آخرین خبرها
خانه / بایگانی/آرشیو برچسب ها : پساب

بایگانی/آرشیو برچسب ها : پساب

اشتراک به خبردهی

آب می‌بلعند،‌آلودگی می‌زایند

کارواش‌ها‌ هم مصرف بی‌رویه آب دارند و هم پساب تولیدی شان آب های زیرزمینی را آلوده می‌کند

کارواش ها سوژه اند نه فقط به خاطر سبزشدن از هرگوشه و رشد جنون آمیزی که در سال های اخیر داشته اند بلکه به خاطرهمه تخلفاتشان و البته مقاومت هایشان مقابل قانون. محیط بان و کارشناس محیط زیست شهرتهران، اونیوفرم سبز کمرنگ شان را پوشیده اند و سوار بر خودرو خدمت که یک تاکسی زرد قناری است،‌ راه غرب پایتخت را پیش گرفته اند، جایی حوالی باغ فیض، اشرفی اصفهانی، شهرزیبا و آپادانا، محدوده ای که کارواش هایش مشت نمونه خروارند، مشتی‌ برق اندازِ خودروهای چرک و آلوده کننده شهر درعوض.

 گزارشگران‌سبز: تاکسی می ایستد مقابل کارواشی۲۲۰۰متری و ماموران محیط زیست زیرنگاه صاحب کارواش می ایستند زیر یک طاقی و چشم می دوزند به ماشین های لوکس آدم های پولداری که دارند سر و تن سبک می کنند. کسی از آمدن مامورها خوشحال نیست، اگر هم تعارفی به سمت دفتر می زنند از روی بی میلی است. دو مامور می نشینند، سوالاتی می پرسند و فرمِ “پایش” را پر می کنند. کارواش مجوز ندارد، دستگاه تصفیه فاضلاب هم ندارد، آب های آلوده به موادشوینده و روغن و بنزین و گازوئیل این کارواش می رود داخل چاهی که نشان دو مامور نمی دهند و فقط می گویند لجن گیردارد و لجن های خشکش را هفته ای یک بار می سپارند به شهرداری. کارواش اخطاریه می گیرد؛ صاحب کارواش دمق است.

درخیابان ناطق نوری، کارواش ها ماموران محیط زیست را سرد تحویل می گیرند ولی مامورها که مامورند و معذور، سوالاتشان را می پرسند. کارواش اجاره ای است، صاحب زمین یکی از قوای سه گانه، قبلا پارکینگ بوده و حالا شده کارواش، مجوز هم ندارد و فاضلاب هایش می رود داخل چاه جذبی، ازآن چاه ها که حوضچه لجن گیر دارد. صاحب کارواش بد اخم است و مدام غر می زند، زیرلب می گوید که نمی گذارند یک لقمه نان راحت از گلویش پایین برود. اشاره اش به اخطاریه ای است که ماموران دستش داده اند و خواسته اند تکلیف فاضلاب سرگردانش را تا ۱۵ روز دیگر روشن کند. کارواش دار، دست به کمر می گوید اصلا این بساط را جمع می کنم!

می رانیم به سمت خیابان آزادی و بلوار رحمانی و می ایستیم در زمینی که یک گوشه اش کارواش است و بقیه اش در قرق ماشین های لت و پار تعمیری. نهر آبی از لوله ای قطور می خروشد، از میانه این زمین رد می شود و بعد از زیر خیابان می خزد به آن سمت خیابان و می رود پای درختان و فضای سبزمنطقه آزادی. زمین متعلق به ارگانی نظامی است که پساب کارواشش می رود داخل سپتیک. روی کانال فاضلاب را با ورق های آهن پوشانده اند و جوی باریک آب مثل دم موش می رود داخلش. اینجا سیستم تصفیه فاضلاب ندارد اما مجوز کسب دارد، ‌اینجا خبری از بداخمی و غرولند هم نیست. اخطاریه داده می شود، پایش امضا می شود و صاحب کارواش قول می دهد سیستم تصفیه را راه بیاندازد.

آفتاب سرِظهر دانه های عرق را نشانده روی پیشانی مرد کارواش دار و صبرش را کم کرده. تا ماموران محیط زیست را می بیند صدایش را درگلو می اندازد و می گوید از دستتان خسته ام، صبح شهرداری و ظهر محیط زیست! نام سیستم تصفیه فاضلاب را هم که می شنود برآشفته می گوید خیالتان را جمع کنم که دولتی ها دستگاه های تصفیه را وارد کرده اند و می خواهند با این بهانه بفروشند! توپش حسابی پر است، اما نه مجوز دارد و نه سیستم تصفیه. مامورها اخطاریه را می دهند دستش.

گشت های پایش کارواش های اداره کل محیط زیست شهرتهران پر از سوژه است، پر از آدم هایی که کرکره کسب و کار را بالا زده اند، بی مجوز و سبیل به سبیل از بالا تا پایین شهر، ازخیابان های اصلی تا فرعی وکوچه پس کوچه ها را تسخیرکرده اند و واکنش شان به نظارت های قانونی فقط اعتراض است و اعتراض. یکی ازاین کارواش ها در محدوده “کن” حتی حاضر نشد زیر اخطاریه را امضا کند و محیط بان و مامور سبزپوش کظم غیظ کردند که درگیری پیش نیامد. صاحبش حتی مامورها را فرستاد دنبال نخودسیاه  و ادعا کرد سیستم تصفیه فاضلاب دارد آن هم زیر زمین که درش قفل است و بعد از اصرارهای دومامور پرده ای پلاستیکی را کنار زدند و تانکری را نشان دادند که مخزن آب بود ولی می خواستند جای سیستم تصفیه جایش بزنند.

سیستم تصفیه فاضلاب کارواش ها، ‌سیستم بازچرخانی آب است به این نحو که آب حاصل از شست وشوی ماشین ها را تصفیه می کند و آبی پس می دهد که دوباره قابل مصرف است. کارواش دارها اما یا تابه حال اسم آن را نشنیده اند و یا اگر شنیده اند مدعی اند که آب تولیدی این سیستم تصفیه، آب خوبی نیست و روی ماشین ها لک می اندازد. محیط زیستی ها این را اما قبول ندارند و می گویند سیستم اگرسیستم باشد روی هیچ ماشینی لک نمی اندازد و اگر لکی هست نشانه سیستم ناکارآمد تصفیه است.

لجاجت یا تنگدستی؟

درتهران محیط زیست غریب است، غریب تر از آنی که بشود تصورش را کرد. بارِهمه مردم روی دوش محیط زیست و طبیعت این شهرسنگینی می کند اما کمتر کسی پیدا می شود که باری از دوش محیط زیست بردارد ازجمله کارواش ها که آب می بلعند وفاضلاب پس می دهند و تقریبا طلبکار همه اند.

کارشناس محیط زیست شهرتهران که درگشت های پایش استخوان ترکانده وهمه معضلات را از بر است،‌ می گوید بخشی ازمشکل این است که کارواش ها مخصوصا درمناطق فقیرنشین پایتخت مشکلات اقتصادی ومعیشتی دارند و نمی شود به آنها فشارمضاعف آورد برای همین وقتی کار به اخطارمی کشد برای اصلاح خطاها به آنها مهلت داده می شود.

اغلب کارواش ها اما نه فقط آنهایی که کسب وکارشان رونقی ندارد بلکه حتی کارواش های بیا و برو دار شهر، بسختی به رعایت موازین بهداشتی ومحیط زیستی  تن می دهند که نمونه شان واحدهایی است که تاکنون پلمب شده اند.

درتهران مسائل اقتصادی واجتماعی و حتی فرهنگی بدجوری با مسائل زیست محیطی درهم آمیخته که معمولا دست آخر این محیط زیست است که لطمه می بیند. با این که قوانین روشن و واضح است اما بیشتر کارواش ها به راه اندازی سیستم تصفیه فاضلاب  تن نمی دهند و برخی از آنها که تحت فشار محیط زیست سیستمی راه انداخته انداز آن را بی استفاده گذاشته اند. ماده ۴۷ قانون توزیع عادلانه آب تصریح دارد مؤسساتی که آب را به مصارف شهری، صنعتی، معـدنی، دامـداری و… می رسانند موظف به تصفیه آب و رفع فاضلاب هستند.

اما این قانون میان کارواش ها حسابی مهجوراست وعده ای از سرناآگاهی، عده ای هم از سر لجاجت و برخی نیز از سر قلدری میلی به تصفیه پساب خود ندارند. این درحالی است که زهرا صدراعظم نوری، رییس کمیسیون محیط زیست شورای شهرتهران به ما می گوید کارواش هایکی ازمصادیق ایجاد مزاحمت و بی توجهی به موازین بهداشتی ومحیط زیستی هستند که هم مصرف بی رویه آب دارند و هم پساب تولیدی شان آب های زیرزمینی را آلوده می کند، واحدهایی که درصورت ادامه تخلفات، طبق قانون شهرداری ها می توان تعطیلشان کرد.

صدرالدین علی پور،‌ رییس کمیته محیط زیست شهرداری تهران نیز درگفت گو با ما تصریح دارد که حتی براساس قانون اساسی کشور نیز می توان با کارواش ها که آلوده کننده محیط زیست هستند برخورد کرد و آنها را به رعایت موازین زیست محیطی و بازچرخانی آب واداشت.

با وجود این تاکیدات و آن همه قانون رنگ به رنگ اما صنف کارواش (اگر از عده ای شان فاکتور بگیریم) نه به قانون آشنایند و نه میلی به اجرای قانون دارند، وضعیتی که هم سلامت آب های زیرزمینی تهران را تهدید کرده و هم محیط بان پیر گشت پایش اداره محیط زیست تهران را ناامید و خسته ،‌ مردی که درطول مسیر مدام آه می کشد که ای خدا دردمان را به که بگوییم.

 

معمای آب

داستان آب کارواش های تهران، مثنوی صد من کاغذ است. از یک سو آمارها می گوید که ۱۰ درصدشان برای شست و شوی ماشین ها ازآب شرب استفاده می کنند و از سوی دیگر شرکت آب وفاضلاب کشور اعلام می کند که ارائه خدمات به این کارواش‌ها طبق ضوابط واگذاری انشعاب آب درسال‌های قبل صورت گرفته و قطع این خدمت، فقط با اجازه قانون میسر است که چون متاسفانه پیگیری ها به نتیجه نرسیده، همچنان آب شرب دراختیار برخی کارواش ها قرار می گیرد. این درحالی است که پیگیری های جام جم نشان می دهد کارواش ها لااقل آنهایی که در مسیر گشت پایش محیط زیست تهران قرار داشتند آب مصرفی خود را می خرند آن هم به گفته خودشان ازشهرداری که آب چاه های در اختیارش را میان کارواش ها توزیع می کند. صدرالدین علی پور به ما گفت که این چاه ها در اختیار سازمان بوستان هاست ولی درتماس با این سازمان شنیدیم که سازمان بوستان ها چاهی در اختیار ندارد که به کارواش ها بفروشد. جالب این که زهرا صدراعظم نوری می گفت آب مصرفی کارواش ها را باید شرکت آب و فاضلاب تامین کند، ‌درحالی که ما خودمان در برخی کارواش ها دیدیم که برخی شرکت های آبرسانی خصوصی به کارواش ها آب می فروشند.

داستان آبی که به کارواش ها می رسد معمایی است در نوع خودش،‌ داستانی که به انتها می رسد اگر سیستم تصفیه فاضلاب در این واحدهای صنفی مستقر شود و استفاده از فاضلاب تصفیه شده جای  خریدهای مکرر هفتگی آب را بگیرد.

 

مریم خباز

 

زندگي در خزر غرق مي شود

امروز، روز دریای خزر است؛ دریایی که این روزها آلودگی به جای حیات درآن موج می‌زند

 پنج کشور از منابع اقتصادی خزر نفع می‌برند، اما در ازای آن، آلودگی‌هایشان را به این پهنه آبی هدیه می‌دهند؛ فاضلاب‌های شهری، آلودگی‌های نفتی و پساب‌های صنعتی و کشاورزی تنها آلاینده‌هایی نیستند که ایستگاه آخرشان، خزر است.به این موارد باید انواع زباله های شهری و بیمارستانی را نیز اضافه کرد که قدم زدن در ساحل را برای گردشگران مشکل کرده اند، چه برسد به آبتنی. این روزها برای ایران، روسیه، آذربایجان، قزاقستان و ترکمنستان، مسائل زیست محیطی این دریا در اولویت قرار ندارد. به همین دلیل هیچ بعید نیست تا چند سال آینده حیات در این پهنه آبی بمیرد و فقط از آن پیکره ای آبی، اما بی جان باقی بماند که کشورها از آن به عنوان محلی برای تخلیه پسماندهایشان استفاده کنند.

نوار ساحلی دریای خزر ـ که در کشورمان حدود 800 کیلومتر طول دارد ـ برای ایرانیان، مناطق خاطره انگیزی است که برای رسیدن به آن، بسیاری حاضرند رنج و تحمل ترافیک سنگین 20 ساعته را تحمل کنند، اما کمتر شخصی پیدا می شود که برای حفظ محیط زیست این منطقه تلاش کند.

گواه این ادعا نیز شرایط اسفبار سواحل کشور است، اغراق نکرده ایم، اگر بگوییم در زباله غرق شده اند. بخش زیادی از این شرایط بغرنج را باید به حساب شهروندانی گذاشت که نخواسته اند شرایط بهبود پیدا کند، زیرا هرچند برخی مسئولان و مدیران در ایجاد این شرایط نقش دارند، اما اگر رفع این مشکل دغدغه اصلی شهروندان بود، آلودگی میکروبی در برخی شناگاه ها از خط قرمز عبور نمی کرد.

سختی نجات خزر

در کشورمان، خزر بیش از همه چیز از ورود فاضلاب های تصفیه نشده خانگی آسیب می بیند، زیرا در میان 5 کشوری که اطراف خزر قرار گرفته اند، ایران بیشترین جمعیت ساحل نشین را دارد؛ جمعیتی که می توان گفت 90 درصد فاضلاب هایشان به شکل خام وارد دریای خزر می شود.

محمدرضا فاطمی، کارشناس اکوبیولوژی آب و دریا و عضو هیات علمی دانشگاه آزاد، درباره راهکار حل این مساله به جام جم می گوید: مبارزه با این مساله تقریبا غیرممکن است، چون بودجه و اراده ای برای رفع آن وجود ندارد. این بی توجهی سبب شده است، بخش عمده منابع زیستی دریای خزر نابود شود. برای نمونه جمعیت گونه هایی مانند ماهی خاویار یا کیلکا بشدت کاهش پیدا کرده است، زیرا تا مدتی قبل آمار صید کیلکا سالانه به حدود 90 هزار تن می رسید، اما اکنون به 10 تا 15 هزار تن رسیده است.

فاضلاب به خزر می رسد

فاطمی با بیان این که یک میلیون سال از جدا شدن دریای خزر از آب های آزاد می گذرد، ادامه می دهد: 40 درصد گونه های جانوری خزر بومی هستند؛ گونه هایی مانند ماهی خاویار، آزاد و کیلکا. جالب اینجاست که از حدود یکصد گونه ماهی دریای خزر، بیشترشان اقتصادی هستند. اما این ذخایر به دلیل صید بی رویه و دخالت های انسانی و از بین رفتن زیستگاه ها آسیب جدی دیده اند و یکی از دلایل اصلی تهدید این گونه ها، ورود فاضلاب به این دریاست.

عضو هیات علمی دانشگاه آزاد یادآور می شود: از سمت ایران، 200 رودخانه وارد این دریا می شود، اما به دلیل سدسازی، آب این رودخانه ها کم شده و بیشتر آنها حاوی فاضلاب های خام خانگی، صنعتی و سموم کشاورزی است. پیش بینی این که در آینده ذخایر زیستی دریای خزر حالت تجاری نداشته باشد کار دشواری نیست، زیرا اگر شرایط بهبود پیدا نکند، بخش عمده آبزیان این پهنه آبی از بین خواهند رفت.

دغدغه خزر را نداریم

عضو هیات علمی دانشگاه آزاد ادعا می کند، شرایط به قدری بحرانی است که دیگر راهکاری برای نجات خزر نمی توان ارائه کرد. به اعتقاد او سیستم مدیریتی کشور به شکلی است که نمی تواند کار دیگری انجام دهد، زیرا بیشتر مسئولان به اجرای طرح های زود بازده علاقه دارند، نه منافع جامعه در بلندمدت. برای نمونه، می توان به احداث بی رویه سد اشاره کرد که سبب شده آب کمتری از طریق رودخانه ها به دریا برسد. این در حالی است که می توان با صرفه جویی و بازچرخانی آب، دست کم آب مورد نیاز کشور را تامین کرد. علاوه بر این، برداشت بی رویه شن و ماسه از رودخانه ها نیز حیات خزر را تهدید می کند، زیرا رودخانه ها محل تخم ریزی ماهیان هستند، اما برداشت بی رویه شن و ماسه و ساخت و ساز در حریم رودخانه ها سبب نابودی بستر مناسب زندگی آنها شده است.

بودجه هست، اراده نیست

بیشتر مدیران، علت رفع نشدن مشکلات زیست محیطی خزر را نبود بودجه می دانند؛ دلیلی که عضو هیات علمی دانشگاه آزاد آن را رد می کند، زیرا به نظر فاطمی مشکل ما این است که اراده ای برای حل شدن مشکلات وجود ندارد. فاطمی به ایجاد تصفیه فاضلاب شهر رشت اشاره می کند و می افزاید: حدود هشت سال پیش، ایران از بانک جهانی وام گرفت تا برای این شهر تصفیه خانه فاضلاب احداث کند، اما این پول خرج شد و تصفیه خانه ای ایجاد نشد. این اتفاق برای اهواز رقم خورد. بنابراین مشکل ما فقط کمبود اعتبار نیست.

انتقال آب خزر

مصرف بی رویه آب در ایران سبب شده است، منابع آب کافی در کشور وجود نداشته باشد و برخی کارشناسان و مسئولان، راهکارهایی مانند انتقال آب خزر را مطرح کنند.

تعدادی از کارشناسان، این راهکار را مناسب نمی دانند و هشدار می دهند که چنین اتفاقی، سبب آسیب دیدن بیشتر دریای خزر می شود. مشخص است که این اتفاق به عنوان آخرین راهکار باید اجرایی شود، زیرا اگر آب خزر با هزینه بالا شیرین و منتقل شود، اما از طریق شهروندان برای مواردی مانند شست وشوی خودرو به کار گرفته شود، مشکل حل نخواهد شد.

فاطمی در این باره توضیح می دهد: من با انتقال آب خزر با رعایت مسائل زیست محیطی موافقم، زیرا دربرابر افرادی که ادعا می کنند با این کار، ماهیان خزر از بین می روند، باید گفت در این دریاچه دیگر ماهی باقی نمانده و ما همه منابع با ارزش را از دست داده ایم. کار به جایی رسیده که اکنون صیادان به جای ماهیگیری به شغل هایی مانند مسافرکشی روی آورده اند.

برای انتقال آب خزر، پروژه های زیادی روی میز کارشناسان سازمان حفاظت محیط زیست وجود دارد، اما هیچ کدام به مرحله اجرا نرسیده و این طرح ها معایب و مزایایی دارد. بنابراین برای گرفتن تصمیم نهایی، نیاز به مطالعه و تحقیق دقیق است.

همیشه از برنامه عقب هستیم

عملکرد ها در دریای خزر به دو دسته داخلی و بین المللی تقسیم می شود. در بحث های داخلی، سازمان حفاظت محیط زیست براساس وظیفه ای که دارد، باید به اجرای طرح ها و قوانین نظارت کند، زیرا در برنامه چهارم و پنجم توسعه قوانین خوبی برای بهبود شرایط دریای خزر در نظر گرفته شده بود، اما بدرستی اجرا نشدند. برای نمونه، ارتقای سطح کیفی لوله کشی فاضلاب و تصفیه خانه در شهرهای شمالی کشور اجرا نشد یا قرار بود دفن پسماند در سه استان شمالی کشور به صفر برسد، اما این روزها گزارش های زیادی از دفن زباله در مناطق ساحلی و جنگلی منتشر می شود. برنامه های توسعه، بین بخشی است و فقط با همکاری همه جانبه همه سازمان ها به نتیجه می رسد، اما نبود تعامل در میان آنها سبب شده است، همیشه از برنامه های در نظر گرفته شده عقب باشند.

فریبرز جمال زاد، مدیرکل دفتر سواحل و تالاب های ساحلی سازمان حفاظت محیط زیست در گفت وگو با جام جم می افزاید: قوانین برنامه های چهارم و پنجم بخوبی اجرا نشد، اما در برنامه ششم پیش بینی لازم صورت گرفته است.

اهمیت تعامل و بودجه مناسب

حتی اگر در برنامه ششم به مسائل زیست محیطی دریای خزر بخوبی پرداخته شده باشد، نباید به رفع این مشکلات امیدوار بود چون اجرا شدن این قوانین مساله دیگری است که به تعامل بین بخشی و اختصاص یافتن بودجه مناسب نیاز دارد. حذف آلودگی در منابع آبی این روزها هزینه مشخصی دارد. برای نمونه وقتی صحبت از حذف فاضلاب خانگی در دریا می شود، یعنی فسفات ازت را باید از بین برد و مشخص است برای حذف یک کیلوگرم فسفات از منابع آبی چقدر باید هزینه کرد. بنابراین می توان با اختصاص بودجه مناسب، این مشکلات را رفع کرد.

پدیده ای به نام ساحل خواری

در کنار انبوه زباله در سواحل کشور گردشگران با مشکلات دیگری نیز روبه رو هستند به عنوان مثال، این روزها شهروندانی که به شمال کشور می روند، گله دارند که ساخت و ساز بدون برنامه در نوار ساحلی کشور سبب شده، به آسانی نتوان به ساحل دسترسی پیدا کرد. هرچند براساس قانون در فاصله یکصد متر از خط آغاز دریا نباید ساخت و سازی صورت گیرد، اما این مساله هیچ وقت جدی گرفته نمی شود.

عضو هیات علمی دانشگاه آزاد، یاد آور می شود: بخش قابل توجهی از ساحل در اختیار ارگان ها و نهاد های دولتی است. بنابراین نمی توان امیدوار بود این مشکل برطرف شود. در کنار ارگان های دولتی بومیان این مناطق نیز به ویلاسازی روی آورده و از این طریق امرار معاش می کنند. متاسفانه شرایط اقتصادی کشور به شکلی است که اگر دولت مانع فعالیت این افراد شود، مشکلات دیگری به وجود میآید.

این در حالی است که دست کم شهرداری ها در مناطق ساحلی می توانند رستوران ها، مغازه ها و دکه ها را مجبور کنند پسماندهایی را که تولید می کنند، جمع آوری کنند، اما برای این راهکار نیز تلاشی صورت نمی گیرد.

سازمان حفاظت محیط زیست، مسائلی را دنبال می کند که می توان از آنها به عنوان ساحل خواری و دریاخواری یاد کرد. بحث استحصال دریا و خارج کردن ساحل از دسترس، از این موارد است.

مدیرکل دفتر سواحل و تالاب های ساحلی سازمان حفاظت محیط زیست دراین باره خاطرنشان می کند: براساس قوانین پیشین،متولی رسیدگی به چنین تخلف هایی وزارت جهاد کشاورزی، وزارت نیرو و سازمان محیط زیست است، اما چندگانگی قوا کار را بغرنج کرده است.

وی ادامه می دهد: سازمان حفاظت محیط زیست با تمام پروژه هایی که قرار است استحصال (خشک کردن دریا برای تصرف زمین) دریا را به همراه داشته باشد، مخالفت می کند.

کنوانسیونی به نام خزر

سیزدهم آبان 1382، کنوانسیون حفاظت محیط زیست دریایی خزر ـ که به کنوانسیون تهران معروف است ـ به امضای نماینده های پنج کشور ایران، قزاقستان، ترکمنستان، آذربایجان و روسیه رسید و بیست و یکم مرداد 1385، لازم الاجرا شد و همه ساله در این روز، به نام دریای خزر در تمام کشورهای عضو، مراسمی برگزار می شود.

به اساس قوانین این کنوانسیون کشورها توافق کردند که برای حفاظت، احیا و نگهداری از منابع زنده دریایی، کاهش و کنترل آلودگی، جلوگیری از ورود، کنترل و از بین بردن گونه های مهاجم، مدیریت مناطق ساحلی، ارزیابی زیست محیطی، پایش، تحقیق و توسعه این پهنه آبی بایکدیگر تعامل داشته و همکاری کنند هرچند نمایندگان عضو این کنوانسیون روی این نکات به توافق رسیده اند، اما به آنها احترام نمی گذارند.

شناگاه های آلوده

در خزر، سواحل آلوده زیادی وجود دارد که چنانچه شهروندان در این مناطق آبتنی کنند، دچار بیماری خواهند شد، بنابراین بهتر است شهروندان هنگام استفاده از این مناطق، نکات بهداشتی را رعایت کنند. کار به جایی رسیده که سازمان حفاظت محیط زیست، مناطق آلوده را مشخص کرده و به وزارت کشور پیشنهاد داده برخی شناگاه ها را تعطیل کند؛ سواحل قوی انزلی، رادیو دریای چالوس و نوکنده گلستان، برخی سواحل آلوده در سه استان شمالی کشور است که شرایط بسیار نامناسبی دارند. بیشتر آلودگی های میکروبی این مناطق به دلیل وارد شدن فاضلاب های خانگی به دریاست.

آي آدم ها خزر مي سپارد جان

آلودگي هاي نفتي، سموم كشاورزي و فاضلاب هاي خانگي حيات درياي خزر را با خطر جدي روبه رو كرده است

هيچ بعيد نيست تا چند سال آينده پنج کشوري که از درياي خزر بهره برداري مي کنند از آن به عنوان محلي براي تخليه مواد آلاينده استفاده کنند، زيرا اکنون آلودگي در اين دريا آن قدر زياد شده که در بدن ماهيان سواحل شمالي کشور، بيش از 400 نوع انگل شناسايي شده و کارشناسان بارها هشدار داده و مي دهند که بيشتر سواحل بزرگ ترين درياچه جهان محل مناسبي براي شنا و آبتني نيست.
واقعيت اينجاست که براي پنج کشور همسايه خزر اولويت هاي زيست محيطي بي معني است، زيرا اکنون حدود 90 درصد پساب هاي ناشي از صنايع سنگين روسيه و بخش زيادي از سموم کشاورزي اين کشور وارد اين دريا مي شود. اين در حالي است که بايد يادآور شد حدود 90 درصد فاضلاب هاي خانگي سه استان شمالي کشورمان نيز سر از اين دريا درمي آورد. افزون بر اين کشورهاي ترکمنستان، قزاقستان و آذربايجان نيز که بتازگي استقلال پيدا کرده اند، کمر به نابودي اين پهنه آبي بسته اند. آنها با اين تصور که از بهره برداري از اين دريا عقب مانده اند تمام توان خود را براي نابود کردن حيات در خزر به کار گرفته و سبب شده اند جمعيت ماهيان خاوياري يا فک هاي خزري آن قدر کاهش پيدا کند که اين گونه ها در معرض خطر انقراض قرار بگيرند.
چنانچه بخواهيم درياي خزر را با خليج فارس مقايسه کنيم بايد بگوييم وضع اين پهنه آبي اصلاخوب نيست، به گونه اي که بايد گفت آلوده ترين نقطه در خليج فارس پاک تر از تميزترين نقطه در درياي خزر است، زيرا درياي خزر بسته است و با درياي ديگري در ارتباط نيست. به همين دليل آلودگي ها در اين دريا محبوس باقي مانده و قدرت خودپالايي درياي خزر هر سال کاهش مي يابد، بنابراين بايد هشدار داد تا چند سال آينده وضع اين دريا از شرايط بحراني نيز عبور خواهد کرد.

    آلودگي هاي نفتي، متهم رديف اول
بيشترين آلودگي درياي خزر به دليل نشت نفت در اين پهنه آبي است، زيرا سالانه حدود يک ميليون و يکصد هزار بشکه نفت وارد بزرگ ترين درياچه جهان مي شود. نکته اينجاست که اين مقدار فقط يکصد هزار بشکه کمتر از نفتي است که وارد خليج فارس مي شود. اين حجم آلودگي نفتي حيات را در اين دريا با چالش جدي روبه رو کرده، به اين شکل که هيدروکربن هاي سنگين اين مواد در بستر دريا رسوب کرده و سبب افت اکسيژن دريا مي شود، بنابراين موجودات بسترزي درياي خزر اکنون شرايط ناگواري پيدا کرده اند.
عبدالرضا کرباسي، رئيس دانشکده محيط زيست دانشگاه تهران درباره منشا آلودگي هاي نفتي درياي خزر به جام جم مي گويد: علت اصلي آلودگي هاي نفتي حوادث است، زيرا نشت بر اثر انتقال و بارگيري نفتي در خزر بسيار کم اتفاق مي افتد، اما کشورهاي تازه استقلال يافته بخصوص آذربايجان از تجهيزات قديمي و نامناسب براي اکتشاف نفت استفاده کرده و موجب آلوده شدن اين دريا مي شوند.
در اين ميان بايد يادآور شد به دليل اين که جريان آب در درياي خزر به شکلي است که آلودگي نفت از قسمت هاي شمالي و شمال غرب به سواحل ايران مي رسد کشورمان آسيب زيادي مي بيند. براي نمونه حدود سه سال پيش 26 تن گلوله نفتي از سواحل گيلان جمع آوري شد.
کارشناسان ميزان خسارت آلودگي نفتي به کشورمان را که چند سال پيش آذربايجان سبب ساز آن شد، حدود چهار پنج ميليون دلار تخمين مي زنند، زيرا آلودگي سبب کاهش گردشگر و کاهش جمعيت آبزيان شد. نکته اينجاست که با گذشت چند ماه از اين حادثه، هنوز موفق نشده ايم اين خسارت را دريافت کنيم، زيرا کماکان وزارت نفت نتوانسته اثر انگشت لکه نفتي را مشخص کند تا با ارائه آن به مجامع بين المللي بتوان ثابت کرد مسبب آلودگي ايجاد شده، کشور آذربايجان است.

    پساب هاي صنعتي و فاضلاب هاي خانگي
عامل ديگري که سبب بحراني شدن وضع درياي خزر شده آلودگي هاي ناشي از پساب هاي صنعتي است. به گفته کارشناسان، حدود 90 درصد اين پساب ها را کشور روسيه توليد مي کند، زيرا صنايع سنگين زيادي دارد.
کرباسي درباره علت هاي ديگر آلوده شدن درياي خزر مي افزايد: عامل ديگري که بايد به آن اشاره کرد سموم کشاورزي است که باز هم روسيه سهم بيشتري نسبت به چهار کشور ديگر در آن دارد. آلودگي هاي ناشي از فاضلاب هاي خانگي را نيز بايد يکي از عوامل موثر در وضع بحراني درياي خزر دانست. نکته اينجاست که کشورمان در انتشار اين عامل نقش چشمگيري دارد.
رئيس دانشکده محيط زيست دانشگاه تهران تصريح مي کند: اکنون حدود 90 درصد فاضلاب هاي خانگي توليدي در سه استان کشور بدون تصفيه به درياي خزر مي ريزد. البته فاضلاب هاي کشور آذربايجان نيز بدون تصفيه وارد خزر مي ريزد، اما چون ايران بيشترين جمعيت ساحل نشين را بين پنج کشور دارد فاضلاب خانگي بيشتري توليد مي کند.
فاضلاب هاي خانگي اثرات سوء زيست محيطي نفت، سموم و عناصر سنگين را ندارد، اما از لحاظ بهداشتي اثرات جدي مي گذارد. براي نمونه اين آلودگي سبب مي شود آبزيان درياي خزر به رشد واقعي خود نرسند و در نتيجه اقتصاد منطقه و ماهيگيران سواحل درياي خزر نيز اکنون با چالش روبه رو شده است. به عنوان مثال اين شرايط سبب شده ماهياني که در شرايط مناسب وزنشان تا يک کيلوگرم نيز مي رسيد اکنون وزنشان به 300 گرم هم نرسد.
کرباسي تاکيد مي کند: اکنون بيش از 400 انگل در بدن ماهيان درياي خزر شناسايي شده و نکته اينجاست که تعداد انگل ها بيشتر از اين است و فقط نوع آنها تا حدود 420 گونه شناسايي شده است. اين درحالي است که براي مصرف کنندگان جاي نگراني نيست، زيرا ماهي ها اگر بخوبي پخته شوند، اين انگل ها از بين رفته و خطري براي انسان ندارند، نکته اينجاست که فقط در صورت خام خوردن ماهي اين انگل ها وارد بدن انسان مي شود.
افزون بر اين بايد روي اثرات منفي اين نوع آلودگي بر سلامت انسان ها نيز تاکيد کرد، زيرا برخي شهروندان از سواحل شمالي کشور براي شنا استفاده کرده و مي کنند، اما نکته اينجاست که به دليل وجود انواع ميکروب ها کارشناسان آبتني در اين سواحل را از لحاظ بهداشتي توصيه نمي کنند.

    کشورهاي تازه استقلال يافته
بايد تاکيد کرد در اين ميان استقلال سه کشور آذربايجان، قزاقستان و ترکمنستان شرايط زيست محيطي خزر را با چالش جدي روبه رو کرده است، زيرا اين کشورها پس از استقلال يافتن با اين تصور که از قافله بهره برداري جامانده و ايران و روسيه قرن هاست که از اين دريا استفاده مي کنند با تمام توان و به شکل غيراصولي از دريايچه خزر بهره برداري مي کنند.
رئيس دانشکده محيط زيست دانشگاه تهران در اين باره يادآور مي شود: براي نمونه ماهيان خاوياري در منطقه زماني تا پنج ميليارد دلار در سال صادرات داشت، اما اکنون صيد ماهي خاوياري به صفر نزديک شده و اين گونه در خطر انقراض قرار گرفته است. افزون بر اين، اين کشورها بي رويه فک هاي خزري را نيز صيد کرده و سبب شده اند جمعيت اين گونه که تا مدتي قبل حدود يک ميليون قلاده برآورد مي شد به کمتر از يکصد هزار قلاده برسد.

    از اين کنوانسيون، آبي گرم نمي شود
هرچند پنج کشوري که از درياي خزر بهره برداري مي کنند براي حفاظت از آن حدود ده سال پيش با تدوين چارچوب حقوقي زيست محيطي سعي در ايجاد تعهدات زيست محيطي براي کشورهاي ساحلي کرده و مقدمات کنوانسيون تهران را فراهم کردند تا بتوان مانع وخيم شدن وضع درياي خزر شد، اما مي توان گفت کشورهاي عضو هيچ وقت اين کنوانسيون را جدي نگرفته اند.
کنوانسيون حفاظت محيط زيست دريايي خزر در سيزدهم آبان سال 82 به امضاي نمايندگان کشورهاي ايران، روسيه، آذربايجان، قزاقستان و ترکمنستان رسيد. از آنجا که اين تفاهم نامه در تهران به امضا رسيد به عنوان کنوانسيون تهران شناخته مي شود.
بر اساس اين کنوانسيون، کشورهاي ساحلي منطقه بايد در مواردي مانند کاهش و کنترل آلودگي، جلوگيري از ورود، کنترل و از بين بردن گونه هاي مهاجم، حفاظت و نگهداري و احياي منابع زنده دريايي، مديريت مناطق ساحلي، ارزيابي زيست محيطي، پايش، تحقيق و توسعه اين پهنه آبي همکاري کنند، اما نکته اينجاست با اين که بيشتر کارشناسان محيط زيست بر اين باورند که عمل به کنوانسيون تهران مي تواند تاثير زيادي در بهبود وضع دريا داشته باشد، اما کشورهاي عضو، آن طور که بايد و شايد به مقرارت مشخص شده عمل نکرده و اجراي آنها را به تاخير مي اندازند.
اين در حالي است که تاکنون پروتکل هايي مانند پروتکل مقابله با آلودگي نفتي و پروتکل مقابله با آلودگي هاي منشا زمين نيز به اين کنوانسيون الحاق شده و پروتکل هاي ديگري نيز مانند پروتکل حفاظت تنوع زيستي و پروتکل ارزيابي اثرات زيست محيطي فرامرزي نيز تاکنون به امضاي نمايندگان هر پنج کشور عضو نرسيده است.
رئيس دانشکده محيط زيست دانشگاه تهران با تاکيد بر اين که تنها راه نجات خزر اين است که پروتکل ها سريع تر به امضا رسيده و مجلس پنج کشور آن را تائيد کرده و تيم هاي اجرايي به آنها عمل کنند، عنوان مي کند: به علت اين که اين کشورها بسيار کند عمل کرده و مسائل زيست محيطي اولويت آخر آنهاست به نظر مي رسد پروتکل حفاظت از تنوع زيستي زماني به امضا برسد که ديگر حياتي در خزر وجود نداشته باشد، يا پروتکل ارزيابي اثرات زيست محيطي فرامرزي نيز زماني امضا شود که آلودگي سراسر دريا را گرفته و کشورهاي حاشيه خزر به اين توافق برسند که از درياي خزر به عنوان محلي براي انبار کردن مواد هاي آلاينده استفاده کنند.
کرباسي ادامه مي دهد: بنابراين نمي توان به بهبود شرايط خزر اميدوار بود، زيرا در اين شرايط کشورهاي تازه استقلال يافته تازه به فکر کشف ميادين جديد نفتي هستند.
اين درحالي است که علت ديگر عمل نکردن کشورها به کنوانسيون تهران را مي توان مباحث امنيتي و تقسيم بندي ها اين پهنه آبي دانست که در واقع روي اجراي اين پروتکل ها سايه انداخته است.
نکته ديگري که مي توان به آن اشاره کرد اين است که اين پنج کشور جلساتي برگزار مي کنند، اما آنها هيچ انگيزه اي براي عمل به پروتکل ها ندارند. افزون بر اين بايد يادآور شد افرادي در جلسات اين کنوانسيون حاضر مي شوند که تصميم گير نبوده و در نتيجه پروسه به امضا رسيدن پروتکل ها خيلي کند پيش مي رود.

مهدي آييني

بالا