آخرین خبرها
خانه / بایگانی/آرشیو برچسب ها : محمد درویش

بایگانی/آرشیو برچسب ها : محمد درویش

اشتراک به خبردهی

‌شیر تو شیر سد چم‌شیر

آبگیری سد چم‌شیر سبب افزایش مشکلات محیط زیستی کشور می‌شود

افزایش شوری آب رودخانه زهره، آلودگی نفتی، غرق شدن آثار باستانی و از بین رفتن اراضی کشاورزی بخشی از دغدغه‌های کارشناسان محیط زیست است که نسبت به آبگیری سد چم‌شیر هشدار می‌دهند، نگرانی‌هایی که مسئولان این پروژه آنها را رد می‌کنند‌.

‌ نگرانی‌ها از آبگیری سد چم‌شیر در  ۲۵ کیلومتری گچساران‌ افزایش پیدا کرده است تا آنجا که رئیس فراکسیون محیط زیست مجلس نیز از دستگاه‌های مسئول مانند قوه قضاییه خواسته است که مانع آبگیری این سد شوند.

این درحالی است که محمود محضرنیا، مجری طرح سد و نیروگاه چم‌شیر  از این پروژه ‌ به عنوان بزرگ‌ترین طرح آبی کشور ‌روی رودخانه زهره یاد کرده ‌و گفته است؛ این طرح بزرگترین سد RCC کشور و خاورمیانه است که سه واحد نیروگاهی به ظرفیت ۱۷۶ مگاوات دارد.

در این بین اما کم نیستند کارشناسانی که معتقدند شوری آب سد روی عملکرد توربین‌ها تاثیر خواهد گذاشت و به این شکل میزان تولید برق کاهش خواهد یافت درست مانند سد گتوند که نتوانست به اهدافش دست پیدا کند.‌

گتوند۲

مخالفان آب‌گیری سد چم‌شیر‌ تاکید می‌کنند که با آبگیری این سد ماجرایی مانند سد گتوند تکرار ‌می‌شود‌، چون افزایش شوری رودخانه زهره منجر به فاجعه محیط زیستی دیگری خواهد شد به این شکل که حدود ۱۱۰هزار هکتار از اراضی کشاورزی منطقه تحت تاثیر شوری آب ‌ قابلیت کشت را از دست خواهد داد.

محمد درویش، فعال محیط زیست ‌در گفت‌وگو با ما تاکید می‌کند که نگرانی‌هایی که در خصوص سد چم‌شیر وجود دارد از جنس‌ مسائلی است که در خصوص سد گتوند مطرح بود.

او ادامه می‌دهد:‌ بیم این می‌رود که با آبگیری سد چم‌شیر ‌شوری آب رودخانه زهره افزایش پیدا کند و ‌فاجعه‌ای بزرگ رقم بخورد.

فاجعه‌ای که درویش از آن یاد می‌کند، ابعاد گسترده‌ای دارد و سبب از بین رفتن اراضی کشاورزی در شرق خوزستان و منطقه هندیجان خواهد شد.

درویش عنوان می‌کند: می‌گویند با آب‌گیری این سد ‌۴۰هزار هکتار به وسعت اراضی کشاورزی در شرق خوزستان و منطقه هندیجان اضافه شود. اما به نظر می‌رسد افزایش شوری آب سبب از بین رفتن  حدود۱۱۰هزار هکتار از اراضی کشاورزی منطقه می‌شود.

این درحالی است که موافقان آب‌گیری این سد بر این باور هستند که این سد سبب بهبود کیفیت آب رودخانه خواهد شد. برای نمونه حسن بهبودی، ‌از مهندسان اجرایی این پروژه معتقد است، براساس آزمایش‌هایی که در این خصوص انجام شده ‌آب‌های شوری که وارد رودخانه زهره می‌شود، آب‌های جوی نیست.

به گفته او منشأ شوری آب رودخانه زهره پدیده‌ای در سازند گچساران به اسم آب سازندی پرفشار است‌.

ترکیب مرگبار نفت و نمک

شور شدن آب تنها نگرانی فعالان محیط زیست نیست، زیرا با توجه به چاه‌های نفتی که در منطقه آبگیری سد چم‌شیر وجود دارد. احتمال آلودگی منابع آب به نفت نیز دور از انتظار نیست.

سمیه رفیعی، رئیس فراکسیون محیط زیست مجلس نیز نسبت به پیامدهای آبگیری سد چم‌شیر ابراز نگرانی می‌کند.

آن طور که او توضیح می‌دهد با آبگیری این سد نمک و نفت با یکدیگر عجین خواهد شد و این اتفاق‌ سناریوی دیگری را برای کشاورزان منطقه رقم خواهد زد که در نهایت به مشکلاتی دامن می‌زند که سلامت مردم را به خطر خواهد انداخت.‌

رفیعی به نواقص مطالعاتی در پروژه سد چم‌شیر نیز اشاره می‌کند و می‌گوید: این مسائل تایید می‌کند که آبگیری این سد به صلاح نیست.‌

لزوم ورود قوه قضاییه

با توجه به اینکه برخی از کارشناسان محیط‌زیست معتقدند آبگیری سد چم‌شیر‌ به مشکلات محیط زیستی کشور دامن می‌زند، بهتر است دستگاه‌هایی مانند قوه قضاییه به این مساله ورود کنند تا حقوق و سلامت مردم به خطر نیفتد.

رئیس فراکسیون محیط زیست مجلس درباره هزینه‌هایی که برای ساخت این سد شده است، عنوان می‌کند‌: برای ساخت این سد  بودجه‌ای بالغ بر ۲۳۰ میلیون یورو حدود ۷۰۰۰ میلیارد تومان به‌علاوه فاینانس کشور چین که هنوز رقم دقیق آن رسانه‌ای نشده، هزینه شده است‌.

او با اشاره به اینکه خوزستان با مسائل زیست محیطی زیادی رو به رو است، ادامه می‌دهد: خوزستان این روزها درگیر بی‌آبی و ریزگردها نیز هست. به همین دلیل اگر سد  چم‌شیر آبگیری شود به طور حتم پیامد‌های زیست محیطی آن ابعاد ملی  پیدا می‌کند.

رئیس فراکسیون محیط زیست مجلس با بیان اینکه مخالف آب‌گیری سد چم‌شیر است، عنوان می‌کند: ضروری است که دستگاه‌های مسئول مانند قوه قضاییه مانع آبگیری سد شوند، زیرا براساس اصل یکصدوپنجاه‌ وسوم قانون اساسی «هرگونه قراردادی که موجب سلطه‌ بیگانگان بر منابع طبیعی، اقتصادی، فرهنگ، ارتش و دیگر شئون کشور گردد، ممنوع است.»

علیرضا ورناصری، عضو کمیسیون انرژی ‌ مجلس نیز مدتی پیش به ماجرای آبگیری سد چم‌شیر واکنش نشان داده و تاکید کرده بود که وزارت نیرو باید در آبگیری سد چم‌شیر تا تکمیل مطالعات تجدید نظر کند.

به گفته او اعضای مجمع نمایندگان استان خوزستان مخالفت خود را با احداث و آبگیری این سد در کمیسیون اصل ۹۰ مجلس مطرح کرده‌اند‌.

سایت‌های تاریخی غرق می‌شوند؟

مخالفان آبگیری سد چم‌شیر معتقدند آبگیری سد ‌پیامدهای زیادی به دنبال دارد که نباید آنها را به افزایش شوری آب رودخانه زهره، از بین رفتن اراضی کشاورزی و آلودگی نفتی محدود کرد.

محمد درویش،  فعال محیط زیست در این باره عنوان می‌کند: لازم به یادآوری است که حدود ۳۵۰ سایت تاریخی در محوطه سد چم‌شیر وجود دارد که با آبگیری سد مجال بررسی آنها از بین می‌رود.

این در حالی است که وزارت نیرو در این خصوص اعلام کرده است که بر اساس گزارش‌های رسمی و ۳ فاز مطالعات باستان شناسی که به مدت ۱۲ سال در محل احداث سد چم‌شیر انجام شده است، شواهد و مدارکی ناظر بر استقرار بنا‌های بزرگ و یا معماری برجسته و فاخر ادوار تاریخی و امثال آن کشف نشده است.

با این حال برخی کارشناسان میراث فرهنگی در این خصوص ابراز نگرانی می‌کنند.

به این ترتیب لازم به یادآوری است که نکات قابل توجهی در پروژه سد چم‌شیر دیده می‌شود که تاکنون به درستی به آن پرداخته نشده است و نیاز به شفاف سازی دارد. به همین دلیل‌ سازمان حفاظت محیط زیست نیز فعلا  با آبگیری سد مخالفت کرده است، چراکه ارزیابی زیست محیطی که سال ۸۸ در خصوص این پروژه انجام شد ‌دارای نواقصی‌ بوده است.

بازی با واژه‌های سوخته در محیط‌زیست | تکرار ادعای محیط‌زیستی‌ترین دولت‌

در گفت‌وگو با کارشناسان عملکرد یک‌سال گذشته دولت در حوزه محیط زیست را مرور کرده‌ایم

جنگل‌های زاگرس در غرب کشور گرفتار آفات‌ و بیماری شده و‌ جنگل‌های هیرکانی در شمال  به حال خود رها شده ‌است، تنش‌های آبی با سوء مدیریت منابع آب به بحران بدل می‌شود، تالاب‌های کشور یکی پس از دیگری می‌خشکند تا توفان‌های گرد و غبار بیش از گذشته جان بگیرد. ‌برای حفاظت از حیات وحش کشور برنامه‌ای وجود ندارد و انقراض هر روز بیش از گذشته زیستگاه‌های کشور را فتح می‌کند، در چنین شرایطی تکرار ادعای‌ محیط‌زیستی‌ترین دولت از سوی مدیران دولت سیزدهم چقدر واقع بینانه‌ است؟

کم نیستند کارشناسانی که می‌گویند محیط‌زیست کشور به حال خود رها شده، چراکه مدتی است اولویت‌های سازمان‌هایی مانند منابع طبیعی و محیط زیست مساله‌ای بجز محیط زیست و منابع طبیعی است. برای نمونه به نظر می‌رسد با حذف واژه جنگل از نام سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری این سازمان دیگر برنامه‌ای برای ‌ حفظ و احیای جنگل‌های کشور ندارد. به همین دلیل آفات و بیماری جنگل‌های زاگرس را قرق کرده است و جنگل‌های هیرکانی نیز تامدتی دیگر به سرنوشت زاگرس دچار خواهد شد.

خبرهای رسیده از سازمان حفاظت محیط زیست نیز از این حکایت دارد که در این سازمان نه تنها حفظ محیط‌زیست به حاشیه رفته است بلکه مدیران سازمان در ارتباط گرفتن با کارمندان خود نیز دچار مشکل شده‌اند به همین دلیل سریالی از استعفا به راه افتاده و در چنین شرایطی نیز رئیس این سازمان درهای اتاق خود را به روی کارمندانش ‌بسته است.

با توجه به این شرایط نباید امیدوار بود که فعالیت مدیران این سازمان به حفظ محیط زیست کشور منجر شود. نگران کننده‌تر اینکه در چنین شرایطی و با توجه به اینکه حدود یک‌سال از شروع به کار دولت سیزدهم می‌گذرد ‌ معاون آموزش و مشارکت های مردمی این سازمان ادعا کرده است که دولت سیزدهم محیط زیستی‌ترین دولت در چند دهه گذشته است‌! درست مانند دولت‌ حسن روحانی که سبب شد بیش از ۱۳هزار نفر از دوستداران محیط زیست‌ دولت دوازدهم را محیط نیستی‌ترین دولت بدانند و در نامه‌ای سرگشاده از او بخواهند که این عنوان را از کابینه خود پس بگیرد.

بازی با واژه‌های سوخته

ادعای محیط زیستی ترین دولت درحالی از سوی معاون سازمان حفاظت محیط زیست مطرح می‌شود که به نظر می‌رسد این سازمان در مدیریت داخلی خود نیز با مشکل رو به رو شده است. به همین دلیل برخی از کارشناسان تاکید می‌کنند بهتر است مدیران این سازمان از واژه‌های سوخته‌ای مانند محیط زیستی‌ترین دولت استفاده نکنند.

‌سمیه رفیعی، رئیس فراکسیون محیط زیست مجلس یکی از این کارشناسان است. او در واکنش به مطرح شدن ادعای محیط‌زیستی‌ترین دولت از سوی معاون محیط‌زیست کشور به ما می‌گوید: از چنین ادعایی خاطره خوبی نداریم. تحلیل‌های کارشناسی نیز اثبات می‌کند که استفاده از عنوان محیط‌زیستی‌ترین دولت مناسب هیچ دولتی نیست.‌ به همین دلیل بهتر است آقایان دیگر از واژه‌های سوخته استفاده نکنند.

با توجه به این مسائل کارشناسان حوزه محیط‌زیست به مدیران سازمان حفاظت محیط‌زیست توصیه می‌کنند برای مطرح کردن چنین ادعاهایی زود است و باید اجازه دهند مردم و فعالان محیط‌زیست چنین عنوانی را برای دولت انتخاب کنند.

مدیریت با درهای کاملا بسته

بررسی عملکرد رئیس سازمان حفاظت محیط زیست در یک‌سال گذشته نشان می‌دهد که علی‌سلاجقه اقدامات مناسبی نیز انجام داده است، مانند ایستادن در مقابل اجرای پروژه‌های مخربی مانند پتروشیمی میانکاله و انتقال آب خزر به سمنان. با این حال بیشتر کارشناسان حوزه محیط‌زیست معتقدند رئیس سازمان حفاظت محیط زیست باید برای حفظ محیط‌زیست کشور فعالیت‌های‌ بیشتری انجام دهد.

‌محمد درویش، کارشناس و فعال محیط زیست نیز در گفت‌وگو با ما تاکید می‌کند: رئیس سازمان حفاظت محیط‌زیست ‌اگر می‌خواهد چنین عنوانی به دولت داده شود باید تغییراتی در شیوه مدیریت خود بدهد برای نمونه‌ به‌جای سفرهای محرمانه بهتر است وقتی به سفر استانی می‌رود ‌با فعالان محیط‌زیست ملاقات کند.

آن طور که درویش توضیح می‌دهد رئیس سازمان حفاظت محیط زیست‌ تاکنون جلسه‌ای با فعالان محیط‌زیست برگزار نکرده است و اتاق فکری در سازمان محیط زیست تشکیل نشده تا بتوان از نظرات بزرگان محیط‌زیست استفاده کرد.

‌این کارشناس محیط زیست درباره مشکلات دورن سازمانی محیط زیست نیز عنوان می‌کند‌: رئیس سازمان حفاظت محیط زیست باید حرمت نیروهای انسانی این سازمان را حفظ کند. آقای سلاجقه آنچنان درهای دفترش را بسته است که ‌جایگاه‌اش در بین بسیاری از پرسنل سازمان حفاظت محیط زیست از عیسی کلانتری، رئیس پیشین این سازمان نیز پایین‌تر آمده است.‌

وعده‌های محیط‌زیستی

بررسی  عملکرد هیات دولت نیز نشان می‌دهد تعامل‌های بین بخشی نیز برای بهبود شرایط محیط زیست کشور تاکنون راه به جایی نبرده است، برای نمونه وزارت نفت نتوانسته سوخت مورد نیاز جنگل‌نشینان را تامین کند به همین دلیل هنوز بسیاری از روستاییان  به سوخت مناسب دسترسی ندارند و از هیزم استفاده می‌کنند. علاوه بر این وزارت نیرو نیز وعده‌های خود را برای تولید سوخت پاک اجرایی نکرده است و پساب‌های شهری، صنعتی و کشاورزی در بسیاری از مناطق منابع آب و خاک کشور را آلوده می‌کند.

درویش درباره توجه به محیط زیست در وزارت نیرو  می‌گوید: ‌ این وزارتخانه اگر اعتبار لازم‌ را داشته باشد همچنان  به دنبال اجرای پروژه‌های تخریب کننده محیط زیست مانند سد سازی و پروژه‌های انتقال آب است.

آن طور که او توضیح می‌دهد این وزارتخانه در یک‌سال گذشته نتوانسته به وعده‌های محیط زیستی خود نیز عمل کند، چراکه معاونت ‌‌این سازمان وعده تولید ۱۰ هزار مگاوات انرژی تجدیدپذیر را ‌مطرح کرده بود. اما در یک‌سال گذشته هیچ انرژی پاکی تولید نشده است.‌

درویش با اشاره به برکناری رئیس ستاد احیای دریاچه ارومیه عنوان می‌کند: ‌این سمت را نیز در حالی به استاندار آذربایجان غربی داده‌اند که ایشان‌ یکی از مشکلات حوضه دریاچه ارومیه است. علاوه بر این هنوز درباره برنامه‌های این ستاد برای احیای دریاچه نیز اطلاع رسانی نشده است.

او درباره بحران آب در کشور نیز می‌افزاید: به نظر می‌رسد دولت برای حل بحران آب در  مناطقی مانند زاینده‌رود برنامه‌ای ندارد و حتی در این خصوص شفاف‌سازی  هم نمی‌کند.

این کارشناس حوزه محیط زیست درباره عملکرد سازمان منابع طبیعی در یک‌سال گذشته نیز می‌گوید: به نظر می‌رسد جنگل به حال خود رها شده است، چراکه در این مدت این سازمان نتوانسته به کمک جوامع محلی در زاگرس حتی ده ‌ هکتار  جنگلکاری انجام بدهد‌.

آن طور که او توضیح می‌دهد تمرکز مدیران سازمان جنگل‌ها این روزها بیشتر روی اجرای پروژه‌های آبخیزداری سازه‌ محور است در حالی که ‌برای آبخیزداری نباید از سد‌های مخزنی کوچک استفاده کرد. ‌

هادی کیادلیری، رئیس دانشکده منابع طبیعی و محیط زیست علوم و تحقیقات نیز معتقد است تاکنون شاهد تغییرات مثبتی در منابع طبیعی کشورمان نبوده‌ایم و در این بین فقط تغییراتی در بدنه کارشناسی انجام شده که بیشتر آنها نیز مناسب نبوده است.

آن طور که او در گفت‌وگو با ما توضیح می‌دهد مسیر توسعه کشور مناسب نیست و تا زمانی که بار توسعه در کشور روی دوش منابع طبیعی باشد، نتیجه عملکرد مدیران پیشاپیش مشخص است.‌

کیادلیری یادآوری می‌کند که در مدت یک‌سال ‌نیز نمی توان عملکرد دولت‌ها را در حوزه منابع طبیعی ارزیابی کرد، چراکه اثرات اقدامات آنها در این حوزه در طولانی مدت خود را نشان خواهد داد.

این درحالی است که گزارش‌های سازمان‌هایی مانند منابع طبیعی نیز نشان می‌دهد که اقدامات آنها نسبت به سال‌های گذشته کمتر نیز شده است.

رئیس دانشکده منابع طبیعی و محیط زیست علوم و تحقیقات ادامه می‌دهد: در این بین باید گفت‌ارزیابی فنی مناسبی نیز در حوزه اقدامات منابع طبیعی انجام نمی‌شود تا بتوان براساس آن در خصوص عملکرد مدیریت در منابع طبیعی قضاوت کرد.

با توجه به گفته‌های کارشناسان باید تاکید کرد که استفاده از عنوان محیط‌زیستی‌ترین دولت مناسب دولت سیزدهم هم نیست، چراکه برخلاف شعارهای مطرح شده از سوی دولت هنوز برای حفظ محیط زیست کشور قدم‌های جدی برداشته نشده است و با توجه به عملکرد نامناسب سازمان‌های حفاظت محیط زیست و سازمان منابع طبیعی کشور نمی‌توان به عملکرد دیگر نهاد‌ها و وزارتخانه‌ها نیز برای حفظ محیط زیست کشور امیدوار بود.

مهدی آیینی

مرگ‌ تدریجی یک خیابان | آفت فساد به جان چنارهای ولیعصر افتاد

خشکاندن ۱۳درخت در خیابان ولیعصر از بی‌توجهی شهرداری تهران به محیط زیست حکایت دارد

چنارهای ولیعصر یکی یکی از این خیابان خط می‌خورند و سیمان و بتن جای آنها را پر می‌کند. یک روز آفت و بیماری تیشه به ریشه آنها می‌زند، روز دیگر‌ مالک یک ساختمان تعدادی از آنها را می‌خشکاند تا نمای ملکش بیشتر به چشم بیاید. در این بین خواب نهادهای مسؤول نیز زمینه را برای ‌مرگ یکی از خاطره انگیزترین خیابان‌های کشور فراهم کرده است.

نابودی درختان خیابان‌ خیابان ولیعصر وارد مرحله تازه‌ای شده است، اگر در گذشته به بهانه‌های مختلف یک یا دو درخت در این خیابان قطع می‌شد، این روزها برای مرگ گروهی درختان این خیابان نقشه می‌کشند. در تازه ترین اتفاق  مالک یک ساختمان برای ‌بهتر دیده شدن نمای‌ ملکش اقدام به خشکاندن ۱۳درخت چنار کهنسال کرده است.‌

بازخواست از شهردار تهران

روز گذشته ماجرای خشکاندن ۱۳ درخت در  شورای شهر تهران نیز مطرح شد و  مهدی چمران، رئیس شورای شهر تهران از این گفت که‌ مراجع قضایی و دادستانی  باید با متخلف این پرونده برخورد کنند.

با این حال سمیه رفیعی، رئیس فراکسیون محیط‌زیست مجلس در گفت‌وگو با ما این اتفاق را حادثه‌ای  جدی می‌داند. او بر این باور است که‌ درختان خیابان ولیعصر آنقدر برای تهران و شهروندانش ارزش دارند که‌ این پرونده پای شهردار تهران را به صحن شورا باز کند و اعضای شورای شهر درباره این حادثه از او باز خواست کنند.

او دلیل شکل گیری این تخلف را ‌ کم کاری شهرداری می‌داند و می‌گوید: این حادثه به دلیل نبود نظارت از سوی شهرداری رخ داده است‌، چراکه ‌مسؤولیت مستقیم نگهداری از‌ فضای سبز شهری به عهده شهرداری است. ‌

بنابراین شهرداری تهران برای حفظ محیط زیست باید نظارت‌ دقیق‌تری انجام دهد تا حوادثی مانند خشکاندن درختان ولیعصر دیگر اتفاق نیفتد.

آن طور که او  توضیح می‌دهد سوداگران برای افزایش بهای ملک خود و دیده شدن نمای آن به راحتی اقدام به خشکاندن درختان خیابان ولیعصر ‌می‌کنند.‌

رفیعی با تاکید بر اینکه‌ شهرداری باید در خصوص این مساله پاسخگو باشد، عنوان می‌کند: تعداد زیادی از درختان خیابان کهنسال خیابان ولیعصر از بین رفته‌اند. به همین دلیل حفظ تعداد باقیمانده از اهمیت بالایی برخوردار است.

او با اشاره به اینکه دادستانی نیز به این پرونده وارد شده است، ادامه می‌دهد: فراکسیون محیط زیست مجلس نیز نحوه رسیدگی به این پرونده را ‌پیگیری می‌کند.

گزارش وضعیت درختان ولیعصر به رئیس مجلس

کارشناسان محیط زیست معتقدند اگر با متخلفی که سبب خشکیدن درختان ولیعصر شده به شکل جدی برخورد نشود این حادثه ممکن است دوباره تکرار شود به همین دلیل باید این حادثه از زوایای مختلف بررسی شود.

آن طور که علی‌محمد مختاری، مدیرعامل سازمان بوستان‌ها و فضای سبز شهر تهران ‌درباره مجازاتی که برای متخلف خشکاندن درختان در نظر گرفته شده گفته ‌متخلف مکلف شده است که ۱۳درخت را در همان موقعیت و با همان ویژگی‌ها بکارد‌. ‌

این درحالی است که برخی کارشناسان معتقدند برای این متخلف باید اشد مجازات در نظر گرفته شود. ذبیح اله اعظمی ساردویی، سخنگوی کمیسیون ‌ منابع طبیعی مجلس نیز چنین نظری دارد.

او در گفت‌وگو با ما بر برخورد مناسب با متخلفی که درختان را خشکانده‌اند، تاکید می‌کند و می‌افزاید: باید اشد مجازات برای متخلفان در نظر گرفته شود تا چنین حادثه‌ای تکرار نشود.

اعظمی ساردویی می‌گوید:‌‌ تعدادی از اعضای کمیسیون منابع طبیعی مجلس نیز برای بازدید میدانی از آسیب وارد شده به درختان  به خیابان ولیعصر ‌ خواهند رفت تا گزارش مناسبی آماده کرده و آن را در اختیار رئیس مجلس قرار دهند.

‌فساد درختان را می‌خشکاند

خشکاندن ۱۳ درخت در خیابان ولیعصر مساله‌ای نیست که بتوان از کنار آن به راحتی گذشت، زیرا برای خشکاندن این درختان افراد زیادی باید چشم‌شان را روی هم گذاشته باشند.

‌محمد درویش، فعال محیط زیست نیز  در این باره به ما  می‌گوید: ماجرای خشکاندن ۱۳ درخت در خیابان ولیعصر نشان می‌دهد‌ نظارت‌ها در شهرداری تهران به درستی انجام نمی‌شود، زیرا پروسه خشکیدن درخت پروسه‌ای نیست که در مدت یک یا دو روز انجام شود. به همین دلیل اگر نظارت‌ها به درستی انجام می‌شد چنین حادثه‌ای رقم نمی‌خورد.

او ادامه می‌دهد: اگر زمستان بود می‌شد بهانه آورد که مسؤولان متوجه خشکاندن درختان نشده‌اند. اما این درختان در فصل تابستان خشکانده شده‌اند و شرایط آنها نسبت به درختان سالم‌  به راحتی قابل تشخیص و مشاهده بوده ‌است.

این درحالی است که پیمانکاران مشخصی وظیفه رسیدگی به فضاهای سبز خیابان ولیعصر را به عهده دارند‌.

درویش عنوان می‌کند: پیمانکار قسمتی که درختان آن خشکیده نیز مشخص است.‌ به همین دلیل به قول معروف باید مشخص شود چه حق‌حساب‌هایی پرداخت شده تا برخی چشم‌شان را روی این مساله ببندند.

‌این فعال محیط زیست تاکید می‌کند: ‌ شهردار تهران نیز که ادعای پاکدستی می‌کند باید با متخلفان و ناظران متخلف برخورد کرده و اسامی افرادی را که در این حادثه نقش داشته‌اند، اعلام کند.

پرونده خشکاندن  چنارهای خیابان ولیعصر توجه‌های زیادی را به خود جلب کرده است به همین دلیل مسؤولان باید با برخورد مناسب با متخلفان ثابت کنند برای حفظ محیط زیست ‌ سنگ تمام می‌گذارند.

فراموش نکنیم که تهران از مشکلات محیط زیستی فراوانی رنج می‌برد از آلودگی هوا گرفته تا بحران آب و فرونشست زمین. ‌مشکلاتی که فقط با مشارکت شهروندان قابل کنترل ‌ است. این درحالی است که برخورد نامناسب با متخلفان پرونده‌هایی مانند خشکاندن ۱۳ درخت در خیابان ولیعصر سبب کاهش سرمایه‌های اجتماعی می‌شود و با از دست رفتن این سرمایه نمی‌توان امیدی به مشارکت شهروندان و بهبود شرایط محیط زیست کشور داشت.

 

مهدی آیینی   

آتش بی‌توجهی دولت‌ها به جنگل

محمد درویش

محمد درویش

همیشه وقتی یک آتش‌سوزی وسیع در پهنه‌های جنگلی کشورمان رخ می‌دهد، بحث‌هایی تکراری درباره لزوم تامین امکانات، بالگرد و بودجه مطرح می‌شود و نهادهای مختلف نیز تقصیر را بر گردن هم می‌اندازند و چند روز بعد از خاموش شدن آتش نیز همه‌چیز به فراموشی سپرده می‌شود. این مساله، حاکی از وجود نوعی سهل‌انگاری ریشه‌دار میان مسؤولان دستگاه اجرایی است و ثابت می‌کند برخلاف برخی شعارهای ظاهری، دولتمردان اصولا هیچ دغدغه‌ای نسبت به محیط‌زیست و منابع طبیعی ندارند. نکته‌ای که آن را از انتخاب نحوه مسؤولان این حوزه‌ها نیز می‌توان فهمید؛ انتخاب‌هایی که نشان می‌دهد اصولا دولت به محیط‌زیست به عنوان موی دماغ توسعه نگاه می‌کند، وگرنه چرا باید شخصی به ریاست سازمان محیط‌زیست منصوب شود که خود اعتراف می‌کند به بیش از ۹۵ درصد این حوزه اشراف ندارد. کسی که درباره همین مساله آتش‌سوزی جنگل‌ها نیز سال گذشته اعلام کرد سرمایه‌گذاری برای اطفای حریق صرفه اقتصادی ندارد و با وجود این عقاید، هنوز هم این شخص بر صندلی مدیریت خود تکیه زده است.

واقعیت این است که دولت هیچ اهمیتی برای محیط‌زیست و عرصه‌های طبیعی قائل نیست و سایر صحبت‌هایی که درباره تحریم‌ها یا کسری بودجه صحبت می‌شود، صرفا نوعی بهانه‌جویی به نظر می‌رسد. زیرا ما در همین وضعیت دشوار اقتصادی در حوزه‌هایی که برایمان اهمیت داشته است به موفقیت‌های بزرگی دست یافته‌ایم، ولی هنوز برای خرید یک بالگرد مخصوص اطفای حریق مشکل داریم یا حتی نمی‌توانیم دمنده یا آتش‌کوب در اختیار جامعه محلی قرار دهیم تا آنها خودشان از جنگل‌ها محافظت کنند. همچنین ما هیچ هزینه‌ای برای ارائه آموزش‌های لازم به جوامع محلی نیز نمی‌کنیم و خیلی از مردم نمی‌دانند چطور برخی رفتارهایشان می‌تواند منجر به ایجاد آتش‌سوزی‌های وسیع در جنگل‌ها به‌خصوص در فصل تابستان شود.

از سویی دیگر، بعد از همه فجایعی که در دو هفته گذشته در پهنه‌های جنگلی ما رخ داده، سازمان برنامه و بودجه به‌تازگی ۱۵ میلیارد تومان برای اطفای حریق جنگل‌ها اختصاص داده است؛ رقمی که در مقایسه نیاز عرصه‌های طبیعی کشور در این زمینه کاملا شوخی به نظر می‌رسد. همچنین باید توجه داشت براساس تفاهم‌نامه‌ای که سال ۹۵ بین سازمان محیط‌زیست، سازمان جنگل‌ها و نیروی مسلح امضا شد، قرار بر این بود دولت به ازای هر پرواز بالگردهای نیروهای مسلح که برای اطفای حریق جنگل‌ها انجام می‌دهند، پولی را به حساب نیروهای مسلح واریز کند. اما بخش زیادی از این مبلغ پرداخت نشده و نیروهای مسلح اعلام کرده‌اند ۳۰ میلیارد تومان از دولت طلبکار هستند. ۱۵ میلیارد تومانی هم که اخیرا در این زمینه اختصاص داده شده است، در بهترین حالت، بخشی از همان بدهی‌ها را جبران می‌کند و هیچ امکانات تازه‌ای به طبیعت کشور اضافه نمی‌کند.

بخت خشکیده آب

این‌که یک مرکز رسمی در کشور حالا با شدت و شفافیت دارد تاکید می‌کند سیاست‌های اعمال شده در رابطه با مدیریت منابع آب و محیط زیست اشتباه بوده، خیلی مهم است. شاید اولین بار است که یک مرجع رسمی کشور در چنین سطحی هشدار می‌دهد که ممکن است در صورت تداوم این سیاست‌ها ما به یک مرحله غیرقابل برگشت برسیم. در این گزارش بدون تعارف اشاره شده‌است که ارگان‌های متولی در این حوزه همچون وزارت نیرو،‌ سازمان منابع طبیعی و البته محیط‌زیست قواره‌شان متناسب با این قوانین نیست. ممکن است برای کنشگران و کارشناسان این حوزه حرف تازه‌ای نداشته باشد اما مهر تایید مرکز پژوهش‌های مجلس روی وضعیت بحرانی کنونی قدم مهمی محسوب می‌شود.

 وقتی درباره طرح انتقال آب خزر به سمنان اعتراض داشتیم، سازمان محیط زیست و آقای کلانتری بارها اشاره کردند که از نظر ما تنها توجه به وضعیت محیط زیست در این طرح اهمیت دارد، در صورتی تبعات چنین مواردی محدود به حوزه محیط زیست نمی‌شود و تبعات بسیار اجتماعی و البته اقتصادی به همراه دارد. در تمام دنیا یکی از مواردی که مورد ارزیابی سازمان‌های محیط زیست قرار می‌گیرد همین است که اگر جامعه محلی به هر دلیلی با هر نوع توسعه‌ای مخالفت کند، حتی اگر همه مولفه‌ها مثبت باشد به احترام جامعه محلی نباید آن توسعه صورت بگیرد. این نگاه معطوف به این نکته است که هر نوع مخالفت اینچنینی می‌تواند تبعات اجتماعی بسیاری به همراه داشته‌باشد. تغییر منابع آب از حوضه مبدا به مقصد هم نارضایتی شدید اجتماعی را در پی خواهد داشت. برگشت تمام سرشاخه‌های رودخانه کارون و تاثیر شگفتش روی مناطق روستایی جنوب شرق اصفهان نمونه این سیاست‌های اشتباه بوده‌است. وقتی پای حرف‌های اهالی این منطقه بنشینیم متوجه عمق بغض فروخورده آنها می‌شوید. بغض فروخفته‌ای که زمانی سر باز خواهدکرد و به طغیان و تنش‌های شدیدی منجر خواهد شد. نشانه‌های بارز این تنش‌ها هم هویداست؛ ‌اتفاقی که در ورزنه اصفهان افتاد و منجر به شکستن لوله انتقال آب شد، یا اتفاق مشابهی که در میناب رخ داد و لوله انتقال آب میناب به بندرعباس شکسته شد. همه و همه ریشه در این دارد که ما به ملاحظات محیط زیستی در چیدمان توسعه توجه نکرده ایم.

قانون‌گذار ما حوصله، وقت و دانش لازم را برای بررسی قوانینی که تاکنون نوشته شده را ندارد. ما در حال حاضر در کشور ۱۱ هزار قانون مصوب داریم؛‌ یعنی در طول یکصدسال اخیر ۱۱ هزار قانون مصوب غیر از تبصره و ماده در ایران وجود دارد. اگر این تعداد را با کشور فرانسه که مهد قانونگذاری در جهان است مقایسه کنیم، متوجه تفاوت معناداری می‌شویم؛ چرا که این کشور در طول ۲۰۰ سال اخیر تنها ۲۰۰۰ قانون مصوب دارد. این تعداد بالای قوانین باعث تناقضات بسیاری هم می‌شود. به عنوان مثال مجلس قانونی دارد که هر کسی تا سال ۱۳۸۵ چاه حفر کرد باید مجوز به آن داد! یعنی خود همین قانون اعطای مجوز بی‌قانونی است. این یعنی در شرایط حاضر شما می‌توانید به جنگل‌ها تجاوز کنید چون مطمئنید بالاخره یک قانونی برای مجوز تجاوز شما پیدا خواهد شد. همین تعدد عجیب قانون‌ها باعث پیچیدگی‌هایی می‌شود که فرش قرمزی برای سوء‌استفاده‌گران پهن می‌کند. چرا که بالاخره یک تبصره از میان ۱۱ هزار قانون پیدا می‌کنند که بتواند راه را برای اهداف خودشان باز کند وگرنه این همه ویلایی که در جنگل‌های ایران ساخته می‌شود و این همه درختی که قطع می‌شو،د غیرقانونی است؟ خیر.  چرا که همه آنها بالاخره به یک بند و ماده از یک قانون استناد کرده‌اند و راهشان را پیش گرفته‌اند.

 

محمد درویش

دعوت از رئیس‌جمهور برای دیدار با فعالان محیط‌‌زیست

‌دوشنبه گذشته برنامه موتور جستجو دلایل کلید خوردن پویش دولت محیط نیستی را جستجو کرد

‌دربرنامه دوشنبه گذشته موتور جستجو محمد درویش، سیاوش صفاریان‌پور و مهدی آیینی از کمپین دولت محیط نیستی گفتند. آنها با اشاره به دلایل ایجاد این کمپین از رئیس  جمهور دعوت کردند تا پای حرف‌های فعالان محیط زیست بنشیند.


به گزارش گزارشگران سبز، در ابتدای برنامه سیاوش صفاریان پور مجری برنامه موتور جستجو ‌ از محمد درویش درباره بیشتر شدن اعتراض‌هایش نسبت به تخریب محیط زیست پرسید ‌ درویش در پاسخ گفت حقیقت این است که بیش از گذشته نگران آینده محیط زیست و امانتی است که‌ که باید به دست نسل آینده برسانیم.‌ ‌ در واقع شرایط نامناسب محیط زیست سبب شده  صدایم را بلندترکنم تا آنهایی که خوابشان برده بیدار شوند.

در ادامه مجری برنامه درباره آخرین خبرها از کمپن دولت محیط نیستی پرسید. مهدی آیینی خبرنگار حوزه محیط زیست دراین باره گفت:‌ ‌ به ۱۳هزار نفر نزدیک می‌شویم، این پویش همزمان با روز جهانی مقابله با بیابان‌زایی کلید خورد  و با دعوت از ‌ اساتید دانشگاه، کارشناسان محیط زیست و خبرنگاران این حوزه کارش را شروع کرد و این روزها بسیاری از دوستداران محیط زیست نیز به آن پیوسته‌اند.

مجری برنامه ‌با اشاره به  نام کمپین( دولت محیط نیستی) مطرح کرد که آیا این نام منفی نیست؟ ‌چون محیط زیست به نوعی ویترین دولت یازدهم بوده است و دولت اولین مصوبه اش را به احیای دریاچه ارومیه  اختصاص داد‌ و ادعا کرد که دولت یازدهم‌ محیط زیستی ترین دولت است.

  آیینی ‌دراین باره گفت :وقتی شما کارنامه دولت را می بینید به این نتیجه می رسید. وقتی رئیس جمهور دستور انتقال آب خزر را به سمنان می دهد نمی توان انتظار دیگری داشت.

او ادامه داد: مشکل اینجاست که ما با اهداف سیاسی به محیط زیست نگاه می‌کنیم و برای رسیدن به اهداف کوتاه مدت از محیط زیست سوء استفاده می‌کنیم. برای نمونه برای اجرای پروژه انتقال آب خزر به سمنان درباره چند سال آینده این پروژه فکر کرده‌ایم؟ اگر پس از چند سال دیگر رژیم حقوقی دریای خزر مانع انتقال آب شد چه باید کرد، درواقع ما منافع یک ملت را به منابع محدود گره زده‌ایم.

در ادامه محمد درویش به بیان علت مخالفت بیشتر کارشناسان محیط زیست با سیاست‌های  عیسی کلانتری رئیس سازمان حفاظت محیط زیست پرداخت. او تاکید کرد: بیشترین زاویه را ما ‌ با آقای کلانتری ‌ جایی داریم که آقای کلانتری می‌گوید آنهایی که مخالف نظر من می اندیشند یا احساسی، یا سیاسی ‌ یا نادان هستند!

درویش ادامه داد: ایشان دم از ۸۰ میلیون محیط‌بان می‌زند، اما دستور می‌دهد که مانع فعالیت ۴فعال محیط زیست شوند که در اعتراض به کشته شدن خرس قهوه‌ای در شمال کشور جمع شده‌اند. درواقع آقای کلانتری حاضر نیست با منتقدان خود رو در رو گفت‌وگو کند.

او ادامه داد: درحالی ‌که آقای کلانتری دوسال است این پست را در ا ختیار دارد، اما رئیس قوه قضاییه که به تازگی هدایت دستگاه قضا را به عهده گرفته برخلاف مشغله‌ای که دارند برای فعالان محیط زیست وقت می‌گذارد. چگونه است که آقای عیسی کلانتری نمی تواند با فعالان محیط زیست چنین جلسه‌ای بگذارد.

مهدی آیینی در ادامه درباره علت ایجاد کمپین دولت محیط نیستی گفت: چه کسی آقای عیسی کلانتری را به عنوان رئیس جمهور در نظر گرفت؟ چرا آقای رئیس جمهور چنین مهره ای را برای هدایت سازمان محیط زیست در نظر می گیرد درحالی که ادعا می‌کند محیط زیستی ترین دولت است.

سیاوش صفاریان پور با اشاره به اینکه در برنامه موتورجستجو درباره مهارت زیستن صحبت می‌شود و یک مهارت زیستن مطالبه‌گری است به مهمانان برنامه گفت شما با جمع آوری ۱۳هزار  امضا نشان دادید که می‌توان برای محیط زیست ایران مطالبه‌گر بود.

آیینی دراین باره گفت: باید گفت دیگر با آشغال جمع کردن در ساحل و جنگل محیط زیست نجات پیدا نمی کند(هرچند این حرکت مهم است) اما باید از سیاست مداران خواست سیاست‌های خود را تغییر بدهند.

صفاریان پور با اشاره به اینکه سخنگوی دولت به پویش دولت محیط نیستی واکنش نشان داده از مهمانان برنامه موتورجستجو پرسید شما می خواهید با سخنگوی دولت، رئیس سازمان حفاظت محیط زیست یا رئیس جمهور صحبت کنید.

مهدی آیینی دراین باره گفت: چه بهتر که خود آقای رئیس  جمهور پای صحبت های فعالان محیط زیست بنشیند.

صفاریان پور در پایان با ابراز امیدواری از واکنش رئیس جمهور نسبت به کمپین دولت محیط نیستی عنوان کرد که در برنامه موتور جستجو تلاش می‌کند ‌این موضوع را دنبال کند.

‌دولت در ترازوی محیط‌‌زیستی‌ها

عده‌ای از فعالان محیط زیست معتقدند رئیس جمهور به خاطر  عمل ‌نکردن به وعده‌های محیط‌زیستی اش باید عنوان «محیط‌زیستی ترین دولت» را از کابینه‌ خود پس بگیرد

دوشنبه هفته پیش بود که حدود صد نفر از اساتید دانشگاه، کارشناسان، فعالان، خبرنگاران و دوستداران محیط‌زیست به مناسبت روز جهانی مقابله با بیابان‌زایی، نامه‌ای سرگشاده به رئیس‌جمهور نوشتند و در آن نامه ضمن انتقاد ازبی توجهی دولت نسبت به وعده های‌‌محیط زیستی‌‌اش در شش سال گذشته، از حسن روحانی خواستند که عنوان «محیط‌زیستی‌ترین دولت» را از کابینه خود پس بگیرد.‌

در این نامه موارد متعددی از عملکردهای منفی دولت در حوزه‌های منابع طبیعی و محیط‌زیست در سال‌های گذشته بیان شده است. مواردی از جمله «موافقت ‌با پروژه‌های انتقال آب مانند طرح انتقال آب خزر به سمنان، انتصاب مدیران غیرمتخصص در سازمان‌های «حفاظت‌ محیط‌زیست» و «جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری»، استفاده نکردن از نتایج تحقیقات در برنامه‌ریزی و ارزیابی پروژه‌های زیست‌محیطی، بلاتکلیفی مدارس طبیعت، بی‌توجهی به دیپلماسی آب و تامین حقابه‌های کشور، مهار نشدن ریزگردها در بیشتر استان‌ها، تداوم رشد بیابان‌زایی در کشور، اجرای طرح‌های گردشگری بی‌ضابطه در زیستگاه‌های بکر مانند جزیره آشوراده، ‌واگذاری مرجعیت کنوانسیون تنوع زیستی به وزارت جهاد کشاورزی و واردات بی‌رویه محصولات تراریخته»؛ موضوعاتی که در کنار چند مورد دیگر، دست به دست هم داده و جمعی از فعالان محیط‌زیست، اساتید و خبرنگاران این حوزه را مجاب کرده است که برای پس گرفتن عنوان «محیط‌زیستی‌ترین دولت» به رئیس‌جمهور نامه بنویسند.

این افراد به همراه انتشار نامه خود در رسانه‌ها، لینکی نیز در فضای مجازی منتشر کرده‌اند تا عموم مردم بتوانند نامه درخواست از رئیس جمهور را به صورت الکترونیکی امضا کنند. تا لحظه نگارش این گزارش ‌ نیز بیش ‌از ۲۵۰۰ نفر‌ این نامه را در فضای مجازی امضا کرده‌اند.

سد راه جنگل

در میان اسامی امضاکنندگان نامه درخواست از رئیس‌جمهور برای پس گرفتن عنوان «محیط‌زیستی‌ترین دولت»، نام بسیاری از فعالان محیط‌زیستی باسابقه دیده می‌شود. از جمله محمد درویش، عضو هیات علمی مؤسسه تحقیقات جنگل‌ها و مراتع کشور که معتقد است عملکرد دولت در شش سال گذشته در حوزه‌های محیط‌زیست و منابع طبیعی به هیچ وجه قابل دفاع نیست.

او در گفت‌وگو با ما موافقت سازمان محیط‌زیست با سدسازی در شمال کشور و قطع شدن درختان صدها هکتار از جنگل‌های ارزشمند هیرکانی به بهانه این سدسازی‌ها را به عنوان بخشی از مهمترین دلایل خود برای امضای نامه اخیر جمعی از فعالان محیط‌زیست به رئیس‌جمهور بیان می‌کند.

درویش همچنین درباره دیگر دلایل خود برای امضای این نامه توضیح می‌دهد: براساس تعهدات ایران در اجلاس ناگویای ژاپن در سال ۲۰۱۰ میلادی، قرار بود وسعت مناطق حفاظت‌شده تا پیش از سال ۲۰۲۰ به ۱۷درصد خاک کشور برسد، در حالی که نه تنها وسعت این مناطق هنوز در سطحی کمتر از ۱۱درصد منجمد شده، بلکه در دولت دوم آقای روحانی مساحت مناطق حفاظت‌شده حدود ۷۲ هزار هکتار نیز کاهش یافته است. این موارد همگی می‌تواند از مهمترین علت‌های محیط‌زیستی ندانستن این دولت باشد.

بی‌توجهی به تشکل‌های مردم‌نهاد

حمایت کم‌رنگ دولت از سازمان‌های مردم‌نهاد زیست‌محیطی از جمله انتقاداتی است که نویسندگان نامه اعتراضی اخیر به عملکرد دستگاه اجرایی وارد دانسته‌اند. در این زمینه حسین عبیری گلپایگانی، فعال محیط‌زیست و از امضاکنندگان این نامه به ما توضیح می‌دهد: دولت باید برای حفظ محیط‌زیست کشور از فعالیت‌های تشکل‌های زیست‌محیطی حمایت کند. این در حالی است که با وجود فعال بودن دفتر مشارکت‌های مردمی در سازمان محیط‌زیست، هنوز این دفتر برای توانمندسازی این تشکل‌ها اقدامی جدی انجام نداده است. البته مسئولان این سازمان همواره نداشتن بودجه کافی را به عنوان علت اصلی حمایت‌های نامناسب از فعالیت‌های محیط‌زیستی بیان می‌کنند، اما باید گفت عملکرد سازمان محیط‌زیست در سال‌های اخیر نشان می‌دهد که این سازمان گاهی از فراهم کردن بسترهای کم‌هزینه برای انجام فعالیت‌های محیط‌زیستی نیز دریغ کرده است.

او همچنین از انجام نشدن ارزیابی‌های واقعی  محیط‌زیستی پیش از انجام پروژه‌های انتقال آب بین حوضه‌ای در سال‌های اخیر نیز به عنوان یکی دیگر از دلایل خود برای امضای این نامه یاد می‌کند و معتقد است که این اقدام باعث به‌هم خوردن اکوسیستم و تخریب زیستگاه‌های حیات وحش در بسیاری از استان‌های کشور شده است. عبیری تاکید دارد که منظور از ارزیابی‌های واقعی  محیط‌ زیستیاین است که پیش از انجام هر پروژه عمرانی، از اساتید دانشگاه، کارشناسان خبره، پیشکسوتان حوزه محیط‌زیست و نخبگان جوامع محلی نظرخواهی شود. اقدامی که به گفته این فعال محیط‌زیست، در بیشتر پروژه‌های اجراشده در دولت‌های یازدهم و دوازدهم نسبت به آن بی‌توجهی شده است.

حق گمشده آب

بی‌توجهی به دیپلماسی آب و تامین حقابه‌های کشور و نابودی بسیاری از تالاب‌ها تا پیش از بارندگی‌های امسال نیز از دیگر دلایلی است که نویسندگان نامه اخیر بر اساس آن از رئیس‌جمهور تقاضا کرده‌اند که دیگر عنوان «محیط‌زیستی‌ترین دولت» را برای کابینه‌اش به کار نبرد.

مهدی آیینی، روزنامه‌نگار حوزه محیط‌زیست و از نویسندگان این نامه در این باره به ما می‌گوید: درست است که بخشی از مشکلات محیط‌زیستی کشور به دلیل تغییر اقلیم رخ داده، اما برخی سوءمدیریت‌ها نیز مشکلات زیست‌محیطی‌مان را بیشتر کرده است. برای نمونه تا کنون سازمان محیط زیست و وزارت امور خارجه برای تامین حقابه‌های کشور اقدام مؤثری نکرده‌اند و هر روز بر تعداد آواره‌های محیط‌زیستی اضافه می‌شود.

او معتقد است تعداد زیاد حاشیه‌نشینان ساکن اطراف کلانشهرها، به دلیل بی‌توجهی به تامین حقابه‌هاست، چراکه از نظر آیینی، بیشتر این افراد کشاورزان و دامدارانی بوده‌اند که به دلیل نبود آب، به ناچار روانه کلانشهرها شده‌ و چون مهارت خاصی نداشته‌اند، به پدیده حاشیه‌نشینی و در نتیجه، فراهم شدن شرایط برای گسترش آسیب‌های اجتماعی دامن زده‌اند.

وعده‌های فراموش‌شده

سر دادن شعارهای  محیط‌ زیستیزیبا در شش سال گذشته در کنار انجام برخی اقدامات نمایشی دولتمردان برای محیط‌زیستی نشان دادن خود، نویسندگان نامه اعتراضی اخیر به رئیس‌جمهور را به این نتیجه رسانده که «رویکرد دولت نسبت به مسائل  محیط‌ زیستیهیچ‌گاه از مقام شعار فراتر نرفته است.»

علی‌محمد شاعری، عضو هیات رئیسه کمیسیون کشاورزی، آب و منابع طبیعی مجلس که نام او نیز در میان امضاکنندگان این نامه دیده می‌شود، در این باره معتقد است دولت‌‌های یازدهم و دوازدهم با این که در شعار طرفدار از محیط‌زیست بوده، اما در عمل نتوانسته است به وعده‌های خود در این حوزه، پایبند باشد.

او در گفت‌وگو با ما برای اثبات این ادعای خود به تصمیم دولت برای اجرای پروژه انتقال آب خزر به سمنان، کاهش شدید سفره‌های آب زیرزمینی، مهار نشدن ریزگردها در بیش از ۲۳ استان و اضافه شدن سالانه بیش از ۵۰ هزار هکتار بر وسعت بیابان‌های کشور اشاره می‌کند و تاکید دارد که این موارد از جمله دلایل او برای امضای نامه درخواست از رئیس‌جمهور برای پس گرفتن عنوان «محیط‌زیستی‌ترین دولت» بوده است.

شاعری همچنین درباره دیگر دلایل خود برای امضای این نامه توضیح می‌دهد: ‌این دولت دارای چالش‌های  محیط‌ زیستیفراوانی بوده است. از جمله این چالش‌ها می‌توان به تجاوز به اراضی ملی و عرصه‌های طبیعی حفاظت‌شده برای اجرای پروژه‌های عمرانی، گردشگری و کشاورزی اشاره کرد. به عنوان مثال در این دوره با حمایت سازمان محیط‌زیست زمزمه واگذاری جزیره آشوراده به عنوان یک پناهگاه حیات وحش بی‌نظیر در شمال کشور شدت گرفت.

این نماینده مجلس البته تاکید دارد که دولت تدبیر و امید در کنار همه این اقدامات منفی، گام‌های مثبتی را نیز در حوزه محیط‌زیست برداشته است. او در این زمینه به تصویب قوانینی مانند «قانون حفاظت از خاک»، «قانون حفاظت، احیا و مدیریت تالاب‌ها»، «قانون حفاظت و بهره‌برداری از منابع ژنتیکی کشور»، «اصلاح قانون نحوه جلوگیری از آلودگی هوا» یا همان «قانون هوای پاک» و «قانون توقف بهره‌برداری تجاری از جنگل‌های شمال» یا همان «طرح تنفس پنج‌ساله جنگل‌ها» در مجلس شورای اسلامی اشاره می‌کند. قوانینی که از نظر شاعری، کم و بیش نتایج مفیدی را برای طبیعت کشور به همراه داشته‌اند و همگی با رایزنی‌های مسئولان ارشد دولتی به تصویب رسیده‌اند.

اما اگر از همه تحلیل‌های کارشناسی در مدح و ذم عملکرد شش‌ساله دولت در حوزه‌های محیط‌زیست و منابع طبیعی بگذریم و بار دیگر به متن نامه اخیر برخی کارشناسان و فعالان محیط‌‌زیست به رئیس‌جمهور نگاه کنیم، درخواهیم یافت آنچه باعث شده است که این افراد به حسن روحانی نامه بنویسند، نه لزوما تخریب عملکردهای  محیط‌ زیستیدولت، بلکه ناامید شدن آنها از وعده‌های دولت در این حوزه بوده است.

در واقع، براساس متن این نامه می‌توان نتیجه گرفت که امضاکنندگان آن، بعد از گذشت شش سال از آغاز به کار دولتی که ادعای محیط‌زیستی بودن دارد، به این باور رسیده‌اند که «در این دولت، در حوزه‌های منابع طبیعی و محیط‌زیست نه تنها شاهد حرکتی رو به جلو نبوده‌ایم، بلکه عقب‌گرد نیز داشته‌ایم.»

موج‌سواری روی ارومیه

نخستین مصوبه دولت یازدهم که در اولین جلسه هیات دولت آن دوره یعنی در ۲۷ مرداد ۱۳۹۲ به تصویب رسید، درباره احیای دریاچه ارومیه بود. از سویی دیگر، رئیس‌جمهور ۲۸ فروردین امسال در جلسه هیات دولت تاکید کرد که «یکی از افتخارات بسیار بزرگ دولت یازدهم و دوازدهم احیای دریاچه ارومیه است.» این در حالی است که بسیاری از کارشناسان محیط‌زیست معتقدند تا پیش از بارندگی‌های سال آبی ۹۷-۹۸، اوضاع این دریاچه همچنان وخیم بود. بنابراین از نظر این دسته از کارشناسان، حال خوب امروز این دریاچه نه مرهون تلاش‌های دولت، بلکه مدیون بارندگی‌ها و سیل‌های اخیر است.

حسین آخانی، عضو هیات علمی دانشگاه تهران که جزو این دسته از کارشناسان است و خود نیز زمانی با ستاد احیای دریاچه ارومیه همکاری می‌کرد، درباره نتایج فعالیت‌های این ستاد به ما توضیح می‌دهد: واقعیت ماجرای ستاد احیای دریاچه ارومیه این است که در این ستاد مبالغ بسیار کلانی هزینه شده و عملا هیچ اتفاق مثبتی نیفتاده است. اگر هم می‌بینیم دریاچه ارومیه تا حدی بالا آمده، به این علت است که امسال در حوضه آبریز این دریاچه بیش از دیگر حوضه‌های آبریز کشور باران باریده است.

او که نامه جمعی از فعالان محیط‌زیست به رئیس‌جمهور برای پس گرفتن عنوان «محیط‌زیستی‌ترین دولت» را نیز امضا کرده است، از پروژه انتقال آب رود زاب به دریاچه ارومیه به عنوان یکی از پروژه‌های بی‌نتیجه ستاد احیای این دریاچه یاد می‌کند و می‌گوید: وقتی بارندگی‌های اخیر در حوضه آبریز دریاچه ارومیه توانست آب این دریاچه را حدود یک متر بالاتر آورد، چه نیازی بود که این چند هزار میلیارد تومان برای پروژه انتقال آب رود زاب خرج شود تا علاوه بر آسیب دیدن طبیعت و منابع آبی حوضه‌ای دیگر، در عمل تاثیر قابل توجهی نیز روی احیای دریاچه ارومیه گذاشته نشود.

معترضان  محیط‌ زیستی

در صفحه امضای الکترونیکی نامه «درخواست از رئیس‌جمهور برای پس گرفتن عنوان محیط‌زیستی‌ترین دولت» در فضای مجازی، بسیاری از کاربران علاوه بر امضای نامه، در قسمت نظرات دلایل خود را نیز برای این اقدام بیان کرده‌اند. دلایلی که همگی معطوف است به انتقادات جدی مردمی به عملکرد  محیط‌ زیستیدولت‌های یازدهم و دوازدهم. نقدهایی مثل «افزایش گرد و غبار در سیستان و بلوچستان، خوزستان و سایر استان‌ها، تخریب جنگل‌ها و مراتع با ارائه مجوز به پروژه‌های عمرانی و کشاورزی غیراصولی، نداشتن قاطعیت برای جلوگیری از کوه‌خواری و جنگل‌خواری، حمایت ناکافی از مدارس طبیعت، بی‌توجهی به فرهنگسازی برای مقابله حیوان‌آزاری، پیگیری نکردن جدی لایحه حمایت از حقوق حیوانات، سدسازی‌های بی‌رویه در دل جنگل‌های شمال، بی‌توجهی به مدیریت پسماند و آلوده شدن بسیاری از جنگل‌ها، مراتع، کوه‌ها، رودخانه‌ها و تالاب‌های کشور به این دلیل، سوء مدیریت منابع آبی از سوی وزارت نیرو و افزایش واردات محصولات تراریخته با حمایت وزارت جهاد کشاورزی» که کاربران بسیاری را برای امضای نامه درخواست از رئیس‌جمهور برای پس گرفتن عنوان «محیط‌زیستی‌ترین دولت» متقاعد کرده است.

اما علاوه بر این‌ها، کاربران دلایل دیگری را نیز برای امضای این نامه در میان نظرات خود بیان کرده‌اند. مثلا کاربری از سروستان استان فارس نوشته است که «به دلیل تخریب منابع طبیعی به خاطر توسعه زمین‌خواری، کوه‎خواری و جنگل‌خواری و خشک شدن بسیاری از تالاب‌های ایران» این نامه را امضا کرده است. کاربر دیگری از قائمشهر نیز در کنار امضای این نامه نظر داده است که «پرداخت نشدن حقوق جنگلبانان و گسترش سدسازی در شمال کشور نمی تواند در یک دولت محیط‌زیست‌محور رخ دهد.»

شخص دیگری از اهواز نیز دلایل خود برای امضای نامه را به این صورت فهرست کرده است: «خشک شدن تالاب‌های شادگان و هورالعظیم، تداوم وجود ریزدگردها، کم‌آب شدن کارون و ضربه خوردن معیشت مردم خوزستان.» کاربری از کازرون نیز در قسمت نظرات این‌طور با هموطنان خود در دل کرده است: «تنوع زیستی ایران عزیز قربانی توسعه ناپایدار شده است. توسعه‌ای که زاییده مدیریت سیاسی و نگاه قومی منطقه‌ای در میان مدیران به‌جای توجه به نظرات کارشناسی و آینده‌نگری برای افزایش توان کارآیی سرزمین و تاب‌آوری هرچه بیشتر طبیعت ایران است. معتقدم ما آخرین نسلی هستیم که شاید بتوانیم طبیعت ایران را نجات دهیم و اگر بی‌تفاوت باشیم جفایی بزرگ به ایران عزیز و نسل‌های آینده خواهد بود.»

محمدحسین خودکار

با پرندگان آشتی کنیم

گفت‌وگو با محمد درویش، فعال محیط زیست درباره آشتی با طبیعت و لذت بردن از آن

محمد درویش
فعال محیط زیست

چند روزی است، طبع بهاری طبیعت تغییر کرده، در بیشتر مناطق کشور داغی جای هوای خنک را گرفته، پنجره‌‌های باز، بسته شده و کولرها روشن شده‌اند. کولر‌های آبی که هوای خانه را دَم‌دار می‌کند و کولرهای گازی، محیط سربسته را چنان خشک می‌کند که نه ذهن برایت می‌ماند و نه دل و نه روحیه. هر سال درست در همین زمان‌هاست که خیالمان می‌رود به چند دهه قبل و هوس خانه‌های قدیمی می‌کنیم و یاد باغ‌های ایرانی می‌افتیم. این خیال و خاطره و هوس چنان قدرتمند می‌شود که به شبکه‌های اجتماعی راه پیدا می‌‌کند و می‌توان به توییتر، اینستاگرام و فیس بوک سر زد و عکس‌های به اشتراک گذاشته را دید و فهمید که چقدر دل مردم این روزگار برای آن دوران تنگ شده؛ برای خانه‌های حیاط دار که حوض داشتند و درخت. کنار هر عکس می‌توان این جملات را دید که دلمان پوسید در این قوطی‌ کبریت‌های سیمانی که نامش آپارتمان است. این جمله در این روزها زیاد تکرار می‌شود که مغز آدم‌ها چطوری کار کرد که به این نتیجه رسید که خانه حیاط‌دار و باغچه و درخت‌دار با شیشه‌‌های رنگی و دیوارهای آجر قرمزی را رها کند و با یک وجب جا به‌نام آپارتمان نقل مکان کند … ؟
 اما راستش را بخواهید کاری است که شده، جمعیت زیاد شد، مهاجرت افسار گسیخت و شهرها بدون مدیریت وسیع شدند و بی‌سامان. کاری است که شده اما به قول معروف ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است ( البته اگر در آب نمرده باشد). ما احتمال را بر این مدار می‌گذاریم که ماهی نمرده و اگر هم کم‌جان شده می‌توان آن را دوباره به آب برگرداند تا به حیات ادامه دهد. شهرها پر شده از ساختمان‌های نقلی بدون حیاط، بدون حوض و بدون درخت و باغچه … اما می‌توان به سر‌خط که نه به وسط خط برگشت و دور و بر را زیباتر کرد. فقط کمی همت می‌خواهد، کمی صبر و کمی فرهنگ‌سازی جامع. 

آب و باغ و پرنده 
محمد درویش، فعال محیط زیست که این روزها در شمال کشور مشغول ساخت فیلمی مستند است، درباره سبک زندگی در خانه‌با‌غ‌ها و خانه‌های حیاط‌دار می‌گوید: درخت و گیاه باعث می‌شود، رطوبت هوا تنظیم شود. برای همین در قدیم که خانه‌ها در باغ ساخته می‌شدند یا برای حیاط‌ها باغچه و درخت در نظر می‌گرفتند، خانه‌‌ها حتی در وسط تابستان خنک بود. جایی که درخت باشد، پرنده‌ هم می‌آید و در 
لابه لای شاخه‌‌های آنها آشیانه درست می‌‌کنند و فضا را پر می‌کند از آوازهای بسیار زیبایش. اصلا آواز پرنده‌ حال آدم‌ را خوب می‌کند، پرنده‌ای روی شاخه درخت نه در قفس. حال آدم‌های قدیم برای همین خوب بود. آنها با صدای پرنده‌‌ها از خواب بیدار می‌شدند و چشمشان به سبزی درختان و گل‌ها روشن می‌شد برای همین روزشان از همان اول صبح خوب ساخته می‌شد. 
به درویش می‌گویم این روزها خیلی باب شده که مردم از حیوان خانگی صحبت می‌کنند و حواس‌ها بیشتر به سمت نگهداری سگ و گربه می‌رود. انگار پرنده‌ها را فراموش کرده‌ایم، همین پرنده‌های آزادی که شما از آنها گفتید و در لابه‌لای شاخه‌های درختان زندگی می‌کنند. چگونه می‌توان با آنها بیشتر دوست شد و دوباره آنها را روی درختان خانه حتی اگر تک‌درخت باشد، برگرداند؟
در تهران بیشتر از ۷۰۰ گونه پرنده می‌تواند زندگی کند. الان اگر سری به باغ گیاه‌شناسی تهران یا به باغ پرندگان بزنید تنوع آنها را می‌توانید، تماشا کنید. اگر این پرنده‌ها در تهران یا در دیگر شهرها احساس امنیت کنند، به شهر برمی‌گردند. آشتی با‌ آنها و دادن حس امنیت به آنها سخت نیست؛ روی درختان برای آنها آشیانه‌های چوبی درست کنید و برایشان مقداری آب و دانه بگذارید. کنار حاشیه پنجره‌ها می‌توان برای‌شان غذا و آب گذاشت و آنها را عادت داد که برای خوردن آب و دانه به ما نزدیک شوند، کم‌کم اعتماد خواهند کرد و خواهند فهمید به آنها آسیبی نخواهیم رساند. با همین ترفند ساده می‌توان با پرنده‌ها دوست شد و بار دیگر آنها را به خانه‌ها و محله‌‌ها و شهرها برگرداند. 
البته در این راه شهرداری‌ها و تصمیم‌گیری‌های آنها بسیار اهمیت دارد. آنها می‌توانند شهر را برای پرند‌ه‌ها امن و جذاب کرده و فرهنگ‌سازی را شروع کنند. وقتی مردم پرنده‌ها را در پارک‌ها و سطح شهر ببینند، یاد می‌گیرند چگونه با آنها رفتار کنند. این فرهنگ‌سازی باید در روستاها هم شروع شود. 
پرنده‌ها به دلیل نبود امنیت از برخی روستاها رفته‌اند باید به روستاییان آموزش بدهیم برای پرنده‌ها محیط امنی ایجاد کنند تا آنها از اکوسیستم روستا مهاجرت نکنند چون اگر نباشند آسیب‌های زیادی به طبیعت وارد می‌شود و تعادل به هم می‌خورد. آنها حشرات موذی را شکار می‌کنند و از فضولات آنها می‌توان به عنوان کود طبیعی استفاده کرد. اگر این روزها می‌بینیم و می‌خوانیم که لک‌لک‌‌های زیادی به مریوان برگشته‌اند و در کنار مردم زندگی می‌کنند و شهر و روستاها را زیبا کرده‌اند، به این دلیل است که مردم مریوان می‌دانند چگونه با این پرنده‌های زیبا رفتار کنند. هر شهر و استانی پرنده‌های بومی خود را دارد که با درست رفتار کردن می‌توان آنها را دوباره به این مناطق برگرداند. راستش را بخواهید سال‌‌های گذشته ما از پرنده‌ها غافل شده‌ایم و زندگی در کنار آنها را از دست داده‌ایم. باید دوباره آنها را وارد سبک زندگی‌مان کنیم تا بتوانیم بخشی از لذت‌های گذشته را دوباره تجربه کنیم. 
​​​​​​​
حواسمان به انرژی باشد
درویش برای روزهای گرم تابستان چند توصیه کوچک اما مفید دارد. با چند کار به ظاهر کوچک می‌توانیم تابستان بهتری داشته باشیم و انرژی را بیهوده هدر ندهیم و به خنک‌تر بودن هوا هم کمک کنیم. 
می‌دانید اگر تا طبقه دوم از آسانسور استفاده نکنیم کلی در مصرف برق صرفه‌جویی کرده‌ایم. اگر در هفته فقط یک روز گوشت مصرف نکنیم در مصرف آب صرفه‌جویی زیادی می‌شود. دام به علوفه نیاز دارد و علوفه به آب زیاد به‌خصوص در استانی مانند اصفهان این مساله حیاتی است. باید مردم این استان‌ به آنچه می‌کارند دقت بیشتری کنند.  ما می‌توانیم مسیرهای تا پنج‌کیلومتر را پیاده طی کنیم. هم ورزش می‌کنیم، هم از وسایل نقلیه که برای محیط زیست بسیار خطرناک‌ هستند، کمتر استفاده کرد‌ه‌ایم. دوچرخه را فراموش نکنیم، وسیله خوبی است که می‌تواند جایگزین موتور سیکلت و ماشین شود. با گذاشتن یک سایبان کوچک روی کولر آبی خانه می‌توان تاثیر زیادی در مصرف بهینه انرژی داشت.  اگر دوست داریم باز هم در کنار طبیعت زندگی کنیم و لذت ببریم با محیط زیست دوستانه رفتار کنیم. از همین پارک‌ها و فضاهای سبز شهر می‌توان شروع کرد. کمی ارزن همراه داشته باشیم و در جاهای مختلف برای پرنده‌ها ارزن بریزیم تا با ما دوست شوند. به بچه‌ها آموزش بدهیم که چگونه می‌توانند با پرنده‌ها و دیگر حیوانات شهری رفتارهای مناسبی داشته باشند. با همین رفتارهای درست کوچک محیط زندگی بهتری خواهیم داشت. 

طاهره آشیانی

به خاطر‌ یک مشت شکلات

محمد درویش
فعال محیط زیست

صادر نکردن مجوز برای احداث سد، موضوع تازه‌ای نیست. بی‌شمار نمونه‌ از سدهایی وجود دارد که همچنان بسیاری بر غیرکارشناسی بودن آن نظر دارند یا حتی فراتر از آن معتقدند همه آنها بدون کسب مجوز یا همان مطالعات ارزیابی ساخته شده‌اند. اما باید بدانیم کلا ساخت هر سازه‌ای که رژیم هیدرولوژیکی رودخانه را تغییر می‌دهد، نیاز به مجوز دارد و حتما باید این مجوز در قالب مطالعات ارزیابی شده اخذ شود. خود جهاد کشاورزی هم در قالب عملیات آبخیزداری مجوز گرفته است که سدهایی با ارتفاع کم بسازد که این مورد چالش‌هایی را به همراه داشته به این مفهوم که گمان می‌کنند این سدها دیگر نیاز به گزارش ارزیابی سازمان محیط زیست ندارد، اما طبق قانون از آنجا که این سدها رژیم هیدرولوژیکی را تغییر می‌دهد آنها هم حتما باید ارزیابی محیط زیست را داشته باشد وگرنه سازمان محیط زیست از نظر قانونی به راحتی می‌تواند ورود کند و جلوی پروژه را بگیرد.

میزان تخریب جنگل‌ها هنگام سدسازی بستگی به ارتفاع سد دارد، هر چقدر شیب آن منطقه که سد در آن احداث می‌شود، بیشتر و دره عمیق‌تر باشد گسترش سطح دریاچه کمتر می‌شود و میزان تخریب کاهش پیدا می‌کند و هر چقدر این سدها در منطقه کم‌شیب‌تری ساخته بشوند (مثل سد کرخه) وسعت تخریبشان بسیار افزایش پیدا می‌کند، به طور متوسط سدهایی که در کشورما ساخته می‌شود بین ۱۵۰ تا ۲۰۰ هکتار از جنگل‌های هیرکانی را زیر آب می‌برد و همچنین چند ده هکتار از جنگل‌ها به واسطه جاده‌سازی برای تامین مصالح و غیره تخریب می‌شود. همین سد لاسک که سد کوچک و در حال ساخت است حدود صد هکتار از جنگل‌ها را زیر آب می‌برد و حدود ۵۰ تا ۶۰ هکتار از جنگل را به واسطه تامین منابع نابود می‌کند و حدود ۶۰ هکتار هم به‌واسطه جاده‌کشی از بین می‌رود. یعنی بیش از ۲۰۰ هکتار از جنگل‌های هیرکانی به‌واسطه همین ساخت سد کوچک از بین می‌رود. اگر ارزیابی محیط زیست برای احداث سد مثبت اعلام شود در آن زمان طبق بند «ب» ماده ۱۲ قانون بهره‌وری کشاورزی سازمان جنگل‌ها می‌تواند در قبال قطع درختان و تخریب جنگل بر اثر اجرای پروژه‌ خسارت طلب کند. ولی سازمان جنگل‌ها می‌تواند اصلا موافقت نکند برای قطع این درخت‌ها و حتی اعتراض کند به جریان ارزیابی و درخواست بازنگری در فرآیند ارزیابی را داشته باشد. به عنوان مثال در مورد همین سد لاسک چون گونه درخت شمشاد ایرانی در حال تخریب است ـ‌ که یک نسخه خطی و یگانه است و در هیچ کجای دیگر جهان به‌جز ایران وجود ندارد ـ سازمان جنگل‌ها می‌تواند به‌واسطه همین داده‌ها یک بازنگری در گزارش اولیه ارزیابی این سد داشته باشد. هر چند کلا گزارش ارزیابی در دوره خانم ابتکار در محیط زیست کلا رد شد و با آمدن آقای کلانتری دوباره این گزارش ارزیابی به‌راه افتاد! خیلی بدیهی است که بدانیم همه مزایای احتمالی احداث سد در چنین مناطقی در برابر معایبش ناچیز است. هر درخت ۵۰ ساله به واسطه ۳۳ نوع خدمتی که ارائه می‌دهد حدود ۲۰۰ هزار دلار ارزشگذاری می‌شود. حالا شما تصور کنید ما چه ثروت بی‌نظیری را به باد می‌دهیم. درست مثل این است که شما الماس بدهید و شکلات بگیرید.

چه کسی حال ارومیه را خوب کرد؟

بین این که بارش‌ها حال دریاچه ارومیه را بهتر کرده یا اقدامات ستاد احیا، اختلاف نظر وجود دارد

به کویر می‌مانست، به همان اندازه هول انگیز، یک پهنه خشک، مثل کف دست صاف و پرچین و شکن. دریاچه ارومیه از آسمان سال‌ها این شکلی بود، اوایل که دریاچه داشت کم کم خشک می‌شد البته نه، ولی دهه ۸۰ که به آخرش رسید و دهه ۹۰ سررسید نگین آبی آذربایجان شد یک تکه زمین خشک، یک نمکزار و هم آلود که قلبت تند تند می‌زد وقتی سوار هواپیما از فراز آسمان بارها چشمت می‌افتاد به دریاچه‌ای که نبود، به زشتی پهن شده در بسترش، به ساحل نشینان سال‌های نه چندان دور که فقط آه می‌کشیدند و به هکتارها باغ میوه که رخ به رخ شده بودند با این همه نمک ِ ویلان و سرگردان.

ارومیه آن‌قدر آب رفت که عده‌ای گفتند داستان دریاچه آرال است که تکرار می‌شود، گفتند خداحافظ ارومیه و نوشتند سلام سونامی و توفان نمک و اضافه کردند خداحافظ زندگی و سلام مهاجرت. نگرانی‌ها که به اوج رسید ستاد احیای دریاچه ارومیه تشکیل شد، سال ۹۲ بود، ستادی در دولت یازدهم.
این ستاد می‌خواست همه غلط‌هایی را که در برخورد با دریاچه شده، پاک کند و جایش دیکته درست را بنویسد. می‌خواست ساخت پل در وسط دریاچه را که آن را به دو بخش شمالی وجنوبی تقسیم کرده، ساخت خاکریزی ۱۵ کیلومتری که ارومیه را درجهت شرقی غربی به دو نیم کرده، ساخت حداقل ۲۵ سد بزرگ بر روی رودخانه‌های اصلی حوضه دریاچه ارومیه و توسعه بی بند و بار کشاورزی و شهرنشینی درآن حوالی را رفع و رجوع کند تا ارومیه دوباره بشود ارومیه.
ستاد احیا همیشه گفته دراین پنج سال و اندی که از آمدنش می‌گذرد، خیلی ازغلط‌ها را تصحیح کرده و خیلی کارها کرده تا نگذارد ارومیه بمیرد. حتی رئیس‌جمهور هم بارها براین تلاش‌ها صحه گذاشته و تثبیت دریاچه را از بزرگ‌ترین دستاوردهای دولتش خوانده، از دو روز پیش هم که به آذربایجان غربی سفر کرده در مراسم گشایش سد سیلوه پیرانشهر و بهره‌برداری ازطرح‌های توسعه منابع آب و خاک نواحی مرزی باز هم همین مضمون را تکرار کرده و گفته است، خوشحالیم حال دریاچه ارومیه خوب است.
حال ارومیه که خوب باشد حال همه مردم ایران خوب است، اما آیا واقعا حال دریاچه خوب است، آیا واقعا احیا رخ داده و این جان گرفتن‌های دریاچه دائمی است یا بازهم کار بارش‌هاست که ارومیه را هم مثل خیلی جاهای دیگر، مثل خیلی از تالاب‌های به نفس افتاده ایران جان بخشیده؟

مرور یک عکس
یادمان نرود فروردین سه سال پیش را که هنوزمعصومه ابتکار رئیس سازمان حفاظت محیط زیست بود و در دیدار نوروزی اعضای هیات دولت عکسی از دریاچه ارومیه و بازگشت فلامینگوها به این دریاچه را نشان رئیس جمهور داد و خوش خبری کرد که دریاچه احیا شده است. خیلی‌ها به ابتکار خرده گرفتند عکسی را که نشان داده قدیمی است و مربوط به امروز دریاچه نیست، ولی عکاسی که این عکس را ثبت کرده بود گواهی داد عکس درست است و انکار نشدنی، نتیجه نیز این شد که دریاچه زیبای آذربایجان نفسش بالا آمده و به زودی همانی می‌شود که بود.
اما پس از این اتفاق، ایران دوباره به خشکسالی خورد و حال ارومیه دوباره وخیم شد،‌ دوباره تراز آب دریاچه پایین آمد و وحشت کانون نمک شدن ارومیه و نیست شدن زندگی‌های آن اطراف به جان مردم افتاد؛ ارومیه احیا نشده بود، ماجرا این بود.

آنچه ستاد احیا کرد و نکرد
دیروز که ابرهای خوشگل بهاری داشتند آسمان تهران را با رگبارهای تند می‌شستند، سایت شرکت سهامی آب منطقه‌ای آذربایجان غربی هم نشان می‌داد وسعت دریاچه ارومیه ۳۲۶۲ کیلومتر، تراز سطح آبش ۱۲۷۱ متر و حجم آب موجود درآن ۳/۵ میلیارد مترمکعب است، یعنی اوضاع لااقل نسبت به سال ۹۷ بهتر است که وسعت دریاچه ۲۳۷۹ کیلومتر بود و حجم آب موجود درآن ۲/۲ میلیارد مترمکعب.
ستاد احیای دریاچه ارومیه دراین چند سال همیشه همین نظر را داشته و همواره به این آمارها استناد کرده تا جایی که فروردین امسال فرهاد سرخوش، رئیس دفتر استانی ستاد احیا درگفت‌وگو با ایرنا از افزایش ۳۶ سانتی متری تراز آب دریاچه درمقایسه با مدت مشابه پارسال خبر داد و گفت دریاچه‌ای که ترازش سالانه به‌طورمتوسط ۴۰ سانتی‌متر کم می‌شد با برنامه ریزی و تخصیص اعتبار، از خطرخشک شدن جسته است. او روز سه‌شنبه نیز در جریان بهره‌برداری از کانال ۵/۲۲ کیلومتری که آب سد سیلوه را به دریاچه ارومیه می‌برد نیز حرف‌های مشابهی زد و گفت این کانال در عین حال که آب کشاورزی۲۶۰۰ هکتار از اراضی کشاورزی جلدیان و سروکانی را تامین می‌کند هر سال نیز بیش از۹۵ میلیون مترمکعب آب به پیکر نگین آبی آذربایجان می‌ریزد. این طرح‌های انتقال آب و لایروبی رودخانه‌هایی همچون گدارِ ۱۷ کیلومتری نیز از اقداماتی است که ستاد احیا آنها را به بالا آمدن سطح آب دریاچه ارومیه ربط می‌دهد و آن را عامل احیای این دریاچه می‌داند.
بسیاری از کارشناسان اما نظر دیگری دارند و همه چیز را تا این حد خوب و امیدوارکننده نمی‌دانند. آنها حال ارومیه را که این روزها بهتر ازسال‌های گذشته به نظر می‌رسد، به بارندگی‌های خوب امسال نسبت می‌دهند و درباره این که این حال نسبتا خوب دائمی باشد و نتیجه تدبیر ستاد احیا، تردید دارند.

تردیدها جدی است
حجت میان آبادی، پژوهشگر دیپلماسی آب و استادیار دانشکده کشاورزی دانشگاه تربیت مدرس را خیلی‌ها می‌شناسند که صاحب‌نظرحوزه آب است. او درگفت‌وگو با جام‌جم ابتدا سنگش را وا می‌کند که باید بررسی کرد این شوکی که این روزها به دریاچه ارومیه وارد شده آیا حاصل از بارندگی‌هاست یا ناشی از اقدامات دولت. می‌گوید پس اول باید اثبات کرد دریاچه احیا شده که اگر احیا شده باشد در تابستان خشک، دیگر باره نباید حال دریاچه وخیم شود. او اما متعجب است از این که امروز حرف از احیای دریاچه ارومیه وسط می‌آید در حالی که سال پیش دبیر ستاد احیای دریاچه گفته بود احیایی در کار نیست چون هم بارندگی‌ها کم است و هم بودجه‌ای در کار نیست.
محمد درویش، دبیرسیاست محیط‌زیست درمرکز بررسی‌های راهبردی نهاد ریاست جمهوری نیز ترجیح می‌دهد به مساله احیای دریاچه ارومیه چندان خوشبین نباشد و برای هر تفسیری نگاهش به آسمان باشد. او به ما می‌گوید وضعیت دریاچه تا پاییز سال ۹۶ بسیار نگران‌کننده بود، اما بعد از این که در سال آبی ۹۷-۹۶ در حالی که همه کشور درگیرخشکسالی بود، حوضه آبریز دریاچه ارومیه ۴۴ تا ۴۶ درصد میانگین بارش‌های ۵۰ سال گذشته را دریافت کرد، توانست از خشکی کامل نجات یابد.
او می‌گوید امسال در سراسر کشور ترسالی اتفاق افتاده وضعیت حوضه آبریز دریاچه ارومیه از لحاظ ریزش‌های آسمانی بهتر از حوضه‌های دیگر است، بنابراین اکنون دو سال است که این حوضه آبریز ترسالی را تجربه می‌کند و این باعث شده تراز آبی‌اش در ۱۲ سال گذشته بی‌سابقه باشد.
درویش یک «اما» به جمله‌اش اضافه می‌کند و ادامه می‌دهد که اگر فقط میزان بارانی را که مستقیما به سطح ۵۰۰ هزار هکتاری دریاچه ریخته است، حساب کنیم، به رقمی بین ۵/۲ تا سه میلیارد متر مکعب می‌رسیم یعنی عملا میزان بسیار کمی آب از حوضه آبریز دریاچه ارومیه وارد این دریاچه شده که می‌توان نتیجه گرفت فعالیت‌های ستاد احیای دریاچه ارومیه در این زمینه کم‌اثر بوده و نه تنها کم‌اثر بوده بلکه وسعت چغندرکاری، باغ‌های سیب و دیگر مزارع کشاورزی اطراف دریاچه که قرار بود کمتر شود نیز افزایش یافته است.
در واقع خلاصه حرف‌های درویش این است که اگر بارندگی‌های خوب در دو سال متوالی نبود، عملا هیچ اتفاق مثبتی در دریاچه ارومیه رخ نمی‌داد و برای این که بیش از اندازه بدبین قلمداد نشود، می‌گوید باید صبر کرد و دید اگر سال آینده، میزان بارندگی‌ها نرمال شود، باز هم وضع دریاچه ارومیه خوب می‌ماند یا خیر.
احیای ناپایدار، موضوعی است که این کارشناسان از آن هراس دارند، یک احیای موقتی و شکننده که در واقع احیا نیست ولی به احیا تعبیر می‌شود. داستان دریاچه ارومیه به غایت پیچیده است، آن‌قدر که با مصلحت‌اندیشی و سیاسی‌کاری مشکلش حل نمی‌شود، غلط‌های رخ داده در آن نیز آن‌قدر زیاد است که پاک شدنشان وقت می‌برد و همت می‌خواهد؛ مخصوصا سدهایی که روی رودخانه‌های اصلی حوضه آبریز دریاچه ارومیه علم شده‌اند؛ آمند، بافتان،‌ گادوش‌آباد، ینگجه، قلعه‌چای، هفت‌چشمه، علویان، لیلان، سنجاق، مهاباد، حسنلو، چپرآباد، شهرچای، نازلو، زولا و…

مریم خباز

بالا