آخرین خبرها
خانه / بایگانی/آرشیو برچسب ها : بلوط

بایگانی/آرشیو برچسب ها : بلوط

اشتراک به خبردهی

زاگرس بیابان می‌شود | زوال زاگرس شوخی نیست!

رئیس دانشکده منابع طبیعی و محیط زیست علوم و تحقیقات معتقد است زاگرس در حال تبدیل شدن به بیابان است

جنگل‌های زاگرس‌ سال‌هاست خالی از حیات وحش شده ‌ و شرایط در این جنگل‌ها آنقدر بحرانی است که طغیان آفات و بیماری درختان بلوط  را یکی یکی می‌خشکاند تا زوال این اکوسیستم عریان‌تر از همیشه اتفاق بیفتد. این شرایط سبب شده کارشناسان هشدار بدهند که اگر عواملی مانند کشاورزی، دامداری و قاچاق چوب در این منطقه کنترل نشود، طغیان آفات و بیماری شتاب بیشتری می‌گیرد و جنگل‌هایی که منبع ۴۰درصد آب شیرین کشور است، خیلی زود به بیابان بدل می‌شود. در ادامه همه این مسائل را با دکترهادی کیادلیری، رئیس دانشکده منابع طبیعی و محیط زیست علوم و تحقیقات در میان گذاشته‌ایم. او نیز معتقد است مسؤولان تخریب و زوال زاگرس را به شوخی گرفته‌اند.

تخریب اکوسیستم در زاگرس شدت گرفته است، شرایط این جنگل‌ها را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

مساله در زاگرس صرفا خشکیدگی درخت نیست و ما شاهد این هستیم که اکوسیستم زاگرس سال‌هاست دچار زوال شده است و به سمت فرو پاشی می‌رود. در این بین عوامل مختلفی نقش دارد.‌ بخشی ازعوامل شرایط را آماده می‌کند، برای نمونه سال‌هاست که در جنگل‌های زاگرس بهره برداری انجام می‌شود. از کشاورزی گرفته تا دامداری و برداشت چوب. این عوامل آنقدر‌ به اکوسیستم فشار آورد که شرایط برای طغیان‌ بیماری و آفت فراهم شد.

در این اکوسیستم آفات‌ برگ‌خوار به درختان تحت استرس حمله می‌کنند و به این ترتیب درختان را وارد پروسه مرگ می کنند. ‌ هر درختی دو یا سه بار بیشتر بی‌برگی را تحمل نمی کند، چون  عملا فتوسنتز درخت دچار مشکل می‌شود به این شکل دیگر کربوهیدراتی ساخته نمی شود و تنفس درخت پایان می‌پذیرد. به این  ترتیب حشراتی مانند چوب‌خوارها پدیدار می شوند و دیگر نمی‌توان کاری انجام داد.

‌این روزها شاهد طغیان آفات چوب‌خوار در زاگرس هستیم. برخی معتقدند می‌توان با آفات چوب‌خوار مبارزه کرد. به نظر شما این امر امکان پذیر است؟

با توجه به شرایط  و توانایی ما این ادعا ‌امکان پذیر نیست. به همین دلیل باید تاکید کرد در مرحله‌ای که شاهد شیوع آفت برگ‌خوار هستیم  باید برای مقابله استراتژی کوتاه مدت تعریف کرد و در ‌ بلند مدت نیز به این فکر باشیم که عواملی که تعادل اکوسیستم را برهم زده است،‌ مانند کشاورزی، دامداری و  برداشت چوب رفع شود.‌

با توجه به اینکه از سال‌ها قبل درباره بیماری زغالی بلوط نیز هشدار داده می‌شد. اکنون چه بیماری و آفاتی در این اکوسیستم شایع شده است؟

بیماری زغالی بلوط  و سوسک‌های چوب خوار نیز عوامل ثانویه هستند و به درختانی که تحت استرس و بیمار هستند حمله می‌کنند‌. انواع آفت برگ‌خوار و چوب خوار و بیماری‌ها در زاگرس شایع شده است. که البته در هر منطقه متفاوت است. اگر بخواهیم همه آنها را نام ببریم‌ به فهرست بلند بالایی نیاز است، مانند  آفت جوانه خوار بلوط ، پروانه سفید بلوط و پروانه ابریشم باف و بیماری‌هایی مانند بیماری زغالی.

‌مجموعه‌ای از عوامل دست به دست هم داده و زمینه را برای زوال زاگرس فراهم کرده‌اند‌، چراکه ما عواملی مانند حیات وحش را که منجر به تعادل اکوسیستم می شود، از بین برده‌ایم. بنابراین در آینده نزدیک زاگرس بیابانی می‌شود و جنگل‌های هیرکانی نیز به سرنوشت زاگرس دچار می‌شود.

با این حال  چرا‌ آمار دقیقی از مناطق آلوده به بیماری و آفات ‌ از سوی نهادهای مسؤول اعلام نمی شود؟

آمارها در این حوزه یا مطرح نمی شود یا اشتباه است. براساس آماری که سازمان منابع طبیعی اعلام کرده است در ۱۵ سال اخیر روزانه ۵۰۰هکتار از سطح جنگل‌ها و مراتع ما کم شده است.  در حوزه آمارهای جنگل مجهول‌های زیادی وجود دارد. این درحال است که برای برنامه ریزی مناسب به آمار قابل اعتماد نیاز است‌.

به نظر شما آمارها در این حوزه به دلیل شرایط نامناسب جنگل‌ رسانه‌‌ای نمی شود یا اصلا تهیه آمار جزو اولویت‌های نهادهای مسؤول نیست؟

با فناوری‌هایی که اکنون در دسترس است، می توان اطلاعات مناسبی درباره شرایط جنگل‌های کشور تهیه کرد. برای نمونه از طریق عکس‌های هوایی و اطلاعات ماهوره‌ها می‌توان اطلاعات لازم در خصوص سطح و مساحت جنگل را به دست آورد. علاوه براین ‌اداره منابع طبیعی  در همه استان‌های کشور فعال است و مدیران و کارشناسان‌ ادارات می‌توانند اطلاعات لازم را به دست بیاورند.

با این وجود ما زمانی متوجه طغیان آفات و بیماری‌ها می‌شویم که سطح وسیعی از جنگل‌های کشور آلوده شده باشد.

مشکل بزرگی که ما برای مقابله با آفات و بیماری با آن رو به رو هستیم بی‌توجهی بحث مانیتورینگ، کنترل و پایش است. به عبارت دیگر ما زمانی به مقابله با آفات و بیماری‌ها می پردازیم که طغیان کرده باشد. ‌این درحالی است که با پایش مناسب و به موقع باید شدت شیوع آفات، نوع گونه‌هایی که تحت تاثیر قرار گرفته‌اند و پارامترهای دیگر را مشخص کرد. اما در کشورمان ما اصولا مدیریت پیوسته و منظمی در این حوزه نداریم و مساله آفات و بیماری را به شوخی گرفته‌ایم و این بی ‌توجهی هزینه زیادی را به کشور تحمیل می‌کند. برای نمونه جوانه خوار بلوط که در زاگرس شایع شده است می‌تواند تا دو متر مکعب در هکتار کاهش رویش ایجاد کند. مثلا اگر ۲۰هزار هکتار را آلوده کند. سبب کاهش ۴۰هزار متر مکعب چوب می‌شود. ‌

اگر بخواهید مشکلات زاگرس را طبقه بندی کنید به کدام مسائل می پردازید؟

در جنگل‌های زاگرس یکسری عوامل شرایط را برای طغیان آفات و بیماری مهیا کرده است، مانند کشاورزی، دامداری و تغییر اقلیم. در این بین‌ عوامل دیگری زوال را شروع کرده‌اند، مانند آفات برگ‌خوار بعد از حمله این آفات اگر اقدامی صورت نگیرد با پدیدار شدن چوب‌خوارها اکوسیستم وارد پروسه مرگ می‌شود. در واقع حتی اگر ما حشرات چوب‌خوار‌ و بیماری زغالی را از بین ببریم، اکوسیستم به حالت اول بر نمی‌گردد، چراکه حفاظت معنای خود را از دست داده است. بنابراین باید برای سالم سازی اقدام کرد که هزینه بسیاری دارد.‌

باتوجه به این شرایط برای نجات زاگرس باید چه راهکاری را در پیش گرفت؟ ‌

باید روی پیش آگاهی کار کنیم. یعنی در خصوص مشکلات اکوسیستم‌های داخلی و اکوسیستم‌های مشابه در کشورهای همسایه بررسی‌هایی انجام بدهیم. این پیش آگاهی به ما کمک می‌کند که وضعیت آینده اکوسیستم را پیش‌بینی کنیم. در واقع اگر بتوانیم شرایط آینده را پیش‌بینی کنیم می‌توانیم برای پیشگیری اقدامات مناسبی انجام دهیم. اما تجربه نشان داده به این مسائل توجهی نمی شود‌. در این بین تغییر زیاد مدیران نیز به شرایط مدیریت نامناسب اکوسیستم‌های کشور دامن می زند.

برای برنامه بلند مدت چه باید کرد؟

برای نجات زاگرس ‌باید فشارهای معیشتی را در این منطقه حذف کرد. یعنی با اشتغالزایی و تامین سوخت مناسب مانع قاچاق چوب و زغال شد. علاوه براین باید دام مازاد را نیز از این منطقه خارج کرد. ‌ در زاگرس ۳۶ میلیون راس دام وجود دارد که فقط ۱۶میلیون راس آن مجاز است. اما آ‌یا ‌ وزارت  جهاد کشاورزی که مسؤول تامین پروتئین ‌و  مسؤول خروج دام مازاد از این منطقه است برای این مهم کاری انجام می‌دهد؟ در واقع باید گفت برای بهبود شرایط زاگرس نیاز به انجام اقدامات هماهنگ و مناسبی است.

علاوه بر وجود دام مازاد در حدود یک میلیون هکتار از عرصه‌های زاگرس کشاورزی انجام می شود. این درحالی است که کشاوزری مانع زادآوری آینده جنگل می‌شود‌. به این ترتیب وقتی استفاده ما از اکوسیستم بسیار بیشتر از توانایی اکوسیستم برای احیا باشد. اکوسیستم دچار فروپاشی می‌شود.

اگر شرایط به همین شکل  ادامه پیدا کند، آینده‌ای برای زاگرس می توان در نظر گرفت؟

شرایط در زاگرس به سمت تخریب کامل می‌رود و می توان گفت زاگرس در حال بیابانی شدن است. ‌ افزایش آتش‌سوزی‌ها در این منطقه نیز گواهی بر این شرایط است‌.‌

پس از فروپاشی زاگرس مسائل اجتماعی زیادی نیز به وقوع خواهد پیوست.

بله. با مسائلی مانند مهاجرت و کمبود آب مواجه خواهیم شد. وقتی به ارزش گذاری کارکردهای اکوسیستم بپردازیم، تبعات این بی‌توجهی بیشتر مشخص می‌شود. نباید فراموش کرد که ۴۰درصد آب شیرین کشور از زاگرس تامین می‌شود. این جنگل‌های زاگرس است که مانع نفوذ گرد و غبار به برخی استان‌ها می‌شود‌ و تا حدودی دمای هوا را تعدیل می‌کند‌. بنابراین با فروپاشی زاگرس دست‌کم باید منتظر افزایش تعداد آوارگان محیط زیستی و کاهش منابع آب بود.

 

مهدی آیینی

 

 

سازمان جنگل‌ها با آتش همدست است

مهدی آیینی

زاگرس هنوز می‌سوزد، نیروهای امدادی هنوز آسیب می‌بینند و بالگرد‌های اطفای حریق هنوز دیر می‌رسند، این چرخه‌ای نابودگر است که به زوال محیط زیست کشور ختم می‌شود،  چرخه‌ای که هرسال با افزایش دمای کشور می‌توان شاهد آن بود، تنها تفاوت در این میان تعداد حوادث آتش‌سوزی در طول سال است. هرسال آتش بیشتر به دامان زاگرس ‌می‌افتد، هرسال بلوط‌های بیشتری می‌سوزد و هرسال تصمیم‌های اشتباه بیشتری زوال زاگرس را نزدیک می‌کند.

زاگرس قربانی تصمیم‌های اشتباه است؛ تصمیم‌هایی که مدیران زاگرس‌ندیده برای حفظ و نجات آن می‌گیرند، تصمیم‌هایی که تیشه به ریشه بلوط‌ها می‌زند و شرایط را برای رقم خوردن حوادثی مثل جهنم خائیز مهیا می‌کند.

متهمان ردیف اول آتش‌سوزی خائیز دو دامدار هستند. آنها به دلیل اختلاف ملکی، اراضی مورد اختلاف را آتش ‌زده‌اند؛ اقدامی که تاکنون به نابودی ۴۰هکتار جنگل ختم شده است.

این بار اولی نیست که اختلاف دو دامدار آتش به پا کرده است. میلیون‌ها دام (بیش از۵۰ درصد دام کشور) در جنگل‌های زاگرس وجود دارد و تکرار چنین رفتاری از دامداران بعید نیست. اما دامدران فقط به شکل مستقیم جنگل را آتش نمی‌زنند، آنها با چرای دام نیز به نوعی دیگر زمینه را برای آتش‌سوزی فراهم می‌کنند. دامداران با چرای دام به تنک شدن جنگل‌های زاگرس دامن می‌زنند. دام مازاد نهال‌های جوان را می‌بلعد و فرصت ترمیم را از زاگرس می‌گیرد.

در کنار دامداران، کشاورزان نیز برای تخریب زاگرس بایکدیگر رقابت می‌کنند. کم نیستند کشاورزانی که جنگل را آتش می‌زنند تا زمین بیشتری برای کشت  گندم پیدا کنند؛ زراعتی که حدود یک میلیون هکتار وسعت دارد و ریشه‌هایش کم‌کم به قلب زاگرس نیز می‌رسد.

مدیران  در چند سال اخیر به‌جای حفظ جنگل توسعه کشت در اراضی شیبدار را در اولویت قرار داده‌اند تا آنجا که دوسال پیش وزیر وقت ‌جهاد کشاورزی برخلاف هشدار فعالان محیط زیست‌‌ نسق زراعی اراضی زیرآشکوب زاگرس را به رسمیت شناخت.

توسعه کشاورزی در دل‌جنگل‌های زاگرس، ‌چرای دام مازاد و تغییر اقلیم دست به دست هم داده‌‌اند و به بیابانی شدن زاگرس سرعت بخشیده‌اند. به همین دلیل جنگل‌های زاگرس این روزها تنک‌تر ازگذشته و همین فرصت رویش را به علف‌های مرتعی داده است؛ علف‌هایی که با خشک شدن حکم انبار باروت را برای زاگرس پیدا می‌کند.

بنابراین جنگل‌ها قربانی کشاورزی و دامداری هستند و سازمان جنگل‌ها باید مانع آن شود، اما نباید از آنها انتظاری داشت. به قول معروف چاقو دسته‌اش را نمی‌برد‌. مدیران سازمان جنگل‌ها قادر نیستند از مدیران بالادستی خود در وزارت جهاد کشاورزی انتقاد کنند. به همین دلیل‌ سازمانی که متولی ‌۸۰درصد اراضی کشور به عنوان منابع طبیعی است، ناچار دست روی دست می‌گذارد تا توسعه ناپایدار منابع طبیعی را به کام مرگ بکشد. به همین خاطر می‌توان گفت سازمان جنگل‌ها و بالاتر از آن وزارت جهاد کشاورزی با آتشی که به جان جنگل‌های زاگرس افتاده، همدست است.

‌‌‌سازمان‌جنگل‌ها نمی‌تواند برای حفظ جنگل‌های کشور آن طور که باید قدمی بردارد، چون این سازمان  در جای درستی قرار ندارد. مدیران این سازمان نمی‌توانند از مدیران بالادستی‌ خود بخواهند اولویت‌شان حفظ جنگل باشد، چراکه اولویت آنها‌ کشاورزی و دامداری است؛ دو عاملی که مثل بختک به جان جنگل افتاده‌اند.

بنابراین نباید تعجب کرد چرا بالگردها همیشه برای اطفای حریق دیر می‌رسند. نباید تعجب کرد چرا برخی کشاورزان ناآگاه درختان بلوط را آتش می‌زنند. نباید تعجب کرد چرا ویلاها‌ی غیرقانونی در دل جنگل تخریب نمی‌شود، ‌اما آلونک‌ افرادی مانند آسیه پناهی آوار می‌شود‌.

سال سیاه جنگل

با آغاز آتش سوزی درمناطق جنگلی و مرتعی کشور، کارشناسان درباره تشدید حریق در روزهای آینده هشدار می دهند

دیروزعصر که ما با فرمانده یگان حفاظت سازمان جنگل ها حرف می زدیم بادام زارهای دشتی بوشهر هنوز داشت می سوخت، این سوا ازجنگل ها و مراتع خائیز،‌ پادوک،‌ برج بهمنی، راک، نارک، دیل، آوک ، دره دریلا، بی بی جان آباد و جنگل های باشت و خوزستان و فارس و حتی فشم درتهران بود که سوخته بود.

آن بارش های ابتدای بهار، آن همه گیاه که مثل مخمل سبز ایران را پوشانده، پیش بینی شده بود که بستری بشوند برای آتش این روزها؛ گفته بودند هرچه پوشش گیاهی بیشتر، هرچه علوفه افزون تر و هرچه ایران سبزتر، آتش نیز افزون تر، علوفه هایی که خشک می شوند و در روزهای گرم سال می شوند بستر مستعد حریق. حالا هم پیش بینی، روند رو به  تزاید آتش سوزی هاست، علی مقصودی، مدرس آتش نشانی حتی به ما می گوید نگرانِ از این به بعد است، تقریبا نگران۷۰ روز آینده که هوا گرم تر می شود وعلوفه های جنگلی و مرتعی خشک تر. هادی کیادلیری، کارشناس جنگل و رئیس انجمن جنگلبانی ایران هم به ما گفت که گفته بود امسال سال سیاه جنگل هاست و هرچه زمان بیشتر بگذرد خطر بیشتر می شود.

در بودن خطر شکی نیست اما این که چرا خطر رفع نمی شود و چرا با وجود حتمی بودن آتش سوزی، جلوی حریق گرفته نمی شود بحثی است کشدار که یک سرش می رسد به سازمان جنگل ها که متولی حفاظت است، یک سرش به مردم که قدم خیلی هایشان برای طبیعت نحس است و سر دیگرش به همه سازمان های دولتی که وقتی حریق به جان جنگل و مرتع می افتد پا پس می کشند.

مردم آتش افروزی می کنند؟

سال های۹۱، ۹۲ و۹۳ آمارها می گفت به ازای هر سال ۱۵ هزارهکتار از اراضی جنگلی و مرتعی طعمه حریق شدند. سال ۹۶ آتش به جان ۹۵۰۰ هکتار افتاد و پارسال این رقم تقریبا نصف شد و به ۴۷۰۰ هکتار رسید. آمارها در واقع روند کاهشی حریق درجنگل ها و مراتع را نشان می دهد که تازه با این که آمارش افت کرده ولی همچنان به حدی بزرگ است که سوختن تقریبا ۵۰۰۰ هکتار جنگل و مرتع در سال را مثل خاری می کند توی چشم.  با این که علی مقصودی کارشناس حریق جنگل می گوید که هیچ آمارجامعی از میزان آتش سوزی در این اراضی وجود ندارد ولی فعلا متقن ترین آماری که در دست است همین است و چاره ای جز استناد کردن به آن نیست. فارغ از آمارها اما حقیقت، عجین بودن آتش با جنگل های ایران است، جنگل های شکننده، آسیب پذیر و تُنک بویژه در زاگرس.

سازمان جنگل ها همیشه گفته است و این بار نیز علی عباس نژاد، فرمانده یگان حفاظت این سازمان به ما می گوید که وقتی شرایط  وقوع حریق جور باشد، مثل امسال که بارش های بهاری مخمل سبز بر چهره جنگل ها و مراتع کشیده، با کوچک ترین بی احتیاطی و سهل انگاری آتشی پا می گیرد و شعله هایش خیلی زود رشد می کند و هکتار هکتار زمین را می سوزاند.  او می گوید مقصر مردمی هستند که به دل طبیعت می زنند ولی آداب روشن کردن آتش و زیست در جنگل و مرتع را نمی دانند، نمی دانند که نباید بی محابا آتشی روشن کرد یا بی پروا ته سیگاری را به امان خودش درطبیعت رها کرد.

آمارهای رسمی سازمان جنگل ها همیشه سهمی ۹۸ تا ۹۹ درصدی برای عامل انسانی حریق ها در نظر گرفته است و کارشناسان نیز به تناوب این آمار را تایید کرده اند ازجمله علی مقصودی که به ما می گوید انسان ها مستقیم و غیرمستقیم در آتش سوزی ها نقش دارند، چه وقتی ته سیگارهایشان را پرتاب می کنند، چه وقتی ظروف شیشه ای را درطبیعت ول می کنند و نمی دانند که این زیر تابش آفتاب می شود ذره بینی قوی و مسبب برپایی آتش و چه وقتی کودکانشان برای بازی آتشی می افروزند و بعد از اتمام کارآن را خاموش نکرده می گذارند و می روند.

ازاین سهل انگاری ها که بگذریم آتش سوزی های عمدی نیز وجود دارد که گرچه به روایت سازمان جنگل ها حدود دو درصد حریق ها چنین منشایی دارد ولی به هر حال سهمی مهم در نابودی جنگل ها و مراتع دارد، آتش سوزی هایی که گفته می شود برای تصاحب اراضی جنگلی و مرتعی، زمین خواری یا دعواهای قومی قبیله ای و طایفه ای ایجاد می شود.

با این حال هستند کسانی که سهم بیش از ۹۸ درصدی عامل انسانی در آتش سوزی های طبیعت را بی چون و چرا قبول نمی کنند و درباه اش اما و اگر می آورند، کسانی مثل هادی کیادلیری، کارشناس جنگل و رئیس انجمن جنگلبانی ایران. او می گوید من این آمار بزرگ را تام و تمام قبول نمی کنم چون مگر بعد از هر آتش سوزی بررسی می شود که چه عاملی باعث آتش افروزی شده است که خط کش بگذاریم میان عوامل طبیعی و انسانی. با این حال او می گوید اگر آمارهای رسمی را ملاک قضاوت قرار دهیم پس یعنی که ما بیش ازهرچیز به آموزش و آگاهی دهی به مردم نیاز داریم بویژه اطراف روستاها ومناطق گردشگر پذیر.

با این حال فرمانده یگان حفاظت سازمان جنگل ها به ما می گوید نه برای تک تک پلاک های ملی که ۱۳۵میلیون هکتار وسعت دارد به اندازه کافی نیروی حفاظتی داریم و نه معتقدیم که مردم مان به قدری ناآگاهند که باید اصول اولیه را به آنها گوشزد کرد. با این حال پس از چند جمله ای بحث و اقناع، او قبول کرد که همچنان به آموزش و اطلاع رسانی نیاز است که اگرنیاز نبود این همه حریق درجنگل ها و مراتع رخ نمی داد. عباس نژاد البته می گوید سازمان متبوعش در حد وسع برای آگاه کردن مردم کوشیده، وسعی که واقعا ناچیز است و به گفته او خلاصه می شود در توزیع ۵۰۰۰ تراکت میان گردشگران درباره این که با ته سیگارهایشان چه بکنند.

دست خالی جنگل ها

پیشگیری با این که همیشه بهتر از درمان است ولی وقتی برای پیشگیری دست ها خالی است نوبت درمان می رسد که البته برای درمان هم دست ها خالی است. دست خالی سازمان جنگل ها برای اطفای حریق های کوچک و بزرگ آنقدرعیان است که همه می دانند. خاموش کردن شعله های سرکش آتش با شاخه های درختان، لگد کوب کردنشان و پاشیدن آب به آتش با دبه های کوچک و حتی سطل های خانگی صحنه های غریبی نیست که مردم از آن بی خبر باشند. داستان پرواز هلی کوپترهایی که آب را در حجم وسیع حمل می کنند و یکباره آن را ازآسمان می پاشند روی خطور آتش نیز طرفه داستانی است، هلی کوپترهایی که هر سال با منت و تضرع از این سازمان و آن سازمان قرض گرفته می شوند ولی چون حرفه ای این کار نیستند، دردی دوا نمی کنند معمولا.

حالا همین هلی کوپترهای نیم بند نیز برای آمدن به عرصه های درحال سوختن کلی کرشمه دارند و فرمانده یکان حفاظت سازمان جنگل ها از این کرشمه ها می گوید که البته به زبان او تعبیر می شود به ناهماهنگی بین دستگاه ها.

علی عباس نژاد روایت می کند که اعتبارامسال دولت برای اطفای حریق ازطریق بالگرد دراختیار سازمان‌های مربوطه قرارنگرفته و به همین دلیل سازمان جنگل‌ها هنوزنتوانسته بالگردی به خدمت بگیرد. او می گوید این مشکل اصلی در کنترل آتش است و وقتی درباره جزییات، بیشتر از او پرسیدیم گفت با این که سازمان جنگل ها با ستادکل نیروهای مسلح تفاهمنامه ای دراین باره دارد ولی چون دولت هزینه ای بابت اعزام بالگردها به نیروهای مسلح و دستگاه مختلف نداده، آنها نیز تعلل می کنند به نحوی که در آتش‌سوزی خوزستان بالگرد با ۱۵ ساعت تاخیر رسید که همین باعث افزایش خسارت ها شد. فرمانده می گوید دولت قول داده بود علی الحساب پنج میلیارد تومان بابت اعزام بالگردها بدهد که هنوز نداده است.

این که منابع طبیعی ومحیط زیست همیشه زورش کمترازخیلی هاست، حرف تازه ای نیست، این که همیشه درحاشیه بوده و آنها که درمتن بوده اند همیشه ازاین حاشیه بهره برده اند نیز چالشی قدیمی است  ولی هادی کیادلیری می گوید قوانینی موجود است که سازمان جنگل ها می تواند براساس آنها هرگونه تعلل درحفاظت ازمنابع طبیعی را تحت پیگیرد قرار دهد و خواستارمجازات خاطیان شود، اما این که چرا چنین نمی کند و چرا تابه حال نکرده جای بحث دارد.

مریم خباز

گرانی شکارچی شد

شرایط بد اقتصادی سبب افزایش فعالیت شکارچیان غیر قانونی و جویندگان گنج شده است

حیات وحش کشور چوب حراج خورده است؛ زهرفروشان به دنبال شکار عقرب و مار هستند، عده‌ای دیگر‌ در سودای فروش لانه خفاش غارها را یکی پس از دیگری می گردند، برخی نیز در جنوب کشور به جان صدف و مرجان‌ها افتاده‌اند. در زیستگاه‌ها و مناطق حفاظت شده نیز کم نیستند شکارچیانی که ماشه اسلحه شان را با هدف گوشت شکار می چکانند.

قاچاق چوب و زغال نیز بیش از گذشته  جنگل های کشور را تهدید می کند، کم نیستند افرادی که به بهانه کسب درآمد تیشه به ریشه جنگل هیرکانی می زنند یا بلوط های زاگرس را می سوزانند تا با فروش زغال کسب درآمد کنند.

‌محیط زیست تنها قربانی این آشفته بازار نیست، زیرا میراث فرهنگی نیز بیش از گذشته این روزها زیر شخم جویندگان گنج ‌ می‌رود، چراکه با افزایش قیمت طلا کم نیستند جوانانی که تصور می کنند با یافتن زیرخاکی می توانند یک شبه راه صد ساله را طی کنند‌.

این شرایط نگران کننده گواهی است بر اینکه اگر تا مدتی قبل فقر فرهنگی کمر به نابودی محیط زیست و میراث فرهنگی کشور بسته بود این روزها فقر اقتصادی نیز به این ‌آشفته بازار ‌دامن می زند. اگر تا مدتی پیش عده ای برای تفریح به سمت حیات وحش شلیک می کردند امروز بسیاری به شکار به چشم کسب و کار نگاه می کنند، چراکه به قول  خودشان با افزایش قیمت گوشت بازار  گوشت شکار این روزها سکه تر شده است.

این فقط قیمت گوشت شکار نیست که دو برابر شده است تعداد شکارچیان نیز افزایش چشم گیری داشته است. مثلا در شمال شرق کشور تا مدتی پیش گوشت مارال کیلویی ۸۰هزار تومان خرید و فروش می‌شد این روزها شکارچیان از ۲۰۰هزارتومان برای هر کیلوگرم حرف می زنند. آنها ادعا می کنند اگر تا مدتی پیش در  هفته یک روز به دنبال شکار بودند این روزها پنج روز در هفته برای شکار وقت می گذارند چون بهتر از بیکاری است و درآمدش نیز  چشم گیر است.

به این ترتیب باید گفت اگر تا دیروز شکارچیان غیر بومی برای قتل عام حیات وحش  شال و کلاه می کردند ‌ این روزها بومیان منطقه سودای کسب درآمد از لاشه این سرمایه های ملی را دارند.

باتوجه کمبود نیرو در یگان حفاظت محیط زیست،‌سازمان جنگل ها و میراث فرهنگی به نظر می رسد برای مدیریت این مساله این سازمان ها باید از نیروی سازمان های مردم نهاد بهره بیشتری ببرد، زیرا سازمان های مردم نهاد با شناختی که از بومیان مناطق دارند می توانند در رفع مشکلات آنها تاثیر گذار باشند یا دست کم شرایطی ایجاد کنند که در اوضاع نامناسب اقتصادی آسیب کمتری به محیط زیست و میراث فرهنگی کشور تحمیل شود. ‌

مهدی‌ آیینی
روزنامه نگار

زاگرس، بلوط بلوط می‌میرد

   طغیان آفات و افزایش بیماری‌ حیات زاگرس را بیش از گذشته تهدید می‌کند

نام جنگل‌های بلوط با تولید زغال و بیماری گره خورده است. درختان بلوط زاگرس اگر خوش شانس باشند، بعد از خشک شدن تبدیل به زغال می‌شوند. در غیر این صورت، در حالی که هنوز سبزی برگ هایشان قابل مشاهده است، توسط افراد سودجو قطع شده و در کوره‌های زغال تبدیل به ماده‌ای سیاه برای قلیان و منقل کباب مردم می‌شوند.
این روزها گویی طبیعت هم به یاری طرفداران تولید زغال آمده، زیرا طغیان آفات و امراض، بشدت و با سرعت بیشتر زمینه خشک شدن درختان جنگل‌های بلوط غرب را فراهم کرده است. اگر تا دیروز نام این جنگل‌ها به‌دلیل بیماری خشکیدگی درختان بلوط و سوسک چوب‌خوار سر زبان‌ها می‌افتاد، هشت سالی است در فصل بهار همزمان با شروع زندگی در طبیعت، طغیان آفت جوانه خوار بلوط خبرساز می‌شود.
  گزارشگران سبز: بهار سالهای اخیر با صدای فریاد کمک خواهی مسئولان استانهای زاگرس نشین همراه بوده است. آفت جوانه خوار بلوط ابتدای فصل رویش به درختان حمله کرده و زمینه خشک شدن آنها را فراهم میکند. اگرچه مسئولان سازمان جنگلها میگویند محلول پاشیهای آنها امسال منجر به کنترل جمعیت آفت شده است، اما تداوم حمله آفات و امراض به جنگلهای زاگرس، بزودی این اکوسیستم را نابود میکند و بیابان جای جنگلهای بلوط غرب را خواهد گرفت.

جنگل بلوط غرب که به جنگلهای زاگرس معروف است، شش میلیون هکتار وسعت دارد. بیش از یکمیلیون و ۴۰۰ هزار هکتار از جنگلهای زاگرس به دلیل عواملی همچون آفات و بیماری زوال بلوط، خشکسالی، گرد و غبار، آتشسوزی و چرای بیرویه دام دچار خشکیدگی شده است. شاید آفت جوانه خوار بلوط، جدیدترین نام افزوده شده به لیست مشکلات زاگرس باشد، اما قطعا آخرین آفت طغیان کرده در این جنگلها نیست. آفت پروانه جوانه خوار در استانهای کهگیلویه و بویراحمد، فارس، چهارمحال و بختیاری، لرستان، آذربایجانغربی، ایلام و دیگر استانهای حوزه زاگرس فعال است. شیوع این آفت از هشت سال پیش در جنگلهای بلوط زاگرس آغاز شده و بیشترین استانی که تحت تأثیر آن قرار گرفته کهگیلویه و بویراحمد است.

فریبرز غیبی، رئیس مرکز جنگل‌های خارج از شمال سازمان جنگل‌ها، مراتع وآبخیزداری کشور در گفت‌وگو با جام‌جم، هجوم آفات ، امراض و حشرات به جنگل‌ها را از تبعات تغییر اقلیم می‌داند. به گفته او، این مساله نه فقط در ایران بلکه در تمام دنیا موضوعی حاد است و تمام کشورهای دنیا راهکارها و برنامه‌هایی برای مقابله با شرایط حمله آفات دارند. غیبی ادامه می‌دهد: در جنگل‌های غرب از سال ۸۷ بحث طغیان چوب‌خوار بلوط پیش آمد. آفت جوانه خوار بلوط و برگ‌خوار بلوط در سنوات قبل هم در آذربایجان غربی گزارش شده بود و بتدریج در سایر مناطق هم مشاهده شد.

آن طور که او می‌گوید امسال، با توجه به تغییر اقلیم، شرایط حادتر شده و آفت جوانه خوار بلوط در سه استان لرستان، چهار محال و آذربایجان غربی گزارش شده است.

به اعتقاد رئیس مرکز جنگل‌های خارج از شمال، چون این آفت ابتدای فصل رویشی طغیان و قبل از ظهور برگ‌های جدید درختان فعالیت خود را آغاز می‌کند، برای تداوم حیات درختان کمی مشکل‌ساز می‌شود. این در حالی است که اگر آفت در تابستان طغیان می‌کرد، به‌دلیل قوی بودن درخت، مشکلی برایش ایجاد نمی‌شد.

کنترل جمعیت آفت

فعالیت آفت جوانه خوار بلوط از اواخر اسفند تا اواخر خرداد ادامه دارداین آفت اواخر فروردین با بیرون آمدن از تخم، برگ‌های درختان را می‌خورد و موجب از بین رفتن جوانه‌ها و بی‌برگی درختان می‌شود.
از آنجا که برگ‌ها کارخانه ساخت غذا برای درختان هستند، با حذف برگ، مواد غذایی در اختیار درخت قرار نمی‌گیرد و تداوم این فرآیند، منجر به مرگ درخت می‌شود.

ابتدای بهار درختانی که بتازگی از خواب زمستانی بیدار شده‌اند، اندوخته غذایی کافی برای مقابله با شوک ناشی از حذف برگ‌های جدید ندارندبه همین دلیل طغیان آفت ابتدای فصل رویش بیش از تابستان خسارت به بار می‌آورد.آن‌طور که رئیس مرکز جنگل‌های خارج از شمال سازمان جنگل‌ها توضیح می‌دهد، سازمان جنگل‌ها برای مقابله با خسارت این آفت از محلول بیولوژیک B.T استفاده می‌کند و به گفته او این محلول جمعیت حشره را کنترل کرده است.

حمله به ۲۴۱هزار هکتار جنگل

بهمن افراسیابی، مدیر کل دفتر حفاظت و حمایت منابع طبیعی سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور نیز در گفت‌وگو با جام‌جم درباره اقدامات این سازمان برای مقابله با آفت جوانه خوار بلوط عنوان می‌کند: هجوم این آفت به ۲۴۱هزار هکتار از جنگل‌های زاگرس بوده استبه همین دلیل تمام مناطق آلوده را شناسایی و مناطق بحرانی را مشخص کردیم.

او ادامه می‌دهد: غیر از این که اعتبارات استانی در برخی استان‌ها برای مقابله با آفت هزینه شده است، یک میلیارد و۳۵۰ میلیون تومان اعتبارات ملی نیز به مقابله با هجوم این حشره به جنگل‌های زاگرس اختصاص یافت.

به گفته افراسیابی در فروردین، در برخی استان‌ها به‌صورت هوایی و در نقاط دیگر به‌صورت زمینی با محلول B.T که ماده‌ای بیولوژیک است، عملیات محلول پاشی انجام شد تا جمعیت آفت کنترل شودهمچنین با کارگذاری تله‌های فرمونی به‌منظور به دام انداختن حشرات نر، تلاش شده جمعیت آفت کاهش پیدا کند.

او ادامه می‌دهد: با توجه به اقدامات انجام شده، اکنون در بسیاری از نقاط، جوانه‌هایی که توسط لارو این آفت تغذیه شده بود مجدد سبز شده استدر بعضی مناطق هم که آفت در مرحله لاروی است، همچنان در حال اقدامات مناسب و مبارزه با آفت هستیم.

کنترل آفت، برنامه می‌خواهد

گویا محلول B.T یگانه نسخه سازمان جنگل‌ها برای مقابله با انواع آفات حمله کننده به جنگل استاین محلول اگر هم تاثیر مثبتی بر کنترل جمعیت حشرات داشته باشد، به دلیل این که محلولی گران قیمت است، سازمان جنگل‌ها قادر نیست برای محلول پاشی تمام سطوح آلوده اقدام به خرید محلول کند، در نتیجه اثر این محلول پاشی‌ها در جنگل مشهود نیست؛ چرا که از B.T برای کنترل آفت شب پره شمشاد هم استفاده شد، اما ۸۰ درصد ذخیره گاه‌های شمشاد در کمتر از دو سال از دست رفته است.

تعدادی از کارشناسان معتقدند محلول‌پاشی در جنگل به‌دلیل گسترده بودن فضای کار، اقدام مناسبی نیست و برای کنترل آفات باید در شیوه‌های مدیریتی خود بازنگری کرد تا مشخص شود چه عواملی منجر به تخریب اکوسیستم شده و مهاجرت شکارگران طبیعی را رقم زده است.

به این ترتیب باید آن عوامل را حذف کرد تا بار دیگر اکوسیستم توان خود را بازیابی کند و با سیستم خود تنظیمی، خسارات ناشی از طغیان آفات کاهش یابد.

فریبرز غیبی، رئیس مرکز جنگل‌های خارج از شمال درباره دیگر راهکارهایی که می‌تواند خسارات ناشی از آفات را کاهش دهد، می‌گوید: باید برای مقابله با خسارات آفات برنامه‌ای کلی در معاونت حفاظت تدوین کنیم تا جنگل‌ها و مراتع کشور را دائم رصد کنیم و به محض طغیان آفت، وارد عمل شویم.

غیبی به همکاری‌های بین‌المللی ایران در زمینه مقابله با آفات در عرصه‌های طبیعی اشاره می‌کند و می‌افزاید: جوامع بین‌المللی نیز اعلام می‌کردند آفت جوانه خوار بلوط بجز ایران، در سایر کشورهای جهان هم گزارش شده استبه همین دلیل با همکاری این مجموعه‌ها به دنبال راهکارهای جدیدی هستیم.

آن طور که او می‌گوید نهادهای بین‌المللی می‌خواهند فکری برای کل منطقه بکنند.

برخی کارشناسان سرعت گرفتن تخریب جنگل‌های زاگرس را به نبود نیرو و اعتبار کافی در سازمان جنگل‌ها نسبت می‌دهند، اما نباید فراموش کرد در اندک نیروهای باقیمانده این سازمان نیز دیگر مانند گذشته تمایلی به حفظ منابع طبیعی دیده نمی‌شود و بخش زیادی از آنها پشت میزنشینی را به بررسی میدانی شرایط جنگل‌های کشور ترجیح می‌دهندنباید فراموش کرد سازمان جنگل‌ها با کمک جوامع محلی و استفاده از سازمان‌های مردم نهاد می‌تواند بخش زیادی از مشکلاتش را حل و فصل کند، به همین دلیل این سازمان باید رابطه نزدیک‌تری با سازمان‌های مردم‌نهاد برقرار کند و دست کم برای آموزش آنها وقت و اعتبار بگذارد.‌

این درحالی است که شرایط جنگل‌های کشورمان آن‌قدر بحرانی است که نباید برای حفاظت از آنها فرصت را از دست داد، زیرا جنگل‌های زاگرس آن‌قدر شکننده شده‌اند که دیگر تاب طغیان آفات را ندارندشرایط این اکوسیستم تحت تاثیر عوامل مختلف به مرحله بحران رسیده است؛ برای نمونه بندرت اثری از حیات وحش در جنگل‌های زاگرس گزارش می‌شود و نبود حیات وحش که بخشی از اکوسیستم است می‌تواند نشانه‌ای از مرگ تدریجی جنگل‌های زاگرس باشد.

لیلا مرگن

جنگل‌های شمال 7 درصد آب رفت

شرایط جنگل‌های کشور مناسب نیست؛ قاچاق چوب و بی‌توجهی مسئولان، راه را برای تخریب جنگل‌های شمال هموار کرده، افزون بر این شرایط جنگل‌های زاگرس نیز بحرانی است تا آنجا که رئیس سازمان جنگل‌ها بصراحت عنوان می‌کند وسعت جنگل‌های شمال در 60 سال گذشته 7.1 درصدکاهش پیدا کرده و یکصد هزار اصله از درختان آفت‌زده بلوط زاگرس اکنون قطع و به زغال تبدیل شده است.

این در حالی است که شرایط اقلیمی کشور حکم می کند مسئولان برای نگهداری از جنگل ها تدابیر ویژه ای درنظر بگیرند، زیرا 32 میلیون هکتار اراضی بیابانی در کشور وجود دارد و باید سعی کرد وسعت آن بیش از این نشود.

فردا در تقویم روز جهانی بیابان زدایی نامیده شده است، به همین مناسبت روز گذشته نشستی خبری در سازمان جنگل ها، مراتع و آبخیزداری کشور برگزار شد و خداکرم جلالی، رئیس این سازمان با اشاره به کاهش 7.1 درصدی وسعت جنگل های شمال کشور گفت: سال 1334 سطح جنگل های شمال حدود دو میلیون و 88 هزار هکتار بود، اما براساس بررسی هایی که در سال 86 انجام شد وسعت این جنگل ها حدود یک میلیون و 939 هزار هکتار برآورد می شود.

این در حالی است که باید تائید کرد تاکنون از جنگل های شمال که یکی از مهم ترین رویشگاه های کشور محسوب می شود، فقط چهار بار و در سال های 34، 46، 73 و 86 عکسبرداری هوایی شده و نکته اینجاست که از سال 86 تاکنون مطالعات دقیقی برای مشخص شدن وسعت جنگل های شمال صورت نگرفته است.

زاگرس اعتبار می خواهد

جلالی با بیان این که وسعت خشکیدگی جنگل های زاگرس اکنون به یک میلیون و 130 هزار هکتار رسیده، اظهار کرد: برای این که بتوان آفات جنگل های زاگرس را در پنج سال مهار کرد، هزار میلیارد تومان اعتبار لازم است.

وی با اشاره به این که از سال 88 تا سال گذشته سطح آلودگی در زاگرس هر سال دو برابر شده، تصریح کرد: تاکنون یکصد هزار اصله درخت آلوده به آفات قطع و به زغال تبدیل شده است.

افزون بر این، جلالی درباره راهکارهای این سازمان درباره مقابله با ریزگردها، عنوان کرد: مهار ریزگرد هایی که منبع خارجی دارند برعهده سازمان حفاظت محیط زیست است و ما آماده ایم تا تجربیات موفق خود را در اختیار آنها قرار دهیم.

این در حالی است که بخشی از ریزگردها منبع داخلی داشته و سازمان جنگل ها، مراتع و آبخیزداری باید برای مهار آن تلاش کند.وی یادآور شد: از 32میلیون هکتار اراضی بیابانی کشور حدود شش میلیون و 500 هزار هکتار کانون بحرانی است و از این مقدار نیز می توان گفت دو میلیون و 400 هزار هکتار کانون بحرانی درجه یک است. به گفته جلالی، سازمان جنگل ها با توجه به اعتباری که دارد سالانه 40 هزار هکتار از اراضی بیابانی کشور را کنترل می کند، اما باید تاکید کرد این عملکرد مناسب با سرعت زایش بیابان در کشور نیست به همین دلیل مسئولان کشور باید توجه بیشتری به این ماجرا داشته باشند.

هزینه بالای جنگلکاری

رئیس سازمان جنگل ها، مراتع و آبخیزداری درباره اعتبار این سازمان برای بیابان زدایی خاطرنشان کرد: به امور بیابان سازمان سالانه 43 میلیارد تومان اعتبار تعلق می گیرد.این در حالی است که باید تاکید کرد حدود صد میلیون هکتار از اراضی کشور در معرض خطر بیابانی شدن است.

جلالی با بیان این که سه میلیون هکتار از عرصه های بیابانی و جنگلی کشور در طول عمر این سازمان درختکاری شده، ابراز کرد: از این مقدار دو میلیون در عرصه های بیابانی و یک میلیون هکتار نیز در جنگل ها بوده است.

جلالی درباره هزینه درختکاری در هر هکتار عنوان کرد: در مناطقی غیر از شمال کشور که آب زیادی وجود ندارد هزینه هر هکتار جنگلکاری حدود دو میلیون تومان می شود.

مهدی آیینی – گروه جامعه

گزارش تصويري جنگل هاي بلوط زاگرس- ايلام

بارندگي هاي اخير سبب بهبود وضع درختان زاگرس شده، اما نجات قطعي آنها در گرو تامين اعتبار ​ ​است

بلوط هاي زاگرس جان مي گيرند

گزارش تصويري مربوط به گزارش

با آمدن بهار، خون تازه اي در رگ و ريشه درختان بلوط جاري شده و به نظر مي رسد آنها کم کم دارند جان دوباره اي مي گيرند، اما نبايد فراموش کرد که درختان زاگرس حکم بيماري را دارند که اگر توجه ويژه اي به آنها نشود، خيلي زود دوباره بيماري آنها را به زانو در خواهد آورد، چون کمبود اعتبار و نيروي انساني سبب شده مسئولان آن طور که بايد و شايد نتوانند براي رسيدگي به اين درختان که بيماري زغالي بلوط، سوسک هاي چوبخوار و آفت لورانتوس امانشان را بريده، بخوبي عمل کنند.
واقعيت اينجاست که متاسفانه در کشورمان منابع طبيعي هيچ وقت جزو اولويت ها نبوده و تاکنون وعده هاي مسئولان دراين باره از مقام وعده و حرف فراتر نرفته است، اما نکته اينجاست اکنون که طبيعت به کمک زاگرس و درختانش آمده، مسئولان ديگر نبايد با کم توجهي از کنار اين فرصت تکرار نشدني عبور کنند.
صدها اصله درخت در زاگرس به بيماري زغالي بلوط مبتلاشده و تاکنون مسئولان مجبور به قطع 80 هزار اصله از آنها شده اند، زيرا تنها راه مقابله با اين آفت، قطع درختان بيمار و سوزاندن آنهاست. اين در حالي است که براساس آيين نامه اجرايي بند ب ماده 12 قانون افزايش بهره وري، ارزش هر اصله درخت 250 هزار تومان است. به گفته رئيس سازمان جنگل ها، خشکيدگي جنگل هاي بلوط تاکنون 4666 ميليارد و 255 ميليون تومان به کشور زيان رسانده و براي اجراي عمليات پنج ساله احياي جنگل هاي زاگرس به 900 ميليارد تومان اعتبار نياز است.
يک ميليون هکتار آلوده
کامران پورمقدم، مديرکل دفتر امور منابع جنگلي سازمان جنگل ها با اشاره به اين که حدود يک ميليون هکتار از جنگل هاي زاگرس به آفت زغالي بلوط مبتلاشده ، به جام جم مي گويد: اعتبار در نظر گرفته شده براي سال 93 حدود 47 ميليارد تومان است، اما ما براي اجراي تمامي طرح ها سالانه حدود 250 ميليارد تومان اعتبار نياز داريم، البته اولويت ما مهار کانون هاي بحران است و ما اميدواريم امسال اعتبار ويژه اي براي بازسازي مناطق آسيب ديده در نظر گرفته شود.
پورمقدم ادامه مي دهد: خوشبختانه به دليل بارندگي هاي اخير وضع جنگل هاي زاگرس رو به بهبود است، ولي چنانچه نتوانيم طرح هاي حمايتي، بهداشتي و حفاظتي را بموقع اجرا کنيم، اين شرايط دوام نخواهد آورد و دوباره وضع درختاني که اکنون جان تازه اي گرفته اند، وخيم مي شود.
رضا احمدي، مجري طرح احياي جنگل هاي زاگرس نيز دراين باره به جام جم مي گويد: بيماري زغالي بلوط براي اولين بار در استان هاي ايلام، فارس، لرستان و کهگيلويه و بويراحمد مشاهده شد.
اين درحالي است که خشکيدگي درختان بلوط در ايلام 577 هزار هکتار، لرستان 276 هزار و 363 هکتار، کهگيلويه و بويراحمد صد هزار هکتار، فارس 18 هزار و 171 هکتار، چهارمحال و بختياري 17 هزار و 215 هکتار، کرمانشاه ده هزار و 508 هکتار و در خوزستان 2564 هکتار وسعت دارد. به گفته احمدي، جنگل هاي اين هفت استان بيشترين خسارت را از بيماري زغالي بلوط ديده اند.

درختان زندگي بخش
مجري طرح احياي جنگل هاي زاگرس ادامه مي دهد: نقش درختان زاگرس در حيات کشور ناديده گرفته شده، زيرا اين درختان فقط در استان ايلام 71 برابر سد اين استان آب ذخيره کرده و مقدار زيادي از ريزگردها را در خود رسوب مي دهند.
به گفته وي، با توجه به نقش درختان زاگرس در زندگي ايرانيان بايد توجه ويژه اي به آنها داشت.
احمدي يادآور مي شود: تاکنون کانون هاي بحراني را شناسايي کرده و اولويت بندي کرده ايم، ما طرح هاي پيشگيري و مقابله را نيز در مرحله اجرا داريم، اما براي ادامه و کسب نتيجه ايده آل نياز به تامين اعتبار است.به گفته وي، هر ساله بين دو تا سه ميليون نهال بلوط توليد و براي احياي جنگل هاي زاگرسي در اين عرصه ها کاشته مي شود.

4 ميليون هکتار جنگل آلوده
بهمن افراسيابي، مديرکل دفتر فني حفاظت و حمايت سازمان جنگل ها در گفت و گو با جام جم مي افزايد: در کشورما عرصه هاي منابع طبيعي حدود 134 ميليون هکتار وسعت دارد. در اين ميان حدود 84 ميليون هکتار از اين وسعت مرتع، 32.6 ميليون هکتار بيابان و 14.2 ميليون هکتار جنگل است. اين درحالي است که وسعت جنگل هاي زاگرس شش ميليون هکتار است.
افراسيابي ادامه مي دهد: در بخش آفات و امراض سال گذشته در مجموع 56 ميليون هکتار از عرصه هاي منابع طبيعي کشور را بررسي کرده و مشخص شد از اين مقدار چهار ميليون هکتار از جنگل آلوده به آفات و امراض است که حدود يک ميليون هکتار از آن شرايط بحراني دارد.
نکته ديگري که در اين ميان مي توان به آن اشاره کرد جمعيت وابسته به عرصه هاي منابع طبيعي کشور است، چون 916 هزار خانوار در کل کشور که جمعيتي بالغ بر پنج ميليون را شامل مي شوند به اين عرصه ها وابسته اند. افزون بر اين از 124 ميليون واحد دامي کشور 83 ميليون واحد دامي ارتباط مستقيمي با عرصه هاي منابع طبيعي دارند از اين تعداد حدود 30 ميليون واحد دامي به جامعه عشايري تعلق داشته و 53 ميليون نيز به خانوارهاي روستايي تعلق دارد.
اين درحالي است که به گفته افراسيابي جمعيت وابسته به منابع طبيعي کشور 5.7 و تعداد دام ها نيز 2.5 برابر بيشتر از توان سرزمين است.
وي يادآور مي شود: در صورتي که بخواهيم واحد اقتصادي براي دامداري و بهره برداري تعريف کنيم بايد براي هر دامدار 570 واحد دامي با 250 هکتار مرتع تعريف کنيم، اما اکنون هر دامدار به طور متوسط حدود 90 هکتار مرتع و 85 واحد دامي در اختيار دارد.
اين درحالي است که بهره برداري هاي ديگري مانند گردشگري، عمليات عمراني و برداشت گياهان دارويي و صنعتي نيز به عرصه هاي طبيعي کشور آسيب مي زند. براي نمونه فقط تا سال 88، 5527 معدن در کشور به ثبت رسيده است.

درخت يا سوخت
مساله ديگري که سبب شده منابع طبيعي کشور بيشتر از پيش آسيب ببيند اين است که از 109 ميليون هکتار از 134 ميليون هکتار از عرصه هاي منابع طبيعي کشور براي تامين سوخت بهره برداري مي شود؛ به اين شکل که ساکنان اين مناطق از بوته و شاخ و برگ درختان به عنوان سوخت استفاده مي کنند. اين بهره برداري بعد از هدفمند شدن يارانه ها رنگ وبوي جدي تري بخود گرفت.
فرشته مرادي، يکي از جايگاه داران توزيع سيلندر گاز در روستاي انارک ايلام دراين باره به جام جم مي گويد: آن زمان هر سيلندر گاز حدود 800 تومان قيمت داشت و مردم بومي از آن استفاده مي کردند، اما اکنون قيمت هر سيلندر گاز 5000 تومان شده و ديگر کمتر شخصي براي استفاده از آن تمايل دارد.
خيلي ها ترجيح مي دهند يارانه خود را گرفته و از شاخ و برگ درختان به عنوان سوخت استفاده کنند.
مديرکل دفتر فني حفاظت و حمايت سازمان جنگل ها تصريح مي کند: در بخش جنگل، جمعيت وابسته به منابع طبيعي در عرصه هاي جنگلي قبل از سال 74 سالانه 12ميليون متر مکعب چوب استفاده مي کردند، اما با اجراي پروژه هاي تامين سوخت جايگزين اين آمار به هشت ميليون متر مکعب رسيده است.
وي عنوان مي کند: ميزان استفاده از بوته براي سوخت نيز در سطح يک ميليون تن بوده که بعد از سال 74 به 600هزار تن رسيده است.
به گفته افراسيابي اگر وزن هر بوته خشک را سه کيلوگرم در نظر بگيريم، وزن بوته هاي مصرفي در کل به 600 هزار تن مي رسد، افزون بر اين اگر ما اين عدد را به کيلوگرم تبديل و آن را تقسيم بر سه کنيم، مي توان گفت سالانه 200ميليون بوته از پوشش گياهي کشور حذف مي شود.
مديرکل دفتر فني حفاظت و حمايت سازمان جنگل ها درباره اقدامات اين سازمان ادامه مي دهد: در بخش سوخت 1110 جايگاه توزيع سيلندر گاز تاسيس شده، براي خريد 265 سيلندر يارانه پرداخت کرده و 401 نانوايي عمومي براي بوميان منطقه تاسيس کرده ايم.
با توجه به وضع و شرايط جنگل هاي زاگرس بايد از مسئولان خواست با تامين منابع مالي و انساني براي حفظ جنگل هاي زاگرس تلاش کنند. افزون بر اين حمايت از سازمان هاي مردم نهاد براي آموزش و آگاهي بخشي به جوامع محلي نيز مي تواند درحل مشکل عرصه هاي طبيعي کشور نقش ويژه اي داشته باشد.

 

نسخه بیماری بلوط‌ها؛ قطع 18 میلیون درخت

حدود چهار سال پیش بود که خبرهایی از شیوع آفت زغالی بلوط در جنگل‌های زاگرس بر سر زبان‌ها افتاد، اما خیلی طول نکشید تا این آفت مانند خوره به جان جنگل‌های زاگرس افتاد و شیره جان درختان بلوط را بلعید تا آنجا که هر روز صدها اصله درخت در این منطقه خشک می‌شوند.

  نکته اینجاست که با گذشت چند سال از این موضوع هنوز هم باید به تماشای قطع هزاران اصله درخت بلوط نشست و افسوس خورد که چرا نبود مدیریت درست، یا منابع اعتباری کافی سدی شده است برای نجات جان جنگل های زاگرس. زیرا با این که مسئولان نیز تائید می کنند این آفت دست کم از سال 87 در جنگل های زاگرس شیوع پیدا کرده، اما آزمایش های انجام گرفته از سوی آنها در سال 89 به آنها اطمینان داد که با چه مشکل حادی روبه رو هستند.

اکوسیستم جنگل های بلوط طی دهه های مختلف دچار سیر نزولی شده، زیرا بارگذاری بیش از توان منطقه انجام شده، برای نمونه فشار سنگین دام، تبدیل و تغییر اراضی جنگل به کشاروزی، و توسعه سکونتگاه ها سبب شده که بستر جنگل دچار مشکل شود و آفت زغالی بلوط در این منطقه طغیان کند.

روز گذشته شیرین ابوالقاسمی، مدیر طرح حفاظت از جنگل های زاگرس با بیان این که بیش از یک میلیون هکتار از جنگل های زاگرسی آلوده به آفت زغالی بلوط شده تاکید کرد این مناطق دیگر قابل احیا نبوده و باید 18 میلیون اصله درخت بلوط قطع شود.

ابوالقاسمی قطع درختان آلوده را تنها راه کنترل بیماری زغالی دانسته و معتقد است بر اساس دیدگاه کارشناسان بین المللی و نظر قطعی رئیس سازمان جنگل ها، مراتع و آبخیزداری کشور که در کمیسیون امور زیربنایی دولت مطرح شد، قطع درختان آلوده تنها کاری است که می توان برای کنترل روند نابودی جنگل های زاگرسی انجام داد.

به گفته وی، به دلیل وجود دام، حتی اگر دانه بلوطی جوانه بزند، بلافاصله خورده شده و نمی تواند رشد کند. از سویی به دلیل بیماری زغالی بلوط، برگی در درختان باقی نمانده که «هوموس» ایجاد کرده و دانه های بلوط در زیر آنها رشد کند.

افزون بر این هر درخت بلوط در عرض یک سال فقط 6 سانتی متر رشد کرده، بنابراین برای آن که یک درخت بلوط خوب داشته باشیم، 200 تا 300 سال زمان لازم است.** نیازی به قطع این همه درخت نیست

با وجود این، رضا مقدسی، رئیس شورای عالی جنگل درباره قطع 18 میلیون اصله درخت به جام جم می گوید: سازمان جنگل ها برنامه ای برای قطع این میزان درخت ندارد، زیرا تمرکز فعالیت این سازمان روی مداخلات فنی و کارهای بهداشتی جنگل است که این کار را هم به صورت فازبندی شده اجرا می کنیم، دستورالعمل ما این است که پایه های آلوده را حذف کنیم.

وی ادامه می دهد: البته هرچند متخصصان گیاه پزشکی قطع درختان آسیب دیده را توصیه می کنند، اما نکته اینجاست که ما باید چند اقدام را همزمان انجام دهیم، زیرا هر استان و هر بلوک از جنگل وضع گوناگونی دارد، یعنی ما در مناطق آلوده از یک همگنی واحد برخوردار نیستیم تا نسخه قطع را برای همه آنها بپیچیم.

مقدسی درباره راهکارها برای رفع این مشکل نیز عنوان می کند: نمی توان به صورت مجرد و انتزاعی با موضوع برخورد کرد، زیرا اگر این آفت در محوطه کوچکی مانند باغ باشد پایه های آلوده را حذف می کنند، اما اکنون آفت خیلی گسترده است، به همین دلیل باید با کمک جامعه محلی و مشارکت آنها برای رفع مشکل اقدام کنیم.

افزون بر این همزمان با این کار باید کاشت و احیای جنگل نیز صورت بگیرد، مسئولان باید از اکنون برنامه های لازم برای حفاظت از مناطقی که جنگل کاری می شود در نظر بگیرند و از آنجا که آلودگی در سطح وسیعی است، باید سازمان ها و دستگاه های مختلف با یکدیگر همکاری کنند.

نبود مدیریت منسجم

محمد اسماعیل نیا، نماینده مجلس دلیل موفق نبودن مسئولان در کنترل آفت زغالی بلوط را نبود مدیریت منسجم می داند و در گفت و گو با جام جم تاکید می کند: قارچ زغالی در سال 87 فقط 300 هزار هکتار از جنگل های زاگرس را آلوده کرده بود، اما در مدت پنج سال به یک میلیون و 200 هزار هکتار سرایت کرد.

این در حالی است که 250 هزار هکتار از جنگل های زاگرس بیشتر از 50 درصد به این آفت مبتلا شده اند. از دیگر علت های دیگر حاد شدن مشکل جنگل های زاگرس می توان به چرای بی رویه دام در این منطقه اشاره کرد، زیرا بر اساس آمار، چهار میلیون پروانه چرای دام در این منطقه صادر شده است.

اسماعیل نیا تصریح می کند: نبود انسجام مدیریت در موضوع جنگل بخصوص زاگرس یکی از مشکل هاست، برای نمونه مدیریت در جنگل ها در شمال قوی تر است، علاوه بر این معضل دیگر ما وجود 32 سازمان، نهاد و تشکیلات است که برای جنگل های زاگرس تصمیم گیری می کنند.

افزون بر این می توان به مشکلات اقتصادی ـ اجتماعی نیز اشاره کرد، زیرا بومیان این منطقه از نبود سوخت نفت و گاز رنج می برند، این درحالی است که آنها برای تهیه خوراک دام های خود نیز مشکل دارند، بنابراین وقتی بومی های منطقه با مشکلاتی نظیر بیکاری، فقر اقتصادی، اجتماعی دست و پنجه نرم می کنند، نمی توان از آنها انتظار داشت به زیان جنگل قدم برندارند.

کارشناسان میزان خسارت ریالی مناطق آسیب دیده جنگل های زاگرس را حدود 4000 میلیارد تومان برآورد می کنند، زیرا اکنون بیش از 150 هزار هکتار از جنگل های زاگرس به طور کامل خشک شده است.

کامران پور مقدم، مدیرکل دفتر امور منابع جنگلی در این باره به جام جم می گوید: برای رفع مشکل با همکاری استادان مختلف کارگروه ویژه ای تشکیل داده و به این نتیجه رسیدیم که آن بخش از درختان که به آفت مبتلا شده اند باید معدوم شوند، چون منشا بیماری هستند.

پورمقدم درباره زمان قطع کردن درختان یادآور می شود: چاره دیگری بجز معدوم کردن درختان آلوده وجود ندارد. سازمان جنگل ها شش ماهه دوم سال عملیات بهداشتی را در جنگل های زاگرس آغاز کرده است. این در حالی است که برای جلوگیری از تکرار چنین مشکلی باید درختان بیمار قرنطینه شده و بعد از قطع سوزانده شوند.

با توجه به مشکلاتی که سبب بحرانی شدن شرایط جنگل های زاگرس شده مسئولان باید با مدیریتی منسجم برای حل مشکلات قدم برداشته به این شکل که برای رفع مشکلات زاگرس 32 نهاد، سازمان یا تشکیلات تصمیم گیری نکند. این در حالی است که کمبود بودجه و اعتبار نیز از مشکلات سازمان جنگل هاست، زیرا آنها برای مقابله با این مشکل سالانه به حدود 250 میلیارد تومان اعتبار نیاز دارند.

مهدي آييني / گروه جامعه

بالا