آخرین خبرها
خانه / گزارش / البرز ققنوس زاگرس ‌
البرز ققنوس زاگرس ‌

البرز ققنوس زاگرس ‌

۱-مرگ غریبانه البرز غصه اولی نیست که روی سرمان آوار می‌شود،‌ غم‌انگیز این‌که آخرینش هم نخواهد بود، ‌اما دلمان را مثل همه بلوط‌های زاگرس سوزانده است. حالا فقط یک نغمه غمگنانه لری است که در وصف البرز مثل ورد زیر لب خوانده می‌شود، تصاویری از شعرخوانی‌اش بر فراز قله‌ای دست به دست می‌شود و چهره پرامیدش ایستاده در دشت‌های این سرزمین ذهنمان را تسخیر کرده است. بدون شک او سیاوش زمانه ماست، گذر کرده از آتش بی‌خردی. آن‌قدر هم خبر بد آوار شده است که زود عادت کنیم به نبود سیاوش‌مان، چیزی که فقدان البرز را اما سهمگین کرده و دوستداران طبیعت این سرزمین را داغدار، همزمانی تلخ فقدان اوست با حرف‌های کسی که قرار بوده حافظ طبیعت ایران باشد. همین است که فقدان البرز را برایمان تعبیر به فقدان امید می‌کند، انگار امیدمان در آتش بی‌تدبیری سوخته است،‌ خاکستر شده و چند روز دیگر در هجوم اخبار بد در راه گم می‌شود، بی فرصتی برای سوگ.

۲-چندین روز است که آتش به جان هکتار هکتار جنگل‌های بلوط زاگرس افتاده است،‌ درخت‌ها اما جایی در تحلیل‌های روز دولتمردان ندارند،‌مردمان این سرزمین هم انتظاری از آنها ندارند، خودشان دست به کار شده‌اند و با دست خالی در پی خاموشی آتش هستند. در این میان خبری هم می‌رسد، این‌که البرز زارعی، جوان گچسارانی در هنگامه اطفای حریق از دره‌ای سقوط کرده و سوخته است. تصاویر بعدی او روی تخت بیمارستان است پیچیده میان بانداژ‌های ویژه سوختگی. تصویر تکثیر می‌شود، عکسش کنار لانه پرندگان سوخته و سنجاب‌های سیاه شده از آتش مونتاژ می‌شود تا شاید کمی و فقط کمی دل مسوولی نشسته پشت میزی در اتاقی خودنویس به دست را بلرزاند،‌ تا شاید دستوری نه تصمیمی بگیرد برای آتشی که به جان زاگرس افتاده است. البرز اما همچنان روی تخت بیمارستان است،‌ حمید و آزیتا، خواهر و برادر البرز زارعی چقدر امیدوارند درست مثل همه دوستداران طبیعت این سرزمین که البرز زودتر خوب می‌شود و تنها می‌ماند جراحی صورتش. همین روزهاست که رئیس سازمان محیط زیست ایران مهمان برنامه‌ای است و قرار است از آتشی بگوید که ساعت به ساعت بلوط‌های زاگرس را خاکستر می‌کند. چیزی که از حرف‌های عیسی کلانتری می‌ماند اما تنها خاکستر امید است. ما که یک چشممان به شعله‌های زاگرس است و چشم دیگرمان خشک شده به بیمارستان سوانح و سوختگی امام موسی کاظم (ع) اصفهان، انگار تازه با حرف‌های او آتش گرفته‌ایم. « آتش‌سوزی در همه جای دنیا وجود دارد و نباید بزرگنمایی کرد، آتش‌سوزی جنگل‌ها را بزرگ نکنید. آتش‌سوزی جنگل‌ها عادی است و مردم را نباید نگران کنیم. طبیعت خودش آتش را کنترل می‌کند.»

۳- سوگ البرز،‌سوگ ایران است. واکنش‌ها به فقدانش هم همین را نشان می‌دهد،‌از بدرقه او توسط پرسنل بیمارستان سوانح و سوختگی اصفهان گرفته تا سوگواری جمعی دوستداران محیط زیست ایران برایش. نه که حالا بعد از فقدان تلخش جایی در میانه حرف‌های مسوولان نداشته باشد، اما همین حالا هم که هنوز داغ او تازه است، البرز زارعی جایی میان تبصره و قانون‌های حمایتی دولت ندارد. در حالی که مدیرکل مدیریت بحران استانداری کهگیلویه و بویراحمد گفته البرز زراعی براساس قانون «فداکار راه خدمت» محسوب می‌شود و هزینه‌های پزشکی، نقص عضو، فوت و مستمری افرادی مانند البرز زارعی براساس قانون پرداخت می‌شود.فرمانده یگان حفاظت محیط‌زیست ایران گفته است«سازمان محیط ‌زیست نمی‌تواند به نیروهای داوطلب مصدوم از آتش سوزی کمک کند.» نکته این است که در لایحه حمایت از محیط‌بانان و جنگل‌بانان موضوع حمایت از چنین داوطلبانی آمده بود، اما شورای نگهبان به دلیل بارمالی آن را رد کرد!

۴- حالا از البرز زارعی چند تصویر به جا مانده؛یکی ایستاده بر قله علم‌کوه و دیگری چشم بسته روی تخت بیمارستان. تصاویری که جزئی از حافظه جمعی نسلی خواهد شد که در دوره‌ای زیستند که دولتش خود را به شوخی تلخ و گزنده‌ای «محیط زیستی‌ترین دولت تاریخ» می‌خواند و رئیس سازمان محیط زیستش آتش زاگرس را سیاه‌نمایی می‌دانست.

 

میثم اسماعیلی

۱-مرگ غریبانه البرز غصه اولی نیست که روی سرمان آوار می‌شود،‌ غم‌انگیز این‌که آخرینش هم نخواهد بود، ‌اما دلمان را مثل همه بلوط‌های زاگرس سوزانده است. حالا فقط یک نغمه غمگنانه لری است که در وصف البرز مثل ورد زیر لب خوانده می‌شود، تصاویری از شعرخوانی‌اش بر فراز قله‌ای دست به دست می‌شود و چهره …

این بازبینی را بررسی کنید

رای کاربر: 1.53 ( 3 نظر)
0

درباره‌ی گزارشگران سبز

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا