آخرین خبرها
خانه / بایگانی/آرشیو برچسب ها : سازمان جنگل ها

بایگانی/آرشیو برچسب ها : سازمان جنگل ها

اشتراک به خبردهی

مزایده‌ای‭ ‬برای‭ ‬نفوذ به ‬هیرکانی

جنگلی‭ ‬که‭ ‬آفت‭ ‬در‭ ‬آن‭ ‬موج‭ ‬می‌زند؛‭ ‬جنگلبانانی‭ ‬که‭ ‬ماه‌هاست‭ ‬حقوق‭ ‬نگرفته‌اند؛‭ ‬قاچاقچیانی‭ ‬که‭ ‬چوب‭ ‬درختان‭ ‬جنگلی‌‭ ‬را‭ ‬با‭ ‬تضمین‭ ‬تحویل‭ ‬در‭ ‬محل‌‭ ‬می‌فروشند‭ ‬و‭ ‬عده‌ای‭ ‬که‭ ‬تبرهایشان‭ ‬را‭ ‬برای‭ ‬نفوذ‭ ‬به‭ ‬جنگل‭ ‬تیز‭ ‬می‌کنند،‭ ‬این‭ ‬خلاصه‌ای‭ ‬است‭ ‬از‭ ‬وضعیت‭ ‬این‭ ‬روزهای‭ ‬جنگل‌های‭ ‬شمال‭ ‬کشور؛‭ ‬جنگل‌هایی‭ ‬که‭ ‬به‭ ‬دلیل‭ ‬ندانم‌کاری‭ ‬برخی‭ ‬مسؤولان‭ ‬هرسال‭ ‬وسعت‌شان‭ ‬آب‭ ‬می‌رود‭.‬

آخرین‭ ‬خبرها‭ ‬درباره‭ ‬جنگل‌های‭ ‬هیرکانی‭ ‬از‭ ‬قوت‭ ‬گرفتن‭ ‬زمزمه‌های‭ ‬نفوذ‭ ‬به‌این‭ ‬جنگل‌ها‭ ‬حکایت‭ ‬دارد،‭ ‬آن‌طور‭ ‬که‭ ‬علی‌محمد‭ ‬شاعری،‭ ‬عضو‭ ‬کمیسیون‭ ‬کشاورزی‭ ‬مجلس‭ ‬گفته‭ ‬سازمان‭ ‬جنگل‌ها‭ ‬در‭ ‬حال‭ ‬فراهم‭ ‬کردن‭ ‬مقدمات‭ ‬برگزاری‭ ‬مزایده‌ای‭ ‬برای‭ ‬بهره‌برداری‭ ‬از‭ ‬درختان‭ ‬افتاده‭ ‬در‭ ‬جنگل‌هاست؛‭ ‬اتفاقی‭ ‬که‭ ‬بدون‭ ‬شک‭ ‬با‭ ‬شرایط‭ ‬کنونی‭ ‬راه‭ ‬نفوذ‭ ‬به‭ ‬جنگل‭ ‬و‭ ‬تخریب‭ ‬آن‭ ‬را‭ ‬فراهم‭ ‬می‌کند‭.‬

اواخر‭ ‬سال‭ ‬۹۵‭ ‬بود‭ ‬که‭ ‬سرانجام‭ ‬پس‭ ‬از‭ ‬سال‌ها‭ ‬تلاش‭ ‬قانون‭ ‬توقف‭ ‬بهره‌برداری‭ ‬تجاری‭ ‬از‭ ‬جنگل‌های‭ ‬شمال (‬‌طرح‭ ‬تنفس‭ ‬جنگل) ‬به‭ ‬تصویب‭ ‬رسید‭ ‬و‭ ‬برای‭ ‬این‌که‭ ‬آسیب‭ ‬بیشتری‭ ‬به‭ ‬این‭ ‬جنگل‌های‭ ‬باستانی‭ ‬تحمیل‭ ‬نشود،‭ ‬بهره‌برداری‭ ‬از‭ ‬درختان‭ ‬شکسته‭ ‬و‭ ‬افتاده‭ ‬نیز‭ ‬ممنوع‭ ‬شد‭.‬

‭ ‬با‭ ‬این‭ ‬حال‭ ‬اما‭ ‬از‭ ‬مجلس‭ ‬خبر‭ ‬می‌رسد‭ ‬که‭ ‬قرار‭ ‬است‭ ‬این‭ ‬ممنوعیت‭ ‬قربانی‭ ‬لابی‌های‭ ‬سیاسی‭ ‬شده‭ ‬و‭ ‬راه‭ ‬نفوذ‭ ‬به‭ ‬جنگل‭ ‬دوباره‭ ‬باز‭ ‬شود‭.‬

خارج‭ ‬کردن‭ ‬درختان‭ ‬شکسته‭ ‬و‭ ‬افتاده‭ ‬از‭ ‬جنگل‭ ‬و‭ ‬انجام‭ ‬اقدامات‭ ‬بهداشتی‭ ‬در‭ ‬جنگل‭ ‬کاری‭ ‬ضرورتی‭ ‬است‭ ‬که‭ ‬نمی‌توان‭ ‬انکارش‭ ‬کرد،‭ ‬اما‭ ‬شرایط‭ ‬حفاظت‭ ‬از‭ ‬جنگل‌های‭ ‬کشور‭ ‬به‭ ‬شکلی‭ ‬است‭ ‬که‭ ‬این‭ ‬اقدام‭ ‬راه‭ ‬را‭ ‬برای‭ ‬تخریب‭ ‬بیشتر‭ ‬جنگل‭ ‬باز‭ ‬می‌کند؛‭ ‬تجربه‭ ‬نشان‭ ‬داده‭ ‬که‭ ‬نظارت‭ ‬بر‭ ‬فعالیت‭ ‬بهره‌برداران‭ ‬در‭ ‬جنگل‭ ‬به‌درستی‭ ‬صورت‭ ‬نمی‌گیرد‭ ‬و‭ ‬سازمان‭ ‬جنگل‌ها‭ ‬توانایی‭ ‬لازم‭ ‬را‭ ‬در‭ ‬این‭ ‬خصوص‭ ‬ندارد؛‭ ‬به‭ ‬همین‭ ‬دلیل‭ ‬برخی‌‭ ‬بهره‌برداران،‭ ‬درختان‭ ‬سالم‭ ‬جنگل‭ ‬را‭ ‬نیز‭ ‬تخریب‭ ‬می‌کنند‭ ‬تا‭ ‬بخشکند‭ ‬و‭ ‬به‭ ‬عنوان‭ ‬درختان‭ ‬بیمار‌‭ ‬آنها‭ ‬را‌‭ ‬از‭ ‬جنگل‭ ‬خارج‭ ‬کنند‭.‬

‌این‭ ‬درحالی‭ ‬است‭ ‬که‭ ‬تاکنون‭ ‬تحقیق‭ ‬جامعی‭ ‬نیز‭ ‬درباره‭ ‬حجم‭ ‬درختان‭ ‬شکسته‭ ‬و‭ ‬افتاده‭ ‬جنگل‭ ‬و‭ ‬ارزش‭ ‬اقتصادی‭ ‬آنها‌‭ ‬صورت‭ ‬نگرفته‭ ‬و‭ ‬کم‭ ‬نیستند‭ ‬کارشناسانی‭ ‬که‭ ‬مقدار‭ ‬درختان‭ ‬افتاده‭ ‬و‭ ‬شکسته‭ ‬جنگل‭ ‬را‭ ‬ناچیز‭ ‬می‌دانند‭ ‬و‭ ‬تاکید‭ ‬می‌کنند‭ ‬این‭ ‬درختان‭ ‬نمی‌توانند‭ ‬نیاز‭ ‬کارخانه‌های‭ ‬وابسته‭ ‬به‭ ‬چوب‭ ‬را‭ ‬فراهم‭ ‬کنند‌‌‭.‬

افزون‭ ‬بر‭ ‬این‭ ‬نمی‌توان‭ ‬هر‭ ‬درخت‭ ‬افتاده‭ ‬و‭ ‬شکسته‌ای‭ ‬را‭ ‬آفت‭ ‬محسوب‭ ‬کرد،‭ ‬زیرا‭ ‬این‭ ‬درختان‭ ‬به‭ ‬نوعی‭ ‬جامعه‌ای‭ ‬خرد‭ ‬را‭ ‬در‭ ‬جنگل‭ ‬تشکیل‭ ‬می‌دهند‭ ‬و‭ ‬برای‭ ‬بسیاری‭ ‬از‭ ‬گونه‌های‭ ‬جانوری‭ ‬مفید‭ ‬محسوب‭ ‬می‌شوند‭.‬

بنابر‭ ‬این‭ ‬باتوجه‭ ‬به‭ ‬شرایط‭ ‬شکننده‭ ‬جنگل‌های‭ ‬کشور‭ ‬و‭ ‬این‌که‭ ‬براساس‭ ‬قانون‭ ‬بدون‭ ‬ارائه‭ ‬طرح‭ ‬نمی‌توان‭ ‬برای‭ ‬بهره‌برداری‭ ‬به‭ ‬جنگل‭ ‬پا‭ ‬گذاشت،‌‭ ‬بهتر‭ ‬است‭ ‬مسؤولان‭ ‬از‭ ‬راهکارهای‭ ‬دیگر‭ ‬برای‭ ‬تامین‭ ‬نیاز‭ ‬کارخانه‌های‭ ‬چوب‭ ‬استفاده‭ ‬کنند؛‭ ‬اقداماتی‭ ‬مانند‭ ‬زراعت‭ ‬چوب‭ ‬و‭ ‬تسهیل‭ ‬روند‭ ‬واردات‭ ‬چوب‭ ‬و‭ ‬خمیر‭ ‬کاغذ‭.

مهدی آیینی

عبور محیط‌زیست از زیستگاه لشگر

پازل طرح‌های احمدی نژادی در دولت محیط زیستی روحانی تکمیل شد

سیاست‌های عجیب و غریب در سازمان حفاظت محیط زیست تمامی ندارد. این روزها رفتارهای مدیران سازمان محیط زیست آنها را به مدافعان تمام قد توسعه در کشور تبدیل کرده است! دفاعی که حتی به قیمت آسیب رسیدن به مناطق حفاظت شده، تمام شده است. مسئولان سازمان محیط زیست از اینکه عنوان «محیط ایست» به آنها اطلاق می‌شد، نگران بودند اما حالا آن چنان اسب توسعه را سوار شده‌اند که برای فعالان محیط زیست دیگر رمقی در راستای تقابل با روند تخریبی که این سازمان با صدور مجوزهای متعدد در پیش گرفته، باقی نمانده است. عیسی کلانتری به حدی جاده صاف کن پروژه‌های مخرب معدن کاوی، جاده سازی و غیره شده که دیگر لازم نیست فعالان محیط زیست نگران لابی‌های پشت پرده باشند. عیسی کلانتری دست رد به سینه هیچ کس نمی‌زند. کلانتری در جدیدترین تصمیم خود، قصد دارد بخشی از منطقه حفاظت شده لشگر در ملایر را به معدن سرمک ببخشد اما در عوض جای دیگری از اراضی ملی را که حفاظت شده نیست، از حیطه مدیریت سازمان جنگل‌ها خارج کند و تحت مدیریت خود درآورد! اما چه تضمینی وجود دارد که فردا باز هم با جلسه‌ای دیگر آن منطقه جدید را به معدنکاوان نبخشد؟ حالا باید منتظر ماند و دید آیا خلیل آقایی رئیس سازمان جنگل‌ها زیر بار جدیدترین تصمیم رئیس سازمان حفاظت محیط زیست خواهد رفت یا نه.

سازمان حفاظت محیط زیست با این توجیه که برخی مناطق حفاظت شده به خاطر دخل و تصرف‌های زیاد در آنها، دیگر ارزش حفاظتی خود را از دست داده‌اند، در حال بخشیدن این مناطق به بخش صنعت است اما کسی نیست به این پرسش پاسخ دهد که به راستی مجموعه عریض و طویل محیط زیست در طول فعالیت خود مشغول چه کاری بوده که مناطق غیر حفاظت شده ارزش زیستی بیشتری نسبت به مناطق حفاظت شده تحت مدیریت این مجموعه دارد؟

آخرین تصمیم سازمانی که بنا بود حافظ طبیعت باشد، حاتم بخشی منطقه حفاظت شده لشکر در ملایر به نفع معدن سرمک را به همراه داشته است. آن طور که ایرنا گزارش کرده است: رییس سازمان حفاظت محیط زیست با آغاز مراحل قانونی طرح تفکیک و جدا شدن محدوده معدنی شرکت سرمک از منطقه حفاظت شده لشگر در ملایر موافقت کرده است.

بر اساس این گزارش، عیسی کلانتری رئیس سازمان حفاظت محیط زیست در نشستی با حضور حجت‌الاسلام آزادیخواه نماینده مردم ملایر در مجلس شورای اسلامی، مدیرکل حفاظت محیط زیست همدان و مدیریت شرکت سرمک، با هدف انتزاع کامل محدوده شرکت سرمک از منطقه حفاظت شده لشگر، به نفع این معدن رای داده است.

به گفته عادل عربی مدیرکل حفاظت محیط زیست همدان، نتایج مثبتی از این دیدار برای استان رقم خورده و رئیس سازمان حفاظت محیط زیست با تفکیک این معدن از منطقه حفاظت شده سرمک موافقت کرده است.

عربی ادامه داده است که در هفته جاری نشستی تخصصی با حضور نمایندگان وزارت صنعت، معدن و تجارت در سازمان حفاظت محیط زیست برگزار می‌شود تا محدوده معدن سرمک آزاد شده و در اختیار مسئولان این مجموعه برای انجام طرح توسعه‌‌ای و استقرار صنایع جدید قرار گیرد اما طبق توافق‌های انجام شده از ۲۹ کیلومترمربع محدوده معدن سرمک، ۱۵کیلومتر مربع تفکیک و به‌ طور کامل در اختیار آنها قرار می‌‌گیرد و مابقی متعلق به محیط زیست خواهد بود.

او گفته است: هرچند بخشی از مساحت منطقه حفاظت شده لشگر در ملایر با اجرای این طرح کاهش می‌‌یابد اما در مقابل سازمان صنعت، معدن تجارت استان همدان نیز مکلف به ارائه موافقت با ارتقای سطح مدیریتی برخی مناطق شکار ممنوع به مناطق چهارگانه شده است. ارتقای مناطق شکار ممنوع به مناطق چهارگانه در گام نخست نیازمند دریافت موافقت از سازمان صمت و منابع طبیعی است.

شرکت معادن سرمک در سال ۱۳۵۱ با هدف اولیه استخراج و فرآوری سرب و آهن در معدن آهنگران واقع در شهرستان ملایر تاسیس شده است.

ایده‌ای که در دوره احمدی نژاد کلید خورد

ایده انتزاع بخش‌هایی از مناطق حفاظت شده و ارتقای درجه مناطق جدید به سطح حفاظت شده در دوران احمدی نژاد کلید خورد. بالاترین مقام اجرایی کشور یعنی محمود احمدی نژاد که البته ادعای زیادی در زمینه حفاظت از محیط زیست نداشت در نشست‌های مختلف با هدف حل مشکل بخش صنعت اعلام کرده بود که بهتر است مناطقی را که صنعت به دنبال آن است ‌ به این بخش واگذار کنند و در مقابل از دیگر مناطق به سطح ۱۰ درصدی مناطق حفاظت شده بیفزایند تا استانداردهای سطوح حفاظتی ایران دچار مشکل نشود. در آن روزها، کارشناسان به این ایده می‌خندیدند و می‌گفتند منطقه حفاظت شده مثل قطعات پازل نیست که به راحتی یک قطعه را به بخش صنعت ببخشی و تکه‌ای دیگر به آن اضافه کنید. اما حالا آن شوخی احمدی نژاد در دولتی که ادعای محیط زیستی بودن دارد، رنگ واقعیت به خود گرفته است. کارشناسان به‌طور جدی بحث می‌کنند که بخشی از مناطق حفاظت شده به حدی تخریب شده که دیگر ارزش حفاظتی ندارند و انتزاع آنها از مناطق حفاظت شده، هیچ خللی در زندگی حیات وحش ایجاد نخواهد کرد اما همین کارشناسان مدافع انتزاع بخشی از مناطق حفاظت شده به یک پرسش اساسی پاسخ نمی‌دهند. آن پرسش این است: در شرایطی که طبق قانون صدور هرگونه پروانه اکتشاف و بهره‌برداری از مواد معدنی برای مناطقی که تحت عنوان پارک ملی، اثر طبیعی ملی، پناهگاه حیات وحش و مناطق حفاظت شده تعیین شده اند، مشروط به موافقت شورایعالی حفاظت محیط زیست است و این شورا با حضور بالاترین مقام اجرایی کشور، یعنی رئیس جمهور تشکیل جلسه می‌دهد، مسئولان سازمان حفاظت محیط زیست و بدنه کارشناسی آن کجا بودند که برای بخش‌هایی از مناطق حفاظت شده به حدی پروانه بهره‌برداری صادر شد که امروز دیگر از حیض انتفاع به‌عنوان یک منطقه حفاظت شده خارج شده‌اند؟ آیا اگر همه به وظایف خود درست عمل می‌کردند، امروز شاهد تخریب مناطق حفاظت شده بودیم که ناگزیر باشیم به جای آن معوض بگیریم؟ سازمانی که باید بالاترین درجه حفاظتی را در مناطق حفاظت شده پیاده می‌کرد، چگونه عمل کرده است که حال و روز مناطق آزادی که تحت مدیریت سازمان جنگل‌هاست، به مراتب بهتر از مناطق حفاظت شده است و حالا باید این مناطق از حیطه مدیریت سازمان جنگل‌ها به عنوان یک مجموعه بهره‌بردار خارج شود و به دست به ظاهر حافظان محیط زیست سپرده شود؟ اساسا چه تضمینی هست که سازمان حفاظت محیط زیست بتواند این سطوح جدید را هم درست مدیریت کند و فردا نگوید که زورمان به دستگاه‌های مخرب نرسید؟

خط قرمز واگذاری مناطق حفاظت شده شکسته است

مرتضی شریفی عضو سابق شورایعالی جنگل در رابطه با پیشینه واگذاری مناطق حفاظت شده برای فعالیت‌های توسعه‌ای با وجود اشکالات فنی این نوع واگذاری‌ها به «گزارشگران سبز» می گوید: ‌بر اساس پروتکل‌های بین‌‎المللی امضا شده توسط ایران، باید بخشی از سرزمین به صورت حفاظتی نگه داشته شود و اگر معدن در مناطق حفاظت شده فعالیت کند، این تعهد ما مخدوش می‌شود.

او ادامه می‌دهد: با روی کار آمد محمد علی شاعری به عنوان قائم مقام و رئیس کمیته ارزیابی محیط زیستی، تغییراتی در قوانین ایجاد شد. اول اینکه تعداد اعضای تیم ارزیابی به سه نماینده شامل نماینده محیط زیست، مجری و سازمان برنامه و بودجه تقلیل یافت. این در حالی است که قبلا سازمان جنگل‌ها حق وتوی طرح‌ها داشت. دومین تغییر این بود که درخواست فعالیت معدنی در داخل مناطق حفاظت شده نیز قابل بررسی شد. در آن زمان خیلی اعتراض کردیم اما راه به جایی نبردیم.

این عضو پیشین شورایعالی محیط زیست می‌گوید: وقتی با توجه به شرایط طبیعی، جمعیت حیات وحش و کریدورهای ارتباطی، منطقه‌ای را برای حفاظت انتخاب می‌کنیم و دخالت‌ها در این مناطق را با توجه به اهداف حفاظتی انجام می‌دهیم، شرایطی را برای حیات وحش ایجاد می‌کنیم که طی چندین دهه خود را با آن شرایط سازگار می‌کند. در صورتی که مرز منطقه حفاظت شده را تغییر دهیم، آیا حیات وحش هم می‌تواند برنامه خود را با ما تنظیم کند؟ این رفتارها اصلا معنی دار نیست.

او با تاکید بر بحث‌های فنی مفصلی که در رد جابجایی مرزهای مناطق حفاظت شده وجود دارد، هر گونه تغییر در مرز این مناطق را دارای بحث‌های حقوقی معرفی می‌کند زیرا مالکیت عرصه در اختیار وزارت جهاد کشاورزی است و باید این وزارتخانه هم در رابطه با تغییر مرزها نظر بدهد.

شریفی تاکید می‌کند: در محیط زیست مسئله پیشگیری از تخلف بسیار مهم‌ است. وارد عمل شدن نهادهای نظارتی بعد از انجام اقدامات مخرب، هیچ فایده‌ای ندارد.

 

آقای وزیر حکم مرگ زاگرس را صادر کرد

وزیر جهاد کشاورزی در بخشنامه‌ای سند‌کشاورزی نسق زراعی زیرآشکوب را به ‌رسمیت شناخت‌

وزیر جهاد کشاورزی در ابلاغیه‌ای دستور داده است که با حفظ ملی بودن اراضی جنگلی واقع در زاگرس، سند کشاورزی نسق زراعی زیرآشکوب که قانون اصلاحات ارضی درباره آنها اجرا شده است هم به رسمیت شناخته شود. بخشنامه‌ای که کارشناسان جنگل را متحیر کرده است. زیرا از یک سو به اعتقاد کارشناسان بخش جنگل تکلیف نسق زراعی زیرآشکوب جنگل در همان سال‌های ابتدایی تصویب قانون ملی شدن جنگل‌ها روشن شده است و از سوی دیگر سطح این اراضی به حدی نیست که نیاز به تدوین یک دستورالعمل جدید مشترک بین سازمان جنگل‌ها و امور اراضی باشد. در این میان برخی گمانه‌ها هم حاکی از آن است که وزارت جهاد کشاورزی با دستورالعمل‌های جدید در تلاش است به تخلفات گسترده انجام شده در زاگرس رسمیت بدهد و با رسمیت دادن به کشت و کار غیر مجاز زیرآشکوب جنگل‌های زاگرس، این اراضی را به طور رسمی وارد چرخه تولید کشور کند و یارانه‌های اعطایی به سایر کشاورزان را هم به این زمین‌ها اختصاص دهد. به اعتقاد مرتضی ابراهیمی رستاق زراعت زیرآشکوب جنگل در زاگرس، مانند زرادخانه‌ای است که اقتصاد منطقه را نابود می‌کند، زیرا در این اراضی بر اساس مطالعاتی که او انجام داده است، سالانه‌‌۵/۱۶ تن در هکتار فرسایش ایجاد می‌شود. او معتقد است که پس از چند سال کشت و کار در زیرآشکوب جنگل، با از بین رفتن خاک، زمین کشاورزی به طور کامل از حیز انتفاع خارج می‌شود. ابراهیمی تاکید کرد: این تفکر که در زیر جنگل، زراعت انجام شود، یک تفکر قرون وسطایی است.

زاگرس طی سال‌های مختلف با انواع فشارها روبرو بوده است. چرای دام، جنگل‌های زاگرس را که روزگاری پوشیده از بلوط بودند، به درختزارهایی تبدیل کرده است که این روزها مورد هجوم انواع آفات قرار گرفته‌ اما به نظر می رسد برای وزارتخانه متولی تولید مهم نیست که چه بر سر جنگل‌های زاگرس به عنوان سدهای طبیعی مقابله کننده با ریزگردهای سوغات عراق می‌آید. زیرا وزیر جهاد کشاورزی اخیرا دستور داده است که سازمان امور اراضی کشور و سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور باید به طور مشترک دستورالعملی را برای به رسمیت شناخت نسق زراعی زیرآشکوب جنگل‌هایی که قانون اصلاحات ارضی در آنها اجرا شده است، تهیه کنند. گمان می‌رود این دستورالعمل جدید، به فعالیت‌های غیر قانونی گسترده‌ای که در زاگرس صورت گرفته است، رسمیت دهد. مرتضی ابراهیمی رستاقی، کارشناس جنگل‌های زاگرس در گفت‌وگو با گزارشگران سبز درباره این تصمیم وزیر می گوید: من هم اخیرا درباره این مصوبه را شنیدم اما ‌ دقیقا نمی‌دانم چه چیزی مورد نظر وزیر است.

آن طور که او می گوید اینکه در زیرآشکوب جنگل زراعت داشته باشیم، مصداق ندارد. وقتی برای اجرای ماده ۵۶ سابق و ماده دو فعلی کارشناسان به جنگل مراجعه می‌کنند، یک سری ضوابط و معیارهایی را در نظر می‌گیرند. عرصه‌ها را تفکیک می‌کنند که آیا این عرصه‌ها جزء مستثنیات اشخاص هست یا جزء اراضی ملی به حساب می‌آید.

ابراهیمی رستاقی می افزاید: اینکه جنگل را جزء اراضی مستثنیات در نظر بگیریم، مفهومی ندارد. امکانش هست در مناطقی تک درختانی داخل اراضی مستثنیات باشد. سطح این اراضی بسیار محدود و کمتر از یک درصد است. عموما در من اطقی که عرصه شیب نداشته، سابقه زراعی وجود داشته است.

زراعت زیرآشکوب بدترین نوع تخریب

به گفته این کارشناس زاگرس، بدترین نوع تخریب زراعت زیرآشکوب است. این اقدام، حتی به مراتب بدتر از چرای دام است و جایی که به زراعت اختصاص می‌یابد، در واقع خط پایان به جنگل کشیده می‌شود.

آن طور که او توضیح می دهد بالاترین خصیصه جنگل، تجدید شوندگی و زادآوری است. وقتی جنگلی زادآوری ندارد، محکوم به مرگ است.

ابراهیمی رستاق عنوان می کند: سال‌ها قبل در دهه ۶۰ مقاله‌ای در ارتباط با کشت در زیرآشکوب جنگل نوشتم و تعبیری در آن آوردم. آنجا نوشتم که اراضی زراعی زیرآشکوب جنگل زراد خانه‌ای هستندکه اسلحه نابودی اقتصاد منطقه را فراهم می‌کنند.

او بر اساس مطالعاتی که در دهه ۶۰ انجام داده است، میزان فرسایش خاک در چهار محال وبختیاری که یکی از استان‌های زاگرسی است و زراعت زیرآشکوب در آن فراوان است را  ۵/۱۶ تن در هکتار اعلام کرد.

این کارشناس   ‌می گوید: دلیل فرسایش بالا در زاگرس این است در شیب‌های خیلی تند زمین را شخم می‌زنند و به این ترتیب منطقه مستعد فرسایش می‌شود. اراضی زراعی زیرآشکوب جنگل بعد از چند سال از حیز انتفاع خارج می‌شود زیرا با هر بارندگی آب خاک زراعی را شسته و زمین ارزش زراعی خود را از دست می‌دهد.

به گفته او زراعت در زیرآشکوب جنگل‌های زاگرس به سرعت در حال پیشروی است و در دو حوضه آبخیز بازفت و سرخون حدود ۱۵ درصد جنگل‎ها تحت دخالت زراعی قرار دارند. در واقع در این دو حوضه هر جا زمین استعداد شخم خوردن داشته است، توسط کشاورزان تصرف شده و فقط در عرصه‌های صخره سنگی و مناطق بدون خاک، کشاورزی توسعه نیافته است.

جنگل محکوم به نابودی است

ابراهیمی رستاق بیان می کند: به دلیل نبود توانمندی سازمان جنگل‌ها و نبود نیروی کافی، زراعت زیرآشکوب به عنوان یک فعالیت تخریبی در حال گسترش است و هیچ اراده‌ای برای مقابله با این تخلفات نیست. به همین دلیل مردم تا جایی که توانستند عرصه را تخریب کردند و تبدیل به اراضی زراعی کرده‌اند.

او تاکید می کند: جنگلی که زیرآشکوب آن به زراعت اختصاص یابد، محکوم به نابودی است. منابع طبیعی دو بخش تجدید شونده و غیر تجدید شونده دارد. نفت و گاز، منابع زوال پذیر هستند که تجدید نمی‌شوند و جنگل و مرتع منابع تجدید شونده هستند. تجدید شوندگی این منابع به دلیل زادآوری آنها است.

آن طور که ابراهیمی رستاق می گوید‌ وقتی زادآوری را از زاگرس گرفتید، پایه‌هایی که در عرصه وجود دارد، آخرین پایه‌ها هستند زیرا دیگر زادآوری ندارید.

به گفته کارشناسان زراعت زیرآشکوب یکی از بدترین انواع تخریب جنگل‌های زاگرس است و حتی از چرای دام هم مخرب‌تر است. زیرا در چرای دام اکوسیستم به شکلی که در زارعت دست می‌خورد، دستخوش تغییر نمی‌شود. بوم سازگان در چرای دام ترکیب خود را تا حدودی حفظ می‌کند اما در زراعت، بوم سازگان را عوض می‌کنید.

پارادوکس جنگل و نسق زراعی

معلوم نیست وزیر جهاد کشاورزی با کدام ادله علمی از سازمان جنگل‌ها خواسته است که نسق زراعی را در اراضی جنگلی به رسمیت بشناسد. ابراهیمی رستاق هم این دستور وزیر را نوعی پارادوکس می داند.

او می افزاید: نمی‌دانم وزیر چه فکر می‌کند، چه کسانی مشاور وزیر هستند و از چه کسانی مشاوره می‌گیرد.. البته قرار نیست کسی که وزیر می‌شود، در همه رشته‌ها تخصص داشته باشد زیرا زمینه‌های کاری بسیار متنوع است اما یک مدیر، مشاوران خوب و ذیصلاحی دارد. مشاورانی دارد که منابع طبیعی را می‌فهمند. برای من این تصمیم وزیر غیر قابل تصور است. نمی‌توانم درک کنم که چطور می‌توان زراعت و جنگل را با هم داشته باشید. اصلا ورود به جنگل برای زراعت به معنی نابودی جنگل است. ادامه حرف وزیر نقض کننده بخش اول صحبت‌های خود اوست.

این کارشناس زاگرس یادآور می شود: یکسری نسق‌هایی که قبل از ملی شدن بر اساس مالکیت‌های عرفی و غیره وجود داشت، با ملی شدن جنگل‌ها همه منتفی شده است. یکسری اراضی خالصه جات است که سطح آن در زاگرس محدود است. در این زمینه اطلاعات زیادی ندارم و بعید می‌دانم منظور این اراضی باشد.

او ادامه می دهد: اگر منظور آن اراضی باشد، بخش ناچیزی است. البته به قدری از سابقه تخریب این اراضی گذشته است که کلا جنگل زدایی کرده‌اند. اما این فکر که به اراضی زیرآشکوب، نسق زراعی بدهید، به قول معروف تخم لقی است که اگر بشکند، کل جنگل‌های زاگرس را باید فراموش کرد.

ابراهیمی رستاقی تاکید می کند: اگر هدف این است که تخلفات شخم زیرآشکوب به رسمیت شناخته شود، دولت و سازمان جنگل‌ها چرا این همه هزینه می‌کنند؟ تصمیم بگیرند جنگل‌ها را تبدیل به زراعت کنند و سازمان جنگل‌ها را هم منحل کنند و بگویند جنگل نمی‌خواهیم. وقتی می گویید نسق زراعی به رسمیت شناخته شود، یعنی جنگل نمی‌خواهیم.

بهره کشی سه طبقه از جنگل

به گفته این کارشناس زاگرس، جنگل‌های کشور در یک وضعیت بحرانی هستند. وضعیتی که شاید هر چند صد سال یکبار رخ دهد. زیرا یک میلیون هکتار از جنگل‌های زاگرس آلوده شده و در معرض نابودی قرار دارد.

آن طور که او می گوید۵۵۰۰‌ سال قبل سطح جنگل‌های زاگرس ۱۲ میلیون هکتار بود که این رقم به نصف رسیده است. شوک‌هایی در طول تاریخ به خاطر تغییر اقلیم، خشکسالی و غیره به این جنگل‌ها وارد شده است که منجر به ضعف فیزیولوژیکی جنگل‌ها شده است. در حال حاضر این جنگل‌ها دچار آفات مهلک شده‌اند و جنگل میری وسیع در آنها رخ داده است. در این موضعیت هیچ عقل سلیمی نمی‌آید از یک بیمار محتضر در حال مرگ، انتظار بهره‌کشی داشته باشد. این تصمیم خیلی غیر فنی غیر تخصصی و غیر عقلایی است.

ابراهیمی رستاق عنوان می کند: به اعتقاد من این بحث نیاز به تخصص ندارد. اگر برای یک آدم معمولی هم خصوصیات جنگل را تشریح کنید و کارکردهای آن را تعریف کنیم، می‌فهمد که جنگل و زراعت با یکدیگر قابل جمع کردن نیست.

او تاکید می کند: ما از جنگل‌هایمان به قول یکی از اساتید استفاده چند طبقه می‌کنیم. در عرصه واحد، هم می‌خواهیم زراعت، هم دامداری و هم جنگل داشته باشیم. طبیعت این همه بهره‌برداری را پاسخ نمی‌دهد. هر منطقه یک کاربری دارد، یا جنگل است یا مرتع است و یا زراعت، ما از یک عرصه واحد، استفاده سه طبقه می‌کنیم.

به گفته این کارشناس زاگرس، بر اساس برآوردهای کارشناسی در حال حاضر ۲۰ درصد زیرآشکوب جنگل‌های زاگرس تحت شخم زیرآشکوب قرار گرفته است.

 

لیلا مرگن

آبخیزداری یا آبکش داری؟

کارشناسان معتقدند نحوه آبخیزداری‌ مانند سد سازی ‌در کشور به بحران آب دامن زده است

  دشت‌ها یکی پس از دیگری فرو می ریزند،‌تالاب های یکی پس از دیگری به بستر ریزگردها بدل می شوند، زیرا مدیریت منابع آب در کشورمان بدرستی صورت نمی گیرد، اگر تا پیش از این از سد سازی به عنوان متهم اصلی این مشکلات یاد می شد این روزها شیوه اشتباه آبخیزداری را نیز باید در جایگاه متهم نشاند، زیرا در کشورمان نگاه جامعی به حوضه آبریز وجود ندارد به همین دلیل یک دستگاه با سدسازی، یک نهاد با آبخیز داری و دیگری با کشت و آبیاری نامناسب منابع آب را به هدر می د‌هند.

بتازگی نهمین فروچاله دشت کبودرآهنگ خبرساز شده و نابودی این دشت و دشت‌های متعدد دیگر در صدر اخبار قرار گرفته است بنابراین باید پرسید در چنین شرایطی می‌توان به سرانجام آبخیزداری دل خوش بود؟ متولیان وزارت نیرو معتقدند عملیات آبخیزداری در سرشاخه‌های رودخانه‌ها و تعریف مصارف روستایی برای بندهای ایجاد شده توسط سازمان جنگل‌ها باعث شده است که آب مصرف شود و به مخزن سدها نرسد، اما ‌ معاون آبخیزداری‌سازمان جنگل‌ها‌ معتقد ‌ تا کنون اجرای عملیات آبخیزداری بیشتر به جای تمرکز بر تغذیه آبخوان‌ها در دشت‌های بحرانی، متمرکز بر بالا دست سدها بوده است که مانع ورود رسوب به این سدها شود. اگرچه بنا به اعلام وزارت نیرو سدهایی مهمی هم داریم که شدت رسوبات در آنها به حدی رسیده است که به زودی از چرخه مصرف خارج می‌شوند اما متولیان آبخیزداری کشور که به تازگی با عنایت مقام معظم رهبری ۲۰۰ میلیارد دلار از صندوق توسعه ملی برای اجرای طرح‌های آبخیزداری در سراسر ایران دریافت کرده‌اند، می‌گویند رویکردهای خود را تغییر داده و برای اصلاح بیلان منفی دشت‌های کشور برنامه دارند.

تاکنون سدهایی که روی رودخانه‌های کشور ساخته شده  به عنوان عامل بروز بحران در منابع آب زیرزمینی ایران معرفی شده‌اند، زیرا کارشناسان آب معتقدند که وقتی جریان پایه رودخانه متوقف شود، نفوذ آب به داخل زمین هم دچار اشکال شده و کشاورزانی که به‌طور مداوم آب را از زمین برداشت می‌کنند، به بیلان منفی دشت‌‎ها دامن می‌زنند. اما ناصر حیدری پوری معاون آبخیزداری،امورمراتع و بیابان سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور در نشست خبری دیروزش‌ تلاش کرد به پرسش مطرح شده در زمینه تاثیر سدها بر بحرانی شدن شرایط پایین دست این سازه‌ها پاسخ روشنی ارائه ندهد.

‌به گفته حیدری پوری از مجموع ۱۶۴ میلیون هکتار وسعت اراضی کشور، برای ۴۴میلیون هکتار، مطالعه آبخیزداری انجام شده است و مطالعات در ۲۶ میلیون هکتار از اراضی ملی در فاز تفضیلی است. تا این لحظه بالغ بر ۱۱ میلیون هکتار از سطح ۲۶ میلیون هکتار دارای مطالعات تفضیلی، تحت پوشش عملیات اجرایی قرار گرفته است.

با این حال دشت‌های کشور یکی پس از دیگری وضعیت بحرانی پیدا می‌کنند و اگر بپذیریم که یکی از وظایف آبخیزداری نفوذ دادن آب به داخل زمین برای خروج کشور از شرایط بحرانی است، باید پرسید تاکنون آبخیزداری چه تاثیری بر کاهش شرایط بحرانی در دشت‌های ایران داشته است؟ معاون آبخیزداری سازمان جنگل‌ها در این‌باره گفت: ‌تلاش می‌کنیم نگاه جدیدتری در حوضه‌های آبریز و سطح ملی و استانی داشته باشیم. در گذشته بر اساس تفاهم نامه با وزارت نیرو در بالادست سدهای موجود عملیات آبخیزداری انجام می‌شد و الزام داشتیم اعتبارات را در آن بخش هزینه کنیم. اما در شرایط کنونی چنین الزامی نداریم

او ادامه داد: بر اساس مطالعات وزارت نیرو محدوده ۸۷ دشت بحرانی مشخص ‌ موقعیت مناطق سیل‌خیز هم شناسایی شده است. به همین خاطر امسال‌در ۶۲۶ حوضه آبریز کشور، برای ۳۲۰ شهرستان برنامه‌های عملیاتی تعریف کرده‌ایم‌.

در حالی حیدری پوری هدف از ساخت سازه‌ها را صرفا نفوذ آب اعلام می‌کند که مشاهدات خبرنگار ما نشان می‌دهد در برخی از این سازه‌ها، کشاورزان با پمپ آب برداشت می‌کنند ودلیل رضایت آنها از پروژه‌های آبخیزداری هم همین امکان جدید تامین آب است.

نیاز به اعتبارات بیشتر!

تا کنون تاثیر عملیات آبخیزداری در کشور مشهود نبوده است اما به گفته حیدری پوری با موافقت مقام معظم رهبری ۲۰۰میلیارد دلار اعتبار از محل صندوق توسعه ملی به بخش آبخیزداری اختصاص خواهد یافت. البته اعتبارات عملیات آ‌بخیزداری صرفا به این رقم ختم نمی‌شود بلکه مجموعه استانداری‌های کشور هم با مشارکت خود بالغ بر ۳۱۰ میلیارد تومان اعتبار در این حوزه مصرف خواهند کرد. اما سئوال اینجاست که آیا با اختصاص این اعتبار تعادلی بین اعتبارات سدسازی با آبخیزداری برقرار خواهد شد و یا اینکه با مدیریت نامناسب این اعتبارات بجای اینکه خطر بحران آب را کاهش دهد به آن دامن نمی زند؟ معاون آبخیزداری سازمان جنگل‌ها در این‌باره بیان کرد: بر اساس اعلام وزارت نیرو ۳۷۰ دشت ممنوعه و ۸۷ دشت بحرانی داریم. نیاز داریم برای تقویت سفره‌های زیرزمینی دشت‌ها برنامه‌های مشخص عملیاتی داشته باشیم تا با توجه به اهداف چند منظوره آبخیزداری و آبخوان‌داری بخشی از مشکلات بهره برداران دشت را بهبود ببخشیم.

او ادامه داد: سال گذشت هزار سیل در ایران به ثبت رسیده است. ۹۰ درصد ایران در منطقه خشک و نیمه خشک واقع شده است. بنابراین باید برای قطره قطره آب کشور برنامه درستی داشته باشیم. با توجه به رضایتمندی و اقبال مردم مناطق روستایی، آبخیزداری راهکار جدی مقابله با خشکسالی است اما ارقام اختصاص یافته به عملیات آبخیزداری، بسیار کمتر از نیازهای ماست.

او ادامه داد:  برای هر هکتار عملیات آبخیزداری یک میلیون تومان نیاز داریم تا در یک برنامه میان مدت، اجرای عملیات آبخیزداری را به پایان برسانیم.

همدست سد‌ها

درحالی معاون آبخیزداری سازمان جنگل‌ها از نیاز به اعتبارات بیشتر سخن به میان می آورد که کارشناسان نسبت به مدیریت حوضه های آبریز کشور هشدار می دهند و تاکید می کنند بی توجهی به سهم محیط زیست از بارش ها و آب های سطحی سبب شده آبخیزداری نیز مانند سد سازی به خشک شدن تالاب‌‌ ،‌فرونشست دشت   و ایجاد کانون گرد و غبار کمک کند.

سعید مرید، عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس نیز در نقد نحوه آبخیزداری در کشور به ما می گوید:مساله اصلی این است که ما در کشور حوضه آبریز را به شکل یکپارچه نمی بینیم و مدریت هر بخش را یک نهاد انجام می دهد. یعنی سد سازی، آبخیزداری و.. از سوی دستگاه های مختلف انجام می شود.

آن طور که او می گوید این نهاد ها به تاثیر فعالیت شان روی دیگر بخش توجه نمی کنند به همین دلیل با جمع آوری آب‌ها در بالا دست یک منطقه و انجام عملیات آبخیزداری برخی تالاب ها خشک شده اند، چون قبل از اجرای طرح آبخیزداری حقآبه تالاب و محیط زیست در نظر گرفته نشده است‌.

مرید تاکید می کند: این نحوه  عملکرد نشان می دهد حسابداری آب در کشورمان بدرستی انجام نمی شود به همین دلیل طرح هایی که باید به حفظ اکوسیستم کمک کند اثری منفی در پی دارد برای نمونه اکنون با مساله شور شدن خاک رو به رو هستیم.

کم اثر در تعادل بخشی به دشت‌ها

هدایت فهمی، معاون دفتر برنامه‌ریزی کلان آب و آبفای وزارت نیرو نیز در گفت‌وگو با ما درباره راه نجات دشت های کشور می گوید:‌ آنچه بیش از کار سازه‌ای شامل پخش سیلاب و غیره برای اصلاح بیلان منفی دشت‌ها به آن نیاز داریم، جلوگیری از ۶ میلیارد متر مکعب اضافه برداشت سفره آب‌های زیرزمینی است.

او ادامه می دهد: واقعیت این است که در پخش سیلاب و تغذیه مصنوعی توسط استخرهای تغذیه، بسته به مناطق، نفوذ آب فقط سه ماه انجام می‌شود و بعد دانه‌های رسی خاک مسیر نفوذ آب را مسدود می‌کنند و باید مدت زمانی بگذرد که شرایط نفوذپذیری فراهم شود. میزان نفوذ آب در مقابل حجم برداشت از منابع آب زیرزمینی هم قابل توجه نیست. پررنگ کردن اثرات آبخوان‌داری آدرس غلط دادن به مسئولان کشور است. جبران اضافه برداشت ۲۰ سال اخیر، جز با جلوگیری از برداشت بیش از حد منابع آب زیرزمینی امکان‌پذیر نیست.

‌با توجه به نظرات کارشناسان و شرایط بحرانی منابع آب در کشور باید تاکید کرد برای بهبود شرایط و کاهش از خطراتی که تغییر  اقلیم و سوء مدیریت به منابع طبیعی کشور تحمیل می کند، نیاز است تا دستگاه هایی که در مدیریت منابع آب نقش دارند بیش از گذشته تعامل بین بخشی داشته باشند و دست کم به شکلی عمل کنند که منابع آب کشور بیش از این به هدر نرود.

لیلا مرگن

 

جنگلبانی، کتک خوردن و سوختن

گفت‌وگو با جنگلبانی که می گوید قاچاقچیان چوب خود و خانوادهاش را تهدید به مرگ کرده اند

جنگلبانی حرفه‌ای است که خطراتش کم از محیط بانی نیست، اما خیلی‌ها با آن آشنا نیستند‌. هرچه محیط بانان‌چهره‌هایی شناخته شده در جامعه هستند و شرح وظایف آنها برای مردم آشناست، جنگلبان‌ها گمنام هستند. در تعریف جنگلبان حتی در میان کارشناسان سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور هم اختلاف نظر وجود دارد. گروهی همه کسانی که به نحوی با جنگل سر و کار دارند و گاهی سرکشی آنها به جنگل، یک یا دو بار در طول سال را شامل می‌شود، جنگلبان می‌نامند و گروهی دیگر این عنوان را شایسته اعضای یگان حفاظت منابع طبیعی می‌دانند. جنگلبان‌‎ها هنوز چارت تشکیلاتی ندارند. سختی کار نمی‌گیرند و دو سالی است که با جست‌وجو در تقویم‌های داخلی و خارجی، روزی برای قدردانی از زحمات آنها، پیدا شده است. در تقویم فدراسیون بین‌المللی رنجرها (IRF) به عنوان یک تشکیلات جهانی که ۶۴ کشور عضو آن هستند، ۳۱ جولای از سال ۲۰۰۷ به عنوان روز رنجر به ثبت رسیده است. این روز در تقویم شمسی مصادف با نهم مرداد است. رنجرها حافظان طبیعت هستند و حفاظت از طبیعت در ایران به عهده جنگلبانان و محیط بانان است اما چون‌ در تقویم ایران هیچ روزی برای قدردانی از زحمات جنگلبانان وجود ندارد، روز رنجرها بهانه‌ای است تا حرفه جنگلبانی بیشتر به جامعه معرفی شود. به همین مناسبت با مهدی حسینی، سرجنگلبان ناهارخوران درباره جنگلبانی گفت‌وگو کردیم. ‌

‌جنگبانان با  ‌چه خطراتی دست و پنجه نرم می کنند؟ آیا تا کنون در حین ماموریت دچار آسیب شده‌اید؟

خطر زیاد است، آتش سوزی، قاچاقچیان چوب و… مدتی پیش در زمان اطفای حریق یک درخت در حال سوختن روی من افتاد و دچار سوختگی درجه دو و سه شدم. ازناحیه دست و کمر صورت و گردن هم آسیب دیدم.

چه سالی این حادثه رخ داد؟

دی سال ۹۶ در جریان اطفای حریق در جنگل دچار سوختگی شدم.

هزینه های درمانی را چه کسی پرداخت کرد؟ تحت پوشش بیمه بودید؟ بعد از مصدومیت تحت پوشش خدمات بنیاد شهید قرار گرفتید؟

نه، تحت پوشش بنیاد شهید نیستم. هزینه‌های درمانی را هم خودم پرداخت کردم.

هزینه‌های درمانی‌تان چقدر شد؟

دوره درمان من یک ماه طول کشید و حدود سه میلیون تومان هزینه کردم. البته هنوز جای سوختگی روی صورت و دستم باقی مانده است. روی دست چپم چون سوختگی بیشتر بود و دچار سوختگی درجه دو شده بوبد، هنوز آثار سوختگی باقی مانده است.

آخرین باری که شاهد قاچاق چوب بودید، کی بود؟

ما دائما قاچاق چوب داریم. مسئول منابع طبیعی ناهار خوران هستم و مدام قاچاق چوب داریم و قاچاقچیان را دستگیر می‌کنیم.

از سوی قاچاقچیان چوب بیشتر تهدید می‌شوید یا بوسیله زمین خواران؟

از طرف زمین خواران بیشتر تهدید می‌شویم.

معمولا متخلفان چگونه شما را تهدید می‌کنند. تهدیدها از طریق تلفن و وسایل ارتباط جمعی است یا اینکه در جریان گشت زنی جلوی شما را می‌گیرند و تهدید می‌کنند؟

خیلی تهدیدهای جانبی می‌کنند.

تهدیدهای جانبی یعنی چه؟

می‌گویند زن و بچه داری. این‌قدر خود را درگیر نکن. به‌طور غیر مستقیم تهدید می‌کنند. مستقیم جلوی من قرار نمی‌گیرند. اخلاقی دارم که قاچاقچیان معمولا جلوی من حرفی نمی‌زنند چون برخورد می‌کنم.

یعنی قاچاقچیان برای شما پیغام می‌دهند؟

نه، رو در رو صحبت می‌کنند و تهدید می‌کنند که به زن و بچه تان آسیب می‌رسانیم. زور قاقچاقچیان به خودمان که نمی‌رسد. زورشان به زن و بچه مان می‌رسد. قاچاقچیان بیشتر نامردی رفتار می‌کنند.

وقتی تهدید می‌کنند، چه رفتاری می‌کنید؟ به نهادهای قضایی گزارش می‌کنید؟

تهدید برای ما عادی شده است.

یعنی هیچ واکنشی ندارید؟

بیش از ۱۶ سال است که جنگلبان هستم. تهدید شدن برایمان عادی شده است. فحش نخوریم، اصلا نمی‌شود. اوایل شکایت می‌کردیم. سه یا ۶ ماه حبس می‌گرفتیم اما الان حوصله ندارم.

یعنی بابت این تهدیدها می‌توانستید اقدام کنید و متخلفان را به دادگاه ببرید؟ قوه قضائیه هم حمایت می‌کرد و ۶ ماه حبس می‌گرفتید؟

بله، از شکایت‌ها حمایت می‌شود. برای چند متخلف حبس گرفته‌ام. وقتی می‌بینم تهدیدها جدی می‌شود، اقدام می‌کنم اما این‌قدر تهدیدها زیاد است که اصلا حوصله نمی‌کنم. رویه قضائی خیلی طولانی دارد. باید بروید دادگاه و مراحل را طی کنید که من حوصله ندارم. اما برای آنهایی که اقدام کرده‌ام همه را حکم گرفته‌ام.

احتمال درگیری در زمان اجرای حکم قلع و قمع تصرفات بیشتر است یا ضبط محموله‌های قاچاق چوب؟

در زمان ضبط محموله‌های قاچاق چوب احتمال درگیری بیشتر است.

چرا؟

زیرا در لحظه، ممکن است فرد دچار عصبانیت آنی شود و درگیری رخ دهد. معمولا در این درگیری‌ها عصبانیت آنی مشکل آفرین می‌شود.

متخلفان عرصه منابع طبیعی بیشتر سلاح سرد دارند یا سلاح گرم؟

سلاح آنها سرد است. تبر و … معمولا در حوزه محیط زیست سلاح گرم دارند ما با سلاح گرم کمتر سر و کار داریم.

به شما آموزشهایی داده شده است که وقتی با افرادی که سلاح سرد دارند روبرو می‌شوید چگونه برخورد کنید؟ تجهیزات لازم برای مقابله با افرادی که مسلح به سلاح سرد هستند در اختیار دارید؟

به ما اسپری و شوکر داده‌اند. البته ۶ ماه است که شوکرها و اسپرهای قبلی را از ما گرفته‌اند اما تمدید نکرده‌اند.

چرا شوکر و اسپری را از شما گرفته‌اند؟

بیمه شوکر و اسپری تمام شده بود. اسپری تاریخ مصرف دارد. تاریخ مصرف اسپری‌های قبلی گذشته بود.

به شما تجهیزات جدید نداده‌اند؟

نه، ۶ ماه است که هنوز تجهیزات جدید نداده‌اند.

برای اطفای حریق تجهیزات لازم مثل جلیقه ضد آتش، کلاه و غیره دارید؟

کلاه و سایر تجهیزات را داریم اما تجهیزات ما را سنگین می‌کند. تحرک لازم را از ما می‌گیرد به همین خاطر هیچ‌گاه از این تجهیزات استفده نمی‌کنیم. وگرنه تجهیزات شامل لباس ضد حریق، دستکش، کلاه و ماسک و غیره به ما داده‌اند. ولی پرسنل به قدری برای رفتن به محل حریق عجله دارند که از این تجهیزات استفاده نمی‌کنند. من خودم هم ازاین تجهیزات استفاده نمی‌کنم. هیچ کس استفاده نمی‌کند.

استفاده نکردن از این تجهیزات خطرات عملیات اطفا را برای شما بیشتر نمی‌کند؟ اگر سال گذشته از تجهیزات استفاده می‌کردید دچار سوختگی درجه دو و سه می‌شدید؟

ما مثل موتورسوارها هستیم که می‌گویند «اگر اتفاقی بخواهد برایمان پیش بیاید، یک دفعه می‌افتد». در این ۱۷ سال دوره خدمت یک تا دو بار از متخلفین کتک خوردم و یکبار هم سوخته‌ام. سوختگی‌های دیگری هم داشته‌ام اما سطحی بوده است و فقط دستم دچار آسیب سطحی شد که سرپایی درمان کردم.

پس بامتخلفین هم درگیر شده و کتک خوردید. چقدر در این درگیری آسیب دیدید؟

یک بار ۱۰ نفر روی سرم ریختند و مرا زدند. ضاربان قاچاقچی چوب بودند. با چوب و چماق خیلی من را کتک زدند. از ناحیه کمر، صورت و دست آسیب دیدم اما محکوم به پرداخت دیه‌شان کردم و دو سال هم برایشان زندان گرفتم.

چقدر دیه دریافت کردید؟

نزدیک به پنج میلیون تومان دیه گرفتم. این اتفاق سال ۹۳ رخ داد.

در آموزش‌هایی که برای اطفای حریق می‌بینید؛ به شما نمی‌گویند که باید از لباس ضد حریق استفاده کنید؟ هیچ الزامی ندارید که حتما با لباس و تجهیزات در عملیات اطفا شرکت کنید؟

ما همیشه لباس فرم حفاظت را به تن داریم. به ما لباس ضد حریق هم داده‌اند که استفاده کنیم اما نمی‌کنیم.

هیچ کس بالای سر شما نیست که تاکید کند در جریان عملیات اطفای حریق از لباس ضد حریق استفاده کنید؟

من خودم مسئولی هستم که باید از همه ایراد بگیرم. اما این‌قدر کارها سریع است، آتش سوزی‌ها به سرعت رخ می‌دهد و لباس پوشیدن هم وقت گیر است که این کار را انجام نمی‌دهیم. واقعیت این است که خودمان کمی تنبلی می‌کنیم. یک مقدار خودمان تنبلی می‌کنیم و تقریبا همه‌ ما هم همین طور رفتار می‌کنیم.

بابت این تنبلی‌ها باید هزینه پرداخت کنید. فکر نمی‌کنید بهتر است که تنبلی نکنید؟

بله. بهتر است که تنبلی نکنیم.

حمایت‌های دولت از جنگلبانان، به چه صورت است؟

از سال ۹۳ که آقا دستور دادند، وضعیت خیلی خوب شده است. مقام معظم رهبری در سال ۹۳ دستور دادند که کوه‌خواری و زمین خوری را پیگیری کنید. قبلش به جز منابع طبیعی که پای کار بود دیگر ارگان‌ها پای کار نبودند. اما  حالا ارگان‌های دیگر هم پای کار آمدند. جهاد کشاورزی هم پای کار ‌ است و حتی از طرف قوه قضائیه هم بیشتر حمایت شدیم.

  شما پست جنگلبان دارید؟ سختی کار می‌گیرید و حقوقتان با دیگران متفاوت است؟

نه، هیچ سختی کاری نمی‌گیریم. من با فوق لیسانس و نزدیک به ۱۷ سال سابقه حقوقم به سه میلیون تومان نمی‌رسد. با وجود اینکه دو مسئولیت دارم، مسئول واحد هستم و فرماندهی یگان حفاظت شهرستان را دارم، حقوقم به سه میلیون تومان نمی‌رسد. حقوق جنگلبانان خیلی کم است تازه من حقوق بالا دارم. بقیه بچه‌ها بین یک میلیون ۴۰۰ هزار تا یک میلیون و ۵۰۰ هزار تومان حقوق می‌گیرند.

شما نیروی رسمی هستید؟

بله

وضعیت حقوقی نیروهای قراردادی چگونه است؟

حقوق آنها خیلی کم است. حدود یک میلیون و ۴۰۰ تا یک میلیون ۵۰۰ تومان است.

نیروهای قراردادی با حذف طرح جنگلداری وضعیتشان به چه صورت است. با آنها قرارداد بسته‌اند؟

بله. قرارداد بسته‌اند.

چه جور قراردادی بسته‌اند؟

مثل اینکه یک شرکتی برنده مناقصه شده است. نیروهای قراردادی با آن شرکت قرارداد بسته‌اند که حقوق این افراد را پرداخت کند.

پرداخت‌های آن شرکت به موقع هست؟

بله. به موقع حقوق نیروها پرداخت می‌شود و همه چیز آنها خوب است. البته این نیروها با وجود اینکه سختی کار دارند اما اضافه کار ندارند. البته ما به عنوان نیروی رسمی سختی کار نمی‌گیریم. در حالی که طبق قانون یگان حفاظت باید ۲۰ ساله بازنشست شویم اما چون استخدام کشوری هستیم، ۲۰ ساله بازنشستمان نمی‌کنند و می‌گویند باید ۳۰ ساله بازنشست شوید.

چرا شما را ۲۰ ساله بازنشست نمی‌کنند؟

نمی‌دانم.

شغل جنگلبانی چه جور شغلی است؟ توصیه می‌کنید که افراد دیگر وارد این شغل شوند؟

جنگلبانی عشق می‌خواهد. باید کسی وارد این شغل شود که برای پول کار نمی‌کند. اگر بخواهد برای پول کار کند، این شغل به هیچ نمی‌ارزد. باید جانت را کف دستت بگذاری و هیچ چیز برایت مهم نباشد. این شغل سرما و گرما دارد. کتک خوردن دارد. باید زمستان که سرد است، به جنگل سرکشی کنید. تابستان با گرمی و شرجی هوای شمال، در جنگل باید گشت بروید. حقوق کارمندان ادارات دیگر که پای کولر هستند، از ما بیشتر است. سختی کار ما زیاد است. هم به خودمان و هم خانواده فشار وارد می‌شود. اما چون عشق داریم و عرق داریم، همه را تحمل می‌کنیم. خیلی‌ها نمی‌توانند وارد این حرفه شوند و از کار ما فرار می‌کنند.

یک نیروی حافظ جنگل چه کارهایی انجام می‌دهد؟

نیروی حافظ جنگل با قاچاق چوب برخورد می‌کند. با کسانی که می‌خواهند زمین‌خواری کنند، برخورد می‌کند. کسانی که حاشیه جنگل هستند، می‌خواهند زمینشان را افزایش دهند که با آنها مقابله می‌کنیم. جلوی این کارها را می‌گیریم. آلودگی داخل رودخانه‌های جنگلی و برداشت‌های غیر مجاز رودخانه‌های حریم جنگل را هم کنترل می‌کنیم. هر کاری که با جنگل سر و کار داشته باشد را انجام می‌دهیم. چرای دام غیر مجاز را هم در جنگل کنترل می‌کنیم.

شیف‌های کاری چه گونه تعریف می‌شود؟

ما ساعت خاصی نداریم. در اصل ساعت اداری هستیم اما قاچاقچی ساعت اداری ندارد. اگر ما ساعت اداری کار کنیم، نمی‌شود. من به عنوان مسئول تا ساعت دو تا سه در اداره هستم. بعد هم در جنگل دور می‌زنیم.

موظف هستید که دور بزنید؟ اگر گشت زنی در جنگل نداشته باشید توبیخ می‌شوید؟

خوب اگر در منطقه قاچاق شود, سئوال می کنند که چرا قاچاق شد. نمی‌گویند که قاچاق صبح یا شب بود. مجبوریم که منطقه را هر شکلی که هست، حفظ کنیم.

بین همکارانتان کسی را دارید که در جریان دفاع از جنگل آسیب دیدگی جدی‌تر مثل قطعی نخاع یا صدمات جبران ناپذیر داشته باشد؟

یک همکار دارم که در روستای ییلاقی زیارت کتک خورده بود. آقای مقصودلو خیلی بدجور کتک خورد. چهار روز بیمارستان بود. کلیه‌اش پاره شد و خونریزی کلیه داشت.

لیلا مرگن

گرد و خاک قانون برای خاک

گزارشگران سبز از حاشیه‌های تصویب ممنوعیت انتقال و فروش خاک کشور گزارش می‌دهد

قانون بالاخره به داد خاک کشورمان رسید! بهارستانی‌ها دیروز حوالی صبح، سرانجام عزم جزمشان را در حفاظت از خاک کشور نشان دادند و با ممنوع کردن انتقال و فروش خاک به خارج از مرزهای کشورمان، ثابت کردند که از ذره ذره این سرزمین یک میلیون و ۶۴۸ هزار و ۱۹۵ کیلومتر مربعی، باید حفاظت کرد.

ممنوعیت انتقال و فروش خاک کشورمان دیروز درحالی در جلسه علنی مجلس شورای اسلامی به تصویب رسید که نمایندگان مجلس در جریان ادامه رسیدگی به گزارش کمیسیون کشاورزی، آب و منابع طبیعی درخصوص لایحه حفاظت از خاک، به ماده‌های ۲۱ و ۲۲ این لایحه رسیدند.

ماده ۲۱ از ممنوعیت انتقال و فروش خاک به خارج از کشور حکایت دارد، مرتکب به یک یا دو مورد از مجازات تعزیری درجه (۵) محکوم شود.

ماده ۲۲ هم از این حکایت دارد که قوه قضاییه به‌منظور رسیدگی به جرائم موضوع این قانون نسبت به ایجاد شعب تخصصی اقدام و به جرائم مربوط خارج از نوبت رسیدگی کند. در نهایت با رای موافق ۱۷۱ نماینده در مقابل ۱۲ رای مخالف و ۶ رای ممتنع، ممنوعیت انتقال و فروش خاک کشورمان به تصویب نمایندگان مجلس رسید.

ببا این اتفاق به نظر می‌رسد، زنگ خطر برای قاچاقچیان خاک کشورمان به صدا در آمده باشد، زنگ خطری که می‌تواند آنها را برای ادامه فعالیت‌های سودجویانه خود به زحمت و دردسر بیشتری بیندازد، دردسری که تا پیش از این شامل حال‌شان نمی‌شد.

مافیای خاک براحتی، دور از چشم قانون و از طریق مجراهای مختلف موجود، اراضی کشورمان را با بیل‌های مکانیکی شخم می‌زدند، خاک را بار کامیونها و تریلرهای بزرگ و کوچک شان می‌کردند و راهی یکی از اسلکه‌ها و بنادر جنوبی کشورمان می‌شدند تا محموله ارزشمندشان را با کشتی‌های غول پیکری که از ساعت‌ها قبل در آب‌های ایران لنگر انداخته بودند، به مقصدی برسانند که در اغلب موارد یکی از کشورهای حاشیه خلیج فارس بود. به جایی مثل امارات متحده عربی که سال‌هاست چشم طمع به خاک حاصلخیز همسایه بزرگش دارد و از آشفته بازار قاچاق در حوزه محیط‌زیست و منابع طبیعی کشورمان، استفاده زیادی برده است.

آه و افسوس این اتفاق اما زمانی از نهاد خیلی‌ها که نگران محیط‌زیست و منابع طبیعی کشورمان بودند بلند شد که پای یک فیلم ۴ دقیقه‌ای در فضای مجازی نشستند، فیلمی که شاهدی بود بر حقیقت ماجرای قاچاق خاک از طریق تسمه نقاله‌هایی در یکی از بنادر جنوبی کشور به داخل یک کشتی بنگلادشی که می‌گفتند مقصدش امارات است، مخصوصا وقتی یکی از مسئولین کشتی، از کیفیت خاک ایران تعریف کرد و به زبان انگلیسی گفت کیفیت این خاک بسیار خوب و عالی است و هیچ جا خاک به این خوبی پیدا نمی‌شود!

نظیر این فیلم کوتاه و تلخ، در دنیای اینترنت کم نیست، تا جایی که چندی پیش نظر افضلی یکی از اعضای کمیسیون کشاورزی مجلس شورای اسلامی هم نسبت به یکی از ده‌ها نمونه فیلم با موضوع قاچاق خاک واکنش نشان داد و گفت: «فیلمی را مشاهده کردم که متاسفانه افرادی، خاک‌های حاصلخیز کشاورزی را بسته‌بندی کرده و به صورت غیرقانونی از کشور خارج می‌کردند. البته بنده خودم از نزدیک این تخلف را مشاهده نکردم، اما باید گفت اگر واقعا این تخلف وجود داشته باشد، جرمی است که در حق ملت صورت می‌گیرد.»

مسئولانی که قاچاق خاک را تایید کردند

ارزش خاک و ضرورت تصویب این قانون وقتی معلوم می‌شود که بدانیم برای تولید هر یک سانتی‌متر مربع از آن، به بیش از ۵۰۰ میلیون سال زمان نیاز است و مافیای خاک، این زمان را دور می‌زنند و با قاچاق خاک، بازاری پرسود را پیرامون آن بوجود می‌آورد؛ حاشیه‌های این اتفاق در سال‌های گذشته آنقدر جدی شد که صدای مسئولان مختلف را هم درآورد و خیلی‌ها چاره‌ای جز تاییدش نداشتند. معصومه ابتکار، رئیس سابق سازمان محیط‌زیست یکی از مسئولانی بود که در تائید این اتفاق و قاچاق خاک از مناطقی مانند جزیره هرمز به رسانه‌ها گفت: گزارش‌های لازم دراین‌باره به سازمان جنگل‌ها ارائه شده، زیرا این سازمان مسئول اصلی برخورد با این مساله است. ابتکار البته برای برخورد نکردن وزارتخانه متبوعش با قاچاقچیان خاک، بهانه آورد که اگر قاچاق خاک در مناطق حفاظت شده اتفاق بیفتد، سازمان حفاظت محیط‌زیست با آن برخورد می‌کند.

در مجلس شورای اسلامی اما اعضای کمیسیون کشاورزی، آب و منابع طبیعی هم بارها موضوع قاچاق خاک را تائید کرده‌اند. علی اکبری، یکی از اعضای این کمیسیون قبلا به ما گفته است: گزارش‌های مردمی زیادی به کمیسیون ارائه شده که از قاچاق خاک حکایت دارد، گزارش‌هایی که با اسنادی مانند فیلم و عکس هم همراهند.

او در ادامه نسبت به قاچاق خاک از استان فارس و جزیره هرمز هشدار داده و گفته: به‌خاطر نزدیکی به کشورهای حاشیه خلیج فارس، قاچاق خاک بیشتر در استان‌های جنوبی کشور انجام می‌شود و قاچاقچیان به بهانه انتقال خاک به معادن سیمان، کامیون خاک کشور را قاچاق می‌کنند.

این عضو کمیسیون کشاورزی مجلس، با یادآوری این مطلب که خاک جزیره هرمز سرمایه ملی است و باید از آن حفاظت کرد، گفته: جزیره هرمز دارای خاک‌های رنگینی است که در کنار یکدیکر طیف بسیاری از رنگ‌ها را تشکیل می‌دهند و سودجویان به دلیل مرغوبیت و منحصر به فرد بودن خاک هرمز را به کشورهای همسایه قاچاق می‌کنند.

 

قاچاق خاک جبران‌ناپذیر است

تصویب این قانون اما راه چاره‌ای است برای جلوگیری از استمرار پدیده خاک فروشی؛ تهدیدی که مدت‌هاست بر سر طبیعت و محیط زیست این مرز و بوم سایه کرده است. اتفاق مثبتی که مجید عباسپور، عضو شورای عالی محیط زیست درباره اش به ما گفت:خروج و قاچاق خاک از کشور ما اتفاق بسیار غلطی بود که تا پیش از این انجام می‌شد و امیدواریم که حالا با بوجود آمدن این مسیر قانونی برای ممنوعیت نقل و انتقال خاک، جلوی این پدیده که به محیط زیست کشورمان آسیب می‌زند گرفته شود.

رئیس سابق دانشکده محیط‌زیست و انرژی علوم و تحقیقات با تاکید بر توجه به ارزش خاک گفت: نباید فراموش کنیم که برای تشکیل خاکی که مناسب کشت و زراعت است، زمان بسیار طولانی ای نیاز است تا بر اثر جریان‌های آبرفتی و سایر عوامل طبیعی خاک به این قابلیت برسد و قاچاق خاک پدیده‌ای جبران‌ناپذیر است.

این کارشناس محیط‌زیست، در ادامه با اشاره به موافقت نمایندگان مجلس با ماده ۲۵ این لایحه نیز گفت: طبق این ماده، درآمدهای حاصل از وصول جریمه‌ها و خسارات به تفکیک بخش‌های آلودگی و تخریب خاک، طی ردیف درآمدی جداگانه که در قانون بودجه هرسال مشخص می‌گردد به حساب خزانه‌داری کل کشور واریز می‌شود، اما بهتر بود درآمد حاصل از وصول این جریمه‌ها و خسارات مستقیما به سازمان‌های ذیربط در این موضوع واریز می‌شد تا سریعتر به جبران خسارات وارده در محیط زیست و منابع طبیعی کشور، اختصاص یابد.

 

همه عوامل تهدیدکننده خاک

خروج خاک به‌عنوان یکی از سرمایه‌های ملی کشورمان اما در حالی صورت می‌گیرد که سال‌هاست کشور با فرسایش خاک مواجه است؛ واقعیت تلخی که در کنار قاچاق، خاک کشورمان را تهدید می‌کند و مدیرکل دفتر امور بیابان سازمان جنگل‌ها درباره‌اش به گزارشگران سبز هشدار می‌دهد: تا مدتی پیش ۲۱ میلیون هکتار از اراضی کشور تحت‌تاثیر فرسایش بادی قرار داشت، اما این عدد در حال حاضر به ۲۷ میلیون هکتار رسیده است. نگران‌کننده‌تر این که تا پیش از این وسعت کانون‌های بحرانی بیابان‌زای کشور هفت میلیون هکتار برآورد می‌شد، اما آخرین بررسی‌ها نشان می‌دهد وسعت این کانون‌های بحرانی مرز ده میلیون هکتار را پشت سرگذاشته است.

نتیجه این اتفاق به گفته فرهاد سرداری، خشکسالی و تامین نشدن حقآبه‌های زیست‌محیطی کشور است که سرعت بیابان‌زایی را در کشور تشدید کرده است؛ تهدیدی که می‌تواند موارد دیگری را به لایحه حمایت از خاک بیفزاید و نمایندگان مجلس را متوجه خطرات دیگری کند که خاک کشورمان را تهدید می‌کنند.

 

مینا مولایی

مرهمی برای حامیان طبیعت

گزارشگران سبز از بهبود شرایط محیط‌بانان و جنگل‌بانان گزارش می‌دهد

 پرونده اولین ماه تابستان ۹۷ برای محیط‌بانان کشورمان و دوستداران محیط‌زیست با خبرهای خوش بسته می‌شود؛ خبری که به سامان یافتن وضعیت محیط‌بانان می‌رسد و از عنایت ویژه مقام معظم رهبری به آنها حکایت دارد؛ از ابلاغ دستورالعمل جدید ستاد کل نیروهای مسلح و تعیین ردیف بودجه‌ای مستقل برای حق و حقوق محیط‌بانان.

این خبر خوش را فرمانده یگان حفاظت محیط‌زیست به ما می‌دهد. جمشید محبت‌خانی با تاکید بر عنایت و توجه ویژه مقام معظم رهبری به نیروهای مسلح بویژه محیط‌بانان می‌گوید: ستاد کل نیروهای مسلح دستورالعمل جدیدی را برای یگان حفاظت ۱۱ یگان در کل کشور تنظیم کرد، که یگان محیط‌زیست هم یکی از آنها بود و این دستورالعمل به نظر مقام معظم رهبری و فرمانده کل قوا رسید و مورد موافقت ایشان قرار گرفت و بعد از طی روال قانونی، با امضای معاون رئیس جمهور آقای کلانتری به بنده ابلاغ شد.

فرمانده یگان حفاظت محیط‌زیست، در ادامه با تشریح قواعد این دستورالعمل جدید می‌گوید: در این دستورالعمل یگان‌های حفاظت دستگاه‌های دولتی و بالتبع یگان حفاظت سازمان محیط‌زیست، از این به بعد دارای یک ردیف بودجه مستقل می‌شوند.

ردیف بودجه‌ای محبت‌خانی از آن صحبت می‌کند، می‌تواند گره‌گشای بسیاری مشکلات محیط‌بانان کشور باشد، چراکه دست سازمان را برای بهبود شرایط محیط‌بانان و اجرای طرح‌های مختلف بازتر کرده است.

نکته قوت دیگر این دستورالعمل به رسیدگی به پرونده‌های محیط‌بانان در دادسراهای نظامی می‌رسد. موضوعی که محبت‌خانی درباره‌اش می‌گوید: تا قبل از این دستورالعمل، بحث تیراندازی محیط‌بانان و مباحث استفاده از اسلحه و جرایم نظامی آنها، در دادسراهای عمومی رسیدگی می‌شد، که از این به بعد این قاعده تغییر کرده و رسیدگی به تمامی این موارد به دادسراهای نظامی سپرده می‌شود و این اتفاق به دلیل آشنایی و تجربه‌ای که در دادسراهای نظامی نسبت به جرایم نظامی وجود دارد، در نهایت به نفع محیط‌بانان است و قطعا روال رسیدگی به پرونده‌ها را با سرعت بیشتری همراه می‌کند.

روال رسیدگی به پرونده محیط‌بانان تسریع و تسهیل می‌شود

برگ برنده این دستورالعمل اما به مشکلی می‌رسد که دغدغه محیط‌بانان زیادی بوده است، به آماری که از شهادت ۱۲۰ محیط‌بان در کل کشور خبر می‌دهد، محیط‌بانانی که بجز ۱۷ نفرشان، بقیه تا به امروز پرونده‌ای در بنیاد شهید نداشتند و حالا همانند سایر نیروهای مسلح شامل دریافت تسهیلات و امتیازات بنیاد شهید می‌شوند.

فرمانده یگان حفاظت محیط‌زیست توضیح می‌دهد: تا پیش از این، بروکراسی جانباز و شهید محسوب شدن محیط‌بانان بسیار پیچیده، زمانبر و خسته‌کننده بود، به نحوی که خیلی از آنها از ادامه پیگیری پرونده‌هایشان مایوس می‌شدند، اما با شرایط جدید، آنها هم مانند سایر نیروهای مسلح محسوب شده و روال رسیدگی به مسائل جانبازی و شهادت شان هم تسریع می‌شود و هم تسهیل.

به این ترتیب، هر اتفاقی که باعث شهادت یا جانبازی محیط‌بانان شود، حتی سقوط از صخره در حین ماموریت می‌تواند به تشکیل پرونده در بنیاد شهید و برخورداری خانواده‌هایشان از خدمات و تسهیلات این بنیاد بینجامد.

گلایه‌های جانباز ۲۰ درصد آبادانی

این خبر برای افرادی مانند هادی جلالی محیط‌بان مصدوم آبادانی خبر خوشی است؛ خبری که می‌تواند به بهبود وضعیت جانبازی او منجر شود. ما این خبر را با این محیط‌بان جانباز در میان می‌گذاریم، با مردی که حالا درست چهار سال از زندگی‌اش با ۸۵ ساچمه فلزی می‌گذرد، یک زندگی سخت با شرایطی دشوار که تا به امروز فقط ۲۰ درصد جانبازی نصیب او کرده است.

جلالی اما به ما می‌گوید: این خبر خیلی خوب است، اما مهم اینجاست که در عمل چه اتفاقی بیفتد، چون از تیر ۹۳ که این اتفاق برای من افتاد، هر چند وقت یک بار، یک تبصره و یک قانون و یک بند جدید آمد که می‌گفتند شرایط جانبازی ما را بهبود می‌بخشد، اما در عمل شرایط تغییری نکرد.

بیشتر که پای صحبت‌های جلالی می‌نشینیم، او از شرایط سخت زندگی‌اش می‌گوید، از این‌که ۹۶ ساچمه از سوی شکارچیانی که وارد پناهگاه حیات‌وحش تالاب شادگان شده بودند به سوی او شلیک شد و حالا با تلاش پزشکان ۱۱ ساچمه از بدنش خارج شده و او هنوز مردی فولادی است که با ۸۵ ساچمه فلزی روزگار می‌گذراند. او البته می‌گوید که شرایطش باز از دو همکار دیگرش بهتر است، که آنها دو محیط‌بانی هستند که حین ماموریت صدمه دیده‌اند و اصلا برایشان پرونده‌ای در بنیاد شهید تشکیل نشده است.

مرد فولادی گزارش ما اما امیدوار است، دستورالعمل جدیدی که از عنایت ویژه مقام معظم رهبری به او و همکارانش حکایت دارد، دست آنها را بگیرد و شرایط شان را سامان بخشد.

پرداخت دیه تمامی محیط‌بانان

پرونده خبرهای خوش فرمانده یگان سازمان محیط‌زیست، اما به همینجا ختم نمی‌شود و از اختصاص مبلغی معادل یک میلیارد و ۸۰۰ میلیون تومان بابت تامین ملبغ دیه محیط‌بانان از سوی دولت خبر می‌دهد و می‌گوید:تمامی مبالغ دیه محیط‌بانانی که از سال ۹۴ بابت استفاده قانونی از اسلحه سازمانی درگیر هستند، پرداخت خواهد شد.

محبت‌خانی با یادآوری این نکته که از نیمه دوم سال ۹۴ تا به امروز هیچ مبلغی جهت پرداخت دیه محیط‌بانان به سازمان محیط‌زیست اختصاص داده نشده بود می‌گوید: با تامین این مبلغ محکومیت تمامی محیط‌بانان درگیر مساله دیه پاک می‌شود.

او البته باتاکید بر استفاده قانونی از اسلحه سازمانی می‌گوید: ما نزدیک به هزار محیط‌بان داشتیم که از بدو استخدام برای به‌کارگیری اسلحه آموزش ندیده، اما کارشان را شروع کرده بودند. اما این آموزش‌ها مدتی است که به طور جدی دنبال می‌شود تا محیط‌بان‌ها بدانند که کی، کجا و چه وقت به عنوان آخرین راهکار دست به اسلحه ببرند. اگر این شرایط رعایت شود و محیط‌بان در محاکم قضایی به پرداخت دیه محکوم شود، سازمان محیط‌زیست موظف به پرداخت دیه است.

در همین رابطه قاسم سبزعلی، فرمانده یگان حفاظت سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور نیز در گفت‌وگو با ما از بهبود شرایط جنگل‌بانان کشور تحت تاثیر دستور رهبری خبر می‌دهد. آن‌طور که او توضیح می‌دهد یگان حفاظت سازمان جنگل‌ها تاکنون۱۴ شهید و بیش از ‌۵۰۰ مجروح داشته و او امیدوار است که با توجه به شرایط ایجاد شده جنگل‌بانان مجروح نیز به عنوان جانباز شناخته شوند، زیرا هنگام ماموریت برای حفظ و نجات جنگل آسیب دیده‌اند.

او درباره آخرین خبرها از شرایط رضا بهرامی، قرقبان جنگل حسینای مینودشت نیز که چند روز پیش در جریان اطفای حریق جنگل دچار حادثه شد و به کما رفت، می‌گوید ایشان هنوز در کما هستند و سطح و هوشیارشان حدود ۸ برآورد می‌شود.

 

تصویب کلیات لایحه حمایت از محیط‌بانان و جنگل‌بانان

بهره‌مندی خانواده شهدای محیط‌بان از مزایای بنیاد شهید، موضوعی است که مورد توجه یکی از اعضای هیات رئیسه فراکسیون ایثارگران مجلس هم قرار می‌گیرد و جواد حسینی‌کیا با اشاره به این موضوع می‌گوید: رسالت بنیاد شهید، تنها رسیدگی به افرادی که در جنگ یا بمباران دشمن به شهادت رسیده‌اند نیست و همه کسانی که در عرصه‌های مختلف و در راه دفاع از انقلاب و کشور جانفشانی کند، شهید اطلاق می‌شوند.

این نماینده مجلس با اشاره به مشکلات خانواده‌های شهدای محیط‌بان می‌گوید: بنیاد شهید انقلاب اسلامی باید این افراد را تحت حمایت خودشان قرار دهند و همانند دیگر شهیدان جمهوری اسلامی با آنها و خانواده‌های محترمشان رفتار شود.

این در حالی است که از تصویب کلیات لایحه حمایت از محیط‌بانان و جنگل‌بانان کشورمان در مجلس زمان زیادی نمی‌گذرد. اردیبهشت امسال به نیمه رسیده بود که رسانه‌ها از تصویب کلیات این لایحه خبر دادند و از قول حسن نوروزی سخنگوی کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس شورای اسلامی نوشتند: قرار شد محیط‌بانان و جنگل‌بانان حکم ضابطان خاص همچون ماموران نیروی انتظامی را پیدا کنند که اگر کشته شدند، شهید محسوب شوند یا اگر مطابق با قانون تیراندازی کردند، مجرم شناخته نشوند و موظف به پرداخت دیه نبوده یا محکوم به زندان یا قصاص نشوند.

برای حدود ۳۰۰۰ محیط‌بان کشورمان اما، قانونی شدن این لایحه در مجلس، اتفاقی است که می‌تواند نوید‌بخش روزهای بهتری باشد، روزهایی که دست و دلشان برای انجام وظیفه قانونی‌شان یعنی از حفاظت از محیط‌زیست کشور نلرزد.

مینا مولایی

‌سفیر احتمالی فنلاند

معاون محیط زیست دریایی سازمان حفاظت محیط زیست درباره شایعه کناره گیری از این سازمان و سفیر شدنش گفت: هنوز هیچ چیز قطعی نیست و اگر بخواهم به عنوان سفیر ادامه فعالیت بدهم به طور قطع تا شهریور ماه در سازمان حفاظت محیط زیست خدمت خواهم کرد.

پروین فرشچی درباره اینکه احتمال سفیر شدنش چقدر جدی است به گزارشگران سبز  گفت: احتمال این که به عنوان سفیر فعالیتم را‌ ادامه بدهم زیاد است، اما تاکید می‌کنم هنوز این مساله قطعی نشده است.

معاون محیط زیست دریایی سازمان حفاظت محیط زیست درباره اینکه نامش به عنوان سفیر ‌ کدام کشور مطرح است‌ نیز بیان‌کرد: به احتمال زیاد سفیر کشور فنلاند می‌شوم.

او درباره شایعه دوتابعیتی بودنش نیز که این روزها دوباره مطرح  شده،‌ تصریح کرد: آنهایی که چنین شایعاتی می‌سازند نمی‌دانند شخص دو تابعیتی را هیچ وقت به عنوان گزینه سفیر شدن انتخاب نمی‌کنند.

مدیریت آتشین جنگل

رشد۲۰۰درصدی آتش سوزی‌ها در دو ماه ابتدایی امسال در مقایسه با مدت مشابه سال گذشته گواهی است بر سوء مدیریت در سازمان جنگل‌ها و سازمان‌ حفاظت محیط زیست‌

آتش زبانه می‌کشد و منابع طبیعی کشور را می‌بلعد؛ ‌پارک ملی گلستان، ‌جنگل‌های ‌کومله ‌لنگرود‌، جنگل‌های ‌عالم‌دره چرام و ‌‌‌نخلستان‌های سراوان‌ فقط بخشی از منابع طبیعی کشور است که در چند ساعت گذشته طعمه حریق شده است‌.

رشد۲۰۰درصدی آتش سوزی‌ها در دو ماه ابتدایی سال در مقایسه با مدت مشابه سال گذشته گواهی است بر سوء مدیریت در سازمان جنگل‌ها و سازمان  حفاظت محیط زیست‌، ‌چون اگر غیر از این بود دست‌کم در سال‌های اخیر نیروهای‌یگان‌حفاظت‌سازمان‌جنگل‌ها و محیط زیست دراین خصوص آموزش بیشتری می‌دیدند، تجهیزات‌شان به روز می‌شد یا تعامل سازنده‌ای بین آنها با  دیگر نهادهایی که در این زمینه می‌توانند کمک حال سازمان جنگل‌ها باشند اتفاق می‌افتاد.

بنابراین باید گفت جنگل‌ می‌سوزد، ‌چون دلسوز ندارد و رتق‌و‌فتق امورش به دست ‌مدیرانی افتاده که به قول معروف حال ندارند از پشت میزهایشان‌ تکان بخورند و  از همان پشت میز‌ برای مدیریت جنگل نسخه می‌پیچند. ‌

سازمان جنگل‌ها به اندازه کافی جنگلبان ندارد، نمی‌توان این مهم را انکارکرد، اما برای رفع این کاستی و نجات جنگل‌های کشور از آتش سوزی می‌توان راهکارهای دیگری را اجرایی کرد. برای نمونه از نیروهای محلی کمک گرفت، افرادی که بخاطر آشنایی مناسب با مناطق جنگلی می توانند بموقع از آتش سوزی مطلع شوند و برای مهار آن اقدام کنند. این درحالی است که سازمان‌جنگل‌ها تاکنون نتوانسته ارتباط موثری با سازمان های مردم نهاد برقرار کند و از پتانسیل آنها استفاده کند.

مساله دیگری که به گسترش آتش سوزی در جنگل های کشور دامن می زند بی‌توجهی نهادهایی است که می توانند دراین بین تاثیر گذار باشند، اما هنگام آتش سوزی دست روی دست می‌گذارند. بسیاری از نهادها از منابع طبیعی کشور سهم خواهی می‌کنند تا بتوانند بخشی از ساحل یا جنگل های کشور را در اختیار داشته باشند، اما در مواقعی که به کمک آنها نیاز است با منابع طبیعی کشور بیگانه می شوند.برای نمونه بسیاری از بومیانی که در مناطق جنگلی شمال کشور یا زاگرس زندگی می کنند به سوخت مناسب دسترسی ندارند به همین دلیل از درختان به عنوان سوخت استفاده می کنند و به این شکل احتمال آتش سوزی را نیز افزایش می دهند. این درحالی است که اگر وزارت نفت به وظیفه خود در این خصوص عمل کند دست‌کم منابع طبیعی کشور قربانی نبود دسترسی به سوخت مناسب نمی‌شود.

فصل حریق  جنگل‌های کشور توفانی‌تر از سال‌های گذشته شروع شده است، اما در عملکرد مدیران سازمان جنگل‌ها تغییری دیده نمی‌شود‌ و آنها همچنان نتوانسته اند برنامه ای مشخص برای مهار آتش سوزی جنگل‌ها داشته باشند یا دست‌کم از امکانات دیگر نهادها بهره ببرند. به همین دلیل باید گفت این دست از مدیران هنوز  بدون درکی درست از شرایط منابع طبیعی کشور برای مهار آتش سوزی‌ها نسخه می‌پیچند، نسخه‌هایی که بر ‌آتش جنگل می‌دمند.

 

مهدی‌آیینی

روزنامه نگار

زاگرس، بلوط بلوط می‌میرد

   طغیان آفات و افزایش بیماری‌ حیات زاگرس را بیش از گذشته تهدید می‌کند

نام جنگل‌های بلوط با تولید زغال و بیماری گره خورده است. درختان بلوط زاگرس اگر خوش شانس باشند، بعد از خشک شدن تبدیل به زغال می‌شوند. در غیر این صورت، در حالی که هنوز سبزی برگ هایشان قابل مشاهده است، توسط افراد سودجو قطع شده و در کوره‌های زغال تبدیل به ماده‌ای سیاه برای قلیان و منقل کباب مردم می‌شوند.
این روزها گویی طبیعت هم به یاری طرفداران تولید زغال آمده، زیرا طغیان آفات و امراض، بشدت و با سرعت بیشتر زمینه خشک شدن درختان جنگل‌های بلوط غرب را فراهم کرده است. اگر تا دیروز نام این جنگل‌ها به‌دلیل بیماری خشکیدگی درختان بلوط و سوسک چوب‌خوار سر زبان‌ها می‌افتاد، هشت سالی است در فصل بهار همزمان با شروع زندگی در طبیعت، طغیان آفت جوانه خوار بلوط خبرساز می‌شود.
  گزارشگران سبز: بهار سالهای اخیر با صدای فریاد کمک خواهی مسئولان استانهای زاگرس نشین همراه بوده است. آفت جوانه خوار بلوط ابتدای فصل رویش به درختان حمله کرده و زمینه خشک شدن آنها را فراهم میکند. اگرچه مسئولان سازمان جنگلها میگویند محلول پاشیهای آنها امسال منجر به کنترل جمعیت آفت شده است، اما تداوم حمله آفات و امراض به جنگلهای زاگرس، بزودی این اکوسیستم را نابود میکند و بیابان جای جنگلهای بلوط غرب را خواهد گرفت.

جنگل بلوط غرب که به جنگلهای زاگرس معروف است، شش میلیون هکتار وسعت دارد. بیش از یکمیلیون و ۴۰۰ هزار هکتار از جنگلهای زاگرس به دلیل عواملی همچون آفات و بیماری زوال بلوط، خشکسالی، گرد و غبار، آتشسوزی و چرای بیرویه دام دچار خشکیدگی شده است. شاید آفت جوانه خوار بلوط، جدیدترین نام افزوده شده به لیست مشکلات زاگرس باشد، اما قطعا آخرین آفت طغیان کرده در این جنگلها نیست. آفت پروانه جوانه خوار در استانهای کهگیلویه و بویراحمد، فارس، چهارمحال و بختیاری، لرستان، آذربایجانغربی، ایلام و دیگر استانهای حوزه زاگرس فعال است. شیوع این آفت از هشت سال پیش در جنگلهای بلوط زاگرس آغاز شده و بیشترین استانی که تحت تأثیر آن قرار گرفته کهگیلویه و بویراحمد است.

فریبرز غیبی، رئیس مرکز جنگل‌های خارج از شمال سازمان جنگل‌ها، مراتع وآبخیزداری کشور در گفت‌وگو با جام‌جم، هجوم آفات ، امراض و حشرات به جنگل‌ها را از تبعات تغییر اقلیم می‌داند. به گفته او، این مساله نه فقط در ایران بلکه در تمام دنیا موضوعی حاد است و تمام کشورهای دنیا راهکارها و برنامه‌هایی برای مقابله با شرایط حمله آفات دارند. غیبی ادامه می‌دهد: در جنگل‌های غرب از سال ۸۷ بحث طغیان چوب‌خوار بلوط پیش آمد. آفت جوانه خوار بلوط و برگ‌خوار بلوط در سنوات قبل هم در آذربایجان غربی گزارش شده بود و بتدریج در سایر مناطق هم مشاهده شد.

آن طور که او می‌گوید امسال، با توجه به تغییر اقلیم، شرایط حادتر شده و آفت جوانه خوار بلوط در سه استان لرستان، چهار محال و آذربایجان غربی گزارش شده است.

به اعتقاد رئیس مرکز جنگل‌های خارج از شمال، چون این آفت ابتدای فصل رویشی طغیان و قبل از ظهور برگ‌های جدید درختان فعالیت خود را آغاز می‌کند، برای تداوم حیات درختان کمی مشکل‌ساز می‌شود. این در حالی است که اگر آفت در تابستان طغیان می‌کرد، به‌دلیل قوی بودن درخت، مشکلی برایش ایجاد نمی‌شد.

کنترل جمعیت آفت

فعالیت آفت جوانه خوار بلوط از اواخر اسفند تا اواخر خرداد ادامه دارداین آفت اواخر فروردین با بیرون آمدن از تخم، برگ‌های درختان را می‌خورد و موجب از بین رفتن جوانه‌ها و بی‌برگی درختان می‌شود.
از آنجا که برگ‌ها کارخانه ساخت غذا برای درختان هستند، با حذف برگ، مواد غذایی در اختیار درخت قرار نمی‌گیرد و تداوم این فرآیند، منجر به مرگ درخت می‌شود.

ابتدای بهار درختانی که بتازگی از خواب زمستانی بیدار شده‌اند، اندوخته غذایی کافی برای مقابله با شوک ناشی از حذف برگ‌های جدید ندارندبه همین دلیل طغیان آفت ابتدای فصل رویش بیش از تابستان خسارت به بار می‌آورد.آن‌طور که رئیس مرکز جنگل‌های خارج از شمال سازمان جنگل‌ها توضیح می‌دهد، سازمان جنگل‌ها برای مقابله با خسارت این آفت از محلول بیولوژیک B.T استفاده می‌کند و به گفته او این محلول جمعیت حشره را کنترل کرده است.

حمله به ۲۴۱هزار هکتار جنگل

بهمن افراسیابی، مدیر کل دفتر حفاظت و حمایت منابع طبیعی سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور نیز در گفت‌وگو با جام‌جم درباره اقدامات این سازمان برای مقابله با آفت جوانه خوار بلوط عنوان می‌کند: هجوم این آفت به ۲۴۱هزار هکتار از جنگل‌های زاگرس بوده استبه همین دلیل تمام مناطق آلوده را شناسایی و مناطق بحرانی را مشخص کردیم.

او ادامه می‌دهد: غیر از این که اعتبارات استانی در برخی استان‌ها برای مقابله با آفت هزینه شده است، یک میلیارد و۳۵۰ میلیون تومان اعتبارات ملی نیز به مقابله با هجوم این حشره به جنگل‌های زاگرس اختصاص یافت.

به گفته افراسیابی در فروردین، در برخی استان‌ها به‌صورت هوایی و در نقاط دیگر به‌صورت زمینی با محلول B.T که ماده‌ای بیولوژیک است، عملیات محلول پاشی انجام شد تا جمعیت آفت کنترل شودهمچنین با کارگذاری تله‌های فرمونی به‌منظور به دام انداختن حشرات نر، تلاش شده جمعیت آفت کاهش پیدا کند.

او ادامه می‌دهد: با توجه به اقدامات انجام شده، اکنون در بسیاری از نقاط، جوانه‌هایی که توسط لارو این آفت تغذیه شده بود مجدد سبز شده استدر بعضی مناطق هم که آفت در مرحله لاروی است، همچنان در حال اقدامات مناسب و مبارزه با آفت هستیم.

کنترل آفت، برنامه می‌خواهد

گویا محلول B.T یگانه نسخه سازمان جنگل‌ها برای مقابله با انواع آفات حمله کننده به جنگل استاین محلول اگر هم تاثیر مثبتی بر کنترل جمعیت حشرات داشته باشد، به دلیل این که محلولی گران قیمت است، سازمان جنگل‌ها قادر نیست برای محلول پاشی تمام سطوح آلوده اقدام به خرید محلول کند، در نتیجه اثر این محلول پاشی‌ها در جنگل مشهود نیست؛ چرا که از B.T برای کنترل آفت شب پره شمشاد هم استفاده شد، اما ۸۰ درصد ذخیره گاه‌های شمشاد در کمتر از دو سال از دست رفته است.

تعدادی از کارشناسان معتقدند محلول‌پاشی در جنگل به‌دلیل گسترده بودن فضای کار، اقدام مناسبی نیست و برای کنترل آفات باید در شیوه‌های مدیریتی خود بازنگری کرد تا مشخص شود چه عواملی منجر به تخریب اکوسیستم شده و مهاجرت شکارگران طبیعی را رقم زده است.

به این ترتیب باید آن عوامل را حذف کرد تا بار دیگر اکوسیستم توان خود را بازیابی کند و با سیستم خود تنظیمی، خسارات ناشی از طغیان آفات کاهش یابد.

فریبرز غیبی، رئیس مرکز جنگل‌های خارج از شمال درباره دیگر راهکارهایی که می‌تواند خسارات ناشی از آفات را کاهش دهد، می‌گوید: باید برای مقابله با خسارات آفات برنامه‌ای کلی در معاونت حفاظت تدوین کنیم تا جنگل‌ها و مراتع کشور را دائم رصد کنیم و به محض طغیان آفت، وارد عمل شویم.

غیبی به همکاری‌های بین‌المللی ایران در زمینه مقابله با آفات در عرصه‌های طبیعی اشاره می‌کند و می‌افزاید: جوامع بین‌المللی نیز اعلام می‌کردند آفت جوانه خوار بلوط بجز ایران، در سایر کشورهای جهان هم گزارش شده استبه همین دلیل با همکاری این مجموعه‌ها به دنبال راهکارهای جدیدی هستیم.

آن طور که او می‌گوید نهادهای بین‌المللی می‌خواهند فکری برای کل منطقه بکنند.

برخی کارشناسان سرعت گرفتن تخریب جنگل‌های زاگرس را به نبود نیرو و اعتبار کافی در سازمان جنگل‌ها نسبت می‌دهند، اما نباید فراموش کرد در اندک نیروهای باقیمانده این سازمان نیز دیگر مانند گذشته تمایلی به حفظ منابع طبیعی دیده نمی‌شود و بخش زیادی از آنها پشت میزنشینی را به بررسی میدانی شرایط جنگل‌های کشور ترجیح می‌دهندنباید فراموش کرد سازمان جنگل‌ها با کمک جوامع محلی و استفاده از سازمان‌های مردم نهاد می‌تواند بخش زیادی از مشکلاتش را حل و فصل کند، به همین دلیل این سازمان باید رابطه نزدیک‌تری با سازمان‌های مردم‌نهاد برقرار کند و دست کم برای آموزش آنها وقت و اعتبار بگذارد.‌

این درحالی است که شرایط جنگل‌های کشورمان آن‌قدر بحرانی است که نباید برای حفاظت از آنها فرصت را از دست داد، زیرا جنگل‌های زاگرس آن‌قدر شکننده شده‌اند که دیگر تاب طغیان آفات را ندارندشرایط این اکوسیستم تحت تاثیر عوامل مختلف به مرحله بحران رسیده است؛ برای نمونه بندرت اثری از حیات وحش در جنگل‌های زاگرس گزارش می‌شود و نبود حیات وحش که بخشی از اکوسیستم است می‌تواند نشانه‌ای از مرگ تدریجی جنگل‌های زاگرس باشد.

لیلا مرگن

بالا