آخرین خبرها
خانه / بایگانی/آرشیو برچسب ها : بهزيستي (برگ 3)

بایگانی/آرشیو برچسب ها : بهزيستي

اشتراک به خبردهی

فصل سرد ترخیص

پدر و مادرش را به یاد ندارد. از وقتی خودش را شناخته و حالا که حدود 18 سال دارد افرادی راهنما و همپایش بوده‌اند که نسبت خونی با او ندارند، تا اینجای کار به‌دلیل حمایت‌‌هایی که از او شده با همه کم و کاستی‌ها کنار آمده، اما اکنون زمان آن رسیده که شرایط دیگری را تجربه کند.

او ناگزیر باید روی پاهای خود بایستد و زندگی مستقلی را آغاز کند، به همین دلیل چند روزی است به خانه جدیدی شال و کلاه کرده که سه نفر دیگر شبیه خودش در آن روزگار می گذرانند، روزگاری که به راحتی گذشته نیست، اکنون او و همخانه هایش باید خودشان بپزند، بشویند و از خود مراقبت کنند، البته این تازه اول راه است، زیرا این شرایط به نسبت مناسب نیز شش ماه تا دوسال برایش برقرار است، بعد این مهلت او و دیگر دوستانش دراین آشفته بازار مسکن و بحران بیکاری بدون هیچ تکیه گاه یا بزرگ تری باید برای خود شغل و سرپناه تهیه کرده و زندگی جدیدی را شروع کنند که در آن حمایت های سازمان بهزیستی خیلی کمرنگ تر از گذشته می شود.

براساس قانون، حمایت از کودکان بی سرپرست یا بد سرپرست وظیفه سازمان بهزیستی است و فقط این سازمان می تواند آنها را در مراکزی خاص نگهداری کند. کودکان از روش های مختلفی مانند مراجع قضایی و نیروی انتظامی به سازمان بهزیستی معرفی می شوند، اما باید یاد آور شد ورود و خروج آنها به سازمان بهزیستی فقط با صدور حکم قضایی میسر است. نکته اینجاست که این سازمان تا زمان مشخصی از کودکان نگهداری و تلاش می کند آنها را ترخیص کند تا در شرایط مناسب تری به زندگی خود ادامه دهند. برای رسیدن به این هدف، سازمان بهزیستی از چند روش مددجوها را ترخیص می کند، برای نمونه اگر این کودکان در سن فرزند خواندگی بوده و پدر و مادرشان شناسایی نشود به فرزند خواندگی سپرده می شوند به این شکل که سازمان بهزیستی سالانه حدود 1500 فرزندخواندگی را ثبت می کند.

همچنین براساس قانون، کودکان بد سرپرستی که اقوام درجه یک، 2 و 3 دارند با حکم قضایی به امین وقت سپرده می شوند. این راهکار نیز نوعی خروج مددجوها از سازمان بهزیستی است. علاوه بر این، چنانچه کودک بی سرپرستی اقوام داشته باشد، سازمان بهزیستی به شخصی که سرپرستی کودک را به عهده بگیرد کمک های اندکی می کند، این شیوه از ترخیص در این سازمان «امداد» نامیده می شود.

کودکانی نیز هستند که پدر و مادرشان شرایط نگهداری از آنها را ندارند، به عنوان مثال پدر و مادری را در نظر بگیرید که در زندان هستند. در این مواقع کودک در سازمان بهزیستی می ماند تا زمانی که خانواده شرایط نگهداری از او را به دست بیاورد.

این درحالی است که در این میان تعدادی از فرزندان بهزیستی بی سرپرست باقی مانده و به هجده سالگی می رسند، این افراد وارد پروسه ترخیص می شوند.

خانه های پیش از ترخیص

بی شباهت به زندگی دانشجویی نیست؛ چند پسر جوان بایکدیگر زندگی می کنند، در این خانه قسمتی از کارها بین اعضا تقسیم شده و آنها با توجه به توانایی و علاقه شان وظایفی مانند پخت و پز یا خرید را به عهده گرفته اند، البته همگی در کارهایی مانند ظرف شستن یا نظافت شرکت می کنند. نادر یکی از این جوانان است. او درباره حمایت های سازمان بهزیستی از مددجوها به جام جم می گوید: از کودکی در حمایت بهزیستی هستم. این سازمان حمایت های مناسبی از من کرده، اما بخش قابل توجه این حمایت ها از طرف افراد نیکوکار بوده است.

سازمان بهزیستی برای آماده کردن مددجوها جهت زندگی مستقل 20 خانه پیش از ترخیص در کل کشور دارد. این مراکز که حدود 160 نفر ظرفیت دارند، زیر نظر مددکاران بهزیستی است. نادر اکنون در مقطع پیش دانشگاهی تحصیل می کند، او که تا چند ماه دیگر هجده سالگی را پشت سر می گذارد اکنون دغدغه این را دارد که بدون حمایت های سازمان بهزیستی چگونه به زندگی اش ادامه بدهد، پسر جوان می افزاید: از الان حرفش هست که باید از سازمان جدا شوم، به همین دلیل به خانه پیش از ترخیص منتقل شده ام، در این خانه سازمان به ما مواد غذایی می دهد، اما خودمان باید غذا بپزیم. آنها می خواهند ما به این شکل آماده زندگی مستقل شویم، این درحالی است که تا آن موقع من دیگر دانشجو هستم و براحتی به من کار نمی دهند.

آماده ترخیص نیستند

پای حرف های فرزندان بهزیستی که بنشینید اغلب آنها از این نگرانند که بعد از ترخیص شدن مشکلات زیادی گریبانگیرشان شود. نادر ادامه می دهد: سازمان بهزیستی به مددجوهایی که سال گذشته ترخیص شدند، حدود هفت میلیون تومان پول داد، اما همه می دانند با این پول حتی نمی توان خانه کوچکی در جنوب شهر اجاره کرد. من دوستان زیادی دارم که با این مبلغ نتوانستند کاری بکنند، آنها پولشان را خرج کرده و در خیابان مانده اند، خیلی ها معتاد شده و از برخی ها نیز بعد از ترخیص شدن دیگر خبر ندارم.

کارشناسان سازمان بهزیستی برای تصمیم گرفتن درباره ترخیص شدن هریک از مددجوها جلسه ای تشکیل می دهند. نادر دراین باره تصریح می کند: زمان ترخیص کارشناسان کمیته ای تشریفاتی تشکیل می دهند که معمولا رای آنها ترخیص مددجوست.

این درحالی است که شرایط دیگری نیز سبب می شود برخی مددجوها برخلاف میلشان خانه های ترخیصی را ترک کنند. مرد جوان توضیح می دهد: در برخی مواقع به مددجوهایی که در خانه های پیش از ترخیصی زندگی می کنند امکانات نمی دهند، یا تعداد افراد را در خانه زیاد می کنند یا اصلا در محله ای به مددجوها خانه می دهند که شرایط مناسبی ندارد به همین دلیل آنها با همه سختی ها ترجیح می دهند این خانه ها را ترک کنند.

حمایت های بهزیستی

این درحالی است که سازمان بهزیستی برای مددجوهایی که از این سازمان ترخیص می شوند کمک هزینه هایی را در نظر گرفته است. به این شکل که سال 91 به این افراد سه میلیون تومان و سال گذشته هفت میلیون تومان پرداخت شد. محمد نفریه، معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی درباره میزان این کمک هزینه در سال 93 به جام جم می گوید: امسال 14 میلیون تومان از ردیف بودجه ملی و چهار میلیون تومان نیز از بودجه استانی به مددجوهایی که ترخیص می شوند، پرداخت می شود. این درحالی است که مبلغی که به عنوان بودجه استانی درنظر گرفته شده بیشتر در قالب وسایل به مددجویان داده می شود. افزون بر این به گفته نفریه چنانچه مددجوها تا دوره دکتری قصد ادامه تحصیل داشته باشند، همه هزینه دانشجویی این افراد پرداخت می شود.

وی درباره تفاوت ترخیص شدن مددجوهای دختر و پسر یادآور می شود: پسران وقتی از سربازی برگردند یا درس می خوانند یا کمک هزینه هایی به آنها پرداخت می شود تا بتوانند مستقل زندگی کنند به این شکل که در دانشگاه غیردولتی صددرصد هزینه تحصیل آنها پرداخت می شود. اگر دانشگاه دولتی قبول شوند نیز دو برابر حق امداد که حدود 180 هزار تومان است، می گیرند.

علاوه براین به گفته وی تمام کودکان بهزیستی تحت پوشش بیمه آتیه هستند، برخی از آنها از ده سال پیش بیمه شده و هنگام، ترخیص می توانند مبلغی نیز از بیمه به عنوان کمک هزینه ترخیص بگیرند.

مشکلات فراوان

یونس یکی دیگر از مددجوهای سازمان بهزیستی است که تا مدتی دیگر باید از این سازمان ترخیص شود، او به جام جم می گوید: بعد از ترخیص ما همه جوره به مشکل برمی خوریم، آنها فقط می خواهند قانون خود را اجرا کنند. فکر نمی کنم آماده بودن ما برایشان ملاک باشد، چون بیشتر بچه ها نمی توانند از عهده هزینه هایشان بر بیایند. این درحالی است که اکنون شرایط به گونه ای است که یکباره امکانات از ما گرفته می شود و مددجوها باید با حداقل ها بسازند.

او یادآور می شود: من تاکنون در محله خوبی زندگی می کردم، اما با پولی که قرار است به من بدهند باید به محله های نامناسبی بروم. به گفته یونس، مددجوها اگر حداقل مطمئن باشند که بعد از ترخیص شدن سرپناه مناسبی در حد مسکن مهر دارند، می توانند به درس و مشق خود برسند.

این درحالی است که برخی مددجوها نیز به قول خودشان شانس آورده و نیکوکاران حمایت های مناسبی از آنها می کنند. بهروز، مددجویی است که به اعتقاد خود و دیگر دوستانش شانس آورده. او که اواخر سال گذشته ترخیص شده در گفت وگو با جام جم بیان می کند: از کودکی در بهزیستی بزرگ شدم. دراین مدت به ما خیلی خوب می رسیدند، اما زمان ترخیص شدن خیلی از مددجوها دچار مشکل می شوند.

او ادامه می دهد: آن زمان حدود هفت میلیون و 200 هزار تومان گرفتم، اما خوش شانس بودم که حامی خوبی دارم، چون او برایم حساب مسکن جوانان باز کرده بود، به همین دلیل هنگام ترخیص شدن هشت میلیون تومان در آن حساب بود، مقداری هم خودم پس انداز کرده بودم به این شکل توانستم خانه ای رهن کنم، اما افرادی را می شناسم که هفت میلیون تومان بیشتر ندارند و نمی دانند چه کار کنند، سازمان بهزیستی موقتا به این افراد گفته در خانه پیش از ترخیصی بمانند، اما بالاخره باید آنجا را ترک کنند.

کمک ها قابل توجه است

معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی درباره این که مددجوها می توانند با 18 میلیون تومان زندگی مستقلی داشته باشند، بیان می کند: این مبلغ کمی نیست، چون اکنون خیلی از خانواده ها قادر نیستند چنین مبلغی به فرزندانشان کمک کنند یا بیشتر خانواده ها نمی توانند هزینه تحصیل فرزندشان تا دوره دکتری را پرداخت کنند اما بهزیستی چنین هزینه ای می کند.

به گفته نفریه، شاید این کمک هزینه مبلغ کمی باشد، اما عدد قابل توجهی است و هر سال افزایش پیدا می کند.

وی درباره شرط سنی ترخیص مددجوها یادآور می شود: تا چند سال پیش سن مددجوها برای ترخیص شدن ملاک بود، اما اکنون سعی در آماده شدن مددجوها داریم، اگر مددجوهایی باشند که ضریب هوشی کمی داشته و قادر نباشند زندگی مستقلی داشته باشند آنها را در گروه های دو تا سه نفره در خانه هایی مستقر می کنیم.

نفریه درباره دیگر طرح های حمایتی سازمان بهزیستی در قبال مددجوها عنوان می کند: طرح دیگری نیز در سازمان اجرا می شود که در قالب آن هر هفت مددجو می توانند کارآفرینی کرده و گروهشان از 30 میلیون تومان کمک بلاعوض بهره مند شود.

وی ادامه می دهد: افزون براین پرونده مددجویانی که از بهزیستی ترخیص می شوند نیز در اختیار 400 کلینیک مددکاری غیردولتی قرار می گیرد تا آنها از این افراد حمایت کنند.

اکنون سازمان بهزیستی کشور از 9300 مددجو در 560 مرکز نگهداری می کند، این درحالی است که بیشتر این افراد از سوی خیریه ها و سازمان های مردم نهاد حمایت می شوند به این شکل که سازمان بهزیستی ماهانه به هر مددجو 240 هزار تومان اختصاص می دهد و سازمان های خیریه و مردم نهاد کودکان را در مراکز ده تا 15 نفره نگهداری می کنند.

افزون بر این باتوجه به آمار سازمان بهزیستی اکنون 1800 مددجوی این سازمان دانشجو هستند. درباره آمار مددجویان ترخیص شده سال گذشته نیز می توان گفت 1500 کودک به فرزندخواندگی گرفته شدند، 1500 نفر امداد بگیر شده و 700 نفر نیز به سن ترخیص رسیدند.

با توجه به شرایط سازمان بهزیستی کشور باید از نیکوکاران، سازمان های خیریه و مردم نهاد خواست هرچه بیشتر به فکر مددجویان سازمان بهزیستی بوده و بخشی از کمک های خود را برای بهبود شرایط پس از ترخیص مددجویان در نظر بگیرند. برای نمونه سازمان بهزیستی طرحی به نام بیمه آتیه دارد. به این شکل نیکوکاران می توانند با توجه به توان مالی خود ماهانه مبلغی پرداخت کرده و شرایطی را به وجود بیاورند که مددجو هنگام ترخیص شدن از سازمان بهزیستی اندوخته ای داشته و برای تامین سرپناه یا شغل دچار مشکل نشود.

مهدی آیینی / گروه جامعه

 

سركشي به درد هاي پنهان جامعه

يك روز همراه با ماموريت هاي كارشناسان اورژانس اجتماعي 123 سازمان بهزيستي كشور

دو سال بيشتر ندارد، اما با مخدر شيشه مسموم شده است، آنقدر مسموم که از شدت بي قراري مدام دست و پا مي زند و براي اين که بيشتر از اين به خودش آسيب نزند، پرستارها دست و پاي او را به تخت بيمارستان بسته اند؛ پدر و مادرش هر دو به شيشه اعتياد دارند، اما هرکدام اظهارنظرهاي متفاوتي مي کنند، مادرش مي گويد او و همسرش پايپ هايشان (وسيله اي براي تدخين مخدر شيشه) را درون ليوان آبي قرار داده بودند تا تميز شود، اما پسرک از همه جا بي خبر براي رفع عطش ليوان را تا ته سرکشيده است، پدري که از او فقط شبح يک انسان باقي مانده، اما نظر ديگري دارد که مصداق همان عذر بدتر از گناه است.
به گفته او پسرک به دليل استشمام شيشه اين بلاسرش آمده است. نکته اينجاست که نظر هرکدام از والدين که درست باشد فرقي به حال کودک بستري شده ندارد. او به دليل اين که پدر و مادر مناسبي ندارد بايد از همين کودکي با چنين آسيب هايي دست و پنجه نرم کند و اگر بتواند به سن و سال نوجواني برسد، در خوشبينانه ترين حالت، بزهکاري کوچک خواهد شد.
براي نجات چنين کودکاني که به هزار و يک دليل موردآزار و اذيت قرار مي گيرند، مدتي است سامانه تلفني او رژانس اجتماعي 123 در کشور راه اندازي شده، اما زير ساخت ها براي فعاليت اين اورژانس آماده نيست و کارشناسان اين مرکز امکانات لازم را در اختيار ندارند، اين درحالي است که حمايت هاي قانوني مناسبي نيز از آنها نمي شود تا بتوانند جدي تر به مسائل تلخي مانند کودک، همسر، سالمند و معلول آزاري رسيدگي کنند. يک روز با مددکاران اين سازمان همراه شديم تا از چند و چون نحوه رسيدگي اين افراد به پرونده هايي که به آنها ارجاع مي شود، بيشتر بدانيم.

    بي خبر از کودک
کودک دو ساله اي که با مخدر شيشه مسموم شده تنها بيمار بيمارستان بهرامي نيست که به اعتقاد پزشکان به دليل کودک آزاري کارش به اينجا رسيده است. کمي آن طرف تر از او پسر هفت ساله اي روي تخت دراز کشيده که چشمان بي فروغش به سقف سالن بيمارستان ميخکوب شده است. پزشکان مي گويند مرگ مغزي شده و اکنون فقط زندگي نباتي دارد. نکته اينجاست که يکي از دست هايش شکسته و دست ديگرش نيز به قول معروف از جا دررفته است. افزون بر اين روي اعضاي بدن او آثار کبودي زيادي به چشم مي خورد. به همين دليل پزشکان احتمال مي دهند پسرک بر اثر کودک آزاري به کما رفته باشد. به همين دليل از طريق سامانه 123 موضوع را با مددکاران سازمان بهزيستي درميان گذاشته اند. مددکار و روان شناس تيم بهزيستي نيز پس از رسيدن به بيمارستان از مادر ميانسال کودک درباره حادثه اي که براي فرزندش اتفاق افتاده پرس وجو مي کنند.
وقتي مددکار سازمان بهزيستي از مادرميانسال مي پرسد براي کودکتان چه اتفاقي افتاده در جواب مي شنود «نمي دانم مي گويند ضربه مغزي شده !» به گفته او پسرک روي بالکن خانه مشغول بازي بوده و هنگامي که از روي شيطنت سرش را از بين نرده هاي بالکن رد مي کند، دچار برق گرفتگي مي شود و کارش به بيمارستان مي کشد.
در ادامه وقتي مددکار اورژانس اجتماعي از مادر ميانسال درباره شکستگي دست و آثار کبودي رو بدن کودک مي پرسد، زن ميانسال مي گويد: وقتي او دچار برق گرفتگي مي شود خواهرچهار ساله اش سعي مي کند کمکش کند. فکر مي کنم به همين دليل دست هايش آسيب ديده است. مددکار اورژانس اجتماعي بعد از گفت وگو با والدين هر دو کودک حدس مي زند که آنها تمام حقيقت را بازگو نمي کنند به همين دليل در گزارش خود درخواست بازرسي و تحقيق محلي را مطرح مي کند. به اين ترتيب تيم ديگري از کارشناسان اورژانس اجتماعي 123 ماموريت پيدا مي کنند تحقيقات تکميلي پرونده را انجام داده و گزارش آن را اعلام کنند.

    کلانتري نبرد
هر چند بيشتر شهروندان کشور از وجود سامانه 123 اطلاع ندارند، اما هر روز به ماموران اورژانس اجتماعي 123 پرونده هاي جديدي مانند گزارش کودک آزاري از سوي کارشناسان بيمارستان بهرامي ارجاع مي شود، در کنار رسيدگي به اين پرونده ها اعضاي تيم اورژانس 123 بايد به پرونده هاي قبلي خود نيز رسيدگي کنند. براي نمونه از اوايل آذر سال گذشته پرونده اي در اورژانس اجتماعي تشکيل شده که از اين حکايت دارد که پسر خردسالي از سوي پدرش تنبيه بدني شديد مي شود، مددکارهاي اورژانس اجتماعي وقتي در جريان اين پرونده قرار گرفتند به محل حادثه رفته و بعد از تحقيقات محلي و گفت و گو با کودک يقين پيدا کردند که او شرايط نامناسبي دارد به همين دليل براي حمايت از او پرونده اي قضايي تشيکل داده و پيگيري هاي خود را آغاز کردند، اما مشکل اينجاست که اين پيگيري ها زمانبر است تا آنجا که بر اساس قانون براي پدري که متهم اين پرونده است تاکنون سه بار احضاريه صادر شده، اما او تاکنون در دادسرا حاضر نشده تا به پرسش هاي قاضي پرنده پاسخ دهد. متاسفانه تاکنون اين پرونده راه به جايي نبرده، زيرا رسيدگي به آن پروسه اي طولاني دارد. اين در حالي است که امروز ماموران اورژانس اجتماعي 123 قصد دارند براي دادن احضاريه ديگري همراه ماموران پليس سراغ متهم پرونده بروند.
به اين ترتيب با ماموران اورژانس اجتماعي راهي کلانتري نبرد مي شويم، اما مشکل اينجاست با اين که مددکاران کاور مخصوص و کارت شناسايي همراه دارند، ماموران پليس با آنها مانند اشخاص عادي برخورد مي کنند. همين ماجرا سبب مي شود آنها وقت زيادي را در کلانتري ها، مراکز پزشکي قانوني و دادسراها از دست بدهند، زيرا بارها پيش آمده به دليل کمبود نيرو در کلانتري ها آنها نتوانسته اند همان موقع براي رسيدگي به پرونده ها اقدام کنند.
بعد از حدود نيم ساعت، يکي از ماموران پليس به مددکاران مي گويد متهم پرونده نشاني خود را تغيير داده است. به اين ترتيب قرار مي شود ماموران تحقيقات بيشتري انجام دهند و گزارش خود رابه مقام قضايي اعلام کنند.

    کودک آزاري درمدرسه
به اين ترتيب اعضاي تيم اورژانس اجتماعي، کلانتري را ترک مي کنند تا به پرونده هاي ديگري رسيدگي کنند. يکي از اين پرونده ها که بتازگي تشکيل شده براساس تماس هاي فردي است که خود را معلم يکي از مدارس کودکان استثنايي تهران معرفي کرده است. در اين پرونده شخص تماس گيرنده ادعا کرده کودک معلولي از سوي مادرش بشدت تنبيه مي شود. از آنجا که براي رسيدگي به اين پرونده بايد به داخل مدرسه رفت مددکارها ابتدا با شماره تلفني که در پرونده ثبت شده، تماس مي گيرند. فردي که تلفن را جواب مي دهد خود را مدير مدرسه معرفي و ادعا مي کند، چنين ماجرايي صحت ندارد. به گفته يکي ازمددکارهاي اورژانس اجتماعي مديران مدارس دوست ندارند گشت اورژانس اجتماعي وارد مدرسه آنها شود، زيرا آنها فکر مي کنند نظر خانواده ها با ديدن گشت اورژانس اجتماعي درباره اولياي مدرسه تغيير خواهد کرد. افزون بر اين در چنين مواردي اعضاي اورژانس اجتماعي نمي توانند بسرعت مداخله کرده و خود را به کودک آسيب ديده برسانند، زيرا وارد شدن به چنين محيط هايي فقط با دستور مقام قضايي امکانپذير است، در حالي که اين پروسه زمانبر بوده و چنانچه کودک با مشکلي جدي روبه رو باشد ممکن است تلاش مددکارهاي اورژانس حکم نوشدارو پس از مرگ سهراب را پيدا کند به همين دليل بايد مسئولان تدابيري بينديشند تا برخي مددکارهاي او رژانس اجتماعي بتوانند مانند ضابط قضايي عمل کرده و در مواقع لزوم بلافاصله وارد عمل شوند.

    پرونده اي که ختم بخير شد
پرونده ديگري که کارشناسان اورژانس اجتماعي بايد امروز بررسي کنند به نوجوان پانزده ساله اي به نام بهروز مربوط مي شود که تا مدتي قبل از سوي عموي خود تنبيه بدني مي شد. ماجرا از اين قرار است که مدتي قبل بهروز با سامانه 123 تماس گرفته و ادعا مي کند عمويش او را تنبيه مي کند. بنابراين يکي از خودروهاي گشت اورژانس اجتماعي به محل زندگي او رفت و به اعضاي خانواده تذکر مي دهد وحالاامروز کارشناسان اورژانس اجتماعي قصد دارند به خانه بهروز رفته و از او درباره تغيير رفتار عمويش بپرسند.
وقتي به محل زندگي بهروز رسيديم، او براي خريد از خانه خارج شده بود به همين دليل کارشناسان چند دقيقه اي منتظر بهروز ماندند. آن روز مددکاران با بهروز صحبت کرده و به او مشاوره دادند، پسرک نيز به ماموران گفت رفتار عمويش بهتر شده و ديگر کتکش نمي زند. با توجه به اين که زيرساخت ها براي فعاليت بيشتر گشت هاي اورژانس اجتماعي وجود ندارد مسئولان اين سازمان تمايل زيادي به تبليغ درباره فعاليت اين سامانه ندارند، زيرا به طور حتم با اطلاع رساني، شهروندان بيشتري با اين سامانه تماس مي گيرند، اما کمبود هاي موجود نيز به طور حتم براي مسئولان اين سامانه مشکل ساز خواهد شد، به همين دليل بايد از مسئولان خواست بودجه بيشتري را به چنين مراکزي اختصاص دهند.

مهدي آييني/گروه جامعه

خانه دوم مادربزرگ و پدربزرگ‌ها

صندلی‌ها را دایره‌وار چیده‌اند. روی هر صندلی مادربزرگی نشسته است . یکی از آنها دارد خاطره‌ای ‌تعریف می‌کند. خاطره به نحوه آشنایی زن سالخورده با همسرش مربوط می‌شود. همه با جان و دل گوش می‌دهند. هرازگاهی لبخندی روی لب های حاضران در جمع می نشیند یا صدای خنده مادربزرگ ها فضا را پر می کند. اینجا یکی از مراکز روزانه نگهداری از سالمندان است، جایی که با سرای سالمندان کاملا متفاوت است. تمامی سالمندانی که در این مراکز حضور دارند، داوطلبانه به اینجا آمده اند و قرار نیست به صورت شبانه روزی در این مراکز بمانند. آنها چند روز در هفته به این مرکز می آیند تا در کنار دوستانشان اوقات خوبی را سپری کنند.

چند نفری برای اردو برنامه ریزی می کنند، عده ای از سفر زیارتی حرف می زنند و چند نفری نیز به قول معروف گل می گویند و گل می شنوند؛ هرچند کوچک بودن ساختمان فعالیت سالمندان را محدود کرده، اما آنها از کنار هم بودن لذت می برند. روی دیوار های این مرکز عکس هایی که آنها در اردو های مختلف انداخته اند، خودنمایی می کند. افرادی که در قاب این تصاویر ثبت شده اند همگی لبخند به لب دارند. به نظر می رسد پدربزرگ و مادربزرگ هایی که در این مرکز حضور دارند، نمی گذارند اوقاتشان با غم سپری شود. عکس های زیادی روی دیوار جا خوش کرده، اما تصاویر دسته جمعی و چند عکس که در آنها اعضای این مرکز مشغول آماده کردن کباب هستند بیشتر از همه به چشم می آید.

دوستان جدید

اگر پای حرف های سالمندانی که به مرکز روزانه سالمندان یاس آمده اند، بنشینید خواهید شنید همه آنها روی این نکته تاکید دارند که در این مدت توانسته اند دوستان زیادی پیدا کنند؛ دوستانی که حالا اوقات فراغت یکدیگر را بخوبی پرکرده و برای هم کم نمی گذارند. یکی از آنها درباره خدماتی که در این مرکز ارائه می شود، می گوید: اینجا ورزش می کنیم، امکانات فیزیوتراپی وجود دارد، خاطره درمانی داریم و بعضی وقت ها هم با هزینه خودمان به اردو می رویم.

سعی شده در مراکز روزانه سالمندان، پدربزرگ و مادربزرگ ها روابط اجتماعی خود را تقویت کنند و هرچه بیشتر در اجتماع حضور یابند.

مرضیه شیرازی خواه، مدیر مرکز مورد نظر به «جام جم» می گوید: این مرکز، خدمات مراقبت در منزل و خدمات روزانه را در قالب مرکز جامع توانبخشی سالمندان ارائه می کند.

مراکز روزانه نگهداری از سالمندان بر توانمندسازی سالمندان تاکید دارد. کارشناسان این مراکز با هدف اجرای برنامه های اجتماع محور تلاش می کنند در حالی که سالمندان در محیط زندگی خود هستند، از خدمات پیشگیری بهره مند شوند. درواقع هدف دیگر چنین مراکزی این است که از بستری شدن سالمندان در آسایشگاه ها و آسیب دیدن بیشتر آنها پیشگیری کند.

شیرازی خواه درباره انواع خدماتی که در مراکز روزانه سالمندان ارائه می شود، می افزاید: خدمات توانبخشی، پزشکی، روانپزشکی، فیزیوتراپی، کاردرمانی، گفتاردرمانی، پرستاری و هیدروتراپی از جمله خدماتی است که در این مراکز به متقاضیان ارائه می شود.

یکی از نکات قابل توجه در مراکز نگهداری سالمندان این است که خدمات به صورت تیمی ارائه شده و سبب می شود اثربخشی خدمات بیشتر شود.

کاهش وابستگی به بستگان

شیرازی خواه عنوان می کند، ما به دنبال این هستیم که زندگی سالم را به سالمندان آموزش دهیم و از عوارض سالمندی پیشگیری کنیم، البته خدمات نوین آموزشی مانند فیلم درمانی، خاطره درمانی و هنردرمانی که در قالب نقاشی، موسیقی درمانی و کار با سفال نیز به سالمندان ارائه می شود.

این فعالیت ها کمک می کند هیجانات سالمندان تخلیه شود. به این ترتیب درمانگرها می توانند سبب ارتقای سطح روحی و روانی سالمندان شوند.

در واقع افرادی که می توانند از این مراکز استفاده کنند، دو دسته هستند؛ گروه اول را سالمندانی تشکیل می دهند که از نظر وضع جسمی توان آمدن به مراکز را دارند. آنها دوست دارند برای تقویت روابط اجتماعی خود در کنار همسالان خود اوقات فراغت خود را پر کنند. گروه دوم نیز سالمندانی هستند که افرادی مانند فرزندان و بستگان شان وظیفه نگهداری از آنها را به عهده دارند. طبیعی است افرادی که در خانواده هایشان از سالمندان نگهداری می کنند بعضی وقت ها به دلیل مشکلات یا کارهای روزانه فرصت نگهداری از آنها را ندارند. مراکز روزانه نگهداری از سالمندان فرصتی فراهم کرده تا این افراد با سپردن افراد سالخورده به آنها بتوانند به کارهای خود رسیدگی کنند.

در واقع این مراکز با شرایطی که فراهم کرده اند سبب می شوند سالمندان در حالی که در منازل خود به صورت مستقل زندگی می کنند از میزان وابستگی خود به فرزندان یا دیگر بستگان کم کنند.

خدمات با توجه به نیاز سالمند

نکته دیگری که سبب شده سالمندان از مراکز نگهداری روزانه استقبال کنند، این است که آنها با توجه به نیازشان می توانند از خدمات این مراکز استفاده کرده و هروقت احساس نیاز کردند به مراکز مراجعه کنند.

نکته اینجاست که افراد سالخورده دوست ندارند هر روز مانند کارمندان برای استفاده از خدمات مراکز نگهداری از سالمندان از خانه های خود خارج شوند؛ به همین دلیل مراکز روزانه نگهداری از سالمندان نیز برای آنها محدودیتی در نظر نگرفته و به این شکل سالمندان می توانند هر وقت که دوست داشتند به این مراکز بروند و از خدمات آنجا استفاده کنند.

مدیر مرکز توانبخشی سالمندان یاس می گوید: براساس تجربه ما، سالمندان تمایل دارند دو یا سه روز در هفته و هر روز سه تا چهار ساعت از فضای درمانی و مراقبتی استفاده کنند. البته ما چیدمان وسایل مرکز را نیز مانند منازل آنها مرتب کرده ایم تا سالمندان احساس راحتی بیشتری کنند.

مسئولان مراکز روزانه نگهداری از سالمندان تلاش می کنند محیط شاد و ایمنی را برای سالمندان فراهم کنند تا این افراد بتوانند روابط اجتماعی خود را بیشتر کرده و در کنار آن نیز از خدمات مراقبتی و توانبخشی استفاده کنند. این در حالی است که بیشتر این مراکز به دلیل کمبود بودجه آن طور که باید و شاید فضای مناسبی در اختیار ندارند. باید گفت به این علت آنها نمی توانند جوابگوی تعداد زیادی از سالمندان باشند. افزون بر این اگر مسئولان برای بیشتر شدن بودجه این مراکز قدم برندارند، کارشناسان این مرکز برای رسیدن به هدف نهایی خود که توانمندسازی سالمندان با تکیه بر دانش روز است با مشکل روبه رو خواهند شد.

فعالیت 93 مرکز روزانه نگهداری از سالمندان

در دنیا افراد بالای 65 سال را سالمند می خوانند، اما در کشورمان مسئولان افراد شصت ساله را سالمند محسوب کرده و برای آنها خدماتی درنظر می گیرند. با همین تعریف، سازمان بهزیستی به 60 درصد از سالمندانی که از مراکز روزانه سالمندان استفاده می کنند، یارانه پرداخت می کند.

زهرا نوع پرست، مدیرکل توانبخشی روزانه و امور توانپزشکی سازمان بهزیستی کشور در این باره به «جام جم» می گوید: این مراکز خصوصی هستند، به همین دلیل ما به سالمندان نیازمند یارانه می دهیم که براساس مصوبه سال گذشته دولت 140 هزار تومان است. درباره شهریه افراد عادی نیز در مراکز روزانه سالمندان باید گفت با توجه به خدماتی که مراکز ارائه می کنند شهریه ها متفاوت است، اما میزان شهریه تقریبا یک و نیم برابر یارانه ای است که دولت به سالمندان نیازمند می پردازد، در حالی که تعداد افرادی که از مراکز روزانه نگهداری از سالمندان استفاده می کنند حدود 5000 نفر برآورد شده و در این بین سازمان بهزیستی به 3100 سالمندی که از این مراکز استفاده می کنند، یارانه می دهد.

البته با توجه به این که کارشناسان هشدار می دهند تا 37 سال دیگر 26 درصد از جمعیت کشور را سالمندان تشکیل خواهند داد، باید مسئولان به توسعه مراکز روزانه سالمندان توجه بیشتری کنند. نوع پرست می افزاید: مراکز روزانه نگهداری از سالمندان محلی است که با هدف ارتقای سلامت برای همه سالمندان تشکیل شده و هر فرد بالای 60 سال می تواند از خدمات این مراکز بهره مند شود و در این مراکز به ارتقای سلامت در همه ابعاد پرداخته می شود.

به گفته وی، هدف از تشکیل این مراکز پیشگیری از معلولیت سالمندان است.

مدیرکل توانبخشی روزانه و امور توانپزشکی سازمان بهزیستی ادامه می دهد: یکی دیگر از اهداف مراکز روزانه نگهداری از سالمندان این است که افراد سالخورده به جای این که برای سپری کردن اوقات فراغت خود وارد پارک ها شوند (که به اعتقاد ما کار بدی نیست) اوقات فراغت را در کنار کارشناس، پزشک و مددکاران این مراکز سپری کنند تا بتوانند بهره بیشتری از وقت خود ببرند، زیرا در این مراکز برنامه های رفاهی و کتابخوانی نیز وجود دارد.

اکنون ساعت کار مراکز روزانه نگهداری سالمندان از 8 صبح تا 6 عصر در نظر گرفته شده است تا افرادی که قصد سپردن سالمندان خود به این مراکز را دارند بعد از اتمام کار خود بتوانند سالمندان را به خانه بازگردانند. باید یادآور شد این مراکز پنجشنبه ها نیز به خانواده ها و سالمندان خدمات می دهد.

نوع پرست می گوید: در کل کشور 93 مرکز روزانه نگهداری از سالمندان وجود دارد که با توجه به نیاز و تعداد سالمندان هر شهر فعالیت می کند، اما یکی از برنامه های ما گسترش این مراکز است چون خیلی از سالمندان از فعالیت آنها اطلاع ندارند.

کمبود اعتبار در سازمان بهزیستی در کنار کم بودن تقاضا برای استفاده از خدمات مراکز روزانه نگهداری از سالمندان سبب شده تعداد این مراکز با تعداد سالمندان کشورمان تناسب نداشته باشد، این در حالی است که در بیشتر کشورهای موفق، خانواده ها تمایل به استفاده از خدمات چنین مراکزی دارند، زیرا باور آنها بر این است که سالمند باید در کنار خانواده زندگی کرده و فعالیت های اجتماعی خود را افزایش دهد، اما متاسفانه در کشورمان برخی خانواده ها ترجیح می دهند، سالمندان خود را به مراکز شبانه روزی نگهداری از سالمندان بسپارند. به همین دلیل سازمان های درگیر در این حوزه باید برای فرهنگسازی در این زمینه نیز قدم بردارند؛ درحالی که شهروندانی که قصد استفاده از خدمات این مراکز را دارند، می توانند با مراجعه به سایت سازمان بهزیستی، آدرس آنها را به دست بیاورند.

شرایط پذیرش در مراکز نگهداری روزانه سالمندان

افرادی که 60 سال به بالا دارند، می توانند از خدمات این مراکز استفاده کنند. سالمندان یا از سوی سازمان بهزیستی به این مراکز معرفی می شوند یا خودشان به آنها مراجعه می کنند. نکته اینجاست که این افراد باید خودشان بتوانند به مرکز رفت و آمد کرده و از نظر شناختی و ذهنی قادر به برقراری ارتباط با دیگران باشند.

افزون بر این باید یادآور شد سالمندانی که قصد استفاده از خدمات چنین مراکزی را دارند صرفا نباید مشکل جسمی داشته باشند، زیرا آنها می توانند برای حل مسائل روحی، روانی و اجتماعی نیز به مراکز نگهداری روزانه سالمندان مراجعه کنند.

شیرازی خواه یادآور می شود: سالمند وقتی به این مرکز می آید از سوی پزشک ارزیابی جامع شده و از نظر جسمی، اجتماعی، روحی و روانی بررسی می شود، سپس براساس نتایج این ارزیابی، برای او برنامه درمانی تنظیم می شود.

این درحالی است که ارزیابی های این مراکز از سالمندان هر سه یا شش ماه یکبار تکرار می شود تا برای آنها برنامه های درمانی جدید تنظیم شود.

بخش دیگری از خدمات این مراکز که شامل خدمات توانبخشی اجتماعی است با توجه به هدف افزایش سازگاری سالمندان با محیط و حل مشکلات اجتماعی آنها ارائه می شود.

بالا