آخرین خبرها
خانه / گزارش (برگ 19)

بایگانی دسته بندی ها : گزارش

اشتراک به خبردهی

پیشروی‌چراغ خاموش تراریخته

برخلاف تاکید وزارت بهداشت هنوز روی روغن‌های خوراکی‌‌ عرضه شده در بازار برچسب دستکاری ژنتیکی درج نشده است

وزارت بهداشت نصب برچسب ‌ روی روغن‌هایی که در ترکیبات ‌آنها از محصولات تراریخته یا دستکاری شده ژنتیکی استفاده شده است را از ابتدای مرداد ‌ الزامی کرده است و از شهریور ماه هم قرار است مواد غذایی که در ساختار آنها از این روغن‌ها استفاده شده، برچسب گذاری شوند. اگرچه هنوز در بازار، برچسب دستکاری ژنتیکی روی روغن‌های نباتی به چشم نمی‌خورد، اما کیانوش جهانپور سخنگوی سازمان غذا و دارو می‌گوید که نصب این برچسب‌ها برای روغن‌هایی که تاریخ تولید آنها بعد از اول مرداد   باشد الزامی است و در صورت رعایت نکردن این مساله، واحدهای متخلف پلمپ خواهد شد. اگرچه موافقان و مخالفان تراریخته همچنان بر سر فواید و مضرات محصولات دستکاری شده ژنتیکی همچنان با هم بحث دارند و اغلب کارشناسان بر این باورند که بدون شک سطح دستکاری در گیاهان، بر کیفیت و سلامت غذا و بروز ناهنجاری‌هایی نظیر نازایی و انواع سرطان‌ها در انسان تاثیرگذار است. دراین بین مخالفان تراریخته انگشت اتهام را به سمت سازمان حفاظت محیط زیست نیز می گیرند، آنها ادعا می کنند‌این سازمان که باید مدافع حفظ تنوع زیستی کشور باشد، بدون آنکه بی خطر بودن محصولات دستکاری شده ژنتیکی به اثبات برسد، به پایگاهی برای موافقان گیاهان تراریخته تبدیل شده است.

این منتقدان برای ادعای خود دلیل هم دارند مثلا می گویند آخرین انتصاب‌ها در سازمان حفاظت محیط زیست نشان می‌دهد که باز هم یکی دیگر از مدافعان گیاهان دستکاری شده ژنتیک به ساختار این سازمان افزوده شده است. انتصاب افراد همسو در سازمان حفاظت محیط زیست، این نگرانی را ایجاد می‌کند که این سازمان به مدافع کامل محصولات تراریخته تبدیل شود و مضرات این فناوری هیچگاه به گوش جامعه نرسد.

چند سالی است که مخالفان توسعه محصولات دستکاری شده ژنتیکی در ایران تلاش می‌کنند که با اجباری کردن برچسب‌گذاری روی محصولات دستکاری ژنتیکی شده  برای مصرف کننده حق انتخاب ایجاد کنند. این تلاش‌ها به ثمر رسید و وزارت بهداشت به کارخانه‌های روغن کشی ابلاغ کرد که از ابتدای مرداد ‌ باید محصولاتشان در صورتی که از دانه‌های دستکاری ژنتیکی شده  تولید می‌شود، برچسب‌گذاری شود. اماهنوز در بازار، روغنی با برچسب تراریخته مشاهده نمی‌شود‌، وقتی این مساله را با کیانوش جهانپور، سخنگوی سازمان غذا و دارو درمیان می گذاریم او به ما می گوید‌: برچسب دستکاری ژنتیکی شده از اول مرداد الزامی است و هر شرکتی که این برچسب را نصب نکند، متخلف بوده و مصرف کنندگان می‌توانند این تخلفات را به ما گزارش دهند.

او درباره اینکه چرا هنوز هیچ محصولی این برچسب را ندارد، تاکید می کند: قاعدتا محصولاتی که دربازار است به کارخانه باز نمی‌گردد که برچسب گذاری شود. بنابراین هنگام جست‌وجوی برچسب روی ظروف روغن‌ها حتما باید به تاریخ تولید دقت شود.

البته سخنگوی سازمان غذا و دارو به این نکته تاکید می‌کند که برچسب گذاری روغن‌های دستکاری ژنتیکی شده  به این مفهوم نیست که روغن تراریخته از نظر وزارت بهداشت مشکل دارد بلکه این برچسب‌ها برای آگاهی عمومی است که مشتری حق انتخاب داشته باشد.

برچسب گذاری سایر محصولات

به گفته جهانپور همه روغن‌های بازار از دانه‌های دستکاری ژنتیکی شده  تولید نمی‌شود و به این ترتیب بدیهی است که بخشی از روغن‌های بازار بدون برچسب تراریخته باشند.

بر اساس آمارهای فائو، ۹۰ درصد سویای موجود در جهان دستکاری ژنتیکی شده  است. به این ترتیب بخش اعظم روغن سویای تولید شده در ایران از سویای تراریخته تولید می‌شود. به این ترتیب این سوال مطرح می شود که آیا وزارت بهداشت برنامه‌ای برای افزایش سهم روغن‎‌های غیر تراریخته دارد؟ سخنگوی سازمان غذا و دارو دراین باره به جام جم می‌گوید: در بازار هم روغن حاصل از دانه‌های دستکاری شده ژنتیکی یافت می‌شود و هم روغن‌هایی که از دانه‌های معمولی تولید شده است. درصد دقیق آن را به خاطر ندارم، اما بیشتر روغن سویا منشا تراریخته دارد. ذرت دستکاری ژنتیکی شده  ، کلزا و احیانا اگر روغن پنبه دانه تولید شود، ممکن است از محصولات دستکاری شده ژنتیکی استفاده شود.

او از اجباری شدن برچسب گذاری برای سایر محصولاتی که در ترکیب آنها از روغن‌های حاصل از دانه‌های دستکاری شده ژنتیکی به کار رفته، خبر می‌دهد.

آن طور که جهانپور توضیح می‌دهد از شهریور امسال مواد غذایی که در ترکیبات آنها از روغن‌های GMO استفاده می‌شود، برچسب گذاری خواهند شد.

سخنگوی سازمان غذا و دارو درباره مقاومت شرکت‌های روغن‌کشی در برابر نصب برچسب دستکاری ژنتیکی نیز می‌گوید: ما مقاومتی ندیدیم. اگر این شرکت‌ها تولیدی داشته باشند و برچسب نزنند، متخلف هستند و با آنها برخورد می‌شود. براساس قوانینی که وجود دارد‌‌ برچسب‌های نصب نکنند‌ از ادامه کار آنها جلوگیری می‌شود.

او معتقد است که در ایران به جز روغن، محصول تراریخته دیگری وارد نمی‌شود و بحث‌هایی که درباره واردات سایر محصولات تراریخته به کشور مطرح می‌شود،حاصل بی‌اطلاعی افراد از تفاوت اصلاح نژاد و دستکاری ژنتیکی است.

ذرت‌های دستکاری ژنتیکی شده  دربازار

هرچندجهانپور چنین نظری دارد، اما کم نیستند کارشناسانی که درباره عرضه محصولات دستکاری ژنتیکی شده در بازار هشدار می دهند.برخلاف نظر سخنگوی غذا و دارو، علی کرمی عضو هیات علمی دانشگاه بقیه الله باور دارد که به جز روغن، محصولات دیگری که دستکاری ژنتیکی شده‌اند به بازار کشور وارد می‌شود.

او به «جام جم» می‌گوید: ذرت دامی اگرچه به ظاهر اعلام می‌شود که برای مصرف دام است اما این ذرت به بازار وارد می‌شود. بنابراین نمی‌دانیم ذرت مکزیکی که می‌خوریم دستکاری ژنتیکی شده  هست یا نه.

کرمی درباره اثرات منفی مصرف محصولات دستکاری ژنتیکی شده  بیان می‌کند: اسناد زیادی درباره اثرات منفی این محصولات وجود دارد. مردم باید به طور روشن بدانند که بین محصولات اصلاح شده و تراریخته تفاوت وجود دارد. اکثر محصولات کشاورزی که در بازار وجود دارد، محصولات اصلاح شده هستند. اصلاح شده یعنی ژن بیگانه وارد گیاه نشده است و خود برنج، گندم یا محصولات دیگر با روش‌های کلاسیک اصلاح شده‌اند و دستکاری ژنتیک در آن رخ نداه است.

او می گوید: در محصولات دستکاری ژنتیکی شده  دو تا سه ژن بیگانه وارد گیاه می‌شود. این ژن بیگانه از یک موجود دیگر وارد گیاه شده است. ما ۵۰۰ نوع برنج و گندم داریم، در جریان دستکاری ژنتیکی دیگر واریته‌های مختلف گندم را تلاقی نداده‌اند که به محصول مورد نظر برسند، بلکه از یک باکتری بیگانه، ژنی را بر می دارند و به گیاه وارد می‌کنند. معمولا ژن مقاومت به آفت یا ژن گلایفوسیت را به گیاهان وارد کرده‌اند. در واقع مهندسی ژنتیک فعلی کاری می‌کند که در طبیعت انجام نمی‌شود.

دارو و غذا قابل قیاس نیستند

مدافعان تراریخته معتقدند در صنعت دارویی از ترکیبات دستکاری شده ژنتیکی استفاه می شود. دارو مستقیم وارد خون افراد می‌شود ولی اثر منفی روی سلامت فرد نمی‌گذارد. عضو هیات علمی دانشگاه بقیه الله در پاسخ به این ادعا بیان می‌کند: ساخت ترکیبات دارویی با مهندسی ژنتیک، تخصص من است. داروی نوترکیبی که ۲۳ نوعش در کشور وجود دارد و از داروی هرسپتین برای درمان سرطان سینه و دیگر داروها را شامل می‌شود، به طور کامل با یک گیاه زنده متفاوت است.

آن طور که او توضیح می دهد‌ دارو را با گیاه زنده نمی‌توان مقایسه کرد. مواد تولید شده دارویی به شدت تخلیص می‌شود. به این شکل ماده به قدری خالص شده   که یک پروتئین مرده است. سازمان غذا و دارو اگر یک پروتئین اضافه در دارو شناسایی کند، اصلا اجازه مصرف آن را برای بیماران نمی‌دهد.

به گفته کرمی در داروهای نوترکیب، هیچ سمی وجود ندارد، اما در محصولات تراریخته، سم را وارد ذرت، برنج و غیره کرده‌اند.

عضو هیات علمی دانشگاه بقیه الله  ادامه می دهد: دارو مخصوص درمان بیماری است و غذا متعلق به انسان سالم است. حجم دریافت غذا توسط بدن با دوز مصرف دارو کاملا متفاوت است. یک دوز بسیار محدود دارو برای یک دوره معین وارد بدن فرد بیمار می‌شود اما آیا حجم برنج تراریخته‌ای که می‌خوریم با دارو برابر است؟ درواقع گیاه زنده را با پروتئین مرده نمی‌توان مقایسه کرد.

توسعه سرطان و نازایی

این عضو هیات علمی دانشگاه بقیه الله درباره عوارض محصولات تراریخته بر سلامت انسان می‌گوید: عوارض تراریخته‌ها مشخص شده است. وقتی غذایی می‌خورید که داخل آن سه ژن بیگانه شامل ژن مقاومت به آفت گلایفوسیت و غیره وجود دارد، این ژن وارد بدن می‌شود. و بر خلاف نظرات اعلام شده، این ژن تجزیه نمی‌شود. مقالاتی وجود دارد که نشان می‌دهد در شیر مادران شیر ده کانادا، سم گلایفوسیت پیدا شده است.

او ادامه می‌دهد: نازایی در کشور بیداد می‌کند و آزمایش روی رت‌ها نشان می‌دهد که گروهی که از محصولات تراریخته استفاده کرده‌اند با کاهش فرزند آوری نسبت به رت‌هایی که با محصول ارگانیک تغذیه شده‌اند، روبرو بوده‌اند.

کرمی با تاکید بر اهمیت سلامت غذا ممنوعیت کشت گیاهان تراریخته در ۳۷ کشور اروپایی و کشورهای پیشرفته جهان را سندی می‌داند که در ایران هم باید به آن توجه شود.

لازم به یادآوری است که فناوری مهندسی ژنتیک به شدت رو به توسعه است و این روزها نسل چهارم مهندسی ژنتیک در دنیا به کار گرفته می‌شود که با فناوری قدیمی که در ایران از آن استفاده می شود کاملا متفاوت است. در نسل جدید مهندسی ژنتیک که ایمن‌تر هم هست، دیگر ژن بیگانه به گیاه وارد نمی‌شود بلکه ژن گیاهان ویرایش می‌شوند. به اعتقاد برخی کارشناسان این سطح از دستکاری مناسب تر است‌.

لیلا مرگن

 

ریخت و پاشگران انرژی

برخلاف قطعی آب و برق در شهرهای کشور برخی دستگاه‌ها رکوردار مصرف انرژی هستند

از بدنه دولت هستند، خودی حساب می شوند، اهل یک خانواده اند، سر یک سفره می نشینند و با این حال ساز مخالف می زنند و خودشان به توصیه های دولت عمل نمی کنند! توصیه هایی که انتظار دارند آحاد ملت در نقاط مختلف کشور از شلوغ ترین شهرها گرفته تا دورافتاده ترین روستاها رعایت کنند؛ توصیه هایی که قرار است به کاهش مصرف انرژی منجر شود، آن هم درست در تابستان داغی که گرمایش نفس می بُرد و جان به لب می رساند.

دیگر کسی نمانده که نداند دولت در تامین برق مصرفی اش با مشکل مواجه شده، دخل و خرجش با هم نمی خواند، صنعت برقش از برنامه​های پیش بینی شده عقب است و کاهش تولید در نیروگاه های برق آبی اش، خاموشی های برنامه ریزی شده ای را در تابستان ۹۷ رقم زده که دلخواه خیلی ها نیست و با این حال از مردم به عنوان بدنه ملت خواسته شده که به تمام توصیه های صرفه جویانه عمل کنند و با تحمل خاموشی های گاه و بیگاه یاری رسان دولت باشند.

اما درگیرودار همین یاری اجباری و خاموشی های چندساعته و تغییر ساعت کاری کارمندان به ساعات اولیه صبح، مابین همین مشارکت های مردمی و چشم انتظاری برای بهبود اوضاع مصرف انرژی ، دیروز مردم با انتشار یک فهرست از نهادها و سازمان های بدمصرف شوکه شدند! فهرست بلندبالایی که از سوی شرکت توزیع نیروی برق تهران بزرگ منتشر شد و بر اساس آن، اسامی ۶۰ سازمان بدمصرف اعلام شد.

در این فهرست اما چشم مردم به اسامی نهادهایی خورد که خود از بدنه دولت بودند، نهادهایی مثل سازمان حافظت محیط زیست ، شرکت ملی نفت و شرکت ملی گاز ایران ، سازمان امور مالیاتی کشور ، ساختمان وزارت اقتصاد ، اتاق بازرگانی صنایع و معادن ، بنیاد انقلاب اسلامی ، آب و فاضلاب منطقه ۶ و منطقه ۴ تهران ؛ نهادهایی کلان که خود باید الگوی مصرف کننده های خُرد بودند و حالا در صف اول اتلاف انرژی ایستاده بودند.

اتفاقی که به گفته هدایت ا… خادمی عضو کمیسیون انرژی مجلس شورای اسلامی،  نشانه بی مدیریتی و ناکارآمدی دولت است. این نماینده مجلس شورای اسلامی با اعلام این موضوع به ما می گوید: مردم ما وقتی این لیست را می بینند برایشان سوال ایجاد می شود که چرا وقتی یک وزارتخانه از دولت در تلاش است که مصرف برق را مدیریت کند، وزارتخانه و زیرمجموعه های دیگر دولت، در این کار رخنه ایجاد می کنند؟! آیا این چیزی جز ناکارامدی و بی مدیریتی دولت است؟!

عضو کمیسیون انرژی در ادامه با تاکید براینکه دولت برای جبران کسری برق ، برنامه صرفه جویی در مصرف و خاموشی ها را اجرایی کرده است ، می گوید: از نهادهای دولتی انتظار می رود که بیشتر ازبقیه یاری رسان دولت باشند ، چراکه بیشتر از هر کس دیگری می دانند وزارت نیرو تحت فشار است ، می دانند مصرف برق تا چه اندازه بیشتر از تولید برق است و باید انگیزه بالاتری نسبت به بقیه در همکاری با وزارت نیرو داشته باشند و در صف اول صرفه جویی بایستند!

دود این فقدان همکاری اما به گفته خادمی به چشم مردم عادی می رود، چرا که فشار مضاعفی در اجرای خاموشی ها به آنها داده می شود. خادمی توضیح می دهد :  واضح است که اگر بسیاری از سازمان های عریض و طویل دولتی ، کمتر انرژی مصرف کنند، خاموشی های کمتری در برخی مناطق گرمسیری که تحمل گرما در آنها دشوار است اتفاق می افتد.

مسئولانی که شبیه حرفهایشان زندگی نمی کنند

از برنامه ساخت نیروگاه ها عقب هستم! این حرفی بود که همایون حائری معاون وزیر نیرو در امور برق چند روز پیش در جمع رسانه‌ها گفت. حائری گفت که اگر بخواهیم تابستان را بدون خاموشی پشت سر بگذاریم، باید سالانه ۴۰۰۰ مگاوات نیروگاه جدید بسازیم که نیاز به سرمایه‌گذاری هنگفتی دارد. به گفته او کاهش بارش‌ها به میزان ۴۰۰۰ مگاوات تولید نیروگاه‌های برق آبی را کاهش داده است.

همین بهانه کافی بود تا وزارت نیرو با رصد مصرف دستگاه های دولتی ، قطع برق این دستگاه ها را در دستور کار قرار دهد. اگرچه حائری در آن نشست خبری، نام دستگاه‌های پرمصرف را اعلام نکرد و وعده داد در صورت عدم توجه این دستگاه‌ها به تذکرات وزارت نیرو نام آنها را در اختیار رسانه‌ها قرار می‌دهد اما حالا فهرستی از این رسانه ها منتشر شده است.

ما برای کسب اطلاعات بیشتر درباره جزئیات این مصرف بیش ازاندازه ، با روابط عمومی برخی از نهادهایی که اسمشان درفهرست بدمصرف‌ها بود تماس می گیریم و خیلی ها پاسخگو نیستند. با این حال مهدی سمافروش مدیر روابط عمومی آب و فاضلاب منطقه ۴ تهران درباره قرار گرفتن اسم آب و فاضلاب منطقه ۴ میان سازمان های بدمصرف ، به ما می گوید: این اتفاق در واحد بهارستان این شرکت افتاده است ، واحدی که جزو نواحی مشترکین است و طبق مصوبه داخلی شرکت آب و فاضلاب باید طبق ساعت کاری ۸ تا ۱۶:۱۵ دقیقه فعالیت داشته باشد.

سمافروش با اعلام اینکه این قطعی برق مانوری بیشتر نبوده می افزاید : دوستان اداره برق با وجود اینکه ما جزو مشترکین کم مصرف هستیم، اعلام کردند که چرا الان که ساعت۱۴و ۳۰دقیقه‌ است هنوز باز هستید و به خاطر یک حرکت مانوری ، تراس بیرون واحد بهارستان را قطع کردند و ماهم به خاطر وجود مشترکین و مراجعینی که هنوز در سالن نشسته بودند، مجبور شدیم که از ژنراتور استفاده کنیم ؛ البته بعد از یک ساعت هم برق وصل شد!

امیرعبدالرضا سپنجی مدیر کل روابط عمومی و امور رسانه سازمان حفاظت محیط زیست هم درباره این اتفاق به ما می گوید : قرار بود طبق مصوبه دبیرخانه هیات دولت، واحدهای ستادی از ساعت ۶ تا ۱۴ فعالیت بکنند، اما چیزی که به ما اعلام شد این بود که سازمان محیط زیست جزو این مصوبه نیست و ما فقط یک روز این مصوبه را در سازمان محیط زیست اجرا کردیم و مابقی روزها طبق همان ساعت کاری قبلی یعنی ۸ تا ۱۶ فعالیت داشتیم. دراین ساعت ها هم که بالاخره هوا گرم است و سیستم های ایرکاندیشن روشن هستند و این اتفاق افتاده است.

محمد درویش ، مدیر کل پیشیین دفتر مشارکت‌های مردمی سازمان حفاظت محیط زیست اما کارشناسی است که درباره پیامدهای این اتفاق به ما توضیح می دهد و می گوید : مسئولینی که شبیه حرف هایشان زندگی نکنند فقط به خودشان صدمه نمی زنند، آنها به اعتماد ملی صدمه می زنند، باعث بوجود آمدن شکاف بسشتر بین دولت، مردم و حاکمیت می شوند و بحرانی جدی را در جامعه بوجود می آورند.

درویش ادامه می دهد : چرا مردم ما به رغم این همه محتواهایی که سازمان محیط زیست و سازمان جنگل ها در حفاظت از محیط زیست و منابع طبیعی تولید می کنند ، با وجود این همه شعارها برای نریختن زباله و استفاده نکردن از خودروی تک سرنشین باز کار خودشان را می کنند؟! دلیلش این است که خود این سازمان ها به عنوان متولی منابع طبیعی و محیط زیست به حرف هایشان عمل نمی کنند! مثلا وقتی ماه پیش بخشنامه شد که تمام ادارات دولتی به منظور کاهش مصرف انرژی در تهران تغییر ساعت کاری بدهند و از ساعت ۶ صبح کارشان را شروع کنند، آقای کلانتری رئیس سازمان محیط زیست زیر بار این مصوبه نرفت و محیط زیست تنها سازمانی بود که به همان روال قبلی به کارش ادامه داد، نتیجه اش هم همین است که حالا خودشان جزو پرمصرف ها شده اند درحالی که  مدعی حفاظت از منابع این مرزو بوم هستند!

رفتاری که دولت را از ملت جدا می کند

این رفتاری ناصحیح، این ایستادن در صف اول بدمصرف ها و اتلاف انرژی در روزگار بی برقی ، برای جامعه بدون هزینه هم نیست.  این را هم دکتر محمد مهدی رحمتی، جامعه شناس و عضو محترم هیات علمی دانشگاه گیلان به ما می گوید و ادامه می دهد : این رفتارها به رابطه بین دولت و ملت آسیب می زند و روی رفتار اقشار مختلف جامعه تاثیر می گذارد.

این جامعه شناس در توضیح بیشتر می گوید : یکی از تبعات منفی این رفتار این است که بخشی از مردم ، وقتی چنین رفتاری را از جانب سازمان های منصوب به دولت می بینند، خودشان هم به نوعی در این رقابت مخرب و ویرانگر شرکت می کنند، مصرف برق و آب را زیاد می کنند و استدلال شان هم این است که اینها که خودشان به ما می گویند صرفه جویی کنید اما به گفته هایشان عمل نمی کنند.نتیجه این اتفاق هدر رفت انرژی و سرمایه ملی است.

به گفته رحمتی ، پایه های یک رویه رقابت آمیز منفی با دولت درجامعه همین جا در همین رفتار بنا گذاشته می شود.

اما این هم ماجرا نیست و این واقعه بازتاب دیگری هم می تواند در جامعه داشته باشد. این استاد دانشگاه دراین باره می گوید : بخش دیگری از جامعه اما شاید رویه رقابت امیز با دولت را پیش نگیرند و به رفتار مصرفی مناسب خودشان ادامه بدهند اما قطعا مشروعیت این سازمان ها در ذهن این گروه از مردم کاهش پیدا می کند و این اتفاق یک پیامد اجتماعی منفی به دنبال دارد. چراکه بحران مشروعیت و بی اعتمادی به سازمان های دولتی ، ممکن است به خود دولت هم تعیمم پیدا کند و به نوعی منجر به جدایی دولت از ملت شود .

به این ترتیب نهادهای دولتی حاضر در لیست بدمصرف ها ، حالا خواسته یا ناخواسته نشسته اند بین جماعتی که آب به آسیاب دشمن می ریزند، همه آنهایی که می خواند در جامعه تفرقه بیندازند! جماعتی که ایران را دوست ندارند و دلشان به حال سرمایه های ملی نمی سوزد.

 

 

 

شنا به سمت مرگ

سال گذشتته‌ ۱۰۲۶ نفر در دریا، رودخانه و سدهای کشور غرق شدند

تابستان و گرمای هوا مردم را ترغیب می‌کند که تنی به آب بزنند، اما آیا هر محیطی برای شنا مناسب است؟ هر کجا که آبی وجود داشت، می‌توانیم از آن برای تفریح و شنا استفاده کنیم؟ آمار افراد غرق شده نشان می‌دهد برای ورزش شنا هم باید به اصول و قوانین ایمنی، دقت کافی داشته باشیم. آمارها نشان می‌دهد شناگرانی که به جای مناطق امن، دریاچه سدها، کانال‌های آب و رودخانه‌های خروشان را برای شنا انتخاب می‌کنند، بیش از هر گروه و دسته دیگری در معرض خطر غرق شدن قرار می‌گیرند. بر اساس آمارهای وزارت نیرو، بیشترین میزان غرق‌شدگان در ماه مرداد هر سال به ثبت رسیده است. سال گذشته ۳۲۲ نفر در محیط‌های تحت مدیریت وزارت نیرو غرق شده‌اند. آمارهای پزشکی قانونی هم که با اضافه کردن غرق شد‌گان دریا ارائه می‌شود از مرگ ۱۰۲۶ نفر در محیط‌های آبی کشور طی سال ۹۶ حکایت دارد.

هر ساله با شروع فصل گرما تمایل برای انجام ورزش‌های آبی و حضور در دریاها و رودخانه‌ها افزایش می‌یابد و به تناسب این مراجعات، تعداد افراد غرق شده در محیط‌های آبی هم افزایش می‌یابد. آن طور که سیف‌ا… آقابیگی، مدیر کل دفتر بحران و پدافند غیرعامل شرکت مدیریت منابع آب ایران به «جام‌جم» می‌گوید: تعداد افراد غرق شده در رودخانه‌ها، کانال‌ها و مجاری انتقال آب و دریاچه سدها در سال گذشته ۳۲۲ نفر بوده است. تعداد افراد غرق شده در سال ۹۶ نسبت به سال ۹۵ با افزایش تقریبا بین ۷ تا ۸ درصدی مواجه بوده است.

تمام محیط‌های آبی کشور تحت رصد و تولیت وزارت نیرو و شرکت‌های آب منطقه‌ای قرار ندارد. برای نمونه دریاها جزو مناطقی است که تحت مدیریت وزارت نیرو نیست. به همین دلیل آمارهای وزارت نیرو و پزشکی قانونی از نظر تعداد افراد غرق شده با هم متفاوت است. در آمارها آمده است که سال گذشته ۱۰۲۶ نفر در آب‌های کشور غرق شده‌اند.

آقابیگی با اشاره به وجود ۱۴۶ هزار کیلومتر رودخانه در کشور، کنترل تمام محیط‌های آبی تحت مدیریت وزارت نیرو را غیر ممکن توصیف می‌کند و درباره دلایل افزایش تعداد افراد غرق شده در سال ۹۶ نسبت به سال ۹۵ عنوان می‌کند: سال گذشته یک گروه کوهنوردی در منطقه سالکندی خوزستان دچار حادثه شد به همین دلیل آمار افراد غرق شده افزایش یافت.

به گفته او، بیشترین میزان غرق‌شدگان به ترتیب در رودخانه‌ها، خلیج فارس،‌ دریای خزر، استخرها و دریاچه‌های مصنوعی، کانال‌ها و مجاری انتقال آب دریاچه سدها و محیط‌های آبی و در نهایت چاه‌های آب به ثبت رسیده است.

افزایش ۹۰ درصدی افراد غرق شده در تیر ماه

مدیرکل دفتر بحران و پدافند غیر عامل شرکت مدیریت منابع آب ایران ادامه می‌دهد: با افزایش درجه حرارت و سفرهای تابستانی همزمان با تعطیلی مدارس، تعداد افراد غرق شده در دریاها هم افزایش می‌یابد. به نحوی که در تیر امسال تعداد افراد غرق شده نسبت به ماه قبل آن با افزایش ۹۰ درصدی مواجه بوده است.

او تعداد افرادی را که در چهار ماهه ابتدایی امسال در محیط‌های آبی تحت مدیریت وزارت نیرو دچار حادثه شده‌اند، ۱۳۳ نفر اعلام می‌کند و از مردم می‌خواهد بدون لوازم ایمنی نظیر جلیقه نجات شنا نکنند. همچنین فقط در محیط‌هایی که امکانات کافی از نظر نجات غریق وجود دارد شامل سواحل دریاها و بخشی از سواحل رودخانه‌ها اقدام به شنا کنند.

نشناختن قواعد آب، عامل غرق شدن مردم

بخش زیادی از افرادی که در مخزن سدها یا رودخانه‌ها غرق می‌شوند، افرادی آشنا به اصول و فنون شنا هستند اما در حین شنا دچار سانحه می‌شوند. بهمن پرورش، غواص و امدادگر به «جام‌جم» می‌گوید: تاکنون اجساد یکصد غریق از افراد برجسته شامل منتخبان المپیک، قهرمانان جوان رشته‌های ورزشی و شناگران ماهر را از آب‌های داخلی ایران بیرون کشیده‌ام. این مساله تلنگری به شناگران معمولی است تا در آب‌های کشور بدون امکانات شنا نکنند، زیرا آب به آنها رحم نخواهد کرد.

آن‌طور که او می‌گوید: خستگی، وسعت مخزن سدها، اسپاسم عضلانی، ناتوانی در شنا و عواملی از این دست منجر به غرق شدن افراد در مخزن سدها شده و سبب می‌شود آنها نتوانند در مقابل خروش آب مقاومت کنند.

پرورش که همین چند روز پیش دو جوان غرق شده را از مخزن سد سنقر خارج کرده، معتقد است  ۹۵ درصد افرادی که در رودخانه‌ها غرق می‌شوند با خطرات آب آشنا نیستند.

او از سال ۶۸ تاکنون فقط موفق شده ۱۰۵ نفر را زنده از آب بیرون بیاورد و آمار کشته‌شدگانی را که به دنبال پیکر آنها کیلومترها مسیر رودخانه‌های خروشان را طی کرده است، به دلیل کثرت تعداد آنها به خاطر نمی‌آورد.

نجات فقط یک نفر از ۲۱ حادثه‌دیده

این غواص می‌گوید: چند روز پیش پیکر یک جوان را که در سد شهید قنبری ماکو غرق شده بود، در آب‌های مرزی چهار کشور ارمنستان، آذربایجان، ترکیه و ایران جست‌وجو کرده است.

به گفته او در چهار ماهه ابتدایی امسال فقط این غواص ۲۰ نفر را از آب‌های کشور در آورده است و طی این مدت فقط یک نفر را موفق شده زنده از آب بیرون بیاورد.

پرورش که با تجهیزات کامل در آب، به دنبال غرق‌شدگان می‌گردد از مسدوم شدن در آب سخن می‌گوید. آن‌طور که او اعلام می‌کند: تاکنون ۳۳ بار در جریان امدادرسانی به غرق‌شد‌گان، تا سر حد مرگ پیش رفته است.

 

 

شیرجه‌های خطر آفرین

در فصل گرما مردم سراغ آب‌های سطحی رودخانه‌ها، کانال‌ها و سدها می‌روند و غالبا از فراز و نشیب‌های خاص این مناطق بی‌خبرند. به همین دلیل برخی افراد جان خود را از دست می‌دهند. علت همه این حوادث ناآشنایی با شنا نیست، بلکه در برخی مواقع آب رودخانه‌ها که به دریاچه پشت سد منتهی می‌شود در زمان آبگیری سد، میزان سطح آب با پیش بینی منطبق نیست و در مسیر رودخانه یا مخزن سد؛ خانه‌های به‌جا مانده، تیر برق و درختان قطع و جمع‌آوری نمی‌شود و به همین دلیل اینها در مخازن سدها باقی می‌ماند. علاوه بر این بر اثر سیلاب هم شاخ و برگ‌ها، سنگ‌های بزرگ و کوچک نیز به دریاچه پشت سد یا رودخانه‌ها و کانال‌های آب آورده می‌شود که هنگام شنا و شیرجه زدن در آب خطرآفرین است و برخورد این اجسام با شناگر موجب فوت شخص می‌شود. فراز و نشیب و عمق دریاچه پشت سد یا کانال‌های آبیاری نیز متفاوت است و بسیاری از مردم چون از این موضوع اطلاع ندارند با شناکردن در این مناطق جان خود را از دست می‌دهند. از طرفی پایاب سدها نیز که به صورت U یا V یا به شکل نیم لوله است، قابلیت شنا ندارد و اغلب مردم از آن بی‌اطلاعند.

 

مخزن سد، محل مناسبی برای شنا نیست

چند دلیل عمده برای ممنوعیت شنا در مخزن سدها یا کانال‌های آبی وجود دارد. در این محیط‌ها جریانات زیر سطحی، متفاوت با بخش آرام سطح آب است که شناگران مشاهده می‌کنند. در نتیجه سرعت جریان در لایه‌های پایینی آب بیشتر از سطح آب است. افراد به این موضوع توجه ندارند و به محض این که به محیط‌های آبی بخصوص در بدنه سدها نزدیک می‌شوند، مکش سد منجر به غرق شدن آنها می‌شود. تجهیزاتی که در مجموعه و بدنه سدها نصب شده است، برای برداشت آب کشاورزی، آب شرب، تولید برق و… نصب شده و تاثیر زیادی روی شناگران می‌گذارد. در سدها و همچنین محیط‌های آبی مثل کانال‌ها، شیب دیواره اطراف سد و همچنین شیب کف رودخانه، شیب متعادلی نیست. افراد به محض این‌که با این بدنه تماس پیدا می‌کنند، سقوط کرده و نمی‌توانند خود را نجات دهند. در محیط‌های آبی مثل سدها وجود گل و لای و لجن منجر به گیر افتادن افراد می‌شود. در محیط کانال‌ها با وجود آن‌که وزارت نیرو از طریق نصب گارد ریل و فنس در برخی اماکن و نصب تابلوهای هشدار‌دهنده تلاش کرده به مردم خطرها را گوشزد و اعلام کند که به محیط‌های آبی به هیچ وجه ورود نکنند، باز هم مسائل ایمنی از سوی مردم رعایت نمی‌شود.

 

رودخانه‌ها، صدر‌نشین در قربانی گرفتن از شناگران

بیشترین میزان غرق‌شدگان در محیط‌های آبی، مربوط به شنا در رودخانه‌هاست. با توجه به این‌که طول رودخانه‌های کشور ۱۴۶ هزار کیلومتر است، مطمئنا امکان پایش و نگهبانی یا محصور کردن این میزان رودخانه وجود ندارد، بنابراین برای کاهش حوادث مربوط به رودخانه‌ها باید خود مردم رعایت کنند. دومین محیط آبی که منجر بیشترین میزان غرق شده را به خود اختصاص می‌دهد، خلیج فارس و دریای خزر است که تعداد زیادی گردشگر به آن مراجعه می‌کنند. استخرها و دریاچه‌های مصنوعی که امکانات نجات غریق در آنها کم است یا اصول ایمنی در آن رعایت نمی‌شود، سومین مکانی است که افراد زیادی در آن غرق می‌شوند. در نیمه اول سال به خاطر تامین منابع آب شرب و کشاورزی معمولا کانال‌ها و مجاری انتقال بر خلاف نیمه دوم سال پر از آب است. همزمان با افزایش درجه حرارت، مردم به این مکان‌ها وارد شده و دچار سانحه می‌شوند. مردم به هیچ وجه نباید وارد چنین مکان‌هایی شوند. دریاچه سدها و محیط‌های آبی که برای ذخیره سازی و نگهداری آب ساخته شده است و نه برای شنا، آخرین مکان‌هایی است که منجر به غرق شدن افراد می‌شود. گاهی چاه‌ها هم به مکانی برای غرق شدن افراد تبدیل می‌شود. البته افراد برای شنا وارد چاه‌های دهانه گشاد نمی‌شوند، بلکه افرادی که برای لایروبی و مرمت چاه وارد این محیط می‌شوند، ممکن است دچار سانحه شده و غرق شوند.

 

لیلا مرگن

تاول دیپلماسی خشکیده

ریشه اصلی مشکلات اخیر خوزستانی ها نبود دیپلماسی آب است

نـــــــــی‌‌زارهــــای هورالعظیم می‌سوزند و این ریه‌های مردم خوزستان است که علاوه بر آلودگی‌های نفتی و گرد و غبار با دود نیزارهای بخش عراقی هورالعظیم نیز پر می‌شود.
همسایگی با کشوری جنگزده در غیاب دیپلماسی مناسب برای وادار کردن عراق به انجام تعهدات بین‌المللی در زمینه محیط‌زیست، زندگی خوزستانی‌ها را مختل کرده و روزهای تعطیل ناشی از آلودگی را در این استان افزایش داده است.

دود ناشی از سوختن نیزارهای عراق، در آسمان هویزه، اهواز و بخش‌های مجاور این تالاب به چشم زیستمندان منطقه می رود اما هیچ مسئولی مسئولیت این مشکل را به‌عهده نمی‌گیرد. دیروز رئیس سازمان حفاظت محیط زیست در حاشیه جلسه هیات دولت نسخه پیچید که مردمی که از این آلودگی‌ها به تنگ آمده‌اند از ماسک استفاده کنند؛ چون آتش سوزی خارج از ایران است. این راهکار در کنار پیکر خشکیده تالاب‌هایی مانند هامون ثابت می کند در دستگاه دیپلماسی کشور تلاش‌ها برای به جریان انداختن دیپلماسی آب از مقام وعده و حرف فراتر نرفته است.‌

راه‌حل‌های ماسکی

گاومیش‌های سوخته هور‌العظیم نیز با پوست‌های سوخته شان گواهی می‌دهند که آب هور العظیم را دزدیده‌اند، اما انگار آب در دل برخی مدیران تکان نمی خورد؛ مدیرانی که در روزهای اول سوختن گاومیش‌ها و دارایی خوزستانی‌ها را تکذیب می کردند، اما بالاخره وقتی تصاویر گاومیش های سوخته پخش شد ناچار به اقرار شدند.

حدود ۲۰ روز از آتش گرفتن هور می‌گذرد و دود غلیظ ناشی از آن آسمان اهواز را هم سیاه پوش کرده است. اما دیروز رئیس سازمان حفاظت محیط‌زیست در حاشیه نشست هیات دولت به مردم توصیه کرده است از ماسک استفاده کنند، زیرا از دست آنها کاری ساخته نیست. او درباره اقدامات بین‌المللی سازمان متبوعش برای کاهش آثار ناشی از آتش‌سوزی هورالعظیم نیز به آنا گفت: آتش‌سوزی هورالعظیم داخل ایران نیست و در خاک عراق اتفاق افتاده است؛ خوشبختانه آتش آن به ایران نمی‌رسد!

دعوا بر سر محل وقوع آتش‌سوزی

مردمی که برایشان نسخه ماسک زدن تجویز می‌شود، همان‌هایی هستند که روزگاری معیشتشان با تالاب گره خورده بود، اما این روزها مجموعه سیاست‌های غلط در منطقه و نبود همکاری‌های بین‌المللی تالاب زنده را به پیکره‌ای تبدیل کرده که بلای جان مردم شده است. اما آیا نمی‌شود با تامین حقابه تالاب از طریق ایران از درد و رنج مردم کاست؟ مسعود باقرزاده کریمی، معاون دفتر زیستگاه و امور مناطق سازمان حفاظت محیط‌زیست به جام‌جم می‌گوید: آتش‌سوزی هورالعظیم در بخش عراقی این هور اتفاق افتاده است. رسیدن آب از سمت ایرانی هور زمان می‌برد. قسمتی که از ایران آبگیری می‌کند با مکان آتش‌سوزی ۵۰ تا ۶۰ کیلومتر فاصله دارد.

به گفته او، اگر همین امروز آب وارد عراق شود، یک ماه طول می‌کشد به سمت عراقی هور آب برسد. علاج مشکل آتش‌سوزی آبگیری از سمت ایران نیست.

معاون دفتر زیستگاه و امور مناطق سازمان حفاظت محیط زیست بیان می‌کند: در سمت عراق آب در هور نمی‌ماند و استفاده‌های دیگری از آب می‌شود و مشکل مقابله با آتش این نیست که از ایران آب رها کنیم.

او که درباره دلیل آتش‌سوزی در هور اطلاع دقیقی ندارد از وجود اختلاف نظر در مسئولان ایرانی و عراقی بر سر این‌که کدام قسمت هور آتش گرفته، خبر می‌دهد.

ضعف دستگاه دیپلماسی

گرچه باقرزاده کریمی درباره نقش دستگاه دیپلماسی در وضعیت این روزهای هورالعظیم اظهار بی‌اطلاعی می‌کند، اما علی محمد شاعری، عضو کمیسیون کشاورزی، آب و منابع طبیعی مجلس در گفت‌وگو با جام‌جم از ضعف دستگاه دیپلماسی خبر می‌دهد.

او می‌گوید: محیط‌زیست مرز نمی‌شناسد. محیط‌زیست یک موضوع فرامرزی و فرامنطقه‌ای است و منافعش متعلق به همه مردم جهان است. حفاظت از محیط‌زیست نیازمند یک همکاری بین‌المللی و منطقه‌ای است. وزارت‌خارجه به‌عنوان نماینده ایران برای دیپلماسی محیط‌زیست باید نقش خود را ایفا کند.

به گفته شاعری، در این شرایط وزارت خارجه نقش اساسی دارد تا با همکاری سازمان محیط‌زیست دولت عراق را وادار کند سریع‌تر این مشکل را رفع کنند. مسئولان نمی‌توانند بسادگی در این مسائل از خود سلب مسئولیت کنند.

او تاکید می‌کند: بسیاری از مشکلات نوار مرزی، نیازمند همکاری مشترک است. چالش‌هایی که در زمینه ریزگرد و حقابه زیستگاه‌های مرزی مثل هورالعظیم وجود دارد، به همکاری منطقه‌ای بین ایران و عراق نیاز دارد.

عضو کمیسیون کشاورزی، آب و منابع طبیعی مجلس ادامه می‌دهد: حتی اگر کشورهای دیگر کانون آسیب رساندن به کشور ما هستند، باید در چارچوب همکاری منطقه‌ای مشارکت آنها را جذب کنیم.

این نماینده مجلس ادامه می‌دهد: کشور عراق عضو کنوانسیون‌های محیط‌زیستی است. براساس همین معاهدات بین‌المللی باید دامنه همکاری‌ها را تعریف کنیم. تاکنون همکاری خوبی بین دولت‌های ایران و عراق در زمینه مقابله با چالش‌های محیط‌زیست صورت نگرفته است. وزارت خارجه درباره این موضوع نباید بی‌تفاوت باشد و باید وارد عمل شود.

سرطان سدسازی ترکیه

به گفته شاعری، یک میلیون هکتار از تالاب‌های عراق خشک شده است و این مساله به خاطر کاهش حقابه تالاب‌ها براثر احداث سدهای مطالعه نشده در کشور ترکیه است.

او می‌افزاید: فعالیت‌های زراعی و کشاورزی غیرعلمی و بهره‌برداری غیراصولی از سرزمین همچنین مهاجرت بی‌رویه مردم و رهاسازی اراضی کشاورزی به همراه نبود مدیریت منابع در کشور عراق، سبب شده است که تالاب‌های این کشور خشک شود.

شاعری آتش‌سوزی هور را معلول چند علت‌ می‌داند و تصریح می کند: علت اصلی آتش‌سوزی در هورالعظیم گرمایش زمین و کاهش شدید حقابه تالاب‌های عراق است که عوامل انسانی آن را تشدید کرده، حتی ممکن است برخی افراد به قصد تخریب و تجاوز به این عرصه‌ها، آتش‌افروزی کرده باشند.

چانه‌زنی برای آب

طاهر جومست، کارشناس سیاست خارجه در این‌باره به جام‌جم می گوید: برای حل چنین مشکلاتی باید با کشورهای منطقه وارد مذاکره حول‌محور آب شد. طبق کنوانسیون و معاهدات جهانی و بین‌المللی با محوریت آب، کشورهای بالادستی رودها نمی‌توانند با هرگونه اقدامات مخاطره‌آمیز خود دسترسی کشورهای پایین دستی را به جریان آب مختل کنند. از این بابت، کشورهایی که بیشترین مشکل را برای ایران ایجاد کرده‌اند ترکیه و افغانستان هستند که با ساخت سدهای متعدد و بزرگ روی مسیر رودها، حیات محیط‌زیست ما را تحت‌تاثیر قرار می‌دهند.‌

آن‌طور که او توضیح می‌دهد درچنین شرایطی توجه به هیدروپلیتیک (اهمیت سیاستگذاری با محوریت آب و منابع آبی)، حیاتی به نظر می‌رسد.

هیدروپلیتیک، هنر و اقدام درک و همکاری بر سر منابع آبی فرامرزی مشترک به نحوی برابر و پایدار است. بحران آب همان‌گونه که در علم هیدروپلیتیک بررسی می شود، مساله ای فراتر از توان کشوری واحد برای حل آن است و نیازمند همکاری جمعی کشورهای منطقه است.

ایلیسو، بحران ساز منطقه

سدسازی‌های بی‌قاعده ترکیه روی دجله و فرات نه تنها تمدن میان‌رودان را در معرض خطر جدی قرار داده بلکه به دلیل خشک شدن تالاب‌های عراق و گسترش کانون‌های گرد و غبار، علاوه بر ایران، تا کیلومترها دورتر را تحت تاثیر قرار می‌دهد.

مقامات ترکیه در اجلاس بین‌المللی گرد و غبار که دوم تیر سال گذشته در تهران برگزار شد، از امضای هرگونه سندی که بر نقش سدسازی و ایجاد گرد و غبار تاکید داشت، ممانعت و مخالفت خود را با بندهایی از بیانیه پایانی این اجلاس اعلام کردند تا بلایی که بر سر منطقه می‌آورند، برای آنها تبعات حقوقی نداشته باشد. آنها حتی در پاسخ به رسانه‌های ایرانی هم تمام مباحث مطرح شده در زمینه اثرات مخرب سدسازی ترکیه بر منطقه و کاهش حقابه دجله و فرات را رد و تاکید کردند فقط در دو سالی که سد ایلیسو آبگیری می‌شود، مردم عراق ممکن است با مشکل کم آبی مواجه شوند اما بعد از آن، همه چیز رو به راه خواهد شد و حقابه دجله و فرات تامین می‌شود. طرح گاپ و سدهای زیر مجموعه آن که قرار بود با منابع مالی بانک جهانی اجرا شود، چند دهه قبل با لابی گسترده اعراب از این منابع مالی محروم ماند ولی ترکیه از سدسازی روی دجله و فرات دست برنداشت و با همکاری رژیم اشغالگر قدس، این طرح‌ها را تکمیل کرد.

لیلا مرگن

مدیریت خشکی فضای سبز!

مدیریت نادرست فضای سبز شهری، منابع آبی را هدر می‌دهد

فواره‌های کوچ و بزرگ در کلانشهری مثل تهران چوب حراج به آب می‌زنند، منابع مالی و آب زیادی در شهرها صرف می‌شود تا بخشی از طبیعت در کلانشهرهای بزرگ کشور، برای شهروندان تداعی شود. اما این روزها کاهش منابع آب سبب شده است مسئولان به فکر چاره بیفتند. اعضای شورای شهر می‌گویند قانون ممنوعیت کشت چمن در پارک‌ها را به تصویب رسانده و به شهرداری‌ها اعلام کرده‌اند. چمن جزئی از فضای سبز شهری است که حفظ آن به آب زیادی نیاز دارد. کود مورد استفاده برای شادابی چمن‌ها از طریق آبیاری به منابع آّب زیرزمینی نفوذ می‌کند و آن را آلوده می‌کند. به همین دلیل چمن‌ها متهم ردیف اول مصرف بالای آب و آلودگی منابع آب زیرزمینی به‌شمار می‌رود. شاید به همین دلیل باشد که مسئولان حکم به ممنوعیت کشت چمن داده‌اند تا از این طریق آب کمتری صرف فضای سبز شهری شود اما کارشناسان فضای سبز می‌گویند بیش از آن‌که چمن در مصرف آب نقش داشته باشد، این ساعات آبیاری، شیوه آبیاری و نحوه ایجاد فضای سبز در شهرهاست که باید اصلاح شود.

درباره آبیاری فضای سبز قاعده‌ای کلی وجود دارد. آبیاری در ساعاتی که تبخیر در آن زیاد است، مصرف آب را افزایش می‌دهد. با این تعریف، بسیاری از فواره‌های آبیاری فضای سبز شهری که از ساعت ۹ یا ۱۰ و در زمان اوج گرما به کار می‌افتند، شیوه‌ای غلط را در پیش گرفته‌اند که مصرف آب را افزایش می‌دهد. محسن کافی، مدیر گروه فضای سبز دانشگاه تهران درباره رفتار مناسب شهرداری در آبیاری فضای سبز به جام‌جم عنوان می‌کند: پاسخ این پرسش زمانی می‌تواند دقیق باشد که من بدانم در تمام مناطق تهران چه شرایطی وجود دارد. خیلی جاها سیستم آبیاری تحت فشار دارد و خیلی جاها ندارد. در جاهایی که آبیاری تحت فشار وجود دارد، کنترل شرایط راحت‌تر است.

آن‌طور که او می‌گوید بهترین زمان برای آبیاری فضای سبز به‌منظور ایجاد صرفه‌جویی در آب از غروب تا صبح زود است. زیرا اگر در طول روز آبیاری به خاطر گرما انجام دهیم، ضریب تبخیر و تعرق بالا می‌رود. قبل از این‌که گیاه بتواند آب را جذب کند، تبخیر انجام می‌شود به همین دلیل در شب که هوا خنک‌تر است اگر به فضای سبز آب بدهند، فرصت جذب برای گیاه فراهم می‌شود.

کافی، به مشکلات مختلف موجود در شهرداری تهران اشاره می‌کند و می‌گوید: این مشکلات باعث می‌شود زمان آبیاری متناسب و همخوان با شرایط اقلیمی نباشد.

او ادامه می‌دهد: به‌عنوان مثال نزدیک میدان آرژانتین محوطه‌ای که متعلق به بنیاد مستضعفان است، یک کانال آب شهرداری وجود دارد. این کانال برنامه خاصی ندارد یا حداقل کسانی که آبیاری فضای سبز می‌کنند از برنامه آن خبر ندارند. خیلی از مواقع فقط روز در این کانال آب هست به همین دلیل آبیاری در روز انجام می‌شود. هرچه بگوییم آبیاری فضای سبز در شب باید انجام شود، چون‌که اصلا شب آبی وجود ندارد که آبیاری انجام شود، کارگران از این دستورالعمل پیروی نمی‌کنند.

 

جای خالی همکاری بین دستگاهی

به اعتقاد مدیر گروه فضای سبز دانشگاه تهران، با همکاری بین دستگاهی می‌شود مشکل زمان آبیاری فضای سبز را حل کرد البته اگر دنبال حل این مساله باشند.

او شرایط آبیاری فضای سبز سایر شهرها را بدتر از تهران توصیف می‌کند و بر این باور است که آبیاری فضای سبز با تانکر وضعیت فاجعه باری دارد. زیرا وضعیت حجم مخزن کامیون‌ها معلوم نیست. گاهی کل مخزن را پر نمی‌کنند یا داخل مخزن چیزهایی است که حجم مخزن آب کامل نیست. چون که براساس تعداد کامیون، آب رسیده به فضای سبز را حساب می‌کنند، دقیق مشخص نمی‌شود که چند لیتر آب صرف آبیاری فضای سبز شده است.

کافی ادامه می‌دهد: سرعت حرکت راننده خیلی مهم است. گاهی هم ماشین‌ها کنار خیابان پارک کرده‌اند و اصلا آبی به فضای سبز نمی‌رسد. خاک که خیلی خشک شود، آب جاری می‌شود و نفوذ نمی‌کند در نتیجه آبی به گیاه نمی‌رسد.

گرچه او آبیاری تانکری را قبول ندارد اما برای حل این مساله راهکار هم دارد،خودش می‌گوید مشابه این مساله را در مشهد حل کرده است. مدیر گروه فضای سبز دانشگاه تهران ادامه می‌دهد: در مشهد با قرار دادن یک لوله ۴ اینچی با شیب ۵/۰درصد در عمق ۷۰ سانتی‌متری خاک، آن را مرطوب کردیم. آب از طریق لوله به فضای سبز منتقل می‌شود.‌

 

تنک کردن درختان

ولی‌ا… مظفریان هم به عنوان یک گیاه‌شناس می‌گوید ساعات آبیاری در تهران غلط است، اما او بحث را گسترده‌تر می‌بیند و انتقاداتی را به انتخاب گونه، نحوه کاشت و حتی هرس درختان شهری وارد می‌داند.

این گیاه‌شناس که با حذف یکباره چمن از فضای سبز شهری مخالف است، به جام‌جم می‌گوید: اگر وضعیت درختان و درختچه‌ها را تنک کنیم، بخشی از آبی را که درختان و درختچه‌ها مصرف می‌کنند، می‌توانیم به مساحت کمتری از چمن اختصاص دهیم. به این مفهوم که بخشی از نقاطی را که پشت پرچین است و دیده نمی‌شود، چمن نکاریم.

اگر از او درباره استفاده از کفپوش‌های سبزی که آب کمتری مصرف می‌کنند، سوال کنید، پاسخ می‌دهد: کف‌پوش‌هایی مثل عشقه در آفتاب تهران دوام نمی‌آورد. برخی کف‌پوش‌ها مثل فرانکینیا هم در زمستان رنگ زیبای سبز را نخواهند داشت و تغییر رنگ می‌دهند.

این گیاه‌شناس تراکم درخت در فضای سبز حاشیه خیابان‌های تهران را بیش از اندازه توصیف می‌کند و معتقد است باید با حذف درختان کج و معوج، انتخاب اصلح کنیم و با کاهش تراکم درختان، نیاز به هرس شدید درختان در پاییز را به حداقل برسانیم. به این ترتیب علاوه بر این‌که باعث می‌شویم آب کمتری مصرف شود، فضای سبز مطلوب‌تری خواهیم داشت. درختان شکل و قیافه خود را پیدا می‌کنند و توان تولید اکسیژن در فضای سبز افزایش می‌یابد.

او توضیح می‌دهد: وقتی در فصل پاییز درختان را هرس شدید می‌کنید، در بهار این درختان برای بازسازی خود باید وقت صرف کنند. این بازسازی در بهار هم انرژی بیشتری می‌برد و هم از تولید اکسیژن می‌کاهد. درختانی که شکل و قیافه واقعی دارند، فضای بالیدن به آنها داده شده است و با کاهش نیاز به هرس، هزینه کارگری برای نگهداری آنها کاهش می‌یابد.

 

جست‌وجو برای جایگزین چمن

با توجه به این‌که کاشت چمن در فضای سبز ممنوع شده بهتر است شهرداری به فکر جایگزین برای چمن باشد.

مظفریان در این‌باره می‌گوید:باید از گیاهان فصلی در فضای سبز استفاده کنیم. حال این‌که این گیاهان چقدر می‌توانند جایگزین چمن شوند و چقدر ضرورت دارد که این همه چمن بکاریم، بحث دیگری است. تناسب بین کاشت گونه‌های فصلی و دائمی باید برقرار شود. به‌طوری که چشم نوازی فضای سبز حفظ شود.

او تاکید می‌کند: موافق حذف صددرصد چمن در سطح شهر تهران نیستم. البته چمن را در زیر سطح درختان کاشته‌ایم یا در پشت پرچین‌ها چمن داریم. در صورتی که نباید این‌گونه باشد. ضرورتی ندارد چمن و درخت در کنار هم وجود داشته باشد. تعادل بین چمن و درخت را باید برقرار کنیم. از پرچین‌ها برای نقاطی که در معرض دید نیستند، باید استفاده شود تا به این ترتیب، سطح چمن کاری کاهش یابد.

این گیاه‌شناس همچنین به چمن‌های کم آبی اشاره می‌کند که کشت آن به صرفه جویی در مصرف آب منجر می‌شود. به گفته او چمن‌های قد بلندی به نام «کورتادریا» وجود دارند که نه تنها هرس مداوم نمی‌خواهند بلکه آب کمتری مصرف می‌کنند و به‌صورت کپه‌ای یا توده‌ای و با فاصله کاشته می‌شوند. این چمن سرسبزی لازم را برای زمین موردنظر فضای سبز فراهم می‌کند. همچنین «مَرغ» گیاه دیگری است که می‌تواند با آب کمتر زندگی کند. نیاز به آبیاری، حفاظت، هرس مداوم و بریدن هم نداشته باشد.

او تاکید می‌کند: البته گیاهانی که به‌عنوان پوشش در فضای سبز استفاده می‌شوند باید در عمل چشم‌نوازی هم داشته باشند. چشم نوازی امری نسبی است.

مظفریان می‌گوید: مردم ما هم باید عادت کنند در شرایطی که آب برای خوردن نیست، نمی‌توان آن را صرف چمن‌کاری کرد. پس باید بخشی از چمن را حذف کنیم. البته این حذف باید تدریجی باشد نه این‌که یکباره دستوری بدهیم که هرجا چمن بود، آب ندهیم تا خشک شود. باید چمن را با گیاهان فصلی جایگزین کنیم.

گونه‌های بومی، عناصر فراموش شده در فضای سبز

یکی از اهداف ایجاد فضای سبز، تلطیف درجه حرارت هواست. هر گونه‌ای که در فضای سبز به‌کار گرفته می‌شود، با شرایط منطقه همخوانی بیشتری داشته باشد، دستیابی به اهداف تعریف شده برای آنجا با صرف هزینه‌های کمتری امکان‌پذیر می‌شود. استفاده از گونه‌های بومی، نیاز به مصرف آب را کاهش می‌دهد اما همواره در فضای سبز شهری از گونه‌های غیربومی استفاده می‌شود. دلایل متعددی برای تمایل طراحان منظره به استفاده از گونه‌های غیربومی مثل چمن، اکالیپتوس و… ذکر می‌شود. یکی از مهم‌ترین دلایل این است که ارچه در دانشگاه‌ها بر اهمیت استفاده از گونه‌های بومی در طراحی منظر تاکید می‌شود اما به‌دلیل نبود زیرساخت‌ها، استفاده از گونه بومی در فضای سبز توسط دانش آموختگان دانشگاه‌ها به فراموشی سپرده می‌شود.

هیچ منبع علمی برای معرفی اثرات زیبایی‌شناختی گونه‌های بومی وجود ندارد و از سوی دیگر در بازار هم این‌گونه‌ها که متناسب با شرایط آب و هوایی ایران هستند، تکثیر انبوه نشده‌اند.

بنابراین حتی اگر یک مهندس فضای سبز قصد داشته باشد از گونه‌های بومی استفاده کند، به‌دلیل نبود نهال درختان و درختچه‌های بومی در بازار، از این کار منصرف می‌شود. حضور گونه‌های غیربومی در فضای سبز تبعات مختلفی نظیر بروز انواع آلرژی‌ها، مصرف بیشتر آب و… را به همراه خواهد داشت.

آلرژی زایی فضای سبز

یکی از مشکلات ناشی از فضای سبز شهری ایجاد آلرژی توسط برخی گیاهانی است که در طراحی پارک‌ها از آنها استفاده می‌شود. این گیاهان موجب ایجاد و تشدید حساسیت در جامعه می‌شود. در حال حاضر آلرژی به طور متوسط ۱۵ درصد جمعیت جهان(در حدود ۵۰۰ میلیون نفر) را تحت تاثیر قرار داده است و در ایران ۲۰درصد یعنی حدود ۱۴ میلیون نفر مبتلا به آلرژی هستند. با توجه به مساله مهم آلرژی که در جوامع بشری با آن روبه‌رو هستیم و هر ساله آمار مبتلایان به این بیماری در حال افزایش است، توجه به کشت‌گونه‌های غیرآلرژی‌زا در فضای سبز از ضرورت‌های اصلی این حوزه به‌شمار می‌رود. این مساله هزینه‌های هنگفتی بر اقتصاد جامعه و خانواده تحمیل می‌کند. طراحان فضای سبز با شناسایی گیاهان آلرژی‌زا و حذف آن از فضای سبز، میزان شیوع به آلرژی را در جامع کاهش می‌دهند. کنوکارپوس از جمله گونه‌های کشت شده در فضای سبز جنوب ایران است که باعث بروز تنگی نفس در بخش زیادی از مردم این منطقه شد. این روزها برای کاهش مراجعه به مراکز درمانی، شهردار‌ی‌های استان‌های جنوبی کشور قصد دارند بخشی از درختان به کار رفته در فضای سبز را حذف کنند تا مشکل تنفسی مردم جنوب برطرف شود. درخت عرعر هم که در فضای سبز تهران به کار گرفته شده، عامل بروز آلرژی در مردم معرفی شده است.

لیلا مرگن

گرد و خاک قانون برای خاک

گزارشگران سبز از حاشیه‌های تصویب ممنوعیت انتقال و فروش خاک کشور گزارش می‌دهد

قانون بالاخره به داد خاک کشورمان رسید! بهارستانی‌ها دیروز حوالی صبح، سرانجام عزم جزمشان را در حفاظت از خاک کشور نشان دادند و با ممنوع کردن انتقال و فروش خاک به خارج از مرزهای کشورمان، ثابت کردند که از ذره ذره این سرزمین یک میلیون و ۶۴۸ هزار و ۱۹۵ کیلومتر مربعی، باید حفاظت کرد.

ممنوعیت انتقال و فروش خاک کشورمان دیروز درحالی در جلسه علنی مجلس شورای اسلامی به تصویب رسید که نمایندگان مجلس در جریان ادامه رسیدگی به گزارش کمیسیون کشاورزی، آب و منابع طبیعی درخصوص لایحه حفاظت از خاک، به ماده‌های ۲۱ و ۲۲ این لایحه رسیدند.

ماده ۲۱ از ممنوعیت انتقال و فروش خاک به خارج از کشور حکایت دارد، مرتکب به یک یا دو مورد از مجازات تعزیری درجه (۵) محکوم شود.

ماده ۲۲ هم از این حکایت دارد که قوه قضاییه به‌منظور رسیدگی به جرائم موضوع این قانون نسبت به ایجاد شعب تخصصی اقدام و به جرائم مربوط خارج از نوبت رسیدگی کند. در نهایت با رای موافق ۱۷۱ نماینده در مقابل ۱۲ رای مخالف و ۶ رای ممتنع، ممنوعیت انتقال و فروش خاک کشورمان به تصویب نمایندگان مجلس رسید.

ببا این اتفاق به نظر می‌رسد، زنگ خطر برای قاچاقچیان خاک کشورمان به صدا در آمده باشد، زنگ خطری که می‌تواند آنها را برای ادامه فعالیت‌های سودجویانه خود به زحمت و دردسر بیشتری بیندازد، دردسری که تا پیش از این شامل حال‌شان نمی‌شد.

مافیای خاک براحتی، دور از چشم قانون و از طریق مجراهای مختلف موجود، اراضی کشورمان را با بیل‌های مکانیکی شخم می‌زدند، خاک را بار کامیونها و تریلرهای بزرگ و کوچک شان می‌کردند و راهی یکی از اسلکه‌ها و بنادر جنوبی کشورمان می‌شدند تا محموله ارزشمندشان را با کشتی‌های غول پیکری که از ساعت‌ها قبل در آب‌های ایران لنگر انداخته بودند، به مقصدی برسانند که در اغلب موارد یکی از کشورهای حاشیه خلیج فارس بود. به جایی مثل امارات متحده عربی که سال‌هاست چشم طمع به خاک حاصلخیز همسایه بزرگش دارد و از آشفته بازار قاچاق در حوزه محیط‌زیست و منابع طبیعی کشورمان، استفاده زیادی برده است.

آه و افسوس این اتفاق اما زمانی از نهاد خیلی‌ها که نگران محیط‌زیست و منابع طبیعی کشورمان بودند بلند شد که پای یک فیلم ۴ دقیقه‌ای در فضای مجازی نشستند، فیلمی که شاهدی بود بر حقیقت ماجرای قاچاق خاک از طریق تسمه نقاله‌هایی در یکی از بنادر جنوبی کشور به داخل یک کشتی بنگلادشی که می‌گفتند مقصدش امارات است، مخصوصا وقتی یکی از مسئولین کشتی، از کیفیت خاک ایران تعریف کرد و به زبان انگلیسی گفت کیفیت این خاک بسیار خوب و عالی است و هیچ جا خاک به این خوبی پیدا نمی‌شود!

نظیر این فیلم کوتاه و تلخ، در دنیای اینترنت کم نیست، تا جایی که چندی پیش نظر افضلی یکی از اعضای کمیسیون کشاورزی مجلس شورای اسلامی هم نسبت به یکی از ده‌ها نمونه فیلم با موضوع قاچاق خاک واکنش نشان داد و گفت: «فیلمی را مشاهده کردم که متاسفانه افرادی، خاک‌های حاصلخیز کشاورزی را بسته‌بندی کرده و به صورت غیرقانونی از کشور خارج می‌کردند. البته بنده خودم از نزدیک این تخلف را مشاهده نکردم، اما باید گفت اگر واقعا این تخلف وجود داشته باشد، جرمی است که در حق ملت صورت می‌گیرد.»

مسئولانی که قاچاق خاک را تایید کردند

ارزش خاک و ضرورت تصویب این قانون وقتی معلوم می‌شود که بدانیم برای تولید هر یک سانتی‌متر مربع از آن، به بیش از ۵۰۰ میلیون سال زمان نیاز است و مافیای خاک، این زمان را دور می‌زنند و با قاچاق خاک، بازاری پرسود را پیرامون آن بوجود می‌آورد؛ حاشیه‌های این اتفاق در سال‌های گذشته آنقدر جدی شد که صدای مسئولان مختلف را هم درآورد و خیلی‌ها چاره‌ای جز تاییدش نداشتند. معصومه ابتکار، رئیس سابق سازمان محیط‌زیست یکی از مسئولانی بود که در تائید این اتفاق و قاچاق خاک از مناطقی مانند جزیره هرمز به رسانه‌ها گفت: گزارش‌های لازم دراین‌باره به سازمان جنگل‌ها ارائه شده، زیرا این سازمان مسئول اصلی برخورد با این مساله است. ابتکار البته برای برخورد نکردن وزارتخانه متبوعش با قاچاقچیان خاک، بهانه آورد که اگر قاچاق خاک در مناطق حفاظت شده اتفاق بیفتد، سازمان حفاظت محیط‌زیست با آن برخورد می‌کند.

در مجلس شورای اسلامی اما اعضای کمیسیون کشاورزی، آب و منابع طبیعی هم بارها موضوع قاچاق خاک را تائید کرده‌اند. علی اکبری، یکی از اعضای این کمیسیون قبلا به ما گفته است: گزارش‌های مردمی زیادی به کمیسیون ارائه شده که از قاچاق خاک حکایت دارد، گزارش‌هایی که با اسنادی مانند فیلم و عکس هم همراهند.

او در ادامه نسبت به قاچاق خاک از استان فارس و جزیره هرمز هشدار داده و گفته: به‌خاطر نزدیکی به کشورهای حاشیه خلیج فارس، قاچاق خاک بیشتر در استان‌های جنوبی کشور انجام می‌شود و قاچاقچیان به بهانه انتقال خاک به معادن سیمان، کامیون خاک کشور را قاچاق می‌کنند.

این عضو کمیسیون کشاورزی مجلس، با یادآوری این مطلب که خاک جزیره هرمز سرمایه ملی است و باید از آن حفاظت کرد، گفته: جزیره هرمز دارای خاک‌های رنگینی است که در کنار یکدیکر طیف بسیاری از رنگ‌ها را تشکیل می‌دهند و سودجویان به دلیل مرغوبیت و منحصر به فرد بودن خاک هرمز را به کشورهای همسایه قاچاق می‌کنند.

 

قاچاق خاک جبران‌ناپذیر است

تصویب این قانون اما راه چاره‌ای است برای جلوگیری از استمرار پدیده خاک فروشی؛ تهدیدی که مدت‌هاست بر سر طبیعت و محیط زیست این مرز و بوم سایه کرده است. اتفاق مثبتی که مجید عباسپور، عضو شورای عالی محیط زیست درباره اش به ما گفت:خروج و قاچاق خاک از کشور ما اتفاق بسیار غلطی بود که تا پیش از این انجام می‌شد و امیدواریم که حالا با بوجود آمدن این مسیر قانونی برای ممنوعیت نقل و انتقال خاک، جلوی این پدیده که به محیط زیست کشورمان آسیب می‌زند گرفته شود.

رئیس سابق دانشکده محیط‌زیست و انرژی علوم و تحقیقات با تاکید بر توجه به ارزش خاک گفت: نباید فراموش کنیم که برای تشکیل خاکی که مناسب کشت و زراعت است، زمان بسیار طولانی ای نیاز است تا بر اثر جریان‌های آبرفتی و سایر عوامل طبیعی خاک به این قابلیت برسد و قاچاق خاک پدیده‌ای جبران‌ناپذیر است.

این کارشناس محیط‌زیست، در ادامه با اشاره به موافقت نمایندگان مجلس با ماده ۲۵ این لایحه نیز گفت: طبق این ماده، درآمدهای حاصل از وصول جریمه‌ها و خسارات به تفکیک بخش‌های آلودگی و تخریب خاک، طی ردیف درآمدی جداگانه که در قانون بودجه هرسال مشخص می‌گردد به حساب خزانه‌داری کل کشور واریز می‌شود، اما بهتر بود درآمد حاصل از وصول این جریمه‌ها و خسارات مستقیما به سازمان‌های ذیربط در این موضوع واریز می‌شد تا سریعتر به جبران خسارات وارده در محیط زیست و منابع طبیعی کشور، اختصاص یابد.

 

همه عوامل تهدیدکننده خاک

خروج خاک به‌عنوان یکی از سرمایه‌های ملی کشورمان اما در حالی صورت می‌گیرد که سال‌هاست کشور با فرسایش خاک مواجه است؛ واقعیت تلخی که در کنار قاچاق، خاک کشورمان را تهدید می‌کند و مدیرکل دفتر امور بیابان سازمان جنگل‌ها درباره‌اش به گزارشگران سبز هشدار می‌دهد: تا مدتی پیش ۲۱ میلیون هکتار از اراضی کشور تحت‌تاثیر فرسایش بادی قرار داشت، اما این عدد در حال حاضر به ۲۷ میلیون هکتار رسیده است. نگران‌کننده‌تر این که تا پیش از این وسعت کانون‌های بحرانی بیابان‌زای کشور هفت میلیون هکتار برآورد می‌شد، اما آخرین بررسی‌ها نشان می‌دهد وسعت این کانون‌های بحرانی مرز ده میلیون هکتار را پشت سرگذاشته است.

نتیجه این اتفاق به گفته فرهاد سرداری، خشکسالی و تامین نشدن حقآبه‌های زیست‌محیطی کشور است که سرعت بیابان‌زایی را در کشور تشدید کرده است؛ تهدیدی که می‌تواند موارد دیگری را به لایحه حمایت از خاک بیفزاید و نمایندگان مجلس را متوجه خطرات دیگری کند که خاک کشورمان را تهدید می‌کنند.

 

مینا مولایی

مرهمی برای حامیان طبیعت

گزارشگران سبز از بهبود شرایط محیط‌بانان و جنگل‌بانان گزارش می‌دهد

 پرونده اولین ماه تابستان ۹۷ برای محیط‌بانان کشورمان و دوستداران محیط‌زیست با خبرهای خوش بسته می‌شود؛ خبری که به سامان یافتن وضعیت محیط‌بانان می‌رسد و از عنایت ویژه مقام معظم رهبری به آنها حکایت دارد؛ از ابلاغ دستورالعمل جدید ستاد کل نیروهای مسلح و تعیین ردیف بودجه‌ای مستقل برای حق و حقوق محیط‌بانان.

این خبر خوش را فرمانده یگان حفاظت محیط‌زیست به ما می‌دهد. جمشید محبت‌خانی با تاکید بر عنایت و توجه ویژه مقام معظم رهبری به نیروهای مسلح بویژه محیط‌بانان می‌گوید: ستاد کل نیروهای مسلح دستورالعمل جدیدی را برای یگان حفاظت ۱۱ یگان در کل کشور تنظیم کرد، که یگان محیط‌زیست هم یکی از آنها بود و این دستورالعمل به نظر مقام معظم رهبری و فرمانده کل قوا رسید و مورد موافقت ایشان قرار گرفت و بعد از طی روال قانونی، با امضای معاون رئیس جمهور آقای کلانتری به بنده ابلاغ شد.

فرمانده یگان حفاظت محیط‌زیست، در ادامه با تشریح قواعد این دستورالعمل جدید می‌گوید: در این دستورالعمل یگان‌های حفاظت دستگاه‌های دولتی و بالتبع یگان حفاظت سازمان محیط‌زیست، از این به بعد دارای یک ردیف بودجه مستقل می‌شوند.

ردیف بودجه‌ای محبت‌خانی از آن صحبت می‌کند، می‌تواند گره‌گشای بسیاری مشکلات محیط‌بانان کشور باشد، چراکه دست سازمان را برای بهبود شرایط محیط‌بانان و اجرای طرح‌های مختلف بازتر کرده است.

نکته قوت دیگر این دستورالعمل به رسیدگی به پرونده‌های محیط‌بانان در دادسراهای نظامی می‌رسد. موضوعی که محبت‌خانی درباره‌اش می‌گوید: تا قبل از این دستورالعمل، بحث تیراندازی محیط‌بانان و مباحث استفاده از اسلحه و جرایم نظامی آنها، در دادسراهای عمومی رسیدگی می‌شد، که از این به بعد این قاعده تغییر کرده و رسیدگی به تمامی این موارد به دادسراهای نظامی سپرده می‌شود و این اتفاق به دلیل آشنایی و تجربه‌ای که در دادسراهای نظامی نسبت به جرایم نظامی وجود دارد، در نهایت به نفع محیط‌بانان است و قطعا روال رسیدگی به پرونده‌ها را با سرعت بیشتری همراه می‌کند.

روال رسیدگی به پرونده محیط‌بانان تسریع و تسهیل می‌شود

برگ برنده این دستورالعمل اما به مشکلی می‌رسد که دغدغه محیط‌بانان زیادی بوده است، به آماری که از شهادت ۱۲۰ محیط‌بان در کل کشور خبر می‌دهد، محیط‌بانانی که بجز ۱۷ نفرشان، بقیه تا به امروز پرونده‌ای در بنیاد شهید نداشتند و حالا همانند سایر نیروهای مسلح شامل دریافت تسهیلات و امتیازات بنیاد شهید می‌شوند.

فرمانده یگان حفاظت محیط‌زیست توضیح می‌دهد: تا پیش از این، بروکراسی جانباز و شهید محسوب شدن محیط‌بانان بسیار پیچیده، زمانبر و خسته‌کننده بود، به نحوی که خیلی از آنها از ادامه پیگیری پرونده‌هایشان مایوس می‌شدند، اما با شرایط جدید، آنها هم مانند سایر نیروهای مسلح محسوب شده و روال رسیدگی به مسائل جانبازی و شهادت شان هم تسریع می‌شود و هم تسهیل.

به این ترتیب، هر اتفاقی که باعث شهادت یا جانبازی محیط‌بانان شود، حتی سقوط از صخره در حین ماموریت می‌تواند به تشکیل پرونده در بنیاد شهید و برخورداری خانواده‌هایشان از خدمات و تسهیلات این بنیاد بینجامد.

گلایه‌های جانباز ۲۰ درصد آبادانی

این خبر برای افرادی مانند هادی جلالی محیط‌بان مصدوم آبادانی خبر خوشی است؛ خبری که می‌تواند به بهبود وضعیت جانبازی او منجر شود. ما این خبر را با این محیط‌بان جانباز در میان می‌گذاریم، با مردی که حالا درست چهار سال از زندگی‌اش با ۸۵ ساچمه فلزی می‌گذرد، یک زندگی سخت با شرایطی دشوار که تا به امروز فقط ۲۰ درصد جانبازی نصیب او کرده است.

جلالی اما به ما می‌گوید: این خبر خیلی خوب است، اما مهم اینجاست که در عمل چه اتفاقی بیفتد، چون از تیر ۹۳ که این اتفاق برای من افتاد، هر چند وقت یک بار، یک تبصره و یک قانون و یک بند جدید آمد که می‌گفتند شرایط جانبازی ما را بهبود می‌بخشد، اما در عمل شرایط تغییری نکرد.

بیشتر که پای صحبت‌های جلالی می‌نشینیم، او از شرایط سخت زندگی‌اش می‌گوید، از این‌که ۹۶ ساچمه از سوی شکارچیانی که وارد پناهگاه حیات‌وحش تالاب شادگان شده بودند به سوی او شلیک شد و حالا با تلاش پزشکان ۱۱ ساچمه از بدنش خارج شده و او هنوز مردی فولادی است که با ۸۵ ساچمه فلزی روزگار می‌گذراند. او البته می‌گوید که شرایطش باز از دو همکار دیگرش بهتر است، که آنها دو محیط‌بانی هستند که حین ماموریت صدمه دیده‌اند و اصلا برایشان پرونده‌ای در بنیاد شهید تشکیل نشده است.

مرد فولادی گزارش ما اما امیدوار است، دستورالعمل جدیدی که از عنایت ویژه مقام معظم رهبری به او و همکارانش حکایت دارد، دست آنها را بگیرد و شرایط شان را سامان بخشد.

پرداخت دیه تمامی محیط‌بانان

پرونده خبرهای خوش فرمانده یگان سازمان محیط‌زیست، اما به همینجا ختم نمی‌شود و از اختصاص مبلغی معادل یک میلیارد و ۸۰۰ میلیون تومان بابت تامین ملبغ دیه محیط‌بانان از سوی دولت خبر می‌دهد و می‌گوید:تمامی مبالغ دیه محیط‌بانانی که از سال ۹۴ بابت استفاده قانونی از اسلحه سازمانی درگیر هستند، پرداخت خواهد شد.

محبت‌خانی با یادآوری این نکته که از نیمه دوم سال ۹۴ تا به امروز هیچ مبلغی جهت پرداخت دیه محیط‌بانان به سازمان محیط‌زیست اختصاص داده نشده بود می‌گوید: با تامین این مبلغ محکومیت تمامی محیط‌بانان درگیر مساله دیه پاک می‌شود.

او البته باتاکید بر استفاده قانونی از اسلحه سازمانی می‌گوید: ما نزدیک به هزار محیط‌بان داشتیم که از بدو استخدام برای به‌کارگیری اسلحه آموزش ندیده، اما کارشان را شروع کرده بودند. اما این آموزش‌ها مدتی است که به طور جدی دنبال می‌شود تا محیط‌بان‌ها بدانند که کی، کجا و چه وقت به عنوان آخرین راهکار دست به اسلحه ببرند. اگر این شرایط رعایت شود و محیط‌بان در محاکم قضایی به پرداخت دیه محکوم شود، سازمان محیط‌زیست موظف به پرداخت دیه است.

در همین رابطه قاسم سبزعلی، فرمانده یگان حفاظت سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور نیز در گفت‌وگو با ما از بهبود شرایط جنگل‌بانان کشور تحت تاثیر دستور رهبری خبر می‌دهد. آن‌طور که او توضیح می‌دهد یگان حفاظت سازمان جنگل‌ها تاکنون۱۴ شهید و بیش از ‌۵۰۰ مجروح داشته و او امیدوار است که با توجه به شرایط ایجاد شده جنگل‌بانان مجروح نیز به عنوان جانباز شناخته شوند، زیرا هنگام ماموریت برای حفظ و نجات جنگل آسیب دیده‌اند.

او درباره آخرین خبرها از شرایط رضا بهرامی، قرقبان جنگل حسینای مینودشت نیز که چند روز پیش در جریان اطفای حریق جنگل دچار حادثه شد و به کما رفت، می‌گوید ایشان هنوز در کما هستند و سطح و هوشیارشان حدود ۸ برآورد می‌شود.

 

تصویب کلیات لایحه حمایت از محیط‌بانان و جنگل‌بانان

بهره‌مندی خانواده شهدای محیط‌بان از مزایای بنیاد شهید، موضوعی است که مورد توجه یکی از اعضای هیات رئیسه فراکسیون ایثارگران مجلس هم قرار می‌گیرد و جواد حسینی‌کیا با اشاره به این موضوع می‌گوید: رسالت بنیاد شهید، تنها رسیدگی به افرادی که در جنگ یا بمباران دشمن به شهادت رسیده‌اند نیست و همه کسانی که در عرصه‌های مختلف و در راه دفاع از انقلاب و کشور جانفشانی کند، شهید اطلاق می‌شوند.

این نماینده مجلس با اشاره به مشکلات خانواده‌های شهدای محیط‌بان می‌گوید: بنیاد شهید انقلاب اسلامی باید این افراد را تحت حمایت خودشان قرار دهند و همانند دیگر شهیدان جمهوری اسلامی با آنها و خانواده‌های محترمشان رفتار شود.

این در حالی است که از تصویب کلیات لایحه حمایت از محیط‌بانان و جنگل‌بانان کشورمان در مجلس زمان زیادی نمی‌گذرد. اردیبهشت امسال به نیمه رسیده بود که رسانه‌ها از تصویب کلیات این لایحه خبر دادند و از قول حسن نوروزی سخنگوی کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس شورای اسلامی نوشتند: قرار شد محیط‌بانان و جنگل‌بانان حکم ضابطان خاص همچون ماموران نیروی انتظامی را پیدا کنند که اگر کشته شدند، شهید محسوب شوند یا اگر مطابق با قانون تیراندازی کردند، مجرم شناخته نشوند و موظف به پرداخت دیه نبوده یا محکوم به زندان یا قصاص نشوند.

برای حدود ۳۰۰۰ محیط‌بان کشورمان اما، قانونی شدن این لایحه در مجلس، اتفاقی است که می‌تواند نوید‌بخش روزهای بهتری باشد، روزهایی که دست و دلشان برای انجام وظیفه قانونی‌شان یعنی از حفاظت از محیط‌زیست کشور نلرزد.

مینا مولایی

سوسک‌کُشی

گزارشگران‌سبز از راه‌های صحیح مبارزه ‌با  حشرات مزاحم  گزارش می‌دهد

نام درستش سوسری است، ۳۵۰ میلیون سال قبل پا به کره زمین گذاشت، شرایط بقایشان را انسان‌ها محیا می‌کنند. اما او انسان را موجودی مزاحم و دشمن خود می‌داند. ایده آل‌هایش تاریکی و رطوبت است. آشپزخانه اما، برایش شرایط اکازیون دارد. هم نوع‌هایش فاضلاب‌نشین هم هستند. احساس خطر کند، مکث کوتاهی می‌کند به شاخک‌هایش چرخشی می‌دهد، سپس فرار را به قرار ترجیح می‌دهد. قرارهایی شبانه در درپوش‌های فاضلاب و درون سینک‌های ظرفشویی دارد تا غذایش را جست‌وجو کند. دمپایی قدیمی‌ترین و دم‌دست‌ترین دشمنش است. اما روش‌های جدید بی‌رحمانه و جدی‌تر کمر به نابودی‌اش بسته‌اند. خلاص شدن از شر سوسک‌ها مساله تازه‌ای نیست، اما هر روز تولیدکنندگان حشره‌کش‌ها و مردم راهکار تازه‌ای برای نابود کردنش پیدا می‌کنند. از بین بردن سوسک‌ها از راه درستش شاید اثر تخریبی کمتری داشته باشد، اما شهروندان کمی از نحوه کنترل جمعیت این‌گونه باخبرند.

از آخرین راهکارها و ابزار‌های انسان برای خلاص شدن از وجود سوسک‌ها به کار بردن ابزار الکترونیکی و استفاده از سم‌های جدید می‌توان اشاره کرد. حشره‌شناس‌ها این روش‌ها را غیرعملی و مضر می‌دانند و معتقدند مردم اول باید نوع سوسک را بشناسند تا بتوانند راه خلاص شدن از آنها را پیدا کنند. به‌طور خلاصه سوسک‌های خانگی دو نوع هستند؛ فاضلابی به رنگ سیاه با جثه بزرگ معروف به سوسری آمریکایی و سوسک‌های قهوه‌ای روشن متمایل به طلایی با نام سوسک‌های شرقی هستند.

حمیدرضا باصری، عضو هیات علمی گروه حشره‌شناسی دانشگاه علوم پزشکی تهران درباره راه‌های از بین بردن سوسک‌های خانگی به ما می‌گوید: سوسری آمریکایی به هیچ‌عنوان با مواد سمی و حشره‌کش‌های موجود در بازار از بین نمی‌رود، مقاومت این سوسری‌ها به حدی است که بعضی از طعمه‌های کشنده موجود در بازار که در قالب گچ و ژل شناخته می‌شود، برایشان نوعی غذا تلقی می‌شود تا ماده کشنده.

باصری، ریختن گازوئیل یا بنزین در چاه و لوله‌های فاضلاب را بهترین حالت برای خلاص شدن از دست سوسک‌های سیاه رنگ و درشت فاضلابی می‌داند .

آن‌طور که عضو انجمن حشره‌شناسی کشور می‌گوید، ۳۵۰۰ نوع سوسک در دنیا وجود دارد که تنها دو نوع آن به محل زندگی ما راه پیدا کرده است. او معتقد است ما میزبانان خوبی هستیم و خودمان حشرات و سوسک‌ها را به خانه می‌کشانیم. زیر یا پشت سنگ توالت فرنگی، زیر دستشویی، زیر ظرفشویی در آشپزخانه، پشت یا زیر یخچال، زیر یا پشت اجاق‌گاز، پشت کابینت‌های آشپزخانه، اطراف آبگرمکن، اطراف ظرف‌های نشسته مکان‌های مرطوب محل‌هایی برای شروع این میزبانی و ورود سوسک‌ها به محل زندگی ماست.

از همه این محل‌ها که بگذریم، می‌توان از سینک ظرفشویی و اطرافش به عنوان پاتوق اصلی سوسک‌های شرقی نام برد؛ محلی که از همان جا تغذیه می‌کنند و راه تکثیر و زاد و ولدشان را پیش می‌گیرند. حشره‌شناس‌های انجمن حشره‌شناسی ایران معتقدند سم‌پاشی‌ها و حشره‌کش‌های موجود در بازار برای از بین بردن این نوع از سوسک‌ها کارساز است. باصری، عضو این انجمن اما معتقد است درست استفاده کردن از این محصولات بسیار در کارایی‌شان تاثیر دارد. آن‌طور که کارشناسان می‌گویند اسپری‌های حشره‌کش باید از پایین رو به بالا در هوا پاشیده شود تا کارساز باشد.

سوسک‌کش‌ها، بحران خاموش

بحران آلودگی استفاده از سوسک‌کش‌ها را جدی بگیریم، این جمله‌ای است که عضو هیات علمی گروه حشره‌شناسی در جواب این‌که حشره‌کش‌ها می‌تواند برای محیط‌زیست و انسان خطرناک باشد، می‌گوید. حشره‌کش‌های جدید و شرکت‌هایی که با عنوان سم‌پاشی در محیط کار یا منزل ما حاضر می‌شوند، حاملان بیماری‌های تنفسی شناخته نشده‌ای  هستند که ما خودمان از آنها استقبال می‌کنیم. نبود نظارت بر فعالیت این‌گونه شرکت‌ها باعث شده تا بسیاری از این شرکت‌ها از ماده و سم‌های قوی برای نتیجه بهتر استفاده کنند.

استاد دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی مخالف سرسخت این سم‌پاشی‌هاست و به ما می‌گوید: سم پاشیده شده در محل بعد از پاشیدن بخار می‌شود و در کودکان و بیماران باعث آسم و سایر بیماری‌های تنفسی می‌شود. البته آمار دقیق از میزان تاثیر‌گذاری این سم‌ها بر رشد و ایجاد بیماری‌هایی مانند سرطان یا مسمومیت در دسترس نیست و وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی به عنوان متولی اصلی سلامت جامعه تا الان هیچ اقدام جدی را برای بررسی میزان خطرناک بودن این‌گونه سم‌پاشی‌ها انجام نداده است. ولی قطعا برای انسان مضر و یک بحران خاموش در بحث سلامت است. پس تا حد امکان نباید از شرکت‌های سم‌پاشی به بهانه مبارزه با آفت‌های شهری برای آلوده کردن محیط زندگی و محل کار خود استفاده کرد.

سوسک‌ها همه جای کره خاکی وجود دارند، چون انسان در همه جای زمین زندگی می‌کند. هر جا که انسان باشد برای خود اکوسیستمی به نام خانه خواهد داشت؛ اکوسیستمی که در دمای بین ۲۰ تا ۳۵ درجه سانتی‌گراد و بستر مناسبی برای رشد آفات شهری است. بنابراین این حشرات وابستگی بسیار زیادی به بسترهایی که ما برایشان درست می‌کنیم، دارند و ناخودآگاه در بستر ما قرار خواهند گرفت. پس بهترین راه برای بیرون‌راندن این آفت‌ها از محل‌های زندگی‌مان بهسازی محیط است، گرفتن درز و شکاف‌های منزل، رستوران و بیمارستان‌ها، از بین بردن پناهگاه‌ها، رعایت بهداشت محیط و از همه مهم‌تر محدود کردن ماده غذایی در دسترس این آفت‌ها از جمله این بهسازی‌هاست. آب، غذا و محل زندگی بقای سوسک‌ها و به‌طور کلی آفت‌های شهری به این سه عامل وابسته است. علاوه بر استفاده از روش‌های مختلف شیمیایی، کاهش غذا، آب و نابودی پناهگاه‌ها می‌تواند بسیار در کاهش این آفت‌های محیط زندگی کارساز باشد.

 به جابه‌جا شدن حشرات کمک نکنیم 

برخلاف سوسک‌ها منتظر نمی‌شوند تا محیط تاریک شود، گرسنه که شوند از مخفیگاهشان بیرون می‌آیند. اولین انسانی را که سر راهشان قرار بگیرد، طعمه می‌کنند و خونش را می‌مکند. ساس یکی از حشرات آفت‌زا در محیط خانه، خوابگاه، سربازخانه‌ها و… است. ساس‌ها در تختخواب‌ها و مکان‌های نزدیک به محل خواب مستقر می‌شوند، به سرعت زاد و ولد می‌کنند. خوابگاه‌های دانشجویی به عنوان شایع‌ترین مرکز در معرض حمله ساس‌ها هستند.

خوابگاه‌های دانشجویی به علت رفت‌و‌آمدهای زیاد دانشجویان بین منازل و خوابگاه‌ها باعث انتقال آسان این حشره به داخل خوابگاه و تکثیر سریع آن می‌شود. همچنین ساس‌ها با جابه‌جا شدن مسافران، از طریق لباس‌ها و چمدان‌های آنها از هتل‌ها و مسافرخانه‌ها به منازل راه پیدا می‌کنند. علاوه بر راه‌های گفته شده ساس‌ها از طریق اثاثیه منزل مانند کمد، تخت، تشک، پشتی و سایر وسایل منتقل می‌شوند. لکه‌های سیاه ریز بر روی ملحفه و تشک و پوست‌های نازک به جا مانده از پوست‌اندازی دوره‌ای ساس‌ها از جمله نشانه‌های آلوده بودن محیط از ساس است.

مگس‌پرانی‌های بی‌فایده  

تصور این‌که مگس‌های خانگی زیاد مضر و کثیف نیستند، کاملا اشتباه است. مژگان بنی‌اردلان، حشره‌شناس می‌گوید: حشرات رهگذری که به دنبال مواد غذایی وارد خانه‌های ما می‌شوند. روی همان غذاهایی که دورش می‌چرخند، تخم‌گذاری می‌کنند که خود بیماری‌زا است، علاوه بر آن چون که بدنشان پر از مو است و پاهای چسبناکی دارند. در نتیجه روی هر ماده‌ای که بنشینند مقداری از آن مواد به بدن آنها می‌چسبد و به راحتی آن را به غذاهای ما منتقل می‌کنند. بد نیست بدانید که نشستن روی فضولات حیوانی و انسانی، خون و خلط برای مگس‌ها جذاب است. در نتیجه بسادگی با نشستن روی مواد آلوده و کثیف باعث انتقال بیماری و میکروب‌هابه مواد غذایی ما می‌شوند. مگس‌ها با نشستن و مکیدن مواد غذایی و همچنین ترشح بزاق دهانشان روی آنها در کمترین زمان باعث آلودگی مواد غذایی می‌شوند، بنابراین مگس‌پرانی‌های معمولی ما مانع انتقال میکروب از سوی آنها نمی‌شود و عملی بی‌فایده است.

مورچه‌ها را نکشیم

مورچه‌ها برخلاف سایر حشرات، جمعی زندگی می‌کنند. مورچه‌هایی که ما در محیط کار و زندگی می‌بینیم کارگر هستند که به دستور ملکه‌شان به‌دنبال غذا آمده‌اند. بنی‌اردلان، عضو انجمن حشره‌شناسی کشور می‌گوید، برای جلوگیری از حضور مورچه‌ها در خانه باید به دو مساله توجه کرد؛ اول این‌که باید کلونی یا همان لانه مورچه‌ها را پیدا کرد و دهانه لانه را با گچ، سیمان یا چسب آکواریم پوشاند. در نتیجه این کار، آنها از محل زندگی فعلی کوچ خواهند کرد.

مساله دیگر که بیشتر تاکیدش بر پیش‌گیری از ورود مورچه‌ها به محیط زندگی ماست جلوگیری از ریختن خرده ریزهای مواد غذایی در محیط است؛ چون که عامل اصلی ورود مورچه‌ها به خانه ما خرده‌ریزهای غذا و نان است پس جمع‌آوری سریع این خرده ریزها از محیط خیلی کارساز است.

راز طول عمر سوسک‌ها

 مژگان بنی‌اردلان، استاد حشره‌شناسی دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی تهران، سازش بسیار سریع سوسری‌ها با شرایط سخت‌ زیستی و اقلیم‌های مختلف همچنین مقاومت آنها به انواع سموم موجود را عامل بقای این حشره در سالیان دراز می‌داند و می‌گوید: همین امر باعث شده تا مبارزه با این حشرات موذی سخت باشد. ولی در هر حال رعایت نظم و نظافت عمومی در محیط، جمع‌آوری مستمر و بموقع پسمانده غذاها و دفع بهداشتی زباله، بهترین و مؤثرترین راه برای کنترل این حشره است.

بهنام اکبری

جولانگاه موش‌ها

گزارشگران سبز در گفت‌وگو با شهروندان از شرایط نامناسب خیابان ولیعصر گزارش می دهد

خیابان ولیعصر که روزگاری نماد زیبایی، طراوات و چنارهای سر به فلک کشیده بود این روزها به پاتوق موش‌های تنومندی تبدیل شده که حتی گربه‌ها نیز توان روبه‌رو شدن با آن‌ها را ندارند.

چنارهای این خیابان کم‌نظیر نیز چادری از گرد و غبار بر سر کرده‌اند، مشخص است که حال چنارها‌ نیز به خوبی گذشته نیست، دیگر نه از آن سرسبزی زمردین خبری هست نه از آن کلاغ آواز‌خوان.

ازدحام و هیاهو جای آن همه طراوات و شورو حال را گرفته است. این روزها دیگر وقتی کسی قدم به ولیعصر می‌گذارد کمتر محو زیبایی آن می‌شود.

چند سالی است خیابان ولیعصر پاتوق موش‌ها نیز شده است، موش‌هایی که دیگر موش‌های کوچک مثل موش‌های کتاب قصه‌ها نیستند آنها دیگر از گربه‌ها هم هراسی ندارند. موش‌هایی که روز به روز بزرگ‌تر و زیادتر می‌شوند و چهره شهر را زشت‌تر می‌کنند.

کنار جوی‌های آب و سطل‌های زباله از پاتوق‌های اصلی این موش‌ها و در واقع محل زندگی آنهاست.

عادت به دیدن موش‌ها

آقای شفیعی که کارمند و چند سالی است در یکی از اداراتی که جنب خیابان ولیعصر کار می‌کند، می‌گوید: در چهار سالی که اینجا کار می‌کنم، این موش‌ها را می‌بینم، وضعیت در این سال‌ها تغییری نکرده و من فکر نمی‌کنم جمعیت این موش‌ها کمتر شده باشد.

او تاکید می‌کند: مسئولین باید فکری برای این موش‌ها بکنند، چند سال دیگه این موش‌ها هم آنقدر زیاد می‌شوند که دیگر نمی‌شود کنترل‌شان کرد، باید از همین الان به فکر بود، هر چند همین الان هم جمعیت‌شان کم نیست.

آقای شفعی بینی‌اش را چینی می‌اندازد و ادامه می‌دهد: این موش‌ها شرایط بهداشتی را بدتر می‌کنند و‌ باعث آلودگی جامعه می‌شوند، هزار و یک جور بیماری دارند.

آقای اسدی مغازه‌دار است، می‌گوید هر صبح که مغازه‌اش را باز می‌کند و هر شب که مغازه را می‌بندد با چند تا از این موش‌ها چاق و چله روبه‌رو می‌شود، او با شوخی می‌گوید: هرچه گربه‌های این شهر لاغرتر و مردنی‌تر می‌شوند در عوض موش‌ها جان می‌گیرند و بزرگ‌تر می‌شوند.

آقای اسدی نیز هم‌عقیده آقای شفیعی است و می‌گوید: وضعیت موش‌ها در سال‌های اخیر تغییر چندانی نکرده نه کم شده و نه زیاد.

او ادامه می‌دهد: البته نمی‌گویم وضعیت خوب است، باید رسیدگی شود، به‌هرحال این جانورها باعث می‌شوند چهره شهر نازیبا باشد، چندان مطلوب نیست همین طور در سطح شهر برای خودشان رها باشند و بچرخند، هزار ویک مساله ممکن است درست کنند، آن موقع هم دیگر کار از کار گذشته و نمی‌شود موضوع را جمع و جور کرد.

موش‌ها تاکنون برای آقای اسدی دردسر درست نکرده‌اند اما او همین که آنها را در جوی کنار خیابان و اطراف مغازه‌اش می‌بیند، ناراضی و ناراحت است، می‌گوید اگر در سطل‌های زباله غذا نباشد که گربه‌ها بخورند و کسی به گربه‌ها غذا ندهد آنها از سر گرسنگی به این موش‌ها حمله می‌کنند و آنها را از پا درمی‌آورند اما توجه بیش از حد مردم به گربه‌ها و باقی مانده غذاهایی که در سطل زباله‌ها می‌ریزند باعث شده گربه‌ها به اصطلاح خودش بی‌غیرت شوند!

زباله نریزید

خانم رضایی در خیابان ولیعصر زندگی می‌کند، از موش‌های ولیعصر سخت دلگیر است، می‌گوید این موش‌ها مدام اطراف درخت‌ها، جوی‌ها، سطل‌ها زباله و … می‌پلکند.

به گفته خانم رضایی مقصر اصلی حضور این موش‌ها در خیابان ولیعصر خود مردم هستند که زباله‌هایشان را در خیابان می‌ریزند، هرجا زباله بیشتری هست موش‌ها هم آنجا بیشتر اتراق می‌کنند.

خانم رضایی می‌گوید: شهر ما خانه ماست، فقط در حد یک شعار مانده، مانند خیلی چیزهای دیگر که در حد شعار می‌ماند! اگر شهر ما خانه ما بود اینگونه با آن رفتار می‌کردیم؟! ما شهرمان را با دست‌های خودمان به نابودی می‌کشانیم و هر بلایی که می‌خواهیم سر آن می‌آوریم. بعد هم مدام شعارهای الکی می‌دهیم.

وی ادامه می‌دهد: به نظر من باید فرهنگ سازی شود، باید مردم را آگاه کنند که زباله درست کردن و شهر را کثیف و آلوده کردن چه عواقبی دارد، باید به مردم بگویند این موش‌ها چقدر می‌توانند خطرناک باشند.

خانم رضایی می‌گوید: به نظر من هنوز بحث این موش‌ها، برای مسئولان ما، به صورت یک موضوع جدی مطرح نیست و آنها اهمیت چندانی برای این مساله قائل نیستند، در واقع مشکلات جامعه ما و همین شهر تهران آنقدر زیاد است که چه کسی فرصت می‌کند، به خیابان ولیعصر و موش‌هایش فکر کند.

او می‌افزاید: مردم باید خودشان به فکر باشند، شهر و محل شان را تمیز نگه دارند، اگر نه طی سال‌های آینده مساله موش‌های ولیعصر نیز مانند آلودگی هوای تهران به معضلی تبدیل می‌شود که دیگر به سختی می‌توان برای آن چاره‌ای یافت، مساله نگران‌کننده نیز همین است، به جایی برسیم که دیگر نتوانیم کاری انجام دهیم.

زهرا مهدوی

صلح آبی

اهالی روستای نوسر زندگی خود را با تکیه بر منابع آبی محدود روستا سازگار کرده‌اند

نظام آبی روستای نوسر حتی کارشناسان آب را هم متعجب کرده است؛ نزدیک به چهار دهه قبل این روستا که در ییلاقات استان مازندران به‌عنوان یکی از استان‌های پرآب کشور واقع شده بود، بشدت درگیر نزاع بر سر آب بود. این نزاع‌ها سبب شد مردمانی از میان ساکنان روستا دست به دست هم دهند و نظامی آبی برای روستایشان تعریف کنند که هیچ کس از آن تخطی نکند. بعد از تدوین این نظام‌نامه، همه روستاییان به آن تن دادند و مفاد آن را اجرا کردند به نحوی که با تنظیم سند آب برای روستای نوسر، دیگر آنها با هم درگیر نشدند و تاریخ پر از درگیری آنها، به تن دادن به قانون مکتوب و مورد تائید ساکنان روستا تغییر یافت.

روستای نوسر از توابع بخش لاریجان استان مازندران روستایی ییلاقی است. برای رفتن به این روستا باید کمی مانده به ایست بازرسی شهر آمل از طریق جاده‌ای خاکی، به دل کوه بزنید تا روستایی با نظام آبی شگفت‌انگیز را ببینید. خانه‌های روستا در نقطه متمرکز شده و باغات مناطق مسکونی را احاطه کرده است. مردمان سختکوش روستا، این روزها در آرامشی که از صلح بر سر مسائل آب حاصل آمده است، در باغات خود مشغول فعالیت هستند. عباس اسماعیل پور که متولد سال ۱۳۲۷ است، سند آب روستا را نوشته و برای مردم نظام آبی را بنیان گذاشته است که در چهار دهه گذشته، بدون مخالفت ذی‌نفعان اجرا شده است. او درباره انگیزه‌های خود از تدوین این نظام‌نامه به جام‌جم می‌گوید: سال ۳۷ در روستا صحنه‌ای دیدم که قانونمند شدن توزیع آب را برای من تبدیل به یک رویا کرد. در آن سال، یک زن و مرد بر سر آب دعوا کردند. مرد به زن بی‌ادبی کرد و آن زن، مرد هتاک را کتک زد و در شرایطی که دعوا بالاگرفته بود، به خانه‌اش رفت که بیش از این شاهد بی‌حرمتی نباشد.

او ادامه می‌دهد: دعوا بر سر آب فقط به همان یک مورد خلاصه نشد. در سال ۵۱ و ۵۲ بار دیگر دو زن بر سر آب دعوا کردند و این قبیل دعواها در روستا ادامه داشت.

به گفته اسماعیل‌پور، آب صیفی‌کاری روستا از چشمه علمدار تامین می‌شد و فقط خان و وابستگان به او از این چشمه استفاده می‌کردند تا این‌که بعد از پیروزی انقلاب، در سال۵۸ توانستیم نظام‌نامه آبی برای روستا تدوین کنیم.

انتقال آب از پردمه به نوسر

آن‌طور که طراح الگوی آبی نوسر می‌گوید در سال‌های ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی، حاج علی خان‌زاد آب را با سرمایه خود بدون هدر رفت از روستای پردمه که در فاصله هفت تا ده کیلومتری نوسر واقع شده بود، به این روستا می‌آورد و اسماعیل‌پور براساس مقدار زمینی که در روستا وجود دارد، این آب را بین روستاییان تقسیم می‌کرد.

در آن سال‌ها همه روستاییان دور هم جمع می‌شوند تا تکلیف سطح اراضی کشاورزی روستا مشخص شود. دو راه پیش پای روستاییان گذاشته می‌شود. یکی این‌که با مراجعه به اداره ثبت، سطح اراضی کشاورزی مشخص شود و دیگر این‌که چهار شاهد باسواد درباره مالکیت زمین افراد شهادت دهند. در جریان این مذاکرات چند قلدر مآب تلاش می‌کنند توافقات بر سر آب را به بیراهه ببرند و در جریان همفکری اهالی روستا، اختلال ایجاد کنند اما سنگ‌اندازی‌های آنها بی‌اثر می‌شود و در نهایت ۱۴۴ ساعت آبی را که از روستای پردمه منتقل شده بود، براساس مساحت زمین‌ها، بین روستاییان تقسیم می‌کنند.

به گفته اسماعیل‌پور، از آبی که به نوسر منتقل شده بود، یک روز حقابه برای روستای آهن‌سر (آفنه‌سر) در نظر می‌گیرند و آب شش روز باقیمانده، براساس ساعت بین مردم روستای نوسر توزیع می‌شود.

در گذشته آب روستا با نهر به مزارع منتقل می‌شد اما این روزها، لوله‌ها جای نهرها را گرفته است تا حداقل هدر رفت آب را داشته باشد. هر نهر ۵۰ تا یکصد صاحب دارد و ساعت آبیاری هر فرد، در دفتری ثبت و نگهداری شده است. اهالی روستا در ساعت مقرر، آب را در مزارع خود تحویل می‌گیرند و مدیریت آب در درون باغ یا مزرعه به عهده خود روستاییان است.

سطح زمین در نوسر بر اساس میزان بذری که برای بذرافشانی استفاده می‌شود، تعیین می‌شود. برای زیر کشت رفتن هر «رِی» زمین، ۱۲ کیلوگرم بذر مصرف می‌شود. اگر زمین شیب نداشته باشد، هر ری زمین ۴۰۰ متر مربع وسعت دارد و در زمین‌های شیبدار، هر ری بین ۴۲۰ تا ۴۰۰ متر مربع وسعت دارد. اینها را اسماعیل‌پور شخصی که سند آب روستا را نوشته می‌گوید. به گفته او هر خروار زمین هم۴۰۰۴‌ متر مربع مساحت دارد. کشاورزان نوسری ناگزیر شده‌اند به‌دلیل مسائل اقتصادی، کشت گندم، جو، سیب‌زمینی و سبزی و صیفی را کنار گذشته و زمین‌های خود را تبدیل به باغ کنند. در شرایطی که حجم آب چشمه کاهش پیدا می‌کند، ممکن است اهالی ناگزیر باشند برای آبیاری کامل یک زمین سه تا شش نوبت آبیاری، زمان صرف کنند.

استفاده از آبیاری تحت‌فشار برای کاهش مصرف

عباس آهنگر، عضو شورای روستای نوسر به جام‌جم می‌گوید: جمعیت روستا اکنون ۳۰۰ خانوار است. ۳۸۰ هکتار زمین کشاورزی در روستا وجود دارد که ۳۰ هکتار آن زمین مزرعی است و در آن حبوبات و یونجه کشت می‌شود و در بقیه اراضی سیب و گیلاس کشت شده است. کشاورزان برای اصلاح الگوی مصرف آّب در مزارع خود سیستم‌های آبیاری تحت‌فشار پیاده کرده‌اند. سهم آب خود را در استخرهای داخل مزارع و باغات ذخیره می‌کنند و با استفاده از روش‌های نوین آبیاری، منابع آب خود را به حداقل رسانده‌اند.

به گفته این عضو شورای روستا، به خاطر کاهش حجم منابع آبی روستا، کشاورزان ناگزیر به احداث استخر شده‌اند. اکنون فقط ۳۰درصد باغات روستا مجهز به سیستم آبیاری نوین است و ۷۰ درصد بقیه، در نوبت وام هستند تا با استفاده از کمک‌های دولتی، سیستم‌های نوین آبیاری را در مزارع خود پیاده کنند.

 

املاح آب و مشکل کلیوی ساکنان روستا

آن‌طور که مردم روستای نوسر می‌گویند، آب شرب روستا جیره‌بندی می‌شود و ساکنان این روستا آب با کیفیت در اختیار ندارند. منازل این روستا فقط دو ساعت آب دارد و در سایر ساعات شبانه روز، آبی در سیستم لوله‌کشی روستا وجود ندارد. فقط ۲۰ درصد جمعیت روستا که در انتهای زمین‌های شیب‌دار قرار دارند، در تمام ساعات شبانه روز آب در اختیار دارند. به گفته ساکنان نوسر، آب شرب این روستا املاح بالایی دارد و طی یک دهه گذشته مردم را دچار مشکل کلیوی کرده است. اکنون حدود ۱۳ نفر از مردم منطقه به‌خاطر املاح آب و ابتلا به بیماری‌های کلیوی در شهرهای مختلف مشغول درمان هستند. این در حالی است که در نزدیکی روستا چشمه‌ای به نام «موزون» قرار دارد که آب آن از نظر املاح وضعیت مناسبی دارد اما چوپانان سنگسری، از استان سمنان دام‌های خود را برای نوشیدن آب به این چشمه می‌آورند. سال ۸۳، مردم نوسر درخواست می‌دهند که آب چشمه موزون برای شرب به روستایشان منتقل شود. حتی پنج میلیون تومان هم هزینه صرف می‌کنند تا کیفیت آب این چشمه در آزمایشگاه بررسی شود اما موفق نمی‌شوند که نظر مسئولان را جلب کنند و همچنان ناگزیرند آب املاح‌دار مصرف کنند.

 

تبدیل دعواهای خونین به سازگاری با کم آبی

در تاریخ نوسر آمده است که پیش از تدوین برنامه برای تقسیم آب این روستا، ۹ نفر در درگیری‌های اهالی بر سر آب کشته شده‌اند اما حالا حتی در دعاوی ارث هم به قوانین توزیع آب روستا احترام گذاشته می‌شود. به این ترتیب تقسیم نامه آب، برای مردم روستا آرامش را به ارمغان آورده است. آن‌طور که مردم روستا می‌گویند، با کم شدن آب چشمه تامین‌کننده نیازهای روستا، بخشی از کشاورزان به‌طور خودجوش قسمتی از زمین‌های خود را زیر کشت نمی‌برند تا با همان آب کمی که دارند، از طریق کشت بخشی از زمین خود، کسب درآمد کنند. اگر صاحب چنین زمینی فوت شود، بخش‌های بدون کشت زمین به برخی از فرزندان و بخش‌های فعال هم به بخش دیگری از فرزندان به ارث می‌رسد. بنابراین وراث باید بر سر تقسیم آب به نتیجه برسند. شهربانو خلیلی، یکی از وراثی است که بخش بدون آب زمین پدری‌اش به او به ارث رسیده است.

بردارش هیچ آبی در اختیار او قرار نمی‌دهد. در مراجعه به دادگاه هم به او اعلام شده است که باید بر اساس تقسیم نامه آب روستا، سهم خود را از برادرش مطالبه کند. عضو شورای روستای نوسر هم می‌گوید که حتما باید وراث دور هم جمع شوند و برای ساعت آبی که در اختیار دارند، تصمیم بگیرند. اگر به توافق برسند، هر سال یکی از آنها زمین خود را زیر کشت ببرد در غیر این صورت، باید همان ساعت آبی که دارند، بین افراد تقسیم شود.

دست رد به سینه طرح توسعه باغ روی اراضی شیب‌دار

شاید مردم نوسر جزو معدود روستاهایی باشند که به توسعه اراضی کشاورزی نه گفته‌اند. آنها در حالی که وزارت جهاد کشاورزی در راستای اجرای طرح توسعه باغات روی اراضی شیب‌دار به آنها پیشنهاد واگذاری زمین جدید می‌کند، دست رد به سینه این طرح می‌زنند. مردم روستای نوسر بخوبی می‌دانند که کمبود آب یعنی چه. آنها می‌دانند که زیر کشت بردن زمین جدید یعنی نیاز به آب بیشتر. آنها با گوشت و پوست و استخوان خود لمس کرده‌اند که در یک استان پرآب مثل مازندران، هیچ منبع آب جدیدی برای توسعه سطح زیر کشت اراضی وجود ندارد برای همین ترجیح می‌دهند، همین باغات موجود در روستا را حفظ کنند. مردم روستا بهتر از هر کارشناس کشاورزی کارشناس آبی می‌دانند با تکیه بر نزولات جوی، نمی‌توان محصول مناسب از باغات برداشت کرد. به همین دلیل وقتی که پیشنهاد افزایش سطح زیر کشت و توسعه باغات روی اراضی شیب‌دار از سوی کارشناسان بخش دولتی به آنها ارائه می‌شود، به این طرح نه می‌گویند و کارشناسان وزارت جهاد کشاورزی از این روستا دست خالی به محل کارشان باز می‌کردند.

طرح توسعه باغات روی اراضی شیب‌دار از آن دست طرح‌هایی است که توسط وزارت جهاد کشاورزی پیگیری می‌شود. مسئولان این وزارتخانه با این توجیه که در مناطق دارای بارش بیش از ۴۰۰ میلی‌متر امکان کشت محصولات باغی و برداشت محصول بدون آبیاری وجود دارد به توسعه باغ روی اراضی شیب‌دار اصرار می‌کنند. به همین دلیل وزیر جهاد کشاورزی در حکم رئیس سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور به او ماموریت می‌دهد اراضی ملی را در اختیار کشاورزان برای توسعه باغ روی اراضی شیب‌دار قرار دهد. به این ترتیب با تغییر کاربری اراضی ملی، نه‌تنها کارکردهای طبیعی این اراضی تحت‌الشعاع قرار می‌گیرد بلکه بدون در نظر گرفتن نیازهای آبی باغات، سرمایه‌گذاری کشاورزان برای ایجاد باغ هم تحت‌تاثیر کمبود منابع آب از بین می‌رود. بسیاری از کشاورزان که نظام‌نامه آبی ندارند و به مطالعات کارشناسان بخش دولتی اعتماد دارند،‌ به اجرای چنین طرح‌هایی تن می‌دهند و پس از به ثمر ننشستن باغ‌هایشان و تحمل هزینه‌های اقتصادی زیاد، با کش و قوس‌های فراوان، شاید موفق شوند برای جبران ضرر و زیان خود، مجوز تغییر کاربری دریافت کنند. مشابه طرح توسعه باغات روی اراضی شیب‌دار با عناوین مختلف در کشور بارها اجرا شده است و همواره این طرح‌ها شکست خورده است و جز تغییر کاربری اراضی ملی و توسعه زمین‌خواری، نتیجه دیگری در بر نداشته است. مردم روستای نوسر که خود سرد و گرم روزگار را چشیده‌اند و برای حفظ باغات موجود خود با مشکلات زیادی روبه‌رو هستند، تن به طرح خام توسعه باغات روی اراضی شیب‌دار ندادند تا نیاز آبی جدیدی برای روستای خود تعریف نکرده باشند.

لیلا مرگن

بالا