آخرین خبرها
خانه / یادداشت (برگ 13)

بایگانی دسته بندی ها : یادداشت

اشتراک به خبردهی
  • هوای تهران به باد رفته

    هوای تهران به باد رفته

    آسمان کلانشهر‌های کشور این روز‌ها خاکستری است و آلودگی‌هوا برای شهروندان شمشیرش را از رو بسته است. د...

  • همه ما خسته‌ایم آقای شهردار

    همه ما خسته‌ایم آقای شهردار

    چرا حفظ محیط‌زیست مهم است؟ پاسخ به این پرسش برای بسیاری از خوانندگان بدیهی به‌نظر می‌رسد اما لازم اس...

  • برخوردهای میلی با جنگل‌های ملی

    برخوردهای میلی با جنگل‌های ملی

    آفات و بیماری در جنگل لانه کرده، توسعه ناپایدار تکه تکه جنگل را می‌بلعد، قاچاقچیان چوب اره برقی‌هایش...

  • دفاع از محیط‌زیست با تفنگ پلاستیکی!

    دفاع از محیط‌زیست با تفنگ پلاستیکی!

    «سلاح محیط‌بانان پلاستیکی است و آنها نمی‌توانند در برابر شکارچیان متخلف از آن استفاده کنند.» روایت‌ه...

  • مدیریت حیرت‌آور

    مدیریت حیرت‌آور

    جهان از نحوه کنترل کرونا در ایران در حیرت است. برای کمک به مهار کرونا در هند آماده‌ایم. برای مهار آت...

  • مهارآتش با سرشاخه‌های بلوط

    مهارآتش با سرشاخه‌های بلوط

    آتش‌سوزی‌ها در زاگرس هرسال بیشتر می‌شود؛ زیرا پارامترهایی که بر این روند تاثیر می‌گذارد هر سال افزای...

  • فاجعه بزرگ شروع شده است

    فاجعه بزرگ شروع شده است

    هورالعظیم جان ندارد. از این تالاب بین‌المللی شبحی بیشتر باقی نمانده است. لاشه هزاران ماهی و گاومیش‌ه...

  • مدیریت نیستی محیط‌زیست

    مدیریت نیستی محیط‌زیست

    هفته محیط‌زیست از امروز در کشورمان شروع می‌شود و به همین مناسبت قرار است رئیس سازمان حفاظت‌محیط‌زیست...

  • مدیریت خشکیده

    مدیریت خشکیده

    خشکسالی، شکارچی حیات وحش شده‌است، فلامینگوها در بختگان زمینگیر شده‌اند و دوستداران محیط‌زیست برای نج...

  • فرق است بین خر و گورخر

    فرق است بین خر و گورخر

    گورخر آفریقایی درون جوی آبی افتاده است و به دلیل استرس زیاد قادر به حرکت نیست، کمی آن طرف‌تر مردی تق...

پاسگاه جنگلباني ديروز؛ كبابي كوهستان امروز

AZAD8301سال گذشته خبرهاي تلخ زيست محيطي زيادي منتشر شد، از قرباني کردن آشوراده براي گردشگري بگيريد تا قهر نمايندگان مجلس با محيطزيست و حيوان آزاري هايي که در گوشه و کنار کشور اتفاق افتاد، اما خبري که  بتازگی فاش شده تلخي متفاوتي دارد که بايد آن را فاتحه اي براي جنگل هاي کشور به حساب آورد.
ماجرا از اين قرار است که تصميم گرفته اند پاسگاه جنگلباني شاه بداغ در اسلام آباد غرب را تعطيل کنند و به جاي آن کبابي بسازند، به اين شکل که ساختمان پاسگاه به عده اي اجاره داده شده تا آن را به کبابي کوهستان تبديل کنند، يعني جايي که تا ديروز محل استراحت حافظان جنگل بود اکنون بايد شاهد تبديل شدن درختان به هيزم و زغال باشد.
حدود دو سال پيش هنگام تهيه گزارش از شرايط جنگل هاي غرب کشور، پاسگاه جنگلباني شاه بداغ را از نزديک ديدم، آن زمان شش نفر در دو نوبت در پاسگاه خدمت مي کردند، يعني هر روز يک راننده، يک سرباز و يک جنگلبان به عملکرد اهالي 68 روستايي که در دل جنگل هاي اسلام آباد غرب قرار دارند، نظارت کرده و مانع تخريب جنگل از سوي برخي افراد فرصت طلب مي شدند، آن زمان پاسگاه با کمبود شديد نيرو، سوخت و خودرو دست و پنجه نرم مي کرد و همه انتظار داشتند در اين مدت دست کم اين مشکلات برطرف شود، اما به نظر مي رسد برخي تصميم گرفته اند صورت مساله را پاک کنند، چون پس از گذشت حدود دو سال حالاروي ديوار پاسگاه جنگلباني سابق نوشته شده «کبابي کوهستان»، اين جمله آب پاکي را روي دست آنهايي که ادعا مي کنند در حفظ و حراست از جنگل مصمم هستند، مي ريزد.
وقتي اين ماجرا را با قاسم سبزعلي، فرمانده يگان حفاظت سازمان جنگل ها، مراتع و آبخيزداري کشور در ميان گذاشتم، او موضوع را تائيد يا انکار نکرد و با طرح اين احتمال که شايد قضيه جا به جايي مطرح باشد، قول پيگيري اين اتفاق را داد.
تبديل شدن يک پاسگاه جنگلباني به کبابي کوهستان ماجراي ساده اي نيست که بتوان از آن به آساني گذشت؛ زيرا اگر به احتمال زياد مسئولان قصد جابه جايي پاسگاه جنگلباني و انتخاب محلي بهتر را داشتند، ابتدا بايد پاسگاه جديد را افتتاح مي کردند و سپس پاسگاه قديمي را براي تبديل شدن به کبابي اجاره مي دادند.

مهدی آیینی

گم شدن حیات‌ وحش در هیاهوی بهار

AZAD8301بنفشه‌ها در جعبه‌های کوچک چوبی جای گرفته‌اند؛ باغبان‌های دوره‌گرد بیل بر دوش در کوچه پس‌کوچه شهر آمدن بهار را فریاد می‌زنند. درختان به شکوفه نشسته‌اند و بساط دستفروش‌ها گسترده‌تر از هر زمانی در پیاده‌روها پهن است؛ ماهی‌های قرمز غریبانه در تنگ‌ها و سطل‌های کوچک برای زنده ماندن تلاش می‌کنند و سبزه‌هایی که به امید نشستن در سفرهای هفت‌سین قد کشیده‌اند آمدن بهار را نوید می‌دهند، فصلی که نامش با تازه شدن و زندگی گره خورده، اما این همه ماجرایی نیست که در روزهای آخر اسفند می‌توان شاهدش بود.

چندسالی است که در بساط برخی دستفروش‌ها جان موجوداتی چوب حراج می‌خورد که بخشی از دارایی‌های این مرز و بوم و جزو ذخایر ژنتیکی‌اش به حساب می‌آید.

سمندر لرستانی و برخی مارها و لاکپشت‌ها از این دست گونه‌های جانوری هستند که آزادیشان این روزها بیشتر از هر زمان دیگری به خطر می‌افتد.

در این بین گونه‌ای مانند سمندر لرستانی آسیب‌پذیرتر است، چون در معرض خطر انقراض قرار دارد، اما لزوم حفظ آن در هیاهوی آمدن بهار به فراموشی سپرده شده و هر روز خطر انقراض بر سرش بیشتر از دیروز سنگینی می‌کند.

در شیوع این رفتار غلط در جامعه خیلی‌ها مقصرند از مسئولان بخش فرهنگی و اجتماعی بگیرید تا سازمان‌های مسئولی مانند حفاظت محیط‌زیست، زیرا با این‌که چند سالی از فروش و عرضه این‌گونه جانوری در بازار‌های آخر سال می‌گذرد، اما هنوز این قانون‌شکنی آن‌طور که باید محدود نشده و خیلی‌ها نمی‌دانند سمندر لرستانی گونه‌ای در معرض خطر انقراض است و نباید آن را خرید و فروش کرد. افزون بر این هنوز بسیاری نمی‌دانند که نباید دنیای آزاد مار و لاکپشت‌ها را با آکواریوم‌های کوچک خانگی عوض کرد.

علاوه بر این باید از کم‌کاری سازمان‌هایی مانند حفاظت محیط‌زیست نیز گله کرد، که هنوز نتوانسته به شکل کامل از زیستگاه این گونه محافظت کند به همین خاطر افراد سودجو براحتی آن را قاچاق می‌کنند.

نباید فراموش کرد که بهار فصل تازه‌‌شدن و دوستی با طبیعت است، فصلی که به پیشواز رفتنش با اسارت گونه‌های جانوری و پایمال کردن حقوق آنها همخوانی ندارد.

مهدی آیینی

روي موج سگ کشي

AZAD8301سگ‌کشی با اسید، سگ‌کشی با گلوله، سگ‌کشی با طناب دار، سگ‌کشی با گرسنگی و تشنگی، سگ‌کشی با زنده به گور کردن و در آخرین نمونه سگ‌کشی با بیل و کوبیدن این حیوان به خودرو؛ ماجرای تلخی که فیلمش چند روز پیش در شبکه‌های اجتماعی دست به دست شد و افکار عمومی را جریحه‌دار کرد.این اتفاق خیلی‌ها را بر این داشت تا دیروز مقابل سازمان حفاظت محیط‌ زیست تجمع کنند و دغدغه‌هایشان را به گوش مسئولان برسانند، اما تکرار حوادث تلخی از این دست گواهی است بر نبود گوش شنوا.

شرایط نابسامان حقوق حیوانات را می‌توان زخم کهنه‌ای دانست که خیلی‌ها درمان نشده سعی در فراموش کردنش دارند، اما این زخم با فاش شدن حقایق هرازچندگاهی دهان باز می‌کند و بوی عفونتش خیلی‌ها را ناچار به واکنش می‌کند؛ واکنش‌هایی که دردی از حیوانات درمان نمی‌کند
و بیشتر به نفع اشخاص و سازمان‌هایی است که سنگ حقوق حیوانات را به سینه می‌زنند.

برای نمونه بعد از خبرساز شدن حیوان‌آزاری در گلستان، سازمان حفاظت محیط‌زیست اعلام کرد هرچند رسیدگی به این موضوع، مسئولیت قانونی آنها نیست، اما پیش‌نویس ماده واحده حمایت از حیوانات ولگرد و بی‌سرپرست را به دولت ارسال می‌کند.

این درحالی است که این حرکت محیط‌زیست را می‌توان به ماهیگیری از آب گل‌آلود تشبیه کرد و در حد نمایش دانست؛ زیرا تا چنین ماده واحده‌ای به قانون بدل شود، باید سال‌ها انتظار کشید و شاهد پرونده‌های حیوان‌ آزاری تازه‌ای بود.

علاوه برسازمان‌های درگیر در این حوزه مانند حفاظت محیط‌زیست، شهرداری و دامپزشکی که در چنین مواقعی توپ را به زمین یکدیگر می‌اندازند، باید به فعالیت برخی سازمان‌های مردم‌نهاد سودجو نیز اشاره کرد که در این قبیل مواقع ابراز وجود می‌کنند، اما بیشتر تلاش آنها تا مرحله‌ای پیش می‌رود که به مذاق برخی سازمان‌ها خوش بیاید، درواقع هدف آنها گرفتن حمایت مادی است نه حمایت از حیوانات.

افزون بر این مجلس نشینان نیز ادعا می‌کنند اولویت‌های مهم‌تری از پرداختن به حقوق حیوانات دارند، این درحالی است که به جریان انداختن طرحی برای مانع شدن از تکرار این حوادث فقط به موافقت دست‌کم 15 نماینده نیاز دارد.بنابراين مي توان گفت حوادث حيوان آزاري تکرار مي شود،چون  تعداد نمايندگان و مسئولاني ​ که واقعا ​ دغدغه حقوق حيوانات و محيط زيست را به تعداد انگشتان دو دست نيز نمي رسد.بنابراين مي توان گفت حوادث حيوان آزاري تکرار مي شود،چون  تعداد نمايندگان و مسئولاني ​ که واقعا ​ دغدغه حقوق حيوانات و محيط زيست را به تعداد انگشتان دو دست نيز نمي رسد.

مهدي آييني

قانون 2 ریالی دفاع از حقوق حیوانات

AZAD8301دو ریال؛ این تنها جریمه‌ای است که قانون در دفاع از حقوق حیوانات در نظر گرفته و براساس آن هر شخصی که مرغی را وارونه نگه دارد، مجرم شناخته شده و باید این جریمه را پرداخت کند؛ این قانون که می‌توان از آن به عنوان تنها قانون حمایت از حقوق حیوانات یاد کرد، حدود 46 سال پیش تصویب شد.بنابراین می‌توان نتیجه گرفت چند دهه است که قانون چشمش را روی حیوان‌آزاری بسته و پرداختن به این مهم را به فراموشی سپرده، گواه این ادعا نیز حیوان آزاری‌هایی است که برخلاف توصیه‌های مکرر بزرگان دین اسلام در گوشه و کنار کشور اتفاق می‌افتد و شنیدن خبرشان جان و روح آدم را آزرده می‌کند.

برای نمونه می‌توان به صدها کلیپی اشاره کرد که در فضای مجازی منتشر شده و می‌شود مانند کشتن الاغ با ضربات پتک، آتش زدن گربه یا دار زدن روباه و آخرین فیلم که دیروز دید‌بان حقوق حیوانات در این خصوص منتشر کرد و کاربران زیادی در فضای مجازی بر لزوم برخورد با مسببان آن تاکید کردند.

این فیلم صحنه‌های دردناکی را به تصویر می‌‌کشد که در آن شخصی میانسال سگی را بشدت آزار می‌دهد.

این فرد با بیرحمی تمام سگ بی‌گناه را از گوش‌هایش بلند کرده و به بدنه خودرو می‌کوبد، اما رفتارهای بیرحمانه این فرد به این حرکات محدود نشده و او در ادامه با بیل ضربات مرگباری به حیوان می‌زند؛ دردناک‌تر از عملکرد این فرد، صدای خنده افرادی است که شاهد چنین رفتاری هستند و از آن لذت می‌برند.

این فیلم فقط یکی از صدها نمونه‌ای است که برای پرداختن به حقوق حیوانات و ایجاد سازوکاری مناسب برای تکرار نشدن این اتفاقات ناگوار کافی است؛ زیرا در جهانی که امروزه «بیودموکراسی» مورد توجه قرار گرفته، باید براساس آن، جامعه‌ای را توسعه‌یافته دانست که درآن زندگی همه جانداران یعنی انسان، حیوان و گیاه مورد احترام باشد.

باید تاکید کرد پرداختن به پرونده‌های حیوان آزاری در کشورمان میسر نیست، زیرا قانون مشخص و بازدارنده‌ای در این زمینه وجود ندارد.

به همین دلیل در شرایطی که انتخابات مجلس پیش‌روست و نمایندگان از اهداف و دغددغه‌هایشان حرف می‌زنند، شهروندان می‌توانند نمایندگانی را انتخاب کنند که پرداختن به مسائل زیست‌ محیطی و به‌روز کردن قوانین دو ریالی دفاع از حقوق حیوانات برایشان مهم باشد.

مهدی آیینی

روز ملی هوای پاک خاکستری بود

AZAD8301دیروز، روز ملی هوای پاک بود؛ روزی که برخلاف نامش خاکستری و غبار آلود بود و آسمان در خیلی از کلانشهرها مانند پایتخت به سیاهی می‌زد.در روزی که گذشت باز آب از آب تکان نخورد و آنها که باید، از خواب بیدار نشدند تا دست کم قدمی برای بهبود وضع آلودگی هوا بردارند. شرایطی که مدت‌هاست به دو دست تیره و پر زور تبدیل شده که گلوی شهروندان را می‌فشارد؛ دست‌هایی که هر سال جان دوباره‌ای می‌گیرند. به همین خاطر براحتی می‌توان پیش‌بینی کرد، روز ملی هوای پاک در سال‌های پیش‌رو نیز از مقام سوگواره‌ای برای آسمان آبی فراتر نخواهد رفت.

اما دیروز باز این شهروندان بودند که کم نگذاشتند. خیلی‌ها برای به دست آوردن آسمان آبی، پاشنه کفش‌هایشان را ور کشیدند، بند کتانی‌هایشان را محکم‌تر از روزهای دیگر بستند تا به جای استفاده از خودروی شخصی، مسیرشان را پیاده طی کنند یا رنج استفاده از اتوبوس و مترو را تاب بیاورند.

اما در بین شهروندانی که برای پس گرفتن آسمان آبی‌شان تلاش می‌کردند چهره‌هایی آشنا از هنرمند گرفته تا سیاستمدار حضور داشتند. برای نمونه دیروز رئیس سازمان حفاظت محیط‌زیست با تاکسی به پارک پردیسان رفت یا رئیس سازمان انرژی اتمی و وزیر فرهنگ و ارشاد نیز سوار قطار مترو شدند.

چند سالی است که برخی مسئولان دست به چنین اقداماتی نمادین می‌زنند تلاش‌هایی که هنوز راهگشا نبوده و دست‌کم گرهی از بار مشکلات شهروندان در استفاده از حمل و نقل عمومی کشور نیز باز نکرده، چون مسئولان هنوز مشکلات شهروندان را با گوشت و پوست خود حس نکرده‌اند.

شاید هم در چنین روزهایی برای مسئولان قطار یا واگن‌هایی در نظر گرفته می‌شود که در آنها خبری از تاخیر یا ازدحام جمعیت نیست، شاید مسئولان از این اقدام فقط به گرفتن چند عکس یادگاری و تظاهر به علاقه‌مند بودن به محیط‌زیست بسنده می‌کنند؛ زیرا اگر غیر از این بود دست‌کم مسئولان می‌توانستند از تجربیات خود درباره سیل جمعیت و معطل شدن مردم در ایستگاه‌های مترو حرف بزنند.

شاید هم بهتر بودخانم ابتکار دیروز با تاکسی فرسوده به محل کارش می‌رفت تا لزوم از رده خارج کردن تاکسی‌های فرسوده دوباره مطرح می‌شد و به این شکل مشکلات مردم در حوزه حمل و نقل عمومی که نقش تعیین‌کننده‌ای در کاهش آلودگی هوا دارد، جدی‌تر دنبال شود.

مهدی آیینی

سرانه جوانان، كمتر از 300 تومان در سال

635646823685917009 (1)«کمتر از 300 تومان در سال»، اين سرانه اي است که دولت در سال براي هر جوان ايراني پرداخت مي کند. از همين آمار مي توان به مشکلات جوانان پي برد و نتيجه گرفت چقدر مسائل آنها براي دولتمردان مهم است، کم توجهي به جوانان داستان تازه اي نيست، اما تکراري بودن آن نمي تواند از غم انگيز و فاجعه بار بودنش بکاهد زيرا مسئولان وزارت ورزش وجوانان بارها تاکيد کرده اند بودجه اي که به جوانان کشور اختصاص پيدا مي کند برابر با هزينه ساخت ۱۶کيلومتر راه روستايي است، در تازه ترين اظهارنظر نيز ديروز مديرکل مشارکت هاي اجتماعي معاونت ساماندهي امور جوانان وزارت ورزش و جوانان به مهر گفت: سرانه اي که دولت براي هر جوان ايراني مي پردازد کمتر از ۳۰۰ تومان در سال است.

داستان، زماني غم انگيزتر مي شود که آسيب هاي اجتماعي که اين روزها گريبان جوانان را گرفته در کنار اين کم توجهي قرار داد از طلاق، اعتياد و بيکاري بگيريد تا جواناني که در آرزوي ازدواج پير مي شوند و به جمع افرادي که لقب تجرد قطعي را يدک مي کشند، اضافه مي شوند.

آخرين نتايج از وضع ازدواج جوانان براساس نتايجي است که از بررسي سرشماري سال 90 به دست آمده به همين دليل بايد يادآور شد که اين روزها آمارها در حوزه جوانان نگران کننده تر از اين نتايج است، زيرا تلاش قابل توجهي براي بهبود وضع اين گروه از جامعه صورت نگرفته و هنوز تلاش ها به سخنراني و ابراز نگراني محدود مي شود.
سرشماري سال 90 از اين حکايت داشت که 11 ميليون و 240 هزار جوان در کشور زندگي مي کنند که در سن متعارف ازدواج قرار دارند، اما کوهي از مشکلات مانع از ازدواج آنها شده، در اين بين آقايان 20 تا 34 ساله پنج ميليون و570 هزار نفر هستند و خانم هاي 15 تا 29 ساله نيز پنج ميليون و 670 هزار نفر از اين آمار را به خود اختصاص مي دهند.
اما به اين آمار تلخ بايد افرادي را نيز اضافه کرد که از سن و سال متعارف ازدواج درحال فاصله گرفتن هستند. يعني آقايان مجرد بين 35 تا 49 ساله اي که در کشورمان حدود 320 هزار نفر برآورد مي شود يا خانم هاي 30 تا 49 ساله اي که آمارشان حدود 980 هزار نفر تخمين زده مي شود. افزون بر اين 152 هزار نفر نيز در کشور به سن تجرد قطعي رسيده اند.
حمايت از جوانان زماني نيز که از مقام سخنراني و ابراز نگراني فراتر مي رود به دادن وعده هايي مانند جدايي معاونت ساماندهي امور جوانان از وزارت ورزش مي رسد که پس از مدتي نيز به فراموشي سپرده مي شود، به همين خاطر اغراق نيست اگر نتيجه گيري کنيم دغدغه هاي جوانان به نفع برخي افراد است، چون در مواقعي خاص به آن مي پردازند تا در رسانه ها مطرح شوند يا براي رسيدن به اهداف گوناگون صرفا به آن اشاره کنند. به همين سبب بايد از مديران معاونت ساماندهي امور جوانان خواست ابراز نگراني نسبت به وضع جوانان را به کارشناسان اين حوزه سپرده و به وظيفه خود که بهبود شرايط جوانان است، مشغول شوند و دست کم براي افزايش سرانه اي که اين روزها گدايان نيز از دريافت آن سرباز مي زنند، تلاش کنند.

مهدي آييني

مخاطب کیست مردم یا آلودگی هوا؟

635638645211514808سخنان رئیس‌جمهور در جلسه دیروز (چهارشنبه) هیات دولت بیش از آن که به دستورات اکید و راهگشای یک مقام ارشد برای خروج از بحران شبیه باشد، به ابراز نگرانی یک علاقه‌مند محیط زیست در واکنش به آلودگی هوا شباهت داشت.
در متن سخنان دکتر روحانی بارها واژه «باید» تکرار شده است: «باید به طور فوری برای رفع آلودگی هوا اقدامات لازم انجام شود»، «باید برای برج‌ها و ساختمان‌های بلندمرتبه، به‌خصوص آنهایی که در کریدور جابه‌جایی هوا قرار دارد، چاره‌اندیشی شود»، «پلیس باید در این زمینه و نیز موضوع معاینه فنی خودروها، تمام اهتمام خود را به کار ببرد»، «باید در طول سال برای رفع آلودگی هوا برنامه‌ریزی و اقدام شود»، «موتورسیکلت‌ها آلودگی زیادی ایجاد می‌کنند و باید حداقل برای روزهایی که هوا ناسالم است برای یکی دو روز تردد آنها محدود شده» و …!

این ایام که هوای کلانشهرها از مرز هشدار گذشته و نفس کشیدن نه «مفرح ذات» است و نه «ممد حیات»، سخنانی از این دست ـ گرچه همدلانه با مردم تعریف می‌شود و نشان از نگرانی جدی رئیس‌جمهور دارد ـ فقط به یک «سخنرانی درمانی» می‌ماند که نه امیدوارکننده است، نه درمان‌بخش.

در چنین فضای دودآلودی که محیط زیست کم‌رمق در تنگنا گرفتار آمده، از ما کارشناسان متخصص کاری جز صدور توصیه‌های تکراری و چشم دوختن به آسمان و از استانداران و فرمانداران هم جز تشکیل کارگروه در واپسین ساعات روز تعطیلی و غافلگیری صبحگاهی مردم با پدیده زوج و فرد از در منزل و تعطیلی بعضی مدارس در برخی مناطق، برنمی آید.

لذا از رئیس‌جمهور محترم انتظار می‌رود از اهرم‌های اجرایی‌اش قاطعانه استفاده کند. حرف‌های دیروز روحانی در جلسه هیات دولت مخاطبی جز وزرای حاضر ندارد. کاش می‌شد در این وانفسا به جای «باید» گفتن و تذکرهای پدرانه در خصوص مضرات آلودگی هوا، دستورات صریح، مستقیم و لازم‌الاجرا صادر کرد و برای عملی شدن آن مهلت محدود به مسئولان مربوط داد.

رویکرد کم‌نظیر دکتر روحانی در توجه به مقوله محیط زیست بارها در همین ستون و به همین قلم ستوده شده است، اما شهروندان نفس بند آمده، الان انتظارشان از مقامات ارشد این است که «یک کاری» انجام دهند. از رئیس‌جمهور منتخبی که «عملگرا بودن» را بیش از «ایده پردازی» می‌پسندد انتظار می‌رود در قامت یک رئیس مقتدر ظاهر شود و دست به اقدامی عاجل و قاطع بزند و اجازه دهد این بحث‌ها را ما دانشگاهیان خارج از «هیات دولت» تولید و تکرار کنیم.

دکتر اصغر محمدی‌فاضل / رئیس دانشکده محیط زیست

امتیاز، شرط جابه‌جایی گردشگران چادرنشین

9313901154436گردشگران مقصد خود را با توجه به شرایط اقلیم، اوقات فراغت و دیگر امکانات مشخص می‌کنند. به همین علت طبیعی است در کشورمان هنگام تعطیلات تابستان و بهار، آمار گردشگران داخلی بالا می‌رود.در واقع ایام تعطیلات در کشور سبب متمرکز شدن برنامه‌های سفر می‌شود، البته دیگر کشورها نیز چنین شرایطی دارند، اما با تدابیری حجم سفر را مدیریت می‌کنند. یعنی وقتی شرایط برای سفر مناسب نیست و شهروندان به سفر تمایلی ندارند، امتیازاتی برای گردشگران در نظر می‌گیرند تا راحت‌تر از اقامتگاه‌ها، سیستم حمل و نقل عمومی و رستوران‌ها استفاده کنند؛ در حالی که در کشورمان چنین چیزی مرسوم نیست. متاسفانه حمل و نقل هوایی ما ظرفیت محدودی دارد، به همین علت شرکت‌های هواپیمایی کم و زیاد شدن تعداد گردشگران را احساس نمی‌کنند، پس نمی‌توان انتظار تخفیف از آنها داشت. علاوه بر این، سیستم حمل و نقل جاده‌ای نیز چنین شرایطی دارد. درباره اقامتگاه‌ها نیز باید گفت تسهیلات آنها آن‌قدر چشمگیر نیست که نظر گردشگران را جلب کند. در واقع چنانچه قصد توزیع زمانی و مکانی سفر را داریم باید امکانات و وسایلی را که برای سفر لازم است، بهبود ببخشیم و امتیازات قابل توجهی به مسافران بدهیم.

در این میان نباید فراموش کرد بیش از 70 درصد از سفرهای داخلی کشور از سوی شهروندانی صورت می‌گیرد که از لوازم شخصی بیشترین بهره را می‌برند، یعنی آنها به دنبال هتل نیستند. برای نمونه در تابستان تمامی شهرهای گردشگرپذیر پر از چادرهای مسافرتی می‌شود، نکته اینجاست که ممکن نیست مسافران چادرنشین را از تابستان به زمستان کشید مگر این که امتیازات قابل توجهی برای آنها در نظر بگیریم.

شاید بتوان با ایجاد کمپ‌های زمستانه تعدادی از شهروندان را تشویق به گردشگری در پاییز و زمستان کرد، اما دولت باید این کار را به بخش خصوصی واگذار کند. مشکل دیگری که دراین حوزه وجود دارد نبود تسهیلات مناسب است، زیرا در چند سال اخیر تسهیلات قابل توجهی از سوی دولت‌ها در اختیار بخش خصوصی قرار نگرفته است.

سازمان گردشگری در درجه اول باید بخش خصوصی و اصنافی را که در این حوزه فعال هستند به کار بگیرد، یعنی خودش نباید متولی کار شود تا بتواند با حمایت، سیاستگذاری و نظارت مناسب، مشکلات این حوزه را برطرف کند.

اما نباید انتظار داشت سازمان گردشگری تمامی کارها را به تنهایی به عهد بگیرد، چون حدود 18 سازمان و وزارتخانه دراین حوزه درگیر هستند. در واقع گردشگری صنعتی فرابخشی و چندوجهی است و نهاد‌های درگیر در حوزه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، امنیتی و زیرساختی باید برای بهبود گردشگری داخلی و خارجی با سازمان گردشگری همکاری کنند. در واقع اگر برخلاف این اصل انتظار داشته باشیم نتیجه‌ای نخواهیم گرفت، چون تاکنون سازمان گردشگری به تنهایی از عهده این کارها برنیامده و در آینده نیز موفق نخواهد شد.

دکتر حسن الماسی

رئيس پژوهشکده گردشگري

آموزش و فرهنگسازی کلید حل مساله

635832849753083085شکار بی‌رویه پرندگان مهاجر در شمال کشور ماجرای پیچیده و بغرنجی است.به نظر می‌رسد برای حل این مشکل هرچه زودتر باید اتاق فکری تشکیل شود،زیرا برای حل این مساله باید تمام جوانب را بررسی کرد یعنی باید از کمک جامعه‌شناسان، کارشناسان گردشگری، محیط‌زیست، نیروی انتظامی و قوه‌قضاییه بهره گرفت تا نتیجه مطلوب و راه‌حل عملی حاصل شود.

آنچه برای حل شکار بی‌رویه پرندگان مهاجر باید به آن توجه داشت حل گام به گام و تدریجی این مساله است.برای نمونه ابتدا باید روی جمع‌آوری تورهای هوایی تمرکز کرد، زیرا این تورها انواع و اقسام پرندگان را به دام می‌اندازد. برای این کار باید با دامگاه‌داران صحبت و آنها را توجیه کرد که استفاده از تورهای هوایی برای شکار پرندگان اقدامی غیرقانونی است.در مرحله بعد سازمان محیط‌زیست باید دامگاه‌داران را آموزش دهد و گونه‌های در معرض خطر را به آنها معرفی کند تا گونه‌های در معرض تهدید شانس بیشتری برای زنده ماندن پیدا کنند‌.

سازمان حفاظت محیط‌زیست در فریدونکنار اراضی زیادی دارد که صیادان در این مناطق نیز دام هوایی کار گذاشته‌اند. به همین دلیل سازمان محیط‌زیست می‌تواند پاکسازی اراضی را از زمین‌های خود شروع کند.

افزون بر این، کوچ سالانه هزاران پرنده به شمال کشور فرصت‌های بسیاری را در اختیار جوامع محلی قرار می‌دهد. برای نمونه اگر این مناطق به محل امنی برای پرندگان بدل شود، می‌توان این مناطق را تبدیل به سایت‌های پرنده‌نگری کرد و از طریق گردشگری برای جوامع محلی درآمد پایدار ایجاد کرد.

هوشنگ ضیایی

کارشناس حیات وحش

درآمد گردشگری به جای صیادی

635832849712840245درباره صید بی‌رویه پرندگان مهاجر در کشور مسائل زیادی مطرح شده و برخی می‌گویند با استفاده از گردشگری و ایجاد سایت‌های پرنده‌نگری می‌توان برای دامگاه‌داران معیشت جایگزین در نظر گرفت.اما درباره این که آیا می‌توان در کشورمان گردشگری را جایگزین درآمد ناشی از صید پرندگان کرد، نمی‌توان پاسخ قاطعی داد؛ زیرا‌ این اتفاق ابتدا باید به شکل دقیق کارشناسی شود، سپس به این پرسش جواب داد.
درباره صید بی‌رویه پرندگان مهاجر در کشور مسائل زیادی مطرح شده و برخی می‌گویند با استفاده از گردشگری و ایجاد سایت‌های پرنده‌نگری می‌توان برای دامگاه‌داران معیشت جایگزین در نظر گرفت. اما درباره این که آیا می‌توان در کشورمان گردشگری را جایگزین درآمد ناشی از صید پرندگان کرد، نمی‌توان پاسخ قاطعی داد؛ زیرا‌ این اتفاق ابتدا باید به شکل دقیق کارشناسی شود، سپس به این پرسش جواب داد. این درحالی است که متاسفانه ما گردشگری و توسعه پایدار را به‌خوبی نمی‌شناسیم و در این حوزه مسئولان نیز بیشتر تفکر حراستی دارند، نه حفاظتی. به همین دلیل بیشتر شهروندان نیز چنین تفکری را دنبال می‌کنند. این طرز فکر سبب می‌شود‌ ندانیم‌ با مشکلات چگونه مواجه شویم . برای نمونه در نوروز وقتی آمار گردشگران اضافه می شود همه از سونامی گردشگری دم می زنند.

‌در‌واقع چون نمی‌توانیم مسائل را به‌درستی مدیریت کنیم، تصمیمات عجولانه می‌گیریم؛ بنابراین باید مساله شکار بی‌رویه پرندگان مهاجر و در نظر گرفتن معیشت جایگزین برای دامگاه‌داران کارشناسی شود. برای گرفتن نتیجه مطلوب نیز باید اتاق فکری تشکیل داد و در آن از کارشناسان حوزه جامعه‌شناسی، محیط‌زیست و گردشگری و جوامع محلی راهکار خواست. در این میان باید مساله از لحاظ مکان و حجم نیز بررسی شود و تلاش کرد به طرح مفیدی دست یافت. علاوه‌بر این نباید فراموش کرد هنگام ارائه راهکار، موارد توسعه پایدار در عرصه گردشگری را نیز در نظر گرفت.

آرش نورآقایی

کارشناس‌گردشگری

بالا