آخرین خبرها
خانه / یادداشت (برگ 25)

بایگانی دسته بندی ها : یادداشت

اشتراک به خبردهی
  • هوای تهران به باد رفته

    هوای تهران به باد رفته

    آسمان کلانشهر‌های کشور این روز‌ها خاکستری است و آلودگی‌هوا برای شهروندان شمشیرش را از رو بسته است. د...

  • همه ما خسته‌ایم آقای شهردار

    همه ما خسته‌ایم آقای شهردار

    چرا حفظ محیط‌زیست مهم است؟ پاسخ به این پرسش برای بسیاری از خوانندگان بدیهی به‌نظر می‌رسد اما لازم اس...

  • برخوردهای میلی با جنگل‌های ملی

    برخوردهای میلی با جنگل‌های ملی

    آفات و بیماری در جنگل لانه کرده، توسعه ناپایدار تکه تکه جنگل را می‌بلعد، قاچاقچیان چوب اره برقی‌هایش...

  • دفاع از محیط‌زیست با تفنگ پلاستیکی!

    دفاع از محیط‌زیست با تفنگ پلاستیکی!

    «سلاح محیط‌بانان پلاستیکی است و آنها نمی‌توانند در برابر شکارچیان متخلف از آن استفاده کنند.» روایت‌ه...

  • مدیریت حیرت‌آور

    مدیریت حیرت‌آور

    جهان از نحوه کنترل کرونا در ایران در حیرت است. برای کمک به مهار کرونا در هند آماده‌ایم. برای مهار آت...

  • مهارآتش با سرشاخه‌های بلوط

    مهارآتش با سرشاخه‌های بلوط

    آتش‌سوزی‌ها در زاگرس هرسال بیشتر می‌شود؛ زیرا پارامترهایی که بر این روند تاثیر می‌گذارد هر سال افزای...

  • فاجعه بزرگ شروع شده است

    فاجعه بزرگ شروع شده است

    هورالعظیم جان ندارد. از این تالاب بین‌المللی شبحی بیشتر باقی نمانده است. لاشه هزاران ماهی و گاومیش‌ه...

  • مدیریت نیستی محیط‌زیست

    مدیریت نیستی محیط‌زیست

    هفته محیط‌زیست از امروز در کشورمان شروع می‌شود و به همین مناسبت قرار است رئیس سازمان حفاظت‌محیط‌زیست...

  • مدیریت خشکیده

    مدیریت خشکیده

    خشکسالی، شکارچی حیات وحش شده‌است، فلامینگوها در بختگان زمینگیر شده‌اند و دوستداران محیط‌زیست برای نج...

  • فرق است بین خر و گورخر

    فرق است بین خر و گورخر

    گورخر آفریقایی درون جوی آبی افتاده است و به دلیل استرس زیاد قادر به حرکت نیست، کمی آن طرف‌تر مردی تق...

دهقان فداکار دیروز؛ همیار محیط‌زیست امروز

کوهی ریزش نکرده و جان مسافران هیچ قطاری در خطر نیست، اما دوباره ریزعلی خواجوی به تکاپو افتاده تا به سهم خودش جلوی فاجعه‌ای را بگیرد، اما این بار قرار نیست او پیراهنش را آتش بزند تا لکوموتیوران متوجه حادثه شود، زیرا فاجعه آنقدر بزرگ است که ریزعلی با آتش زدن پیراهنش و دویدن روی ریل قطار نمی‌تواند، دردی را دوا کند.

دهقان فداکار هشتاد وچهار ساله بخوبی از این موضوع باخبر است و می داند وضع بحرانی محیط زیست کشور فقط زمانی حل می شود که همه ایرانی ها دست به دست هم داده و برای بهبود آن تلاش کنند، چون خطری که حدود 75 میلیون ایرانی را تهدید می کند فقط به دست خودشان برطرف می شود، زیرا ایرانی ها 3.6 برابر ظرفیت منابع طبیعی کشور خود از منابع طبیعی سرزمین شان بهره برداری می کنند؛ به عنوان مثال در کشورمان هر سال حدود 10 میلیارد مترمکعب از آب های زیرزمینی کشور برداشت می شود، کار به جایی رسیده که در 10 سال گذشته سطح آب های زیرزمینی کشور 50 درصد کاهش پیدا کرده و 290 سفره زیرزمینی کشور که به مراتب از دریاچه ارومیه وسیع تر هستند شرایط شان بحرانی شده این درحالی است که بحران آب فقط یکی از چالش های اصلی کشور است، زیرا وضع جنگل ها، حیات وحش، آلودگی هوا و فرسایش خاک نیز در کشور آن قدر وخیم است که مسئولان به تنهایی نمی توانند برای برطرف کردن آنها کاری از پیش ببرند. به همین دلیل عبور از این شرایط نامناسب فقط با آماده کردن بسترها برای فعالیت سازمان های مردم نهاد و مشارکت های مردمی امکان پذیر خواهد شد.

ریزعلی سالخورده نیز که این روز ها در استان البرز زندگی می کند با این هدف به جمع همیاران طبیعت این استان پیوسته و قرار است در کنار دیگر همیاران طبیعت به صورت داوطلبانه برای حفظ منابع طبیعی و محیط زیست با سازمان حفاظت محیط زیست و منابع طبیعی همکاری کند تا با گذشت 52 سال از ماجرای فداکاری اش که به کتاب های درسی راه پیدا کرد، همچنان الگوی مناسبی باشد.

این در حالی است که می توان به چهره های سرشناس کشور مانند ستاره های تلویزیون، سینما و ورزش نیز پیشنهاد کرد که با انجام چنین حرکت های نمادینی برای تشویق مردم به همراه شدن با محیط زیست کشور قدم بردارند.

مهدی آیینی – گروه جامعه

سالی برای آشتی با محیط‌ زیست

 

سالی که گذشت سال محیط زیست نبود، درست مانند چندین و چند سال گذشته، در این مدت سیر نزولی شاخص‌های محیط زیستی در کشور آن‌قدر عادی شده که هیچ‌کس از شنیدن یا خواندن آنها به فکر فرو نمی‌رود.

80 درصد تالاب های کشور خشک شده اند، اما هیچ کس تعجب نمی کند یا دیگر چشم هیچ کس موقع خواندن یا شنیدن شرایط بحرانی حیات وحش کشور گرد نمی شود، دیگر شخصی از این که 19 میلیون اصله از درختان جنگل های زاگرس به دلیل آفت زغالی بلوط خشک شده تاسف نمی خورد یا هیچ کس آن طور که باید و شاید به فکر منابع طبیعی کشور نیست تا آنجا 80 درصد مردم کشورمان درک درستی از تخریب منابع طبیعی ندارند، به همین دلیل باید از مسئولان خواست امسال بیشتر از قبل برای آشتی دادن مردم با محیط زیست تلاش کنند.

این در حالی است که آشتی دادن مردم با محیط زیست و منابع طبیعی فقط در صورتی امکان پذیر است که با مشارکت خود آنها صورت گیرد، زیرا چنانچه پای حرف تخریب کنندگان محیط زیست بنشینید خواهید فهمید که این افراد اطلاع زیادی از عواقب کار خود ندارند، یعنی از روی ناآگاهی دست به چنین کاری می زنند.

برای نمونه وقتی اواخر سال گذشته یکی از شکارچیان کرد در مریوان تحت تاثیر اطلاع رسانی سازمان های مردم نهاد شکار را کنار گذاشت، پس از او دو گروه دیگر از شکارچیان با شکستن تفنگ و آتش زدن قفس هایشان شکار را کنار گذاشته و اکنون جزو حامیان محیط زیست کشور هستند.

بنابراین مسئولان باید برگزاری جلسات بی فایده در اتاق های دربسته را کنار بگذارند و برای آشتی دادن مردم با محیط زیست با آنها همراه شده و از نیازها و مشکلاتشان بیشتر بدانند، چون تا زمانی که مسئولان به این باور نرسند که گروهی از تخریب کنندگان محیط زیست فقط به دلیل ناآگاهی، بیکاری یا نبود امکانات تفریحی دست به این کار می زنند، نمی توانند راهکار مناسبی برای حل این معضل ارائه کنند.

افزون براین در این میان نباید از ظرفیت فعالیت های فرهنگی غافل شد، برای نمونه می توان به همکاری موفقیت آمیز صدا و سیما با سازمان حفاظت محیط زیست اشاره کرد که در سریال «پایتخت3» به ثمر نشست.

در این برنامه مخاطبان از لزوم توجه به یوزپلنگ ایرانی که در خطر انقراض قرار دارد باخبر شده و از سختی های شغل محیط بانان اطلاع پیدا کرده و بیشتر از قبل برای همکاری با آنان تشویق شدند.

به همین دلیل چنانچه امسال فعالیت سازمان های درگیر در حوزه محیط زیست کشور روی فرهنگ سازی متمرکز شود، شاید بتوان سال خوبی را برای محیط زیست آرزو کرد.

مهدی آیینی – گروه جامعه

نیکوکاری در بهار طعم دیگری دارد

یک روز بیشتر از سال 92 باقی نمانده؛ سالی که برای همه آدم‌ها پر است از حوادث تلخ و شیرین و ماجراهایی که مسیر زندگی خیلی‌ها را تاکنون دستخوش تغییر کرده است. حالا که چند ساعت بیشتر تا سال جدید فاصله نیست خیلی‌ها در حال مرور کردن روزهایی هستند که پشت سر گذاشته‌اند.

در این میان بعضی ها افسوس لحظاتی را می خورند که شاید دیگر برای آنها تکرار نشود؛ آنها به لحظاتی فکر می کنند که می توانستند گره از کار اطرافیان خود باز کنند، اما به هزار و یک دلیل یا بهانه آن را پشت گوش انداختند.

درست است که به قول بعضی ها در روزگار بدی روزگار می گذرانیم و اعتماد کردن مشکل شده است، اما نباید از یاد برد که انسان ها برای برطرف کردن مشکلات یکدیگر خلق شده و زندگی اجتماعی را انتخاب کرده اند، بنابراین بهتر است از همین لحظه اگر چنین فرصتی دست داد کمی بیشتر روی آن فکر کنید و اگر مطمئن شدید که با نیازمندی واقعی روبه رو هستید، نسبت به مشکلات او بی تفاوت نباشید، زیرا این روزها که بوی بهار همه جا به مشام می رسد حیف است که انسان با همان عینک سال کهنه به دنیا و انسان ها و مشکلاتشان نگاه کرده و برای نو شدن اندیشه اش تلاش نکند.

افزون بر این تعطیلات نوروزی بهترین زمان برای تمرین نیکوکاری است، چون اعضای خانواده در کنار یکدیگر هستند و می توانند درباره افراد نیازمندی که می شناسند و مشکلات آنها صحبت کرده و راهکاری مناسب را برای کمک انتخاب کنند البته باید یادآور شد که نیکوکاری فقط در برآورده کردن نیازهای مادی دیگران خلاصه نمی شود، زیرا هستند افراد زیادی که تشنه محبتند و به یک نگاه محبت آمیز یا احوالپرسی ساده دلخوش هستند.

برای نمونه آسایشگاه ها سالمندان پر است از پدر و مادربزرگ هایی که چشم شان به قول معروف به در خشک شده تا شخصی به در بکوبد و به ملاقاتشان بیاید، یا کم نیستند کودکان بی سرپرستی که در مراکز بهزیستی ثانیه ها را می شمارند تا دست در دست شما رفتن به پارک را در روزی بهاری تجربه کنند.

بنابراین مانند بهار مهربان و بخشنده باشید و مهربانی را با این فصل آغاز کنید.

مهدی آیینی – گروه جامعه

چهارشنبه‌سوری، فرصتی برای با هم بودن

بازار خرید و فروش لوازم آتش‌بازی این روزها داغ داغ است.اغلب نوجوانان از چند هفته پیش دست به پول توجیبی های خود نزده اند تا بتوانند لوازم آتش بازی بیشتری بخرند؛ از ترقه، کپسول و بالن های ساخت چین تا ترقه های دست سازی که بازی با آنها خالی از خطر نیست؛ این ماجرا حال و هوای این روزهای خیلی از شهرهای بزرگ و کوچک کشورمان است، اما آن گونه که سایت «جام جم سرا» خبر داده است در شهر کوچکی در شمال غرب کشورمان عده ای از نوجوانان تصمیم متفاوتی گرفته اند، آن قدر متفاوت که می توان آن را یکی از خبرهای دوست داشتنی آخرین روزهای سال92 دانست، زیرا دانش آموزان دبیرستان پسرانه امیرکبیر ماکو تصمیم گرفته اند با بخشی از پول توجیبی شان که معمولا صرف هزینه های چهارشنبه سوری می شد به کمک دانش آموزان نیازمند مدرسه و شهرشان بشتابند و به معنی واقعی چهارشنبه آخر سال را جشن بگیرند، زیرا آنها بر این باورند که می توان با روشن کردن آتشی کوچک نیز آخرین چهارشنبه سال را جشن گرفت و به پیشواز سال جدید رفت، در واقع آنها دوست دارند صدای خنده های همکاسی هایشان به جای صدای گوشخراش ترقه ها در شهر بپیچد.

واقعیت چهارشنبه سوری هم همین کاری است که عده ای از دانش آموزان ماکویی تصمیم به اجرای آن گرفته اند، چون جشن گرفتن آخرین چهارشنبه سال با خرید لوازم آتش بازی که این روزها به وفور در کوچه و خیابان یافت می شود، هیچ شباهتی با مراسمی که نیاکان ما از دیرباز برگزار می کرده اند، ندارد در واقع آنها چهارشنبه آخر سال را فرصتی می دانستند برای تقسیم شادی هایشان با دیگران.

آنها به دنبال این بودند تا اگر شخص غمگینی در همسایگی آنها زندگی می کند به میان جمع بیاید و از شاد بودن دیگران مقداری از غم و غصه اش را فراموش کند یا با حضور در جمع دوستان و آشنایان و کمک گرفتن از آنها بتواند گره ای از کارش باز کند.

درست مانند حرکت زیبای دانش آموزان ماکویی که با شاد کردن دل همکلاسی هایشان تصمیم دارند به پیشواز سال جدید بروند.

نکته اینجاست که آنها رسم آخرین چهارشنبه سال را فراموش نکرده یا به آن بی توجه نیستند، بلکه دوست دارند آن را مانند نیاکانشان برگزار کرده و کاری کنند که همکلاسی هایشان در آخرین چهارشنبه سال غمگین نباشند.

مهدی آیینی – گروه جامعه

مسئولیت‌پذیر باشید تا اسیر او نشوید

آن‌قدر وابسته‌اش شده‌اند که جدایی از او برایشان دردآور است؛ آن‌قدر به او عادت کرده‌اند که اگر نباشد انگار بخشی از وجودشان را گم کرده‌اند. این حکایت گروهی از نسل امروز است که دست بر قضا تعدادشان کم نیست و دوای دردشان فقط اینترنت پرسرعت است. آنها شب و روزشان را با اینترنت می‌گذرانند.

اینترنت برای آنها حکم دوستی را پیدا کرده که جدایی از آن غیرممکن به نظر می رسد. در این که پیشرفت فناوری و استفاده از اینترنت کارها را آسان کرده، هیچ شکی نیست، اما نکته اینجاست که استفاده افراطی از اینترنت اصلا چیز خوبی نیست، زیرا این وابستگی آن قدر شیرین است که انسان را ساعت ها به خود مشغول می کند، ساعت هایی که آدم ها در آن از دنیای واقعی فاصله گرفته و گرفتار زرق و برق دنیای مجازی می شوند، به همین دلیل این ساعت ها فرصت هایی است که برای آنها می سوزد، زیرا در اینترنت آن قدر اطلاعات وجود دارد که انسان می تواند از آن به عنوان مرجع استفاده کند، اما اگر بخواهد بدون هدف در این اقیانوس بی ساحل غوطه بخورد، چیزی جز خستگی به دست نمی آورد.

مشکل هم همین جاست که بسیاری از آدم هایی که اطراف ما زندگی می کنند، گرفتار این دریای بی ساحل شده اند و بدون هیچ هدفی به پرسه زدن در دنیای مجازی مشغولند. نکته نگران کننده دیگر این است که انسان ها هر چه بیشتر به دنیای مجازی وابسته شوند، تنهاتر می شوند و از روابط اجتماعی فاصله می گیرند.

نمونه اش هم آدم هایی است که بظاهر در کنار ما هستند، اما در واقعیت حواس شان بیشتر به تلفن همراه یا تبلت شان است، آنها آن قدر به این وسایل ساخته دست بشر اعتیاد پیدا کرده اند که همنوعانشان را فراموش کرده و هیچ بعید نیست تا مدتی دیگر برایشان ماجرای فیلم سینمایی «her» اتفاق بیفتد، در این فیلم که یکی از نامزدهای اسکار امسال بود، شخصیت اصلی داستان آن قدر از دنیای واقعی فاصله می گیرد که عاشق سیستم عامل رایانه خود می شود، اما درنهایت او آرامش را کنار دوستان واقعی خود پیدا می کند.

واقعیت اینجاست که برخی از انسان ها که قادر نیستند مسئولیت اعمال خود را بپذیرند، ترجیح می دهند بیشتر وقت خود را در دنیای مجازی بگذرانند، البته باید یادآور شد برخی نیز لذت در جمع دوستان و خانواده بودن را فراموش کرده اند، به همین دلیل همه چیز را در دنیای مجازی جستجو می کنند که باید به این افراد گفت تعطیلات نوروزی فرصتی است برای برگشت به اجتماع و تمرین پذیرفتن مسئولیت رفتار های خود.

مهدی آیینی – گروه جامعه

قیام اسلحه‌شکنان در کردستان

کمتر از یک ماه از توبه شکارچی مریوانی می‌گذرد، توبه اسلحه‌شکنی که آن‌قدر شیرین است که هنوز نقل محافل دوستداران محیط‌زیست است و آنها از کاک احمد عزیزی، یکی از ساکنان روستای «دره کی» مریوان حرف می‌زنند که تحت‌تاثیر سخنان دختر خردسالش قرار گرفت و با شکستن تفنگش، شکار را برای همیشه کنار گذاشت.

جالب اینجاست که این حرکت نمادین شکارچی مریوانی روی دیگر شکارچی ها نیز تاثیر گذاشته است، زیرا دیروز خبر رسید که ۱۵ نفر از شکارچیان کهنه کار شهرستان کامیاران هم سلاح های خود را کنار گذاشته و حالا باید آنها را به جای شکارچی، همیار محیط زیست لقب داد.

روز گذشته آنها در مراسمی که در تپه شهدای گمنام شهرستان مریوان برگزار شد، قفس های چوبی زنده گیری پرندگانشان را سوزانده و هر کدام از آنها کبکی را به صورت نمادین در طبیعت رها کردند تا به این وسیله آشتی خود را با طبیعت جشن بگیرند.

در متن قسم نامه آنها آمده است. «مژده باد ای طبیعت، ای کل های زیبا، ای کبک ها، ای پرندگان، ای رودخانه ها، از امروز به بعد ما اولین نگهبانان شما خواهیم بود و با کاشتن نهال ها، رها کردن پرندگان از قفس و سوزاندن قفس ها، در پیشگاه خدا ندامت و پشیمانی خود را از شکارچی بودن ابراز می کنیم و از این پس هرگز دست به شکار هیچ حیوان و جانداری در طبیعت نخواهیم زد.

خداوند پشتیبان ما باشد.» از تکرار چنین داستانی در غرب کشور می توان نتیجه گرفت که برنامه های فرهنگی تاثیر زیادی روی افرادی دارد که ما آنها را دشمنان حیات وحش می دانیم و اگر تعداد آنها اکنون حدود یک میلیون و 500 هزار نفر در کشور برآورد می شود به این دلیل است که سازمان های مسئول دراین رابطه تاکنون برنامه های فرهنگی قابل توجهی برای آنها تدارک ندیده اند.

به همین دلیل قسمتی از ناآگاهی آنها در قبال حیات وحش را باید به پای کم کاری چنین سازمان هایی گذاشت و از آنها خواست هرچه بیشتر برای آگاه سازی بومیانی که براحتی به مناطق حفاظت شده و زیستگاه های حیات وحش دسترسی دارند، قدم بردارند.

مهدی آیینی – گروه جامعه

921221_kamyaraan-3

921221_kamyaraan-4

 

مديران ناکار آمد محصول رقابت افراطي مدارس

بين دفتر و کتاب  يا درس و مشق​هاي اجباري گم شده​اند،تمام فکر و ذکرشان درس شده چيزي که تاب و توان آنها را گرفته و نمي​گذارد به چيز ديگري فکر کنند،حتي کودکي يا نوجواني​شان؛ اين​ حکايت اين روزهاي خيلي از دانش آموزان ايراني است که با چهره هاي زرد و خسته در اتاق هايشان مشغول درس خواندن هستند، بخصوص آنهايي که فاصله زيادي با کنکور ندارند.ماجرا از اين قرار است که برخي از مدارس آنقدر به دانش آموزان فشار مي​آورند که آنها تمام آينده خود را در موفقيت در کنکور مي بينند.نکته اينجاست که تعدادي از مسئولان مدارس هدفشان موفقيت دانش آموزان نيست،بلکه آنها فقط به اين فکر مي​کنند که رتبه​هاي يک يا دو رقمي دانش آموزان مي​تواند براي آنها حکم جلب دانش آموز بيشتر را داشته باشد. در واقع موفقيت تحصيلي دانش آموزان ​ براي آنها حکم درآمد بيشتر را پيدا کرده و آنها براي رسيدن به اين هدف از  کنکور و يا حتي آزمون​هاي معمولي براي دانش​آموزان غول بي شاخ و دمي مي​سازند که سبب مي شود نوجوانان از مسير طبيعي زندگي شان فاصله بگيرند.اين درحالي است که متاسفانه بيشتر خانواده​ها نيز براحتي تحت تاثير اين جنجال مدارس و موسسه هاي آموزشي قرار گرفته و عرصه را هرچه بيشتر بر نوجوانان تنگ مي​کنند​ تا آنجا که تعطيلات نوروزي براي چنين نوجواناني کاملا بي​معني مي شود و يا کم نيستند خانواده​هايي که با نزديک شدن به کنکور رفت وآمد خود را با بستگانشان قطع مي​کنند تا فرزندشان فقط درس بخواند.  نتيجه اين فشارهاي افراطي به نوجوانان در نگاه اول شايد سبب شود آنها با رتبه​هاي خوب در دانشگاه هاي معتبر قبول شده و در نهايت به عنوان مدير در سازمان​هاي مختلف کشور مشغول به کار شوند،اما نکته اينجاست که مديراني که به اين شکل ترتيب مي​شوند، باري از روي دوش کشور بر نمي​دارند، زيرا آنها درک درستي از دغدغه کارمندان خود ندارند و يا دست کم آن​طور که بايد و شايد با مشکلات شان آشنا نيستند، براي نمونه کارمند خوب از ديدگاه آنها شخصي که در طول سال کمترين مرخصي را بگيرد،ولي نبايد فراموش کرد شخصي که در دوران کودکي در کنار خانواده خود روابط اجتماعي را نياموخته باشد به طور حتم  نمي​تواند مدير يا حتي کارمند موفقي باشد.به همين دليل اکنون که بيشتر خانواده ها خود را براي تعطيلات نوروزي آماده مي کنند بايد به مسئولان آموزش پرورش،مديران مدارس و والدين نوجوانان گوشزد کرد که در کنار درس و مشق دانش آموزان کمي هم به فکر نيازهاي عاطفي و اجتماعي آنها باشند.

مهدي آييني/گروه جامعه

جنگلبانان و محیط‌بانان را چه شد

یگان حفاظت محیط‌زیست کشور 5000 نیرو کم دارد، به همین دلیل 17 میلیون هکتار منطقه حفاظت‌شده کشور را فقط 2617 محیط‌بان پوشش می‌دهند.

این ماجرا سبب شده شکارچیان غیرمجاز در سراسر کشور آن قدر احساس امنیت کنند که برای کشتن گونه های حیات وحش انواع و اقسام روش های ناجوانمردانه را به کار بگیرند؛ از تلف کردن آهوان بی دفاع منطقه موته به وسیله موتورسیکلت اماراتی بگیرید تا کشتن و سربریدن خرس و پلنگ ها در مناطق حفاظت شده. البته در این بین فقط کمبود نیرو مشکل ساز نشده، زیرا اندک محیط بانان کنونی کشور تجهیزات لازم را نیز در اختیار ندارند.

افزون بر این آموزش های لازم نیز به آنها داده نمی شود یا دست کم از حق و حقوق آنها آن طور که باید و شاید دفاع نمی شود، نمونه اش چندین محیط بانی که تاکنون از سوی شکارچیان غیر مجاز زخمی شده اند یا به دلیل درگیری با آنها به زندان افتاده و حکم اعدام گرفته اند.

این درحالی است که اوضاع در سازمان جنگلبانی کشور بیش از این بحرانی است، تا آنجا که این سازمان برای حفاظت از عرصه های منابع طبیعی کشور بجز مناطق کویری که حدود 125 میلیون هکتار وسعت دارد، فقط 2400 نیرو در اختیار دارد بنابراین می توان نتیجه گرفت برای حفاظت از هر 52 هزار هکتار از عرصه های طبیعی کشور فقط یک نیروی حفاظتی وجود دارد.

این درحالی است که برای حفاظت از حدود هر 13هزار هکتار از جنگل های کشور نیز به طور میانگین یک جنگلبان به کار گرفته شده است. البته در برخی از استان ها وضع نامناسب تراست تاآنجا که در استان کرمانشاه برای حفاظت از هر 20 هزار هکتار از جنگل های بلوط یک نیرو وجود دارد.

کمبود نیرو در این دو سازمان زمانی بیشتر به چشم می آید که نگاهی به وضع سایر کشورها بیندازیم، برای نمونه در ایتالیا برای هر هزار هکتار از عرصه های طبیعی یک نیروی حفاظتی وجود دارد، یا در ترکیه برای هر 3000 هکتار یک جنگلبان جذب شده است.

این درحالی است که متاسفانه دولت نیز به دلیل مشکلات مالی تمایلی به صدور مجوز برای استخدام نیرو در این سازمان ها ندارد بنابراین با توجه به این مشکلات به نظر می رسد سازمان های حفاظت محیط زیست و جنگلبانی باید از کمک سازمان های مردم نهاد بیش از پیش استفاده کرده و با در نظر گرفتن امتیازهایی برای برخی از نیروهای ستادی خود آنها را تشویق به کار در یگان های حفـاظتی کنند، زیرا در شرایطی که به گفته معاون آبخیزداری سازمان جنگل ها، مراتع و آبخیزداری کشور، 88 درصد ایرانی ها درک درستی از تخریب منابع طبیعی ندارند، نمی توان به امید جذب نیرو دست روی دست گذاشت و از بین رفتن منابع طبیعی و حیات وحش کشور را به تماشا نشست.

مهدی آیینی – گروه جامعه

دل آتش به حال بیماران سوانح سوختگی می‌سوزد

سالانه حدود 15 هزار نفر در کشور به علت سوختگی بستری می‌شوند و حدود 3000 نفر از آنها جان خود را از دست می‌دهند، مشکل اینجاست که تعداد بیمارستان‌های سوانح سوختگی و تجهیزات آنها در کشور خیلی پایین‌تر از حد استاندارد است تا آنجا که در شرق کشور فقط یک بیمارستان سوانح سوختگی وجود دارد یا آمارها حاکی از این است که از هر دو بیمار با سوختگی 55 درصد یک نفر به زنده ماندن امیدوار است و چنانچه شخصی بیشتر از 60 درصد دچار سوختگی شود، زنده ماندن‌اش با خداست.

 اما در کشورهای اروپایی از هر دو بیماری که 95 درصد دچار سوختگی می شوند، یک نفر زنده می ماند.

از مقایسه وضع بیماران سوانح سوختگی کشورمان با کشورهای موفق می توان نتیجه گرفت که رسیدگی به سوانح سوختگی در کشور متولی دلسوزی ندارد یا دست کم آن قدر به این حوزه کم توجهی شده که بیمارانی که دچار سوختگی می شوند خیلی زود به آخر خط می رسند.

برای نمونه اتاق ایزوله برای این بیماران در کشورمان بی معناست، زیرا به علت کمبود اعتبار این بیماران در اتاق های مشترک بستری می شوند و این وضع سبب تسریع در عفونی شدن جراحت های بیمار و در نهایت مرگ او می شود.

برای نمونه این روزها مسئولان بیمارستان سوختگی مطهری تهران که آخرین امید بیمارانی است که از شهرستان های دور و نزدیک و حتی کشورهای عراق و افغانستان خود را به آنجا می رسانند، می گویند ظرفیت این بیمارستان پر شده و آنها مجبورند بیماران زن و مرد را در یک بخش جای دهند.

این درحالی است که چند روز بیشتر تا آخرین چهارشنبه سال باقی نمانده و باید به خانواده ها هشدار داد در چنین شرایطی فقط همراهی آنها با فرزندانشان می تواند مانع سردرگم شدن آنها در بیمارستان های سوانح سوختگی کشور شود.

مشکل دیگری که می توان در این بین به آن اشاره کرد، این است که بیمارستان های سوانح سوختگی همیشه به بیمه ها مقروضند، برای نمونه بیمارستان مطهری حدود هفت میلیارد تومان به بیمه ها بدهکار است و از کمبود پرستار رنج می برد، زیرا هزینه درمان سوختگی شدید در بیمارستان های دولتی حدود 40 میلیون تومان و در بیمارستان های خصوصی حدود 150 میلیون تومان است.

نکته اینجاست که بیشتر افرادی که دچار سوختگی شدید می شوند از قشر ضعیف جامعه هستند و در تهیه نیازهای اولیه خود نیز دچار مشکل هستند.

به همین دلیل باید گفت سر و سامان دادن به وضع بیمارانی که دچار سوختگی شدید می شوند، نیاز به عزم ملی دارد، زیرا وزارت بهداشت با کمبود اعتباری که دارد بتنهایی نمی تواند از پس هزینه های این بخش برآید و مسئولان دست کم باید برای حل این مشکل کارگروه ویژه ای تشکیل داده و از نیکوکاران نیز کمک بگیرند.

مهدی آیینی – گروه جامعه

وداع با اسلحه در کردستان

pic4822

حرف‌های دخترک تاثیرش را گذاشت، مرد دیگر مردد نبود، تصمیم خود را گرفت، به خانه رفت، اسلحه‌اش را برداشت و دست دختر خردسالش را گرفت و به سمت مسجد روستا حرکت کرد، آن روز هم روستای «دره‌کی» مریوان یکی از سردترین روزهای زمستان را تجربه می‌کرد، اما مرد جوان خیلی محکم به سمت مسجد روستا قدم برمی‌داشت، جلوی در مسجد حدود 200 نفر از اهالی دور هم جمع شده بودند، آنها وقتی مرد جوان را همراه دخترش دیدند راه را برایشان بازکردند، چند دقیقه بعد مرد جوان در میان جمعیت قرار گرفت، همه چشم‌ها به دست او دوخته شده بود، برای چند لحظه سکوت روستا را دربرگرفت، مرد جوان دست دخترش را رها کرد، اسلحه‌اش را روی زمین و تکه سنگی قرار داد، نگاهی گذرا به جمعیتی که دورش حلقه زده بودند، انداخت، نفس عمیقی کشید، دست‌هایش را جلوی دهانش گرفت تا آنها را با دمیدن نفس‌اش گرم کند.کمی بعد او تکه سنگی را از روی زمین برداشت و بالای سر برد، همزمان با مرد جوان جمعیت نفس خود را در سینه حبس کردند، بعد از چند ثانیه او با تمام توان تکه سنگ را روی اسلحه اش کوبید. همزمان با فرود آمدن سنگ و شکستن اسلحه، صدای جمعیت سکوت روستا را در هم شکست.

این قسمتی از ماجرای توبه کردن یکی از شکارچیان قدیمی روستای دره کی به نام احمد عزیزی است که این روزها خبرساز شده است، او در این باره به جام جم می گوید: دخترم چیزی به من گفت که بعد از 12 سال شکار را کنار گذاشتم. ماجرا از این قرار است که چند روز پیش وقتی او چند کبک را شکار کرده و به خانه می برد، دخترش یلدا با دیدن کبک های خون آلود با گریه به پدرش می گوید: «بابا چرا از بال این پرنده ها خون آمده باید درستشان کنی» پدر جوان با شنیدن این جملات به خودش می آید.

او ادامه می دهد: با خودم گفتم من کی هستم که جانی را که خدا به جانوران بخشیده، بگیرم، به همین دلیل تفنگی را که از پدرم به ارث برده بودم، شکستم. البته در این میان تلاش های سازمان مردم نهاد چیا را نیز نباید نادیده گرفت؛ زیرا مدتی است اعضای این نهاد مردمی با چاپ بروشور و سخنرانی، مردم روستا را نسبت به حفظ و ارزش حیات وحش آگاه کرده اند. آنها وقتی از تصمیم مرد جوان اطلاع یافتند، اهالی روستا را باخبر کرده و برای او مراسم قدردانی برگزار کردند.

با توجه به نقش سازمان های مردم نهاد و خانواده در حفظ حیات وحش باید از مسئولان سازمان حفاظت محیط زیست خواست که هر چه بیشتر با این نهاد ها همکاری کرده و برای جای دادن نکات زیست محیطی در کتاب های درسی کودکان نیز تلاش کنند. این در حالی است که در روستای دره کی جوانان در نبود امکانات ورزشی و تفریحی به شکار روی آورده اند تا آنجا که بیش از 20 شکارچی در این روستای کوچک زندگی می کنند.

مهدی آیینی – گروه جامعه

بالا