آخرین خبرها
خانه / بایگانی/آرشیو برچسب ها : يوزپلنگ

بایگانی/آرشیو برچسب ها : يوزپلنگ

اشتراک به خبردهی

محیط زیست اختیار ندارد

سکاندار ۶۵ ساله، اما تازه نفس سازمان حفاظت محیط‌زیست در مدت کوتاهی که پایش به پردیسان باز شده، تصمیم و اظهارنظر‌های جنجالی کمی نگرفته و نداشته،‌ از واگذاری پارک پردیسان به شهرداری تهران بگیرید تا پافشاری بیش از حدش بر مساله بحران آب. او که دکتری فیزیولوژی و بیوشیمی محصولات زراعی‌اش را ‌‌از دانشگاه ایالتی آیوای آمریکا گرفته‌ در اولین نشست خبری‌اش با این جمله که توان پاسخگویی علمی او به مسائل زیست‌محیطی حدود ۵ درصد است خبرنگاران را غافلگیر کرد.به نظر می‌رسد وزیر کشاورزی پیشین کشور که به دلیل ادغام دو وزارتخانه کشاورزی و جهاد سازندگی کار وزارت را رها کرد برنامه‌های خبرساز زیادی برای سازمان حفاظت محیط‌زیست داشته باشد‌.‌ او برخلاف‌ معصومه ابتکار، رئیس پیشین سازمان حفاظت محیط‌زیست، تلاشی برای پوشاندن ضعف‌های محیط‌زیست نمی‌کند و در کنار اعتراف‌ به این کاستی‌ها از این می‌گوید که رئیس‌جمهور نیز از ضعف‌های این سازمان بی‌اطلاع است. آن طور که از سخنان کلانتری می‌توان برداشت کرد قرار است او تغییرات گسترده‌ای نیز در سطح مدیرکل‌های استانی داشته باشد، زیرا به نظر او این افراد نباید بومی استان محل خدمت‌شان باشند. به همین دلیل باید منتظر انقلابی در پردیسان بود، انقلابی که اگر به درستی مدیریت نشود می‌تواند محیط‌زیست شکننده کشور را با چالش‌های بیشتری روبه‌رو کند.

با این که محیط‌زیست کشور ‌مشکلات زیادی دارد‌‌ ‌از اظهارنظر‌های شما می‌شود به این نتیجه رسید که دغدغه اصلی‌تان مساله بحران آب است.

دغدغه ‌کم نیست، اما اصلی‌ترین آن، مساله آب است که مشکل جدی کشور محسوب می‌شود.

انتقادی که از شما می‌شود، همین پافشاریتان روی مساله آب است، چون با توجه به مسئولیت جدیدتان به عنوان رئیس‌ سازمان حفاظت محیط‌زیست ابزار کافی و مسئولیت پرداختن به این مساله را ندارید.

مسئولیت این مساله و تمام‌ تخریب‌هایی را که در محیط‌زیست اتفاق می‌افتد به عهده داریم. به همین علت محیط‌زیست باید در این ارتباط اعلام وجود کند، چون تنها دستگاه حافظ حقوق نسل‌های آینده سازمان حفاظت محیط‌زیست است.

اما وقتی می‌گوییم محیط‌زیست باید مسائل دیگری مانند تنوع زیستی و خاک را نیز به یاد داشته باشیم، در حالی که شما فقط روی آب پافشاری می‌کنید.

درست است مسائلی مانند خاک و آلودگی هوا مطرح است، اما اینها فعلا مشکل اصلی کشور نیست یعنی در مقابل آب مشکل اصلی تلقی نمی‌شوند یا حیات‌وحش یکی از مشکلات اصلی است، اما علت اصلی فرسایش ژنتیک و از بین رفتن حیات‌وحش ‌نیز آب است، علاوه بر این دلیل مساله‌ای مانند فقر نیز آب است.

اما به مسائلی مانند فقر باید نهاد‌های دیگری رسیدگی کنند.

ارگان‌های دیگر نیز محدودیت و اختیاراتی دارند، ولی این که فرض کنیم محیط‌زیست خاموش باشد تا وزارت نیرو همه آب‌ها را بفروشد نیز درست نیست.

اما وزارت نیرو وظیفه حاکمیتی‌اش آب است.

این از نظر اجرایی است، اما نهادی که باید جامعه را آگاه کند یا به مسئولان اخطار بدهد محیط‌زیست است، آب دغدغه ۲۰ سال اخیر من است، اما اکنون که به محیط‌زیست آمده‌ام وظیفه اصلی‌ام است، چون بجز ما کسی آینده و حقوق نسل آینده را در نظر نمی‌گیرد.

این رویکرد باعث نمی‌شود از مسائل دیگر مانند تنوع زیستی غافل شوید؟

تنوع زیستی نیز قربانی آب است، اکنون مشکل یوز و گور خر و حیات‌وحش مساله آب است، چون آب نیست چرخه کامل نیست یعنی حیات گیاهخوار و گوشتخوار تحت تاثیر قرار گرفته است. برای نمونه مساله اصلی یوزپلنگ گرسنگی است، چرا؟ چون جمعیت طعمه‌هایی مانند خرگوش و جبیر کم شده است، به این دلیل که‌ این گونه‌ها نیز به دلیل کمبود آب خوراک کافی ندارند‌.

درست است، آب نیست، چون کشاورزی ما مناسب نیست، اما سازمان حفاظت محیط‌زیست چطور می‌خواهد کشاورزی را درست کند؟

اینها مسائلی متفاوت است. ما به کشاورزی کار نداریم. ما می‌گوییم استحصال آب نباید بیش از حد باشد. بخش زیست‌محیطی آب باید به محیط‌زیست داده شود، برای نمونه گرد و غبار خوزستان به این علت است که حقابه تالاب و دشت‌ها با ایجاد سد‌ها در نظر گرفته نشده است.

اما خودتان نیز بارها گفته‌اید ۹۰درصد آب در بخش کشاورزی مصرف می‌شود.

این مقدار خیلی زیاد است و باید کم شود. همه کشور اگر کشاورزی است اشکالی ندارد، اما این طور نیست. کشاورزی حق ندارد ۹۰ درصد آب کشور را ببرد. سهم محیط‌زیست باید داده شود.

۵۰ میلیارد مترمکعب حقابه محیط‌زیست است که باید از کشاورزی پس گرفته شود. برای این مساله چه برنامه‌ای دارید؟

بله حداکثر باید ۴۰ درصد از آب تجدیدپذیر استفاده شود، اما ما ۱۱۰درصد استفاده می‌کنیم، بنابراین یکی از اصلی‌ترین سهمیه‌هایی که‌ محیط‌زیست دارد و به آن داده نمی‌شود آب است که من برای آب و به دست آوردن سهم محیط‌زیست می‌جنگم.

پس برای آب می‌جنگید؟‌

برای گرفتن سهم محیط‌زیست برای سهم خودم که نمی‌گویم، من روزی سه لیتر بیشتر آب مصرف نمی‌کنم.

واقعا سه لیتر ‌آب بیشتر در روز مصرف نمی‌کنید؟

هر انسانی حداکثر نیازش سه لیتر است به طرق مختلف و بدون در نظر گرفتن مواد غذایی؛ بنابراین محیط‌زیست باید حقابه‌اش را بگیرد و متاسفانه با ایجاد سدها این حقآبه قابل وصول نیست مگر این که یک نسل برای آن بجنگد.

زمانی که خانم ابتکار مسئول محیط‌زیست بود می‌گفتید محیط‌زیست کوتاه آمده و زورش نرسیده به همین خاطر حقابه‌اش را گرفته‌اند.

بله، حقآبه دریاچه و تالاب‌هایی مانند دریاچه ارومیه را گرفته‌اند.

حرف زدن درباره این مسائل آسان است، اما برای پس گرفتن این حقابه‌ها چه برنامه‌ای دارید؟

برنامه‌ام آگاه‌سازی ۸۰ میلیون ایرانی است.

اگر بخواهید صادقانه زمان بدهید چه زمانی می‌توانید این حقابه را پس بگیرید؟

ما باید حقوق شهروندی خود را انجام بدهیم، زمانش ممکن است پنج یا ۲۰ سال دیگر باشد، اما ۲۰ سال دیگر بخش عمده‌ای از کشور نابوده شده است، خود مردم باید آگاه شوند، نمی‌توانیم اهداف بلندمدت کشور را قربانی اهداف کوتاه‌مدت کنیم.

نمی‌توانید بگویید چند سال دیگر این حقابه را پس می‌گیرید؟

نمی‌توانم زمان بدهم. غیبگو که نیستم، اما همیشه باید مبارزه کرد و به سمت گرفتن حق و حقوق رفت.

به نظر می‌رسد اگر بخواهید حق و حقوق محیط‌زیست را بگیرید کشور به‌هم بریزد. چطور می‌خواهید کشاورزی را که زندگی‌اش در کشت خلاصه می‌شود و طی سال‌ها برایش حق ایجاد شده از کشت و کار منع کنید؟

بالاخره تصمیم‌گیران کشور باید مواضع خود را مشخص کنند، باید به این نتیجه برسند کشور را بلندمدت می‌خواهند یا کوتاه‌مدت، ‌چون توانایی من نیز محدود است، اما همه‌اش را به کار می‌گیرم. ولی در نهایت تصمیم‌گیران، قانونگذاران و مسئولان رده اول کشور باید بگویند چه اتفاقی خواهد افتاد و مسئولیت برنامه‌ها را به عهده بگیرند. چون بدون مسئولیت‌پذیری نمی‌شود تصمیم گرفت؛ برای نمونه براساس برنامه ششم توسعه در بخش کشاورزی اگر بخواهیم ۹۵ درصد خودکفا شویم ۳۶ میلیارد مترمکعب آب بیشتر می‌خواهیم. به همین علت مسئولان باید بدانند چه تصمیم‌هایی می‌گیرند و چه تاثیری خواهند گذاشت. ‌آنها در یک خلأ اطلاعاتی برای خوشایند عده‌ای نمی‌توانند تصمیم مخرب بگیرند. دراین میان‌ متاسفانه رسانه‌ها نیز کوتاهی می‌کنند، چون باید مشکلات را تحلیل کنند ‌و حافظ منافع ملی باشند ولی به‌عنوان مثال‌ خبر پارک پردیسان خیلی خوب از سوی رسانه‌ها پوشش داده نشد.

اما برای واگذاری پردیسان نیز انتقادات زیادی به شما وارد است.

این اتفاق در راستای اهداف زیست‌محیطی بود که محیط‌زیست قادر به انجامشان نبود.

اما مسائل زیست‌محیطی برای شهرداری در اولویت نیست. شهرداری تهران حدود ۵/۱ برابر بودجه‌اش بدهی دارد. پس چگونه می‌خواهد اهداف زیست‌محیطی شما را محقق کند؟

شهرداری برای پردیسان تعهداتی دارد و می‌خواهد طرح زیست‌محیطی را اجرا کند، چون پردیسان در حال خشک شدن است پول آب و برقش را ندارد. شهرداری به داد پردیسان رسیده است.

آخر به چه قیمتی با ساخت باغچه ژاپنی و تخریب گونه‌های بومی؟

قرار است طرح محیط‌زیستی پردیسان اجرا شود.

نقدی که به شما وارد است این که روسای قبلی محیط‌زیست این پارک را حفظ کردند، اما شما آن را واگذار کردید؟

قرار شده شهرداری طرح‌های پردیسان را‌ ۱۵ سال ‌انجام بدهد و بعد از این پارک خارج شود. درباره مساله واگذاری نیز باید به عقب برگشت و دید چه کسی پردیسان را نجات داد، پردیسان را من سال ۶۷ از ‌اوقاف پس گرفتم. اولین درخت اینجا را نیز حدود ۳۰ سال پیش رهبر معظم انقلاب کاشتند.

پس چرا برخلاف این همه تلاش کوتاه آمدید تا‌ مخالفان شما بگویند آقای کلانتری که پارک پردیسان را در بیخ گوشش نتوانست حفظ ‌کند چطور می‌تواند منابع طبیعی کشور را حفظ کند.

خیلی خب، پردیسان را نمی‌توانم حفظ کنم باید آتش بزنم؟ این مساله مثل ماجرای محیط‌بان و خرسی است که داشت دهیار را می‌کشت. اینجا محیط بان باید تصمیم می‌گرفت خرس را نجات دهد یا دهیار را. این مساله یک بعدی نگری است. نباید اجازه داد بی‌پولی، نبود توانمندی و خشکسالی محیط‌زیست را نابود کند.

اما این سیاستی که در پیش گرفتید و مدام می‌گوید محیط‌زیست مستضعف و ضعیف است به نظرتان سبب کمتر شدن اقتدار نامناسب محیط‌زیست نمی‌شود؟

محیط‌زیست توانمند نیست و بی‌اختیار است. محیط‌زیست اگر تا دو ماه پاسخ مطالعات زیست‌محیطی پروژه‌ای را ندهد حذف می‌شود. این اتفاق می‌افتد، بنابراین محیط‌زیست باید قوی شود تا بتواند جواب بدهد.

برای قوی شدن سازمان حفاظت، این سیاست درستی است که در پیش گرفته‌اید‌؟

‌محیط‌زیست کارشناسان مناسب ندارد. اگر محیط‌زیست می‌خواهد قوی شود باید تقویت شود.‌

چه کسی باید محیط‌زیست را تقویت کند؟

دولت و مجلس باید محیط‌زیست را تقویت کنند.

اما آقای روحانی که بارها ادعا کرده زیست‌محیطی‌ترین دولت تاریخ است.

چون آقای روحانی نمی‌داند، ضعف‌های محیط‌زیست چیست.

نمی‌داند؟

به او نگفته‌ا‌ند و در جریانش نیست. او فکر می‌کند اینجا پر از دانشمندان درجه یک دنیاست.

شما که قبلا مشاور آقای جهانگیری بودید چرا نگفتید؟

آن زمان داخل نبودیم و از بیرون نظاره‌گر بودیم و می‌دانستم، اما وقتی اعلام نمی‌کنید توانمندی لازم را ندارید کمک‌تان نمی‌کنند. واقعا اگر محیط‌زیست توانمند باشد به نفع همه است. ما با پوشاندن ضعف به خودمان لطمه می‌زنیم، ما قطعا قوی خواهیم شد.

این مسائل را چگونه به آقای روحانی اطلاع می‌دهید تا مشکلات رفع شود؟

برنامه می‌دهیم و آنها اجرا می‌کنند. ما قرار است به دانشگاه‌ها نزدیک شده و از توانمندی علمی آنها برخوردار شویم و هر جا ضعف باشد از خارج کمک می‌گیریم. به عنوان مثال سه سال پیش درخواست کردیم پاسخ زیست‌محیطی یک طرح را بدهند، اما طرح را متوقف نکردیم و ۷۰درصد پروژه را پیش بردیم، اما محیط‌زیست پاسخی نداد.

برخی کارشناسان می‌گویند واقعا دست محیط‌زیست خالی است وحتی نمی‌تواند پروژه‌ها را ارزیابی کند.

درد اصلی محیط‌زیست همین است. معیار وجود دارد، اما توان سنجش ندارد که بتواند اظهارنظر کند. ما ضعف علمی داریم و باید آن را برطرف کنیم.

مساله دیگر این است که شما نیز مانند خانم ابتکار هیچ کدام از معاونانتان را از بدنه سازمان انتخاب نکرده‌اید‌.

من باید در این حوزه تشخیص و تصمیم‌گیری کنم مشکل محیط‌زیست همین است. اصلا قصد کوچک کردن همکارانم را ندارم، اما برای شرح وظیفه‌ای که این سازمان باید انجام بدهد کارشناسان مناسب خیلی کم دارد، چون سازمان بی‌پول و ضعیف است، نیروهای انسانی توانمند اینجا نمی‌مانند. با توجه به شرح وظیفه سنگین سازمان باید کیفی‌ترین نیروی انسانی در آن به کار گرفته شود.

یعنی در مدت حدود ۵۰ سالی که از فعالیت سازمان حفاظت محیط‌زیست می‌گذرد یک کارشناس در حد معاونت در سازمان وجود ندارد؟

به نظرم خیلی کم هستند، چون بنیان سازمان شکاربانی بوده و اکنون نیز حدود ۷۰ درصد نیروی آن در حوزه محیط طبیعی فعالند. این افراد برای زیستگاه و پارک‌های ملی مناسب هستند، اما کارشناسانی که امروز بیشتر مورد نیازند‌ خیلی محدود است.

آقای کاوه مدنی را چطور به عنوان معاون آموزش و پژوهش سازمان محیط‌زیست انتخاب کردید؟

ایشان صاحب‌نظر هستند درخصوص مسائلی مانند توسعه پایدار و آب. آقای مدنی جوان‌ترین استاد اروپای غربی بوده‌اند.

اما تجربه کار اجرایی نداشته‌اند؟

ایشان باید برنامه‌ریز و نظریه‌پرداز باشد و برای مشارکت مردمی و تحقیق و پژوهش کار خواهد کرد.

برای این که از نظرات کارشناسان خارج از سازمان استفاده کنید برنامه‌ای دارید، چون در زمان خانم ابتکار برخی کارشناسان گله داشتند آنها را حتی به سازمان راه نمی‌دهند؟

قرار است از خدمات‌دهی همه دانشگاه‌های کشور درخصوص مسائلی که خود سازمان در آنها ضعف دارد استفاده شود به این شکل با آنها قرارداد‌های کوتاه و بلندمدت منعقد شود.

با توجه به کاهش دما و اوج گرفتن آلودگی هوا در کلانشهرها مدتی دیگر انتقادها نسبت به شما بیشتر خواهد شد، چه برنامه کوتاه و بلندمدتی برای کاهش آلودگی هوا دارید؟ آیا سیاست‌های روسای پیش سازمان در زمینه درست بوده است؟

برخی سیاست‌ها درست بوده و باید ادامه پیدا کند، اما بخش‌هایی از آلودگی هوای تهران دیده نمی‌شود مثلا ۳۰ درصد از آلودگی هوای پایتخت به دلیل تردد شبانه کامیون‌های فرسوده است. علاوه بر این حدود ۲۰ درصد آلودگی هوای البرز و تهران هنگام وارونگی هوا به دلیل فعالیت نیروگاه شهید رجایی با سوخت مازوت است. به‌عنوان برنامه کوتاه‌مدت می‌توان این موارد را هنگام آلودگی هوا مدیریت کرد و مانع تردد کامیون‌های فرسوده و فعالیت نیروگاه‌ها با سوخت مازوت شد‌‌.

برنامه‌های بلندمدت چه؟

در بلندمدت باید مانع تولید خودروهای غیراستاندارد شد و مصرف سوخت را کاهش داد، چون یکی از کشورهای پرمصرف انرژی هستیم، علاوه بر این باید مانع فعالیت صنایع آلاینده نیز شد.

‌اما چطور می‌خواهید از لابی صنایع عبور کنید؟

ما ارگانی هستیم که باید وظیفه‌مان را انجام بدهید، اگر مسئولان بلندپایه بخواهند هوا آلوده باشد کاری از دست ما ساخته نیست، یعنی آنها باید کمک کنند. باید توجه داشت حفظ سلامت مردم به رشد اقتصادی ارجحیت دارد. ما باید درد را درست تشخیص بدهیم و راه درمانش را مشخص کنیم، به همین دلیل در زمان وارونگی هوا، کارخانجات آلاینده تعطیل می‌شود، علاوه براین باید شرایطی به وجود آورد تا مردم از حق و حقوق‌شان آگاه شوند. البته در چند سال اخیر به دلیل بهبود کیفیت سوخت از تعداد روزهای ناسالم کاسته شده است.

برای نظارت، ابزار کافی در اختیار دارید؟

مشکل همین است برای رفع این نیاز باید از دانشگاه‌ها کمک گرفت.

چقدر از جانب استانداری یا نهادهای دیگر برای انتخاب مدیر کل استان‌ها تحت فشار هستید؟

دست ما در این خصوص باز است و اگر اختلافی در این باره ایجاد شد معاون اول تصمیم خواهد گرفت. ما جلوی نظر استاندارانی که نظرشان درست نیست، می‌ایستیم.

بحثی که در استان شمالی این روزها مطرح است کشتار پرندگان مهاجر است. می‌گویند این مساله حل نمی‌شود چون بسیاری از مسئولان صاحب دامگاه هستند. خانم ابتکار در این خصوص کار تاثیر‌گذاری نکرد. شما چه برنامه‌ای برای حل این مشکل و دیگر مسائل زیست‌محیطی در استان‌ها دارید؟

یکی از دلایلی که اعتقاد دارم مدیرکل‌ها نباید بومی باشند چنین مسائلی است. من بتدریج مدیرکل استان‌ها را از بین افراد غیربومی انتخاب می‌کنم، چون بومیان گرفتار چنین مسائلی هستند و حداقل استانداردهای محیط‌زیستی را رعایت می‌کنند.

برای استان‌های سیستان و بلوچستان و خوزستان با توجه به بحران بی‌آبی و گرد و غبار ‌چه برنامه ویژه‌ای دارید؟

واقعا شرایط ساکنان این استان‌ها سخت است. تلاش شد زندگی اقتصادی این افراد ‌بهبود ‌پیدا کند، اما شرایط بدتر شد. به قول معروف خواستیم ابرویشان را درست کنیم، اما چشم‌شان را کور کردیم. وقتی سطح زیر کشت زابل را ‌بدون رعایت حق محیط‌زیست توسعه دادیم یا برای تامین آب آشامیدنی حقوق محیط‌زیست را زیرپا گذاشتیم به مشکلات افراد اضافه کردیم، چون‌ به این شکل با توسعه نامناسب آسایش کوتاه‌مدت ایجاد کردیم، اما در بلندمدت آسیب بیشتری به آنها زدیم‌. ما به دنبال این هستیم وزارت نیرو سهمیه آب برای دشت‌های اختصاص دهد تا با رهاکردن آب در این مناطق‌ پیوستگی خاک ‌حفظ ‌و پوشش گیاهی نیز در آن ایجاد شود؛ چون اگر پیوستگی خاک از بین برود گرد و غبار شدت بیشتری
خواهد گرفت.‌

سرانجام دو لایحه حمایت از محیط‌بانان و حقوق حیوانات چه شد؟

لایحه حمایت از محیط‌بانان در مجلس در حال پیگیری است و لایحه ‌حقوق حیوانات نیز در کمیسیون‌های دولت تحت بررسی است و منتظر نظر قوه قضاییه هستیم.

شایع بود خانم ابتکار به سیاست، سازمان‌های مردم نهاد و امور بین‌الملل علاقه دارند. به همین دلیل متهم به سیاسی کاری می‌شدند. شما در این باره چه نظری دارید؟

محیط‌زیست جای سیاسی کاری نیست برای سازمان‌های مردم نهاد نیز به آنها که در خدمت محیط‌زیست هستند کمک خواهیم کرد.

مهدی آیینی

کاروانی برای نجات یــوزها

كارشناسان آمارهاي نگران‌كننده‌اي از جمعيت اين‌گونه منحصر به‌فرد مي‌دهند و مي‌گويند تعدادشان در خوش‌بينانه‌ترين حالت كمتر از 50قلاده است و اينكه تعداد يوزپلنگ‌هاي ماده نيز به‌شدت كاهش يافته به همين دليل بايد براي نجات يوزها از اين شرايط اورژانسي راهكار تازه‌اي يافت؛ يكي از اين راهكارها آموزش و آگاه كردن ساكنان و بوميان زيستگاه‌هاي يوزپلنگ‌هاست؛ نكته‌اي كه بهمن نجفي، محيط‌بان بازنشسته نيز از آن به‌خوبي آگاه است به همين‌خاطر دست به‌كار شده و با تهيه يك كاروان در جاده‌هايي كه تهديدي هستند براي زيستگاه‌هاي يوز، سفر مي‌كند تا به رانندگان و مردم درباره يوزپلنگ‌ها اطلاع‌رساني كند و سهمي در آگاه‌سازي‌ مردم داشته باشد وخطر تصادف يوزها با خودروها را نيز كمتر كند.

 عده‌اي دور كاروان جمع شده‌اند، يكي مي‌پرسد آقا يوزپلنگ جابه‌جا مي‌كنيد؟ ديگري مي‌پرسد چند قلاده پلنگ دراين كاروان زندگي مي‌كنند؟ برخي هم سؤال مي‌كنند كه آيا ماجرا به ساخت فيلم سينمايي مربوط مي‌شود؟ از وقتي كه كاروان يوزپلنگ آسيايي سفرش را در زيستگاه‌هاي يوز آغاز كرده چشم‌هاي زيادي در جاده‌هاي كشور به آن دوخته شده و آدم‌هاي كنجكاو زيادي خودشان را به آن رسانده‌اند تا بفهمند رمز و راز اين كاروان كه با عكس‌هاي بزرگ يوزپلنگ پوشيده شده،‌چيست.

با يوزپلنگ‌ها مي‌دود

كاروان يوزپلنگ‌ها درجاده‌ها سفر مي‌كند؛ جاده‌هايي كه بوي يوزپلنگ مي‌دهند؛ جاده‌هايي كه با يوزپلنگ‌ها مي‌جنگند چراكه زيستگاه آنها را تكه تكه كرده‌اند و دسترسي آدم‌ها را به زيستگاهشان آسان. به همين‌خاطر بسياري از يوزپلنگ‌ها خانه‌شان را ترك كرده‌اند و نبود آنها براي برخي از كارشناسان به معما بدل شده است. بهمن نجفي، محيط‌بان عاشقي است كه از اين مسائل به‌خوبي باخبر است. او مي‌داند معدن‌كاوي و جاده‌سازي‌ در زيستگاه يوزها چه بلايي بر سر اين‌گونه در خطر انقراض آورده. نجفي مي‌داند كه يوزپلنگ‌ها اگر منقرض شوند چه بلايي بر سراكوسيستم مي‌آيد و به نوعي نظم طبيعت به هم مي‌خورد. همه اين دلايل باعث شده اين عاشق محيط‌زيست بعد از بازنشستگي هم بيكار ننشيند و براي حفظ محيط‌زيست و حيات‌وحش تلاش كند.

او كه اهل روستاي معدن قلعه طبس است اين روزها 60سالگي را تجربه مي‌كند و از لابه‌لاي حرف‌هايش مي‌توان عشق به محيط‌زيست و حيات وحش را فهميد. نجفي درباره انگيزه‌اش از سفر با كاروان يوزها مي‌گويد: از كودكي علاقه زيادي به محيط‌زيست و حيات وحش داشتم به همين‌خاطر محيط‌بان شدم. خيلي‌ها نمي‌دانند عشق به محيط‌زيست و حيات وحش چيست اما من اين را به‌خوبي مي‌دانم و از نزديك ديده‌ام.

 نجفي وقتي از عشق به محيط‌زيست حرف مي‌زند ذوق و شوق را مي‌توان در صدايش يافت. او آنقدر با هيجان حرف مي‌زند كه ناخودآگاه با حرف‌هايش سفر مي‌كنيد به يكي از زيستگاه‌هاي بكر يوز؛ جايي كه حيوانات از انسان نمي‌ترسند چراكه تا به حال اذيت و آزاري از طرف انسان به آنها نرسيده است. او ادامه مي‌دهد: در دل كوير پرنده‌هايي را ديده‌ام كه از انسان نمي‌ترسند، پرواز مي‌كنند و به سمت‌ات مي‌آيند. روي موتورسيكلت، خودرو يا كنارت مي‌نشينند. اين اتفاقات ديدن دارد و عشق به محيط‌زيست و حيات‌وحش را در دل آدم مي‌اندازد.

 عشق و محيط‌زيست

عشق به محيط‌زيست و حيات‌وحش هميشه با نجفي همراه بوده و هست به‌خاطر همين، بازنشستگي هم نتوانست مانع ادامه اين روند شود. اوهميشه دراين فكر بوده كه بتواند كمكي در حفظ و نجات يوزپلنگ‌ها از انقراض داشته باشد به‌خاطر همين وقتي بازنشسته شد قطعه زميني را كه داشت، فروخت و با آن اين كاروان را دست و پا كرد. خودش ادامه مي‌دهد: خدا را شكر وقتي بازنشسته شدم بچه‌هايم هم سر و سامان گرفته بودند، مي‌خواستم سفر كنم و براي محيط‌زيست هم مفيد باشم اما مي‌دانيد كه با حقوق ماهي يك ميليون و 500هزارتومان كه نمي‌شود سفر كرد همه‌اش را بايد براي محل اقامت هزينه كرد به همين دليل به فكر كاروان افتادم چون به اين شكل هزينه‌هايم كمتر مي‌شد.به اين ترتيب نجفي با كمك دوستانش يك كاروان قديمي را بازسازي و مجهز كردتا به علاقه‌هايش برسد.

كارواني با عشق

چند‌ماه بيشتر از زماني كه محيط‌بان بازنشسته گزارش ما كاروانش را آماده كرده نمي‌گذرد. او تا به حال چند سفر هم رفته و بازخوردهاي خوبي هم گرفته به همين دليل روحيه خوبي دارد و مي‌خواهد سفرهاي بيشتري برود تا به اين شكل مردم را از خطراتي كه يوزپلنگ‌ها را تهديد مي‌كند آگاه كند.

 نجفي توضيح مي‌دهد:هرجا كه با كاروان مي‌روم توجه مردم جلب مي‌شود. آنها عكس يوزپلنگ‌ها را مي‌بينند و ناخودآگاه به سراغم مي‌آيند تا درباره آنها بپرسند. بعضي‌ها فكر مي‌كنند من در اتاقك كاروان يوزپلنگ يا پلنگ دارم و آنها را جابه‌جا مي‌كنم.

 به اين شكل توجه مردم جلب مي‌شود و حس كنجكاوي‌شان تحريك. اين بهترين زمان ممكن براي محيط‌بان بازنشسته و عاشق محيط‌زيست است تا اندوخته‌ها و تجربياتش را با مردم شريك شود و به اين شكل بتواند در آگاه‌سازي‌ مردم نقش داشته باشد.

 او در كاروانش بروشورهايي كه در زمينه آشنايي با يوزپلنگ‌ها طراحي شده نيز نگه مي‌دارد تا با توزيع آنها در بين مردم نسبت به خطراتي كه يوزها را تا پرتگاه انقراض سوق داده هشدار بدهد.

رانندگان، محيط‌بان مي‌شوند

تلاش‌هاي نجفي نتايج خوبي هم داشته. چون او بيشتر در جاده‌ها سفر مي‌كند با رانندگان زيادي دوست شده؛ رانندگاني كه حالا به‌خوبي يوزپلنگ‌ها را مي‌شناسند به همين‌خاطر هر وقت در كنار جاده يوزپلنگ‌ها را ببينند با محيط‌بان بازنشسته تماس مي‌گيرند. به اين شكل نجفي هم اطلاعات را در اختيار كارشناسان مي‌گذارد تا آنها از مسير مهاجرت يوزها باخبر شوند و براي حفظ‌شان بيشتر تلاش كنند. در كنار تخريب زيستگاه به‌خاطر ساخت معدن و جاده، بايد از خطر تصادفات جاده‌اي نيز به‌عنوان يكي از تهديد‌هاي جدي براي يوزپلنگ‌ها نام برد چراكه يوزپلنگ گونه‌اي است كه براي يافتن جفت در زيستگاهش كه حدود 6 ميليون هكتار وسعت دارد مهاجرت مي‌كند اما اين زيستگاه توسط جاده‌هاي زيادي تخريب شده؛ جاده‌هايي كه از قلب خانه يوزها مي‌گذرد.

 به همين‌خاطر تصادفات جاده‌اي همواره يكي از عوامل اصلي مرگ يوزپلنگ‌ها است. در كنار اين مسائل بايد از سگ‌هاي گله و برخي چوپان‌ها نيز به‌عنوان خطري براي يوزها ياد كرد زيرا تا به حال يوزهاي زيادي در اثر حمله سگ‌هاي گله كشته شده‌اند. كارشناسان معتقدند كاهش طعمه در زيستگاه‌هاي يوز نيز يكي ديگر از خطراتي است كه يوزها را تهديد مي‌كند چرا كه دسترسي انسان به زيستگاه اين‌گونه آسان شده و با شكار غيرمجاز گونه‌هاي جانوري ، امكان زنده ماندن را از يوزپلنگ‌ها مي‌گيرند.

 كمبود محيط‌بان

يكي ديگر از مسائلي كه سبب شده حفاظت از يوزپلنگ‌ها به‌درستي انجام نشود، كمبود محيط‌بان و نامناسب‌بودن تجهيزات آنهاست. نجفي دراين باره مي‌گويد: در اطراف طبس ما براي محافظت از هر 300هزار هكتار يك محيط‌بان داريم. اين مسئله باعث مي‌شود يوزپلنگ‌ها با خطرات بيشتري روبه‌رو شوند. اما با اين حال محيط‌بان بازنشسته همه تلاش‌اش را براي نجات يوزپلنگ‌ها به‌كار مي‌گيرد و اميدوار است روزي برسد كه يوزها ديگر در خطر انقراض نباشند. اگر از او بپرسيد آخرين باري كه يوزها را ديده كي بوده مي‌گويد:ديدن يوزپلنگ‌ها آسان نيست براي اينكه آنها را ببينيد بايد رفتارشان را به‌خوبي بشناسيد. آنطور كه نجفي مي‌گويد اواخر سال 88 بود كه او براي آخرين بار يوزپلنگ‌ها را از نزديك ديد اما مهارت او در شناسايي محل‌هايي كه مي‌توان يوز‌ها را ديد نيز مثال‌زدني است به‌خاطر همين مدتي پيش كه عكاس نشنال جئوگرافيك به ايران آمده بود به كمك نجفي توانست از يوزپلنگ‌ها عكاسي كند. محيط‌بان بازنشسته گزارش ما آنقدر به يوزها علاقه دارد كه شب‌ها نيز خواب يوزپلنگ مي‌بيند و يكي از آرزوهايش اين است كه يوزپلنگ‌ها در زيستگاه‌هاي كشورمان بدوند بدون اينكه خطر انقراض با آنها بدود.

 روز ملي يوز

ماجراي نامگذاري امروز به نام روز ملي يوز به اتفاق دردناكي مربوط مي‌شودكه حدود 22سال پيش ثبت شد؛ اتفاقي كه سبب شد مظلوميت يوزپلنگ‌ها و ناآگاهي برخي افراد هر چه عريان‌تر ديده و شنيده شود. ماجرا ازاين قرار است كه نهم شهريور 73 يوزپلنگ ماده‌اي به همراه 3توله‌اش در جست وجوي آب به نخلستان‌هاي حاشيه بافق نزديك شدند اما عده‌اي آنها را ديدند و با سنگ و چوب به جانشان افتادند. در جريان اين حادثه يوز مادر فرار كرد اما دوتا از توله‌هايش در محل حادثه كشته شدند و يكي از آنها كه زخمي شده بود براي مداوا به تهران منتقل شد.توله يوز نجات يافته «ماريتا» نام گرفت و براي چند سال در اسارت و پارك پرديسان زندگي كرد. به اين ترتيب نهم شهريور روز ملي يوز نام گرفت تا مظلوميت اين‌گونه فراموش نشود و تلاش‌ها براي نجات يوز از خطر انقراض ادامه پيدا كند.

مهدي​آييني

فقط 2 ​ماده يوز

برخلاف تلاش صورت گرفته‌‌ برای حفظ یوز ایرانی خبرهای ناگواری از تحقیقات و بررسی کارشناسان به گوش می‌رسد تا آنجا که آنها شرایط یوزپلنگ‌ها را اورژانسی می‌دانند و می‌گویند تعداد این گونه نسبت به سال گذشته کاهش پیدا کرده و به کمتر از 50 قلاده رسیده است. تمام این مسائل را با مرتضی اسلامی دهکردی، مدیرعامل انجمن یوزپلنگ ایرانی در میان گذاشتیم. او ابراز نگرانی کرد که براساس پژوهش‌ها در تمام کشور فقط دو یوزپلنگ ماده شناسایی شده‌ ، ماجرایی که آب پاکی را روی دست آنهایی می‌ریزد که ادعای نجات یوزها ‌ از خطر انقراض را دارند.

چرا می‌گویید شرایط یوزها نسبت به قبل بحرانی‌تر شده است؟

با توجه به پایش‌های انجام شده در زیستگاه یوزپلنگ‌ها تعداد یوز‌های ماده‌‌ بسیار کاهش پیدا کرده است و در خیلی از زیستگاه‌ها نتوانستیم حضور هیچ ماده یوزپلنگی را ثبت کنیم و این مساله‌ای نگران‌کننده است، این خطروجود دارد که زیستگاه‌های دیگر یوز نیز به سرنوشت پارک ملی کویر دچار شو‌د.

شرایط پارک ملی کویر چگونه است؟

براساس مطالعاتی که سال 88 دراین پارک انجام شد، فقط حضور یک یوز نر ثبت شد و بعد از گذشت این چند سال به نظر می‌رسد همان یوز نر نیز دیگر در این منطقه وجود ندارد ویوز به شکل منطقه‌ای در پارک ملی کویر منقرض شده باشد.

در سایر زیستگاه‌ها چطور؟

در خیلی از مناطق بویژه استان یزد از تعدادی یوز نر ثابت عکسبرداری شده است. در واقع تعدادی یوز نر در مناطق مختلف جابه‌جا می‌شوند و در کل کشور، دو یوز ماده شناسایی شده وجود دارد و این گواهی است بر بحران بی‌سابقه شرایط یوز.

بجز گزارش مرگ یوز ماده‌ای که در جاده مشهد کشته شد تلفات دیگری از این گونه امسال منتشر نشده، پس بقیه یوزها چه شده‌اند؟

سوال همین است. نمی‌دانیم. در فاز اول پایش در استان یزد سه یوز ماده شناسایی کرده بودیم (بین سال 90 تا 92) اما در فاز دوم پایش در سال‌های 93 و 94 و بخشی از بررسی‌های امسال هیچ یوز ماده‌ای را در یزد نتوانستیم شناسایی کنیم و درواقع از سرنوشت یوزهای ماده اطلاعی نداریم.

به نظرتان یوزهای ماده چه شده‌اند؟

نمی‌دانیم یوزهای ماده‌ای که قبلا شناسایی شده‌اند، کجا رفتند. آیا کشته شده‌اند؟ جابه‌جا شده‌اند؟ براساس مطالعه تابستان امسال که به لحاظ تعداد دوربین‌های تله‌ای و تلاش‌های صورت گرفته یکی از مفصل‌ترین مطالعات بود اگر یوز دیگری وجود می‌داشت باید تصویرش ثبت می‌شد، به همین خاطر این نشانه نگران‌کننده دیگری است.

بنابراین باید منتظر شنیدن خبرهای ناگواری بود؟

وقتی جمعیت یک گونه به جمعیت‌های کوچک‌تر تبدیل می‌شود، ارتباطات آنها بامشکل روبه‌رو می‌شود. در نتیجه گونه دچار انقراض تصادفی می‌شود.

چرا برخلاف تلاش‌های صورت گرفته آن طور که باید‌ نتیجه نگرفته‌ایم؟

اطلاعات ما درباره یوز ایرانی هر روز افزایش پیدا می‌کند و یکی از نکاتی که بتازگی متوجه آن شده ایم، مهاجرت‌های بسیار طولانی این گونه است. در گذشته‌ وقتی یوزها مشاهده می‌شدند تصور می‌شد آنها جمعیت‌های جداگانه‌ای هستند، اما وقتی دوربین گذاری‌ها انجام و تصویر‌ها بررسی شد و برای یوزها شناسنامه تهیه کردیم،‌ دریافتیم آنها تعداد محدودی هستند که در میان زیستگاه‌ها جابه‌جا می‌شوند.

پس برآورد‌ها از تعداد آنها اشتباه بود؟

بله،‌ این بررسی نشان داد جمعیت یوز‌ها به آن اندازه که تصور می‌کردیم نیست و این که مهاجرت یک نکته مثبت و خطری بزرگ است؛‌ مثبت به این دلیل که آنها ارتباط ژنتیک با هم دارند، اما منفی به خاطر این که آنها در مهاجرت آسیب‌پذیرتر هستند.

می‌توانید بگویید چه تعداد یوز باقی مانده است؟

با توجه به پایش‌های انجام شده می‌توان گفت تعداد یوزها کاهش پیدا کرده، اما برای ارائه آمار دقیق باید منتظر نتایج فاز سوم مطالعات بود که تا پایان سال زمان می‌برد.

بنابراین سازمان حفاظت محیط زیست باید نحوه مدیریت خود را تغییر دهد؟

مساله این است که برنامه‌ها دیگر جوابگو نیست و باید کارهای جدیدی را بسرعت دنبال کرد چراکه شرایط اورژانسی است و اگر دست روی دست بگذاریم، یوزپلنگ تا پنج سال آینده منقرض می‌شود، یعنی از یوزپلنگ‌ها فقط تعدادی یوز نر باقی خواهد ماند که آنها نیز به مرور زمان جانشان را از دست می‌دهند.

به نظرتان چه باید کرد؟

شرایط باید تغییر کند؛ یعنی حفاظت از زیستگاه‌ها قوی‌تر و تعداد محیط بانان در زیستگاه یوز بیشتر شود. با احداث معدن و جاده در زیستگاه یوز‌ها نباید موافقت شود چراکه هر سال پیشنهادهایی در این خصوص مطرح می‌شود. علاوه بر این باید مستثنیاتی که در زیستگاه یوز وجود دارد خریداری و زیستگاه یوز یکپارچه شود. مساله دیگر ایمن‌سازی نقاط حادثه‌خیز مانند جاده‌ای است که از شمال پارک ملی توران عبور می‌کند. برنامه‌های آموزشی برای ساکنان روستاهای همجوار یوز نیز باید جدی گرفته شود چراکه درگیر کردن مردم در بحث حفاظت مهم است.

روزگار بي​ يوز مي شود

دلبر هنوز به کوشکی دل نباخته. این خبری است که از پارک پردیسان به گوش می‌رسد و خیلی‌ها را دلنگران این موضوع می‌کند که وصلت این دو یوزپلنگ سرانجامی نداشته باشد. فارغ از این دغدغه‌ها،‌ دو یوزپلنگ روز‌ها را به شب گره می‌زنند در حالی که کارشناسان تمام حرکاتشان را زیر نظر دارند تا با بررسی آنها بتوانند شرایطی فراهم کنند که این دو یوز به وصال یکدیگر تن بدهند و با زاد آوری،‌ اندکی از دغدغه انقراض یوزپلنگ‌ها کم کنند. به مناسبت فردا که در تقویم، روز ملی یوز است، سری به محل نگهداری کوشکی و دلبر زدیم؛‌ یوزپلنگ‌هایی که هرچه از زمان نگهداری‌شان در پارک پردیسان می‌گذرد، امید زادآوری‌شان کمتر می‌شود.
1500 مترمربع، مساحت فضایی است که به کوشکی و دلبر اختصاص یافته است؛‌جایی در دل پارک پردیسان که دسترسی شهروندان عادی براحتی به آن میسر نیست، اما فنس‌هایی که با گونی‌های قهوه‌ای رنگ پوشیده شده، آنقدر جلب توجه می‌کند که حس کنجکاوی افراد را برمی‌انگیزد.

محلی که برای زندگی کوشکی و دلبر در نظر گرفته شده، فضای مستطیل شکل بزرگی است که به شش قسمت تقسیم شده، اما یوزپلنگ‌ها فعلا از سه قسمت این محل استفاده می‌کنند، قسمت‌های A، B و C با این هدف از هم جدا شده که کوشکی و دلبر را به آشنایی بیشتر تشویق کند.

کوشکی و دلبر

آذر 93 بود که کوشکی و دلبر به پردیسان منتقل شدند. تا پیش از آن از یوزپلنگ‌ها به شکل جداگانه‌ای ‌ در میاندشت خراسان شمالی و خارتوران سمنان نگهداری می‌شد، چراکه به خاطر سگ‌های گله و یک چوپان،‌ توله یوزپلنگ‌ها از زیستگاه اصلی شان خارج شدند و به همین دلیل نتوانستند زندگی خود را به شکل طبیعی دنبال کنند و در نهایت کارشناسان تصمیم گرفتند‌ آنها را به پردیسان منتقل کنند تا با تکثیر در اسارت، دست‌کم بتوان مانع انقراض یوزپلنگ‌ها شد.

یوز ماده دلبر نام دارد و حدود 4/5 ساله است. سن کوشکی، یوز نر نیز حدود 9 سال برآورد می‌شود. ماجرایی که طرفداران حیات وحش و کارشناسان را نگران کرده، این است که به نظر می‌رسد زمان زیادی برای فرزندآوری یوزها باقی نیست، چراکه شانس تکثیر یوزها در اسارت حدود 30 درصد است و هر چه سن یوزها بالا برود، این احتمال نیز کاهش می‌یابد.

خانه‌ای برای یوزها

لانه‌ای چوبی و کوچک، آبشخوری که کنارش دسته‌هایی نی روییده و چند تنه درخت بریده شده، سازه‌هایی که است که در محل زندگی یوزپلنگ‌ها ساخته‌اند تا کمی خانه جدید آنها را به زیستگاه طبیعی‌شان شبیه کند.

برای وارد شدن به سایتی که یوزپلنگ‌ها درون آن زندگی می‌کنند، باید نکاتی را رعایت کرد؛ جلوی در ورودی حوضچه کوچکی قرار دارد که از مایع ضدعفونی‌کننده پر شده و به همین خاطر قبل از ورود باید چکمه به پا کرد و از این حوضچه گذشت تا میکروبی وارد زیستگاه یوزپلنگ‌ها نشود.

پس از گذر از در ورودی باید در دیگری را پشت‌سر بگذارید که با ورود به آن،‌ راهروی بلند و باریک‌ و حوضچه ضدعفونی دیگری جلویتان پدیدار می‌شود؛ راهرویی که محل نگهداری یوزپلنگ‌ها را به دو قسمت تقسیم می‌کند، قسمت‌های A، B و C در سمت چپ قرار دارد؛ قسمت‌هایی که اکنون پذیرای یوزپلنگ‌هاست و سه قسمت دیگر D، E و F که در سمت راست سایت قرار دارد،‌ با این هدف ساخته شده که در آینده پذیرای یوزپلنگ‌های دیگر باشد.

تمام این شش قسمت به شکلی ساخته شده که یوزپلنگ‌ها یکدیگر را نبینند، چراکه برای زادآوری و جفت‌گیری یوز‌ها باید نکاتی را رعایت کرد.

تلاش برای زادآوری

کارشناسان معتقدند‌‌ تکثیر یوزپلنگ‌ها در اسارت دشوارتر از سایر گربه‌سانان است. برخی نیز می‌گویند چنین شیوه‌ای نمی‌تواند از حفظ یوزپلنگ‌ها در طبیعت گرهی باز کند، چراکه معرفی مجدد یوزهایی که در اسارت متولد می‌شوند به طبیعت کار دشواری است، اما به گفته کارشناسان دست‌کم با تکثیر یوزها در اسارت می‌توان ذخیره ژنتیک گونه‌های جانوری را حفظ کرد و مانع انقراض کامل آنها شد.

به نظر می‌رسد‌ تمام تلاش‌ها برای این که کوشکی و دلبر صاحب فرزند شوند در پردیسان صورت می‌گیرد، چراکه این پروژه تحت نظرشان مک‌کوین، مشاور خارجی دنبال می‌شود. به همین خاطر، تمام اتفاقات و رفتار یوزها به این مشاور خارجی اطلاع داده می‌شود تا او براساس تجربه و دانشی که دارد،‌ این پروژه را به بهترین نحوه هدایت کند.

این روزها کوشکی را در قسمت Cسایت نگهداری می‌کنند و قسمت A به دلبر تعلق دارد. قسمت B نیز مشترک است، اما درهای این منطقه مشترک همیشه باز نیست و یوزپلنگ‌ها نمی‌توانند با یکدیگر ملاقات داشته باشند مگر این‌که دلبر یوز ماده به این دیدار تمایل نشان دهد.

این درست همان نکته‌ای است که زادآوری یوزها در اسارت را با مشکل رو‌به‌رو کرده، چراکه این یوز ماده است که باید جفت خود را انتخاب کند، اما در سایت پردیسان فقط یک یوز نر وجود دارد. به همین خاطر دلبر قدرت انتخاب ندارد و همین ماجرا سبب شده یوزپلنگ‌ها دیدار‌های محدودی با یکدیگر داشته باشند؛ دیدارهایی که تاکنون به بارداری دلبر منجر نشده است.

علی عمارلویی، مسئول نگهداری یوزپلنگ‌های آسیایی در این باره توضیح می‌دهد: از آخرین باری که یوزپلنگ‌ها وارد محدوده مشترک شدند،‌ حدود دو ماه می‌گذرد.

مسئولان نگهداری از یوزها فقط زمانی می‌توانند اجازه دهند کوشکی و دلبر وارد محدوده مشترک شوند که یوز ماده نشانه‌هایی از خود نشان دهد که گواهی باشد بر آمادگی او برای برقراری رابطه.

در زیستگاه‌های طبیعی نیز تقریبا شرایط به همین شکل است، اما وسعت زیستگاه آنها وسیع‌تر و پیدا کردن جفت مناسب از سوی یوز به نظر مشکل‌تر می‌رسد، چراکه براساس آخرین برآوردها تعداد یوزپلنگ‌ها در کشور کاهش یافته و در خوشبینانه‌ترین حالت، کمتر از 50قلاده است. در این شرایط آنها باید در زیستگاهشان که حدود شش میلیون هکتار است، جفت مناسبی برای خود پیدا کنند.در زیستگاه‌های طبیعی یوزهای نر هر روز علائمی از خود بر جای می‌گذارند، علائمی که یوز‌های ماده در بیشتر طول سال آنها را نادیده می‌گیرند. در چنین شرایطی یوز‌های ماده تمایلی به نزدیک شدن به یوز‌های نر ندارند. آنها فقط زمانی به دیدار یوزهای نر می‌روند که از لحاظ جنسی آمادگی پیدا کرده باشند، وقتی یوز ماده چنین شرایطی را پیدا کرد،‌ علائم یوز نر را آنقدر تعقیب می‌کند تا او را پیدا کند.

کوشکی مشتاق، دلبر نه

کوشکی روی لانه چوبی نشسته و منظره پشت سرش محدود به برج میلاد می‌شود. گرمای ظهر آنقدری هست که حس جنب و جوش را از او بگیرد. به همین خاطر ترجیح می‌دهد از بالای خانه چوبی‌اش اطرافش را نگاه کند.با خنک‌شدن هوا کوشکی هراز گاه در محوطه‌ای که برایش در نظر گرفته شده می‌چرخد، اما حرکات او زمانی تندتر می‌شود که یوز ماده نیز در قسمتی که برای او در نظر گرفته شده حرکت کند و فاصله بین آنها به حداقل ممکن برسد.

کوشکی زمانی که بو یا نشانه‌هایی از دلبر احساس کند، حرکاتش تندتر می‌شود و طوری سر و صدا می‌کند تا یوز ماده را به خود جلب کند، اما حصارها مانع حرکت او به سمت دلبر می‌شود. به همین خاطر کوشکی باید منتظر بماند تا چنین نشانه‌هایی هم در یوز ماده دیده شود، آن وقت است که مسئولان نگهداری از یوزپلنگ‌های آسیایی دریچه‌های منطقه مشترک سایت را باز می‌کنند و یوزپلنگ‌ها فرصت دیدار پیدا می‌کنند. به این ترتیب چند روزی به یوزپلنگ‌ها فرصت داده می‌شود تا جفت‌گیری کنند و بعد از آن،‌ دوباره آنها را از یکدیگر جدا می‌کنند تا این پروسه تکرار شود.

برنامه غذایی ویژه

برای این که یوزپلنگ‌ها شانس بیشتری برای زادآوری داشته باشند، برنامه غذایی خاصی برای آنها در نظر گرفته شده است و به هر کدام از آنها هر روز صبح یک ران مرغ داده می‌شود؛ البته به همراه آن ویتامین نیز به یوزها داده می‌شود تا قدرت جسمی‌شان بهتر شود.

عمارلویی، مسئول نگهداری از یوزپلنگ‌های آسیایی می‌گوید:‌ برنامه غذایی یوزها به این شکل است؛ سه روز در هفته به آنها مرغ می‌دهند، البته مرغ‌ها باید کشتار روز باشند وگرنه یوز‌ها تمایلی به خوردن خوراک شان نخواهند داشت.

دو روز نیز به یوزها خرگوش زنده داده می‌شود. علاوه بر این یک روز نیز به آنها گوشت بز می‌دهند؛‌ گوشتی که باید تازه و همراه پشم و پوست باشد. این در حالی است که یک روز نیز در هفته به یوزها غذا داده نمی‌شود یا فقط به یوز‌ماده غذا می‌دهند تا برای فرزند آوری آماده شود.در هر کدام از محدوده‌هایی که برای یوز‌ها مشخص شده محلی نیز برای غذا دادن به آنها در نظر گرفته شده تا هر وقت نیاز به گرفتن آزمایش از یوزها بود‌ کارشناسان بتوانند آنها را به این محل‌ها بکشانند و راحت‌تر به یوز‌ها دسترسی داشته باشند.کوشکی و دلبر از آذر ‌ 93 روانه پردیسان شده‌اند، به این امید که خطر انقراض را از سر همنوعانشان کم کنند. به همین خاطر کارشناسان هشدار می‌دهند،‌ برای نتیجه‌گیری بهتر از تمام انتخاب‌هایی که منجر به فرزندآوری یوزپلنگ‌ها می‌شود، استفاده شود تا زمان از دست نرود.

یک روز به نام یوزها در تقویم

علت نامگذاری نهم شهریور به نام روز یوزپلنگ به اتفاقی ناگوار مربوط می‌شود که حدود 22 سال پیش یعنی نهم شهریور 73 در بافق اتفاق افتاد. این حادثه ناگوار برای یوزپلنگی ماده به همراه سه توله‌اش رخ داد که دوستداران حیات وحش از آن به عنوان یکی از ناگوارترین حوادث یاد می‌کنند. درجریان این حادثه عده‌ای با سنگ و چوب تصمیم به نابودی یوز ماده و توله‌هایش گرفتند که به محل زندگی آنها نزدیک شده بودند.

یوز ماده توانست فرار کند، اما دو توله‌اش در حادثه کشته شدند، یکی از توله‌ها نیز که بشدت زخمی شده بود برای مداوا به تهران منتقل شد و ماریتا نام گرفت که 9 سال در پارک پردیسان زندگی کرد.

 مهدي آييني

لزوم عبور از مرحله معرفي يوزايراني

AZAD8301یوزپلنگ‌ها دیگر برای هیچ‌کس غریبه نیستند، اما هنوز در خطر انقراض قرار دارند و شرایطشان بحرانی است، چون همه حمایت‌های صورت گرفته برای نجات آنها تاکنون از مرحله معرفی به مردم فراتر نرفته است.به همین علت پژوهش‌ها و برنامه‌های حفاظتی از این‌ گونه هنوز ناکام مانده و مسئولان و کارشناسان نمی‌توانند اطلاعات مناسبی از این‌گونه در اختیار داشته باشند، برای نمونه مدت‌هاست جمعیت این‌ گونه در کشورمان بین 50 تا یکصد قلاده برآورد می‌شود.

این شرایط گواهی است بر این‌که باید حمایت‌های بیشتری برای نجات این ‌گونه صورت بگیرد؛ چراکه تخریب زیستگاه، تصادفات جاده‌ای، سگ‌های گله و چوپان‌های ناآگاه فقط برخی از خطراتی است که این گونه منحصر به فرد را تهدید کرده و هر لحظه خطر انقراض را برایشان جدی‌تر از گذشته می‌کند.

در این بین دیروز انجمن یوزپلنگ ایرانی اتفاقی را رسانه‌ای کرد که می‌توان از آن به عنوان خبری خوب برای یوزهای ایرانی نام برد. ماجرا از این قرار است که یکی از اعضای این انجمن به نام احسان سلیمانی دوربین تله‌ای ساخته که توانسته بخوبی امتحانش را پس بدهد و امیدی باشد برای برطرف شدن یکی از کم و کاستی‌هایی که برای حمایت از یوزپلنگ‌ها وجود دارد.

آن‌طور که سلیمانی گفته، دوربینش به باتری خورشیدی مجهز است و با کیفیت ۲۰ مگاپیکسل عکسبرداری می‌کند. علاوه بر این، وزن دوربین موردنظر کمتر از ۷۰۰گرم است و قابلیت پشتیبانی حافظه تا ۱۲۸ گیگابایت را نیز دارد.

نبود دوربین تله‌ای مناسب در کشور سبب شده کارشناسان نتوانند اطلاعات درستی از جمعیت یوزهای کشور داشته باشند؛ زیرا در کشورمان برنامه‌های حمایتی یوزها با حدود 30 دوربین انجام می‌شود، درحالی که کارشناسان برای پژوهش و اجرای برنامه‌های حفاظتی مناسب دست‌کم به یکصد دوربین نیاز دارند.

بنابراین حالا که یکی از اعضای انجمن توانسته دوربین تله‌ای مناسبی بسازد، بهتر است مسئولان برنامه‌های خود را ارتقا داده و تلاش‌های خود را فقط به معرفی یوزپلنگ‌ها به مردم محدود نکنند، چراکه آنها با حمایت از افرادی مانند سلیمانی می‌توانند راه را برای پژوهش و حفاظت بهتر از یوزپلنگ‌ها باز کنند.

مهدی آیینی

پروژه‌ای برای حفظ یوز

هومن جوکار

هومن جوکار

شروع به کار پروژه حفاظت از یوزآسیایی به سال80 و زمانی برمی‌گردد که عده‌ای از کارشناسان بین‌المللی و داخلی برای حفظ یوز تلاش خود را آغاز کردند .به این ترتیب تقویت حفاظت از زیستگاه های یوز یکی از محورهای اصلی این پروژه به حساب می آید و بیشتر بار این وظیفه نیز به عهده سازمان حفاظت محیط زیست است.آموزش و آگاه سازی عمومی مردم نیز یکی دیگر از برنامه های این پروژه است ؛ زیرا برخلاف این روزها که بیشتر مردم اطلاعات مناسبی در باره یوزپلنگ دارند و بعد از جام جهانی به اوج خود رسید، اوایل پروژه مردم هیچ اطلاعی از یوز نداشتند ؛ به همین دلیل هرحادثه ای را که از سوی حیات وحش برایشان اتفاق می افتاد به یوز پلنگ نسبت می دادند.

مشارکت دادن مردم در محافظت از یوزپلنگ ها یکی دیگر از محور های اصلی پروژه حفاظت از یوزآسیایی است که از سال 2011 جدی تر شد به این شکل که اکنون به صورت آزمایشی در دو زیستگاه یوز دنبال می شود ؛ زیرا اگر مردم بومی بدانند از این پروژه نفع می برند با آن همراه خواهند شد.علاوه بر این، حفاظت چند ساله از زیستگاه های یوز سرانجام باید محصولی داشته باشد تا مورد استفاده افراد بومی قرار گیرد، به همین دلیل در زیستگاه توران اکنون بحث اکوتوریسم دنبال می شود، البته به شراط رعایت کامل مسائل زیست محیطی. منطقه ای دیگر نیز در یزد است که اگر در آن جمعیت حیات وحش به حدی برسد که امکان بهره برداری از آن وجود داشته باشد، منافع آن در اختیار مردم محلی قرار خواهد گرفت. تحقیقات و پایش نیز یکی دیگر از محورهای پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی است، که اکنون با استفاده از دوربین تله ای و گردنبند های ماهواره ای دنبال می شود. درباره میزان موفقیت این پروژه نیز باید گفت ارزیابی آن مشکل است، زیرا اگر در روزهای اول می شد از تعداد یوزها برآوردی داشت، می شد آمارها را با یکدیگر مقایسه و نتیجه گیری کرد. اما در کل با توجه به کیفیت زیستگاه ها می توان گفت پروژه موفق بوده، زیرا جلوی احداث معدن و جاده را گرفته و زیستگاه ها را نجات داده است. در حقیقت شاید این پروژه درخشان نبوده، اما اگر نبود، ممکن بود یوز منقرض شود.

هومن جوکار

مدیر پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی

ایران با یوزپلنگ هایش می‌دود

یوزپلنگ‌ها زنده می‌مانند؛ این آرزوی خیلی از ایرانیان و طرفداران حیات‌وحش و محیط زیست در دنیاست که برخلاف گذشته باید به آن دل خوش کرد، زیرا تا چند سال پیش حتی نمی‌شد برآوردی از تعداد یوزپلنگ‌های کشور داشت و برخی کارشناسان ادعا می‌کردند نسل یوزپلنگ ایرانی منقرض شده و باید آن را از نقشه آسیا حذف کرد، اما این روزها جمعیت یوزپلنگ‌های کشور دست‌کم 50 قلاده برآورد می‌شود.هرچند شرایط یوز ها با جایگاه مناسب فاصله زیادی دارد و خطر انقراض هنوز بر سر آنها سنگینی می کند، اما مشاهده 13 یوزپلنگ ماده همراه توله هایشان در یک ماه گذشته، خبری امیدوارکننده است که می توان امروز، روز ملی یوزپلنگ با اشاره به آن از مردم و مسئولان خواست برای نجات یوزپلنگ ها همچنان با آنها بدوند.

حدود 20 سال پیش بود که زمزمه منقرض شدن نسل یوز پلنگ ایرانی سرزبان ها افتاد،چون مدتی بود این گونه وضع روشنی نداشت و حتی تعدادی از مجلات و نشریات تخصصی، نام یوزپلنگ را از نقشه آسیا خط زده بودند.هشدارها نسبت به شرایط نامناسب یوز ایرانی ادامه داشت تا این که تلاش های برخی سازمان های مردم نهاد و مسئولان به بار نشست و سال 1380 پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی با همکاری سازمان حفاظت محیط زیست و بخش برنامه ریزی برای توسعه سازمان ملل کلید خورد. تلاش برای نجات یوزپلنگ از خطر انقراض همواره با کاستی هایی همراه بوده و هست، برای نمونه تا چند سال پیش دوربین تله ای در اختیار کارشناسان این پروژه نبود و آنها فقط با توجه به رد پا و مدفوع این گونه شرایط آنها را تخمین می زدند، اما با وجود این نقشه ای برای مناطقی که گمان می شد یوز در آنها وجود دارد، تهیه شد . آن موقع این نقشه پنج ناحیه را شامل می شد که در فلات مرکزی ایران قرار دارد.اما اکنون این محدوده ها به ده منطقه افزایش یافته، مناطقی که شش میلیون هکتار از خاک کشور را پوشش می دهد.

خانواده کوچک یوزپلنگ ها

برخلاف این که تا مدتی قبل نمی شد برآوردی از تعداد یوزپلنگ ها در کشورمان داشت،اکنون جمعیت آنها در کشور بین 50 تا 100 یوز برآورد می شود،یعنی دست کم 50 یوزپلنگ در کشورمان وجود دارد.

بجز آمار جمعیتی که حالا وجود دارد،وضع زادآوری یوز در طبیعت نیز خوشبختانه بهبود پیدا کرده، برای نمونه در ماه گذشته 13 مورد یوز مادر و توله دیده شد و می توان با توجه به آن امیدوار بود که یوزآینده بهتری خواهد داشت.

یوزپلنگ ها همیشه با خطراتی مانند تخریب زیستگاه،تصادفات جادهای،سگ های گله و برخی چوپان های ناآگاه رو به رو بوده و هستند، اما این روز مهم ترین عامل تهدید را شاید بتوان مسائل توسعه ای در زیستگاه یوز دانست که بیشتر از قبل شده است.

جاده و معدن علیه یوز

به طور مشخص جاده و معدن را باید از تهدید های اصلی تخریب زیستگاه یوز دانست ؛ زیرا تقاضا برای احداث معدن زیاد شده اما خوشبختانه سازمان حفاظت محیط زیست توانسته مقاومت کند و برای احداث معدن در زیستگاه های یوز مجوز صادر نکند. با این حال تقاضای زیاد برای احداث معدن در زیستگاه های یوز خطری است که نیاز به تعامل بین بخشی دارد ؛ زیرا معادن بزرگ استراژیک آهن، زغال سنگ، اورانیوم و معادن کوچک سرب و روی زیادی در زیستگاه های یوز وجود دارد.جالب اینجاست که پروانه معادنی که صادر شده بیشتر برای بهره برداری نیست، بلکه افراد فقط پروانه های صادر شده را به یکدیگر می فروشند.

در این بین بهبود شبکه جاده ای و کیفیت آن را نیز باید خطری برای یوزپلنگ ها دانست؛ برای نمونه جاده یزد به بندرعباس که از میان زیستگاه کالمند می گذرد، در گذشته یک بانده بود، به همین خاطر گونه های جانوری مانند یوز براحتی از آن عبور می کردند؛ اما اکنون این جاده دو بانده شده و در بین آن گاردریل کار گذاشته اند، به همین دلیل گونه های جانوری بسختی از آن عبور می کنند و هنگام رد شدن از جاده با خودروهای عبوری تصادف کرده و کشته می شوند.

دراین میان باید به ساخت جاده گزوئیه نیز اشاره کرد؛ جاده ای که تا ماه گذشته خیلی ها پیگیر ساخت آن بودند. این جاده در یزد و منطقه حفاظت شده بافق قرار دارد، هرچند مردم این منطقه به جاده نیاز دارند، اما این جاده از قلب زیستگاه و منطقه امن زیستگاه یوز می گذرد؛ بنابراین باید جایگزین مناسبی برای آن پیدا کرد.

خوشبختانه با جلسات متعددی که به کمک سازمان های مردم نهاد و پروژه حفاظت از یوز آسیایی برگزار شده، فعلا مردم رضایت داده اند این جاده ساخته نشود ؛ اما باید به فکر جاده ای جایگزین برای مردم بود.

این درحالی است که جاده جایگزین نیز مشخص شده و فقط باید منتظر اختصاص بودجه از سوی دولت بود تا عملیات ساخت آن اجرایی شود.

با توجه به آمار به شکل میانگین هرسال 1.5 یوز بر اثر تصادفات جاده ای تلف شده اند. باید یاد آور شد سال گذشته نیز دو یوز در محور شاهرود- سبزوار براثر تصادف با خودرو کشته شدند.

علاوه بر احداث جاده و معدن، خط لوله نیز زیستگاه یوز را تخریب می کند. برای مثال خط لوله یازدهم گاز از منطقه عباس آباد نائین عبور می کند که یکی دیگر از زیستگاه های یوز است. البته به نظر می رسد مسئولان به این توافق رسیده اند که خط لوله از لبه زیستگاه یوز عبور کند نه از دل آن.

یوز طعمه ندارد

کمبود طعمه را باید یکی دیگر از خطرات عمده ای دانست که یوزها را تهدید و هر روز نمود بیشتری پیدا می کند . در واقع علت این تهدید نیز چیزی نیست جز افزایش شکار غیر مجاز در زیستگاه های یوز که سبب کاهش جمعیت حیات وحش در زیستگاه آنها شده است.

در این میان می توان پیشرفت فناوری را دلیل افزایش شکار غیرمجاز دانست، زیرا فرهنگ استفاده از آن به گونه ای که باید رشد نکرده است؛ برای نمونه شکارچیان غیرمجاز برای این که دستگیر نشوند حضور محیط بانان را با استفاده از تلفن همراه به یکدیگر خبر داده یا شخصی را مامور می کنند تا لحظه به لحظه موقعیت محیط بانان را به آنها اطلاع دهد.

این درحالی است که تعداد محیط بانان نیز نسبت به گذشته افزایش نداشته و از طرفی جامعه محیط بانی کشور نیز سالخورده شده است، ارزان شدن سلاح های شکاری و دیگرتجهیزات آن را نیز باید دلیل دیگری برای کاهش طعمه های یوز پلنگ دانست ؛ زیرا اکنون شکارچیان غیر مجاز با استفاده از موتور به تعقیب آهو و جبیرها پرداخته و آنها را شکار می کنند. جمعیت قوچ و میش نیز در زیستگاه یوز کاهش پیدا کرده، متاسفانه شکارچیان تمام طعمه های یوز را شکار می کنند.

انسان، دام و سگ گله

وجود دام در زیستگاه های اصلی یوز را باید تهدید دیگری دانست که این گونه را به سمت انقراض سوق می دهد ؛ زیرا وقتی دام بیش از حد وارد زیستگاه شود خوراک حیات وحش منطقه را مصرف می کند. در واقع دام رقیبی برای چهارپایان این منطقه به حساب می آید که یوزپلنگ از آنها تغذیه می کند،اما دام تهدیدهای دیگری نیز با خود به همراه دارد؛ ورود انسان، وسیله نقلیه و سگ گله به زیستگاه های یوز همیشه حادثه ساز بوده است.

بنابراین باید از مسئولان خواست به جای تلاش برای خروج دام که در عملی کردن آن تاکنون موفق نبوده اند، جمعیت دام را در این مناطق مدیریت کنند ؛ زیرا دامداران تا سه برابر حد مجاز نیز دام به این زیستگاه ها وارد می کنند.

برکت یوزپلنگ

یوز مانند گونه های دیگری که در راس هرم اکولوژیک قرار دارند گونه ای قابل توجه به حساب می آید و برای حفظ آن باید سرمایه گذاری کرد. به واسطه این گونه، زیستگاه ها حفظ شده و در نهایت حیات انسان تهدید نمی شود، برای نمونه درمورد یوزپلنگ شش میلیون هکتار از خاک کشور تحت حفاظت قرار گرفته است.

در واقع در این بین فقط از یوز مراقبت نمی شود، بلکه از تمامی گونه های جانوری و گیاهی این زیستگاه ها مراقبت می شود.برای نمونه آبشخورها چک شده و بازسازی می شوند یا محیط بانان بیشتری با متخلفان به شکل جدی برخورد می کنند .به این شکل باید یادآور شد حفظ یوزپلنگ به نفع مردم بومی منطقه و کشور است.

بیمه یوز؛ اتفاقی خوب

حدود یک سال و نیم از بیمه شدن یوز گذشته است ؛ اقدامی که باید آن را یکی از قدم های مثبتی ارزیابی کرد که تاکنون برای حفظ یوز برداشته شده است . به این شکل بیمه دانا تعهد کرده چنانچه یوزی به دلیل عوامل انسانی کشته شود 50 میلیون تومان خسارت پرداخت کند، برای نمونه سال گذشته که دو یوز در تصادف جاده ای کشته شدند، بیمه یکصد میلیون تومان خسارت پرداخت کرد تا این مبلغ برای رفع عواملی که سبب حادثه شده هزینه شود، علاوه بر این بیمه دانا محیط بانانی را که در زیستگاه یوز خدمت می کنند نیز تحت پوشش خود قرار داده است.

روز ملی یوز

21 سال پیش در چنین روزی حادثه ای تلخ در بافق اتفاق افتاد که هیچ وقت از خاطر طرفداران محیط زیست و حیات وحش پاک نمی شود.در واقع آن را باید تراژدی کاملی دانست که برای یک یوز مادر با سه توله اش در حاشیه نخلستان های بافق رقم خورد. شاید آن زمان افرادی که این تراژدی را خلق کردند نمی دانستند یوز حیوان بی آزاری است، شاید هم هیبت یوزپلنگ ها سبب ترس شان شد . در جریان این حادثه وقتی چهار یوزپلنگ به حاشیه بافق نزدیک شدند،عده ای با استفاده از سنگ و چوب تصمیم به نابودی آنها گرفتند . در جریان این حادثه یوز مادر موفق به فرار شد،اما دو توله اش کشته شدند و یک توله دیگر نیز که بشدت زخمی شده بود، پس از انتقال به تهران از مرگ نجات یافت. توله یوزپلنگ نجات یافته «ماریتا» نام داشت، ماریتا پس از 9 سال زندگی در پارک پردیسان مرد. به این ترتیب نهم شهریور 86 به پیشنهاد انجمن یوز پلنگ ایرانی روز ملی یوزپلنگ نامیده شد.

مهدی آیینی

 

امروز به یوزپلنگ‌ها فکر کنید

امروز روز جهانی یوزپلنگ‌هاست و در سراسر جهان برای حمایت از این گونه با ارزش کارهای فرهنگی زیادی انجام می‌شود، اما برخلاف این‌که یوزپلنگ‌های آسیایی در کشورمان در خطر انقراض دارند،حمایت از این گونه آن طور که باید و شاید جدی نیست و سازمان‌ها و نهادهایی نیز که در این حوزه فعالیت می‌کنند به کارهای نمایشی بسنده کرده و نظرات متفاوتی ارائه می‌دهند.

برای نمونه با این که بیش از 13 سال از زمانی که کارشناسان نسبت به وضع بحرانی یوزپلنگ ها در کشورمان هشدار داده و سازمان های بین المللی برای کمک ابراز آمادگی کردند، می گذرد، اما هنوز نمی توان آمار دقیقی از تعداد یوزهای باقی مانده در کشور ارائه کرد، زیرا مدیرعامل انجمن یوز پلنگ ایرانی تعداد آنها را کمتر از 70 قلاده برآورد می کند، اما مدیر پروژه بین المللی حفاظت از یوزپلنگ آسیایی ادعا می کند براساس آخرین برآوردی که از تعداد یوزها در کشورمان شده باید دست کم 50 قلاده یوز باقی مانده باشد.

نکته اینجاست که برای نجات این گونه از خطر انقراض باید دست کم برآورد دقیقی از تعداد آنها در کشور داشت تا بتوان برنامه ریزی مناسبی برای حمایت از آنها کرد. باید یاد آور شد یکی از مسائلی که سبب شده مسئولان نتوانند آمار دقیقی از تعداد یوزهای باقی مانده در کشور ارائه کنند، نبود تجهیزات و امکانات است، زیرا وسعت زیستگاه یوزپلنگ در کشور حدود شش میلیون هکتار برآورد شده، اما به گفته مدیرعامل انجمن یوزپلنگ ایرانی آنها فقط 30 دوربین تله ای در اختیار دارند؛ این درحالی است که مدیر پروژه بین المللی حفاظت از یوزپلنگ آسیایی در این باره به ایرنا گفته برای پوشش دادن زیستگاه یوزپلنگ ها در کشور به 500 دوربین تله ای نیاز است. علاوه بر این باید تاکید کرد تعداد محیط بانان نیز دراین مناطق بسیار کم است، زیرا براساس استانداردها دست کم برای هر 2000 هکتار به یک محیط بان نیاز است، اما فقط101 محیط بان از زیستگاه های یوزپلنگ ایرانی مراقبت می کنند، این یعنی هر کدام از آنها باید محدوده ای به وسعت 60 هزار هکتار را پوشش دهند.

افزون بر این باید تاکید کرد که عوامل تهدیدکننده حیات یوزپلنگ ها کماکان پابرجاست و تخریب زیستگاه ها و تصادفات جاده ای از عوامل اصلی مرگ یوزپلنگ ها به شمار می آیند.

هرچند سازمان های مسئول در این حوزه با مشکلاتی مانند کمبود اعتبار و نیرو رو به رو هستند، اما نکته اینجاست آنها برای استفاده از توانایی سازمان های مردم نهاد نیز بدرستی عمل نکرده و نتوانسته اند از این پتانسیل بخوبی بهره ببرند.

مهدی آیینی – گروه جامعه

یوز ایرانی، خوش عکس‌ترین گونه جهان شد

آرش نام یوزپلنگی است که تصویرش این روزها جهانی شده و کارشناسان مسابقه مجله «BBC WILDLIFE» در سال 2014 از بین 900 قطعه عکس شرکت داده شده در مسابقه آن را به عنوان برترین عکس سال انتخاب کرده‌اند.

هر سال عکس هایی که از سوی دوربین های تله ای در سراسر دنیا از حیات وحش گرفته شده در این مسابقه شرکت داده می شوند.

مرتضی اسلامی دهکردی، مدیرعامل انجمن یوزپلنگ ایرانی در این باره به جام جم می گوید: این عکس در سال 91 و در منطقه ای به نام گردنه قاسمی در خراسان جنوبی با دوربین تله ای ثبت شده است.

این در حالی است که باید یادآور شد تصویر دیگری نیز از حیات وحش کشورمان در این رقابت برگزیده شده، این تصویر نیز که از سوی دوربین های تله ای در پارک ملی ضامن آهو و پناهگاه حیات وحش میاندشت شکار شده چند آهو را هنگام آب خوردن نشان می دهد که یکی از آنها مانند ژیمناستیک کارها پشتک زده است.

اسلامی دهکردی درباره جایزه این مسابقه می افزاید: 3000 پوند جایزه برترین عکس سال این مسابقه است که آن نیز کمک هزینه ای است برای کارهای پژوهشی که در حمایت از یوزپلنگ در کشورمان انجام می شود.

باید یادآور شد که در خوشبینانه ترین حالت جمعیت یوزهای کشورمان کمتر از 70 قلاده برآورده می شود، این درحالی است که باید تاکید کرد با توجه به نبود امکاناتی مانند دوربین های تله ای کارشناسان نمی توانند برآورد دقیقی از جمعیت این گونه در معرض خطر انقراض داشته باشند.

نکته اینجاست که برنامه های حمایت از یوز ها در کشور فقط با 30 دوربین تله انجام می شود، این درحالی است که برای چنین پروژه ای دست کم به یکصد دوربین تله ای نیاز است.

مدیرعامل انجمن یوزپلنگ ایرانی در این باره یادآور می شود: دوربین های تله ای ابزاری اساسی برای پژوهش و حفاظت از این گونه است، اما این ابزار مصرفی است و خراب می شود، برای نمونه در برخی موارد سیلاب ها به آن آسیب می رساند یا سرقت می شوند.

قیمت دوربین های تله های با توجه به مدل آنها متفاوت است، اما می توان گفت چنین دوربین هایی دست کم دو میلیون تومان قیمت دارند.

این دوربین ها به سنسورهای حرارتی و حرکتی مجهز هستند و زمانی که گونه های جانوری از مقابل آنها عبور می کنند تصویرشان ثبت می شود.

باید تاکید کرد که انتخاب تصویر یوز ایرانی به عنوان برترین عکس سال مسابقه مجله BBC WILDLIFE اهمیت توجه به این گونه در معرض خطر انقراض را نشان می دهد، بنابراین باید امیدوار بود مسئولان کشور نیز با حمایت های ویژه خود از این گونه مانع آن شوند که یوز ایرانی سرنوشت مشابهی مانند شیر و ببر ایرانی پیدا کند.

مهدی آیینی – گروه جامعه

یک روز برای 50 یوز

دست‌کم 13 سال از زمانی که کارشناسان برای اولین بار نسبت به وضع بحرانی یوزپلنگ‌های آسیایی هشدار دادند و سازمان‌های بین‌المللی برای رفع این مشکل پیشقدم شدند می‌گذرد.

 آن زمان تعداد این گونه جانوری در کشورمان کمتر از 30 قلاده برآورد می‌شد، اما با گذشت چند سال از شروع به کار پروژه بین‌المللی حفاظت از یوزپلنگ آسیایی و براساس آماری که سال 92 اعلام شد، اکنون حدود 50 قلاده یوز در کشورمان وجود دارد. نکته امیدوارکننده این است که در سه ماه گذشته 44 مورد مشاهده یوز از سوی دوربین‌های تله‌ای و محیط‌بانان ثبت‌شده که در تعدادی از آنها یوزهای ماده همراه توله‌هایشان دیده شده‌اند. به همین دلیل می‌توان امیدوار بود زادآوری این گونه هنوز در کشورمان مختل نشده است.

هرچند به صورت رسمی در تقویم ثبت نشده، اما امروز روز ملی یوزپلنگ آسیایی است و به همین مناسبت قرار است مراسمی در سازمان محیط زیست برگزار شود. برخلاف چند سال گذشته امسال این مراسم به میزبانی برنامه توسعه سازمان ملل متحد (UNDP) و شریک پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی برگزار می‌شود و از سفرا، مسئولان، نمایندگان مجلس و نمایندگان سازمان‌های مردم نهاد برای حضور در این مراسم دعوت شده تا تاکید شود هر چند یوز آسیایی فقط در ایران وجود دارد، اما نگهداری از آن وظیفه همه کشورهاست. علاوه براین در این مراسم از تعدادی از محیط‌بانان، سازمان‌های مردم نهاد و فعالان پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی قدردانی خواهد شد.

50 قلاده یوز

آخرین آمار از جمعیت یوزها در کشورمان سال 92 اعلام شد و براساس آن می‌توان دست‌کم جمعیت یوزها را 50 قلاده دانست. هومن جوکار، مدیر پروژه بین‌المللی حفاظت از یوزپلنگ آسیایی در این باره به جام‌جم می‌گوید: درباره تعداد یوزپلنگ‌هایی که در کشور وجود دارند، تخمین جدیدی باید صورت بگیرد، زیرا آخرین بار تعداد آنها در سال 92 برآورد شد. به همین دلیل باید آمار جدیدی از تعداد این گونه به دست آورد، اما این کار مستلزم افزایش تعداد دوربین‌های تله‌ای و دیگر ابزارهای این مطالعه است.

این در حالی است که حدود 13 سال پیش که پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی کلید خورد کارشناسان تعداد این گربه‌سان را در کشور کمتر از 30 قلاده می‌دانستند و بعد از شروع پروژه و آمدن ابزاری مانند دوربین‌های تله‌ای کارشناسان به تعداد یوزها امیداور شدند، اما مشکل اینجاست که این روزها بسیاری از دوربین‌های تله‌ای فرسوده شده و کارشناسان به ابزار جدید نیاز دارند.

جوکار ادامه می‌دهد: در سه ماه گذشته 44 مورد مشاهده یوز از سوی دوربین‌های تله‌ای ثبت‌شده یا محیط‌بانان آنها را مشاهده کرده‌اند. این آمار به نسبت مناسب است، اما نکته امیدبخش دیدن یوزپلنگ‌های ماده با توله‌هایشان است.

اصلی‌ترین زیستگاه‌های یوز در کشورمان در حاشیه کویر مرکزی قرار دارد. برای نمونه در خراسان شمالی پناهگاه حیات وحش میاندشت وجود دارد یا پارک ملی توران در استان سمنان. علاوه براین می‌توان به پارک ملی کویر، عباس‌آباد، مجموعه مناطقی در استان یزد مانند سیاه کوه و کالمند، نایبندان، طبس و راور کرمان اشاره کرد.

پروژه‌ای 13 ساله

از زمان اجرای پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی با همکاری سازمان ملل متحد چند سال می‌گذرد. این پروژه براساس روال از پیش تعیین شده در سه محور آموزش و آگاه سازی، تحقیقات و پایش و حفاظت فیزیکی از زیستگاه‌ها در حال پیگیری است.

مدیر پروژه بین‌المللی حفاظت از یوزپلنگ آسیایی یادآور می‌شود: اکنون در سال سیزدهم پروژه بین‌المللی حفاظت از یوزپلنگ آسیایی هستیم، اما در این مدت یک سال این پروژه مسکوت باقی ماند. نکته اینجاست که در فاز جدید نیز به دلیل تحریم‌ها بودجه پروژه به حداقل کاهش پیدا کرده است.

جوکار ادامه می‌دهد: حدود دو سال است که UNDP سالانه 80هزار دلار به پروژه کمک می‌کند، اما این رقم در مقایسه با سال‌های قبل خیلی کمتر شده، زیرا پروژه برای دوره چهار ساله 2001 تا 2004 بیش از یک میلیون دلار در نظر گفته بود.به گفته وی بخشی از این کاهش به دلیل تحریم‌هاست و بخشی نیز به این علت که این سازمان در سال دهم پروژه تشخیص داد این مدت فعالیت برای پروژه کافی است. به همین دلیل تصمیم داشت پروژه را متوقف کند، اما با فعالیت گروه ایرانی این پروژه احیا شد. نکته اینجاست که اگر تحریم‌ها برداشته شود، می‌توان از کمک‌های بیشتر بین‌المللی استفاده کرد.

حدود سه سال پیش حامی بین‌المللی پروژه تشخیص داد پروژه هر کاری که برای نجات یوزها از خطر انقراض می‌توانسته، انجام داده و به همین دلیل تصمیم به اتمام پروژه گرفت. جوکار دراین باره می‌افزاید: از من برای بستن پروژه دعوت شد، اما در سازمان حفاظت محیط زیست تلاش کردیم پروژه تعطیل نشود و خوشبختانه توانستیم UNDP را متقاعد کنیم تا پروژه دست‌کم تا سال 2016 ادامه پیدا کند. وی درباره این که آیا در این 13 سال پروژه نتیجه مناسبی گرفته، می‌افزاید: نتیجه نگرفتن قضاوت من نیست زیرا ابتدا با جمعیت کمی روبه‌رو بودیم و اگراین پروژه نبود به احتمال زیاد تاکنون یوز منقرض شده بود.جوکار درباره بودجه سازمان محیط زیست برای حفاظت از یوزپلنگ آسیایی می‌گوید: محاسبه این بودجه خیلی سخت است، زیرا این پروژه از بودجه‌ای که برای نگهداری از تمام مناطق حفاظت‌شده محیط زیست اختصاص می‌یابد، تغذیه می‌شود که البته خدمات بیشتری به این طرح داده می‌شود.

خطر افزایش دسترسی به زیستگاه‌ها

تا مدتی قبل پافشاری روی توسعه، عامل اصلی تخریب زیستگاه‌های یوزپلنگ بود، به این شکل که مسئولان طرح‌های ساخت جاده و احداث معدن زیادی را اجرا کردند که ارزیابی زیست‌محیطی نشده بود، اما برخلاف آن زمان اکنون دسترسی راحت مردم به مناطق حفاظت شده و کمبود محیط‌بان از مشکلاتی است که یوزها را تهدید می‌کند.

مدیر پروژه بین‌المللی حفاظت از یوزپلنگ آسیایی درباره تفاوت مشکلات کنونی این پروژه با مشکلات اولیه طرح عنوان می‌کند در مقطعی مشکل برنامه‌های توسعه‌ای دولت بود. برای دولت‌های قبل اولویت اجرای برنامه‌های توسعه بود به همین دلیل نسبت به محیط‌زیست کم توجهی می‌شد، اما اکنون با تغییر نگرش در مسئولان این مشکل حل شده است.

این در حالی است که مشکل کنونی افزایش حضور مردم برای تخریب زیستگاه‌هاست. جوکار یادآور می‌شود: اکنون افراد با خودرو‌ها و موتورسیکلت‌های مجهز وارد زیستگاه‌ها می‌شوند و افزون براین تعداد سلاح شکاری نیز بیشتر شده است. این مسائل سبب شده کنترل مناطق حفاظت‌شده سخت‌تر شود.

نباید نادیده گرفت که هنوز تهدید‌هایی مانند چوپان‌های ناآگاه و سگ‌های گله وجود دارد، هر چند در این زمینه برخی سازمان‌های مردم نهاد و ادارات برای کنترل دام‌ها و سگ گله در زیستگاه‌های یوزپلنگ تلاش می‌کنند، اما تعداد بالای دامداران در مناطقی مانند توران هنوز نگران‌کننده است.

افزون بر این به علت این که دامدارها بیشتر از چوپان‌هایی که تبعه افغانستان هستند، استفاده می‌کنند آموزش آنها بسختی پیش می‌رود. دیگر این که چوپان‌ها هر فصل تغییر می‌کنند و سازمان‌های مردم نهاد باید کار آموزش چوپان‌هایی را که تازه به کار گرفته شده‌اند، آغاز کنند.

خطر سگ‌های گله و تصادف

از ابتدای امسال تاکنون گزارشی درباره تلف‌شدن یوزپلنگ‌ها منتشر نشده، در حالی که سال گذشته مرگ سه قلاده یوزپلنگ گزارش شد. در این بین دو قلاده به دلیل حمله سگ‌های گله و یک مورد نیز به دلیل نامشخص تلف شد. نکته اینجاست که نمی‌توان تلفات یوز‌ها را این تعداد دانست، زیرا بیشتر مواقع مرگ یوزها و دیگرگونه‌های حیات وحش پنهان می‌ماند.

جوکار درباره تلفات یوزها در چند سال گذشته عنوان می‌کند: در 13 سال گذشته به طور متوسط هر سه سال دو قلاده یوزپلنگ تلف شده‌اند.

یکی از موارد دلخراش مرگ یوزپلنگ‌ها بر اثر تصادف، به اوایل مرداد 89 برمی‌گردد. آن زمان دو توله یوزپلنگ هنگام عبور از جاده تهران ـ مشهد در منطقه عباس‌آباد توران بر اثر برخورد با خودروی عبوری کشته شدند. یک روز بعد از این حادثه یوزپلنگ مادر نیز که در جستجوی توله‌هایش بود با خودرو تصادف کرد و کشته شد. این در حالی است که باید تاکید کرد علاوه بر خطر تصادف گونه‌های جانوری با خودرو‌های عبوری، احداث جاده در مناطق حفاظت شده نیز سبب تخریب زیستگاه‌ها و جزیره‌ای شدن آنها شده است.

بنابراین باید مسئولان برای جایگزین کردن این مسیرها یا دست‌کم کاهش سرعت خودروها دراین مناطق چاره‌ای بیندیشند مدیر پروژه بین‌المللی حفاظت از یوزپلنگ آسیایی ادامه می‌دهد: نصب تابلوهای هشداردهنده در این مناطق تاثیر زیادی ندارد. باید کارهای اساسی در این حوزه انجام شود. برای نمونه می‌توان به احداث روگذرهایی اشاره کرد که مانند زیستگاه‌های طبیعی شبیه‌سازی می‌شوند، اما با توجه به بودجه پروژه عملی‌کردن چنین طرح‌هایی برای ما قابل تصور نیست.

تکثیر در اسارت

مدتی است مسئولان تصمیم به تکثیر یوزپلنگ آسیایی در اسارت گرفته‌اند و برای این کار قرار است مرکزی در پارک پردیسان تهران احداث و یک جفت یوزپلنگ به این مرکز منتقل شوند.

جوکار در این باره یادآور می‌شود: تکثیر یوز مساله‌ای جدا از پروژه حفاظت از یوزپلنگ است، اما جنبه آموزشی، اخلاقی و علمی دارد. اکنون مرکزی زیر نظر شان مک کوئین ، کارشناس بین‌المللی طراحی شده و در حال ساخت است. وقتی ساخت آن تمام شود دو یوز به این مرکز منتقل می‌شوند.

یوزپلنگ نر که «کوشکی» نام دارد اکنون در منطقه حفاظت‌شده میاندشت نگهداری می‌شود و یوزپلنگ ماده نیز نامش «دلبر» است و در منطقه حفاظت‌شده توران زندگی می‌کند. قرار است پس از تکمیل مرکز تکثیر این یوزپلنگ‌ها زیر نظر کارشناس طرح در اسارت زادآوری کنند.

آگاه‌سازی جوامع روستایی

در چند ماه گذشته فعالیت‌های فرهنگی زیادی برای معرفی یوزپلنگ آسیایی و خطر انقراض آن انجام شده است برای نمونه می‌توان به سریال پایتخت، چاپ تصویر یوز روی پیراهن تیم ملی فوتبال، مسابقات والیبال و مسابقات آسیایی هندبال اشاره کرد.

به همین دلیل به نظر می‌رسد سطح آگاهی جامعه شهرنشین نسبت به این گونه در خطر انقراض به بلوغ رسیده، اما نکته اینجاست که جامعه روستایی هنوز به آگاه‌سازی نیاز دارد، زیرا ایجاد این آگاهی به اجرای برنامه‌های آینده پروژه حفاظت از یوز آسیایی کمک زیادی می‌کند.

مدیر پروژه بین‌المللی حفاظت از یوزپلنگ آسیایی بیان می‌کند: در زمینه آگاه‌سازی عمومی، جامعه شهرنشین تا حد قابل توجهی آگاه شده، اما کار حفاظت هزینه‌بر است چون به کارگیری نیروی انسانی و مصرف سوخت گران تمام می‌شود.

اعتباری که به پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی اختصاص پیدا می‌کند، این روزها بیشتر صرف حقوق محیط‌بان و تهیه سوخت برای خودروهای این افراد و گشتزنی در منطقه می‌شود.

جوکار عنوان می‌کند: چون زیستگاه یوزپلنگ‌ها وسیع است گشتزنی در این مناطق به بنزین زیادی نیاز دارد.

این در حالی است که اگر سازمان‌های درآمدزا مانند صنایع و معادن با پروژه حمایت از یوزپلنگ آسیایی همکاری کنند، مشکلات این طرح زودتر برطرف می‌شود.

نکته دیگری که برخی از آن به عنوان چالش حفاظت از یوزهای آسیایی یاد می‌کنند تعداد کم یوزپلنگ‌ها و مشکل مخزن ژنتیک است، زیرا به اعتقاد این افراد جفت‌یابی‌ها، درون گروهی شده و روی زاد و ولد یوزها تاثیر منفی می‌گذارد.

مدیر پروژه بین‌المللی حفاظت از یوزپلنگ آسیایی درباره این مشکل عنوان می‌کند: براساس تحقیقاتی که سال 2012 انجام و در یکی از مجلات معتبر چاپ شد مشخص شده مخزن ژنتیک یوز‌های آسیایی با جمعیت کمی که دارند به مراتب وضع بهتری از تمام یوزهای آفریقا دارد، یعنی ما هنوز به بحران ژنتیک نرسیده‌ایم، اما اگر تعداد جمعیت یوزها برای مدت طولانی پایین بماند ما نیز دچار این مشکل می‌شویم.

با توجه به تعداد کم یوزهای آسیایی، وضع نامناسب زیستگاه‌ها و کمبود اعتبارات در این حوزه باید از مسئولان صنایع، معادن و دیگر ارگان‌های درآمدزا خواست توجه بیشتری به وضع زیست‌محیطی کشور کرده، برای حمایت از طرح‌هایی مانند پروژه حفاظت یوزپلنگ آسیایی اقدام کنند، زیرا اکنون پروژه باید نظارت بیشتری روی مناطق داشته باشد و مانع تخریب مناطق و اجرای طرح‌های بدون ارزیابی زیست‌محیطی شود.

بالا