آخرین خبرها
خانه / بایگانی/آرشیو برچسب ها : زن

بایگانی/آرشیو برچسب ها : زن

اشتراک به خبردهی

هشدار درباره کاهش سن زنان بی‌خانمان

افزایش اعتیاد، طلاق و بحران‌های اقتصادی سبب افزایش بی‌خانمان‌ها در کشور شده، این در حالی است که زنان 20 درصد آمار بی‌خانمان‌های شهر تهران را به خود ا ختصاص داده‌اند، ولی متاسفانه تعداد مراکز حمایتی که بتواند زنان بی‌خانمان را زیر چتر خود بگیرد، خیلی محدود است.

برای نمونه در تهران فقط یک مرکز شبانه روزی برای نگهداری از زنان بی خانمان از سوی شهرداری ایجاد شده و این مرکز نیز جوابگوی نیاز زنان بی خانمان تهران نیست، این در حالی است که معاون توسعه خدمات اجتماعی سازمان رفاه، خدمات و مشارکت های اجتماعی شهرداری تهران تاکید می کند سن زنان بی خانمان رو به کاهش است.

تا مدتی قبل بیشتر زنان بی خانمان قربانی اعتیاد بودند، اما این روز ها آمار زنان بی خانمانی که قربانی طلاق هستند نیز افزایش پیدا کرده است.

جهانگیری فر، معاون توسعه خدمات اجتماعی سازمان رفاه، خدمات و مشارکت های اجتماعی شهرداری تهران در این باره می گوید: 15 تا 20 درصد بی خانمان های تهران زن هستند؛ این در حالی است که باید نسبت به کاهش سن زنان کارتن خواب معتاد و غیرمعتاد و افزایش تعداد آنها هشدار داد.

وی با اشاره به شیوع اعتیاد و طلاق ادامه می دهد: قصد سیاه نمایی نداریم، اما به عنوان یک هشدار باید بدانیم که سن زنان بی خانمان در حال کاهش است. در مقطعی تعداد زنانی که شوهرانشان فوت می شد بیشتر بود، اما اکنون متاسفانه آمار زنان مطلقه یا زنانی که شوهرانشان آنها را ترک کرده اند، بیشتر است.همچنین به تعداد افراد مجردی که بی خانمان می شوند، نیز افزوده شده است، به همین دلیل باید برنامه ریزی های کلان برای این موضوع هر چه زودتر به مراحل اجرایی برسد.

بودجه نیست

همه کارشناسان بر این باورند که در حمایت از زنان بی خانمان باید برنامه های جدی تری را دنبال کرد، اما نکته اینجاست که این برنامه ها و اظهارنظرها به بهانه های مختلفی مانند نبود بودجه راه به جایی نمی برد.

جهانگیری فر می افزاید: در سال 90 به دنبال احداث مددسرای ویژه بانوان رفتیم، ولی به دلیل تامین نشدن اعتبار لازم امکان پذیر نشد، اکنون فقط مرکز شبانه روزی زنان لویزان وجود دارد که جوابگوی حجم مراجعه کننده ها نیست.

وی در گفت وگو با ایسنا، به تشکیل مرکزی تحت عنوان «خانه کار و زندگی» برای زنان کارتن خواب اشاره و عنوان می کند: خانه کار و زندگی، مرکزی است که بانوان پس از آمدن به مرکز لویزان دوره ای از بازتوانی را سپری می کنند و زمانی که وضع آنها بهتر شد و از لحاظ روانی و اجتماعی اعتماد به نفس پیدا کردند، در این خانه ها به آنها شغل داده می شود و در همان جا هم زندگی می کنند. نگهداری در مرکز لویزان اجباری است، اما در خانه های کار براساس میل شخصی حضور پیدا می کنند.

به گفته وی پس از مدتی حضور در خانه های کار، وقتی این زنان توانستند روی پای خود بایستند به صورت گروه های پنج یا چهار نفره خانه ای اجاره می کنند و از مرکز خارج می شوند.

او یادآور می شود: اگر مشکل اوراق هویتی این افراد حل شود در تلاش هستیم تعاونی هایی برایشان تشکیل دهیم تا بتوانند از تسهیلات استفاده کنند.

سرای لویزان

یکی از مشکلاتی که سبب شده مسائل زنان بی خانمان حل نشده باقی بماند، چرخه معیوبی است که باعث می شود آنها در جامعه رها شوند. برای نمونه در شهری مانند تهران شهرداری مسئول جمع آوری زنان بی خانمان است، به این شکل که ماموران شهرداری با همکاری نیروی انتظامی، زنان بی خانمان را از سطح شهر جمع آوری کرده و آنها را به تنها مرکز موجود برای این کار که با عنوان «سامان سرای لویزان» که مخصوص زنان متکدی و بی خانمان است، منتقل می کند.در این مرکز زنان بی خانمان 18 سال به بالا را نگهداری می کنند. زنان بی خانمان زیر 18 سال نیز در اختیار مرکز مداخله در بحران بهزیستی قرار می گیرند تا به وضع آنها رسیدگی شود.

در بین این زنان کارتن خواب، متکدیان، افرادی با بیماری روحی روانی و معلولیت وجود دارند. گفته می شود بیشتر آنها بین 25 تا 40 سال دارند. هرچند ظرفیت این مرکز حدود 150 نفر است، اما مسئولان سرای لویزان در فصل های سرد سال تا 180 زن بی خانمان را نیز در این مرکز نگهداری می کنند، زیرا در روز های سرد زنان بی خانمان تمایل بیشتری به حضور در این مرکز دارند.در واقع در مرکز لویزان زنان بی خانمان اسکان موقت داده می شوند.

به این شکل که بعد از تشکیل پرونده از سوی مددکاران، مقام قضایی با توجه به پرونده تشکیل شده برای زنان بی خانمان دستور صادر می کند تا این افراد یا در اختیار بستگان خود قرار گیرند یا روانه مراکز بهزیستی شوند.

رها در جامعه

این در حالی است که با توجه به ظرفیت های پایین سازمان بهزیستی برای پذیرش و نگهداری از زنان بی خانمان، این افراد برای مدت ها در خانه لویزان اسکان موقت داده می شوند.باید تاکید کرد خیلی از زنان بی خانمان بعد از شناسایی و معرفی به بهزیستی دوباره در سطح شهر رها شده و سر از مرکز لویزان درمی آورند، زیرا فرآیند حمایتی از آنها معیوب است و زنان بی خانمان هیچ وقت برای حضور در جامعه توانمند نمی شوند.

به گفته کارشناسان، آمار زنان بی خانمان در منطقه شوش و دروازه غار بیشتر از دیگر نقاط تهران است؛ این در حالی است که باید تاکید کرد بیشتر سالمندان بی خانمان نیز افرادی هستند که خانواده هایشان به دلیل مشکلات اقتصادی از نگهداری آنها سر باز می زنند.

بیشتر زنان بی خانمان قربانی بی توجهی جامعه هستند، زیرا اگر محلی وجود داشت که این زنان در صورت بروز مشکل به آنجا پناه می بردند، خیلی از آنها امروز قربانی آسیب هایی نظیر اعتیاد یا تن فروشی نمی شدند؛ این در حالی است که باید تاکید کرد زنان بی خانمان بعد از جدا شدن از خانواده برای پیدا کردن سرپناه، گرفتار باند های تبهکار شده یا با خشونت وادار به انجام کارهای خلاف قانون می شوند، به همین دلیل اگر مراکزی با عنوان خانه امن وجود داشت که خدمات مددکاری و اجتماعی به این افراد ارائه می کرد، آمار آسیب های این افراد نیز به شکل جدی کاهش پیدا می کرد.

معصومه آباد، عضو شورای شهر تهران در این باره به جام جم می گوید: اگر فضا به صورت اختصاصی برای خانم ها باشد، ایجاد خانه های امن مفید است، به این شرط که روی این مراکز نظارت کامل صورت گیرد تا خدمات ارائه شده، واقعا سبب کاهش آسیب های اجتماعی شود. این در حالی است که باید گفت به دلیل این که نهاد مشخصی برای جمع آوری اطلاعات و آمار در حوزه زنان آسیب دیده وجود ندارد، نه آمار مشخصی از این افراد وجود دارد و نه متولی مشخصی برای سر و سامان دادن به آنها وارد عمل می شود.

شاطر بانو

مهدی آیینی – جام جم – با این‌که با بیماری سختی دست و پنجه نرم می‌کند و طعم سختی‌ها و ناملایمات زیادی را چشیده است، اما تا به حال تسلیم نشده و بعد از هر شکست محکم‌تر از قبل قدم برمی‌دارد. او برای گرفتن وام و تاسیس این نانوایی پله اداره‌های زیادی را زیر پا گذاشته است، اداره‌هایی که برخی از مسئولانش خانم کارآفرین را قبول نداشته و می‌گفتند یکی باید مراقب خودش باشد چه برسد به این‌که او کارآفرینی کند، اما راضیه نصیری به توانایی‌های خود ایمان داشت، برای همین هیچ وقت دلسرد نشد و به مرور زمان سعی کرد کاری کند که دیگران به توانایی او ایمان بیاورند.
  این روز ها خیلی از مشتری های جدید مغازه خانم کارآفرین در شهر پرند از دیدن او هنگام پخت نان تعجب می کنند. به گفته خودش هر چند وقت یکبار پیش می آید که آقایی در حالی که از دیدن او پشت تنور نانوایی متعجب شده شیشه بزرگ نانوایی را نبیند و با سر به آن برخورد کند. خانم نصیری که 39 سال دارد، خودش را این طور معرفی می کند: «برای فرزندم نصفه و نیمه مادر و پدرم. از افتخاراتم این است که دختر نصفه نیمه ای هم برای مادرم هستم، سعی می کنم کامل باشم. یک دختر سال آخر دبیرستانی دارم و در حال حاضر افتخار می کنم که نان سر سفره مردم می برم.»

در نانوایی خانم نصیری 10 نفر کار می کنند، او می گوید: «به اینجا رسیدن به این راحتی ها نبوده و سختی های خاص خودش را داشته است.» خانم نانوا ادامه می دهد: «به بیماری اسکلرودرمی سیستماتیک مبتلا هستم، از نظر پزشکان بیمار من صعب العلاج است، ولی از نظر خودم فقط سیستم فیزیکی بدنم به هم ریخته، خدا را شکر می کنم که ذهن سالمی به من داده. باور کنید اینها شعار نیست و با ذره ذره وجودم به آنها اعتقاد دارم.»

اگر از خانم نصیری بپرسید چطور شد که با وجود شرایط نامناسب اقتصادی موفق شد کار آفرینی کند و برای خودش کسب و کار آبرومندانه ای راه بیندازد، جواب می دهد: «من با سعی و تلاش شغل های زیادی را تجربه کرده ام از فیلمبرداری و عکاسی بگیرید تا پخت شیرینی و کیک و تاکسیرانی، حالا هم که نانوایی خودم را اداره می کنم.»

خانم نصیری مدتی قبل با وام خود اشتغالی که از کمیته امداد امام خمینی(ره) گرفت، توانست یک دستگاه تاکسی برای خودش دست و پا کند، اما او در کنار تاکسیرانی کارهایی مانند عکاسی و فیلمبرداری هم انجام می داد.

او در این باره می گوید: «مشکل من کمبود نقدینگی بود که با وام خوداشتغالی و فعالیت در عرصه رانندگی تاحدی بر طرف شد، هرچند کار با تاکسی را دوست نداشتم، ولی باید دست به کار می شدم، چراکه مستاجر بودم، علاوه بر این هزینه دارو و درمان خودم هم بود، از طرفی یک دختر پرتوان و پرانرژی با رویاهای زیاد هم دارم که دوست دارم به همه آرزوهایش برسد، برای همین آستین هایم را بالا زدم و کار را شروع کردم.»

زن نمونه

نصیری برای خودش برنامه ریزی دقیقی دارد. او زمانی که با تاکسی کار می کرد از پنج صبح تا پنج عصر فعالیت می کرد و بعد از آن هم به صورت پراکنده به کارهایی مانند عکاسی و پخت کیک و شیرینی می پرداخت. مدتی به این شکل گذشت تا این که او یک روز هنگام برگشت به محل زندگی اش در شهر جدید پرند با صحنه ای رو به رو شد که او را وادار به گرفتن تصمیمی سرنوشت ساز کرد.

خانم کارآفرین ادامه می دهد: «یک روز زمستانی هنگامی که با تاکسی ام به خانه بر می گشتم در بین راه متوجه شدم ماشینی خراب شده و راننده اش تقاضای کمک دارد.»

به گفته خانم نانوا آن موقع رفت آمد در جاده پرند ـ تهران خیلی کم بود، برای همین توقف کرد تا به راننده ای که خودرویش خراب شده کمک کند.

نصیری می گوید: «وقتی پیاده شدم، دیدم آقای راننده کلی نان را روی زمین گذشته، زمین خیس بود برای همین نان ها خیس شده بودند. وقتی به او گفتم چرا مراقب نیست که نان ها کثیف نشوند مرد راننده جواب داد اینها را برای کارگرانی که در پرند کار می کنند می برم، آنجا نانوایی نیست. به این دلیل آنها برای همین نان غیرقابل خوردن هم دست و پا می شکنند.»

این حرف ها روی خانم نصیری تاثیر زیادی گذاشت. او با خودش فکر کرد چرا مردم باید از نبود امکانات در پرند سوء استفاده کنند، برای همین به فکر تاسیس مغازه نانوایی در پرند افتاد. خانم نانوا اضافه می کند: «نحوه برخورد مرد راننده با مایحتاج مردم باعث شد این انگیزه در من ایجاد شود که به قشر کارگر و زحمتکش کمک کنم، برای همین پیگیر ماجرا شدم.»

چند ماهی زمان برد تا این که نصیری توانست با همکاری شرکت عمران، زمینی را برای محل نانوایی اجاره کند. بعد هم کلی دوندگی کرد تا آب، برق و سیستم فاضلاب مغازه را رو به راه کند. او برای راه اندازی نانوایی از کمیته امداد هم تقاضای کمک کرد و با وامی که از آنجا گرفت موفق شد نانوایی را راه بیندازد.

نصیری ادامه می دهد: «واحد خوداشتغالی کمیته امداد مرا بخوبی راهنمایی کرد. اول دید مثبتی به کمیته امداد نداشتم. مانند برخی از مردم فکر می کردم بعضی ها که کاسه گدایی به دست می گیرند به سراغ کمیته امداد می روند، اما این طور نیست و کمیته امداد می خواهد مانع تکدیگری شود.»

به گفته خانم کارآفرین یکی از عمده مشکلات زنانی مانند او قبولاندن توانایی هایشان به مسوولان است.

او می گوید: «خیلی جا ها تا متوجه می شوند بیمار هستم جامی زنند، سخت است تا آنها را به این باور برسانم، ولی اگر این انرژی در کار مصرف می شد می توانستم خیلی بیشتر از این کار آفرینی کنم.»

روزی که از کوره در رفتم

نصیری به دلیل بیماری ای که دارد قدرت بدنی اش تحلیل رفته و ماهیچه هایش جمع شده است. برای همین بعضی وقت ها هنگام انجام کارها دچار مشکل می شود. او از برخورد نامناسب افرادی که از بیماری او اطلاعی ندارند، خاطره ای دارد.

خانم کارآفرین در این باره می گوید: «برای گرفتن وام به یکی از اداره ها رفته بودم، یکی از کارمندان آنجا که از بیماری من خبر نداشت از من خواست پای یکی از برگه ها اثر انگشت بزنم من هم چندبار این کار را کردم، اما او که از بیماری من اطلاعی نداشت، نمی دانست که من بهتر از این نمی توانم این کار را انجام دهم برای همین بعد از این که چند بار این کار را کردم عصبانی شد و در نتیجه من هم از کوره در رفتم و اداره را ترک کردم، گفتم وام تان را نمی خواهم.»

به گفته نصیری مدیر آن اداره که از بیماری او با خبر بود بلافاصله با او تماس گرفت و کارها را درست کرد.

نصیری می گوید: «زنان سرپرست خانوار مشکلات زیادی دارند و برخی از مسوولان هم کار را برای آنها سخت تر می کنند.»

او ادامه می دهد: «برای نمونه وقتی به ما تاکسی دادند، متوجه شدیم که این تاکسی ها برگشتی است. یعنی آنها را به افغانستان و پاکستان صادر کرده بودند، اما به علت نقص فنی برگشت خورده و مسئولان محترم هم این خودرو ها را به زنان تاکسیران تحویل دادند، برای همین بعد از تحویل گرفتن تاکسی برای رو به راه کردنش کلی دوندگی کردم.»

نصیری ادامه می دهد: «من از جنس شیشه ام، ولی خودم را سنگ معرفی می کنم تا مرا نشکنند. بعضی وقت ها که فشار زیاد می شود با ماشین می روم جایی خلوت و گریه می کنم.»

حداقل سد راه نباشید

این روزها خانم نانوا را کمتر می توانید در نانوایی ببینید، چراکه برای او اخطار آمده که در صورت آماده نکردن جواز، مغازه او پلمب خواهد شد.

نصیری می گوید: «بهداشت از ما ایراد گرفته که دیوار ها سرامیکی نیست، ولی ما مجبوریم در زمین اجاره ای از دیوار های پیش ساخته استفاده کنیم، این دیوارها هم قابل شست وشو است، اما ماموران بهداشت ایراد می گیرند. مسئولان باید بدانند کسی که کار می کند و زحمت می کشد و جایی را آباد می کند، آنجا حق آب و گل دارد، حداقل آنها اگر کمک نمی کنند نباید سد راه باشند.»

خانم نانوا حرف هایش را این طور ادامه می دهد: «کوتاهی از جانب من نبوده که جواز ندارم. من که تمام سعی خودم را کردم و بیابانی را آباد کردم، چون دیوار های این نانوایی سرامیک نیست که دلیل نمی شود 11 نفر بیکار شوند. با این حال مسئولان می توانند کمکم کنند یا زحماتم را نابود کنند. علاوه بر اینها آرزو دارم خدا از من راضی باشد.»

همه مصائب بانوی کارآفرین

درست است که این روزها زن کارآفرین و خانواده اش نسبت به گذشته زندگی بهتری را تجربه می کنند. او حالا یک نانوایی را اداره می کند که 10 نفر آنجا کار می کنند و روزی 1500 کیلو آرد را به نان تبدیل می کنند، اما خانم نصیری برای رسیدن به این نقطه مشکلات زیادی را پشت سر گذاشته. او در این باره می گوید: «آن زمان که فیلمبرداری می کردم و دوربین نداشتم آنقدر پیاده دوربین را جا به جا کرده بودم که تاندون دستم کش آمده بود یا پاهایم تاول می زد و کبود می شد.» به گفته نصیری حتی زمانی بوده که او پول نداشته تا داروهایش را بخرد و مصرف کند. خانم کار آفرین ادامه می دهد: «از سر بی پولی حدود دو سال دارو نخریدم. از این بدتر افراد فرصت طلبی بودند که سرم کلاه می گذاشتند.» نصیری می گوید بارها پیش آمده که حتی پول نداشته با اتوبوس رفت و آمد کند. او ادامه می دهد: «یک بار برای انجام کار باید به تهران می رفتم، برای همین سوار اتوبوس شدم، اما وقتی به مقصد رسیدم دیدم پول کافی ندارم، آن بار راننده چیزی نگفت اما یک بار دیگر هم این اتفاق افتاد و راننده نگاه سنگینی به من کرد که خیلی برایم سخت بود.» خانم نصیری معتقد است نانوایی شغلی ویژه خانم هاست، برای همین او تصمیم داشته که همه کارکنان نانوایی را از بین خانم ها انتخاب کند. خانم کار آفرین ادامه می دهد: «تا چند روز خانم ها نانوایی را اداره می کردند، اما آنها وقتی برخورد برخی از مشتری ها و سختی کار را دیدند، منصرف شدند. من روزهای سختی را پشت سر گذاشتم، باور کنید بعضی وقت ها به یک هفته هم می رسید که من دخترم را در بیداری نمی دیدم چراکه صبح زود می رفتم نانوایی و شب زمانی برمی گشتم که باز دخترم خواب بود.»
بالا