آخرین خبرها
خانه / بایگانی/آرشیو برچسب ها : آفت

بایگانی/آرشیو برچسب ها : آفت

اشتراک به خبردهی

زاگرس، بلوط بلوط می‌میرد

   طغیان آفات و افزایش بیماری‌ حیات زاگرس را بیش از گذشته تهدید می‌کند

نام جنگل‌های بلوط با تولید زغال و بیماری گره خورده است. درختان بلوط زاگرس اگر خوش شانس باشند، بعد از خشک شدن تبدیل به زغال می‌شوند. در غیر این صورت، در حالی که هنوز سبزی برگ هایشان قابل مشاهده است، توسط افراد سودجو قطع شده و در کوره‌های زغال تبدیل به ماده‌ای سیاه برای قلیان و منقل کباب مردم می‌شوند.
این روزها گویی طبیعت هم به یاری طرفداران تولید زغال آمده، زیرا طغیان آفات و امراض، بشدت و با سرعت بیشتر زمینه خشک شدن درختان جنگل‌های بلوط غرب را فراهم کرده است. اگر تا دیروز نام این جنگل‌ها به‌دلیل بیماری خشکیدگی درختان بلوط و سوسک چوب‌خوار سر زبان‌ها می‌افتاد، هشت سالی است در فصل بهار همزمان با شروع زندگی در طبیعت، طغیان آفت جوانه خوار بلوط خبرساز می‌شود.
  گزارشگران سبز: بهار سالهای اخیر با صدای فریاد کمک خواهی مسئولان استانهای زاگرس نشین همراه بوده است. آفت جوانه خوار بلوط ابتدای فصل رویش به درختان حمله کرده و زمینه خشک شدن آنها را فراهم میکند. اگرچه مسئولان سازمان جنگلها میگویند محلول پاشیهای آنها امسال منجر به کنترل جمعیت آفت شده است، اما تداوم حمله آفات و امراض به جنگلهای زاگرس، بزودی این اکوسیستم را نابود میکند و بیابان جای جنگلهای بلوط غرب را خواهد گرفت.

جنگل بلوط غرب که به جنگلهای زاگرس معروف است، شش میلیون هکتار وسعت دارد. بیش از یکمیلیون و ۴۰۰ هزار هکتار از جنگلهای زاگرس به دلیل عواملی همچون آفات و بیماری زوال بلوط، خشکسالی، گرد و غبار، آتشسوزی و چرای بیرویه دام دچار خشکیدگی شده است. شاید آفت جوانه خوار بلوط، جدیدترین نام افزوده شده به لیست مشکلات زاگرس باشد، اما قطعا آخرین آفت طغیان کرده در این جنگلها نیست. آفت پروانه جوانه خوار در استانهای کهگیلویه و بویراحمد، فارس، چهارمحال و بختیاری، لرستان، آذربایجانغربی، ایلام و دیگر استانهای حوزه زاگرس فعال است. شیوع این آفت از هشت سال پیش در جنگلهای بلوط زاگرس آغاز شده و بیشترین استانی که تحت تأثیر آن قرار گرفته کهگیلویه و بویراحمد است.

فریبرز غیبی، رئیس مرکز جنگل‌های خارج از شمال سازمان جنگل‌ها، مراتع وآبخیزداری کشور در گفت‌وگو با جام‌جم، هجوم آفات ، امراض و حشرات به جنگل‌ها را از تبعات تغییر اقلیم می‌داند. به گفته او، این مساله نه فقط در ایران بلکه در تمام دنیا موضوعی حاد است و تمام کشورهای دنیا راهکارها و برنامه‌هایی برای مقابله با شرایط حمله آفات دارند. غیبی ادامه می‌دهد: در جنگل‌های غرب از سال ۸۷ بحث طغیان چوب‌خوار بلوط پیش آمد. آفت جوانه خوار بلوط و برگ‌خوار بلوط در سنوات قبل هم در آذربایجان غربی گزارش شده بود و بتدریج در سایر مناطق هم مشاهده شد.

آن طور که او می‌گوید امسال، با توجه به تغییر اقلیم، شرایط حادتر شده و آفت جوانه خوار بلوط در سه استان لرستان، چهار محال و آذربایجان غربی گزارش شده است.

به اعتقاد رئیس مرکز جنگل‌های خارج از شمال، چون این آفت ابتدای فصل رویشی طغیان و قبل از ظهور برگ‌های جدید درختان فعالیت خود را آغاز می‌کند، برای تداوم حیات درختان کمی مشکل‌ساز می‌شود. این در حالی است که اگر آفت در تابستان طغیان می‌کرد، به‌دلیل قوی بودن درخت، مشکلی برایش ایجاد نمی‌شد.

کنترل جمعیت آفت

فعالیت آفت جوانه خوار بلوط از اواخر اسفند تا اواخر خرداد ادامه دارداین آفت اواخر فروردین با بیرون آمدن از تخم، برگ‌های درختان را می‌خورد و موجب از بین رفتن جوانه‌ها و بی‌برگی درختان می‌شود.
از آنجا که برگ‌ها کارخانه ساخت غذا برای درختان هستند، با حذف برگ، مواد غذایی در اختیار درخت قرار نمی‌گیرد و تداوم این فرآیند، منجر به مرگ درخت می‌شود.

ابتدای بهار درختانی که بتازگی از خواب زمستانی بیدار شده‌اند، اندوخته غذایی کافی برای مقابله با شوک ناشی از حذف برگ‌های جدید ندارندبه همین دلیل طغیان آفت ابتدای فصل رویش بیش از تابستان خسارت به بار می‌آورد.آن‌طور که رئیس مرکز جنگل‌های خارج از شمال سازمان جنگل‌ها توضیح می‌دهد، سازمان جنگل‌ها برای مقابله با خسارت این آفت از محلول بیولوژیک B.T استفاده می‌کند و به گفته او این محلول جمعیت حشره را کنترل کرده است.

حمله به ۲۴۱هزار هکتار جنگل

بهمن افراسیابی، مدیر کل دفتر حفاظت و حمایت منابع طبیعی سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور نیز در گفت‌وگو با جام‌جم درباره اقدامات این سازمان برای مقابله با آفت جوانه خوار بلوط عنوان می‌کند: هجوم این آفت به ۲۴۱هزار هکتار از جنگل‌های زاگرس بوده استبه همین دلیل تمام مناطق آلوده را شناسایی و مناطق بحرانی را مشخص کردیم.

او ادامه می‌دهد: غیر از این که اعتبارات استانی در برخی استان‌ها برای مقابله با آفت هزینه شده است، یک میلیارد و۳۵۰ میلیون تومان اعتبارات ملی نیز به مقابله با هجوم این حشره به جنگل‌های زاگرس اختصاص یافت.

به گفته افراسیابی در فروردین، در برخی استان‌ها به‌صورت هوایی و در نقاط دیگر به‌صورت زمینی با محلول B.T که ماده‌ای بیولوژیک است، عملیات محلول پاشی انجام شد تا جمعیت آفت کنترل شودهمچنین با کارگذاری تله‌های فرمونی به‌منظور به دام انداختن حشرات نر، تلاش شده جمعیت آفت کاهش پیدا کند.

او ادامه می‌دهد: با توجه به اقدامات انجام شده، اکنون در بسیاری از نقاط، جوانه‌هایی که توسط لارو این آفت تغذیه شده بود مجدد سبز شده استدر بعضی مناطق هم که آفت در مرحله لاروی است، همچنان در حال اقدامات مناسب و مبارزه با آفت هستیم.

کنترل آفت، برنامه می‌خواهد

گویا محلول B.T یگانه نسخه سازمان جنگل‌ها برای مقابله با انواع آفات حمله کننده به جنگل استاین محلول اگر هم تاثیر مثبتی بر کنترل جمعیت حشرات داشته باشد، به دلیل این که محلولی گران قیمت است، سازمان جنگل‌ها قادر نیست برای محلول پاشی تمام سطوح آلوده اقدام به خرید محلول کند، در نتیجه اثر این محلول پاشی‌ها در جنگل مشهود نیست؛ چرا که از B.T برای کنترل آفت شب پره شمشاد هم استفاده شد، اما ۸۰ درصد ذخیره گاه‌های شمشاد در کمتر از دو سال از دست رفته است.

تعدادی از کارشناسان معتقدند محلول‌پاشی در جنگل به‌دلیل گسترده بودن فضای کار، اقدام مناسبی نیست و برای کنترل آفات باید در شیوه‌های مدیریتی خود بازنگری کرد تا مشخص شود چه عواملی منجر به تخریب اکوسیستم شده و مهاجرت شکارگران طبیعی را رقم زده است.

به این ترتیب باید آن عوامل را حذف کرد تا بار دیگر اکوسیستم توان خود را بازیابی کند و با سیستم خود تنظیمی، خسارات ناشی از طغیان آفات کاهش یابد.

فریبرز غیبی، رئیس مرکز جنگل‌های خارج از شمال درباره دیگر راهکارهایی که می‌تواند خسارات ناشی از آفات را کاهش دهد، می‌گوید: باید برای مقابله با خسارات آفات برنامه‌ای کلی در معاونت حفاظت تدوین کنیم تا جنگل‌ها و مراتع کشور را دائم رصد کنیم و به محض طغیان آفت، وارد عمل شویم.

غیبی به همکاری‌های بین‌المللی ایران در زمینه مقابله با آفات در عرصه‌های طبیعی اشاره می‌کند و می‌افزاید: جوامع بین‌المللی نیز اعلام می‌کردند آفت جوانه خوار بلوط بجز ایران، در سایر کشورهای جهان هم گزارش شده استبه همین دلیل با همکاری این مجموعه‌ها به دنبال راهکارهای جدیدی هستیم.

آن طور که او می‌گوید نهادهای بین‌المللی می‌خواهند فکری برای کل منطقه بکنند.

برخی کارشناسان سرعت گرفتن تخریب جنگل‌های زاگرس را به نبود نیرو و اعتبار کافی در سازمان جنگل‌ها نسبت می‌دهند، اما نباید فراموش کرد در اندک نیروهای باقیمانده این سازمان نیز دیگر مانند گذشته تمایلی به حفظ منابع طبیعی دیده نمی‌شود و بخش زیادی از آنها پشت میزنشینی را به بررسی میدانی شرایط جنگل‌های کشور ترجیح می‌دهندنباید فراموش کرد سازمان جنگل‌ها با کمک جوامع محلی و استفاده از سازمان‌های مردم نهاد می‌تواند بخش زیادی از مشکلاتش را حل و فصل کند، به همین دلیل این سازمان باید رابطه نزدیک‌تری با سازمان‌های مردم‌نهاد برقرار کند و دست کم برای آموزش آنها وقت و اعتبار بگذارد.‌

این درحالی است که شرایط جنگل‌های کشورمان آن‌قدر بحرانی است که نباید برای حفاظت از آنها فرصت را از دست داد، زیرا جنگل‌های زاگرس آن‌قدر شکننده شده‌اند که دیگر تاب طغیان آفات را ندارندشرایط این اکوسیستم تحت تاثیر عوامل مختلف به مرحله بحران رسیده است؛ برای نمونه بندرت اثری از حیات وحش در جنگل‌های زاگرس گزارش می‌شود و نبود حیات وحش که بخشی از اکوسیستم است می‌تواند نشانه‌ای از مرگ تدریجی جنگل‌های زاگرس باشد.

لیلا مرگن

سازمان جنگل‌ها اقتدار ندارد!

حال جنگل‌های کشور خوب نیست. این را غرش اره‌برقی‌هایی که در جنگل‌های شمال از صدا نمی‌افتند تکرار می‌کند؛ جنگل‌های کشور رمق ندارد، این را آفت شب‌پره شمشاد‌های شمال زمزمه می‌کند. شرایط جنگل‌های کشور بحرانی است. این را درختان بلوطی می‌گویند که پیکر بی‌جانشان در سودای هیزم شدن از زاگرس به شهرهای دور و نزدیک کشور قاچاق می‌شوند، اما دستان سازمان جنگل‌ها نیز برای مقابله با این‌همه آشفتگی خالی است. این را ناصر مقدسی، قائم‌مقام سازمان جنگل‌ها و رئیس شورای‌عالی جنگل می‌گوید و گله می‌کند که سازمانی که وظیفه حفاظت از حدود 130 میلیون هکتار اراضی کشور را به دوش می‌کشد، از تجهیزات، امکانات، اعتبار، نیروی کافی و در یک کلام از اقتدار لازم برخوردار نیست.

به نظر شما مساحت جنگل‌های کشور کم نشده است؟

وقتی توسعه شهر، کشاورزی و فعالیت عمرانی اتفاق می‌افتد، بالتبع مساحت جنگل کم می‌شود، زیرا این فعالیت‌ها عرصه‌های طبیعی را از بین می‌برد.

پس چرا برخی همکاران شما در سازمان جنگل‌ها ادعا می‌کنند شرایط جنگل‌ها نسبت به گذشته بهتر شده است؟

نمی دانم، ماموریت سازمان جنگل‌ها حفاظت از جنگل است. باید دید درباره کدام منطقه صحبت می‌کنیم، چون در برخی مناطق برای توسعه جنگل تلاش شده و جنگل‌های دست‌کاشت ایجاد می‌شود. برای نمونه در استان‌های جنوبی با مشارکت مردم جنگل‌های دست‌کاشت ایجاد شده است.

اما جنگل اکوسیستمی که طی گذر سال‌ها ایجاد شده، با جنگل دست‌کاشت تفاوت می‌کند و با کاشت درخت نمی‌توان جایش را پر کرد.

درست است، جنگل دست‌کاشت جنگل طبیعی نیست، اما جنگل‌های دست‌کاشت نیز طبقه‌ای از جنگل‌ها هستند. برای نمونه جنگل‌های حومه تهران در تولید اکسیژن و کاهش گرد و غبار مفید و بسیار حائز اهمیت هستند، اما مانند جنگل‌های طبیعی نیستند.

به هرحال مساحت جنگل‌های طبیعی کشور کاهش پیدا کرده. به نظرتان اصلی‌ترین عامل در این میان چیست؟

توسعه غیرمتوازن در زیستگاه‌ها یکی از علل اصلی است، اما این موضوع تک‌عامله نیست. برای نمونه در جنگل‌های زاگرس توسعه‌نیافتگی سبب شده وابستگی به جنگل از لحاظ معیشت بالا باشد. وقتی کشورمان از نظر منابع گازی رتبه اول را دارد، اما هنوز برخی روستاها یا عشایر در تامین سوخت مناسب با مشکل رو‌به‌رو هستند، ناچار افراد از چوب جنگلی برای سوخت استفاده می‌کنند و راه برای تخریب جنگل باز می‌شود.

چرا از وزارت نفت نمی‌خواهید مشکل سوخت‌رسانی به جنگل‌نشینان را برطرف کند؟

آنها نیز برای خود معیار‌هایی دارند. برای مثال روستاهای با جمعیت کمتر از 20 خانوار اساسا در بحث‌های ارائه خدمات زیربنایی لحاظ نمی‌شود. این مساله شاید درست باشد، زیرا اقتصادی به نظر نمی‌رسد. به همین خاطر در چنین روستاهایی از انرژی‌های نو استفاده می‌کنیم؛ مثلا پنل‌های خورشیدی کار می‌گذاریم یا قرار است در برخی روستاها مخازن گاز نصب شود.

پس چرا به نظر می‌رسد کاری از پیش نمی‌رود؟

باید به فعالیت‌ها سرعت بخشید؛ مثلا مساله برداشت 5 میلیون متر مکعب چوب از جنگل برای تامین سوخت را باید در برنامه پنج‌ساله به صفر برسانیم.

مسائل فرهنگی را در این میان چقدر تاثیرگذار می‌دانید؟

مساله فرهنگی به نظرم مهم ترین عامل است، زیرا قدر و اهمیت جنگل برای بسیاری از مردم و مسئولان هنوز شناخته شده نیست. به همین خاطر وقتی پروژه‌ای عمرانی مطرح می‌شود اجرای آن در اولویت قرار می‌گیرد.

برخی کارشناسان معتقدند این قانون شکنی‌ها اتفاق می‌افتد، چون سازمان جنگل‌ها اقتدار لازم را ندارد. با این نظر موافقید؟

دستگاه متولی حفاظت از جنگل باید از اقتدار، تجهیزات و امکانات کافی برخوردار باشد، چراکه سازمان جنگل‌ها 130 میلیون هکتار از اراضی کشور را پوشش می‌دهد.

سازمان جنگل‌ها در مقایسه با ماموریت و وسعت کار و حساسیت کار و چشمداشتی که نسبت به منابع طبیعی وجود دارد، از امکانات لازم برخوردار نیست، ساختار سازمان نیز در آن حد و اندازه نیست. برای نمونه منابع مالی سازمان در مقایسه با برخی دستگاه‌ها جزئی و ناچیز است. به همین دلیل نمی‌توان از سازمان جنگل‌ها انتظار معجزه داشت.

به نظر می‌رسد با طرح برخی نمایندگان مجلس که برای ادغام سازمان جنگل‌ها با محیط زیست تلاش می‌کنند، موافق باشید؟

این نظر را دولت رد می‌کند و ما نیز تابع دولت هستیم،اما می‌توان گفت سازمان حاکمیتی مانند سازمان جنگل‌ها باید تقویت شود.

چرا به سازمان جنگل‌ها توجه زیادی نمی‌شود؟

باید ظرف و مظروف مناسب هم باشد، چراکه حفاظت از اراضی منابع طبیعی دشوار و مستلزم همکاری تمامی نهاد هاست. علاوه براین براساس اصل پنجم قانون اساسی حفاظت از منابع طبیعی وظیفه همگانی است. بنابراین ما نباید با تمام دستگاه‌های دولتی و افراد تقابل کنیم. در واقع حفظ منابع طبیعی باید به فرهنگ عمومی بدل شود.

به نظر می‌رسد شما علت تمام مشکلات مانند جنگل‌خواری، شیوع آفات یا قاچاق چوب را نبود اعتبار و تجهیزات مناسب درسازمان جنگل‌ها می‌دانید؟

این همه دلایل نیست. برای نمونه مقابله با مساله‌ای مانند قاچاق چوب نیز به همکاری بین‌دستگاهی ارگان‌های انتظامی، امنیتی و قضایی نیاز دارد.

چرا نتوانسته‌اید چنین نهادهایی را برای حراست از جنگل به همکاری بیشتر دعوت کنید؟

باید یادآور شد این موارد مستدل و مستند شده است، چون برنامه ملی جنگل نوشته شده و وظایف دستگاه‌ها مشخص است. افزون براین برنامه جامع صیانت از جنگل‌ها نیز وجود دارد. در واقع مشکل ما در اجراست.

چرا در اجرا مشکل داریم؟

باید قوانین متقن‌تری را تعریف کنیم. البته تلاش می‌کنیم برای فرهنگسازی و به‌روزرسانی مجازات‌ها نیز کار کنیم. علاوه براین باید در آمایش‌های استانی جایگاه جنگل تعریف شود تا دستگاه‌های اجرایی بدانند هنگام اجرای طرح و پروژه‌های عمرانی جنگل خط قرمز است و اگر ناچار به عبور از جنگل شدیم، باید مسائل زیست‌محیطی را رعایت کنیم.

علاوه بر جنگل‌های زاگرس باید به مشکلات جنگل‌های شمال (هیرکانی) نیز توجه کرد، زیرا بهره‌برداری بیش از حد و شیوع آفات این جنگل‌ها را تهدید می‌کند. در این مناطق چه کاری انجام می‌دهید؟

سیاست دولت برای جنگل‌های شمال، اجرای طرح تنفس جنگل است.

به نظر می‌رسد طرح تنفس جنگل قرار نیست از مقام حرف فراتر برود، چراکه هنوز اعتباری برای اجرای آن درنظر گرفته نشده است.

طرح تنفس اجرا می‌شود، چون براساس مصوبه‌ای که دولت سال 92 تصویب کرده، برداشت از جنگل‌های شمال به درخت‌های آسیب‌دیده و آفت‌زده محدود شده است.

اما کارشناسان می‌گویند هنوز درختان سالم جنگل‌های شمال را نیز قطع می‌کنند.

درست است. نمی‌توان این مساله را نفی کرد، زیرا امکان دارد دور از چشم ناظران و یگان حفاظت سازمان جنگل‌ها چنین اتفاقی بیفتد، اما با اجرای این مصوبه می‌توان گفت، در سه سال اخیر بهره‌برداری از جنگل‌های شمال کم شده است.

کاهش بهره‌برداری راه نجات جنگل نیست، چراکه برخی کارشناسان می‌گویند برای برگشت جنگل به شرایط پیش از تخریب به حدود 200 سال زمان نیاز است.

اعتقاد کارشناسی ما نیز این است که جنگل‌های شمال بعد از پنج دهه بهره‌برداری باید دست کم یک دوران ده‌ساله استراحت داشته باشد، اما برخی به اشتباه دوران استراحت را رها کردن جنگل می‌دانند، زیرا برنامه استراحت ما به معنی برداشتن فشار و تهدید از جنگل‌های شمال است.به همین دلیل به دولت پیشنهاد کرده‌ایم، با اجرای برنامه ششم، بهره‌برداری از جنگل‌های شمال نیز متوقف شود، اما توقف بهره‌برداری از جنگل به الزاماتی نیاز دارد.

منظورتان از الزامات، تامین اعتبار است؟ زیرا با توقف بهره‌برداری از جنگل باید برنامه جایگزینی برای بهره‌برداران از جنگل داشت.

درست است. اکنون حدود 50 شرکت بهره‌برداری فعال هستند، اما روش کار ما این است که از زمان اجرای طرح تنفس، موضوع قرار داد سازمان جنگل‌ها با بهره‌برداران تغییر خواهد کرد و به قرار داد حفاظت از جنگل بدل خواهد شد.

برای سایر تهدید‌های جنگل چه برنامه‌ای دارید؟

به موازات اجرای طرح تنفس باید برای کاهش تهدیدهایی مانند خروج 4 میلیون واحد دامی که در جنگل وجود دارد یا خانوار‌هایی که در جنگل زندگی می‌کنند نیز تلاش کرد. برای این کار نهاد‌های مسئول نباید اجازه ساخت مسکن را در جنگل بدهند.

برای تامین اعتبار لازم اجرای طرح تنفس جنگل چه برنامه‌ای دارید؟ مدتی پیش، رئیس سازمان جنگل‌ها با گلایه از نبود اعتبار لازم گفته بود، برای مدیریت یک میلیون و 200 هزار هکتار از جنگل‌های شمال به حدود 300 میلیارد تومان اعتبار نیاز است؟

اعتبار مورد نیاز کمتر از این مقدار است، علاوه بر این جنگل درآمدزاست، زیرا فعالیت‌های کوچک اکوتوریسم درآمد میلیاردی دارد و گردشگران داخلی و خارجی زیادی به جنگل‌های شمال کشور می‌روند. برای نمونه، مدتی قبل از یک طرح کوچک در جنگل‌های شمال بازدید داشتم که در شش ماهه اول سال بیش از یک میلیون گردشگر از آن بازدید کرده بودند.

چه برنامه‌ای دارید تا این حجم از گردشگر به جنگل‌های کشور آسیب نرسانند؟

برخی مناطقی که اکنون بهره‌برداری از آنها انجام می‌شود، قابلیت تبدیل شدن به پارک را دارد. به همین خاطر چنین مناطقی پهنه‌بندی می‌شوند و به شکل میانگین، حدود 85 درصدشان حفاظت خواهد شد. در این میان، قسمت کوچکی را نیز برای گردشگران اختصاص می‌دهیم، مثلا در مناطقی که درخت کمتر است با ایجاد سازه‌های سازگار با طبیعت اجازه فعالیت خواهیم داد.

نمونه موفقی هم داشته‌اید؟

از طریق یک طرح گردشگری که حدود 15 تا 20 هکتار وسعت دارد، توانستیم حدود 2000 هکتار از جنگل را حفاظت کنیم، چراکه قاچاق چوب در این منطقه کاهش قابل توجهی داشته است. بنابراین یکی از روش‌های بهره‌برداری جایگزین کردن گردشگری مسئولانه است.

شاید به این شکل بتوان اعتبار لازم برای حفاظت از جنگل را تامین کرد، اما برای برآورده شدن نیاز صنایع به چوب چه برنامه‌ای دارید، زیرا اگر نیاز آنها برآورده نشود حتما قاچاق چوب افزایش خواهد یافت.

این مساله نکته مهمی است، چون سالانه حدود شش میلیون مترمکعب چوب از سوی صنایع استفاده می‌شود، اما باید توجه داشت که برداشت از جنگل‌های طبیعی حدود 500 هزار متر مکعب است، یعنی در حال حاضر، وابستگی صنایع به جنگل براساس اعداد رسمی حدود 10درصد است. بنابراین کاری که ما باید به موازات طرح استراحت انجام دهیم، تسهیل واردات چوب است، چراکه کشورهایی که به جنگل‌های خود استراحت داده‌اند، به واردات چوب توجه زیادی کرده‌اند، هرچند اکنون نیز در کشورمان این مساله دنبال می‌شود و از کرواسی، ترکیه، گرجستان و روسیه چوب به کشور وارد می‌شود.

سال هاست درباره طرح تنفس جنگل صحبت می‌شود. به نظرتان این طرح سرانجام چه زمانی اجرایی خواهد شد؟

سازمان جنگل‌ها در سه سال گذشته، بهره‌برداری از جنگل‌های شمال را کاهش داده است. برای اجرای این طرح واقعا وارد عمل شده‌ایم و تمام تلاشمان این است که طرح‌های مناسبی را جایگزین طرح‌های وابسته به برداشت چوب کنیم.

مهدی آیینی

رقص شب‌پره‌ها بر مزار جنگل

آفت شمشاد‌های شمال را می‌بلعد؛ اما هنوز راهکار ویژه‌ای برای کنترل این آفت ارائه نشده است

ارتش شب‌پره‌ها حریف ندارد و آن‌ها هر روز مساحت بیش‌تری از جنگل‌های شمال را تصرف می‌کنند. براساس آخرین خبرها حدود 1900 هکتار از جنگل‌های شمشاد اکنون به این آفت آلوده شده و کارشناسان هشدار می‌دهند اگر برای مقابله با این آفت برنامه‌ای علمی و مناسب اجرا نشود، خسارت سنگینی به منابع طبیعی کشور تحمیل خواهد شد. این درحالی است که از سازمان جنگل‌ها اخبار متناقضی درباره شیوه برخورد با این آفت به گوش می‌رسد؛ اخباری که دوستداران و کارشناسان منابع طبیعی را نگران کرده است.

جنگل کم زخم ندارد؛ یک روز بهره‌برداری بیش از حد کمرش را می‌شکند و روز دیگر طغیان آفات و بی‌توجهی مسئولان گریبانش را می‌گیرد. کارشناسان معتقدند این مسائل حل نشده باقی می‌ماند، چراکه راهکار مناسبی برای کنترل آن‌ها انتخاب نمی‌شود. در تازه‌‌ترین اتفاق نیز آفت شب‌پره شمشادهای شمال مدتی است برای قتل عام جنگل طغیان کرده و این اتفاق هر روز ابعاد تازه‌ای به خود می‌گیرد، چون اظهارات ضد و نقیض برخی مسئولان به آن دامن می‌زند. به این شکل که یک روز بحث سم‌پاشی جنگل مطرح می‌شود و روز دیگر از محلول‌پاشی نام برده می‌شود.
منصوره میر ابوالفتحی، عضو کارگروه حفاظت سازمان جنگل‌ها، درباره آخرین خبرها از طغیان آفت شب‌پره شمشادهای شمال ​ می‌گوید: این آفت به مناطق دیگر نیز منتقل شده و قرار است با استفاده از تله نوری و محلول‌پاشی با آن مقابله شود. او درباره اخبار ضد و نقیضی که درباره نحوه مقابله با آفت شب پره شمشاد‌های شمال منتشر شده و این‌که چرا برخی درباره تصمیم برای سم‌پاشی اظهارنظر کرده‌اند، می‌گوید: کمیته تخصصی دفتر حفاظت و حمایت سازمان جنگل‌ها از صاحب‌نظران بی‌غرض تشیکل شده و تمام نظراتی که در آن مطرح می‌شود، به‌طور کامل از سوی نمایندگان شورای جنگل، سازمان حفظ نباتات و کمیته جنگل بررسی می‌شود. عضو کارگروه حفاظت سازمان جنگل‌ها تصریح می‌کند: تناقض‌های مطرح شده به درد شبکه‌های اجتماعی می‌خورد، چراکه افرادی که چنین ادعاهایی را مطرح می‌کنند، یک بار نیز پایشان به جنگل نرسیده است. ابوالفتحی درباره شیوع شایعات و شکل‌گیری تناقضات تصریح می‌کند: این ماجرا به دلیل اظهارنظر دانشگاهیانی است که فقط تئوری و تز دارند، ولی دقیقاً با داستان‌های جنگل آشنا نیستند. به نظر می‌رسد شایع شدن چنین مسائلی فقط رسیدگی به امور جنگل را به حاشیه می‌برد؛ به همین خاطر باید هشدار داد چنانچه کارشناسان قصد انتقاد یا ارائه راهکار دارند، باید آن را به نحوی مطرح کنند تا به مشکل تازه‌ای برای جنگل‌های کشور بدل نشود.
سم‌پاشی، کاری نشدنی
سم‌پاشی جنگل برای مبارزه با آفت ماجرایی بود که عده‌ای از استادان دانشگاه را وادار به واکنش کرد. به همین خاطر آن‌ها نامه‌ای در این خصوص منتشر کرده و نسبت به عواقب این رویکرد هشدار دادند. دکتر مهرداد مدنی، فوق دکترای تشیخص آفات و بیماری از طریق روش‌های جدید، درباره این‌که سم‌پاشی چقدر می‌تواند برای مهار آفت شب‌پره شمشاد‌های شمال موثر باشد، ​می‌گوید: به خاطر محیط اکولوژیک و بیولوژیک جنگل و مساحت خاص آن نمی‌توان سم‌پاشی را راه‌حل دانست. افزون بر این استفاده از مواد شیمیایی مقرون به‌صرفه و قابل اجرا نیست.
کارشناسان معتقدند سم‌پاشی در جنگل کاری نشدنی است و از همه جوانب رد شده است، چراکه برای ریشه‌کنی آفات در مناطق کوچک نیز آتش زدن ایمن‌تر و موثر‌تر از سم‌پاشی است. این درحالی است که به گفته او استفاده از موادی که اساس و بنیادشان شیمیایی نیست؛ مثل مواد معدنی، آلی یا گیاهی نیز دردسرهای خاص خود را دارد. به همین خاطر دکتر مدنی توصیه می‌کند برای حل این مشکل باید مانند سایر کشورها از راه‌های مناسبی اقدام کرد که پتانسیل آن در کشور وجود دارد. آن طور که او توضیح می‌دهد، برای مهار این آفت ابتدا باید نوع شب‌پره را شناسایی کرد، چراکه شب‌پره‌ها گروه و انواع زیادی دارند. در واقع به این شکل می‌توان از دشمن طبیعی آن‌ها نیز به عنوان راهکار استفاده کرد.
قدم به قدم برای مبارزه 
برای مبارزه با آفت شب‌پره شمشاد‌های شمال باید برنامه‌ریزی مناسبی داشت تا بتوان از بهترین راهکار بهره گرفت. برای کنترل این آفت باید ابتدا قسمت‌های آلوده و بحرانی جنگل مشخص شود. دکتر مدنی یادآور می‌شود: پس از این مرحله باید درباره این مسأله تصمیم‌گیری کرد که آیا قرار است ریشه‌کنی اتفاق بیفتد یا آفت را کنترل کنیم.
او معتقد است به شکل دقیق باید مختصات منطقه آلوده شناسایی و عمق و حدود آن با جی پی اس تعیین شود.
کارشناسان می‌گویند به این شکل می‌توان از ورود و خروج افراد به این منطقه جلوگیری کرد و مانع گسترش آفت در سایر مناطق شد. این درحالی است که مسئولان سازمان جنگل‌ها می‌گویند برای کنترل آفت تصمیم به محلول‌پاشی گرفته‌اند. مدنی در این باره می‌گوید: باید مشخص شود قرار است از چه نوع محلولی استفاده شود. از این گذشته به چه شکلی می‌خواهند محلول را در مناطق آلوده بپاشند، چراکه هنگام محلول‌پاشی باید شرایط خاص طبیعی حاکم باشد تا بتوان نتیجه گرفت، چراکه وزش باد می‌تواند کارایی این روش را کاهش دهد.
علل طغیان آفت
کارشناسان درباره علل طغیان آفت شب‌پره شمشاد‌های شمال دلایلی را مطرح می‌کنند که براساس آن می‌توان گفت نظارت دقیقی بر ورود بذر و گیاهانی که وارد کشورمان می‌شود صورت نمی‌گیرد.  آن‌ها معتقدند در ایران به قرنطینه بهای زیادی داده نمی‌شود، چراکه باید مبادی ورودی و خروجی کشور تحت کنترل باشد تا میوه و بذر همراه مسافران وارد کشور نشود. مدنی در این باره می‌افزاید: در کشورمان افرادی هستند که از خارج از کشور چمدان چمدان بذر و گیاه می‌آورند که این امر می‌تواند منشأ ورود بیماری‌های جدید به کشور باشد. افزون براین به گفته کارشناسان ایستگاه‌های قرنطینه نیز در کشورمان مجهز به دستگاه‌های پیشرفته شناسایی آفات نیستند. این درحالی است که باید درباره انتقال گونه‌های گیاهی در داخل کشور نیز هشدار داد، چراکه به نظر کارشناسان در داخل نیز تهدید‌هایی وجود دارد. برای نمونه انتقال گونه‌های گیاهی از شمال کشور به جنوب یا برعکس خطراتی در پی دارد و باید برای کاهش خطرات از نمونه‌هایی برای جابه‌جایی استفاده کرد که آلوده نباشند.  با توجه به اظهارنظر کارشناسان باید هشدار داد که منابع طبیعی کشورمان در شرایطی قرار دارد که تاب آزمون و خطا را ندارد و با توجه به شرایط بحرانی آن نباید جنگل را به محلی برای دعواهای سیاسی بدل کرد. به همین دلیل باید راهکاری برای مقابله با تهدیدها انتخاب شود که کارایی لازم را داشته باشد. در واقع اکنون زمان کسب تجربه‌های تازه نیست؛ تجربه‌هایی که شاید به قیمت از دست دادن منابع طبیعی کشور تمام شود.
مهدي آييني

مگس‌های سفید مهمانان ناخوانده پایتخت

هوای آلوده، آب آلوده، سبزیجات آلوده، مدیریت نشدن زباله‌های بیمارستانی و آلودگی صوتی تمام مشکلات زیست‌محیطی پایتخت‌نشینان نیست، این روزها طغیان آفتی که از آن به عنوان مگس سفید یاد می‌کنند نیز برای شهروندان مشکل‌ساز شده تا آنجا که امیرعباس مشهدی‌‏احمدی، رئیس اداره محیط‌ زیست طبیعی اداره کل حفاظت محیط‌ زیست استان تهران در گفت‌وگو با جام‌جم از تماس روزانه حدود 150 پایتخت‌نشین با این سازمان خبر داده که دغدغه جدیدی به نام مگس‌های سفید ذهن‌شان را به خود مشغول کرده است.

  احمدی اظهار می‌کند: مرجع رسیدگی به این مشکل شهرداری است، اما چون شهروندان زیادی در این باره با ما تماس می‌گیرند ما نامه‌ای به شهردار نوشتیم تا به این مشکل رسیدگی کند، زیرا در تهران شهرداری و اداره بهداشت استان باید به این مشکل رسیدگی کنند. به گفته وی چنانچه این دستگاه‌ها به این مشکل رسیدگی نکنند موضوع از طریق ریاست سازمان حفاظت محیط‌زیست به وزارت کشور ابلاغ خواهد شد.

این در حالی است که رحمت‌الله حافظی، رئیس کمیسیون سلامت شورای شهر نیز روز گذشته در این باره به خبرگزاری میزان گفته بود وجود مگس سفید در تهران بی‌سابقه است و این حشره موجب ابتلای شهروندان به مشکلات تنفسی می‌‌شود، بنابراین بهتر است شهروندان در مناطقی که این حشرات وجود دارد، از ماسک‌های معمولی استفاده کنند.

افزون بر این محمدرضا شیرزادی، رئیس اداره بیماری‌های مشترک بین انسان و دام نیز در این باره اظهارنظر کرده و یادآور شد: مگس سفید ناقل بیماری نیست، بنابراین تهرانی‌ها نباید در این زمینه نگرانی داشته باشند. به گفته او به همین علت نیازی به بررسی این موضوع از سوی کارشناسان این اداره نیست.

محمد شاعری، رئیس ستاد محیط‌زیست شهر تهران نیز درباره اقدامات شهرداری برای مقابله با مگس‌های سفید به جام‌جم می‌گوید: با کاهش و رسیدن دما به زیر 10 درجه این حشرات به خواب زمستانی می‌روند، با این حال چون استفاده از سموم در محیط‌های شهری مناسب نیست قرار است درختان آلوده با آب شسته شده و شاخه‌های آلوده نیز بریده شوند.

این در حالی است که به اعتقاد کارشناسان چنین مشکلاتی به دلیل فعالیت بی‌ضابطه و نبود نظارت دقیق بر عملکرد کشاورزان حاشیه کلانشهرها، فعالیت و گسترش مراکزی مانند گلخانه‌های درون شهر و رعایت نکردن اصول استفاده از سموم و آفت‌کش‌ها در محیط‌های شهری است، زیرا استفاده افراطی از آفت‌کش‌ها سبب شده دشمن طبیعی این حشرات از بین بروند، علاوه بر این برخی نیز مدیریت نشدن درست پسماند‌ها را سبب بروز چنین مشکلاتی می‌دانند، نکته اینجاست که با توجه به اهمیت فضای سبز و کمبود چنین مناطقی در کلانشهری مانند تهران، مسئولان شهرداری باید آ‌ن‌قدر در این خصوص آمادگی داشته باشند که چنین آفاتی به یکباره طغیان نکرده و فضای سبز شهری را با چالش روبه‌رو نکند. بنابراین علت طغیان این حشرات باید به صورت علمی بررسی شده و با اطلاع‌رسانی بموقع نتایج آن در اختیار شهروندان قرار گیرد تا وقوع چنین مشکلاتی دغدغه‌های پایتخت‌نشینان را بیشتر نکند.

بازی با آمار چاره کار جنگل نیست

منابع طبیعی کشور خاکستر می‌شود، اما برخی مسئولان به‌جای پی بردن به اشتباه و تغییر مدیریت خود فقط به فکر بازی با آمار هستند تا عملکرد خود را مثبت نشان دهند.

برای نمونه روز گذشته خبرگزاری مهر از قول رئیس سازمان جنگل ها درباره آتش سوزی جنگل های کشور آماری را منتشر کرد که با اظهارنظر های پیشین مسئولان این سازمان همخوانی ندارد؛ رئیس سازمان جنگل ها گفته تعداد آتش سوزی ها نسبت به سال گذشته 11 درصد کاهش داشته است، اما مساحت مناطقی از عرصه های طبیعی که امسال تاکنون دچار حریق شده اند 5976 هکتار بوده که نسبت به مدت مشابه در سال گذشته که برابر 7047هکتار بوده، 18 درصد افزایش نشان می دهد.

این درحالی است که مدتی قبل قاسم سبزعلی، فرمانده یگان حفاظت سازمان جنگل ها، مراتع و آبخیزداری کشور به جام جم گفته بود آتش سوزی ها در جنگل های کشور نسبت به سال گذشته حدود 50 درصد بیشتر شده است.

از مقایسه این دو آمار می توان نتیجه گرفت در اظهار نظر مسئولان این سازمان در باره آمار آتش سوزی جنگل های کشور تناقض جدی وجود دارد. افزون بر این باید تاکید کرد دسترسی نداشتن به آمار صحیح یکی از مشکلاتی است که سبب شده منابع طبیعی کشور با مشکلاتی مانند مهار نشدن بموقع آتش سوزی و گسترش بی رویه آفات و بیماری ها رو به رو شود.

علاوه بر این رئیس جامعه جنگلبانی کشور نیز همیشه گله داشته و دارد که مسئولان سازمان جنگل ها آمار دقیقی نسبت به وضع جنگل های کشور ارائه نمی دهند. این درحالی است که کارشناسان با این اطلاعات می توانند راه حل مناسبی برای مهار مشکلات پیدا کنند.

البته نباید نادیده گرفت که سازمان جنگل ها همواره با کمبود اعتبار و تجهیزات مواجه بوده است، اما این سازمان برای رفع این مشکلات تاکنون قدم های جدی برنداشته و فقط به بیان مشکلات بسنده کرده است، برای نمونه این سازمان برای آموزش نیروهای خود تلاش نمی کند به همین علت عملکرد ضعیف برخی افراد در این سازمان سبب شده زحمات افرادی که برای حفظ جنگل ها از جان مایه می گذارند نیز نادیده گرفته شده و زیر سوال برود.

بنابراین می توان گفت اراده قوی ای برای رفع مشکلات جنگل های کشور در این سازمان وجود ندارد، چون اگر غیر از این بود مسئولان این سازمان دست کم در ارائه آمار، شفاف تر عمل می کردند.

بلوط هاي زاگرس جان مي گيرند

گزارش تصويري مربوط به گزارش

با آمدن بهار، خون تازه اي در رگ و ريشه درختان بلوط جاري شده و به نظر مي رسد آنها کم کم دارند جان دوباره اي مي گيرند، اما نبايد فراموش کرد که درختان زاگرس حکم بيماري را دارند که اگر توجه ويژه اي به آنها نشود، خيلي زود دوباره بيماري آنها را به زانو در خواهد آورد، چون کمبود اعتبار و نيروي انساني سبب شده مسئولان آن طور که بايد و شايد نتوانند براي رسيدگي به اين درختان که بيماري زغالي بلوط، سوسک هاي چوبخوار و آفت لورانتوس امانشان را بريده، بخوبي عمل کنند.
واقعيت اينجاست که متاسفانه در کشورمان منابع طبيعي هيچ وقت جزو اولويت ها نبوده و تاکنون وعده هاي مسئولان دراين باره از مقام وعده و حرف فراتر نرفته است، اما نکته اينجاست اکنون که طبيعت به کمک زاگرس و درختانش آمده، مسئولان ديگر نبايد با کم توجهي از کنار اين فرصت تکرار نشدني عبور کنند.
صدها اصله درخت در زاگرس به بيماري زغالي بلوط مبتلاشده و تاکنون مسئولان مجبور به قطع 80 هزار اصله از آنها شده اند، زيرا تنها راه مقابله با اين آفت، قطع درختان بيمار و سوزاندن آنهاست. اين در حالي است که براساس آيين نامه اجرايي بند ب ماده 12 قانون افزايش بهره وري، ارزش هر اصله درخت 250 هزار تومان است. به گفته رئيس سازمان جنگل ها، خشکيدگي جنگل هاي بلوط تاکنون 4666 ميليارد و 255 ميليون تومان به کشور زيان رسانده و براي اجراي عمليات پنج ساله احياي جنگل هاي زاگرس به 900 ميليارد تومان اعتبار نياز است.
يک ميليون هکتار آلوده
کامران پورمقدم، مديرکل دفتر امور منابع جنگلي سازمان جنگل ها با اشاره به اين که حدود يک ميليون هکتار از جنگل هاي زاگرس به آفت زغالي بلوط مبتلاشده ، به جام جم مي گويد: اعتبار در نظر گرفته شده براي سال 93 حدود 47 ميليارد تومان است، اما ما براي اجراي تمامي طرح ها سالانه حدود 250 ميليارد تومان اعتبار نياز داريم، البته اولويت ما مهار کانون هاي بحران است و ما اميدواريم امسال اعتبار ويژه اي براي بازسازي مناطق آسيب ديده در نظر گرفته شود.
پورمقدم ادامه مي دهد: خوشبختانه به دليل بارندگي هاي اخير وضع جنگل هاي زاگرس رو به بهبود است، ولي چنانچه نتوانيم طرح هاي حمايتي، بهداشتي و حفاظتي را بموقع اجرا کنيم، اين شرايط دوام نخواهد آورد و دوباره وضع درختاني که اکنون جان تازه اي گرفته اند، وخيم مي شود.
رضا احمدي، مجري طرح احياي جنگل هاي زاگرس نيز دراين باره به جام جم مي گويد: بيماري زغالي بلوط براي اولين بار در استان هاي ايلام، فارس، لرستان و کهگيلويه و بويراحمد مشاهده شد.
اين درحالي است که خشکيدگي درختان بلوط در ايلام 577 هزار هکتار، لرستان 276 هزار و 363 هکتار، کهگيلويه و بويراحمد صد هزار هکتار، فارس 18 هزار و 171 هکتار، چهارمحال و بختياري 17 هزار و 215 هکتار، کرمانشاه ده هزار و 508 هکتار و در خوزستان 2564 هکتار وسعت دارد. به گفته احمدي، جنگل هاي اين هفت استان بيشترين خسارت را از بيماري زغالي بلوط ديده اند.

درختان زندگي بخش
مجري طرح احياي جنگل هاي زاگرس ادامه مي دهد: نقش درختان زاگرس در حيات کشور ناديده گرفته شده، زيرا اين درختان فقط در استان ايلام 71 برابر سد اين استان آب ذخيره کرده و مقدار زيادي از ريزگردها را در خود رسوب مي دهند.
به گفته وي، با توجه به نقش درختان زاگرس در زندگي ايرانيان بايد توجه ويژه اي به آنها داشت.
احمدي يادآور مي شود: تاکنون کانون هاي بحراني را شناسايي کرده و اولويت بندي کرده ايم، ما طرح هاي پيشگيري و مقابله را نيز در مرحله اجرا داريم، اما براي ادامه و کسب نتيجه ايده آل نياز به تامين اعتبار است.به گفته وي، هر ساله بين دو تا سه ميليون نهال بلوط توليد و براي احياي جنگل هاي زاگرسي در اين عرصه ها کاشته مي شود.

4 ميليون هکتار جنگل آلوده
بهمن افراسيابي، مديرکل دفتر فني حفاظت و حمايت سازمان جنگل ها در گفت و گو با جام جم مي افزايد: در کشورما عرصه هاي منابع طبيعي حدود 134 ميليون هکتار وسعت دارد. در اين ميان حدود 84 ميليون هکتار از اين وسعت مرتع، 32.6 ميليون هکتار بيابان و 14.2 ميليون هکتار جنگل است. اين درحالي است که وسعت جنگل هاي زاگرس شش ميليون هکتار است.
افراسيابي ادامه مي دهد: در بخش آفات و امراض سال گذشته در مجموع 56 ميليون هکتار از عرصه هاي منابع طبيعي کشور را بررسي کرده و مشخص شد از اين مقدار چهار ميليون هکتار از جنگل آلوده به آفات و امراض است که حدود يک ميليون هکتار از آن شرايط بحراني دارد.
نکته ديگري که در اين ميان مي توان به آن اشاره کرد جمعيت وابسته به عرصه هاي منابع طبيعي کشور است، چون 916 هزار خانوار در کل کشور که جمعيتي بالغ بر پنج ميليون را شامل مي شوند به اين عرصه ها وابسته اند. افزون بر اين از 124 ميليون واحد دامي کشور 83 ميليون واحد دامي ارتباط مستقيمي با عرصه هاي منابع طبيعي دارند از اين تعداد حدود 30 ميليون واحد دامي به جامعه عشايري تعلق داشته و 53 ميليون نيز به خانوارهاي روستايي تعلق دارد.
اين درحالي است که به گفته افراسيابي جمعيت وابسته به منابع طبيعي کشور 5.7 و تعداد دام ها نيز 2.5 برابر بيشتر از توان سرزمين است.
وي يادآور مي شود: در صورتي که بخواهيم واحد اقتصادي براي دامداري و بهره برداري تعريف کنيم بايد براي هر دامدار 570 واحد دامي با 250 هکتار مرتع تعريف کنيم، اما اکنون هر دامدار به طور متوسط حدود 90 هکتار مرتع و 85 واحد دامي در اختيار دارد.
اين درحالي است که بهره برداري هاي ديگري مانند گردشگري، عمليات عمراني و برداشت گياهان دارويي و صنعتي نيز به عرصه هاي طبيعي کشور آسيب مي زند. براي نمونه فقط تا سال 88، 5527 معدن در کشور به ثبت رسيده است.

درخت يا سوخت
مساله ديگري که سبب شده منابع طبيعي کشور بيشتر از پيش آسيب ببيند اين است که از 109 ميليون هکتار از 134 ميليون هکتار از عرصه هاي منابع طبيعي کشور براي تامين سوخت بهره برداري مي شود؛ به اين شکل که ساکنان اين مناطق از بوته و شاخ و برگ درختان به عنوان سوخت استفاده مي کنند. اين بهره برداري بعد از هدفمند شدن يارانه ها رنگ وبوي جدي تري بخود گرفت.
فرشته مرادي، يکي از جايگاه داران توزيع سيلندر گاز در روستاي انارک ايلام دراين باره به جام جم مي گويد: آن زمان هر سيلندر گاز حدود 800 تومان قيمت داشت و مردم بومي از آن استفاده مي کردند، اما اکنون قيمت هر سيلندر گاز 5000 تومان شده و ديگر کمتر شخصي براي استفاده از آن تمايل دارد.
خيلي ها ترجيح مي دهند يارانه خود را گرفته و از شاخ و برگ درختان به عنوان سوخت استفاده کنند.
مديرکل دفتر فني حفاظت و حمايت سازمان جنگل ها تصريح مي کند: در بخش جنگل، جمعيت وابسته به منابع طبيعي در عرصه هاي جنگلي قبل از سال 74 سالانه 12ميليون متر مکعب چوب استفاده مي کردند، اما با اجراي پروژه هاي تامين سوخت جايگزين اين آمار به هشت ميليون متر مکعب رسيده است.
وي عنوان مي کند: ميزان استفاده از بوته براي سوخت نيز در سطح يک ميليون تن بوده که بعد از سال 74 به 600هزار تن رسيده است.
به گفته افراسيابي اگر وزن هر بوته خشک را سه کيلوگرم در نظر بگيريم، وزن بوته هاي مصرفي در کل به 600 هزار تن مي رسد، افزون بر اين اگر ما اين عدد را به کيلوگرم تبديل و آن را تقسيم بر سه کنيم، مي توان گفت سالانه 200ميليون بوته از پوشش گياهي کشور حذف مي شود.
مديرکل دفتر فني حفاظت و حمايت سازمان جنگل ها درباره اقدامات اين سازمان ادامه مي دهد: در بخش سوخت 1110 جايگاه توزيع سيلندر گاز تاسيس شده، براي خريد 265 سيلندر يارانه پرداخت کرده و 401 نانوايي عمومي براي بوميان منطقه تاسيس کرده ايم.
با توجه به وضع و شرايط جنگل هاي زاگرس بايد از مسئولان خواست با تامين منابع مالي و انساني براي حفظ جنگل هاي زاگرس تلاش کنند. افزون بر اين حمايت از سازمان هاي مردم نهاد براي آموزش و آگاهي بخشي به جوامع محلي نيز مي تواند درحل مشکل عرصه هاي طبيعي کشور نقش ويژه اي داشته باشد.

 

زاگرس در سوگ درختان بلوط

«زاگرس دیگر جان ندارد.» این را حال و روز درختان بلوط فریاد می‌زند. درختان مقاومی که اکنون از آنها فقط شبحی باقی مانده، بیماری و آفت آن‌قدر در دل جنگل‌های زاگرس ریشه دوانده که دیگر باید اینجا را سرزمین سوسک‌های چوب‌خوار، آفت زغالی بلوط و غده‌های لورانتوس (گیاهی انگلی) نامید، چون از آن زاگرسی که در کتاب‌های جغرافیا درباره‌اش خوانده‌اید، دیگر خبری نیست.

آفات و بی توجهی مسئولان همچون تبری تیز​، امان درختان اینجا را بریده است تا آنجا که کارشناسان می گویند بعید نیست تا دو سال آینده از جنگل های زاگرس فقط برهوتی به جای بماند. اگرسیاست های دولت و بی تفاوتی و ناآگاهی مردم نسبت به منابع طبیعی تغییر نکند به طور حتم نسل های آینده، هر سال در روز درختکاری ماجرای خشک شدن میلیون ها اصله درخت جنگل های زاگرس و سهل انگاری برخی انسان های امروزی را به عنوان درس عبرت مرور خواهند کرد.

شیرابه ای سیاهرنگ از زیر پوست تنه درخت بیرون می زند، شیرابه ای که بی شباهت به قیر نیست، خیلی زمان نمی برد که مقدار شیرابه بیشتر می شود تا آنجا که سیاهی روی تنه و زیر پوست درخت جا خوش کرده و درخت از داخل شروع به پوسیدن می کند. این حکایت حدود 19 میلیون اصله از درختان بلوط زاگرس است که تاکنون گرفتار آفت زغالی بلوط شده اند. درختانی که درواقع منشأ حیات هستند و با مرگ آنها باید منتظر فاجعه ای به وسعت شش برابر دریاچه ارومیه بود، زیرا سرچشمه 40 درصد از آب شیرین کشور، جنگل های زاگرس است و این رویشگاه، بزرگ ترین فیلتر طبیعی برای مقابله با ریزگردها نیز به شمار می رود.

به گفته کارشناسان، هر هکتار جنگل سالانه 60 تن ریزگرد را در خود رسوب می دهد. علاوه بر این باید یادآور شد 40 درصد از دام های کشور در این منطقه قرار گرفته اند، برای نمونه 27 هزار خانوار دامدار فقط در استان کرمانشاه زندگی می کنند و 3000 خانواده در این استان از طریق محصولات فرعی جنگل مانند استحصال سقز و کتیرا امرار معاش می کنند. در حالی که میانگین تراکم جمعیت در منطقه زاگرس دو برابر سایر نقاط کشور است، یعنی 84 نفر در هر کیلومتر مربع، افزون بر این طول جنگل های زاگرس حدود 1265 کیلومتر بوده و عریض ترین نقاط آن حدود400 کیلومتر پهنا دارد؛ بنابراین​نمی​توان دست روی دست گذاشت و مرگ زاگرس را به تماشا نشست، زیرا نقش جنگل های زاگرس را در زندگی ایرانیان نمی توان نادیده گرفت. مثلا زاگرس فقط هزاران شغل برای بومیان منطقه ایجاد کرده، در حالی که دولت معمولا برای ایجاد هر شغل 60 میلیون تومان هزینه می کند، اما تاکنون در قبال انسان هایی که با مرگ زاگرس آواره کلانشهرها خواهند شد، آن طور که باید و شاید وارد عمل نشده است، بعلاوه جنگل های زاگرس از ارزش ژنتیکی بالایی نیز برخوردار است. برای نمونه تاکنون بیش از 180 گونه درختی و درختچه ای در این رویشگاه شناسایی شده است.

زاگرس، محدوده گیلانغرب

عده ای در جنگل های بلوط گیلانغرب در حال بررسی درختان هستند تا از سلامت آنها مطمئن شوند. هر درختی بیمار شده باشد، قطع می شود، البته اگر بیماری به برخی شاخه های آن سرایت کرده باشد شاخه مبتلا شده از پایین ترین قسمت قطع می شود. در مرحله بعد محل قطع شدن شاخه ها و تنه درختان را با رنگ آبی یا قرمز نشانه گذاری می کنند. قرمز برای درختانی که به آفت زغالی مبتلا شده و آبی برای درختانی که گرفتار سوسک های چوبخوار شده اند. کار به همین جا ختم نمی شود، زیرا چوب های بریده شده باید از بین برود تا بیماری به سایر درختان سرایت نکند، به همین دلیل درختان بریده شده آتش زده می شوند. مراد شیخ ویسی، معاونت فنی اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری استان کرمانشاه به جام جم می گوید: در کرمانشاه نیز جنگل های هم مرز با ایلام گرفتار این آفت​ و 115 هزار هکتار از 527 هزار هکتار از جنگل های این استان آلوده شده است.

مسئولان منابع طبیعی استان کرمانشاه قصد دارند از بومی های منطقه برای مهار مشکل جنگل های منطقه استفاده کنند. به گفته آنها این راهکار سبب می شود هزینه نیز کاهش یابد. شیخ ویسی عنوان می کند: برای این کار محدوده 4000 هکتاری را مشخص کرده ایم تا برای پاکسازی این مناطق با بومی های منطقه قرارداد ببندیم. ​ حسین سلیمانی، مدیرکل منابع طبیعی و آبخیزداری کرمانشاه نیز به جام جم می گوید: متاسفانه حساسیت نسبت به وضع جنگل های زاگرس خیلی کم است، زیرا در مقابل دریاچه ارومیه که حدود یک میلیون هکتار وسعت دارد جنگل های زاگرس شش میلیون هکتار است.

از سال 88 پدیده خشکیدگی بلوط در زاگرس مشاهده شده، اکنون این بیماری بسرعت در حال گسترش است و تاکنون بیش از یک میلیون و 132 هزار و 220 هکتار از جنگل های زاگرس به بیماری قارچی مبتلا شده یا تحت تاثیر حمله آفات چوبخوار از بین رفته است. عوامل زیادی در توسعه بیماری زغالی بلوط و طغیان سوسک های چوبخوار نقش دارد. در این میان می توان به خشکسالی، تغییر اقلیم، افزایش شدت و مدت ریزگردها و چرای دام بیش از ظرفیت که سبب کوبیدگی خاک جنگل می شود، اشاره کرد.

مشکلی به نام کمبود نیرو

بعد از این که مناطق آلوده جنگل پاکسازی شد، باید شرایطی ایجاد کرد تا این مناطق قرق شود و دام وارد آنها نشود، زیرا دام ها شاخه های تازه جوانه زده را می بلعند، اما مشکل اینجاست که در بیشتر مناطق جنگلی، دام مازاد وجود دارد. برای نمونه فقط در استان کرمانشاه سه میلیون راس دام وجود دارد که حدود یک میلیون و 300 هزار راس آن مازاد است.

این در حالی است که براساس استاندارد ها برای حفاظت از هر 5000 متر از جنگل و هر ده هزار متر مربع از مراتع به یک نیرو نیاز است، اما با توجه به کمبود نیرو، مسئولان این استان برای هر 20 هزار هکتار یک نیرو در اختیار دارند.

میرزا کرم رمضانی، مسئول گشت پاسگاه حفاظتی جنگل و مرتع روستای شاه بداغ استان کرمانشاه درباره امکاناتی که در اختیار دارند، می گوید: ما شش نفر هستیم که در این پاسگاه به صورت دو شیفت کار می کنیم، یعنی هر سه روز یک راننده، یک سرباز و یک جنگلبان اینجا مستقر هستند.

جالب اینجاست که این پاسگاه وسعتی را پوشش می دهد که در آن 68 روستا قرار دارد، بنابراین سرکشی به تمام روستاها در طول هفته بسختی امکان پذیر است، در حالی که پاسگاه های حفاظتی معمولا با کمبود شدید نیرو، سوخت و خودرو دست و پنجه نرم می کنند.

محتاج ماهانه دو کیسه آرد

به گفته مدیرکل منابع طبیعی و آبخیزداری کرمانشاه، بعد از اجرای فاز اول هدفمندی یارانه ها، بهره برداری از جنگل از سوی روستاییان برای تامین سوخت تا پنج برابر افزایش پیدا کرد. پای درددل روستاییان هم که بنشینید، خواهید شنید آنها به دلیل کمبود سوخت هایی مانند گاز و نفت مجبور به قطع درختان هستند، افزون بر این عده ای نیز می گویند برای امرار معاش مجبورند درختان بلوط را قطع و زغال درست کنند.

سلیمانی درباره زغال گیری برخی روستاییان در جنگل های زاگرس می گوید: در یکی از مناطق جنوبی و محروم کرمانشاه، اگر از روستاییان بپرسید چرا این کار را انجام می دهند آنها می گویند اگر ماهانه دو کیسه آرد بگیرند، دیگر برای فروش زغال، درختان را نمی سوزانند. به همین دلیل باید گفت این مشکل ریشه در فقر و بیکاری بومیان این منطقه دارد.

رمضانی درباره تخلفات صورت گرفته در حوزه اش یاد آور می شود: تبدیل اراضی ملی به زراعتی بیشتر از سایر تخلفات صورت می گیرد، زیرا برخی کشاورزان ادعا می کنند اراضی ملی از پدرشان به آنها به ارث رسیده است.

یکی دیگر از مشکلاتی که جنگل های زاگرس را تهدید می کند، آتش سوزی های عمدی و غیرعمدی است. در حالی که با توجه به صعب العبور بودن قسمت هایی از زاگرس، اداره های منابع طبیعی امکانات مناسبی برای مقابله با آتش سوزی در اختیار ندارند و تا ماموران خود را به محل حادثه برسانند، بخش وسیعی از جنگل نابود شده است.

مدیرکل منابع طبیعی و آبخیزداری کرمانشاه درباره اعتباری که برای امسال در اختیار آنها قرار گرفته، اظهار می کند: امسال 600 میلیون تومان به عنوان طرح صیانت به ما اختصاص پیدا کرده، اما برای مبارزه با خشکیدگی درختان تاکنون چیزی به ما تخصیص داده نشده، در حالی که برای کنترل ایده آل این مشکل در استان، سالانه شش میلیارد تومان اعتبار نیاز داریم.

افزون بر این، معاون وزیر کشاورزی نیز خسارت بیماری زغالی بلوط به جنگل های زاگرس را 4660 میلیارد تومان برآورد کرده و گفته برای اجرای عملیات احیای جنگل های زاگرس که برای پنج سال برنامه ریزی شده به اعتباری برابر با 900 میلیارد تومان نیاز است.

آفات و بیماری هر روز جان درختان بیشتری را در جنگل های زاگرس می گیرند، بنابراین اگر مدیران راهکار مناسب و اعتبار کافی برای مقابله با این مشکل را در اختیار نداشته باشند تا مدتی دیگر باید فاجعه زیست محیطی را شاهد بود که کارشناسان وسعت آن را شش برابر دریاچه ارومیه می دانند. به عنوان نمونه از بین رفتن جنگل های زاگرس سبب تغییرات کمی و کیفی در منابع آب شیرین بیش از 40 درصد کشور خواهد شد، گسترش بیابانزایی، فرسایش بادی و افزایش ریزگردها، تغییر در جوامع گیاهی و حذف برخی گونه ها، تهدید امنیت غذایی و سلامت، مهاجرت و کاهش تنوع زیستی را نیز باید از دیگر پیامدهای خشکیدگی جنگل های زاگرس دانست. بنابراین انتظار می رود دست کم هیات دولت برای رفع این مشکل وارد عمل شود.

ایلام، آلوده ترین قسمت

بیماری قارچ زغالی برای اولین بار در استان های ایلام، فارس، لرستان و کهگیلویه و بویراحمد مشاهده شد. خشکیدگی درختان بلوط در استان های ایلام، لرستان، کرمانشاه، کهگیلویه و بویر احمد، فارس، چهارمحال بختیاری و خوزستان بیشتر از سایر مناطق مشاهده شده است. در این میان ایلام با مساحتی برابر با 641 هزار و 543 هکتار بیشترین منطقه آلوده را به خود اختصاص داده است.

این در حالی است که 464 هزار و 786 هکتار از مناطق آلوده کمتر از 25 درصد، 366 هزار و 797 هکتار بین 25 تا 50 درصد، 193 هزار و 197 هکتار بین 50 تا 75 درصد، 106 هزار و440 هکتار بین 75 تا 100 درصد دچار خشکیدگی شده است. با توجه به این که 15 درصد از جنگل های زاگرس به طور کامل خشک شده و به طور متوسط در هر هکتار از جنگل 110 اصله درخت وجود دارد، می توان نتیجه گرفت 18 میلیون و 665 هزار 20 اصله درخت تاکنون از بین رفته است و چنانچه ارزش هر درخت را براساس آیین نامه اجرایی بند ب ماده 12 قانون افزایش بهره وری 250 هزار تومان در نظر بگیریم، خشکیدگی جنگ های بلوط تاکنون 4666 میلیارد و 255 میلیون تومان به کشور زیان رسانده است.

مهدی آیینی / گروه جامعه

نسخه بیماری بلوط‌ها؛ قطع 18 میلیون درخت

حدود چهار سال پیش بود که خبرهایی از شیوع آفت زغالی بلوط در جنگل‌های زاگرس بر سر زبان‌ها افتاد، اما خیلی طول نکشید تا این آفت مانند خوره به جان جنگل‌های زاگرس افتاد و شیره جان درختان بلوط را بلعید تا آنجا که هر روز صدها اصله درخت در این منطقه خشک می‌شوند.

  نکته اینجاست که با گذشت چند سال از این موضوع هنوز هم باید به تماشای قطع هزاران اصله درخت بلوط نشست و افسوس خورد که چرا نبود مدیریت درست، یا منابع اعتباری کافی سدی شده است برای نجات جان جنگل های زاگرس. زیرا با این که مسئولان نیز تائید می کنند این آفت دست کم از سال 87 در جنگل های زاگرس شیوع پیدا کرده، اما آزمایش های انجام گرفته از سوی آنها در سال 89 به آنها اطمینان داد که با چه مشکل حادی روبه رو هستند.

اکوسیستم جنگل های بلوط طی دهه های مختلف دچار سیر نزولی شده، زیرا بارگذاری بیش از توان منطقه انجام شده، برای نمونه فشار سنگین دام، تبدیل و تغییر اراضی جنگل به کشاروزی، و توسعه سکونتگاه ها سبب شده که بستر جنگل دچار مشکل شود و آفت زغالی بلوط در این منطقه طغیان کند.

روز گذشته شیرین ابوالقاسمی، مدیر طرح حفاظت از جنگل های زاگرس با بیان این که بیش از یک میلیون هکتار از جنگل های زاگرسی آلوده به آفت زغالی بلوط شده تاکید کرد این مناطق دیگر قابل احیا نبوده و باید 18 میلیون اصله درخت بلوط قطع شود.

ابوالقاسمی قطع درختان آلوده را تنها راه کنترل بیماری زغالی دانسته و معتقد است بر اساس دیدگاه کارشناسان بین المللی و نظر قطعی رئیس سازمان جنگل ها، مراتع و آبخیزداری کشور که در کمیسیون امور زیربنایی دولت مطرح شد، قطع درختان آلوده تنها کاری است که می توان برای کنترل روند نابودی جنگل های زاگرسی انجام داد.

به گفته وی، به دلیل وجود دام، حتی اگر دانه بلوطی جوانه بزند، بلافاصله خورده شده و نمی تواند رشد کند. از سویی به دلیل بیماری زغالی بلوط، برگی در درختان باقی نمانده که «هوموس» ایجاد کرده و دانه های بلوط در زیر آنها رشد کند.

افزون بر این هر درخت بلوط در عرض یک سال فقط 6 سانتی متر رشد کرده، بنابراین برای آن که یک درخت بلوط خوب داشته باشیم، 200 تا 300 سال زمان لازم است.** نیازی به قطع این همه درخت نیست

با وجود این، رضا مقدسی، رئیس شورای عالی جنگل درباره قطع 18 میلیون اصله درخت به جام جم می گوید: سازمان جنگل ها برنامه ای برای قطع این میزان درخت ندارد، زیرا تمرکز فعالیت این سازمان روی مداخلات فنی و کارهای بهداشتی جنگل است که این کار را هم به صورت فازبندی شده اجرا می کنیم، دستورالعمل ما این است که پایه های آلوده را حذف کنیم.

وی ادامه می دهد: البته هرچند متخصصان گیاه پزشکی قطع درختان آسیب دیده را توصیه می کنند، اما نکته اینجاست که ما باید چند اقدام را همزمان انجام دهیم، زیرا هر استان و هر بلوک از جنگل وضع گوناگونی دارد، یعنی ما در مناطق آلوده از یک همگنی واحد برخوردار نیستیم تا نسخه قطع را برای همه آنها بپیچیم.

مقدسی درباره راهکارها برای رفع این مشکل نیز عنوان می کند: نمی توان به صورت مجرد و انتزاعی با موضوع برخورد کرد، زیرا اگر این آفت در محوطه کوچکی مانند باغ باشد پایه های آلوده را حذف می کنند، اما اکنون آفت خیلی گسترده است، به همین دلیل باید با کمک جامعه محلی و مشارکت آنها برای رفع مشکل اقدام کنیم.

افزون بر این همزمان با این کار باید کاشت و احیای جنگل نیز صورت بگیرد، مسئولان باید از اکنون برنامه های لازم برای حفاظت از مناطقی که جنگل کاری می شود در نظر بگیرند و از آنجا که آلودگی در سطح وسیعی است، باید سازمان ها و دستگاه های مختلف با یکدیگر همکاری کنند.

نبود مدیریت منسجم

محمد اسماعیل نیا، نماینده مجلس دلیل موفق نبودن مسئولان در کنترل آفت زغالی بلوط را نبود مدیریت منسجم می داند و در گفت و گو با جام جم تاکید می کند: قارچ زغالی در سال 87 فقط 300 هزار هکتار از جنگل های زاگرس را آلوده کرده بود، اما در مدت پنج سال به یک میلیون و 200 هزار هکتار سرایت کرد.

این در حالی است که 250 هزار هکتار از جنگل های زاگرس بیشتر از 50 درصد به این آفت مبتلا شده اند. از دیگر علت های دیگر حاد شدن مشکل جنگل های زاگرس می توان به چرای بی رویه دام در این منطقه اشاره کرد، زیرا بر اساس آمار، چهار میلیون پروانه چرای دام در این منطقه صادر شده است.

اسماعیل نیا تصریح می کند: نبود انسجام مدیریت در موضوع جنگل بخصوص زاگرس یکی از مشکل هاست، برای نمونه مدیریت در جنگل ها در شمال قوی تر است، علاوه بر این معضل دیگر ما وجود 32 سازمان، نهاد و تشکیلات است که برای جنگل های زاگرس تصمیم گیری می کنند.

افزون بر این می توان به مشکلات اقتصادی ـ اجتماعی نیز اشاره کرد، زیرا بومیان این منطقه از نبود سوخت نفت و گاز رنج می برند، این درحالی است که آنها برای تهیه خوراک دام های خود نیز مشکل دارند، بنابراین وقتی بومی های منطقه با مشکلاتی نظیر بیکاری، فقر اقتصادی، اجتماعی دست و پنجه نرم می کنند، نمی توان از آنها انتظار داشت به زیان جنگل قدم برندارند.

کارشناسان میزان خسارت ریالی مناطق آسیب دیده جنگل های زاگرس را حدود 4000 میلیارد تومان برآورد می کنند، زیرا اکنون بیش از 150 هزار هکتار از جنگل های زاگرس به طور کامل خشک شده است.

کامران پور مقدم، مدیرکل دفتر امور منابع جنگلی در این باره به جام جم می گوید: برای رفع مشکل با همکاری استادان مختلف کارگروه ویژه ای تشکیل داده و به این نتیجه رسیدیم که آن بخش از درختان که به آفت مبتلا شده اند باید معدوم شوند، چون منشا بیماری هستند.

پورمقدم درباره زمان قطع کردن درختان یادآور می شود: چاره دیگری بجز معدوم کردن درختان آلوده وجود ندارد. سازمان جنگل ها شش ماهه دوم سال عملیات بهداشتی را در جنگل های زاگرس آغاز کرده است. این در حالی است که برای جلوگیری از تکرار چنین مشکلی باید درختان بیمار قرنطینه شده و بعد از قطع سوزانده شوند.

با توجه به مشکلاتی که سبب بحرانی شدن شرایط جنگل های زاگرس شده مسئولان باید با مدیریتی منسجم برای حل مشکلات قدم برداشته به این شکل که برای رفع مشکلات زاگرس 32 نهاد، سازمان یا تشکیلات تصمیم گیری نکند. این در حالی است که کمبود بودجه و اعتبار نیز از مشکلات سازمان جنگل هاست، زیرا آنها برای مقابله با این مشکل سالانه به حدود 250 میلیارد تومان اعتبار نیاز دارند.

مهدي آييني / گروه جامعه

بالا