حقوق و مدیریت آب”(ترجمه به فارسی اثر دکتر محسن عبداللهی و اصلی عباسی) نگاهی هم به تمدنهای باستانی و نحوه حکمرانی آب توسط آنها دارد .کاپونیرا بعنوان یک حقوق دان اذعان دارد که علی رغم اهمیت” ساخت حقوقی “در نظام حکمرانی آب این تنها سازند آن نیست بلکه ساخت های مختلفی دربرپایی یک نظم حکمرانی مشارکت دارند و قطعا یکی از مهمترین آنها “نظام باورمندیها” است.درکتاب یادشده نویسنده به سراغ  تمدنهای مختلفی چون مصرباستان،چین و هندباستان و یا تمدنهای بین النهرین و ماناها،اینکاها،آزتکها و حتی عبریان میرود.هرچند که وی اشاره ای گذرا به تمدن هلمند درحاشیه رودخانه هیرمند و یا تمدن ایلام و آشور درحاشیه رودخانه دز دارد ولی به صورت پرسش برانگیزی از معرفی نظام باورمندی در تمدن فلات ایران خصوصا در “جلوه کاریزی آن غفلت ورزیده است.

نظام باورهای یک اجتماع هر چند در فضای ذهنی افراد جای گرفته ولی همان تصورات ذهنی و انگاره ها هستند که رفتارهای عینی را شکل میدهد.درتمامی تمدنهای یادشده جوامع از نوعی نظام باورمندی برخوردار بوده که با تقدیس آب و جلوه گریهای گونه گون آن سعی درصیانت و بهره مندی از منابع آبی دارند: درواقع اینگونه باورهانوعی سیستم کنترل درونی برای جامعه محسوب می شده که با کمترین هزینه دارای کارکردهای مطلوب بوده اند.ازطرف دیگر ساخت باورمندیها بستری تاثیر گذار درپیدایش اصولی ساختهای دیگر چون عرفی،اقتصادی،حقوقی آب بوده و درآنها نیز ردپای انگاره ها پیدا است.

درجامعه ما هنوز بخشی از جمعیت کسانی هستند که باورمندیهای نظام حکمرانی سنتی را به یاد دارند.نگاه یه آب به عنوان کالایی کمیاب و محترم در باورهای عرفی و دینی به وفور وجود داشته و در رسوم ملی و مناسک دینی و حتی اسطوره های ما جلوه گری می کند. همین نگرش در ساحت اقتصادی نیز وجود داشته و تولید هر کالایی با نوعی پیوست آبی همراه بوده، صرفه و یا عدم صرفه بسته به میزان آب مورد نیازآن بوده است .ایرانی هموراه می خواسته بداند، هرچیزی چه قدر برای او “آب می خورد”؟

امکان سکنی و توسعه در هر نقطه ای از سرزمین بستگی قطعی به وجود و پایداری منابع آبی درآن منطقه داشته و انتخاب هوشمندانه واژه “آبادی”به ایرانیان درطول تاریخ این نکته را گوشزد کرده است که بقا و توسعه بی آب ممکن نیست.

مقابل باورهای پیشینیان ما درحرمت و حفظ آب ما شاهد ساخت جدیدی از باورمندیها هم زمان با شروع حکمرانی دولتی و متمرکز آب بوده ایم که درست در جهت ارزان انگاری و بی حرمتی آب قرارگرفته است.در تمامی طرحهای توسعه اقتصادی و جمعیتی آب بعنوان “کالایی مجبور الوجود” تلقی شده که باید میزان و محل حضور خودرا با امیال نظام تصمیم منطبق سازد.دولت و نیز قدرت فنی و مهندسی به عنوان نیرویی معجزه گر نقش جبرانی را در کمبودها و بحران ها به عهده گرفته که عاقبت هرمشکلی راحل خواهد نمود و یا حداقل باید در مقابل آن قدرت پاسخگویی دارد.

درست است که همگان به ارزش آب در حفظ حیات واقفند ولی بخشی مهمی از جمعیت خصوصا در شهرها آنرا کالایی دم دستی باور کرده اند که براحتی با تصمیم دولتمردان و یا توان فنی قابلیت فراهم شدن دارد.همینطور آب از حرمت قدسی پیشین منفک شده که با ارزش گذاریهای اقتصادی (در بیشتر موارد نادرست) جایگاه فرهنگی واسطوره ای خودرا ازکف داده است.

آنچه که اشاره شد بخش ناچیزی از ماجرا است،موارد متعددی از همین انگاه ره ها در هردو نظم حکمرانی قابل برشماری است،قدرمسلم این مهم احتیاج به کارهای پژوهشی گسترده درحوزه مردم نگاری و جامعه شناختی دارد.بپذیریم، بخشی مهمی از بحران کنونی آب در سرزمین ما،ریشه در باورمندیهای  همگان نسبت به  آب داشته که نیاز به وضوح و نهایتا اصلاح آن احساس می شود.درضمن نباید تصور کرد که این ساخت باورمندی فقط مربوط به مردم کوچه و بازار است بلکه حضور  آن در نظام تصمیم ساز هم قابل پیگیری است.باورمندیهای که خود را در ساخت های پر اغلاط اقتصادی،حقوقی،برنامه ریزی مرتبط به  آب نمایان ساخته است.

مسعود امیرزاده، فعال محیط زیست

شهر، بی‌تاب در بحران آب

شهرهای ماشینی شده بر ابعاد بحران آب می‌افزایند

مسعود امیرزاده فعال محیط زیست

   گزارشگران سبز: طراحی صنعتی ماشین‌آلات و خطوط تولید تکنولوژی‌های نوین با یک پیش فرض مهم صورت می‌گیرد، تامین مواد اولیه و انرژی مورد نیاز به میزان و کیفیت مطلوب و در زمان مقتضی انجام خواهد پذیرفت. بنابراین ماشین در این مورد هیچ‌گونه مسئولیت یا هوشمندی و نگرانی نخواهد داشت. کار او دریافت مواد و تولید کالایی ویژه است. قدر مسلم در میان نهاده‌ها، آب نیز از همین قاعده پیروی می‌کند و فقدان یا نحوه تامین آن برای ذات تکنولوژی مسئله به حساب نمی‌آید، چون آفرینش او با گِلی انجام پذیرفته که همواره آب در کنارش خواهد بود.

مارتین هایدگر یکی از نخستین فیلسوفان منتقد تکنولوژی در مقایسه بین ابزارها و تکنیک‌های نوین با انواع پیشامدرن سراغ آسیاب آبی رفت. هرچند هایدگر تمرکز خود را در این تمثیل روی وجوه زیبایی شناختی موضوع و فقدان آن در تکنیک‌های نوین گذاشت و لیکن از سایر دقایق هم غفلت نورزید. آسیاب تنها در زمانی خواهد چرخید که آب در اختیار آن قرارگیرد و قرار هم نیست نوعی مکانیسم جبرانی در کنار رودخانه تعبیه شود. بهره‌مندی در یک حالت کناره‌گی نوعی نجابت و رضایت‌مندی را از چرخه طبیعت (در کم و زیاد) تداعی می‌کند. درعین حال به ابزار این قابلیت هوشمندانه را می‌دهد که فقط در هنگام تصمیم و تقدیر طبیعت فرصت بهره‌برداری و تولید را ازخود نشان دهد.

دنیای مدرن محدودیت و نظم طبیعت را به رسمیت نشناخت و تکنولوژی‌های خود را با «امکان فراهم آوری همه چیز درهر زمان» برساخت و لیکن این موضوع منحصر به ابزارها نماند بلکه شوربختانه شهرهای ما نیز به همین نگاه دچار شده‌اند. به عبارتی اجتماعات انسانی تحت عنوان شهرهای مدرن نیز از نوعی طراحی با پیش فرض‌های اولیه تبعیت می‌کنند که در آن برخی کالاها منجمله آب همواره تامین و در دسترس خواهد بود. کلیت شهر هیچ‌گونه برداشت هوشمندانه‌ای نسبت به آب و پیچیدگی‌های تامین و توزیع آن ندارد. توسعه شهرها و فربهی آنها با مکانیسم‌های متفاوت سیاسی و اقتصادی و رانتی صورت می‌پذیرد و درهمه آنها آب به‌عنوان موجودیتی همیشه حاضر و در واقع اجیر و منفعل قلمداد شده است. محلات شهری هم چون فازهای بعدی کارخانه ها احداث می‌شوند و افراد بیشتری به دایره تقاضا افزوده می‌شوند. بنابراین تفاوت چندانی بین کلیت یک شهر (علی‌رغم اینکه از اجزای هوشند انسانی تشکیل یافته ) با یک خط تولید صنعتی نیست. هر دو،هر لحظه در انتظارات بیشتری از نهاده‌های مورد نیاز بقا، منجمله آب فرو رفته و در این مورد مسئولیت و دغدغه خاصی هم متوجه آنها نیست.

زمانی که مدیریت سیاسی و شهری ما چنین شهرهای صامت و صلبی را طراحی می‌کند، چگونه توقع مسئولیت‌پذیری و هوشمندی از طرف شهروندان نسبت به کمبود یا بحران آب را به انتظار می‌کشد؟ شهروندان هیچ‌گونه مدیریت موثری در ادراه شهر و توسعه آن ندارند، قطعا غرضم شرکت در یک انتخابات نارکارآمد و پرمسئله اعضای شورای شهر و سپس انحلال در «دیوسازمان» شهرداری نیست. شهروندان فی‌الواقع همچون قطعاتی ماشین معتاد به دریافت آب ارزان در هر لحظه از شبانه روز هستند و البته به خوبی براین نکته واقفند که این آب خون‌بهای بسیاری از حقوق و دارایی‌های درحوزه‌های دیگراست. بیهوده نیست که کمبود و قطع آب در شهرهای ما تبدیل به بی‌تابی و شورش‌های اجتماعی می‌شود، درست مانند دستگاهی که در فقدان آب داغ شده و به سروصدا می‌افتد. آنها طبق قاعده هرروز آبی را می‌خواهند که ارتباط با آن را چه در زمینه معنایی و یا فنی صرفا از طریق سیستم لوله‌کشی خانگی تجربه کرده‌اند.

بی‌گمان وقت آن رسیده است که هم این‌گونه نگاه وهم آمیز به فراونی و انفعال آب در حوزه مدیریت و توسعه شهری متوقف و گذشته‌های پرخطا اصلاح شود و هم شهروندان به‌طور واقعی و تاثیر گذار در کنترل بحران‌ها من جمله مسئله آب دخالت داده شوند. حاکمیت سیاسی که چند دهه ناکارآمدی و عدم موفقیت خود را در حکمرانی آب اثبات کرده است، نباید ازمشارکت مردم دچار اضطراب شود، بلکه قطعا وقتی کلیت شهر به‌عنوان سیستمی هوشمند با مسئله مواجه شده، نتایج بهتری درانتظارماست. مردمی که بحران کمبود آب و واقعیات جدید اقلیمی را بپذیرند، به جای آنکه مقابل حاکمیت سیاسی قرار گیرند، در حل موضوع درکنار آن خواهند بود. شهرهای ماشین شده قدرمسلم تاب آوری مورد نیاز جهت کمبود و یا بحران آب را از خود نشان نداده و بر ابعاد بحران خواهند افزود.

بالا