آخرین خبرها
خانه / گزارش (برگ 51)

بایگانی دسته بندی ها : گزارش

اشتراک به خبردهی

بخشش لازم نيست اعدامش كنيد

در اين که بخشش بهتر از انتقام و دم زدن از آن آسان است، شکي نيست، اما اگر شرايطي فراهم شود که بتوان وضع خانواده قرباني را به طور تمام و کمال حس کرد، مي توان گفت ديگر بخشيدن آن قدر آسان به نظر نمي آيد. نکته اينجاست که مي توان براي پرونده هايي که در آن مقتول در تحريک قاتل يا ايجاد شرايط مرگ خود نقش داشته طلب بخشش کرد، اما زماني که مقتول مظلومانه گرفتار قاتلي سابقه دار مي شود، دم زدن از گذشت علاوه بر اين که منصفانه نيست، خطري براي قانون و جامعه به حساب مي آيد.
قصاص نفس دو جنبه عمومي و خصوصي دارد. به اين شکل با رضايت اولياي دم قصاص منتفي مي شود، اما براي جنبه عمومي جرم قانونگذار 10-3 سال حبس در نظر گرفته، يعني اگر اولياي دم رضايت بدهند، دادگاه مي تواند متهم را با توجه به نوع جرم به سه تا ده سال حبس محکوم کند. برخي مجرمان را مي توان تبهکاران بالفطره ناميد، زيرا در هر شرايطي مرتکب جرم مي شوند. در چنين پرونده هايي به نظر کارشناسان درست نيست پيگير رضايت بود، چون مجرم سابقه دار قبلابه حبس محکوم شده و بايد گفت مجازات اوليه در اصلاح او بي تاثير بوده است. بنابراين چنانچه رضايت گرفته شود، مجرم پس از رهايي از زندان دوباره به جامعه آسيب خواهد زد.
اين در حالي است که بعضي قتل ها اتفاقي و بدون برنامه ريزي صورت مي گيرد. براي نمونه پرونده هاي قتل زيادي به دليل سوءتفاهم در دادسراها بررسي مي شوند. متهمان اين پرونده ها سابقه شرارت ندارند و صاحب خانواده شرافتمندي نيز هستند. چنين پرونده هايي نياز به تلاش براي گرفتن رضايت دارند.
قاضي علي جمشيدي، بازپرس شعبه سوم ويژه قتل تهران و دادسراي جنايي و قاضي سابق اجراي احکام اعدام و قصاص دادگاه کيفري استان تهران دراين باره به جام جم مي گويد: قصاص حق اولياي دم است، اما در پرونده هايي که در آن مقتول بي تقصير نيست و قاتل نيز سابقه دار نيست، مي توان تقاضاي بخشش کرد. در چنين پرونده هايي قاضي اجراي احکام، اجراي حکم را به تاخير مي اندازد تا بتواند رضايت بگيرد، زيرا متهم در شرايط خاصي مرتکب قتل شده و اکنون پشيمان است.
جمشيدي به پرونده اي اشاره مي کند که در آن زن خانه داري کشته و کودکي بشدت مجروح شده بود. در اين پرونده قاتل به قصد سرقت و در نقش نماينده آژانس مسکن به خانه مقتول مي رود و وقتي متوجه مي شود مقتول به او شک کرده، مرتکب قتل شده و کودک خردسالي را نيز با چاقو بشدت مجروح مي کند.
وي مي افزايد: اين پرونده خيلي مرا متاثر کرد، زيرا مقتول خيلي مظلومانه جانش را از دست داده بود. البته قاتل هم که 18 سال بيشتر نداشت هيچ دفاعي از خود نداشت، اما خانواده مقتول زمان اجراي حکم از حق خود يعني قصاص گذشتند. من تصور نمي کردم اولياي دم رضايت بدهند، چون خيلي اصرار به قصاص داشتند.
حسن تردست، قاضي بازنشسته نيز با بيان اين که نبايد براي هر جرم و پرونده اي که در دستگاه قضا تشکيل مي شود، تقاضاي بخشش کرد، در گفت و گو با جام جم عنوان مي کند: نکته اينجاست که برخي جرايم جنبه عمومي دارد و بخشش سبب جريحه دار شدن و متشنج شدن افکار عمومي مي شود. بنابراين نمي توان گفت هر بخششي خوب است.
وي ادامه مي دهد: برخي مواقع فردي که مرتکب جرم شده درصدد جبران بر مي آيد. در اين مواقع اگر بخششي صورت بگيرد از نظر اخلاقي درست است و رضايت خداوند را نيز به دنبال دارد، اما بخشش در برخي پرونده ها مانند ترحم بر پلنگ تيز دندان است و آثار منفي در جامعه دارد و کمکي به جامعه و فلسفه وجودي مجازات ها نمي کند، مانند قتل هايي که به عنف اتفاق مي افتد.
البته نمي توان اين ماجرا را مطلق دانست، زيرا شرايط و انگيزه همه مجرمان يکسان نيست.
قاضي تردست درباره اصرار به بخشش مجرمي که روح جامعه را جريحه دار کرده، ادامه مي دهد: برخي جرايم اذهان عمومي را مشوش مي کند. در اين گونه جرايم بخشش درست نيست، اما اگر به فرض بخششي نيز صورت بگيرد، دادستان که مدعي العموم است، نبايد بگذارد در اين موارد سستي و غفلتي صورت بگيرد، زيرا جامعه با قانون و مجازات کنترل مي شود. اگر مجازات فلسفه وجودي خود را از دست بدهد، ديگر اثر حقوقي خود را به جا نمي گذارد.
بعضي جرايم از سوي مجرمان به عادت اتفاق مي افتد. براي مثال قاضي تردست به پرونده سعادت آباد اشاره مي کند يا جرايم سازمان يافته که عده اي با برنامه ريزي دست به جنايت مي زنند. به گفته وي در اين موارد گذشت و بخشش نمي تواند مناسب باشد.

با لباس سفيد براي اجراي حکم
تازماني که شخص خودش را تمام و کمال جاي خانواده قرباني نگذاشته، دم زدن از گذشت آسان است، زيرا خانواده اي که عزيزش بدون داشتن هيچ تقصيري قرباني جنايت شده در جستجوي حق خود است.
بازپرس شعبه سوم ويژه قتل دادسراي جنايي تهران يادآور مي شود: تعدادي از اولياي دم فقط با قصاص آرام مي شوند، ما پرونده اي داشتيم که در آن قاتل بعد از اذيت و آزار پسربچه اي او را به قتل رسانده بود. خانواده مقتول زمان اجراي حکم، همگي لباس سفيد پوشيده بودند. آنها بعد از اجراي حکم خوشحال بودند و احساس سبکي مي کردند.

گذشت هاي ميلياردي
متاسفانه چون اغلب چنين پرونده هايي در قشر ضعيف جامعه اتفاق مي افتد، اولياي دم براي دادن رضايت ، بيشتر طلب پول مي کنند و به اين توجهي ندارند که اگر مجرم به جامعه بازگردد، ممکن است دوباره مرتکب جرم و جنايت شود.
جمشيدي ادامه مي دهد: بعضي خانواده ها که اولياي دم هستند از ما نظر خواهي مي کنند و مي پرسند اگر مجرم آزاد شود خطري براي جامعه ندارد؟ نکته اينجاست که چون مشکلات اقتصادي زياد شده، براي بيشتر پرونده هاي قتل با پول مي توان رضايت گرفت. خيلي از قاتلاني که موافق آزادي شان نيستيم، خانواده مقتول را راضي مي کنند و ما ناچاريم پرونده قصاص را ببنديم.
در قانون براي خسارت هاي جاني ديه در نظر گرفته شده و هر سال نرخ آن مشخص مي شود، اما نکته اينجاست که براساس قانون اولياي دم مي توانند با گرفتن بيشتر يا کمتر از نرخ ديه رضايت بدهند.
قاضي جمشيدي به پرونده اي اشاره مي کند که اولياي دم براي رضايت يک ميليارد تومان پول گرفته اند. او ادمه مي دهد: اين پرونده سال 91 رسيدگي شد. البته قاتل مجرم حرفه اي نبود او در يک درگيري خياباني پيش بيني نشده، مرتکب قتل شده بود.
اين در حالي است که تعدادي از خانواده هاي قربانيان بدون گرفتن هيچ وجهي رضايت مي دهند، اما برخي نيز براي بخشش طلب به نام زدن خانه و آپارتمان در محله اي مشخص را مي کنند.

گذشت در وقت اضافه
بازپرس جمشيدي در مدت سه سالي که به عنوان قاضي اجراي احکام اعدام و قصاص دادگاه کيفري استان تهران مشغول کار بوده، شاهد گذشت ها و قصاص هاي زيادي بوده است. او خاطره اي از يکي از اين پرونده ها تعريف مي کند:
در پرونده ديگري مقتول به شکل مظلومانه اي کشته شده بود و خانواده او مصرانه تقاضاي قصاص داشتند. ماجرا از اين قرار است که مقتول مسافرکش بوده و قاتل، خودروي او را دربست کرايه مي کند تا به اطراف شهريار برود، اما زماني که به محل خلوتي مي رسند، قاتل به طرز فجيعي مقتول را به قتل رسانده و جسدش را در بيابان رها کرده و بعد از سرقت خودرو را مي فروشد.
جمشيدي عنوان مي کند: زماني که براي اجراي حکم اين پرونده رفتم، پدر و مادر مقتول خيلي اصرار به اجراي حکم داشتند، اما زماني که طناب را به گردن قاتل انداختيم، پيغامي به من رسيد که براساس آن بايد اجراي حکم را متوقف مي کردم. به گفته جمشيدي، ماجرا هيچ ربطي به پرونده نداشت، اما او دستور داشت اجراي حکم را به روز ديگري موکول کند. او ادامه مي دهد: خانواده مقتول از اين که آن روز حکم را اجرا نکرديم، ناراحت شدند، اما من به آنها قول دادم زمان ديگري براي اجراي حکم مشخص کنم.
سه روز بعد از اين ماجرا خانواده مقتول به ديدار قاضي جمشيدي رفتند و گفتند نظرشان تغيير کرده است.
جمشيدي بيان مي کند: آنها گفتند استخاره کرده و خواب ديده اند که اگر ببخشند، بهتر است. به همين دليل از حق خود گذشتند.

گم‌شدن آوا و هماهنگی در کنسرت‌های زنده

کنسرت به پایان می‌رسد، اما هیچ کس آن طور که باید و شاید راضی نیست، اگر به سخنان مخاطبان و اعضای گروه موسیقی که در حال ترک سالن هستند گوش دهید، متوجه می‌شوید هیچ کدامشان با رضایت کامل سالن را ترک نمی‌کنند در این میان آنها بیشترین گلایه را از صدابرداری دارند؛ برای نمونه نوازندگان می‌گویند نتوانسته‌اند صدای ساز خود یا سایر اعضای گروه را بشنوند.

مخاطبان هم ادعا می کنند صدای برخی از سازها اصلا به گوش آنها نرسیده است. نکته اینجاست که اعضای گروه ماه ها برای چنین روزی تمرین کرده و وقت گذاشته اند، در مقابل مخاطبان هم هزینه کرده اند و توقع اجرایی موفق و دلنشین را دارند، اما ناهماهنگی در صدابرداری سبب شده زحمات آنها به ثمر ننشیند. نکته اینجاست که نبود صدابرداری مطلوب در کنسرت های زنده مشکلی است که از دیرباز در کشورمان وجود داشته و همیشه یک پای لنگ اجراهای زنده بوده و هست تا آنجا که هرازگاهی بزرگان موسیقی کشور را نیز به واکنش وامی دارد.

این مشکل در موسیقی هایی که به صورت آلبوم منتشر می شود بسیار کمتر به چشم می آید، زیرا موسیقی در استودیو ضبط شده و امکان پالایش صدا با نرم افزارهای متفاوت وجود دارد، اما در کنسرت های زنده این امکان وجود ندارد.

البته در این میان نمی توان همه تقصیر ها را به گردن صدابرداری انداخت، زیرا آگاهی نوازنده از نحوه سونوریته (صدادهی ساز خود) نیز بسیار اهمیت دارد، نوازنده باید بداند هر بخش از ساز او چه حجم صدایی تولید می کند و او باید با چه نیرویی آن را بنوازد. افزون بر این نوازنده باید بتواند همان طور که در ذهن صدای سازش را تصور می کند، آوایی دلنشین را به مخاطب منتقل کند، زیرا برخی نوازندگان تصور اشتباهی از نحوه نواختن خود دارند.

نکته دیگری که روی عملکرد نوازنده تاثیرگذار است، استرس قبل از اجراست که در کنسرت های زنده بسیار دیده می شود، زیرا این روزها در اغلب گروه ها فردی به نام سرپرست گروه به معنای واقعی وجود ندارد، به همین دلیل در بیشتر گروه ها این وظیفه را خواننده یا یکی از نوازندگان به عهده می گیرد، بنابراین دغدغه آنها بیشتر شده و در نتیجه استرس بیشتری به گروه تحمیل می شود. این استرس زیاد سبب می شود نوازندگان نتوانند به خوبی تعامل لازم را با صدابردار برقرار کنند، در نتیجه در همان ابتدای کار ناهماهنگی ها شروع می شود. این در حالی است که چنانچه هر گروه موسیقی اگر یک نفر را که به صدای سازها آگاه است، همراه داشته باشد هنگام صدابرداری مشکلات کمتری خواهد داشت، زیرا در کشورهای موفق در زمینه کنسرت زنده معمولا فردی که به عنوان مهندس صدا شناخته می شود، قبل از اجرا تمام جوانب کار مانند نوع سالن، تجهیزات و آکوستیک مورد نیاز را بررسی کرده و شرایط را برای اجرایی بی نقص مهیا می کند.

صدابرداری و ساز ایرانی

این در حالی است که در کشورمان تاکنون درباره فن صدابرداری از سازهای ایرانی پژوهش یا بررسی تخصصی و علمی صورت نگرفته به همین دلیل مشکلات زیادی در کنسرت های گروه های سنتی کشور به چشم می آید برای نمونه ساز عود و بربط سازهایی هستند که کاسه طنین بزرگی دارند و هنگام صدابرداری اگر فاصله مناسبی با میکروفن نداشته باشد صدای ناخوشایند «هوم» تولید می کند. افزون بر این تجهیزات موجود در ایران مانند کمپرسور، مانیتور و میکروفن ها نیز با کشورهای موفق در این زمینه اصلا قابل مقایسه نیست، این در حالی است که اگر این تجهیزات در دسترس نیز باشد، کمتر صدابرداری را در کشور می توان یافت که بتواند با آنها کار کند.

افزون بر این تعداد صدابردارانی که در کشور به طور حرفه ای با علم موسیقی آشنا هستند نیز کم است، چون برای صدابرداری مطلوب خود صدابردار باید بتواند نت های موسیقی را در زمان اجرا دنبال کرده و شدت، ضعف و زیر و بم های قطعه های موسیقی را با دستگاه خود تنظیم کند. متاسفانه به این نکته در کشورمان توجه نشده و بسیاری از صدابرداران به صورت تجربی این حرفه را دنبال کرده اند. این ماجرا سبب ایجاد نوعی نبود درک بین نوازنده و صدابردار می شود.

مشکل دیگری که در این بین وجود دارد نبود تعریفی درست از صدابردار در کشور است، زیرا امروزه به شخصی که صرفا دستگاه میکسر دارد و می تواند چند میکروفن را جلوی سازها بچیند صدابردار می گویند. نکته اینجاست که خیلی از صدابرداران نیز در استودیو کار می کنند و قدرت و توانایی کار در کنسرت های زنده را ندارند، زیرا تجهیزات قابل استفاده در استودیو برای صدابرداری با کنسرت زنده بسیار متفاوت است.

نبود سالن مناسب

مساله دیگری که در این بین وجود دارد و نمی توان آن را به پای نوازندگان و صدابرداران نوشت؛ نبود سالن های آکوستیک مخصوص کنسرت های موسیقی در کشور است، زیرا درایران فقط سه سالن وجود دارد که برای موسیقی کلاسیک غربی طراحی شده و آکوستیک آنها به نحوی است که حتی بدون میکروفن هم ارکسترهای کلاسیک در آنها اجرای بی دردسری دارند، ولی سالن های استاندارد برای اجرای کنسرت های پاپ و سنتی ایرانی در کشور وجود ندارد، اگر سالن کنسرتی هم وجود داشته باشد تجهیزات آن محدود است، بنابراین بهتر است به سرپرست و اعضای گروه های موسیقی گوشزد کرد که قبل از اجرا حتما سناریو و نحوه چیدمان سازها را به صدابردار توضیح دهند، آنها باید مشخصات قطعات اجرا را از پیش مشخص کرده و حتی فاصله بین نوازندگان روی صحنه و چگونگی قرار گرفتن میکروفن را نیز از پیش بدانند. با رعایت این نکات و کمک گرفتن از صدابرداری با تجربه می توان اجرایی موفق و به یادماندنی داشت.

گلنوش ملایری / نوازنده و آهنگساز

 

چتر وزارت بهداشت بر سر حاشیه نشینان

عده‌ای در آرزوی یافتن شغل به حاشیه شهرهای بزرگ مهاجرت کرده‌اند، گروهی نیز به دلیل شرایط بد اقتصادی از قلب شهرهای بزرگ به حاشیه کلانشهرها رانده شده‌اند؛ این افراد که جمعیتی بالغ بر هشت میلیون و 500 هزار نفر را تشکیل می‌دهند، به امکاناتی که حتی در روستاها یا شهرهای کوچک کشور ارائه می‌شود، دسترسی ندارند، به همین دلیل برای تامین نیازهای اولیه خود مانند بهداشت تاکنون با مشکل روبه‌رو بوده و هستند.

این روزها که وزارت بهداشت کمر به اصلاح وضع بهداشت و درمان شهروندان بسته است، مسئولان این وزارتخانه از بسته ای حمایتی حرف می زنند که قرار است تا سه ماه آینده اجرایی شود و قسمتی از مشکلات این جمعیت میلیونی را که در حدود 280 نقطه کشور پراکنده شده اند، برطرف کند.

ایرج حریرچی، معاون توسعه وزیر بهداشت در گفت وگو با جام جم درباره مشکلات حاشیه نشینان کشور می گوید: ماجرایی که تاکنون در وزارت بهداشت به آن پرداخته نشده وضع ساکنان مناطق حاشیه شهرهاست، چون این مناطق خدمات بهداشتی و درمانی مناسبی ندارند و جزو مناطق محروم به حساب می آیند. این مناطق نه از امکانات شهری برخوردار هستند نه از امکانات شهری. باید گفت مردم این مناطق از سطح بندی مناسبی از نظر شهرداری و خدماتی مانند آب و برق نیز برخوردار نیستند؛ یعنی مراکز بهداشتی درمانی نداشته و حتی نمی توانند واکسیناسیون کودکان خود را در این مناطق انجام دهند.

حریرچی ادامه می دهد: امسال یکی از اهداف وزارت بهداشت و درمان پوشش دادن چنین افرادی است که تعدادشان هشت میلیون و 500 هزار نفر تخمین زده می شود.

به گفته وی، 280 نقطه از محل زندگی این افراد در کشور شناسایی شده و آمارهایی در این صورت آماده شده تا خدمات جدیدی که به ساکنان شهرها و روستاها ارائه می شود به این افراد نیز داده شود.

قرار است خدمات ارائه شده به این افراد به شکل روش خرید خدمت باشد، یعنی از امکانات بخش غیردولتی مانند خیریه، تعاونی و بخش خصوصی برای کمک به آنها استفاده شود.

معاون توسعه وزیر بهداشت درباره تیم هایی که قرار است به ساکنان این مناطق خدمات دهند، می افزاید: پزشکان عمومی و تیم پیراپزشکی که شامل کارشناسان پرستاری و مامایی است به این مناطق اعزام می شوند.

این در حالی است که برای پزشکانی نیز که به این مناطق فرستاده می شوند تسهیلاتی در نظر گرفته می شود تا آنها با انگیزه کافی مشغول کار شوند.

به گفته حریرچی اکنون این طرح کلید خورده و قرار است حداکثر تا سه ماه آینده مردم نتیجه آن را ببینند.

7800 پزشک عمومی در مناطق روستایی

افزون بر این مسئولان وزارت بهداشت برنامه ای برای اعزام پزشکان عمومی به مناطق روستایی دارند، زیرا وزارت بهداشت موظف است 7800 پزشک عمومی را در مناطق روستایی مستقر کند، اما به دلیل مسائلی مانند همخوانی نداشتن دستمزد پزشکان با شرایط کاری در این مناطق و در اولویت نبودن چنین مسائلی در چند سال گذشته تاکنون تعداد پزشکان عمومی در مناطق روستایی به حد ایده آل نرسیده است.

حریرچی عنوان می کند: تعداد پزشکان عمومی در این مناطق در چند سال گذشته بین 4800 تا 6000 نفر در نوسان بوده، به این شکل که به برخی مناطق تا به حال پای هیچ پزشکی باز نشده و برخی مناطق نیز با توجه به جمعیت خود از نبود نیروی کافی رنج می برند. اکنون تصمیم داریم پزشکان عمومی را با سطح پرداختی نسبتا مناسب به همه روستاها بفرستیم. امیدواریم تا دوماه دیگر کار شروع شود. و قرار است 5000 نیروی متخصص نیز در بیمارستان ها و شهرها مستقر شوند که از اول خرداد ماه کار خود را شروع خواهند کرد.

اکنون حدود 5600 پزشک عمومی در مناطق محروم مشغول به کار هستند.

اهمیت پیشگیری از یاد نرود

احمد آریایی نژاد، عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس در این باره به جام جم می گوید: مراکز بهداشتی و درمانی ما در شهرهای کوچک و حاشیه شهر ها و روستاها خیلی فعال نیستند. افزون بر این چنین مراکزی با کمبود نیرو دست و پنجه نرم می کنند.

به گفته وی، این کمبودها سبب شده مراکزی که باید شبانه روزی باشند فقط روزها به بیماران خدمات ارائه می دهند.

آریایی نژاد درباره طرح های ارائه شده از سوی وزارت بهداشت و درمان خاطرنشان می کند: این وزارتخانه بودجه زیادی را به کار گرفته و اگر فکر مناسبی در کار نباشد بیشتر بودجه مملکت را باید به درمان اختصاص داد، این در حالی است که بخش تولید نیز با مشکلاتی روبه روست.

وی ادامه می دهد: نکته اینجاست که پیشگیری هزینه کمتری دارد، اکنون کارهای خوبی صورت گرفته است، اما مسئولان باید برای حل شدن مشکل با کارشناسان دیگری که خارج از این سازمان هستند نیز مشورت کنند. زیرا اصلا شایسته نیست که با این وضع اقتصادی کشور، بودجه ای که برای وزارت بهداشت و درمان در نظر گرفته شده از بین برود.

این در حالی است که باید دید مسئولان چه نیروهایی را می خواهند به مناطق محروم ببرند، زیرا نیروی متخصص را نمی توان به این محل برد، چون جمعیتی که زیر چتر پزشک متخصص قرار می گیرد باید دست کم در حد یک شهرستان باشد به همین دلیل مسئولان باید به فکر نیروهایی مانند بهیار، بهورز و پزشک عمومی باشند.

عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس عنوان می کند: نکته اینجاست که مسئولان اکنون به بحث پزشک خانواده کمتر توجه می کنند. این در حالی است که برنامه پزشک خانواده را باید اصلاح کرد نه این که به فراموشی سپرد، اکنون این طرح فقط به شکل ناقص گذشته در استان های فارس و مازندران دنبال می شود. باید کاری کرد که تیم پزشکی در مناطق دور دست مستقر شده و آموزش های لازم به بومیان منطقه داده شود.

آریایی نژاد تاکید می کند: اکنون سیاست های وزارت بهداشت در قبال پیشگیری ضعیف است. باید شرایطی را به وجود آورد تا مردم با گرفتن آموزش کمتر مریض شوند، زیرا به این شکل هزینه های کمتری به کشور تحمیل خواهد شد، اکنون دولت فشار زیادی را تحمل می کند تا بتواند هزینه های بستری را به 10 درصد برساند، بهتر است که به سمت پیشگیری برویم برای نمونه تصادفات سالانه خسارت زیادی به کشور می زند باید پیشگیری کرد تا بهداشت و درمان کشور هزینه کمتری را متحمل شود.

به گفته وی وزارت بهداشت و درمان باید برنامه هایی را برای اصلاح و تغییر سبک زندگی مردم اجرایی کند.

آریایی نژاد یادآور می شود: برای این کار پزشک خانواده و تیم همراهش باید تقویت شوند.

پیشرفت 95 درصدی طرح تحول نظام سلامت

وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی از پیشرفت 95 درصدی طرح تحول نظام سلامت خبر داد و گفت: تکمیل شبکه بهداشت کشور از دیگر برنامه های این وزارتخانه است که این طرح تا 1.5 سال آینده در حاشیه شهرها کامل می شود.

به گزارش ایرنا، حسن قاضی زاده هاشمی در جلسه هیات دولت در جمع خبرنگاران اظهار امیدواری کرد که با تکمیل شبکه بهداشت کشور بتوانیم نظام ارجاع را به طور کامل اجرایی کنیم.

وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی درباره برنامه های این سازمان برای کاهش مرگ و میر کودکان اظهار کرد: در این زمینه بسته هایی را در نظر گرفته ایم، اما هنوز خدماتی که قرار است در حوزه بهداشت ارائه شود، اعلام نکرده ایم.

قاضی زاده هاشمی خاطرنشان کرد: در این بسته علاوه بر ارائه خدمات بهداشتی، موضوع پیشگیری از ابتلا به بیماری و مسائل بهداشتی در اولویت قرار دارد.

مهدی آیینی – گروه جامعه

طرحي براي درمان قحطي پزشک در مناطق محروم

قرار است مرهمی باشد برای قحطی پزشک در مناطق محروم تا دیگر هیچ شخص دورافتاده‌نشینی از بیماری‌های ساده نمیرد یا در جستجوی دوا و درمان شال و کلاه نکند به شهرهای بزرگ. اگر همه چیز بخوبی پیش برود، به گفته وزیر بهداشت، طرح ماندگاری پزشکان در مناطق محروم و مراکز بیمارستانی از اول خرداد در کشور اجرایی می‌شود.

براساس این طرح، مناطق محروم کشور به چهار گروه تقسیم شده و با توجه به میزان محرومیت در این مناطق، برای پزشکان تعرفه های تشویقی در نظر گرفته خواهد شد، کارشناسان نظام سلامت امیدوارند با اجرایی شدن این طرح، دیگر 50 درصد روستاهای کشور بدون پزشک نباشند.

روز گذشته وزیر بهداشت و درمان با اشاره به پیشرفت ۸۰ درصدی طرح تحول نظام سلامت اعلام کرد: هر ماه یکی از بسته های حمایتی نظام سلامت در کشور اجرا می شود.

به گفته وی، بسته حمایتی ماندگاری پزشکان در مناطق محروم و مراکز بیمارستانی از طرح هایی است که اول خرداد اجرا خواهد شد.

محمد حاجی آقاجانی، معاون درمانی وزیر بهداشت درباره طرح جدید وزارت بهداشت برای ماندگار کردن پزشکان در مناطق محروم به جام جم می گوید: از ابتدای خرداد، حمایت از 5000 پزشک را در مناطق محروم شروع می کنیم تا بتوانند با تمایل و انگیزه بیشتری در خدمت افرادی باشند که در مناطق محروم زندگی می کنند.

در این طرح حدود 4000 پزشک متخصص و هزار پزشک عمومی تحت پوشش قرار خواهند گرفت.

آقاجانی می افزاید: در این طرح برای پزشکان تعرفه تشویقی در نظر گرفته می شود تا صرفا از ابزارهای اجبار و قانونی برای اعزام پزشکان به این مناطق استفاده نشده باشد.

به گفته وی، در این طرح در کنار اجرای قانون برای خدمت پزشکان مزایای قانونی نیز در نظر گرفته می شود تا به این شکل مدت اقامت آنها در مناطق محروم بیشتر شده و آنها ساعات خدمتی بیشتری نیز داشته باشند.

معاون درمانی وزیر بهداشت ادامه می دهد: این در حالی است که این پزشکان با تعرفه های دولتی در بیمارستان های دولتی و کلینیک های تخصصی دولتی به مردم خدمت خواهند کرد به این شکل مردم از خدمات پزشکان متخصص و استادان دانشگاه بهره مند خواهند شد.

تقسیم بندی مناطق محروم

درواقع هدف این طرح این است که بیماران برای درمان، تعرفه بخش دولتی را پرداخت کنند تا بتوان عدالت در دسترسی به خدمات درمانی را با اجرای این طرح عملی کرد.

معاون وزیر بهداشت درباره این که در این طرح افزایش تعرفه ها فقط به عنوان مشوق در نظر گرفته شده است، می افزاید: مشوق ها به اشکال مختلف و متفاوت است، زیرا در این طرح شناسایی مناطق محروم براساس پنج شاخص کشوری انجام و امتیازبندی شده است، شاخص هایی مانند مرزی بودن، بهره مند نبودن از تسهیلات زندگی، بدی آب و هوا و دوری از مرکز.

این در حالی است که کارشناسان وزارت بهداشت با استفاده از این پنج شاخص، مناطق محروم کشور را به چهار گروه تقسیم کرده اند.

وی عنوان می کند: تعرفه های در نظر گرفته شده با توجه به میزان محرومیت هر منطقه متفاوت است، البته پرداختی های ثابت پزشکان نیز متفاوت خواهد بود، درواقع این طرح به گونه ای تعریف شده که هرچه از مراکز استان به سمت مناطق حاشیه ای و مرزی یا از مناطق خوش آب و هوا به سمت مناطق بد آب و هوا پیش بروید، دریافتی و حقوق پزشکان به شکلی در نظر گرفته شده تا اشتیاق و میل خدمت را در آنها بیشتر کند.

شهرهای از قلم افتاده

احمد آریایی نژاد، عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس در گفت وگو با جام جم درباره این طرح می گوید: مسئولان قصد دارند با پرداخت پاداش و مزایای مناسب به پزشکان کاری کنند که این افراد در بیمارستان ها و مناطق محروم بمانند برای رسیدن به این هدف مناطق محروم به چهار گروه تقسیم شده اند.

وی ادامه می دهد: براساس میزان جمعیت، محرومیت یا داشتن و نداشتن دانشگاه این مناطق رتبه بندی شده اند. این طرح ویژگی های خوبی دارد، اما کافی نیست؛ زیرا مناطقی در کشور هستند که در این تقسیم بندی قرار نمی گیرند.

آریایی نژاد برای نمونه به ملایر اشاره می کند و می افزاید: به شکل میانگین مشخص کرده اند که این ضریب شامل حال مناطقی که دانشگاه دارد، نمی شود.

نکته اینجاست که دانشگاه شهری مانند ملایر هنوز مجوز گرفتن هیات علمی را ندارد، افزون بر این اگر بتواند هیات علمی تشکیل دهد همه پزشکان که نمی توانند جزو هیات علمی شوند و از مزایای آن استفاده کنند، به همین دلیل پزشکی که حقوقش ضریب نگرفته و از طرفی عضو هیات علمی هم نیست تمایلی به ماندن در مناطق محروم نخواهد داشت.

آقاجانی درباره تکلیف مناطقی که در این چهار گروه قرار نمی گیرد، تصریح می کند: دانشگاه و شهرهایی که اعتراض داشته باشند، می توانند در کمیته ای که به همین منظور در معاونت درمان وزارت بهداشت تشکیل شده مراجعه کنند، به این صورت اعمال شاخص های ملی در این تقسیم بندی دوباره بررسی می شود.

تسهیلات ویژه برای پزشکان مناطق محروم

مراد هاشم زهی، عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس به جام جم می گوید: در این بین مسئولان شهرها و مناطق محروم نیز باید به فکر پزشکان بوده و تسهیلاتی برای آنها قائل شوند تا به این شکل پزشکان انگیزه بیشتری برای خدمت به دست بیاورند.

وی با بیان این که بهتر است تسهیلاتی نیز برای کمک به خانواده پزشک در نظر گرفته شود، یادآور می شود: نباید واقعیت ها را انکار کرد، زیرا برخی از این مناطق از حداقل ها نیز برخوردار نیست و پزشک نمی تواند چند سال در این مناطق دوام بیاورد.

نکته اینجاست که دولت باید برای بهبود شرایط مناطق محروم تلاش بیشتری کند، زیرا برخی از این مناطق از کمترین امکانات مانند آب آشامیدنی نیز برخوردار نیست.

هاشم زهی می افزاید: برخی پزشکان برای بهره مند شدن از سهمیه تخصص سعی می کنند در این مناطق دوام بیاورند، اما این وعده در حد حرف بوده و تاکنون عملی نشده است.

این در حالی است که آقاجانی درباره قانون سهمیه مناطق محروم برای ادامه تحصیل یاد آور می شود: این قانون به قوت خود پابرجاست و طرح جدید تسهیلاتی است برای جبران خدمات پزشکان در مناطق محروم.

هاشم زهی تصریح می کند: موضوع فقط پزشکان نیستند؛ زیرا ما نمی گوییم این افراد تافته جدا بافته هستند، چون نکته اینجاست شرایط در مناطق محروم به حدی است که هر فردی به این مناطق برود، نمی تواند مدت زیادی شرایط را تحمل کند.

شاهین محمد صادقی، عضو کمیسیون بهداشت مجلس نیز به جام جم می گوید: نکته اینجاست که باید پزشکان از نظر مالی تامین شوند تا در روستاها و مناطق محروم بمانند.

شهلا میرگلو بیات، عضو دیگر کمیسیون بهداشت نیز با بیان این که باید امکانات بیشتر در اختیار پزشکانی که در مناطق محروم خدمت می کنند، قرار بگیرد، در گفت وگو با جام جم عنوان می کند: اکنون مشکل بسیاری از پزشکان که در مناطق محروم نمی مانند، مسائل مالی است، زیرا با توجه به شرایط آنها باید حقوق بیشتری از دیگر پزشکان بگیرند.

نکته اینجاست که نقاط ضعف طرح هایی مانند ماندگاری پزشکان در مناطق محروم و مراکز بیمارستانی تا زمانی که اجرایی نشده است، خیلی مشخص نمی شود بنابراین باید منتظر ماند و دید که طرح ویژه وزارت بهداشت می تواند گره از کار مشکلات ساکنان مناطق محروم باز کند یا مانند مشوق های بی تاثیری که تاکنون ارائه شده به فراموشی سپرده می شود.

مهدی آیینی – گروه جامعه

پرنده اي در سفر است

535 گونه از آنها در کشورمان زندگی می‌کنند، اما جمعشان همیشه جمع نیست، تعدادی از آنها زمستان و پاییز آفتابی می‌شوند، گروهی نیز فقط بهار و تابستان به چشم می‌آیند؛ درباره حدود دو میلیون پرنده مهاجری که هر‌سال‌ به کشورمان سفر می‌کنند حرف می‌زنیم، چون دیروز و امروزدر تقویم به نام روز جهانی پرندگان مهاجر شناخته می‌شود.

ماجرای انتخاب این روز به سال 2006 و امضای توافقنامه پرندگان آفریقا، اروپا و آسیا بر می گردد.

این نامگذاری با این هدف انجام شد تا توجه جهانیان هرچه بیشتر به پرندگان مهاجر و مشکلات آنها جلب شود. بنابراین در سراسر دنیا در این روز ها سازمان های مردم نهاد و دولتی برنامه های ویژه ای برگزار می کنند تا مردم به مشارکت فعال برای حفظ پرندگان مهاجر تشویق شوند.

برای نمونه، در این روز بیشتر مدارس دنیا برنامه های خاصی برای آگاه سازی دانش آموزان برگزار می کنند تا با افزایش آگاهی عمومی، حفاظت بیشتری از پرندگان و زیستگاه های آنها صورت بگیرد. هر سال شعاری نیز برای روز جهانی پرندگان مهاجر انتخاب می شود، شعار امسال «مقصدهای مسیرهای پروازی: پرندگان مهاجر و گردشگری» است.

535 گونه پرنده ای که در ایران دیده می شود، حدود یک سوم از پرنده های کل دنیا را تشکیل می دهند، افزون بر این براساس آمارهای بین المللی می توان گفت 12.4 درصد از کل پرندگان دنیا یعنی بیشتر از 192 گونه پرنده اکنون با خطر انقراض دست و پنجه نرم می کنند. عباس عاشوری، پرنده شناس درباره پرندگان مهاجر به جام جم می گوید: بخش بزرگی از پرندگانی که در ایران وجود دارد مهاجر هستند، این پرندگان به چند گروه تقسیم می شوند؛ گروهی که بومی کشورمان محسوب می شوند و در ایران زاد و والد می کنند، گروه دیگر پرندگان مهاجر زمستانه هستند و گروه دیگر را پرندگانی تشکیل می دهند که بهار و تابستان به کشورمان سفر می کنند، البته گروه دیگری نیز مهاجر عبوری هستند و برای حدود چند هفته مهمان تالاب های کشورمان می شوند.

عمده پرندگان مهاجر کشور گروهی هستند که پاییز و زمستان گذران هستند و از سیبری غربی و اروپای غربی به ایران مهاجرت کرده و بیشتر در استان های شمالی کشور دیده می شوند. حدود 65 درصد از پرندگان مهاجر را قو، غاز، اردک، آبچلیک و کاکایی ها تشکیل می دهند.

مهاجران در ایران

پرنده هایی مانند طاووسک، فلامینگو، اردک سرسبز، اردک سرسفید و زاغ بور در همه فصول در کشورمان دیده می شوند، اما گونه هایی نظیر خوتکا، قوی گنگ و غاز و پلیکان خاکستری زمستان ها در ایران دیده می شوند. گونه های دیگری نیز مانند سلیم طوقی کوچک، حواصیل ارغوانی و زرد و گلاریول بال سرخ در بهار و تابستان قابل رویت هستند، افزون بر این پرنده ای مانند آبچلیک نیز جزو گونه های مهاجر عبوری به حساب می آید.

مجید خرازیان مقدم، مدیرکل دفتر تنوع زیستی و حیات وحش سازمان حفاظت محیط زیست با بیان این که حدود 350 گونه پرنده در کشورمان زادآوری می کنند، درباره وضع پرندگان مهاجر به جام جم می گوید: درنای سیبری، خروس کولی دشتی، دال پشت سفید و گیلان شاه خالدار چهارگونه از پرندگان مهاجر هستند که وضع بحرانی دارند، برخی دیگر نیز مانند اسکوتر بال سفید، اردک سرسفید، بالابان و کرکس مصری وضع نامناسبی داشته و حدود 15گونه دیگر نیز جزو گونه های آسیب پذیر به حساب می آیند.

حفظ زیستگاه ها

در کشورمان حدود 600 سایت پرندگان وجود دارد، اما از این تعداد 105 زیستگاه که بیشتر حائز اهمیت است به ثبت بین المللی رسیده اند. بیشتر پرندگان مهاجری که برای زمستان گذرانی به کشورمان می آیند، در این زیستگاه ها ساکن می شوند. می توان گفت حفظ این زیستگاه ها که بیشترشان تالاب است، نقش ویژه ای در حفاظت از پرندگان مهاجر دارد.مقدم با اشاره به این که مسیرهای مهاجرتی پرندگان مرز سیاسی نمی شناسد، می گوید: برای نمونه پرنده ای مانند آبچلیک شکیل یا گیلان شاه حنایی 28 هزار کیلومتر سفر می کنند؛ بنابراین حفاظت از این پرندگان همکاری بیشتر کشورها را طلب می کند.

اکنون کنوانسیون حمایت از گونه های وحشی مهاجر (CMS) در این زمینه فعالیت می کند. برای نمونه این کنوانسیون سال1993 تفاهمنامه ای برای حفاظت از درنای سیبری تنظیم کرد تا به این شکل علاوه بر این که کشورها میزان تدابیر حفاظتی خود را بیشتر می کنند، کشورهایی نیز که در مسیر مهاجرت پرندگان قرار دارند در این باره بیشتر تلاش کنند.

پرندگان مهاجر با مشکلات زیادی برای بقا دست و پنجه نرم می کنند، در این بین شکار بی ضابطه یکی از بزرگ ترین تهدید ها برای پرندگان مهاجر در آسیاست، البته رشد اقتصادی در این قاره نیز فشار زیادی روی تالاب ها ـ که زیستگاه اصلی این پرندگان است ـ وارد می کند. به همین دلیل اگر بخواهیم از پرندگان مهاجر حفاظت کنیم باید بیشتر به شرایط تالاب ها توجه کنیم.

زیستگاه های ناامن

شکار پرندگان مهاجر در برخی مناطق شمالی کشور مانند فریدونکنار سال هاست که مطرح شده، زیرا در این مناطق شکار بی رویه و بیرحمانه انجام می شود؛ به این شکل که دام های هوایی بزرگی افراشته شده و انواع پرندگان بدون توجه به وضع و شرایطشان شکار می شوند.

مدیر کل دفتر تنوع زیستی و حیات وحش سازمان حفاظت محیط زیست درباره راهکار سازمان حفاظت محیط زیست برای رفع این مشکل عنوان می کند: ریاست سازمان برای حل این مساله نامه ای را برای استاندار مازندران فرستاده و به این وسیله درخواست کرده موضوع فریدونکنار در شورای تامین استان بررسی شود، زیرا این مساله فراسازمانی است.

نکته اینجاست که خیلی از بومیان این منطقه ادعا می کنند دامگاه ها به آنها به ارث رسیده و منبع اصلی امرار معاش آنهاست؛ بنابراین باید جایگزین های مناسبی نیز برای بومیان منطقه در نظر گرفت. افزون بر این باید تاکید کرد تا مراکز خرید و فروش این پرندگان جمع آوری نشود، نمی توان به بهتر شدن شرایط آنها در کشور امیدوار بود. به نظر می رسد برای رفع این مشکل باید دیدگاه مسئولان در سازمان حفاظت محیط زیست تغییر کند، زیرا آنها بیشتر دیدگاه حراستی دارند، اما برای حفظ گونه های جانوری باید مردم را وارد عرصه کرد و به آنها آموزش داد به این شکل که جوامع محلی باید حفاظت از گونه های جانوری را به عهده بگیرند، زیرا با توجه به کمبود وسایل حفاظتی و محیط بان در کشور استفاده از سازمان های مردم نهاد می تواند بهترین گزینه باشد.عاشوری با اشاره به این که دام های هوایی بیشترین آسیب را به پرندگان مهاجر می زند، ادامه می دهد: برای نمونه، اردک سرسفید، اردک بلوطی و غاز پیشانی سفید کوچک شرایط مناسبی ندارند و نباید شکار شوند.

برای پرنده های مهاجر زمستان گذران تالاب ها و زیستگاه های استان های گیلان، مازندران، خوزستان و هرمزگان و سیستان و بلوچستان و فارس حائز اهمیت است، زیرا این استان ها 88 تا 93 درصد پرندگان مهاجر کشورمان را پذیرا هستند.

وی درباره پرندگان بومی کشورمان یادآور می شود: از نظر علمی به پرنده ای بومی می گوییم که تمام سال فقط در یک سرزمین زندگی کرده و جوجه آوری کند به همین دلیل در ایران می توان به زاغ بور یا چرخ ریسک خزری تقریبا پرنده بومی گفت.

گنجینه ای به نام گردشگر پرنده نگر

این در حالی است که به گفته کارشناسان، جمعیت پرندگان مهاجر بین 10 تا 15 میلیون است، اما سهم کشورمان در این میان حدود دو میلیون پرنده است. نکته اینجاست چنانچه زیرساخت ها برای آنها مناسب شود به طور حتم سهم کشورمان از پرندگان مهاجر بیشتر خواهد شد و به این شکل می توان از فرصت های بی نظیری مانند گردشگری پرنده نگر بهره برد.

نکته اینجاست که درآمد گردشگری پرنده نگر بسیار بیشتر از شکار است و کشورهای اروپایی به این واقعیت پی برده اند؛ به همین دلیل تمام تلاش خود را برای گسترش این صنعت به کار گرفته اند.

عاشوری یادآور می شود: تعداد طرفداران پرنده نگری در کشوری مانند انگلستان آنقدر زیاد است که برخی ها می گویند طرفداران پرنده نگری در این کشور بیشتر از طرفداران فوتبال است، زیرا آنها از کودکی با پرنده نگری آشنا می شوند. برای نمونه در بین اعضای گروه پرنده نگر هلندی که مدتی قبل برای سرشماری پرندگان به ایران آمده بودند، افرادی دیده می شد که کارگر بیمارستان یا شرکت پنیرسازی بودند، اما از برخی کارشناسان ما معلومات بیشتری درباره پرندگان داشتند.در کشورمان، اما محدودیت هایی برای تورهای پرنده نگری وجود دارد و هنوز این نوع گردشگری شکل ایده آلی به خود نگرفته است. نکته اینجاست که خیلی از مسئولان کشور نیز نمی دانند در ایران چه گونه هایی از پرندگان زندگی می کنند، به همین دلیل برای بهره بردن از این صنعت پرسود باید زیرساخت ها را آماده کرد؛ برای نمونه، تور لیدرها باید آموزش های لازم را دیده و مکان های پرنده نگری و مسیرهای عبور آنها مشخص شود.

عاشوری در این باره عنوان می کند: در برخی تالاب ها و برکه ها مانند سلکه صومعه سرا سایت پرنده نگری مناسب وجود دارد یا در کانی برازان هم کارهایی دارد می شود، اما باید تلاش بیشتری صورت بگیرد.

در این میان می توان از میانکاله، پارک ملی بوجاق، تالاب سلکه صومعه سرا، کانی برازان مهاباد، تالاب های شادگان و هورالعظیم به عنوان محل مناسب پرنده نگری یاد کرد. در ضمن پارک ملی کویر تنها زیستگاه زاغ بور ایرانی است، به همین دلیل اگر گردشگری پرنده نگری در ایران رشد کند، سالانه گردشگران زیادی از سراسر دنیا برای دیدن زاغ بور راهی کشورمان می شوند.

مهدي آييني/گروه جامعه

وام ازدواج خاطره می‌شود

شغل، مسکن و ازدواج از دغدغه‌های اصلی هر جوانی است؛ دغدغه‌ای که مسئولان از آن باخبرند، اما تاکنون برای رفع آنها قدم‌های جدی برنداشته‌اند، زیرا در روزگاری که داشتن شغل مناسب و سرپناه برای جوانان رویا شده، مدتی است پرداخت کمک‌هزینه‌های ناچیز نیز دست‌نیافتنی به نظر می‌رسد؛ زیرا سال گذشته تعداد آنهایی که در انتظار دریافت وام ازدواج بودند یک میلیون و صد هزار نفر بود، اما امسال تعداد این افراد به یک میلیون و 500 هزار نفر رسیده و هر روز نیز بیشتر می‌شود.

افزون بر این باید تاکید کرد وام ازدواج اولویت دولت و مجلس نیز نیست، زیرا هنوز دولت برای رفع این مشکل برنامه مناسبی ارائه نکرده و مجلس نشینان نیز مدتی قبل به طرحی که برای به روزرسانی وام ازدواج ارائه شده بود، رای موافق ندادند.

نکته اینجاست که جوانان زیادی هستند که می خواهند با گرفتن این وام مقداری از هزینه های سرسام آور ازدواج و تشکیل خانواده را فراهم کنند، اما بانک ها ادعا می کنند کفگیرشان به ته دیگ خورده و منابع اعطای وام قرض الحسنه آنها به صفر رسیده است.

محمود گلزاری ، معاون ساماندهی امور جوانان وزارت ورزش به جام جم می گوید: بانک مرکزی گفته موجودی صندوق ذخیره قرض الحسنه سال گذشته تمام شده و برنامه های این صندوق برای امسال نیز هنوز مشخص نیست.

گلزاری درباره راهکار این وزارتخانه برای رفع این مشکل ادامه می دهد: ما توان اجرایی نداریم و فقط مسائل را پیگیری می کنیم. قرار است در جلسه شورای عالی جوانان که با حضور رئیس جمهور برگزار می شود، مشکلات طرح شود.

باید دید هیات دولت و رییس جمهور چه تصمیم هایی در این باره می گیرند. جالب اینجاست که به گفته گلزاری هنوز مشخص نیست این جلسه چه زمانی برگزار خواهد شد.

گلزاری درباره این که چه راهکاری باید برای رفع این مشکل پیش گرفت، می افزاید: دولت و مجلس برای رفع این مشکل باید هماهنگ شوند.

جای خالی نظارت بر بانک ها

عبدالرضا عزیزی، رییس کمیسیون اجتماعی مجلس به جام جم می گوید: دولت، نهادهای نظارتی و مجلس باید عملکرد بانک ها را بررسی کنند تا مشخص شود منابع بانک ها چقدر صرف اولویت های جامعه می شود، زیرا اکنون بیشتر این منابع صرف اولویت های بانک ها می شود.

این در حالی است که علاوه بر نظارت می توان بانک ها را به پرداخت چنین وام هایی تشویق کرد؛ به عنوان مثال بانک مرکزی می تواند با توجه به میزان پرداخت وام های قرض الحسنه هر بانک امتیازهایی برای آن بانک در نظر گرفتهو از این طریق بانک ها را تشویق به پرداخت وام ازدواج کند.

محمدحسین میرمحمدی، عضو کمیسیون اقتصادی نیز در گفت وگو با جام جم می گوید: مشکل اینجاست که اکنون بانک ها حدود 82 هزار میلیارد تومان پول در دست عده ای دارند که مدت هاست به بانک ها برنگشته است، بنابراین نمی توان از بانک ها خواست دوباره وام بدهند.

عضو کمیسیون اقتصادی مجلس یادآور می شود: افزون بر این آمار آنهایی که برای دریافت وام ثبت نام کرده اند نیز قابل توجه است، به همین دلیل باید با کمک بانک مرکزی این مشکل حل شود، هرچند پرداخت چنین وام هایی وظیفه بانک هاست، اما چون مدتی وام ازدواج پرداخت نشد، خیلی ها در صف دریافت این وام مانده اند و اکنون برای به روز کردن پرداخت ها باید بودجه زیادی در نظر گرفت.

رئیس کمیسیون اجتماعی مجلس نیز با اشاره به این که سال گذشته صندوق مهر امام رضا پیشنهاد کرده بود تا پرداخت وام ازدواج را به روزرسانی کند، می افزاید: این صندوق آمادگی داشت با حدود 1100 میلیارد تومان وام ازدواج را به روزرسانی کند، اما به دلیل کمبود بودجه، این طرح در کمیسیون تلفیق و صحن علنی مجلس رای لازم را به دست نیاورد.

این در حالی است که میرمحمدی می گوید، در کمیسیون اقتصادی با رئیس بانک مرکزی جلساتی برگزار شده تا پرداخت وام ازدواج دوباره شروع شود. به گفته وی احتمال دارد حدود دو ماه دیگر پرداخت وام ها از سر گرفته شود.

وی خاطرنشان می کند: نکته دیگری که باید به آن توجه داشت این است که منابع قرض الحسنه بانک ها در سه سال اخیر به حداقل ممکن کاهش پیدا کرده است، زیرا بیشتر مردم اکنون به سپرده گذاری کوتاه و بلندمدت روی آورده اند.

این در حالی است که باید یادآور شد رقابت افراطی بانک ها و موسسه های مالی اعتباری برای جذب نقدینگی مردم نیز در این بین بی تاثیر نبوده است.

به گفته وی میزان منابع قرض الحسنه بانک ها آن قدر قابل توجه نیست که بانک ها از آن برای سرمایه گذاری استفاده کنند.

علاوه بر این شنیده می شود که مدت هاست بانک ها وام های قرض الحسنه را فقط در اختیار کارمندان خود قرار می دهند، این در حالی است که طی سال های اخیر تنها وام قرض الحسنه پرداخت شده از سوی بانک ها وام ازدواج بود.

جوانان گم شده اند

نکته اینجاست که هیچ نهاد یا سازمانی در کشور آن طور که باید و شاید قدرت لازم را برای رفع مشکلات جوانان ندارد، برای نمونه چند روز پیش وزیر وزارت ورزش و جوانان گفته بود که ادغام سازمان جوانان با وزارت ورزش نامناسب بوده است، زیرا اکنون بخش جوانان در این وزارتخانه گم شده است تا آنجا که در حد یک فدراسیون هم به چشم نمی آید.

گلزاری در این باره عنوان می کند: ادغام بخش جوانان با وزارت ورزش شتابزده انجام شده به همین دلیل اکنون هم باید طوری عمل کرد تا تفکیک شتاب زده انجام نشود.

رییس کمیسیون اجتماعی نیز در این باره یادآور می شود: وزارت ورزش و جوانان وزارتخانه ای نوپاست، برخی می گویند بخش جوانان نباید با ورزش ادغام می شد، اکنون بخش جوانان وزارتخانه به اندازه فدراسیون ورزشی اهمیت ندارد.

این در حالی است که تاکنون طرح هایی مانند جدا شدن بخش جوانان از وزارت ورزش یا تخصیص دادن ردیف بودجه مستقل به بخش جوانان مطرح شده، ولی راه به جایی نبرده است. نکته اینجاست که سیاست های بخش جوانان نباید مبهم باشد به این شکل که آنها باید بتوانند از نحوه اعطای وام از سوی بانک ها گزارش بدهند یا بتوانند روی آزمون های استخدامی نظارت کرده و از روند درستی استخدام ها در سازمان ها اطلاع پیدا کنند. افزون بر این بخش جوانان وزارت ورزش و جوانان باید با نظارت دقیق بتواند از امنیت شغلی داشتن جوانان باخبر شود. این درحالی است که برای رسیدن به این هدف باید شرح وظیفه بخش جوانان وزارت ورزش و جوانان به شکل کامل مشخص شود.

آهو هاي خارك منتقل مي شوند

برخلاف اين که خشکي شديد و دماي بالااز ويژگي هاي مناطق حاشيه اي خليج فارس و درياي عمان است، اين منطقه از نظر تنوع جانوري قابل توجه است.
وجود زيستگاه هاي خاص از خوزستان تا بلوچستان مانند خورها، مصب رودخانه ها، جنگل هاي مانگرو، مناطق مرجاني و جزاير کوچک و بزرگ سبب شده گونه هاي منحصربه فرد و متنوعي از جانوران در اين منطقه زندگي کنند، اما شرايط زيست محيطي منطقه سبب شده گونه هاي بومي جانوري که در حاشيه خليج فارس و درياي عمان زندگي مي کنند نيز صدمه ببينند. براي نمونه تا 20 سال پيش حدود 1300 راس آهو در جزيره خارک زندگي مي کرد، اما فعاليت شرکت هاي نفتي سبب شد شرايط زيستگاهي در اين منطقه به صفر برسد تا آنجا که اکنون کمتر از 300 راس آهو در جزير باقي مانده و به دليل از بين رفتن زيستگاه ها بيشتر آنها به صورت دستي تغذيه مي شوند. کار به جايي رسيده که مسئولان حفاظت محيط زيست به فکر افتاده اند تعدادي از آهوهاي جزيره را به جاي مناسب ديگري منتقل کنند.
مجيد خرازيان مقدم، مدير کل دفتر تنوع زيستي و حيات وحش سازمان حفاظت محيط زيست درباره شرايط گونه هاي جانوري حاشيه خليج فارس و درياي عمان به جام جم مي گويد: در اين منطقه، حدود صد جزيره شناسايي شده که مسکوني و غيرمسکوني هستند. منطقه خليج فارس با توجه به گونه هاي جانوري نقش مهمي از حمايت و نگهداشت گونه ها حتي در جمعيت جهاني آنها دارد.

    بهشت پرندگان
در اين ميان، پرندگان متنوع ترين و مهم ترين پوشش جانوري منطقه هستند، زيرا 120 گونه پرنده در حاشيه خليج فارس و درياي عمان زندگي مي کنند، يعني حدود 25 درصد کل پرندگان کشور که 535 گونه هستند. اين گونه ها بيشتر پرندگان کنار آبزي، قدم زن و کاکايي ها هستند.
مقدم يادآور مي شود: جنگل هاي حرا که بزرگ ترين جامعه رويشي سواحل آبي جنوب ايران است، زيستگاه مهمي براي پرندگان بومي و جانوري است، تا آنجا که 110 گونه از 120 گونه پرنده اي که در اين منطقه هستند، در جنگل هاي حرا زندگي مي کنند.
اين درحالي است که گونه هاي متعددي از پستانداران، مثل گاو دريايي در منطقه خليج فارس وجود دارد. براي نمونه جزيره فارور تنها زيستگاه آهوي کوهي در کشورمان است يا در جزاير لاوان و سيري، آهوي جبير وجود دارد. افزون بر اين مارمولک خاردم مصري نيز گونه نادري است که در جزيره سيري زندگي مي کند.
مدير کل دفتر تنوع زيستي و حيات وحش سازمان حفاظت محيط زيست عنوان مي کند: در منطقه «مند» گونه اي را شناسايي کرديم که به نظر زيرگونه اي جديد از آهوست يا لاک پشت هاي پشت سبز و پوزه عقابي را داريم. بنابراين مي توان نتيجه گرفت اين منطقه از نظر گونه و زيستگاه بسيار حائز اهميت است به همين دليل به اقدامات حفاظتي خاصي نياز دارد.

مهدي آييني

جنوبي ترين نگين فيروزه اي فراموش شده

هشت کشور به طور مستقيم از آن بهره مي برند، اما هيچ کدام به فکرش نيستند و نمي دانند آلودگي هاي نفتي امانش را بريده و پسماندهاي صنعتي هر روز بيشتر از ديروز آبي لاجوردي اش را کدر مي کند؛ درباره خليج فارس و درياي عمان حرف مي زنيم، پهنه اي آبي که همچون سفره اي وسيع در کشورمان از خوزستان تا سيستان و بلوچستان کشيده شده و پذيراي ميليون ها نفر است، اما کمتر شخص يا کشوري به شرايط محيط زيستي آن توجه مي کند.
اين روزها اين منطقه شرايط زيست محيطي مناسبي ندارد، زيرا انسان ها فقط به فکر بهره برداري از آن هستند. آلودگي هاي ناشي از نفت و پسماندهاي صنعتي از يک طرف و صيد بي رحمانه، اکوسيستم اين منطقه را با چالش رو به رو کرده و اگر هنوز اين پهنه آبي از بين نرفته، آن را بايد به پاي نعمتي طبيعي به نام مرجان ها گذاشت که با جذب آلودگي ها از بين مي روند، اما نکته اينجاست که هر روز مرجان هاي بيشتري در اين منطقه از بين مي رود تا آنجا که کارشناسان هشدار مي دهند، چنانچه آلودگي ها مهار نشود با مرگ مرجان ها تا مدتي ديگر خليج فارس و درياي عمان توان خودپالايي را از دست مي دهند و فاجعه زيست محيطي جهاني بزرگي رقم خواهد خورد.
عبدالرضا کرباسي، رئيس دانشکده محيط زيست دانشگاه تهران درباره چالش هاي زيست محيطي خليج فارس و درياي عمان به جام جم مي گويد: سالانه حدود يک ميليون و 200 هزار بشکه نفت وارد خليج فارس مي شود که بخشي به دليل قديمي بودن تجهيزات چاه هاي نفت کشورمان است. افزون براين، بتازگي بحث قاچاق سوخت مطرح شده، زيرا قاچاقچي ها هنگام تعقيب و گريز با پليس سوخت قاچاقي را که همراه دارند، به دريا مي ريزند و به همين دليل بايد اين مقدار را نيز در نظر گرفت. اين درحالي است که براي افرادي که اقدام به تخليه نفت در دريا مي کنند، جريمه در نظر گرفته شده، اما چون سازمان حفاظت محيط زيست، گشت و نظارت لازم را دراين باره ندارد، اعمال قانون بخوبي انجام نمي شود.

آب شيرين کن؛ آب شورکن
ورود پسماندهاي صنعتي به خليج فارس را مي توان دومين عامل آلوده کننده اين منطقه دانست؛ بخشي از اين پسماندها مربوط به آب شيرين کن هاي منطقه خليج فارس است که روز به روز به تعداد آنها در کشورهاي عربي افزوده مي شود پسماند هاي اين دستگاه ها حاوي آب شور و فلزات سنگين است و سبب آلوده شدن آب منطقه مي شود.
کرباسي درباره تعداد آب شيرين کن هاي کشورمان در اين منطقه مي افزايد: آب شيرين کن هاي کشورمان در مقابل ساير کشورهاي منطقه مانند قطره چکان است، اما نکته اينجاست که با توجه به نحوه مديريت منابع آب کشورتا مدتي ديگر ناچار به استفاده بيشتر از آب شيرين کن ها خواهيم شد.
افزون بر پسماندهاي آب شيرين کن ها بايد به آلودگي صنايع سنگين مانند نيروگاه، پالايشگاه و پتروشيمي ها که هر هشت کشور حاشيه نشين خليج در آن سهم دارند توجه کرد. کشورهاي منطقه بايد براي رفع اين مشکل تجهيزات خود را به روز کرده، به سمت توسعه پايدار پيش بروند.
رئيس دانشکده محيط زيست دانشگاه تهران يادآور مي شود: عوامل تهديدکننده ديگري نيز وجود دارد که کارشناسان از آنها به عنوان پديده هاي نوظهور ياد مي کنند براي نمونه دماي آب خليج فارس در 17 سال گذشته حدود يک و نيم درجه افزايش پيدا کرده است. افزون بر اين، تاثير ريزگردها را نبايد فراموش کرد، زيرا به ازاي هر کيلومتر مربع، هزار تن ريزگرد در دريا رسوب مي کند.
به گفته وي به دليل ترسيب، ريزگردها از عمق خليج فارس کم مي شود و ريزگردها روي مرجان و آبسنگ ها نشسته، سبب مرگ آنها مي شوند. به همين دليل قدرت تصفيه کنندگي مرجان ها از بين مي رود. اين درحالي است که فعاليت هاي شيلاتي مانند صيد بي رويه و بي رحمانه با تورهاي بزرگ نيز تهديدي براي محيط زيست خليج فارس و درياي عمان به حساب مي آيد، زيرا صيد با تورهاي بزرگ سبب از بين رفتن آبسنگ ها مي شود و تخريب زيستگاه ها را به همراه دارد.
پروين فرشچي، معاون محيط زيست دريايي سازمان حفاظت محيط زيست با بيان اين که توسعه بي رويه و ناپايدار در کشور، تهديد بزرگي براي خليج فارس است، به جام جم مي گويد: ورود گونه هاي غيربومي به منطقه، صيد بي رويه، آلودگي هاي نفتي، حرارتي، کشاورزي و ريزگردها از ديگر عوامل تهديدکننده محيط زيست خليج فارس و درياي عمان است.

مرجان هاي فداکار
گزارش وضع زيست محيطي خليج فارس و درياي عمان که از سوي راپمي (سازمان منطقه اي حفاظت از محيط زيست دريايي خليج فارس و درياي عمان) منتشر شده از وخيم نبودن وضع اين منطقه حکايت مي کند. کرباسي در اين باره عنوان مي کند: برخلاف فعاليت عوامل تهديد کننده اين ماجرا مي تواند به دليل وجود مرجان ها باشد چون هر روز مرگ و مير آنها بيشتر از قبل مي شود، زيرا مرجان ها آلاينده ها را به خود جذب مي کنند، اما نکته اينجاست که در دراز مدت با مرگ مرجان ها خليج فارس امکان خودپالايي را از دست مي دهد.
معاون محيط زيست دريايي سازمان حفاظت محيط زيست درباره اولويت هاي اين سازمان براي بهبود وضع محيط زيستي خليج فارس و درياي عمان تصريح مي کند: بايد مستندسازي انجام شود تا بتوان ادعاهاي زيست محيطي را بيان کرد، براي رسيدن به اين هدف بايد پايش ها و مطالعات و تحقيقات دانشگاهي صورت بگيرد.
براي نمونه تاکنون در کشورمان براي ارزشگذاري خاک جزيره هرمز که سرشار از مواد معدني است تحقيق و پژوهش کاملي صورت نگرفته. اين ماجرا سبب شده برخي شرکت ها و نهاد هاي خصوصي خاک جزيره هرمز را به کشورهاي همسايه بفروشند. افزون بر اين بايد به ساخت و سازهايي که در جزاير کشورمان مي شود، اشاره کرد، زيرا اگر اين ساخت و ساز ها بدون ارزيابي زيست محيطي انجام شود، به محيط زيست منطقه و گونه هاي جانوري آن صدمات جبران ناپذيري خواهد زد.

ضرورت تعامل کشورهاي منطقه
نکته اينجاست که براي حفظ محيط زيست منطقه هر هشت کشور حاشيه خليج فارس و درياي عمان بايد تعامل بيشتري با يکديگر داشته باشند. اين درحالي است که اين کشورها آن طور که بايد و شايد با يکديگر همکاري نمي کنند. کرباسي دراين باره عنوان مي کند: تنها تعامل هشت کشور حاشيه خليج فارس براي حفظ منطقه از طريق راپمي است که متاسفانه مسائل سياسي روي اين تعاملات سايه انداخته. علاوه بر اين متاسفانه کشورهاي عربي به اندازه ايران دانش حفاظت از محيط زيست را ندارند. به همين دليل از ايران دوري مي کنند. به گفته کرباسي اين اشتباهي است که از طرف آنها صورت مي گيرد.
علاوه بر اين بايد به کنوانسيون کويت نيز اشاره کرد که 36 سال پيش بين کشورهاي منطقه امضا شد و تاکنون چهار پروتکل داشته، اما چون تعامل کشور ها ضعيف است، از محل اين کنوانسيون فقط دفتري اجرايي به عنوان «ميمک» ايجاد شده که در چهار سال اخير فعاليت بدي نداشته است. براي نمونه اين دفتر با کشتي هايي که اقدام به تخليه غيرقانوني در خليج فارس و درياي عمان مي کنند برخورد مي کند، اما به قول معروف چون دست تنهاست، نمي تواند فعاليت چشمگيري داشته باشد.

1200 فروند کشتي غرق شده
نکته ديگري که بايد به آن توجه کرد کشتي هاي غرق شده در منطقه است. به گفته کرباسي 1200 فروند کشتي بزرگ و کوچک در خليج فارس و درياي عمان غرق شده که 40 فروند آنها غول پيکر است و بايد از منطقه خارج شود.
رئيس دانشکده محيط زيست دانشگاه تهران ابراز مي کند: براي اين کار بايد چند نقطه که حساسيت زيست محيطي ندارد در خليج فارس و درياي عمان مشخص شود تا بتوانيم همه آنها را بازيافت کنيم، زيرا اين کار مي تواند اشتغال سازي کند.
معاون محيط زيست دريايي سازمان حفاظت محيط زيست با بيان اين که برخي از اين کشتي ها به زيستگاه آبزيان تبديل شده و خارج کردن آنها سبب صدمه ديدن زيستگاه ها مي شود، ادامه مي دهد: يکي از اولويت هاي ما پايش ملي محيط زيست، شناخت واقعي علمي و فني محيط زيست در مناطق ساحلي کشور و به دنبال آن برنامه ريزي براي مناطق ساحلي و دريايي کشور است.
فرشچي درباره راه حل سازمان حفاظت محيط زيست براي رفع مشکل هميشگي کمبود اعتبار عنوان مي کند: خواست سياسي کشور بايد به شکلي باشد که به محيط زيست اهميت بدهد. اين خواست را نيز متخصصان بايد ايجاد کنند. بخش خصوصي نيز بايد وارد عمل شود، زيرا در حفاظت از محيط زيست، بخش خصوصي حضور کمرنگي دارد. براي نمونه در کشورمان غير از صندوق صنايع و اين که مصوبه اي در هيات دولت داريم و قرار است وزارت نفت کمک کند، جاي بخش خصوصي بسيار خالي است.

عباسعلی؛ راننده امانتدار

خورشید گرم‌تر از همیشه در دزفول می‌تابید. مرد راننده شیشه‌های تاکسی را پایین داده بود، اما باد گرمی که می‌وزید، وضع را بدتر می‌کرد. آنقدر عرق کرده بود که پیراهنش به صندلی چسبیده بود.

آخرین مسافر را که پیاده کرد، عرق پیشانی اش را با آستین پیراهنش چید و به حرکت ادامه داد، اما هنوز مسافت زیادی را طی نکرده بود که چیزی روی صندلی عقب اتومبیل نظرش را جلب کرد.

سرعتش را کم کرد تا دقیق تر نگاه کند، وقتی متوجه کیف دستی نارنجی رنگی شد که روی صندلی جاخوش کرده بود، نیم تنه اش را به عقب چرخاند و کیف را با یک دست برداشت و روی صندلی جلو گذاشت، زیپ کیف را که باز کرد.

دیگر نتوانست به رانندگی ادامه بدهد؛ داخل کیف پر بود از تراول چک های 50 هزار تومانی. برای چند لحظه عرق سردی روی پیشانی مرد راننده نشست و گرمای ظهر را از یادش برد.

این قسمتی از ماجرایی است که چند روز پیش برای عباسعلی عیسوند براتی، راننده دزفولی اتفاق افتاد و امانتداری او را بیشتر از پیش به تصویر کشید.

عباسعلی 52 سال دارد و با سه فرزند و همسرش در روستای مهاجرین دزفول زندگی می کند.

او به جام جم می گوید: 30 میلیون تومان تراول چک و یک چک به مبلغ 30 میلیون تومان و چند چک سفیدامضا و مدارک شناسایی داخل کیف بود. با خودم گفتم باید هرچه زود تر کیف را به صاحبش برگردانم، چون می دانستم صاحب کیف از شدت ناراحتی ممکن است سکته کند. اصلا وسوسه نشدم کیف را برای خودم بردارم. همسرم هم تاکید داشت که کیف را به صاحبش برگردانیم.

عباسعلی مسیر رفته را برگشت، اما نشانی از مسافر حواس پرت پیدا نکرد، به همین دلیل به مغازه دارهای طول مسیر سپرد که اگر شخصی دنبال کیف گشت نشانی او را در اختیارش بگذارند. راننده تاکسی امانتدار آن روز سعی بسیاری کرد تا صاحب کیف را پیدا کند، اما موفق نشد.

او ادامه می دهد: فردای آن روز از روی بیمه نامه ای که داخل کیف بود، توانستم نشانی صاحب کیف را پیدا کنم و کیف را تحویلش بدهم. به این ترتیب عباسعلی کیف را به صاحبش برگرداند و 50 هزار تومان به عنوان مژدگانی دریافت کرد.

ماشین خراب آقای کشاورز

صاحب کیف گمشده مرد سی و شش ساله ای به نام مراد فرخوند است. او که کشاورز است و اهل دزفول درباره ماجرای گم کردن کیفش به جام جم می گوید: آن روز مقداری سیب زمینی را برای فروش به میدان بار شهر بردم، اما موقع برگشتن خودروام خراب شد و مجبور شدم از تاکسی استفاده کنم، اما بعد از چند دقیقه که از تاکسی پیاده شدم، فهمیدم کیفم را جا گذاشته ام. چهره راننده تاکسی را هم به یاد نمی آوردم، به همین دلیل فکر کردم دیگر محال است کیفم را به دست بیاورم.

اما فرخوند خیلی خوش شانس بود که سوار تاکسی آقای عیسوند براتی شده بود.

او ادامه می دهد: فردای آن روز ساعت حدود 10 صبح بود که زنگ خانه مان را زدند. آنجا بود که متوجه شدم آقای عیسوند براتی کیفم را برایم پس آورده، خیلی تعجب کردم، باورم نمی شد انسان می تواند آنقدر امانتدار باشد.

عباسعلی روزانه حدود 10 ساعت در گرمای جنوب کشور با تاکسی کار می کند. میانگین درآمد روزانه او حدود 40 هزار تومان است، اما عباسعلی تمام تلاش خود را به کار می گیرد تا برای خانواده اش روزی حلال به خانه ببرد بنابراین در روزگاری که از تعداد چنین انسانی هایی کم می شود، جا دارد سازمان تاکسیرانی با قدردانی از عباسعلی کمی از زحمات او را جبران کرده و راننده دزفولی را با عنوان الگوی امانتداری به دیگر همکارانش معرفی کند.

اسکی‌باز یک پا با اراده‌ای از جنس فولاد

۱۷سال پیش زمانی که «صادق‌کلهر» داشت خود را برای مسابقات بین‌المللی آماده می‌کرد، حادثه‌ای تلخ برایش اتفاق افتاد؛ آنقدر تلخ که خیلی‌ها تصور کردند مسیر زندگی اسکی‌باز جوان تغییر کرده و او از رسیدن به قله‌های موفقیت دور خواهد شد؛آنقدر دور که قید زندگی را بزند و مانند خیلی از آدم‌های معمولی که رسیدن به موفقیت را فقط به پای شانس و اقبال می‌گذارند، نجنگیده تسلیم شود؛ زیرا انسان‌های ضعیف وقتی مشکلی بزرگ یقه‌شان را می‌چسبد، خیلی زود بدون کمترین تلاش یا مبارزه تسلیم می‌شوند اما قهرمان گزارش ما نه‌تنها با این مشکل بزرگ مبارزه کرد و به زانو درش آورد بلکه از آن فرصتی ساخت تا بهتر از قبل بدرخشد.

دیگر از سوز وسرمای زمستان خبری نیست؛ به همین دلیل این روزها طرفداران ورزش‌های زمستانی فرصت را غنیمت شمرده و به پیست دیزین آمده‌اند. این پیست اسکی هنوز آنقدری برف دارد که طرفداران اسکی بتوانند هیجان را در پهنه سفید آن تجربه کنند. بیشتر حرفه‌ای‌های این پیست «صادق کلهر» را می‌شناسند و کم‌وبیش از حادثه تلخی که در زمستان سال 75برای او رخ داد باخبرند اما آنها هم بعضی وقت‌ها نمی‌توانند کلهر را از سایر اسکی‌بازهای حرفه‌ای پیست تشخیص دهند؛ زیرا تا زمانی که صادق پای مصنوعی‌اش را درنیاورده، نمی‌توان تفاوتی بین اسکی کردن او با سایر اسکی بازان کارکشته پیست قائل شد. کلهر از همان تجهیزاتی استفاده می‌کند که اسکی‌بازان معمولی به‌کار می‌گیرند، فقط چوب اسکی‌های او به شکلی ساخته شده‌اند تا نقش عصا را نیز داشته باشند. روزی که با کلهر به دیزین رفتیم، خیلی‌ها از اسکی کردن او به وجد آمده و تشویقش کردند، عده‌ای هم از او درباره راز موفقیت‌اش می‌پرسیدند. بعضی‌ها هم با او عکس یادگاری می‌گرفتند و از حادثه‌ای که سبب قطع شدن پایش شده می‌پرسیدند.

پیستی به رنگ خون

حادثه تلخی که برای کلهر اتفاق افتاده به 17سال پیش برمی‌گردد. زمانی که او عضو تیم ملی جوانان بود. آن روز آقای اسکی‌باز درحال تمرین و آماده‌سازی‌ خود برای مسابقات بین‌المللی بود. صادق درباره آن روز می‌گوید: «زمان تمرین تمام‌شده بود به همین دلیل به سمت پایین پیست، اسکی کردم تا وسایلم را جمع وجور کرده و به خانه‌ام برگردم».

همه جا را برف پوشانده بود. کلهر با سرعت زیاد به سمت پایین پیست اسکی می‌کرد. دکل‌های نصب شده در پیست و اسکی بازان به سرعت از جلوی چشم او عبور می‌کردند. ناگهان پای او به چیزی گیر کرد و اسکی‌باز جوان به هوا پرتاب شد. شدت برخورد به حدی بود که کلاه و عینک کلهر از سرش خارج شد. او ماجرا را اینطور شرح می‌دهد: «به قدری محکم با کابل یکی از دکل‌ها برخورد کردم که ابتدا تصور کردم سرم از بدنم جدا شده و روی زمین غلت می‌خورد».

آقای اسکی باز از حادثه همین را به یاد دارد. زیرا بعد ازاین حادثه او بیهوش شده و دوستانش صادق را به بیمارستان می‌رسانند. افرادی که آن روز شاهد این حادثه بودند، می‌گویند محل حادثه را کاملا خون گرفته بود. آنقدرکه از دور یک لکه قرمز در سفیدی یکدست پیست به چشم می‌آمد.

بعد از این حادثه دوستان کلهر به سرعت او را به بیمارستان آزادی تهران رساندند. آقای اسکی‌باز ادامه می‌دهد: «بعد از اینکه به هوش آمدم متوجه شدم پزشکان پایم را قطع کرده‌اند. فکر می‌کردم خواب می‌بینم اما واقعیت داشت».پزشکان بیمارستان خیلی تلاش کردند تا پای صادق را پیوند بزنند ولی پای او به حدی آسیب دیده و از قسمتی قطع شده بود که کار پیوند زدن را تقریبا غیرممکن می‌کرد.

زندگی ادامه دارد

این حادثه زمانی برای کلهر اتفاق افتاد که او در اوج آمادگی قرار داشت و تا مدتی دیگر قرار بود عازم مسابقات بین‌المللی اسکی شود؛ به همین دلیل خیلی دور از ذهن نیست که تصور کنید هرشخصی جای او بود این اتفاق ناگوار را پای شانس و اقبال بد خود می‌گذاشت و پشت دستش را داغ می‌کرد تا دیگر به پیست اسکی نزدیک نشود اما صادق با آدم‌های معمولی فرق می‌کند. او زمانی که متوجه قطع شدن پایش شد، سعی کرد هرچه زودتر با اتفاقی که برایش افتاده کنار بیاید.

او ادامه می‌دهد: «برای چند لحظه تصور کردم، همه ماجرا خواب و خیال است. باورش خیلی دشوار بود اما به کمک خداوند توانستم با ماجرا کنار بیایم. خداوند خیلی کمکم کرد و اراده و نیروی بیشتری به من بخشید. باورش شاید برای برخی‌ها مشکل باشد اما من در روز اول با حادثه کنار آمدم تا آنجا که فقط کمتر از یک‌سال از پیست و ورزش اسکی فاصله گرفتم».

روحیه بالای کلهر سبب شد او در کمتر از یک سال دوباره اسکی کردن را از سر بگیرد، با این تفاوت که قبل از این حادثه او عضو تیم ملی بود اما اکنون او عضو تیم ملی پارالمپیک کشورمان است. آبان‌ماه سال 76کلهر دوباره ورزش اسکی را آغاز کرد. او در این تاریخ برای درمان به اتریش سفر کرده بود. به گفته اسکی‌باز جوان در این سفر شرایطی فراهم شد تا او دوباره امکان حضور در پیست را داشته باشد. کلهر می‌گوید:
« اسکی نیز مانند سایر رشته‌های ورزشی خطرات خاص خودش را دارد؛ به همین دلیل نمی‌توان گفت اسکی نسبت به سایر رشته‌های ورزشی خطرناک‌تر است؛ زیرا همیشه رعایت نکردن نکات ایمنی از سوی مسئولان و ورزشکاران سبب بروز حادثه شده و می‌شود. برای نمونه اواخر‌ماه گذشته یکی از اسکی‌بازان جوان کشورمان به نام نوید شاهسوندی در حادثه‌ای ناگوار جانش را از دست داد. او که در بخش اسکی نمایشی فعالیت می‌کرد در اثر حادثه‌ای در پیست دیزین دچار مرگ مغزی شد و خانواده‌اش با اهدای اعضای او، به بیماران نیازمند زندگی دوباره بخشیدند». کلهر بیان می‌کند:چند سال پیش هم یکی از اسکی‌بازها در اثر زمین خوردن جان خود را از دست داد؛ زیرا در این حادثه چوب اسکی رگ گردنش را برید.

حمایت تمام عیار خانواده

جالب است بدانید که کلهر و 4برادرش همگی در رشته ورزشی اسکی فعالیت کرده و عضو تیم ملی هستند. او می‌گوید: «برادر دوقلویی هم دارم که همیشه کمک حالم بوده. من از 3سالگی اسکی را شروع کردم و همه برادرهایم در موفقیت‌هایم سهیم هستند. البته پدرو مادر ما 5برادر مشوق اصلی‌مان بوده‌اند». صادق 32سال سن دارد و این روزها با همسر و پسر 4 ساله‌اش زندگی می‌کند. او که روانشناسی خوانده قصد دارد این علم را با ورزش خود ترکیب کرده و موفقیت‌های بیشتری به‌دست بیاورد. افزون بر این او به همسر و پسرش هم آموزش اسکی می‌دهد. صادق ادامه می‌دهد: «پس از این حادثه سعی کردم بار زندگی‌ام را خودم به دوش بکشم. با توکل به خداوند تلاش می‌کنم و خدا را شکر از زندگیم راضی هستم. اتفاقی که برایم افتاد مسیر زندگیم را تغییر داد. فکر می‌کنم آن وقت خواب بودم و حالا بیدار شده‌ام؛ زیرا اکنون زندگی‌ام به سمت بهتر شدن پیش می‌رود».
کلهر بچه دیزین است. به همین دلیل اطراف پیست را به خوبی می‌شناسد. او به کوهنوردی و شنا هم علاقه دارد و از هر فرصتی برای پرداختن به این ورزش‌ها استفاده می‌کند.

آرزوی صادق

آقای اسکی‌باز رویاهای بزرگی در سر دارد. او دوست دارد شرایط برایش فراهم شود تا بتواند رکورد سرعت اسکی با یک پا را به نام خود ثبت کند. کلهر عنوان می‌کند: اسکی‌بازی به نام مایکل میلتون را می‌شناسم که اهل استرالیاست. او حدود 7سال پیش رکورد سرعت اسکی با یک پا را به‌دست آورده. دوست دارم شرایطی برایم فراهم شود تا بتوانم شانس خود را امتحان کنم. ورزشکاران معلولی که به اسکی علاقه دارند در رقابت‌های پارالمپیک در کلاس‌های نشسته، ایستاده و نابینایان بایکدیگر رقابت می‌کنند. کلهر درباره حضور در المپیک 2014سوچی ادامه می‌دهد: «قرار بود اسفند‌ماه برای پارالمپیک2014سوچی به روسیه برویم ولی کمبودهایی وجود داشت که برایمان مشکل‌ساز شد؛ از لوازم بگیرید تا حدود 4000یورو که هزینه سفر می‌شد. مسئولان کمیته گفتند نمی‌توانند این هزینه را تأمین کنند». کلهر می‌گوید: «برای حضور در پارالمپیک سوچی خیلی تمرین کرده بودم. مدتی قبل به اتریش رفتم و در بهترین یخچال‌های آنجا تمرین کردم. در کشورمان هم ماه‌ها در پیست دیزین و توچال تمرین کردم». ولی او هنوز ناامید نیست. او امید دارد روزی پرسرعت‌ترین اسکی‌باز تک پای دنیا باشد و برای همین هر روز و هر روز تمرین می‌کند تا به این آرزویش برسد.

گزارش/ مهدي آييني- عکس/بهنام موذن

بالا