آخرین خبرها
خانه / بایگانی/آرشیو برچسب ها : محيط زيست (برگ 17)

بایگانی/آرشیو برچسب ها : محيط زيست

اشتراک به خبردهی

قیام اسلحه‌شکنان در کردستان

کمتر از یک ماه از توبه شکارچی مریوانی می‌گذرد، توبه اسلحه‌شکنی که آن‌قدر شیرین است که هنوز نقل محافل دوستداران محیط‌زیست است و آنها از کاک احمد عزیزی، یکی از ساکنان روستای «دره کی» مریوان حرف می‌زنند که تحت‌تاثیر سخنان دختر خردسالش قرار گرفت و با شکستن تفنگش، شکار را برای همیشه کنار گذاشت.

جالب اینجاست که این حرکت نمادین شکارچی مریوانی روی دیگر شکارچی ها نیز تاثیر گذاشته است، زیرا دیروز خبر رسید که ۱۵ نفر از شکارچیان کهنه کار شهرستان کامیاران هم سلاح های خود را کنار گذاشته و حالا باید آنها را به جای شکارچی، همیار محیط زیست لقب داد.

روز گذشته آنها در مراسمی که در تپه شهدای گمنام شهرستان مریوان برگزار شد، قفس های چوبی زنده گیری پرندگانشان را سوزانده و هر کدام از آنها کبکی را به صورت نمادین در طبیعت رها کردند تا به این وسیله آشتی خود را با طبیعت جشن بگیرند.

در متن قسم نامه آنها آمده است. «مژده باد ای طبیعت، ای کل های زیبا، ای کبک ها، ای پرندگان، ای رودخانه ها، از امروز به بعد ما اولین نگهبانان شما خواهیم بود و با کاشتن نهال ها، رها کردن پرندگان از قفس و سوزاندن قفس ها، در پیشگاه خدا ندامت و پشیمانی خود را از شکارچی بودن ابراز می کنیم و از این پس هرگز دست به شکار هیچ حیوان و جانداری در طبیعت نخواهیم زد.

خداوند پشتیبان ما باشد.» از تکرار چنین داستانی در غرب کشور می توان نتیجه گرفت که برنامه های فرهنگی تاثیر زیادی روی افرادی دارد که ما آنها را دشمنان حیات وحش می دانیم و اگر تعداد آنها اکنون حدود یک میلیون و 500 هزار نفر در کشور برآورد می شود به این دلیل است که سازمان های مسئول دراین رابطه تاکنون برنامه های فرهنگی قابل توجهی برای آنها تدارک ندیده اند.

به همین دلیل قسمتی از ناآگاهی آنها در قبال حیات وحش را باید به پای کم کاری چنین سازمان هایی گذاشت و از آنها خواست هرچه بیشتر برای آگاه سازی بومیانی که براحتی به مناطق حفاظت شده و زیستگاه های حیات وحش دسترسی دارند، قدم بردارند.

مهدی آیینی – گروه جامعه

921221_kamyaraan-3

921221_kamyaraan-4

 

جنگلبانان و محیط‌بانان را چه شد

یگان حفاظت محیط‌زیست کشور 5000 نیرو کم دارد، به همین دلیل 17 میلیون هکتار منطقه حفاظت‌شده کشور را فقط 2617 محیط‌بان پوشش می‌دهند.

این ماجرا سبب شده شکارچیان غیرمجاز در سراسر کشور آن قدر احساس امنیت کنند که برای کشتن گونه های حیات وحش انواع و اقسام روش های ناجوانمردانه را به کار بگیرند؛ از تلف کردن آهوان بی دفاع منطقه موته به وسیله موتورسیکلت اماراتی بگیرید تا کشتن و سربریدن خرس و پلنگ ها در مناطق حفاظت شده. البته در این بین فقط کمبود نیرو مشکل ساز نشده، زیرا اندک محیط بانان کنونی کشور تجهیزات لازم را نیز در اختیار ندارند.

افزون بر این آموزش های لازم نیز به آنها داده نمی شود یا دست کم از حق و حقوق آنها آن طور که باید و شاید دفاع نمی شود، نمونه اش چندین محیط بانی که تاکنون از سوی شکارچیان غیر مجاز زخمی شده اند یا به دلیل درگیری با آنها به زندان افتاده و حکم اعدام گرفته اند.

این درحالی است که اوضاع در سازمان جنگلبانی کشور بیش از این بحرانی است، تا آنجا که این سازمان برای حفاظت از عرصه های منابع طبیعی کشور بجز مناطق کویری که حدود 125 میلیون هکتار وسعت دارد، فقط 2400 نیرو در اختیار دارد بنابراین می توان نتیجه گرفت برای حفاظت از هر 52 هزار هکتار از عرصه های طبیعی کشور فقط یک نیروی حفاظتی وجود دارد.

این درحالی است که برای حفاظت از حدود هر 13هزار هکتار از جنگل های کشور نیز به طور میانگین یک جنگلبان به کار گرفته شده است. البته در برخی از استان ها وضع نامناسب تراست تاآنجا که در استان کرمانشاه برای حفاظت از هر 20 هزار هکتار از جنگل های بلوط یک نیرو وجود دارد.

کمبود نیرو در این دو سازمان زمانی بیشتر به چشم می آید که نگاهی به وضع سایر کشورها بیندازیم، برای نمونه در ایتالیا برای هر هزار هکتار از عرصه های طبیعی یک نیروی حفاظتی وجود دارد، یا در ترکیه برای هر 3000 هکتار یک جنگلبان جذب شده است.

این درحالی است که متاسفانه دولت نیز به دلیل مشکلات مالی تمایلی به صدور مجوز برای استخدام نیرو در این سازمان ها ندارد بنابراین با توجه به این مشکلات به نظر می رسد سازمان های حفاظت محیط زیست و جنگلبانی باید از کمک سازمان های مردم نهاد بیش از پیش استفاده کرده و با در نظر گرفتن امتیازهایی برای برخی از نیروهای ستادی خود آنها را تشویق به کار در یگان های حفـاظتی کنند، زیرا در شرایطی که به گفته معاون آبخیزداری سازمان جنگل ها، مراتع و آبخیزداری کشور، 88 درصد ایرانی ها درک درستی از تخریب منابع طبیعی ندارند، نمی توان به امید جذب نیرو دست روی دست گذاشت و از بین رفتن منابع طبیعی و حیات وحش کشور را به تماشا نشست.

مهدی آیینی – گروه جامعه

قزل آلاي خال قرمز به پايتخت رسید؛ سمندرآتشين به کردستان

کنوانسیون‌ تجارت‌ بین‌المللی‌گونه‌های‌ جانوری‌ در معرض‌ خطر انقراض‌ (سایتیس‌) پیشنهاد کرده است چهل و یکمین سالگرد تاسیس این سازمان به نام روز جهانی حیات وحش نامگذاری شود.به همین دلیل امروز دوازدهم اسفند (سوم مارس) روز جهانی حیات وحش نام گرفته تا مردم از اهمیت حیات وحش و حفظ محیط زیست بیشتر مطلع شوند. جالب است بدانید تاکنون 30 استان کشور از بین گونه های جانوری بومی خود، نمادی را انتخاب کرده اند تا ضمن معرفی آن بتوان شرایط را برای بهبود وضع آن مهیا کرد. مجید خرازیان مقدم، معاون دفتر تنوع زیستی و حیات وحش سازمان حفاظت محیط زیست در این باره به جام جم می گوید: بزرگ ترین هدف از این نامگذاری، معرفی حیات وحش به مردم است؛ زیرا بهترین اهرم برای حفاظت از محیط زیست خود مردم هستند.

در واقع، دفترتنوع زیستی و حیات وحش معاونت محیط طبیعی با توجه به اهمیت حمایت و حفاظت از گونه های با ارزش حیات وحش از مسئولان هر استان خواست با توجه به گونه های جانوری خود یک نمونه را به عنوان نماد استان معرفی کنند.

خرازیان مقدم ادامه می دهد: ملاک این بود گونه هایی که ویژگی خاصی دارند، معرفی شوند که ممکن است در معرض خطر انقراض باشند یا نباشند. برای نمونه یوزپلنگ گونه ای در خطر انقراض است، ولی استان هایی هستند که گونه ای را معرفی کردند که از نظر رده حفاظتی جایگاه بهتری دارد.

30 نماد، 30 استان

به این ترتیب در استان خوزستان، گوزن زرد؛ اصفهان، قوچ اصفهان؛ ایلام، سنجاب ایرانی؛ فارس، گورخر؛ کرمانشاه، شوکا؛ کهگیلویه و بویراحمد، خرس قهوه ای ؛ گلستان، پلنگ؛ گیلان، فک؛ مرکزی، پازن (کل و بز)؛ هرمزگان، خرس سیاه؛ همدان، قوچ ارمنی؛ خراسان شمالی، قوچ اوریال؛ خراسان رضوی، آهو؛ سمنان، یوزپلنگ؛ مازندران، مرال؛ اردبیل، قرقاول؛ آذربایجان شرقی، سیاه خروس؛ آذربایجان غربی، میش مرغ؛ چهارمحال و بختیاری، کبک دری؛ زنجان، لک لک سفید؛ قزوین، هما؛ قم، شاهین؛ کرمان، زاغ بور؛ یزد، هوبره؛ بوشهر، لاک پشت عقابی؛ تهران، قزل آلای خال قرمز؛ خراسان جنوبی، افعی شاخدار ایرانی؛ سیستان و بلوچستان، تمساح تالابی (گاندو)؛ کردستان، سمندر آتشین و لرستان، سمندر لرستانی به عنوان نماد هر استان معرفی شدند. این در حالی است که استان البرز تاکنون نماد جانوری خود را به سازمان حفاظت محیط زیست معرفی نکرده و از آنجا که تنوع محیط زیستی بالایی دارد، باید منتظر ماند و دید آنها چه گونه ای را به عنوان نماد معرفی می کنند.

خرازیان مقدم عنوان می کند: این گونه ها شاخص و پرچم هر استان هستند و حفاظت و حمایت از آنها سبب بهتر شدن وضع گونه های دیگر هم خواهد شد. برای نمونه، پلنگ وقتی به عنوان گونه شاخص معرفی می شود با توجه به موقعیتی که در هرم غذایی دارد، سبب می شود از طعمه ها و زیستگاه های او نیز حفاظت شود. بعد از مشخص شدن این نمادها سازمان حفاظت محیط زیست چارچوبی را مشخص کرد که براساس آن استان ها باید اقداماتی را برای حفظ گونه های انتخابی خود در اولویت کاری شان بگذارند. هرچند در این مدت تلاش هایی شده است، ولی رسیدن به هدف این طرح فقط با کمک بخش غیردولتی و مردم میسر خواهد شد تا گونه های جانوری کشور حفظ شده و شرایط بهتری پیدا کنند.

جای خالی فهرست قرمز ایران

به گفته کارشناسان در دنیا حدود 61 هزار پستاندار شامل پرندگان، آبزیان و خزندگان شناسایی شده و از این تعداد 1140 گونه جاندار مهره دار در کشورمان وجود دارد. به این شکل که پستانداران 197 گونه، پرندگان 535 گونه، دوزیستان 21 گونه، ماهی های آب های داخلی 160 گونه و خزندگان 227 گونه را به خود اختصاص داده اند. این در حالی است کهIUCN (سازمان جهانی حفاظت از منابع طبیعی) هر ساله با توجه به اطلاعاتی که از کشورها دریافت می کند، فهرست قرمزی را فراهم می کند که در آن گونه های در معرض تهدید مشخص می شوند.

براساس فهرست قرمزی که این سازمان سال گذشته منتشر کرد، اکنون سه گونه جانوری ما در وضع بشدت بحرانی هستند؛ یعنی اگر مدیریت و حفاظت نشوند، به زودی منقرض خواهند شد. در کشور ما سمندر لرستانی، لاک پشت عقابی و یوزپلنگ در این وضع قرار دارند، اما گونه های دیگری نیز هستند که در معرض انقراض خوانده می شوند؛ مانند گوزن زرد، گورخر ایرانی، فک و سمندر آتشین. از گونه های آسیب پذیر کشورمان نیز می توان به قوچ اصفهان، پازن، خرس سیاه، قوچ ارمنی، آهو، قوچ اوریال، میش مرغ و هوبره اشاره کرد.

معاون دفتر تنوع زیستی و حیات وحش سازمان حفاظت محیط زیست ادامه می دهد: برای رفع مشکل حیات وحش کشور نیاز به اعتبار ویژه ای است تا بتوان مطالعات میدانی و گسترده ای را انجام داد. اولین گام تامین اعتبارات است، زیرا ما تهیه فهرست قرمز را جزو برنامه پنجساله قرار داده ایم تا اگر اعتبارات آن فراهم شد، آن را اجرا کنیم.

3 تهدید بزرگ حیات وحش

چند سالی است حیات وحش کشور به علت های مختلفی آسیب دیده و خبر تلف شدن آنها منتشر می شود. در این بین به اعتقاد کارشناسان سه علت اصلی وجود دارد؛ تکه تکه شدن و جزیره ای شدن زیستگاه ها، بحث شکار غیرمجاز و وجود سلاح های غیرمجاز و خشکسالی اصلی ترین عامل ها به شمار می رود. برای نمونه، سال گذشته خشکسالی سبب شد گوزن های زرد جزیره اشک، دریاچه ارومیه را ترک کرده و آسیب ببینند. افزون بر این بحث خرید و فروش و قاچاق حیوانات نیز به شرایط بحرانی حیات وحش کشور دامن زده است، زیرا در دنیا بعد از تجارت مواد مخدر و اسلحه، تجارت غیرقانونی حیات وحش پردرآمدترین تجارت لقب گرفته است.

خرازیان مقدم اظهار می کند: واردات و صادرات گونه های جانوری در همه جا وجود دارد. در کشورمان در این زمینه قانون وجود دارد، اما مشکل اینجاست در مبادی ورودی و خروجی کشور کارشناس محیط زیست وجود ندارد تا جانوران در خطر انقراض را شناسایی کرده و مانع قاچاق آنها شود. این در حالی است که در داخل کشور، این مشکل به شکل دیگری نیز وجود دارد. برای نمونه این روزها با نزدیک شدن به پایان سال بحث خرید و فروش سمندر مطرح است که باید با آن برخورد کرد.

سالی حساس برای پلنگ

امسال تلفات پلنگ در کشورمان در صدر اخبار حیات وحش قرار داشت، اما به نظر خرازیان مقدم حساسیت ها نسبت به پلنگ بیشتر از سال های گذشته بود و سبب شد اخبار این ماجرا خیلی بیشتر مطرح شود. او ادامه می دهد: از سال 85 تاکنون اطلاعاتی را جمع آوری کردیم که براساس آن می توانیم بگوییم در این مدت 1100 مرگ و میر گربه سان بزرگ داشته ایم. در این هفت سال، 67 قلاده پلنگ جان خود را از دست داده اند، بنابراین می توان گفت به طور متوسط سالانه حدود 10 قلاده پلنگ تلف شده است، اما امسال 11 قلاده تلف شد و چون تلفات در حدود سه ماه اتفاق افتاد مردم نسبت به آن حساس شدند؛ هرچند ما معتقدیم تلف شدن یک قلاده نیز درست نیست.

وی یادآور می شود: برای حفظ این گونه تاقبل از عید، نقشه راه پلنگ آماده خواهد شد و با استفاده از آن می توان برای همه گربه سانان برنامه فرهنگی و حفاظتی انجام داد. به این شکل ما می توانیم تلفات را به حداقل برسانیم، زیرا برآورد می شود در کشور حدود 500 قلاده پلنگ وجود داشته باشد و چنانچه تلفات این گونه جانوری در حد سالانه 10 قلاده باقی بماند، خیلی زود پلنگ ها با خطر انقراض روبه رو می شوند.

البته سازمان حفاظت محیط زیست برنامه های دیگری نیز دارد. برای نمونه آنها در حال انعقاد قرارداد با دانشگاه ها و بخش خصوصی هستند تا نقاط حادثه خیز مشخص شده و با همکاری وزارت راه در نقاط رفت و آمد پلنگ ها پل های روگذر و زیرگذر بسازند یا در جاده هایی که از زیستگاه این گربه سان عبور می کند سیستم های سرعت گیر و کاهش سرعت نصب شود.

رکورد دارهای حیات وحش ایران

آخرین شیر ایرانی در سال 1321 دیده شد، این گونه حدود 30 سال طول عمر داشته است. ببر مازندران نیز تا پیش از منقرض شدن لقب بزرگ ترین گربه سان جهان را یدک می کشیده و آخرین گونه آن در سال 1337 شکار شده است. سرعت یوزپلنگ ایرانی مثال زدنی است. این گونه که اکنون در معرض انقراض قرار دارد، 18 سال عمر می کند. کاراکال یکی دیگر از گربه سانان ایرانی است که توانایی پرش عمودی به آسمان را داشته و براحتی پرندگان را شکار می کند. طول عمر این گربه سان نیز 18 سال برآورد می شود. گربه شنی کوچک ترین و کمیاب ترین گربه سان ایران است، برخلاف دیگر گربه سانان کف دست و پای گربه های شنی موهای بلندی دارد که سبب می شود این جاندار براحتی در شنزار حرکت کرده و گرمای زمین را تاب بیاورد. خرس قهوه ای بزرگ ترین گوشتخوار ایران است و به صورت انفرادی زندگی می کند. این گونه جانوری بین 30 تا 45 سال عمر کرده و توانایی بالارفتن از درخت را دارد. قوچ اوریال بزرگ ترین قوچ ایران است که در شمال شرق کشور زندگی می کند. بزرگ ترین شاخی که برای این گونه ثبت شده است 113 سانتی متر در پارک ملی گلستان بوده است، طول عمر قوچ اوریال 14 سال است و گرگ، پلنگ و یوز دشمنان طبیعی او هستند. قوچ ارمنی یکی دیگر از گونه های جانوری کشورمان است که در مناطق انگوران و بیجار بیشتر دیده می شود، رکورد شاخی که برای این پستاندار ثبت شده 89 سانتی متر است. در این بین باید به پازن (کل و بز) نیز اشاره کرد، علت نامگذاری این گونه جانوری این است که این پستاندار هنگامی که احساس خطر می کند پاهایش را به زمین می کوبد. رکورد شاخ پازن با 152 سانتی متر در پناهگاه حیات وحش بیستون ثبت شده است. پازن ها از حس بویایی، شنوایی و بینایی قوی برخوردارند. مرال یکی دیگر از پستانداران ایران است که بیشتر در پارک ملی گلستان و پناهگاه دودانگه مشاهده می شود. طول شاخ ثبت شده برای مرال ها 111 سانتی متر بوده است. خوک وحشی شناگر ماهر و یکی دیگراز پستانداران کشورمان است، طول دندان نیش نر ثبت شده برای این جاندار 29 سانتی متر در پارک ملی گلستان ثبت شده است . طول عمر گراز ها 20 سال است. بزرگ ترین گونه خشکی زی را باید گورخر دانست. این پستاندار حدود 40سال عمر کرده و وابستگی زیادی به آب دارد، گور ها مسافت های طولانی را با سرعت 40 تا 50 کیلومتر می دوند.

مهدی آیینی / گروه جامعه

بغض بزرگ در گلوي هورالعظيم

روزی روزگاری هورالعظیم بود و جان بومیان منطقه؛ تالاب حکم مادری مهربان و بخشنده را داشت که سرپناه و روزی آنها را فراهم کرده بود،مادری مهربان و بخشنده که اکنون فرزندانش تن به مهاجرت داده‌اند و ترس از فراموشی و نابودی دست از سرش بر نمی‌دارد، چون دیگر کمتر فرد محلی یا مقام مسئولی را می‌توان پیدا کرد که دغدغه تالاب را داشته باشد و از حقابه‌اش بپرسد. این روزها اگر شخصی گذرش به تالاب بیفتد یا ماهیگیر است یا شکارچی پرنده های مهاجر یا یکی از کارکنان شرکت نفت.دیگر از آن کلک ها (خانه های شناور ساخته شده با حصیر و نی) و تالاب یکپارچه خبری نیست، اینجا تا چشم کار می کند جاده ساخته شده، جاده هایی که اول و آخرشان به چاه های نفت ختم می شود و آن قدر عریض ساخته شده اند که کاشفان چینی شرکت نفت با هر خودرویی در آنها دور یک فرمان می زنند. جاده ها به حدی در دل تالاب ریشه دوانده که تالاب را به چند حوضچه تقسیم کرده اند، این جاده ها که به جاده های آنتنی یا اکتشافی معروفند، نگاه هر رهگذری را به سمت دکل های سر به آسمان کشیده شرکت نفت سوق می دهند، دکل هایی که آتش از آنها زبانه می کشد، آتشی که بلای جان تالاب شده و راه را بر سیراب شدن قسمت های جنوبی هورالعظیم سد کرده است.

شمال تالاب هنوز سرسبز و زنده است، تا چشم کار می کند آب لاجوردی همه جا پهن است و غوغای پرندگان مهاجر از آن به گوش می رسد، اما به فاصله چند متر آن طرف تر یعنی به اندازه عرض جاده ای به نام «شط علی» که تالاب را به قسمت های شمالی و جنوب تقسیم می کند، برهوتی خودنمایی می کند که سال هاست دیگر در آن نی یا جگن نمی روید و آن قدر تشنه است که در ابتدا هر تازه واردی تصور می کند این قسمت از تالاب به سیاره یا کشوری دیگر تعلق دارد.این که در فاصله ای کوتاه می توان دو چهره متفاوت از تالاب دید و این که اصلا چرا باید تالاب یکپارچگی اش را از دست بدهد، پرسشی است که عادل مولا، معاون محیط زیست اداره کل حفاظت محیط زیست خوزستان در پاسخ به آن به جام جم می گوید: اینجا نفت و گاز زیاد است بعد از این که شرکت نفت به تالاب ورود کرد برای حفر چاه شروع به ساخت جاده کرد و حالا تالاب به پنج حوضچه تقسیم شده است.

نکته اینجاست که قبل از وارد شدن شرکت توسعه نفت به تالاب، مسیرهایی وجود داشت که مردم محلی از آن استفاده می کردند، اما این مسیرها ساخته دست انسان نبودند و با بالا آمدن آب تالاب همه قسمت های آن زیر آب می رفتند.نکته اینجاست جاده هایی که شرکت نفت می سازد طوری ساخته می شوند که مانع نفوذ آب به دیگر قسمت های تالاب شده است. اکنون حفاری های شرکت نفت در این تالاب آلودگی بیشتری ایجاد کرده ، تا آنجا که تالاب هورالعظیم مانند گذشته قادر به خودپالایی نیست.

میراثی شوم برای تالاب

چند سال پیش قراردادی بین شرکت های چینی اکتشاف نفت و مسئولان وزارت نفت کشورمان بسته شد که براساس آن اکنون چینی ها ادعا می کنند فقط روی زمین خشک برای اکتشاف نفت کار می کنند، همین بهانه ای شده برای خشک کردن تالاب، تا آنجا که اکنون بیش از 40 درصد آن از آب محروم شده و آب های مازاد تالاب به جای سیراب کردن قسمت های جنوبی آن به کشور عراق سرریز می شود. مسئولان حفاظت محیط زیست خوزستان می گویند برای ساخت آبگذر زیرزمینی نیز دست به کار شده و جانمایی کرده اند، اما اجازه چنین کاری به آنها داده نمی شود. به همین دلیل بخش جنوبی تالاب هورالعظیم روز به روز در انتظار آب ترک برمی دارد، این در حالی است که کارشناسان محیط زیست هشدار می دهند ارزش تالاب ها کمتر از نفت نیست تا آنجا که ارزش آنها را ده برابر زمین های کشاورزی می دانند، افزون براین تالاب ها سبب جذب گردشگر، ایجاد شغل برای بومیان منطقه، مانع از افزایش ریزگردها و تعدیل آب و هوا نیز می شود.

صاحبان بی شمار تالاب

نکته دیگری که در این بین باید به آن توجه کرد این است که سازمان ها و نهادهای مختلفی در کشور ادعا می کنند صاحب تالاب هستند؛ از سازمان حفاظت محیط زیست و جوامع محلی گرفته تا وزارت نیرو و جهاد کشاورزی. محسن سلیمانی روزبهانی، مدیر ملی طرح بین المللی حفاظت از تالاب ها درباره راهکار های نجات تالاب هورالعظیم به جام جم می گوید: برای این کار وزارت نفت و نیرو باید توجه بیشتری به آبرسانی به تالاب داشته باشند تا آب از بخش شمالی به بخش جنوبی تالاب برسد. به گفته وی نباید محیط زیست را قربانی توسعه کرد،چون با برنامه ریزی علمی می توان محیط زیست و توسعه را با هم داشت.

معاون محیط زیست اداره کل حفاظت محیط زیست خوزستان یادآور می شود: جایی که صنعت ورود می کند چالش هایی وجود دارد، چالش اکتشاف نفت، ساخت جاده ودفع پسماند که احداث جاده سبب آسیب دیدن تالاب شده است. علاوه بر این تالاب هورالعظیم از رودخانه کرخه تغذیه می شود به همین دلیل حقابه آن با احداث سدها و بالادستی کم شده است. این در حالی است که کمبود نیرو سبب شده شکارچیان غیرمجاز از هر فرصتی برای شکار پرندگان بومی و مهاجر تالاب هورالعظیم استفاده کنند. مولا دراین باره می افزاید: هورالعظیم آخرین ایستگاه پرنده های مهاجر زمستانه در کشور است. طاووسک و آبچلیک از پرنده های بومی این تالاب هستند، افزون بر این پرنده های شناخته شده ای مانند مارگردن،اردک سرسفید، غول حواصیل و پلیکان پاخاکستری نیز در اینجا دیده شده است.

تالابی به نام شادگان

در کنار هورالعظیم؛ «بامدژ»، «میانگران» و «شادگان» سه تالاب بزرگ دیگر استان خوزستان هستند، که زندگی مردم محلی به آنها وابسته است، اما زندگی در تالابی مانند شادگان با تالاب هورالعظیم متفاوت است، زیرا برخلاف هورالعظیم در تالاب شادگان کماکان زندگی جریان دارد، هرچند ​ با وضع نامناسب مدیریت تالاب به نظر می رسد تا مدتی دیگر از این تالاب و ساکنانش فقط خاطره ای باقی بماند. عبدالزهرا سنواتی، فرماندار شادگان به جام جم می گوید: تا چند سال پیش حدود 5000 نفر از بومیان این تالاب فقط از طریق ماهیگیری امرار معاش می کردند، اما این روزها تعداد آنها به 2700 نفر کاهش پیدا کرده است.با این حال هنوز اندک بومیان باقیمانده منطقه با قایق هایشان در این تالاب رفت و آمد می کنند و با پرورش گاومیش، ماهیگیری و شکار روزگار می گذرانند.

ناصر یکی از ساکنان تالاب شادگان است، او با قایق​ کوچکی که دارد گردشگران را به مناطق مختلف تالاب برده و از این راه امرار معاش می کند. ناصر درباره وضع ساکنان تالاب می گوید: درآمد بیشتر افراد اینجا از طریق ماهیگیری، صید پرنده یا پرورش گاومیش است. البته حدود 50 نفر از جوانان نیز با قایق کار می کنند.

ناصر از این گله دارد که مسئولان برای معرفی تالاب و جذب گردشگر سرمایه گذاری نمی کنند و فقط در تعطیلاتی مانند عید نوروز کار او و دوستانش رونق می گیرد.

او ادامه می دهد: علاوه بر این مسئولان باید برای قایق های ما سهمیه بنزین در نظر بگیرند و آنها را بیمه کنند تا ما بهتر بتوانیم کار کنیم. مدتی قبل اعتباری برای گردشگری اینجا اختصاص دادند که فقط صرف ساخت چند اسکلت آهنی و آلاچیق شده است.

یکی دیگر از ساکنان تالاب شادگان درباره ماهیگیری و شکار پرنده می گوید: بیشتر اینجا اردک مرمری و غاز شکار می کنیم، غاز را حدود 40 هزارتومان می فروشیم،اما مشکل اینجاست که تعداد این پرنده ها به دلیل شکارچیان غیرمجاز خیلی کم شده و به سختی می توان آنها را پیدا کرد. ماهی های تالاب هم خیلی کم شده قبلا تا 40 قطعه ماهی هم صید می کردیم، اما این روزها هر ماهیگیر به زحمت پنج قطعه ماهی صید می کند. فعالیت قاچاقیچان غیرمجاز سبب شده بومیان تالاب برای شکار و ماهیگیری با مشکل روبه رو شوند. به گفته یکی از آنها، فرصت طلب ها با استفاده از موتور برق ماهیان تالاب را صید می کنند و کسی نیست که جلوی آنها را بگیرد.

نکته دیگری که باید به آن توجه کرد کمبود نیرو در یگان حفاظت محیط زیست خوزستان است که سبب شده آنها نتوانند بخوبی تالاب های این استان را پوشش دهند. برای نمونه تالاب شادگان با مساحت​ 537 هزار و 700 هکتار را فقط هفت نیروی یگان حفاظت محیط زیست خوزستان با یک خودرو پوشش می دهند. این درحالی است که پوشش تالابی با طول 80 کیلومتر با یک خودرو و هفت مامور واقعا امکان پذیر نیست.

بحرانی بودن وضع تالاب های کشور ماجرای تازه ای نیست.نکته اینجاست که​گاهی وضع وخیم آنها رسانه ای شده و بعد از مدتی به فراموشی سپرده می شود، به همین دلیل به نظر می رسد مسئولان باید با آگاه سازی بومیان منطقه و تغییر سیاست هایشان دست کم شرایط این تالاب ها را تثبیت کنند.

مهدی آیینی / گروه جامعه

وداع با اسلحه در کردستان

pic4822

حرف‌های دخترک تاثیرش را گذاشت، مرد دیگر مردد نبود، تصمیم خود را گرفت، به خانه رفت، اسلحه‌اش را برداشت و دست دختر خردسالش را گرفت و به سمت مسجد روستا حرکت کرد، آن روز هم روستای «دره‌کی» مریوان یکی از سردترین روزهای زمستان را تجربه می‌کرد، اما مرد جوان خیلی محکم به سمت مسجد روستا قدم برمی‌داشت، جلوی در مسجد حدود 200 نفر از اهالی دور هم جمع شده بودند، آنها وقتی مرد جوان را همراه دخترش دیدند راه را برایشان بازکردند، چند دقیقه بعد مرد جوان در میان جمعیت قرار گرفت، همه چشم‌ها به دست او دوخته شده بود، برای چند لحظه سکوت روستا را دربرگرفت، مرد جوان دست دخترش را رها کرد، اسلحه‌اش را روی زمین و تکه سنگی قرار داد، نگاهی گذرا به جمعیتی که دورش حلقه زده بودند، انداخت، نفس عمیقی کشید، دست‌هایش را جلوی دهانش گرفت تا آنها را با دمیدن نفس‌اش گرم کند.کمی بعد او تکه سنگی را از روی زمین برداشت و بالای سر برد، همزمان با مرد جوان جمعیت نفس خود را در سینه حبس کردند، بعد از چند ثانیه او با تمام توان تکه سنگ را روی اسلحه اش کوبید. همزمان با فرود آمدن سنگ و شکستن اسلحه، صدای جمعیت سکوت روستا را در هم شکست.

این قسمتی از ماجرای توبه کردن یکی از شکارچیان قدیمی روستای دره کی به نام احمد عزیزی است که این روزها خبرساز شده است، او در این باره به جام جم می گوید: دخترم چیزی به من گفت که بعد از 12 سال شکار را کنار گذاشتم. ماجرا از این قرار است که چند روز پیش وقتی او چند کبک را شکار کرده و به خانه می برد، دخترش یلدا با دیدن کبک های خون آلود با گریه به پدرش می گوید: «بابا چرا از بال این پرنده ها خون آمده باید درستشان کنی» پدر جوان با شنیدن این جملات به خودش می آید.

او ادامه می دهد: با خودم گفتم من کی هستم که جانی را که خدا به جانوران بخشیده، بگیرم، به همین دلیل تفنگی را که از پدرم به ارث برده بودم، شکستم. البته در این میان تلاش های سازمان مردم نهاد چیا را نیز نباید نادیده گرفت؛ زیرا مدتی است اعضای این نهاد مردمی با چاپ بروشور و سخنرانی، مردم روستا را نسبت به حفظ و ارزش حیات وحش آگاه کرده اند. آنها وقتی از تصمیم مرد جوان اطلاع یافتند، اهالی روستا را باخبر کرده و برای او مراسم قدردانی برگزار کردند.

با توجه به نقش سازمان های مردم نهاد و خانواده در حفظ حیات وحش باید از مسئولان سازمان حفاظت محیط زیست خواست که هر چه بیشتر با این نهاد ها همکاری کرده و برای جای دادن نکات زیست محیطی در کتاب های درسی کودکان نیز تلاش کنند. این در حالی است که در روستای دره کی جوانان در نبود امکانات ورزشی و تفریحی به شکار روی آورده اند تا آنجا که بیش از 20 شکارچی در این روستای کوچک زندگی می کنند.

مهدی آیینی – گروه جامعه

آزادي را به پيشواز ببريد

گونه‌های جانوری کشورمان حال و روز خوبی ندارند، از یک سو شکارچیان غیرمجاز عرصه را بر آنها تنگ کرده‌اند و از سوی دیگر قوانینی که برای حمایت از آنها تعریف شده، قدیمی است و نیاز به بازنگری دارد.

  هرچند مسئولان سازمان حفاظت محیط زیست کشور از تشکیل کمیته های بحران و تلاش برای افزایش جریمه های صید و شکار برای حمایت بیشتر از آنها حرف می زنند، اما نکته اینجاست که سرمایه گذاری برای فرهنگ سازی و فعال کردن سازمان های مردم نهاد، بیش از هر حرکتی می تواند سبب حفظ گونه های جانوری کشور شود، اما به نظر می رسد مسئولان محیط زیست کشور کمتر تمایلی به سرمایه گذاری در این بخش دارند، زیرا تاکنون برنامه جامعی در این باره ارائه نشده، این درحالی است که آنها بخوبی از بازتاب حرکت های هرچند کوچک نمادین در این باره آگاهی دارند.

برای نمونه حدود چهار ماه از زمانی که رئیس سازمان محیط زیست کشور مانع قربانی کردن گوسفند در مراسم استقبالش در اراک شد، می گذرد.

آن زمان ابتکار وقتی متوجه شد مسئولان این شهر قصد دارند برای خوشامدگویی از او گوسفندی را قربانی کنند، مانع این کار شد.

این حرکت نمادین رئیس سازمان حفاظت محیط زیست از چشم رسانه ها پنهان نماند و خیلی ها او را تحسین کردند، هرچند از این اقدام روزها می گذرد، اما دوشنبه گذشته نیز مسئولان سازمان حفاظت محیط زیست استان قزوین هنگام خوش آمدگویی به معصومه ابتکار دست به حرکت نمادین دیگری زدند که می توان از آن به عنوان نتیجه اقدام رئیس سازمان حفاظت محیط زیست یاد کرد، ماجرا از این قرار است که وقتی او در سفرش به قزوین به دهکده طبیعت و بوستان باراجین رفت، مسئولان به جای قربانی کردن گوسفند، چند پرنده (سره) را از قفس آزاد کردند.

این کار نیز مانند جلوگیری از ذبح گوسفند خیلی ها را در فضای مجازی به تحسین وا داشت به همین دلیل باید به مسئولان سازمان محیط زیست کشور پیشنهاد داد که با فرهنگ سازی و تلاش برای تنظیم بخشنامه ای از سوی دولت می توانند کاشت درخت یا آزاد کردن برخی پرنده های وحشی را که از قاچاقچیان حیوانات کشف و ضبط می شود، جایگزین ذبح حیوانات کنند.

افزون بر این سازمان حفاظت محیط زیست می تواند مقدماتی را فراهم کند که آزاد کردن برخی پرندگان یا کاشت درخت نیز در مراسم جشن ازدواج جوانانی که به دور از تشریفات، زندگی مشترکشان را آغاز می کنند، صورت گیرد تا به این شکل خانواده ها از لزوم حفظ حیات وحش آگاه شده و به برگزاری ازدواج آسان نیز تشویق شوند.

آگاه سازي مردم کليد حفظ حيات وحش

می‌توان گفت امسال سال خوبی برای پلنگ نبود، اما نباید از وضع بحرانی چندگونه جانوری دیگر غافل شد، زیرا جانورانی مانند گربه پالاس، کاراکال، گوزن زرد و گورخر ایرانی در کنار بزرگ‌ترین پستاندار فعلی کشور شرایط نامناسبی را تجربه کرده و می‌کنند، اما هیچ‌وقت به چشم نیامده‌اند. نکته اینجاست که وضع حیات وحش کشور آن قدر وخیم است که کارشناسان پیش بینی می کنند تا ده سال دیگر تعداد بیشتری از گونه های جانوری کشورمان در خطر انقراض قرار گیرند. در مقابل این شرایط شکننده، سازمان حفاظت محیط زیست کشور آن طور که باید و شاید تاکنون عمل نکرده و فقط به وعده هایی برای افزایش جریمه های صید و شکار و تشکیل کمیته بحران پلنگ بسنده کرده است، مشکل اینجاست که کارشناسان محیط زیست کشورمان این راهکارها را موثر نمی دانند و هشدار می دهند که برای حفظ حیات وحش کشور باید حساب شده تر عمل کرد و برای آگاه کردن جامعه از توانمندی سازمان های مردم نهاد کمک گرفت.
 گونه های حیات وحش نعمتی است که خدا به ما داده، ولی ناآگاهی برخی ​ سبب شده روز به روز وضع آنها بحرانی تر از گذشته شود و گونه های جانوری یکی پس از دیگری در خطر انقراض قرار گیرند. واقعیت این است تازمانی که مردم به این باور نرسند که حیوانات حق حیات دارند و برای محیط زیست مفیدند، نمی توان آینده مناسبی برای آنها تصور کرد.

هوشنگ ضیایی، کارشناس محیط زیست و استاد دانشگاه به جام جم می گوید: مردم باید بدانند ارزش گونه های جانوری برای محیط زیست چقدر است، مساله فقط پلنگ نیست که مسئولان برای حفظ آن کمیته بحران تشکیل دهند، زیرا گونه های دیگری مانند کاراکال یا گربه پالاس وضع بدتری دارند، در واقع باید فکری برای حفظ همه گونه های جانوری کرد.

کارشناسان محیط زیست بر این باورند که باید از سازمان های مردم نهاد کمک گرفت و از جوانان داوطلب و فعال در این زمینه بهره برد. به این شکل که آنها را آموزش داد و به روستاها فرستاد تا برنامه های آموزشی به وسیله آنها در اختیار بومی های مناطق حفاظت شده قرار گیرد. از طرفی خود محیط بان ها نیز باید آموزش ببینند و در مدارس و مجامع مختلف ارزش های گونه های جانوری را یادآور شوند. ضیایی اظهار می کند: در کنار این کارها باید خیلی سفت و سخت از تخلفات نیز جلوگیری کرد، مشکل اینجاست که تعداد محیط بان های ما تقریبا به اندازه قبل از انقلاب است، در صورتی که جمعیت ما چند برابر شده و راه های ارتباطی بیشتری در مناطق و زیستگاه های جانوران ایجاد شده، به صورتی که اکنون شکارچی ها براحتی می توانند به قلب زیستگاه ها بروند.

افزون بر این، اکنون اسلحه های زیادی بی ضابطه در اختیار مردم است، این درحالی است​ افرادی که تفنگ دارند باید با قوانین آشنا باشند، ولی متاسفانه اکنون خیلی از افرادی که اسلحه دارند کمتر درباره قوانین شکار و محیط زیست می دانند.

به گفته او تا مدتی قبل همزمان با صدور پروانه شکار به شکارچی دفترچه ای می دادند که عکس حیوانات حمایت شده و قوانین محیط زیست در آن نوشته شده بود، ولی متاسفانه اکنون چنین دفترچه ای وجود ندارد. این درحالی است که تا مدتی قبل در کشور ما حدود ده گونه گربه سان زندگی می کرد، اما با منقرض شدن شیر و ببر اکنون هشت گونه گربه سان باقی مانده است. باید گفت وضع یوز و کاراکال هم مناسب نیست، زیرا به گفته ضیایی اکنون از وضع کاراکال اصلا اطلاعی در دست نیست. البته نباید فراموش کرد که گونه های گیاه خوار مانند گورخر، قوچ، میش و کل نیز وضع مناسبی ندارند.

جای خالی حمایت از سازمان محیط زیست

ضیایی عنوان می کند: دولت آن طور که باید و شاید به سازمان حفاظت محیط زیست توجه نمی کند، چون بودجه مناسبی به این سازمان نداده و اجازه استخدام هم نمی دهد. دولت باید حداقل شرایطی فراهم کند که سربازان بیشتری در اختیار این سازمان قرار گیرند، زیرا سربازان تحصیلکرده زیادی هستند که می توان آنها را در پاسگاه های محیط زیست مستقر کرد. کمبود نیرو یکی از مشکلات سازمان حفاظت محیط زیست است، بنابراین، این سازمان باید هرچه بیشتر از کمک های سازمان های مردم نهاد بهره ببرد، زیرا فعالیت این سازمان ها در برنامه های آموزشی تاثیر زیادی در آگاه سازی بومیان مناطق حفاظت شده دارد، برای نمونه به این شکل مادران خانواده ها از ارزش گونه های جانوری مطلع شده و اهمیت آنها را به کودکان خود منتقل می کنند، زیرا در برخی خانواده ها باور های اشتباهی درخصوص گرگ، روباه و پلنگ وجود دارد؛ آنها این حیوانات را خطری برای انسان تصور کرده و فکر می کنند باید به هرشکلی آنها را کشت.

ضیایی یادآور می شود: آنها نمی دانند روباه چه ارزشی دارد، درحالی که روباه جمعیت خرگوش یا موش ها را کنترل کرده و سبب می شود که مزارعشان دیگر از سوی آنها تهدید نشود، یا اگر بدانند کفتار و شغال رفتگر طبیعت هستند و از حیواناتی که به دلیل بیماری مرده اند تغذیه می کنند دیگر برای کشتن آنها تلاش نمی کنند.

بهروز ده زاد، عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی تهران و رئیس کمیته فنی مدیریت محیط زیست نیز درباره تاثیر آگاه سازی مردم نسبت به محیط زیست به جام جم می گوید: نقش مردم و بخصوص سازمان های مردم نهاد باید جدی گرفته شود، زیرا اگر تاکنون نتیجه مثبتی نگرفته ایم به این دلیل بوده که تعدادی از مدیران سازمان حفاظت محیط زیست در اتاقی دربسته برای محیط زیست کشور تصمیم گرفته اند. این درحالی است که اصولا هر نوع برنامه ریزی ​ باید در یک فراخون عمومی به اطلاع مردم برسد و نظرات مختلف جمع آوری شود، سازمان حفاظت محیط زیست نباید همه چیز را به خود منحصر کند، زیرا در جلسات دربسته نمی توان نتیجه گرفت، البته یکی دیگر از مشکلات بزرگ ما اجرای درست این تصمیم ها بوده است.

به گفته وی، وقتی سازمان جهانی استاندارد می خواهد ضوابطی را تهیه کند، آنها را به فراخوان عمومی می گذارد و از افراد با تجربه برای همکاری دعوت می کند و در چند مرحله از مسئولان، مردم و ذی نفعان نظرخواهی می کند، او ادامه می دهد: نمی توان داخل دفتر نشست و محیط زیست را کنترل کرد. افزون براین سازمان حفاظت محیط زیست باید با دیگر نهاد ها نیز ارتباط خوبی برقرار کند، چون مسائل زیست محیطی به وزارت امورخارجه، نیرو و جهاد کشاورزی نیز مربوط است. یعنی اگر سازمان حفاظت محیط زیست بهترین برنامه ها را ارائه کند، اما با دیگر سازمان ها و مردم ارتباط خوبی نداشته باشد، نمی تواند موفق عمل کند.

جاده های ناامن و شکار بی رویه

در کنار این برنامه ها بهتر است برای حفظ گونه های جانوری حداقل برای چهار سال شکار در کشور ممنوع شود. البته نه تنها برای شکارچی های شهری بلکه بومی های مناطق نیز که خیلی راحت تر و بدون این که کسی متوجه شان شود دست به شکار می زنند، باید محدود شوند.

یکی دیگر از مشکلات حیات وحش جاده هایی است که بدون ضابطه ساخته شده و مانع مهاجرت حیوانات می شود. چون وحوش نیز با توجه به فصل، مهاجرت می کنند، اما متاسفانه در بیشتر جاده هایی که در مناطق حفاظت شده ساخته اند، مسیری برای عبور حیوانات پیش بینی نشده است.

ضیایی عنوان می کند: در چنین جاده هایی باید برای عبور حیوانات تونل یا پل های طبیعی در نظر گرفته شود. این در حالی است که برخی از پادگان و سدها نیز بی ضابطه ساخته شده و مسیر مهاجرت حیوانات را سد کرده است، برای نمونه تامدتی قبل وقتی هوا سرد می شد قوچ و میش های منطقه البرز حرکت کرده و به سمت سرخه حصار می آمدند، اما اکنون سد هایی مانند لار و لتیان وجاده های مختلف مانعی برای مهاجرت آنهاست.

به گفته وی بیشترین تلفات یوزپلنگ در کشورمان به دلیل تصادف با خودروست، به همین دلیل باید قبل از ساخت و ساز در مناطق حفاظت شده به فکر حیات وحش بود.

فرهنگ سازی در رسانه ها

در این بین نباید از نقش رسانه ها درخصوص فرهنگ سازی غافل شد، زیرا برخی از رسانه ها مطالبی را به اشتباه منتشر می کنند که سبب آسیب دیدن بیشتر حیات وحش می شود. ضیایی می گوید: مثلا شایع شده که مارمولک سمی است، اگر در غذا بیفتد سبب مسمومیت می شود، ولی مارمولک کنترل کننده جمعیت سوسک است؛ به این صورت که آنها کپسول تخم های سوسک را می خورند و سبب تعادل جمعیت سوسک می شوند، اما مردم ناآگاه آن را می کشند یا می گویند جغد شوم است، درحالی که این پرنده مظهری از زندگی است.

افزون براین باید تاکید کرد که رفع مسائل زیست محیطی به مدیرانی نیاز دارد که به محیط زیست معتقد باشند، زیرا در غیراین صورت آنها نمی توانند، تاثیر مثبتی دراین حوزه بگذارند. رئیس کمیته فنی مدیریت محیط زیست، سازمان استاندارد ملی ایران درباره وضع آموزش محیط زیست در کشور تاکید می کند: آموزش ما در دانشگاه اشتباه و ناکارآمد است و سبب تولید کارشناس هایی شده که تخصص ندارند، به همین دلیل وقتی با کارشناسان صحبت می کنیم متوجه می شویم کاری نمی توانند انجام دهند. نتیجه این شده که هنوز بهترین گیاه شناس ما کارشناسی است که 40 سال پیش آموزش دیده است.

قوانین اجرا نمی شود

نکته دیگری که سبب بحرانی شدن شرایط حیات وحش کشور شده، اجرا نشدن قوانین و نقص در برخی از آنهاست، ضیایی تصریح می کند: وقتی قوانین آمریکا را بررسی می کردم، متوجه شدم اگر شخصی با حیوانی تصادف کند باید همانجا بایستد و ماجرا را به محیط زیست و پلیس اطلاع دهد، زیرا اگر صحنه را ترک کند 2000 دلار جریمه می شود، متاسفانه ما در کشورمان چنین قانونی نداریم. او ادامه می دهد: اگر شخصی شاهد شکار یا حادثه آتش سوزی باشد، اما ماجرا را گزارش نکند، براساس قانون جریمه زندان برای او درنظر گرفته شده است، ولی در کشور ما وقتی شکارچی به برخی روستاها می رود، او را تشویق هم می کنند؛ البته دادگاه ها نیز باید به این باور برسند، زیرا بارها شده که مامور محیط زیست متهمی را به دادگاه برده و متهم زودتر از او از دادگاه خارج شده است. این در حالی است که اکنون چند نفر از محیط بانان در زندان هستند و حکم اعدام گرفته اند. به طور قطع این ماجرا سبب دلسرد شدن دیگر محیط بانان می شود. عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی تهران می گوید: ما قوانین خوبی داریم، ولی متاسفانه اجرا نمی شود. متاسفانه در کشور ما نفع گروهی و فردی به منافع ملی ارجحیت پیدا می کند، به همین دلیل برخی از قوانین ما هر چند ​ پیشرفته است، اما متاسفانه اجرا نمی شود.

نیاز به سازمانی فعال و تاثیر گذار

سازمان حفاظت محیط زیست کشور یکی از تاثیرگذارترین سازمان ها در زندگی مردم است، به همین دلیل باید مردم بیشتر از هر سازمانی با آن آشنا شده و همراهش شوند. هرچند سازمان حفاظت محیط زیست کشورمان برای رسیدن به این هدف با مشکلاتی مانند کمبود بودجه و نیرو دست و پنجه نرم می کند. اما باید تاکید کرد این مشکلات نباید سدی باشد برای بیگانه بودن مردم با این سازمان. موید حسینی صدر، سخنگوی فراکسیون محیط زیست مجلس به جام جم می گوید: سازمان حفاظت محیط زیست باید با صدا و سیما برای ساخت برنامه های فرهنگی هماهنگ باشد، زیرا صدا و سیما ساعاتی را در اختیار سازمان ها قرار می دهد، هرچند ممکن است وجهی دریافت کند که به نظر زیاد هم نیست، اما این سازمان در این زمینه خیلی کم کاری می کند، زیرا به جای افرایش جریمه های مالی و زندان برای متخلفان، بهتر است فرهنگ سازی کنیم. به گفته وی ضعف دیگر این سازمان این است که در حالی که امور مربوط به محیط زیست در زندگی مردم تاثیر زیادی دارد، اما این سازمان به عنوان سازمانی فعال در زندگی مردم نقش ندارد. او ادامه می دهد: یعنی نقش این سازمان کمرنگ و حاشیه ای است. برای نمونه خیلی ها نمی دانند سازمانی به نام حفاظت محیط زیست در کشور وجود دارد، آنها تصور می کنند فقط زمانی که نیاز به گرفتن مجوز برای کارهای عمرانی است باید به این سازمان مراجعه کنند؛ درحالی که حوزه عمل این سازمان گسترده، اما عملکرد آن کمرنگ است. افزون براین سازمان حفاظت محیط زیست باید با برقراری ارتباط با دیگر نهادها، سازمان ها و وزارتخانه ها برای رفع مشکلات زیست محیطی از آنها کمک بگیرد.

88 درصد ایرانی‌ها با منابع طبیعی بیگانه‌اند

ایرانی‌ها 3.6 برابر ظرفیت منابع طبیعی کشور خود از آن بهره‌برداری می‌کنند، برای نمونه ما سالانه بیش از ده‌میلیارد متر مکعب از آب‌های زیر زمینی کشور برداشت کرده و هر روز به معضل کمبود آب کشور دامن می‌زنیم تا آنجا که اکنون 290 سفره زیرزمینی کشور که مساحتی بیشتر از دریاچه ارومیه دارند، به مراتب وضع‌شان وخیم‌تر از این دریاچه است، ولی چون به چشم نمی‌آیند، دغدغه هیچ کس نیستند. اوضاع به شکلی است که اگر اکنون صرفه جویی را آغاز کنیم به بیش از چهار دهه زمان نیاز داریم تا به شرایط 30سال قبل کشور بازگردیم.

می توان گفت اگر بهره برداری از منابع طبیعی کشور به همین روال ادامه پیدا کند برای برگشت به شرایط ایده آل باید وسعت کشور 3.6 برابر وسعت کنونی شود.

دراین میان یکی از عوامل اصلی تخریب محیط زیست کشور ناآگاهی مردم است، زیرا به گفته معاون آبخیزداری سازمان جنگل ها، مراتع و آبخیزداری کشور فقط 12 درصد ایرانی ها می دانند، تخریب منابع طبیعی یعنی چه.

این درحالی است که بر اساس قانون عرصه هایی مانند جنگل ها، مراتع، بیشه های طبیعی، اراضی جنگلی، چمنزارها، بوته زارها، نیزارها، تالاب ها، مرداب ها، اراضی ساحلی، اراضی بیابانی و کوهستانی، کویر ها، شنزارها، منابع خاک، آبراهه ها، بستر دریاها، دریاچه ها، خلیج ها، جزایر، جنگل های دست کاشت و پارک های جنگلی جزو منابع طبیعی به حساب آمده و هر عملی که سبب آسیب دیدن آنها شود، تخریب منابع طبیعی است؛ از چرای زودرس و بی رویه دام گرفته تا بهره برداری بیش از حد از معادن.

اما مشکل فقط رفتار مردم نیست، زیرا بخشی از گناه ناآگاهی مردم به دوش مسئولان است، چون تاکنون هیچ برنامه فرهنگی قابل قبولی برای معرفی این مناطق، لزوم حفظ و نحوه استفاده آنها تهیه نشده است.

افزون بر این ناآگاه بودن برخی مدیران نیز به این مشکل دامن زده است، برای نمونه برخی مسئولان گرم شدن کره زمین و گرم و خشک بودن بخش وسیعی از کشور را دلیل اصلی مشکلات زیست محیطی می دانند، در حالی که برخلاف دیگر کشورها در ایران سالانه بیش از 68 درصد حجم بارش های کشور تبخیر می شود و مسئولان تاکنون برای کاهش این آمار اراده ای از خود نشان نداده اند.

بخش دیگری از مشکلات در این حوزه به نبود اعتبار و نیروی کافی در سازمان های درگیر مربوط می شود. البته ضعف قوانین و قدیمی بودن آنها را نیز نباید نادیده گرفت، زیرا نامشخص بودن مالکیت دولت بر بخش زیادی از اراضی ملی سبب شده بستر برای فعالیت سودجوها و تغییر کاربری منابع طبیعی کشور مهیا باشد. به همین دلیل به نظر می رسد رفع مشکلات زیست محیطی کشور ریشه در فقرآگاهی مردم و نبود مدیران کارآمد دارد.

مهدی آیینی – گروه جامعه

سالانه 20 هزار نفر در ايران داوطلب شکار مي شوند

دیگر مانند گذشته نیست که شکارچی‌ها در جمع با افتخار سرشان را بالا بگیرند و بگویند شکارچی هستند یا سرهای تاکسیدرمی شده انواع و اقسام جانوران را زینت خانه یا محل کارشان کنند.

این روزها مردم نظرشان درخصوص شکار و شکارچی تغییر کرده آنها بیشتر حامی محیط زیست و حیات وحش شده اند و تمایلی به شنیدن داستان های پر از اغراق شکارچی ها ندارند، اما متاسفانه هنوز هستند افرادی که به عنوان تفریح، جانوران را هدف گلوله قرار داده و اگر نتوانند به صورت قانونی به نیت خود برسند به هر دری می زنند تا پنهانی اندک وحوش باقیمانده کشور را به خاک و خون بکشند.

هرچند سازمان حفاظت محیط زیست سالانه با توجه به جمعیت حیات وحش و شرایط این جانداران برای صدور مجوز شکارتصمیم گیری می کند،اما متاسفانه در مواقعی آنقدر صدور مجوز شکار بدون برنامه ریزی و مطالعه انجام شده که می توان گفت خسارت زیادی به محیط زیست کشور وارد شده است.برای نمونه مرور آمارها بیانگر این حقیقت است که در 11 سال گذشته به صورت میانگین هر سال برای شکار بیش از 750 راس چهارپا مجوز صادر شده، به بیان دیگر اگر تمام شکارچی های صاحب مجوز در شکار موفق عمل کرده باشند، می توان گفت در این مدت بیش از 8250 گونه جانوری فقط به شکل قانونی کشته شده اند.

این درحالی است که تا مدتی قبل سازمان حفاظت محیط زیست 20درصد از مجوز های شکار را برای خود نگه می داشت تا با توجه به سیاست های خود از آنها استفاده کند، اما مسئولان محیط زیست ادعا می کنند امسال چنین سهمیه ای را برای سازمان در نظر نگرفته اند.

امسال مسئولان سازمان حفاظت محیط زیست بیش از50 درصد مجوز های شکار را به مناطق آزاد و خارج از مناطق تحت مدیریت سازمان حفاظت محیط زیست و کمتر از 50 درصد را نیز به مناطق حفاظت شده و پناهگاه های حیات وحش اختصاص داده اند، افزون بر این براساس تصمیم گیری مسئولان مجوز شکار خوک وحشی و گراز فقط به شکارچیان خارجی داده می شود. این درحالی است که با توجه به شرایط وحوش در مناطق حفاظت شده و پناهگاه های حیات وحش باید گوشزد کرد این مناطق در همه جای دنیا امن ترین مناطق برای جانداران هستند و نباید مجوز شکار در این مناطق با مناطق آزاد برابری کند.

تهیه دستورالعمل های شکار و صید و نظارت بر اجرای دقیق آن یکی از وظایف اداره کل حفاظت و مدیریت شکار و صید سازمان حفاظت محیط زیست است. افشین کرمی راد، سرپرست این اداره کل به «جام جم» می گوید: بعد از آماده شدن این دستورالعمل ها ما آنها را به استان ها ابلاغ می کنیم، تا براساس مقررات جدید مسئولان هر استان به فعالیت شکارچیان نظارت کرده و مانع قانون شکنی آنها شوند.

یکی دیگر از وظایف کرمی راد و همکارانش جمع آوری آمارهای سرشماری وحوش در استان های مختلف کشور است، این کار در تنظیم مقررات شکار نیز تاثیرگذار است، زیرا با توجه به این آمار برای شکارچی ها مجوز شکار صادر می شود. سرشماری وحوش سالانه دو بار انجام می شود، به این شکل که جمعیت چهارپایان یکبار قبل از زمان جفت گیری و بار دیگر بعد از زمان زایمان آنها انجام می شود.

کرمی راد ادامه می دهد: تغییر در مقررات شکار یکی از کارهایی است که ما با توجه به نتایج سرشماری درخصوص آن تصمیم گیری می کنیم، افزون بر این وقتی نتایج سرشماری وحوش همه استان ها آماده شد با توجه به آن برای بودجه و رفع خطرهای احتمالی سال های بعد برنامه ریزی می کنیم .

آخرین آمار سرشماری حیات وحش در کشور مربوط به سال 91 است.

وی می افزاید: تیم هایی که از افراد با تجربه سازمان حفاظت محیط زیست تشکیل شده اند در سرشماری وحوش شرکت می کنند، در این بین چون وسعت کشورمان زیاد است بیش از یک ماه اختلاف زیستی وجود دارد تا سرشماری کامل انجام شود. برای نمونه جمعیت قوچ و میش سال گذشته 57 هزار و 400 راس، کل و بز44 هزار و 26 راس، آهوی کوهی 302 راس، آهو 14 هزار راس و جبیر 2250 راس بوده است.

برخورد با شکارچیان متخلف

نکته اینجاست که هرسال تعداد زیادی شکارچی متخلف نیز به شکل غیرقانونی به حیات وحش آسیب جدی وارد می کنند، برای نمونه در شش ماهه اول امسال ماموران یگان حفاظت محیط زیست با بیش از 25 هزار صید غیر مجاز آبزیان، 1792 مورد شکار غیر مجاز پرندگان، 461 مورد شکار غیر مجاز پستانداران، 1434 مورد زنده گیری پرندگان و 179 مورد زنده گیری پستانداران برخورد کرده اند، این درحالی است که به دلیل کمبود محیط بان به طور حتم تخلفات بیشتری صورت گرفته که از چشم ماموران پنهان مانده است، زیرا فقط 2617 محیط بان در کشور مشغول به کار هستند که باید محدوده ای برابر با 17 میلیون هکتار را پوشش بدهند.

هرچند با شکارچیان غیرمجاز برابر با قانون برخورد می شود، اما سازمان حفاظت محیط زیست با آن گروه از شکارچیان با مجوزی که قوانین را هنگام شکار رعایت نکنند نیز برخورد می کند، برای نمونه شکارچیان باید هرسال با توجه به مقررات مشخص شده چهارپایانی با سن مشخص را شکار کنند، چنانچه آنها براساس این دستورالعمل ها عمل نکنند، برایشان پرونده تشکیل شده و از یک تا هشت سال از شکار محروم می شوند. به این شکل که فهرست متخلفان شکار از سوی سازمان حفاظت محیط زیست در اختیار مسئولان همه استان ها قرار می گیرد تا آنها مانع فعالیت شکارچیان متخلف شوند.

فصل شکار

کرمی راد درباره زمان شکار در کشورمان عنوان می کند: از 15 شهریور تا آخر بهمن شکارچیان اجازه فعالیت پیدا می کنند، البته در این بین حدود یک ماه شکار متوقف می شود، زیرا در آخرین روزهای آبان تا آخرین روزهای آذر زمان جفت گیری حیات وحش است.

به گفته کرمی راد حدود 600 هزار شکارچی در کشور وجود دارد که هر سال حداقل 20 هزار نفر از آنها داوطلب دریافت مجوز شکار می شوند. این درحالی است که مجوزهای شکار محدود است و امسال 400 شکارچی مجوز گرفته اند به همین دلیل بعد از انجام قرعه کشی بین داوطلبان شکارچیانی که موفق به دریافت مجوز می شوند تا سه سال آینده نباید برای گرفتن مجوز اقدام کنند.

البته باید تاکید کرد همین تعداد مجوز شکار نیز صدمات جبران ناپذیری به محیط زیست کشور وارد می کند، چون به گفته کارشناسان آمار چهارپایان در مناطق حفاظت شده بشدت کاهش یافته و حتی در برخی مناطق حفاظت شده مانند پارک ملی گلستان و پارک ملی بمو فقط ۱۰تا ۱۵درصد حیات وحش باقی مانده است، کار به جایی رسیده که دیگر از گله های ده هزار راسی قوچ، کل، بز و میش خبری نیست.

کرمی راد درباره هزینه مجوز شکار می گوید: براساس دستورالعمل های مشخص شده شکار در مناطق حفاظت شده برای ایرانیان 900 هزارتومان است که البته حق محیط بان و موارد دیگری به آن اضافه شده و تقریبا این هزینه به حدود یک میلیون و 300 هزار تومان می رسد، البته پروانه شکاردر مناطق آزاد ارزان تر است.

به گفته وی این هزینه برای اتباع دیگر کشور ها به حدود 9000 دلار می رسد.

اداره کل حفاظت و مدیریت شکار و صید سازمان حفاظت محیط زیست می افزاید: شکارچی سه روز وقت دارد تا با همراهی یکی از ماموران سازمان حفاظت محیط زیست در منطقه شکار کند. او باید قوانینی مانند شکار کل بالای هشت سال را رعایت کند. با توجه به بحرانی بودن شرایط محیط زیست کشور حفظ اندک باقیمانده حیات وحش نیاز به اراده جدی دارد. به نظر می رسد با توجه به بودجه کم سازمان حفاظت محیط زیست و کمبود محیط بان دراین مرکز بهتر است مسئولان سرمایه گذاری در بخش فرهنگی را در اولویت برنامه های خود قرار دهند.

20 درصد، سهم خارجی ها

هرسال بیش از 20 هزار شکارچی برای دریافت پروانه شکار داوطلب می شوند، اما به همه آنها اجازه شکار داده نمی شود، چون خوشبختانه پروانه های شکار خیلی کمتر از خیل شکارچیان است. برای نمونه امسال 400 فقره پروانه شکار برای شکارچیان صادر شده و جالب است بدانید که در این بین 20 درصد از پروانه های شکار به شکارچی های خارجی اختصاص پیدا می کند. به این شکل که شرکت های توریستی که در زمینه جذب توریست شکار فعالیت می کنند، هر سال مقدمات حضور شکارچیان خارجی را در کشور فراهم می کنند. این کار ساز و کار خاص خودش را دارد، چون شکارچی های خارجی با اسلحه شخصی خود به ایران سفر می کنند، به همین دلیل باید برنامه ریزی خاصی برای آنها انجام شود.

بسوزيد و بسازيد؛اما از باغ وحش ها فرار نکنيد

مهدی آیینی

مهدی آیینی

با کثیفی، غیراستاندارد بودن، شیوع بیماری مشمشه، پشه میاز، نبود غذای مناسب و نگهبان آگاه بسازید، اما از باغ وحش‌ها فرار نکنید. این کمترین توصیه ای است که می توان به گونه های جانوری باغ وحش ها که تا این لحظه زنده مانده اند، کرد؛ زیرا اجل به گوزنی که چند روز پیش از باغ وحش ارومیه فرار کرد، فرصت نداد که این پیام را برای دوستانش به ارث بگذارد.

ماجرا از این قرار است که مدتی قبل یکی از مارال هایی که در باغ وحش درنای ارومیه نگهداری می شد، شرایط این مرکز را تاب نیاورد و زمانی که فرصت فرار پیدا کرد، از آنجا بیرون زد، اما این گوزن به دلیل این که مدت ها بود در باغ وحش زندگی می کرد، خبر از شرایط وخیم بیرون از باغ وحش نداشت به همین دلیل خیلی طول نکشید که هدف گلوله اسلحه شکارچیان غیرمجاز قرار گرفت و کشته شد.

به این شکل که روز گذشته ایسنا خبر داد، ماموران یگان حفاظت پارک ملی دریاچه ارومیه هنگام گشت زنی و کنترل سواحل دریاچه ارومیه در محدوده «توپراق قلعه» لاشه بی جان این گوزن را پیدا کردند.

البته این بار اول و آخری نیست که گونه های جانوری قربانی غیراستاندارد بودن 700 باغ وحش و مرکز نگهداری حیوانات کشور می شوند.

برای نمونه می توان به ماجرای شیرهای پارک ارم اشاره کرد که دستور مرگشان به دلیل مبتلا شدن به بیماری مشمشه صادر شد یا ماجرای شیر بد اقبال پارک بعثت دزفول را یادآور شد که قربانی فضای کوچک باغ وحش و نبود گلوله و دارت بیهوشی این مرکز شد البته باید به این موارد چند مرگ مشکوک و بیماری حیوانات را اضافه کرد که در باغ وحش ها اتفاق افتاد و هیچ وقت رسانه ای نشدند.

این درحالی است که متاسفانه خارج از باغ وحش ها نیز محیط امنی برای گونه های جانوری نیست، زیرا روزی نیست که کشتار آنها به دست شکارچی های غیرمجاز خبرساز نشود.

افزون براین تخریب، ساخت و ساز جاده و احداث معدن در زیستگاه های حیات وحش سبب شده تعداد زیادی از آنها هر سال در اثر تصادف با خودرو جانشان را از دست بدهند. به همین دلیل باید از مسئولان خواست برای حفظ اندک باقیمانده گونه های جانوری اراده بیشتری از خود نشان دهند یا دست کم با حمایت از بخش خصوصی و پرداخت وام های کم بهره راه را برای جایگزین شدن پارک های حیات وحش به جای باغ وحش های غیراستاندارد هموار کنند.

 

بالا