آخرین خبرها
خانه / بایگانی/آرشیو برچسب ها : محیط زیست (برگ 35)

بایگانی/آرشیو برچسب ها : محیط زیست

اشتراک به خبردهی

برنامه ششم کشور را می خشکاند

دبیری یکی از جنجالی‌ترین ستادهای کشور را در دست دارد، با این امید که دریاچه ارومیه را احیا کند، اما وقتی صحبت از نتیجه و گذر زمان می‌شود، می‌گوید تا اعتبار نباشد، کاری از پیش نمی‌رود. وقتی حرف بی‌توجهی مسئولان و مدیران به محیط‌زیست و شرایط بحرانی منابع آب کشور به میان می‌آید، می‌گوید همه این مساله را شوخی گرفته‌اند، چون برنامه ششم توسعه تتمه منابع آب کشور را حراج می‌کند. اینها بخشی از گفت‌وگوی ما با عیسی کلانتری، وزیر پیشین ‌کشاورزی، دبیر کل خانه کشاورز، دبیر ستاد احیای دریاچه ارومیه و مشاور معاون اول رئیس‌جمهور است؛ مسئولی که تقریبا در تمام دولت‌ها دستی بر آتش داشته و معتقد است، برای جلوگیری از بحران و مصیبت آب که اکنون واردش شده‌ایم، دست‌کم در پنج سال آینده باید‌ برداشت از منابع آب کشور را حدود ۴۰ میلیارد مترمکعب کاهش داد‌‌.

اولین مصوبه آقای روحانی احیای دریاچه ارومیه بود. فکرمی کنید با گذشت حدود چهار سال از این مصوبه، چرا هنوز نتیجه‌ای نگرفته‌ایم؟ ‌

عملیات تثبیت دریاچه بخوبی پیش رفته و می‌توانم بگویم، دو سال عملیات تثبیت نسبت به سال ۹۲ موفق‌تر بوده است.

اما درباره احیای دریاچه نتیجه‌ای نگرفته‌اید.

عملیات احیا به خاطر کمبود بودجه به درستی پیش نرفت. بودجه ما از دو قسمت تامین می‌شود؛ یکی بودجه آب‌های مرزی که حدود ۳۰۰ میلیارد تومان بود و کامل پرداخت شد، اما حدود ۱۵۰۰ میلیارد تومان اعتبار دیگر می‌ماند. حدود ۱۱۰۰ میلیارد تومان از محل مواد حوادث غیرمترقبه بود که پرداخت نشده است و حدود ۳۵۰ میلیارد تومان از بودجه دستگاه‌های اجرایی است. البته قرار شده تا آخر سال، ۶۰۰ میلیارد تومان از این ۱۵۰۰میلیارد تومان پرداخت شود.

با این اوصاف، چه نمره‌ای به فعالیت‌تان می‌دهید؟

تا شهریور، نمره ۱۰۰ از ۱۰۰ می‌گیریم، چون برنامه احیا جلوتر از سال ۹۲ است، ‌اما بخش احیا بستگی مستقیم به تامین بودجه ‌دارد.

چرا بودجه تامین نمی‌شود؟ آقای روحانی که دولت خودش را زیست‌محیطی‌ترین دولت می‌داند؟

بودجه ندارد. دولت قبلی، آنقدر تعهد روی دست آنها گذاشته که دولت‌های بعدی نیز قربانی خواهند بود.

به دولت گذشته اشاره کردید. اگر سوابق شما را مرور ‌کنیم، مشخص است که در بیشتر دولت‌ها به قول معروف دستی بر آتش داشته‌اید. بخواهید مقایسه کنید، عملکرد کدام دولت در حوزه محیط‌زیست بهتر بوده است؟

فکر می‌کنم دولت هفتم و هشتم نسبتا موفق بود. محیط‌زیست در دولت‌های دهه ۶۰ جایگاهی نداشت، چون محیط‌زیست را در حد حفاظت شکارگاه و حیات‌وحش می‌دانستند.‌

می‌گویید، دولت هفتم و هشتم موفق بوده، اما آن زمان نیز محیط‌زیست جزو اولویت‌ها نبود، چراکه سد سازی‌های بی‌رویه ادامه داشت و حقابه تالاب‌ها جدی گرفته نمی‌شد.

‌به نظرم، آن زمان محیط‌زیست جایگاه قوی‌تری پیدا کرد.

البته نباید فراموش کرد که زمان چنین دولت‌‌هایی، مهاجرت از روستاها به کلانشهرها بیشتر شد.

مهاجرت از روستا به شهر، ربطی به محیط‌زیست ندارد.

وقتی دولت منابع آبی را تامین نکند و کشاورز نتواند کشاورزی کند، تصمیم به مهاجرت می‌گیرد.

ببینید آیا اکنون آبی وجود دارد که از آن استفاده‌ای نمی‌شود؟

آن زمان شرایط منابع آب بهتر بود.‌

‌در کشور ما جایی که آب بود، آن منبع بدون نیروی انسانی نبود. جمعیت اضافی و سر ریز روستا مهاجرت می‌کنند، چراکه باید روستا توسعه پیدا کند که این اتفاق نیفتاده است، ما برای خیلی از روستاها جاده، آب، برق و خانه بهداشت ایجاد کرده‌ایم، اما برایشان ‌اشتغال مولد ایجاد نکرده‌ایم. کشاورزی نیز از اشتغال اشباع است.

پس به نظر شما ‌اقتصاد کشور باید بر پایه کشاورزی یا صنعت باشد؟

این مقایسه درستی نیست، چون پتانسیل کشاورزی ما محدود است و در حد آبی است که داریم و کشاورزی ما حدود هشت درصد تولید ناخالص را دارد. بنابراین اگر بخواهیم اقتصاد اول منطقه بشویم و به عنوان مثال، تولید ناخالصمان‌ به ۱۵۰۰ میلیارد دلار برسد، کشاورزی ما حداکثر می‌تواند حدود سه درصد از این تولید ناخالص را در چنین مقطعی داشته باشد و بقیه باید از بخش صنعت و خدمات تامین شود. البته این دلیل نمی‌شود که کشاورزی را رها کنیم‌. باید روی کشاورزی سرمایه‌گذاری کرد و حداکثر بهره‌وری و تولید را با توجه به آب موجود داشت.

پس چرا آن‌طور که باید، به کشاورزی یا صنعت نپرداخته‌ایم؟

باید دید به چه پرداخته‌ایم؟ مشکل ما این است که از بعد اقتصادی دور باطل می‌زنیم و کسی جرات نمی‌کند، مشکلات جدی اقتصادی را مطرح کند. وقتی قیمت و تولید نفت بیشتر می‌شود وضع کشور کمی بهتر می‌شود و بر عکس. در واقع، ‌مقداری از سیاست‌های جهانی ما مانع توسعه اقتصادی است که آن‌هم دست دولت‌ها نیست.

  برای احیای دریاچه ارومیه این همه هزینه می کنیم از طرف دیگر شما نسبت به کوچ اجباری ۵۰ میلیون ایرانی هشدار می دهید منتقدان می گویند این ها بایکدیگر در تضاد است، زیرا ‌اگر ‌ پروژه احیا شکست بخورد شرایط ناگوارتر خواهد شد. ‌

احیای دریاچه را می توان با برجام مقایسه کرد با برجام مشکل تقریبا حل شد. باید دید اگر نبود‌ چه اتفاقی می افتاد. برجام ما را به بهشت نبرد ،اما  شاید با آن از جهنم فاصله گرفتیم.

مسائل زیست محیطی خود به خود تولید کننده ارزش افزوده نیستند، اما اگر نباشند هزینه ده برابری به جامعه تحمیل می کنند، درست مانند زمانی که انسان سالم است و قدر سلامتی را نمی داند،نبود دریاچه صدها برابر هزینه دارد، به همین خاطر می توان گفت آقای روحانی کار عاقلانه ای کرده است.

به نظر شما که بین دولتمردان هستید، چرا همه فکر می‌کنند این مساله شوخی است؟

متاسفانه برای همه اهداف زودرس و کوتاه‌مدت، صد برابر اهداف بلند‌مدت اولویت دارد. میزان آب تجدیدپذیر کشور حدود ۸۸میلیارد متر‌مکعب است، اما ۳۰ سال پیش۱۳۲ میلیارد متر‌مکعب بود و امروز تراز منفی آب سفره‌های زیر زمینی، حداقل حدود ۱۵ میلیارد مترمکعب است در حالی که ۴۰ سال پیش صفر بود یا امروز ‌بیش از ۵۰ درصد روان‌آب‌های ما کم شده. اینها نشانه این است که کشور کویر شده و از بین می‌رود، اما هیچ‌کس به فکر این مساله نیست. خیلی از آنهایی که باخبرند، جرات ندارند از بعد سیاسی به آن بپردازند.

به نظرتان چه باید کرد؟

باید به مسئولان و مردم آگاهی داد. ما چاره‌ای نداریم جز این که بشدت مصرف آبمان را کاهش دهیم.

خودتان می‌گویید، بیشترین منابع آب کشور ‌در بخش کشاورزی مصرف می‌شود، اما به نظر نمی‌رسد، از زمانی که شما وزیر کشاورزی بودید تاکنون بهبودی در عملکرد کشاورزان حاصل شده باشد.

متاسفانه اصلا بهبود حاصل نشده. ممکن است بگوییم بازده آبیاری‌مان مثلا به ۴۰ درصد رسیده، ولی بهره‌وری‌ آب بهبود چندانی پیدا نکرده، چون ۹۵۰ گرم بود و به یک کیلو رسیده است. در حقیقت ما آب، محیط‌زیست و تمدن کشور را قربانی اهداف زودرس خود می‌کنیم.

به نظر شما به عنوان دبیرکل خانه کشاورز و مسئولی که سابقه وزارت کشاورزی را دارید، چرا نمی‌توان کشاورزان را مجاب کرد و آموزش دا‌د که بهره‌وری آب را افزایش دهند؟

چون در کشاورزی ما سرمایه‌گذاری زیر بنایی حتی به اندازه استهلاک سرمایه انجام نگرفته و این مساله سابقه تاریخی دارد که به اصلاحات اراضی زمان شاه و فعال شدن هیات‌های هفت نفره بعد از انقلاب ما بر می‌گردد. به این شکل ما امنیت سرمایه‌گذاری را از بخش کشاورزی سلب کردیم. مردم و بخش خصوصی بدون وام بانکی حاضر به سرمایه‌گذاری در بخش کشاورزی نیستند و دولت نیز نمی‌تواند همه سرمایه‌گذاری بخش کشاورزی را قبول کند‌. این‌گونه بخش کشاورزی دچار خلأ سرمایه تاریخی شده است‌. به همین دلیل بهره‌وری بالا نرفته چون بهره‌وری با فناوری و مدیریت بالا می‌رود.

بنابراین، ما نکاتی مانند مدیریت و فناوری را در بخش کشاورزی نداریم.

سرمایه و مدیریت درست در تولید نداریم که نتیجه آن بهره‌وری درست است. اکنون ما هزار کیلو آب شیرین مصرف می‌کنیم تا یک کیلو مواد کشاورزی خشک تولید کنیم.

به بحث دریاچه ارومیه برگردیم. کمک‌های بین‌المللی در این پروژه چقدر نقش داشته است؟

به آن صورت کمک نشده، اما از نظر علمی از تمام کشورها که دانش داشته‌اند، بهره گرفته‌ایم. ما در سه سال گذشته نزدیک ۱۵۰۰ میلیارد تومان خرج کردیم، یعنی حدود ۵۰۰ برابر کمک‌های خارجی‌.

برای احیای دریاچه ارومیه چقدر اعتبار نیاز است؟

برای رسیدن به اهدافمان ‌دست‌کم به حدود ۲۰ هزار میلیارد تومان نیاز داریم‌.

اما مخالفان می‌گویند مصوبه هیات دولت برای احیای دریاچه‌ حرکتی نمایشی است؟

مخالفان همه چیز را به هم تشبیه می‌کنند. در ۲۰ سال گذشته به شکل میانگین ۴۰ سانتی متر عمق آب دریاچه کاهش داشته، اما در سه سال گذشته نه تنها کاهش عمق نداشته‌ایم، بلکه حدود ۲۵ سانتی متر افزایش عمق داشته است.

منتقدان می‌گویند این روند تحت تاثیر ورود پساب و بارش باران اتفاق افتاده است.

پساب‌ها همیشه بوده و بارش‌ها را نیز می‌توان از طریق گزارش‌های هواشناسی بررسی کرد. سال گذشته که بارش‌ها خوب بود، شرایط ۵/۱درصد بهتر از دو سال پیش بود، یعنی ارتفاع دریاچه حدود ۳۵ سانتی‌متر بیشتر از قبل بود. خوشبختانه اینها فاکتورهای کمی و قابل اندازه‌گیری است.

ایراد دیگری که از عملکرد شما می‌توان گرفت، این است که روی اصلاح الگوی مصرف در کشاورزی تمرکز نمی‌کنید، یعنی بیشتر دنبال پروژه‌های انتقال آب هستید.

ما فقط یک پروژه انتقال آب را دنبال می‌کنیم که حق ماست، چرا که آب از کشور خارج می‌شود. علاوه براین، پروژه مربوط به پیش از انقلاب است.

اما آیا به همین اندازه نیز برای اصلاح الگوی مصرف تلاش می‌کنید؟

ما هر سال ۸ درصد آب کشاورزان را کاهش می‌دهیم و برخلاف این که در دو سال گذشته ۱۶درصد آب مصرفی کشاورزان کاسته شده، عملکرد کشاورزان ۱۷ درصد بالا رفته است.

اما انتقال آب عوارض زیادی دارد و گفته می‌شود، این آب باید برای توسعه کشاورزی استفاده می‌شد.

عوارض انتقال آب برای زمانی است که فراتر از حد قانونی و زیست‌محیطی پیش برویم.

البته درست است. قرار بود این آب برای توسعه ‌۳۰ هزار هکتار کشاورزی باشد، اما چون کشاورزی حقآبه دریاچه را برده، دولت تصمیم گرفته این آب به عنوان حقآبه دریاچه باشد‌.

با توجه به این که شما روی پروژه‌های انتقال آب پافشاری می‌کنید و محیط‌زیست با این مساله مخالف است، به نظر می‌رسد شما به عنوان مشاور آقای جهانگیری در چنین مسائلی محیط‌زیست را بازی نمی‌دهید.

دریاچه متعلق به محیط‌زیست است‌ و خود محیط‌زیست باید مسئولیت احیای دریاچه را به عهده می‌گرفت. همه ما به کمک محیط‌زیست آمده‌ایم. البته‌ محیط‌زیست باید پاسخگو باشد که چرا دریاچه خشکیده؟ نه این که مدعی باشد. محیط‌زیست در انجام وظیفه‌اش سستی کرده، زیرا احیای دریاچه وظیفه محیط‌زیست است و به همین خاطر دبیر احیای دریاچه ارومیه باید خانم ابتکار باشد، نه من!

پس‌به نظر شما خانم ابتکار، قدرت لازم را برای این کار ندارد؟

کلا محیط‌زیست را می‌گویم، چون روسای متفاوتی داشته است. محیط‌زیست نتوانسته از حق و حقوق خود دفاع کند و کوتاه آمده است. مساله اینجاست که محیط‌زیست جایی که قرار است توسعه صنعتی اتفاق بیفتد، سختگیری بیش از حد می‌کند و آنجا که مساله در مالکیت خودش است، کوتاه آمده یعنی حقابه‌اش را گرفته‌اند و صدایش هم در نیامده است.

به نظرخودتان جدی‌ترین مشاوره‌ای که تاکنون به آقای جهانگیری داد‌ ه اید، چه بوده است؟

بیشترین فشاری که آورده‌ام، برای افزایش بهره‌وری آب و سرمایه‌گذاری در این زمینه بوده است.

چقدر به این هدف رسیده‌اید؟

در قوانین و مقرراتی که دولت تصویب کرده این مساله آمده، اما در اجرا مشکل پیدا کرده چون دولت ما وارث مشکلات قبل است.

البته همه چیز را نمی‌توان گردن قبلی‌ها انداخت.

همه چیز گردن آنهاست، دولت‌های بعد هم گرفتار هستند.

مشکلات البته ریشه‌ای است و دولت‌های قبل‌تر نیز از لحاظ زیست‌محیطی‌ عملکرد مناسبی نداشتند و ‌به نظر می‌رسد برایشان راحت است که هرجا مشکلی ایجاد می‌شود، همه تقصیرها را گردن دولت احمدی‌نژاد بیندازند.

بیلان و شاخص‌هایی که به جامانده، بخوبی وضعیت را نشان می‌دهد. برای نمونه شوری سد گتوند را درنظر بگیرید. من دراین باره نامه نوشتم و خواستم که دستور بهره‌برداری از این سد را ندهند.

اما ساخت این سد از دوره قبل از احمدی‌نژاد آغاز شده بود؟

درست است، اما سال ۹۱ که می‌خواستند بهره‌برداری کنند، من تقاضای توقف داشتم.

از قبل نمی‌دانستند چنین مشکلی پیش می‌آید؟

مطالعات ناقص بود و سواد کافی نداشتند، اما به مرور متوجه شدند.

پس قبول دارید تحقیقات روی سد‌سازی از دوران سازندگی بدون مطالعه بوده است؟

قبول دارم تحقیقات ناقص بوده است.

برای تمام سد‌ها؟

سد‌سازی ما صرفا از بعد مهندسی است. قبلا فکر می‌کردند سد سازی فقط ساخت دیواره و جمع آوری آب است. به همین خاطر مسائل زیست‌محیطی اقتصادی و اجتماعی را درهیچ کدام ازسدها در نظر نمی‌گرفتند. تا یک زمانی دیدگاه‌ها ناقص بود، اما از زمانی که مشخص شد برای سدسازی باید ابعاد دیگری را در نظر گفت، اشتباه‌ها آگاهانه شد. این مساله فرقی با خیانت ندارد.

جالب است. آن زمان شما برای سد‌سازی همکاری می‌کردید و حالا درباره حقآبه دریاچه صحبت می‌کنید. این تضاد نیست؟

من می‌گویم در یک زمانی آگاهی‌ها ناقص است.

پس خودتان تایید می‌کنید که آن زمان آگاهی نداشتید؟

اصلا کشور آگاهی نداشت. تا اواسط دهه ۷۰ آگاهی کم بود و کسی به فکر توسعه پایدار نبود، اما وقتی آگاهی پیدا شد، اشتباه‌ها ادامه پیدا کرد.

برگردیم به بحث کمبود منابع آب. این روزها به دلیل خشکسالی خیلی از روستاییان زابل در خانه‌هایشان را گل گرفته‌اند تا کوچ کنند، چون بخشنامه شده که مانع اسباب کشی این خانواده‌ها شوند. به نظرتان این شیوه درستی است؟

این شیوه درستی نیست. سیستان بشدت در خطر است، چراکه آب آن مستقیما از افغانستان تامین می‌شود. مردم باید مهاجرت کنند یا دولت غیر از کشاورزی برایشان ایجاد شغل کند.

دراین باره به آقای جهانگیری هشدار داده‌اید؟

با آقای جهانگیری از این مناطق بازدید داشته‌ایم. واقعا نمی‌توان دراین منطقه زندگی کرد. دولت باید به سرمایه‌گذاری در بخش خدمات مرزی و تجاری و صنایع کم آب بپردازد، زیرا این مناطق دیگر جای کشاورزی نیست.

دیپلماسی ما ضعیف است؟ به نظرتان چه چیزی سبب شده که ما با این همه کمک به افغانستان، نتوانسته‌ایم حقآبه هامون را پس بگیریم؟

الحمدالله همه چیزمان باهم می‌خواند، دیپلماسی با اقتصاد یا مسائل اجتماعی، فرهنگی یا مدیریتی‌. ما درسیاست‌های کلان مشکل داریم. بدتر از زابل مشهد است. ما آب آشامیدنی شهر مشهد را به سد دوستی وصل کرده‌ایم که منشأ ۹۹ درصد آن هیرمند و افغانستان است. سال گذشته برای تامین آب شرب مشهد مشکل زیاد بود و دولت پول داد و لجن‌های ته سد را با سرمایه‌گذاری حدود ۱۵۰میلیاردی برای شرب منتقل کردند.

حرف آخر؟

برای رسیدگی به مشکل بحران آب اکنون نیز دیر است، چون ما وارد مصیبت و بحران شده‌ایم، در مرکز ثقل بی‌آبی قرار داریم و متاسفانه خیلی‌ها متوجه نیستند. آنها پنج سال دیگر متوجه می‌شوند، اولین کاری که باید بکنیم، این است که دست‌کم در پنج سال آینده به جای ۱۱ میلیارد مترمکعب آبی که مجلس مصوب کرده، ۴۰ میلیارد مترمکعب از میزان برداشت منابع آب کم کنیم.

مهدی آیینی

 

حراج عیدانه حیات وحش شروع شد

حیات‌ وحش در آشفته‌بازار شب عید چوب حراج می‌خورد، سمندر لرستانی، انواع مارهای آبی و لاک‌پشت‌ها این روزها ‌دارند سرنوشتی مانند ماهی گلی‌ها پیدا می‌کنند، چراکه حل نشدن مشکلاتی که بر سر راه مقابله جدی با قاچاق حیات وحش وجود دارد سبب شده برچسب کالای مخصوص شب عید بر پیشانی این گونه‌ها بخورد‌.
دیگر مانند گذشته نیست که در بازارهای کوچک و بزرگ عید فقط ماهی گلی‌ها را در تنگ‌های بلور جای دهند، چندسالی است که خرید و فروش غیرقانونی مارهای آبی و لاک‌پشت‌ها نیز رونق دارد، اما حراج حیات وحش به چنین گونه‌هایی محدود نمی‌شود و گونه‌های در معرض خطر انقراض را نیز تهدید می‌کند؛ یکی از اصلی‌ترین قربانیان این آشفته‌بازار سمندر لرستانی است که غفلت از شرایطش سبب شده نامش با بازار شب عید گره بخورد و شرایط بحرانی‌اش در چنین زمان‌هایی نقل محافل مختلف شود.

غیرقانونی؛ اما‌ علنی

بازارچه‌های تره‌بار، میدان‌های اصلی، چهارراه‌های پرتردد، مغازه‌های آکواریوم‌فروشی و… مدتی است رسم شده هرجا که بازارهای شب عید کوچک و بزرگ برپا باشد و دستفروش‌ها بساطشان را پهن کنند، قاچاق حیات وحش نیز رونق داشته باشد، این واقعیت تلخی است که امیر سبزی، عضو هیات‌مدیره دید‌بان حقوق حیوانات نیز تائیدش می‌کند و علتش را کمبود نیرو در یگان حفاظت محیط زیست می‌داند.

آن طور که او می‌گوید برای رفع این مشکل باید نیروی انتظامی و یگان حفاظت محیط زیست همکاری مناسبی با یکدیگر داشته باشند.

بنابراین چنانچه مسئولان قصد دارند خرید و فروش گونه‌های جانوری امسال در تمامی بازار‌های کوچک و بزرگ عیدانه محدود شود، باید گشت‌هایی بیشتر را روانه این بازارها کنند و گزارش‌های مردمی را جدی بگیرند؛ زیرا برخی شهروندان از این گله دارند که گزارش چنین قانون‌شکنی‌هایی را به محیط زیست می‌دهند، اما یگان حفاظت خیلی دیر به این گزارش‌ها رسیدگی می‌کند.

عضو هیات‌مدیره دید‌بان حقوق حیوانات می‌گوید سال گذشته در بازار شب عید‌ به شکل علنی شاهد خرید و فروش گونه‌هایی مانند سمندر لرستانی، لاک‌پشت و انواع مارها بودیم. به گفته او، این گونه‌های جانوری با قیمت‌های متفاوتی به فروش می‌روند.

در واقع با توجه به این که این بازارها در کدام منطقه شهر قرار گرفته، قیمت‌های متفاوت برای گونه‌های جانوری مطرح می‌شود؛ قیمت‌هایی که از 20 هزار تومان شروع می‌شود.

او درباره این که در این بازارچه‌ها چه گونه‌هایی خرید و فروش می‌شود، می‌گوید: گونه‌هایی مانند مار، لاک‌پشت، سمندر لرستانی، لوس‌مار در بازارهای میادین تره‌بار و آکواریوم‌فروشی‌ها معامله می‌شود.

جریمه 300 هزار تومانی

با این که یگان حفاظت محیط زیست کشور با مشکلاتی مانند کمبود نیرو و تجهیزات دست و پنجه نرم می‌کنند، اما در ماه‌های پایانی سال تلاش می‌کنند با قاچاق و خرید و فروش گونه‌های جانوری جدی‌تر برخورد کنند.

براساس قانون نیز برای خرید و فروش گونه‌هایی مانند سمندر لرستانی، لاک‌پشت و مارهای آبی 300 هزار تومان جریمه نقدی در نظر گرفته شده است. این جریمه بتازگی افزایش پیدا کرده اما از بازدارندگی کافی برخوردار نیست.

هر چند عضو هیات‌مدیره دید‌بان حقوق حیوانات از خرید و فروش علنی گونه‌های جانوری هشدار می‌دهد، اما نقی میرزاکریمی، فرمانده یگان حفاظت محیط زیست تهران می‌گوید با تلاش‌هایی که اعضای تیم یگان حفاظت محیط زیست داشته خرید و فروش این گونه‌ها بشدت کاهش داشته تا جایی که سال گذشته گزارشی از خرید و فروش سمندر لرستانی نداشته‌اند.

به نظر می‌رسد کاهش عرضه گونه‌های جانوری مانند سمندر لرستانی دربازارهای عیدانه دلایل دیگری نیز داشته باشد برای نمونه بازار قاچاق این گونه در شرق آسیا نیز رونق گرفته و قاچاقچیان با مبالغی حدود هزار دلار این گونه را خرید و فروش می‌کنند.

فرمانده یگان حفاظت محیط زیست تهران وجود متخلفانی که گونه‌های جانوری را خرید و فروش می‌کنند انکار نکرده و می‌گوید امسال قرار است تیم‌های گشت ویژه‌ای به این منظور بازارچه‌های مختلف و مغازه‌های آکواریوم‌فروشی را کنترل کنند تا عرصه بر فعالیت افراد سودجو محدود شود. به گفته او، شهروندان می‌توانند گزارش‌های خود درباره خرید و فروش حیات وحش را با شماره 1540 به ماموران یگان حفاظت اطلاع دهند.

سوغات لرستان و خوزستان

نبود توجه به زیستگاه‌های سمندر در لرستان و خوزستان سبب شده این گونه برای قاچاقچیان حکم سوغاتی را پیدا کند؛ زیرا آنها با خرید و فروش این گونه در شهرهای بزرگ و کوچک کشور یا در کشورهای شرق آسیا سودی قابل توجه به دست می‌آورند.

مهرداد فتحی بیرانوند، مدیرکل حفاظت محیط‌زیست لرستان معتقد است حدود 90درصد زیستگاه‌های این گونه جانوری در لرستان قرار دارد و او و همکارانش برای نجات این گونه از خطر انقراض تمام تلاش خود را به کار می‌گیرند.

آن طور که او می‌گوید یکی از وسیع‌ترین زیستگاه‌های این گونه در جنوب خرم‌آباد با حدود 23هزار هکتار وسعت هنوز به عنوان پناهگاه حیات وحش شناخته نمی‌شود که در شورای عالی حفاظت محیط زیست در حال رسیدگی است، بنابراین هرچه زودتر باید تصویب شود؛ زیرا چنانچه این منطقه به عنوان پناهگاه حیات وحش معرفی شود ضریب حفاظت آن نیز ارتقا پیدا می‌کند.

زیستگاه‌های سمندر محدود به لرستان نمی‌شود و بخش‌هایی از این زیستگاه‌ها نیز در شمال خوزستان قرار دارد. با توجه به محدود بودن این زیستگاه‌ها سازمان حفاظت محیط زیست می‌تواند نظارتی بیشتر روی آنها داشته باشد تا به این شکل قاچاق این گونه در معرض خطر محدود شود. البته در کنار کنترل این مناطق باید برای آگاه‌سازی بومیان منطقه نیز تلاش کرد و از ظرفیت آنها برای حفاظت بهتر بهره برد؛ زیرا به این شکل مشکل اشتغال این افراد ‌بر طرف شده و دیگر به بهانه نبود شغل و درآمد دست به قاچاق گونه‌های جانوری و تخریب محیط زیست کشور نخواهند زد.‌

مهدی آیینی

کلاه وزارت بر سر محیط زیست

ادغام محیط زیست و منابع طبیعی برای تشکیل وزارتخانه‌ای تازه، یکی از طرحی‌هایی است که دیروز در جلسه علنی مجلس اعلام وصول شد؛ اتفاقی که به نظر می‌رسد مخالفانش بیشتر از موافقانش باشد، زیرا براساس تحلیل کارشناسان با تشکیل وزارتخانه محیط زیست و منابع طبیعی، روی دستگاه‌هایی که به تخریب محیط زیست دامن می‌زنند نظارت کمتری خواهد شد و سرنوشت محیط زیست کشور به دست نمایندگانی می‌افتد که بیشترشان با ضرورت حفظ محیط زیست آشنا نیستند.
با ابین وجود موافقان این طرح امیدوارند با تبدیل معاونت محیط زیست به وزارتخانه، مدیران زیست محیطی را پاسخگو کنند.‌وقتی غلامرضا کاتب عضو هیات‌رئیسه مجلس شورای اسلامی در جلسه علنی دیروز‌ طرح‌های اعلام وصول شده را نام برد، به طرح تشکیل وزارت محیط زیست و منابع طبیعی نیز اشاره کرد؛ طرحی که با اجرا شدنش باید منتظر تخریب بیشتر محیط زیست بود‌.

هوشنگ ضیایی، کارشناس محیط زیست یکی از مخالفان‌ ادغام محیط زیست با منابع طبیعی است به نظر او ‌ سازمان حفاظت محیط زیست باید بر نحوه عملکرد سایر دستگاه‌ها نظارت کند و اگر به وزارتخانه بدل شود،‌ نمی‌تواند مانع عملکرد برخی دستگاه‌ها شود؛ دستگاه‌ها و وزارتخانه‌ هایی ‌که سبب تخریب محیط زیست می‌شوند.

هرچند ‌سازمان حفاظت محیط زیست نیز این روزها نمی‌تواند بدرستی به وظیفه اش عمل کند؛ زیرا وزیر صنعت، معدن و تجارت دولتی که خود را زیست محیطی‌ترین دولت تاریخ کشور می‌داند، با صحبت درباره ساخت معدن و گورخرهایی که در منطقه بهرام گور قرار دارند آب پاکی را روی دست زیست محیطی‌ترین دولت ریخته است.

بنابراین مشخص است که برای حفظ محیط زیست کشور با مشکلات زیادی روبه‌رو هستیم، اما چاره این کار را نمی‌توان در ادغام این دو نهاد جست‌وجو کرد.

مرگ نظارت

در واقع چنانچه سازمان حفاظت محیط زیست برقرار باشد و از مدیریتی مناسب برخوردار باشد، می‌تواند مانع عملکرد چنین وزرایی شود؛ اما اگر خودش وزیر شود دیگر تاثیر چندانی در عملکرد وزرا و دیگر مدیران نخواهد داشت.

بنابر این گره کار را باید در جای دیگری جست؛ زیرا دولت‌ها هیچ وقت در مقام عمل به فکر محیط زیست نیستند و برای جبران این ضعف باید آگاهی و دانش مدیران را افزایش داد تا بتوان بدرستی مسائل زیست محیطی را مدیریت کرد.‌

به همین دلیل به نظر می‌رسد تلاش نمایندگان برای ایجاد وزارت محیط زیست و منابع طبیعی بیشتر برای این است که بتوانند رئیس سازمان حفاظت محیط زیست را استیضاح کرده و مهره‌ای همراه را به‌کار بگیرند.‌

ضیایی می‌افزاید: وزارت جهاد کشاورزی و منابع طبیعی آنقدر وسیع است که محیط زیست در آن گم خواهد شد‌. پیش از این نیز بسیاری از کارشناسان مخالف ادغام کشاورزی و جهاد سازندگی بودند و اکنون نیز بر این نکته پافشاری می‌کنند که با تشکیل وزارت محیط زیست و منابع طبیعی، محیط زیست کشور سرنوشت ناگواری پیدا خواهد کرد.‌

مقایسه‌ای اشتباه

یکی از دلایلی که سبب شده برخی به فکر ایجاد وزارت محیط زیست و منابع طبیعی باشند، الگوبرداری از کشورهای اروپایی است که همه دستگاه‌ها و نهادهای فعال در حوزه محیط زیست در یک وزارتخانه جمع شده‌اند.

هادی کیادلیری، رئیس دانشکده منابع طبیعی و رئیس انجمن علمی جنگلبانی کشور در این باره می‌گوید: نباید محیط زیست کشور را با کشورهای اروپایی مقایسه کرد و گفت چون آنها وزارت منابع طبیعی دارند ما نیز باید مانند اروپایی‌ها عمل کنیم.

آن طور که او می‌گوید‌ منابع طبیعی کشورمان برخلاف اروپا‌ انسان ساخت ‌نیست و به معانی واقعی منابع طبیعی است و باید آگاه بود اگر در کشورهای اروپایی چنین اتفاقی افتاده بابت این است که مدیران دستگاه اجرایی کشورهای اروپایی برای حفظ محیط زیست حساسیت بیشتری نسبت به دستگاه‌های نظارتی دارند.

باید تاکید کرد در کشورمان اکنون ‌به اشتباه برخی وظایف اجرایی به محیط زیست واگذار شده؛ زیرا ماهیت اصلی این سازمان نظارت است نه اجرا. بنابراین یکی دیگر از مشکلات محیط زیست کشور‌ تداخل وظیفه‌های دستگاه‌هاست، زیرا اگر محیط زیست وارد اجرا شود در نهایت باید ارگان دیگری بر فعالیت آن نظارت کند.

جاده صاف‌کن تخریب

‌قابل پیش‌بینی است که با ادغام سازمان حفاظت محیط زیست و منابع طبیعی موانع برای اجرای پروژه‌های غلط و تجاوز و تخریب محیط زیست برداشته می‌شود.

آن طور که کیادلیری می‌گوید، ‌با ایجاد وزارت ‌محیط زیست سرنوشت تمام منابع طبیعی کشور به دست نمایندگان مجلس می‌افتد؛ این درحالی است که برخی نمایندگان هنوز از بلوغ محیط زیستی برخوردار نیستند.

نکته‌ای را که کیادلیری به آن اشاره می‌کند، باید در منطقه‌ای فکر کردن نمایندگان جست‌وجو کرد، زیرا بسیاری از آنها برای راضی نگه‌داشتن حوزه انتخاباتی خود ترسی از تخریب محیط زیست ندارند و بیشتر به دنبال گرفتن نتایج کوتاه‌مدت هستند و به اندازه کافی آینده‌نگر نیستند. برای نمونه می‌توان به نمایندگانی اشاره کرد که برای حل مشکل اشتغال، علیه طرح تنفس جنگل رای می‌دهند‌‌.

در واقع باید وزارتخانه‌ای برای منابع طبیعی تشکیل داد، اما محیط زیست را نیز به عنوان دستگاه ناظر حفظ کرد.

مساله دیگری که رئیس دانشکده منابع طبیعی ‌ به آن اشاره می‌کند، نبود مدیران متخصص است،‌ انگشت‌شمار بودن مدیرانی که به معنای واقعی دغدغه محیط زیست را دارند سبب شده محیط زیست کشور شرایط مناسبی نداشته باشد،در واقع این روزها بیشتر مدیران زیست محیطی به فکر حفظ سمت و میزشان هستند تا به فکر حفظ محیط زیست کشور.

کیادلیری ازاین می‌گوید که باید منابع طبیعی را از زیر مجموعه جهادکشاورزی خارج کرد، زیرا 83 درصد اراضی کشور جزو منابع طبیعی است و اکنون زیر مجموعه بخش کشاورزی که بخشی خدماتی است قرار گرفته ، به همین خاطر از نظر اعتبارات و منابع انسانی توجه زیادی به آن نمی‌شود. در واقع وزیر چنین وزارتخانه‌ای بیشتر به فکر اهداف کوتاه مدت ـ که در بخش کشاورزی دست یافتنی است ـ می‌افتدو برای حفظ منابع طبیعی کشور که در بلند مدت به دست می‌آید، تلاشی نمی‌شود.‌

ضعف‌ها عریان شده

به نظر می‌رسد یکی از دلایلی که سبب شده باردیگر نمایندگان طرح ایجاد وزارت محیط زیست و منابع طبیعی را به هیات‌رئیسه بدهند، مشکلات زیست‌محیطی است که این روزها عریان‌تر از گذشته خود نمایی می‌کند. مشکلاتی مانند آنچه در چند روز اخیر بر مردم خوزستان گذشت و زندگی را به کامشان زهر کرد،‌ هوای آلوده‌ای که مانند بختک روی سینه کلانشهرنشینان افتاده، از تامین نشدن حقابه تالاب‌های هامون و هور‌العظیم و…‌ که باعث آواره شدن بسیاری از ایرانیان شده، کاهش قابل توجه حیات وحش کشور و … . اما اینها فقط برخی از مشکلات زیست‌محیطی این‌‌ روزهاست که مدیریتشان نیازمند چاره‌ای جدی است، اما برای درمان این مشکلات باید راه‌حلی مناسب انتخاب کرد و به قول معروف از چاله به چاه نیفتاد‌.

مهدی آیینی

بغض هامون

قایق‌هایی که خاک می‌خورند، خانه‌هایی که در و پنجره‌‌شان گل گرفته شده، ساکنانی که کاسه صبرشان لبریز است و بی‌آبی، بیکاری و فقر‌ امانشان را بریده.شرایط آنقدر نابسامان است که‌ خیلی‌ها‌ رفته‌اند، خیلی‌ها خیال کوچ دارند و عده‌ای که مانده‌اند پای رفتن ندارند، اینها برخی ویژگی‌هایی است که این روزها نگاه‌ هر تازه‌واردی را که به روستاهای حاشیه تالاب هامون پا بگذارد می‌دزد؛ اما این همه واقعیت تلخی نیست که از خشک شدن هامون به یادگار مانده است.

دو شاخه بلند درخت و ریسمانی که حکم تور را دارد، بجز زمین‌هایی که از بی‌آبی لب‌هایشان ترک خورده و قایق‌هایی که در حال دفن شدن زیر توفان ریزگردها هستند، این به ظاهر تور والیبال تنها چیزی است که نشان می‌دهد به یکی از نزدیک‌ترین روستاها به هامون رسیده‌اید.

روستایی که حالا به نظر می‌رسد دور‌ترین نقطه دنیا به دریاچه هامون است، زیرا از آبادانی که به نام تالاب‌ها گره خورده در این روستا خبری نیست، هرچه هست گله است و شکایت.

دیوانه سابق

زن و مرد سالخورده‌ای کنار دیواری نشسته‌اند، دیواری که هر آن ممکن است فرو بریزد. آنها دو از نفر ساکنان روستای آزادی هستند، روستایی که تا چند سال پیش دیوانه نام داشت به دلیل همین نام خانوادگی بسیاری از اهالی اینجا دیوانه است.

اگر از حال این روزهای روستا سوال کنید، پیرمرد دست‌هایش را نشانه می‌رود رو به منطقه‌ای که تا چشم کار می‌کند بیابان است، می‌گوید از وقتی هامون خشک شد روزگار ‌ساکنان این روستا سیاه شد.

منطقه‌ای که او به آن اشاره دارد با روستا فاصله زیادی ندارد، آن‌طور که قدیمی‌های روستا می‌گویند این روستا آنقدر به تالاب هامون نزدیک بوده که برای این که روستا را سیل نبرد، اطراف روستا مناطقی را حفر کرده بودند تا مانع پیشروی آب شود.

اما حالا این خندق‌های عمیق خشک شده و هر تازه واردی را به این فکر می‌اندازد که چرا باید در یک طرف روستایی کوچک چنین خندقی حفر کرده باشند.

نامگذاری شگفت‌انگیز

چشم‌های اهالی روستای آزادی یا دیوانه سابق پر از حسرت است، حسرت روزهایی که خوان هامون گسترده بود و پیر و جوان از آن بهره می‌بردند‌، چشم‌های روستاییان نمی‌تواند دروغ بگوید، هامون مادر آنها بود و حالا که نیست همه‌شان یتیم شده‌اند، یتیم‌هایی که هیچ‌کس آن‌طور که باید پیگیر مشکلاتشان نیست.

اوضاع و احوال روستاییان خوب نیست، آنقدر که همه‌شان می‌گویند روزگارشان با یارانه می‌گذرد. اما دلشان هنوز دریاست، دریایی بیکران از محبت و مهمان‌نوازی. زن میانسالی حکایت دیوانه نامیدن روستا را روایت می‌کند، حکایتی که از آن می‌توان به مهربانی مثال‌زدنی این مردمان پی برد.

سال‌ها پیش به اهالی روستا خبر رسید قرار است از طرف ثبت احوال به روستا بیایند تا برای اهالی شناسنامه صادر کنند.

آن زمان تالاب پر از آب بود و روزگار به کام روستاییان به همین خاطر اهالی تصمیم گرفتند از ماموران ثبت احوال بخوبی پذیرایی کنند. آنها خیال می‌کردند ماموران زیادی برای صدور شناسنامه به روستایشان می‌آیند، این اشتباهی بود که به گمان روستاییان سبب شد نام روستایشان را دیوانه بگذارند.

مرد سالخورده‌ای دراین باره می‌گوید: وقتی روستاییان باخبر شدند قرار است عده‌ای برای صدور شناسنامه بیایند به فکر پذیرایی از آنها افتادند به همین خاطر بیشتر خانواده‌ها گوسفند سر بریدند تا ناهار و شام مهمانانشان را آماده کنند.

آنها نمکدان شکستند

روزی که ماموران ثبت احوال به روستا پاگذاشتند شوکه شدند، چراکه به هرخانه‌ای سر می‌زدند ساکنانش برای آنها غذا آماده کرده بودند.

ابراهیم دیوانه درباره ماجرایی که در آ‌ن روز اتفاق افتاد، می‌گوید:‌ آن‌طور که من از پدرم شنیده‌ام، ماموران ثبت احوال این مهمان‌نوازی اهالی روستا را نادیده گرفتند و نام دیوانه را به عنوان فامیل به آنها نسبت دادند، چراکه مهمان‌نوازی اهالی برایشان عجیب بود به همین دلیل روستا نیز به همین نام شناخته شد. زن میانسال دیگری می‌گوید آنها باید نام مناسبی انتخاب می‌کردند؛ مثل مهمان‌نواز، اما…

حال این روزهای هامون آنقدر ناخوش است که دیگر نمی‌توان از ساکنان روستا مهمان‌نوازی انتظار داشت به همین دلیل خیلی از اهالی روستا روز و شب را با یاد خاطره‌هایی به هم می‌دوزند که از زمان زنده بودن تالاب برایشان باقی‌مانده است.

فقط هامون را برگردانید

‌پای درد دل روستاییانی که درحاشیه دریاچه هامون باقی مانده‌اند که بنشینید، این جمله را زیاد خواهید شنید‌: «از وقتی دریاچه هامون خشک شد، برکت از زندگی ما رفت.»

هامون برای آنها خوان گسترده‌ای بود؛ باورش مشکل است، اما آمار نیز تاییدش می‌کند از هامونی که امروز خشکیده صیادان سالانه 12 هزار تن ماهی می‌گرفتند. خیلی‌ها با شکار پرندگان روزگار می‌گذراندند یا علوفه آنقدر زیاد بود که جمعیت گاو سیستانی در منطقه هامون‌ بیش از 90 هزار راس برآورد می‌شد، اما حالا کمتر از 30 هزار راس از این نژاد خاص باقی‌مانده یا جمعیت دام‌های سبک بومیان منطقه نیز از حدود یک میلیون و 500 هزار راس به کمتر از 500 راس رسیده، اینها گواهی است بر شرایط ناگوار افرادی که در حاشیه تالاب هامون زندگی می‌کنند.‌

یکی دیگر از اهالی روستای آزادی یا همان دیوانه سابق می‌گوید ما از مسئولان هیچ چیز نمی‌خواهیم جز بازگرداندن تالاب به دوران قبلش، زیرا به این شکل مشکلات ما حل می‌شود.

آن‌طور که او می‌گوید، بیشتر اهالی روستا این روزها تنها منبع درآمدشان یارانه است؛ پول اندکی که فقط کفاف چند روز اول هر ماه را می‌دهد و پس از آن باید دندان روی جگر گذاشت و به قول معروف سنگ به شکم بست.

این شرایط سبب شده خیلی از اهالی روستا بار سفر ببندند و به شهرهای دیگر مهاجرت کنند، اما خیلی‌ها مثل حمید دیوانه پای رفتن ندارند، چون سن و سالی ازشان گذشته است و دوست دارند در زادگاهشان بمیرند. به همین سبب با وجود تمام سختی‌ها در روستا مانده است.

آن‌طور که او می‌گوید بجز کمیته امداد امام خمینی هیچ نهاد، سازمان یا مقام مسئولی تاکنون به آنها سر نزده است، اما کمک‌های این نهاد نیز آنقدر نیست که مشکلات آنها را حل و فصل کند، زیرا خیلی از اهالی روستا سن و سالشان کم است و با توجه به قوانین کمیته امداد نمی‌توانند از خدمات این نهاد استفاده کنند.

درهای ِگل گرفته

همه روستاهای حاشیه هامون حال و روز مشابهی دارند. خشکسالی، بیکاری و فقر روی زندگی ساکنان آنها سایه انداخته است.

«گله بچه» روستای دیگری است با سرنوشتی مشابه. احمد ساکن این روستا و مرد میانسالی است که هنگام حرف زدن از زندگی هم‌ولایتی‌هایش بغض می‌کند و می‌گوید باید خانه‌هایی را ببینید که در و پنجره هاشان‌گِل گرفته شده چون ساکنانش به کوچ تن داده‌اند.

با احمد در کوچه‌های روستای گله بچه قدم زنیم، از لا‌به‌لای خانه‌هایی که بیشتر به مخروبه شبیه هستند می‌گذریم‌. او در میانه راه می‌ایستد، خانه‌ای را نشان می‌دهد که در و پنجره‌هایش با گل پوشیده شده است. اگر از علت این کار بپرسید، پاسخ تلخی می‌شنوید؛ جمله‌ای که آب پاکی را روی دست آنهایی می‌ریزد که می‌گویند از ساکنان مناطق محروم حمایت می‌کنند.

آن‌طور که او می‌گوید، در این منطقه برای این که مانع مهاجرت روستاییان شوند، جلوی کامیون‌هایی را که اسباب کشی کنند، می‌گیرند. به همین دلیل برخی که کوچ را تنها راه نجات می‌دانند، در و پنجره خانه‌هایشان را ِگل می‌گیرند و خانه و اسبابشان را به امان خدا رها می‌کنند و می‌روند جایی بجز اینجا.

به گفته احمد، برخی از آنها که رفته‌اند در خانه‌هایشان را ِگل گرفته‌اند تا احتمال دزدیده‌شدن اسباب و وسایل خانه‌شان را کمتر کنند.

از نگاه تک‌تک اهالی روستاهای حاشیه تالاب هامون می‌شود خواند که آنها عاشق زادگاهشان هستند و دوست ندارند آن را ترک کنند. یکی از جوانان روستای گله بچه می‌گوید: اگر مسئولان برای گرفتن حقابه هامون از افغانستان وقت بگذارند، حتما شرایط ما نیز بهتر می‌شود.

دیگری می‌گوید: تا چند وقت پیش مرز نزدیک به اینجا باز بود و با فعالیت در بازارچه مرزی می‌شد لقمه نانی تهیه کرد، اما از وقتی دیوار کشیده‌اند، این منبع درآمد نیز‌‌ از ما گرفته شد. اوضاع تنها مغازه روستای گله‌بچه نیز شرایط نامناسب روستا را تایید می‌کند. مغازه‌ای خاک گرفته با یخچالی خالی. مغازه‌دار می‌گوید: از وقتی بساط بازارچه مرزی برچیده شده، اهالی روستا نیز کمتر خرید می‌کنند‌. در خوشبینانه‌ترین حالت، دخل مغازه او حدود 15 هزار تومان می‌شود.‌

حصیر گلستان در زابل خشکیده

کمی از روستای گله بچه که فاصله بگیرید، به روستای دیگری به نام «ملاعلی» می‌رسید؛ روستایی که شرایطش مانند روستاهای دیگر منطقه است با این تفاوت که نی‌های انبار شده در خانه‌های روستاییان فضای روستا را متفاوت کرده است.

لابه‌لای نی‌ها چند کودک مشغول بازی هستند،بعضی وقت‌ها نی‌ها را مثل نیزه در دست می‌گیرند و با یکدیگر می‌جنگند. در بیشتر خانه‌های روستای ملاعلی می‌توان نشانی از این نی‌ها پیدا کرد، چرا که در این روستا شغلی بجز حصیر بافی نمی‌توان یافت. آن هم با حصیرهایی که کیلومترها سفر کرده‌ و از استان گلستان به اینجا آورده شده‌اند.

حیاط یکی از خانه‌های روستایی باز است درون حیاط مرد و زن سالخورده‌ای روی زمین نشسته‌اند و مشغول حصیر‌بافی هستند.

زن سالخورده می‌گوید از صبح تا شب حصیر می‌بافند و روزی حدود 12 هزار تومان گیرشان می‌آید؛ درآمد ناچیزی که دست‌کم سبب شده این خانواده روستایی فعلا خیال مهاجرت نداشته باشند.

یکی دیگر از ساکنان روستا ‌می‌گوید: نی‌ها را از استان گلستان به اینجا می‌آورند تا روستاییان با حصیر‌بافی بتوانند اندکی درآمد‌زایی کنند.

ماجرا از این قرار است که کمیته امداد امام خمینی از این طریق می‌خواهد برخی خانواده‌های نیازمند روستا را حمایت کند و با ایجاد چنین شغل‌هایی کمک کند آنها روی پای خود بایستند،‌ چراکه خشک شدن هامون سبب شده دیگر خبری از کشاورزی، دامپروری و صیادی در منطقه نباشد. این مشکل در تمام روستاهای حاشیه هامون وجود دارد؛ به همین دلیل ایجاد شغل برای بومیان این مناطق بیش از پیش به همراهی مسئولان نیاز دارد.

کوچ 12 برادر از «تپه کنیز»

هامون که خشکید، زندگی در روستاهای حاشیه آن نیز خشکید. این را بسیاری از روستاییان می‌گویند، آنها امیدوارند مسئولان با افغانستان به شکلی مذاکره کنند که حقابه تالاب تامین شود و دوباره زندگی به سیستان و بلوچستان باز گردد. شرایط در روستای تپه‌کنیز بر همین روال است.

مرد سالخورده‌ای درون اتاقی کوچک نشسته است.او می‌گوید سگ پایش را گاز گرفته و توان راه رفتن ندارد، یخچال خانه‌اش را نشان می‌دهد و می‌گوید‌‌ چند ماه است که دیگر توان گوشت خریدن ندار‌د. تمام خواسته‌اش از مسئولان این است که آنها آرد و روغن را گران‌‌تر نکنند تا او و امثال او بتوانند زنده بمانند.‌

یکی دیگر از ساکنان این روستا می‌گوید قایق‌اش سال‌‌هاست بر آب هامون سوار نشده‌ و چرخ زندگی‌اش نمی‌چرخد. به همین سبب 12 فرزندش در جست‌وجوی کار از روستا مهاجرت کرده‌اند. آن‌طور که او می‌گوید روستای تپه کنیز، خانه بهداشت، مسجد ‌و مدرسه ندارد و اهالی روستا با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم می‌کنند.‌

زندگی تمام مناطق حاشیه تالاب هامون به تامین حقابه این تالاب گره خورده و هر روز که می‌گذرد تعداد بیشتری از اهالی این مناطق ناچار به کوچ می‌شوند. مساله‌ای که تمامیت ارضی کشور را نیز به خطر می‌اندازد. چراکه باخالی شدن روستاهای استان سیستان و بلوچستان اتباع بیگانه در آن ساکن خواهند شد و اگر فکری به حال رفع این مشکل نشود، هیچ بعید نیست مرز‌های کشورمان با افغانستان به بیابان‌های ورامین محدود شود.

مهدی آیینی

دیپلماسی آب زنده می شود؟

سرانجام وزارت خارجه آستین‌هایش را بالا زد برای تامین حقابه هامون، حقابه هورالعظیم و مدیریت بحران ریزگردها. اینها فقط برخی از مسائلی است که حل‌نشدن‌شان زندگی میلیون‌های ایرانی را تحت تاثیر قرار داده و ‌ چاره‌شان تنها از عهده سیاستمداران برمی‌آید.
سخنگوی وزارت امور خارجه کشورمان این مسائل را مهم می‌داند و تاکید می‌کند برای رفع این مشکلات کارگروه ویژه دیپلماسی آب در وزارت امور خارجه شکل گرفته است.

حقابه هامون تامین نمی‌شود و زندگی ایرانیان زیادی در شرق کشور تحت تاثیر قرار گرفته، حقابه هورالعظیم تامین نمی‌شود و بحران ریزگردها بر سراسر کشور و منطقه سایه انداخته،‌ اینها فقط بخشی از مسائلی است که حل و فصل‌شان را باید در دیپلماسی آب و همکاری بین بخشی تمامی دستگاه‌ها و وزارتخانه‌های مسئول جست‌وجو کرد.

آن‌طور که بهرام قاسمی، سخنگوی وزارت امور خارجه می‌گوید برخی کارشناسان وزارت امورخارجه در حال چانه‌زنی ‌با افغانستان هستند تا حقابه تالاب هامون را تامین کنند.

این درحالی است که با توجه به شرایط ویژه کشورمان می‌توان گفت ایران این ظرفیت را دارد که به قطب دیپلماسی آب منطقه نیز بدل شود؛ زیرا با کشورهای زیادی مرز آبی مشترک دارد و با توجه به کمبود منابع آب در منطقه و بحرانی شدن این مساله در آینده نزدیک باید روی این مساله سرمایه‌گذاری کرد و کارشناسانی مناسب را در این خصوص تربیت کرد.

قاسمی می‌گوید بحث دیپلماسی آب در وزارت امور خارجه به یکی از اصلی‌ترین موضوعات تبدیل شده و قرار است تصمیماتی ویژه دراین خصوص اتخاذ شود.

نقطه عطفی برای دیپلماسی آب

هر روز آب به شکلی مشهودتر به ابزار‌ی سیاسی تبدیل می‌شود و کشورها تلاش می‌کنند با در اختیار گرفتن منابع آب بیشتر، نقش خود را در معادلات منطقه‌ای تقویت کنند؛ به همین خاطر سیاستمداران کشورمان نیز باید توجه بیشتری به این مساله کنند و برای تامین حقابه‌های کشور برنامه‌هایی مشخص در دستور کار قرار دهند.

‌حجت میان‌آبادی، پژوهشگر هیدروپلیتیک و دیپلماسی آب نیز  این موضوع را تائید و تاکید می‌کند که برای زنده شدن دیپلماسی آب در وزارت امور خارجه تلاش‌هایی جدی و خوب شروع شده است.

آن‌طور که او می‌گوید عباس عراقچی، معاون امور حقوقی و بین‌المللی وزارت امور خارجه تیمی متشکل از کارشناسان را دور هم جمع کرده تا به شکل خاص روی مبحث دیپلماسی آب کار کنند‌.

در این بین باید توجه داشت که دیپلماسی آب را نمی‌توان محدود به وزارت امور خارجه کرد، زیرا وزارتخانه‌های نیرو و جهاد کشاورزی نیز در این بین نقش دارند.‌

به گفته میان‌آبادی یکی از ضعف‌های کشورمان در بحث منابع آب به حکمرانی آب و ارتباط بین دستگاهی مربوط می‌شود. برای نمونه او به قرارداد چابهار اشاره می‌کند که امسال در کشورمان امضا شد، اما نبود هماهنگی بین دستگاهی سبب شد نتوان از این قرارداد برای تامین حقابه کشورمان استفاده شود.

‌برای عملکرد بهتر در بحث دیپلماسی آب باید نقشه راه‌های مشخص و متفاوتی برای نقاط مختلف کشور داشت.

میان‌آبادی می‌گوید: با مشخص کردن نقشه راه دیپلماسی آب کشور در حوضه‌های مختلف نقش دستگاه و وزارتخانه‌های مختلف کشور مشخص خواهد شد.

آن‌طورکه او می‌گوید نقشه راه دیپلماسی آب برای رودخانه‌هایی مانند هیرمند، هریرود و ارس با یکدیگر متفاوت است؛ زیرا مشکلاتی متفاوت در این حوضه‌ها وجود دارد.

تمرکز بر فرصت‌ها

برای تامین حقابه‌های کشور باید برنامه‌هایی مناسب را دنبال کرد و تمرکز را در مذاکرات با سایر کشورها روی اشتراکات و فرصت‌ها گذاشت، برای نمونه یکی از این برنامه‌ها گسترش همکاری با کشوری مانند افغانستان است؛ چراکه ‌ایران و افغانستان اشتراکات زیادی با یکدیگر دارند و می‌توان از این فرصت‌ها استفاده کرد و دیپلماسی آب را با این کشور پیش برد و به یاد داشت کشوری‌ مانند هند به خاطر رقابت با چین و تنشی که با پاکستان دارد، درحال سرمایه‌گذاری جدی روی منابع آب افغانستان است و ‌کشورمان تحت تاثیر این فعالیت‌ها قرار خواهد گرفت.

افزون براین باید یادآور شد که خشک شدن تالاب هامون فقط گریبان‌ ایران را نخواهد گرفت و منطقه را تحت تاثیر قرار خواهد داد. درست مثل خشک شدن بخش‌هایی از هورالعظیم یا اراضی سوریه که اکنون به کانون ریزگردها بدل شده‌اند و برای کشورهای منطقه مشکل ایجاد کرده‌اند.

توجه به دیپلماسی آب

ایجاد کارگروه ویژه دیپلماسی آب در وزارت امور خارجه را باید به فال نیک گرفت و امیدوار بود با دیپلماسی پویا بتوان در منطقه بحران زاده خاورمیانه مشکلات منابع آب کشور را برطرف کرد. به این منظور بهتر است برای تربیت کارشناسان خبره نیز تلاش کرد.

میان‌آبادی با انتقاد از‌ این‌که در دانشگاه‌های کشور رشته‌ای به نام دیپلماسی آب وجود ندارد، یادآور می‌شود: به دلیل چنین غفلتی، فرصت و ظرفیت‌های زیادی را در منابع آب مرزی از دست داده‌ایم، چراکه با دیپلماسی موفق آب می‌توانستیم قطب دیپلماسی آب در منطقه شویم.

دیپلماسی آب کشور باید به فعالیت‌های ترکیه نیز توجه داشته باشد؛ زیرا سدسازی‌های بی‌رویه این کشور گریبانگیر ما و کشورهای همسایه مانند ‌عراق نیز شده به این شکل که اراضی زیادی در این کشور به کانون ریزگرد‌ها تبدیل شده است.‌

چانه‌زنی برای آب

این‌که پای دغدغه بحران آب به وزارت امور خارجه نیز باز شده اتفاقی مثبت است، اما دستگاه‌ها و وزارتخانه‌های دیگر نیز باید به وظیفه خود بدرستی عمل کنند تا بتوان شاهد کمرنگ شدن این بحران بود. تا زمانی که کشور به قدرتی اقتصادی تبدیل نشود، نمی‌توان انتظار داشت قدرت چانه‌زنی لازم را در منطقه داشته باشد.

حامد نجفی علمدارلو، متخصص اقتصاد آب و عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس ‌نیز  می‌گوید: ایجاد کارگروه ویژه دیپلماسی آب قابل توجه است، اما هنوز بحران آب از سوی خیلی از مسئولان جدی گرفته نمی‌شود؛ زیرا زمانی می‌توان به طور قطع گفت مسئولان نسبت به بحران کمبود منابع آب آگاه شده‌اند که مسائل مربوط به آب تصمیم‌های آنها را تحت تاثیر قرار دهد.

‌آن‌طور که او می‌گوید مسائل زیادی در تامین نشدن حقابه‌های کشور نقش دارد؛ از نبود اراده و عزم راسخ برخی مسئولان گرفته تا نبود ثبات سیاسی در کشورهای همسایه‌.

‌ضعف قوانین بین‌المللی

برای تامین حقابه‌ها قوانین بین‌المللی وجود دارد، اما این قوانین ضمانت اجرایی مناسبی ندارند و خیلی از کشورها براحتی آنها را دور می‌زنند.

عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس دراین باره می‌گوید: قوانین بین‌المللی وجود دارد، اما نمی‌توان با استناد به آنها علیه کشوری شکایت کرد و حقابه خود را گرفت.

او برای نمونه به ترکیه اشاره می‌کند که با دور زدن قوانین بین‌المللی بخش زیادی از آب منطقه را مدیریت می‌کند.بنابراین تنها راه قابل توجه برای تامین حقابه کشورمان دیپلماسی و مذاکره مناسب است و این‌که خود را برای شرایط بی‌آبی آماده کرد‌.

مهدی آیینی

تجارت گوشت شکار

یخچال خانه‌اش جا ندارد، گوشت‌های شکار را زیر برف دفن می‌کند‌‌، می‌گوید مشتری‌های دست به نقد زیادی دارد.گوشت شکار را با توجه به نوعش کیلویی 80 تا یکصد هزار تومان می‌فروشد. می‌گوید بیشتر مشتری‌هایش افراد متمول هستند یا رستوران‌هایی که برای مشتری‌هایشان منوهای عجیب و غریب دارند. اگر از برخورد محیط‌بانان بپرسید می‌گوید فقط در منطقه او (شمال شرق استان گلستان) تعداد شکارچی‌هایی مانند خودش 3000 نفر است،اما آمار محیط‌بانان آنجا از تعداد انگشتان دست فراتر نمی‌رود.

تجارت گوشت شکار عملی مجرمانه است که زمستان‌ها رونق می‌گیرد. در‌ پشت پرده این تجارت غیرقانونی می‌توان ردپای شکارچیانی را دید که با قتل عام حیات وحش جیب‌هایشان را پر می‌کنند، درست به اندازه یخچال‌هایی که از گوشت شکار پر شده است.

تاجران گوشت شکار همه جا فعال هستند از شمال کشور بگیرید تا زیستگاه‌های حفاظت شده در مرکز یا جنوب، شرق و غرب کشورمان.

کافی است جنبنده‌ای بجنبد تا تاجران گوشت شکار جانش را بگیرند. فرقی نمی‌کند حلال گوشت باشد یا حرام گوشت،‌ آنها بر گوشت قربانیانشان چوب حراج می‌زنند، حراجی که به قیمت مرگ حیات وحش کشورمان تمام می‌شود.

کل و بزهای 5 میلیونی

در شمال شرق کشورمان شکارچی‌های زیادی هستند که زمستان‌ها شغلشان شکار و تجارت گوشت شکار است. بیشتر آنها نبود شغل را بهانه می‌کنند و به دل جنگل می‌زنند تا با کشتار حیات وحش درآمدزایی کنند، یکی از آنها جوانی 25 ساله است که به شرط محفوظ ماندن نامش با جام‌جم از دلایل شکار و گوشت شکار می‌گوید.

  • چند سال است که شکار می کنی؟

13 سال.

  • چرا این‌قدر زود شکار را شروع کردی؟

شکار از پدر و پدربزرگم به من به ارث رسیده است.

  • ‌بیشتر چه حیواناتی شکار می‌کنی؟

همه چی کل، بز و مارال.

  • گوشت آنها را کیلویی چند می‌فروشی؟

بین 80 تا یکصد هزار تومان.

  • در ماه چند حیوان را شکار می‌کنی؟

حدود سه تا چهار شکار بزرگ.

  • ‌هرکدام چند کیلو گوشت برای فروش دارند؟

50 تا 60 کیلو بیشتر گوشت ندارند‌.

  • پـــس درآمــد خــوبی داری. مشتری‌هایت بیشتر چه افرادی هستند؟

بیشتر رستوران‌دار هستند، اما افراد پولدار هم زیاد به دنبال گوشت شکار می‌آیند.

  • گوشت شکار روی دستت که نمی‌ماند؟

نه اصلا،‌ سریع فروش می‌رود.

  • در روستای شما چند شکارچی وجود دارد؟‌

پنج یا شش نفر.

  • برای تفریح این کار را انجام می‌دهند؟

نه از بیکاری است بالاخره باید هزینه‌شان را تامین کنند.

  • محیط‌بان‌ها مانـــع کــار شما نمی‌شوند؟

چرا، اما تعدادشان خیلی کم است.

  • چطور مگر آمارشان را داری؟

بله، در منطقه ما (شمال‌شرق گلستان) که چند روستا را شامل می‌شود، حدود 20 محیط‌بان وجود دارد، اما تعداد شکارچی‌ها شاید به 3000 نفر برسد.

از حرف‌های این شکارچی جوان می‌توان نتیجه گرفت که هر شکارچی اگر در طول ماه دو راس کل و بز شکار کند و هر کدام از آنها 50 کیلو گوشت داشته باشد، شکارچی در ماه دست‌کم ده میلیون تومان در‌آمد دارد. نگران‌کننده‌تر این که طبق توضیح او تعداد شکارچیان اصلا با محیط‌بانان قابل مقایسه نیست.

بنابراین هیچ بعید نیست که در آینده نزدیک دیگر آثاری از حیات وحش در مناطق حفاظت شده کشور باقی نماند.

انسان‌های اولیه بازمی‌گردند

شکار‌ برای تامین معیشت مساله‌ای است که بیشتر در‌ دورانی مانند غارنشینی انسان‌ها رواج داشت، به همین خاطر به‌نظر می‌رسد شرایط نامطلوب روستاهای حاشیه مناطق حفاظت شده برخی را وادار به تکرار رفتار انسان‌های اولیه کرده است. ‌برای حل این مشکل سازمان حفاظت محیط زیست باید برای آموزش بومیان چنین مناطقی سرمایه‌گذاری کند و با سهیم کردن آنها در حفاظت از این مناطق راه را را برای فعالیت شکارچیان غیرمجاز محدودتر کند.

منوچهر فلاحی، معاون یگان حفاظت سازمان حفاظت محیط‌زیست درباره این مساله به جام‌جم می‌گوید، چنانچه گزارشی از فروش گوشت شکار به دست محیط‌بانان برسد به طور حتم با آن برخورد خواهند کرد. او یکی از دلایل فعالیت شکارچیان غیرمجاز را تعداد کم محیط‌بانان می‌داند و تاکید می‌کند برای فعالیت بهتر باید این ضعف را جبران کرد.

محیط‌‌ بانان انگشت‌شمار

حضور نداشتن محیط‌بانان در مناطق حفاظت شده راه را برای ورود متخلفان باز می‌کند، آن طور که فلاحی توضیح می‌دهد تعداد محیط‌بانان برای پوشش اراضی 17 میلیون هکتاری که محیط زیست باید بر آنها نظارت داشته باشد بیشتر از 3000 نفر نمی‌شود.

معاون یگان حفاظت سازمان حفاظت محیط‌زیست می‌گوید: باید توجه داشت محیط‌بانان به شکل شیفتی خدمت می‌کنند و در واقع 1500 محیط‌بان برای پوشش 17میلیون هکتار از اراضی کشور وجود دارد. با این حال او تاکید دارد که مقایسه آمار شش ماهه اول امسال با مدت مشابه سال گذشته نشان می‌دهد فعالیت شکارچیان غیرمجاز کاهش یافته است.

براساس این آمار در شش ماه اول سال گذشته 1017 پستاندار مانند قوچ، مارال، خرگوش و گراز شکار شد، اما در شش ماه امسال این آمار به 651 مورد رسیده بنابراین شکار پستانداران حدود 35 درصد کاهش داشته است. البته این آمار مربوط به شکارهایی است‌ که محیط‌بانان متوجه آن شده‌اند، زیرا در بسیاری از موارد عمل مجرمانه شکارچیان غیرمجاز از چشم قانون پنهان می‌ماند. به خاطر همین باید به مدیران وزارتخانه‌ها و تمامی دستگاه‌ها یادآور شد ‌که محافظت از محیط زیست کشور موضوعی فرابخشی است و برای رفع مساله‌ای مانند تجارت گوشت شکار نیاز است که تمامی دستگاه‌ها به وظیفه‌شان‌ عمل کنند.

مهدی آیینی

آلودگی هوا تقصیر ما نیست

 به فکر رئيس جمهور شدن نيست؛​ برخي ماموريت دارند بهترين اقدامات او را به بدترين ها تبديل کنند؛  است ‌؛ احتمال  انتخاب مجدد آقاي حسن روحاني را به عنوان رئيس جمهور بعدي کم نمي داند و معتقد است،تنها گزينه جدي جريان اعتدال و اصلاحات ​ ​آقاي روحاني است ​،​ براي افکار عمومي ارزش قائل است ‌و تاکيد مي کند که​ آلودگي هوا در حدود سه سال گذشته کاهش داشته است؛اين ها برخي از محورهاي گفت و  گوي ما با معصومه ابتکار،رئيس سازمان حفاظت محيط زيست است ​مديري که اين روزها با  شدت گرفتن آلودگي هوا افکار عمومي تلاش هايش را بيش از گذشته به چالش مي کشد.

  • ·      چقدر نگاه و سیاست دولت ها را در بهبود شرایط محیط زیست مهم می دانید؟

‌ دولت ها بنابر گرايش سياسي خود با مقوله محيط زيست تفاوت ديدگاه، فاصله يا قرابت پيدا می کنند. شايد جداي دوران جنگ و سازندگي به خاطر فشار های ديگر خيلي به مسائل زيست محيطي پرداخته نشد البته اين مساله نيز جاي نقد دارد که چرا در آن دوران خيلي خوب به مسائل محيط زيستي توجه نشد،اما در دوران اصلاحات محيط زيست جدي  گرفته شد سبب ايجاد فرصت هاي خوبي براي کشور شد،اما در دولت آقاي احمدي نژاد در بحث محيط زيست با فرود روبه رو هستيم و صورت مساله پاک شد اين نشان مي دهد رابطه اي در اين خصوص وجود دارد.

اما دوباره در دوران که جرياني سر کار آمد که با اعتدال و اصلاحات نزديک بود به مسائل محيط زيست بيشتر توجه شده و در واقع   رئيس جمهور ​خيلي جدي و عميقا و با نگاه فلسفي و سياسي خود موضوع محيط زيست را پيوند داده است.يعني برخورد تصنوعي ندارد که بخواهد از محيط زيست استفاده تبليغاتي کند.

  • ·      اما با این وجود از شما نیز انتقاد می شود که بیشتر به سیاست می پردازید این انتقاد رادرست می دانید؟

‌ مشخص است که فرصت زيادي براي فعاليت سياسي ندارم، اما اينکه خط مشي سياسي دارم مشخص است و اينکه پيشينه سياسي دارم قابل انکار نيست.

اما براي اين موضوع طراحي مي کنند دوسال پيش نشست دانشجويي داشتيم بعد از آن گروه هاي خاصي ماجرايي را با برنامه ريزي قبلي طراحي کردند و پرچم امريکا را در مسير  عبور من پهن گذاشته دوربين هايشان را هم در مقابل محل عبورم گذاشتند ​و از اين عکس بارها و بارها طيف ضد انقلاب عليه من استفاده مي کنند که خانم ابتکار پا روي پرچم امريکا مي گذارد يا گروگانگير است.

خيلي جالب است که انتقادات در داخل با خارج از کشور هماهنگ است و اما نمي دانم چگونه بايکديگر هماهنگ مي شوند ،اما بايد اين موضوع چه نتيجه و حاصلي دارد يعني مشکل کشورما با رد شدن يک مسئول از روي پرچم امريکا حل مي شود؟

  • ·      با این حال اگر رياست جمهوري آقاي روحاني براي دوره بعد تکرار شود چه اولويت ها را دنبال خواهيد کرد؟

بايد منتظر بود و ديد چه اتفاقي خواهد افتاد و پيش بيني دور و درازي است فعلا تمام تلاشمان اين است که برنامه هاي محيط زيست را نهادينه کنيم به نحوي که هر دولتي سرکار آمد نتواند مسير اصولي راتغيير بدهد ما از اين بابت خيلي آسيب خورديم‌ محيط زيست مقوله سياسي نيست.مساله اي است که بايد هميشه در اولويت باشد.يعني کشور در ريل درستي قرار بگيرد.يعني همه دستگاه برنامه برايمحيط زيست داشته باشند.

  • ·      مي گوييد سعي داريد همه چيز را نهادينه کنيد،اما وقتي نگاهي به معاونان شما مي اندازم هيچ کدام آنها از بدنه سازمان حفاظت محيط زيست نيستند!
  • چرا از داخل سازمان هم هستند. مثلا آقاي دکتر دبيري(معاون محیط طبیعی سازمان)
  • ·      ايشان که چند سالي است بازنشسته شده اند و اخيرا دوباره دعوت به کار شده اند،مساله اينجاست که با رفتن شما اين مديران تغيير خواهند کرد!
  • ‌ هر شخصي بيايد ممکن است بخواهد تيم خود را بچيند. اتفاقا   برخلاف انتقادات بالاي 95درصد از مديرانم از خود بدنه سازمان هستتند.
  • ·      آيا درمورد معاونين تان هم به همين شکل است؟
  • آقاي دکتر دبيري از بدنه سازمان است، آقاي مجابي (معاون توسعه مدیریت، حقوقی و امور مجلس ) و آقای متصدی (معاون محیط زیست انسانی) نیز دوره قبلي مدير سازمان بوده و الان هم هستند. مهم اين است که بتوانيم جوابگوي مسائل باشيم ما در بحث آلودگي هوا و محيط انساني شرايط بسيار سختي را داشتيم.
  • ·      واقعا در بدنه سازمان شخصي در حد معاون نبود که شما از او استفاده کنيد؟

لابد نبوده و تشخيص من اين بوده است الان هم بيشتر مديران از بدنه سازمان هستند يعني هرجايي که توانستيم از بدنه سازمان استفاده کرده ايم.اتفاقا اين موضوع باعث شده اميدبه ارتقاء شغلي براي خيلي از افراد باشد،اما جاهايي  که امکان آن وجود نداشته معطل نشده ايم تا کار بخوابد.

  • ·      در رابطه با مديران استاني خود چقدر از سوي استانداران و نمايندگان مجلس تحت فشار هستيد؟

براي انتخاب آنها  اصلا تحت فشار نيستيم و در کميته اي خاص انجام مي گيرد و خدا را شکر مديران توانمندي در استان ها داريم هرچند براساس سياست هاي دولت ما با استاندران هماهنگ مي کنيم.

  • ·      اين سياست به ضرر محيط زيست نيست؟

نه انتخاب مديران استاني به عهده ماست مدير توجيه شده که بايد قوانين و مقررات محيط زيست را بدور از هرگونه مماشات انجام بدهد.

  • ·      اما به نظر مي رسد تحت فشار هستيد تا برخي مديران استاني را تغيير دهيد؟

ممکن است فشار باشد اما اينکه چقدر به اين فشارها بها بدهيم مهم است،ما براي خيلي از طرح هايي که با ضوابط محيطي زيستي همخواني ندارد تحت فشار هستيم.

 photo323317858529552944

  • ·      مدتي پيش فيلم نشست خبري يکي از معاونان شما حاشيه ساز شد و محيط زيست اعلام کرد که فيلم دستکاري شده است واقعا چرا چنين مسائلي پيش مي آيد؟

چند بار فيلم هاي من نيز دستکاري شده است يکبار د دوران آقاي ضرغامي درباره تالاب جازموريان صحبت مي کردم و به استان سيستان و بلوچستان اشاره کردم اما بلوچستانش در فيلم حذف شد و ماجرا داشت تبديل به مساله قومي بدل مي شد و بعد از چند روز فيلم اصلي را منتشر کردند و گفتند چون زمان کم بوده اينکار را انجام داده اند

همين کار هم درمورد آقاي متصدي(معاون محیط زیست انسانی)  انجام شد تا به نظر برسد ايشان گفته اند الودگي هوا طبيعي است.

  • ·      ولي بهتر نيست ايشان در نشست هاي خبري موضوعات را به زبان ساده تري توضيح بدهند تا چنین برداشت هاي نشود.

دو حالت وجود دارد يکي اينکه ما بايد بشکلي صحبت کنيم که عامه مردم متوجه آن بشوند بخشي هم به اين مربوط مي شود مباحث محيط زيست علمي و بسيار پيچيده است و اصلا نمي توان   ​ به خاطر ساده سازي ابعاد علمي آن را ناديده گرفت  چون اشکال پيش مي آيد براي فهم مخاطب بايد توضيح داد اين پديده اينورژن اتفاقي که مي افتد کاملا طبيعي است و دست کسي نيست. کاري که مي شه کرد کاهش آلودگي است و توليد آلاينده ها را کم کرد و اين يعني برنامه کاهش آلودگي هوا.

آلودگي هوا تقصير محيط زيست نيست، تقصير افراد تک سرنشين تقصير صنايعي است که شرايط هوا را رعايت نمي کنند اگر بخواهمي مقصر پيدا کنيم همه مقصريم خيلي ها خانه خود را بيش از حد گرم مي کنند. معاينه فني موتور خانه الزامي شده است در قانون هوا.

  • ·      اشاره کرديد که خيلي زود است درباره رياست جمهوري دوباره آقاي روحاني صحبت کنيم،چرا احتمالش را کم مي بينيند؟

اصلا اين احتمال را پايين نمي بينم،تنها گزينه جدي جريان اعتدال و اصلاحات آقاي دکترروحاني هستند هيچ شکي دراين مساله نيست و خوشبختانه دستاورد ها و پيشرفت هايي که دراين دوره اتفاق افتاده جوانان را اميدوار کرده   و اين تصور در نتخبگان و دانشگاهيان هست که اگر فرصت 4 سال ديگر به دکتر روحاني داده شود مي تواند بسياري از مشکلات کنوني را پشت سر بگذاريم و دوره و عصر نويني را براي ايران تعريف کنيم دراين مسائل ترديد واقعا  تعللي نخواهد بود از جهت تلاش براي اينکه در انتخابات آتي آقاي روحاني بتوانند براي بار دوم انتخاب شوند.

  • ·      با توجه  نقش سياسي که از شما سراغ داريم اگر اين مساله رجال سياسي براي انتخابات رياست جمهوري برداشته شود شما کانديد رياست جمهوري مي شويد؟

نه اصلا من چنين برنامه اي ندارم و در مخيله و ذهنم هم چنين مساله نيست.

  • ·      يعني اگر اين مساله برطرف شودشما به آن فکر نمي کنيد؟

الان هيچ تصوري براي اين موضوع ندارم به اندازه کافي درگير مسائل مرتبط با محيط زيست آلودگي وهوا گرد و غ بار و تالاب و غيره و غيره و دارم

  • ·      در سال هاي آينده چه؟

نه اصلا چنين تصوري نداريم اهل اين گونه بلند پروازي ها نيستم.‌

  • ·      مدتي پيش نشان خرس طلايي را از سوي يکي از سازمان هاي فعال در حوزه حقوق حيوانات گرفتيد فکر مي کنيد اين‌قدر براي دفاع از حقوق حيوانات تلاش کرده ايد؟

آنهايي که اين نشان را دادند حتما اين فکر را مي کردند چنين  محاسباتي را داشته اند. براي من مايه افتخار بود چون ذاتا به فعاليت مراکز مردم نهاد اعتقاد داريم دراين دوره تلاش کرديم و لايحه را براي حمايت از حقوق حيوانات آماده کرديم.

  • ·      اما اين لايحه هنوز به مجلس نرسيده است؟

خوب در دولت روي آن کار مي شود و دست ما نيست ما کار خود را بخوبي انجام داده ايم

  • ·      و حرف آخر

در فضايي که عده اي تلاش دارند فضاي رسانه ها را خاکستري کنند نقش رسانه هاي آزاد ومستقل خيلي مهم است در اطلاع رساني و نقد صحيح مردم حق دارند در مسائل محيط زيست واقعيت را بدانند.

  • ·      اما   مديران شما زياد رسانه اي نيستند و اگر مديران شما اين روزها در صدا و سيما بيشتر ديده مي شوند به خاطر تغيير رويکرد صدا و سيماست.

مديران ما خيلي درگير کار هستند و حجم کارمان زياد شده است بله رويکرد رسانه ملي در دوران آقاي عسکري خيلي بهتر شده البته بخش خبر سيما اصلا با ما همراهي ندارد، ولي در مجموع رسانه همراهي بسيار خوبي دارد بايد ادامه پيدا کند، اخير نيز مقام معظم رهبري تاکيد کردند که رسانه ملي بايد در بحث محيط زيست اطلاع رساني کند.

 

مهدی آیینی

 

شرح پریشانی تالاب ها

شرح پریشانی تالاب‌هادست خیلی‌ها به خون تالاب‌ها آلوده است؛ از قوانین نامناسب و مدیریت اشتباه بگیرید تا‌ مسائل اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی که راه را بر حقآبه تالاب‌ها بسته‌اند و هر روز جان این کانون‌های زندگی را می‌گیرند تا جای آنها کانون‌های بحرانی گرد و غبار بنشانند. به مناسبت پنجشنبه پیش‌رو (دوم فوریه) که در تقویم روز جهانی تالاب‌هاست، از حدود هزار تالاب کشور یاد می‌کنیم؛ تالاب‌هایی که از بیشتر آنها جز خاطره‌ای خشکیده چیزی باقی نمانده است.
هامون، بختگان و پریشان فرقی نمی‌کند. این روزها بیشتر تالاب‌های کشور شرایط نامناسبی دارند؛ شرایطی که زندگی را به کام بومیان این مناطق تلخ و آنها را وادار به کوچ کرده است، زیرا با از بین رفتن تالاب‌ها، ساکنان این مناطق امکان کشاورزی، ماهیگیری و دامداری را از دست داده‌اند.

براساس تعریف کنوانسیون رامسر، اگر تا عمق شش متری دریاچه، آبگیر و سواحل کشور را تالاب تعریف کنیم، می‌توان گفت حدود یکهزار تالاب در کشور وجود دارد، اما نباید انتظار داشت تحت تاثیر این تعداد تالاب، شرایط ساکنان مناطق تالابی کشور ایده‌آل باشد، چراکه نبود مدیریت مناسب منابع آب، سبب شده حدود 80 درصد این تالاب‌ها شرایط نامناسبی داشته باشند.

غفلت مرگبار

آوارگی بومیان مناطق تالابی، همه داستان تلخی نیست که مرگ تالاب‌ها را رقم زده است، چراکه باید در انتظار حوادث ناگوارتری بود؛ حوادثی که فقط تالاب‌ها امکان ایستادگی در برابرشان را دارند. به همین خاطر، امسال کنوانسیون رامسر برای روز جهانی تالاب‌ها ـ که پنجشنبه (دوم فوریه) در تمام کشورها برگزار می‌شود ـ شعار قابل توجهی انتخاب کرده و مضمون شعار این است که تالاب‌ها کاهش‌دهنده اثرات بلایای طبیعی هستند؛ نکته‌ای که در کشورهای در حال توسعه مانند ایران به آن توجه نمی‌شود، زیرا بومیان مناطق و برخی مدیران معمولا به تالاب‌ها بیشتر از جنبه معیشتی و ارزش‌های محلی نگاه می‌کنند، یعنی نگاه کلان در این میان وجود ندارد.

یکی از دلایل این غفلت آن است که کشورهای در حال توسعه با مشکلات روزمره مانند فقر و توسعه نیافتگی دست و پنجه نرم می‌کنند. بنابراین در تلاشند از منابع تالابی بیشتر برای تامین معیشت خود استفاده کنند. در واقع برای آنها تامین‌ خورد و خوراک خود یا علوفه دام‌هایشان در اولویت است.

گنج تالاب

تالاب‌ها را باید گنج‌هایی دانست که تخریبشان اقتصاد کشور را با مشکل روبه‌رو می‌کند، چراکه براساس مطالعات انجام شده سالانه تالاب‌ها دست‌کم حدود 9/4 میلیارد دلار ارزش خدماتی برای کشور ایجاد می‌کنند. براساس مطالعاتی که از سوی بانک جهانی در سال 2002 انجام شده، خسارت زیادی به خاطر تخریب تالاب‌ها به کشورمان تحمیل شده است، طبق نتایج این پژوهش، خسارت‌های ناشی از تخریب تالاب‌ها حدود 350 میلیون دلار برآورد شده است. این در حالی است که برخی کارشناسان تاکید دارند، ارزش‌ اکولوژیک تالاب‌ها 10 برابر جنگل‌‌ و 200 برابر زمین‌های زراعی است. برای نمونه می‌توان به تالاب شادگان اشاره کرد که وقتی شرایطش مناسب بود، معیشت بیش از 5000 خانواده وابسته به آن بود. افزون بر این باید یادآور شد، زمانی که تالاب هامون شرایط مناسبی داشت، بیش از 70 هزار خانواده، معیشت‌شان به این سفره پربرکت وابسته بود‌ یا می‌توان از این گفت که زمانی که هورالعظیم شرایط مناسبی داشت، حدود 12 هزار خانواده از ماهیگیری در این تالاب روزگار می‌گذراندند.

گزارش دیگری از بانک جهانی نشان می‌دهد، کشورمان هر سال حدود 8000 میلیارد تومان را به دلیل خسارت‌های زیست‌محیطی از دست می‌دهد. آن طور که در این گزارش آمده، بیشترین خسارت که حدود 2550 میلیارد تومان برآورد شده، در بخش آب به کشور تحمیل می‌شود و پس از آن تخریب جنگل، اراضی کشاورزی، مراتع و تالاب‌ها قرار دارد که حدود 2260 میلیارد تومان به کشور خسارت می‌زند.

یک مرگ و هزاران بلا

تالاب‌ها ارزش محلی، منطقه‌ای و جهانی دارند و نباید فراموش کرد آنچه در اکوسیستم جایگاه بسیار مهم‌تری به آنها می‌بخشد، این است که تالاب‌ها کاهش‌دهنده بلاهای طبیعی بسیار خطرناک هستند‌.

مسعود باقرزاده کریمی، معاون امور تالاب‌های دفتر زیستگاه‌ها و امور مناطق سازمان حفاظت محیط‌زیست درباره این توانایی تالاب‌ها به جام‌جم می‌گوید: مرگ تالاب‌ها رابطه مستقیمی با ‌‌گرمایش زمین دارد.

گرمایش کره زمین بر اثر متصاعد شدن دی‌اکسیدکربن است. در این میان، نوعی تالاب (پیت لند) که در کشورمان به عنوان‌‌ چمنزار مرطوب شناخته می‌شود، وجود دارد که نقش چشمگیری در تثبیت کربن دارد.

آن طور که باقرزاده کریمی می‌گوید، در کشورمان تاکنون دست‌کم ده پیت لند با وسعت‌ 163 هزار هکتار به مجامع جهانی معرفی شده است.

آنچه باید به آن توجه کرد، این است که مساحت تمام پیت لندها حدود 3 درصد خشکی‌های کره زمین را شامل می‌شود، اما این مناطق یک‌سوم کربن کره زمین را تثبیت می‌کنند.

اگر پیت لندها نابود شود، کربن بیشتری به هوا متصاعد می‌شود. متاسفانه 20 درصد گرمایش زمین ناشی از فعالیت انسان و به خاطر تخریب پیت لندهاست. بنابراین حفظ پیت لند‌ها می‌تواند مانع گرمایش زمین شود‌.

در کشورمان پیت‌لندهای سرد سیری و گرمسیری وجود دارد. برای نمونه می‌توان به عنوان پیت لند سردسیری‌ به بخش‌هایی از تالاب گندمان در چهارمحال و بختیاری‌ یا تالاب هشیلان در کرمانشاه اشاره کرد‌.

هورالعظیم و شادگان‌ نیز از پیت لند‌های گرمسیری کشورمان هستند.

تالاب علیه سیلاب

در کنار کاهش گرمایش زمین می‌توان از کنترل خشکسالی و سیلاب نیز به عنوان نقش‌های دیگر تالاب‌ها یاد کرد، زیرا‌ خشکسالی و سیلاب‌ دو روی یک سکه هستند. اگر در منطقه‌ای سیلاب گل‌آلود جاری شود، به احتمال زیاد سال بعد در آن منطقه خشکسالی خواهد شد.

تالاب‌ها با ذخیره کردن آب از تخریب مناطق پایین دست جلوگیری می‌کنند. برای نمونه تالاب انزلی مانند کمربندی بندر انزلی را محصور کرده و آب 11 رودخانه‌ای که وارد این تالاب می‌شود، به کمک این تالاب به تدریج به دریا می‌ریزد، اما اگر این تالاب از بین برود، طغیان رودخانه‌ها به تهدیدی جدی برای ساکنان منطقه‌ بدل می‌شود.

علاوه براین باید توجه داشت که خشک شدن تالاب‌ها سبب می‌شود آب‌های جاری بدرستی به سفره‌های زیرزمینی تزریق نشود‌ و به این شکل دراثر بارندگی‌های کوچک سیلاب ایجاد می‌شود.

آسایش در کنار تالاب

مرگ تالاب‌ها تهدید‌های جدی زیادی برای انسان در پی دارد. ریزگرد‌ها و از بین رفتن آسایش اقلیمی دو خطر جدی هستند که می‌توان به آنها نیز اشاره کرد، زیرا براساس مطالعات انجام شده، بیش از 80 درصد ریزگردهای خاورمیانه ناشی از تالاب‌های خشک شده منطقه و بویژه بین‌النهرین است.

معاون امور تالاب‌های دفتر زیستگاه‌ها و امور مناطق سازمان حفاظت محیط‌ زیست درباره نقش تالاب‌ها در آسایش اقلیمی توضیح می‌دهد: آسایش اقلیمی، محدوده اقلیمی است که بشر به لحاظ گرما و رطوبت در آن آسایش دارد.

‌تالاب‌ها به طولانی شدن اقلیم آسایش مناطق منجر می‌شوند. برای نمونه تا پیش از بحرانی شدن شرایط دریاچه گفته می‌شد ارومیه آب و هوای خوبی دارد، زیرا دریاچه‌ دما ‌و رطوبت نسبی را مناسب می‌کرد.

اما وقتی در منطقه‌ای تالاب خشک می‌شود، فاصله دمایی شب و روز بیشتر می‌شود. بنابراین مدت اقلیم آسایش آن منطقه کاهش می‌یابد.

مراسم روز جهانی تالاب

در کشورمان نیز قرار است به مناسبت روز جهانی تالاب‌ها مراسم مختلفی برگزار شود. ابوالفضل آبشت، مدیر طرح حفاظت از تالاب‌های ایران به جام‌جم می‌گوید:‌ 14 بهمن (دوم فوریه) به مناسبت روز جهانی تالاب‌ها در‌ خوزستان کنفرانسی برگزار می‌شود که در آن مدیران ارشد محیط زیست و نمایندگان مجلس و سفیران برخی کشور‌ها شرکت می‌کنند.

او توضیح می‌دهد، در این مراسم قرار است سه نفر به عنوان قهرمان تالاب معرفی شوند و
علاوه بر آن سه محیط‌بان نیز که در حفظ تالاب‌های کشور تلاش کرده‌اند، به عنوان محیط‌بان تالابی معرفی خواهند شد. در استان‌های تالابی نیز قرار است مراسم ویژه‌ای به کمک سازمان‌های مردم نهاد برگزار شود تا شهروندان هر چه بیشتر با اهمیت حفظ تالاب‌ها آشنا شوند.

مراسم روز جهانی تالاب‌ها دوم فوریه‌ برگزار می‌شود. تاریخچه برگزاری این مراسم به سال 1971 و تصویب کنوانسیون تالاب‌ها در شهر رامسر بازمی‌گردد‌.

تالاب تشنه توجه ویژه

تالاب‌های کشور حال و روز مناسبی ندارند. یکی پس از دیگری خشک می‌شوند و خاطرات بومیان منطقه از آنها تنها چیزی است که باقی می‌ماند.

گفتن از حقآبه تالاب‌ها یا این که باید به آنها توجه بیشتری کرد، تا زمانی که به مرحله اجرا نرسد گرهی از کار تالاب و بومیان مناطق تالابی باز نمی‌کند.

ابوالفضل آبشت، مدیر طرح حفاظت از تالاب‌های ایران درباره تلاش‌های انجام شده برای حفظ تالاب‌ها می‌گوید: برنامه‌های اجرا شده برای حفظ تالاب‌ها دست‌کم‌ سبب شده‌، تصمیم‌گیران بزرگ کشور نیز به شرایط تالاب‌ها بپردازند. برای نمونه در سخنرانی‌های رئیس‌جمهور به این مهم پرداخته می‌شود.

آن طور که او می‌گوید، این روزها تمام سطوح جامعه نسبت به اهمیت تالاب‌ها آگاهند و در برخی استان‌ها به کمک بومیان منطقه‌، تالاب‌ها احیا شده‌اند.

عوامل زیادی در تخریب تالاب‌های کشور نقش دارند که باید برای رفع آنها چاره‌ای اندیشید. قسمتی از این اتفاق به دلیل نبود قوانین و مقررات بازدارنده رقم می‌خورد.

برای نمونه می‌توان به اجرای طرح‌هایی اشاره کرد که بدون گزارش ارزیابی زیست‌محیطی عملی می‌شوند و حقآبه تالاب‌ها را تحت تاثیر قرار می‌دهند. البته نمی‌توان از نقش مدیریت اجرایی نامناسب و منابع اکوسیستم نیز غافل شد.

‌در کنار این عوامل باید از مشکلات اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی نیز نوشت که تحت تاثیر آنها جوامع محلی برای تامین نیازهای اولیه خود دست به تخریب تالاب‌ها می‌زنند.

مهدی آیینی

50 میلیون ایرانی آواره زیست محیطی می شوند

‌‌آوار‌گان جنگ جای خود را به آورگان زیست محیطی می دهند؛فاجعه ای بزرگ که زنگ خطرش به صدا درآمده اما توجهی به آن نمی شود،مدیریت اشتباه منابع آب و برداشت بی رویه از آب های زیر زمینی ‌شرایط  مناطقی مانند جنوب البرز تا آب های جنوبی   و شرق زاگرس تا مرز های شرقی کشور را آنقدر بحرانی کرده که اگر تغییری در الگوی مصرف آب رخ ندهد تا 15 سال آینده ساکنان این مناطق که جمعیت شان حدود 50 میلیون نفر برآوردمی شود ناچار به کوچ خواهند شد.

‌سد پشت سد ساخته می شود،رودخانه پشت رودخانه خشک می شود،سطح آب چاه ها پایین می رود  از قنات ها  جز خاطرات خشکیده چیزی باقی نمی ماند،قحطی آب که ‌سفره اش را پهن کند زندگی کوله بارش را جمع می کند   از روستا و شهرهای بزرگ کوچ می کند.این حکایت خیلی از روستاهای خالی از سکنه کشور است روستاهایی که تغییر اقلیم و مدیریت نامناسب منابع آب زندگی را در آنها به  قتل رسانده است.

عیسی کلانتری، مشاور معاون ‌اول رئیس‌جمهور در امور آب، کشاورزی و محیط‌زیست  از این می‌گوید اگر این بحران بدرستی مدیریت نشود، در آینده‌ای نزدیک زندگی میلیون‌ها ایرانی ‌به خطر می‌افتد.

آن‌طور که او می‌گوید در جنوب البرز تا آب‌های جنوب کشور و شرق زاگرس تا مرزهای شرقی کشور بجز زاینده‌رود که شرایطش ناگوار است، رودخانه جاری دیگری وجود ندارد به همین خاطر زندگی تمامی ساکنان این مناطق وابسته به آب‌های زیرزمینی است.

ماجرا زمانی نگران‌کننده‌تر می‌شود که بدانید آب‌های زیرزمینی کشور نیز شرایط مناسبی ندارد؛ براساس اعلام وزارت نیرو قدرت تجدید‌پذیری آب‌های زیر زمینی کشور 33 میلیارد مترمکعب است، اما هر سال چیزی حدود 60 میلیارد مترمکعب از این آب‌ها تخلیه‌ و مصرف می‌شود.

مهلکه آب

استفاده بی‌رویه از منابع آب زیرزمینی فقط یکی از نگرانی‌هایی است که در این حوزه وجود دارد، چراکه باید از برداشت بی‌رویه از آب‌های فسیلی نیز نوشت، آب‌هایی که طی میلیون‌ها سال جمع‌آوری شده‌اند. کلانتری دراین باره می‌گوید‌: حجم تمام آب‌های فسیلی کشور‌ حدود 500 میلیارد مترمکعب برآورد می‌شود، اما از این مقدار‌ فقط حدود 200 میلیارد مترمکعب آب شیرین است و بقیه آن را آب شور تشکیل می‌دهد.

باید به هشدارهای کلانتری این نکته را نیز اضافه کرد که در چند دهه گذشته 170 میلیارد‌ ‌مترمکعب از این منابع آب نیز برداشت شده یعنی تا چند سال دیگر از آب‌های شیرین فسیلی که طی میلیون‌ها سال ذخیره شده‌اند، دیگر چیزی باقی نمی‌ماند.

به این ترتیب خیلی زمان نمی‌برد زمین همه‌جا فرونشست می‌کند و آب‌های زیرزمینی شور می‌شوند، به همین خاطر ساکنان مناطقی مانند جنوب البرز تا آب‌های جنوبی و شرق زاگرس تا مرزهای شرقی کشور فقط به آب شور دسترسی خواهند داشت. شاید بتوان آب شرب ساکنان چنین مناطقی را از طریق شیرین کردن آب دریا و چاه‌ها تامین کرد، اما برای زنده کردن کشاورزی نمی‌توان کاری انجام داد، چراکه هزینه شیرین کردن هر مترمکعب آب حدود ده هزار تومان برآورد می‌شود.

کوچ وحشتناک

مرگ زندگی در مناطقی که به آب دسترسی ندارند، فاجعه‌ای است که آغاز شده، این را از کاهش محصولات کشاورزی می‌توان فهمید.مشاور معاون ‌اول رئیس‌جمهور در امور آب، کشاورزی و محیط‌زیست می‌گوید: روند تعطیل شدن کشاورزی شروع شده و با سرعتی زیاد در حال افزایش است.

بنابراین اگر روند کنونی ادامه پیدا کند تا 15 سال دیگر تمام ساکنان این منطقه ناچار به کوچ می‌شوند، افرادی که جمعیتشان حدود 50 میلیون نفر برآورد می‌شود‌‌.

خداکرم جلالی، رئیس سازمان جنگل‌ها، منابع طبیعی و آبخیزداری کشور نیز  نسبت به افزایش‌ مهاجرت آوارگان زیست‌محیطی هشدار می‌دهد و می‌گوید چنین مهاجرت‌هایی در استان‌های محروم و خشک مانند خراسان جنوبی، کرمان و سیستان و بلوچستان بیشتر است. آن‌طور که او توضیح می‌دهد در آسیب‌شناسی‌هایی که درباره حاشیه‌نشینی‌ در اطراف شهر‌ها شده به این نتیجه رسیده‌اند که بیشتر حاشیه‌نشینان به دلیل خشکسالی و خشک شدن چاه، قنات و تالاب‌ها ناگزیر به مهاجرت شده‌اند.

جلالی نیز تائید می‌کند که آوارگان زیست‌محیطی سهمی قابل توجه در حاشیه‌نشینی دارند. به نظر او برای مدیریت این مساله باید توجهی ویژه به منابع آب در استان‌های جنوبی، مرکزی و شرقی کشور داشت.

تیر خلاص آمار

مرگ تالاب و دریاچه‌هایی مانند هامون و ارومیه به افزایش آوارگان زیست‌‌محیطی دامن زده است. این فاجعه‌ای بزرگ است که رضا نجفی، رئیس سازمان جهاد کشاورزی سیستان و بلوچستان نیز   تائیدش می‌کند. به گفته او‌، فقط ‌در سال‌های 90 تا 91 بیش از 35 هزار نفر از منطقه سیستان خارج شده‌اند.

‌علاوه بر مهاجرت این افراد، آمارهای نگران‌کننده‌تری نیز وجود دارد که از آینده‌ای تاریک خبر می‌دهند. برای نمونه تا مدتی پیش تعداد گاوهای بومی سیستان در حاشیه دریاچه هامون بیش از 90 هزار راس بود‌، اما اکنون در کل دشت سیستان حدود 30 هزار راس گاو بومی باقیمانده است، از نظر دام سبک مانند گوسفند و بز نیز باید گفت ‌تعداد آنها از یک میلیون و 400 هزار راس به کمتر از 500 هزار راس رسیده است. افزون بر این تا پیش از خشک شدن هامون صیادان هر سال بیش از 12 هزار تن ماهی از این تالاب برداشت می‌کردند، اما اکنون قایق‌های بومیان منطقه زیر خاک و شن مدفون شده‌اند.

آن‌طور که رئیس سازمان جهاد کشاورزی سیستان و بلوچستان می‌گوید این شرایط سبب شده خیلی‌ها از این استان کوچ کنند؛ به همین خاطر اراضی کشاورزی رها شده به محلی برای طغیان ریزگرد‌ها تبدیل شده و در نتیجه ساکنان این منطقه رکورددار بیماری‌های ریوی مانند سل شده‌اند.

سیل آوارگان زیست‌محیطی، طغیان ریزگردها و شیوع بیماری تنها خطراتی نیستند که به دلیل مدیریت اشتباه منابع آب، کشور را تهدید می‌کند، کوچ آوارگان زیست‌محیطی تهدیدی جدی برای تمامیت ارضی و امنیت ملی کشور نیز هست‌، چراکه تخلیه استان‌های مرزی درواقع چراغ سبزی است برای ‌گروه‌های تبهکار‌ و تروریست که در حاشیه مرزهای کشورمان با افغانستان و پاکستان فعالیت می‌کنند. بنابراین اگر برای مدیریت منابع آب کشور اقدامی نشود، باید منتظر شنیدن خبرهای ناگوار بسیاری بود.

مهدی آیینی

خیانت مجلس نشینان به مردم و جنگل

635646823685917009 (1)نفس طرح تنفس‌جنگل را گرفتند؛آخرین مرهم زخم جنگل‌های باستانی کشور را ضایع کردند تا جنگل های شمال کشور  به مرگ نزدیک‌تر شود و دیگر خاطره ای از جنگل های هیرکانی که از عصر یخبندان جان سالم به در برده‌اند باقی نماند‌.تبر بی‌توجهی نمایندگان و فشار لابی ها بزودی زخمی کاری را بر تن جنگل های کشور می نشاند،زخمی که بی شک شرایط جنگل های شمال کشور را بحرانی تر می کند.

پنج شنبه گذشته درحالی که بیشتر کارشناسان حوزه محیط زیست ، منابع طبیعی و شهروندان منتظر بودند بخوانند و بشنوند که نمایندگان‌شان در مجلس مهر تایید خود را پای طرح تنفس جنگل می زنند،خبرهای از مجلس منتشر شد که ‌آب پاکی را روی دست آنهایی می ریزد که تصور می کنند مجلس‌نشینان برای نجات جنگل های کشور بیش از مجلس گذشته اهمیت قائلند.

براساس آخرین تصمیم های‌ گرفته شده قرار است طرح تنفس  جنگل از ابتدای چهارمین سال برنامه ششم، یعنی سال 1399 کلید بخورد!

‌ در شرایطی که زمان برای نجات جنگل های کشور حیاتی است و شدت تخریب ها آنقدر است که فقط ‌ در پنج سال اخیر 40 میلیون اصله درخت 300ساله شمشاد ‌از بین رفته اند‌ و چنانچه طرح تنفس از همین امروز نیز شروع شود‌برای برگشت به شرایط پیش از تخریب باید به جنگل های کشور حدود 150 سال زمان داد.

تعلل در اجرای طرح تنفس تنها غفلتی نیست که از نمایندگان نسبت به منابع طبیعی کشور سر زده، زیرا ‌آنها با قطع درختان برای اجرای طرح های عمرانی نیز موافقت کرده اند! آن هم در شرایطی که تاکنون بیش از‌ 7000 کیلومتر جاده در این جنگل ها ایجاد شده و درختان زیادی را به کام مرگ فرو برده است.

علاوه بر این مجلس نشینان با بهره‌برداری از جنگل با هدف بهداشت، حفاظت و پرورش جنگل از درختان پیر، خشک سرپا، افتاده، لاپی، آفت‌زده غیرقابل احیا نیز ‌ با مجوز سازمان جنگل‌ها‌ موافقت کرده اند؛ماجرایی که تا پیش از این نیز به همین شکل دنبال می شد و سود جویان با سوء استفاده از آن و نبود نظارت مناسب درختان سالم زیادی را قلع و قمع کرده اند.

چنین تصمیم هایی به طور حتم دیر یاز زود نه تنها جنگل های هیرکانی را از بین می برد بلکه سبب می شود شمال کشوراز زندگی خالی شده و تمامیت ارضی کشور نیز باتهدید رو به رو شود‌.

به نظر می رسد نمایندگان مجلس فراموش کرده اند یا نمی خواهند باور کنند‌ ‌میانگین بارش ‌در هیرکانی حدود 2000میلی‌متر برآورد می‌شود ‌و هر سال جنگل سه میلیارد و شش میلیون مترمکعب آب را ذخیره می کند.(بزرگ‌ترین سد کشور ‌،کارون‌‌ سه میلیارد مکعب آب را پشت خود نگه می‌دارد.) و یا    هر سال جنگل‌های شمال از انتشار 136میلیون تن گرد و غبار در کشور جلوگیری می کنند.

بنابراین زمانی که درختان جنگل های هیرکانی قطع شوند نه فقط آبی ذخیره نمی شود بلکه سیلاب و طغیان ریزگردها زندگی ساکنان شمال کشور و دیگر مناطق ایران را نابود خواهد کرد‌.

با تمام این غفلت ها هنوز فرصت برای نجات جنگل های کشور باقی است، باید از اعضای شورای نگهبان خواست هنگام بررسی نهایی لایحه ششم به این مهم توجه کرده و از نمایندگان مجلس بخواهند قانون را تمام و کمال برای حفظ منابع طبیعی کشور بکار گیرند و دست کم به اصل 50 قانون اساسی کشور احترام بگذارند. ‌

‌مهدی آیینی

بالا