آخرین خبرها
خانه / بایگانی/آرشیو برچسب ها : مهاجرت

بایگانی/آرشیو برچسب ها : مهاجرت

اشتراک به خبردهی

فرار یوزپلنگ‌ها از ایران

آخرین مطالعات نشان می‌دهد‌ احتمال خروج یوزپلنگ‌ها از کشور وجود دارد

استان یزد در گذشته از زیستگاه‌های اصلی یوزپلنگ آسیایی به‌شمار می‌رفت‌اما این روزها جز دو یوزپلنگ نر، اثر دیگری از این گربه‌سان سریع در این استان مشاهده نمی‌شود. مطالعات جدید پروژه یوز نشان می‌دهد یوزپلنگ‌ها بیش از آنکه در زیستگاه‌های جنوبی با وجود منابع آب و غذایی مناسب حضور داشته باشند، در خراسان شمالی و عرض‌های جغرافیایی بالاتر مشاهده شده‌اند. گویی آنها کوله‌بار زندگی خود را به دوش گرفته و به عرض‌های شمالی در حال مهاجرت هستند. کسی چه می‌داند، شاید این مهاجرت تا آن سوی مرزها و به داخل کشورهای همسایه یعنی افغانستان و ترکمنستان هم ادامه یافته باشد اما آنچه مسلم است، این‌که کار جمعیت یوزپلنگ به جایی رسیده که تکثیر مصنوعی آخرین راه حفظ نسل این گونه است و قرار شده بزودی گروهی از آلمان برای مطالعه درباره میزان موفقیت این راهکار به ایران بیایند.

خطر انقراض یوز نه فقط ایرانیان بلکه جهان را دچار نگرانی کرده تا جایی که چهارم دسامبر مصادف با ۱۳ آذر را به‌عنوان روز جهانی یوزپلنگ نامگذاری کرده‌اند تا جهانیان بدانند، جمعیت این‌گونه بشدت آسیب دیده است، حدود دو دهه‌ است که نهادهای بین‌المللی با کمک سازمان حفاظت محیط زیست آمده‌اند. جمعیت یوزها در کشورمان در خوشبینانه ترین حالت ‌۴۷قلاده برآورد می‌شوند و این تعداد، تا انقراض قطعی فقط یک گام کوچک فاصله دارد. رجبعلی کارگر، معاون پروژه بین‌المللی حفاظت از یوزپلنگ آسیایی در گفت‌وگو با ما به تشریح دستاوردهای پروژه یوز می‌پردازد.

او می‌گوید: ما در پروژه اهداف آموزش، مطالعه و تحقیق و حفاظت را پیگیری می‌کردیم در این زمینه‌ها هم مطابق نظرات کارشناسان داخلی و بین‌المللی عملکرد مناسبی داشتیم. حتی مجله وابسته به اتحادیه بین‌المللی حفاظت از طبیعت یا IUCN هم نمره ۶۴ به پروژه یوز داده است.

کارگر درباره ۳۶ نمره‌ای که این پروژه نتوانسته دریافت کند، چنین می‌گوید: نمره‌های ما در زمینه آگاهی و اطلاع رسانی، مطالعه و حفاظت خوب بود اما در بخشی که موفق به کسب امتیاز نشدیم، مربوط به مشکلات اعتباری بوده یا مشکلاتی خارج از توان و اداره سازمان محیط‌زیست را شامل می‌شده است. مثلا پروژه معدنی در خارج از مناطق تحت مدیریت ما، توسعه معادن یا حضور دام و سگ‌های گله مواردی بود که در اختیار و کنترل ما نبود.

 

جاده‌های یوزکش

به گفته معاون پروژه بین‌المللی حفاظت از یوزپلنگ آسیایی تصادفات جاده‌ای، سگ‌های گله و معادنی که در حاشیه و مسیر کریدورهای حرکت این حیوان ساخته می‌شوند، مهم‌ترین تهدید برای جمعیت یوز به حساب می‌آید.

او ادامه می‌دهد: در۱۷ سال اجرای این پروژه، ۴۲ قلاده یوزپلنگ در اثر تصادف در جاده‌های شش استان اصفهان، سمنان، یزد، کرمان و خراسان‌های شمالی و جنوبی تلف شده‌اند.

آن‌طور که او می‌گوید بیشترین تصادفات در بزرگراه سمنان به مشهد رخ داده است. حدود ده قلاده یوزپلنگ در این جاده تصادف کرده‌اند. جاده مهریز یزد به کرمان هم دومین محل پرخطر از نظر تلفات جاده‌ای است؛ زیرا از سال ۸۰ تاکنون هفت قلاده یوزپلنگ در این جاده تلفات داشتیم. کافی است در این تصادفات دو مادر وجود داشته باشد. مادرها که از بین بروند، خودبه‌خود تهدید جمعیت شروع می‌شود.

او می‌گوید: آماری از کشته شدن یوزپلنگ‌ها به دلیل حضور سگ‌های گله نداریم؛ زیرا امکان کنترل و پایش تمام یوزپلنگ‌ها برای پرسنل ما وجود ندارد. آمارگرفتن از تلفات ناشی از اقدامات سگ‌های گله مثل تصادفات نیست، اما اغلب، سگ‌ها بچه‌های یوزپلنگ را خفه می‌کنند و برای تداوم نسل این حیوان مشکل ایجاد می‌کنند.

 

معدن‌کاوی یزد، بلای جان یوزپلنگ

عمده گزارش‌هایی که از حضور یوزپلنگ با توله منتشر می‌شود، مربوط به استان‌های شمالی‌تر است. خبری از یوزپلنگ ماده در یزد نیست و آنچه مشاهده شده است، مربوط به یوزپلنگ‌های نری است که بعد از مرگ آنها، به‌طور قطع حضور یوزپلنگ در زیستگاه‌های جنوبی را به خاطره تبدیل می‌کند. کارگر، فعالیت‌های معدن‌کاوی را دارای تاثیر منفی جدی بر جمعیت یوزپلنگ معرفی می‌کند. او می‌گوید: در استان‌های جنوبی وضعیت طعمه و منابع آب خوب است. چون جمعیت کل و بز و قوچ و میش هم مناسب است و اطلاعات مردم درباره یوزپلنگ افزایش یافته است، یعنی محیط زیست کار خود را به درستی انجام داده است، اما یوزپلنگ در این مناطق دیده نمی‌شود. این گونه، بیشتر در زیستگاه‌های شمالی مثل توران و میاندشت، منطقه راور کرمان و نایبندان مشاهده می‌شود. مخصوصا در توران و میاندشت یوزپلنگ‌ها زاد و ولد هم می‌کنند.

به گفته کارگر، دلایل مختلفی در طبیعت وجود دارد که سبب شده در بخش‌های جنوبی کشور یوز مشاهده نشود. آنچه مطالعات پروژه یوز نشان می‌دهد، این است که فعالیت‌های معدنی در استان یزد، علت اصلی کاهش جمعیت این گربه‌سان است.

او ادامه می‌دهد: در زیستگاه‌های جنوبی متاسفانه جمعیت یوزها بشدت رو به کاهش است. بجز نرهای ایستگاه دره انجیر چندی است در مناطق آزاد یزد، بین راور و دره انجیر هم یوزپلنگ دیده شده. اما در مناطق شمالی وضعیت جمعیت یوزپلنگ نسبت به جنوب بهتر است.

 

به نام یوز، به کام سایر گونه‌ها

معاون پروژه بین‌المللی حفاظت از یوزپلنگ با تاکید بر پیچیده بودن قضاوت درباره دلایل مهاجرت یوزها به سمت عرض‌های بالاتر، عنوان می‌کند: ممکن است منطقه‌ای را با هدف حمایت از یوز حفظ کنید اما یکباره گونه دیگری مثل پلنگ در منطقه ظاهر شود. پلنگ رقیب قوی برای یوز است.

او در ادامه با اشاره به این‌که در زیستگاه‌های جنوبی مثل بافق یزد، یوز زیاد بود، عنوان می‌کند: اکنون حدود ۱۱ قلاده پلنگ در این منطقه شمارش شده است.

آن‌طور که کارگر می‌گوید پس حضور پلنگ، یوز به زیستگاه بینابینی رفت، جایی که معدن چهل گز در آنجا فعالیت داشت، اما اختیار کنترل فعالیت این معدن با محیط‌زیست نیست، به همین خاطر به دلیل ناامن بودن این منطقه، یوز به دره انجیر مهاجرت کرد.

به گفته او، پلنگ تنها رقیب یوز در زیستگاه‌های جنوبی نیست بلکه در این زیستگاه‌ها گرگ هم به‌عنوان یک رقیب خطرناک برای طعمه‌ها و خود یوزپلنگ پیدا شده است.

معاون پروژه بین‌المللی حفاظت از یوزپلنگ بیان می‌کند: با مجموعه عواملی که در طبیعت رخ می‌دهد، یوزها جابه‌جا می‌شوند. گاهی خشکسالی باعث می‌شود که کیفیت آب‌ها تغییر کند و روی جمعیت حیات وحش تاثیر بگذارد که ما هم در حال مطالعه در این رابطه هستیم. زیرا در یک پروژه جابه‌جایی حیات وحش در خارج از ایران، هفت کرگدن تلف شدند. آزمایش‌های بعدی نشان داد، مشکل آب عامل مرگ و میر آنها بوده است.

 

مهاجرت پرابهام یوز

نوید قلیخانی، از دیگر کارشناسانی است که در گفت‌وگو با ما از چند و چون مهاجرت یوزها می‌گوید. آن طور که او توضیح می‌دهد خیلی نمی‌توان درباره مهاجرت یوز به کشورهای همسایه نظر دارد.

به گفته او، براساس تجربه و گزارش‌هایی که وجود دارد، نه این احتمال را می‌توان رد و نه تایید کرد.

قلی‌خانی ادامه می‌دهد: اصولا هر پنج تا ۱۰ سال یکبار گزارش‌هایی درباره مشاهده یوزپلنگ در نزدیکی مرزها دریافت می‌شود. بنابراین نمی‌توانیم بگوییم که یوز در نزدیکی مرز نیست. اما این گزارش‌ها هر چند سال یکبار تکرار می‌شود و هیچ مدرک محکمی هم برای اثبات آن نیست و این اطلاعات همواره در هاله‌ای از ابهام باقی می‌ماند. کسی هم به دنبال اثبات آن نمی‌رود. با وجود، این نمی‌توان به طور دقیق اظهار نظر کرد.

او به این پرسش که آیا کشورهای همسایه درباره احتمال حضور یوزپلنگ در کشورشان مطالعه‌ای داشته‌اند یا خیر، این‌گونه پاسخ می‌دهد: ایران که کشور باثباتی است و کارشناسان حیات‌وحش بنام و سازمان محیط زیست مناسب دارد، در برخی زمینه‌ها اطلاعات کافی در اختیار ندارد، اما شرایط در کشورهای همسایه مناسب نیست.

 

تکثیر مصنوعی

در فاز جدید  پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی تکثیر مصنوعی هم در دستور کار سازمان حفاظت محیط زیست قرار دارد. این رویکرد نشان می‌دهد احتمالا کارشناسان، دیگر از تداوم حیات یوز در محیط طبیعی ناامید شده‌اند که دست به دامان تکثیر مصنوعی شده و به آن دل بسته‌اند. البته اگر این راه، تنها راه نجات یوزپلنگ از انقراض قطعی باشد، باید حتما در دستور کار سازمان حفاظت محیط زیست قرار بگیرد که البته سخنان عیسی کلانتری، رئیس سازمان حفاظت محیط زیست هم نشان می‌دهد این سازمان به گزینه تکثیر مصنوعی توجه کافی دارد. او دراین‌باره به ایسنا گفت: «سازمان حفاظت محیط زیست تکثیر و پرورش یوزپلنگ‌ها را از طریق پژوهشگاه رویان پیگیری می‌کند. در این جهت سعی می‌کنیم احیای یوزپلنگ آسیایی را از طریق کشت بافت با کمک این پژوهشگاه انجام دهیم.»

گرچه کلانتری به استفاده از روش‌های نوین تکثیر مصنوعی یوزپلنگ یعنی استفاده از شیوه کشت بافت اشاره می‌کند. این روش هزینه‌بر بوده و برای سازمان محیط‌زیست با بودجه‌ای اندک از نظر اقتصادی به صرفه نیست بنابراین نباید نسبت به سایر روش‌ها در اولویت باشد.

ایمان معماریان، دامپزشک معتمد سازمان حفاظت محیط‌زیست هم درباره نقش موسسه رویان در تکثیر یوزپلنگ به ما می‌گوید: موسسه رویان کار خاصی در زمینه تکثیر یوزپلنگ انجام نخواهد داد. ما از امکانات این موسسه بازدید می‌کنیم و اگر لازم بود از تکنیک‌ها و روش‌های آنها برای تکثیر یوزپلنگ استفاده خواهیم کرد.

به گفته معماریان، گروهی از کارشناسان آلمانی به ایران می‌آیند تا به تکثیر یوزپلنگ از طریق تلقیح مصنوعی کمک کنند. این گروه ابتدا وضعیت سلامت یوزپلنگ‌های پارک پردیسان را بررسی خواهند کرد تا ببینند شرایط جسمی آنها اجازه تکثیر مصنوعی را می‌دهد یا نه.

آن‌طور که او می‌گوید کار تلقیح مصنوعی توسط همان گروه خارجی انجام خواهد شد و اسپرم کوشکی در این پروژه مورد استفاده قرار می‌گیرد.

برنامه ششم کشور را می خشکاند

دبیری یکی از جنجالی‌ترین ستادهای کشور را در دست دارد، با این امید که دریاچه ارومیه را احیا کند، اما وقتی صحبت از نتیجه و گذر زمان می‌شود، می‌گوید تا اعتبار نباشد، کاری از پیش نمی‌رود. وقتی حرف بی‌توجهی مسئولان و مدیران به محیط‌زیست و شرایط بحرانی منابع آب کشور به میان می‌آید، می‌گوید همه این مساله را شوخی گرفته‌اند، چون برنامه ششم توسعه تتمه منابع آب کشور را حراج می‌کند. اینها بخشی از گفت‌وگوی ما با عیسی کلانتری، وزیر پیشین ‌کشاورزی، دبیر کل خانه کشاورز، دبیر ستاد احیای دریاچه ارومیه و مشاور معاون اول رئیس‌جمهور است؛ مسئولی که تقریبا در تمام دولت‌ها دستی بر آتش داشته و معتقد است، برای جلوگیری از بحران و مصیبت آب که اکنون واردش شده‌ایم، دست‌کم در پنج سال آینده باید‌ برداشت از منابع آب کشور را حدود ۴۰ میلیارد مترمکعب کاهش داد‌‌.

اولین مصوبه آقای روحانی احیای دریاچه ارومیه بود. فکرمی کنید با گذشت حدود چهار سال از این مصوبه، چرا هنوز نتیجه‌ای نگرفته‌ایم؟ ‌

عملیات تثبیت دریاچه بخوبی پیش رفته و می‌توانم بگویم، دو سال عملیات تثبیت نسبت به سال ۹۲ موفق‌تر بوده است.

اما درباره احیای دریاچه نتیجه‌ای نگرفته‌اید.

عملیات احیا به خاطر کمبود بودجه به درستی پیش نرفت. بودجه ما از دو قسمت تامین می‌شود؛ یکی بودجه آب‌های مرزی که حدود ۳۰۰ میلیارد تومان بود و کامل پرداخت شد، اما حدود ۱۵۰۰ میلیارد تومان اعتبار دیگر می‌ماند. حدود ۱۱۰۰ میلیارد تومان از محل مواد حوادث غیرمترقبه بود که پرداخت نشده است و حدود ۳۵۰ میلیارد تومان از بودجه دستگاه‌های اجرایی است. البته قرار شده تا آخر سال، ۶۰۰ میلیارد تومان از این ۱۵۰۰میلیارد تومان پرداخت شود.

با این اوصاف، چه نمره‌ای به فعالیت‌تان می‌دهید؟

تا شهریور، نمره ۱۰۰ از ۱۰۰ می‌گیریم، چون برنامه احیا جلوتر از سال ۹۲ است، ‌اما بخش احیا بستگی مستقیم به تامین بودجه ‌دارد.

چرا بودجه تامین نمی‌شود؟ آقای روحانی که دولت خودش را زیست‌محیطی‌ترین دولت می‌داند؟

بودجه ندارد. دولت قبلی، آنقدر تعهد روی دست آنها گذاشته که دولت‌های بعدی نیز قربانی خواهند بود.

به دولت گذشته اشاره کردید. اگر سوابق شما را مرور ‌کنیم، مشخص است که در بیشتر دولت‌ها به قول معروف دستی بر آتش داشته‌اید. بخواهید مقایسه کنید، عملکرد کدام دولت در حوزه محیط‌زیست بهتر بوده است؟

فکر می‌کنم دولت هفتم و هشتم نسبتا موفق بود. محیط‌زیست در دولت‌های دهه ۶۰ جایگاهی نداشت، چون محیط‌زیست را در حد حفاظت شکارگاه و حیات‌وحش می‌دانستند.‌

می‌گویید، دولت هفتم و هشتم موفق بوده، اما آن زمان نیز محیط‌زیست جزو اولویت‌ها نبود، چراکه سد سازی‌های بی‌رویه ادامه داشت و حقابه تالاب‌ها جدی گرفته نمی‌شد.

‌به نظرم، آن زمان محیط‌زیست جایگاه قوی‌تری پیدا کرد.

البته نباید فراموش کرد که زمان چنین دولت‌‌هایی، مهاجرت از روستاها به کلانشهرها بیشتر شد.

مهاجرت از روستا به شهر، ربطی به محیط‌زیست ندارد.

وقتی دولت منابع آبی را تامین نکند و کشاورز نتواند کشاورزی کند، تصمیم به مهاجرت می‌گیرد.

ببینید آیا اکنون آبی وجود دارد که از آن استفاده‌ای نمی‌شود؟

آن زمان شرایط منابع آب بهتر بود.‌

‌در کشور ما جایی که آب بود، آن منبع بدون نیروی انسانی نبود. جمعیت اضافی و سر ریز روستا مهاجرت می‌کنند، چراکه باید روستا توسعه پیدا کند که این اتفاق نیفتاده است، ما برای خیلی از روستاها جاده، آب، برق و خانه بهداشت ایجاد کرده‌ایم، اما برایشان ‌اشتغال مولد ایجاد نکرده‌ایم. کشاورزی نیز از اشتغال اشباع است.

پس به نظر شما ‌اقتصاد کشور باید بر پایه کشاورزی یا صنعت باشد؟

این مقایسه درستی نیست، چون پتانسیل کشاورزی ما محدود است و در حد آبی است که داریم و کشاورزی ما حدود هشت درصد تولید ناخالص را دارد. بنابراین اگر بخواهیم اقتصاد اول منطقه بشویم و به عنوان مثال، تولید ناخالصمان‌ به ۱۵۰۰ میلیارد دلار برسد، کشاورزی ما حداکثر می‌تواند حدود سه درصد از این تولید ناخالص را در چنین مقطعی داشته باشد و بقیه باید از بخش صنعت و خدمات تامین شود. البته این دلیل نمی‌شود که کشاورزی را رها کنیم‌. باید روی کشاورزی سرمایه‌گذاری کرد و حداکثر بهره‌وری و تولید را با توجه به آب موجود داشت.

پس چرا آن‌طور که باید، به کشاورزی یا صنعت نپرداخته‌ایم؟

باید دید به چه پرداخته‌ایم؟ مشکل ما این است که از بعد اقتصادی دور باطل می‌زنیم و کسی جرات نمی‌کند، مشکلات جدی اقتصادی را مطرح کند. وقتی قیمت و تولید نفت بیشتر می‌شود وضع کشور کمی بهتر می‌شود و بر عکس. در واقع، ‌مقداری از سیاست‌های جهانی ما مانع توسعه اقتصادی است که آن‌هم دست دولت‌ها نیست.

  برای احیای دریاچه ارومیه این همه هزینه می کنیم از طرف دیگر شما نسبت به کوچ اجباری ۵۰ میلیون ایرانی هشدار می دهید منتقدان می گویند این ها بایکدیگر در تضاد است، زیرا ‌اگر ‌ پروژه احیا شکست بخورد شرایط ناگوارتر خواهد شد. ‌

احیای دریاچه را می توان با برجام مقایسه کرد با برجام مشکل تقریبا حل شد. باید دید اگر نبود‌ چه اتفاقی می افتاد. برجام ما را به بهشت نبرد ،اما  شاید با آن از جهنم فاصله گرفتیم.

مسائل زیست محیطی خود به خود تولید کننده ارزش افزوده نیستند، اما اگر نباشند هزینه ده برابری به جامعه تحمیل می کنند، درست مانند زمانی که انسان سالم است و قدر سلامتی را نمی داند،نبود دریاچه صدها برابر هزینه دارد، به همین خاطر می توان گفت آقای روحانی کار عاقلانه ای کرده است.

به نظر شما که بین دولتمردان هستید، چرا همه فکر می‌کنند این مساله شوخی است؟

متاسفانه برای همه اهداف زودرس و کوتاه‌مدت، صد برابر اهداف بلند‌مدت اولویت دارد. میزان آب تجدیدپذیر کشور حدود ۸۸میلیارد متر‌مکعب است، اما ۳۰ سال پیش۱۳۲ میلیارد متر‌مکعب بود و امروز تراز منفی آب سفره‌های زیر زمینی، حداقل حدود ۱۵ میلیارد مترمکعب است در حالی که ۴۰ سال پیش صفر بود یا امروز ‌بیش از ۵۰ درصد روان‌آب‌های ما کم شده. اینها نشانه این است که کشور کویر شده و از بین می‌رود، اما هیچ‌کس به فکر این مساله نیست. خیلی از آنهایی که باخبرند، جرات ندارند از بعد سیاسی به آن بپردازند.

به نظرتان چه باید کرد؟

باید به مسئولان و مردم آگاهی داد. ما چاره‌ای نداریم جز این که بشدت مصرف آبمان را کاهش دهیم.

خودتان می‌گویید، بیشترین منابع آب کشور ‌در بخش کشاورزی مصرف می‌شود، اما به نظر نمی‌رسد، از زمانی که شما وزیر کشاورزی بودید تاکنون بهبودی در عملکرد کشاورزان حاصل شده باشد.

متاسفانه اصلا بهبود حاصل نشده. ممکن است بگوییم بازده آبیاری‌مان مثلا به ۴۰ درصد رسیده، ولی بهره‌وری‌ آب بهبود چندانی پیدا نکرده، چون ۹۵۰ گرم بود و به یک کیلو رسیده است. در حقیقت ما آب، محیط‌زیست و تمدن کشور را قربانی اهداف زودرس خود می‌کنیم.

به نظر شما به عنوان دبیرکل خانه کشاورز و مسئولی که سابقه وزارت کشاورزی را دارید، چرا نمی‌توان کشاورزان را مجاب کرد و آموزش دا‌د که بهره‌وری آب را افزایش دهند؟

چون در کشاورزی ما سرمایه‌گذاری زیر بنایی حتی به اندازه استهلاک سرمایه انجام نگرفته و این مساله سابقه تاریخی دارد که به اصلاحات اراضی زمان شاه و فعال شدن هیات‌های هفت نفره بعد از انقلاب ما بر می‌گردد. به این شکل ما امنیت سرمایه‌گذاری را از بخش کشاورزی سلب کردیم. مردم و بخش خصوصی بدون وام بانکی حاضر به سرمایه‌گذاری در بخش کشاورزی نیستند و دولت نیز نمی‌تواند همه سرمایه‌گذاری بخش کشاورزی را قبول کند‌. این‌گونه بخش کشاورزی دچار خلأ سرمایه تاریخی شده است‌. به همین دلیل بهره‌وری بالا نرفته چون بهره‌وری با فناوری و مدیریت بالا می‌رود.

بنابراین، ما نکاتی مانند مدیریت و فناوری را در بخش کشاورزی نداریم.

سرمایه و مدیریت درست در تولید نداریم که نتیجه آن بهره‌وری درست است. اکنون ما هزار کیلو آب شیرین مصرف می‌کنیم تا یک کیلو مواد کشاورزی خشک تولید کنیم.

به بحث دریاچه ارومیه برگردیم. کمک‌های بین‌المللی در این پروژه چقدر نقش داشته است؟

به آن صورت کمک نشده، اما از نظر علمی از تمام کشورها که دانش داشته‌اند، بهره گرفته‌ایم. ما در سه سال گذشته نزدیک ۱۵۰۰ میلیارد تومان خرج کردیم، یعنی حدود ۵۰۰ برابر کمک‌های خارجی‌.

برای احیای دریاچه ارومیه چقدر اعتبار نیاز است؟

برای رسیدن به اهدافمان ‌دست‌کم به حدود ۲۰ هزار میلیارد تومان نیاز داریم‌.

اما مخالفان می‌گویند مصوبه هیات دولت برای احیای دریاچه‌ حرکتی نمایشی است؟

مخالفان همه چیز را به هم تشبیه می‌کنند. در ۲۰ سال گذشته به شکل میانگین ۴۰ سانتی متر عمق آب دریاچه کاهش داشته، اما در سه سال گذشته نه تنها کاهش عمق نداشته‌ایم، بلکه حدود ۲۵ سانتی متر افزایش عمق داشته است.

منتقدان می‌گویند این روند تحت تاثیر ورود پساب و بارش باران اتفاق افتاده است.

پساب‌ها همیشه بوده و بارش‌ها را نیز می‌توان از طریق گزارش‌های هواشناسی بررسی کرد. سال گذشته که بارش‌ها خوب بود، شرایط ۵/۱درصد بهتر از دو سال پیش بود، یعنی ارتفاع دریاچه حدود ۳۵ سانتی‌متر بیشتر از قبل بود. خوشبختانه اینها فاکتورهای کمی و قابل اندازه‌گیری است.

ایراد دیگری که از عملکرد شما می‌توان گرفت، این است که روی اصلاح الگوی مصرف در کشاورزی تمرکز نمی‌کنید، یعنی بیشتر دنبال پروژه‌های انتقال آب هستید.

ما فقط یک پروژه انتقال آب را دنبال می‌کنیم که حق ماست، چرا که آب از کشور خارج می‌شود. علاوه براین، پروژه مربوط به پیش از انقلاب است.

اما آیا به همین اندازه نیز برای اصلاح الگوی مصرف تلاش می‌کنید؟

ما هر سال ۸ درصد آب کشاورزان را کاهش می‌دهیم و برخلاف این که در دو سال گذشته ۱۶درصد آب مصرفی کشاورزان کاسته شده، عملکرد کشاورزان ۱۷ درصد بالا رفته است.

اما انتقال آب عوارض زیادی دارد و گفته می‌شود، این آب باید برای توسعه کشاورزی استفاده می‌شد.

عوارض انتقال آب برای زمانی است که فراتر از حد قانونی و زیست‌محیطی پیش برویم.

البته درست است. قرار بود این آب برای توسعه ‌۳۰ هزار هکتار کشاورزی باشد، اما چون کشاورزی حقآبه دریاچه را برده، دولت تصمیم گرفته این آب به عنوان حقآبه دریاچه باشد‌.

با توجه به این که شما روی پروژه‌های انتقال آب پافشاری می‌کنید و محیط‌زیست با این مساله مخالف است، به نظر می‌رسد شما به عنوان مشاور آقای جهانگیری در چنین مسائلی محیط‌زیست را بازی نمی‌دهید.

دریاچه متعلق به محیط‌زیست است‌ و خود محیط‌زیست باید مسئولیت احیای دریاچه را به عهده می‌گرفت. همه ما به کمک محیط‌زیست آمده‌ایم. البته‌ محیط‌زیست باید پاسخگو باشد که چرا دریاچه خشکیده؟ نه این که مدعی باشد. محیط‌زیست در انجام وظیفه‌اش سستی کرده، زیرا احیای دریاچه وظیفه محیط‌زیست است و به همین خاطر دبیر احیای دریاچه ارومیه باید خانم ابتکار باشد، نه من!

پس‌به نظر شما خانم ابتکار، قدرت لازم را برای این کار ندارد؟

کلا محیط‌زیست را می‌گویم، چون روسای متفاوتی داشته است. محیط‌زیست نتوانسته از حق و حقوق خود دفاع کند و کوتاه آمده است. مساله اینجاست که محیط‌زیست جایی که قرار است توسعه صنعتی اتفاق بیفتد، سختگیری بیش از حد می‌کند و آنجا که مساله در مالکیت خودش است، کوتاه آمده یعنی حقابه‌اش را گرفته‌اند و صدایش هم در نیامده است.

به نظرخودتان جدی‌ترین مشاوره‌ای که تاکنون به آقای جهانگیری داد‌ ه اید، چه بوده است؟

بیشترین فشاری که آورده‌ام، برای افزایش بهره‌وری آب و سرمایه‌گذاری در این زمینه بوده است.

چقدر به این هدف رسیده‌اید؟

در قوانین و مقرراتی که دولت تصویب کرده این مساله آمده، اما در اجرا مشکل پیدا کرده چون دولت ما وارث مشکلات قبل است.

البته همه چیز را نمی‌توان گردن قبلی‌ها انداخت.

همه چیز گردن آنهاست، دولت‌های بعد هم گرفتار هستند.

مشکلات البته ریشه‌ای است و دولت‌های قبل‌تر نیز از لحاظ زیست‌محیطی‌ عملکرد مناسبی نداشتند و ‌به نظر می‌رسد برایشان راحت است که هرجا مشکلی ایجاد می‌شود، همه تقصیرها را گردن دولت احمدی‌نژاد بیندازند.

بیلان و شاخص‌هایی که به جامانده، بخوبی وضعیت را نشان می‌دهد. برای نمونه شوری سد گتوند را درنظر بگیرید. من دراین باره نامه نوشتم و خواستم که دستور بهره‌برداری از این سد را ندهند.

اما ساخت این سد از دوره قبل از احمدی‌نژاد آغاز شده بود؟

درست است، اما سال ۹۱ که می‌خواستند بهره‌برداری کنند، من تقاضای توقف داشتم.

از قبل نمی‌دانستند چنین مشکلی پیش می‌آید؟

مطالعات ناقص بود و سواد کافی نداشتند، اما به مرور متوجه شدند.

پس قبول دارید تحقیقات روی سد‌سازی از دوران سازندگی بدون مطالعه بوده است؟

قبول دارم تحقیقات ناقص بوده است.

برای تمام سد‌ها؟

سد‌سازی ما صرفا از بعد مهندسی است. قبلا فکر می‌کردند سد سازی فقط ساخت دیواره و جمع آوری آب است. به همین خاطر مسائل زیست‌محیطی اقتصادی و اجتماعی را درهیچ کدام ازسدها در نظر نمی‌گرفتند. تا یک زمانی دیدگاه‌ها ناقص بود، اما از زمانی که مشخص شد برای سدسازی باید ابعاد دیگری را در نظر گفت، اشتباه‌ها آگاهانه شد. این مساله فرقی با خیانت ندارد.

جالب است. آن زمان شما برای سد‌سازی همکاری می‌کردید و حالا درباره حقآبه دریاچه صحبت می‌کنید. این تضاد نیست؟

من می‌گویم در یک زمانی آگاهی‌ها ناقص است.

پس خودتان تایید می‌کنید که آن زمان آگاهی نداشتید؟

اصلا کشور آگاهی نداشت. تا اواسط دهه ۷۰ آگاهی کم بود و کسی به فکر توسعه پایدار نبود، اما وقتی آگاهی پیدا شد، اشتباه‌ها ادامه پیدا کرد.

برگردیم به بحث کمبود منابع آب. این روزها به دلیل خشکسالی خیلی از روستاییان زابل در خانه‌هایشان را گل گرفته‌اند تا کوچ کنند، چون بخشنامه شده که مانع اسباب کشی این خانواده‌ها شوند. به نظرتان این شیوه درستی است؟

این شیوه درستی نیست. سیستان بشدت در خطر است، چراکه آب آن مستقیما از افغانستان تامین می‌شود. مردم باید مهاجرت کنند یا دولت غیر از کشاورزی برایشان ایجاد شغل کند.

دراین باره به آقای جهانگیری هشدار داده‌اید؟

با آقای جهانگیری از این مناطق بازدید داشته‌ایم. واقعا نمی‌توان دراین منطقه زندگی کرد. دولت باید به سرمایه‌گذاری در بخش خدمات مرزی و تجاری و صنایع کم آب بپردازد، زیرا این مناطق دیگر جای کشاورزی نیست.

دیپلماسی ما ضعیف است؟ به نظرتان چه چیزی سبب شده که ما با این همه کمک به افغانستان، نتوانسته‌ایم حقآبه هامون را پس بگیریم؟

الحمدالله همه چیزمان باهم می‌خواند، دیپلماسی با اقتصاد یا مسائل اجتماعی، فرهنگی یا مدیریتی‌. ما درسیاست‌های کلان مشکل داریم. بدتر از زابل مشهد است. ما آب آشامیدنی شهر مشهد را به سد دوستی وصل کرده‌ایم که منشأ ۹۹ درصد آن هیرمند و افغانستان است. سال گذشته برای تامین آب شرب مشهد مشکل زیاد بود و دولت پول داد و لجن‌های ته سد را با سرمایه‌گذاری حدود ۱۵۰میلیاردی برای شرب منتقل کردند.

حرف آخر؟

برای رسیدگی به مشکل بحران آب اکنون نیز دیر است، چون ما وارد مصیبت و بحران شده‌ایم، در مرکز ثقل بی‌آبی قرار داریم و متاسفانه خیلی‌ها متوجه نیستند. آنها پنج سال دیگر متوجه می‌شوند، اولین کاری که باید بکنیم، این است که دست‌کم در پنج سال آینده به جای ۱۱ میلیارد مترمکعب آبی که مجلس مصوب کرده، ۴۰ میلیارد مترمکعب از میزان برداشت منابع آب کم کنیم.

مهدی آیینی

 

50 میلیون ایرانی آواره زیست محیطی می شوند

‌‌آوار‌گان جنگ جای خود را به آورگان زیست محیطی می دهند؛فاجعه ای بزرگ که زنگ خطرش به صدا درآمده اما توجهی به آن نمی شود،مدیریت اشتباه منابع آب و برداشت بی رویه از آب های زیر زمینی ‌شرایط  مناطقی مانند جنوب البرز تا آب های جنوبی   و شرق زاگرس تا مرز های شرقی کشور را آنقدر بحرانی کرده که اگر تغییری در الگوی مصرف آب رخ ندهد تا 15 سال آینده ساکنان این مناطق که جمعیت شان حدود 50 میلیون نفر برآوردمی شود ناچار به کوچ خواهند شد.

‌سد پشت سد ساخته می شود،رودخانه پشت رودخانه خشک می شود،سطح آب چاه ها پایین می رود  از قنات ها  جز خاطرات خشکیده چیزی باقی نمی ماند،قحطی آب که ‌سفره اش را پهن کند زندگی کوله بارش را جمع می کند   از روستا و شهرهای بزرگ کوچ می کند.این حکایت خیلی از روستاهای خالی از سکنه کشور است روستاهایی که تغییر اقلیم و مدیریت نامناسب منابع آب زندگی را در آنها به  قتل رسانده است.

عیسی کلانتری، مشاور معاون ‌اول رئیس‌جمهور در امور آب، کشاورزی و محیط‌زیست  از این می‌گوید اگر این بحران بدرستی مدیریت نشود، در آینده‌ای نزدیک زندگی میلیون‌ها ایرانی ‌به خطر می‌افتد.

آن‌طور که او می‌گوید در جنوب البرز تا آب‌های جنوب کشور و شرق زاگرس تا مرزهای شرقی کشور بجز زاینده‌رود که شرایطش ناگوار است، رودخانه جاری دیگری وجود ندارد به همین خاطر زندگی تمامی ساکنان این مناطق وابسته به آب‌های زیرزمینی است.

ماجرا زمانی نگران‌کننده‌تر می‌شود که بدانید آب‌های زیرزمینی کشور نیز شرایط مناسبی ندارد؛ براساس اعلام وزارت نیرو قدرت تجدید‌پذیری آب‌های زیر زمینی کشور 33 میلیارد مترمکعب است، اما هر سال چیزی حدود 60 میلیارد مترمکعب از این آب‌ها تخلیه‌ و مصرف می‌شود.

مهلکه آب

استفاده بی‌رویه از منابع آب زیرزمینی فقط یکی از نگرانی‌هایی است که در این حوزه وجود دارد، چراکه باید از برداشت بی‌رویه از آب‌های فسیلی نیز نوشت، آب‌هایی که طی میلیون‌ها سال جمع‌آوری شده‌اند. کلانتری دراین باره می‌گوید‌: حجم تمام آب‌های فسیلی کشور‌ حدود 500 میلیارد مترمکعب برآورد می‌شود، اما از این مقدار‌ فقط حدود 200 میلیارد مترمکعب آب شیرین است و بقیه آن را آب شور تشکیل می‌دهد.

باید به هشدارهای کلانتری این نکته را نیز اضافه کرد که در چند دهه گذشته 170 میلیارد‌ ‌مترمکعب از این منابع آب نیز برداشت شده یعنی تا چند سال دیگر از آب‌های شیرین فسیلی که طی میلیون‌ها سال ذخیره شده‌اند، دیگر چیزی باقی نمی‌ماند.

به این ترتیب خیلی زمان نمی‌برد زمین همه‌جا فرونشست می‌کند و آب‌های زیرزمینی شور می‌شوند، به همین خاطر ساکنان مناطقی مانند جنوب البرز تا آب‌های جنوبی و شرق زاگرس تا مرزهای شرقی کشور فقط به آب شور دسترسی خواهند داشت. شاید بتوان آب شرب ساکنان چنین مناطقی را از طریق شیرین کردن آب دریا و چاه‌ها تامین کرد، اما برای زنده کردن کشاورزی نمی‌توان کاری انجام داد، چراکه هزینه شیرین کردن هر مترمکعب آب حدود ده هزار تومان برآورد می‌شود.

کوچ وحشتناک

مرگ زندگی در مناطقی که به آب دسترسی ندارند، فاجعه‌ای است که آغاز شده، این را از کاهش محصولات کشاورزی می‌توان فهمید.مشاور معاون ‌اول رئیس‌جمهور در امور آب، کشاورزی و محیط‌زیست می‌گوید: روند تعطیل شدن کشاورزی شروع شده و با سرعتی زیاد در حال افزایش است.

بنابراین اگر روند کنونی ادامه پیدا کند تا 15 سال دیگر تمام ساکنان این منطقه ناچار به کوچ می‌شوند، افرادی که جمعیتشان حدود 50 میلیون نفر برآورد می‌شود‌‌.

خداکرم جلالی، رئیس سازمان جنگل‌ها، منابع طبیعی و آبخیزداری کشور نیز  نسبت به افزایش‌ مهاجرت آوارگان زیست‌محیطی هشدار می‌دهد و می‌گوید چنین مهاجرت‌هایی در استان‌های محروم و خشک مانند خراسان جنوبی، کرمان و سیستان و بلوچستان بیشتر است. آن‌طور که او توضیح می‌دهد در آسیب‌شناسی‌هایی که درباره حاشیه‌نشینی‌ در اطراف شهر‌ها شده به این نتیجه رسیده‌اند که بیشتر حاشیه‌نشینان به دلیل خشکسالی و خشک شدن چاه، قنات و تالاب‌ها ناگزیر به مهاجرت شده‌اند.

جلالی نیز تائید می‌کند که آوارگان زیست‌محیطی سهمی قابل توجه در حاشیه‌نشینی دارند. به نظر او برای مدیریت این مساله باید توجهی ویژه به منابع آب در استان‌های جنوبی، مرکزی و شرقی کشور داشت.

تیر خلاص آمار

مرگ تالاب و دریاچه‌هایی مانند هامون و ارومیه به افزایش آوارگان زیست‌‌محیطی دامن زده است. این فاجعه‌ای بزرگ است که رضا نجفی، رئیس سازمان جهاد کشاورزی سیستان و بلوچستان نیز   تائیدش می‌کند. به گفته او‌، فقط ‌در سال‌های 90 تا 91 بیش از 35 هزار نفر از منطقه سیستان خارج شده‌اند.

‌علاوه بر مهاجرت این افراد، آمارهای نگران‌کننده‌تری نیز وجود دارد که از آینده‌ای تاریک خبر می‌دهند. برای نمونه تا مدتی پیش تعداد گاوهای بومی سیستان در حاشیه دریاچه هامون بیش از 90 هزار راس بود‌، اما اکنون در کل دشت سیستان حدود 30 هزار راس گاو بومی باقیمانده است، از نظر دام سبک مانند گوسفند و بز نیز باید گفت ‌تعداد آنها از یک میلیون و 400 هزار راس به کمتر از 500 هزار راس رسیده است. افزون بر این تا پیش از خشک شدن هامون صیادان هر سال بیش از 12 هزار تن ماهی از این تالاب برداشت می‌کردند، اما اکنون قایق‌های بومیان منطقه زیر خاک و شن مدفون شده‌اند.

آن‌طور که رئیس سازمان جهاد کشاورزی سیستان و بلوچستان می‌گوید این شرایط سبب شده خیلی‌ها از این استان کوچ کنند؛ به همین خاطر اراضی کشاورزی رها شده به محلی برای طغیان ریزگرد‌ها تبدیل شده و در نتیجه ساکنان این منطقه رکورددار بیماری‌های ریوی مانند سل شده‌اند.

سیل آوارگان زیست‌محیطی، طغیان ریزگردها و شیوع بیماری تنها خطراتی نیستند که به دلیل مدیریت اشتباه منابع آب، کشور را تهدید می‌کند، کوچ آوارگان زیست‌محیطی تهدیدی جدی برای تمامیت ارضی و امنیت ملی کشور نیز هست‌، چراکه تخلیه استان‌های مرزی درواقع چراغ سبزی است برای ‌گروه‌های تبهکار‌ و تروریست که در حاشیه مرزهای کشورمان با افغانستان و پاکستان فعالیت می‌کنند. بنابراین اگر برای مدیریت منابع آب کشور اقدامی نشود، باید منتظر شنیدن خبرهای ناگوار بسیاری بود.

مهدی آیینی

4000 ایرانی در بازداشتگاه‌های اندونزی

گفت‌وگو با «دیان ویرنجوریت»، سفیر اندونزی در تهران

  بعد از جنجالی‌شدن ماجرای مهاجرت غیرقانونی ایرانی‌ها به استرالیا، دولت اندونزی سیاستی در پیش گرفت که براساس آن صدور روادید در بدو ورود برای ایرانیان لغو شد. به همین دلیل مدتی است ایرانیانی که قصد دارند به منظور سیاحت، تجارت یا دیدار با اقوام خود به اندونزی بروند برای گرفتن روادید با مشکل روبه رو شده اند؛ برای نمونه کمتر آژانس مسافرتی خدمات صدور روادید اندونزی را ارائه کرده و آژانس هایی که در این زمینه فعالیت می کنند هم رقم های بالایی از مسافران درخواست می کنند. برای این که از چند و چون این ماجرا بیشتر بدانیم به سفارت اندونزی در تهران رفتیم جایی که بر خلاف دیگر سفارتخانه ها که معمولا با عکس هایی از جاذبه های توریستی آن کشور تزئین شده است، در و دیوارهایش پر است از عکس هایی که سفیر این کشور از مکان های دیدنی ایران گرفته است. در این گفت وگو دیان ویرنجوریت، سفیر اندونزی در تهران از شرایط صدور روادید و آمار ایرانیان زندانی در کشورش می گوید.

 اندونزی به چه افرادی روادید می دهد؟ چون اشخاصی که به سفارت شما مراجعه می کنند، می گویند شرایط برای گرفتن روادید اندونزی خیلی سخت شده است.

باید بگویم گرفتن روادید اندونزی آنقدر سخت نیست و مانند دیگر کشورهاست و هر شخصی که شرایط آن را داشته باشد، می تواند روادید بگیرد؛ یعنی حتی شرایط آن از برخی کشورها راحت تر است. زمانی که روادید در بدو ورود به ایرانی ها داده می شد، شرایط راحت تر بود و تا مدتی قبل سیاست ما به این شکل بود، چون ایران را کشور دوست و برادر می دانیم، ولی متاسفانه برخی، از این تسهیلات سوءاستفاده و مشکلاتی ایجاد کردند.

منظور شما افرادی است که می خواهند غیرقانونی به استرالیا بروند؟

درست است. وقتی ما تسهیلات صدور روادید در بدو ورود ارائه می کردیم، برخی ایرانی ها به اندونزی می آمدند، اما قصدشان این بود که خود را به استرالیا برسانند. در واقع آنها از این تسهیلات استفاده نادرست می کردند. این در حالی است که خیلی از ایرانیان وقتی این تسهیلات ارائه می شد هم برای گرفتن روادید به سفارت می آمدند. آنها افرادی هستند که واقعا به قصد گردشگری و تجارت به اندونزی می روند. این افراد چون نیت و مقصود درستی دارند، قبل از سفر روادید می گیرند. مشکل را افرادی ایجاد کردند که با گرفتن روادید در بدو ورود، دیگر به کشور خود برنگشتند.

آماری از این افراد دارید؟

بررسی های ما نشان می دهد از هر ده ایرانی که از این تسهیلات استفاده می کرد و به اندونزی می رفت، پنج نفرشان به ایران برنمی گشتند. به احتمال زیاد آنها افرادی بودند که می خواستند خودشان را به استرالیا برسانند، در حالی که افرادی که قصد دارند به این شکل خود را به استرالیا برسانند، ممکن است در اندونزی جرائم دیگری نیز مرتکب شوند. اکنون صدها ایرانی در زندان های اندونزی هستند.

آنها مرتکب چه جرم هایی شده اند؟

بیشتر آنها در ارتباط با قاچاق مواد مخدر و مهاجرت غیرقانونی دستگیر شده اند.

آمار برخی از سایت های خبری را که از وجود 5000 ایرانی در زندان و بازداشتگاه های اندونزی حکایت دارد، تائید می کنید؟

نه، نمی توانم دقیق درباره این آمار صحبت کنم، چون تعداد این افراد در بازداشتگاه ها تغییر می کند، یعنی روزانه برخی آزاد شده و تعدادی هم دستگیر یا منتقل می شوند به همین دلیل نمی توانیم عدد مشخصی بگوییم، اما می توانم بگویم حدود 4000 نفر در بازداشتگاه های موقت هستند، البته تعداد این افراد هم متغیر است، چون ما با سازمان بین المللی مهاجرت همکاری می کنیم.

این آمار حدودی را چگونه محاسبه می کنید؟

بر اساس آمار زمانی که تسهیلات صدور روادید در بدو ورود ارائه می شد، سالانه 18 هزار ایرانی به اندونزی سفر می کردند و معمولا نصف آنها به کشور خود برنمی گشتند. با توجه به این آمار می توان گفت حدود 9000 ایرانی تاکنون به کشور خود برنگشته اند، علاوه براین اگر فرض کنیم نیمی از این افراد هم موفق شده اند خود را به استرالیا برسانند می توان حدس زد حدود 4000 نفر در زندان و بازداشتگاه های موقت اندونزی هستند.

از تعداد ایرانی هایی که به دلیل قاچاق مواد مخدر محکوم به اعدام شده اند، چه آماری دارید؟

اکنون 47 ایرانی بر اساس مدارک قابل استناد به اعدام محکوم شده اند.

آیا تاکنون از این 47 نفر کسی اعدام شده است؟

نه. هیچ کدام از آنها تاکنون اعدام نشده اند؛ چرا که ما ایران را جزو کشورهای دوست و برادر خود می دانیم. این در حالی است که حکم قاچاقچیان آفریقایی یا مالزیایی اجرا شده، ولی هنوز حکم ایرانی ها اجرا نشده است.

قرار بود زندانیان ایرانی با اندونزیایی هایی که در ایران زندانی هستند، مبادله شوند. این طرح در چه مرحله ای است؟

به نظر من مبادله 47 زندانی ایرانی با سه زندانی اندونزیایی عادلانه نیست، افراد محکوم به اعدام با دلایل محکمی محکوم شده اند. برای نمونه دوست خود من که مصرف کننده ساده مواد مخدر بود با مقدار خیلی خیلی کم مواد در اندونزی دستگیر و به چند سال زندان محکوم شده است، حالا جرم اشخاصی که مقدار زیادی مواد مخدر وارد اندونزی کرده اند، بیشتر است. همه می دانند در اندونزی مجازات حمل مواد مخدر سنگین است. اگر شخصی با دانستن همه این نکات بخواهد مواد مخدر به کشور من منتقل کند، یعنی با قانون اندونزی مبارزه می کند، به همین دلیل باید سرانجام کارش را هم بپذیرد، البته منظور من قاچاقچیان همه کشورها است؛ زیرا اگر این افراد موفق به قاچاق مواد مخدر شوند هزاران نفر از جوانان کشور ما بی آینده و بدبخت می شوند. به نظر من قاچاقچیان مواد مخدر در هر جای دنیا باید مجازات شوند.

دولت اندونزی برای کم کردن تعداد مهاجران غیرقانونی بجز لغو صدور روادید در بدو ورود، برنامه های دیگری را عملی کرده است؟

دولت اندونزی سعی کرد قبل از لغو صدور روادید در بدو ورود برای ایرانی ها با روش های گام به گام تعداد افرادی را که می خواهند به این شکل به استرالیا بروند، کم کند. برای نمونه ما از مسافران خواستیم هنگام ورود به اندونزی حتما بلیت برگشت به کشور خود را داشته باشند، ولی برخی بلیت برگشت را تهیه می کردند، اما وقتی وارد خاک اندونزی می شدند، بلیت برگشت را کنسل کرده و پول خودرا پس می گرفتند. برنامه دیگر اجباری کردن رزرو هتل بود، اما با توجه به آنلاین انجام شدن این کار، این برنامه هم جواب نداد. راهکار دیگری که آزمایش شد این بود که متقاضیان سفر به اندونزی باید شخصی را به عنوان رابط در اندونزی معرفی می کردند، اما بعد از مدتی متوجه شدیم برخی یک شخص رابط را معرفی می کردند که فقط شماره تلفن و نام او تغییر می کرد. یکی دیگر از راه هایی که قبل از این که روادید بدو ورود را برداریم، آزمایش شد این بود که در فرودگاه با برخی مسافران ایرانی مصاحبه می کردیم. جالب است بدانید برخی خود را تاجر معرفی می کردند که حتی بلد نبودند انگلیسی حرف بزنند یا دست کم نحوه پوشش شان با گفته هایشان متفاوت بود.

اما بلد نبودن زبان انگلیسی یا پوشش نامناسب نمی تواند ملاک خوبی باشد؟

درست است، اما نکته اینجاست که این افراد می توانند براحتی مورد سوءاستفاده مالی قرار بگیرند؛ زیرا در هر جای دنیا ممکن است مامور فاسد وجود داشته باشد و اگر در فرودگاه اندونزی این افراد با ماموران فاسد روبه رو شوند، مجبور به پرداخت رشوه خواهند شد، ما دوست نداریم چنین اتفاقاتی رخ بدهد. دولت اندونزی برای این که جلوی این مشکلات را بگیرد، گام به گام پیش رفت تا راهکارهایی پیدا کند به همین دلیل می توانم بگویم این تصمیم ناگهانی و یک روزه گرفته نشده است.

این تغییر سیاست تا چه زمانی اجرا می شود؟

مساله این است که هدف لغو صدور روادید در بدو ورود فقط ایرانی ها نیستند. ما از قبل این تسهیلات را برای چند کشور محدود کرده ایم، ولی این تسهیلات مورد بازنگری قرار می گیرد و به این شکل نیست که تا ابد باشد. باید دید تاثیرات مثبت آن چگونه است. شاید وقتی دیدیم این روش جواب نداد آن را تغییر بدهیم. به هر حال بعد از مطالعات و تحقیقات زیادی که روی این مساله شد، دولت اندونزی با صلاحدید وزارت امور خارجه، دادگستری و پلیس و دیگر مسئولان تصمیم گرفت صدور روادید در بدو ورود را برای ایرانی ها لغو کند، زیرا به نتیجه رسیدیم این کار برای اندونزی مشکل ایجاد می کند. البته باید اضافه کنم این ماجرا بجز ما برای ایران هم مشکل ساز شده بود، زیرا اگر با سفیر ایران در اندونزی حرف بزنید، خواهید شنید هر روز ایرانیان زیادی برای دریافت کمک به سفارت مراجعه می کنند.

تاکنون بجز ایران صدور روادید در بدو ورود برای چه کشورهایی لغو شده است؟

20 کشور در این فهرست وجود دارد که ما به اتباع آنها با دقت بیشتری روادید می دهیم، در این فهرست ایران کشور چهارم است و بعد از افغانستان، پاکستان و سریلانکا قرار می گیرد.

به نظر می رسد با اطلاع رسانی های انجام شده همه می دانند از راه غیر قانونی در اندونزی نمی توانند به استرالیا برسند، زیرا اگر خیلی خوش شانس باشند و قایق شان غرق نشود در پاپوآی گینه نو اسکان داده می شوند. به همین دلیل فکر نمی کنید سیاست جدیدتان کمی سختگیرانه باشد؟

فرستادن مهاجران غیرقانونی به گینه نو سیاست استرالیاست. ما دوست نداریم ایرانی ها از کشور ما برای مهاجرت غیرقانونی به استرالیا استفاده کنند. ما می خواهیم ایرانی ها برای گردش و تجارت به اندونزی بیایند و از جاذبه های گردشگری ما لذت ببرند. از زمانی که تسهیلات صدور روادید در بدو ورود لغو شده است، تقاضا برای صدور روادید بیشتر شده، اما هنوز علاقه مهاجرت غیرقانونی از اندونزی به استرالیا در برخی وجود دارد. بگذارید دوباره بگویم هدف ما سخت کردن شرایط برای ایرانی ها نیست. ما نمی خواهیم تعداد گردشگران ایرانی کم شود، بلکه می خواهیم از عواقب ناگوار مهاجرت غیرقانونی کم کنیم.

ولی به نظر نمی رسد هدف شما جذب گردشگر بیشتر باشد، چون آژانس های مسافرتی می گویند گرفتن روادید کشور شما سخت است و برخی برای گرفتن روادید 220 دلار طلب می کنند، در حالی که سفارت برای صدور روادید فقط 45 دلار می گیرد، این ماجرا را چگونه توضیح می دهید؟

ما به هیچ آژانسی حق نداده ایم دنبال کار روادید برای گردشگران ایرانی باشد، زیرا هر فردی که قصد سفر به اندونزی دارد، باید خودش به سفارت اندونزی مراجعه کند. حتی ما قبل از برداشتن تسهیلات صدور روادید در بدو ورود با آژانس های مسافرتی و نمایندگان آنها، جلسه ای برگزار کرده و درباره سیاست جدید اطلاع رسانی کردیم. آن موقع آژانس های زیادی از ما درخواست کردند بگذاریم آنها برای مسافران روادید بگیرند، ولی ما قبول نکرده و می گوییم امکان ندارد ما به آژانس های مسافرتی چنین اجازه ای بدهیم. مسافران می توانند با مراجعه به سفارت و پرداخت همان 45 دلار روادید بگیرند. اگر برخی آژانس ها هزینه بیشتری طلب می کنند مقصر ما نیستیم؛ ولی ممکن است اگر متقاضی زیاد باشد و شرایط تعییر کند ما به چند آژانس اجازه بدهیم برای مسافران ویزا بگیرند.

افرادی که برای گرفتن روادید به سفارت می آیند باید چه مدارکی همراه داشته باشند؟

اصل و کپی شناسنامه و کارت ملی، دو قطعه عکس4×6، بلیت رفت و برگشت و برگه رزرو هتل علاوه براین متقاضی باید فرم مربوط به روادید را با حرف درشت لاتین پر کرده و به پرسش های مطرح شده درست جواب دهد. باید یادآور شوم نیازی به پرینت حساب بانکی نیست، ولی ممکن است ما از افرادی که شخصی را در اندونزی نمی شناسند، بخواهیم گواهی اشتغال به کار ارائه کنند یا اگر افرادی می خواهند به صورت تور یا گروهی از سوی آژانس مسافرتی به اندونزی بروند باید با مدیر آن آژانس صحبت کنیم.

مشکل دیگری که ایرانیان برای گرفتن روادید با آن روبه رو هستند، این است که سایت سفارت زبان فارسی ندارد. چه زمانی این مشکل را برطرف می کنید؟

این یکی از نقاط ضعف ماست. مساله این است که باید روی آن کار کنیم، اما این کار بودجه و وقت بیشتری می خواهد.

روزانه چند درخواست صدور روادید دارید؟

بین 35 تا 40 نفر.

صدور روادید چقدر طول می کشد؟

معمولا سه تا پنج روزه روادید می دهیم. دوباره تاکید می کنم که تصمیم لغو صدور روادید در بدو ورود برای ما تصمیم ساده و آسانی نبوده و شرایط سبب این اجبار شده است.

آمار گردشگران ایرانی در اندونزی باید بالا برود

دیان ویرنجوریت، سفیر اندونزی در تهران می گوید یکی از طرفداران جاذبه های گردشگری ایران است و به همین دلیل به نقاط مختلف کشور سفر کرده و عکاسی می کند. او تاکید می کند یکی از هدف های مهمش بالا بردن تعداد گردشگران ایرانی در اندونزی است. سفیر اندونزی در تهران ادامه می دهد: به هیچ وجه دلم نمی خواهد تعداد گردشگران ایرانی در اندونزی کم شود. یکی از هدف های من به عنوان سفیر اندونزی این است که گردشگری رونق بگیرد تا ایرانی های بیشتری بتوانند به کشور من رفته و از زیبایی های اندونزی لذت ببرند. ایرانی ها باید فرهنگ متنوع ما را دیده و از دیدن جاذبه های گردشگری ما لذت ببرند. سفیر اندونزی در تهران با اشاره با آمار بالای گردشگران ایرانی در ترکیه عنوان می کند: اکنون ما می بینیم سالانه حدود دو میلیون ایرانی به ترکیه رفته و هزاران دلار آنجا خرج می کنند، در حالی که آنها با همین مبلغ می توانند در اندونزی مکان های دیدنی بیشتری را ببینند. ویرنجوریت با بیان این که مالزی درمقایسه با اندونزی کشور کوچک تری است، اما گردشگران ایرانی در مالزی ده برابر اندونزی هستند،ادامه می دهد: جالب اینجاست که اندونزی و مالزی فقط یک ساعت با هم فاصله دارند، هرچند باید اضافه کنم از نظر مساحت اندونزی چند برابر مالزی است. بنابراین هدف من ارتقای تعداد گردشگران ایرانی به اندونزی است. به گفته سفیر اندونزی در تهران، هدف او و دیگر مسئولان اندونزی تحت فشار قرار دادن ایرانی ها نیست، زیرا آنها دوست ندارند کشورشان محلی برای ترانزیت مهاجران غیرقانونی به استرالیا باشد. ویرنجوریت تاکید می کند: برداشتن روادید در بدو ورود تاثیری روی تعداد صدور روادید برای ایرانی ها ندارد. هر ایرانی ای که بخواهد برای گردش به اندونزی برود، حتما می تواند روادید بگیرد.

 

مهدي آييني

کسی از راه‌های غیرقانونی به استرالیا نمی‌رسد

سیل مهاجران غیرقانونی به استرالیا آنقدر زیاد شده که دولت استرالیا مجبور شده سیاست‌های خود را تغییر دهد.طبق سیاست های جدید از نوزدهم جولای 2013 (28 تیر امسال) هر شخصی که به صورت غیرقانونی و به وسیله قایق بخواهد خود را به استرالیا برساند، دیگر در این کشور اسکان داده نخواهد شد و پلیس استرالیا این افراد را که غیرقانونی وارد این کشور می شوند، به کشورهای منطقه ای مانند گینه نو می فرستد، بنابراین اگر تقاضای پناهندگی این افراد قبول شود آنها باید بقیه عمر خود را در پاپوآ گینه نو یا کشور دیگری بجز استرالیا سپری کنند. در این مصاحبه پال فلی، سفیر استرالیا در تهران از سیاست های جدید این کشور در قبال پناهجویان و دلایل تغییر سیاست مهاجرپذیری این کشور می گوید.

با توجه به این که استرالیا سه برابر کشورهای مهاجرپذیر دیگر پناهجو می پذیرد دلایل تغییر سیاست های مهاجرپذیری این کشور چیست؟

می خواهیم ثابت کنیم قاچاقچیان انسان به مردم دروغ می گویند، می خواهیم مشخص کنیم با این شیوه دیگر شخصی به استرالیا نخواهد رسید. ما دوست نداریم زندگی و پول مردم به خطر بیفتد.

این سیاست در قبال افرادی که قبلا به شکل غیرقانونی به استرالیا آمده اند نیز اجرا می شود؟

با توجه به توافقاتی که شده مهاجرانی که قبل از انتشار این اعلامیه به استرالیا آمده اند به پاپوآ گینه نو منتقل نمی شوند.

این تغییر سیاست تاکنون نتیجه مثبتی داشته است؟

خیلی زود است که بخواهیم بگوییم این قانون کارا بوده است یا نه.

هر سال چه تعدادی پناهنده وارد استرالیا می شوند؟

استرالیا تعداد زیادی پناهجو می پذیرد. امسال قرار است 20 هزار نفر پناهجو بگیرد، اما از طریق قانونی و نه از طریق شبکه های تبهکاران.

پناهنده ها بیشتر از چه کشورهایی هستند؟

آنها از کشورهای مختلفی مانند افغانستان، ایران و دیگر کشورها هستند.

طبق سیاست های جدید استرالیا تعدادی از پناهجویان به گینه نو منتقل شده اند بهتر نبود قبل از انتقال اطلاع رسانی می کردید؟ یا آنها را به کشور خود برمی گرداندید؟

استرالیا با کشورهای دوست مانند ایران همکاری داشته و دارد، فکر می کنم این اقدام یک پیغام رسا و شفاف است که تائید می کند قاچاقچیان دروغگو هستند، من فکر می کنم خیلی مهم است که این تغییر را ایجاد کنیم، علاوه بر این اکنون که دارم با شما صحبت می کنم به همین دلیل است، در واقع خیلی شفاف بیان می کنیم که شرایط تغییر کرده است. درباره بازگشت آنها به ایران هم به نظر من هم بهتر بود آنها به کشورشان برمی گشتند، اما قبل از هر چیز آنها نباید خودشان را به دست قاچاقچیان سپرده و به روش های غیرقانونی اقدام می کردند، ولی اگر کسی در بازداشت باشد و بخواهد برگردد، دولت استرالیا خوشحال می شود به او کمک کند و البته دولت ایران هم مشتاق است کمک کند تا آنها به کشورشان برگردند. این در حالی است که توافقات انجام شده در صورتی اجرایی می شود که مطابق با تعهدات بین المللی باشد.

اما به نظر می رسد گینه نو شرایط لازم را برای اسکان پناهجویان ندارد؟

من با این ارزیابی شما موافق نیستم. استرالیا از قبل مراکزی در منطقه داشته مانند پاپوآ گینه نو و جزیره مائورا، ما به این دلیل سیاست مهاجری را تغییر داده ایم چون می خواهیم تاکید کنیم قاچاقچیان انسان دروغگو هستند، در واقع ما می خواهیم این تجارت شرورانه را متوقف کنیم.

هفته های گذشته در یکی از کمپ ها استرالیا پناهجویان اعتراض کرده و تعدادی از آنها بازداشت شدند، دلیل آنها برای اعتراض چه بود؟ آیا آنها به تغییر سیاست های شما برای ارسال پناهجویان به گینه نو اعتراض کردند؟

این شورش در مرکز بررسی درخواست پناهجویان در جزیره نائورا رخ داد، در آن شورش مردم مراکز بررسی درخواست ها را ویران کردند، کسی که در این مراکز زندگی می کند از شرایط موجود راضی نیست، چون قاچاقچی ها وعده های دیگری به او داده اند. البته این ماجرا می تواند دلیل دیگری نیز داشته باشد یعنی آنها با این امید شورش کرده اند که به استرالیا برسند.

برنامه دولت استرالیا برای آنها که در بازداشت هستند، چیست؟

باید بگویم آنها همچنان در نائورا خواهند ماند و تصمیم های لازم را در این باره دولت نائورا خواهد گرفت.

شرایط کمپ های استرالیا یا گینه نو چگونه است؟ آیا پناهجویان از حداقل ها بهره مند هستند؟

شرایط در این مرکز بسیار انسانی است و با استانداردهای بین المللی همخوانی دارد. پناهجویان به غذا، خدمات بهداشتی، پزشک و روانپزشک دسترسی دارند، آنها امکاناتی هم برای تفریح و تماس گرفتن با خانواده خود دارند، البته اگر نیاز باشد این امکانات گسترش پیدا می کند تا جوابگوی همه باشد.

چه تعدادی از پناهجویان در گینه نو اسکان پیدا می کنند؟

سقفی برای افرادی که در گینه نو سامان داده می شوند، تعیین نشده است. البته چنین مرکزی در جزیره مانوس هم وجود دارد. در این کمپ مانند مراکز دیگری که در استرالیا وجود دارد به صورت انسانی با پناهجو ها برخورد می شود.

چند نفر از مهاجران ایرانی به گینه نو منتقل شده اند و آیا آنها می توانند امیدوار باشند که به استرالیا برسند؟

حدود 800 نفر هستند، اما اصلا امکان ندارد آنها اقامت استرالیا را بگیرند، زیرا از نوزدهم جولای به بعد افرادی که غیرقانونی و با قایق به استرالیا می رسند، حتی اگر پناهنده بودن آنها ثابت شود در پاپوآ گینه نو یا کشور سومی اسکان پیدا کرده و هیچ وقت به استرالیا نمی رسند.

اگر شخصی به وسیله هواپیما خودش را به استرالیا برساند، چطور، آیا اقامت استرالیا را می گیرد؟

این کار خیلی سخت است که شخصی بخواهید خود را از طریق هواپیما به استرالیا برساند و درخواست اقامت کند، زیرا این کار نیاز به ویزا دارد. تا آنجا که می دانم بیشتر مهاجران غیرقانونی از طریق اندونزی و با قایق کوچک خود را به استرالیا می رسانند.

بهترین و بدترین اتفاقی که ممکن است برای یک پناهجو رخ بدهد، چه می تواند باشد؟

بدترین اتفاق این است که آنها به دلیل سفر با قایق های کوچک تبهکاران غرق شده و جانشان را از دست می دهند و به این دلیل غم و اندوه زیادی به خانواده هایشان تحمیل می شود و بهترین اتفاق هم این است که در پاپوآ گینه نو به درخواست پناهندگی آنها رسیدگی خواهد شد و اگر شرایط لازم را داشته باشند در پاپوآ گینه نو اسکان مجدد خواهند یافت یا در یک کشور سومی بجز استرالیا، اما اگر نتوانند اثبات کنند که شرایط پناهندگی را دارند دولت گینه نو تلاش می کند آنها را به کشور خود برگرداند. بنابراین نتیجه می گیریم این تلاش هیچ پایان خوشی نخواهد داشت. ما دوست نداریم مردم زندگی و دارایی خود را به خطر انداخته و سبب تاسف خانواده خود بشوند.

بجز این تغییر سیاست، دولت استرالیا چه راهکارهایی برای جلوگیری از ورود غیرقانونی مهاجر ها دارد؟

خیلی چیز ها وجود دارد که استرالیا و کشورهای منطقه ای برای پایان دادن به این تجارت شوم در نظر دارند. زیرا این مشکل باعث نگرانی استرالیا و کشورهای پناهجو فرست مانند ایران شده است، دولت استرالیا با دولت ایران گفت وگو هایی داشته تا از تجربیات یکدیگر استفاده کرده و اطلاعاتشان را به اشتراک بگذارند، علاوه بر این اقدامات دیگری هم در دست داریم، برای نمونه رئیس جمهور اندونزی کنفرانس دیپلماتیکی را ​ماه آگوست در نظر گرفته تا روی این موضوع بحث شود. در این کنفرانس کشورهای منطقه ای و کشورهای پناهجوفرست مانند ایران و افغانستان حضور خواهند داشت.

کشورهایی پناهجو فرست برای کاهش این تقاضا باید چه کار کنند؟ راهکارهای عملی کشور شما چیست؟

کشورهای مبدا و پناهجو فرست نقش مهمی در گسترش پیام ما دارند، آنها با اشاعه این پیام به مردمی که قصد دارند با قایق به استرالیا برسند، از اشتباه خود باخبر می کنند و آنها می فهمند که این کار خیلی خطرناک است، علاوه بر این ما با دولت ایران در حال بررسی این موضوع هستیم تا روش های مقابله با این تجارت شوم را بررسی کنیم.

درباره آمار کشته شده ها چه نظری دارید، آیا تائید می کنید 600 نفر از سال 2009 تاکنون جان خود را هنگام مهاجرت غیرقانونی به استرالیا از دست داده اند؟

من عدد دقیقی نمی دانم، اما همین آمار خیلی غمبار است و خیلی واضح نشان می دهد که این تجارت خطرناکی است.

در شبکه های اجتماعی اخباری منتشر شده که استرالیایی ها برای نجات جان پناهجویان تلاش زیادی کرده و می کنند. این موضوع را با توجه به آمار غرق شده ها تائید می کنید؟

نیروی دریایی استرالیا و گارد ساحلی ما زندگی خود را به خطر انداخته اند تا پناهجویانی که قایقشان غرق شده است نجات پیدا کنند. البته نباید از یاد برد که برخی از این قایق ها در آب های اندونزی غرق شده و مسئولیت آنها با کشور اندونزی است.

کشور استرالیا با توجه به چه اهدافی پناهجو می پذیرد؟

استرالیا مطابق با تعریف بین المللی پناهجو این افراد را می پذیرد. ما کشوری با شرایط مناسب هستیم و می خواهیم به سایر کشورها کمک کنیم مانند ایران که میزبان اتباع افغانستان و سایر کشورهاست.

شما به عنوان سفیر استرالیا به شخصی که تصمیم به مهاجرت غیرقانونی گرفته و اکنون مشغول خواندن این گفت وگو است، چه می توانید بگویید تا او را از این کار منصرف کنید.

بگذارید خیلی ساده بگویم کسی که فکر می کند با روش های غیرقانونی می تواند به استرالیا برسد و زندگی و دارایی خود را به خطر انداخته، هیچ وقت به استرالیا نخواهد رسید.

ایرانیان در استرالیا

طبق آماری که سفیر استرالیا در اختیار جام جم قرار داده اکنون30 هزار ایرانی در استرالیا زندگی می کنند، ولی اینها همه ایرانیانی که به استرالیا آمده اند، نیستند زیرا تعدادی هم در کمپ ها و بازداشتگاه های پلیس هستند. براساس اطلاعات سفارت استرالیا اکنون 3350 ایرانی در بازداشتگاه مهاجران نگهداری می شوند، البته این بازداشتگاه ها زندان های جنایی نیستند و وضع مطلوبی دارند. علاوه بر این 880 ایرانی نیز تحت بازداشت جامعه ای هستند یعنی حق کار نداشته و باید هر چند وقت یک بار به پلیس گزارش بدهند. علاوه بر این افراد از ابتدای ژانویه امسال تاکنون 6406 ایرانی نیز به صورت غیرقانونی و با قایق خود را به خاک استرالیا رسانده اند. سفیر استرالیا در باره اینکه پناهنده های ایرانی با چه هدفی به استرالیا می آیند می گوید:​ آنها برای زندگی اقتصادی بهتر به استرالیا می آیند، اما باید از طریق روش های قانونی اقدام کنند، ما سالانه 2000 ویزا برای ایرانی ها صادر می کنیم، استرالیا کشور مهاجران است. اکنون 30 هزار ایرانی در استرالیا زندگی می کنند که کاملا قانونمدار هستند و به سختی نیز کار می کنند ما از چنین ایرانی هایی استقبال می کنیم. فلی ادامه می دهد:هر تقاضای پناهندگی به صورت جدا بررسی می شود و ملاحظات محرمانه بودن نیز در نظر گرفته می شود بنابراین حرف هایی که پناهنده ها به ارزیاب ها می زنند معمولا هیچ وقت فاش نمی شود، اما بگذارید خاطرنشان کنم که از نظر دولت استرالیا بیشتر ایرانی ها مهاجران اقتصادی توصیف شده اند، یعنی آنها تلاش می کنند به کشوری مهاجرت کنند که وضع اقتصادی بهتری داشته باشد.

مهدی آیینی

بالا