آخرین خبرها
خانه / بایگانی/آرشیو برچسب ها : اعتياد

بایگانی/آرشیو برچسب ها : اعتياد

اشتراک به خبردهی

لالایی متادون برای نوزاد 6 ماهه

گریه‌های نوزاد روی اعصابشان رفته بود. می‌ترسیدند زحماتشان به باد رود و نشئگی‌شان بپرد. برای همین، مقداری قرص متادون را در شیشه کودک با شیر حل کردند و کودک شش ماهه کمی از آن شیر نخورده بود که به خواب سنگینی فرو رفت و چند ساعت بعد به حدی تشنج کرد که خانواده از زنده ماندنش قطع امید کردند. هرچند پدر و مادر معتاد سعی داشتند، علت تشنج نوزاد را مخفی کنند، اما وقتی کودکشان را به یکی از بیمارستان‌های تهران رساندند، نتیجه آزمایش دستشان را رو کرد. اورژانس اجتماعی کشور، مسئول رسیدگی به چنین پرونده‌هایی است. یک روز با ماموران اورژانس اجتماعی جنوب تهران همراه شدیم تا در جریان چند و چون کار آنها و ماموریت‌هایی که اورژانس اجتماعی انجام می‌دهد، قرار بگیریم.
آسیب‌های اجتماعی در جنوب شهر تهران بیشتر به چشم می‌خورد، چراکه مسائلی مانند حاشیه‌نشینی و فقر به گسترش آسیب‌های اجتماعی دامن می‌زند. این ماجرا کار ماموران اورژانس اجتماعی را دشوارتر می‌کند. با این حال، آنها از جانشان مایه می‌گذارند تا به داد افرادی برسند که آسیب‌های اجتماعی، زندگی‌شان را نشانه رفته است.

آنها به پرونده‌هایی رسیدگی می‌کنند که روح و جسم‌شان را فرسوده می‌کند؛ مانند کودکانی که از شدت اذیت و آزار جسمی و جنسی، کارشان به بیمارستان رسیده یا معلولان و سالمندانی که به علت شرایط بد نگهداری آسیب می‌بینند، اما در این میان خیلی از کارشناسان اورژانس اجتماعی می‌گویند، لحظه جدا کردن کودکان از والدینی که صلاحیت ندارند یا برادر و خواهرهایی که برای نگهداری در مراکز بهزیستی باید از یکدیگر جدا شوند، از دشوارترین لحظاتی است که آنها در حین کار باید با آن دست و پنجه نرم کنند.

اورژانس اجتماعی کشور ـ که با شماره 123 شناخته می‌شود ـ به پرونده‌های کودک، همسر، سالمند و معلول‌آزاری و اقدام به خودکشی رسیدگی می‌کند، اما نبود امنیت شغلی و پایین بودن حقوق، از مشکلاتی است که پیش روی کارشناسان اورژانس اجتماعی قرار دارد.

این طفل با متادون می‌خوابد

چهار خانواده در ساختمانی کوچک که ظاهرا دو طبقه است، زندگی می‌کنند. هر کدام از آنها در اتاقی که مساحتش از 30 متر فراتر نمی‌رود، روز را به شب گره می‌زنند، بجز صاحبخانه که فضای بیشتری در اختیار دارد. اینجا دستشویی و حمام هم برای ساکنان مشترک است.

ماموران اورژانس اجتماعی به این خانه در جنوب شرق تهران آمده‌اند تا بررسی کنند آیا پدر و مادری که در یکی از اتاق‌های این خانه زندگی می‌کنند، صلاحیت نگهداری از کودک شش ماهه را دارند یا نه؟ از قبل به آنها گزارش شده، کودک شش ماهه این خانواده به خاطر خوردن متادون دچار مسمومیت شدید شده است.

سه دختر بچه خردسال که تازه از خواب بیدار شده‌اند، در حالی که چشمانشان را می‌مالند، می‌گویند، مادرشان همراه برادر شش ماهه که مسموم شده در بیمارستان به سر می‌برد. پدر خانواده نیز که از طریق جمع‌آوری ضایعات، مخارج زندگی را تامین می‌کند، در خانه حضور ندارد.

یکی از ماموران اورژانس اجتماعی توضیح می‌دهد، هیچ ‌کدام از این دختربچه‌ها شناسنامه ندارند، چراکه تبعه کشور افغانستان هستند و پدر و مادرشان به شکل غیرقانونی وارد ایران شده‌اند.

او می‌گوید پدر و مادر هر دو اعتیاد دارند. به همین دلیل به نظر می‌رسد، به کودک خردسال عمدا متادون خورانده‌اند. هرچند ادعا می‌کنند، عمه بچه‌ها این کار را انجام داده است.

ماموران اورژانس اجتماعی، پس از گفت‌وگو با بچه‌ها و جمع‌آوری اطلاعات از همسایه‌ها، راهی بیمارستانی می‌شوند که کودک خردسال آنجا بستری است. بررسی‌ها نشان می‌دهد، والدین صلاحیت نگهداری از کودک خردسال را ندارند. به همین دلیل تازمانی که والدین، شرایط نگهداری کودک را به دست بیاورند، بهتر است کودک خردسال در یکی از شیرخوارگاه‌های بهزیستی نگهداری شود.

این ماجرا اولین پرونده‌ای است که امروز ماموران اورژانس اجتماعی به آن رسیدگی می‌کنند. در بیمارستان نیز پرستاران می‌گویند، وقتی کودک را به بیمارستان رساندند، حال و روز مناسبی نداشت. به همین خاطر به دستور پزشک در بخش اورژانس بستری‌اش کردند تا آزمایش‌های لازم روی او انجام شود، اما خیلی زمان نبرد که نتیجه آزمایش‌ها فاش کرد، کودک به خاطر خوردن متادون مسموم شده است. در چنین مواقعی، مسئولان بیمارستان، ماجرا را با شماره 123 (اورژانس اجتماعی) اطلاع می‌دهند تا به پرونده کودک‌آزاری و غفلت والدین رسیدگی شود و اگر مشخص شد والدین صلاحیت نگهداری از کودک را ندارند، سرپرستی کودک از آنها گرفته شود.

ماموران اورژانس اجتماعی پس از صحبت با پزشک کودک متوجه می‌شوند، کودک باید چند روز دیگر در بیمارستان بستری باشد. به همین خاطر ترجیح می‌دهند تا زمانی که کودک از بیمارستان مرخص نشده، او را از مادرش جدا نکنند.

کودکان بنزین‌خوار

برای رسیدگی به پرونده دیگری با ماموران اورژانس اجتماعی جنوب تهران به یکی از روستاهای اطراف حسن‌آباد قم می‌رویم. قرار است دوباره کارشناسان اورژانس اجتماعی، شرایط والدینی را بررسی کنند که تجربه ثابت کرده، صلاحیت نگهداری از کودکانشان را ندارند.

ماجرا به چند سال پیش برمی‌گردد زمانی که روایت تلخ اعتیاد دو کودک شش و هفت ساله به بنزین، تیتر صفحات حوادث روزنامه‌ها شد.

پدر و مادر این کودکان به دلیل اعتیاد از فرزندان خود غافل شده بودند. به همین دلیل آنها به خوردن و بو کردن بنزین اعتیاد پیدا کرده بودند؛‌ ماجرایی که برای برخی جذاب به نظر می‌رسید، اما وقتی پرونده در اختیار بهزیستی تهران قرار گرفت، مشخص شد دلیل اصلی اعتیاد بچه‌ها به بنزین، چیزی جز غفلت پدر و مادر نبوده است. به همین دلیل، سرپرستی این دو کودک از والدینشان گرفته و به بهزیستی سپرده شد، اما این پدر و مادر غافل، کودکان خردسال دیگری نیز دارند. به همین دلیل کارشناسان اورژانس اجتماعی هنوز این خانواده را زیر نظر دارند تا چنانچه رفتارشان را اصلاح نکردند، فرزندان دیگر آنها را نیز به بهزیستی منتقل کنند.

ماموران اورژانس اجتماعی، پیش از این که سراغ این خانواده بروند، به دهیاری روستا می‌روند تا دهیار نیز با آنها همراه شود، اما چون دهیار نبود، نماینده او با کارشناسان سازمان بهزیستی همراه می‌شود.

اعتیاد ادامه دارد

همان طور که ماشین اورژانس اجتماعی از کوچه پس‌کوچه‌های روستا عبور می‌کند، بچه‌های روستا آن را تعقیب می‌کنند. وقتی به نزدیکی خانه‌ای که قرار است مورد بررسی قرار گیرد، می‌رسیم، حدود ده کودک نیز همراه خودرو متوقف می‌شوند و به خانه که خودروی اورژانس اجتماعی جلوی آن ایستاده، چشم می‌دوزند.

یکی از کارشناسان اورژانس در خانه را می‌زند. زن میانسالی از درون خانه فریاد می‌زند «کیه». وقتی از پنجره، خودروی اورژانس اجتماعی را می‌بیند، ساکت می‌شود. کمی این دست و آن دست می‌کند و بالاخره پس از چند دقیقه در را باز می‌کند.

برای وارد شدن به خانه باید از یک در دیگر نیز گذشت؛ دری که جلویش پرده‌ای ضخیم کشیده شده. کارشناسان اورژانس اجتماعی، پرده را که کنار می‌زنند، بوی تریاک در فضا می‌پراکند. آنها از زن میانسال سراغ بچه‌هایش را می‌گیرند. او می‌گوید بچه‌ها برای بازی بیرون رفته‌اند.

بلافاصله زن میانسال از کارشناسان اورژانس اجتماعی، سراغ دو بچه‌اش را می‌گیرد که در بهزیستی نگهداری می‌شوند. می‌پرسد کی آنها را به خانه بر می‌گردانند؟

کارشناسان اورژانس اجتماعی در جواب می‌گویند، فقط زمانی که شرایط خانه مناسب شد، امکان دارد کودکانش از بهزیستی به خانه فرستاده شوند.

زن میانسال که کمی جا خورده، می‌گوید بوی تریاک به خاطر مهمانی است که دارد و به این شکل همه تقصیرها را گردن مهمانش می‌اندازد.

چند دقیقه‌ای طول نمی‌کشد که بچه‌ها کثیف و خاک آلود به خانه بر می‌گردند. کارشناسان اورژانس اجتماعی، مشغول صحبت با کودکان می‌شوند تا از سلامت و درست بودن رفتار والدینشان با آنها مطمئن شوند.

به نظر می‌رسد، کارشناسان اورژانس اجتماعی به این نتیجه رسیده‌اند که این دو کودک خردسال را نیز باید به بهزیستی منتقل کنند؛ جایی پیش دو برادر دیگرشان که حدود سه سال است، اعتیاد به بنزین را ترک کرده‌اند.

خودروی اورژانس اجتماعی به راه می‌افتد تا به سمت تهران برگردد. حالا تعداد بچه‌هایی که برای دیدن ماشین اروژانس جمع شده‌اند، بیشتر از قبل شده. بچه‌ها همپای خودرو در کوچه‌های روستا می‌دوند؛ بچه‌هایی که به حداقل‌های لازم برای زندگی نیز دسترسی ندارند و هیچ بعید نیست، تماس بعدی که با اورژانس اجتماعی گرفته می‌شود، برای نجات یکی از آنها باشد، اما شاید تا زمانی که خودروی اورژانس اجتماعی از تهران خودش را به این روستای دور افتاده در حسن‌آباد برساند، خیلی دیر شده باشد.

قانون حمایت کند

در هر خودروی اورژانس اجتماعی، یک روان‌شناس و کارشناسان مددکاری حضور دارند. آنها به پرونده‌هایی که به سامانه 123 ارجاع می‌شود، رسیدگی می‌کنند. این کارشناس‌ها در اموری مداخله می‌کنند که به شکل خود معرف مطرح می‌شود، اما بسیار پیش آمده، آنها در موقعیتی قرار گرفته‌اند که باید به عنوان ضابط اجتماعی وارد عمل می‌شده‌اند، اما چون قانون این اجازه را به آنها نداده، به مشکل برخورده‌اند.

همکاری کلانتری و دادگستری‌ها

بخش قابل توجهی از وقت ماموران اورژانس اجتماعی در کلانتری‌ها و دادسرها سپری می‌شود؛ وقت با ارزشی که با همکاری مسئولان کلانتری و دادگستری‌ها می‌تواند برای برطرف شدن آسیب‌های اجتماعی صرف شود.

اگر ماموران اورژانس اجتماعی به امکانات مناسبی دسترسی داشته باشند و در برخی کلانتری و دادسراها کمتر معطل شوند، می‌توانند کمک حال این نهاد‌ها نیز باشند، زیرا اگر آنها مداخله بموقعی داشته باشند، در کاهش پرونده‌های قضایی موثر خواهند بود و به این شکل، از حجم پرونده‌هایی که هر روز روانه دادسرا یا کلانتری‌ها می‌شود، کم خواهد شد.

مهدی آیینی

صداي شکستن خانواده مي آيد

25هزار تماس در ماه، میانگین تعداد تماس‌هایی است که با خط ملی اعتیاد گرفته می‌شود؛ سامانه‌ای با شماره09628 که حدود هشت سال است پلی شده میان مشاوران سازمان بهزیستی و آنها که از اعتیاد آسیب دیده‌اند یا احساس می‌کنند در معرض خطر این آسیب اجتماعی قرار دارند. به همین دلیل به دنبال اطلاعات درست می‌گردند. بیشتر افرادی که با این سامانه تماس می‌گیرند زنانی هستند که نگران همسرشان هستند یا می‌ترسند کودک‌شان گرفتار اعتیاد شود.

در این گفت‌وگو ماریت قازاریان، رئیس گروه پیشگیری از اعتیاد معاونت پیشگیری بهزیستی و مسئول خط ملی اعتیاد از تماس‌هایی می‌گوید که با این سامانه گرفته می‌شود؛ تماس‌هایی که می‌شود آنها را صدای شکستن خانواده دانست.

موضوع بیشترین تماس‌هایی که با خط ملی اعتیاد گرفته می‌شود چیست؟

تماس‌هایی که با این خط گرفته می‌شود کلکسیونی از مشکلات حوزه پیشگیری و درمان اعتیاد است. تماس‌های متنوعی از تمام روستاها، شهرها و استان‌های کشور به این مرکز وصل می‌شود، چون متمرکز است.

افرادی که تماس می‌گیرند بیشتر درباره چه نوع مواد مخدری کنجکاوند؟

می‌شود گفت درباره همه نوع مواد مخدری می‌پرسند. اما براساس آنچه در جامعه اتفاق می‌افتد سوال‌ها نیز تغییر می‌کند، مثلا اگر رسانه‌ها مدتی درباره نوع بخصوصی از مخدر هشدار بدهند مردم نیز درباره آن تماس می‌گیرند.

دغدغه این روزهای تماس‌گیرندگان با خط ملی اعتیاد از چه جنسی است‌؟

خیلی دقیق نمی‌توان گفت، چون متعدد و متنوع است، اما درباره مواد محرک مثل شیشه یا ماری جوانا و حشیش تماس‌های بیشتری با ما گرفته می‌شود، اما از این نمی‌شود نتیجه گرفت که درباره مواد دیگری نمی‌پرسند. اما اگر نام مواد جدیدی شایع شود شاید حدود 700 تماس در روز درباره این مواد با خط ملی اعتیاد گرفته شود.

روزانه چند نفر با خط ملی اعتیاد تماس می‌گیرند؟

به شکل میانگین در طول ماه بین 20 تا 25 هزار تماس با خط ملی اعتیاد گرفته می‌شود.

بالا رفتن تماس با خط ملی اعتیاد به چه چیزهایی بستگی دارد؟

شاید به مطرح شدن مسائل در رسانه‌ها مربوط است، برای نمونه اگر کارشناس یا مسئولان درباره نوعی از مواد مخدر و اثرات سوء آن صحبت کنند، تماس‌ها با خط ملی اعتیاد نیز بیشتر می‌شود.

آنها که دغدغه درمان دارند به چه چیزی نیاز دارند؟

می‌پرسند برای درمان کجا برویم یا یکی از سوال‌هایی که زیاد مطرح می‌شود این است فردی که به درمان نیاز دارد را چطور می‌توان تشویق به درمان کرد. علاوه بر این درباره اتفاقات خشونت‌آمیزی که در خانواده اتفاق می‌افتد نیز از ما می‌پرسند، مثلا پدر و مادرانی که جوانان پرخاشگر دارند.

اما رسیدگی به این موارد وظیفه خط ملی اعتیاد نیست.

درست است. به همین علت ما از آنها می‌خواهیم با 110 تماس بگیرند.

افرادی که با خط ملی اعتیاد تماس می‌گیرند بیشتر در چه گروه سنی قرار دارند؟

میانگین سن تماس‌گیرندگان حدود 30 تا 35 سال است،اما افرادی با سن‌های کمتر و بیشتر نیز داریم. کم سن و سال‌ها معمولا بین 20 تا 30 سال دارند.

نوع سوال‌های آنها چقدر با یکدیگر متفاوت است؟ جوانان بیشتر درباره چه سوال می‌کنند؟

جوانان درباره خود مواد، عوارض، عواقب و نشانه‌های مصرف می‌پرسند.

میانسال‌ها چطور؟

آنها درباره همسرشان می‌پرسند.

آنها گروهی هستند که بیشترین تماس را با خط ملی اعتیاد برقرار می‌کنند؟

بیشترین افرادی که تماس می‌گیرند خانم‌هایی هستند که نگران همسر یا کودک و خانواده‌‌هایشان هستند. این نشان می‌دهد خانواده بیشتر درگیر مشکل اعتیاد است به همین علت باید به ساختار خانواده توجه بیشتری کرد.

افراد سالخورده چه پرسش‌هایی دارند؟

سالمند زیاد نداریم، یعنی آمارشان زیاد قابل توجه نیست؛ برای نمونه آنها می‌پرسند آیا مصرف برخی مواد برای درمان فشار خون یا کمردرد خوب است؟ درواقع آنها بیشتر به دنبال تایید برخی ادعاها هستند.

این مساله به رواج باورهای نادرست درباره مصرف مواد مخدر در جامعه مربوط می‌شود. افرادی که با خط ملی اعتیاد تماس می‌گیرند درباره چه باورهای اشتباه دیگری سوال می‌کنند؟

مثلا هستند افرادی که می‌پرسند مصرف مواد مخدر برای درمان ناتوانی جنسی مناسب است یا نه. اما نمی‌شود گفت اینها اولویت ماست. کلکسیونی از سوال‌ها مطرح می‌شود. علاوه بر این مردم مطرح می‌کنند مصرف تفننی در آخر هفته خطرناک است یا نه. برخی نیز اطلاع درستی از خدماتی که برای درمان اعتیاد ارائه می‌شود ندارند؛ مثلا می‌پرسند چرا نتیجه نمی‌گیرند‌. در واقع می‌شود گفت اطلاعات مردم دراین حوزه مناسب نیست.

به تماس قابل توجه بانوان اشاره کردید. آیا از این مساله می‌توان نتیجه گرفت اعتیاد جدی‌تر از گذشته زنان را تهدید می‌کند؟

بیشتر خانم‌ها نگران اعتیاد اعضای خانواده خود هستند و می‌خواهند مانع اعتیاد فرزندان‌شان شوند. در واقع میان تماس‌گیرندگانی که مصرف‌کننده هستند تعداد آقایان بیشتر است. تعداد خانم‌هایی که اعتیاد دارند و با ما تماس می‌گیرند در چند سال گذشته تغییر قابل توجهی نکرده است، اما باید توجه داشت خط ملی اعتیاد یکی از خدماتی است که در حوزه درمان و پیشگیری از اعتیاد در کشور ارائه می‌شود.

سوال درباره شیشه هنوز جزو بیشترین سوال‌های تماس‌گیرندگان است؟

سوال‌های زیادی درباره شیشه مطرح می‌شود، اما نمی‌توان گفت همه تماس‌گیرندگان مصرف‌کننده شیشه هستند. شاید خیلی‌ها درباره شیشه اطلاعاتی به دست آورده‌اند و نگران هستند.

در مدت حدود هشت سالی که از افتتاح خط ملی اعتیاد می‌گذرد چه تغییراتی در تماس احساس می‌کنید؟

تعداد تماس‌ها زیاد شده و پشت خطی‌های ما کاهش یافته است.

این موارد به تجهیزات و تلاش‌های شما و همکارانتان مربوط می‌شود. سوال اینجاست که چه تغییراتی در مشکلات تماس‌گیرندگان اتفاق افتاده؟

تا مدتی پیش سوال‌ها درباره حوزه پیشگیری کمتر بود، یعنی آدم‌های سالمی که نگران اعتیاد بودند کمتر تماس می‌گرفتند. الان سوال‌های پیشگیری بیشتر شده مثلا قبلا افراد از کارشناسان ما می‌خواستند مرکز درمان معرفی کنند، اما اکنون مردم با مقوله پیشگیری آشناتر شده‌اند.

برای نمونه برخی مدیران مدارس تماس می‌گیرند و به دنبال اطلاعات مناسبی از اعتیاد و مواد مخدر و محرک هستند و از ما می‌خواهند به آنها کتاب معرفی کنیم. اما چند سال قبل چنین کمبود‌هایی احساس نمی‌شد، چون این مسائل دغدغه مردم نبود.

آیا دانش‌آموزان نیز با خط ملی اعتیاد تماس می‌گیرند؟

آمار تماس آنها قابل ملاحظه نیست، یعنی می‌شود گفت تماس دانش‌آموزی نداریم.

کم سن و سال‌ترین تماس گیرنده خط ملی اعتیاد که بوده است؟

در یک سال اخیر فقط یک مورد داشته‌ایم که پسر 14 ساله‌ای تماس گرفته و نگران اعتیاد پدرش بود.

آمار تماس دانشجویان با خط ملی اعتیاد زیاد است؟

تماس دانشجویی داریم، اما به این معنی نیست که سن همه آنها حدود 20 سال است، چون دانشجویان میانسال نیز داریم.

آنها چه دغدغه‌هایی دارند؟

دانشجویان نیز بیشتر درباره عوارض مصرف مواد مخدر می‌پرسند. برخی می‌خواهند بدانند اگر برای شب امتحان ریتالین بخورند تمرکزشان زیاد می‌شود یا نه؟ در چنین مواقعی مشاوران ما به آنها توضیح می‌دهند مصرف چنین داروهایی چه عواقبی برای آنها دارد.

آیا در فصل امتحانات چنین پرسش‌هایی بیشتر مطرح می‌شود؟

درست است در زمان نزدیک امتحانات بیشتر از ما در این باره می‌پرسند، آنها چیزهایی شنیده‌اند و می‌خواهند مطمئن شوند، اما ما اطلاعات درست را در اختیار آنها می‌گذاریم.

باور نادرست دیگری وجود دارد که شیشه باعث لاغری می‌شود. آیا دراین باره نیز از خط ملی اعتیاد سوال می‌کنند؟

به شکل مستقیم نمی‌پرسند.

شایع‌ترین باور اشتباهی که میان مردم وجود دارد، چیست؟

اثرات مصرف تفننی بیشترین چیزی است که تماس‌گیرندگان می‌پرسند؛ اما خیلی از سوال‌هایی که افراد مطرح می‌کنند به دلیل باور نادرست اطلاعات کم آنهاست.

سیر تحول مصرف مواد از سنتی به محرک نیز در تماس‌های شما مشهود است؟

این که بتازگی سوال‌ها بیشتر درباره مواد محرک است، این ماجرا را تایید می‌کند، چون تا چندسال پیش اصلا سوالی درباره شیشه مطرح نمی‌شد. قبلا سوال درباره مصرف تریاک زیاد بود، اما اکنون درباره محرک و داروهایی مانند ترامادول بیشتر شده است.

برخی شهروندان ازاین گلایه دارند که هنگام تماس با خط ملی اعتیاد، زمان زیادی پشت خط می‌مانند.

خیلی این انتقاد را نشنیده‌ایم. ما باید به مشکلات افراد توجه کنیم. اکنون در مطب پزشکان نیز افراد معطل می‌شوند.

به نظرشما آیا تعداد خطوط تلفن یا تعداد مشاوران شما با نیاز جامعه تناسب دارد؟

خدمات ما باید گسترش پیدا کند، هرچند اکنون نیز درحال گسترش زیرساخت‌های خود هستیم، اما این روند زمانبراست و به اعتبار و تجهیزات مناسبی نیاز است. اما تلاش می‌کنیم مردم کمتر پشت خط بمانند.

به شکل میانگین، افراد چقدر پشت خط منتظر می‌مانند؟

میانگین صف انتظار در خط ملی اعتیاد در طول ماه یک تا دو دقیقه است.

مشاوران شما برای هر تماس‌گیرنده چقدر زمان می‌گذارند؟

میانگین تماس تلفنی حدود هفت دقیقه است. اما اگر تماس‌گیرنده در معرض خطر باشد تا یک ساعت نیز برای مشاوره با او وقت داده می‌شود.

از کدام استان‌ها بیشتر با این سامانه تماس گرفته می‌شود؟

از همه استان‌ها با خط ملی اعتیاد تماس گرفته می‌شود و نمی‌توان آمار دقیقی دراین باره داد، چون هر ماه تغییر می‌کند.

با شماره 09628 مشاوره رایگان بگیرید

مشاوران و مددکاران خط ملی اعتیاد هر روز از ساعت 8 صبح تا 8 شب آماده‌اند به افرادی که در خصوص اعتیاد نیاز به مشاوره دارند، خدمات رایگان ارائه کنند. پس چنانچه نیاز به مشاوره داشتید می‌توانید براحتی مشکلاتتان را با مشاوران بهزیستی درمیان بگذارید. فقط به یاد داشته باشید بیشترین تماس‌ها با خط ملی اعتیاد بین ساعات 10 تا 11 صبح و 16 تا 20 گرفته می‌شود؛ بنابراین اگر در ساعات غیر پیک تماس بگیرید می‌توانید راحت‌تر از نظرات مشاوران این سامانه بهره ببرید.

مهدی آیینی

زنان معتاد،زنان فراموش شده

دور هم نشسته‌اند، چند نفر پایپ در دست گرفته‌اند، عده‌ای هم زرورق‌هایشان را آماده می‌کنند، یکی‌شان رفته هروئین بخرد، غرولندکنان برمی‌گردد و می‌گوید جنس آشغالش را باز گران کرده، کمی از جنسی که خریده به دوستانش می‌دهد، می‌نشیند لوله‌ای را که از کاغذ درست کرده گوشه لبش می‌گذارد، تکه‌ای هروئین را روی زرورق قرار می‌دهد و شعله فندکش را روی آن می‌گیرد، وقتی مواد کمی روان شد، فندک را زیر زرورق می‌گیرد با لوله‌ای که گوشه دهانش گذاشته دودها را می‌بلعد بعد از مکثی طولانی دود را بیرون می‌دهد. می‌گوید زنی که برچسب اعتیاد خورد، در هیچ خانه‌ای جایی ندارد.
چند کیسه لباس که لابه‌لای شاخه‌های درختان پنهان شده و آرزو‌هایی برای برگشت به جمع خانواده، تمام دارایی‌های کارتن‌خواب‌هایی است که در پارکی در حاشیه خیابان خاوران جمع شده‌اند، یکی از آنها که می‌گوید نامش شراره است و حدود 14 سال است مواد می‌کشد، ادعا می‌کند زنان کارتن‌خواب زیادی را می‌شناسد، از سالخورده تا نوجوان. افرادی که مثل خودش گاهی در پارک می‌خوابند، گاهی در خانه افرادی که برایشان مواد را جور می‌کنند یا …

هروئین تنها موادی نیست که شراره مصرف می‌کند، در حالی‌که پایپش را نشان می‌دهد، می‌گوید: اولین بار به خاطر این که وزن کم کنم شیشه کشیدم، اما حالاهمه چی مصرف می‌کنم.

شراره یکی از ده‌ها کارتن‌خوابی است که در این پارک روز را به شب گره می‌زند به این امید که یکی از معتادان اینجا به او جنس تعارف کند یا پیشنهاد دیگری برایش داشته باشد.

برا ساس آمارهای رسمی در حال حاضر 15 هزار کارتن‌خواب در خیابان‌ها پرسه می‌زنند که یک سوم آنها زنان هستند.

اگر از شراره به عنوان یک کارتن خواب درباره تن‌فروشی زنان معتاد بپرسید، می‌گوید: برخی برای این که تهدید نشوند تن‌فروشی می‌کنند، عده‌ای هم برای تهیه مواد یا جایی برای خواب.

زن میانسال تاکید می‌کند دلیل اصلی معتاد باقی ماندن او و دوستانش حمایت‌نکردن خانواده‌هاست و این که در این بین خیلی‌ها به بهانه حمایت فقط از زنان معتاد سوء استفاده می‌کنند.

در این گیرودار یکی از کارگران شهرداری آب جوی کنار پارک را هدایت می‌کند به جایی که شراره و دوستانش نشسته‌اند، شراره می‌گوید: این هم نمونه حمایت‌هایی است که از ما می‌شود، نمی‌گذارند یکجا به درد خودمان بمیریم.

وقتی از او می‌پرسم چرا برای درمان به کمپ نرفته، یکی از دوستانش می‌گوید که در کمپ احساس حقارت به افراد دست می‌دهد، چون رفتار بیشتر افرادی که در کمپ‌ها کار می‌کنند اصلا مناسب نیست.

زن میانسال می‌گوید: انگار نه انگار افرادی که آنجا کار می‌کنند روزی خودشان معتاد بوده‌اند. خیلی برخوردشان زننده است. از این گذشته غذای مناسبی هم به افراد نمی‌دهند و خلاصه شرایط جوری است که به این نتیجه می‌رسید که کارتن خوابی بهتر است. یکی دیگر از معتادانی که در پارک نشسته، می‌گوید اینجا روزی صدبار باید از دست ماموران فرار کنیم، اما بهتر از کمپ رفتن است.

شراره تا به حال چند بار ترک کرده اما هر بار خیلی زود دوباره مصرف مواد را شروع کرده است، او در حالی که بغض کرده می‌گوید: چند بار ترک کردم، اما وقتی پاک شدم هیچ چیز تغییر نکرد. نتوانستم کار پیدا کنم، در هیچ خانه‌ای به رویم باز نشد، مگر آنهایی که مصرف‌کننده هستند.

زنان آسیب‌پذیرترند

اعتیاد یکی از آسیب‌هایی است که این‌روزها زنان را بیش از گذشته تهدید می‌کند، اما از اعتیاد زنان گفتن نباید به‌گونه‌ای باشد که سبب شود زنان معتاد تصمیم بگیرند اعتیادشان را پنهان کرده و برای درمان آن قدم بر ندارند؛ چرا که این روزها به آسانی به زنان معتاد برچسب‌هایی مانند تن‌فروشی می‌زنند.

مجید رضازاده، رئیس مرکز توسعه پیشگیری و درمان اعتیاد سازمان بهزیستی کشور در گفت‌وگو با جام‌جم دلیل افزایش آمار زنان معتاد را حضور بیشتر آنها در جامعه می‌داند، اما تاکید می‌کند،این به آن معنی نیست که باید زنان از خانه‌های خود خارج نشوند. آن طور که او می‌گوید، باید برنامه‌های توانمندسازی ویژه بانوان نیز مانند آقایان گسترش یابد، چراکه زنان آسیب‌پذیرتر هستند. برای نمونه بانوان در مساله طلاق نیز بیشتر از مردان آسیب می‌بینند به همین خاطر در مسائل پیشگیری و توانمندسازی باید اولویت را به زنان و کودکان داد.

کارشناسان اعتقاد دارند آمار زنان معتاد در حال دگرگونی است به همین دلیل باید تمرکز برنامه‌ها را در درمان اعتیاد به سمت توانمندسازی برد؛ زیرا در بیشتر مواقع با اعتیاد به شکل فیزیکی برخورد می‌شود، یعنی سعی بر این شده معتادان را از جامعه جدا کنند. به همین خاطر رضازاده تاکید می‌کند باید در درمان اعتیاد، شأن و کرامت انسان‌ها حفظ شود تا درمان اعتیاد نتیجه مطلوب‌تری داشته باشد.

پرده‌دری فقر

مساله اعتیاد زنانی مانند شراره را اگر با کارشناسان در میان بگذارید، آنها علت‌های زیادی در این باره مطرح می‌کنند؛ دلایلی مانند فقر که سبب شده پرده از اعتیاد برخی از آنها کنار برود.

در این میان عباس دیلمی‌زاده، مدیرعامل جمعیت خیریه «تولد دوباره» قبول ندارد آمار زنان معتاد افزایش یافته، او پای فقر را وسط می‌کشد و تصریح می‌کند: از قبل اعتیاد در میان زنان بوده، اما این روزها فقر اقتصادی سبب شده اعتیاد زنان به مرحله نیمه پنهان برسد.

آن طور که دیلمی‌زاده می‌گوید، هنوز اعتیاد زنان وارد مرحله آشکار نشده، اما مدتی است که اعتیاد زنان از حالت پنهان به مرحله نیمه پنهان وارد شده و دلیل اصلی این مساله فقر اقتصادی است، چراکه اعتیاد زنان در دهک‌های پایین جامعه عریان‌تر شده است، اما اعتیاد زنان در دهک‌های بالای جامعه همچنان پنهان است.

بنابراین شرایط بد اقتصادی سبب شده زنان معتادی که در دهک‌های پایین جامعه حضور دارند، به کارتن خوابی روی آورده یا برای تامین مواد مخدر مورد نیازشان به کارهایی مانند فروش کودکانشان یا تن‌فروشی روی بیاورند؛ آسیب‌هایی که ناشی از اعتیاد و فقر است، اما برای جامعه پیامدهای ناگواری مانند بالارفتن آمار ایدز را به دنبال می‌آورد.

زنان کارتن خواب و معتاد این روزها بیشتر از گذشته در جامعه به چشم می‌خورند، چراکه حمایت‌های مناسبی از آنها نمی‌شود، در واقع آنها به حداقل‌ها نیز دسترسی ندارند، این مساله تلخی است که مدیرعامل جمعیت خیریه تولد دوباره نیز از آن انتقاد و تصریح می‌کند: سیستم درمانی و بازتوانی برای زنان معتاد فعال است، اما نظام رفاه اجتماعی نیازهای اولیه آنها را تامین نمی‌کند، به همین خاطر تلاش‌ها برای درمان اعتیاد نیز بخوبی نتیجه نمی‌‌گیرد.

بنابراین با توجه به اظهار نظر زنان معتادی مانند شراره و کارشناسان می‌توان گفت زنان معتادی که این روزها در حاشیه بزرگراه‌ها یا پارک‌های پایین شهر زندگی می‌کنند، اگر به سرپناه، خوراک و درآمدی حداقلی دسترسی داشتند، کارتن خواب نمی‌ماندند یا اگر در کمپ‌های ترک اعتیاد برخورد مناسبی با آنها شود، یعنی شأن و کرامت انسانی شان حفظ شود، راضی به کارتن خواب ماندن نمی‌شوند این درحالی است که سازمان‌های مسئول باید برای درمان و بازگشت این افراد به جامعه برنامه‌ای داشته باشند؛ زیرا آگاه‌سازی خانواده‌ها و متقاعد کردن آنها به حمایت از زنان معتادی که برای درمان اقدام می‌کنند، از ضرورت‌هایی است که تاکنون مغفول مانده است.

مهدی آیینی

اعتیـاد مشغول کارگران است

اعتیاد، نیروی کار کشور را نشانه رفته، آمارها نیز این مساله را تائید می‌کند؛ چراکه به گفته علی هاشمی، رئیس کمیته مستقل مبارزه با مواد مخدر دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت براساس آخرین آمار 21درصد از جمعیت کارگری کشور با اعتیاد چه به طور تفننی و چه به طور غیرتفننی دست و پنجه نرم می‌کنند.

کارشناسان نیز نسبت به سرعت گرفتن شیوع اعتیاد بین این گروه هشدار می‌دهند و می‌گویند چنانچه برنامه‌های پیشگیری و آموزشی مناسبی برای حمایت از جمعیت کارگری کشور طراحی و اجرایی نشود، باید در انتظار سونامی اعتیاد بین این گروه از جامعه بود.

شیوع اعتیاد بین جمعیت کارگری کشور دیگر محدود به مناطقی خاص نمی‌شود؛ چراکه نبود برنامه‌های حمایتی، نظارتی و پیشگیری مناسب راه را برای گسترش اعتیاد هموار کرده است.

هشدارهای کارشناسان و برخی مسئولان نیز گواهی است بر این‌که شیوع اعتیاد بین جمعیت کارگری کشور را دیگر نمی‌توان زیر فرش پنهان کرد؛ چراکه بجز رئیس کمیته مستقل مبارزه با مواد مخدر دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظام، معاون وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی و برخی مسئولان ستاد مبارزه با مواد مخدر نیز از این واقعیت تلخ پرده برداشته‌اند.

رئیس کمیته مستقل مبارزه با موادمخدر دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظام با استناد به گزارش‌های ستاد مبارزه با مواد مخدر تصریح کرده 21درصد از جامعه 13 میلیونی کارگری کشور اعتیاد دارند.

به گفته او، شاید نتوان بیکاری و نبود شرایط ازدواج را از دلایل اصلی اعتیاد افراد دانست، اما این دو عامل تاثیر‌گذاری زیادی در این بین دارند؛ چراکه براساس آمار رسمی 11میلیون و 200 هزار نفر جوان در سن ازدواج مجرد در کشور وجود دارد و نگران‌کننده‌تر این‌که نرخ واقعی بیکاری در برخی شهرها به 60 درصد نیز رسیده است.

افزون بر این محمدمهدی حیدریان، معاون وزیر کار نیز معتقد است بیش از 20درصد نیروی کارگری کشور درگیر بیماری اعتیاد هستند. به گفته او، برای کنترل و کاهش این مساله قرار است مرکز جامع رفاه کارگران و بزرگ‌ترین زنجیره ورزشگاهی کشور ویژه این گروه آسیب‌پذیر جامعه تاسیس شود.

آن طور که حیدریان گفته، مرکز جامع رفاه و ارائه خدمات به جامعه نیروی کار با همکاری وزارت صنعت، معدن و تجارت تاسیس خواهد شد تا به این شکل برنامه‌های آموزشی، خدماتی و رفاهی به جمعیت کارگری کشور ارائه شود.

نبود نظارت و اراده

جمعیت کارگری کشور به‌تدریج دچار آسیب‌هایی می‌شوند که زندگی‌شان را بیش از پیش دشوار می‌کند، چراکه برای حمایت از آنها برنامه‌ها بدرستی اجرا نمی‌شود.

مجید رضازاده، رئیس مرکز توسعه پیشگیری و درمان اعتیاد سازمان بهزیستی کشور نیز آمار 21درصدی شیوع اعتیاد بین جمعیت کارگری کشور را نگران‌کننده دانسته و تاکید می‌کند: باید دید برای کاهش این آسیب بین جمعیت کارگری چه کارهایی انجام شده؛ زیرا بسیاری از آنها هنوز از شرایط دشوار کاری رنج برده و از خانواده‌هایشان دور هستند.

به گفته او، برای حل چنین مشکلات کارگران تلاش زیادی نشده و به همین دلیل مساله اعتیاد نیز بین آنها حل نشده باقی مانده است.

رضازاده معتقد است برای حل مشکلات کارگرانی که درمناطقی با شرایط آب و هوایی نامناسب کار می‌کنند، وزارتخانه‌هایی مانند وزارت نفت مسئولیت بیشتری دارند، چراکه باید شرایط مناسبی را برای آنها ایجاد کنند.

این درحالی است که معاونت اجتماعی و فرهنگی وزارت رفاه نیز دراین بین مسئول است و باید برای بهبود شرایط کاری کارگران تلاش کنند.

آن طور که رضا زاده می‌گوید، در محیط‌های کارگری نظارت‌ها نیز بدرستی اعمال نمی‌شود، چراکه کارفرمایان بخش خصوصی نیز در محیط‌های کارگری شرایط مناسبی را برای فعالیت کارگران مهیا نمی‌کنند.

باید یادآور شد که تا حدود سه سال پیش سازمان بهزیستی برای پیشگیری از اعتیاد در محیط‌های کاری برنامه‌هایی را دنبال می‌کرد، اما این وظیفه اکنون به معاونت اجتماعی وزارت رفاه سپرده شده است.

رئیس مرکز توسعه پیشگیری و درمان اعتیاد سازمان بهزیستی دراین باره می‌گوید: به این منظور در محیط‌های کار برنامه‌های اجتماع‌محور را دنبال می‌کردیم تا به این شکل عوامل خطر مانند استرس و فشار کار کارگران را کاهش دهیم به همین خاطر اکنون نیز مربیان آموزش‌دیده ما می‌توانند چنین خدماتی را ارائه کنند.

برنامه‌ای نیست

اعتیاد کارگران مساله‌ای نگران‌کننده است که کارشناسان و مسئولان بارها نسبت به آن هشدار داده اند، اما به نظر می‌رسد تلاش‌های صورت گرفته در این حوزه محدود به ابراز نگرانی شده است.

دکتر سعید صفاتیان، رئیس کمیته مبارزه با موادمخدر مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز یادآور می‌شود: آمار قابل توجه شیوع اعتیاد بین جمعیت کارگری گواهی است بر این‌که برنامه‌هایی که در این حوزه اجرا شده، موفق نبوده است و به همین خاطر وزارت رفاه باید به این مساله جدی‌تر ورود کند.صفاتیان از شرایط نامناسب اقتصادی نیز به عنوان دلیل دیگر شیوع اعتیاد بین کارگران یاد می‌کند، به گفته کارشناسان برای کاهش شیوع آسیب‌های اجتماعی بین جمعیت کارگری کشور باید شرایطی ایجاد شود تا این افراد دست‌کم به حداقل‌ها دسترسی داشته باشند. او از استرس بیش از حد، شرایط نامناسب شغلی و آب و هوایی، دوری از خانواده و زندگی در خانه‌های مجردی به عنوان عوامل گسترش اعتیاد در جامعه کارگری نام می‌برد و می‌افزاید: برخی نیز به اشتباه تصور می‌کنند با مصرف مواد مخدر می‌توانند دقیق‌تر، بیشتر و راحت‌تر کار کنند.

با توجه به اظهار نظرهای کارشناسان می‌توان گفت جمعیت کارگری کشور بامشکلات زیادی رو‌به‌رو هستند؛ مشکلاتی که سبب شده آسیب‌های اجتماعی نیز راحت‌تر بین آنها رخنه کند به همین سبب باید برنامه‌ای ویژه را برای بهبود شرایط کارگران کشور دنبال کرد؛ برنامه‌ای که تمامی کارگران زیر چتر آن قرار گرفته و بتواند علاوه بر آموزش، ارائه خدمات رفاهی و حمایتی، کارفرمایان را وادار کند که در محیط کار شرایط مناسبی را برای فعالیت کارگران فراهم کنند.

مهدی آیینی

تجارت مرگ با رمز «تو راهي يا بيداري»

«برای استراحت مسافران جلوی یکی از رستوران‌های بین راهی توقف کردم، مشغول بررسی وضع تایرهای اتوبوس بودم که مرد جوانی به‌سراغم آمد و گفت اگر «تو راهی یا بیداری» لازم داری سری به داخل رستوران بزن.» اینها را راننده‌ میانسالی به نام رضا می‌گوید که از شیوع اعتیاد بین برخی رانندگان گله دارد.

 او با صراحت می‌گوید سختی کار شاید بهانه برخی رانندگان برای مصرف مواد مخدر باشد، اما برخی رستوران‌داران نیز به این آتش می‌دمند زیرا می‌خواهند مشتری بیشتری برای خود دست و پا کنند به همین دلیل با دادن مواد مخدر رایگان رانندگان را تشویق می‌کنند تا جلوی رستوران آنها توقف کنند.

«تو راهی یا بیداری» از اسم رمزهایی است که برخی صاحبان رستوران‌های بین شهری یا مغازه‌های سوغاتی فروشی متخلف به کار می‌برند.این اسم رمز برای بسیاری از رانندگان برون‌شهری آشناست، اما رانندگان متخلفی که به نظر می‌رسد تعدادشان نیز کم نیست علاقه بیشتری به شنیدن آن دارند، زیرا محمدحسین حمیدی، رئیس پلیس راه راهور ناجا در گفت‌وگو با جام‌جم از این می‌گوید که فقط در ماه‌های تیر و مرداد گذشته پلیس راهور با 4000 راننده حمل و نقل عمومی به‌دلیل اعتیاد و تخلفات حادثه‌ساز برخورد کرده است.

به همین‌ دلیل اگر فرض کنیم در شهریور نیز که سفرهای بین شهری به اوج خود رسید پلیس مانند سایر ماه‌ها با رانندگان برخورد کرده باشد می‌توان گفت در تابستان گذشته دست حدود 6000 راننده حمل و نقل عمومی به دلیل اعتیاد و تخلفات حادثه‌ساز رو شده است.

نگران‌کننده‌تر این‌که حمیدی می‌گوید این آمار نسبت به مدت مشابه سال گذشته افزایش پیدا کرده، هرچند او به میزان دقیق این افزایش اشاره نکرده و بخشی از این افزایش را پای حضور بیشتر پلیس در جاده‌ها می‌گذارد، اما هستند کارشناسانی که می‌گویند پلیس راهور باید حضور بیشتری در جاده‌های کشور داشته باشد.

بنابراین به نظر می‌رسد اگر تجهیزات پلیس بهبود پیدا کرده و ماموران بتوانند آزمایش‌های بیشتری از رانندگان بگیرند به‌احتمال زیاد آمار شناسایی رانندگان معتاد حمل و نقل عمومی افزایش خواهد یافت.

سنتی و صنعتی

رئیس پلیس راه راهور ناجا می‌گوید چناچه تست اعتیاد راننده‌ای مثبت باشد علاوه بر جریمه مجوز فعالیت او دست‌کم شش ماه لغو خواهد شد و برای شروع به کار مجدد باید دوباره تست اعتیاد بدهد.

او درباره این‌که رانندگان متخلف بیشتر چه موادمخدری مصرف می‌کنند، می‌افزاید: مواد مخدر سنتی، داروهای خواب‌آور و دارو‌های ترک اعتیاد از موادی است که رانندگان متخلف استفاده می‌کنند.

هر چند پلیس راهور تاکید می‌کند که دور زدن تست اعتیاد ممکن نیست، اما برخی رانندگان از این می‌گویند که برخی رانندگان که گرفتار اعتیاد هستند ترفند‌های خاصی برای منفی نشان دادن تست اعتیادشان دارند، ترفندهایی مانند خوردن کاربن یا عوض کردن نمونه‌های آزمایشگاهی یا جعل گواهی سلامت.

محمد، راننده دیگری است که در گفت‌وگو با جام‌جم تائید می‌کند که برخی رستوران داران برای کسب سود بیشتر به رانندگان مواد مخدر رایگان می‌دهند، البته او می‌گوید این روزها تعداد رستوران‌هایی که محل مصرف در اختیار رانندگان می‌گذارند، بیشتر است.

آن‌طور که او می‌گوید: فقط رستوران‌داران بین شهری نیستند که چنین تخلفاتی انجام می‌دهند، زیرا برخی از مغازه‌های سوغات فروشی کنار جاده‌ها نیز مرتکب چنین قانون‌شکنی‌هایی می‌شوند.

راننده‌های نامرئی

رانندگان اتوبوس مشکل کم ندارند، پای درد دل آنها که بنشینید خواهید شنید که چند سازمان و نهاد از آنها پول می‌گیرند، اما خدمات مناسبی ارائه نمی‌کنند یا این‌که حقوق رانندگان اتوبوس مدت‌هاست ثابت مانده و حاصل تلاش آنها به کام مالکان اتوبوس و شرکت‌های حمل‌ونقل است خیلی‌هایشان هم از برخورد نامناسب پلیس و جریمه‌های غیر منصفانه گله می‌کنند.

در این بین سودجویی برخی مالکان اتوبوس زمینه را برای بروز حوادث مرگبار فراهم می‌کند. برای نمونه برخی از آنها برای این‌که دستمزد کمتری به رانندگان پرداخت کنند، ترجیح می‌دهند از رانندگانی که سلامت آنها تائید نشده، استفاده کنند.

یکی از رانندگان در این‌باره این‌طور توضیح می‌دهد: معمولا از راننده‌هایی که دفترچه یا گواهی سلامت ندارند در مسیرهایی خاص که احتمال حضور پلیس کم است استفاده می‌شود. برای این‌کار آنها را در بین راه سوار می‌کنند.

انکار و حاشا

اگر از رانندگان اتوبوس سوال‌هایی درباره اعتیاد رانندگان بپرسید یا این‌که از آنها بخواهید درباره رستوران‌داران بین‌راهی که مواد مخدر رایگان در اختیار رانندگان می‌گذارند حرف بزنند آنها نظرات متفاوتی دارند و در واقع می‌توان آنها را به سه گروه تقسیم کرد.

مشاهدات میدانی خبرنگار جام‌جم از چند پایانه مسافربری تهران از این حکایت دارد که برخی رانندگان این مساله را تائید می‌کنند، عده‌ای می‌گویند این تخلف در گذشته اتفاق می‌افتاد و این روزها کمتر شده و دسته سوم به کلی ماجرا را انکار کرده و می‌گویند برخی با ادعای شیوع اعتیاد در بین رانندگان برای آنها حاشیه‌سازی می‌کنند.

امیر، راننده میانسالی است که اعتیاد رانندگان و تخلف برخی رستوران‌داران را رد می‌کند. او برای ادعایش دلیل می‌آورد که دیگر مانند گذشته نیست که مسافران در رستوران‌های بین راهی غذا بخورند پس دلیلی ندارد صاحبان رستوران‌ها دست به چنین تخلفاتی بزنند.

اما راننده دیگری مانند اکبر معتقد است از زمانی که برخی توقفگاه‌های مجهز و بزرگ فعالیت‌شان را شروع کرده‌اند رستوران‌های کوچک برای رقابت با آنها سعی می‌کنند با رانندگان رابطه بهتری برقرار کنند. به همین دلیل علاوه بر غذا، سیگار و چای، خدمات دیگری نیز برایشان در نظر می‌گیرند.

داستان اعتیاد برخی رانندگان حمل‌ونقل عمومی زخم کهنه‌ای است که تاکنون مرهم مناسبی برای آن ارائه نشده، به همین دلیل این مساله به مرگ سالانه حدود 20 هزار نفر در جاده‌های کشور دامن زده و شهروندان را نسبت به استفاده از حمل‌ونقل عمومی دلسرد می‌کند به همین دلیل مسئولان باید با شناسایی و برطرف کردن مشکلات رانندگان حمل و نقل عمومی جاده‌ای که جمعیت فعال‌شان حدود 500 هزار نفر برآورد می‌شود برای بهبود سیستم حمل‌ونقل عمومی برون‌شهری کشور تلاش کنند.

مهدی آیینی 

حراج کودکان در خماري مادران

 بچه خریدن این روزها آسان‌تر از خرید خیلی چیزهاست، آن قدر آسان که فقط اگر بدانید کجا می‌شود زنان و مردان معتاد و کارتن خواب را پیدا کرد 90درصد کار را انجام داده‌اید.
10 درصد باقیمانده نیز به خماری یا نشئگی پدر و مادر فروشنده بستگی دارد، چرا که پدر و مادران خمار کمتر چانه می‌زنند، اما آنها که نشئه‌اند بیشتر سوال می‌کنند و قیمت‌های بالاتری پیشنهاد می‌دهند. به همین خاطر این روزها می‌توان بچه خرید بچه‌هایی با قیمت یکصد هزار تومان تا ده میلیون تومان.

گوشه یکی از پارک‌های جنوب تهران افتاده، سرش را روی کیف دستی‌اش گذاشته نای حرف زدن ندارد، بچه را روی تکه‌ای کارتن که گوشه‌اش سوخته گذاشته پتوی مسافرتی رنگ و رو رفته‌ای را هم خیلی محکم دورش پیچیده، وقتی می‌گویم برای خرید بچه آمده‌ام خودش را جمع و جور می‌کند، برای چند لحظه همه انرژی را که برایش باقیمانده، یکجا جمع می‌کند تا انکار کند قصد فروش کودکش را دارد.

اما وقتی می‌گویم کدام دوست و آشنایش مرا معرفی کرده، خیالش راحت می‌شود. بریده بریده نفس می‌کشد، خاکستر سیگارش را می‌تکاند و می‌گوید تا قضیه تابلو نشده کار را تمام کنیم. می‌گویم نمی‌خواهد مطمئن شود که جای بچه‌اش امن است یا نه؟ می‌گوید دوستش گفته خریدار زوجی هستند که فرزندشان نمی‌شود.

اصرار دارد هرچه زودتر یک میلیون تومانی را که برای فروش کودکش مشخص کرده ببیند، مشخص است سال‌هاست اعتیاد دارد و پول را نیز فقط برای خرید مواد می‌خواهد. می‌گویم پول را وقتی تحویلش می‌دهم که از سلامت کودک مطمئن شوم یعنی پس از آزمایش اعتیاد و ایدز. این را که می‌شنود ترش می‌کند و می‌گوید عوضی گرفته‌ای اصلا من کودکم را نمی‌فروشم.

این گوشه‌ای از زندگی زنی به نام آرزو و نوزاد چند ماهه‌اش است که هنوز نامی برایش مشخص نکرده، اما داستانی است تکراری که قدیمی بودنش از تلخی‌اش نمی‌کاهد، ماجرای فروش کودکان و سوءاستفاده از آنها از سوی والدین معتاد سال‌هاست اتفاق می‌افتد، اما آنچه کارشناسان نیز بر آن مهر تائید می‌زنند و نسبت به رواجش هشدار می‌دهند، افزایش این پدیده به موازات افزایش اعتیاد در زنانی مانند آرزوست.

زنان معتاد؛ مادران فروشنده

آسیب‌های اجتماعی زنان را بیش از پیش تهدید می‌کند. این واقعیتی است که بیشتر کارشناسان بر سر آن به توافق رسیده‌اند و در این میان آنچه بیش از دیگر آسیب‌ها قربانی می‌گیرد، اعتیاد است.

دکتر حبیب‌الله مسعودی فرید، معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور  علت اصلی فروش کودکان را از سوی زنانی مانند آرزو گسترش اعتیاد در میان زنان می‌داند و می‌افزاید: سهم زنان از اعتیاد اکنون حدود 10 درصد است.

این در حالی است که جمعیت معتادان در کشور به شکل رسمی حدود یک میلیون و 300 هزار نفر برآورد می‌شود پس 10 درصد آن می‌شود حدود 130 هزار زن، اما به اعتقاد برخی کارشناسان تعداد زنان معتاد طی ده سال دو برابر شده است به همین دلیل می‌توان هشدار داد که کودکان بیشتری در معرض فروش قرار گرفته‌اند تا خماری مادرشان را درمان کنند.

اما اگر این آمار را با آمار کودکانی که به دلیل اعتیاد والدینشان سر از بهزیستی در آورده‌اند مقایسه کنید، می‌توان نتیجه گرفت، آمار زنان معتاد بیش از 10 درصد آمار کل معتادان کشور است ؛ چراکه سال گذشته فقط در تهران حدود 180 کودک به دلیل اعتیاد والدینشان در اختیار بهزیستی قرار گرفته‌اند!

معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی تصریح می‌کند: در بین زنان معتاد احتمال بارداری‌های ناخواسته بالا می‌رود به همین دلیل آنها برای تهیه هزینه‌های خود تن به فروش کودکانشان نیز می‌دهند.

اغلب کارشناسان معتقدند مادران معتادی که از خانه‌هایشان رانده شده‌اند پس از زایمان درصدد فروش کودکشان بر می‌آیند.

مسعودی فرید تاکید می‌کند: به همین خاطر ادارات بهزیستی در تمام استان‌ها با دانشگاه علوم پزشکی تفاهم‌نامه‌ای امضا کرده‌اند که براساس آن حضور مادران معتاد در بیمارستان‌ها باید به اورژانس اجتماعی اطلاع داده شود تا به این شکل برای مادران معتاد پرونده مددکاری تشکیل شود و به این شکل مادر و فرزند تحت حمایت قرار گیرند.

این درحالی است که باید یادآور شد بسیاری از این افراد برای وضع حمل به بیمارستان نیز مراجعه نمی‌کنند به همین خاطر دقایقی پس از تولد یا حتی پیش از تولد برای فروش کودک تصمیم‌گیری می‌شود.

والدین معتاد پای ثابت فروش فرزندانشان هستند. این را فاطمه ایزدپناهی، مدیرعامل کانون کوشا (کانون فرهنگی حمایتی کودکان کار) نیز در گفت‌وگو با جام‌جم تائید کرده و می‌گوید: تاکنون با چند پرونده فروش کودک روبه‌رو شده که در تمامی آنها والدین اعتیاد داشته‌اند. او نیز بر این باور است که برای کاهش این مساله باید به اعتیاد زنان بیش از پیش‌پرداخت و از مادران معتاد حمایت بیشتری کرد تا آنها تن به فروش کودکانشان ندهند.

انواع خریداران کودک

در بین افرادی که کودکان را از والدین معتاد می‌خرند، چند گروه بیش از دیگران به چشم می‌آیند، برای نمونه زوج‌هایی که نمی‌توانند به شکل طبیعی صاحب فرزند شوند، در این بین سهم ویژه‌ای دارند. آنها برای قبول سرپرستی کودکان به شکل غیرمعقولی عجله دارند.

این افراد انگشت اتهام را به سمت بهزیستی گرفته و ادعا می‌کنند روند اعطای فرزند خواندگی زمانبر است، به همین خاطر آنها ترجیح می‌دهند خودشان به شکل مستقیم با افرادی که قصد واگذاری کودکانشان را دارند، طرف شوند اما این افراد از این غافلند که این رویکرد آنها سبب می‌شود روند فرزندخواندگی به نوعی به تجارت برای برخی والدین فرصت‌طلب تبدیل شود و در این بین کودک بیشترین آسیب را ببیند، چراکه معاون امور اجتماعی بهزیستی تصریح می‌کند: به خاطر همین رفتار خودخواهانه است کودکانی که اکنون 18 سال دارند، اما نتوانسته‌اند شناسنامه بگیرند.

این درحالی است که باید یادآور شد افراد بیشتر به دنبال قبول سرپرستی نوزادان هستند، به همین دلیل اکنون نوزادی در مراکز بهزیستی وجود ندارد و به گفته مسئولان بهزیستی درقبال هر کودک حدود 5/7 خانواده صالح درخواست فرزند خواندگی مطرح می‌کنند. در این بین هستند افرادی که کودکان و نوزادان را برای کارهای خلاف می‌خرند. این افراد در خوشبینانه‌ترین حالت از کودکان برای تکدیگری استفاده می‌کنند.

دکتر عبدالرضا عزیزی، عضو کمیسیون اجتماعی مجلس نیز  تصریح می‌کند، پدیده فروش کودکان و سوءاستفاده از آنها داستان تازه‌ای نیست.

او یادآور می‌شود مدتی پیش برای بازدید از محله‌ای نامناسب در یکی از شهرهای جنوبی کشورمان متوجه شدم والدین معتادی کودک 13 ساله خود را وادار به تن‌فروشی می‌کنند.

عزیزی تاکید می‌کند: برای کاهش چنین آسیب‌هایی باید مردم مانند بازرسان بهزیستی عمل کنند و به محض اطلاع از چنین مواردی موضوع را با اورژانس اجتماعی یا پلیس در میان بگذارند. این درحالی است که برخی از تجارت اعضای بدن کودکان و انتقال آنها به کشورهای دیگر سخن به میان می‌آورند؛ اتفاقی که به نظر معاون امور اجتماعی بهزیستی کشور احتمالش خیلی ضعیف است، زیرا تجارت اعضای بدن نیاز به امکانات ویژه‌ای دارد و انتقال کودکان به خارج از کشور نیز با توجه به شرایط مناسب مرز‌های کشور کاری دشوار است.

با توجه به اظهار نظر کارشناسان باید تاکید کرد مسئولان باید سرمایه‌گذاری بیشتری برای کنترل آسیب‌های اجتماعی و حمایت از زنان داشته باشند؛ زیرا سازمان بهزیستی دراین میان به وضع کودکان بدسرپرست رسیدگی می‌کند، اما نبود اعتبار سبب شده برنامه مددکاری ویژه‌ای برای حمایت از مادران معتاد پس از زایمان وجود نداشته باشد، به همین خاطر آنها برای گذران زندگی تن به هر کاری می‌دهند حتی فروش کودکان خود!

مهدي آييني

دست خالي قانون براي حمايت از کودکان

زیر سایه خشونت و آزار قد می‌کشند؛ کودکی‌شان در کارگاه‌های زیرزمینی رنگ پیری می‌گیرد؛ راه و رسم زندگی را در کف خیابان‌های سرد می‌آموزند تا حل نشدن مشکلاتشان به مشکلات جامعه دامن بزند، اینها بخشی از رنج کودکان بدسرپرست و بی‌سرپرست است که به‌دلیل نبود حمایت‌های قانونی و اجتماعی این روزها بیش از پیش عریان شده تا کارشناسان همچنان هشدار بدهند که آن‌طور که باید دغدغه‌های کودکان و نوجوانان در کشورمان جدی گرفته نمی‌شود، برای نمونه می‌توان به لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان که سال 88 از سوی قوه قضاییه به مجلس ارائه شد، اشاره کرد که هنوز فرصت مطرح شدن درصحن علنی را پیدا نکرده است.

 کودکانی که پدر و مادر دارند،اما انگار ندارند،کودکانی که مورد اذیت و آزار قرار می‌گیرند، اما صدای گریه‌شان هیچ جا شنیده نمی‌شود، کودکانی که به بیگاری یا کارهای خلاف قانون گمارده می‌شوند، اما چشم بینایی شاهد درد و رنج‌شان نیست.

قانون حمایت از کودکان بی‌سرپرست و بدسرپرست برای اولین‌بار سال 1353 در کشورمان تصویب شد در واقع برای حل شدن مشکلات کودکان قوانینی در کشور وجود دارد، اما کارساز نیست .برای نمونه می‌توان به قانون حمایت از کودکان و نوجوانان که 9ماده دارد و سال 81 به تصویب رسید نیز اشاره کرد.

لایحه‌ای در کما

با این حال رنج و شرایط ناگوار کودکان و نوجوانان زیادی این روزها در صفحات روزنامه‌ها روایت می‌شود،این بیانگر تاثیرگذار نبودن چنین قوانینی است به همین خاطر حدود اوایل سال 88 بود که قوه قضاییه لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان را به مجلس فرستاد؛ لایحه‌ای که برخی کارشناسان ادعا می‌کنند برای تنظیم آن، قوانین و مقررات 40کشور در این حوزه مرور شده است.

حسن موسوی‌چلک، رئیس انجمن مددکاران اجتماعی کشور در این‌باره می‌گوید: با گذشت چندین سال هنوز این لایحه در صحن مجلس مورد بررسی قرار نگرفته یعنی دو مجلس سپری شد، اما هنوز به قانون بدل نشده است.

آن‌طور که چلک بیان می‌کند، چنانچه این لایحه به قانون بدل شده و فقط 30درصد آن اجرایی شود بسیاری از مشکلات کودکان و نوجوانان برطرف خواهد شد. برای مثال با والدین بی‌مسئولیت و سهل‌انگار سختگیرانه‌تر برخورد می‌شود و هر نوع سوءرفتار و بهره‌کشی از کودکان به چشم قانون می‌آید و از آن بسادگی گذشت نمی‌کند.

به گفته رئیس انجمن مددکاران اجتماعی کشور، برای حل مشکل کودکان بدسرپرست نیاز است که آنها بموقع شناسایی شوند و مداخله مناسب در زندگی شان اتفاق بیفتد و خدماتی مانندآموزش و توانمند سازی به آنها ارائه شود.افزون براین باید خدمات حمایتی و اجتماعی مناسبی نیز برای آنها در نظر گرفت.

از اعتیاد تا ایدز

نبود قانون جامعی درخصوص حمایت از کودکان بدسرپرست و بی‌سرپرست سبب شده آسیب‌های اجتماعی زیادی آنها را تهدید کند به همین خاطر کارشناسان نسبت به گسترش آسیب‌هایی مانند ایدز و اعتیاد دربین این گروه هشدار می‌دهند و از این می‌گویند که افراد فرصت‌طلب از آنها برای رسیدن به اهداف شوم خود بهره می‌برند. برای نمونه کم نیستند والدینی که از کودکان خود برای قاچاق مواد مخدر استفاده می‌کنند یا کم نیستند کودکانی که از سوی سرپرستان خود مجبور به تکدیگری می‌شوند.

قاسم ساعدی، نماینده مجلس و دانش‌آموخته جامعه‌شناسی نیز در این‌باره توضیح می‌دهد: جامعه نباید در قبال کودکان و نوجوانان بدسرپرست اهمال کند. آن‌طور که او بیان می‌کند، حل نشدن مسائل کودکان و نوجوانان درآینده سبب گسترش آسیب‌های اجتماعی در جامعه شده و به این شکل هزینه بیشتری به جامعه تحمیل خواهد شد.

دست بسته مددکاران

کودکان بدسرپرست شاید لقب داشتن سرپرست را یدک بکشند، اما بیشتر مشکلشان از سرپرستان نامناسبی است که زندگی آنها را به چالش می‌کشند؛ چراکه بارها پیش آمده که مددکاران چنین کودکانی را از محیط‌های آسیب زا مانند کارگاه‌های زیر زمینی خارج کرده‌اند اما سرپرستان آنها به زور کودک خود را از بهزیستی پس گرفته و به محیط‌های کار برگردانده‌اند به همین سبب کارشناسان معتقدند باید قانون شفافیت بیشتری در این خصوص داشته باشد و والدینی را که فقط نام سرپرست را یدک می‌کشند، محدود کند.

به نظر می‌رسد چنانچه لایحه حمایت ازکودکان و نوجوانانی که از سوی قوه قضاییه به مجلس ارائه شده تصویب شود، چنین مشکلاتی کاهش یابد.

این در حالی است که قضاتی که با بهزیستی و پرونده‌های کودکان بدسرپرست در ارتباط هستند نیز باید به این مساله توجه کرده و با در نظر گرفتن حقوق کودکان نگذارند والدین سهل‌انگار آسیب بیشتری به کودکان بزنند و بسرعت آنها را پس بگیرند و بار دیگر شرایط سوءاستفاده از کودکان را فراهم کنند.

امین موقت‌هایی برای نجات کودکان

براساس قانون افراد می‌توانند سرپرستی کودکان و نوجوانان بدسرپرستی را که تا 16سال دارند نیز قبول کنند، اما مشکل اینجاست که افرادی که داوطلب داشتن فرزندخوانده هستند دوست دارند نوزادان را به فرزندخواندگی بپذیرند و در خانه‌های مردم معمولا به روی بچه‌هایی که والدین بدسرپرست دارند، بسته است در حالی که این کودکان بیشتر از بقیه نیاز به زندگی در کانون خانواده‌ای امن را دارند. چنین رویکردی سبب شده کودکان و نوجوانان شانس کمی برای برخوردار شدن از نعمت خانواده داشته باشند. به همین دلیل کارشناسان تاکید می‌کنند که برای رفع نیاز کودکان و نوجوانان بدسرپرست و بی‌سرپرست باید در جامعه فرهنگ‌سازی کرد.

ابراهیم غفاری، معاون امور اجتماعی بهزیستی استان تهران با بیان این که بیشتر کودکانی که در مراکز بهزیستی نگهداری می‌شوند بدسرپرست هستند، توضیح می‌دهد: برای این که این کودکان نیز طعم داشتن خانواده را بچشند باید فرهنگ امین موقت شدن را در جامعه گسترش داد تا افراد واجد شرایط، سرپرستی کودکان بدسرپرست را برای مدتی که والدین آنها در دسترس نیستند، قبول کنند. با توجه به اظهارنظر کارشناسان برای حمایت بیشتر از کودکان و نوجوانان، نمایندگان مجلس باید قوانین مناسبی وضع کرده و دست‌کم لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان را زودتر در صحن علی مجلس مطرح کنند، افزون براین دستگاه‌های حمایتی مانند بهزیستی و کمیته امدادنیز باید چتر حمایتی خود را گسترش داده و برای رفع نیازهای این گروه بیشتر تلاش کنند. این درحالی است که سازمان‌های مردم نهاد نیز می‌توانند برای گسترش فرهنگ امین موقت در جامعه برنامه‌هایی را طراحی و اجرا کنند.

 

 

خانواده بي​دفاع در گرداب آسيب​هاي اجتماعي

اعتياد، طلاق، روابط نامشروع، خيانت زناشويي و حاشيه نشيني برخي از آسيب هاي اجتماعي است که اين روزها جامعه را نشانه رفته و تحت تاثير آن بنيان خانواده نيز بيش از پيش تهديد مي شود. به نظر مي رسد آن طور که بايد نهادهاي مسئول براي کنترل اين آسيب ها تلاش نمي کنند.
در ميزگردي که به اين منظور و با حضور مجيد رضازاده، رئيس مرکز توسعه پيشگيري سازمان بهزيستي کشور،مهدي ميرمحمد صادقي، معاون مشاوره و امور روانشناختي ،محسن روشن پژوه، معاون پيشگيري و درمان اعتياد و شيرين احمدنيا، معاون پيشگيري از آسيب هاي اجتماعي اين سازمان در روزنامه جام جم برگزار شد مسائلي مانند تغيير ارزش ها و هنجارهاي اجتماعي، فاصله بين نسلي و مادي گرايي به عنوان عواملي که جامعه را تهديد مي کند ياد کرده و تاکيد کردند حاشيه نشيني، اعتياد، طلاق، روابط نامشروع و خيانت زناشويي و مناطق بحراني و حاد از اصلي ترين آسيب هاي اجتماعي است که کانون خانواده را نشانه رفته است.
در کنار اين مسائل بحث هايي نظير فراگير نبودن برنامه ها و نداشتن اقتدار لازم از سوي سازمان بهزيستي نيز در اين ميزگرد مطرح شد و کارشناسان بر اين نکته تاکيد کردند که براي کنترل آسيب هاي اجتماعي بايد با عوامل زمينه ساز آنها مقابله کرد.

   آسيب هاي اجتماعي زيادي اين روزها خانواده ها را نگران کرده به نظرشما چه تهديدي جدي تر است؟

ميرمحمد صادقي :به نظرم تغيير ​ ارزش ​ و هنجارهاي اجتماعي است. ​

برخي جامعه شناسان  علت اين تغييرات را دوران گذار مي دانند.

ميرمحمد صادقي: اين نظر برخي جامعه شناسان است،اما چون ارزش هاي جديد در جامعه شکل نگرفته و در اين عين حال​ سنت هاي قديمي نيز تغييرکرده ​ ما با فضايي بي هنجاري رو به رو هستيم در اين فضا افراد به خود اجازه رفتارهاي متفاوتي ​ مي دهند. البته از مهاجرت نيز مي توان به عنوان يکي ديگر از تهديد هاي خانواده ياد کرد،چون مهاجرت از روستاها و شهرهاي کوچک به کلانشهر ها ​سبب گسسته شدن پيوند هاي خانوادگي و اجتماعي شده ​.براي نمونه چند سال پيش خانواده ها مانع طلاق و جدايي دوستان و آشنايان خود مي شدند، اما اکنون اين گسست اجتماعي زمينه را براي شيوع آسيب هاي اجتماعي فراهم کرده است.

 بنابراين نمي توان رسيدگي به آسيب هاي اجتماعي را اولويت بندي کرد؟

رضا زاده:فاصله بين نسلي بين فرزندان و والدين از نظر ميزان اطلاعات و مهارت نيز يکي ديگر  از تهديد​هاي خانواده است،چون اکنون فضاي ذهني آنها از يکديگر دور شده ​ و زمينه را براي آسيب هاي اجتماعي فراهم کرده.براي همين نمي توان جدي ترين آسيبي را که خانواده ايراني را تهديد مي کند مشخص کرد.

ميرمحمد صادقي: فاصله بين نسلي را بايد تهديدي استراتژيک دانست، تصور مي کنم فاصله بين نسلي يکي  از شش تهديداستراتژيک امريکا نيز هست.

روشن پژوه:دوستان به عوامل بروز آسيب هاي اجتماعي اشاره کردند، البته به نظرم   در رویکرد پیشگیرانه، توجه به عوامل زمينه ساز بروز آسيب هاي اجتماعي از پرداختن به خود آسيب مهمتر است و براي ارتقاي جايگاه خانواده و پیشگیری از آسیب هایی که خا نواده را تهدید می کند بايد به آنها توجه ویژه کرد. در رويکرد پيشگيرانه با کنترل عوامل بروز آسيب هاي اجتماعي مي توان به کاهش همه آسيب ها دست یافت. به عنوان مثال يکي از مهمترين آسيب هاي اجتماعي  اعتياد است که با پرداختن به عوامل خطر بروز آن می توان علاوه بر کاهش و کنترل اعتیاد شاهد کنترل سایر آسیب ها نیز بود​.

 چنانچه بخواهيم از منظر جامعه شناسي به موضوع نگاه کنيم،چه عواملي دراين بين موثر است؟

احمدنيا: ​بايد به موضوع از منظر ساختاري نگاه کرد، یعنی تاثیرگذاری جريان​ها و بستر های اجتماعي که توليد کننده آسيب هاي اجتماعي  هستند و  بر نهادهای اجتماعی نظیر  خانواده، اقتصاد و غیره تاثير مي گذارند مدنظر قرار گيرد. وقتي ساختاري به موضوع نگاه کنيم متوجه می شویم که چگونه  انواع نابرابري هاي اجتماعي زمينه ساز آسيب هاي اجتماعي می شود، بنابراين ساخت رابطه نابرابر در سطوح خرد، میانه و کلان  بستر آسيب هاي اجتماعي را فراهم مي کند.

 اما چه مساله سبب شده اخلاق براي خيلي ها مهم نباشد؟

احمد نيا:یکی از مهم ترین آسيب هایی که متوجه ​جامعه​ ماست، روند  تزاید مادي گرایی است ، چراکه خود بر  گسترش نابرابري ها دامن می زند​ و رقابت ناسالم برای دستیابی به  منابع مادی به وجود می آید،  ​ به عنوان مثال،  به جاي اينکه شکل گيري خانواده ها براساس اخلاق  و ارزش های جمعی معنوی باشد  براساس ارزش هاي مادي است. ​مثلا امروزه انتخاب همسر به شهادت مشارکت کنندگان در پژوهشی که  در تهران به انجام رسیده، عملاً  براساس معیارهایی چون ثروت و زيبايي  یعنی بر اساس معیارهایی مادی صورت گرفته ​ که غلبه ​ چنین ارزش هایی منتهی به سلامت ازدواج و کانون خانواده نمی شود.

 خانواده مادي گرا چه تاثيري در جامعه مي گذارد؟

احمد نيا:اين نابرابري از خانواده شروع و به جامعه تسري پيدا مي کند در چنين جامعه اي انسان ها دچار احساس محروميت نسبي مي شوند، چراکه مدام درحال مقايسه خود با ديگري هستند.بنابراين احساس هاي منفي تشديد مي شود و مقايسه ها از بعد برخورداری فرد و خانواده از  رفاه اجتماعي افزايش مي يابد به اين شکل در جامعه انواع آسيب ها مانند اعتياد  و طلاق در نتیجه​ درک نابرابری و تبعیض در  فرصت های کار و اشتغال، و  نامناسب بودن کیفیت زندگی اقشار کم درآمد رواج پيدا مي کند و  در نتیجه ​فقر نسبی​ و  عدم بهره​مندی عادلانه از مواهب زندگی،  افراد در پی مهاجرت برمی آیند و بنابر این حاشيه نشيني تشديد مي شود. می دانیم که در طی چند دهه،  از  نظر معیشتی، از دوران غلبه ​ اقتصاد کشاورزي به غلبه ​ اقتصاد شهري و صنعتي و گسترش خدمات متحول شده ایم.

 فضاي مجازي به آسيب ها چطور دامن مي زند؟

احمدنيا:  تغيير معيشت سبب افزايش حاشيه نشبني شده  و فاصله ی بین- نسلي نيز به دليل سرعت تغيیرات ارزشي تشديد شده بنابراين ارزش ها و علائق و آرزوهای  نسل جديد نيز تغيير و تحولات زيادي پیدا کرده است،  در واقع بانسلي مواجه هستيم که بانسل هاي گذشته خود تفاوت آشکار داشته وزبان مشترکي ندارند و سرعت  پيشرفت فناوري های جدید ارتباطی و اطلاعاتی  نيز مزيد بر علت شده  . در معاونت پیشگیری از آسیب های اجتماعی در سازمان بهزیستی برای پیشگیری از تبعات منفی تحولات اجتماعی اقتصادی شتابنده برنامه های متعددی تدارک دیده شده ​​   از جمله ​ برنامه ای برای آموزش و آگاهی رسانی در خصوص فرصت های  فضاي مجازي و پیشگیری از تهدید های آن نيز گنجانده شده چراکه خواهی نخواهی همه ​ ما در عصر حاضر دچار زندگي دوگانه ای شده ايم؛ زندگي در دنياي واقعي و  به موازات آن در دنیای مجازي.

 براي کاهش چنين آسيب هايي چه برنامه هايي داريد؟

 احمدنيا:​در چنين فضايي نياز به آموزش های متناسب با شرایط سبک زندگی سالم خانوادگی و همچنین ترویج انتظارات و وظایف زندگي  شهروندي داريم که در  برنامه هاي مان  از  شيوه هاي کلاسيک ، کمپين رسانه اي ، انيميشن و فيلم براي آموزش شهروندان و خانواده ها استفاده مي کنيم.

رضا زاده: در مقابل آسيب هاي اجتماعي وظيفه پيشگيري را براي خود متصور هستيم و  تا کنون برنامه ها ي زيادي در اين راستا اجرا شده که برخي از آنها 15 سال سابقه دارد، مانند آموزش مهارت هاي زندگي، آموزش پيش از ازدواج، برنامه ها اجتماع محور پيشگيري از اعتياد،پايگاه سلامت روان اجتماعي و..

 اما با وجود اجراي اين همه برنامه چرا آسيب هاي اجتماعي هنوز نگران کننده است؟

 رضا زاده: دلايلي مانع نتيجه گرفتن شده که بايد بازنگري شوند ​يکي از دلايل اين است که پوشش برنامه به اندازه کافي نبوده است.​

 چرا پوشش برنامه ها مناسب نبوده ؟

رضازاده :چون بودجه کافي براي اجراي آنها نبوده براي نمونه ثابت شده که آموزش هاي پيش از ازدواج ​ تا 40درصد از مشکلات خانواده مانند طلاق پيشگيري مي کند،اما پوشش ما دراين خصوص 10 تا 15 درصد است بنابراين نمي توان انتظار بالايي از اين برنامه داشت ​.

SAID9234

 مساله ديگر اين است که آيا بهزيستي قدرت لازم را براي اجراي چنين برنامه هايي دارد؟

رضا زاده :به عنوان سازمان مهم اجتماعي در کشور آن قدرت کافي را نداريم که برنامه ها را پيش ببريم، اين قدرت بايد در اختيار ما قرار بگيرد تا بتوانيم پاسخگو نيز باشيم اين نيز جزو برنامه هاي کلان ماست تا  سازمان بهزيستي بتواند متولي و پاسخگوي مسائل اجتماعي باشد.

 سازمان و نهادهاي ديگر دراين بين چه نقشي دارند؟

رضا زاده :​ در همه برنامه و طرح ها ​ بايد ملاحظات اجتماعي لحاظ شود،يعني نبايد مسکن مهر ​، عسلويه ​يا مدارس غير انتفاعي ايجاد کنيم اما به عواقب اجتماعي آنها نينديشيم​.بنابراين اگر اين موضوعات رعايت شود،معتقدم​ به اندازه کافي برنامه و توان داريم که روي آسيب هاي اجتماعي تاثير گذار باشيم.

 سازمان بهزيستي رسيدگي به کدام آسيب هاي اجتماعي را اولويت مي داند؟

رضا زاده:​ 5 عامل اصلي را مد نظر قرار داده ايم،حاشيه نشني،اعتياد،طلاق،روابط نامشروع و خيانت زناشويي​ ومناطق بحراني و  حاد.

 براي اين آسيب هاي چه برنامه هايي داشته و داريد؟

رضازاده :براي حاشيه نشيني 7 برنامه پيشگيري داريم غير از برنامه هاي حوزه اجتماعي و توانبخشي در حوزه اعتياد بيش از 6 برنامه کلي داريم که براساس گروه سني و جنسي ​است.در حوزه طلاق 13 برنامه داريم که اگر اجرا مي شد طلاق اينقدر افزايش پيدا نمي کرد،در حوزه هاي روابط نامشروع نيز برنامه هايي داريم.

 براي آموزش خانواده ها چه بايد کرد؟

رضازاده :​در مدارس به افراد تست زدن ياد مي دهيم اما براي زندگي آينده شان برنامه اي نداريم،​به  خانواده نيز بايد آموزش ​ اقتصاد،  فرزند پروري  و روابط  جنسي داد، چراکه اگر فرزند پروري درست اتفاق بيفتند زندگي بهتري را در آينده تجربه خواهند کرد.

 به نظر مي رسد در مقابله با اعتياد نيز موفق نبوده ايم،چرا؟

روشن پژوه: حتما مداخلاتي که انجام شده تاثيرات ​ خوب و قابل قبولي داشته ​، اما قطعا تا وضع مطلوب فاصله داریم. به عبارتی ​ اگر برنامه هايي که تا کنون ​ انجام شده ​ اجرا نمي شد، حتما اوضاع بسيار پيچيده تر از حالا بود. نکته مهم​​ در پيشگيري از آسيب های اجتماعی ​مانند اعتياد  این است که به دلیل عوامل متعدد زمینه ساز و تاثیرات متقابل آنان با هم نمی توان از عملکرد یک دستگاه و نهاد توقع اثر بخشی در تمام سطوح داشت و برای کنترل مشکلاتی از جمله اعتیاد باید تمامی دستگاه های دولتی، حکومتی، نهادهای مدنی از جمله نهادهای فرهنگی ، رسانه ها و آحاد مردم نیز باید مسئولانه وارد عمل شوند.

رضا زاده :آسيب​هاي اجتماعي فرايند​هاي قانونمند هستند که  قابل پيش بيني نيز هستند ،بنابراين قابل پيشگيري نيز هستند،اما اين مسائل در اذهان عمومي مانند جعبه سياه هستند وممکن است افراد به يکباره به آن توجه کرده و بگويند​ گسترش پيدا کرده است​ ،​بنابراين تمام مداخلات دراين حوزه تاثير گذار است  و مي توان گفت اگر اين برنامه ها اجرا نمي شد وضع چه مي شد​.

  براي فراگير شدن برنامه هايتان به چه ميزان اعتبار نياز داريد؟

رضا زاده: با توجه به نوع برنامه ​اعتبار نيز متفاوت است براي نمونه براي آموزش پيش از ازدوا ج سال گذشته  يک ميليارد تومان اعتبار داشتيم ،اما اين ميزان ده درصد افراد را پوشش داد. لازم به ياد آوري است که هزينه زيادي نمي خواهد، چون آموزش ها از سوي 4000 مربي و به شکل گروهي ارائه مي شود، درواقع براي فراگير شدن آن به ​ حدود 20 برابر اعتبار کنوني نياز داريم.

​ درحوزه اعتياد چه؟

رضازاده: برنامه پيشگيري از اعتياد ما سال گذشته 4 ميليارد تومان اعتياد داشت، اما اگر بخواهيم 5000​ تيم را آموزش صحيح بدهيم و گسترش بدهيم چندين برابر اين بودجه را نياز داريم

 در کنار افزايش اعتبار بايد از اقتدار لازم نيز برخوردار باشيد براي حل اين مساله چه بايد کرد؟​​

رضا زاده: اکنون اين بحث مطرح است​ محوريت مقابله با آسيب هاي اجتماعي ​ بهزيستي باشد چراکه ما​ پتانسيل هاي زيادي در سراسر کشور داريم، ​اگر اين رويکرد اتفاق بيفتند واعتبار کافي نيز به ما بدهند اقتدار لازم نيز  به دست مي آيد.

کار سهم کودکان؛نطق سهم ديگران

خیابان‌ها فریاد می‌زنند، چهارراه‌ها، مهر تائید؛ تعداد کودکان کار افزایش یافته و سن آنها در حال کاهش است، اما این اتفاق جدی گرفته نمی‌شود؛ این را از حضور کودکان کار و خیابان در معابر شهر می‌توان فهمید، نیازی به سند یا ارائه آمار نیست، چراکه مشاهدات شهروندان و تصاویر غم‌انگیزی که آنها از رنج کودکان کار در شبکه‌های اجتماعی دست به دست می‌کنند، این مساله را اثبات می‌کند. کارشناسان نیز   از بحرانی شدن این اتفاق پرده بر می‌دارند و ازاین می‌گویند که مشکلات اقتصادی در سایه تمایل نداشتن دستگاه‌های مسئول به کار فرابخشی شرایط را برای حضور کودکان کار در خیابان و کارگاه‌های زیرزمینی فراهم کرده است.

کودکان کار پای ثابت خیابان‌ها شده‌اند، اما در آمار به‌حساب نمی‌آیند، چون شیوع شناسی مناسبی تاکنون درباره آنها در کشورمان انجام نشده به همین خاطر روایت‌های متعددی درباره تعداد کودکان کار وجود دارد.

روایت‌های غیررسمی آمار آنها را حدود 5.7 میلیون نفر برآورد می‌کند، اما تحقیق‌های نصفه نیمه، جمعیت شان را 70 هزار نفر می‌داند.

کودکان کار تکثیر می‌شوند

بی‌تردید می‌توان گفت آمار کودکان کار و خیابان آن‌قدر رشد داشته است که به قول معروف دیگر نمی‌توان زیر فرش پنهانشان کرد و ازاین گفت که افزایش تعداد کودکان کار و خیابان مشکلی جدی نیست یا این که بیشتر آنها را اتباع بیگانه تشکیل می‌دهند.

فاطمه ایزدپناهی، موسس و مدیرعامل کانون کوشا (کانون فرهنگی ـ حمایتی کودکان کار) با تائید افزایش تعداد کودکان کار و کاهش سن آنها درباره علل این اتفاق می‌گوید: تابستان می‌تواند بخشی از دلیل افزایش تعداد کودکان کار و خیابان باشد، زیرا درس و مشق دلیلی است برای حضور نیافتن تعداد اندکی از آنها در خیابان.

دلیل دیگری که او به آن اشاره می‌کند، شرایط نامناسب اقتصادی خانواده‌هاست، زیرا برخی والدین ناچارند برای تامین هزینه‌های زندگی‌شان کودکان خود را به کار وا دارند. به گفته ایزدپناهی، به‌دلیل چنین شرایطی این روزها در کلانشهرها می‌توان کودکانی را دید که هنوز راه رفتن را بدرستی نیاموخته‌اند، اما تا ساعات اولیه بامداد در خیابان و چهارراه‌ها حضور دارند.

جیب خالی بچه‌های کار

برخی کارشناسان می‌گویند علت اصلی مدیریت نشدن مساله کودکان کار و خیابان در کشورمان همکاری نداشتن مناسب نهاد‌هایی مانند بهزیستی، شهرداری و آموزش و پرورش و تامین اجتماعی است.

آن‌طور که ایزد پناهی می‌گوید، هرچند آمار دقیقی از جمعیت کودکان کار و خیابان در کشور وجود ندارد، اما می‌توان تعداد حدودی آنها را با توجه به شمار کودکان بازمانده از تحصیل وبی شناسنامه به‌دست آورد، بنابراین می‌توان گفت حدود 5.7 میلیون کودک کار در کشور وجود دارد.

او درباره علل حل نشدن مساله کودکان کار تصریح می‌کند: خلاهای قانونی سبب شده برخی کودکان نتوانند شناسنامه بگیرند به همین دلیل از تحصیل باز می‌مانند و روانه خیابان‌ها می‌شوند، افزون براین باید قراردادهای موقت و سفید امضا را که حق افراد را ضایع می‌کند نیز به‌عنوان دلایل دیگر افزایش کودکان کار نام برد ؛زیرا به این شکل سرپرست خانواده قادر نخواهد بود از پس هزینه‌های زندگی برآید و ناچار کودکش را روانه بازار کار می‌کند.

خانواده بی‌حمایت رها نشود

بخش قابل توجهی از کودکان کار در خانواده‌های نابسامان زندگی می‌کنند این را حبیب‌الله مسعودی‌فرید، معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور نیز تائید می‌کند. او می‌افزاید: بدون توجه به پرداختن به مسائل خانواده نمی‌توان این مشکل را به‌طور کامل حل و فصل کرد.

آن‌طور که او توضیح می‌دهد، برای عملکرد بهتر باید شهرداری، نیروی انتظامی و قوه قضاییه همکاری بیشتری با سازمان بهزیستی داشته باشند.

این در حالی است که مسعودی‌فرید نیز به نبود شیوع‌شناسی مناسب درباره مسائل کودکان کاراشاره کرده و می‌گوید براساس برآوردی که دانشگاه علوم بهزیستی سال گذشته انجام داد حدود 70 هزار کودک خیابانی در کشور وجود دارد.

او درباره شیوع آسیب‌های اجتماعی در بین کودکان کار و خیابان نیز یاد آور می‌شود مدتی قبل تحقیقی انجام شد که براساس آن حدود 5.4 درصد از کودکان کار اچ آی وی مثبت دارند.

این در حالی است که بهزیستی برای حمایت بیشتر از کودکان کار و خیابان تلاش دارد که مراکز حمایت و نگهداری روزانه اش را گسترش دهد، به همین خاطر قرار است بزودی در تمام استان‌ها چنین مراکزی ایجاد شود.

معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی دراین باره توضیح می‌دهد: بهزیستی 37 مرکز شبانه‌روزی برای حمایت و ساماندهی کودکان کار دارد، اما برای حمایت بیشتر از آنها مراکز روزانه نیز ایجاد کرده است.

آن‌طور که او یادآور می‌شود، سالانه حدود 6000 کودک دراین مراکز پذیرش می‌شوند و در این میان 94 درصد کودکان با خانواده و اقوامشان زندگی می‌کنند به همین خاطر بهتر است در مراکز روزانه پذیرش شوند.

روزبه کردونی، مدیرکل دفتر پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی نیز درباره آسیب‌هایی که کودکان کار را تهدید می‌کند، می افزاید: آنها مقابل آسیب‌های اجتماعی نظیر اعتیاد، ایدز و سایر موارد آسیب‌پذیری بیشتری دارند و برخی شواهد و مطالعات در ایران نیز این مساله را تائید می‌کند. آن طور که او می‌گوید، برای مدیریت این مساله باید یک سیاست واکنشی ملی در قبال کار کودک، سیاستی همه‌جانبه و میان‌بخشی باشد، به شکلی فراگیر به همه علل و عوامل کار کردن کودکان بپردازد و آنها را بررسی کند.

کردونی با اشاره به اصلاح آیین‌نامه ساماندهی کودکان کار یاد آور می‌شود: آموزش و پرورش، وزارت بهداشت و نیروی انتظامی هنوز پاسخ خود را برای ما ارسال نکرده‌اند، اما پس از دریافت تمامی نظرات دستگاه‌ها، اصلاحات انجام خواهد شد و به این شکل آیین‌نامه اصلاحی برای تصویب نهایی به دولت فرستاده می‌شود.

مهدي آييني

کودکان قربانيان تازه اعتياد

مشق و کتاب تنها نیاز کودکان نیست، این را آمار رو به رشد آسیب‌های اجتماعی در بین کودکان و نوجوانان نیز تایید می‌کند، زیرا غفلت اولیای مدرسه و والدین از نیازهای اصلی کودکان و نوجوانان سبب شده آنها مهارت‌های لازم در زندگی را کسب نکنند و در اثر کوچک‌ترین ناملایمتی گرفتار مسائلی مانند مصرف مواد مخدر شوند، اتفاق نگران‌کننده‌ای که دکتر مجید رضازاده، رئیس مرکز توسعه پیشگیری و درمان اعتیاد سازمان بهزیستی نیز آن را تایید می‌کند.در این گفت‌وگو که حول محور اعتیاد کودکان و نوجوانان می‌چرخد، رضازاده از عواملی که سبب بالا رفتن اعتیاد بین این گروه سنی شده سخن می‌گوید.

آماری از اعتیاد کودکان و نوجوانان در کشور وجود دارد؟

نه. واقعا در این حوزه آماری نداریم.

این مساله برای مسئولان مهم نیست؟

برای تهیه آمار در بیشتر حوزه‌ها در کشور دچار مشکل هستیم، اما آمار اهمیت دارد چون در نبود آمار نمی‌توان برنامه‌ریزی درستی کرد و به نقایص کار پی برد. با این حال مساله اعتیاد کودکان بتازگی جدی و مهم شده است. این در حالی است که در زمینه اعتیاد جوانان و بزرگسالان نیز آمار به روزی در دست نیست، اما شیوع‌شناسی اعتیاد انجام شده و در آن از لحاظ تقسیم‌بندی جنسی و جسمی موضوع بررسی شده است.

یعنی در این شیوع‌شناسی آمار کودکان و نوجوانان معتاد نیز مشخص می‌شود؟

باید گفت آمار کودکان و نوجوانان معتاد نیاز به شیوع‌شناسی خاص دارد.

آمار تخمینی نیز از اعتیاد این گروه سنی در دست نیست؟

واقعیت این است که درمان اعتیاد کودکان به عهده بهزیستی نیست و وزارت بهداشت به این مساله رسیدگی می‌کند، اما کودکان بد سرپرست و بی سرپرست از گروه‌های هدف بهزیستی هستند.

با توجه به این که آماری از نوجوانان معتاد نداریم، چرا سازمان بهزیستی دو مرکز برای درمان اعتیاد کودکان و نوجوانان در سیستان و بلوچستان دایر کرده؟ می‌شود از این سیاست نتیجه گرفت که آمار اعتیاد کودکان و نوجوانان در کشور به چشم می‌آید ؟

این مراکز ایجاد شده‌اند، چون احساس نیاز کرده‌ایم، بخصوص در استان سیستان و بلوچستان چون کودکان زیادی وجود دارند که به اعتیاد مبتلا هستند. به همین سبب در این استان به شکل پایلوت کار را شروع کرده‌ایم. در پژوهشی نیز که بتازگی انجام شده و اطلاعات آن هنوز گزارش نشده به شکل کلی می‌توان دید که سن اعتیاد و آسیب‌های اجتماعی کاهش پیدا کرده است.

آماری از میزان شیوع اعتیاد بین کودکان خیابانی دارید؟

دو سال گذشته پژوهشی انجام شدکه براساس نتایج آن 25 درصد از کودکان خیابانی مواد مصرف می‌کنند.

برنامه‌ای برای درمان و پیشگیری اعتیاد این گروه از کودکان و نوجوانان دارید؟

کاری که به شکل پایلوت در زاهدان انجام می‌شود قرار است در بقیه استان‌های کشور نیز دنبال شود، آن هم با محوریت ستاد مبارزه با مواد مخدر و همکاری دانشگاه‌های علوم پزشکی، ادارات کل سازمان بهزیستی و بخش غیردولتی.

چند وقت است این طرح را دنبال می‌کنید؟

حدود یک سال و نیم است که یک مرکز برای پسران و مرکز دیگری نیز برای دختران در زاهدان شروع به کار کرده است.

شیوه درمان در این مراکز به چه شکل است؟

کودکان مبتلا به اعتیاد از سوی ضابط قضائی جمع آوری شده و بعد از مرحله غربالگری اگر مشخص شود که بجز اعتیاد مشکل دیگری ندارند دوره سم‌زدایی را در بیمارستان پشت‌سر می‌گذارند. به این ترتیب وقتی از نظر جسمی مشکلشان برطرف شد به مراکز اقامتی می‌روند تا درمان‌های روان‌شناسی و مددکاری را دنبال کنند و برای سه ماه در این مراکز نگهداری می‌شوند. دراین مدت با خانواده آنها ارتباط برقرار می‌شود. اگر خانواده مناسب داشته باشند کودکان در اختیار خانواده قرار می‌گیرند و در غیر این صورت کودکان در مراکز بهزیستی نگهداری می‌شوند.

از زمان آغاز به کار این دو مرکز چند کودک درمان شده‌اند؟

حدود 110 کودک پذیرش شده اند و در این مدت حدود 20 درصد آنها به خانواده برگشته‌اند و بقیه نیز در مراکز بهزیستی نگهداری می‌شوند.

مراکز درمان اعتیاد کودکان و نوجوان چه زمانی در سایر استان‌ها نیز راه اندازی می‌شود؟

با هماهنگی انجام شده پروتکل درمان کامل کودکان و نوجوانان تهیه شده و منتظر تایید نهایی و ابلاغ آن هستیم تا در استان‌هایی که ضرورت دارد این مراکز ایجاد شود.

اولویت بهزیستی تاسیس این مراکز در کدام استان‌هاست؟

در محل‌هایی که کودکان خیابانی بیشتری وجود دارد، مانند کلانشهرهایی مثل تهران، چون خیابانی بودن خطر اعتیاد را بالا می‌برد.

براساس تحقیقات شما، کودکان و نوجوانان بیشتر چه مواد مخدری مصرف می‌کنند؟

موادی که آنها مصرف می‌کنند شبیه موادی است که از سوی بزرگسالان در جامعه مصرف می‌شود، البته آمار ما اجمالی است.

به نظر شما یکی از دلایل اعتیاد کودکان دسترسی آسان به مواد در جامعه است؟

دسترسی به مواد آسان است و یکی از راه‌های پیشگیری از مصرف مواد مخدر این است که دسترسی را مشکل کنیم، اما وقتی شرایط برای دسترسی به مواد مشکل می‌شود، مصرف مواد پرخطر بالا می‌رود، زیرا اگردسترسی به مواد کم‌خطر کم شود شخص به سمت مصرف مواد پرخطر گرایش پیدا می‌کند. برای نمونه مصرف‌کننده هروئین اگر دسترسی‌اش مشکل شود به سمت تزریق این مواد می‌رود. بنابراین همزمان با کاهش دسترسی باید زمینه‌های مصرف را نیز کاهش داد چراکه کاهش دسترسی به تنهایی نتیجه معکوس می‌دهد.

دسترسی یکی از فاکتورهاست. به‌نظر شما عواملی که زمینه اعتیاد را فراهم می‌کند دیگر چیست؟

بحث شرایط روانی جامعه و اوضاع خانواده‌ها نیز مهم است، چون حضور شخص معتاد در خانواده ریسک اعتیاد را افزایش می‌دهد، مساله دیگر پیشگیری است و براساس آن باید مهارت افراد در جامعه را ارتقا داد، یعنی کودکان باید برای زندگی آینده خود آماده شوند و والدین نیز باید مهارت فرزند پروری پیدا کنند، زیرا دراین بخش ما کمبود داریم و شرایط سبب شده خانواده‌ها فقط روی تحصیل کودکان تمرکز کنند. کودکان حتی مهارت نه گفتن را نیز نمی‌آموزند، چراکه ما به آنها نه گفتن را یاد نمی‌دهیم چون از این می‌ترسیم که به خودمان نه بگویند.

مواردی که شما به آن اشاره کردید نظام آموزشی کشور را متهم می‌کند. آیا شما برای رفع این نواقص با آموزش و پرورش همکاری می‌کنید؟

منظورم نظام پرورشی آموزشی است، ما حدود 20 سال است مهارت‌های زندگی را وارد کشور کرده‌ و از کارشناسان کمک گرفته‌ایم تا کتاب‌هایی را برای تمام گروه‌های سنی تهیه کنند. ابتدا با آموزش و پرورش ارتباط خوبی داشتیم، اما در برهه‌ای از دولت قبل، آموزش و پرورش با این بهانه که این روش‌ها غربی و بی‌فایده است این ارتباط را قطع کرد، اما بتازگی دوباره با آموزش و پرورش تفاهمنامه‌ای امضا کرده‌ایم تا به آنها کمک علمی و فنی بدهیم.

به نقش مدارس اشاره کردید. قرار بود شیوع شناسی اعتیاد در مدارس نیز انجام شود. این طرح به کجا رسید؟

در جریان شیوع‌شناسی اعتیاد در مدارس نیستم، اما شیوع‌شناسی اعتیاد در جامعه عمومی را با همکاری ستاد مبارزه با مواد مخدر انجام داده‌ایم و نتایج آن بزودی منتشر می‌شود.

وضع کمپ‌های ترک اعتیاد نیز به گونه‌ای است که بیشتر افرادی که گذر یکی از اعضای خانواده‌شان به آن افتاده از مدیریت آنها گله دارند. علت افزایش این مراکز و کاهش کارایی آنها چیست؟

در برهه‌ای از زمان به دلیل فشارهایی که بود سازمان بهزیستی تعداد آنها را از نظر کمی گسترش داد، یعنی دریک سال ده برابر شدند، اما از دو سال گذشته ما بخشنامه‌ای صادر کردیم تا به مراکز جدید مجوز داده نشود، در این مدت تمام مراکز مورد ارزشیابی و بازدید قرار گرفتند. به این شکل دستورالعمل‌ها اصلاح ‌و برای آنها پروتکل نیز تهیه شد.

گسترش بی برنامه مراکز درمانی چگونه اتفاق افتاد؟

سال 91 یا 92 به دلیل فشارهایی که برای جبران کمبود مراکز و درمان اعتیاد وجود داشت و برخی بهبود پیدا یافتگان نیز روی ایجاد مرکز اصرار داشتند تعداد آنها از 80 به 800 مرکز رسید.

به نظر می‌رسد هنوز مشکلات کمپ‌ها بر طرف نشده است.

نمی‌توانم ادعا کنم در مراکز بهزیستی تمام مشکلات برطرف شده چون تا مرداد برای رفع مشکلاتشان وقت دارند. علاوه بر مراکز بهزیستی، برخی مراکز ماده 16 (نگهداری از معتادان متجاهر) نیز در کشور وجود دارد که وزارت بهداشت متولی آنهاست و بهزیستی دراین مراکز فقط خدمات مددکاری ارائه می‌کند.

برخی کارشناسان از این گله می‌کنند که کمپ‌های ترک اعتیاد تخصصی فعالیت نمی‌کنند، نظر شما در این باره چیست؟

لزومی بر تخصصی شدن فعالیت مراکز درمان اعتیاد وجود ندارد مگر این که استثنایی وجود داشته باشد. مثلا برای ترک الکل اگر شخص‌‌مصرف‌کننده شدید باشد باید بستری شود، اما بقیه مصرف‌کنندگان مواد می‌توانند در مراکز ترک اعتیاد معمولی درمان شوند.

سازمان‌ها و نهاد‌های مختلفی برای کاهش اعتیاد در کشور تلاش می‌کنند. به نظرتان در این حوزه کار بین بخشی بدرستی انجام می‌شود؟

این موضوع فراز و نشیب دارد و این که نهادهای مختلفی فعال هستند الزاما چیز بدی نیست، چون مبارزه با اعتیاد بین دستگاهی و مشکل بزرگ و پیچیده‌ای است. کار ستاد مبارزه با مواد مخدر نیز هماهنگی بین دستگاه‌هاست، اما برخی مواقع ستاد وارد کارهای اجرایی شده و به این شکل آسیب ایجاد می‌شود یا بین وزارت بهداشت و بهزیستی اختلافاتی پیش می‌آید.

برای رفع این مشکلات چه باید کرد؟

باید یاد بگیریم کار تیمی انجام بدهیم، افزون براین دستگاه‌های هماهنگ‌کننده باید وجود داشته باشند و این مساله را فرابخشی ببینیم. در واقع دستگاه‌ها باید بالغانه عمل کنند و هدفشان گسترش قلمرو نباشد.

انتقاد دیگری که از بهزیستی می‌کنند این است که بهزیستی باید درمان اعتیاد را رها کند، چون درمان‌ کار وزارت بهداشت است. به نظرتان این ایراد درست است؟

نباید فراموش کرد ‌ اعتیاد بیماری چند وجهی است و در علل پدید آورنده و راه‌های درمانی آن باید جوانب مختلفی را در نظر گرفت. بنابراین فقط وزارت بهداشت نباید آن را دنبال کند این در حالی است که شروع‌کننده این فعالیت نیز بهزیستی بوده است و آن اوایل که مراکز بازپروری وجود داشت و بعد از مدتی به مراکز درمان اعتیاد بدل شد ، بهزیستی این وظیفه را به عهده گرفت و تا مدت‌ها نیز تمام کار به عهده بهزیستی بود.

چرا اگر شخصی به دلیل کودک‌آزاری و همسرآزاری ناشی از اعتیاد با اورژانس اجتماعی تماس بگیرد، این مرکز به مشکل‌اش رسیدگی نمی‌کند؟

اگر شخصی اعتیاد داشته باشد و به رفتار خشن دست زده باشد باید محدود و بستری شود. در واقع او به خدمات اورژانس روانپزشکی نیاز دارد. بنابراین این مورد به بهزیستی مربوط نمی‌شود، چراکه بهزیستی امکانات برخورد با چنین مواردی را ندارد.

برخی نهاد‌ها ادعا می‌کنند مصرف شیشه در کشور کاهش یافته، به نظر شما این ادعا درست است؟

از نظر کارشناسی می‌توان گفت همه مواد دوره سینوسی دارند؛ یعنی پس از مدتی که در اوج مصرف قرار می‌گیرند خود به خود پایین می‌آیند، چراکه افرادی که شیشه مصرف کرده‌اند پس از مدتی از عوارض آن مطلع شده و آن را کنار می‌گذارند، اما سیستم اعتیاد مواد دیگری را جایگزین می‌کند. بنابراین ممکن است مصرف شیشه کم شده باشد. برخی مراکز ما نیز می‌گویند مصرف شیشه کم شده، اما هروئین افزایش پیدا کرده است.

مدتی است برخی بحث مخدرهای صوتی را مطرح می‌کنند. به نظرتان این خطر جدی است؟

مخدر صوتی مبنای علمی ندارد، اما مواد جدید ساخته می‌شود، چون قاچاقچیان و تولیدکنندگان تلاش می‌کنند برای خود بازار ایجاد کنند. برای نمونه وقتی افراد نسبت به عواقب مصرف هروئین مطلع شدند کمتر سراغ آن رفتند، اما تولید‌کنندگان هروئین فشرده را با نام کراک وارد بازار کردند.

پرمصرف‌ترین مواد در کشورمان هنوز تریاک است؟

بله تریاک پرمصرف‌ترین است و پس از آن شیشه و هروئین قرار دارد.

مهدی آیینی  

بالا