آخرین خبرها
خانه / بایگانی/آرشیو برچسب ها : ازدواج

بایگانی/آرشیو برچسب ها : ازدواج

اشتراک به خبردهی

جوانان تک‌زیست و مدیران بی‌زیست

پسرها پیرپسر می‌شوند، دختران پیردختر؛ این را آمارها روایت می‌کنند، حقیقت تلخی که نمی‌شود زیر هیچ‌فرشی پنهانش کرد، واقعیتی که آب پاکی را می‌ریزد روی دست افرادی که ادعای مدیریت دارند و دودستی میزهایشان را چسبیده‌اند از جامعه و فرهنگ بگیرید تا اقتصاد و سیاست.آخرین بررسی‌ها گواهی می‌دهد در خوشبینانه‌ترین حالت جمعیت آنهایی که به سن تجرد قطعی رسیده‌اند (۴۹سال) از ۲۲۰هزار نفر عبور کرده است، گروهی که باید تک‌زیست خواندشان چون محال ممکن است به فکر ازدواج بیفتند یا کسی از آنها بپرسد برنامه‌شان برای ازدواج چیست؟ حدود هفت سال پیش جمعیت این گروه حدود ۱۵۰هزار نفر بود، اما هر سال که می‌گذرد به جمعیت‌شان اضافه می‌شود، چون بیکاری گریبان جوانان بیشتری را می‌گیرد و آنها دربرنامه ریزی برای آینده خود محدودتر می‌شوند. نگران‌کننده‌تر این که دختران در این بین سهم بیشتری دارند؛ آن‌طور که مدیرکل دفتر جمعیت، نیروی کار و سرشماری‌های مرکز آمار ایران گفته ۱۳۸هزار نفر از جمعیت مجردان قطعی کشور را دختران تشکیل می‌دهند.
جمعیت جوانان کشور آب می‌رود، اما جمعیت پیرپسرها و پیردخترها روز به روز بیشتر می‌شود، حدود ۱۲سال پیش ۳۵/۴درصد از جمعیت کشور را ۱۵ تا ۲۹ ساله‌ها تشکیل می‌دادند، پنج سال بعد این آمار به ۳۱/۵درصد رسید و سال ۹۵ به ۲۵/۱درصد تقلیل پیدا کرد. در مقابل هر روز جوان بیشتری از ازدواج یعنی این ابتدای حق و نیازشان فاصله می‌گیرند. این روزها بیش از ۱۳ میلیون نفر در سن ازدواج قرار دارند، اما مشکلات مانع از این می‌شود که برای ازدواج آستین بالا بزنند.
این فقط جوانان نیستند که هر روز از آرزوهایشان دور می‌شوند و گوشه نشین، پدر و مادرهای زیادی نیز غم شرایط نامناسب فرزندانشان را دارند. خیلی از والدین که توانایی تامین جهیزیه ندارند به بهانه‌های متخلف خواستگارها را سنگ قلاب می‌کنند و خیلی‌های دیگر به دلیل شرایط نامناسب اقتصادی می‌ترسند برای پسرشان پا پیش بگذارند. در این بین به نظر می‌رسد بیشتر مدیران با این‌که ادعا می‌کنند شیوه‌های مدیریت مدرن را در پیش گرفته‌اند اما عملکردشان نشان می‌دهد که هنوز تصور می‌کنند جامعه در عصر کشاورزی ودامداری به سرمی‌برد، چراکه ایجاد شغل و تامین مسکن برای جوانان را وظیفه والدین می‌داننددر گذشته نفع فرزندان به والدین می‌رسید چرا که در کشاورزی و دامداری کمک حال‌شان بودند به همین دلیل والدین این توانایی را داشتند که مشکلات فرزندانشان را حل و فصل کنند، اما مدت‌هاست که خانواده‌ها برای پرورش فرزندانشان هزینه می‌کنند، اما سود فعالیت جوانان به دولت‌ها می‌رسد با این حال مدیران نتوانسته اند برای اشتغال و آینده آنها شرایط مناسبی را ایجاد کنند. در این شرایط دغدغه بیشتر آنها این است که معاونت ساماندهی امور جوانان باید بخشی از وزارت ورزش باشد یا به روال سازمان جوانان پیشین اداره شود.

مهدی آیینی
روزنامه‌نگار

ایرانی اما نامرئی

مانتوی سفیدش را می‌پوشد، جلوی آیینه می‌ایستد، می‌گوید دوست دارد درس بخواند تا دکتر شود بعد ازدواج کند و عروس شود، اما مادرش بغض می‌کند و می‌گوید «بگذار شناسنامه بگیریم، همه چیز درست می‌شود».
تمام آرزوهای این خانواده در گرفتن شناسنامه خلاصه می‌شود. مادری که می‌گوید خانواده 11 نفره‌شان با این‌که ایرانی هستند اما شناسنامه ندارند، می‌گوید مرگش را آرزو می‌کند، چون دیگر نمی‌تواند شاهد درد و رنج کودکان باشد؛ بچه‌هایی که هر روز از آرزوهایشان فاصله می‌گیرند‌، نمی‌توانند درس بخوانند، ازدواج کنند یا برای دیدار اقوامشان و جست‌وجوی شغل روانه شهرهای دیگر کشور شوند.

جنس مشکلات مردم در مناطق محروم از نوع دیگری است، آنها آنقدر کم توقعند که از بزرگواری‌شان شرمنده می‌شوید با آن‌که تمام هزینه‌های زندگی‌شان از راه یارانه تامین می‌شود و برای تامین آب شرب مناسب نیز با مشکل رو‌به‌رو هستند، اما مهمان‌نوازی را فراموش نکرده‌اند و هر آنچه را که دارند پیشکش مهمان می‌کنند.

خیلی‌هایشان مشکلاتی بزرگ‌تر دارند؛ زیرا دست‌شان به یارانه نیز که برایشان حکم پول بخور و نمیر را دارد نمی‌رسد. خودشان می‌گویند انگار وجود ندارند و هیچ‌کس برایشان ارزش قائل نیست. آنها از این گله می‌کنند با این‌که ایرانی هستند اما در روستایشان حبس شده‌اند.

بی‌شناسنامه بودن سبب می‌شود اعضای چنین خانواده‌هایی از حداقل حقوق اجتماعی محروم باشند و برای تحصیل، ازدواج، یافتن شغل و در یک کلام برای زندگی با محدودیت‌هایی فراوان رو‌به‌رو باشند.

آمار افتاده‌ها!

در کوچه‌ای گل‌آلود دو دختر نوجوان همراه مادرشان در حال شست‌و‌شوی چند تکه موکت هستند آنها اهل ‌روستای «تپه کنیز» (شهرستان هیرمند استان سیستان و بلوچستان) ‌هستند، اگر از مشکلاتشان بپرسید بغض می‌کنند و می‌گویند این‌که برای مسئولان وجود ندارند، بزرگ‌ترین مشکلشان است. منظور آنها نداشتن شناسنامه است، مادر خانواده در گفت‌وگوبا جام‌جم مشکلاتشان را این طور توضیح می‌دهد‌.

  • چرا شناسنامه ندارید؟

قبلا در حاشیه دریاچه هامون زندگی می‌کردیم و پدرانمان به فکر گرفتن شناسنامه نبودند. حالا هم که به روستا آمده‌ایم به ما شناسنامه نمی‌دهند.

  • چطور زندگی می‌کنید؟

امروز همسرم رفته تنها گوسفندی را که داشتیم بفروشد تا بتوانیم چند کیسه آرد بخریم. ما حتی یارانه هم نمی‌گیریم یا نمی‌توانیم به دیدن اقوام‌مان در استان‌های دیگر برویم، دخترانم نمی‌توانند ازدواج کنند، چون سایر ایرانی‌ها با دخترهای بدون شناسنامه ازدواج نمی‌کنند یا پسرم هم نمی‌تواند با دختری ایرانی ازدواج کند.

  • چند وقت است که برای گرفتن شناسنامه اقدام کرده‌اید؟

‌سه سال است، شوهرم پرونده تشکیل داده او آزمایش دی.ان.ای هم انجام داده است،‌ اما هنوز شناسنامه نگرفته‌ایم. شرایط خیلی سختی داریم، دخترم بعضی وقت‌ها مانتوی سفیدش را می‌پوشد جلوی آیینه می‌ایستد و آرزو می‌کند روزی بتواند درس بخواند تا دکتر شود و بعد ازدواج کند. خودم هم ناراحتی اعصاب و روان دارم، اما چون دفترچه بیمه ندارم و وضعمان خوب نیست‌ نمی‌توانم به دکتر بروم.

  • زخم روی صورت دخترتان به خاطر چیست؟

چند سال پیش تصادف کرد و یکی از چشم‌هایش آسیب دید، اما تا امروز نتوانسته‌ایم برای درمان کامل حتی به شهر زاهدان برویم. او حتی آرزو دارد روزی به مشهد برود اما چون مدرک ندارد نتوانسته.

  • پسر بزرگتان چه مشکلی دارد؟

او بیمار روانی است.

  • نگهداری او در خانواده برای بچه‌های دیگر خطرناک نیست؟

چرا چند روز پیش که من خانه نبودم روی دو تا از دخترها آبجوش پاشید. اگر بتوانیم مدرک بگیریم می‌توانیم او را در مراکز بهزیستی بستری کنیم.

  • مسئولان به شما چه می‌گویند؟

هر وقت به فرمانداری می‌رویم، می‌گویند بروید خانه‌تان و منتظر باشید تا دستور بیاید. از مسئولان بپرسید بالاخره کی می‌خواهند جواب ما را بدهند. تکلیفمان چه می‌شود. پسر 14 ساله‌ام هر روز گریه می‌کند و می‌گوید ما نه می‌توانیم درس بخوانیم نه کارگری کنیم.

زندگی زیرخط فقر 

خانواده 11 نفره کوه‌کن تنها خانواده‌ای نیست که با وجود این‌که ایرانی بودنشان با آزمایش دی.ان.ای ثابت شده، هنوز نتوانسته‌اند شناسنامه بگیرند. چنین خانواده‌هایی در بیشتر استان‌های محروم کشور وجود دارند، استان‌هایی مانند خراسان رضوی و جنوبی، سیستان و بلوچستان، خوزستان، هرمزگان و کرمان.

این مساله‌ای است که ابراهیم باغبانی، مدیرکل تحقیقات، پذیرش و خدمات مددکاری کمیته امداد کشور نیز تائیدش می‌کند.

او می‌گوید: در مناطق محروم خانواده‌های زیادی هستند که به دلیل مشکلات فرهنگی یا نبود دسترسی مناسب نتوانسته‌اند مدرک شناسایی داشته باشند.

به گفته او، در بسیاری از استان‌های کشور خانواده و افراد بدون شناسنامه وجود دارد، اما این مساله در استان‌های مرزی و محروم‌ بیشتر است.

هرچند به نظر می‌رسد بیشتر این افراد اتباع سایر کشور‌ها مانند افغانستان و پاکستان باشند، اما ‌تعداد ایرانی‌هایی نیز که‌ به دلیل مشکلات فرهنگی و اجتماعی نتوانسته‌اند شناسنامه بگیرند، کم نیست.

مدیرکل تحقیقات، پذیرش و خدمات مددکاری کمیته امداد می‌گوید:‌ باید تکلیف خانواده‌های ایرانی یا اتباع بیگانه‌ای که شناسنامه ندارند ‌روشن شود؛ زیرا نپرداختن به این موضوع آسیب‌هایی فراوان در پی دارد ؛ برای نمونه سازمان‌های حمایتی مانند کمیته امداد و سازمان بهزیستی نمی‌توانند از این افراد که شرایطی نامناسب دارند حمایت کند به همین خاطر به مشکلات آنها و در نهایت جامعه اضافه می‌شود.

پدری که دختر دوست نداشت

‌مسائل زیادی در این بین نقش دارد از مسائل فرهنگی گرفته تا مشکلات اجتماعی ‌و کم‌کاری برخی دستگاه‌ها. برای نمونه در زاهدان مادری دیگر به همراه 9 فرزندش زندگی می‌کند که شرایطی ناگوار دارند، پدر این خانواده مدتی است فوت کرده، اما او در دوران حیاتش تمایلی نداشته برای دخترانش شناسنامه بگیرد.

به همین دلیل مادر خانواده اکنون با مشکلات زیادی رو‌به‌روست، ‌همسر او پس از این‌که چند فرزند اولشان دختر می‌شود، تصمیم می‌گیرد هویت سه تا از دخترهایش را پنهان کند به همین خاطر برای آنها شناسنامه نمی‌گیرد در نتیجه فرزند‌های اول و آخر خانواده که پسر است، شناسنامه دارند، اما سه تا از دختر‌ها مدرک شناسایی ندارند‌. مادر این خانواده که برای تامین نیازهای اولیه زندگی از کمک‌های کمیته امداد بهره می‌برد از مسئولان انتظار دارد برای فرزندانش شناسنامه صادر کنند تا او دست کم بتواند بخشی از نیازهایش را از این طریق تامین کند.

مشکل کشور‌ی‌

مشکل ایرانیان بدون شناسنامه را باید مشکلی بزرگ برای تمام کشور دانست؛‌ زیرا افراد بی‌شماری در استان‌های وسیع کشور با آن دست به گریبان هستند.سیف‌الله ابوترابی، سخنگوی سازمان ثبت‌احوال کشور در گفت‌وگو با جام‌جم به استان‌های سیستان‌و‌بلوچستان، گلستان، هرمزگان و بخش‌هایی از خراسان رضوی و جنوبی اشاره می‌کند که شهروندانش چنین مشکلاتی دارند. اما این مساله محدود به این استان‌ها نمی‌شود؛ زیرا افراد بدون شناسنامه تمام تلاش خود را می‌کنند خود را به کلانشهرهایی مانند تهران، اصفهان، شیراز، کرمانشاه و تبریز برسانند، زیرا شرایط آنها به گونه‌ای است که تمام تلاش خود را به‌کار می‌گیرند تا از حداقل‌هایی مانند اشتغال بهره ببرند، اما برخی از آنها چون هویت مشخص ندارند ممکن است دست به هر کار خلافی بزنند.

سخنگوی سازمان ثبت احوال کشور می‌گوید: مشکل اتباع ایرانی که شناسنامه ندارند،اما اقوامشان شناسنامه دارند با انجام آزمایش دی‌ان‌ای برطرف می‌شود.

به این ترتیب پدر خانواده شناسنامه گرفته و فرزندان زیر 18 سال او نیز شناسنامه دریافت می‌کنند، اما فرزندان بالای 18 سال باید جداگانه آزمایش دی.‌ان.‌ای انجام دهند.

اما رسیدگی به درخواست آنهایی که ادعا می‌کنند ایرانی هستند و هیچ قوم و خویشی ندارند به عهده نهادهای امنیتی و نیروی انتظامی است. آن‌طور که او می‌گوید طرح‌های ویژه‌ای در استان سیستان و بلوچستان اجرا شده تا مشکل اتباع ایرانی بی‌شناسنامه بر طرف شود. تاکنون تحقیق و پژوهش جامعی درباره تعداد خانواده‌های ایرانی بدون شناسنامه انجام نشده اما مشاهدات جام‌جم از مناطق محروم و هشدار‌های برخی کارشناسان نشان می‌دهد این مشکل جدی است و باید برای رفع آن اقدام جدی کرد؛ زیرا افراد فاقد شناسنامه برخلاف این‌که از شرایطی مناسب برخوردار نیستند نمی‌توانند از خدمات اجتماعی بهره‌مند شوند یا از کمک‌های نهادهایی مانند کمیته امداد یا بهزیستی استفاده کنند. چنین افرادی ناگزیر در مناطق محروم بایکدیگر ازدواج می‌کنند و فرزندان بی‌هویتی مانند خودشان ‌به دنیا می‌آورند و این‌ چرخه معیوب ادامه پیدا می‌کند‌.

مهدی آیینی

خانواده بي​دفاع در گرداب آسيب​هاي اجتماعي

اعتياد، طلاق، روابط نامشروع، خيانت زناشويي و حاشيه نشيني برخي از آسيب هاي اجتماعي است که اين روزها جامعه را نشانه رفته و تحت تاثير آن بنيان خانواده نيز بيش از پيش تهديد مي شود. به نظر مي رسد آن طور که بايد نهادهاي مسئول براي کنترل اين آسيب ها تلاش نمي کنند.
در ميزگردي که به اين منظور و با حضور مجيد رضازاده، رئيس مرکز توسعه پيشگيري سازمان بهزيستي کشور،مهدي ميرمحمد صادقي، معاون مشاوره و امور روانشناختي ،محسن روشن پژوه، معاون پيشگيري و درمان اعتياد و شيرين احمدنيا، معاون پيشگيري از آسيب هاي اجتماعي اين سازمان در روزنامه جام جم برگزار شد مسائلي مانند تغيير ارزش ها و هنجارهاي اجتماعي، فاصله بين نسلي و مادي گرايي به عنوان عواملي که جامعه را تهديد مي کند ياد کرده و تاکيد کردند حاشيه نشيني، اعتياد، طلاق، روابط نامشروع و خيانت زناشويي و مناطق بحراني و حاد از اصلي ترين آسيب هاي اجتماعي است که کانون خانواده را نشانه رفته است.
در کنار اين مسائل بحث هايي نظير فراگير نبودن برنامه ها و نداشتن اقتدار لازم از سوي سازمان بهزيستي نيز در اين ميزگرد مطرح شد و کارشناسان بر اين نکته تاکيد کردند که براي کنترل آسيب هاي اجتماعي بايد با عوامل زمينه ساز آنها مقابله کرد.

   آسيب هاي اجتماعي زيادي اين روزها خانواده ها را نگران کرده به نظرشما چه تهديدي جدي تر است؟

ميرمحمد صادقي :به نظرم تغيير ​ ارزش ​ و هنجارهاي اجتماعي است. ​

برخي جامعه شناسان  علت اين تغييرات را دوران گذار مي دانند.

ميرمحمد صادقي: اين نظر برخي جامعه شناسان است،اما چون ارزش هاي جديد در جامعه شکل نگرفته و در اين عين حال​ سنت هاي قديمي نيز تغييرکرده ​ ما با فضايي بي هنجاري رو به رو هستيم در اين فضا افراد به خود اجازه رفتارهاي متفاوتي ​ مي دهند. البته از مهاجرت نيز مي توان به عنوان يکي ديگر از تهديد هاي خانواده ياد کرد،چون مهاجرت از روستاها و شهرهاي کوچک به کلانشهر ها ​سبب گسسته شدن پيوند هاي خانوادگي و اجتماعي شده ​.براي نمونه چند سال پيش خانواده ها مانع طلاق و جدايي دوستان و آشنايان خود مي شدند، اما اکنون اين گسست اجتماعي زمينه را براي شيوع آسيب هاي اجتماعي فراهم کرده است.

 بنابراين نمي توان رسيدگي به آسيب هاي اجتماعي را اولويت بندي کرد؟

رضا زاده:فاصله بين نسلي بين فرزندان و والدين از نظر ميزان اطلاعات و مهارت نيز يکي ديگر  از تهديد​هاي خانواده است،چون اکنون فضاي ذهني آنها از يکديگر دور شده ​ و زمينه را براي آسيب هاي اجتماعي فراهم کرده.براي همين نمي توان جدي ترين آسيبي را که خانواده ايراني را تهديد مي کند مشخص کرد.

ميرمحمد صادقي: فاصله بين نسلي را بايد تهديدي استراتژيک دانست، تصور مي کنم فاصله بين نسلي يکي  از شش تهديداستراتژيک امريکا نيز هست.

روشن پژوه:دوستان به عوامل بروز آسيب هاي اجتماعي اشاره کردند، البته به نظرم   در رویکرد پیشگیرانه، توجه به عوامل زمينه ساز بروز آسيب هاي اجتماعي از پرداختن به خود آسيب مهمتر است و براي ارتقاي جايگاه خانواده و پیشگیری از آسیب هایی که خا نواده را تهدید می کند بايد به آنها توجه ویژه کرد. در رويکرد پيشگيرانه با کنترل عوامل بروز آسيب هاي اجتماعي مي توان به کاهش همه آسيب ها دست یافت. به عنوان مثال يکي از مهمترين آسيب هاي اجتماعي  اعتياد است که با پرداختن به عوامل خطر بروز آن می توان علاوه بر کاهش و کنترل اعتیاد شاهد کنترل سایر آسیب ها نیز بود​.

 چنانچه بخواهيم از منظر جامعه شناسي به موضوع نگاه کنيم،چه عواملي دراين بين موثر است؟

احمدنيا: ​بايد به موضوع از منظر ساختاري نگاه کرد، یعنی تاثیرگذاری جريان​ها و بستر های اجتماعي که توليد کننده آسيب هاي اجتماعي  هستند و  بر نهادهای اجتماعی نظیر  خانواده، اقتصاد و غیره تاثير مي گذارند مدنظر قرار گيرد. وقتي ساختاري به موضوع نگاه کنيم متوجه می شویم که چگونه  انواع نابرابري هاي اجتماعي زمينه ساز آسيب هاي اجتماعي می شود، بنابراين ساخت رابطه نابرابر در سطوح خرد، میانه و کلان  بستر آسيب هاي اجتماعي را فراهم مي کند.

 اما چه مساله سبب شده اخلاق براي خيلي ها مهم نباشد؟

احمد نيا:یکی از مهم ترین آسيب هایی که متوجه ​جامعه​ ماست، روند  تزاید مادي گرایی است ، چراکه خود بر  گسترش نابرابري ها دامن می زند​ و رقابت ناسالم برای دستیابی به  منابع مادی به وجود می آید،  ​ به عنوان مثال،  به جاي اينکه شکل گيري خانواده ها براساس اخلاق  و ارزش های جمعی معنوی باشد  براساس ارزش هاي مادي است. ​مثلا امروزه انتخاب همسر به شهادت مشارکت کنندگان در پژوهشی که  در تهران به انجام رسیده، عملاً  براساس معیارهایی چون ثروت و زيبايي  یعنی بر اساس معیارهایی مادی صورت گرفته ​ که غلبه ​ چنین ارزش هایی منتهی به سلامت ازدواج و کانون خانواده نمی شود.

 خانواده مادي گرا چه تاثيري در جامعه مي گذارد؟

احمد نيا:اين نابرابري از خانواده شروع و به جامعه تسري پيدا مي کند در چنين جامعه اي انسان ها دچار احساس محروميت نسبي مي شوند، چراکه مدام درحال مقايسه خود با ديگري هستند.بنابراين احساس هاي منفي تشديد مي شود و مقايسه ها از بعد برخورداری فرد و خانواده از  رفاه اجتماعي افزايش مي يابد به اين شکل در جامعه انواع آسيب ها مانند اعتياد  و طلاق در نتیجه​ درک نابرابری و تبعیض در  فرصت های کار و اشتغال، و  نامناسب بودن کیفیت زندگی اقشار کم درآمد رواج پيدا مي کند و  در نتیجه ​فقر نسبی​ و  عدم بهره​مندی عادلانه از مواهب زندگی،  افراد در پی مهاجرت برمی آیند و بنابر این حاشيه نشيني تشديد مي شود. می دانیم که در طی چند دهه،  از  نظر معیشتی، از دوران غلبه ​ اقتصاد کشاورزي به غلبه ​ اقتصاد شهري و صنعتي و گسترش خدمات متحول شده ایم.

 فضاي مجازي به آسيب ها چطور دامن مي زند؟

احمدنيا:  تغيير معيشت سبب افزايش حاشيه نشبني شده  و فاصله ی بین- نسلي نيز به دليل سرعت تغيیرات ارزشي تشديد شده بنابراين ارزش ها و علائق و آرزوهای  نسل جديد نيز تغيير و تحولات زيادي پیدا کرده است،  در واقع بانسلي مواجه هستيم که بانسل هاي گذشته خود تفاوت آشکار داشته وزبان مشترکي ندارند و سرعت  پيشرفت فناوري های جدید ارتباطی و اطلاعاتی  نيز مزيد بر علت شده  . در معاونت پیشگیری از آسیب های اجتماعی در سازمان بهزیستی برای پیشگیری از تبعات منفی تحولات اجتماعی اقتصادی شتابنده برنامه های متعددی تدارک دیده شده ​​   از جمله ​ برنامه ای برای آموزش و آگاهی رسانی در خصوص فرصت های  فضاي مجازي و پیشگیری از تهدید های آن نيز گنجانده شده چراکه خواهی نخواهی همه ​ ما در عصر حاضر دچار زندگي دوگانه ای شده ايم؛ زندگي در دنياي واقعي و  به موازات آن در دنیای مجازي.

 براي کاهش چنين آسيب هايي چه برنامه هايي داريد؟

 احمدنيا:​در چنين فضايي نياز به آموزش های متناسب با شرایط سبک زندگی سالم خانوادگی و همچنین ترویج انتظارات و وظایف زندگي  شهروندي داريم که در  برنامه هاي مان  از  شيوه هاي کلاسيک ، کمپين رسانه اي ، انيميشن و فيلم براي آموزش شهروندان و خانواده ها استفاده مي کنيم.

رضا زاده: در مقابل آسيب هاي اجتماعي وظيفه پيشگيري را براي خود متصور هستيم و  تا کنون برنامه ها ي زيادي در اين راستا اجرا شده که برخي از آنها 15 سال سابقه دارد، مانند آموزش مهارت هاي زندگي، آموزش پيش از ازدواج، برنامه ها اجتماع محور پيشگيري از اعتياد،پايگاه سلامت روان اجتماعي و..

 اما با وجود اجراي اين همه برنامه چرا آسيب هاي اجتماعي هنوز نگران کننده است؟

 رضا زاده: دلايلي مانع نتيجه گرفتن شده که بايد بازنگري شوند ​يکي از دلايل اين است که پوشش برنامه به اندازه کافي نبوده است.​

 چرا پوشش برنامه ها مناسب نبوده ؟

رضازاده :چون بودجه کافي براي اجراي آنها نبوده براي نمونه ثابت شده که آموزش هاي پيش از ازدواج ​ تا 40درصد از مشکلات خانواده مانند طلاق پيشگيري مي کند،اما پوشش ما دراين خصوص 10 تا 15 درصد است بنابراين نمي توان انتظار بالايي از اين برنامه داشت ​.

SAID9234

 مساله ديگر اين است که آيا بهزيستي قدرت لازم را براي اجراي چنين برنامه هايي دارد؟

رضا زاده :به عنوان سازمان مهم اجتماعي در کشور آن قدرت کافي را نداريم که برنامه ها را پيش ببريم، اين قدرت بايد در اختيار ما قرار بگيرد تا بتوانيم پاسخگو نيز باشيم اين نيز جزو برنامه هاي کلان ماست تا  سازمان بهزيستي بتواند متولي و پاسخگوي مسائل اجتماعي باشد.

 سازمان و نهادهاي ديگر دراين بين چه نقشي دارند؟

رضا زاده :​ در همه برنامه و طرح ها ​ بايد ملاحظات اجتماعي لحاظ شود،يعني نبايد مسکن مهر ​، عسلويه ​يا مدارس غير انتفاعي ايجاد کنيم اما به عواقب اجتماعي آنها نينديشيم​.بنابراين اگر اين موضوعات رعايت شود،معتقدم​ به اندازه کافي برنامه و توان داريم که روي آسيب هاي اجتماعي تاثير گذار باشيم.

 سازمان بهزيستي رسيدگي به کدام آسيب هاي اجتماعي را اولويت مي داند؟

رضا زاده:​ 5 عامل اصلي را مد نظر قرار داده ايم،حاشيه نشني،اعتياد،طلاق،روابط نامشروع و خيانت زناشويي​ ومناطق بحراني و  حاد.

 براي اين آسيب هاي چه برنامه هايي داشته و داريد؟

رضازاده :براي حاشيه نشيني 7 برنامه پيشگيري داريم غير از برنامه هاي حوزه اجتماعي و توانبخشي در حوزه اعتياد بيش از 6 برنامه کلي داريم که براساس گروه سني و جنسي ​است.در حوزه طلاق 13 برنامه داريم که اگر اجرا مي شد طلاق اينقدر افزايش پيدا نمي کرد،در حوزه هاي روابط نامشروع نيز برنامه هايي داريم.

 براي آموزش خانواده ها چه بايد کرد؟

رضازاده :​در مدارس به افراد تست زدن ياد مي دهيم اما براي زندگي آينده شان برنامه اي نداريم،​به  خانواده نيز بايد آموزش ​ اقتصاد،  فرزند پروري  و روابط  جنسي داد، چراکه اگر فرزند پروري درست اتفاق بيفتند زندگي بهتري را در آينده تجربه خواهند کرد.

 به نظر مي رسد در مقابله با اعتياد نيز موفق نبوده ايم،چرا؟

روشن پژوه: حتما مداخلاتي که انجام شده تاثيرات ​ خوب و قابل قبولي داشته ​، اما قطعا تا وضع مطلوب فاصله داریم. به عبارتی ​ اگر برنامه هايي که تا کنون ​ انجام شده ​ اجرا نمي شد، حتما اوضاع بسيار پيچيده تر از حالا بود. نکته مهم​​ در پيشگيري از آسيب های اجتماعی ​مانند اعتياد  این است که به دلیل عوامل متعدد زمینه ساز و تاثیرات متقابل آنان با هم نمی توان از عملکرد یک دستگاه و نهاد توقع اثر بخشی در تمام سطوح داشت و برای کنترل مشکلاتی از جمله اعتیاد باید تمامی دستگاه های دولتی، حکومتی، نهادهای مدنی از جمله نهادهای فرهنگی ، رسانه ها و آحاد مردم نیز باید مسئولانه وارد عمل شوند.

رضا زاده :آسيب​هاي اجتماعي فرايند​هاي قانونمند هستند که  قابل پيش بيني نيز هستند ،بنابراين قابل پيشگيري نيز هستند،اما اين مسائل در اذهان عمومي مانند جعبه سياه هستند وممکن است افراد به يکباره به آن توجه کرده و بگويند​ گسترش پيدا کرده است​ ،​بنابراين تمام مداخلات دراين حوزه تاثير گذار است  و مي توان گفت اگر اين برنامه ها اجرا نمي شد وضع چه مي شد​.

  براي فراگير شدن برنامه هايتان به چه ميزان اعتبار نياز داريد؟

رضا زاده: با توجه به نوع برنامه ​اعتبار نيز متفاوت است براي نمونه براي آموزش پيش از ازدوا ج سال گذشته  يک ميليارد تومان اعتبار داشتيم ،اما اين ميزان ده درصد افراد را پوشش داد. لازم به ياد آوري است که هزينه زيادي نمي خواهد، چون آموزش ها از سوي 4000 مربي و به شکل گروهي ارائه مي شود، درواقع براي فراگير شدن آن به ​ حدود 20 برابر اعتبار کنوني نياز داريم.

​ درحوزه اعتياد چه؟

رضازاده: برنامه پيشگيري از اعتياد ما سال گذشته 4 ميليارد تومان اعتياد داشت، اما اگر بخواهيم 5000​ تيم را آموزش صحيح بدهيم و گسترش بدهيم چندين برابر اين بودجه را نياز داريم

 در کنار افزايش اعتبار بايد از اقتدار لازم نيز برخوردار باشيد براي حل اين مساله چه بايد کرد؟​​

رضا زاده: اکنون اين بحث مطرح است​ محوريت مقابله با آسيب هاي اجتماعي ​ بهزيستي باشد چراکه ما​ پتانسيل هاي زيادي در سراسر کشور داريم، ​اگر اين رويکرد اتفاق بيفتند واعتبار کافي نيز به ما بدهند اقتدار لازم نيز  به دست مي آيد.

سن ازدواج، هر روز بیشتر از دیروز

شرایط برای ازدواج سخت‌تر می‌شود و جوانان هر سال از همسرگزینی دورتر می‌شوند، آن‌قدر دور که اکنون خانواده‌ها و مسئولان از سرعت گرفتن این روند نگران شده‌ا‌‌ند.
شرایط اجتماعی،اقتصادی و فرهنگی بستری را در جامعه فراهم کرده که در آن هر سال شاهد بالا رفتن میانگین سن ازدواج در کل کشور هستیم.

این در حالی است که در کلانشهرهایی مانند تهران شرایط نگران‌کننده‌تر است و برخی میانگین سن ازدواج را در بخش‌هایی از آن حتی 40 سال برآورد می‌کنند، این در حالی است که کارشناسان تاکید می‌کنند، عواقب چنین شرایطی چیزی نیست جز نابودی تدریجی چارچوب خانواده و بالا رفتن آمار ابتلا به اختلالات روانی.

دیروز خبرگزاری‌ها خبری را ارسال کردند که رسیدن سن ازدواج به 40 سال را در قلب پایتخت روایت می‌کرد. مهدی عابدی، پژوهشگر معاونت امور اجتماعی و فرهنگی منطقه 6 شهرداری تهران دراین باره گفت: یافته‌های پژوهشگران این معاونت نشان می‌دهد، میانگین سن ازدواج در منطقه 6 چند سال بالاتر از دیگر مناطق تهران است یعنی بین 35 تا 40 سال برآورد می‌شود.

همچنین براساس آماری که سازمان ثبت‌احوال در اختیار جام‌جم قرار داده می‌توان گفت در چند دهه اخیر روند افزایش سن ازدواج به شکل نگران‌کننده‌ای شتاب گرفته است. علی‌اکبر محزون، مدیرکل آمار و اطلاعات جمعیتی و مهاجرت سازمان ثبت‌احوال در گفت‌وگو با جام‌جم توضیح می‌دهد: براساس آخرین نتایج آمار 9 ماهه امسال میانگین سن ازدواج در کل کشور برای آقایان 28.4 و برای خانم‌ها 23.7 سال برآورد شده است در حالی که در سال 55 این ارقام به ترتیب 24.1 و 19.7 سال بود.

رکوردداران افزایش سن ازدواج

مرور آمارهایی که محزون درباره سن ازدواج در کل کشور ارائه می‌کند ، گواهی می‌دهد که بالاترین سن ازدواج در کشور به استان تهران تعلق دارد که در 9 ماهه گذشته میانگین آن برای آقایان 30.2 و برای خانم‌ها 26 سال بوده که البته در کلانشهر تهران این آمار به ترتیب 30.6 و 26.7 گزارش شده است.

به گفته وی، در 9 ماهه امسال سیستان و بلوچستان نیز پایین‌ترین میانگین سن ازدواج را داشته، که برای آقایان 25.4 و برای خانم‌ها 20.9 سال ثبت شده است.

افزون بر این چنانچه تهران را به سه قسمت مرکز، شمال و جنوب تقسیم کنیم، آمار به دست آمده متفاوت خواهد بود ؛ زیرا در مرکز تهران میانگین سن ازدواج برای آقایان و خانم‌ها به ترتیب 30.7 و 26.8 سال است، درحالی که این میانگین برای شمال تهران 32.4 برای آقایان و 28.9 سال برای خانم‌هاست. اما در جنوب تهران شرایط مناسب‌تری حاکم است؛ زیرا میانگین سنی ازدواج آقایان 28.3 و خانم‌ها 23.9 سال تخمین زده شده است.

خطر منفی شدن رشد جمعیت

افزایش سن ازدواج عواقب جبران‌ناپذیری برای جامعه دارد ؛ از کاهش نسل جوان و پویای جامعه بگیرید تا دامن زدن به روابط خارج از چارچوب خانواده و مهاجرت.

دکتر سیدحسن حسینی، جامعه‌شناس و عضو هیات علمی دانشگاه تهران دراین‌باره به جام‌جم می‌گوید: سن ازدواج در جامعه شهری، روستایی وعشایری برای دختران و پسران بالا رفته، البته این آمار برای دختران نگران‌کننده‌تر است.

در این بین هر چه سن ازدواج برای دختران و پسران بالاتر برود شاهد افزایش روابط خارج از چارچوب خانواده خواهیم بود. کارشناسان معتقدند نمی‌توان نیازهای طبیعی جنسی را سرکوب کرد، زیرا چنین رویکردی برای جامعه عواقب نگران‌کننده‌ای در پی دارد و به نظر می‌رسد برای رفع این بحران بهتر است شرایط برای انجام ازدواج آسان در جامعه مهیا شود. حسینی عنوان می‌کند: زوج‌ها دیگر مانند گذشته نیستند که بلافاصله پس از تشکیل خانواده صاحب فرزند شوند، چون آنها برای به‌دست آوردن شناخت بیشتر نسبت به یکدیگر فرزندآوری را به تاخیر می‌اندازند به همین دلیل هر چه سن ازدواج بالا برود، شاهد افزایش خانواده‌های تک‌فرزند و کاهش جمعیت کشور خواهیم بود که یعنی سرمایه‌های انسانی‌مان کمتر خواهد شد.

اشتغالزایی کلید رشد ازدواج

یکی از دلایل بالا رفتن سن ازدواج در شهرهای بزرگ نبود شغل مناسب برای جمعیت جوان است؛ زیرا آنها تا زمانی که نتوانند به درآمد خود اتکا کنند راضی به تشکیل خانواده نمی‌شوند.

حسینی یادآور می‌شود: وقتی بازار کار در جامعه ضعیف باشد تمایل به تشکیل خانواده در جوانان کاهش پیدا می‌کند؛ یعنی تا وقتی که آقایان نتوانند شغل مناسبی پیدا کرده و برای همسرگزینی پیشقدم شوند شاهد افزایش سن ازدواج خواهیم بود. این در حالی است که خانم‌ها نیز این روزها درگیر فضای رقابتی تحصیل و اشتغال شده‌اند.

در این میان برخی کارشناسان معتقدند اگر مسئولان می‌توانستند بموقع شرایط اشتغال را در جامعه مهیا کنند، بانوان کمتری درگیر رقابت در این حوزه می‌شدند؛ چون نبود شرایط برای ازدواج آسان سبب شده آنها برای استقلال خود تلاش کنند.

جیب خالی، ترس از دوتا شدن را زیاد می‌کند

از تجمل‌گرایی و تنگدستی نیز باید به عنوان دو عامل اصلی بالا رفتن سن ازدواج یاد کرد؛ زیرا در حالی که بسیاری از جوانان به دلیل نبود درآمد و ناتوانی در تامین هزینه‌های ازدواج مانند تهیه جهیزیه و تدارکات برگزاری مراسم ازدواج دچار مشکل شده‌اند، بسیاری از خانواده‌ها نیز با پا فشاری به برگزاری مراسم مجلل سبب بالا رفتن سن ازدواج جوانان می‌شوند.

به نظر می‌رسد مهاجرت از شهرهای کوچک به شهرهای بزرگ نیز سبب شده سن ازدواج دختران در این مناطق بالا برود؛ زیرا وقتی مردان جوان در جست‌وجوی شغل به شهرهای بزرگ مهاجرت کنند تقاضا برای تشکیل خانواده در این نقاط کاهش پیدا می‌کند.

خطر شیوع اختلالات روانی

در این بین باید وابستگی به فضای مجازی و کاهش روابط بین خانواده‌ها را نیز از دلایل بالا رفتن سن ازدواج دانست؛ زیرا برخلاف گذشته که خانواده‌ها و ساکنان یک محله بایکدیگر در ارتباط بودند اکنون بیشتر روابط به فضای مجازی کشیده شده و این فضا نیز آنچنان برخی افراد را به خود مشغول کرده که آنها بیشتر نیازهای خود را در این فضا جست‌وجو کرده و از دنیای واقعی غافل شده‌اند. روان‌شناسان نیز مانند جامعه‌شناسان عواقب ناگواری را برای جامعه‌ای که سن ازدواج در آن بالا برود، پیش‌بینی می‌کنند.

دکتر محمد حاتمی، معاون سازمان نظام روان‌شناسی و مشاوره کشور در این‌باره به جام‌جم می‌گوید: یکی از اثرات سوء بالا رفتن سن ازدواج در جامعه افزایش میزان اختلالات روانی است؛ زیرا با توجه به نتایج پژوهش‌هایی که در این حوزه انجام شده می‌توان تاکید کرد در جوامعی که سن ازدواج در آنها بالاست شاهد رشد اختلالات روانی به علت احساس تنهایی شدید انسان‌ها و تجربه نکردن زندگی مشترک هستیم.

به گفته این پژوهشگر، افزون بر این باید هشدار داد هرچه سن ازدواج در جامعه بالاتر برود، استحکام خانواده نیز به چالش کشیده می‌شود؛ زیرا زوج‌های جوان انعطاف‌پذیری بالایی درباره مشکلات دارند، اما افرادی که در میانسالی تشکیل خانواده می‌دهند، ممکن است تحمل مشکلات را نداشته باشند و طلاق نخستین گزینه‌ای باشد که در بحران‌های زندگی به آن فکر می‌کنند.

download (1)

سرانه جوانان، كمتر از 300 تومان در سال

635646823685917009 (1)«کمتر از 300 تومان در سال»، اين سرانه اي است که دولت در سال براي هر جوان ايراني پرداخت مي کند. از همين آمار مي توان به مشکلات جوانان پي برد و نتيجه گرفت چقدر مسائل آنها براي دولتمردان مهم است، کم توجهي به جوانان داستان تازه اي نيست، اما تکراري بودن آن نمي تواند از غم انگيز و فاجعه بار بودنش بکاهد زيرا مسئولان وزارت ورزش وجوانان بارها تاکيد کرده اند بودجه اي که به جوانان کشور اختصاص پيدا مي کند برابر با هزينه ساخت ۱۶کيلومتر راه روستايي است، در تازه ترين اظهارنظر نيز ديروز مديرکل مشارکت هاي اجتماعي معاونت ساماندهي امور جوانان وزارت ورزش و جوانان به مهر گفت: سرانه اي که دولت براي هر جوان ايراني مي پردازد کمتر از ۳۰۰ تومان در سال است.

داستان، زماني غم انگيزتر مي شود که آسيب هاي اجتماعي که اين روزها گريبان جوانان را گرفته در کنار اين کم توجهي قرار داد از طلاق، اعتياد و بيکاري بگيريد تا جواناني که در آرزوي ازدواج پير مي شوند و به جمع افرادي که لقب تجرد قطعي را يدک مي کشند، اضافه مي شوند.

آخرين نتايج از وضع ازدواج جوانان براساس نتايجي است که از بررسي سرشماري سال 90 به دست آمده به همين دليل بايد يادآور شد که اين روزها آمارها در حوزه جوانان نگران کننده تر از اين نتايج است، زيرا تلاش قابل توجهي براي بهبود وضع اين گروه از جامعه صورت نگرفته و هنوز تلاش ها به سخنراني و ابراز نگراني محدود مي شود.
سرشماري سال 90 از اين حکايت داشت که 11 ميليون و 240 هزار جوان در کشور زندگي مي کنند که در سن متعارف ازدواج قرار دارند، اما کوهي از مشکلات مانع از ازدواج آنها شده، در اين بين آقايان 20 تا 34 ساله پنج ميليون و570 هزار نفر هستند و خانم هاي 15 تا 29 ساله نيز پنج ميليون و 670 هزار نفر از اين آمار را به خود اختصاص مي دهند.
اما به اين آمار تلخ بايد افرادي را نيز اضافه کرد که از سن و سال متعارف ازدواج درحال فاصله گرفتن هستند. يعني آقايان مجرد بين 35 تا 49 ساله اي که در کشورمان حدود 320 هزار نفر برآورد مي شود يا خانم هاي 30 تا 49 ساله اي که آمارشان حدود 980 هزار نفر تخمين زده مي شود. افزون بر اين 152 هزار نفر نيز در کشور به سن تجرد قطعي رسيده اند.
حمايت از جوانان زماني نيز که از مقام سخنراني و ابراز نگراني فراتر مي رود به دادن وعده هايي مانند جدايي معاونت ساماندهي امور جوانان از وزارت ورزش مي رسد که پس از مدتي نيز به فراموشي سپرده مي شود، به همين خاطر اغراق نيست اگر نتيجه گيري کنيم دغدغه هاي جوانان به نفع برخي افراد است، چون در مواقعي خاص به آن مي پردازند تا در رسانه ها مطرح شوند يا براي رسيدن به اهداف گوناگون صرفا به آن اشاره کنند. به همين سبب بايد از مديران معاونت ساماندهي امور جوانان خواست ابراز نگراني نسبت به وضع جوانان را به کارشناسان اين حوزه سپرده و به وظيفه خود که بهبود شرايط جوانان است، مشغول شوند و دست کم براي افزايش سرانه اي که اين روزها گدايان نيز از دريافت آن سرباز مي زنند، تلاش کنند.

مهدي آييني

حباب افزايش ازدواج ترکيد

برخلاف نیمه اول سال که روند رشد ازدواج پس از سه سال مثبت شد و به رشد 0.1 درصدی رسید، آمار تازه سازمان ثبت احوال درباره روند ازدواج در هشت ماه گذشته از منفی شدن دوباره این آمار حکایت دارد؛ چون در این مدت رشد ازدواج 0.6ـ درصد گزارش شده است.
منفی شدن آمار ازدواج در کشورمان از سال 90 آغاز شد و تا پایان سال 93 آمارها به ترتیب 1.9ـ، 5.1 ـ ، 6.7 ـ و 6.5 ـ گزارش شده است. در این بین آماری که مدتی قبل درباره رشد آمار ازدواج در شش ماه اول امسال منتشر شد، برخی‌ها را به بهبود وضع ازدواج در کشور امیدوار کرد.

علی‌اکبر محزون، مدیرکل دفتر آمار و اطلاعات سازمان ثبت‌ احوال کشور در این باره ​ می‌گوید: در شش ماهه اول سال رشد مثبت ازدواج به شکل نسبی رخ داد؛ هرچند هشدار داده بودیم تضمینی برای ادامه آن وجود ندارد.

وی می‌افزاید: در هشت ماه گذشته 492 هزار و 671 واقعه ازدواج ثبت شده، اما در مدت مشابه سال گذشته این آمار 495 هزار و 494 مورد بود بنابراین رشد ازدواج در این مدت 0.6ـ درصد بوده است.

در این بین، عده‌ای نیز بر اساس آماری که سازمان ثبت احوال منتشر کرده بود تحلیل‌های اشتباهی کردند و می‌خواستند آن را به سیاست‌های جمعیتی که هنوز اجرایی و عملی نشده، نسبت دهند.

هنوز مشکلات زیادی بر سر راه رشد ازدواج وجود دارد؛ زیرا وقتی ساختار جمعیتی کشور در حال تغییر است، یعنی جمعیت جوان در حال کاهش است، نمی‌توان امیدی به رشد آمار ازدواج داشت. براساس دو سرشماری اخیری که در کشور صورت گرفته، آمار جمعیت جوان از 35.4 درصد به 31.5 درصد کاهش یافته، علاوه بر این باید تغییراتی را که در سن ازدواج رخ داده، از موانع ازدواج دانست.

پیوند ازدواج و مشکلات

این درحالی است که برخی کارشناسان، کاهش آمار ازدواج را قبول نداشته و بر این باورند که اشتباه‌های آماری و کاهش جمعیت جوان کشور علت این ماجراست.

دکتر سیدحسن حسینی، جامعه‌شناس و عضو هیات علمی دانشگاه تهران در این باره ​ می‌گوید: باید به این مساله دقت کرد که در دهه 60 انفجار جمعیتی داشتیم، به‌همین دلیل هرم جمعیتی ما در متولدان دهه 60 متورم شد. این تورم در هرم جمعیتی در گروه‌های سنی بعدی ادامه می‌یابد و در این بین اگر به آمار جمعیت مانند گذشته اضافه نشود از پایین هرم از تورم کاسته می‌شود.

وی یادآور می‌شود: به این شکل در دهه70 با کمبود کلاس و مدرسه روبه‌رو شدیم، چون حدود 18 میلیون دانش‌آموز داشتیم، اما قبل از آن آمار دانش‌آموزان حدود 14میلیون بود. در واقع این افزایش نتیجه تورم جمعیتی در دهه 60 بود. افزون بر این اکنون تعدادی از کلاس‌های دانشگاه‌ها خالی است، اما دلیل آن کاهش تقاضا برای ورود به دانشگاه نیست بلکه جمعیت آماده ورود به دانشگاه کشور کم شده است.

به گفته دکتر حسینی، این قضیه در ماجرای ازدواج نیز صدق می‌کند. در واقع بخشی از کاهش عدد ازدواج را باید به حساب تورم جمعیتی در دهه 60 گذاشت.

این در حالی است که برای بررسی و تحلیل دقیق‌تر روند رشد ازدواج باید دید چه افرادی در سن ازدواج هستند، اما هنوز ازدواج نکرده‌اند.

حمایت از خانواده‌ها فراموش شده

عضو هیات علمی دانشگاه تهران در پاسخ به این پرسش که از منظر جامعه‌شناسی برای حمایت از خانواده و تشویق جوانان برای ازدواج باید چه کرد، می‌افزاید: چند سال است در این زمینه کاری انجام نداده‌ایم. در دنیای مدرن که متفاوت با دنیای کشاورزی است مسئولیت افراد با دولت و نظام‌های حکومتی است، یعنی تحصیل شهروندان، شغل‌یابی و کسب درآمد مشروع برخلاف جامعه کشاورزی و دامداری که به عهده خانواده و قبیله بود، به عهده دولت‌هاست.

دکتر حسینی تصریح می‌کند: دولت و قانونگذاران ما تاکنون به وظیفه خود عمل نکرده و مطابق با دولت مدرن عمل نمی‌کنند، در واقع نگاه آنها به این شکل است کارمندی که در شرف بازنشستگی است هزینه عروسی و مسکن فرزندانش را تامین کند، اما این شدنی نیست.این درحالی است که باید تاکید کرد در دنیای کنونی فرزندان خانواده‌ها بیشتر به جامعه تعلق دارند تا خانواده‌ها، برای نمونه جوانان زیادی اکنون فارغ‌التحصیل شده و به جامعه خدمت می‌کنند، اما اگر والدین آنها کشاورز بودند این جوانان باید روی زمینی که به خانواده تعلق داشت کار می‌کردند و سود فعالیت آنها به خانواده‌ها برمی‌گشت، اما اکنون تمام تلاش تربیتی والدین به نفع جامعه است، بنابراین جامعه باید برای رفع مشکلات جوانان سرمایه‌گذاری کند و این ماجرا از طریق سرمایه‌گذاری دولت و قانونگذاران شکل می‌گیرد.

ازدواج پشت کوه مشکلات

مریم نجابتیان، مدیر گروه مشاوره وزارت ورزش و جوانان نیز ​ درباره دلایل منفی شدن رشد ازدواج در کشورمان عنوان می‌کند: بخشی از این مساله جهانی است و مختص کشور ما نیست، زیرا دنیا مقداری به سمت تجردگرایی می‌رود، یعنی قبلا فرهنگ جمع‌گرایی بود، اما اکنون گرایش به فردمحوری است برای زندگی راحت‌تر.

در این میان بخشی از علت کاهش آمار ازدواج ویژه کشورمان است، نجابتیان دراین باره می‌افزاید: مشکلات اقتصادی موجود سبب شده جوانان برای تهیه شغل و مسکن دچار مشکلات بیشتری شده و نسبت به ازدواج کم‌رغبت شوند.

این در حالی است که تا مدتی قبل نیز والدین نقش پررنگ‌تری در ازدواج جوانان داشته و احساس مسئولیت بیشتری می‌کردند، به این شکل که در انتخاب همسر و حمایت مالی از جوانان فروگذار نبودند، اما اکنون شرایط‌شان به‌گونه‌ای است که خانواده‌ها قادر به چنین حمایت‌هایی نیستند.

نجابتیان خاطرنشان می‌کند: در کشورمان رواج فناوری‌هایی مانند ماهواره و دنیای مجازی نیز به شکلی است که جوانان را نسبت به ازدواج دلسرد کرده، افزون بر این آمار بالای طلاق نیز در بین جوانان این نگرانی را به‌وجود آورده که ممکن است زندگی آنها نیز به طلاق ختم شود به همین دلیل در تصمیم‌گیری برای ازدواج مردد می‌شوند. علاوه بر این باید یادآور شد ازدواج در کشورمان آسان نیست، زیرا رواج چشم و همچشمی و برخی رسوم اشتباه سبب شده هزینه زیادی در ابتدای زندگی مشترک به جوانان تحمیل شود.

پای لنگ آموزش

افزون بر این، بررسی علت افزایش طلاق و کاهش آمار ازدواج از دیدگاه روان‌شناختی نیز گواهی است بر عملکرد وضعیت نظام آموزشی کشور، زیرا براساس آماری که برخی مسئولان ارائه می‌کنند بیشتر طلاق‌های زوجین در پنج سال اول زندگی مشترک آنها رقم می‌خورد.

بنابراین می‌توان نتیجه گرفت آنها برای آغاز زندگی مشترک آماده نمی‌شوند، زیرا ساده‌ترین مسائل برای آنها تبدیل به بحران شده و تنها راه نجات را پاک کردن صورت مساله یعنی طلاق می‌دانند.

این در حالی است که چنانچه نظام آموزش کشور به معنای واقعی افراد را پرورش داده و به آنها توانایی حل مساله را آموزش دهد، آمار طلاق کاهش یافته و ازدواج‌های آگاهانه بیشتری در کشور اتفاق می‌افتد.

مجردان به روایت آمار

جمعیت افرادی که در سن ازدواج قرار دارند، اما مجرد باقی مانده‌اند، حدود 11 میلیون و 240 هزار نفر برآورد می‌شود، پنج میلیون و 570 هزار از این آمار را مردان20 تا 34 ساله تشکیل داده و خانم‌های 15 تا 29 ساله نیز پنج میلیون و 670 هزار نفر دیگر این آمار هستند، این در حالی است که براساس آمار یک میلیون و 300 هزار دختر و پسر30 تا 49 ساله نیز در کشور وجود دارند که هنوز مجردند یا حدود 152 هزار نفر نیز از سن تجرد قطعی یعنی 49 سالگی عبور کرده‌‌اند.

در این بین مشکلات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی هر روز جوانان را از ازدواج دورتر می‌کند، به همین دلیل نباید جوانان را به ازدواج‌گریزی متهم کرد، زیرا آنچه آنها را نسبت به ازدواج دلسرد کرده، مشکلاتی است که روزبه‌روز به تعداد آنها اضافه می‌شود.

مهریه؛ ساخت آبشخور برای یوزپلنگ ها

«بانویی مهریه اش را ساخت آبشخور برای حیات وحش در نظر گرفت» این خبری بود که دیروز بسیاری از شنیدن آن به وجد آمده و به بانی اش آفرین گفتند، چون چنین خبرهایی اگر ادامه پیدا کند، شهروندان از وضع حیات وحش بیشتر آگاه شده و محیط‌ زیست جان دوباره‌ای می‌گیرد.

 زوجی که ازدواج شان را با توجه به محیط زیست و حیات وحش کلید زده اند، اصرار دارند نامی از آنها برده نشود. آنها به گفتن سن و محل زندگی شان که تهران است بسنده می کنند و تاکید دارند که این تصمیم شان به هیچ وجه برای خود نمایی و گرفتن ژست های زیست محیطی که این روزها مد شده، نیست.

هرچند 10 روز از درج این مهریه زیبا در عقدنامه آنها می گذرد، اما ماجرا تازه رسانه ای شده و می توان از آن به عنوان اتفاقی مثبت یاد کرد.

بانوی 29 ساله ای که این مهریه را در نظر گرفته به جام جم می گوید: می توان به مهریه نگاه خودخواهانه ای نداشت و از آن برای کمک به انسان، حیات وحش و محیط زیست بهره گرفت.

او که یکی از فعالان انجمن یوز ایرانی نیز هست درباره تصمیم اش توضیح می دهد: یکی از همکارانم از من پرسید به عنوان یک دوستدار محیط زیست چه مهریه ای درنظر گرفته ای، همان لحظه به فکر ساخت آبشخور برای یوزپلنگ و دیگر گونه های جانوری افتادم. خانم طرفدار محیط زیست همان لحظه با همسرش تماس گرفت تا او را در جریان تصمیمش بگذارد.

آقای داماد نیز که 32 سال سن دارد و شغلش پرورش گل و گیاه است، به جام جم می گوید: از تصمیم همسرم تعجب نکردم و با او همراه شدم، چون هر دو دغدغه های زیست محیطی داریم.

مرد جوان ادامه می دهد: تلاش می کنم به سهم خود از تخریب جنگل ها که در سراسر دنیا دارد اتفاق می افتد جلوگیری کرده و قسمتی از زمین را زنده نگه دارم.

روز عقد نیز زوج جوان به عاقد تصمیم خود را اعلام کردند، او نیز از چنین تصمیمی استقبال کرد. در این میان فقط باید هزینه ساخت آبشخور مشخص می شد تا در عقدنامه نوشته شود. زوج جوان نیز که از قبل به این مساله فکر کرده و هزینه ساخت آبشخور را از کارشناسان پرسیده بودند هزینه ساخت را هفت میلیون تومان در نظر گرفتند.

این درحالی است که مهریه عروس جوان ساخت یک آبشخور است که به احتمال زیاد درپناهگاه حیات وحش «دره انجیر» ساخته می شود.

زوج طرفدار محیط زیست تصمیم دارند در اولین فرصتی که این هزینه را در اختیار داشتند برای ساخت آبشخور اقدام کنند.

زبان‌ اشاره؛‌ تکنیکی‌ غیر‌قابل‌ حذف

آموزش و پرورش استثنایی کشور بر استفاده نکردن کم‌شنوایان از زبان اشاره تاکید می‌کند، اما باید گفت زبان اشاره تکنیک بوده و هیچ تکنیکی از نظر علمی قابل حذف شدن نیست. اگر شخصی پس از استفاده از سمعک و کاشت حلزون نتواند مشکل کم‌شنوایی خود را بر طرف کند، ناچار به استفاده از زبان اشاره برای حل مشکلات خود است.حدود یک میلیون و 170 هزار نفر معلول تحت پوشش سازمان بهزیستی هستند. از این تعداد، حدود169 هزار نفر افرادی هستند که اختلالات شنوایی دارند. البته باید یاد آور شد این آمار تمام معلولان کشور را شامل نمی شود، زیرا این آمار افرادی را شامل می شود که معلولیت شدید دارند.

زهرا نوع پرست، مدیر کل دفتر توانپزشکی سازمان بهزیستی کشور در گفت وگو با جام جم اظهار می کند: سال گذشته از 13 هزار و 500 دانشجوی معلول که تحت پوشش بهزیستی بودند، 2691 نفر آنها اختلال شنوایی داشتند. این آمار سه سال قبل حدود 1900 نفر بود، بنابراین می توان گفت توانبخشی و توجه خانواده باعث تقویت این افراد شده است.

توجه به غربالگری

مشکل اصلی افرادی که از اختلال شنوایی رنج می برند، این است که والدین به موقع از اختلال آنها باخبر نشده اند، زیرا درمان اختلالات شنوایی در دوره کودکی به ویژه نوزادی و شیرخوارگی بهتر به نتیجه می رسد.

مدیر کل دفتر توانپزشکی سازمان بهزیستی کشور تاکید می کند: از خانواده ها می خواهیم پس از تولد کودکشان تصور نکنند کودک مشکل ندارد. آنها باید برنامه غربالگری را جدی بگیرند، چون شایع ترین نقیصه بدو تولد شنوایی است و میزان شیوع این اختلال 2 در 1000 نوزاد متولد شده است. بنابراین اگر خانواده ها به موقع در جریان قرار نگیرند، علاوه بر آسیب دیدن شخص، هزینه های زیادی به جامعه تحمیل می شود. غربالگری شنوایی یکی از خدماتی است که سازمان بهزیستی ارائه می دهد و در بدو تولد نوزادان در تمام استان ها ارائه می شود. به گفته نوعدوست، 60 درصد موالید کشور تحت پوشش غربالگری شنوایی قرار می گیرند و سال گذشته در این غربالگری ها مشخص شد2270 کودک مشکل شنوایی دارند.

وی ادامه می دهد: یکی از خدماتی که بهزیستی ارائه می دهد، کمک هزینه سه میلیون تومانی کاشت حلزون شنوایی است. سال گذشته 1666 نفر کمک هزینه کاشت حلزون گرفتند و اکنون شخصی پشت نوبت دریافت کمک هزینه قرار ندارد. علاوه بر این، 62 مرکز غیر دولتی خانواده و کودک کم شنوا نیز به کودکان زیر شش سال خدمات ارائه می دهند.

این در حالی است که عمل جراحی کاشت حلزون مانند عمل های دیگر ممکن است عوارضی داشته باشد، اما باید تاکید کرد شخصی که عمل کاشت حلزون انجام می دهد شنوا نمی شود، مگر این که بعد از عمل جراحی در دوره های توانبخشی، گفتار درمانی و تربیت شنیداری حضور پیدا کند. تمام این خدمات هزینه بر است و بهزیستی فقط برای کاشت حلزون کمک هزینه پرداخت می کند. بنابر این بسیاری از افراد پس از عمل جراحی کاشت حلزون، شنوایی خود را به دست نمی آورند.

علاوه بر این، خانواده هایی که چنین عمل جراحی انجام داده اند، گلایه هایی نیز دارند. برای نمونه برخی از آنها از به هم خوردن تعادل کودکشان بعد از عمل جراحی شکایت دارند یا بعد از عمل جراحی مشخص شده دستگاه سوخته در گوش کودک کار گذاشته شده و به همین دلیل نیاز به عمل مجدد بوده است. این در حالی است که از خانواده ها باید خواست به خواسته کودک کم شنوا یا ناشنوای خود احترام بگذارند. برای نمونه اگر کودک دوست دارد از زبان اشاره استفاده کند، مانع او نشوند.

ناشنوایان و دغدغه ازدواج و اشتغال

ناشنوایان نیز مانند دیگر افراد جامعه با مشکلات اشتغال و ازدواج دست به گریبان هستند، اما نکته اینجاست که آنها به دلیل این که در برقراری ارتباط با دیگران باید زمان بیشتری بگذارند، برای حل این مسائل با مشکلات بیشتری رو‌به‌رو هستند.

ناشنوایان تمرکز زیادی در کار داشته، اما کارفرمایان تمایل به جذب آنها ندارند، چون بلد نیستند با ناشنوایان ارتباط بگیرند. این درحالی است که برخلاف دیگر معلولان به کارگرفتن ناشنوایان در کارگاه ها آسان تر است و فقط به کمی حوصله نیاز دارد.

باید یاد آور شد، چنانچه کارفرمایی تمایل به جذب ناشنوایان دارد، می تواند به دفتر این انجمن مراجعه کند و با مسئولان این مرکز برای اشتغالزایی ناشنوایان قدم بردارد.

درباره ازدواج نیز ناشنوایان بیشتر تمایل دارند با شخصی ازدواج کنند که کم شنوا یا ناشنوا باشد. نکته اصلی در ازدواج ارتباط است. به همین دلیل این افراد نیز تمایل دارند با شخصی ازدواج کنند که با مشکل آنها کاملا آشنا باشد و درک شان کند. در انجمن خانواده ناشنوایان ایران دفتری تشکیل شده تا مقدمات ازدواج ناشنوایان با یکدیگر را فراهم کند.

برای این کار کافی است ناشنوایان به این دفتر مراجعه و با پر کردن فرم هایی که برای این کار تهیه شده، درخواست خود را مطرح کنند تا مشاوران انجمن با توجه به خصوصیات هر فرد، شخص مناسبی را به او معرفی کنند. به این ترتیب خانواده ها نیز در جریان قرار می گیرند و مقدمات ازدواج زوج های ناشنوا فراهم می شود. سال گذشته 20 زوج ناشنوا به این شکل ازدواج کردند. افراد نیکوکار نیز در صورت تمایل می توانند به انجمن خانواده ناشنوایان ایران مراجعه و با کمک به تسهیل ازدواج این افراد، آنها را به شروع زندگی مشترک تشویق کنند.

مشکلات،‌ ازدواج را طلاق نمی‌دهد

مشکلات اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی؛ این روزها همه مشکلات با نام ازدواج گره خورده و سبب شده جوانان خود را از ازدواج دور ببینند؛ آن‌قدر دور که ازدواج جایی در رویای بسیاری از جوانان ندارد. در این میان، ندانم‌کاری برخی مسئولان در اجرای راهکارها شرایط را وخیم‌تر کرده، زیرا آنها برای پنهان کردن ضعف مدیریت خود، جوانان را متهم به ازدواج گریزی می‌کنند، غافل از این که اغلب جوانان به تشکیل خانواده تمایل دارند، اما وقتی کوهی از مشکلات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی راه آنها را سد کرده، نمی‌توان از آنها توقع داشت بدون همراهی جامعه از میدان مبارزه با این مشکلات، پیروز خارج شوند.

از فردا هفته ازدواج شروع می شود، هفته ای که قرار است در آن مسئولان توجه ویژه ای به مشکلات جوانان داشته باشند، مشکلاتی که هر روز ازدواج را برای آنها دست نیافتنی تر می کند. چند سالی است نام ازدواج با مشکل گره خورده و همه راهکارها برای رفع این مشکلات راه به جایی نمی برد، زیرا برنامه های اجرا شده یا غیر کارشناسی بوده یا از مقام وعده و حرف فراتر نرفته است.

گمشده در مسیر

دلیل اصلی حل نشدن مشکلات ازدواج را باید در نبود مسیری درست برای رسیدن به مقصد جستجو کرد. به زبان ساده تر باید اعتراف کرد در کشورمان طرح جامعی برای بهبود شرایط جوانان اجرایی نشده و بنابراین از ادامه پیدا کردن روند رشد طلاق و کاهش ازدواج نباید تعجب کرد.

غلامرضا قاسمی کبریا، کارشناس خانواده و ازدواج در گفت وگو با جام جم تاکید می کند: فضای انزوا در جامعه در حال رشد است و شرایط محلات کشور نیز تعریفی ندارد. در چند سال اخیر نتوانسته ایم مسائل آپارتمان نشینی را به شکلی حل کنیم که شهروندان با یکدیگر بیگانه نباشند، زیرا کاهش روابط اجتماعی و عاطفی در جامعه سبب شده افراد منزوی شوند . بنابراین تا زمانی که روابط اجتماعی بهبود پیدا نکند، نباید انتظار داشت چالش ازدواج در کشور سر و سامان یابد. باید یادآور شد شرایط در مدارس و دانشگاه ها نیز مناسب نیست، زیرا این مراکز تلاش زیادی برای بهبود روابط اجتماعی و عاطفی افراد نمی کنند، یعنی نظام آموزشی کشور آن قدر نتیجه محور شده که در آن به آموزش هایی که زیر بنای حفظ جامعه است، توجه نمی شود. بنابراین تا وقتی این غفلت ها ادامه دارد، باید برای حل مشکلات ازدواج جوانان به انتظار معجزه نشست.

ازدواج آسان در مقام حرف

این روزها مسئولان و مدیرانی که به ظاهر دغدغه ازدواج جوانان را دارند، در سخنرانی ها و همایش های مختلف، جوانان را به ازدواج آسان و آگاهانه تشویق می کنند، اما به نظر نمی رسد به شکل مطلوب از شرایط جامعه اطلاع داشته باشند، زیرا با یک حساب سرانگشتی می توان به این نتیجه رسید که ازدواج آسان نیز آسان نیست. برای شروع یک زندگی مشترک در پایتخت چنانچه زوجی جوان بخواهند آپارتمانی نقلی اجاره و جشنی ساده برگزار کنند، دست کم به 50 میلیون تومان در ابتدای کار نیاز دارند.

غلامرضا قاسمی کبریا:

تا زمانی که روابط اجتماعی بهبود پیدا نکند نباید انتظار داشت چالش ازدواج در کشور سر و سامان پیدا کند

قاسمی کبریا تصریح می کند: این که گفته می شود جوانان ازدواج آسان و آگاهانه داشته باشند، باید پرسید مسئولان چه کاری برای چنین رویکردی کرده اند، زیرا بجز طرح های حاشیه ای عملا کاری صورت نگرفته است.

باید تاکید کرد، تاکنون برخی مسئولان ازدواج را دغدغه خانواده ها به حساب آورده اند، اما برای حل مشکلات این حوزه باید نگاه ها تغییر کند و از مشکلات ازدواج به عنوان دغدغه اصلی زندگی اجتماعی یاد کرد، زیرا بی توجهی به این مهم، بحران های خطرناکی در پی دارد.

اصلاح روابط انسانی

برای حل ریشه ای مشکل ازدواج باید روابط انسانی را تصحیح و برنامه ای جامع را اجرایی کرد که هدف آن، ایجاد روابط عاطفی در جامعه باشد، زیرا روابط انسانی در جامعه به شکلی است که مدیران نیز با یکدیگر تعامل بین بخشی ندارند. به همین دلیل، مشکلات شهروندان حل نشده باقی می ماند.

کبریا خاطر نشان می کند: روابط انسانی موجود را باید تصحیح کرد تا مشکلات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی بر طرف شود.

برای ازدواج های پایدار باید شرایطی به وجود آورد که در آن، دختران و پسران برای تامین سعادت یکدیگر به ازدواج روی بیاورند، نه مسائل دیگر. رسیدن به این هدف فقط با ایجاد و گسترش روابط عاطفی شدنی است، چون تا زمانی که روابط ویترینی باشد، ازدواج بدون همسانی و همسویی شکل خواهد گرفت و پس از مدتی کوتاه به طلاق ختم خواهد شد.

مساله ای به نام خودمشغولی

در کشور نیاز به کار پایه ای برای حل مشکلات حوزه ازدواج احساس می شود،اما باید یادآور شد برخی مسئولان به اجرای کارهای نمایشی بیشتر تمایل دارند. در نظر گرفتن هفته ازدواج و تعیین نام برای روزها یکی از این کارهای نمایشی است که در برابر مشکلات جوانان به چشم نمی آید.

وی اظهار می کند: انتخاب نام برای روز ازدواج را باید خودمشغولی برخی مسئولان دانست. آنها خودشان را سرکار می گذارند چون این برنامه ها تاثیری در حل مشکلات بیرونی و درونی این سازمان ها ندارد. علاوه بر این، چنین مراسمی در محیط های درونی خود سازمان ها نیز بازخورد ندارد، چه برسد به جامعه. در این میان، می توان به پروژه مسکن مهر که با هدف حل مشکل مسکن جوانان ایجاد شد اشاره کرد، زیرا برخلاف انتظاراتی که وجود داشت، این پروژه نتوانست باری از مشکل ازدواج جوانان کم کند. بنابراین باید گفت این طرح نیز غیرکارشناسانه بود.

ایجاد موج عاطفی

به نظر می رسد، برای رفع مشکلات حوزه ازدواج، مسئولان باید بیش از پیش با یکدیگر همکاری کنند، زیرا این روزها بیشتر نهادها در کشور برای حل مسائل جوانان تلاش می کنند، اما چون به شکل جزیره ای عمل می کنند، نتیجه لازم را نمی گیرند. این در حالی است که اگر مدیری کارآمد، برنامه های آنها را مدیریت کند، مشکلات حوزه ازدواج حل شدنی است. این کارشناس خانواده و ازدواج یاد آور می شود: برای بهبود شرایط باید موج ایجاد کرد؛ موجی که روابط عاطفی شهروندان را بهبود ببخشد. روابط امروزی باید اصلاح شود و روابط اجتماعی با توجه به نیاز های روز، جای آن را بگیرد. به این ترتیب، وقتی مدیران و مسئولان برای تعامل با یکدیگر قانع شوند، نوبت به تقسیم وظایف می رسد، یعنی سهم تمام ارگان ها و نهادها مانند آموزش و پرورش، آموزش عالی و وزارت ورزش و جوانان مشخص می شود و تلاش آنها می تواند برای رفع مشکلات موج ایجاد کند. قاسمی کبریا عنوان می کند: چنانچه به مدل جدید روابط اجتماعی بی اعتنا باشیم شکست خواهیم خورد، زیرا نگاه سنتی جوابگو نیست و نگاه مدرن نیز قابل اعتماد نیست، بنابراین باید تلفیقی از این دو نگاه را در نظر گرفت. باید یادآور شد، بسیاری مشکلات عمده ازدواج جوانان را اقتصادی می دانند، اما عوامل ازدواج پایدار فقط مادیات نیست، زیرا زمانی که زوجین یکدیگر را به معنای واقعی دوست داشته باشند و با آگاهی کامل دست به ازدواج زده باشند، دربرابر مشکلات اقتصادی مقاومت کرده، پشت یکدیگر را خالی نمی کنند.

محسن ایمانی:

برخی خانواده ها فراموش کرده اند که با آغاز زندگی مشترک، لطف خداوند شامل حال جوانان شده و آن ها سریعتر می توانند مشکلات خود را حل کنند

بسیاری از کارشناسان معتقدند، برای بهبود شرایط جامعه باید روابط اجتماعی به شکل سابق برگردد، اما به گونه ای جدید دنبال شود . در گذشته افراد یک محله دلسوز و یار یکدیگر بودند و روابط عاطفی خوبی بین آنها جریان داشت. برگشت به این دوران نیاز به برنامه فرهنگی جامع دارد؛ برنامه ای که مسئولان باید با مطالعه و تحقیق کامل آن را اجرایی کنند، زیرا چنانچه چنین برنامه ای در کشور اجرایی نشود، نمی توان زندگی مشترک زیادی را نجات داد. باید تاکید کرد، برای اجرای این برنامه نیازی به تخریب آپارتمان ها و ایجاد محله های قدیم نیست، بلکه باید این نیاز ها را با استفاده از ظرفیت فضای مجازی ایجاد کرد. وقتی افراد محله در فضای مجازی بایکدیگر در ارتباط باشند، می توان به برگشت روابط عاطفی و حمایت هم محله ای ها از یکدیگر امیدوار بود.

توقع های غیرمنطقی

محسن ایمانی، روان شناس و مدرس دانشگاه تربیت مدرس نیز در گفت وگو با جام جم می افزاید: انتظار برای مطلوب شدن وضع مالی جوانان سبب شده بسیاری از جوانان سن ازدواج را پشت سر بگذارند. باید گفت برخی خانواده ها فراموش کرده اند که با آغاز زندگی مشترک، لطف خداوند شامل حال جوانان می شود و آنها بهتر و سریع تر می توانند مشکلات خود را بر طرف کنند.

برخی مشکلات فرهنگی به قدری در جامعه ریشه دوانده که برای از میان برداشتن آنها نیاز به تلاش همه جانبه است. کم نیستند والدینی که تاکید دارند جوانان تا صاحب خانه، خودرو یا حتی ویلا نشده اند نباید برای ازدواج اقدام کنند. این پدر و مادرها تصور می کنند صلاح فرزندشان در این است که ابتدای زندگی تمام این امکانات را در اختیار داشته باشند، اما غافلند که سختگیری آنها فقط سبب بالارفتن سن ازدواج می شود، زیرا توجه بیش از حد به مادیات، سبب غفلت از فلسفه اصلی تشکیل خانواده می شود. البته نباید فراموش کرد که برای شروع زندگی مشترک باید از حداقل ها برخوردار بود، اما این که بخواهیم زوج های جوان در ابتدای زندگی صاحب خانه، ویلا و اتومبیل آخرین مدل باشند، چیزی نیست جز سنگ انداختن بر سر راه ازدواج جوانان. علاوه بر این، برخی والدین با در نظر گرفتن مهریه های سنگین و برگزاری مراسم پرهزینه به مشکلات جوانان اضافه می کنند. این در حالی است که اگر خانواده ها اندکی واقع بین باشند و از جوانان بخواهند به اندازه گلیمشان پای خود را دراز کنند، بسیاری از مشکلاتی که زوجین در ابتدای زندگی با آن رو به رو می شوند، حل و فصل می شود، زیرا با بررسی پرونده برخی زوجین که پایشان در چند سال اول زندگی مشترک به دادگاه خانواده باز شده، می توان به این نتیجه رسید که زیر بار قرض رفتن جوانان در ابتدای زندگی سبب می شود نتوانند لحظات زیبا و خاطره انگیزی را در ابتدای زندگی خود تجربه کنند.

بنابراین والدین لازم است از شرط هایی مانند مهریه سنگین و برگزاری مراسم مجلل صرف نظر و به جوانان توصیه کنند ضمن برگزاری مراسم ساده، زندگی مشترک خود را با دغدغه کمتر آغاز کنند.

کبوتر با کبوتر، باز با باز

بسیاری از جوانان بر این باورند مسائل مالی بزرگ ترین مشکل آنها برای ازدواج است. هرچند نمی توان این مشکل را کتمان کرد، اما می توان به جوانان گفت مشکلات اقتصادی زمانی بیشتر به چشم می آید که فرد تصمیم بگیرد با طبقه بالاتر از خانواده اش ازدواج کند.

آزمون و خطا در حوزه جوانان تمامي ندارد

قرار است براي هر سازمان با توجه به جايگاهش در حوزه جوانان، پيوست جوانان تنظيم شود

کشتي جوانان قرار نيست به اين زودي ها به ساحل برسد، زيرا هنوز تکليف جدايي معاونت ساماندهي جوانان از وزارت ورزش مشخص نشده که با تغيير معاون ساماندهي جوانان خبر از تغييرات جدي در نحوه پيگيري خواسته هاي جوانان از سوي مديران اين سازمان به گوش مي رسد. چرا که معاون ساماندهي امور جوانان بر اين باور است که از سال 84 تاکنون حدود 13 برنامه در شوراي عالي جوانان مصوب شده، اما هيچ کدامشان تاکنون اجرايي نشده است.
به همين دليل او چاره کار را اين مي داند که براي هر دستگاه با توجه به جايگاهش در حوزه جوانان، پيوست جداگانه اي تنظيم شود و بخش جوانان وزارت ورزش و جوانان به روند اجراي آن نظارت کند. اين در حالي است که بايد يادآور شد چنانچه اين طرح نيز بدون مطالعه اجرا شود نه فقط گرهي از کار مشکلات جوانان باز نمي کند، بلکه مي تواند جوانان را هرچه بيشتر نسبت به آينده و تلاش مسئولان براي رفع مشکلاتشان بدبين کند.
محمود گلزاري، اولين معاون ساماندهي امور جوانان وزارت ورزش و جوانان در دولت يازدهم بود، او براي حدود 22 ماه سکان اين معاونت را در دست داشت. گلزاري در اين مدت وعده هايي را براي رفع مشکلات جوانان مطرح کرد، اما با جداشدنش از اين وزارتخانه، اين طرح ها قرار است به بايگاني سپرده شود؛ زيرا ديروز اولين نشست خبري محمدرضا رستمي، معاون جديد ساماندهي امور جوانان برگزار شد و او نيز وعده هايي را مطرح کرد که به نظر مي رسد با اجرايي شدن فاصله زيادي دارد. رستمي تاکيد کرد ما جوانان را نمي شناسيم و تا زماني که آگاه نشويم آنها يک شبانه روز خود را چگونه مي گذرانند، برنامه هايمان با ضعف رو به رو خواهد شد؛ بنابراين اولويت ما کارهاي مطالعاتي و شفاف سازي مسئوليت دستگاه هاي مختلف در حوزه جوانان خواهد بود.

طرحي نو براي جوانان
در حالي که حدود يک ماه از انتصاب معاون جديد ساماندهي امور جوانان وزارت ورزش و جوانان مي گذرد، او از نتايج آسيب شناسي هايي خبر مي دهد که براساس آن به اين جمع بندي رسيده است که بايد براي برنامه هاي در سطح ملي به اين توافق رسيد که براي آنها برش جوانان يا پيوست جوانان نوشته شود به اين شکل که اين پيوست ها ذيل سند ملي قرار گرفته و از سوي دستگاه هاي ذي ربط اجرا شود.
رستمي براي اين تصميم گيري خود دلايلي را نيز مطرح کرد و گفت: حدود 13 برنامه براي جوانان از پايان سال84 تاکنون در شوراي عالي جوانان مصوب شده که برخي از آنها آيين نامه اجرايي نيز دارد، اما بسياري از اين برنامه ها عملياتي نشده و روي زمين مانده است.
به گفته وي، سازمان جوانان سابق و معاونت ساماندهي امور جوانان فعلي ضمانت اجرايي برنامه ها را در اختيار ندارد و صرفا به عنوان هماهنگ کننده عمل کرده است.
معاون ساماندهي امور جوانان اظهار کرد: اگر قرار است برنامه هاي حوزه جوانان ضمانت اجرايي پيدا کند بايد دستگاه هاي متولي اشتغال و مسکن وارد عمل شوند. يعني ضرورتي ندارد بخش جوانان براي عملکرد دستگاه ها در حوزه جوانان سند و برنامه مجزا تنظيم کند. وي در پاسخ به اين پرسش که چنين روالي زمانبر خواهد بود، عنوان کرد: چون سند برنامه از قبل وجود دارد زمانبر نخواهد بود؛ فقط ما بايد برنامه خود را به دستگاه ها ارائه کنيم و دستگاه ها براي آن مصوبه جداگانه بگيرند.

جوانان ماهر نمي شوند
يکي از چالش هاي اصلي که جامعه و جوانان با آن رو به رو هستند اين است که جوانان مهارت هاي لازم را براي تشکيل خانواده و اشتغال فرا نمي گيرند، به همين دليل آمار طلاق در کشور بالارفته و بيکاري بين جوانان تحصيلکرده بيداد مي کند. معاون ساماندهي امور جوانان در پاسخ به جام جم درباره راهکار هاي موجود براي مهارت آموزي به جوانان بيان کرد: برنامه ملي اوقات فراغت سال 94 آماده شده و روز دوشنبه در اولين جلسه ستاد ساماندهي دستگاه دولتي مسئوليت و وظايف خود را ارائه کرده و درباره تمامي برنامه هاي فراغتي که سبب توانمند شدن جوانان يا سبب نشاط آنها خواهد شد، اطلاع رساني مي شود. وي يادآور شد: بخشي از مهارت آموزي به وزارت ورزش و جوانان مربوط است، بخصوص در بحث ازدواج که برنامه توانمندسازي جوانان پيش از ازدواج، هنگام ازدواج و پس از ازدواج درحال آماده شدن است. به عنوان اولويت اعلام کرده ام که دفتر ازدواج سازمان آن را آماده کند.

مهارت آموزي؛ گمشده نظام آموزشي
براي رفع مشکل نبود مهارت معاونت ساماندهي امور جوانان بايد با نظارت دقيق بر نظام آموزشي بستر مناسب را براي ماهر شدن جوانان فراهم کند، زيرا چنانچه برنامه هاي آموزش پرورش و وزارت علوم بر اين هدف استوار باشد از دوران ابتدايي تا دانشگاه اين مهم بايد اتفاق بيفتد.
رستمي ابراز کرد: گفتمان شکل گرفته در نظام آموزشي ما بايد به موضوع ازدواج جدي تري بپردازد به همين دليل به آموزش و پرورش پيشنهاد کرده ايم تحليل گفتمان کتاب هاي آموزشي در مقطع ابتدايي، راهنمايي و دبيرستان با موضوع مهارت جوانان را انجام دهند تا مشخص شود آيا مساله مهارت آموزي به عنوان دغدغه در منابع آموزشي وجود دارد و اين که درچه سطحي است و به چه تغييراتي نياز دارد.

بي اطلاعي از متقاضيان وام ازدواج
کمک هزينه ازدواج که از سوي بانک ها در اختيار جوانان قرار مي گرفت مدتي است به دليل نبود توجه از سوي مسئولان بموقع پرداخت نشده و جوانان زيادي هستند که در صف دريافت اين کمک هزينه ناچيز روزگار مي گذرانند. ديروز معاون ساماندهي امور جوانان در پاسخ به جام جم درباره تعداد جواناني که در صف دريافت وام ازدواج هستند، تصريح کرد اطلاعي از اين آمار ندارد، اما او از طرحي سخن گفت که در مرحله کارشناسي است. وي افزود: براساس اين طرح به جاي وام سه ميليون توماني به جوانان که در شهرهاي بزرگ کاربردي ندارد، از آن در جهت توسعه مشارکت جوانان استفاده شود. معاون ساماندهي امور جوانان يادآور شد: براي در نظر گرفتن بانک حامي جوانان، با بانک ها وارد مذاکره شده ايم تا به جوانان تسهيلات بدهند، علاوه بر اين بيمه حامي جوانان را نيز دنبال مي کنيم تا در کشور با تخفيف به جوانان خدمات بدهد.
بايد يادآور شد مشکلات حوزه جوانان به فعاليت و هماهنگي فرابخشي نياز دارد و فقط با ارائه طرح هاي جديد نمي توان براي رفع آنها قدم برداشت؛ بنابراين بايد از مسئولان خواست به دور از شعار و استفاده سياسي از جوانان، تدبيري براي رفع مشکلات آنها بينديشند.

بالا