تعدادشان کم نیست، اما گمشدهاند، آنقدر که حقوق حداقلی شان رعایت نمیشود. خیلی هایشان قید زندگی را زده اند و بسیاری هم خانه نشین شده اند، چون نمی توانند در خیابان های شهری که از آنها روی برگردانده اند قدم بردارند از معلولان حرف میزنیم، افراد که به نظر میرسد هنوز برای بسیاری از مسئولان حکم شهروندان درجه دوم را دارند اگر غیر از این بود در سخنرانی و برنامه هایشان رعایت حقوق معلولان از مقام شعار فراتر میرفت.
امروز در تقویم روزجهانیمعلولان است، افرادی که در کشورمان هنوز آمار دقیقی از آنها در دست نیست. براساس آمارهای جهانی 10 تا 15 درصد افراد جامعه را معلولان تشکیل می دهند به همین خاطر دست کم حدود هشت میلیون معلول باید در کشورمان تاکنون شناسایی شده باشند، اما اطلاعات سازمان بهزیستی و مرکز آمار ایران با این عدد فاصله زیادی دارد و با توجه به اینکه فقط در کشورمان دست کم هر سال 5 برابر تلفات حوادث ترافیکی(حدود 80هزار نفر) افراد دچار معلولیت میشوند، نمی توان به این تفاوت آماری خوشبین بود.
براساس اطلاعات سازمان بهزیستی حدود یک میلیون و یکصد هزار معلول تحت حمایت این سازمان قرار دارند و نتایج سرشماری سال 90 مرکز آمار ایران نیز از این حکایت دارد که تعداد معلولان حدود یک میلیون و 200 هزار نفر است، آن طور که از مقدمات تهیه سرشماری سال 95 نیز بر می آید نباید خیلی به آماری که این سرشماری از تعداد معلولان میدهد دلخوش کرد. چراکه سازمان بهزیستی مکاتبات زیادی با مرکز آمار انجام داد تا بتواند به کمک آنها آمار دقیقی از تعداد معلولان کشور به دست بیاورد، اما برخلاف اینکه هیات دولت نیز دراین خصوص مصوبه داشت، این مهم به بهانه هایی مانند نبود اعتبار محقق نشد.
بنابراین در روز جهانی معلولان باید تاکید کرد که در کشورمان هنوز آنقدر به معلولان بها داده نمی شود که تعریف درستی از معلولیت ارائه شود و یا آمار دقیقی از تعداد آنها به دست آید به همین دلیل نباید از هدر رفت اعتبارات و ناکامی زحمات مسئولان برای کمک به این قشر جامعه و اجرا نشدن قوانین مناسب تعجب کرد.
در واقع شرایط حال کشور نه فقط کمکی به معلولان نمی کند بلکه راه را برای حاد شدن مشکل بسیاری از معلولان نیز فراهم کرده است، زیرا شاید به ظاهر برخی مسئولان دغدغه رسیدگی به معلولیتهای شدید را داشته باشند، اما رسیدگی به معلولیت های خفیف در دستور کار آنها قرار ندارد. این درحالی است که بیشترین مداخله را می توان در معلولیت های خفیف داشت و به این شکل مانع از این شد که معلولیت های خفیف به معلولیت شدید بدل شده و هزینه بیشتری به جامعه تحمیل کند. ریشه مدیریت نشدن مشکلات معلولان را باید در نبود آمار دقیق از آنها جستوجو کرد، آماری که بدون آن دم زدن از رفع مشکلات دیگر معلولان مانند اشتغال و تهیه مسکن حکم نمایشی عامه پسند را پیدا میکند.
مهدی آیینی