آخرین خبرها
خانه / بایگانی/آرشیو برچسب ها : خوزستان

بایگانی/آرشیو برچسب ها : خوزستان

اشتراک به خبردهی

مالچ‌پاشی کورکورانه

جانمایی اشتباه برای مالچ‌پاشی تنوع زیستی و اعتبارات را هدر می‌دهد

اختصاص ۳۳۰۰ میلیارد ریال اعتبار برای کنترل ریزگردهای خوزستان و هرمزگان کار دست تنوع زیستی منطقه داده. اعتبار تخصیص‌یافته برای کنترل ریزگرد در نقاطی هزینه شده که ضرورتی نداشته است. دعوا بر سر این‌که مالچ‌پاشی در منطقه حفاظت‌شده میش‌داغ انجام بشود یا نه، همچنان ادامه دارد. فعالان محیط‌زیست می‌گویند تاسیسات مالچ نفتی همچنان در این منطقه وجود دارد و رار است ۲۰۰۰ هکتار دیگر از این منطقه مالچ‌پاشی شود. آنها نگرانند تنوع زیستی این منطقه تحت‌تاثیر مالچ‌پاشی از بین برود. هرچند رئیس اداره محیط‌زیست دشت آزادگان انجام مالچ‌پاشی در منطقه حفاظت‌شده میش‌داغ را رد کرده اما فعالان محیط‌زیست با استناد به تصاویری که دارند تاکید می‌کنند تاسیسات مالچ‌پاشی هنوز هم در این منطقه حفاظت‌شده مستقر است. در چزابه و فکه هم که مناطق حفاظت‌شده نیستند اما پوشش گیاهی غنی دارند. مالچ‌پاشی انجام شده. مسؤولان سازمان جنگل‌ها می‌گویند که تعیین نقاط مالچ‌پاشی در چزابه انتخاب آنها نبوده است و مسؤولان استانی با توجه به اولویت‌هایی که داشته‌اند، این نقاط را برای مالچ‌پاشی انتخاب کرده‌اند. در حالی مالچ‌پاشی در مناطق با پوشش گیاهی غنی انجام می‌شود که به اعتقاد کارشناسان، پاشیدن مالچ در مناطقی که دارای پوشش گیاهی ۱۰ تا ۱۵ درصدی است، ضرورتی ندارد. بنابراین به نظر می‌رسد برخی مدیران با جانمایی اشتباه برای مالچ‌پاشی منابع بیت‌المال را هدر داده‌اند.

گزارشگران سبز: مالچ‌پاشی بی‌برنامه زنجیره حیات را در برخی مناطق پاره کرده. برای نمونه با اجرای عملیات مالچ‌پاشی در منطقه حفاظت‌شده میش‌داغ حیات در این منطقه به خطر افتاده است. سال گذشته، مالچ داغ نفتی، روی پوشش گیاهی یک‌ساله منطقه را پوشاند و بخش زیادی از خزندگان این منطقه را از بین برد. به‌دنبال آن، چند گونه پرنده که از این خزندگان تغذیه می‌کردند و زمستان‌ها را در خوزستان می‌گذراندند از منطقه دور شدند. میش‌داغ تنها نقطه هدف مالچ‌پاشان نبوده است. فکه و چزابه هم برخلاف بی‌نیازی از از مالچ‌پاشی بی‌نصیب نمانده‌اند. به گفته مردم محلی، ریگزارهای این مناطق هیچ گاه برای مردم مشکل‌ساز نبوده، چون اطراف تپه‌های شنی این مناطق با پوشش غنی گز شاهی، اسکنبیل و سایر گونه‌های بومی احاطه شده .
فکه محل زندگی آهوانی است که با مالچ‌پاشی به سمت دشت‌های عراق رفته‌اند. رضا نیک‌فلک، فعال محیط‌زیست خوزستان در گفت‌وگو با ما عنوان می‌کند: تجهیزات مالچ‌پاشی در منطقه حفاظت‌شده میش‌داغ مستقر است و قرار است ۲۰۰۰ هکتار از این منطقه، در آینده تحت عملیات مالچ‌پاشی قرار گیرد.
آن‌طور که او می‌گوید مجری عملیات مالچ‌پاشی در منطقه استخر آب هم ایجاد کرده است که این تغییرات برخلاف قوانین و مقررات است. زیرا هیچ مجوزی برای عملیات مالچ‌پاشی در مناطق حفاظت‌شده به آنها داده نشده است.

مالچ‌پاشی بیهوده
بودجه‌ای که برای مالچ‌پاشی به کار می‌رود، از همان ردیف اعتباری است که برای کنترل ریزگردها اختصاص یافته است؛ در حالی که به اعتقاد مردم محلی ریگزارهای خوزستان محل تولید گرد و غبار نیستند. حمید رضا ناصری، عضو هیات علمی مرکز تحقیقات بیابان دانشگاه تهران به جام‌جم می‌گوید: اگر مردم محلی معتقدند که تپه‌های خوزستان برایشان مشکلی ایجاد نمی‌کند، قطعا درست می‌گویند.
آن طور که او می‌گوید ریزگردها عمدتا در بستر تالاب‌ها و یکسری اراضی فرامرزی تولید می‌شوند. باید یادآور شد راهکار‌ها برای کنترل ریزگردها و حرکت ماسه‌های روان متفاوت است.
ناصری ادامه می‌دهد: مهار ریزگرد کار بسیار سختی است؛ زیرا متعلق به یک منطقه نیست و ذرات ریز از زمین بلند می‌شود و ممکن است هزاران کیلومتر دورتر برود؛‌اما حرکت ماسه‌ها محلی است. به علت سنگینی و درشتی ذرات ماسه، این ذرات به صورت محلی جابه‌جا می‌شود و براحتی با رویش یک درخت یا بوته، حرکت ماسه‌ها قابل کنترل است.
ناصری تاکید می‌کند: منشا ریزگرد متفاوت است و با مالچ‌پاشی ریگزارها، گرد و غبار را نمی‌توان کنترل کرد. البته به صورت مطلق نمی‌توان در این باره نظر داد. ممکن است ذراتی داخل ماسه‌زارها باشد که گرد و غبار ایجاد کند اما شدت آن در حدی نیست که با بستر هورالعظیم قابل مقایسه باشد.

مالچ‌کشی
براساس تصاویری که باقر موسوی، فعال محیط زیست منتشر کرده مناطقی تحت عملیات مالچ‌پاشی قرار گرفته‌اند، که دارای پوشش گیاهی مناسبی هستند، اما عضو هیات علمی مرکز تحقیقات بیابان یادآور می‌شود: مالچ نقتی باید در منطقه‌ای که حالت بحرانی دارد و پوشش گیاهی اش اندک است، استفاده شود؛ چون پوشش ۱۵ تا ۲۰ درصدی گیاهی می‌تواند حرکت شن‌های روان را کنترل کند.
به گفته او، پایه مالچ نفتی سمی است و به دلیل این‌که داغ پاشیده می‌شود، باکتری‌هایی را که در لایه رویی خاک زندگی می‌کنند از بین می‌برد.
ناصری ادامه می‌دهد: بنابراین اگر جایی پوشش گیاهی باشد و مالچ نفتی پاشیده شود، روی گیاهان و حیات وحش منطقه اثر سوء می گذارد‌.
او می‌گویددر مناطق مستعد ایجاد ریزگرد باید مالچ‌پاشیده شود، اما طیف گسترده‌ای از مالچ در کشور وجود دارد. مالچ بیولوژیک، مالچ معدنی و مالچ نفتی انواعی از مالچ‌ها هستند که در داخل تولید می‌شود، اما برخی از آنها به تولید صنعتی نرسیده‌اند.
این عضو هیات علمی دانشگاه تهران با انتقاد از عملکرد سازمان جنگل‌ها و سازمان حفاظت محیط زیست در زمینه دفاع از مالچ نفتی بیان می‌کند: این دو سازمان تولیدکنندگان داخلی در حوزه مالچ را مورد توجه قرار نمی‌دهند و اصرار دارند مالچ نفتی سرآمد مالچ‌ها است و آثار منفی ندارد.
با توجه به گفته‌های کارشناسان و فعالان محیط‌زیست در شرایطی که بسیاری از مناطق کشور تحت تاثیر ریزگردها خالی از سکنه شده بهتر است مسؤولان ـ که برای تهیه مالچ نفتی با مشکل رو به رو هستند ـ قبل از مالچ‌پاشی شرایط منطقه را بررسی کنند، زیرا بدون برنامه‌ریزی و تحقیق، اکوسیستم منطقه به خطر می‌افتد و اعتبارات نیز قربانی ندانمکاری می‌شود.

یک تصمیم استانی!
مهم‌ترین انتقاد فعالان محیط زیست به مالچ‌پاشی‌های سازمان جنگل‌ها مربوط به پاشش این ماده نفتی در مناطقی است که دارای پوشش غنی است. منتقدان می‌گویند اقدامات سازمان جنگل‌ها در مناطق غیر ضروری انجام شده است. فرهاد سرداری، مدیر کل دفتر بیابان سازمان جنگل‌ها در گفت‌وگو با ما عنوان می‌کند: ۳۹۰ میلیارد تومان اعتبار در اختیار سازمان جنگل‌ها برای تعیین مناطق اولویت‌دار برای اجرای عملیات مالچ‌پاشی قرار داده شد.
او عنوان می‌کند: ما براساس تعریف یکسری شاخص‌ها و معیارها، مطالعه‌ای توسط دفتر مهندسی سازمان جنگل‌ها برای پنج تا شش استان انجام دادیم تا مناطق اولویت‌دار برای اجرای عملیات مالچ‌پاشی مشخص شوند. حدود یک تا دو ماه دیگر نتیجه این مطالعه تکمیل خواهد شد.
به گفته سرداری ده سالی هست که مالچ‌پاشی توسط سازمان جنگل‌ها انجام نشده بود و از سال گذشته اعتبارات مورد نیاز برای این اقدام در اختیار سازمان قرار گرفته است.
او به این پرسش که با توجه به تکمیل نشدن مطالعات مناطق اولویت‌دار، مالچ‌پاشی‌های سال گذشته خوزستان بر چه اساسی انجام شده است، پاسخ می‌دهد: عملیات مالچ‌پاشی در یکسری نقاط که در استان‌های مختلف براساس مطالعات قبلی باید مالچ‌پاشی می‌شد، پیگیری شد. در برخی مناطق حدود ۷ تا ۸ درصد پوشش گیاهی داریم که مالچ‌پاشی باید انجام شود اما منطقه چزابه جزو مناطق اعلامی ما نبوده است.
او بیان می‌کند: شاید آن منطقه شرایطی داشته که مقامات استان تصمیم گرفته‌اند آنجا مالچ‌پاشی کنند.
سرداری درباره مالچ‌پاشی در منطقه حفاظت شده میش‌داغ بیان می‌کند: ما از استان خوزستان در این باره استعلام کردیم که اعلام کنند آیا مالچ‌پاشی در منطقه حفاظت شده انجام شده است یا نه که هیچ پاسخی از سوی سازمان حفاظت محیط زیست به ما داده نشده است.
سرداری با تکیه بر مطالعات پژوهشکده نفت، مخالفت‌ها با مالچ نفتی را غیر فنی توصیف می‌کند و می‌گوید: تصاویری در اختیار داریم که مالچ نفتی روی گیاهان ریخته شده؛ اما گیاه بعدا شاداب‌تر هم شده است. مالچ نفتی گیاه را نمی‌سوزاند و آزمایشات نشان می‌دهد هیچ تاثیری روی انسان، خاک، آب، پوشش گیاهی و جانوری ندارد.

لیلا مرگن

دستور نیستی آقای رئیس

تشکل‌های محیط زیستی‌خوزستان ‌‌بخاطر ویلاسازی در منطقه حفاظت شده خاییز علیه محیط‌زیست شکایت کردند

منطقه حفاظت شده خائیز زیستگاه گونه‌های ارزشمندی نظیر پلنگ، کل و بز وحشی، کاراکال و تیهو این روزها زیر تیغ بولدوزرهایی است که به اسم گردشگری، بکری این منطقه حفاظت شده را نشانه رفته‌اند. فعالان محیط زیست خوزستان می‌گویند که این زیستگاه ارزشمند هدف ساخت و ساز صدها ویلا توسط یک سرمایه‌گذار بخش خصوصی قرار گرفته است و اجرای چنین پروژه‌ای به این منطقه حفاظت شده، آسیب جدی وارد می‌کند. اما عیسی کلانتری در نامه‌ای به مسئولان استانی خود اعلام می‌کند که هیچ نیازی به هماهنگی با تهران ندارند و می‌توانند پروژه گردشگری تنگ تکاب یا همان ویلاسازی در منطقه خائیز را اجرا کنند. دستوری که به اعتقاد محمد داس‌مه دبیر کمیته حقوقی شورای هماهنگی تشکل‌های محیط زیستی و منابع طبیعی استان خوزستان معلوم نیست که یک تفویض اختیار به مدیران استانی بوده یا منظور عیسی کلانتری، چیز دیگری است. آن طور که او می‌گوید: شکایت فعالا محیط زیست خوزستان فقط به ویلاسازی منطقه خائیز ختم نخواهد شد و پیگیری شکایت در زمینه پروژه‌های دیگری نظیر خرسان سه، کوهرنگ و سد گتوند هم در دستور کار آنها قرار دارد.

گردشگری اگرچه صنعتی پاک در همه جای دنیا به حساب می‌آید اما در ایران، آیا به راستی این صنعت پاک است و می‌تواند شرایط محیط زیست را بهبود بخشد؟ بعد از هر تعطیلات، تلی از زباله حاصل ورود گردشگرانی است که طبیعت را برای یک روز تعطیل انتخاب کرده‌اند. بر هم زدن نظم و سکوت محیط و امنیت حیات وحش هم دیگر تبعات گردشگری غیر مسئولانه در کشور است. حال اجرای پروژه‌ای که به زعم فعالان محیط زیست، ویلاسازی در یک منطقه حفاظت شده است و به گفته مسئولان استانی، یک پروژه گردشگری در حال اجراست، سبب شده است که شورای هماهنگی تشکل‌های محیط زیستی و منابع طبیعی استان خوزستان علیه کلانتری در دادگاه اعلام جرم کند. محمد داس‌مه دبیر کمیته حقوقی شورای هماهنگی تشکل‌های محیط زیستی و منابع طبیعی استان خوزستان در گفت‌وگو با ما درباره دلایل شکایت از عیسی کلانتری می‌گوید: پیمانکار به چه مجوزی قبل از دریافت موافقت نهایی محیط زیست کوه را تخریب و اقدام به راهسازی کرده است؟ با وجود آنکه مجوز نبوده، پیمانکار از ماه‌ها قبل کار خود را شروع کرده است.‌

به گفته داس مه آثار فعالیت یکسال اخیر پیمانکار در کوه‌های منطقه بر اساس عکس‌هایی که وجود دارد، کاملا مشخص است. ‌

او ادامه می‌دهد: بر اساس مکاتباتی که به دست ما رسیده است، خرداد یا تیرامسال، حمید ظهرابی معاون محیط طبیعی سازمان حفاظت محیط زیست، نامه‌ای به محیط زیست انسانی ارسال می‌کند و اعلام می‌کند که با اجرای طرح اقامتگاه بومگردی در منطقه حفاظت شده خائیز با رعایت یازده شرط موافقت می‌شود.

آن طور که او می گوید یکی از بندهای موافقتنامه معاونت طبیعی، ارائه گزارش اثرات زیست محیطی و طرح جامع پسماند و فاضلاب این پروژه گردشگری است. نکته اصلی اینجاست که پیمانکاری که هنوز در حال مکاتبه برای اجرای طرح خود است، بدون آنکه مراحل پیگیری را کامل کند، در منطقه به فعالیت هم پرداخته است.

ابهام در نامه کلانتری

به گفته دبیر کمیته حقوقی شورای هماهنگی تشکل‌های محیط زیستی خوزستان، عیسی کلانتری در نامه‌ای با اشاره به نظر آب منطقه‌ای، به مدیران استانی اعلام می‌کند که نیازی به نظر سازمان (تهران) نیست و دستور فوق را اجرایی کنید. اما معلوم نیست که منظورش این است که بررسی اثرات زیست محیطی این پروژه را به ادارات کل استانی تفویض می‌کند یا منظورش این است که پروژه اجرا شود.

او می‌گوید: در این دستور کلانتری شرایط یازده گانه ظهرابی رعایت نشده است. دلایلی داریم که نشان می‌دهد اداره کل محیط زیست خوزستان بررسی جامع مورد نظر معاونت محیط زیست طبیعی را انجام نداده است.

آن طور که داس مه توضیح می دهد منطقه حفاظت شده خائیز زیر نظر شورایعالی محیط زیست کشور است و بر اساس تقسیم وظایف موجود، مدیران استان کهگیلویه و بویراحمد باید برای طرح‌های آن تصمیم‌گیری کنند اما در حال حاضر لاهیجان زاده مدیر کل محیط زیست استان خوزیستان مدعی است که یک سال است روی این پروژه کار کرده‌ام و گزارش اثرات زیست محیطی را تایید کرده‌ام. در حالی‌که او بعد از نامه آقای کلانتری وارد عمل شده و قبل از این نامه هم با خبرگزاری ایرنا مصاحبه‌ای انجام داده و گفته است در پروژه گردشگری تنگ تکاب، مسئولیتی ندارم.

دبیر کمیته حقوقی شورای هماهنگی تشکل‌های محیط زیستی خوزستان معتقد است که در مجوز صادر شده برای این پروژه گردشگری، بررسی جامع انجام نشده است در نتیجه شورای هماهنگی تشکل‌های محیط زیستی خوزستان می‌خواهند که یک کارشناس مستقل، کار ارزیابی این پروژه را انجام دهد.

به گفته او شکایت از کلانتری صرفا به منطقه حفاظت شده خائیز ختم نمی‌شود زیرا هژیر کیانی دبیر شورای هماهنگی تشکل‌های محیط زیستی و منابع طبیعی خوزستان در نامه‌ای به کمیته حقوقی این تشکل، خواستار جمع‌آوری اسناد لازم در زمینه سد خرسان سه، سد گتوند و تونل کوهرنگ سه (که مجوز آن باطل شده بود اما دوباره توسط رئیس سازمان حفاظت محیط زیست تمدید شد)، شده است.

او بیان می‌کند: درباره سد گتوند سازمان بازرسی کل کشور گزارشی تهیه و همه کوتاهی‌ها در این پروژه را احراز کرده است. مشکلات شرکت مشاور، پیمانکار و غیره در این پروژه بررسی شده است. البته گزارش سازمان بازرسی کل کشور هنوز به دست ما نرسیده است و بعد از تکمیل اسناد؛ موضوع پیگیری خواهد شد.

ویلا نمی‌سازیم، اکولاژ می‌سازیم!

احمدرضا لاهیجان زاده، مدیر کل محیط زیست استان خوزستان در واکنش به شکایت فعالان محیط زیست از عیسی کلانتری، به ما  می‌گوید: آنچه در منطقه حفاظت شده خائیز در دست ساخت است، اصلا ویلا نیست. اسمش طرح اکولاژ است.

او عنوان می کند: مراحل صدور مجوز این طرح گردشگری نزدیک به دو سال طول کشیده است. سه جلسه ارزیابی زیست محیطی  در تهران تشکیل شده ‌ است. ‌چندین جلسه نیز در محیط طبیعی تشکیل شده ‌و معاون محیط طبیعی سازمان از محل بازدید کرده است. آن طور که لاهیجان زاده می گوید:این طرح گردشگری در کارگروه استانی تصویب  و روی این پروژه بسیار کار شده است و برنامه‌های تهیه شده این طرح، منطبق بر ضوابط زیست محیطی است.

لاهیجان زاده درباره نظرات فعالان محیط زیست که طرح را فاقد گزارش ارزیابی به خصوص در بخش فاضلاب و پسماند می‌دانند، این گونه پاسخ می‌دهد: این طرح همه مطالعات ارزیابی را دارد و با لحاظ شدن شرایط، مجوز برای آن صادر شده است. رعایت مقررات جزء تعهدات سرمایه‌گذار است. ضمن اینکه اراضی که پروژه در آن انجام می‌شود، جزء مستثنیات منطقه است و مالک شخصی دارد.

به گفته او در مستثینات مردم طبق قانون می‌توان یکسری پروژه‌ها از جمله طرح‌های گردشگری را انجام داد و پروژه تنگ تکاب شاید یکی از سخت‌گیرانه‌ترین پروژه‌هایی بود که سازمان با آن برخورد کرد.

به گفته مدیر کل محیط زیست خوزستان از حدود یکسال و نیم قبل ارزیابی این پروژه آغاز شده و از جنبه‌های مختلف در سازمان حفاظت محیط زیست مورد بررسی قرار گرفته و حتی طرح تعدیل هم شده است. بر اساس این تعدیل‌ها کار آغاز شده است.

لاهیجان زاده پروژه منطقه حفاظت شده خائیز را جزء پروژه‌های تفویض اختیار شده به استان‌ها اعلام می‌کند که جلسات آن در تهران تشکیل شده است تا از تجربیات آن برای سایر نقاط کشور استفاده شود.

ویلاسازی بلای جان کشور

پروژه گردشگری که با ساخت صد سازه در یک منطقه حفاظت شده همراه باشد، معلوم نیست چقدر با ظرفیت برد این منطقه همخوانی دارد. اگر در هر ویلا یا به قول مدیر کل محیط زیست استان خوزستان اکولاژ، یک خانوار چهار نفره مستقر شود، در یک روز ۴۰۰ نفر می‌تواند به این منطقه سفر کند. آیا یک منطقه حفاظت شده که زیستگاه پلنگ هم ‌است، ظرفیت پذیریش یکباره چنین جمعیتی را دارد؟ ساخت و ساز برای توسعه گردشگری یکی از مباحث نگران کننده در ایران به شمار می‌رود.

راضی نوری قزلچه عضو کمیسیون کشاورزی، آب و منابع طبیعی مجلس شورای اسلامی درباره ساخت ویلا در منطقه حفاظت شده خائیز به ما می‌گوید: متاسفانه ویلاسازی بلایی به جان منابع طبیعی، محیط زیست و کشاورزی کشور شده است . باید شرایط منطقه خائیز کامل بررسی شود و مشخص شود که این ساخت و ساز برای آن مشکل آفرین هست یا نه و جلوی این مسایل گرفته شود.

او تاکید می‌کند: اگر شرایط این‌گونه پیش برود، خودبخود همه چیز نابود می‌شود.

نماینده مردم شوش در مجلس درباره اجرای پروژه گردشگری در یک منطقه حفاظت شده بیان می‌کند: در اجرای پروژه‌های گردشگری همه چیز مشخص است. وقتی من با شخص یا مجموعه حقیقی و حقوقی می‌خواهم کار کنم، باید از محیط زیست استعلام کنم. در پارک ملی و مناطق حفاظت شده اصلا اجرای طرح گردشگری شدنی نیست.

او تاکید می‌کند: برای رونق گردشگری نباید  اجازه تخریب طبیعت و محیط زیست را داد. ‌

لاهیجان زاده به جای کلانتری به دادگاه می‌رود

شکوائیه فعالان محیط زیست در دادگاه باید به جریان بیفتد تا ببینیم نتیجه رسیدگی به این پرونده چه خواهد بود. خوزستانی‌ها به تازگی اقدام به تنظیم شکواییه خود کرده‌اند و رسیدن این شکایت به دست کسی که از او اعلام جرم شده، چند روزی طول می‌کشد. به همین دلیل معصومه حسین پور، مدیر امور حقوقی سازمان حفاظت محیط زیست در گفت‌وگو با ما درباره اقدام رئیس سازمان محیط زیست در مواجهه با شکایت فعالان خوزستانی عنوان می‌کند: این شکواییه هنوز به دست ما نرسیده است اما اگر به دست ما برسد، باید بررسی کنیم، ببینیم موضوع چیست و بعد نسبت به تنظیم جوابیه وارد عمل شویم.

او تاکید می‌کند: من اطلاعاتی درباره این شکواییه ندارم. اگر از اداره کل استان بپرسید، قطعا در جریان هستند. ضمن آنکه رئیس سازمان حفاظت محیط زیست نماینده قضائی دارد که به نمایندگی از سوی او به دادگاه مراجعه خواهد کرد.حسین پور می‌گوید: عیسی کلانتری به مدیر کل استان تفویض اختیار کرده   و او به عنوان نماینده قضائی، جریان این شکایت را پیگیری می‌کند.

لیلا مرگن

تاول دیپلماسی خشکیده

ریشه اصلی مشکلات اخیر خوزستانی ها نبود دیپلماسی آب است

نـــــــــی‌‌زارهــــای هورالعظیم می‌سوزند و این ریه‌های مردم خوزستان است که علاوه بر آلودگی‌های نفتی و گرد و غبار با دود نیزارهای بخش عراقی هورالعظیم نیز پر می‌شود.
همسایگی با کشوری جنگزده در غیاب دیپلماسی مناسب برای وادار کردن عراق به انجام تعهدات بین‌المللی در زمینه محیط‌زیست، زندگی خوزستانی‌ها را مختل کرده و روزهای تعطیل ناشی از آلودگی را در این استان افزایش داده است.

دود ناشی از سوختن نیزارهای عراق، در آسمان هویزه، اهواز و بخش‌های مجاور این تالاب به چشم زیستمندان منطقه می رود اما هیچ مسئولی مسئولیت این مشکل را به‌عهده نمی‌گیرد. دیروز رئیس سازمان حفاظت محیط زیست در حاشیه جلسه هیات دولت نسخه پیچید که مردمی که از این آلودگی‌ها به تنگ آمده‌اند از ماسک استفاده کنند؛ چون آتش سوزی خارج از ایران است. این راهکار در کنار پیکر خشکیده تالاب‌هایی مانند هامون ثابت می کند در دستگاه دیپلماسی کشور تلاش‌ها برای به جریان انداختن دیپلماسی آب از مقام وعده و حرف فراتر نرفته است.‌

راه‌حل‌های ماسکی

گاومیش‌های سوخته هور‌العظیم نیز با پوست‌های سوخته شان گواهی می‌دهند که آب هور العظیم را دزدیده‌اند، اما انگار آب در دل برخی مدیران تکان نمی خورد؛ مدیرانی که در روزهای اول سوختن گاومیش‌ها و دارایی خوزستانی‌ها را تکذیب می کردند، اما بالاخره وقتی تصاویر گاومیش های سوخته پخش شد ناچار به اقرار شدند.

حدود ۲۰ روز از آتش گرفتن هور می‌گذرد و دود غلیظ ناشی از آن آسمان اهواز را هم سیاه پوش کرده است. اما دیروز رئیس سازمان حفاظت محیط‌زیست در حاشیه نشست هیات دولت به مردم توصیه کرده است از ماسک استفاده کنند، زیرا از دست آنها کاری ساخته نیست. او درباره اقدامات بین‌المللی سازمان متبوعش برای کاهش آثار ناشی از آتش‌سوزی هورالعظیم نیز به آنا گفت: آتش‌سوزی هورالعظیم داخل ایران نیست و در خاک عراق اتفاق افتاده است؛ خوشبختانه آتش آن به ایران نمی‌رسد!

دعوا بر سر محل وقوع آتش‌سوزی

مردمی که برایشان نسخه ماسک زدن تجویز می‌شود، همان‌هایی هستند که روزگاری معیشتشان با تالاب گره خورده بود، اما این روزها مجموعه سیاست‌های غلط در منطقه و نبود همکاری‌های بین‌المللی تالاب زنده را به پیکره‌ای تبدیل کرده که بلای جان مردم شده است. اما آیا نمی‌شود با تامین حقابه تالاب از طریق ایران از درد و رنج مردم کاست؟ مسعود باقرزاده کریمی، معاون دفتر زیستگاه و امور مناطق سازمان حفاظت محیط‌زیست به جام‌جم می‌گوید: آتش‌سوزی هورالعظیم در بخش عراقی این هور اتفاق افتاده است. رسیدن آب از سمت ایرانی هور زمان می‌برد. قسمتی که از ایران آبگیری می‌کند با مکان آتش‌سوزی ۵۰ تا ۶۰ کیلومتر فاصله دارد.

به گفته او، اگر همین امروز آب وارد عراق شود، یک ماه طول می‌کشد به سمت عراقی هور آب برسد. علاج مشکل آتش‌سوزی آبگیری از سمت ایران نیست.

معاون دفتر زیستگاه و امور مناطق سازمان حفاظت محیط زیست بیان می‌کند: در سمت عراق آب در هور نمی‌ماند و استفاده‌های دیگری از آب می‌شود و مشکل مقابله با آتش این نیست که از ایران آب رها کنیم.

او که درباره دلیل آتش‌سوزی در هور اطلاع دقیقی ندارد از وجود اختلاف نظر در مسئولان ایرانی و عراقی بر سر این‌که کدام قسمت هور آتش گرفته، خبر می‌دهد.

ضعف دستگاه دیپلماسی

گرچه باقرزاده کریمی درباره نقش دستگاه دیپلماسی در وضعیت این روزهای هورالعظیم اظهار بی‌اطلاعی می‌کند، اما علی محمد شاعری، عضو کمیسیون کشاورزی، آب و منابع طبیعی مجلس در گفت‌وگو با جام‌جم از ضعف دستگاه دیپلماسی خبر می‌دهد.

او می‌گوید: محیط‌زیست مرز نمی‌شناسد. محیط‌زیست یک موضوع فرامرزی و فرامنطقه‌ای است و منافعش متعلق به همه مردم جهان است. حفاظت از محیط‌زیست نیازمند یک همکاری بین‌المللی و منطقه‌ای است. وزارت‌خارجه به‌عنوان نماینده ایران برای دیپلماسی محیط‌زیست باید نقش خود را ایفا کند.

به گفته شاعری، در این شرایط وزارت خارجه نقش اساسی دارد تا با همکاری سازمان محیط‌زیست دولت عراق را وادار کند سریع‌تر این مشکل را رفع کنند. مسئولان نمی‌توانند بسادگی در این مسائل از خود سلب مسئولیت کنند.

او تاکید می‌کند: بسیاری از مشکلات نوار مرزی، نیازمند همکاری مشترک است. چالش‌هایی که در زمینه ریزگرد و حقابه زیستگاه‌های مرزی مثل هورالعظیم وجود دارد، به همکاری منطقه‌ای بین ایران و عراق نیاز دارد.

عضو کمیسیون کشاورزی، آب و منابع طبیعی مجلس ادامه می‌دهد: حتی اگر کشورهای دیگر کانون آسیب رساندن به کشور ما هستند، باید در چارچوب همکاری منطقه‌ای مشارکت آنها را جذب کنیم.

این نماینده مجلس ادامه می‌دهد: کشور عراق عضو کنوانسیون‌های محیط‌زیستی است. براساس همین معاهدات بین‌المللی باید دامنه همکاری‌ها را تعریف کنیم. تاکنون همکاری خوبی بین دولت‌های ایران و عراق در زمینه مقابله با چالش‌های محیط‌زیست صورت نگرفته است. وزارت خارجه درباره این موضوع نباید بی‌تفاوت باشد و باید وارد عمل شود.

سرطان سدسازی ترکیه

به گفته شاعری، یک میلیون هکتار از تالاب‌های عراق خشک شده است و این مساله به خاطر کاهش حقابه تالاب‌ها براثر احداث سدهای مطالعه نشده در کشور ترکیه است.

او می‌افزاید: فعالیت‌های زراعی و کشاورزی غیرعلمی و بهره‌برداری غیراصولی از سرزمین همچنین مهاجرت بی‌رویه مردم و رهاسازی اراضی کشاورزی به همراه نبود مدیریت منابع در کشور عراق، سبب شده است که تالاب‌های این کشور خشک شود.

شاعری آتش‌سوزی هور را معلول چند علت‌ می‌داند و تصریح می کند: علت اصلی آتش‌سوزی در هورالعظیم گرمایش زمین و کاهش شدید حقابه تالاب‌های عراق است که عوامل انسانی آن را تشدید کرده، حتی ممکن است برخی افراد به قصد تخریب و تجاوز به این عرصه‌ها، آتش‌افروزی کرده باشند.

چانه‌زنی برای آب

طاهر جومست، کارشناس سیاست خارجه در این‌باره به جام‌جم می گوید: برای حل چنین مشکلاتی باید با کشورهای منطقه وارد مذاکره حول‌محور آب شد. طبق کنوانسیون و معاهدات جهانی و بین‌المللی با محوریت آب، کشورهای بالادستی رودها نمی‌توانند با هرگونه اقدامات مخاطره‌آمیز خود دسترسی کشورهای پایین دستی را به جریان آب مختل کنند. از این بابت، کشورهایی که بیشترین مشکل را برای ایران ایجاد کرده‌اند ترکیه و افغانستان هستند که با ساخت سدهای متعدد و بزرگ روی مسیر رودها، حیات محیط‌زیست ما را تحت‌تاثیر قرار می‌دهند.‌

آن‌طور که او توضیح می‌دهد درچنین شرایطی توجه به هیدروپلیتیک (اهمیت سیاستگذاری با محوریت آب و منابع آبی)، حیاتی به نظر می‌رسد.

هیدروپلیتیک، هنر و اقدام درک و همکاری بر سر منابع آبی فرامرزی مشترک به نحوی برابر و پایدار است. بحران آب همان‌گونه که در علم هیدروپلیتیک بررسی می شود، مساله ای فراتر از توان کشوری واحد برای حل آن است و نیازمند همکاری جمعی کشورهای منطقه است.

ایلیسو، بحران ساز منطقه

سدسازی‌های بی‌قاعده ترکیه روی دجله و فرات نه تنها تمدن میان‌رودان را در معرض خطر جدی قرار داده بلکه به دلیل خشک شدن تالاب‌های عراق و گسترش کانون‌های گرد و غبار، علاوه بر ایران، تا کیلومترها دورتر را تحت تاثیر قرار می‌دهد.

مقامات ترکیه در اجلاس بین‌المللی گرد و غبار که دوم تیر سال گذشته در تهران برگزار شد، از امضای هرگونه سندی که بر نقش سدسازی و ایجاد گرد و غبار تاکید داشت، ممانعت و مخالفت خود را با بندهایی از بیانیه پایانی این اجلاس اعلام کردند تا بلایی که بر سر منطقه می‌آورند، برای آنها تبعات حقوقی نداشته باشد. آنها حتی در پاسخ به رسانه‌های ایرانی هم تمام مباحث مطرح شده در زمینه اثرات مخرب سدسازی ترکیه بر منطقه و کاهش حقابه دجله و فرات را رد و تاکید کردند فقط در دو سالی که سد ایلیسو آبگیری می‌شود، مردم عراق ممکن است با مشکل کم آبی مواجه شوند اما بعد از آن، همه چیز رو به راه خواهد شد و حقابه دجله و فرات تامین می‌شود. طرح گاپ و سدهای زیر مجموعه آن که قرار بود با منابع مالی بانک جهانی اجرا شود، چند دهه قبل با لابی گسترده اعراب از این منابع مالی محروم ماند ولی ترکیه از سدسازی روی دجله و فرات دست برنداشت و با همکاری رژیم اشغالگر قدس، این طرح‌ها را تکمیل کرد.

لیلا مرگن

دیوانه آهوها

با محیط‌بانی که آهوی فکه را کشف کرد و برای زنده ماندنشان خود را مقابل گلوله قرار می‌دهد

نه خانه می‌خواهد، نه ویلا، نه حساب بانکی چنین و چنان و نه سفرهای رنگارنگ. او دلش لک زده برای یک موتورسیکلت قوی که شنزارها را زیر چرخ‌هایش بگیرد و آخ نگوید. آرزوهای سیدباقر موسوی مثل داستان زندگی‌اش منحصربه‌فرد است. هنوز چند ماهی مانده تا او ۴۱ ساله شود، ده سالی هم می‌شود که یونیفرم محیط‌بانی به تن دارد،‌ حقوق دندان‌گیری هم ندارد، سایه مرگ نیز بالای سرش مانده و ول کنش نیست ولی نه خسته است و نه بی‌انگیزه.
آرزوهای او خلاصه می‌شود به رفاه آهوها، چارپایان خوش نقشی که از فکه تا بستان را زیر سم‌هایشان می‌گیرند و وقت و بی‌وقت تنشان از شلیک‌های دور و نزدیک می‌لرزد. سیدباقر آرزو دارد که پولی می‌داشت تا چاه‌های قدیمی را لایروبی کند و به آبشخورها آب برساند، یا پولی داشت و یک وانت می‌خرید و اسباب کارش را راحت‌تر جابه‌جا می‌کرد و دو نفر روزمرد را هم به‌کار می‌گرفت تا در گشت‌های شبانه،‌ مخصوصا درشب‌هایی که مهتاب گم می‌شود و جان دل شکارچی‌هاست کمکش باشند. دنیای او بسیار قشنگ و خاص است.

شما سال گذشته دلنوشتهای در فضای مجازی منتشر کردید و گفتید عدهای قصد جانتان را دارند و تهدیدتان میکنند. خوشحالم که زندهاید!

وقتی در طبیعت هستم به تنها کسی که میتوانم پناه ببرم خداوند است. شکارچیانی که من از آنها حرف زدم یکسری آدم گردنکلفتاند که از هیچکسی نمیترسند و شاید اگر به خاطر قومیت نبود خیلی وقت پیش مرا میکشتند.

از کدام طایفه خوزستان هستید؟

سادات علوی.

و محیطبان کدام زیستگاه؟

جنوب غرب خوزستان در شنزارها و تپه ماهورهای بستان.

بودن در این منطقه انتخاب خودتان بود یا قرعه به نامتان افتاد؟

می شود گفت انتخاب خودم بود. دهه ۸۰ عدهای از دانشگاه به قصد تحقیق به منطقه آمدند و میخواستند درباره رژیم غذایی آهوها پژوهش کنند. آن زمان سازمان محیطزیست قصد داشت در رامهرمز سایت تکثیر در اسارت ایجاد کند برای همین دانستن رژیم غذایی آهوها واجب بود. این افراد سراغ من آمدند و تا جایی که امکان داشت به مدت دو سال کمکشان کردم. در پایان کار به نقطهای رسیدیم که حتی میدانستیم یک آهو در دقیقه چند دانه برگ میخورد.

آن زمان سرباز معلم بودید، درست است؟

بله، قبل از این که محققان بیایند من متوجه شده بودم که آهوها درمنطقه هستند در حالی که همه تصور میکردند بهواسطه جنگ ایران و عراق، آهوها منقرض شدهاند. من آن زمان معلم روستای ابوقریب بودم و در سه پایه تدریس میکردم و میدیدم که دانشآموزان وقتی عکس آهو یا قوچ و میش را در کتابها میبینند، میگویند ما هم اینجا از اینها داریم. این بچهها بیشترشان عصرها چوپانی میکردند، همین شد که حرف شان را جدی گرفتم و رفتم دنبال آهوها. به این ترتیب رد آهوها و سرگین شان را پیدا کردم، کمی بعدتر هم خودشان را دیدم. البته بعد از این که مطمئن شدم آهوها درمنطقه ما وجود دارند به مسئولان گزارش دادم ولی خب کسی قبول نکرد.

آهویی که شما پیدا کرده بودید ظاهرا آهوی ایرانی نبوده؟

بله، اسمش آهوی فکه یا آهوی بین النهرین است. همه گونهها و زیرگونههای آهو در خاورمیانه با آهوی ایرانی متفاوتاند و این تفاوت در ظاهرشان بخوبی دیده میشود. یکی از بارزترین این تفاوتها گواتر آنهاست بهطوری که گواتر آهوی ایرانی کاملا برجسته و برآمده است ولی آهوی فکه انگار اصلا گواتر ندارد و یک گردن کاملا صاف دارد. البته گواتر آهوهای نر فکه در زمان جفتگیری کمی برآمده میشود.

حالا شما که به نوعی کاشف آهوی بینالنهرین در ایران هستید، میخواهید هر طور شده جلوی انقراضش را بگیرید. گفتید شکارچیها آدمهای گردن کلفتی هستند، اینها دقیقا کی هستند؟

اینها مشتی آدم پولدارند که به پشتوانه این پول دست به هر کاری میزنند و حتی با خودشان شکارچی خارجی هم میآورند.

از کجا؟

از کشورهای حاشیه خلیج فارس.

این گردن کلفتها شغلشان چیست که این همه پولدارند؟

زمین و مغازه و ملک و املاک دارند. اینها شکارچی تفریحی هستند، نه اینکه زندگیشان ازشکار بگذرد، خیلی هم بیرحماند. من در دشت آزادگان کسی را نمیشناسم که شکارچی باشد اگر معدود کسانی هم که پیدا شوند همین عده شکارچی گردن کلفت هدایتشان میکنند. در دشت آزادگان برای آهوها احترام زیادی قائل اند و میگویند آهوی امام رضا(ع)، یا این که معتقدند آهو نفرین میکند اگر اذیتش کنیم. اما شکارچیها به این چیزها اهمیت نمیدهند و شبها که برای شکار میآیند با نورافکنهای قوی میزنند به چشم آهوها تا قدرت بیناییشان را به طور موقت از دست بدهند و آن وقت با اتومبیل داخل شنها و ماسهها میروند و آهوها را با تیر میزنند.

پس نر و ماده و بچه برایشان مهم نیست!

همین امسال، ماه اول بهار ماده آهویی را زدند که داشت زایمان میکرد. من آن آهو را میشناختم چون هر روز در نقطهای مشخص مینشست، اما آنها آمدند بالای سرش و در همان حالت نشسته او را زدند. من عکس خون این آهو و جایی را که میخواست در آن زایمان کند منتشر کردم تا شاید تلنگری باشد.

جریمه شکار آهو چه قدر است؟

ده میلیون تومان است ولی برای این شکارچیها که من میشناسم اصلا زیاد نیست.

شکارچیها آهوها را میخورند؟

بله کباب میکنند و میخورند، معمولا هم در همان محل شکار. قبلا که منطقه ما شکار ممنوع نبود آنها آهوها را شبانه کباب میکردند و سرشان را در همان محل دفن میکردند، بعد روباهها کلههای آهو را پیدا میکردند و از خاک در میآوردند. این طور شد که عشایر مستقر درمنطقه متوجه شکار آهوها شدند چون شکارچیها در تاریکی شب میآیند و کسی نمیبیند آنها چه میکنند. بدتر این که به شکار یک آهو هم بسنده نمیکنند و تا میتوانند شکار میزنند. آهوها همیشه در گلههای کوچک حرکت میکنند و این افراد به لطف تفنگهایشان که ساچمه را به اطراف پخش میکند شکار دسته جمعی میکنند. به نظر من اسلحههای جدید شکار بسیار کثیف است.

تا به حال شده سر بزنگاه برسید و با شکارچیها رخ به رخ شوید؟

یکبار از فاصله ۷۰ متری به من تیراندازی کردند چون پروژکتورم را به سمتشان گرفته بودم تا دست از شکار بردارند ولی آنها تیراندازی کردند که یکی از تیرها به سینهام خورد و یکی دیگرش موتورم را پنچر کرد. یک بارهم مرا با اسلحه جنگی به مرگ تهدید کردند. وقتی شکارچیان را میبینم حالتی به من دست میدهد که میخواهم به هر طریق ممکن جلویشان را بگیرم ولی یا متواری میشوند یا به سمت محیطبان تیراندازی میکنند.

بهخاطر زخمی شدنتان توانستید شکایت کنید؟

نه نتوانستم. آخرین مورد درگیری ام با شکارچیها اردیبهشت سال گذشته بود. آنها درجاده بودند و من قصد داشتم ازآنها سبقت بگیرم، ولی وقتی روبهروی پنجره ماشین شان قرار گرفتم دو تیر به قصد کشتن به سمتم شلیک کردند که جاخالی دادم و خدا را شکر زنده ماندم. البته تیرانداز را شناختم و ماجرا را صورتجلسه کردم و به اداره فرستادم، اداره هم پرونده را برای دادگاه ارسال کرد. ولی دادگاه از من شاهد خواست، یک شاهد آوردم اما گفتند یک شاهد دیگرهم لازم است که من نداشتم. البته شکارچیها بعد از تیراندازی به خانه ما آمدند و گفتند هر خسارتی وارد شده جبران میکنیم ولی من مصر به طرح شکایت بودم، گرچه شکایتم به جایی نرسید.

به نظرشما علت اصلی اصرار عدهای به شکار چیست، با توجه به این که نیاز مالی ندارند؟ فکر میکنید باید فرهنگسازی شود؟

شکارچیها دو گروهاند، برخی با فرهنگسازی مختصر دست برمیدارند ولی عدهای آدم خوشگذران هستند که زندگیشان به این سبک و سیاق میگذرد و حتما باید جانوری را بکشند. من فرهنگسازی را برای هر دو گروه امتحان کردم که برای دسته دوم جواب نداده. ما در خوزستان دو طایفه بزرگ کنانه و خسرج داریم. سالها قبل تعدادی شکارچی داشتند و من برای منصرف کردن آنها از شکار سراغ بزرگشان رفتم و توضیح دادم که آهوهای این منطقه میراث طبیعی هستند و نسل شان دارد از بین میرود. باور کنید اینها دیگر شکار نکردند ولی آن عده شکارچی خاص دست نکشیدند.

به نظر میرسد اینها باید مجازات شوند، آن هم مجازاتهای سنگین و بازدارنده!

قطعا. اینها نیازمند برخورد شدید هستند البته نه از نوع جریمه نقدی، چون جواب نمیدهد.

با وجود همه خطراتی که تا به حال وجود داشته و بعد از این هم حتما وجود خواهد داشت چرا دست از محیطبانی برنمیدارید؟

گاهی اوقات اطرافیانم به من میگویند تو دیوانهای چون جانت را بهخاطر چند آهو به خطر انداختهای. اما من آنقدر به آهوها علاقهمندم که اگر یک روز آنها را نبینم ردشان را دنبال میکنم تا آرام شوم. بهتر است بگویم من عاشقم و یک عاشق جز این نمیکند.

داستان دوربین و موتورسیکلت

او آهوها را به چشم دیده بود، ردشان را در شنزارها و تپه ماهورها گرفته بود و ایمان داشت که فکه حالا دیگر آهو دارد. اما کسانی که سالها فکه را با مینهای عمل نکردهاش میشناختند، سختشان بود آهوها را باور کنند. سیدباقر ولی افتاد دنبال آهوها تا این بار بچیندشان در قاب یک دوربین عکاسی قرضی که آویزان گردنش بود. او این کار را کرد و شد کاشف آهوها، یک محافظ جان سخت.

از سال۸۷ به این سو که او لباس رسمی محیطبانی پوشیده، داستان اما چندان فرقی با امروز نکرده چون یکی از موتورسیکلتها که روزانه تا۲۰۰ کیلومتر رویش مینشیند و میراند دارایی شخصی اوست و موتورسیکلت دوم، هدیه فعالان و دوستداران محیط زیست به سیدباقر. باورش سخت است ولی باک اینها با بنزینی پُر میشود که محیط بان خوزستانی خودش میخرد؛ از آهوها برای آهوها.

خوش تراش های پر طاقت

آهوهای فکه ظریف و نازک اند ولی پرطاقت و مقاوم، آنقدر که سیدباقر درعجب است که اینها درگرمای بالای۶۰ درجه شنزارها چطور زنده می مانند. آهوهای فکه کم می خورند و اندک می نوشند، از برج هشت تا اواخر برج دو هم به جز دو سه بار لب به آب نمی زنند، آبشان هم اگر تلخ و شور یا لجن باشد فرقی به حالشان ندارد. سیدباقر یک بار میان شنزارها از شدت عطش چند جرعه ای از آب آهوها نوشید ولی دوام نیاورد و مبتلا به اسهال شد، تا یک ماه، بی وقفه. پزشکان به او گفته بودند آبی که نوشیده روده بزرگش را به هم ریخته است.

مریم خباز

همه با هم در برابر گرد و غبار

شهر و روستا فرقی نمی‌کند؛ ارتش ریزگردها علیه زندگی شورش کرده و مقابله با این تهدید به تلاش تمام دستگاه‌های مسئول نیاز دارد. در این میان نمی‌توان از نقش بومیان منطقه غافل شد، افرادی که کانون‌های بحرانی ریزگردها را مثل کف دستشان می‌شناسند و اگر به‌درستی برای مهار این مشکل آموزش ببینند و به کار گرفته شوند، نقش چشمگیری در پیشرفت پروژه‌های بیابان‌زدایی دارند؛ اتفاقی که سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری نیز به آن توجه ویژه نشان می‌دهد و به همین دلیل، سعی در مشارکت جوامع محلی برای کاهش تهدید ریزگرد‌ها دارد، اما این مشارکت باید به شکلی دنبال شود که رفع نیاز جوامع محلی در اولویت قرار گیرد و مانند کارگران روز مزد، با آنها برخورد نشود.
تا چشم کار می‌کند، بیابان است. کافی است باد به آرامی شروع به وزیدن کند. آن وقت است که ریزگردها به آسمان بلند می‌شوند و سوار بر بال باد، کیلومتر‌ها سفر می‌کنند؛ به شهرهای کوچک و بزرگ می‌روند تا زندگی را به کام شهروندان تلخ ‌کنند.

اینجا‌ منطقه ابوهاون شهرستان باوی در استان خوزستان است؛ جایی که تغییر اقلیم، خشکسالی و ندانم‌کاری برخی مسئولان، دست به دست هم داده و از زمین‌های آن، کانون‌های بحرانی ریزگرد به عمل آورده است. به همین دلیل، سازمان جنگل‌ها به تکاپو افتاده که با نهالکاری و مالچ‌پاشی راه ریزگردها را سد کند، اما سازمان جنگل‌ها تنها نیست. عده‌ای از بومیان منطقه نیز پاشنه‌هایشان را ور کشیده‌اند تا شانه به شانه مسئولان برای مهار ریزگردها و برگشت زندگی به سرزمینشان تلاش کنند؛‌ تلاشی که به نفع همه تمام می‌شود، چراکه سفر ریزگرد‌ها به روستاهای همجوار یا استان‌های همسایه با خوزستان محدود نمی‌شود. آنها تا جایی که باد توان رفتن داشته باشد، سفر می‌کنند. بنابراین باید به تلاش جوامع محلی ‌در مهار مشکل ریزگردها بیش از این بها داد و شرایط را برای فعالیت آنها به گونه‌ای هموار کرد که بومیان منطقه دلسرد نشوند و به تلاش خود برای بیابان‌زدایی ادامه دهند.

ریزگرد در چشم زندگی

روستای ابوهاون یکی از روستاهای منطقه است که ریزگردها امان ساکنانش را بریده و کار را به جایی رسانده که ساکنان را برای ادامه زندگی با مشکلات زیادی مواجه کرده است. خیلی‌ها کوچ کرده‌اند و آنهایی که مانده‌اند، در فکر رفتن، روزها را به شب گره می‌زنند.

ابوحمید یکی از ساکنان این روستاست که تا مدتی پیش کشاورزی می‌کرد و از این راه روزگار می‌گذراند، اما حالا از مزرعه‌اش نام و نشانی باقی نمانده. آن طور که او تعریف می‌کند، قهر طبیعت دامن او و دیگر روستاییان را گرفته است. مرد روستایی می‌گوید، خشکسالی باعث افزایش گرد و غبار منطقه می‌شود و شن‌های روان هر روز بیشتر از گذشته به سمت روستاها پیشروی می‌کنند‌.

مزرعه ابوحمید مدت‌هاست، زیر توفان ریزگرد‌ها و پیش روی شن‌های روان مدفون شده. به همین دلیل او می‌گوید، فکر کشاورزی را از سرش بیرون کرده است.

رنج زندگی روستاییان که نزدیک کانون‌های بحرانی گرد و غبار هستند قابل توصیف نیست. آنها ‌برای تامین نیازهای اولیه زندگی‌شان نیز با مشکل روبه‌رو هستند.

یکی دیگر از روستاییان منطقه می‌گوید، شن‌های روان حتی چاه‌های آب آنها را بی‌نصیب نگذاشته. آن طور که او می‌گوید، بیشتر چاه‌های روستا از شن پر شده است. به همین خاطر آنها به آب نیز دسترسی راحت ندارند.

درختکاری برای برگشت زندگی

حل مشکلات روستاییانی مانند ابوحمید در گرو بیابان‌زدایی است و این کار به سرانجام نمی‌رسد، مگر این‌که مسئولان توجه ویژه به این مساله کنند. مدتی است در اطراف ‌منطقه ابوهاون، سازمان جنگل‌ها، منابع طبیعی و آبخیزداری در تلاش است با نهالکاری و مالچ‌پاشی ریزگردها را مهار کند.

از دور اگر به مناطقی که در آنها نهالکاری شده، توجه کنید، لکه‌های سبز به چشم می‌خورند؛ لکه‌هایی که از بازگشت زندگی و مهار بیابان خبر می‌دهند.

این لکه‌های سبز، نهال‌هایی هستند که روستاییان منطقه به کمک سازمان جنگل‌ها در دل بیابان کاشته‌اند تا سدی باشند پیش‌روی شن‌های روان و طغیان ریزگردها.

کهور پاکستانی، اکالیپتوس و کنار، برخی گونه‌هایی است که در این منطقه کاشته شده، اما کاشت آنها و نگهداری‌شان کار آسانی نیست و اگر همت بالای بومیان منطقه نبود، نهال‌ها هیچ وقت جان نمی‌گرفتند تا در برابر بیابان قدعلم کنند.

روستاییان با زحمت بسیار درختان را می‌کارند، اما پس از کاشت نهال باید خیلی مراقب باشند تا تلاششان ثمر بدهد، زیرا اگر مراقبت‌ها ادامه پیدا نکند یا در روند آبیاری غفلتی اتفاق بیفتد، نهال‌ها فرصت قد کشیدن پیدا نمی‌کنند.

یکی از سختی‌هایی که روستاییان منطقه با آن روبه‌رو هستند آبیاری نهال‌هاست، چراکه نزدیک‌ترین منبع آب، حدود پنج کیلومتر با آنها فاصله دارد و برای انتقال آب باید از تانکرهای حمل آب استفاده کنند.

روستاییان با جان و دل برای بیابان‌زدایی تلاش می‌کنند، اما مساله‌ای که مسئولان باید به آن توجه داشته باشند، شرایط پرداخت دستمزد به آنهاست، چراکه این روزها پیمانکارانی که با سازمان جنگل‌ها برای کاشت نهال قرار داد می‌بندند، به روستاییانی که در پروژه‌ها همکاری می‌کنند، براساس قانون وزارت کار دستمزد پرداخت می‌کنند، اما این روند را نمی‌توان مشارکت دانست، زیرا اشتراک زمانی معنا پیدا می‌کند که بومیان منطقه در تمام سود حاصل از پروژه سهیم شوند. با روند کنونی پس از کاشت درختان، انگیزه‌ای برای حفظ جنگل‌های دست‌کاشت نخواهند داشت.

مالچ‌پاشی علیه بیابان

نهالکاری، بذرکاری، مدیریت اراضی کشاورزی و چرا، برخی راهکارهای مقابله با بیابان‌زایی هستند، اما در این میان، کارشناسان از مالچ‌پاشی به عنوان آخرین درمان و راهکار یاد می‌کنند؛ ‌شیوه‌ای که این روزها برای کنترل تپه‌های ماسه‌ای از آن بهره گرفته می‌شود.

مالچ‌پاشی، راهکار بی‌عیبی برای کنترل بیابان‌زایی نیست و باید گفت، این روش آثار نامناسبی بر محیط زیست می‌گذارد. برخی کارشناسان، از طرح‌های جایگزین مانند ریگ‌پاشی نام می‌برند، اما تا زمانی که چنین راهکارهایی به نتیجه نرسیده‌اند، نمی‌توان از مالچ‌پاشی برای کنترل کانون‌های بحرانی ریزگردها استفاده نکرد، چراکه بیابان‌زایی تهدیدی جدی است و اگر مقابله با آن جدی گرفته نشود، می‌تواند امنیت ملی هر سرزمینی را به خطر بیندازد.

پرویز گرشاسبی، معاون آبخیزداری، امور مراتع و بیابان سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور با اشاره به این‌که مالچ نفتی تبعاتی دارد، می‌گوید تلاش آنها در سازمان جنگل‌ها برای شناسایی مالچی مناسب که تبعات کمتری داشته باشد، ادامه دارد‌.

تاکنون حدود 16 مالچ مختلف در مناطق بیابانی کشور آزمایش شده و کارشناسان در تلاشند، مالچ مناسب تولید کنند‌. او درباره پیشنهاد برخی کارشناسان درباره ریگ پاشی به جای مالچ‌پاشی می‌گوید‌: وسعت اراضی و کانون‌های بحرانی زیاد است. به همین دلیل، نمی‌توان ریگ لازم برای این مناطق را تهیه کرد. علاوه بر این اگر از مناطق دیگر ریگ برداشت کنیم، این مساله تخریب زیست‌محیطی در پی خواهد داشت‌.

آن طور که او می‌گوید، هر هکتار مالچ‌پاشی حدود 10 میلیون تومان هزینه دارد،اما چیدن ریگ در کانون‌های گرد و غبار، کاری دشوارتر است و هزینه‌های بیشتری دارد.‌

براساس آخرین خبرها در بودجه سال آینده حدود 200 میلیارد تومان اعتبار برای خرید مالچ نفتی در نظر گرفته شده و این در حالی است که هزینه خرید هر لیتر مالچ حدود 800 تومان است و برای عملیات مالچ‌پاشی در هر هکتار، حدود 10 میلیون تومان هزینه می‌شود.‌

او درباره وسعت اراضی که در کشورمان نیاز به مالچ‌پاشی دارد، می‌گوید: حدود 7 میلیون هکتار از کانون ریزگردهای کشور نیاز به مالچ‌پاشی دارد و در این میان، حدود دو میلیون هکتار تاکنون تثبیت شده است.

بیشتر این مناطق در استان‌هایی مانند خراسان جنوبی، کرمان، خوزستان و اصفهان و یزد قرار دارند‌ و اولویت سازمان جنگل‌ها نیز کنترل کانون‌های بحرانی درجه یک است.

‌تلاش برای بیابان‌زدایی از سوی مسئولان و جوامع محلی دنبال می‌شود، اما باید تاکید کرد، همواره پیشگیری بهتر از درمان است. به همین دلیل، دستگاه‌هایی که در این میان نقش دارند، باید به وظیفه خود عمل کرده، با افزایش تعامل بین بخشی شرایطی ایجاد کنند که در آن، مسائلی مانند مدیریت نامناسب منابع آب سبب بیابان‌زایی نشود.

مهدی آیینی

 

بالا