آخرین خبرها
خانه / دسته‌بندی نشده

بایگانی دسته بندی ها : دسته‌بندی نشده

اشتراک به خبردهی

به خاطر‌ یک مشت شکلات

محمد درویش
فعال محیط زیست

صادر نکردن مجوز برای احداث سد، موضوع تازه‌ای نیست. بی‌شمار نمونه‌ از سدهایی وجود دارد که همچنان بسیاری بر غیرکارشناسی بودن آن نظر دارند یا حتی فراتر از آن معتقدند همه آنها بدون کسب مجوز یا همان مطالعات ارزیابی ساخته شده‌اند. اما باید بدانیم کلا ساخت هر سازه‌ای که رژیم هیدرولوژیکی رودخانه را تغییر می‌دهد، نیاز به مجوز دارد و حتما باید این مجوز در قالب مطالعات ارزیابی شده اخذ شود. خود جهاد کشاورزی هم در قالب عملیات آبخیزداری مجوز گرفته است که سدهایی با ارتفاع کم بسازد که این مورد چالش‌هایی را به همراه داشته به این مفهوم که گمان می‌کنند این سدها دیگر نیاز به گزارش ارزیابی سازمان محیط زیست ندارد، اما طبق قانون از آنجا که این سدها رژیم هیدرولوژیکی را تغییر می‌دهد آنها هم حتما باید ارزیابی محیط زیست را داشته باشد وگرنه سازمان محیط زیست از نظر قانونی به راحتی می‌تواند ورود کند و جلوی پروژه را بگیرد.

میزان تخریب جنگل‌ها هنگام سدسازی بستگی به ارتفاع سد دارد، هر چقدر شیب آن منطقه که سد در آن احداث می‌شود، بیشتر و دره عمیق‌تر باشد گسترش سطح دریاچه کمتر می‌شود و میزان تخریب کاهش پیدا می‌کند و هر چقدر این سدها در منطقه کم‌شیب‌تری ساخته بشوند (مثل سد کرخه) وسعت تخریبشان بسیار افزایش پیدا می‌کند، به طور متوسط سدهایی که در کشورما ساخته می‌شود بین ۱۵۰ تا ۲۰۰ هکتار از جنگل‌های هیرکانی را زیر آب می‌برد و همچنین چند ده هکتار از جنگل‌ها به واسطه جاده‌سازی برای تامین مصالح و غیره تخریب می‌شود. همین سد لاسک که سد کوچک و در حال ساخت است حدود صد هکتار از جنگل‌ها را زیر آب می‌برد و حدود ۵۰ تا ۶۰ هکتار از جنگل را به واسطه تامین منابع نابود می‌کند و حدود ۶۰ هکتار هم به‌واسطه جاده‌کشی از بین می‌رود. یعنی بیش از ۲۰۰ هکتار از جنگل‌های هیرکانی به‌واسطه همین ساخت سد کوچک از بین می‌رود. اگر ارزیابی محیط زیست برای احداث سد مثبت اعلام شود در آن زمان طبق بند «ب» ماده ۱۲ قانون بهره‌وری کشاورزی سازمان جنگل‌ها می‌تواند در قبال قطع درختان و تخریب جنگل بر اثر اجرای پروژه‌ خسارت طلب کند. ولی سازمان جنگل‌ها می‌تواند اصلا موافقت نکند برای قطع این درخت‌ها و حتی اعتراض کند به جریان ارزیابی و درخواست بازنگری در فرآیند ارزیابی را داشته باشد. به عنوان مثال در مورد همین سد لاسک چون گونه درخت شمشاد ایرانی در حال تخریب است ـ‌ که یک نسخه خطی و یگانه است و در هیچ کجای دیگر جهان به‌جز ایران وجود ندارد ـ سازمان جنگل‌ها می‌تواند به‌واسطه همین داده‌ها یک بازنگری در گزارش اولیه ارزیابی این سد داشته باشد. هر چند کلا گزارش ارزیابی در دوره خانم ابتکار در محیط زیست کلا رد شد و با آمدن آقای کلانتری دوباره این گزارش ارزیابی به‌راه افتاد! خیلی بدیهی است که بدانیم همه مزایای احتمالی احداث سد در چنین مناطقی در برابر معایبش ناچیز است. هر درخت ۵۰ ساله به واسطه ۳۳ نوع خدمتی که ارائه می‌دهد حدود ۲۰۰ هزار دلار ارزشگذاری می‌شود. حالا شما تصور کنید ما چه ثروت بی‌نظیری را به باد می‌دهیم. درست مثل این است که شما الماس بدهید و شکلات بگیرید.

جنگل‌ را سد می‌زنند

روند نابودی جنگل‌های هیرکانی به دلیل احداث سد سرعت گرفته است

«جنگل‌های ایران در حال نابودی‌اند.» این گزاره آنقدر تکراری و بدیهی به نظر می‌رسد که دیگر تاثیرگذاری‌اش را از دست داده است. از مافیای قاچاق چوب بگیرید تا بی نهایت انباشت زباله و حالا هم که موج سدسازی. نیازی به آمار و ارقام نیست اما اگر بشود کمی افکار عمومی را در این وادی با عددها غلغلک بدهیم باید عنوان کنیم که در نیم قرن گذشته میزان جنگل‌های ایران یک سوم کاهش داشته است، در برآورد سال ۱۳۲۹ سطح جنگل‌های ایران ۱۸.۷ میلیون‌ هکتار عنوان شده در حالی که حالا این رقم به ۱۲٫۴ میلیون هکتار رسیده است و سطح جنگل‌های شمال کشور هم از حدود ۳.۴ میلیون هکتار به ۱.۸ میلیون هکتار کاهش یافته است. این آمار آنقدر تکان‌دهنده هست که هادی کیادلیری رئیس انجمن جنگلبانی ایران عنوان کند تا ۳۰ سال آینده در ایران جنگلی نخواهد ماند. اعتراض‌ها به این موضوع محدود به گروه‌های اندک فعال در شبکه‌های مجازی مانده است، دیگر آگاهی سازی در این مورد هم چندان تاثیری ندارد چرا که انگار وضعیت معیشتی مردم به گونه‌ای است که اولویت دغدغه‌ها را تغییر داده است. انگار نگرانی در باب نابودی جنگل‌ها از میانه فهرست اولویت مردم به انتهای این فهرست سقوط کرده و چه زمانی بهتر از این که بشود درخت‌ها را یک به یک انداخت تا شاید حداقل از این وادی رزومه‌ای برای مسئول و سیاستمداری پر شود. درختانی که به گفته مهدی‌ بهروش،  استاد دانشگاه در جهان یگانه‌اند و ارزش مادی‌شان هر کدام حتی به ۲۰۰ هزار دلار هم می‌رسد حالا قربانی جریان سدسازی شده‌اند،‌ سدهایی که قرار است تنها آب شرب یک منطقه را تامین کنند! آن هم به قیمت نابودی بیش از ۲۰۰ هکتار از جنگل‌های ایران به ازای هر سد کوچک.

ماجرا چیست؟

دی ماه سال گذشته بود که بالاخره سازمان محیط زیست ایران علیرغم همه مخالفت‌های کارشناسان این حوزه موافقت خود را با ساخت سد لاسَک در جنگل‌های هیرکانی گیلان اعلام کرد. لاسک همان سدی است که با فشار برخی نمایندگان بر سازمان‌های محیط زیست و جنگل‌ها و مراتع چند بار تا پای کلنگ زنی هم پیش رفت اما تا آن روز به دلیل نداشتن مطالعات ارزیابی زیست محیطی همچنان تلکیلفش روشن نبود. مطالعات ارزیابی سازمان محیط زیست همان مانعی بود که دوستداران محیط زیست به آن امید داشتند،‌همان ابزار قانونی که بالاخره شاید بتواند ضمانت اجرایی پیدا کند و مانع مهمی باشد بر سر تخریب جنگل‌ها؛ اما اینگونه نشد، سازمان محیط زیست به دلایلی موافقت خود را در سال گذشته با احداث سد لاسک اعلام کرد تا این تصمیم آب سردی شود روی دوستداران محیط زیست،‌ البته که در این میان ۴۶ میلیارد تومان هم به عنوان جریمه به محیط زیست پرداخت شد تا وجهه قانونی ماجرا هرچند به شکلی سمبلیک رعایت شده باشد. ماجرا به همینجا ختم نشد تا چند روز پیش که کامران پور مقدم رئیس شورای عالی جنگل در گفت‌ و ‌گویش با ایسنا اعلام کرد «درخواست برای ساخت سدهای کوچک در منطقه هیرکانی زیاد است و سازمان حفاظت محیط زیست به دلیل ابعاد کوچک این سدها اعلام کرده که نیاز به ارزیابی زیست محیطی ندارند!»

اراده باشد، ارزیابی نمی‌خواهد!

البته که گفته‌های رئیس شورای عالی جنگل خیلی زود با واکنش مدیر کل دفتر ارزیابی زیست‌محیطی سازمان حفاظت محیط زیست رو به رو شد. حمید جلالوندی اعلام کرد سدها از کوچک تا بزرگ باید مجوز محیط زیست را بگیرند. هر چند در واکنش و تکذیب مدیر کل دفتر ارزیابی محیط زیست نکته‌هایی هم وجود داشت، آنطور که او اعلام کرده است طبق دستورالعمل شورای عالی محیط زیست مجوز سدهای کوچک (با حجم مخزن کمتر از ۴۰۰ هکتار و با ارتفاع کمتر از ۱۵ متر) توسط ادارات محیط زیست استان‌ها صادر می‌شود و اگر رقم مربوط به مخزن و ارتفاع سد بیش از این اعداد باشد بررسی گزارش ارزیابی و صدور مجوز توسط ستاد مرکزی سازمان محیط زیست صورت می‌گیرد.

افزایش درخواست برای ساخت سدهای کوچک از یکسو و واگذاری مجوز (نه ارزیابی مطالعاتی)  آن به اداره‌های محیط زیست از سوی دیگر شاید به این مفهوم باشد که دیگر خیلی هم نباید نگران وجهه سمبلیک قانونی این ماجرا بود. آنطور که  هادی کیادلیری رئیس انجمن جنگلبانی ایران به ما می‌گوید : «در مورد این ارزیابی‌ها نکته قابل توجه این است که اگر اراده‌ای بر انجام و اجرای پروژه‌هایی مثل احداث سد حس شود مطمئن باشید این  کار صورت می‌گیرد، ارزیابی محیط زیستی در مورد این موارد صرفا یک حالت سمبلیک دارد.» وقتی حرف‌های کیادلیری از سطح یک دلخوری و گلایه دوستانه به سطح یک هشدار مهم می‌رسد که بدانیم  پیش از اینها هم بسیاری از موارد اینچنینی صورت گرفته و قانون توان برخورد با آن را نداشته است. به عنوان مثل سد شفارود که احداث شد سازمان محیط زیست کاملا مخالف بود اما تاثیری نداشت و  نظرات سازمان محیط زیست هیچ تاثیری در روند ساخت چنین پروژه ای نداشت. یا موضوع انتقال آب خزر به سمنان را در نظر بگیرید.  سازمان محیط زیست با این موضوع هم مخالف بوده است اما این مخالفت چه تاثیری داشته است؟ نهایت امر این بود که با یک چرخش جالب توجه سازمان محیط زیست هم موافق شد! البته که پول هم نقش مهمی در این میان دارد، وقتی شما می‌توانید با پرداخت جریمه همه آن موارد محیط زیستی را نادیده بگیرید دیگر نیازی به ارزیابی سازمان محیط زیست ندارید!

یک سد چقدر جنگل می‌خورد؟

احداث سد بسته به اندازه‌اش می‌تواند چند ده هکتار از جنگل‌های ایران را نابود کند. مکان‌یابی اولیه و ابعاد فنی همین سد لاسک در ابتدا به گونه‌ای بود که چیزی حدود ۴۰۰ هکتار تخریب جنگل را در پی داشت. البته آنطور که رئیس شورای عالی جنگل‌ها ادعا می‌کند این رقم با کارشناسی‌هایی به ۹۴ هکتار رسیده است. هادی کیادلیری رئیس انجمن جنگلبانی ایران بحث بر سر اعداد و ارقام را کنار می‌گذارد و به ذهنیت غیر علمی بسیاری از مسئولان اشاره دارد . او به ما می‌گوید: بسیاری از این آقایان گمان می‌کنند با یک هکتار جنگل‌کاری می‌توانند تخریب یک هکتار جنگل را جبران کنند و حداقل ارزش چوب آن را به دست آورند! در حالی که با تخریب یک هکتار جنگل تنها در همان سال اول برای جبران فقط چوب آن باید ۱۵۰ تا ۲۰۰ هکتار جنگل‌کاری کرد.

پاسخ بهروش‌ در این مورد اما شفاف‌تر است. مثال او هم برای محاسبه مقدار نابودی سطح جنگل به واسطه احداث سد همان سد لاسک است. او به ما می‌گوید: سد لاسک که در حال ساخت است حدود صد هکتار از جنگل‌ها را زیر آب می‌برد و چیزی حدود ۵۰ تا ۶۰ هکتار از جنگل را به واسطه تامین منابع نابود می‌کند و چیزی حدود ۶۰ هکتار هم به واسطه جاده‌کشی از بین می‌رود. یعنی بیش از ۲۰۰ هکتار از جنگل‌های هیرکانی بواسطه همین ساخت سد کوچک از بین می‌رود.

جنگل به چه درد می‌خورد؟

هر هکتار جنگل قابلیت ذخیره‌سازی ۵۰۰ تا ۲۰۰۰ متر مکعب آب را دارد و وقتی بدانید زمان نفوذ آب در جنگل هفت دقیقه است، یعنی امکان جاری شدن سیل در این مناطق بسیار زیاد است. این زمان را می‌توان با چهار ساعت زمان نفوذ آب در مناطق غیر جنگلی مقایسه کرد. غیر از این‌ها هر هکتار جنگل سالانه ۶۸ تن رسوب گوگرد و غبار را جذب می‌کند و به جای آن ۲.۵ تن اکسیژن تولید می‌کند. اینها تنها بخشی از فواید پر تعداد جنگل و درختان است که حالا با روندی که ما در پیش گرفته‌ایم معلوم نیست تا چند سال دیگر خبری از آنها در کشورمان باشد.

همه این‌ها هم در شرایطی اتفاق می‌افتد که هم مقام معظم رهبری و هم قانون بر حفظ این سرمایه‌های ملی تاکید دارند اما در عمل کمترین تلاشی از جانب هیچکس به خصوص خود مردم برای آن انجام نمی‌پذیرد. خیلی‌ها هم این خطر را باور ندارند که اگر با همین روند پیش برویم، احتمالا تا ۳۰ سال آینده هیچ اثری از جنگل‌های کشور باقی نخواهد ماند و تنها باید در عکس‌های قدیمی به خاطره‌بازی با آنها بپردازیم.

نابودی بیش از ۲۰۰ هکتار جنگل برای هر سد کوچک را بگذارید در کنار افزایش درخواست برای احداث سدهای کوچک و البته این دو گزاره را بگذارید در کنار این نکته که مجوز این احداث‌ها نه به وسیله سازمان محیط زیست که توسط اداره محیط زیست استان‌ها صادر می‌شود. نتیجه را  هر چه که بود بگذارید کنار آمارهای اولیه همین گزارش. اینکه در طی ۵۰ سال یک سوم جنگل‌های ایران نابود شده‌اند و بدتر از آن اینکه با همین روند ۳۰ سال دیگر اثری از جنگل در ایران نخواهد بود.

میثم اسماعیلی

ایرانی اما نامرئی

مانتوی سفیدش را می‌پوشد، جلوی آیینه می‌ایستد، می‌گوید دوست دارد درس بخواند تا دکتر شود بعد ازدواج کند و عروس شود، اما مادرش بغض می‌کند و می‌گوید «بگذار شناسنامه بگیریم، همه چیز درست می‌شود».
تمام آرزوهای این خانواده در گرفتن شناسنامه خلاصه می‌شود. مادری که می‌گوید خانواده 11 نفره‌شان با این‌که ایرانی هستند اما شناسنامه ندارند، می‌گوید مرگش را آرزو می‌کند، چون دیگر نمی‌تواند شاهد درد و رنج کودکان باشد؛ بچه‌هایی که هر روز از آرزوهایشان فاصله می‌گیرند‌، نمی‌توانند درس بخوانند، ازدواج کنند یا برای دیدار اقوامشان و جست‌وجوی شغل روانه شهرهای دیگر کشور شوند.

جنس مشکلات مردم در مناطق محروم از نوع دیگری است، آنها آنقدر کم توقعند که از بزرگواری‌شان شرمنده می‌شوید با آن‌که تمام هزینه‌های زندگی‌شان از راه یارانه تامین می‌شود و برای تامین آب شرب مناسب نیز با مشکل رو‌به‌رو هستند، اما مهمان‌نوازی را فراموش نکرده‌اند و هر آنچه را که دارند پیشکش مهمان می‌کنند.

خیلی‌هایشان مشکلاتی بزرگ‌تر دارند؛ زیرا دست‌شان به یارانه نیز که برایشان حکم پول بخور و نمیر را دارد نمی‌رسد. خودشان می‌گویند انگار وجود ندارند و هیچ‌کس برایشان ارزش قائل نیست. آنها از این گله می‌کنند با این‌که ایرانی هستند اما در روستایشان حبس شده‌اند.

بی‌شناسنامه بودن سبب می‌شود اعضای چنین خانواده‌هایی از حداقل حقوق اجتماعی محروم باشند و برای تحصیل، ازدواج، یافتن شغل و در یک کلام برای زندگی با محدودیت‌هایی فراوان رو‌به‌رو باشند.

آمار افتاده‌ها!

در کوچه‌ای گل‌آلود دو دختر نوجوان همراه مادرشان در حال شست‌و‌شوی چند تکه موکت هستند آنها اهل ‌روستای «تپه کنیز» (شهرستان هیرمند استان سیستان و بلوچستان) ‌هستند، اگر از مشکلاتشان بپرسید بغض می‌کنند و می‌گویند این‌که برای مسئولان وجود ندارند، بزرگ‌ترین مشکلشان است. منظور آنها نداشتن شناسنامه است، مادر خانواده در گفت‌وگوبا جام‌جم مشکلاتشان را این طور توضیح می‌دهد‌.

  • چرا شناسنامه ندارید؟

قبلا در حاشیه دریاچه هامون زندگی می‌کردیم و پدرانمان به فکر گرفتن شناسنامه نبودند. حالا هم که به روستا آمده‌ایم به ما شناسنامه نمی‌دهند.

  • چطور زندگی می‌کنید؟

امروز همسرم رفته تنها گوسفندی را که داشتیم بفروشد تا بتوانیم چند کیسه آرد بخریم. ما حتی یارانه هم نمی‌گیریم یا نمی‌توانیم به دیدن اقوام‌مان در استان‌های دیگر برویم، دخترانم نمی‌توانند ازدواج کنند، چون سایر ایرانی‌ها با دخترهای بدون شناسنامه ازدواج نمی‌کنند یا پسرم هم نمی‌تواند با دختری ایرانی ازدواج کند.

  • چند وقت است که برای گرفتن شناسنامه اقدام کرده‌اید؟

‌سه سال است، شوهرم پرونده تشکیل داده او آزمایش دی.ان.ای هم انجام داده است،‌ اما هنوز شناسنامه نگرفته‌ایم. شرایط خیلی سختی داریم، دخترم بعضی وقت‌ها مانتوی سفیدش را می‌پوشد جلوی آیینه می‌ایستد و آرزو می‌کند روزی بتواند درس بخواند تا دکتر شود و بعد ازدواج کند. خودم هم ناراحتی اعصاب و روان دارم، اما چون دفترچه بیمه ندارم و وضعمان خوب نیست‌ نمی‌توانم به دکتر بروم.

  • زخم روی صورت دخترتان به خاطر چیست؟

چند سال پیش تصادف کرد و یکی از چشم‌هایش آسیب دید، اما تا امروز نتوانسته‌ایم برای درمان کامل حتی به شهر زاهدان برویم. او حتی آرزو دارد روزی به مشهد برود اما چون مدرک ندارد نتوانسته.

  • پسر بزرگتان چه مشکلی دارد؟

او بیمار روانی است.

  • نگهداری او در خانواده برای بچه‌های دیگر خطرناک نیست؟

چرا چند روز پیش که من خانه نبودم روی دو تا از دخترها آبجوش پاشید. اگر بتوانیم مدرک بگیریم می‌توانیم او را در مراکز بهزیستی بستری کنیم.

  • مسئولان به شما چه می‌گویند؟

هر وقت به فرمانداری می‌رویم، می‌گویند بروید خانه‌تان و منتظر باشید تا دستور بیاید. از مسئولان بپرسید بالاخره کی می‌خواهند جواب ما را بدهند. تکلیفمان چه می‌شود. پسر 14 ساله‌ام هر روز گریه می‌کند و می‌گوید ما نه می‌توانیم درس بخوانیم نه کارگری کنیم.

زندگی زیرخط فقر 

خانواده 11 نفره کوه‌کن تنها خانواده‌ای نیست که با وجود این‌که ایرانی بودنشان با آزمایش دی.ان.ای ثابت شده، هنوز نتوانسته‌اند شناسنامه بگیرند. چنین خانواده‌هایی در بیشتر استان‌های محروم کشور وجود دارند، استان‌هایی مانند خراسان رضوی و جنوبی، سیستان و بلوچستان، خوزستان، هرمزگان و کرمان.

این مساله‌ای است که ابراهیم باغبانی، مدیرکل تحقیقات، پذیرش و خدمات مددکاری کمیته امداد کشور نیز تائیدش می‌کند.

او می‌گوید: در مناطق محروم خانواده‌های زیادی هستند که به دلیل مشکلات فرهنگی یا نبود دسترسی مناسب نتوانسته‌اند مدرک شناسایی داشته باشند.

به گفته او، در بسیاری از استان‌های کشور خانواده و افراد بدون شناسنامه وجود دارد، اما این مساله در استان‌های مرزی و محروم‌ بیشتر است.

هرچند به نظر می‌رسد بیشتر این افراد اتباع سایر کشور‌ها مانند افغانستان و پاکستان باشند، اما ‌تعداد ایرانی‌هایی نیز که‌ به دلیل مشکلات فرهنگی و اجتماعی نتوانسته‌اند شناسنامه بگیرند، کم نیست.

مدیرکل تحقیقات، پذیرش و خدمات مددکاری کمیته امداد می‌گوید:‌ باید تکلیف خانواده‌های ایرانی یا اتباع بیگانه‌ای که شناسنامه ندارند ‌روشن شود؛ زیرا نپرداختن به این موضوع آسیب‌هایی فراوان در پی دارد ؛ برای نمونه سازمان‌های حمایتی مانند کمیته امداد و سازمان بهزیستی نمی‌توانند از این افراد که شرایطی نامناسب دارند حمایت کند به همین خاطر به مشکلات آنها و در نهایت جامعه اضافه می‌شود.

پدری که دختر دوست نداشت

‌مسائل زیادی در این بین نقش دارد از مسائل فرهنگی گرفته تا مشکلات اجتماعی ‌و کم‌کاری برخی دستگاه‌ها. برای نمونه در زاهدان مادری دیگر به همراه 9 فرزندش زندگی می‌کند که شرایطی ناگوار دارند، پدر این خانواده مدتی است فوت کرده، اما او در دوران حیاتش تمایلی نداشته برای دخترانش شناسنامه بگیرد.

به همین دلیل مادر خانواده اکنون با مشکلات زیادی رو‌به‌روست، ‌همسر او پس از این‌که چند فرزند اولشان دختر می‌شود، تصمیم می‌گیرد هویت سه تا از دخترهایش را پنهان کند به همین خاطر برای آنها شناسنامه نمی‌گیرد در نتیجه فرزند‌های اول و آخر خانواده که پسر است، شناسنامه دارند، اما سه تا از دختر‌ها مدرک شناسایی ندارند‌. مادر این خانواده که برای تامین نیازهای اولیه زندگی از کمک‌های کمیته امداد بهره می‌برد از مسئولان انتظار دارد برای فرزندانش شناسنامه صادر کنند تا او دست کم بتواند بخشی از نیازهایش را از این طریق تامین کند.

مشکل کشور‌ی‌

مشکل ایرانیان بدون شناسنامه را باید مشکلی بزرگ برای تمام کشور دانست؛‌ زیرا افراد بی‌شماری در استان‌های وسیع کشور با آن دست به گریبان هستند.سیف‌الله ابوترابی، سخنگوی سازمان ثبت‌احوال کشور در گفت‌وگو با جام‌جم به استان‌های سیستان‌و‌بلوچستان، گلستان، هرمزگان و بخش‌هایی از خراسان رضوی و جنوبی اشاره می‌کند که شهروندانش چنین مشکلاتی دارند. اما این مساله محدود به این استان‌ها نمی‌شود؛ زیرا افراد بدون شناسنامه تمام تلاش خود را می‌کنند خود را به کلانشهرهایی مانند تهران، اصفهان، شیراز، کرمانشاه و تبریز برسانند، زیرا شرایط آنها به گونه‌ای است که تمام تلاش خود را به‌کار می‌گیرند تا از حداقل‌هایی مانند اشتغال بهره ببرند، اما برخی از آنها چون هویت مشخص ندارند ممکن است دست به هر کار خلافی بزنند.

سخنگوی سازمان ثبت احوال کشور می‌گوید: مشکل اتباع ایرانی که شناسنامه ندارند،اما اقوامشان شناسنامه دارند با انجام آزمایش دی‌ان‌ای برطرف می‌شود.

به این ترتیب پدر خانواده شناسنامه گرفته و فرزندان زیر 18 سال او نیز شناسنامه دریافت می‌کنند، اما فرزندان بالای 18 سال باید جداگانه آزمایش دی.‌ان.‌ای انجام دهند.

اما رسیدگی به درخواست آنهایی که ادعا می‌کنند ایرانی هستند و هیچ قوم و خویشی ندارند به عهده نهادهای امنیتی و نیروی انتظامی است. آن‌طور که او می‌گوید طرح‌های ویژه‌ای در استان سیستان و بلوچستان اجرا شده تا مشکل اتباع ایرانی بی‌شناسنامه بر طرف شود. تاکنون تحقیق و پژوهش جامعی درباره تعداد خانواده‌های ایرانی بدون شناسنامه انجام نشده اما مشاهدات جام‌جم از مناطق محروم و هشدار‌های برخی کارشناسان نشان می‌دهد این مشکل جدی است و باید برای رفع آن اقدام جدی کرد؛ زیرا افراد فاقد شناسنامه برخلاف این‌که از شرایطی مناسب برخوردار نیستند نمی‌توانند از خدمات اجتماعی بهره‌مند شوند یا از کمک‌های نهادهایی مانند کمیته امداد یا بهزیستی استفاده کنند. چنین افرادی ناگزیر در مناطق محروم بایکدیگر ازدواج می‌کنند و فرزندان بی‌هویتی مانند خودشان ‌به دنیا می‌آورند و این‌ چرخه معیوب ادامه پیدا می‌کند‌.

مهدی آیینی

جنگلبانان دیده نمی‌شوند

حمایت از محیط‌بانان و جنگلبانان کشور زمانی جدی می‌شود که این افراد در معرض گلوله مستقیم شکارچیان یا قاچاقچیان چوب قرار بگیرند، زیرا اگر غیر این بود، نمایندگان مجلس از تاخیر ارائه لایحه حمایت از محیط‌بانان به مجلس انتقاد نمی‌کردند و برخی کارشناسان نسبت به نادیده گرفته شدن جنگلبانان در این لایحه هشدار نمی‌دادند.
چند ماه پیش خبر شهادت سه محیط‌بان و یک جنگلبان، نگرانی‌ها را نسبت به شرایط این افراد تشدید کرد. به همین خاطر سازمان حفاظت محیط زیست به فکر افتاد که لایحه حمایت از محیط‌بانان را آماده کند، اما در حالی که مدتی از این مساله می‌گذرد هنوز این لایحه به دست نمایندگان مجلس نرسیده و جنگلبانان از این گله دارند که در این لایحه اسمی از آنها برده نشده است.

قاسم سبزعلی، فرمانده یگان حفاظت سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور دراین باره به جام‌جم می‌گوید: دراین لایحه به جنگلبانان توجه نشده در حالی که آنها نیز مانند محیط‌بانان با خطرات زیادی رو‌به‌رو هستند، چراکه آنها باید با حریق، چرای دام، زمین‌خواری و قاچاق چوب مقابله کنند.

آن طور که او می‌گوید 13 جنگلبان تاکنون شهید و بسیاری نیز از سوی متخلفان به وسیله اره‌برقی، داس و چاقو زخمی شده‌اند.

سبزعلی ادامه می‌دهد: ما به نادیده گرفته شدن جنگلبانان در لایحه حمایت از محیط‌بانان اعتراض کرده‌ایم و قرار است نمایندگان مجلس نیز به این مهم بپردازند و البته برای رفع چنین مشکلاتی باید ساختاری تشکیلاتی به تصویب برسد.

تعداد اندک جنگلبانان

تعداد کم جنگلبانان کار را برای آنها سخت‌تر کرده است، چراکه سازمان جنگل‌ها برای پوشش حدود 125 میلیون هکتار از اراضی کشور حدود 2400 نفر نیرو در اختیار دارد. با توجه به این تعداد می‌توان گفت هر 52 هزار هکتار از عرصه‌های طبیعی کشور از سوی یک نیروی حفاظتی سازمان جنگل‌ها کنترل می‌شود. در عرصه‌های جنگلی نیز این آمار نگران‌کننده است، چراکه برای حفاظت از هر 13هزار هکتار از جنگل‌های کشور نیز به شکل میانگین یک نیرو وجود دارد. این درحالی است که در برخی استان‌ها این شرایط نگران‌کننده‌تر است. به عنوان مثال در استانی مانند کرمانشاه برای حراست از هر 20 هزار هکتار از جنگل‌های بلوط یک نیرو مشغول به کار است، آن هم با تجهیزات نامناسب.

نورمحمد تربتی‌نژاد، عضو کمیسیون کشاورزی، آب و منابع طبیعی کشور نیز با بیان این‌که باید برای جذب جنگلبانان بیشتر تلاش کرد، به جام‌جم می‌گوید: در لایحه‌ای که محیط زیست برای حمایت از محیط‌بانان آماده کرده، باید به جنگلبانان نیز توجه شود، زیرا این افراد نیز مانند محیط‌بانان از محیط زیست کشور دفاع می‌کنند.

این در حالی است که برخی کارشناسان تاکید دارند، حال که لایحه حمایت از محیط‌بانان در کمیسیون اجتماعی دولت در حال بررسی است، بهتر است نکات لازم در خصوص حمایت از جنگلبانان نیز به آن اضافه شود.

مهدي آييني

گزارش تصويري جنگل هاي بلوط زاگرس- ايلام

بارندگي هاي اخير سبب بهبود وضع درختان زاگرس شده، اما نجات قطعي آنها در گرو تامين اعتبار ​ ​است

تصورات اشتباه درباره سالاد

خاصیت و ارزش تغذیه‌ای سالاد کاهو و کلم چه میزان است؟ این‌که می‌گویند خوردن سالاد بعد از غذا باعث بزرگ و گشاد‌شدن معده می‌شود، صحت دارد؟ آیا سالاد می‌تواند از میزان جذب چربی و کالری وعده اصلی غذا بکاهد و موجب لاغری شود؟ بهترین زمان مصرف سالاد چه موقع است؟ سالادهای آماده و بسته بندی شده ای که می گویند با ازن سم زدایی و ضدعفونی می شود، نسبت به سالادهای معمولی چه مزیتی دارد؟ این ها پرسش هایی است که این روزها اغلب افراد به دنبال پاسخ آن از سوی کارشناسان و متخصصان علوم غذایی هستند.

سالاد فصل یکی از پرمصرف ترین سالادهاست که این روزها در بیشتر رستوران ها با افزودن مقداری پنیر و زیتون به آن، هویتش تغییر کرده و سالاد یونانی نام گرفته، اما در اصل همان سالاد کاهوی خودمان است. کاهو پیچ، کاهو چینی و کاهو رسمی از انواعی است که همراه خیار و گوجه با آن این سالاد را تهیه می کنند.

خواص و مواد مغذی این کاهوها تفاوت چندانی با هم ندارد و مزیت اصلی آنها داشتن ویتامین A، C، کلسیم و منیزیم است. مهم ترین خاصیتی که به سالاد کاهو نسبت داده اند، خواب آور بودن آن است، طوری که متخصصان توصیه کرده اند، قبل از رانندگی در شب از مصرف مقدار زیاد آن بپرهیزید.

گرچه برگ های جوان و روشن مغز کاهو، سالاد را خوشمزه تر می کند، اما برگ هایی که سبز تیره است، چون عمر بیشتری دارد، مواد مغذی زیادتری در خود ذخیره می کند و ارزش بالاتری دارد. بهتر است در سالاد از ساقه کاهو نیز استفاده شود، چرا که در مقایسه با برگ کاهو فیبر بیشتری دارد و برای رفع یبوست و کنترل کلسترول خون مفید است.

​ اگر با خوردن سالاد کاهو دچار نفخ و مشکلات پس از آن می شوید، پیشنهاد می کنیم این سالاد را با زیره، رازیانه یا گشنیز میل کنید. گاهی برخی انواع سالاد های فصل تلخ است.

در تمام کاهوها ماده ای وجود دارد که اگر درصد آن زیاد باشد، سبب تلخ شدن کاهو و در نتیجه سالاد می شود اما لازم است بدانید این ماده به هیچ وجه مضر نیست و جالب تر آن که موجب تقویت معده و هضم بهتر غذا می شود. ممکن است برگ برخی کاهوها به وسیله انگل هایی دچار زنگ زدگی شده باشد که بهتر است لک ها را جدا کنید و دور بیندازید، چرا که احتمال دارد برخی انگل های گیاهی برای سلامت زیان آور باشد.

سس؛ نقطه ضعف سالاد کلم

یکی از سالادهایی که بعد از سالاد فصل بیشترین طرفدار را دارد، سالاد کلم آن هم با سس فراوان است که البته استفاده از سس در آن از امتیازاتش می کاهد. کلم پیچ، کلم بروکلی، کلم بروکسل، کلم قمری و گل کلم انواعی است که می توان با آن سالادهای متنوعی از خانواده کلم تهیه کرد. مهم ترین خاصیت سالاد کلم بخصوص کلم بنفش، بروکلی و گل کلم، تاثیر آن در پیشگیری از سرطان روده، معده، سینه و ریه است.

سالادی که در آن از کلم بروکسل استفاده می شود، می تواند بخصوص در فصول سرد سال ویروس و باکتری های مولد بسیاری از بیماری های عفونی را از بین ببرد و به سبب اسید فولیک زیاد برای جنین زنان باردار و پیشگیری از بیماری های قلبی مفید است و به دلیل پتاسیم بالا برای مبتلایان فشارخون فوق العاده مفید است و از نظر داشتن ویتامین به سایر کلم ها ارجحیت دارد.

سالادی که حاوی گل کلم باشد، به دلیل ترکیبات خاص برای تقویت حافظه و پیشگیری از آلزایمر مفید است و به دلیل آن که نصف کلم برگ کالری دارد و ادرار آور است، به کار بردن آن در سالاد برای کنترل وزن مفید است و همراه کلم برگ خاصیت ضدالتهابی دارد.

استفاده از کلم بروکلی در تمام سالادها می تواند به دلیل کلسیم زیاد تا حدودی از بروز پوکی استخوان پیشگیری کند و ماده موثر موجود در آن با استروژن مازاد در بدن مبارزه و از رشد تومور جلوگیری کند. استفاده از این سالاد به همراه هویج، جوانه شبدر و جوانه ماش در روزهایی که آلودگی هوا بالاست، توصیه می شود و برای سیگاری ها مفید است. این سالاد اگر همراه آب نارنج یا آب غوره استفاده شود، برای مبتلایان چربی خون مفید است و می تواند جلوی سکته قلبی و مغزی را بگیرد.

اگر گواتر دارید، کمتر سراغ سالاد خانواده کلم بروید زیرا کلم دارای ترکیبی است که مشکل گواتر را تشدید می کند و مصرف زیاد آن موجب خواب های پریشان، غلظت خون، تنبلی کبد و نفخ می شود. البته اگر کلم را با کمی آب لیموی تازه بخارپز کنید، از نفخ آن در امان خواهید ماند.

سالاد تپلتان نکند

برخی افرادی که قصد لاغری دارند، گمان می کنند سالاد به دلیل فیبر بالایی که دارد، می تواند چربی و کالری دریافتی غذا را کاهش دهد به همین دلیل با هر وعده غذا یک بشقاب پر سالاد می خورند اما باید بدانید سالاد زمانی شما را لاغر می کند که جایگزین بخشی از وعده اصلی غذا شود و تصور نکنید فیبر سالاد، جلوی جذب چربی غذا را می گیرد. موضوع دیگر آنکه هر سالادی رژیمی نیست.

سالادی که در آن، علاوه بر صیفی و سبزی از سس، تخم مرغ، حبوبات، سیب زمینی، نودل، مرغ، ماهی تن و دیگر ترکیبات کالری زا استفاده شده باشد، نه تنها رژیمی نیست، بلکه مانند یک پرس غذای اصلی تا هزار کالری انرژی دارد. این نوع سالاد را باید یک غذای نسبتا سبک در نظر گرفت، اما دیده می شود که بیشتر افراد با خوردن این نوع سالادها احساس سیری نمی کنند و اغلب تمایل دارند، پس از صرف آن از غذاهای نانی یا برنج دار استفاده کنند که بدون شک چاقی، سنگینی و ناراحتی گوارشی از پیامدهای آن است.

بهترین زمان مصرف سالاد

برخی افراد بر این باورند که سالاد به علت حجیم بودن، موجب گشاد شدن معده می شود و اشتها را تحریک می کند و حتی ادعا می کنند وقتی سالاد می خورند، نسبت به زمان های دیگر پرخورتر و دچار افزایش وزن می شوند اما باید بدانید این گفته ها زمانی صحت دارد که سالاد را همراه یا پس از غذا میل کنید. با توجه به این که سالاد فیبر زیادی دارد، مصرف آن همراه غذا یا پس از آن به دلیل پر بودن معده می تواند به بزرگ تر شدن حجم معده و در نتیجه افزایش اشتها کمک کند اما اگر مصرف سالاد، آن هم از نوع رژیمی در افراد پرخور و چاق، 20 تا 30 دقیقه پیش از صرف وعده اصلی غذا باشد، با ایجاد سیری نسبی هم از پرخوری جلوگیری می کند و هم محتوای فیبر آن موجب حرکت و فعالیت درست روده ها شده، به اجابت مزاج سریع تر کمک می کند.

اما کسانی که عقیده دارند سالاد باعث چاقی شکم می شود، باید بدانند سالاد به دلیل ترکیبات فیبری نفاخ و موجب ورم موقت شکم می شود که نیم تا یک ساعت پس از تخلیه سالاد از معده به روده این مشکل حل خواهد شد اما اگر این موضوع برایتان آزاردهنده است، اوقاتی را که قصد خروج از خانه یا شرکت در مراسم مهمانی دارید، از خوردن سالاد اجتناب کنید.

سالادی که با ازن ضدعفونی می شود

به گفته محققان اسفناج، کاهو، کلم، خیار و گوجه فرنگی که به صورت خام در سالاد استفاده می شود، می تواند از طریق کود، آبیاری غیربهداشتی، آفت کش ها و فلزات سنگین، عامل بروز بیش از 363 نوع بیماری شود. به همین دلیل، برخی تولیدکنندگان به جای ترکیبات کلر، محتویات سالاد را با کمک اکسیژن فعال (ازن) علاوه بر ضدعفونی، سم زدایی می کنند. گرچه از ازن به عنوان یک عنصر خطرناک و نگران کننده یاد می شود، اما در عین حال حذف کننده سموم و میکروارگانیسم ها معرفی شده و پس از ضدعفونی بسرعت به گاز اکسیژن تبدیل می شود و در ترکیبات سالاد باقی نمی ماند و خطرات ناشی از سایر ضدعفونی کننده ها را ندارد اما این که قدرت ضدعفونی کنندگی و سم زدایی ازن چه میزان است و آیا می تواند تهدید کننده سلامت باشد یا نه، موضوعی است که باید بیشتر مورد بررسی قرار گیرد.

دردهای آپاندیس را جدی بگیرید

خیلی از ما تصور می‌کنیم آپاندیس فایده‌ای برای بدن ندارد، اما دکتر شیوا رفعتی، متخصص اطفال و استادیار دانشگاه علوم ‌پزشکی شاهد به «جام‌جم» می‌گوید: امروزه ثابت ‌شده آپاندیس بر سیستم ایمنی تاثیر و در تولید آنتی‌بادی‌ها نقش بسزایی دارد. آپاندیس زائده ای به طول ده سانتی متر در بدن همه ماست، یک سر این زائده کرمی شکل به روده بزرگ وصل است و یک سر آن داخل حفره شکم قرار دارد. به گفته این متخصص کودکان، گاهی این زائده در کودکان ملتهب و عفونی می شود و از آنجا که بچه ها نمی توانند دقیقا علائم خود را بیان کنند، ممکن است آپاندیسیت در آنها دیرتر تشخیص داده شود که متاسفانه می تواند باعث سوراخ شدن آپاندیس و عوارضی شود، پس باید علائمش را جدی بگیریم.

بچه ها معمولا بیشتر در سنین 9 تا 12 سال ممکن است دچار التهاب و عفونت آپاندیس شوند. البته گاهی قبل از 9 سال هم ممکن است این اتفاق بیفتد. علائم آپاندیسیت در آنها هم گاهی معمول و گاهی غیرمعمول است. دکتر رفعتی درباره علائم معمول آپاندیسیت می گوید: درد شکم، اولین علامت معمول این عارضه است. یعنی اگر کودک در سنی باشد که بتواند دردش را ابراز کند، از درد شکم شکایت خواهدداشت. این درد در ناحیه اطراف و بالای ناف، مبهم و مداوم است. این متخصص اطفال ادامه می دهد: بتدریج بیمار دچار بی اشتهایی می شود، حالت تهوع و استفراغ پیدا می کند و ممکن است یکی دو بار استفراغ کند. بعد کم کم درد به قسمت پایین و راست شکم منتقل می شود که محل آپاندیس است. او تاکید می کند: اگر بچه چنین علائمی داشت باید او را به پزشک جراح رساند تا با معاینه، تشخیص نهایی را مطرح کند. البته در کودکان کم سن تر که امکان دارد نتوانند خیلی واضح نوع درد و محل آن را بیان کنند، تشخیص آپاندیس سخت تر است. دکتر رفعتی درباره علائم غیرمعمول آپاندیس که گاهی تشخیص آن را مشکل تر هم می کند، توضیح می دهد: آپاندیس حالت کرمی دارد و یک سر آن به روده بزرگ متصل است، ولی سر دیگر آن ممکن است در قسمت های مختلف شکم باشد. گاهی این زائده آنقدر بلند است که سر آن مثلا نزدیک لوله حالب یا بیضه ها قرار می گیرد. در این صورت به جای این که درد آن در ناحیه راست شکم احساس شود، در پهلو حس می شود یا بیضه های کودک درد می گیرد. در چنین حالتی درد آپاندیس با درد ارگان های دیگر اشتباه گرفته می شود.

تشخیص اصلی با معاینه

اگر بیمار دچار علائم معمول آپاندیسیت باشد، معمولا پزشک جراح بلافاصله پس از معاینه و تشخیص نهایی اقدام به جراحی می کند. دکتر رفعتی می گوید: البته اگر علائم مبهم باشد، پزشک آزمایش خون درخواست می کند. چون در خون بیمار دچار آپاندیسیت معمولا گلبول های سفید افزایش می یابد. ممکن است آزمایش ادرار و عکس شکم هم درخواست کند. البته در عکس شکم، یافته ای به نفع آپاندیسیت وجود ندارد، ولی برای رد احتمال مشکلات دیگر انجام می شود. سونوگرافی هم برای تشخیص آپاندیسیت مفید است، اما در واقع راه اصلی تشخیص این بیماری معاینه و توجه به علائم بیمار است و درخواست آزمایش خون و سونوگرافی برای تائید تشخیص انجام می گیرد.

سرعت در جراحی، یک ضرورت است

به گفته دکتر رفعتی، جراحی باید بعد از تشخیص آپاندیسیت هر چه سریع تر انجام شود و این که پدر و مادر تعلل کنند یا بخواهند تحقیق و از چند جراح نظرخواهی کنند، کار درستی نیست چون آپاندیس بچه ها در زمان کمتری ممکن است پاره و چرک و آلودگی وارد شکم شود و سلامت کودک را به خطر بیندازد.

بیماری هایی با علائم مشابه

بعضی بیماری ها در بچه ها علائم مشابه التهاب آپاندیس ایجاد می کند، بنابراین باید آنها را حتما در نظر داشته باشیم. یکی از این بیماری ها، اسهال و استفراغ و دیگری مسمومیت غذایی است، بخصوص در تابستان. دکتر رفعتی درباره تفاوت اسهال و استفراغ و مسمومیت با آپاندیسیت می گوید: بچه مبتلا به این بیماری ها هم معمولا اسهال، استفراغ شدید و دل درد و تب پیدا می کند، اما اول تهوع و استفراغ سراغش می آید و بعد تب، اسهال و دل درد شروع می شود در حالی که در التهاب و عفونت آپاندیس، اول درد است بعد تهوع و استفراغ. علاوه بر این، بچه دچار التهاب آپاندیس تب خفیفی دارد و تبش خیلی بالا نیست، مگر این که آپاندیسش سوراخ شده باشد. وی تاکید می کند: نکته مهم این است که گاهی اسهال هم باعث ایجاد آپاندیسیت می شود و حتی گاهی بیمار دچار آپاندیسیت با اسهال مراجعه می کند، بنابراین فقط نمی توانیم روی یافته های بالینی قضاوت کنیم و هرگاه پدر و مادری در مورد ابتلای فرزندشان به التهاب آپاندیس شک داشتند، حتما باید به پزشک مراجعه کنند. این متخصص کودکان می افزاید: بیماری دیگری که می تواند با آپاندیسیت اشتباه شود، بخصوص در بچه های کوچک تر، انسداد روده است. بچه های دچار این مشکل هم تهوع، استفراغ و درد شکم دارند، ولی معمولا دفع گاز و اسهال ندارند. گاهی گلودرد چرکی و التهاب غدد لنفاوی روده هم باعث ایجاد علائمی مثل آپاندیسیت می شود و این نقش مهم پزشک و تشخیص او براساس شرح حال و معاینه را نشان می دهد.

چه وقت به پزشک مراجعه کنیم؟

دکتر رفعتی در پاسخ به این پرسش می گوید: والدین باید توجه داشته باشند آپاندیسیت معمولا یکباره شروع نمی شود مگر این که آپاندیس سوراخ شده باشد که معمولا 24 تا 48 ساعت قبل علائمی مثل درد کناره ناف و قسمت راست شکم دارد، بنابراین اگر درد شکم کودک بیش از چهار ساعت طول بکشد و پیشرونده باشد، حتما باید به پزشک مراجعه کرد. این متخصص کودکان تاکید می کند: اگر کودکی درد شکمی داشت، هرگز نباید خودسرانه به او مسکن داد. اگر نفخ و دل درد در حد دل پیچه خفیف بود، می توان یک بار به او مسکن داد، ولی اگر درد ادامه پیدا کرد، باید حتما به مراکز درمانی مراجعه کرد چون مسکن می تواند درد آپاندیسیت را محو و پزشک را در تشخیص سریع دچار مشکل کند که برای بیمار خطرناک است.

اگر آپاندیس بترکد…

دکتر رفعتی با اشاره به این که متاسفانه در بچه ها زمانی که آپاندیس شروع می شود تا زمانی که بترکد، خیلی کوتاه است و امکان دارد حداکثر یک یا دو روز باشد، ادامه می دهد: اگر به بیمار دیر رسیدگی شود و آپاندیس سوراخ شود، چرک و عفونت وارد فضای شکم می شود و شکم کاملا سفت و درد شدیدی ایجاد خواهد شد. از سوی دیگر، کودک ممکن است دچار تب بالا شود و در این صورت باید حتما لوله تخلیه یا درم در شکم او تعبیه و هفت تا ده روز در بیمارستان بستری شود تا شکمش شست وشو و تخلیه شود. او می افزاید: متاسفانه هر التهاب و عفونتی وارد حفره شکم شود، ممکن است چسبندگی هایی در آن به وجود آورد و هر چه دیرتر مراجعه شود، این چسبندگی بیشتر خواهد بود و بعدها برای بیمار مشکل ایجاد می کند.

گرما، اوضاع را بدتر یا بهتر نمی کند

برخی معتقدند اگر روی شکم کودک دچار دل درد کیسه آب گرم یا حوله داغ گذاشته شود و بچه دچار التهاب و عفونت آپاندیس باشد، حتما باعث ترکیدن آپاندیس می شود، ولی دکتر رفعتی می گوید این باورها پایه علمی ندارد، چون آپاندیس عضوی در درون شکم است و گرما و سرمای بیرونی تاثیر چندانی روی آن ندارد.

این مرغ عزیز را چگونه بخوریم؟

همیشه کارشناسان و متخصصان علوم غذایی، مرغ و ماهی را بهترین جایگزین گوشت قرمز معرفی می‌کنند و ورود آن به برنامه غذایی خانواده را عادت مناسبی می‌دانند، اما موضوعی که کمتر به آن پرداخته می‌شود، نوع طبخ مرغ است که در عین تنوع بخشیدن به طعم، می‌تواند آن را سالم یا ناسالم کند‌. برخی افراد عقیده دارند بریان یا کنتاکی کردن مرغ بهترین روش طبخ است . تعدادی دیگر بر این باورند که تنها مرغ آب پز می تواند نیاز تغذیه ای روزانه را تامین کند. بعضی هم می گویند غذا باید خوشمزه باشد؛ حالا سوخاری، بریان، کبابی و آب پز فرقی نمی کند، اما متخصصان و کارشناسان کدام روش طبخ را تائید می کنند؟

گرچه گوشت سفید در مقایسه با گوشت گوسفند و گاو، آهن کمتری دارد و نباید به طور کامل با گوشت قرمز خداحافظی کرد، اما به دلیل چربی های اشباع و کلسترول کمتر می توان گوشت مرغ را یک منبع خوب پروتئین به همراه درصدهای مختلف ویتامین و املاح معدنی دانست و روزانه یا حداقل چهار بار در هفته سه تا چهار واحد از آن استفاده کرد . یک ران کامل یا نصف سینه مرغ تقریبا معادل چهار واحد گوشت است.

مرغ بریان بخوریم یا نخوریم؟

حتما مرغ های درسته به سیخ کشیده بریانی را که ظاهر تپل و سرحالی دارند و در هر ران آنها یک فلفل قرمز یا گوجه فرنگی قرار گرفته و درون شکمشان را با فلفل سبز به همراه ادویه تند و شور هندی پر کرده اند، دیده اید. این مرغ اگر سالم باشد و مرغ بریان خشکیده و مجدد گرم شده روز گذشته نباشد، روش طبخ سالمی دارد چون بدون حضور آب یا روغن مازاد پخته می شود.

نکته مهم آن که این مرغ چون به صورت درسته و همراه با قسمت های پرچرب همچون پوست، بال و گردن پخته می شود، حاوی کلسترول بیشتری بوده، بخصوص گوشت ران آن چرب تر از مرغ آب پز و کبابی است. این موضوع زمانی دردسرساز می شود که مرغ منتخب شما در سیخ های ردیف پایین دستگاه باشد و چربی آب شده مرغ های بالایی روی آن ریخته باشد. معضل دیگر، پوست و بال برشته شده مرغ بریان است که هرگز دور انداخته نمی شود و گاهی بر سر خوردن آن جنگ و دعوای مفصل، اما صمیمانه ای بین افراد خانواده به راه می افتد.

تحقیقات نشان داده است، داروهای آنتی بیوتیک یا آفت کش ها و فلزات سمی که به همراه دانه وارد جیره غذایی مرغ می شود، در بافت های لطیف و پرچرب همچون پوست مرغ تجمع می یابد و مصرف آن باعث تضعیف سیستم ایمنی بدن شده، حتی ریسک ابتلا به تومورهای سرطانی را افزایش می دهد . اگر هم احتمال تزریق هورمون در مرغ وجود داشته باشد، مصرف پوست آن عامل اصلی ایجاد کیست تخمدان، اختلال در باروری و رویش موهای زائد در بدن خانم ها و در آقایان آکنه های شدید پوستی، نارسایی درهورمون ها و مشکلات جنسی و در کودکان موجب اختلالات رفتاری و چاقی می شود .

به مرغ سوخاری نه بگویید

مرغ سوخاری یکی از اشتهابرانگیزترین غذاهایی است که شکل و بوی آن هر فرد سیری را گرسنه می کند . تصور به دندان کشیدن یک تکه مرغ سوخاری به همراه سیب زمینی برشته سس دار چیزی نیست که بشود براحتی از کنار آن گذشت، اما لازم است بدانید وقتی مرغ در حرارت روغن طبخ می شود بیشتر ویتامین ها بخصوص ویتامین های گروه B و اسیدهای آمینه ضروری آن ـ که عامل ترشح سروتونین، هورمون شادی بخش است ـ تخریب و برخی اسید های چرب آن اکسید و دیر هضم شده و قابلیت جذب پروتئین آن کاهش می یابد و دسترسی به مواد معدنی آن کم می شود.

همچنین شنیسل به علت پودر سوخاری افزوده شده به سطح آن نیاز به پخت طولانی تری دارد و حرارت زیاد روغن، باعث تغییر رنگ و قهوه ای شدن آرد سوخاری آن و ایجاد ماده ای سمی به نام آکریلامید می شود که به مرور زمان کبد را دچار نارسایی و اختلال می کند . این ماده به محض ورود به بدن تجزیه و با اثر روی DNA و با ایجاد جهش در ژن ها موجب بروز سرطان، انواع عفونت ها، ناباروری، تضعیف سیستم ایمنی و عوارض عصبی می شود .

این روش طبخ در مقایسه با سرخ کردن مرغ به طور مستقیم در روغن این مزیت را دارد که خمیر سوخاری تا حدودی از جذب روغن به داخل غذا جلوگیری می کند و از افت ارزش تغذیه ای محصول می کاهد . بنابراین در صورت استفاده از غذاهایی که حاوی پودر یا خمیر سوخاری است در زمان مصرف، لایه سوخاری را از روی غذا جدا کنید تا کالری کمتری دریافت کنید و از ترشح زیاد صفرا که ریسک ابتلا به سرطان روده را زیاد می کند، پیشگیری کنید .

مرغ آب پز خوب است اما …

می گویند آب پز کردن یکی از سالم ترین روش های طبخ مرغ است ، اما باید بدانید اگر دما و زمان آب پز کردن زیاد باشد، آب جوش دیواره محکم سلول های بافت مرغ را سست کرده، مواد مغذی بخصوص ویتامین های B، C و برخی املاح خارج و وارد آب شده، بتدریج تخریب حرارتی در آب ایجاد می شود ، به طوری که آب مرغ هم خاصیت چندانی نخواهد داشت . از سوی دیگر اگر نمک در مراحل اولیه طبخ، زمانی که مرغ خام است به آن افزوده شود، باعث خروج سریع آب و ویتامین های مرغ شده، آن را دیرپز می کند . از طرفی ید نمک که عاملی برای تنظیم ترشح غده تیروئید است و به رشد مغزی کودکان کمک می کند، در همان ساعات اولیه پخت تبخیر و از ظرف خارج می شود ، بنابراین مرغ را با حرارت ملایم در مقدار کمی آب با فشار زودپر بپزید و نمک آن را در دقایق پایانی پخت یا سر سفره بیفزایید . در این صورت مرغ آب پز نسبت به مرغ بریان و سوخاری بخوبی مغز پخت شده، پروتئین های آن کمتر دستخوش تغییر قرار می گیرد و کیفیتش تا حدودی حفظ خواهد شد .

ناگفته های مرغ کبابی

مرغ کبابی به دلیل آن که در شیره خود پخته می شود، در مقایسه با مرغ آب پز و سوخاری ارزش غذایی بالاتری دارد و نسبت به مرغ بریان کم چرب تر است ، اما موضوع مهم دود چوب یا زغالی است که به بافت مرغ نفوذ کرده، موجب خوش عطر و طعم شدن آن می شود . بر اساس تحقیقات انجام شده، این دود مشکوک به ترکیبات سرطانزاست . البته کبابی کردن مرغ روی باربکیوی برقی یا اجاق گاز خطرات ناشی از زغال را ندارد ولی نباید ترکیبات سمی گاز شهری را هم از یاد برد . مساله مهم تر آن که حرارت ناشی از برق، زغال یا گاز به سرعت سطح کباب را می سوزاند و احتمال ناپز ماندن مغز مرغ بسیار زیاد است . در ضمن توصیه می شود از مصرف قسمت های سوخته غذاهای کبابی بپرهیزید، چرا که به کبد، عضو سم زدای بدن آسیب می رساند و آن را تنبل می کند .

بالا