آخرین خبرها
خانه / بایگانی/آرشیو برچسب ها : اعتياد (برگ 2)

بایگانی/آرشیو برچسب ها : اعتياد

اشتراک به خبردهی

پشت نوبتی‌های بهزیستی منتظر بمانند

چشم خیلی‌ها به حمایت‌ها و خدماتی است که سازمان بهزیستی ارائه می‌دهد، از معلولان و زنان سرپرست خانوار بگیرید تا آنها که گرفتار معضلاتی مانند اعتیاد و طلاق شده‌اند؛ اما در این بین برخی کارشناسان معتقدند سازمان بهزیستی آن طور که باید در حمایت و ارائه خدمات به جامعه هدفش موفق نبوده است. این مساله و دغدغه‌های دیگری را که در این حوزه وجود دارد، با انوشیروان محسنی بندپی، رئیس سازمان بهزیستی کشور در میان گذاشتیم.او در این گفت‌وگو با تاکید بر این که سازمان تحت مدیریتش یکی از تخصصی و علمی‌ترین سازمان‌ها در زمینه مداخله در آسیب‌های اجتماعی و جسمی است از عملکرد سازمانش دفاع کرد، برخی کم و کاستی‌های بهزیستی را پذیرفت و از پیش‌بینی‌اش نیز در خصوص آینده روند آسیب‌های اجتماعی در کشور گفت.

سازمان شما خدمات متنوعی به گروه‌های آسیب‌دیده جامعه ارائه می‌کند. به نظرتان چرا این همه مسئولیت به بهزیستی سپرده شده است ؟

سازمان بهزیستی به شکل قانونی متعهد شده به دو گروه عمده جامعه، یعنی افرادی که دچار آسیب‌های اجتماعی شده‌اند و گروهی که دچار آسیب‌های جسمی شده‌اند خدمات بدهد. برای این دو گروه فقط خدمات حمایتی مد نظر نیست، زیرا آنها به خدمات تخصصی و کارشناسی هم نیاز دارند، به همین سبب‌ رسیدگی به این افراد به بهزیستی محول شده است.

پس چرا حمایت‌های دولت از بهزیستی ‌با وظایف زیادی که این سازمان به عهده دارد تناسب ندارد؟

آسیب‌های اجتماعی و جسمی ماهیت پیچیده‌ای دارد و تقریبا رسیدگی به آن کار یک دستگاه‌ یا سازمان خاص نیست. بنابراین لازم است بسیاری از دستگاه‌ها و نهادهای دیگر در این زمینه مشارکت کنند؛ برای نمونه شهرداری یک نهاد اجتماعی است در قانون تشکیل شهرداری‌ها نیز یکی از وظایفی که به آنها محول شده رسیدگی و ساماندهی مسائل سلامت اجتماعی شهروندان است.

شما از بودجه‌ای که به سازمان اختصاص می‌یابد راضی هستید؟

غیر از مستمری مددجویان، بقیه اقلام بودجه‌ای به فراخور منابع مالی دولت مناسب است.

امسال بودجه شما چقدر رشد داشت؟

11 درصد رشد داشت و بین دستگاه‌های مختلف، بودجه بهزیستی رشد بدی نداشت.

این رشد چقدر با شرایط مطلوب شما فاصله دارد؟

برای پرداختن به مسائل مستمری بگیران در بودجه 94 کمیته امداد حضرت امام(ره) 2000میلیارد تومان و سازمان بهزیستی هزار میلیارد تومان اعتبار پیش‌بینی شده است. چانچه این منابع در اختیار قرار بگیرد و برای توانمند شدن و اشتغال مستمری بگیران هزینه شود، اقدام اثر بخشی صورت خواهد گرفت.

به نقش شهرداری‌ها در مسائل اجتماعی اشاره کردید، اما شهرداری ادعا می‌کند وظیفه سازمان بهزیستی را در‌خصوص‌ جمع‌آوری کارتن‌خواب‌ها انجام می‌دهد. این ادعا درست است؟

جمع‌آوری کارتن‌خواب‌ها وظیفه بهزیستی و شهرداری نیست، اما در تفکیک وظایف که عزیزان شهرداری از آن مطلع هستند، تامین مکان، محل و فضای فیزیکی به‌عهده شهرداری‌هاست و ارائه خدمات تخصصی، حمایتی، حرفه آموزی و اجتماع‌پذیری این افراد به عهده بهزیستی گذاشته شده و اکنون این کار با محوریت استاندار تهران انجام می‌شود‌. در خصوص معتادان، کودکان کار و کودکان خیابان نیز این تعامل دنبال می‌شود.

همکاری شما با ستاد مبارزه با مواد مخدر چگونه پیش می‌رود؟

با ستاد مبارزه با مواد مخدر نیز هماهنگ هستیم. برای نمونه ما به کمپ‌های نگهداری افرادی که دچار معضل اعتیاد هستند و خودشان داوطلبانه متقاضی ترک اعتیاد شده‌اند نظارت می‌کنیم‌. اما مراکز نگهداری افراد معتادی که داوطلب درمان نیستند و ممکن است علاوه بر اعتیاد به بیماری‌هایی نظیر ایدز نیز مبتلا باشند، براساس قانون به عهده وزارت بهداشت ‌است.

به نظر می‌رسد مشکلی که در این مورد وجود دارد نحوه ارائه مجوز به کمپ‌های ترک اعتیاد است، چون حوادث نگران‌کننده زیادی در این خصوص اتفاق افتاده است.

براساس بررسی‌های ما نیز مشخص شده مراکز ترک اعتیادی که از سازمان بهزیستی مجوز می‌گرفتند ‌با استاندارد‌های روز دنیا اختلاف اساسی دارند به همین سبب با کمک مدیران مراکز، کارشناسان علم مبارزه با اعتیاد و کارشناسان بهزیستی ضوابط مناسبی برای راه‌اندازی ‌کمپ در نظر گرفته شده است.

این ضوابط چه زمانی اعمال می‌شود؟

دستور‌العمل آن آماده و جزئیات کادر درمان و فضای مناسب کمپ‌ها نیز تهیه شده است‌. این ضوابط قبل از آغاز سال جدید اعلام خواهد شد تا کمپ‌های ترک اعتیاد حداقل‌ها را از لحاظ نیروی انسانی، فضای فیزیکی یا پروتکل‌های درمانی داشته باشند.

برای نظارت بر این مراکز چه برنامه‌ای دارید؟

مهم‌ترین نکته بخش نظارت است، زیرا نباید این مراکز را به حال خود رها کرد. ارزیابی‌ها انجام شده و مراکزی سال آینده می‌توانند به کار ادامه دهند که ترخیص‌های موفقی داشته باشند.

چرا توسعه مراکزی مانند صدای مشاور و اورژانس اجتماعی بهزیستی به کندی پیش می‌رود؟ برخی کارشناسان می‌گویند در تهران برای سامانه 123 تبلیغ نمی‌شود، چون ترس از این وجود دارد که نتوانند پاسخگوی نیاز تمام متقاضیان باشند.

زمینه توسعه این مراکز در تمام نقاط کشور فراهم نشده است. در 180 شهرستان اورژانس‌های اجتماعی شکل گرفته، ولی در 80 شهر دیگر نتوانسته‌ایم چنین مراکزی تاسیس کنیم. سال آینده در نظر داریم برای تامین خودروها به‌ویژه در اورژانس اجتماعی اعتبار در نظر بگیریم؛ علاوه بر این تلاش می‌شود در تمام شهرهای کشور چنین مراکزی ایجاد شود.

انتقاد دیگری که بر بهزیستی وارد است این است که شما آمار دقیقی از جامعه تحت پوشش خود ندارید. برای نمونه بر اساس آخرین سرشماری حدود یک میلیون و 200 هزار معلول تحت پوشش شماست، اما براساس آمارهای جهانی این آمار باید چند برابر باشد.

براساس تعریف سازمان بهداشت جهانی بین 10 تا 12 درصد افراد جامعه دچار معلولیت هستند، اما تعریف آنها از معلولیت متفاوت است. برای نمونه شاید شخصی که شش دندان نداشته باشد یا نمره عینکش بالای شش باشد معلول خوانده شود، اما براساس تعریف ما شخصی معلول است که نتواند خدمات تخصصی و توانبخشی را به شکل خصوصی دریافت کند.

بنابراین به نظر شما معلول فقط چنین شخصی است؟

نه، تعریف معلول با تعریف سازمان بهداشت جهانی درست است، اما خیلی‌ها خودشان توانایی گرفتن خدمات را دارند و در سامانه ما ثبت نام نمی‌کنند، گرچه می‌دانند دچار معلولیت هستند. بنابراین همیشه در هر جامعه‌ای 2 تا 3 درصد افراد جامعه هستند که نیازمند دریافت خدمات تخصصی و حرفه‌ای هستند. باید به این افراد پرداخت. افزون بر این در سامانه سازمان بهزیستی استان به استان تعداد افراد معلول و پشت نوبتی ثبت شده است.

اما ایراد دیگری که می‌توان از شما گرفت این است که برآورد شما از تعداد معلولان براساس سرشماری سال 90 است و توسط افرادی به دست آمده که هیچ تخصصی دراین زمینه ندارند.

این‌طور نیست، چون بهزیستی نیز آمار رجوع معلولان به مراکز خود را دارد؛ درواقع ما با آماری که براساس سرشماری تهیه شده کاری نداریم، چون بهزیستی افراد معلول را به کادر پزشکی معرفی می‌کند و به این شکل شدت و نوع معلولیت آنها مشخص می‌شود.

براساس این اطلاعات شما به چند معلول خدمات ارائه می‌دهید؟

حدود یک میلیون و 200 هزار نفر.

براساس بررسی‌ها تعداد معلولانی که در انتظار دریافت خدمات از سوی شما هستند چند نفر است؟

250 هزار نفر دیگر پشت نوبت هستند.

این آمار تمام خانواده‌ها و معلولان را شامل می‌شود؟

علاوه بر این 250 هزار نفر معلول حدود 60 هزار نفر نیز پشت نوبت دریافت مستمری هستند.

برنامه شما برای این 310 هزار نفر چیست،فکر می‌کنید این افراد چه زمانی می‌توانند از خدمات شما استفاده کنند؟

واقعا نمی‌دانم، پیشنهاد ما این بود که در طول برنامه ششم هر سال 50 هزار نفر به ظرفیت ما اضافه شود،چون60 هزار نفر مستمری بگیر را می‌توانیم با توانمند کردن اشخاص جایگزین کنیم، اما افراد معلول را نمی‌توانیم.

هر سال چند درصد از خانواده‌های تحت پوشش بهزیستی توانمند شده و از زیر چتر حمایت این سازمان خارج می‌شوند؟

براساس قانون باید سالی 10درصد توانمند شده و از زیر چتر حمایت بهزیستی خارج شوند.

این قانون اجرا می‌شود؟

ما 180 هزار خانواده تحت حمایت داریم و براساس قانون هر سال 10 درصد از آنها از حمایت ما خارج می‌شوند و سالی حدود 18 هزار نفر نیز جایگزین می‌شوند اما معلولان یعنی افراد نابینا یا بیماران روانی مزمن را نمی‌توان جایگزین کرد.

سازمان بهزیستی با دیگر دستگاه‌ها مانند کمیته امداد موازی کاری دارد؟

کار سازمان ما تخصصی است و وظیفه مشاوره و مددکاری را بر عهده دارد که بر کارهای دیگرش مانند فعالیت‌های حمایتی می‌چربد. به همین دلیل تداخل وظیفه‌ای با سازمان‌های دیگر نداریم و ادعا می‌کنیم تخصصی‌ترین، عملی‌ترین و کارشناسی‌ترین سازمانی که در بحث آسیب‌های اجتماعی و جسمی مداخله می‌کند، سازمان بهزیستی است.

با توجه به این که هدایت چنین سازمانی در اختیار شماست، روند آسیب‌های اجتماعی را در آینده چگونه ارزیابی می‌کنید؟

آسیب‌های اجتماعی پدیده‌ای جهانی است، ولی معتقدم چون در کشورمان از آموزه‌های الهی، دینی و معنوی برخورداریم باید نسبت به آسیب‌های اجتماعی حساسیت ویژه‌ای داشته باشیم و بتوانیم برنامه‌ریزی لازم را برای تحکیم خانواده فراهم کنیم‌. برای این کار نیز پیشگیری اولویت ماست.

به نظر شما خطری که در آینده جامعه ما را تهدید خواهد کرد چیست؟

خطر وجود دارد، باید نگرانی داشته باشیم.

نسبت به چه باید نگران باشیم؟

پایین آمدن سن اعتیاد، تغییر نوع مواد مخدر مصرفی از سنتی به صنعتی و زنانه شدن آسیب‌های اجتماعی، چون در شش سال گذشته اعتیاد زنان از 4درصد به 10درصد رسید. اگر نتوانیم این روند رو به رشد را متوقف کنیم، با آسیب‌های بیشتری رو‌به‌رو می شویم.

مواردی که به آنها اشاره کردید اکنون در جامعه قابل مشاهده است. پیش بینی شما از آینده آسیب‌های اجتماعی چیست؟

پیش‌بینی من این است که با تاکید مقام معظم رهبری و توصیه ایشان به سران سه قوه و اهتمامی که رئیس‌جمهور نسبت به مسائل اجتماعی دارند بتوانیم روند رو به رشد آسیب‌ها را متوقف کنیم.

مستمری مددجویان بهزیستی نیز واقعا کم است،آیا برای افزایش آن برنامه‌ای دارید؟

براساس قانون برنامه پنجم میزان مستمری‌ها باید 40درصد حقوق مشخص شده باشد، اما اکنون با آن فاصله زیادی داریم بنابراین باید تلاش کرد قانون اجرا شود

از زماني که دراين سازمان مشغول بکار شده ايد و از مناطق مختلف بازديد کرده ايد چه چيزي بيشتر سبب ناراحتي شما شده است؟

​وقتي کودکي را مي بينم که دچار معلوليتي است که مي شد با مشاوره و يا مداخله ژنتيکي مانع آن شد ناراحت مي شوم به هيمن علت براي برطرف شدن اين مساله تلاش ويژه اي در سازمان بهزيستي دنبال مي شود.

مهدی آیینی

مشق اعتياد نوجوانان

اعتياد به آنها به ارث مي رسد، اما سازوکاري براي درمانشان تعريف نشده است، يا خمار يا نشئه سرکلاس درس حاضر مي شوند يا قيد درس و مشق را زده و براي تامين مواد مخدر مصرفي خود به هر بزهي دست مي زنند، اما چشم بينايي شاهد دردهايشان نيست، اين حکايت مشق اعتياد ميان کودکان و نوجوانان است که هر روز قربانيان بيشتري مي گيرد، اما با اين حال هنوز برخي مسئولان در انتظار شواهد بيشتري هستند تا پژوهش هايشان را از مرحله آزمايش به اجرا برسانند.
اعتياد در نوجوانان و کودکان جدي شده است و به قول معروف مساله اي نيست که بتوان «زير فرش» پنهانش کرد، به همين علت انوشيروان محسني بندپي، رئيس سازمان بهزيستي کشور نيز در گفت وگو با جام جم از اين واقعيت تلخ پرده برمي دارد و مي گويد: کاهش سن اعتياد در کشور، يک واقعيت است.
اگر از رئيس سازمان بهزيستي کشور درباره راهکارهاي مبارزه با اعتياد کودکان و نوجوانان بپرسيد، او بر اين نکته تاکيد مي کند که بايد ساز و کاري مناسب را با توجه به سن و سال و نياز هاي اين افراد در نظر گرفت.
محسني بندپي با اشاره به اين که براي همه گروه هاي سني نمي توان روش درمان يکساني را دنبال کرد، درباره اقدامات بهزيستي در اين خصوص اظهار مي کند: به شکل پايلوت اقداماتي درحال انجام است تا مشخص شود جداکردن و نگهداري از کودکان و نوجوانان معتاد به چه تدابيري نياز دارد تا به اين ترتيب، راهکارهاي مناسبي براي برخورد با اين مشکل به دست بياوريم.
محسن روشن پژوه، معاون پيشگيري و درمان اعتياد سازمان بهزيستي کشور نيز در گفت وگو با جام جم فاش مي کند: تعداد اشخاصي که براي درمان اعتياد خود اقدام کرده و زير 18 سال دارند،نسبت به گذشته افزايش يافته به همين دليل بايد براي اين گروه سني نيز برنامه درماني مناسبي اجرا کرد.

    جاي خالي بانک اطلاعاتي
يکي ديگر از مسائلي که سبب شده اعتياد در بين نوجوانان و کودکان رخنه کند، نبود برنامه و بانک اطلاعاتي مشخص است، اما آمارهايي نيز تا کنون منتشر شده که براساس آنها مي توان به شرايط نامناسب اين حوزه پي برد، براي نمونه سخنگوي ستاد مبارزه با موادمخدر بتازگي با اشاره به آمار يک درصدي اعتياد در ميان دانش آموزان به ايرنا گفت: 130 هزار نفر از دانش آموزان کشور از يک تا چند بار سابقه مصرف موادمخدر دارند.
اين در حالي است که اين آمار دانش آموزاني را که ترک تحصيل کرده يا اجازه تحصيل ندارند، پوشش نمي دهد، افزون بر اين آمار معتادان کشور نيز حدود يک ميليون و 250 هزار نفر برآورد مي شود و براساس آمارهاي منتشر شده نيمي از آنها متاهل هستند به همين سبب اگر اين افراد صاحب دست کم دو فرزند باشند، مي توان نتيجه گرفت به اندازه جمعيت معتادان کشور نيز کودک در شرف اعتياد قرار دارد يا معتاد شده است.
نبود آمار مناسب در اين حوزه سبب شده برخي مسئولان براي کنترل چنين مسائلي قدم از قدم بر ندارند، به همين خاطر اندک اطلاعات کارشناسان از اعتياد نوجوانان و کودکان براساس مستنداتي است که از مراکز درمان يا مشاوره به دست مي آيد.

روشن پژوه درباره نوع مواد مخدري که اين گروه سني مصرف مي کند، يادآور مي شود:براساس گزارش هاي ما ترکيبي از مواد در بين کودکان و نوجوانان استفاده مي شود، اما بيشتر از مواد محرک مانند شيشه يا مخدري مانند ترياک استفاده مي کنند، مصرف هروئين نيز ديده شده، اما کم است.
معاون پيشگيري و درمان اعتياد سازمان بهزيستي کشور درباره راهکار بهزيستي براي درمان کودکان و نوجوانان معتاد خاطرنشان مي کند: درمان کودکان و نوجوانان بويژه افراد زير 12 سال جنبه طبي و پزشکي بيشتري دارد و معمولابراي آنها درمان هاي جايگزين مانند تجويز متادون توصيه نمي شود.
در واقع کارشناسان معتقدند درمان چنين افرادي بايد در فضاهاي بيمارستاني دنبال شود نه کمپ هاي ترک اعتياد.

    ايجاد مراکزخاص در کلانشهرها
سازمان بهزيستي حدود دو سال است که اجراي پروژه اي را براي درمان کودکان و نوجوانان معتاد در استان سيستان و بلوچستان به شکل پايلوت (آزمايشي) دنبال مي کند، روشن پژوه دراين باره توضيح مي دهد: با کمک ستاد مبارزه با مواد مخدر و وزارت بهداشت دو مرکز دخترانه و پسرانه براي معتادان زير 18 سال طراحي کرده ايم. در اين مراکز افراد غربالگري شده و براي ادامه درمان به بيمارستان فرستاده مي شوند تا مرحله سم زدايي را پشت سر بگذارند.
به گفته او، پس از اين که شخص سه ماه در اين مراکز نگهداري شد، مددکاران شرايط خانواده اش را بررسي مي کنند و اگر امکان برگشت فرد به خانواده ميسر نبود، او به مراکز شبانه روزي بهزيستي منتقل مي شود.
اين درحالي است که مسئولان بهزيستي در حال برنامه ريزي هستند تا چنين مراکزي را در تمامي کلانشهرهاي کشور ايجاد کنند، زيرا شرايط اجتماعي در کلانشهرهايي مانند تهران به شکلي است که کارشناسان تاکيد مي کنند مساله درمان اعتياد کودکان و نوجوانان بايد با جديت پيگيري شود.
از سوي ديگر بايد به اين موضوع توجه کرد که هم اکنون در کلانشهرها برخي نوجوانان به علت ناآشنايي با کمپ هاي ترک اعتياد مناسب نوجوان ها يا کمبود آنها، رقم واقعي سن شان را کتمان مي کنند و به کمپ هاي ترک اعتياد بزرگسالان مي روند و در اين مکان ها نه تنها اعتيادشان ريشه اي درمان نمي شود؛ بلکه انواع بزه را نيز از معتادان حرفه اي بزرگسال که خيلي هايشان هم سال هايي از عمر خود را در زندان گذرانده اند، ياد مي گيرند.

    تاکيد بر توانمندي خانواده ها
برخي کارشناسان حوزه اعتياد معتقدند براي درمان کودکان و نوجوانان معتاد بايد برنامه هاي سرپايي و اقامتي را دنبال کرد، عباس ديلمي زاده، مديرعامل جمعيت خيريه تولد دوباره نيز با اين روش موافق است، او به ما توضيح مي دهد: هرچند آمار قابل استنادي در اين حوزه وجود ندارد، اما شواهد، نشانگر وجود کودکان و نوزادان معتاد در جامعه است، بنابراين براي درمان اين گروه نيز بايد برنامه هايي داشت.
اين پژوهشگر اعتياد با بيان اين که بهتر است اين گروه در محل زندگي خود روند درماني را پشت سر بگذارند، عنوان مي کند: چنانچه فرد، خانواده نابساماني داشته باشد، بايد او را در مرکز اقامتي بستري کرد.
کارشناساني مانند او معتقدند براي پيشگيري از اعتياد در کودکان و نوجوانان و درمان اين مساله بايد حمايت هاي اجتماعي بيشتري از خانواده به عمل بيايد و براي کودکان بي سرپرست يا بدسرپرست نيز از گروه هاي شبه خانواده استفاده شود.

    اعتياد به ارث مي رسد
درباره اين که چرا کودکان و نوجوانان گرفتار اعتياد مي شوند، ايده هاي گوناگوني مطرح است، اما بسياري از کارشناسان مي گويند چنين افرادي بيشتر از هر چيز از وضع نابسامان خانواده آسيب مي بينند، يعني پدر، مادر يا يکي از اعضاي خانواده آنها را به گرداب اعتياد پرتاب مي کند.
احمد کاهه، معاون اجتماعي پليس مبارزه با مواد مخدر ناجا در اين باره به جام جم مي گويد: معمولاکودکان از طريق خانواده و تحت شرايط دچار اعتياد مي شوند به همين دليل نوع مواد مخدري که آنها به مصرف مي رسانند، به موادي که والدين شان مصرف مي کنند، بستگي دارد. علاوه بر اين بايد تاکيد کرد مادر معتاد، بچه معتاد به دنيا مي آورد يا کودکان در خانواده هايي که گرفتار اعتياد هستند، آسان تر به مواد مخدر دسترسي پيدا مي کنند. کاهه اظهار مي کند: در اين حوزه بايد به پيشگيري توجه ويژه اي کرد، زيرا هرچه سطح آگاهي اعضاي خانواده بالاتر برود، افراد کمتر دچار آسيب خواهند شد، اين درحالي است که پس از درمان نيز شخص بايد مورد حمايت قرار بگيرد تا دوباره گرفتار اعتياد نشود.
با توجه به گفته هاي کارشناسان، هرچند آمار قابل توجهي دراين حوزه استخراج نشده، اما شواهد بسياري وجود دارد که مساله اعتياد در کودکان و نوجوانان جدي است به همين خاطر بايد سازمان هاي مسئول دراين امر آزمون و خطا را کنار گذاشته و هرچه زودتر برنامه مناسبي را براي پيشگيري و درمان اين گروه سني اجرا کنند.

نوجوانان در میدان مین آسیب‌های اجتماعی

آسیب‌های اجتماعی پشت‌میز نیمکت مدارس می‌نشینند، با دانش‌آموزان در حیاط مدارس و زنگ‌های تفریح این طرف و آن طرف می‌دوند، در کنار آبخوری مدارس با آنها آب می‌نوشند یا از بوفه‌های مدارس خرید می‌کنند، در خارج از مدرسه نیز در کوچه، خیابان یا پارک با نوجوانان و کودکان پرسه می‌زنند باید پذیرفت آسیب‌های اجتماعی تا این حد به نوجوانان نزدیک شده‌اند، یافته‌های دفتر مراقبت در برابر آسیب‌های اجتماعی آموزش و پرورش نیز گواهی است بر این ادعا چون برخی عوامل مخاطره‌آمیز و تهدیدکننده دانش‌آموزان در مدارس را رفتارهای پرخطر، اختلال‌های بهداشت روان، اختلالات خانوادگی و انحرافات اخلاقی تشکیل می‌دهد.
پیشگیری درحوزه آسیب‌های اجتماعی به فراموشی سپرده شده به همین خاطر سن ابتلا به این مسائل روندی نزولی را پشت سر می‌گذارد؛ روندی که این روزها قربانیان بیگناهی مانند کودکان و نوجوانان را نیز هدف قرار داده است.

اکنون شرایط به گونه‌ای است که نادر منصورکیایی، مدیرکل دفتر مراقبت در برابر آسیب‌های اجتماعی وزارت آموزش و پرورش از رفتارهای پرخطر، اختلال‌های بهداشت روان، اختلالات خانوادگی، انحرافات اخلاقی، اختلالات تحصیلی، اختلالات فرهنگی و بزهکاری‌ها به‌عنوان هفت عامل مخاطره‌آمیز و تهدیدکننده دانش‌آموزان در مدارس یاد می‌کند.

هرچند آن طور که فارس گزارش داده آموزش و پرورش برای رفع این آسیب‌ها تمرکز خود را بر پیشگیری از رفتارهای پرخطر قرار داده، اما باید تاکید کرد کارشناسان بر این باورند تا زمانی که به شکل جدی برای حل این مسائل قدمی بر داشته نشود و نظام آموزشی کشور با هدف بر طرف شدن آنها تغییر نکند، نباید امیدی به حل این مسائل داشت.

جای خالی برنامه‌ریزی جامع

دکتر روزبه کردونی، مدیرکل آسیب‌های اجتماعی وزارت رفاه باور دارد که پذیرش وجود این مخاطرات و معرفی آنها به مردم یک گام مثبت رو به جلوست که جای قدردانی دارد، اما کافی نیست؛ چون برای مقابله با آسیب‌های اجتماعی باید از مرحله شناسایی عوامل مخاطره‌آمیز و حساسیت‌زایی درباره آنها رد شویم و به مرحله ارائه راهکار و تعیین سیاست‌های مدون برای مواجهه با تهدیدها برسیم.

این پژوهشگر حوزه آسیب‌های اجتماعی به ما می‌گوید: اکنون نوبت سیاستگذاری و تعیین نقش و مسئولیت برای مردم و سازمان‌ها و نهادهاست. ما برای مراقبت از دانش‌آموزان در برابر آسیب‌های اجتماعی به همکاری همه بخش‌های جامعه نیاز داریم و صرفا با دستور و بخشنامه نمی‌شود آن را عملی کرد.

کردونی تاکید دارد که اگر قرار است آموزش‌های پیشگیرانه را در برابر عوامل تهدیدکننده دانش‌آموزان آغاز کنیم باید از سن بسیار پایین حتی پیش دبستانی ارائه اطلاعات قابل درک و کنترل شده را به کودکان آغاز کنیم.

مدیرکل دفتر آسیب‌های اجتماعی وزارت رفاه برای اثبات اهمیت آموزش در سن پایین، آمارهایی از تحقیقات بین‌المللی رو می‌کند که نشان می‌دهد کودکانی که مهارت‌های زندگی و شیوه‌های مراقبت از خود در برابر آسیب‌های اجتماعی را می‌آموزند، 30 تا 40 درصد کمتر از همسن‌هایی که آموزش ندیده‌اند در بزرگسالی مرتکب رفتارهای پرخطر و بزه می‌شوند.

صورت مساله را پاک نکنیم

علیرضا کرمانی، جامعه‌شناس و پژوهشگر در گفت‌وگو با جام‌جم از مسائلی پرده برمی‌دارد که تاکنون در کشورمان جدی گرفته نشده به همین خاطر قربانیان زیادی گرفته است. او می‌گوید بسیاری از خانواده‌ها و نوجوانان به دلیل مصرف مواد مخدر یا رفتار‌های جنسی دچار مشکل می‌شوند، اما هنوز راهکار و برنامه مشخصی برای پیشگیری از آنها ارائه نمی‌شود، چون این مسائل تابوی اجتماعی محسوب می شود.

نوجوانان توانا نمی‌شوند مگر …

در این بین نباید از یاد برد که دم زدن از مشکلاتی که نوجوانان دچار آن شده‌اند به تنهایی گرهی از کلاف سردرگم مسائل آنها باز نمی‌کند، به همین خاطر باید از نقاط ضعفی که سبب شده عوامل مخاطره‌آمیز زیادی این روزها نوجوانان را تهدید می‌کند نیز نام برد و دراین بین کارشناسان از نپرداختن به مهارت‌های اصلی زندگی به‌عنوان بزرگ‌ترین نقطه ضعف نظام آموزشی کشور یاد می‌کنند.

مهدی حاج‌اسماعیلی، مشاور خانواده با صراحت از این یاد می‌کند که پیشگیری‌های اولیه دراین حوزه به فراموشی سپرده شده است.

او تاکید می‌کند: مساله عمده‌ای که در این بین وجود دارد و نسبت به آن غفلت شده، این است که آموزش و پرورش باید از دوران دبستان روی پرورش هوش هیجانی ـ اجتماعی کودکان سرمایه‌گذاری کند.

آنچه آقای روان‌شناس از آن به عنوان هوش هیجانی ـ اجتماعی یاد می‌کند، در واقع مجموعه‌ای از مهارت‌هایی است که شخص با آموزش و فراگرفتن آنها می‌تواند در موقعیت‌های مختلف و هنگام مواجهه با هیجانات، مسائل را بدرستی مدیریت و حل کند.

این مهارت‌ها شامل ارتباطات اجتماعی، خودشناسی، کنترل خشم، کنترل استرس، حل مساله، اعتماد به نفس، تصمیم‌گیری، شادابی و واقع‌بینی است.

حاج‌اسماعیلی عنوان می‌کند: بین فراگرفتن این مهارت‌های زندگی با سلامت روان و موفقیت نوجوانان رابطه مستقیمی وجود دارد؛ بنابراین آموزش و پرورش باید برای آموزش این مهارت‌ها به کودکان و نوجوانان رویکرد مناسبی در پیش بگیرد.

در این بین باید خاطرنشان کرد، همان طور که در مدارس به کودکان توانایی حل مسائل ریاضی ارائه می‌شود باید آنها را برای حل مسائلی که در زندگی وجود دارد نیز آماده کرد؛ زیرا علت این که برخی نوجوانان رفتارهای پرخطر از خود نشان می‌دهند چیزی نیست جز این که آنها روش حل مساله و کنترل خشم را فرا نگرفته‌اند.

علاوه بر این سیستم نادرست آموزشی کشور سبب از بین رفتن اعتماد به نفس کودکان نیز می‌شود؛ چرا که این روزها بسیاری از مدارس به گونه‌ای مدیریت می‌شوند که در آنها رقابت حرف اول و آخر را می‌زند و پرداختن به مسائل زندگی در آنها به فراموشی سپرده شده، به همین خاطر کودکان زیادی اعتماد به نفس‌شان را از دست می‌دهند. بنابراین چنانچه عزم آموزش و پرورش برای نجات نوجوانان ازاین مسائل جدی است و نمی‌خواهند تلاش شان فقط به هشدار خلاصه شود، باید تغییر را از خود و نظام آموزش در کشور شروع کنند.

سرانه جوانان، كمتر از 300 تومان در سال

635646823685917009 (1)«کمتر از 300 تومان در سال»، اين سرانه اي است که دولت در سال براي هر جوان ايراني پرداخت مي کند. از همين آمار مي توان به مشکلات جوانان پي برد و نتيجه گرفت چقدر مسائل آنها براي دولتمردان مهم است، کم توجهي به جوانان داستان تازه اي نيست، اما تکراري بودن آن نمي تواند از غم انگيز و فاجعه بار بودنش بکاهد زيرا مسئولان وزارت ورزش وجوانان بارها تاکيد کرده اند بودجه اي که به جوانان کشور اختصاص پيدا مي کند برابر با هزينه ساخت ۱۶کيلومتر راه روستايي است، در تازه ترين اظهارنظر نيز ديروز مديرکل مشارکت هاي اجتماعي معاونت ساماندهي امور جوانان وزارت ورزش و جوانان به مهر گفت: سرانه اي که دولت براي هر جوان ايراني مي پردازد کمتر از ۳۰۰ تومان در سال است.

داستان، زماني غم انگيزتر مي شود که آسيب هاي اجتماعي که اين روزها گريبان جوانان را گرفته در کنار اين کم توجهي قرار داد از طلاق، اعتياد و بيکاري بگيريد تا جواناني که در آرزوي ازدواج پير مي شوند و به جمع افرادي که لقب تجرد قطعي را يدک مي کشند، اضافه مي شوند.

آخرين نتايج از وضع ازدواج جوانان براساس نتايجي است که از بررسي سرشماري سال 90 به دست آمده به همين دليل بايد يادآور شد که اين روزها آمارها در حوزه جوانان نگران کننده تر از اين نتايج است، زيرا تلاش قابل توجهي براي بهبود وضع اين گروه از جامعه صورت نگرفته و هنوز تلاش ها به سخنراني و ابراز نگراني محدود مي شود.
سرشماري سال 90 از اين حکايت داشت که 11 ميليون و 240 هزار جوان در کشور زندگي مي کنند که در سن متعارف ازدواج قرار دارند، اما کوهي از مشکلات مانع از ازدواج آنها شده، در اين بين آقايان 20 تا 34 ساله پنج ميليون و570 هزار نفر هستند و خانم هاي 15 تا 29 ساله نيز پنج ميليون و 670 هزار نفر از اين آمار را به خود اختصاص مي دهند.
اما به اين آمار تلخ بايد افرادي را نيز اضافه کرد که از سن و سال متعارف ازدواج درحال فاصله گرفتن هستند. يعني آقايان مجرد بين 35 تا 49 ساله اي که در کشورمان حدود 320 هزار نفر برآورد مي شود يا خانم هاي 30 تا 49 ساله اي که آمارشان حدود 980 هزار نفر تخمين زده مي شود. افزون بر اين 152 هزار نفر نيز در کشور به سن تجرد قطعي رسيده اند.
حمايت از جوانان زماني نيز که از مقام سخنراني و ابراز نگراني فراتر مي رود به دادن وعده هايي مانند جدايي معاونت ساماندهي امور جوانان از وزارت ورزش مي رسد که پس از مدتي نيز به فراموشي سپرده مي شود، به همين خاطر اغراق نيست اگر نتيجه گيري کنيم دغدغه هاي جوانان به نفع برخي افراد است، چون در مواقعي خاص به آن مي پردازند تا در رسانه ها مطرح شوند يا براي رسيدن به اهداف گوناگون صرفا به آن اشاره کنند. به همين سبب بايد از مديران معاونت ساماندهي امور جوانان خواست ابراز نگراني نسبت به وضع جوانان را به کارشناسان اين حوزه سپرده و به وظيفه خود که بهبود شرايط جوانان است، مشغول شوند و دست کم براي افزايش سرانه اي که اين روزها گدايان نيز از دريافت آن سرباز مي زنند، تلاش کنند.

مهدي آييني

فرصت و تهدید؛ 2 روی سکه نوجوانی

امروز روز نوجوان است؛ روز گروهی از افراد جامعه که برخی از دغدغه‌ها و نیازهایشان میان مسئولیت‌های سازمان‌ها و نهادهای مختلف گم شده است و حتی گاهی این بی‌توجهی سبب می‌شود برخی والدین نیز با دنیای آنها غریبه باشند. به همین دلیل آنها گاهی به بی‌مسئولیتی، توجه بیش از حد به گروه همسالان و عصیانگری متهم می‌شوند. اما نوجوانی، دورانی طلایی است که در آن هویت شخص شکل می‌گیرد و اگر از سوی مسئولان و والدین جدی گرفته شود، نسلی پویا تربیت می‌شود که می‌تواند آینده‌ای بهتر بسازد.

به دلیل نبود برنامه ای مشخص، این روزها نوجوانان کشور در خوشبینانه ترین حالت یک هدف را دنبال می کنند و آن هم چیزی نیست جز گذشتن از سد کنکور اما عبوراز این سد نیز پایان مشکلات آنها نیست، بلکه مرحله ای است که شخص با چالش های بیشتری روبه رو می شود. در واقع نوجوانان پس از ورود به دانشگاه با چالش هایی نظیر بحران هویت و درک معنای زندگی رو به رو می شوند در صورتی که اگر والدین و نظام آموزشی کشور زمینه رشد همه جانبه نوجوانان را فراهم کنند و برنامه ای جامع برای آنها داشته باشند، قبل از رسیدن به دانشگاه نوجوانان این مسائل را برای خود حل و فصل خواهند کرد.

نوجوان، سردرگم

مشکل دیگر دوران نوجوانانی را باید در نبود هدف جست وجو کرد، زیرا نوجوانی سن هدف گذاری فرد برای دوران بزرگسالی است؛ اما تنها هدفی که اکنون والدین و مسئولان برای نوجوانان در نظر دارند، درس خواندن است.

دکتر سوسن علیزاده فرد، روان شناس درباره مشکلات نوجوانان در کشور به جام جم می گوید: نوجوانان تنها هدف زندگی خود را درس و کنکور می دانند. به این ترتیب، تک بعدی رشد می کنند و در صورت موفقیت در کنکور نیز دچار بحران های دیگری می شوند. زیرا گذشتن از سد کنکور برای آنها خیلی بزرگ جلوه داده شده است. وقتی نوجوان از این سد می گذرد، متوجه می شود واقعیت زندگی با هدف آنها متفاوت است؛ پس احساس می کند در خلأ رها شده و در پی آن، سوال هایی درباره هویت و زندگی مطرح می شود. این سوال ها باید در دوره نوجوانی مطرح می شد، اما نوجوانان ما به دلیل سیاستگذاری ها نامناسب خیلی دیر به این مرحله می رسند.

درواقع والدین و نظام آموزشی کشور باید کمک کنند نوجوانان با توجه به علایق، استعداد و امکانات شان هدف های متنوعی در زندگی داشته باشند.

نوجوانی و گریز از مسئولیت

یکی دیگراز مشکلاتی که خانواده ها با نوجوانان دارند مسئولیت پذیر نبودن آنهاست. مسئولیت پذیری، فرآیندی است که قبل از دوره نوجوانی باید به آن پرداخت. درواقع خانواده ها باید از کودکی ریشه های مسئولیت پذیری را در کودکان خود به وجود آورند. در صورتی که امروزه والدین با محبت های بیش از حد به کودکان خود آسیب می زنند و آنها را مسئولیت پذیر بار نمی آورند.

کیهان نیا:

برخی خانواده ها نوجوانان را در فضای مجازی رها کرده و از آنها اطلاع کافی ندارند. این موضوع سبب شده نوجوانان آسیب پذیرتر شوند

علیزاده فرد خاطر نشان می کند: باید به این نکته نیز توجه داشت مسئولیت هایی که نوجوانان تصور می کنند به عهده آنهاست با خواسته های خانواده ها متفاوت است.

نباید فراموش کرد نوجوانی سن توجه بیش از حد به گروه همسالان است و به همین علت، نوجوانان وظایف خود را در قبال گروه دوستان به درستی انجام می دهند، اما خواسته های والدین را چون قبول ندارند، اجرا نمی کنند. این مشکل ریشه در هدف گذاری برای نوجوانان دارد، زیرا فاصله خانواده با نوجوانان زیاد شده است. به همین دلیل والدین فقط از نوجوانان درخواست دارند آن هم بدون این که از فضا و دنیای آنها اطلاعات مناسبی داشته باشند.

نوجوانی در بند فضای مجازی

در سال های اخیر با رشد فناوری و نبود آگاهی های لازم دراین حوزه، خانواده ها دستخوش آسیب و تغییر شده اند، زیرا دسترسی به دنیای مجازی راحت تر شده و نوجوانان به دلیل کنجکاو بودن، جذب اینترنت می شوند و چون از آسیب های احتمالی اطلاعی ندارند خیلی زود خود و خانواده را دچار مشکل می کنند.

دکتر اصغر کیهان نیا، مشاور خانواده دراین باره به جام جم می گوید: متاسفانه بخشی از خانواده ها از این موضوع غافل هستند و نوجوانان را به حال خود رها می کنند. برخی والدین بر این باورند که فضای مجازی نوجوانان را سرگرم می کند تا آنها به کارهای خود رسیدگی کنند.

به علاوه عده کمی از نوجوانان از فضای مجازی به درستی استفاده می کنند؛ به عنوان مثال برای آموزش از آن بهره می برند، اما نباید فراموش کرد بیشتر نوجوانان فقط برای سرگرمی از رایانه و اینترنت استفاده می کنند.

علیزاده فرد:

کنکور نباید تنها هدف زندگی نوجوانان باشد زیرا به این شکل اشخاص تک بعدی رشد می کنند و در آینده دچار بحران های دیگری می شوند

کیهان نیا معتقد است خانواده ها در این میان مرتکب خطا می شوند. او می افزاید: برخی والدین در دنیای مجازی، نوجوانان را به حال خود رها می کنند و برخی دیگر برای بالا بردن سطح آگاهی خود نسبت به فضای مجازی تلاش نمی کنند، زیرا هرچه آگاهی آنها بیشتر شود بهتر می توانند نوجوانان را در این مسیر کنترل کنند. به گفته او بی توجهی نسبت به این مساله سبب شده سن انحراف، جرم و اعتیاد پایین بیاید. این در حالی است که خانواده قوی ترین، موثرترین و نزدیک ترین الگو برای نوجوان است و چون بیشتر خانواده ها اکنون به سمت فضای مجازی جذب شده اند نوجوانان و کودکان نیز از آنها الگو می گیرند و آسیب می بینند.

رسیدگی به نوجوان روی کاغذ

در کشورمان ارگان یا وزارتخانه مشخصی وظیفه رسیدگی به امور نوجوانان را به عهده نمی گیرد. دراین میان وزارت آموزش و پرورش فقط به درس و مشق نوجوانان پرداخته و برای بهبود دیگر جنبه های زندگی جوانان آن طور که باید تلاش نمی کند. معاونت ساماندهی امور جوانان وزارت ورزش و جوانان نیز برای رسیدگی به امور جوانان با مشکل روبه روست و رسیدگی به امور نوجوانان را وظیفه خود نمی داند.

کیهان نیا در این باره تصریح می کند: متاسفانه در کشورمان روی کاغذ تمام وزارتخانه ها و نهادها، برنامه ریزی لازم برای حمایت از خانواده ها وجود دارد، اما بیشتر جلساتی که مسئولان برگزار می کنند، محصولی ندارد. به همین دلیل حتی نتوانسته ایم اسباب سرگرمی مناسب برای اوقات فراغت نوجوانان فراهم کنیم یا دست کم به آنها مشاوره مناسب بدهیم.

این در حالی است که باید در مدارس، مشاوری ویژه حضور داشته باشد تا در صورت نیاز مشکل نوجوانان را برطرف کند؛ ولی در کشورمان فقط مشاور تحصیلی در مدارس وجود دارد که دسترسی به او نیز برای تمامی نوجوانان میسر نیست.

تربیت نوجوان

با توجه به این که اکنون بیشتر خانواده ها به تک فرزندی روی آورده اند باید نکات لازم را نیز برای تربیت کودک خود در نظر بگیرند، زیرا وقتی کودکی از نعمت داشتن خواهر و برادر محروم می شود می تواند آسیب پذیرتر باشد. کیهان نیا در این باره عنوان می کند: اگر خانواده ها به شکل تمام و کمال در خدمت کودکان خود باشند و نیازهای آنها را برطرف کنند کودک مانند گلی که در گلخانه رشده کرده پرورش می یابد و خارج از گلخانه آسیب خواهد دید. چنین نوجوانانی با وارد شدن به جامعه دچار سرخوردگی می شوند، زیرا همان انتظاری را که از والدین خود دارند از دوستان و اطرافیان نیز انتظار می رود؛ اما چون این افراد به اندازه پدر و مادر نوجوان را دوست ندارند، خواسته های شخص را برآورده نمی کنند. به این ترتیب نوجوان سرخورده، گوشه گیر و بهانه گیر می شود و نمی تواند با جامعه خود ارتباط برقرار کند. بنابراین والدینی که یک فرزند دارند باید در تربیت او دقت لازم را داشته باشند.

نوجوان و اوقات فراغت

با توجه به این که نوجوانان آینده ساز کشور هستند، باید روی مسائل آنها تمرکز بیشتری کرد . دراین دوره هویت شکل می گیرد و اکنون نیز بیشترین مشکل نوجوانان و جوانان، بحران هویت است و متاسفانه خانواده ها و مسئولان به این مساله توجه ندارند. در این میان، سرگرمی نوجوانان نیز مطرح می شود. نوجوانی دوره ای است که زمینه هایی از کودکی و خواسته هایی از بزرگسالی در اشخاص دیده می شود، بنابراین سرگرمی و اوقات فراغت دراین دوران نقش قابل توجهی دارد. نبود امکانات مناسب سبب شده خانواده ها دغدغه اوقات فراغت نوجوانان را داشته باشند و آن را مشکل بزرگی بدانند. اکنون نوجوانان اوقات فراغت خود را در خلوت سپری می کنند و به فضای مجازی وابسته شده اند درحالی که این فضا برای خانواده ها و مسئولان قابل کنترل نیست.

 

از اعتیاد نوجوانان تا دوستی با آنان

نوجوانان بسیار کنجکاو هستند، به همین علت ممکن است به سمت آسیب‌هایی مانند سیگار یا مواد مخدر کشیده شوند؛ اما به جز کنجکاوی، دلایل دیگری را نیز می‌توان ذکر کرد، برای نمونه نوجوان تمایل دارد بگوید بزرگ شده و علاقه دارد کارهای ممنوع را با نیت کسب هیجان انجام دهد.

 

 علاوه براین، تاثیر گروه دوستان و ارزان و در دسترس بودن سیگار و مواد مخدر را نیز می توان از دلایل دیگر تمایل برخی نوجوانان به مصرف مواد مخدر دانست. گاهی مصرف مواد مخدر از سوی نوجوانان به دلیل اعتراض صورت می گیرد. در این مواقع والدین باید با نوجوانان صحبت کنند، یعنی پدر و مادر باید در کمال آرامش مضرات سیگار یا هر نوع مواد مخدر را به نوجوانان اطلاع دهند.

باید توجه داشت اگر والدین دراین مواقع رفتار تندی از خود نشان دهند، سبب زیرزمینی شدن رفتار نوجوان خواهند شد، یعنی شخص تمام تلاش اش را به کار می گیرد تا خانواده اش از کارهایی که انجام می دهد آگاه نشود. برای ایجاد رابطه بهتر با نوجوان والدین باید سعی کنند با کودک خود دوست شوند.

دوستي با نوجوانان

بیشتر والدین تصور می کنند با نوجوانان خود دوست هستند، به همین دلیل فرزندشان آسیب کمتری خواهد دید. برای دوستی واقعی با نوجوانان، والدین باید نکاتی را رعایت کنند. در واقع والدین نباید به شکلی رفتار کنند که احترام آنها از بین برود یا اقتدار آنها بر فضای دوستی حاکم باشد. دوستی با نوجوانان زمانی شکل می گیرد که والدین بتوانند اعتماد آنها را به دست بیاورند. به عبارت دیگر وقتی نوجوان به این باور برسد که پدر یا مادرش اسرار او را حفظ می کند و یا او را سرزنش نمی کند با آنها دوست خواهد شد.

 

دود اعتياد در پناه ناآگاهي خانواده ها

 نيمي از پدر و مادرها اطلاعات درستي درباره ​ نشانه هاي مصرف مواد مخدر از سوي فرزندان خود ندارند

55 درصد والدین پس از پنج سال از اعتیاد فرزندان خود باخبر می‌شوند؛ زمانی که دیگر کار از کار گذشته است. این حکایت تلخی است که به آتش اعتیاد در خانواده‌های ایرانی دامن می‌زند. در این میان به نظر می‌رسد چاره رفع این مشکل ایجاد مراکز مشاوره تخصصی و اطلاع‌رسانی به خانواده‌ها و تلاش برای افزایش آگاهی آنهاست؛ زیرا تا وقتی والدین اعتیاد فرزند خود را انکار کرده و ندانند آنها مواد مخدر را از چه طریق تهیه و مصرف می‌کنند یا مصرف مواد مخدر چه نشانه‌هایی دارد و چه تاثیری روی جسم و روان افراد می‌گذارد، نمی‌توانند بموقع عمل کرده و مانع گرفتار شدن فرزندانشان در دام اعتیاد شوند.

چنانچه خانواده و جامعه به وظایف خود در برابر نیازهای روحی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی نوجوانان و جوانان بدرستی عمل نکنند زمینه ای مناسب برای آسیب هایی مانند اعتیاد فراهم می شود؛ بنابراین قبل از هر اقدامی والدین باید با توجه به نیازهای روحی و روانی نوجوانان، مهارت های لازم مانند توانایی نه گفتن را به آنها بیاموزند.

در این بین مسئولان نیز وظیفه دارند با سرمایه گذاری برای اشتغال و تلاش برای بهبود فضای اجتماعی و فرهنگی جامعه، نوجوانان و جوانان را از آسیب هایی مانند اعتیاد دور نگه دارند، اما بی توجهی به این مسائل، شرایط را برای اعتیاد برخی نوجوانان و جوانان در کشور مهیا کرده و نگران کننده تر این که به گفته دبیر اتاق های فکر ستاد مبارزه با مواد مخدر ریاست جمهوری، نیمی از والدین مهارت های لازم را در این حوزه فرا نگرفته اند و پس از پنج سال از اعتیاد فرزندانشان مطلع می شوند؛ بنابراین لازم است که مسئولان سیاست های خود را در نحوه اطلاع رسانی و آگاهی دادن به خانواده ها تغییر دهند.

دوری اعضای خانواده از یکدیگر

در کشور ما مصرف مواد مخدر همیشه با قبح همراه بوده که می توان از آن به عنوان عاملی بازدارنده برای مصرف مواد مخدر یاد کرد. در چنین شرایطی چنانچه یکی از اعضای خانواده به هر دلیل به مصرف مواد مخدر گرایش پیدا کند، تمام تلاش خود را به کار می گیرد تا دیگر اعضای خانواده از آن باخبر نشوند.

این در حالی است که نبود برنامه های فرهنگی مناسب در کشور طی سال های اخیر سبب شده والدین و فرزندان چندان با یکدیگر صمیمی نباشند که بتوانند با رویکرد حمایتگرانه، موضوعات و مشکلات فرزندان خود را شناسایی اولویت بندی و حل کنند. در چنین شرایطی اعضای خانواده خیلی دیر از مشکلات یکدیگر باخبر می شوند.

محسن روشن پژوه، معاون پیشگیری و درمان اعتیاد سازمان بهزیستی کشور در گفت وگو با جام جم اظهار می کند: قبح اعتیاد نمی گذارد شخص مشکلش را با دیگران در میان بگذارد. وقتی فرد رابطه ای سازنده با خانواده ندارد، نشانه های دال بر مصرف را پنهان می کند. در این فضا نشانه های رفتار پرخطر و شواهد اختلالات رفتاری بیشتر پنهان و در نتیجه کشف آن نیز سخت تر می شود.

بنابراین در چنین شرایطی خانواده ها باید برای کسب مهارت کافی از کارشناسان حوزه اعتیاد بیشتر کمک بگیرند، برای نمونه آنها می توانند از این افراد نشانه های گرایش به مصرف مواد مخدر را جویا شوند؛ زیرا چنانچه آنها در این حوزه بدون کمک و مشورت با کارشناسان قدم بردارند، ممکن است تلاششان برای نجات شخص نتیجه عکس داده و فرد را بیشتر از کانون خانواده دور کند.

باید از دور مراقب بود

این روزها تهیه مواد مخدر کار سختی نیست، زیرا فروشنده های خرده پا را می توان در گوشه و کنار هر پارک کوچکی یافت یا مواد مخدر را به شکل آنلاین خریداری کرد و سفارش داد تا فروشنده مجازی آن را با پیک هر جا که بخواهید تحویل تان دهد بنابراین هر نوجوانی می تواند براحتی به مواد مخدر دسترسی داشته و آن را درون اتاقش نگهداری کند.

با توجه به این که جاسازی مواد مخدر به هوش فرد و فضای در اختیارش بستگی دارد، نمی توان راهکار مناسبی ارائه کرد و گفت امروزه نوجوانان گرفتار اعتیاد، مواد مخدر مصرفی خود را فقط در جلد دفتر و کتاب، زیرفرش، زیرتخت، درز کمد یا هزار و یک جای دیگر پنهان می کنند. بنابراین والدین فقط با ایجاد رابطه دوستانه و زیرنظر داشتن رفت و آمد شخص و آگاهی پیدا کردن از دوستان و شرایط خانوادگی شان می توانند فرزند خود را از اعتیاد دور نگه دارند.

نشانه های ظاهری اعتیاد

مصرف مواد مخدر اثرات سیستمی واحدی روی سلسله اعصاب می گذارد؛ بنابراین نشانه های مصرف آن در گروه های سنی مختلف یکسان است. اما شرایط جسمی فرد نوجوان و میانسال متفاوت بوده و انگیزه های مصرف نیز در آنها متفاوت است. درباره انگیزه نوجوانان و جوانان می توان به کنجکاوی، تجربه گرایی، لذت جویی و تفریح، سرگرمی و کسب هیجان اشاره کرد؛ البته بحران روحی و نبود مهارت های لازم برای واکشن های بیرونی نیز عواملی است که می تواند فرد را بیشتر به سمت پرتگاه اعتیاد سوق دهد.

احمد کاهه، معاون اجتماعی پلیس مبارزه با مواد مخدر ناجا در گفت وگو با جام جم درباره نشانه های ظاهری فردی که بتازگی مصرف مواد مخدر را شروع کرده، می افزاید: این افراد معمولا از جهت روانی سعی می کنند احساسات مثبتی از خود نشان بدهند. برای نمونه در محیط خانه از این که برخورد مستقیمی با اعضای خانواده داشته باشند، دوری می کنند یا سعی دارند رفتار خود را خیلی عادی نشان دهند.

چشمپوشی از خطاها

افرادی که مصرف مواد را بتازگی شروع کرده اند، از ایراد گرفتن نسبت به خطای اعضای خانواده چشمپوشی می کنند، در واقع اعضای خانواده به نوعی خوش رفتاری و مهربانی کم سابقه ای را در این افراد می بینند. به این دلیل که شخص متوجه است دست به چه کار خطرناکی زده بنابراین سعی می کند نشانه های آن را مخفی کرده و در عوض نکات مثبتی از خود نشان دهد.

افزون بر این در مرحله ابتدایی اعتیاد فرد سعی می کند خود را به کارهایی که قبلا به آن توجه نمی کرد، مشغول کند. مثلا فردی را درنظر بگیرید که تا پیش از شروع مواد مخدر، کتاب و روزنامه نمی خوانده، اما پس از شروع به مصرف، او برای ظاهرسازی و ارائه نشانه مثبت و جدید از خود شروع به مطالعه می کند.

ظاهر شدن پیاپی جلوی آینه برای اطمینان یافتن از وضع ظاهری نیز می تواند نشانه دیگری از شروع مصرف مواد مخدر باشد؛ زیرا افرادی که در مرحله ابتدایی اعتیاد هستند بیش از پیش به نظافت خود اهمیت می دهند.

حشیش و سرخی چشم

افرادی که حشیش یا فرآورده های دیگر گیاه شاه دانه مانند گل، بنگ، گرس و ماری جوانا مصرف می کنند، روش های متنوعی دارند. برای نمونه آنها این فرآورده ها را با توتون سیگار مخلوط کرده و سیگار محتوی حشیش را دست به دست چرخانده و هر شخص به نوبت چند پک به آن می زند. علاوه بر این، برخی نیز از فرآورده های شاه دانه کیک درست می کنند. برای شناخت شخصی که مصرف مواد را بتازگی شروع کرده، می توان به نشانه هایی که نوع مواد مخدر مصرفی توسط او به وجود می آورد نیز توجه کرد.

مثلا اگر شخص به سمت مصرف مواد توهم زا مانند حشیش برود آثار مصرف اولیه این مواد را نشان خواهد داد؛ افزایش اشتهای کاذب، بالا رفتن ضربان قلب، قرمزی چشم، اختلال حافظه، بی توجهی به اطراف و به هم خوردن تعادل حرکتی برخی از نشانه های اولیه مصرف حشیش است.

همراه داشتن همیشگی قطره نفازولین نیز شگردی است که مصرف کنندگان حشیش از آن برای پنهان کردن نشانه های مصرف استفاده می کنند، زیرا آنها با ریختن این قطره در چشم، یکی از نشانه های مصرف حشیش و برخی دیگر از مواد مخدر را که قرمز شدن چشم است، پنهان می کنند.

محرک ها و انرژی کاذب

در روزهای ابتدایی مصرف آمفتامین، روانگردان و محرک ها آثار اولیه کوتاه مدتی ایجاد می شود که قاچاقچیان از آنها برای تبلیغ و فروش بیشتر مواد مخدر نیز بهره می گیرند. افزایش توجه، افزایش فعالیت، کاهش خستگی، کاهش اشتها، سرخوشی و افزایش فعالیت جنسی برخی نشانه های اولیه مصرف آمفتامین، روانگردان و محرک هاست که در نگاه اول شاید مثبت به نظر برسد، اما خیلی طول نمی کشد که این آثار جای خود را به تخریب های جدی می دهد. بیدار ماندن به شکل غیرعادی و بوی بد دهن و آشامیدن غیرمعمول آب را نیز می توان از نشانه های مصرف این مواد دانست. شیشه را با پایپ و فندک می کشند، اما در نبود این وسیله شخص معتاد از لامپ های کوچک نیز استفاده می کند.

کراک؛ خطرناک و بدون بو

افراد سودجو برای تهیه کراک، مرفین تریاک را جدا و در فرآیندی آن را به هروئین تبدیل می کنند. این ماده در افغانستان و ایران به عنوان کراک شناخته می شود، اما این ماده با مخدر کراک که در اروپا و آمریکا وجود دارد، متفاوت است؛ زیرا منشأ کراک در این مناطق کوکائین است در حالی که منشأ کراکی که در ایران و افغانستان وجود دارد مرفین تریاک است.

قاچاقچیان بعد از این که مرفین تریاک را خالص سازی و به هروئین فشرده با خلوص بالا تبدیل کردند، به آن کافئین اضافه می کنند؛ به این شکل هروئین از حالت پودری به شکل کلوخی درمی آید. قاچاقچیان تمام تلاش خود را به کار گرفته اند تا بتوانند مواد سهل المصرفی مانند کراک بسازند؛ زیرا کراک بوی خاصی نداشته و شخص آن را با ابزار ابتدایی مانند سنجاق و فندک مصرف می کند. نشانه های مصرف کراک نیز مانند تریاک است، اما امروزه به کراک مواد محرک نیز اضافه می کنند که سبب تغییر برخی نشانه های آن شده است.

نشانه های اعتیاد پیشرفته

اما برخلاف افرادی که بتازگی مصرف مواد مخدر را شروع کرده اند، اشخاصی که درگیر مصرف می شوند در مرحله نسبتا پیشرفته مصرف قرار گرفته و نشانه های دیگر دارند. برای نمونه تغییرات نسبی در وضع جسمی شخص مانند لاغر شدن، تغییرات رنگ پوست و پرخاشگری برخی از این نشانه هاست.

در این مرحله شخص که سعی می کرد با خانواده فاصله اش را حفظ کند، نرمشی را که در برخورد با اعضای خانواده داشت از دست می دهد. او از خانواده فاصله گرفته و احساس غریبی می کند. برخی رفتارها مانند پرحرفی، تناقضگویی و بیهوده گویی در کلام آنها نمودار می شود و بی علاقگی نسبت به مسائل مادی و معنوی نیز در این افراد رشد می کند. افرادی که مصرف کننده پیشرفته حشیش هستند به بیماری های مزمن مبتلا می شوند، اختلالات روانی و مشکلات جنسی و جسمی پیدا کرده و دچار بیماری های تنفسی خواهند شد.

تریاک، سستی زا

معاون اجتماعی پلیس مبارزه با مواد مخدر ناجا درباره نشانه های اولیه اعتیاد به تریاک اظهار می کند: تریاک ماده ای سستی زاست، چون مصرف آن سبب کاهش فعالیت فکری و بدنی می شود. عوارض مصرف آن روی مغز نیز مواردی مانند اختلال خواب است؛ زیرا مصرف کننده دیر به خواب رفته و دیر نیز از خواب بیدار می شود. مشکلات گوارشی مانند یبوست را نیز باید از نشانه های مصرف تریاک دانست. شخص مصرف کننده تریاک علاقه زیادی به خاراندن بدن خود دارد و در دقایق اول مصرف پرحرف شده و با اطرافیان خود به شکل غیرمعمولی مهربان می شود. این افراد پس از مصرف تمایل زیادی نیز به خوردن شیرینی جات و چای پیدا می کنند.

پدر و مادرهایی که 5 سال عقب هستند

مهدی آیینی

مهدی آیینی

  55 درصد پدر و مادرها پس از پنج سال متوجه می‌شوند فرزندشان اعتیاد دارد. این آمار واقعیت تلخی است که بیانگر دور شدن اعضای خانواده ایرانی از یکدیگر است؛ افرادی که هرچند زیر یک سقف زندگی می‌کنند اما از حال یکدیگر بی‌خبرند و آن‌قدر سرگرم حاشیه‌های زندگی شده‌اند که معنای زندگی واقعی را به فراموشی سپرده‌اند .این روزها شرایط اجتماعی و اقتصادی سبب شده والدین نقش اصلی خود را در قبال تربیت فرزندان جدی نگیرند ؛ زیرا بسیاری از آنها گمان می کنند با پرداخت شهریه های بالا به مدارس، این وظیفه را تمام و کمال به اولیای مدارس واگذار کرده اند. اما اولویت های مدارس نیز این روزها تغییر کرده و تنها چیزی که برای آنها در اولویت قرار دارد کسب نمره بالا توسط دانش آموزان است. متاسفانه تعلیم و تربیت در بسیاری از مدارس در نمره های درسی خلاصه می شود؛ نمره هایی که اولیای مدارس آنها را دستاویز قرار می دهند برای رقابت با مدارس دیگر و کسب دانش آموز و درآمد بیشتر.

بنابراین تمامی تقصیر را نمی توان به گردن والدین انداخت ؛ زیرا مسئولان نیز برنامه های جامعی برای بهبود شرایط فرهنگی و اجتماعی جامعه ندارند به همین دلیل زمینه برای غفلت پدر و مادرها فراهم شده، در نتیجه وقتی دبیر اتاق های فکر ستاد مبارزه با مواد مخدر ریاست جمهوری می گوید نیمی از والدین زمانی متوجه آسیب دیدن فرزندشان می شوند که پنج سال از مصرف مواد مخدر از سوی آنها گذشته، باید منتظر آسیب های اجتماعی بیشتری بود.علاوه بر این، سازمان ها و نهاد های مسئول و رسانه به شکلی اطلاع رسانی نمی کنند که خانواده ها از مواد مخدر جدید و روش توزیع و مصرف آنها باخبر شوند.

برای نمونه اگر پای صحبت های برخی از ماموران مبارزه با مواد مخدر بنشینید، آنها می گویند یکی از شگردهای قدیمی قاچاقچیان خرده فروش برای فروش آسان تر شیشه، جاسازی این مواد در نی هایی است که برای نوشیدن آبمیوه کاربرد دارد یا مواد مخدر را در پلاستیک های کوچک زیپ دار قرار می دهند، این در حالی است که تا زمانی که در این حوزه اطلاع رسانی بدرستی صورت نگیرد، والدین اگر این اشیا را در لوازم فرزند خود پیدا کنند نیز شک نمی کنند فرزندشان مواد مخدر مصرف می کند بنابراین والدین برای جبران عقب ماندگی خود باید اطلاعات بیشتری به دست بیاورند؛ اطلاعاتی که فقط با سیاستگذاری های جدید مسئولان به دست می آید به همین دلیل باید از والدین خواست برای کسب این آگاهی و نجات فرزندان خود، قدم های جدی تری برداشته و خواسته های خود را به شکلی شفاف با مسئولان در میان بگذارند.

 

آزمون و خطا در حوزه جوانان تمامي ندارد

قرار است براي هر سازمان با توجه به جايگاهش در حوزه جوانان، پيوست جوانان تنظيم شود

کشتي جوانان قرار نيست به اين زودي ها به ساحل برسد، زيرا هنوز تکليف جدايي معاونت ساماندهي جوانان از وزارت ورزش مشخص نشده که با تغيير معاون ساماندهي جوانان خبر از تغييرات جدي در نحوه پيگيري خواسته هاي جوانان از سوي مديران اين سازمان به گوش مي رسد. چرا که معاون ساماندهي امور جوانان بر اين باور است که از سال 84 تاکنون حدود 13 برنامه در شوراي عالي جوانان مصوب شده، اما هيچ کدامشان تاکنون اجرايي نشده است.
به همين دليل او چاره کار را اين مي داند که براي هر دستگاه با توجه به جايگاهش در حوزه جوانان، پيوست جداگانه اي تنظيم شود و بخش جوانان وزارت ورزش و جوانان به روند اجراي آن نظارت کند. اين در حالي است که بايد يادآور شد چنانچه اين طرح نيز بدون مطالعه اجرا شود نه فقط گرهي از کار مشکلات جوانان باز نمي کند، بلکه مي تواند جوانان را هرچه بيشتر نسبت به آينده و تلاش مسئولان براي رفع مشکلاتشان بدبين کند.
محمود گلزاري، اولين معاون ساماندهي امور جوانان وزارت ورزش و جوانان در دولت يازدهم بود، او براي حدود 22 ماه سکان اين معاونت را در دست داشت. گلزاري در اين مدت وعده هايي را براي رفع مشکلات جوانان مطرح کرد، اما با جداشدنش از اين وزارتخانه، اين طرح ها قرار است به بايگاني سپرده شود؛ زيرا ديروز اولين نشست خبري محمدرضا رستمي، معاون جديد ساماندهي امور جوانان برگزار شد و او نيز وعده هايي را مطرح کرد که به نظر مي رسد با اجرايي شدن فاصله زيادي دارد. رستمي تاکيد کرد ما جوانان را نمي شناسيم و تا زماني که آگاه نشويم آنها يک شبانه روز خود را چگونه مي گذرانند، برنامه هايمان با ضعف رو به رو خواهد شد؛ بنابراين اولويت ما کارهاي مطالعاتي و شفاف سازي مسئوليت دستگاه هاي مختلف در حوزه جوانان خواهد بود.

طرحي نو براي جوانان
در حالي که حدود يک ماه از انتصاب معاون جديد ساماندهي امور جوانان وزارت ورزش و جوانان مي گذرد، او از نتايج آسيب شناسي هايي خبر مي دهد که براساس آن به اين جمع بندي رسيده است که بايد براي برنامه هاي در سطح ملي به اين توافق رسيد که براي آنها برش جوانان يا پيوست جوانان نوشته شود به اين شکل که اين پيوست ها ذيل سند ملي قرار گرفته و از سوي دستگاه هاي ذي ربط اجرا شود.
رستمي براي اين تصميم گيري خود دلايلي را نيز مطرح کرد و گفت: حدود 13 برنامه براي جوانان از پايان سال84 تاکنون در شوراي عالي جوانان مصوب شده که برخي از آنها آيين نامه اجرايي نيز دارد، اما بسياري از اين برنامه ها عملياتي نشده و روي زمين مانده است.
به گفته وي، سازمان جوانان سابق و معاونت ساماندهي امور جوانان فعلي ضمانت اجرايي برنامه ها را در اختيار ندارد و صرفا به عنوان هماهنگ کننده عمل کرده است.
معاون ساماندهي امور جوانان اظهار کرد: اگر قرار است برنامه هاي حوزه جوانان ضمانت اجرايي پيدا کند بايد دستگاه هاي متولي اشتغال و مسکن وارد عمل شوند. يعني ضرورتي ندارد بخش جوانان براي عملکرد دستگاه ها در حوزه جوانان سند و برنامه مجزا تنظيم کند. وي در پاسخ به اين پرسش که چنين روالي زمانبر خواهد بود، عنوان کرد: چون سند برنامه از قبل وجود دارد زمانبر نخواهد بود؛ فقط ما بايد برنامه خود را به دستگاه ها ارائه کنيم و دستگاه ها براي آن مصوبه جداگانه بگيرند.

جوانان ماهر نمي شوند
يکي از چالش هاي اصلي که جامعه و جوانان با آن رو به رو هستند اين است که جوانان مهارت هاي لازم را براي تشکيل خانواده و اشتغال فرا نمي گيرند، به همين دليل آمار طلاق در کشور بالارفته و بيکاري بين جوانان تحصيلکرده بيداد مي کند. معاون ساماندهي امور جوانان در پاسخ به جام جم درباره راهکار هاي موجود براي مهارت آموزي به جوانان بيان کرد: برنامه ملي اوقات فراغت سال 94 آماده شده و روز دوشنبه در اولين جلسه ستاد ساماندهي دستگاه دولتي مسئوليت و وظايف خود را ارائه کرده و درباره تمامي برنامه هاي فراغتي که سبب توانمند شدن جوانان يا سبب نشاط آنها خواهد شد، اطلاع رساني مي شود. وي يادآور شد: بخشي از مهارت آموزي به وزارت ورزش و جوانان مربوط است، بخصوص در بحث ازدواج که برنامه توانمندسازي جوانان پيش از ازدواج، هنگام ازدواج و پس از ازدواج درحال آماده شدن است. به عنوان اولويت اعلام کرده ام که دفتر ازدواج سازمان آن را آماده کند.

مهارت آموزي؛ گمشده نظام آموزشي
براي رفع مشکل نبود مهارت معاونت ساماندهي امور جوانان بايد با نظارت دقيق بر نظام آموزشي بستر مناسب را براي ماهر شدن جوانان فراهم کند، زيرا چنانچه برنامه هاي آموزش پرورش و وزارت علوم بر اين هدف استوار باشد از دوران ابتدايي تا دانشگاه اين مهم بايد اتفاق بيفتد.
رستمي ابراز کرد: گفتمان شکل گرفته در نظام آموزشي ما بايد به موضوع ازدواج جدي تري بپردازد به همين دليل به آموزش و پرورش پيشنهاد کرده ايم تحليل گفتمان کتاب هاي آموزشي در مقطع ابتدايي، راهنمايي و دبيرستان با موضوع مهارت جوانان را انجام دهند تا مشخص شود آيا مساله مهارت آموزي به عنوان دغدغه در منابع آموزشي وجود دارد و اين که درچه سطحي است و به چه تغييراتي نياز دارد.

بي اطلاعي از متقاضيان وام ازدواج
کمک هزينه ازدواج که از سوي بانک ها در اختيار جوانان قرار مي گرفت مدتي است به دليل نبود توجه از سوي مسئولان بموقع پرداخت نشده و جوانان زيادي هستند که در صف دريافت اين کمک هزينه ناچيز روزگار مي گذرانند. ديروز معاون ساماندهي امور جوانان در پاسخ به جام جم درباره تعداد جواناني که در صف دريافت وام ازدواج هستند، تصريح کرد اطلاعي از اين آمار ندارد، اما او از طرحي سخن گفت که در مرحله کارشناسي است. وي افزود: براساس اين طرح به جاي وام سه ميليون توماني به جوانان که در شهرهاي بزرگ کاربردي ندارد، از آن در جهت توسعه مشارکت جوانان استفاده شود. معاون ساماندهي امور جوانان يادآور شد: براي در نظر گرفتن بانک حامي جوانان، با بانک ها وارد مذاکره شده ايم تا به جوانان تسهيلات بدهند، علاوه بر اين بيمه حامي جوانان را نيز دنبال مي کنيم تا در کشور با تخفيف به جوانان خدمات بدهد.
بايد يادآور شد مشکلات حوزه جوانان به فعاليت و هماهنگي فرابخشي نياز دارد و فقط با ارائه طرح هاي جديد نمي توان براي رفع آنها قدم برداشت؛ بنابراين بايد از مسئولان خواست به دور از شعار و استفاده سياسي از جوانان، تدبيري براي رفع مشکلات آنها بينديشند.

جوانان بي مهارت در گود زندگي ضربه فني مي شوند

بی‌مسئولیتی، طلاق عاطفی، دخالت اطرافیان، کمبود مهارت‌های زندگی و اعتیاد از مسائل عمده‌ای است که این روزها زندگی جوانان را با چالش رو به رو کرده ؛ مشکلاتی که تحکیم خانواده را نشانه رفته و سبب شده 50 درصد ازدواج‌ها در پنج سال اول زندگی مشترک به طلاق ختم شود.

نکته اینجاست که دراین بین نمی توان فقط جوانان را مقصر دانست؛ زیرا برنامه های والدین، اولیای مدارس و مسئولان دانشگاه نیز برای آماده شدن جوانان برای زندگی هدفمند نیست، به همین دلیل زمینه برای شکست جوانان فراهم شده و بسیاری از آنها به محض برداشته شدن چترهای کوچک حمایتی، در گود زندگی ضربه فنی می شوند.

جوانان برای زندگی آماده نبوده و آماده نیز نمی شوند، این حقیقت تلخی است که خانواده ها، مدارس و دانشگاه ها نمی توانند از زیربار مسئولیت آن شانه خالی کنند؛ زیرا به طور قطع می توان گفت آنها چیزی برای رفع این نیاز جوانان در چنته ندارند.

برای نمونه این روزها پدران آنچنان سرگرم تهیه وسایل رفاهی شده اند که از تربیت و پرورش خانواده های خود غفلت می کنند. به زبان ساده تر می توان گفت برای پدران و برخی مادرانی که وظیفه تامین نیازهای فرزندان را به عهده دارند تهیه خانه و ویلا، خودرو و گوشی همراه آخرین مدل اولویت اول است و آنها کمتر برای کارآزموده شدن و توانا شدن نسل آینده تلاش می کنند.

نکته اینجاست که والدین آن قدر دغدغه دارند که از نیازهای آموزشی فرزندان خود غافل شده و تمام امیدشان به مدارس و دانشگاه هاست؛ مراکزی که در راه تحقق این هدف از خانواده ها اگر عقب نباشند جلوتر نیستند.

این درحالی است که باید یاد آور شد برخی خانواده ها به حدی درحمایت از فرزندان خود افراط می کنند که دیگر کنترلی روی فرزندان خود ندارند، بنابراین هرگونه رفتار درست آنها نیز از سوی فرزندان دخالت در زندگی تلقی شده و می توان اعتراف کرد زمام زندگی به این شکل از دست جوانان و والدین رها شده است.

مریم نجابتیان، مدیر گروه مشاوره وزارت ورزش و جوانان دراین باره به جام جم می گوید: در گذشته خانواده ها نقش زیادی درهدایت فرزندان خود به عهده داشتند؛ اما این روزها نقش خانواده ها کمرنگ شده است.

این درحالی است که مهارت آموزی جوانان برای خانواده ها باید در اولویت قرار گیرد سپس به فکر بالابردن سطح رفاه فرزندان خود باشند.

تحکیم خانواده با نسل ناز پرورده

با توجه به آموزش هایی که از سوی نهادهای مختلف در اختیار جوانان قرار می گیرد نباید انتظار داشت تحکیم خانواده در کشور با چالش رو به رو نشود و آمار طلاق و ازدواج های ناموفق در کشور رشد نکند.

محمدباقر عبادی، عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس نیز در گفت وگو با جام جم می افزاید: سبک زندگی به صورت شایسته به دانش آموزان تعلیم داده نمی شود؛ چون بیشتر جوانان یاد نگرفته اند برای آینده خود برنامه ریزی کنند، به همین دلیل خیلی زود به مشکل بر می خورند.

وی به نقش خانواده ها در شکست های جوانان اشاره و اظهار می کند: اکنون در جامعه با این چالش رو به رو هستیم که خانواده ها فرزندان خود را نازپروده بار می آورند، به این شکل که والدین تمام کارهای فرزندان را انجام داده و تاکید دارند که بچه ها فقط درس بخوانند.

البته باید یادآور شد آموزش ها به گونه ای باشد که وقتی فرد به 18 سالگی رسید احساس مسئولیت کرده ودر خانواده وظایفی را به عهده بگیرد؛ اما متاسفانه کم نیستند افرادی که از 30 سالگی عبور کرده اند، اما هنوز از والدین خود پول توجیبی می گیرند.

افزون براین باید تاکید کرد مدارس و دانشگاه ها نیز بیشتر روی مسائل درسی تکیه دارند ؛ دروسی که خیلی کم جوانان را برای زندگی آماده می کنند. باید اعتراف کرد نظام آموزش کشور، جوانان را برای زندگی آینده تربیت نمی کند.

واقعیت اینجاست که در گذشته تربیت جوانان از سوی مدارس و خانواده ها انجام می شد،اما اکنون تربیت جوانان از سوی شبکه های اجتماعی و محیط های بیرون از خانواده، مدارس و دانشگاه ها صورت می گیرد.

درواقع این اختیار از پدر و مادر و اولیای مدارس گرفته شده و آنها کنترلی روی آموزش و تربیت کودکان ندارند.

دلیل این اتفاق را می توان این نکته دانست که والدین و اولیای مدارس همگام با فناوری نتوانسته اند خود را بالا بکشند؛ بنابراین آموزه هایی که تا دیروز کارساز بود، امروز کارگر نیست.

شبکه های اجتماعی، جایگزین خانواده

نکته اینجاست که اکنون جوانان بیشتر اطلاعات و مهارت های خود را در فضای مجازی به دست می آورند، اما چون اطلاعات درستی در اختیارشان قرار نمی گیرد نمی توانند مسائل و مشکلات خود را بدرستی رفع کنند.

این درحالی است که تا مدتی قبل که زندگی محله محور بود، بیشتر جوانان مهارت های لازم را به شکل بومی از افرادی یاد می گرفتند که در محله شناخته شده بودند و برایشان موفقیت جوانان مهم بود.

غلامرضا قاسمی کبریا، مدرس دانشگاه و کارشناس روابط انسانی نیز دراین باره به جام جم می گوید: باید فضای مجازی را به محیطی برای همگرایی تبدیل کنیم زیرا گروه های جوان به جای محله های گذشته در فضاهای مجازی شکل گرفته اند و متاسفانه شخص آگاهی نیز در این گروه ها حضور ندارد تا جوانان را راهنمایی کند.

باید تاکید کرد والدین، معلمان و استادان دانشگاه در کنار جوانان در این گروه ها قرار گرفته تا از ظرفیت این شبکه ها برای مهارت آموزی به جوانان نهایت استفاده را ببرند.

خانواده ها جمع نیستند

نکته دیگری که باید به آن توجه داشت این است که خانواده های ایرانی اکنون وضع خوبی ندارند،چون ارتباطات اجتماعی در آنها بشدت کاهش یافته است.

برای نمونه اکنون بسیاری از کودکان برخی از بستگان درجه یک و دو خود را نمی شناسند چون با آنها ارتباطی ندارند بنابراین می توان گفت عامل پیوند گروهی در جامعه کنونی ایران آسیب دیده و مدیریتی نیز برای بهبود شرایط وجود ندارد.

بنابراین تحکیم خانواده امری رویایی به نظر می رسد، نکته اینجاست که در مدارس و دانشگاه نیز اوضاع مناسبی حاکم نیست؛ چون جوانان و نوجوانان ترجیح می دهند به جای این که از معلم یا استاد خود بیاموزند، از همسن و سالان خود فرا می گیرند زیرا مدارس و دانشگاه ها نیز دیگر محلی برای همگرایی نیستند.

در چنین شرایطی کودک، نوجوان و جوان تمام آموزش های لازم را از گروه همسالان خود و افرادی می گیرد که تجربه و اطلاعات درست در اختیار ندارند، به همین دلیل مهارت لازم را برای حل مشکلات خود به دست نمی آورند.

دست خالی اقتصاد و فرهنگ

بیکاری و بی توجهی به برنامه های فرهنگی را نیز باید از مشکلات عمده جوانان به حساب آورد که زندگی مشترک آنها را تهدید می کند.

در واقع جوانان برای حل این مشکلات نیز آن طور که باید و شاید آموزش نمی بینند؛ به همین دلیل در پیدا کردن شغل و کسب درآمد به مشکل برخورده یا در زندگی مشترک گرفتار چشم و همچشمی شده و زندگی مشترک خود را به سمت پرتگاه طلاق سوق می دهند.

محمود عسگری،معاون مجتمع قضایی صدر و قاضی پیشین دادگاه خانواده در گفت وگو با جام جم عنوان می کند: چون برنامه ای برای مهارت آموزی جوانان وجود ندارد اغلب آنها تصور می کنند زمانی که به بلوغ جسمی می رسند، می توانند تشکیل خانواده بدهند، اما جامعه باید شرایطی ایجاد کند تا جوانان همزمان با بلوغ جسمی به بلوغ اجتماعی و اقتصادی نیز برسند.نبود این شرایط سبب شده این روزها جوانان بسادگی ازدواج کنند و به همان سادگی نیز طلاق بگیرند.

آرش دولتشاهی، وکیل دادگاه خانواده نیز در گفت وگو با جام جم عنوان می کند: با توجه به پرونده هایی که بررسی کرده ام می توان گفت 90 درصد طلاق ها ریشه در مشکلات مالی دارد، نکته اینجاست که اگر مشکلات مالی برطرف شود عوامل دیگر طلاق براحتی حل می شود.

این درحالی است که باید یادآور شد نظام آموزشی کشور نیز به شکلی نیست که با مهارت آموزی، جوانان را برای کسب درآمد و پیدا کردن شغل مناسب آماده کند. در واقع اکنون خانواده و جوانان تصور می کنند پیش شرط یافتن شغل مناسب داشتن تحصیلات عالیه است،اما این طرز فکر فقط سبب شده تعداد تحصیلکرده های بیکار در کشورمان به بیش از 40 درصد برسد و آنها پس از ازدواج نیز به کمتر از پشت میزنشینی راضی نشوند.

بنابراین باید تاکید کرد تاکنون حمایت های دولت برای تحکیم و تشکیل خانواده فقط در سه میلیون تومان وام ازدواجی خلاصه شده که هنوز بسیاری از جوانان در صف دریافت آن هستند؛ این درحالی است که بیش از 11 میلیون جوان مجرد زیر 30 سال در کشور وجود دارد که مسئولان فقط آنها را تشویق به تشکیل خانواده می کنند بدون این که برنامه ای برای آموزش آنها داشته باشند بنابراین باید هشدار داد چنانچه برنامه هدفمندی برای آموزش مهارت های زندگی به جوانان در کشور اجرا نشود، درآینده جامعه آسیب بیشتری در بحث تحکیم خانواده خواهد دید.

کارشناسان چه می گویند

مریم نجابتیان، مدیر گروه مشاوره وزارت ورزش و جوانان: مهارت آموزی جوانان برای خانواده ها باید در اولویت قرار گیرد و پس از آن باید به فکر سطح رفاه فرزندانشان باشند.

محمدباقر عبادی، عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس: بیشتر جوانان یاد نگرفته اند برای آینده خود برنامه ریزی کنند به همین دلیل خیلی زود به مشکل برمی خورند.

غلامرضا قاسمی کبریا، مدرس دانشگاه و کارشناس روابط اجتماعی: خانواده های ایرانی اکنون وضع خوبی ندارند،چون ارتباطات اجتماعی در آنها بشدت کاهش یافته است.

محمود عسگری،معاون مجتمع قضایی صدر و قاضی پیشین دادگاه خانواده: اغلب جوانان تصور می کنند زمانی که به بلوغ جسمی می رسند، می توانند تشکیل خانواده بدهند، اما جامعه باید شرایطی ایجاد کند تا جوانان همزمان با بلوغ جسمی به بلوغ اجتماعی و اقتصادی نیز برسند

تیغ اعتیاد زیر گلوی نوجوانان

از تریاک به هروئین از هروئین به شیشه و از شیشه به مصرف چند ماده‌ای رسیده‌ایم، اما این تنها حکایت تغییر الگوی مواد مخدر در کشورمان نیست، نگران‌کننده‌تر از این تغییر الگو، گرایش نوجوانان به مصرف موادمخدر است، چون برخلاف گذشته‌های نه چندان دور که سالخورده‌ها بیشترین اشخاص مصرف‌کننده مواد مخدر بودند، این روزها بازار فروشندگان مخدر از گرایش نوجوانان به مصرف مواد رونق گرفته است، زیرا به گفته مدیرکل تحقیقات و آموزش ستاد مبارزه با مواد مخدر و براساس نتایج شیوع‌شناسی که در سال 81 و 90 انجام شده، شیوع اعتیاد بین افراد زیر 18 سال صد درصد رشد داشته است.

رشد اعتیاد بین افرادی که هنوز به مرحله جوانی نرسیده‌اند، زنگ خطری است برای جامعه چون اگر جدی گرفته نشده و برای مقابله با آن برنامه‌ریزی نشود، می‌تواند در آینده نزدیک کشور را با بحران‌های زیادی روبه‌رو کند.

دلایل زیادی سبب شیوع مصرف مواد مخدر بین افراد زیر 18 سال شده از نحوه برخورد با مساله اعتیاد و ضعف در اطلاع‌رسانی گرفته تا ناآگاهی خانواده‌ها و ضعف در برنامه‌های آموزشی آموزش و پرورش. برای نمونه اکنون بیشتر والدین اطلاع دقیقی از مواد مخدر جدید، نحوه توزیع و استعمال آن ندارد به همین دلیل اگر این مواد را بین وسایل نوجوان خود نیز ببینند نمی‌توانند بموقع با آن برخورد کنند.

افزون بر این باید یادآور شد بجز آموزش و پرورش هیچ وزارتخانه یا سازمانی نیز برای برطرف شدن نیاز‌های این گروه از جامعه احساس مسئولیت نمی‌کند.

این درحالی است که باید تاکید کرد برنامه‌های آموزش و پرورش نیز از حد کتاب‌های درسی فراتر نمی‌رود.

به همین دلیل پرداختن به مشکلات نوجوانان در رقابت مسئولان مدارس برای به‌دست آوردن رتبه‌های برتر گم شده.

باید هشدار داد در چنین سیستم آموزشی شاید نوجوانان با حفظ کردن دروس به‌عنوان فرد ممتاز شناخته شوند، اما این افراد ممتاز قادر نیستند در برابر آسیب‌های اجتماعی از خود مقاومت نشان دهند.

این درحالی است که دست‌کم اولیای مدارس می‌توانند در کنار ده‌ها کلاس فوق‌برنامه با ایجاد کلاس‌های ویژه، نوجوانان را نسبت به مسائل اجتماعی مانند اعتیاد آگاه کنند یا از پلیس و کارشناسان سازمان نظام روان​شناسی و مشاوره کمک بگیرند.

نکته اینجاست که تاکنون مسائل اجتماعی در حوزه نوجوانان جدی گرفته نشده و چنانچه مسئولان آن را در اولویت برنامه‌های خود قرار ندهند، باید منتظر رشد صددرصدی دیگر آسیب‌های اجتماعی نیز بین این گروه از افراد جامعه بود.

بالا