آخرین خبرها
خانه / بایگانی/آرشیو برچسب ها : بیابان زایی

بایگانی/آرشیو برچسب ها : بیابان زایی

اشتراک به خبردهی

بیابان لوت خاطره می‌شود

هفت سال پیش در چنین روزی بیابان لوت به عنوان اولین اثر طبیعی کشور در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسید. اما در این مدت آن طور که باید برای حفظ این اثر طبیعی تلاش نشده است و مسائلی مانند  معدنکاوی و گردشگری بی‌ضابطه این اثر منحصر بفرد را تهدید می‌کند.

بیابان لوت ویژگی‌های منحصربفردی دارد از طولانی و بلندترین کلوت‌ها گرفته تا تپه‌های ماسه‌ای و نبکاهایی که نمونه آن در جهان کمتر دیده می‌شود. علاوه بر این گونه‌های گیاهی و جانوری خاصی نیز در این بیابان زیست می‌کنند. این درحالی است که گرم‌ترین نقطه جهان نیز در بیابان لوت به ثبت رسیده است و این ویژگی‌ها از این بیابان اکوسیستمی می‌سازد که نیازمند مراقبت و نگهداری ویژه است.

با این حال آن‌طور که باید برای مراقبت از این اکوسیستم منحصر بفرد تلاش نمی‌شود و این روزها معدنکاوی و گردشگری بی‌ضابطه این اثر طبیعی کشورمان را تهدید می‌کند. برای نمونه بسیاری از آفرود سواران در این اکوسیستم جولان می‌دهند و سبب تخریب پوشش گیاهی و رخساره‌های طبیعی این منطقه می‌شوند.

لوت اکوسیستمی منحصربفرد

برخی افراد و مسئولان از اهمیت حفظ بیابان لوت غافل هستند و به نظر می‌رسد آنها درک درستی از این اکوسیستم ندارند و تصور می‌کنند که لوت نیز مانند مناطق بیابانی انسان ساز است که به دلیل فعالیت‌های نامناسب انسان قابلیت‌های حیاتی خود را از دست داده است.

وحید جعفریان، مدیرکل دفتر امور بیابان سازمان ‌منابع طبیعی و آبخیزداری درباره اهمیت بیابان لوت می‌گوید: بیابان‌های طبیعی  با عرصه‌هایی که به دلیل مدیریت نامناسب منابع آب و تغییرات کاربری و از بین بردن پوشش گیاهی ظاهری شبیه بیابان پیدا می‌کنند، متفاوت هستند. لازم به یادآوری است که بیابان‌زایی عاملی انسانی است که به دلیل مدیریت نامناسب سرزمین اتفاق می‌افتد. اما بیابان‌های طبیعی ‌اکوسیستم‌هایی خاص هستند که  با محیط، پوشش گیاهی و گونه‌های جانوری خود در تعادل  قرار دارند.

ویژگی‌های منحصربفرد بیابان لوت سبب شد اقدامات لازم برای ثبت آن در فهرست میراث جهانی یونسکو از تیر ماه سال ۹۳ آغاز شود و پس از تلاش‌های بسیار بیابان لوت در بیست و هفتم تیرماه ۱۳۹۵ در فهرست میراث جهانی یونسکو قرار گرفت.

 ۳ چالش ویرانگر لوت

کم نیستند کارشناسانی که تاکید می‌کنند، بیابان لوت نیازمند توجه ویژه است و نهادهای مسئول در این حوزه باید برای نگهداری از این اثر طبیعی قدم‌های موثرتری بردارند، زیرا اگر این تعامل بین دستگاه‌ها شکل نگیرد خطر تخریب جلوهای خاص این اکوسیستم هر روز جدی‌تر می‌شود.

مدیرکل دفتر امور بیابان سازمان ‌منابع طبیعی و آبخیزداری در این باره می‌گوید: پوشش گیاهی بیابان لوت ‌متاثر از ‌منابع زیر زمینی آب و سیلاب‌هایی است که  هر چند سال یکبار اتفاق می‌افتد. به همین دلیل اگر این منابع از این اکوسیستم دریغ شود یا کیفیت آنها آسیب ببیند. بسیاری از‌ رخساره‌های منحصربفرد لوت از بین خواهد رفت.

آن طور که او توضیح می‌دهد به دنبال از دست رفتن منابع آب در بیابان لوت پوشش گیاهی و جانوری منطقه نیز دچار آسیب خواهد شد.

توسعه ناپایدار و معدنکاوی نیز از دیگر عوامل تخریب اکوسیستم لوت به شمار می‌آید. جعفریان در این باره توضیح می‌دهد: بحث تغییر کاربری زمین مانند معدنکاوی نیز ‌بشدت می تواند این اکوسیستم را تخریب کند.

مدیرکل دفتر امور بیابان سازمان ‌منابع طبیعی و آبخیزداری از ‌گردشگری غیر مسئولانه نیز به عنوان عاملی که بیابان لوت را تهدید می‌کند، نام می‌برد و می‌گوید: گردشگری باید براساس شاخصه‌های پایداری انجام شود و جوامع محلی نیز باید از این مساله بهرمند شوند.

به این ترتیب باید تاکید کرد که دستگاه‌های مسئول مانند سازمان حفاظت محیط زیست، سازمان منابع طبیعی،‌ وزارت گردشگری و میراث فرهنگی و وزارت صنعت، معدن و تجارت باید برای حفظ این اکوسیستم ارزشمند نهایت همکاری را با یکدیگر داشته باشند و با در اولویت قرار دادن توسعه پایدار، شرایطی ایجاد کنند که نسل‌های آینده نیز بتوانند از چنین اکوسیستم‌هایی استفاده کنند.

مهدی آیینی

 

 بیابان‌زایی با سرعت یک میلیون هکتار در سال

هر سال حدود یک میلیون هکتار به وسعت  کانون‌های بحرانی فرسایش بادی‌ ‌در عرصه‌های بیابانی‌ کشور اضافه می‌شود

«عبور از خشکسالی با مشارکت همگانی» این شعاری است که امسال برای روز جهانی مقابله با بیابان‌زایی در نظر گرفته شده است، شعاری که نشان می‌دهد شرایط در بسیاری ازکشورهای جهان نامناسب است و کلید برون رفت از این مساله به مشارکت‌ همه جانبه نیاز دارد. به مناسبت این روز با وحید جعفریان، مدیرکل دفتر امور بیابان سازمان منابع‌طبیعی کشور گفت‌وگو کرده‌ایم. او معتقد است روند بیابان زایی در کشورمان سرعت گرفته است و هر سال حدود یک میلیون هکتار به وسعت  کانون‌های بحرانی فرسایش بادی‌ ‌در عرصه‌های بیابانی‌ کشور اضافه می‌شود.

 

  چقدر از مساحت کشورمان تحت تاثیر بیابان‌زایی قرار دارد؟

‌ براساس نتایج مطالعاتی که ‌ ایران به کنوانسیون مقابله با بیابان زایی ارائه کرده است، حدود ۱۰۰ میلیون هکتار از  عرصه های کشور و به عبارت دیگر ‌دست‌کم دو سوم کشور تحت تاثیر بیابان‌زایی قرار دارد.

این مطالعات حدود ۱۰ سال پیش انجام شده است، اطلاعات به روزتری در اختیار ندارید؟‌

براساس مطالعاتی که از سوی دانشگاه تهران انجام شده است ، می‌توان گفت ۸۸درصد از سطح کشور متاثر از بیابان‌زایی است. علاوه براین مطالعه دیگری نیز اخیرا  توسط‌ مؤسسه تحقیقات جنگل‌ها و مراتع کشور انجام شده است که براساس آن قلمرو مناطق بیابانی کشور ‌حدود ۹۰ میلیون هکتار است.  افزون بر این می‌توان گفت به طور میانگین در یک دهه گذشته  وسعت کانون‌های بحرانی فرسایش بادی‌ کشور درعرصه‌های بیابانی‌  هر سال حدود یک میلیون هکتار بیشتر شده است.

برنامه‌های مقابله با بیابان‌زایی چه شرایطی دارد؟ 

‌در برنامه ششم‌ توسعه فعالیت‌های مرتبط با کنترل کانون‌های بحرانی فرسایش بادی در بخش بیابان حدود ۳۰۰هزار هکتار در سال است. در واقع در این مناطق ‌ پروژه‌هایی مانند نهال‌کاری، مدیریت هرز آب و کنترل چرای دام و احداث باد شکن انجام‌ می‌شود.

بنابراین دست‌کم هر سال ۷۰۰هزار هکتار به وسعت این کانون‌های بحرانی اضافه می‌شود و تلاشی برای مهار آنها انجام نمی‌شود؟

این مساله سبب شده مسوولان سازمان منابع طبیعی همواره در خواست داشته باشند که به منابع اعتباری سازمان توجه ویژه‌ای شود‌، چراکه اگر ‌مقابله با بیابان‌زایی بموقع انجام نشود سبب تحمیل هزینه‌های بیشتری به کشور می‌شود‌.برای نمونه با اقدامات مناسب و بموقع می‌توان سبب کاهش مهاجرت به دلیل تخریب سرزمین شد.

به بحث مهاجران محیط‌زیستی اشاره کرده‌اید. سال‌هاست که ساکنان استان‌هایی مانند سیستان و بلوچستان و کرمان و خراسان جنوبی به دلیل شرایط نامناسب ناچار به مهاجرت به استان‌های شمالی می‌شوند. به نظرتان شرایط در  این استان‌ها ‌ مناسب است؟

اگر بیابان‌زایی را کاهش توان رویشی خاک در نظر بگیریم باید گفت در شمال کشور نیز بیابان زایی اتفاق می‌افتد، چراکه وقتی جنگل‌های شمال را تخریب و به ویلا تبدیل می‌کنیم یا ‌ کشاورزی ناپایدار انجام می‌دهیم. در حال بیابان‌زایی هستیم.

براساس تعریف جدید کنوانسیون مقابله با بیابان‌زایی ‌شرایط  تخریب سرزمین در کشورمان چگونه است؟

‌براساس تعریف این کنوانسیون‌بیابان‌زایی یعنی تخریب سرزمین در مناطق خشک، نیمه خشک و خشک نیمه مرطوب‌ تحت تاثیر عوامل طبیعی و انسانی. براساس این تعریف‌ شاید فقط بخش‌های کوچکی از مناطق شمالی کشور تحت تاثیر عوامل بیابان‌زایی نباشد. علت تاکید بر مناطق خشک و نیمه خشک نیز این است که شرایط بازسازی در این مناطق به مراتب سخت‌تر است. ‌برای نمونه در چنین مناطقی اگر با کشاورزی ناپایدار سبب شور شدن زمین شویم یا با چرای مفرط دام ‌به ‌پوشش گیاهی‌ آسیب بزنیم. بازگشت به شرایط اول ‌اگر غیر ممکن نباشد، بسیار دشوار است.‌‌

عوامل زیادی در این بین تاثیر دارد از سوء مدیریت تا تغییر اقلیم. چه عوامل دیگری به افزایش بیابان‌زایی در کشور دامن می‌زند؟

ریشه بنیادین بیابان‌زایی نحوه مدیریت منابع آب است. در واقع در خیلی از کشورهای دنیا نبود بی‌توجهی به تامین حقابه عرصه‌های مختلف علت اصلی از بین رفتن پوشش گیاهی است که ‌ به دنبال آن کانون‌های  گرد و غبار و ماسه‌های روان شکل می‌گیرند. علاوه بر این افت سطح آب‌های زیرزمینی سبب می‌شود بسیاری از گونه‌های جانوری نیز از بین بروند.

آیا می‌توان با احیای پوشش گیاهی مانع تخریب بیشتر این مناطق شد؟

بهبود شرایط در مناطق تخریب شده کشورمان بسیار دشوار یا غیر ممکن است. برای نمونه می‌توان کهور بومی ایران را مثال زد. جنگل‌های انبوهی از این گونه برای سال‌ها در‌‌ مناطق بیابانی کشور مانند ریگان کرمان دیده می‌شد. این درخت‌ها طی هزاران سال ریشه های عمیقی پیدا کرده بودند. اما به دلیل افت بیش از حد سطح آب‌های زیرزمینی این درختان از بین رفتند.

این درحالی است که با کاشت دوباره این درختان دیگر نمی‌توان  به پوشش گیاهی پایدار رسید. به عبارت دیگر اگر سال‌های سال نهال این درختان را آبیاری کنیم. دیگر شرایط پیشین تکرار نمی شود، چراکه زیست‌بوم را از دست داده‌ایم.

دراین بین نمی توان نقش مسائل اقتصادی و اجتماعی را نادیده گرفت.

بحث بیابان‌زایی ‌موضوعی چند وجهی است و مسائل اقتصادی و اجتماعی را نیز در بر می‌گیرد. برای نمونه شرایط نامناسب اقتصادی و افزایش بهای چوب درخت تاغ در برخی مناطق سبب شد اهالی اقدام به قطع این درختان بکنند. این درحالی است که آنها می‌دانستند با از بین رفتن این درختان شرایط برای طغیان توفان گرد و غبار مهیا می‌شود‌. در واقع بیابان‌زایی ‌چرخه‌ای معیوب است که آرام آرام شکل می گیرد.‌ اما سرعت و آثار آن بیشتر می‌شود؛ درست مانند ‌یک گلوله برفی.

چگونه می‌توان مانع تخریب بیشتر سرزمین شد؟

باید برای افزایش آگاهی در بین‌ شهروندان و مسؤولان تلاش کرد. به عبارت دیگر درک بهتر جامعه جهانی از موضوع تخریب سرزمین و اهمیت حفظ طبیعت می‌تواند سبب بهبود شرایط شود. هرچند این آگاهی نسبت به سال‌های گذشته افزایش پیدا کرده و اکنون بسیاری از شهروندان برای حفظ محیط زیست مطالبه‌گری می‌کنند.‌ اما هنوز تا رسیدن به حد مطلوب فاصله داریم.‌

آیا برای مقابله با بیابان‌زایی روش‌های سازمان منابع طبیعی به روز می‌شود؟

تکنیک و روش‌ها‌ی‌ مدیریت سرزمین در حوزه پیشگیری‌ متحول شده است. برای نمونه در دو سال گذشته با بهره‌گیری از ظرفیت دانشگاه‌ها و شرکت‌های دانش بنیان تولید طیف‌های متنوعی از خاک‌پوش‌ها را که می‌توان از آنها برای‌ تثبت ماسه‌های روان استفاده کرد، در دستور کار قرار داده‌ایم. با همکاری دانشگاه آزاد نیز مالچ بنتونیت را در عرصه‌های مختلفی به شکل آزمایشی امتحان کردیم. علاوه براین انواع مالچ‌های پلیمری و ‌مبتنی بر دانش نانو را  نیز در مناطق مناسبی آزمایش کرده‌ایم.‌‌ تثبیت تپه‌های ماسه‌ای به کمک مواد مازاد کشاوزی مانند ساقه‌های برنج، گندم و نی نیز در دستورکار قرار گرفته است. ‌

 در سازمان منابع طبیعی چقدر از مالچ‌ نفتی استفاده می‌شود؟

براساس ملاحضات بسیار سختگیرانه‌ای که داریم کمتر از ‌مالچ‌های نفتی استفاده می‌کنیم. برای نمونه ‌وسعت ماسه‌زارهای کشور حدود ۶ میلیون هکتار است. اما در وسعتی برابر با حدود ‌۶۷هزار هکتار مالچ پاشی انجام می‌شود،چراکه‌ ماسه‌های روان در این مناطق ‌به ‌راه آهن، جاده، فرودگاه، اراضی کشاورزی و روستاها آسیب جدی می‌زنند و در مناطق مرزی نیز زمینه را برای کاهش امنیت فراهم می‌کنند‌.

آیا برنامه‌ای برای کاهش استفاده از مالچ نفتی دارید؟

سیاست‌ سازمان منابع طبیعی جایگزین کردن مالچ نفتی است. به همین دلیل سال گذشته ‌ فقط در‌‌ ۳۵هزار هکتار از ماسه‌زارها اقدام به مالچ پاشی کرد.

این درحالی است که سازمان با روش‌های سختگیرانه مالچ‌های نفتی را از لحاظ‌ کیفیت و ترکیب شیمایی مورد بررسی  قرار می‌دهد و برای این مهم  نیز از ‌دانشگاه‌ها کمک می‌گیرد تا از بهترین نوع مالچ نفتی‌استفاده شود.

لازم به یادآوری است که برنامه سازمان منابع طبیعی این است که با استفاده از ‌ دانش و ظرفیت‌هایی که در کشور وجود دارد استفاده از مالچ نفتی را به صفر برساند‌.

 

 

مهدی ‌آیینی  

خوره بیابان

وسعت کانون‌های بحرانی بیابان‌زای کشور از ۷ میلیون هکتار به ده میلیون هکتار رسید

تغییر اقلیم و سوء‌مدیریت دست‌به‌دست هم داده‌اند تا بیابان‌‌زایی در کشورمان سرعت بگیرد. نتایج پژوهشی که بتازگی صورت گرفته این واقعیت تلخ را تائید می‌کند. براساس اطلاعاتی که مدیرکل دفتر امور بیابان سازمان جنگل‌ها در در گفت‌وگو باما از آن پرده بر می‌دارد تامدتی پیش ۲۱ میلیون هکتار از اراضی کشور تحت تاثیر فرسایش بادی قرار داشت، اما این عدد اکنون به ۲۷ میلیون هکتار رسیده است. نگران‌کننده‌تر این که تا پیش از این وسعت کانون‌های بحرانی بیابان‌زای کشور ۷ میلیون هکتار برآورد می‌شد، اما آخرین بررسی‌ها نشان می‌دهد وسعت این کانون‌های بحرانی مرز ده میلیون هکتار را پشت سرگذاشته است.
     گزارشگران سبز: امروز روز جهانی بیابان‌زدایی و مجالی است برای یاد‌آوری این‌که هنوز حقآبه‌های زیست‌محیطی کشور پایمال می‌شود و سوء‌مدیریت منابع آب یکی یکی تالاب‌های کشور را قربانی می‌کند تا جنازه آنها به محلی برای تولید گرد و غبار بدل شود.

فرهاد سرداری، مدیرکل دفتر امور بیابان سازمان جنگلها دراین باره به جامجم میگوید: خشکسالی و تامین نشدن حقآبههای زیستمحیطی کشور سرعت بیابانزایی را در کشور تشدید کرده است.

آنطور که او توضیح میدهد کاهش بارشها نیز سبب شده که پوشش گیاهی از بین برود و اراضی بیشتری تحت تاثیر فرسایش بادی قرار بگیرند.

اگر از سرداری درباره تازهترین آمار از وسعت کانونهای بحرانی بیابانزای کشور بپرسید او به طرحی که سال ۸۵ دراین خصوص اجرا شد اشاره میکند و میگوید: سال گذشته نیز این طرح اجرا شد تا نتایج با یکدیگر مقایسه شود.

به گفته مدیرکل دفتر امور بیابان سازمان جنگلها هنوز نتایج این طرح نهایی نشده است، اما او برای جامجم توضیح میدهد که در سال ۸۵ مشخص شد که حدود ۲۱میلیون هکتار از اراضی کشور تحت فرسایش بادی بود و در این بین وسعت کانونهای بحرانی بیابانزای نیز حدود ۷میلیون هکتار برآورد میشد. سرداری تصریح میکند: نتایج بررسیهای جدید هنوز نهایی نشده اما وسعت اراضی که تحت فرسایش بادی قرار دارند به ۲۷میلیون هکتار رسیده و وسعت کانونهای بحرانی بیابانزا نیز حدود ده میلیون هکتار برآورد میشود. علیمحمد طهماسبی، مدیر کارگروه ملی مقابله با گرد و غبار سازمان حفاظت محیطزیست نیز  بیان میکند: در ایران صرفا بر اقدامات احیایی متمرکز شدهایم. یعنی برای مقابله با تبعات بیابانزایی به کشت گیاه روی آوردهایم در حالی که باید عواملی که در سرزمین وجود دارد و منجر به بیابانزایی شده را کنترل کنیم. آنطور که او میگوید برای نتیجهگیری بهتر باید فشارها را از روی منابع برداشت این مساله نیاز به تغییر رویکرد و نگاه در سطح مسئولان، مدیران میانی و بهویژه کارشناسان دارد. طهماسبی بیشتر دخالتهای انسانی را در تشدید روند بیابانزایی موثر میداند.

سرعت بالای بیابانی شدن

حمیدرضا ناصری، عضو هیات علمی پژوهشکده بیابان نیز در گفتوگو با ما ایران را کشوری خشک توصیف میکند که میزان بارشها در آن به مراتب کمتر از متوسط جهانی است، اما تاکید میکند: توان تولید در عرصههای بیابانی ایران با شتاب بالایی در حال از دست رفتن است.

او نیز همچون مدیر کارگروه ملی مقابله با گرد و غبار سازمان حفاظت محیط زیست، تشدید روند بیابانزایی را خاص ایران نمیداند. ناصری میگوید: بیابانی شدن فقط به از دست رفتن پوشش گیاهی در مناطق بیابانی اطلاق نمیشود، بلکه مناطقی داریم که به دلیل مدیریت غلط و برنامههایی که مبتنی بر توسعه پایدار نبوده است، به شدت تحت تاثیر قرار گرفته و توان تولید در آن مناطق کاهش یافته است. نمونه بارز این مناطق دریاچه ارومیه است. یا تالاب انزلی که به دلیل تامین نشدن حقآبه در حال خشک شدن است.

خشک شدن تالاب انزلی به مفهوم تغییر اکوسیستم منطقه و کاهش توان تولید است. این عضو هیات علمی پژوهشکده بیابان هم تغییر مدلهای بارشی را عاملی برای تشدید بیابانزایی در ایران میداند و میگوید: شاید تصور عمومی این باشد که بارشهای اخیر خوب بوده و سدها را پر کرده است، اما باید بدانیم که در شهری مثل تهران فرم بارش مهم است. در این شهر نیاز به برف داریم تا با آب شدن این برفها، آب تا آخر تابستان در اختیار کشاورزان و صنایع قرار گیرد. بنابراین با توجه به نظر کارشناسان برای بهبود شرایط کشور باید دیگر سازمان و ارگانها نیز وارد عمل شوند زیرا تازمانی که مدیریت منابع آب بدرستی انجام نشود و وزارت امور خارجه نتواند حقآبههای کشور را تامین کند وسعت عرصههای کشور که در معرض پدیده بیابانزایی قرار دارد از یکصد میلیون هکتار کنونی فراتر خواهد رفت.

سرانه بیابان

سرانه بیابان در جهان حدود ۲۰۰۰ متر مربع میشود، اما سرانه بیابان هر ایرانی حدود ۴۳۰۰ مترمربع است، این سرانه بخوبی شرایط نامناسب اراضی کشور را بازگو میکند، اما این همه ماجرا نیست و برای پیبردن به خسارتی که به کشور تحمیل میشود باید این اعداد را نیز مرور کرد؛ فرسایش خاک سالانه ۱۸ میلیارد، سیل ۱۶۰۰ میلیارد و تخریب آبخوانها ۲۰ هزار میلیارد تومان خسارت به کشور میزند. بنابراین هر سال حدود ۴۰ هزار میلیارد تومان خسارت فقط به این شکل به کشور تحمیل میشود .

لیلا مرگن

 

همه با هم در برابر گرد و غبار

شهر و روستا فرقی نمی‌کند؛ ارتش ریزگردها علیه زندگی شورش کرده و مقابله با این تهدید به تلاش تمام دستگاه‌های مسئول نیاز دارد. در این میان نمی‌توان از نقش بومیان منطقه غافل شد، افرادی که کانون‌های بحرانی ریزگردها را مثل کف دستشان می‌شناسند و اگر به‌درستی برای مهار این مشکل آموزش ببینند و به کار گرفته شوند، نقش چشمگیری در پیشرفت پروژه‌های بیابان‌زدایی دارند؛ اتفاقی که سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری نیز به آن توجه ویژه نشان می‌دهد و به همین دلیل، سعی در مشارکت جوامع محلی برای کاهش تهدید ریزگرد‌ها دارد، اما این مشارکت باید به شکلی دنبال شود که رفع نیاز جوامع محلی در اولویت قرار گیرد و مانند کارگران روز مزد، با آنها برخورد نشود.
تا چشم کار می‌کند، بیابان است. کافی است باد به آرامی شروع به وزیدن کند. آن وقت است که ریزگردها به آسمان بلند می‌شوند و سوار بر بال باد، کیلومتر‌ها سفر می‌کنند؛ به شهرهای کوچک و بزرگ می‌روند تا زندگی را به کام شهروندان تلخ ‌کنند.

اینجا‌ منطقه ابوهاون شهرستان باوی در استان خوزستان است؛ جایی که تغییر اقلیم، خشکسالی و ندانم‌کاری برخی مسئولان، دست به دست هم داده و از زمین‌های آن، کانون‌های بحرانی ریزگرد به عمل آورده است. به همین دلیل، سازمان جنگل‌ها به تکاپو افتاده که با نهالکاری و مالچ‌پاشی راه ریزگردها را سد کند، اما سازمان جنگل‌ها تنها نیست. عده‌ای از بومیان منطقه نیز پاشنه‌هایشان را ور کشیده‌اند تا شانه به شانه مسئولان برای مهار ریزگردها و برگشت زندگی به سرزمینشان تلاش کنند؛‌ تلاشی که به نفع همه تمام می‌شود، چراکه سفر ریزگرد‌ها به روستاهای همجوار یا استان‌های همسایه با خوزستان محدود نمی‌شود. آنها تا جایی که باد توان رفتن داشته باشد، سفر می‌کنند. بنابراین باید به تلاش جوامع محلی ‌در مهار مشکل ریزگردها بیش از این بها داد و شرایط را برای فعالیت آنها به گونه‌ای هموار کرد که بومیان منطقه دلسرد نشوند و به تلاش خود برای بیابان‌زدایی ادامه دهند.

ریزگرد در چشم زندگی

روستای ابوهاون یکی از روستاهای منطقه است که ریزگردها امان ساکنانش را بریده و کار را به جایی رسانده که ساکنان را برای ادامه زندگی با مشکلات زیادی مواجه کرده است. خیلی‌ها کوچ کرده‌اند و آنهایی که مانده‌اند، در فکر رفتن، روزها را به شب گره می‌زنند.

ابوحمید یکی از ساکنان این روستاست که تا مدتی پیش کشاورزی می‌کرد و از این راه روزگار می‌گذراند، اما حالا از مزرعه‌اش نام و نشانی باقی نمانده. آن طور که او تعریف می‌کند، قهر طبیعت دامن او و دیگر روستاییان را گرفته است. مرد روستایی می‌گوید، خشکسالی باعث افزایش گرد و غبار منطقه می‌شود و شن‌های روان هر روز بیشتر از گذشته به سمت روستاها پیشروی می‌کنند‌.

مزرعه ابوحمید مدت‌هاست، زیر توفان ریزگرد‌ها و پیش روی شن‌های روان مدفون شده. به همین دلیل او می‌گوید، فکر کشاورزی را از سرش بیرون کرده است.

رنج زندگی روستاییان که نزدیک کانون‌های بحرانی گرد و غبار هستند قابل توصیف نیست. آنها ‌برای تامین نیازهای اولیه زندگی‌شان نیز با مشکل روبه‌رو هستند.

یکی دیگر از روستاییان منطقه می‌گوید، شن‌های روان حتی چاه‌های آب آنها را بی‌نصیب نگذاشته. آن طور که او می‌گوید، بیشتر چاه‌های روستا از شن پر شده است. به همین خاطر آنها به آب نیز دسترسی راحت ندارند.

درختکاری برای برگشت زندگی

حل مشکلات روستاییانی مانند ابوحمید در گرو بیابان‌زدایی است و این کار به سرانجام نمی‌رسد، مگر این‌که مسئولان توجه ویژه به این مساله کنند. مدتی است در اطراف ‌منطقه ابوهاون، سازمان جنگل‌ها، منابع طبیعی و آبخیزداری در تلاش است با نهالکاری و مالچ‌پاشی ریزگردها را مهار کند.

از دور اگر به مناطقی که در آنها نهالکاری شده، توجه کنید، لکه‌های سبز به چشم می‌خورند؛ لکه‌هایی که از بازگشت زندگی و مهار بیابان خبر می‌دهند.

این لکه‌های سبز، نهال‌هایی هستند که روستاییان منطقه به کمک سازمان جنگل‌ها در دل بیابان کاشته‌اند تا سدی باشند پیش‌روی شن‌های روان و طغیان ریزگردها.

کهور پاکستانی، اکالیپتوس و کنار، برخی گونه‌هایی است که در این منطقه کاشته شده، اما کاشت آنها و نگهداری‌شان کار آسانی نیست و اگر همت بالای بومیان منطقه نبود، نهال‌ها هیچ وقت جان نمی‌گرفتند تا در برابر بیابان قدعلم کنند.

روستاییان با زحمت بسیار درختان را می‌کارند، اما پس از کاشت نهال باید خیلی مراقب باشند تا تلاششان ثمر بدهد، زیرا اگر مراقبت‌ها ادامه پیدا نکند یا در روند آبیاری غفلتی اتفاق بیفتد، نهال‌ها فرصت قد کشیدن پیدا نمی‌کنند.

یکی از سختی‌هایی که روستاییان منطقه با آن روبه‌رو هستند آبیاری نهال‌هاست، چراکه نزدیک‌ترین منبع آب، حدود پنج کیلومتر با آنها فاصله دارد و برای انتقال آب باید از تانکرهای حمل آب استفاده کنند.

روستاییان با جان و دل برای بیابان‌زدایی تلاش می‌کنند، اما مساله‌ای که مسئولان باید به آن توجه داشته باشند، شرایط پرداخت دستمزد به آنهاست، چراکه این روزها پیمانکارانی که با سازمان جنگل‌ها برای کاشت نهال قرار داد می‌بندند، به روستاییانی که در پروژه‌ها همکاری می‌کنند، براساس قانون وزارت کار دستمزد پرداخت می‌کنند، اما این روند را نمی‌توان مشارکت دانست، زیرا اشتراک زمانی معنا پیدا می‌کند که بومیان منطقه در تمام سود حاصل از پروژه سهیم شوند. با روند کنونی پس از کاشت درختان، انگیزه‌ای برای حفظ جنگل‌های دست‌کاشت نخواهند داشت.

مالچ‌پاشی علیه بیابان

نهالکاری، بذرکاری، مدیریت اراضی کشاورزی و چرا، برخی راهکارهای مقابله با بیابان‌زایی هستند، اما در این میان، کارشناسان از مالچ‌پاشی به عنوان آخرین درمان و راهکار یاد می‌کنند؛ ‌شیوه‌ای که این روزها برای کنترل تپه‌های ماسه‌ای از آن بهره گرفته می‌شود.

مالچ‌پاشی، راهکار بی‌عیبی برای کنترل بیابان‌زایی نیست و باید گفت، این روش آثار نامناسبی بر محیط زیست می‌گذارد. برخی کارشناسان، از طرح‌های جایگزین مانند ریگ‌پاشی نام می‌برند، اما تا زمانی که چنین راهکارهایی به نتیجه نرسیده‌اند، نمی‌توان از مالچ‌پاشی برای کنترل کانون‌های بحرانی ریزگردها استفاده نکرد، چراکه بیابان‌زایی تهدیدی جدی است و اگر مقابله با آن جدی گرفته نشود، می‌تواند امنیت ملی هر سرزمینی را به خطر بیندازد.

پرویز گرشاسبی، معاون آبخیزداری، امور مراتع و بیابان سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور با اشاره به این‌که مالچ نفتی تبعاتی دارد، می‌گوید تلاش آنها در سازمان جنگل‌ها برای شناسایی مالچی مناسب که تبعات کمتری داشته باشد، ادامه دارد‌.

تاکنون حدود 16 مالچ مختلف در مناطق بیابانی کشور آزمایش شده و کارشناسان در تلاشند، مالچ مناسب تولید کنند‌. او درباره پیشنهاد برخی کارشناسان درباره ریگ پاشی به جای مالچ‌پاشی می‌گوید‌: وسعت اراضی و کانون‌های بحرانی زیاد است. به همین دلیل، نمی‌توان ریگ لازم برای این مناطق را تهیه کرد. علاوه بر این اگر از مناطق دیگر ریگ برداشت کنیم، این مساله تخریب زیست‌محیطی در پی خواهد داشت‌.

آن طور که او می‌گوید، هر هکتار مالچ‌پاشی حدود 10 میلیون تومان هزینه دارد،اما چیدن ریگ در کانون‌های گرد و غبار، کاری دشوارتر است و هزینه‌های بیشتری دارد.‌

براساس آخرین خبرها در بودجه سال آینده حدود 200 میلیارد تومان اعتبار برای خرید مالچ نفتی در نظر گرفته شده و این در حالی است که هزینه خرید هر لیتر مالچ حدود 800 تومان است و برای عملیات مالچ‌پاشی در هر هکتار، حدود 10 میلیون تومان هزینه می‌شود.‌

او درباره وسعت اراضی که در کشورمان نیاز به مالچ‌پاشی دارد، می‌گوید: حدود 7 میلیون هکتار از کانون ریزگردهای کشور نیاز به مالچ‌پاشی دارد و در این میان، حدود دو میلیون هکتار تاکنون تثبیت شده است.

بیشتر این مناطق در استان‌هایی مانند خراسان جنوبی، کرمان، خوزستان و اصفهان و یزد قرار دارند‌ و اولویت سازمان جنگل‌ها نیز کنترل کانون‌های بحرانی درجه یک است.

‌تلاش برای بیابان‌زدایی از سوی مسئولان و جوامع محلی دنبال می‌شود، اما باید تاکید کرد، همواره پیشگیری بهتر از درمان است. به همین دلیل، دستگاه‌هایی که در این میان نقش دارند، باید به وظیفه خود عمل کرده، با افزایش تعامل بین بخشی شرایطی ایجاد کنند که در آن، مسائلی مانند مدیریت نامناسب منابع آب سبب بیابان‌زایی نشود.

مهدی آیینی

 

بالا