آخرین خبرها
خانه / بایگانی/آرشیو برچسب ها : حیات وحش (برگ 8)

بایگانی/آرشیو برچسب ها : حیات وحش

اشتراک به خبردهی

شبح زنده‌گیری روی سر یوز

قرار است در فاز سوم پروژه احیای یوزپلنگ آسیایی تعدادی یوز ‌برای تشکیل بانک اسپرم زنده‌گیری شود

جامعه

    گزارشگران سبز:‌ هنوز زنده‌گیری مرگبار گورها فراموش نشده که طرح  زنده‌گیری یوزها فعالان محیط زیست را نگران کرده است؛ در آستانه نهایی شدن سومین سند پروژه احیای نسل یوزپلنگ آسیایی ‌به از سازمان حفاظت محیط زیست می‌رسد که قرار است بانک اسپرم با استفاده از یوزپلنگ‌های موجود در طبیعت و زنده‌گیری آنها تشکیل شود. ‌با توجه به این‌که محیط زیست در زنده‌گیری حیات وحش چندان خوش‌سابقه و خوشنام نیست، این نگرانی وجود دارد که  ‌۴۰ قلاده باقیمانده  یوزپلنگ آسیایی در سومین گام پروژه حفاظت از یوز آسیایی و به دلیل زنده‌گیری ‌‌ناموفق مانند شیر و ببر ایرانی به خاطره بدل شود‌.

نفس جمعیت سریع‌ترین گربه‌سان جهان به شماره افتاده است. در کل دنیا، از زیرگونه یوزپلنگ آسیایی ۴۰ یوز باقی مانده  که در زیستگاه‌های نسبتا ناامن ایران زندگی می‌کنند. در شرایطی که پروژه تکثیر در اسارت کوشکی و دلبر که از سه سال پیش تاکنون در پارک پردیسان به‌سر می‌برند راه به جایی نبرده خیلی از کارشناسان نگران عقیم شدن این پروژه در کشور هستند. مجید خرازیان‌مقدم، مدیرکل دفتر تنوع زیستی و حیات وحش سازمان حفاظت محیط زیست در این باره گفته‌ دلبر یوزپلنگ ماده پردیسان به دلیل این‌که یک بار جنین خود را سقط کرده دیگر امکان بارداری طبیعی ندارد و ایران، دیگر یوزپلنگ ماده در قفس هم هنوز به سن بلوغ نرسیده است.

یک اعتراف تلخ

امید معماریان، دامپزشکی که با پارک پردیسان همکاری دارد در گفت‌وگو با ما تایید می‌کند که دیگر از کوشکی و دلبر به طور طبیعی نمی‌توانیم بچه داشته باشیم، زیرا دلبر یک بار جفت‌گیری طبیعی داشته و بعد از ۴۵ روز جنین خود را سقط کرده است. پس از آن حیوان دچار بیماری عفونی می‌شود و تحت مداوای طولانی قرار می‌گیرد تا وضعیت عمومی‌اش بهبود یابد. بنابراین  به نظر می‌رسد که جفت‌گیری طبیعی برای این یوزپلنگ امکان نداشته باشد و باید از روش‌های دیگری برای تکثیر آن در اسارت استفاده کرد.

به گفته او، پس از جفت‌گیری طبیعی روش‌های دیگری نظیر تلقیح مصنوعی، لقاح خارج رحمی و انتقال جنین به بدن دلبر ممکن است پله پله رخ دهد. هر مرحله که بگذرد، انجام کار سخت‌تر و امکان موفقیت درباره دلبر کمتر می‌شود. ضمن آن‌که هزینه بارورسازی این یوزپلنگ افزایش یافته و امکانات بیشتری در این رابطه نیاز هست. همین‌طور خطر برای والد افزایش می‌یابد.

آن طور که این دامپزشک اعلام می‌کند: آلمانی‌ها درباره تکثیر یوزپلنگ در اسارت به ایران مشاوره می‌دهند و مکاتبات مختلفی با دو موسسه آلمانی برای استفاده از تجربیات آنها انجام می‌شود.

یوزپلنگ ماده دیگری که در پارک پردیسان در اسارت زندگی می‌کند و ایران نام دارد، به گفته معماریان هنوز به سن بلوغ نرسیده است اما امکان جفت‌گیری طبیعی برای این حیوان وجود دارد. باید کمی بالغ‌تر شود تا ببینند که آیا امکان زاد و ولد طبیعی برایش وجود دارد یا نه. پس یک سال و نیم دیگر باید صبر کنیم.

برای بارورسازی دلبر به روش‌های غیرطبیعی هم این دامپزشک پارک پردیسان، به ذخیره‌سازی اسپرم‌های کوشکی و یوزپلنگ دیگری که تلف شد و هیراد نام داشت، اشاره می‌کند اما یادآوری می‌کند: برای تکثیر در اسارت دلبر حتما به اسپرم یوزپلنگ‌های دیگر که در محیط طبیعی زندگی می‌کنند هم نیاز داریم.

معماریان از ارائه طرحی به سازمان حفاظت محیط زیست خبر می‌دهد که بر اساس آن با زنده‌گیری یوزپلنگ‎‌های آزاد و بیهوش کردن آنها، از این حیوانات اسپرم‌گیری می‌شود. البته اجرای این طرح را منوط به صدور مجوز از سوی ظهرابی معاون محیط طبیعی سازمان حفاظت محیط زیست اعلام می‌کند زیرا باید اجازه بیهوشی از سوی سازمان حفاظت محیط زیست صادر شود که فعلا این مجوز صادر نشده است.

تکرار مرده‌گیری

سازمان حفاظت محیط زیست چندان در زنده‌گیری حیات‌وحش خوشنام نیست. میزان موفقیت کارشناسان این سازمان در زنده‌گیری زیاد نیست و اگرچه در سایر نقاط جهانی درصدی از خطا را در این عملیات می‌پذیرند اما کارشناسان سازمان حفاظت محیط زیست در زنده‌گیری گورخرهایی که قرار بود از توران به پارک ملی کویر منتقل کنند، ۵۰ درصد جمعیت گله ده راسی را به کشتن دادند. طبیعی است اگر قرار باشد کار زنده‌گیری یوزپلنگ‌هایی که فقط ۴۰ قلاده از آنها در طبیعت مانده را به چنین کارشناسانی بسپاریم، این نگرانی ایجاد خواهد شد که به دلیل خطای کارشناسی، نسل یوزپلنگ با سرعت بسیار زیادی در سومین فاز از اجرای پروژه احیای این‌گونه منقرض شود و دیگر فرصت نداشته باشیم که فاز چهارمی برای احیای جمعیت این گربه‌سان اجرا کنیم. این نگرانی‌ای است که مرتضی اسلامی، عضو هیات‌مدیره انجمن یوزپلنگ ایرانی هم در گفت‌وگو با ما  آن را تایید می‌کند. به گفته او اگر می‌خواهیم یوزپلنگ را زنده‌گیری کنیم، حتما باید به فردی بدهیم که تجربه این کار را دارد. در غیر این صورت منجر به مرگ جانور می‌شود.

او درباره وقایع اخیر و ناموفق بودن زنده‌گیری حیات وحش نیز می‌گوید: به لحاظ دامپزشکی و دارویی در کشور خیلی مشکل نداریم و با ارتباطات بین‌المللی، داروها قابل تامین است. آنچه امروز زنده‌گیری‌های سازمان محیط زیست را با مشکلات و عدم موفقیت همراه کرده است، رعایت نکردن پروتکل زنده‌گیری است.

اسلامی ادامه می‌دهد: اتفاقاتی که اخیرا شاهد بودیم به خاطر مشکلات دارویی نبود. به خاطر رعایت نکردن حداقل پروتکل‌های زنده‌گیری بود. برای زنده‌گیری، بیهوشی و جابه‌جایی جانواران یکسری پروتکل‌های کلی وجود دارد که برای همه گونه‌ها یکسان است و یکسری پروتکل‌های اختصاصی هم هست که برای هر گونه فرق می‌کند. به عنوان مثال دوز دارویی و غیره در جابه‌جایی برای هر حیوان متفاوت است.

به اعتقاد عضو هیات‌مدیره انجمن یوز ما دانش اجرای پروتکل‌ها در کشور را داریم اما، افراد کمی هستند که این سواد را به شکل حرفه‌ای دارند.

او یادآور می‌شود: لزوما کسی که می‌تواند حیوان را بیهوش کند، نمی‌تواند آن را جابه‌جا کند. بیهوش کردن یک داستان است و پروتکل‌های مربوط به جابه‌جایی یک داستان دیگر است. اینها جزئیاتی است که افراد کمی در ایران به آن اشراف دارند ولی از این دست افراد در کشور وجود دارد.

اسپرم‌گیری ضروری است

اسلامی درباره لزوم اسپرم‌گیری از یوزپلنگ‌هایی که در محیط طبیعی زندگی می‌کنند، با توجه به ریسک بالای زنده‌گیری در ایران نیز عنوان می‌کند: بحث حفاظتی دو بعد دارد. یک بعد حفاظتی و اکولوژیک است و بعد دیگر دامپزشکی است.

او اضافه می‌کند: در بحث حفاظتی و اکولوژی به‌طور قطع باید از یوزهای وحشی اسپرم‌گیری کنیم. روند جمعیتی این گونه رو به کاهش است و ما در مورد زیرگونه‌ای صحبت می‌کنیم که کمتر از ۴۰ قلاده از آن در کل دنیا مانده است. هیچ ضمانتی وجود ندارد که هر کدام از این ۴۰ فرد تا چه زمانی زنده می‌مانند.

عضو هیات‌مدیره انجمن یوز می‌گوید: سال‌های قبل هشدار دادیم که در زیستگاه‌های جنوبی، روند کاهش جمعیت وجود دارد. ماده‌ها از بین رفته‌اند. در آن مقطع از طرف سازمان حفاظت محیط زیست و پروژه یوز این هشدار جدی گرفته نشد. حالا از‌ آن جمعیت فقط دو یوز نر باقی مانده است که فقط از آنها باید عکسبرداری شود. بنابراین به‌طور قطع باید از این یوزپلنگ‌ها اسپرم‌گیری شود تا ذخیره ژنتیکی داشته باشیم. او ادامه می‌دهد: اسپرم‌ها را باید نگهداری کرد تا در تکثیر در اسارت استفاده شود.

اسلامی به این نکته هم اشاره می‌کند: بحث تکثیر در اسارت کمکی به احیای جمعیت وحشی نمی‌کند، اما در شرایطی هستیم که هر کاری با هر میزانی از احتمال موفقیت را باید حفظ کنیم؛ زیرا همین کارها آخرین شانس‌های یوزپلنگ آسیایی است.

طرح تکثیر در اسارت کمکی به احیای یوزپلنگ نمی‌کند، اما از آنجا که به گفته عضو هیات مدیره انجمن یوز آخرین شانس‌ها برای بقای این حیوان است، این مساله در دستور کار سازمان حفاظت محیط زیست قرار گرفته است.

اعتبار نامشخص فاز سوم پروژه احیای یوز آسیایی

‌ رجبعلی کارگر، مسؤول پروژه یوز به ما می‌گوید: در فاز سوم پروژه احیای یوزپلنگ آسیایی، تکثیر در اسارت جزو برنامه‌های اصلی ماست و روی دلبر و کوشکی کار می‌کنیم.

او درباره نحوه پرداخت اعتبار از سوی سازمان ملل برای این پروژه عنوان می‌کند: هنوز سازمان ملل یا محیط زیست تفاهم‌نامه‌ای در این باره امضا نکرده‌اند که میزان اعتبارات مشخص شود. شاخه عمران ملل متحد (UNDP) نهایت همکاری را با ما کرده است. خیلی هم تمایل دارد که پروژه ادامه پیدا کند اما این‌که اعتبار تخصیص داده شود یا تعیین کرده باشند که این اعتبار چقدر است، هنوز مشخص نیست .

به گفته کارگر سازمان حفاظت محیط زیست یک سند پنج ساله برای همکاری با سازمان ملل و سایر کارشناسان و دست‌اندرکاران و سمن‌های این حوزه تدوین کرده است. به محض این‌که تفاهم‌نامه‌ای بین محیط زیست و سازمان ملل منعقد شود، سهم سازمان محیط زیست، سازمان ملل و سایر نهادهای بین‌المللی که برای همکاری اعلام آمادگی کرده‌اند، در این تفاهم‌نامه مشخص خواهد شد.

او میزان اعتبار پیش‌بینی شده برای فاز سوم پروژه احیای یوزپلنگ آسیایی را بیش از حدود سه میلیون دلار اعلام می‌کند و درباره راهکارهای تکثیر در اسارت یوزپلنگ بیان می‌کند: ما با تمام روش‌هایی که کمترین آسیب را به حیوان برساند، وارد عمل خواهیم شد. تکثیر به روش طبیعی بسیار سخت است و در دنیا هم نتوانسته‌اند از این روش تکثیر استفاده کرده و جمعیت در اسارت را افزایش دهند.

                                                                                                                               لیلا مرگن

‌طرح‌های گور به گوری


 گزارشگران سبزبه بهانه مرگ ۵گورخر در حین عملیات انتقال از مرگ آسان حیات وحش در طرح های انتقال و زنده گیری گزارش می دهد

تنها گورخر نر موجود در گله‌‎ای که قرار بود نسل گورخرها را در پارک ملی کویر احیا کند، در جریان نقل و انتقال گروهی ۱۰ ‌تلف شد تا پروژه احیای نسل این ‌گونه عقیم شود. این نخستین باری نیست که پرونده احیای نسل یک گونه، با مرگ حیات وحش به پایان می‌رسد. در سال ۸۸ هم احیای ببر مازندران به دلیل اشتباه در نحوه نگهداری از ببرهای سیبری وارداتی منجر به مرگ حیوان شد. ‌ سازمان حفاظت ‌محیط زیست در استفاده از سلاح بیهوشی چندان خوشنام نیست. حدود یکسال گذشته دست کم یک ‌ پلنگ و یک ‌ خرس قهوه‌ای نیز در جریان استفاده از سلاح بیهوشی کشته شدند. حالا که بعد از سه دهه مسئولان سازمان حفاظت محیط زیست تصمیم به احیای نسل گور در پارک ملی توران گرفتند، باز هم استفاده از سلاح بیهوشی دردسرساز شده است. این بار در نتیجه استفاده ازاین سلاح در جریان نقل و انتقال گورهای ایرانی از توران به پارک ملی کویر ۵۰ درصد گله منتقل شده تلف شدند.‌شکست دیگری درمحیط زیست کشور رقم خورد شکستی که با حضور دو دامپزشک در تیم منتقل کننده گورخرها اتفاق افتاد و منجر به عزل معاون محیط طبیعی محیط زیست استان سمنان به عنوان یکی از دامپزشکان مسئول پروژه شد. ‌

گورخر ها هر روز به انقراض نزدیکتر می شوند این را عملیات مرگبار زنده گیری که اخیرا اتفاق افتاد نیز تایید می کند، یکی از زیستگاه‌های مهم گورخر ایرانی پارک ملی کویر است مسئولان سازمان حفاظت محیط زیست قصد داشتند که این گونه بار دیگر بعد از سه دهه به این زیستگاه معرفی کنند. به همین دلیل تلاش کردند گله‌ای ۱۰ راسی از گورخرهای سایت علمی و تحقیقاتی توران را به پارک ملی کویر منتقل کنند.

پس از عملیات زنده‌گیری، عباسعلی دامنگیر مدیر کل محیط زیست استان سمنان میزان موفقیت پروژه را ۷۰ درصد اعلام کرد‌‌و از احیای نسل گورخرها در پارک ملی کویر بعد از ۳۳ سال خبر داد آن طور که او گفت ‌اگر این حیوانات از طریق حمل و نقل هوایی منتقل می‌شدند، موفقیت پروژه تا ۹۰ درصد افزایش می‌یافت. اما چند روز بعد از اعلام خبر احیای نسل گورخر در پارک ملی کویر، مشخص شد که پنج راس از ۱۰ راس گورخرهای گله (که یکی از آنها تنها گورخر نر این جمعیت بود)، در جریان نقل و انتقالات تلف شدند.

 مجید خرازیان مقدم مدیر کل دفتر حیات وحش، آبزیان آبهای داخلی سازمان حفاظت محیط زیست درباره تلف شدن این پنج راس گورخر به رسانه‌‎ها گفت: یک راس گورخر در ابتدای عملیات تلف شد، دو راس دیگر در حین انتقال به پارک ملی کویر تلف شدند، پس از عملیات زنده گیری دو راس دیگر نیز تلف شدند، یعنی از ۱۰ راس، ۵ راس گورخر تلف شد. علت مرگ در دست بررسی است.

همه طرح‌های مرگ

این نخستن بار نیست که طرح‌های احیای یک جمعیت در سازمان حفاظت محیط زیست منجر به مرگ موجودات زنده می‌شود. این نکته‌ای است که علی محمد شاعری ،نماینده کنونی مجلس و معاون پیشین سازمان حفاظت محیط زیست هم به آن اشاره می‌ کند. شاعری اگرچه معتقد است که سازمان حفاظت محیط زیست تلاش می‌کند طرح‌های خود را به صورت کارشناسی انجام دهد اما نافرجام بودن طرح احیای ببر مازندران را که منجر به مرگ شیرهای باغ وحش‌ ‌ ارم شد   نشانه‌ای از ضعف عملکرد در سازمان حفاظت محیط زیست می داند.

آن طور که  او می‌گوید‌ در بایگانی سازمان محیط زیست طرح‌های زیادی برای نجات گونه‌های جانوری وجود دارد اما این طرح‌ها به فراموشی سپرده می‌شود و هر مدیری برنامه‌های خاص خود را دارد.

با توجه به نکاتی که شاعری به آن اشاره می کند می توان گفت با اینکه برای گونه های مختلف طرح های نجات نوشته شده است اما مدیران تمایل دارند این طرح ها را دوباره ارائه کنند به همین دلیل به نظر می رسد به این شکل حیات خلوتی ایجاد می شود که عده ای از آن سود می برند.

 به گفته او نجات یوزپلنگ آسیایی از آن دست طرح‌هایی است که باید در آن تجدیدنظر شود تا نسل یوزپلنگ که به زیر ۵۰ قلاده رسیده است، منقرض نشود و تجربه انقراض شیر و ببر در کشور تکرار نشود.

اگرچه درصدی از تلفات در عملیات زنده‌گیری پذیرفتنی است اما خطاهای سازمان حفاظت محیط زیست در زنده‌گیری به نظر غیر عادی می‌آید. با وجودی که تفنگ بیهوشی در سراسر کشور توزیع شده است، گویا نحوه کار با این تفنگ به پرسنل به درستی آموزش داده نشده است زیرا استفاده از این ابزار منجر به مرگ حیات وحش می‌شود. ۱۱ مهر امسال علمیات زنده‌گیری پلنگی که به روستای قلعه بالای شاهرود پناه برده بود، منجر به مرگ حیوان شد. ۲۱ شهریور سال گذشته نیز یک خرس قهوه‌ای در روستای ترجنلی گالیکش واقع در استان گلستان پس از استفاده از تفنگ بیهوشی کشته شد.

نخستین تجربه

آیا وجود تلفات در جریان عملیات زنده‌گیری در همه جای دنیا مرسوم است و ۵۰ درصد تلفات کمی غیر عادی نیست؟ هوشنگ ضیایی کارشناس حیات وحش در گفت‌وگو با ما در این رابطه می‌گوید: این میزان تلفات طبیعی نیست اما حدود ۲۰ درصد تلفات در عملیات انتقال متداول است. در پروژه انتقال گور به پارک ملی کویر میزان تلفات زیاد بوده است اما تقریبا این عملیات اولین تجربه با بی‌هوشی کشور در انتقال گورخر است.

‌او با اشاره به اینکه انتقال گوزن کاری بسیار ساده‌تر نسبت به انتقال گور است، همواره ایستاده بودن گورخر را عاملی می‌داند که کار نقل و انتقال را با مشکل مواجه می‌کند. اظهار نظر قطعی درباره دلیل مرگ پنج راس گور را هم به اعلام نتایج کالبدگشایی توسط دامپزشکی موکول می‌کند.

ضیایی با تاکید بر اینکه اعضای پروژه قصد کشتن حیوانات را نداشتند و فقط می‌خواستند نسل گور را احیا کنند، از وجود ۲۰۰ گور در گذشته پارک ملی کویر خبر می‌دهد که به دلیل شکار بیش از حد و اشغتال زیستگاه و آبشخورها توسط دامداران از بین رفته‌اند.

او یادآور می‌شود: در حال حاضر پارک ملی کویر قابلیت پذیرش گور را دارد. باید این گونه را در آنجا رهاسازی و جمعیتش را احیا کرد. هدف احیای گور در این زیستگاه هدفی عالی است که نباید با تلفات نخستین تجربه انتقال، به فراموشی سپرده شود بلکه باید چند گور دیگر از مکان‌های متفاوت مثل یزد به این منطقه منتقل شوند و جایگزین گورهای از بین رفته شوند تا تعداد گله به ۱۰ راس یا بیشتر برسد و بتوانیم نسل گور را احیا کنیم.

تکثیر در اسارت گام مهمی در جلوگیری از انقراض

مسئولان سمنان در حالی از احیای گور در پارک ملی توران به رسانه‌ها خبر دادند که تنها نر گله تلف شده بود. اما آیا به صرف انتقال یک گونه به زیستگاه جدید، می‌توان چنین تصور کرد که نسل آن گونه احیا شده است؟ باقر نظامی به عنوان کارشناس حیات وحش به ما می‌گوید: وقتی نسل حیوانی در معرض خطر انقراض قرار می‌گیرد، نیاز به اقدامات اضطراری داریم. تهیه بانک اسپرم، بانک تخمک و تکثیر در اسارت از جمله اقدامات اضطراری برای تمام گونه‌های در معرض خطر انقراض است.

او سخنان خود را با ذکر دو مثال از ایران و روسیه ادامه می‌دهد: نسل پلنگ آمور به عنوان کمیاب‌ترین گربه سان دنیا در معرض خطر بود و جمعیت این گونه حتی از یوزپلنگ‌های ایران هم کمتر بود. در حال حاضر روسیه ۳۰۰ قلاده پلنگ آمور را در قفس پرورش داده است. در حالی که جمعیت این گونه در طبیعت ۴۲ تا ۴۳ قلاده است.

نظامی عنوان می‌کند: گوزن زرد هم در سال ۱۳۲۳، نسلش کاملا منقرض شد و انقراض اکولوژیک برای این گونه رخ داد. چند راس از این حیوان به باغ وحشی در آلمان منتقل شد و بعدها با انتقال ۶ گوزن زرد از باغ وحش آلمان به ایران توانستیم نسل این گونه را از بحران انقراض خارج کنیم. امروز، ۷۰۰ گوزن زرد در ایران داریم.

به گفته او انقراض اکولوژیک وقتی رخ می‌دهد که تعداد انگشت شماری از یک گونه در طبیعت باقی بماند به نحوی که این جمعیت کارایی و عملکردی به لحاظ اکولوژیکی در طبیعت نداشته باشند. انقراض اصلی هم وقتی است که حتی در اسارت هم از این گونه وجود نداشته باشد.

او تاکید می‌کند: وضعیت جمعیت گور بحرانی است و انتقال این گونه به پارک ملی کویر به عنوان یکی از معدود زیستگاه‌های امن ایران، می‌تواند در تکثیر گور بسیار موثر باشد.

او سوء‌ مدیریت در پروژه انتقال گورها را هم رد نمی‌کند و می‌گوید: اتفاقی که برای گور در پارک ملی کویر با انتقال یک گله به این پارک رخ می‌دهد، معرفی مجدد این گونه به زیستگاه است که می‌تواند منجر به افزایش ضریب حفاظتی پارک ملی کویر، تعداد محیط بانان، ایجاد اشتغال و حتی ایجاد انگیزه برای محیط بانان موجود در این منطقه باشد.

آن طور که از شواهد پیداست، پروژه احیای گور در پارک ملی کویر با حذف تنها نر گله عقیم مانده است و باید بار دیگر مسئولان برای انتقال گورخر نر از سایر سایت‌ها وارد عمل شوند. انتقال گور با استفاده از روش بیهوشی هم نخستین تجربه کشور در این رابطه بوده است اما یکی از دو دامپزشکی که با آزمون و خطای زیاد یک گله ۱۰ راسی را به پارک ملی کویر منتقل کرده است، (یعنی زاهدی معاون محیط طبیعی محیط زیست سمنان) در پی عذرخواهی عباسعلی دامنگیر، مدیرکل حفاظت محیط زیست استان سمنان از مردم و فعالان محیط زیست، از سمت خود به دلیل کوتاهی در پروژه عزل شد. آیا پس از این عزل، تجربیات حاصل از خطای قبلی در مکانی برای استفاده در پروژه‌‎های بعدی ثبت و نگهداری خواهد شد؟


                                                                                                                  لیلا مرگن


 





وعده انقراض

 انقراض سال‌هاست پا به پای یوزپلنگ‌های آسیایی می دود، سال‌هاست کارشناسان و روزنامه نگاران از خطر انقراض این گونه حرف می زنند و می نویسند؛ دست کم حود دو دهه است که تلاش برای نجات این گونه با حمایت‌های بین المللی همراه شده اما نتیجه همان خطر انقراض است که هنوز روی سر یوزپلنگ‌ها سایه انداخته است.

کارشناسانی که به تلاش‌  برای نجات یوزپلنگ ها درکشورمان با خوشبین هستند می‌گویند ا‌گر این تلاش‌ها نبود به طور حتم اکنون دیگر یوزپلنگی در ایران زندگی نمی کرد به همین دلیل نباید  به فعالیت ‌ افرادی که برای نجات یوزپلنگ تلاش می کنند خیلی ‌خرده گرفت. این افراد از این می گویند که کمک های برنامه توسعه سازمان ملل متحد (UNDP) برای نجات یوز خیلی نیست و نهادهای بین المللی چند برابر بودجه ای که برای پروژه حفاظت از یوز آسیایی در نظر می گیرند برای دیگرگونه های درمعرض خطر انقراض در سایر کشورها هزینه می کنند.

دربرابر این گروه هستند افرادی که می گویند نجات یوزپلنگ در کشورمان به نقطه مناسبی نمی رسد، چون نجات این گونه همواره گرفتار حاشیه هایی است که راه را برای نجات این گونه دشوارتر می کند.

این حاشیه ها آنقدر بوده که سبب شده حتی کمک های بین المللی نیز برای نجات این گونه کاهش پیدا کند. هرچند این روزها در سازمان حفاظت محیط زیست تلاش برای تمدید این قرار داد ادامه دارد، اما هنوز هیچ قرار دادی نهایی نشده است.

تلاش ها برای نجات یوزپلنگ از خطر انقراض به سرانجام نمی رسد، چون خیلی ها به این مساله به  چشم نمایش نگاه می کنند و نمی خواهند هیچ گاه از مقام حرف به عمل برسند. کمتر مسئولی است که این روزها از شرایط یوزپلنگ ها آگاه نباشد و نداند که تخریب زیستگاه و تصادفات جاده ای هر روز یوزها را به انقراض نزدیک تر می کند. اما این ‌تهدید ها در اصلی ترین زیستگاه ها پا به پای یوزها می دوند.

یوزپلنگ‌ها در کشورمان قربانی می شوند و مسئولان همچنان برای نجات این گونه وعده می دهند، وعده هایی مانند فنس کشی جاده، ساخت زیرگذر، خروج دام از زیستگاه و توقف فعالیت هایی مانند معدنکاوی، وعده هایی که به نظر می رسد این روزها جدی ترین عامل انقراض یوز آسیایی است.

مهدی آیینی
روزنامه‌نگار

دونده با انقراض

  سال‌ها تلاش برای نجات یوزپلنگ آسیایی ‌ هنوز نتوانسته است این اطمینان را ایجاد کند که ‌یوزپلنگ آسیایی مانند شیرو ببر ایرانی در کره زمین به خاطر بدل نشود. تخمین‌های مختلفی از جمعیت یوزپلنگ‌های آسیایی ساکن ایران منتشر شده ‌ اما این اعداد به شدت نگران کننده است. تخمین انجمن یوز از   کمتر از ۴۰ قلاده یوزپلنگ و تخمین سازمان حفاظت محیط زیست ‌ از   دست کم ۴۷   یوز در ایران حکایت دارد اما این اعداد سال‌هاست مطرح می شوند و نمی توان از درستی آنها اطمینان داشت. با توجه به آمارها، این نگرانی وجود دارد که به دلیل فشارهای ناشی از توسعه و تغییر اقلیم، طی دهه‌های آینده نسل یوزپلنگ به طور کامل در ایران منقرض شود. کارشناسان دلایل مختلفی برای تداوم نگرانی‌ها در زمینه کاهش جمعیت یوزپلنگ ارائه می‌کنند اما معتقدند که باید با توجه به برنامه‌های تکثیر مصنوعی، جمعیت پشتیبانی داشته باشیم که در صورت بروز مشکل برای جمعیت اصلی، بتواند جای خالی یوزپلنگ‌های حذف شده از طبیعت ایران را پر کند. دیروز جمعه در تقویم روز ملی یوزپلنگ بود، بهانه ای برای پرداخت به شرایط نگران کننده یوزپلنگ هایی که در ایران سال‌هاست پا به پای انقراض می دوند.

نفس به شماره افتاده یوزپلنگ‌های آسیایی، فعالان محیط زیست را بیش از گذشته نگران کرده است. نشانه‌های خوبی از وضعیت جمعیت یوزپلنگ در ایران دریافت نمی‌شود. نوید قلیخانی پژوهشگر انجمن یوز در گفتگو با ما  عنوان می‌کند: آخرین ‌آماری که در انجمن یوزپلنگ روی آن مطالعه کردیم، پایشی بود که سال گذشته انجام شد و براساس آن تعداد یوزپلنگ‌های موجود در کشور، کمتر از ۴۰ قلاده است.

آن طور که او می گوید برای اینکه بدانیم آیا تعداد یوزپلنگ‌های موجود در ایران این عدد هست یا نه، نیاز به پایش سراسری با تکنولوژی جدید داریم تا بتوانیم به تحلیل تازه‌ای دست یابیم. البته او تاکید می‌کند: بحث تعداد برای گونه‌هایی که برآورد جمعیتشان کار دشواری است، نمی‌تواند راهگشا باشد.

رجبعلی کارگر، معاون پروژه بین المللی حفاظت یوزپلنگ آسیایی نیز با ما از سختی سرشماری گربه‌سانان سخن می‌گوید. او ادامه می‌دهد: اصولا تخمین‌هایی از جمعیت یوزپلنگ منتشر می‌شود، نزدیک به واقع نیست. تعداد مشاهدات یوزپلنگ نمی‌تواند نشان دهنده تعداد این حیوان باشد. جمعیت یوزپلنگ‌ها را از روی بررسی خال‌های این گربه‌سان تعیین می‌کنند. بر اساس بررسی‌های سازمان حفاظت محیط زیست، ۴۷ قلاده یوزپلنگ شناسایی شده است .

انقراض نزدیکتر از دیروز

آن طور که نوید قلیخانی پژوهشگر انجمن یوز اعلام می‌کند: هر سال میزان مشاهدات یوز در زیستگاه‌های مختلف کاهش می‎یابد. چون که زیستگاه‌های واقع در مناطق حفاظت شده وضعیت مطلوبی از نظر طعمه، پوشش گیاهی و منابع آبی دارند، رصد شرایط این مناطق، یکسری کلیدها را در اختیار ما قرار می‌دهد.

او عنوان می‌کند: در مورد پارک ملی کویر که منابع خوبی دارد حدود پنج سالی هست که ردی از یوز دیده نمی‌شود و این مساله نگران کننده است و احتمال انقراض محلی یوز را تشدید می‌کند.

قلیخانی همچنین از احتمال به هم خوردن نسبت جنسیتی در جمعیت یوزپلنگ آسیایی سخن می‌گوید زیرا مشاهدات مستقیم و غیر مستقیم محیط بان‌ها و مردم محلی نشان می‌دهد که در زیستگاه‌های یزد، اصفهان و پارک ملی کویر احتمالا نسبت جنسیتی به هم خورده است و یوز ماده‌ای وجود ندارد. چون وقتی یوز جدید در این مناطق دیده نمی‌شود از این حکایت دارد که یا  یوز ماده ای نداریم و یا اینکه زاد و ولد بنا به دلایلی متوقف شده است.

او همچنین بر لزوم پایش کریدورهای عبور یوزپلنگ تاکید  می کند و می‌گوید: اگرچه مردم محلی در مناطق آزاد گشت زنی می‌کنند و خیلی از مناطق بینابینی امنیت نسبی پیدا کرده است اما باید سرعت پایش در این مناطق افزایش یابد.

به گفته این پژوهشگر انجمن یوز، مطالعات این تشکل مردمی نشان می‌دهد که تا کنون سرعت و قدرت انقراض از سرعت و قدرت کار حفاظتی انجام شده، بیشتر بوده است.

البته او تاکید می‌کند: نمی‌توان گفت کسی قصور کرده است. دولت منابع محدودی داشته است. هر کسی کاری از دستش بر می‌آمد انجام داده است اما شرایط موجود ما را به شدت برای آینده یوزپلنگ نگران کرده است.

نیاز به تکثیر در اسارت

قلیخانی امیدوار است که دولت بحث تکثیر در اسارت یوزپلنگ را در دستور کار خود قرار دهد تا یک جمعیت پشتیبان مناسب برای یوزهای آزاد در طبیعت ایجاد شود.

البته رجبعلی کارگر معاون پروژه بین المللی حفاظت یوزپلنگ آسیایی نیز انجام تکثیر یوز در اسارت را یکی از برنامه‎های فاز بعدی این پروژه بین‌المللی اعلام می‌کند.

او می‌گوید: فاز دوم پروژه در سال ۲۰۱۷ به پایان رسید و در حال تدوین برنامه فاز سوم هستیم. البته کمک‌های سازمان ملل به پروژه یوز قطع نشده است اما برای تعیین مبلغ کمک بین‌المللی   ‌ برنامه عمران ملل متحد‌UNDP) )، باید برنامه فاز سوم حفاظت از یوزپلنگ آسیایی به تایید رئیس سازمان حفاظت محیط زیست و UNDP برسد.

او با اشاره به اینکه وسعت زیستگاه‌های رسمی یوزپلنگ ۶ میلیون هکتار است و ۱۲ میلیون هکتار زیستگاه غیر رسمی برای این گربه‌سان شناسایی شده است، بیشترین تهدید برای جمعیت این گونه را جاده‌های عبور کرده از زیستگاه یوز و سگ‌های گله معرفی می‌کند.

کارگر ادامه می‌دهد: در دو سال اخیر خوشبختانه تلفات ناشی از تصادفات جاده‌ای کاهش یافت و فقط یک ماه پیش  یک یوزپلنگ در جاده سبزوار دچار حادثه و تلف شد.

او همچنین حفاظت از یوزپلنگ را محدود به دو دهه همکاری با UNDP نمی‌داند و می‌گوید: از سال ۴۶ که انجمن شکاربانی در ایران شکل گرفت، یوزپلنگ تحت مدیریت و حفاظت این سازمان قرار داشته است.

به اعتقاد کارگر بحث کاهش جمعیت یوزپلنگ منحصر به ایران نبوده و در آفریقا هم از ۱۰ هزار قلاده یوزپلنگ موجود، فقط ۷۰۰۰ تا باقی مانده است. دلیل این کاهش جمعیت هم وقوع خشکسالی، کم شدن طعمه، خشک شدن آبشخور‌ها و چشمه‌ها و پراکندگی طعمه‌ها بوده است.

آن طور که او می گوید ۶۰ درصد یوزپلنگ‌های ایران در زیستگاه‌های خارج از مناطق حفاظت شده زندگی می‌کنند که به دلیل نبود محیط بان و امکانات، اطلاعات کافی درباره جمعیت ساکن در خارج از مناطق در دسترس نداریم.

به گفته معاون پروژه بین‌المللی یوز در دهه هفتاد کارشناسان بین‌المللی تصور می‌کردند که اصلا یوزی در آسیا باقی نمانده است و تصادف یک قلاده یوز در جاده، ثابت کرد که این جاندار در ایران حضور دارد.

آنچه برای یوز در این چند سال رخ داد

یوزپلنگ گربه سان خجالتی طبیعت ایران، تا مدت‌ها ناشناخته بود تا اینکه اجرای پروژه‌های بین‌المللی و انجام برنامه‌های آموزشی توجه عمومی را به این گربه سان جلب کرد. روستاییانی که تا دیروز یوزپلنگ را از ترس حمله این حیوان به گله‌ها می‌کشتند و لانه‌های شان را به آتش می‌کشیدند، در اثر آگاهی بخشی به جامعه، به صورت خودجوش وارد بحث حفاظت از یوزپلنگ شدند و حتی مجسمه این حیوان را در مناطقی که زندگی می‌کند، نصب کردند.

داستان پر فراز و نشیب انتقال تصویر یوز به روی پیراهن اعضای تیم ملی فوتبال ایران هم که با حاشیه‌های زیادی همراه بود، توجه بیشتری را به سمت یوزپلنگ جلب کرد. اگرچه در بازی‌های جام جهانی دیگر نقش یوزپلنگ به مانند گذشته روی پیراهن تیم ملی   نقش نبست اما حضور یوز در رقابت های بین‌المللی و پرطرفدار ورزشی، جهانیان را از حضور یوزپلنگ در آسیا مطلع کرد. در حال حاضر مطالعات در مورد طعمه‌ها یوز و زیستگاه‌های این گونه با همکاری کارشناسان بین‌المللی و داخلی در دست پیگیری است و آن طور که مسئولان می‌گویند تهدیدات و نقاط قوت و ضعف برنامه‌های حفاظتی یوزپلنگ آسیایی شناسایی شده است.

 

ماریتا، نام یوزپلنگ را وارد تقویم کرد

نهم شهریور ‌ سال ۱۳۷۳ در شهرستان بافق یزد، یک یوزپلنگ ماده به همراه سه توله‌اش برای نوشیدن آب به سوی نخلستان‌های اطراف بافق آمدند، این یوزپلنگ‌ها توسط مردم روستا محاصره شدند. مادر از این مهلکه فرار کرد اما سه توله‌اش گرفتار شدند. تا زمانی که خبر به دام افتادن توله‌ها به ماموران محیط زیست برسد، روستاییان یکی از توله‌ها را کشتند و دو توله دیگر به اداره محیط زیست منتقل شدند. یکی از توله ها نیز در میانه راه به دلیل شدت جراحات تلف شد و توله سوم برای مداوا به تهران منتقل شد. توله یوز نجات یافته ماریتا نام گرفت ‌در پارک پردیسان تهران ۹ سال زندگی کرد. روز مرگ ماریتا با ابتکار انجمن یوزپلنگ ایرانی در سال ۱۳۸۶ و با توجه به اینکه یوزپلنگ از مهم‌ترین گونه‌های جانوریِ درمعرضِ انقراض در ایران است و این گونه نیاز به حفاظت دارد،‌ به نام، یوزپلنگ آسیایی نامگذاری شد.

 

تکثیر در اسارت تنها راه نجات

بحث تکثیر در اسارت یوزپلنگ چندی است که در سازمان محیط زیست به آن پرداخته شده است. کارشناسان بر این باورند که در زیستگاه‌های شمالی یوزپلنگ مثل توران و میاندشت که زادآوری طبیعی داریم اما جمعیت یوز در آن محدود است، ممکن است به دلیل مسایلی که عدم قطعیت دارند مثل تغییرات اقلیم؛ خشکسالی، کشتار مستقیم و تلفات جاده‌ای جمعیت یوزپلنگ به شدت آسیب ببیند و هر لحظه ممکن است توران و میاندشت تبدیل به زیستگاهی مثل یزد شود. برنامه تکثیر در اسارت به نظر می‌آ‌‌ید گزینه مناسب برای حفظ جمعیت یوزپلنگ باشد که متاسفانه در این درباره اقدام عملی انجام نشده است و سرنوشت لقاح مصنوعی انجام شده در پارک پردیسان هم معلوم نیست. با تکثیر در اسارت می‌توان از طریق راهکارهای فنی، یوزپلنگ‌هایی پرورش داد که قابلیت زندگی در فضای طبیعی را داشته باشند. این تجربه در دیگر کشورها هم وجود دارد. به اعتقاد کارشناسان در آفریقا رقیب‌های بسیار قدرتمندی برای یوزپلنگ‌ها وجود دارد اما در ایران این گونه نیست. بنابراین احتمال موفقیت در پروژه تکثیر مصنوعی یوزپلنگ خیلی زیاد است. این کارشناسان معتقدند باید تمهیداتی اندیشیده شود که یوزپلنگ‌ها را در زیستگاه خود به صورت محصور شده تکثیر شوند و از نسل سوم تکثیر شده، یوزپلنگی بدست آورد که توان زندگی در طبیعت را داشته باشد.

 

لیلا مرگن

‌زهر ‌فروشان

 قلع و قمع جانوران سمی با مجوز معاونت علمی ریاست جمهوری اتفاق می‌افتد

 بهره‌کشی از طبیعت دیگر به برداشت بیش از حد ذخایر معدنی، قطع بی‌رویه درختان جنگل، چرای بیش از حد دام در مرتع، حفر چاه‌های غیر مجاز و اقداماتی از این دست محدود نمی‌شود؛ این بار   مار و عقرب‌های ایران است که در طمع سودجویان گرفتار شده   و گروهی با پوشش ایجاد اشتغال و تجاری سازی تولید سم، دست به صید این جانوران از طبیعت می‌زنند. اقدامات این گروه در قالب شرکت‌های دانش بنیان و با مجوز معاونت علمی ریاست جمهوری انجام می‌شود. مجموعه‌های دیگری مثل ادارات کل محیط زیست استان‌ها و ادارات دامپزشکی هم گاهی مجوز برای طالبان صید عقرب و مار صادر می‌کنند. این در حالی است که سم گرفته شده از عقرب یا مار مشتری ندارد و روی دست تولیدکننده باد می‌کند. تبلیغات دروغین سودجویان باعث شده است حتی از کشورهای همسایه یعنی پاکستان هم محموله‌های عقرب به ایران وارد شود. این جابه‌جایی ذخایر ژنتیکی، آینده تنوع زیستی ایران را با مخاطرات جدی روبرو می‌کند.

گزارشگران سبز: «۱۲هزار عقرب از  منزلی مسکونی در مشهد کشف شد.» ‌خبری بود که خیلی زود فضای مجازی دست به دست شد و مهر تاییدی زد به اینکه گونه‌هایی ‌ مانند عقرب و مار قربانی عده‌ای سودجو شده اند که تصور می کنند از طریق فروش سم این گونه ها می توانند یک شبه پولدار شوند، چراکه شایع شده از طریق فروش سم عقرب و مار به کشورهای حاشیه جنوب خلیج فارس می توان پول خوبی به جیب زد.

تولید پادزهر برای نجات جان انسان‌ها ضروری است، اما مگر در سال چند نفر از مردم ایران دچار مارگزیدگی و عقرب گزیدگی می‌شوند که شرکت‌های دانش بنیان زیادی در این رابطه تاسیس شود و به کار تجاری سازی سم مشغول شوند؟ ناصر محمد پور، رئیس بخش جانوران سمی موسسه واکسن و سرم سازی رازی در گفت‌وگو با ما بیان می‌کند: فناوری تولید پادزهر پیچیده است. برای تولید پادزهر نیاز به سم جانوران در طبیعت داریم زیرا عقرب مصدومان را در طبیعت نیش می‌زند و اگر چنین موجودی در محیط پرورشی بزرگ شود، کیفیت سمش تغییر می‌کند.

او می‌گوید: سم پرورشی در دنیا مصرف دارد، منتها برای تولید برخی کیت‌ها و داروها از آنها استفاده می‌شود که در ایران چنین چیزی نداریم.  . سم را نمی‌توان به اروپا صادر کرد. استانداردهای کیفی اروپا به حدی بالاست که پسته را به راحتی نمی‌توانیم صادر کنیم چه برسد به اینکه سمی را که از جانور گرفته‌اند.

به گفته محمدپور هسته‌هایی در کشور ایجاد شده است که با اهداف سودجویانه اقدام به قلع و قمع ذخایر ژنتیکی کشور می‌کنند و همان بلایی که سر جنگل‌ها آوردند یا سر آب زیرزمینی با حفر چاه آوردند، بر سر ذخایر ژنتیکی کشور هم می‌آورند.

آشفته بازار صدور مجوز

رئیس بخش جانوران سمی موسسه واکسن و سرم سازی رازی با اشاره به اینکه بسیاری از افرادی که اقدام به زنده گیری عقرب و مار می‌کنند با مجوز این کار را انجام می‌دهد، نگرانی خود را از تعدد مراکز صدور مجوز برای فعالیت این گروه‌ها اعلام می‌کند.

به گفته او خیلی از شرکت‌های دانش بنیان از معاونت علمی و فن‌آوری ریاست جمهوری مجوز دریافت کرده‌اند و در برخی موارد اداره کل محیط زیست استان‌ها یا ادارات دامپزشکی به این گروه‌ها مجوز فعالیت می‌دهند. در حالی که هیچ کس صلاحیت این شرکت‌ها را بررسی نکرده است که آیا توان انجام چنین کاری را دارند یا نه. صرفا یک مجوز کلی به آنها داده شده است بدون اینکه بدانند سم عقرب با کدام خصوصیت و برای چه منظوری باید تولید شود.

به اعتقاد محمدپور چنین اقداماتی باید با تشکیل یک کارگروه و مشورت گرفتن از واحدهای تخصصی  پیگیری شود. این درحالی است که در حال حاضر صدور مجوز برای فعالیت در زمینه تجاری سازی سم و جمع‌آوری عقرب، متولی مشخصی ندارد.

وزارت بهداشت ناظر است

هرچند رئیس بخش جانوران سمی موسسه واکسن و سرم سازی رازی ادعا می کند که معاونت علمی ریاست  جمهوری به عقرب و مارگیرها مجوز می دهد، اما مصطفی قانعی، دبیر ستاد توسعه زیست‌فناوری معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری در گفت‌و گو با «جام جم» این اتفاق را نکار می کند . او درباره سیاست این معاونت برای صدور مجوز تجاری سازی سم عقرب می‌گوید: ما هیچ وقت مجوز صادر نمی‌کنیم.

قانعی ادامه می‌دهد: مجوزهای ما فقط برای دانش بنیان بودن شرکت‌ها است . قانعی درباره تعریف دانش بنیان نیز می افزاید: اگر کسی ‌روی موضوع سم  کار کرده و سرمی درست کند برای درمان از آن استفاده شود عمل دانش بنیان انجام داده، ‌ولی جمع‌آوری سم هیچ وقت کار دانش بنیان نبوده است. به‌همین دلیل ‌معاونت علمی برای این موضوع به کسی مجوز نمی‌دهد.

دبیر ستاد توسعه زیست‌فناوری معاونت علمی ریاست جمهوری به این پرسش که آیا روی عملکرد شرکت‌های دانش بنیان نظارتی هست که وارد کار تولید سم نشوند، این گونه پاسخ می‌دهد: نظارت‌ها باید توسط وزارت بهداشت انجام شود. در قانون نظارت به این وزارتخانه سپرده شده است.

این درحالی است که ایرج حریرچی، سخنگوی وزارت بهداشت ‌به ما می گوید: وزارت بهداشت اگر رابطه ای با این مراکز داشته باشد به عنوان مشتری است که البته این چنین نیست چون ‌ ما برای تولید دارو نیاز به سم زیادی نداریم که بخواهیم از این مراکز تهیه کنیم. در خصوص نظارت نیز باید گفت ارگانی که مجوز می دهد باید به عملکرد آنها نظارت داشته باشد.

 

وعده های سمی

رئیس بخش جانوران سمی موسسه واکسن و سرم سازی رازی با اشاره به کارگاه‌هایی که در برخی شهرها از جمله شیراز، مشهد و خوزستان برای پرورش عقرب برگزار می‌شود، اعلام قیمت چند هزار دلاری برای هر گالن سم را اغوا کننده توصیف می‌کند.

آن طور که او می گوید اشخاصی که در این کارگاه‌ها شرکت می‌کنند متخصص نیستند و اغلب بدون اینکه تحقیق کنند، وارد این عرصه می‌شوند و در بیابان‌ها به دنبال عقرب می‌گردند. این جانوران را جمع می‌کنند و بعد از سم‌گیری، متوجه می‌شوند که محصول نهایی خریدار ندارد.

محمدپور ادامه می‌دهد: آنها چون در این حوزه سرمایه‌گذاری کرده‌اند، عقرب را با خود از شمال به جنوب می‌برند یا مناطق دیگر می‌برند و این کار باعث می‌شود که فونتیک جانوران کشور به هم بخورد و مطالعاتی که در گذشته در زمینه پراکنش جانوران سمی انجام شده است، به باد برود. از سوی دیگر امکان ایجاد تداخل و تغییرات ژنتیکی در جانوران مناطق مختلف هم افزایش می‌یابد.

همه مارگیر یا صیاد عقرب شده اند

شنیده‌های حاکی از آن است که عقرب‌های جمع‌آوری شده از بیابان‌های ایران به آن سوی مرزها و شیخ‌نشین‌های خلیج فارس صادر می‌شود،   رئیس بخش جانوران سمی موسسه واکسن و سرم سازی رازی  نیز از افزایش تعداد افرادی که به دنبال سم گیری از گونه هایی مانند مار و عقرب هستند حرف می زند.

او تاکید می کند: هرچند سم اصلا مشتری ندارد اما ما روزانه بیش از ۶۰ تماس از سوی دارندگان سم داریم که حتی اسم عقرب را هم نمی‌دانند، زیرا غیر متخصص هستند. گاهی مهندسان معماری یا مکانیک که تحصیلات غیر مرتبط دارند، وارد این عرصه می‌شوند و نمی‌دانند با عقرب‌ها چه کار کنند. یک بار تصویری از عقرب‌هایی که از آنها سم گیری شده بود را برای ما ارسال کردند و دیدیم که عقرب آنها متعلق به کشور پاکستان است.

طغیان بیماری نزدیک است

فراهم احمدزاده، عضو هیات علمی دانشکده علوم محیطی دانشگاه شهید بهشتی هم در گفت‌وگو با ما پرورش عقرب یا مار را کار بسیار دشواری توصیف می‌کند و تبلیغات افراد در زمینه تجاری سازی سم را اقدامی غیر علمی می‌داند.

آن طور که او توضیح می دهد مار و عقرب حلقه‌ای از زنجیره اکوسیستم هستند که حذف آنها از طبیعت قطعا تبعاتی برای کشور دارد. ‌. مار نباشد موش همه جا را می‌گیرد و در نبود عقرب، جمعیت حشرات بیشتر شده و شاهد طغیان بیماری‌ها خواهیم بود.

عضو هیات علمی دانشکده علوم محیطی دانشگاه شهید بهشتی عنوان می‌کند:حتی عقرب غیر سمی هم در کشور وجود دارد. افراد باید توانایی شناسایی عقرب‌های سم دار را داشته باشند ضمن اینکه سم عقرب   یک گونه با گونه دیگر متفاوت است. سم عقرب و مار ساختار پروتئینی دارند و در شرایط خاص باید نگهداری شود و استحصال آن کار ساده ای نیست.

احمد زاده ذخایر ژنتیکی را جزء ثروت‌های عمومی معرفی می‎‌کند که برداشت از آن ممنوع است. او ادامه می‌دهد: هیچ کس حق ندارد هر جوری که دلش خواست از منابع زیستی کشور برداشت کند. این کار درست مشابه اختلاس در عرصه اقتصادی است و باید جلوی آن گرفته شود.

عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی تاکید می‌کند: وقتی یک گونه‌ای را از طبیعت می‌گیریم حتی اگر برای استفاده دولتی و عمومی هم باشد، باید طبق ضابطه باشد. ‌

مشتری در حاشیه خلیج فارس

تا مدتی پیش شیخ نشینان حاشیه خلیج فارس فقط مشتری گونه هایی مانند هوبره و شاهین بودند، اما این روزها به نظر می رسد آنها برای گونه هایی مانند عقرب و مار نیز نقشه کشیده اند.   جمشید محبت خانی فرمانده یگان حفاظت سازمان محیط زیست در گفت‌وگو با ما درباره انگیزه صید عقرب و مار از سوی فرصت طلبان می گوید یکی از گزینه‌های موجود صدور این جانداران به کشورهای عربی است و بخشی هم مربوط به تولید دارو است.

محبت خانی درباره دیگر گونه های جانوری که قاچاق می شوند می گوید:‌ سال ۹۶ و نوروز امسال بیش از ۲۰۰۰   مار آبی و لاکپشت برکه‌ای کشف کردیم ‌. امسال هم به جز کشف ۱۲هزار عقرب‌ از منزل مسکونی در مشهد ‌ یکصد مار آبی، لاکپشت و سمندر  کشف و ضبط شده است. ما برای کسب اطلاعت بیشتر تلاش کردیم با دفتر شکار و صید  سازمان حفاظت محیط زیست ارتباط برقرار کنیم اما‌ تماس‌های مکرر خبرنگار  برای برای شنیدن نظرات علی تیموری مدیر کل دفتر شکار و صید سازمان حفاظت محیط زیست راه به جایی نبرد.

لیلا مرگن

کشف ۱۲ هزار عقرب از یک منزل مسکونی

یگان حفاظت محیط زیست خراسان رضوی    ۱۲ هزار عقرب را از ‌منزلی مسکونی در منطقه لادن مشهد کشف و ضبط کرد. از این تعداد ده هزار عقرب ‌تلف شده بودند.  عقرب ها به منظور بهره برداری از زهر‌شان توسط عده‌ای سودجو بدون مجوز صید شده بودند.

گزارشگران سبز: ابوالفضل شعبانی، فرمانده یگان حفاظت محیط زیست خراسان رضوی افزود:مامورین یگان حفاظت محیط زیست استان با همکاری مامورین آگاهی انتظامی کلانتری شهرک ناجا طی چند روز کار اطلاعاتی و رصد یک منزل مسکونی ،یک صیاد متخلف را دستگیر کردند.

وی ادامه داد:طی پایش های به عمل آمده،افرادی بطور مشکوک اقدام به جابجایی باکس های حاوی عقرب میکردند که مامورین توانستند آنها را شناسایی و در یک عملیات غافلگیر کننده و با کسب اجازه از مراجع قضایی منزل مورد نظررا بازرسی کنند.

شعبانی افزود:طی بازرسی از منزل این فرد متخلف تعداد دوازده هزار عقرب از انواع زرد و سیاه کشف که از این تعداد ده هزار عقرب طی مدت نگهداری و پرورش تلف شده بودند.

وی همچنین با اشاره به اینکه عقرب ها به منظور بهره برداری از زهر شان توسط عده ای سودجو بدون مجوز صید شده بودند گفت: دو هزار عقرب زنده مکشوفه نیز توقیف و جهت اقدامات بعدی به اداره کل حفاظت محیط زیست استان منتقل شد.

این مقام مسئول افزود: برای متخلف صورتمجلس تخلف تنظیم و به جرم پرورش غیر مجاز عقرب در منزل مسکونی و ایجاد خطر و نا امنی به مراجع قضایی معرفی گردید.

خطر! به سومالی نزدیک می شویم!

نماینده بوشهر، گناوه و دیلم می‌گوید بعید نیست که شرایط بد اقتصادی  صیادان ایرانی را نیز به  سرنوشت صیادان سومالیایی دچار کند که اکنون دزد دریایی لقب گرفته‌اند

مساله جولان کشتی‌های بیگانه در دریای عمان وارد فازه تازه‌ای شده است. شاید تا پیش از این فقط فعالان محیط زیست نسبت به تخریب زیست بوم و انقراض گونه‌های جانوری هشدار می‌دانند، اما امروز شرایط برای صیادان منطقه آن‌قدر دشوار شده که نماینده بوشهر، گناوه و دیلم در مجلس هشدار می‌دهد اگر این مساله مدیریت نشود هیچ بعید نیست برخی صیادان بومی سرنوشتی مشابه صیادان سومالیایی پیدا کنند، صیادانی که اکنون دزد دریایی لقب گرفته‌اند.

صیادان جنوب از کاهش توان صیادی در آب‌های گرم خلیج فارس و دریای عمان خبر می‌دهند. در حالی که این روزها فصل صید میگوست، لنج‌های مردم محلی که روانه دریا می‌شود، فقط با ده تا ۱۵کیلو میگو به ساحل باز می‌گردد. سفره دریا برای مردم به حدی کوچک شده که دیگر درآمد حاصل از صیادی کفاف زندگی صیادان را نمی‌دهد. تردد بیش از حد شناورهای صیادی که به گفته محلی‌ها، کف دریا را جارو می‌زنند نیز تیشه به ریشه زندگی در جنوب کشور می‌زند. دیروز لاشه یک نهنگ ۱۴ متری در سواحل بوشهر پیدا شد، نهنگی که به احتمال زیاد به علت برخورد با کشتی‌های صیادی تلف شده است، کشتی‌هایی که این روزها با پرتاب سنگ و منور برای صیادان بومی خط و نشان می‌می‌کشند.

گزارشگران سبز: اوضاع کسب و کار در جنوب چندان خوب نیست. بالا رفتن نرخ تورم تامین تجهیزات صیادی را برای مردم جنوب بسیار گران کرده و از سوی دیگر افزایش رقابت در صید، امرار معاش را برای آنها دشوارتر کرده است. بیشتر آنها می‌گویند این روزها که به دریا می‌زنند با ۱۵ تا ۲۰ کیلو میگو به ساحل باز می‌گردند.

وحید خسروی یکی از صیادان بوشهری در گفت‌وگو با ما شرایط نامناسب صیادان بوشهری را تائید می‌کند و می‌گوید: صید برای صیادان نمی‌صرفد. کاهش حجم صید، بی‌رویه شده است.

او و بیشتر صیادان محلی کم شدن صید را به گردن فعالیت کشتی‌های خارجی می‌اندازند که به قول خودشان کف دریا را جارو می‌زنند.

خسروی ادامه می‌دهد: بچه‌ها در دیر و کنگان کشتی‌های خارجی را دیده‌اند و عکسشان را گرفته‌اند. دولت می‌گوید به این کشتی‌ها مجوز نداده، اما این کشتی‌ها تمام آبزیان دریا را صید می‌کنند.

همه مشکلات صیادان جنوب کشور این نیست. خسروی از تورم و گرانی نیز گلایه می‌کند. آن طور که او توضیح می‌دهد هزینه خرید تور ماهیگیری بین ۲۰۰ تا ۸۰۰ هزار تومان است. موتور لنج هم که در گذشته با ۲۰ میلیون تومان خریده می‌شد، امروز به ۶۰ میلیون تومان رسیده است. پرداخت هزینه‌های بالا برای تامین ادوات صیادی، این پیشه را برای مردم جنوب غیر اقتصادی کرده است.

 

صیادی یا دزد دریایی

بی توجهی به وضع صیادان جنوب کشور بدون شک با تبعات اجتماعی رو به رو خواهد بود، تبعاتی که عبدالحمید خدری، نماینده مردم بوشهر، گناوه و دیلم نیز در گفت‌وگو با ما نسبت به آن هشدار می‌دهد و تصریح می‌کند: اگر شرایط به این شکل ادامه پیدا کند هیچ بعید نیست برخی صیادان ایرانی نیز به سرنوشت صیادان سومالیایی دچار شوند که اکنون دزد دریایی هستند.

آن‌طور که این نماینده توضیح می‌دهد: صیادان سومالی نیز به دلیل کم شدن صید و فعالیت بیش از حد کشتی صیادی بیگانه، به دزد دریایی بدل شده اند چراکه تصور می‌کنند به این شکل باید حق شان را بگیرند.

او تاکید می‌کند: شهروندان به طرز وحشتناکی از این موضوع گله دارند. آنها بارها با من تماس گرفته‌اند و از فعالیت کشتی‌های بیگانه در آب‌های جنوبی کشور شکایت کرده‌اند.

این شرایط سبب شده نمایندگانی مانند خدری به فکر فراخواندن مدیران برخی سازمان‌ها مانند شیلات، محیط‌زیست و جهاد کشاورزی به مجلس باشند تا آنها در این خصوص توضیح بدهند.

خدری ادامه می‌دهد: بدون شک دراین باره به دولت نیز تذکر می‌دهیم.

 

 کرایه شناور با خدمه خارجی ‌

سرنخ شناورهایی را که با استفاده از سنگ و منور به لنج‌های بومیان حمله می‌کنند از طریق سازمان شیلات دنبال کردیم. شاپور کاکولکی، معاون صید و بنادر ماهیگیری سازمان شیلات در گفت‌وگو با ما از این می‌گوید که شناورهای خارجی همراه با خدمه خارجی از سوی کشور ایران کرایه شده‌اند.

او به ‌ما‌ می‌گوید: این اقدام سازمان شیلات ایران که شناور با خدمه خارجی کرایه کرده باشد، قانونی است.

شناور به تنهایی با یک متن قراداد، قابل واگذاری به ایران نیست. اجاره شناور بدون ضمانت مالی و تعهد بین‌المللی امکان‌پذیر نیست. از سوی دیگر خرید شناور هم به دلیل قیمت بالا برای دولت ایران مقدور نبود.

آن‌طور که معاون صید و بنادر ماهیگیری سازمان شیلات توضیح می‌دهد طرف اندونزیایی یا هر کشوری که شناور را به صیاد ایرانی کرایه می‌دهد، شرط می‌گذارد که چند نفر خارجی برای مراقبت از شناور در کشتی بمانند.

کاکولکی ادامه می‌دهد: مطمئنا بدون ضمانت مالی به ایران کشتی نمی‌دهد به همین خاطر ناخدای کشتی و افراد خدمه حکم ضمانت را در داخل شناور دارند.

 

فقط یک‌بار!

در حالی که صیادان بوشهری از برخورد با کشتی‌های بیگانه و خدمه آنها می‌گویند، معاون صید و بنادر ماهیگیری سازمان شیلات می‌گوید: این اتفاق فقط یک‌بار رخ داده است و متاسفانه فردی که منور پرتاب کرده است، ایرانی بوده که با او برخورد شده است.

اگر از او درباره کاهش صید و شرایط نامناسب اقتصادی صیادان بپرسید نیز می‌گوید: صید در آب‌های جنوبی ایران کم نشده و حتی افزایش هم داشته است. در سال ۹۵، میزان صید ۶۳۴ هزار تن بود که به ۷۲۵ هزار تن رسیده است.

هرچند کاکولکی ادعا می‌کند میزان صید افزایش داشته اما صیادان شرایط دیگری را تجربه می‌کنند، با این حال فعالان محیط‌زیست نسبت به بهره‌برداری بی‌رویه از منابع دریا نیز هشدار می‌دهند چراکه با صید ترال کمتر آبزی امکان بقا پیدا می‌کند.

 

به خاطر ۲ دلفین

معاون صید و بنادر ماهیگیری سازمان شیلات درباره صید و تردد شناورها در آب‌های جنوبی کشور که اکنون به عاملی برای تهدید حیات وحش نیز بدل شده است می‌گوید: مراقبت شدید می‌کنیم که صدور مجوز صید در محدوده توان اکولوژیک باشد. مجوزصید ما براساس اعلام نظر موسسه تحقیقات علوم شیلاتی است.

او درباره افزایش مرگ پستانداران دریایی و نهنگی که دیروز مرگش رسانه‌ای شد نیز عنوان می‌کند: ما به خاطر مردن دو تا دلفین نمی‌توانیم اقتصادمان را کنار بگذاریم. در ارتباط با اقتصاد صید، منافع کشور را در نظر می‌گیریم. مطمئنا محیط زیست هم جزو منافع ماست و درمنافع اقتصاد صید قطعا محیط زیست هم لحاظ می‌شود.

شاید علت مرگ نهنگی که دیروز تصویر لاشه‌اش رسانه‌ای شد هنوز مشخص نباشد، اما مرگ این‌گونه درمعرض خطر انقراض گواهی است بر این‌که چرخ زندگی در آب‌های جنوبی کشور و برای بومیان این منطقه بخوبی نمی‌چرخد. صیادان برای امرار معاش با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم می‌کنند و گونه‌های حیات‌وحش نیز به‌دلیل سودجویی عده‌ای جان می‌دهند؛ عده‌ای که باصید ترال کمر به نابودی منابع کشور بسته‌اند.

 

تصادف نهنگ با شناور

مدیرکل محیط‌زیست بوشهر کشف لاشه و مرگ نهنگ را تائید کرده و گفته چون لاشه متلاشی شده، علت دقیق مرگ را نمی‌توان اکنون اعلام کرد،اما در مجموع در سال‌های گذشته برخورد با ادوات و شناورهای صیادی و گرفتار شدن در آب‌های کم عمق از دلایل اصلی به گل نشستن و تلف شدن نهنگ‌ها بوده است.

وقتی دریا با تردد بیش از حد کشتی‌های صیادی ناامن شود، میزان مرگ و میر پستانداران دریایی هم افزایش می‌یابد. در سال‌های اخیر چند مورد مرگ پستانداران دریایی در جنوب گزارش شده است.

داوود میرشکار، مدیر کل زیست بوم‌های دریایی سازمان حفاظت محیط‌زیست در گفت‌وگو با ما درباره مرگ نهنگ ۱۴ متری بوشهر عنوان می‌کند:‌ برخورد با کشتی‌های صیادی یکی از احتمالات مطرح شده درباره نهنگی است که لاشه‌اش در بوشهر پیدا شده است.

میرشکار درباره احتمال ناامن شدن دریا با حضور کشتی‌های متعدد در آب‌های جنوب ایران می‌گوید: هر فعالیتی که فعالیت پایدار نباشد، می‌تواند مخرب باشد. حضور کشتی‌ها در آب‌های جنوب اگر با تائید سازمان شیلات باشد می‌توان گفت از منابع دریا به‌صورت پایدار بهره‌برداری می‌شود.

او به‌عنوان مدیر دستگاهی ناظر درباره نحوه صدور مجوزهای صیادی در خلیج فارس و دریای عمان بیان می‌کند: هیچ اطلاعاتی از صید در آب‌های جنوب ندارم. وظیفه قانونی سازمان شیلات است برنامه‌ریزی پایدار برای صید داشته باشد.

لیلا مرگن

انقراض اطلاع رسانی در محیط زیست

بتازگی نامه‌ای از سوی سازمان حفاظت محیط زیست به برخی رسانه‌ها ارسال شده که چکیده‌اش چیزی نیست جز محدود شدن اطلاع رسانی

محیط زیست زخم کم ندارد‌، این حقیقتی است تلخ، اما غیر قابل انکار‌. نگرانی‌های زیادی درباره منابع آب و خاک کشور وجود دارد، ‌نگرانی‌هایی که  گره خورده اند به زندگی و سلامت مردم و نسل های آینده ای که قرار است در این سرزمین زندگی کنند. نگرانی ها محدود به آب و  خاک کشور نمی شود، چون تنوع زیستی نیز شرایط خوبی ندارد‌، سیر نزولی جمعیت حیات وحش  در کنار تصمیم گیری‌های شتابزده برخی مدیران ‌به مشکلات زیست محیطی کشور دامن زده است‌.

با این حال بتازگی نامه‌ای از سوی سازمان حفاظت محیط زیست به برخی رسانه‌ها ارسال شده که چکیده‌اش چیزی نیست جز محدود شدن اطلاع رسانی، چراکه در آن خواسته شده برای هرگونه مصاحبه ای فقط از طریق روابط عمومی سازمان اقدام کنند. مسلما در شرایط سختی که طبیعت کشورمان تجربه می کند محدود شدن اطلاع رسانی حکم چراغ سبز نشان دادن به مرگ محیط زیست است.

پیش از ارسال این نامه نیز برای بسیاری از خبرنگاران حوزه محیط زیست دسترسی به برخی مدیران امکان پذیر نبود و بیشتر مدیران به بهانه‌هایی مانند برگزاری جلسات از زیر بار پاسخگویی شانه خالی می‌کردند، جلساتی که به نظر می‌رسد در آن تصمیم‌های سازنده‌ای گرفته نمی‌شود و خروجی مثبتی ندارد، چون اگر غیر از این بود شرایط محیط زیست کشور اندکی بهتر می‌شد یا دست‌کم ‌ سرعت تخریبش کاهش می‌یافت.

‌سیاست محدود کردن خبرنگاران در تماس با مدیران و گرفتار کردن آنها در بروکراسی فقط منجر به حاد شدن مسائل و گسترش شایعات می شود،  چراکه با این رویکرد،‌‌ مسائل و تهدید‌های محیط زیست کشور زمانی درکانون توجه قرار خواهد گرفت ‌ که به قول معروف دیگر کار از کار گذشته است.

نباید فراموش کرد که محدود شدن اطلاع رسانی دراین حوزه سبب گل آلود شدن آب برای فرصت طلبان می شود، افرادی که سعی دارند با محیط زیستی نشان دادن خود ‌برای خود نان و نامی به دست بیاورند.

بنابراین باید از مدیران سازمان حفاظت محیط زیست خواست به جای محدود کردن دسترسی خبرنگاران به مدیران این سازمان شرایطی را فراهم کنند تا خبرنگاران با اطلاع رسانی بموقع بتوانند همراه سازمان حفاظت محیط زیست باشند،‌‌ زیرا انقراض اطلاع رسانی به انقراض محیط زیست دامن می زند.

مهدی آیینی

روزنامه نگار

 

دیوانه آهوها

با محیط‌بانی که آهوی فکه را کشف کرد و برای زنده ماندنشان خود را مقابل گلوله قرار می‌دهد

نه خانه می‌خواهد، نه ویلا، نه حساب بانکی چنین و چنان و نه سفرهای رنگارنگ. او دلش لک زده برای یک موتورسیکلت قوی که شنزارها را زیر چرخ‌هایش بگیرد و آخ نگوید. آرزوهای سیدباقر موسوی مثل داستان زندگی‌اش منحصربه‌فرد است. هنوز چند ماهی مانده تا او ۴۱ ساله شود، ده سالی هم می‌شود که یونیفرم محیط‌بانی به تن دارد،‌ حقوق دندان‌گیری هم ندارد، سایه مرگ نیز بالای سرش مانده و ول کنش نیست ولی نه خسته است و نه بی‌انگیزه.
آرزوهای او خلاصه می‌شود به رفاه آهوها، چارپایان خوش نقشی که از فکه تا بستان را زیر سم‌هایشان می‌گیرند و وقت و بی‌وقت تنشان از شلیک‌های دور و نزدیک می‌لرزد. سیدباقر آرزو دارد که پولی می‌داشت تا چاه‌های قدیمی را لایروبی کند و به آبشخورها آب برساند، یا پولی داشت و یک وانت می‌خرید و اسباب کارش را راحت‌تر جابه‌جا می‌کرد و دو نفر روزمرد را هم به‌کار می‌گرفت تا در گشت‌های شبانه،‌ مخصوصا درشب‌هایی که مهتاب گم می‌شود و جان دل شکارچی‌هاست کمکش باشند. دنیای او بسیار قشنگ و خاص است.

شما سال گذشته دلنوشتهای در فضای مجازی منتشر کردید و گفتید عدهای قصد جانتان را دارند و تهدیدتان میکنند. خوشحالم که زندهاید!

وقتی در طبیعت هستم به تنها کسی که میتوانم پناه ببرم خداوند است. شکارچیانی که من از آنها حرف زدم یکسری آدم گردنکلفتاند که از هیچکسی نمیترسند و شاید اگر به خاطر قومیت نبود خیلی وقت پیش مرا میکشتند.

از کدام طایفه خوزستان هستید؟

سادات علوی.

و محیطبان کدام زیستگاه؟

جنوب غرب خوزستان در شنزارها و تپه ماهورهای بستان.

بودن در این منطقه انتخاب خودتان بود یا قرعه به نامتان افتاد؟

می شود گفت انتخاب خودم بود. دهه ۸۰ عدهای از دانشگاه به قصد تحقیق به منطقه آمدند و میخواستند درباره رژیم غذایی آهوها پژوهش کنند. آن زمان سازمان محیطزیست قصد داشت در رامهرمز سایت تکثیر در اسارت ایجاد کند برای همین دانستن رژیم غذایی آهوها واجب بود. این افراد سراغ من آمدند و تا جایی که امکان داشت به مدت دو سال کمکشان کردم. در پایان کار به نقطهای رسیدیم که حتی میدانستیم یک آهو در دقیقه چند دانه برگ میخورد.

آن زمان سرباز معلم بودید، درست است؟

بله، قبل از این که محققان بیایند من متوجه شده بودم که آهوها درمنطقه هستند در حالی که همه تصور میکردند بهواسطه جنگ ایران و عراق، آهوها منقرض شدهاند. من آن زمان معلم روستای ابوقریب بودم و در سه پایه تدریس میکردم و میدیدم که دانشآموزان وقتی عکس آهو یا قوچ و میش را در کتابها میبینند، میگویند ما هم اینجا از اینها داریم. این بچهها بیشترشان عصرها چوپانی میکردند، همین شد که حرف شان را جدی گرفتم و رفتم دنبال آهوها. به این ترتیب رد آهوها و سرگین شان را پیدا کردم، کمی بعدتر هم خودشان را دیدم. البته بعد از این که مطمئن شدم آهوها درمنطقه ما وجود دارند به مسئولان گزارش دادم ولی خب کسی قبول نکرد.

آهویی که شما پیدا کرده بودید ظاهرا آهوی ایرانی نبوده؟

بله، اسمش آهوی فکه یا آهوی بین النهرین است. همه گونهها و زیرگونههای آهو در خاورمیانه با آهوی ایرانی متفاوتاند و این تفاوت در ظاهرشان بخوبی دیده میشود. یکی از بارزترین این تفاوتها گواتر آنهاست بهطوری که گواتر آهوی ایرانی کاملا برجسته و برآمده است ولی آهوی فکه انگار اصلا گواتر ندارد و یک گردن کاملا صاف دارد. البته گواتر آهوهای نر فکه در زمان جفتگیری کمی برآمده میشود.

حالا شما که به نوعی کاشف آهوی بینالنهرین در ایران هستید، میخواهید هر طور شده جلوی انقراضش را بگیرید. گفتید شکارچیها آدمهای گردن کلفتی هستند، اینها دقیقا کی هستند؟

اینها مشتی آدم پولدارند که به پشتوانه این پول دست به هر کاری میزنند و حتی با خودشان شکارچی خارجی هم میآورند.

از کجا؟

از کشورهای حاشیه خلیج فارس.

این گردن کلفتها شغلشان چیست که این همه پولدارند؟

زمین و مغازه و ملک و املاک دارند. اینها شکارچی تفریحی هستند، نه اینکه زندگیشان ازشکار بگذرد، خیلی هم بیرحماند. من در دشت آزادگان کسی را نمیشناسم که شکارچی باشد اگر معدود کسانی هم که پیدا شوند همین عده شکارچی گردن کلفت هدایتشان میکنند. در دشت آزادگان برای آهوها احترام زیادی قائل اند و میگویند آهوی امام رضا(ع)، یا این که معتقدند آهو نفرین میکند اگر اذیتش کنیم. اما شکارچیها به این چیزها اهمیت نمیدهند و شبها که برای شکار میآیند با نورافکنهای قوی میزنند به چشم آهوها تا قدرت بیناییشان را به طور موقت از دست بدهند و آن وقت با اتومبیل داخل شنها و ماسهها میروند و آهوها را با تیر میزنند.

پس نر و ماده و بچه برایشان مهم نیست!

همین امسال، ماه اول بهار ماده آهویی را زدند که داشت زایمان میکرد. من آن آهو را میشناختم چون هر روز در نقطهای مشخص مینشست، اما آنها آمدند بالای سرش و در همان حالت نشسته او را زدند. من عکس خون این آهو و جایی را که میخواست در آن زایمان کند منتشر کردم تا شاید تلنگری باشد.

جریمه شکار آهو چه قدر است؟

ده میلیون تومان است ولی برای این شکارچیها که من میشناسم اصلا زیاد نیست.

شکارچیها آهوها را میخورند؟

بله کباب میکنند و میخورند، معمولا هم در همان محل شکار. قبلا که منطقه ما شکار ممنوع نبود آنها آهوها را شبانه کباب میکردند و سرشان را در همان محل دفن میکردند، بعد روباهها کلههای آهو را پیدا میکردند و از خاک در میآوردند. این طور شد که عشایر مستقر درمنطقه متوجه شکار آهوها شدند چون شکارچیها در تاریکی شب میآیند و کسی نمیبیند آنها چه میکنند. بدتر این که به شکار یک آهو هم بسنده نمیکنند و تا میتوانند شکار میزنند. آهوها همیشه در گلههای کوچک حرکت میکنند و این افراد به لطف تفنگهایشان که ساچمه را به اطراف پخش میکند شکار دسته جمعی میکنند. به نظر من اسلحههای جدید شکار بسیار کثیف است.

تا به حال شده سر بزنگاه برسید و با شکارچیها رخ به رخ شوید؟

یکبار از فاصله ۷۰ متری به من تیراندازی کردند چون پروژکتورم را به سمتشان گرفته بودم تا دست از شکار بردارند ولی آنها تیراندازی کردند که یکی از تیرها به سینهام خورد و یکی دیگرش موتورم را پنچر کرد. یک بارهم مرا با اسلحه جنگی به مرگ تهدید کردند. وقتی شکارچیان را میبینم حالتی به من دست میدهد که میخواهم به هر طریق ممکن جلویشان را بگیرم ولی یا متواری میشوند یا به سمت محیطبان تیراندازی میکنند.

بهخاطر زخمی شدنتان توانستید شکایت کنید؟

نه نتوانستم. آخرین مورد درگیری ام با شکارچیها اردیبهشت سال گذشته بود. آنها درجاده بودند و من قصد داشتم ازآنها سبقت بگیرم، ولی وقتی روبهروی پنجره ماشین شان قرار گرفتم دو تیر به قصد کشتن به سمتم شلیک کردند که جاخالی دادم و خدا را شکر زنده ماندم. البته تیرانداز را شناختم و ماجرا را صورتجلسه کردم و به اداره فرستادم، اداره هم پرونده را برای دادگاه ارسال کرد. ولی دادگاه از من شاهد خواست، یک شاهد آوردم اما گفتند یک شاهد دیگرهم لازم است که من نداشتم. البته شکارچیها بعد از تیراندازی به خانه ما آمدند و گفتند هر خسارتی وارد شده جبران میکنیم ولی من مصر به طرح شکایت بودم، گرچه شکایتم به جایی نرسید.

به نظرشما علت اصلی اصرار عدهای به شکار چیست، با توجه به این که نیاز مالی ندارند؟ فکر میکنید باید فرهنگسازی شود؟

شکارچیها دو گروهاند، برخی با فرهنگسازی مختصر دست برمیدارند ولی عدهای آدم خوشگذران هستند که زندگیشان به این سبک و سیاق میگذرد و حتما باید جانوری را بکشند. من فرهنگسازی را برای هر دو گروه امتحان کردم که برای دسته دوم جواب نداده. ما در خوزستان دو طایفه بزرگ کنانه و خسرج داریم. سالها قبل تعدادی شکارچی داشتند و من برای منصرف کردن آنها از شکار سراغ بزرگشان رفتم و توضیح دادم که آهوهای این منطقه میراث طبیعی هستند و نسل شان دارد از بین میرود. باور کنید اینها دیگر شکار نکردند ولی آن عده شکارچی خاص دست نکشیدند.

به نظر میرسد اینها باید مجازات شوند، آن هم مجازاتهای سنگین و بازدارنده!

قطعا. اینها نیازمند برخورد شدید هستند البته نه از نوع جریمه نقدی، چون جواب نمیدهد.

با وجود همه خطراتی که تا به حال وجود داشته و بعد از این هم حتما وجود خواهد داشت چرا دست از محیطبانی برنمیدارید؟

گاهی اوقات اطرافیانم به من میگویند تو دیوانهای چون جانت را بهخاطر چند آهو به خطر انداختهای. اما من آنقدر به آهوها علاقهمندم که اگر یک روز آنها را نبینم ردشان را دنبال میکنم تا آرام شوم. بهتر است بگویم من عاشقم و یک عاشق جز این نمیکند.

داستان دوربین و موتورسیکلت

او آهوها را به چشم دیده بود، ردشان را در شنزارها و تپه ماهورها گرفته بود و ایمان داشت که فکه حالا دیگر آهو دارد. اما کسانی که سالها فکه را با مینهای عمل نکردهاش میشناختند، سختشان بود آهوها را باور کنند. سیدباقر ولی افتاد دنبال آهوها تا این بار بچیندشان در قاب یک دوربین عکاسی قرضی که آویزان گردنش بود. او این کار را کرد و شد کاشف آهوها، یک محافظ جان سخت.

از سال۸۷ به این سو که او لباس رسمی محیطبانی پوشیده، داستان اما چندان فرقی با امروز نکرده چون یکی از موتورسیکلتها که روزانه تا۲۰۰ کیلومتر رویش مینشیند و میراند دارایی شخصی اوست و موتورسیکلت دوم، هدیه فعالان و دوستداران محیط زیست به سیدباقر. باورش سخت است ولی باک اینها با بنزینی پُر میشود که محیط بان خوزستانی خودش میخرد؛ از آهوها برای آهوها.

خوش تراش های پر طاقت

آهوهای فکه ظریف و نازک اند ولی پرطاقت و مقاوم، آنقدر که سیدباقر درعجب است که اینها درگرمای بالای۶۰ درجه شنزارها چطور زنده می مانند. آهوهای فکه کم می خورند و اندک می نوشند، از برج هشت تا اواخر برج دو هم به جز دو سه بار لب به آب نمی زنند، آبشان هم اگر تلخ و شور یا لجن باشد فرقی به حالشان ندارد. سیدباقر یک بار میان شنزارها از شدت عطش چند جرعه ای از آب آهوها نوشید ولی دوام نیاورد و مبتلا به اسهال شد، تا یک ماه، بی وقفه. پزشکان به او گفته بودند آبی که نوشیده روده بزرگش را به هم ریخته است.

مریم خباز

میرشکار

محیط‌بانان و انجمن‌ها به تصمیم محیط زیست برای صدور پروانه شکار به خارجی‌ها معترض‌اند

با این که توضیح دادند، با این که توجیه آوردند، با این‌که رئیس به اراک رفت و سخنرانی کرد، با این‌که معاونانش مصاحبه کردند و استدلال پشت استدلال چیدند؛ ولی دل محیط‌بان‌ها و انجمن‌ها نرم نشد. اینها شدند ۱۹ تشکل زیست‌محیطی و پای یک نامه اعتراضی را امضا کردند و شدند شجاع مومنی، محیط‌بان خوزستانی که قلم به دست گرفت و نامه‌ای سرگشاده نوشت.

اینها به اقدام اخیر سازمان حفاظت محیط زیست پوزخند زدند و به گفته‌های عیسی کلانتری پاسخ دادند و یکصدا خواستار توقف صدور مجوز شکارچهارپایان به خارجی‌ها شدند.

اینها نوشتند صدور مجوز شکار برای خارجی‌ها در قبال مشتی دلار، قلب فعالان محیط زیست را به درد آورده و محیط‌بان خوزستانی، قلم لغزاندند که چارپایانی که امروز ابزار تفریح شکارچیان خارجی شده‌اند با خون دلِ محیط‌‌بانانی حفاظت شده‌اند که درفصول مختلف و درشرایط سخت کاری، آرامش خود و خانواده‌هایشان را فدای بقای حیات وحش می‌کنند.

اینها پس‌لرزه‌های یک تصمیم سوال‌برانگیز است؛‌ تصمیمی که لذت کسب درآمد ازآن به مشام می‌رسد ولی رئیس سازمان حفاظت محیط زیست در راس جبهه موافقانِ سرسخت آن گفته است هدفش تعادل‌بخشی به جمعیت حیات وحش و کنترل گونه‌های پیر و مریض و جلوگیری از شیوع بیماری درگله‌هاست و علی تیموری مدیرکل دفترشکار و صید سازمان نیز دنباله این حرف را گرفته و گفته است که پروانه شکار برای خارجی‌ها براساس سرشماری‌های جامع و با درنظر گرفتن همه ملاحظات صادر شده است.

محیط‌بانان می‌گویند…

معترضانی که تعدادشان کم نیست اما هم به توضیح اول زهرخند می‌زنند و هم به استدلال دوم با نگاه شک و تردید می‌نگرند. شجاع مومنی، محیط‌بان منطقه چهل پای خوزستان است، یکی از زیستگاه‌های اصلی کل و بز. او حین گفت‌وگو با ما هم زهرخند می‌زد و هم تردید داشت، زهرخند به صحبت‌های کلانتری ازاین باب که می‌داند حیوانات پیرکه قدرت باروری‌شان را از دست می‌دهند خود از گله کناره می‌گیرند و در نهایت طعمه حیوانات درنده می‌شوند و تردید به این علت که او درکسوت یک محیط‌بان به سرشماری‌ها و درستی‌شان شک دارد.

مومنی از دیده‌ها و تجربه‌هایش می‌گوید، ازاین که برخی محیط‌بانانی که به هزار و یک دلیل انگیزه‌هایشان را از دست داده‌اند فقط شیفت پرمی‌کنند و در پاسگاه می‌خوابند و بعد در دفتر روزانه گزارش می‌دهند که فلان تعداد کل و بز را رصد کرده‌اند. او می‌گوید برخی هم اغراق می‌کنند وحیوانات رصدشده را ضرب درعدد دلخواهشان می‌کنند و آمارهای غیرواقعی ثبت می‌کنند.

طبق آمار پاییز سال ۹۴، یک ایران است و ۵۱ هزار و۸۰۳ راس کل و بز، ۷۲ هزار و ۹۷۱ قوچ و میش، ۱۷ هزار و۵۱۷ راس آهو و ۲۲۸۹ جبیر خوش نقش و نگار که حالا دیگر می‌شود به درستی‌شان شک کرد و می‌شود گفته‌های علی تیموری را به چالش کشید وقتی که می‌گوید به خارجی‌ها مجوز شکار داده‌ایم چون پشت‌مان به سرشماری‌های جامع گرم است.

مدثر تیموری، محیط بان منطقه حفاظت شده تندوره درگز نیز با ماست که دلش حتی با صدور یک پروانه شکارهم نیست چه رسد به بیشتر. او ازخشکسالی‌های پی در پی و افول منابع آبی و آذوقه‌ای مناطق چهارگانه می‌گوید و از آرامشی که لازمه جمعیت همیشه رو به کاهش حیات وحش کشور است. او به ما می‌گوید درست است که گونه‌های نر پیر هدف گلوله شکارچیان قرار می‌گیرند و این مرگ با عقل سازگار است ولی به فصلش، نه الان،‌ نه حالا که حتی تحمل مناطق مختلف برای شکار بدرستی سنجش نشده و معلوم نیست هر چهارپایی که از پا می‌افتد غیبتش جبران می‌شود یا نه .

ازآن سو، شجاع مومنی قاطعانه می‌گوید که خرداد و حتی ماه‌ها بعدترش فصل مناسبی برای شکار نیست چون اردیبهشت و خرداد کل و بزها آبستن اند و نوبت به نوبت وضع حمل می‌کنند اگرصدای شلیکی بلند شود جانورماده ممکن است سقط جنین کند یا اگر کوچک‌ترین صدایی در زیستگاه طنین افکن شود بره‌ها و بزغاله‌های نوپا از مادر جدا می‌شوند و آن وقت مرگ، در غربت سایه به سایه تعقیبشان می‌کند. این محیط‌بان می‌گوید این وضع دست‌کم تا مهر ادامه دارد.

اما در آن سو که مدیران نشسته‌اند و محاسبات مدیریتی و نه عملیاتی دارند حرف دیگری می‌زنند از جمله حمید ظهرابی معاون محیط زیست طبیعی سازمان محیط زیست که به جام‌جم گفته است گذشتگان در تعیین فصل شکاراشتباه کرده اند چرا که این فصل درمناطق سردسیر از ۱۵ اسفند تا ۱۵فروردین است و در مناطق گرمسیر تا ۱۵ خرداد.

این اظهارنظرها اما درحالی بر زبان‌ها جاری است که گزارش‌هایی منتشر می‌شود از این که ‌شکارچیان خارجی درپناهگاه‌های حیات وحش حیدری و درمیان چند قوچ اوریال را به تیر دوخته‌اند. شجاع مومنی، محیط بان خوزستانی با ما که حرف می‌زد نمی‌دانست آیا برای کسی مهم است که هیچ‌وقت هیچ سهمی از پولی که خارجی‌ها برای شکار در ایران خرج می‌کنند صرف احیای زیستگاه‌ها و تامین تجهیزات محیط‌بانی نمی‌شود. او حتی مانده بود بگوید یا نگوید که پول بنزین خودروهای گشتزنی را محیط‌بان‌ها خیلی وقت‌ها از جیب خودشان می‌دهند.

طنین شکار درمجلس

سرو صداهای ناشی از پافشاری سازمان حفاظت محیط زیست در صدور پروانه شکار برای اتباع خارجی به مجلس نیز رسیده و درخانه ملت هم از نبود مدیریت دراین سازمان و لزوم ورود به این مساله گفته می‌شود. علی اکبری، عضو کمیسیون کشاورزی و منابع طبیعی گفته است که سازمان محیط زیست توان نظارت برحوزه شکار را ندارد و وضعیت اقلیمی کشور نیز صدور هرگونه مجوز شکار را غیرموجه کرده است.

مریم خباز

بالا