آخرین خبرها
خانه / بایگانی/آرشیو برچسب ها : عیسی کلانتری

بایگانی/آرشیو برچسب ها : عیسی کلانتری

اشتراک به خبردهی

تکرار محیط‌نیستی‌ترین دولت

مهدی آیینی

مهدی آیینی

شکارچیان، محیط‌بانان را شکار می‌کنند، قاچاقچیان چوب جنگلبان را. قرقگاه‌ها برای شکار حیات وحش ساخته می‌شود، سدها برای قتل عام رودخانه‌ها. توسعه ناپایدار زیستگاه‌ها را فتح می‌کند، آلودگی و ریزگرد آسمان شهرها را. دیپلماسی آب در وزارت خارجه می‌خشکد، تالاب و دریاچه‌ها در سراسر کشور. این گوشه‌ای از شرایط محیط‌زیست کشور است که در روز زمین پاک می‌توان به آن اشاره کرد؛ شرایطی که تحت تاثیر عواملی مانند تغییر اقلیم و سوءمدیریت روندی نزولی را در پیش گرفته است.

در این میان اما سوءمدیریت را باید عامل اصلی تخریب محیط‌زیست کشور دانست، آن هم در دورانی که رئیس‌جمهوری ادعای محیط‌زیستی‌ترین دولت را مطرح کرده است. سخت می‌توان فراموش کرد که دولت یازدهم با شعارهای محیط‌زیستی کار خود را آغاز کرد و به عنوان اولین مصوبه به بحث نجات دریاچه ارومیه پرداخت. دریاچه‌ای که در دوسال گذشته به همت باران و برف اندک، شرایط پایداری پیدا کرد. اما این روزها که خبری از باران نیست، وضعیت بحرانی‌اش دوباره سر زبان‌ها افتاده است. برای نمونه معاون حفاظت و بهره‌برداری شرکت آب منطقه‌ای آذربایجان‌غربی در پاسخ به انتقادها نسبت به این‌که این روزها دیگر آبی به دریاچه نمی‌رسد، گفته کاهش بارندگی از مهم‌ترین دلایل توقف رهاسازی آب سدها به سمت دریاچه است. همین اظهارنظر آب پاکی را روی دست آنهایی می‌ریزد که ادعا می‌کنند برنامه‌های محیط‌زیستی‌ترین دولت، دریاچه را نجات داد؛ برنامه‌هایی که به نام آنها حدود ۱۰هزار میلیارد تومان هزینه شده اما تاکنون به مرحله اجرا نرسیده است.

محیط‌زیستی‌ترین دولت، شعار تلخی است که گذر زمان آن را تلخ‌تر هم کرد، زیرا نه فقط وعده‌های محیط‌زیستی دولت تمام و کمال به سرانجام نرسید، بلکه او افرادی را سکاندار سازمان حفاظت محیط‌زیست کشور کرد که در دوران مدیریت خود محیط‌زیست را قربانی سیاست و بی‌اطلاعی کرده‌اند.

سیاست‌زدگی سکانداران سازمان حفاظت محیط‌زیست سبب شد آنها هیچ‌وقت از کارشناسان خبره  برای پست‌های ارشد سازمانی که متولی نجات محیط‌زیست کشور است، استفاده نکنند. برای نمونه معصومه ابتکار از نیروهای بدنه سازمان حفاظت محیط‌زیست برای مدیریت پست‌های ارشد بهره نگرفت. در واقع او مدیرانی سیاسی را به کار گرفت که امضای آنها در پای اسناد محیط‌نیستی مانند واگذاری آشوراده به چشم می‌خورد.

این روند در دوران عیسی کلانتری نیز ادامه پیدا کرد و او نیز مانند سکاندار پیشین سازمان توجهی به توانایی‌های کارشناسان سازمان حفاظت محیط‌زیست نکرد. او حتی در پاسخ به انتقادها به نوعی نیروهای سازمان را زیر سوال برد و گفت سازمان حفاظت محیط‌زیست نیروی توانمند زیادی ندارد.

کلانتری که در اولین نشست خبری خود اعتراف کرد توان پاسخگویی علمی او به مسائل زیست‌محیطی حدود ۵درصد است، خیلی زود با تصمیم‌های محیط‌نیستی مانند پروژه‌های انتقال همراه شد. پروژه‌هایی که ارزیابی‌های محیط‌زیستی آن هنوز با اما و اگرهای بسیاری همراه است.

تصمیم‌های محیط‌زیستی در دوران محیط‌نیستی‌ترین دولت کم گرفته نشده است؛ از بی‌توجهی به سازمان‌های مردم نهاد بگیرید تا توجه ویژه به خودروسازها تصمیم‌هایی که شرح آنها در این نوشته کوتاه میسر نیست. به همین دلیل می‌توان گفت در چند سال اخیر نه فقط برای حفاظت محیط‌زیست و منابع طبیعی قدمی رو به جلو برداشته نشده است بلکه شاهد عقب‌گرد نیز بوده‌ایم، عقبگردهایی که گاه در پوشش موفقیت به نمایش گذاشته شده است،‌ مانند شرایط دریاچه ارومیه که این روزها دوباره روندی نزولی در پیش گرفته یا پروژه‌تصفیه‌خانه فاضلاب شرق اهواز که حدود چهارسال پیش افتتاح شد، اما هنوز از آن بهره‌برداری نشده است.

هرکسی بجز عیسی کلانتری!

رئیس فراکسیون محیط‌زیست مجلس ‌ از اولویت‌هایش  و لزوم تغییر سکاندار سازمان حفاظت محیط زیست می‌گوید

محیط‌زیست کشور زخم کم ندارد از تغییراقلیم و سوء‌مدیریت بگیرید تا آتش‌سوزی، شکار غیرمجاز و تامین نشدن حقابه‌. برای التیام این‌ زخم‌ها نسخه کم پیچیده نشده و شعار هم کم داده نشده است. در متن سخنرانی مسؤولان استانی و کشوری همیشه ردی از محیط‌زیست به چشم می‌خورد، اما زخم‌های محیط‌زیست کشورمان هر روز ناسور‌تر می‌شود و این گواهی است بر این‌که محیط‌زیست قربانی سیاست‌ هم هست. سیاست‌هایی که در دولت و مجلس به نام محیط‌زیست ‌مطرح می‌شود، اما در نهایت به کام صندوق‌های رای یا توسعه ناپایدار تمام می‌شود‌. این مسائل را با سمیه رفیعی، رئیس فراکسیون محیط‌زیست مجلس یازدهم که به‌تازگی کارش را شروع کرده است در میان می‌گذاریم. او ادعا می‌کند برای حل این مشکلات پاشنه کفش‌هایش را ور کشیده و می‌خواهد با نگاه تخصصی و استفاده از نخبگان زخم‌های محیط‌زیست را مرهم بگذارد. جالب‌تر این‌که او می‌گوید اولین نماینده تخصصی محیط‌زیست مجلس بعد از چهار دهه است، ادعایی که بدون شک شرایط را برای رفیعی دشوارتر می‌کند، چراکه دوستدارن محیط‌زیست وعده‌های او را به‌خاطر می‌سپارند و درآینده درباره‌ علمکردش قضاوت خواهند کرد.

محیط‌زیست کشور با مشکلات زیادی رو‌به‌روست به نظر شما فراکسیون محیط‌زیست که به نظر می‌رسد در چندسال اخیر بیشتر سیاسی شده می‌تواند گرهی از این مشکلات باز کند؟

ادوار گذشته در فراکسیون محیط‌زیست برای حل مشکلات محیط‌زیست کار علمی و تخصصی انجام نشده‌ است.

برای رفع این مشکل چه برنامه‌ای دارید؟

می‌خواهیم برنامه‌های خود را در مجلس یازدهم تخصصی و با حضور کارشناسان ‌پیش ببریم. محیط‌زیست حوزه گسترده‌ای است به همین دلیل برای هر مساله‌ای باید از متخصص آن حوزه استفاده شود. بنا داریم با استفاده از نخبگانی که سیاست‌زده نیستند اولویت‌ها را شناسایی ‌کنیم.

 می‌توانید به چند متخصصی که قرار است از آنها مشاوره بگیرید اشاره می‌کنید؟

بله. آقایان عبدلی، صدیقی، خانلر، مخدوم، فتحی، علیزاده، کیابی و…

تحصیلات شما با محیط‌زیست مرتبط ‌است؟

من اولین نماینده تخصصی محیط‌زیست مجلس بعد از ۴۰ سال هستم.

رشته تحصیلی شما چه بوده است؟

لیسانس مهندسی محیط‌زیست، فوق‌لیسانس برنامه‌ریزی و مدیریت محیط‌زیست.

یعنی امیدوار باشیم وضع محیط‌زیست بهتر شود؟

ان‌شاءا… ما تلاش می‌کنیم و امیدوارم.

برخی کارشناسان می‌گویند بهتر است در مجلس به‌جای فراکسیون، کمیسیون محیط‌زیست تشکیل شود، شما چه نظری دارید؟

کمیسیون شأن رسمی‌تری نسبت به فراکسیون دارد فراکسیون یک قدم عقب‌تر از کمیسیون است، اما کار کارشناسی و ریل‌گذاری صحیح برای تصمیمات کمیسیون‌ها در فراکسیون‌ها شکل می‌گیرد. البته به شرطی که نمایندگان مجلس کارکرد فراکسیون را بدانند.

پس لزومی به تشکیل کمیسیون محیط‌زیست نمی‌بینید؟

اتفاقا فکر می‌کنم این تغییر لزوم دارد و بهتر است کمیسیون‌های تخصصی مجلس تغییر کند. برای نمونه کمیسیونی داریم به نام آب، ‌کشاورزی، منابع طبیعی و محیط‌زیست، این کمیسیون باید به مسائل زیادی رسیدگی کند.

سمیه رفیعی

باید یاد‌آور شد که منافع کشاورزی و محیط‌زیست این روزها به دلیل مدیریت نامناسب باهم در تضاد است.

بله در محل‌هایی دچار تقابل هستند و برای تشخیص اولویت باید دقت بیشتر کرد، آب مساله مهمی است که بحرانی جدی در دنیا محسوب می‌شود. بنابراین اصلاح کمیسیون‌های تخصصی در دستور کار مجلس قرار دارد.

در مجلس‌های گذشته بسیاری از نمایندگان محیط‌زیست را قربانی اهداف کوتاه مدت می‌کردند، چگونه می‌خواهید مانع این کار در مجلس یازدهم شوید؟ مثلا خیلی از نمایندگان شمال برای اشتغالزایی به دنبال بهره‌برداری از جنگل هستند؟

این مسائل زاییده تفکرات سنتی ‌است. این روزها در نطق نمایندگان می‌توانید ‌دغدغه محیط‌زیست را بشنوید. بحران‌های زیست‌محیطی سبب‌شده که محیط‌زیست به مطالبه مردم بدل شود.‌

شما برای افزایش سواد محیط‌زیستی همه نمایندگان تلاش می‌کنید؟

قطعا همین‌طور است، برای من مهم است که مخاطبان محیط‌زیست دو گروه هستند یعنی مردم و مسؤولان. این دو گروه باید با هم برای حفظ محیط‌زیست تلاش کنند تا مشکلات برطرف شود، متاسفانه بعضا سواد محیط‌زیستی مردم از مسؤولان بیشتر است. بنابراین یکی از اولویت‌های ما این است که ‌سواد محیط‌زیستی نمایندگان مجلس افزایش یابد.

شما بهتر می‌دانید که خیلی از نمایندگان ظاهرا طرفدار محیط‌زیست هستند.

نماینده موظف است صدای مردم را به گوش مسؤولان برساند حتی اگر محیط‌زیست را مهم نداند باید مطالبه شهروندان که حفظ محیط‌زیست است را منتقل کند. مشکل اینجاست که سطح محیط‌زیست به مسائل سطحی تقلیل پیدا کرده‌است، برای نمونه خیلی‌ها افرادی را که به سگ‌ها و گربه‌ها غذا می‌دهند فعال محیط‌زیست می‌دانند. مهربانی با حیوانات مهم است، اما نباید فراموش کرد که‌‌ اصالت محیط‌زیست با ازدیاد جمعیت این گونه‌ها ‌مخالف است. اما چنین نمایش‌های غلطی نماد محیط‌زیست شده‌است.

 برخی کارشناسان نیز معتقدند بهتر است سازمان حفاظت محیط‌زیست و سازمان جنگل‌ها با هم ادغام شده و وزارت محیط‌زیست تشکیل شود. شما با این ایده موافق هستید؟

در این‌که ساختار فعلی باید تغییر کند و ناکارآمد است هیچ شکی نیست. ایجاد وزارتخانه محیط‌زیست نیز مسائلی دارد و ممکن است نگاه بومی و منطقه‌ای در آن تاثیرگذار شود. به نظرم نیاز به بررسی بیشتر است، چون برای حفظ محیط‌زیست کشور نباید سلیقه‌ای عمل کرد.

در فراکسیون محیط‌زیست مساله‌ای هست که بایگانی شده‌باشد؟

بحث هزینه دادرسی دادگاه‌های محیط‌زیستی بایگانی شده‌است، محیط‌زیست اگر بخواهد علیه متخلفی شکایت کند باید هزینه دادرسی را پرداخت کند، اما سازمان محیط‌زیست ‌آن‌قدر قوی نیست که بتواند هزینه‌ها را پرداخت کند. ‌رسیدگی به این مشکل دوباره باید به جریان بیفتد. یا مساله‌ حمایت از محیط‌بانان و جنگلبانان دارای نواقصی است، مثلا حمایت از افراد داوطلب دیده نشده‌است.

شورای نگهبان این مورد را به دلیل هزینه‌بر بودن در لایحه حذف کرد.

بله. به همین خاطر می‌خواهیم این مساله را جبران کنیم تا برای حمایت از افرادی مانند البرز زارعی با مشکل روبه‌رو نباشیم. این ناپسند است که نتوانیم از این افراد حداقل حمایت مادی کرد. افرادی که از بسیاری از مسؤولان متعهدتر هستند.

چرا رسیدگی به یگان حفاظت سازمان جنگل و محیط‌زیست مناسب نیست؟ خیلی از جنگلبانان حقوق‌شان عقب‌افتاده و برخی محیط‌بانان نیز برای حفاظت از محیط‌زیست انگیزه ندارند.

فکر می‌کنم مشی دستگاه‌های اجرایی این بوده که این‌ها را در حداقل سطح ممکن رفاهی و حقوقی قرار بدهند. دلیلش را نمی‌دانم، اما رویه اشتباهی است، چون اصل حفاظت از محیط‌زیست کشور بر عهده جنگلبانان و محیط‌بانان است. شاید یکی دیگر از دلایل آن این است که در مجلس نیز روی این مسائل نظارت تخصصی انجام نشده‌است.

 به جنگلبانان و محیط‌بانان‌‌ قول می‌دهید که به شرایط‌شان رسیدگی کنید؟

ما یک جلسه فراکسیون محیط‌زیست را به جنگلبانان اختصاص داده و می‌خواهیم درباره حقوق عقب‌افتاده آنها و قراردادهای نامناسب کاری‌شان با وزارت جهادکشاورزی جلسه بگذاریم. البته با توجه به پیشرفت فناوری ما کمترین بهره را برای حفظ محیط‌زیست از آن می‌بریم. درواقع می‌توان برای حفظ منابع انسانی از فناوری بهره برد.

حرف از استفاده از فناوری می‌زنید اما با توجه به این‌که یگان حفاظت از حداقل‌ها مانند‌ آتش‌کوب یا حتی دوربین چشمی برخوردار نیست این موضوع خیلی دور از دسترس است.

درست است، بودجه این دستگاه‌ها نیز مناسب نیست و باید اصلاح شود، این سازمان‌ها در قسمت ستاد‌ فربه شده‌اند و به بخش صف آنها بودجه نمی‌رسد.

پس باید ساختار آنها تغییر کند؟

هر روزی با این ساختار بگذرد بدون‌شک ما ضرر می‌کنیم. این‌که معاون رئیس‌جمهور به کسی پاسخگو نیست اصلا اتفاق خوبی نیست. ایشان برای آتش‌سوزی‌ها می‌گویند ۱۵۰۰هکتار سوخته و عددی نیست!

به آقای کلانتری اشاره کردید. ایشان ابتدای شروع به کارشان گفتند دغدغه آب را دارند. به نظرتان محیط‌زیست چقدر در کاهش بحران آب موفق بوده‌است؟

صفر درصد. ایشان نه‌فقط برای حل این بحران هیچ کاری نکرده بلکه همچنان شناخت درستی از مساله آب نیز ندارد. بحران آب با حرف‌زدن برطرف نمی‌شود. ایشان هنوز به شناخت مساله هم نرسیده است.

فکر می‌کنید این مدت باقیمانده را سازمان حفاظت محیط‌زیست چگونه بگذراند؟

به نظرم سازمان حفاظت محیط‌زیست کاری نکند و به ستادش مرخصی بدهد. اتفاقا بهتر است هیچ کاری نکند.

چرا؟

چون تلاش‌هایش برای بهبود محیط‌زیست نیست.

اما شما هم نباید دست روی دست بگذارید؟

دولت به اصلاح محیط‌زیستی باید هرچه زودتر نسبت به رئیس سازمان محیط‌زیست بازنگری کند و مطمئن باشد که مجلس یازدهم دراین خصوص نظارت تخصصی دارد و با هرکه خلاف تعهداتش عمل کند قانونی برخورد می‌کند.

اما به نظر می‌رسد برای دولت محیط‌زیست مهم نیست و هرشخصی را دراین سمت بگذارد‌‌ فرقی نمی‌کند؟

ما به این باور رسیده‌ایم که هرکسی بجز ایشان رئیس سازمان حفاظت محیط‌زیست شود، بهتر است. شخصی که از کنار مسائل محیط‌زیست آسان می‌گذرد و راحت می‌گوید ۱۵۰۰هکتار جنگل سوختن چیزی نیست یا معاون ایشان می‌گویند ۴۰هکتار از جنگل‌های شمال از بین برود چیزی نیست! در واقع مشی این‌ها این است.

پس فکر می‌کنید چرا آقای روحانی چنین مهره‌ای را به عنوان رئیس سازمان حفاظت محیط‌زیست انتخاب کند؟

چون آقای روحانی اعتقاد واقعی به محیط‌زیست ندارد. ایشان شعار می‌دهد تا رای جمع کند.

ایشان که ادعا می‌کنند دریاچه ارومیه را نجات داده‌اند.

اگر میانگین بارش‌ها بیشتر نمی‌شد شرایط دریاچه تغییر نمی‌کرد. ستاد احیای دریاچه ارومیه باید پاسخ دهد ۹۰۰۰میلیارد تومانی که برای ارومیه هزینه کرده‌ چگونه خرج شده است. هنوز هیچکدام از پروژه‌های ستاد اجرایی نشده است.

 اولویت‌های اصلی فراکسیون محیط‌زیست‌ چیست؟

به اصلاح چند قانون باید توجه شود. در ساحت محیط‌زیست کشور یکسری تخلفات به شکل قانونی اجرا می‌شود، مانند شکار که تاکنون نیز به آن پرداخته نشده است.

یعنی می‌خواهید شکار  را ممنوع کنید؟

قطعی نمی‌توانم بگویم، چون به بررسی جامعی نیاز دارد مبنای قانونگذاری در اسلام شرع مقدس است و در اسلام شکار تفننی براساس نظر مراجع حرام است بنابراین باید قانون اصلاح شود. برخی قوانین دیگر مانند هوای‌پاک و حفاظت ازتالاب‌ها که قوانین خوبی است‌ نیز باید اصلاح شود چون ضمانت اجرایی مشخصی ‌ندارند.

پس از اجرای طرح تنفس به نظر می‌رسد جنگل‌های شمال به حال خود رها شده است، باید اقدامات بهداشتی و نگهداری در جنگل‌ها انجام شود.

کاملا پیگیر رسیدگی به جنگل‌های هیرکانی هستیم. طرح تنفس به شکل دقیق اجرا نشده و باید به آن پرداخته شود. نباید اجازه داد پای ژن‌های خوب نیز به جنگل باز شود.

برای منابع‌طبیعی‌خواری چه برنامه‌ای دارید؟

یکی از مهم‌ترین شؤون مجلس نظارت است و چون تخصصی نبوده به بهانه‌های مختلف تخریب محیط‌زیست اتفاق افتاده است. اما در مجلس یازدهم دیگر به شکل تخصصی به محیط‌زیست نگاه می‌کنیم و مانع کوه‌خواری، جنگل‌خواری و زمین‌خواری می‌شویم.

مساله دیگر بحث دیپلماسی آب است که درکشورمان جدی گرفته نمی‌شود. برای فعال شدن آن چه برنامه‌ای دارید؟

بحث دیپلماسی آب در دو دولت گذشته جدی گرفته نشده است. حتی متاسفانه در دولت یازدهم در سفری که برای تامین حقابه هامون آقای عبدا…  گل به ایران داشتند، رئیس وقت محیط‌زیست با ایشان بحث حقابه هامون را مطرح نکرد. باید به دیپلماسی آب به عنوان راهبرد نگاه کرد.

شما چه برنامه‌ای برای دیپلماسی آب‌ دارید؟

ما در مجلس توجه ویژه‌ای به دیپلماسی آب خواهیم داشت و نقشه‌ای جامع برای آن در نظر خواهیم گرفت.

بحث نبود نظارت بر بازار صید نیز مطرح است، برای نمونه خبرنگار ما هفته پیش از بازار سرچشمه باله کوسه خرید یا هنوز کشتی‌های صید ترال در آب‌های کشورمان جولان می‌دهند.

جلسه سوم فراکسیون محیط‌زیست با سازمان شیلات بود. شیلات تاکنون در حاشیه امنی بوده و هرکاری که خواسته با منابع انجام داده است. با دستور دادستان از صید ترال جلوگیری شد و البته جلسات ما با شیلات هنوز ادامه دارد.

 

 

مهدی آیینی

زمان انقراض اطلاع رسانی در محیط‌زیست

مهدی آیینی

انقراض اطلاع‌رسانی در محیط‌زیست نزدیک است، این تازه‌ترین خطری است که خبرنگاران این حوزه نسبت به آن هشدار داده‌اند. دیروز ۲۵ نفر از خبرنگاران حوزه محیط‌زیست در نامه‌ای سرگشاده به رئیس شورای اطلاع‌رسانی دولت روی این مشکل جدید ـ که محیط‌زیست کشور را نشانه رفته ـ انگشت گذاشتند و از این نوشتند که برخوردهای سلیقه‌ای با خبرنگاران و نحوه مدیریت اطلاع‌رسانی از سوی سازمان حفاظت محیط‌زیست به‌تازگی کارخبرنگاران را دشوار‌تر از گذشته کرده است.

ماجرا از این قرار است که به دلیل برخورد سلیقه‌ای تمامی خبرنگاران امکان حضور در نشست‌های خبری را پیدا نمی‌کنند. در برخی موارد نیز که رسانه‌ها درباره موضوعی گزارش انتقادی نوشته‌اند از روابط عمومی محیط‌زیست با مدیران آن رسانه تماس گرفته شده و پیشنهاد تغییر خبرنگار مطرح شده است. در واقع آش آنقدر شور شده که حتی روابط عمومی محیط‌زیست در تماس با سردبیر یکی از رسانه‌های دولت درخواست کرده خبرنگاری برای گفت‌وگو با رئیس سازمان انتخاب شود که منتقد نباشد!

سرنخ ترس از اطلاع‌رسانی را اگر در سازمان حفاظت محیط‌زیست دنبال کنید به طرح‌های بی‌نتیجه و برنامه‌های بدون دستاورد این سازمان می‌رسید. در واقع وقتی سازمانی نتواند به وظایف خود به‌درستی عمل کند همیشه از اطلاع‌رسانی دوری می‌کند. این ماجرا در سازمان حفاظت محیط‌زیست آن‌قدر بحرانی است که مدیران ارشد این سازمان از رو به رو شدن با رسانه‌های حامی دولت نیز ابا دارند.

انقراض اطلاع‌رسانی در سازمانی که نام محیط‌زیست را یدک می‌کشد، بدون شک به تخریب محیط‌زیست دامن می‌زند و راه را برای اجرای طرح‌های غیر‌کارشناسی بیشتری هموار می‌کند، این درحالی است که با شروع به کار عیسی کلانتری در سازمان حفاظت محیط‌زیست طرح‌های غیر‌کارشناسی زیادی به مرحله اجرا رسیده یا مقدمات آن آماده شده؛ طرح‌هایی مانند انتقال آب خزر به سمنان، سد سازی در جنگل‌های هیرکانی، واگذاری مرجعیت کنوانسیون تنوع زیستی به وزارت جهاد کشاورزی، اجرای طرح‌های گردشگری بی‌ضابطه در زیستگاه‌های بکر مانند جزیره آشوراده و رسوب‌زدایی از تالاب انزلی با اکسید تیتانیوم که به‌تازگی به دستور دادستانی متوقف شده است.

رئیس‌جمهور در حالی عیسی کلانتری را پس از معصومه ابتکار به عنوان سکاندار سازمان حفاظت محیط‌زیست در نظر گرفته که شرایط محیط‌زیست هر روز نگران‌کننده‌تر می‌شود. هرچند رئیس‌جمهور نیز بارها در سخنرانی‌های خود نسبت به شرایط شکننده محیط‌زیست هشدار داده و خود را محیط‌زیستی‌ترین دولت معرفی کرده است، اما کارنامه محیط‌زیستی دولت بیانگر این واقعیت است که محیط‌زیست برای دولت دغدغه‌ای جدی نیست، چراکه اگر غیر از این بود تخریب محیط‌زیست شدت نمی‌گرفت و کار به جایی نمی‌رسید که فعالان محیط‌زیست برای پس گرفتن عنوان محیط‌زیستی‌ترین دولت از دولت یازدهم و دوازدهم پا پیش بگذارند و پویش دولت محیط نیستی را کلید بزنند، پویشی که بیش از ۱۳هزار نفر به آن پیوسته‌اند.

به نظر می‌رسد حفظ محیط‌زیست و اعتراض محیط‌زیستی‌ها برای دولت ماجرایی قابل توجه نیست، چراکه اگر غیر از این بود پس از انتشار نامه اخیر فعالان محیط‌زیست، سازمان حفاظت محیط‌زیست درصدد انقراض اطلاع‌رسانی بر‌نمی‌آمد و کار به انتشار نامه سرگشاده خبرنگاران محیط‌زیست نمی‌رسید.

مهدی آیینی

کارت دعوت ویژه برای آقای کلانتری

بهتر است دولت‌ حضور عیسی کلانتری ‌را در رسانه ملی قطعی کند تا دست‌کم برای شفاف‌سازی از آنچه فعالان محیط‌زیست خلف وعده می‌نامند قدم‌هایی ‌ کوچک برداشته شود

مهدی آیینی

دولت سرانجام صدای اعتراض محیط‌زیستی‌ها را شنید و به پویش درخواست از رئیس‌جمهور برای پس گرفتن عنوان «محیط‌زیستی‌ترین دولت» واکنش نشان داد. علی ربیعی، سخنگوی دولت در یادداشتی از این خبر داد که دولت آماده است تا با ‌ حضور در  رسانه ملی با فعالان محیط‌زیست که  پویش #دولت_محیط_نیستی  را به جریان انداخته و از رئیس‌جمهور خواسته‌اند دیگر از عنوان «محیط‌زیستی‌ترین دولت» استفاده نکند، گفت‌وگو کند.

پویش دولت محیط نیستی ۱۸ روز پیش و همزمان با روزجهانی مقابله با بیابان‌زایی کلید خورد، آن روز یکصد نفر از کارشناسان، فعالان و خبرنگاران حوزه محیط‌زیست نامه‌ای به رئیس‌جمهور نوشتند و در آن به وعده‌های محیط‌زیستی دولت اشاره کردند، وعده‌هایی که تاکنون از مقام شعار فراتر نرفته به همین خاطر آنها از رئیس‌جمهور خواستند دست‌کم عنوان محیط‌زیستی‌ترین دولت را از خود پس بگیرد.

فعالان محیط‌زیست با انتشار این نامه در فضای مجازی از مردم نیز دعوت کردند با امضای نامه به پویش دولت محیط نیستی بپیوندند و تا لحظه تنظیم این نوشته ‌بیش از ۶۰۰۰ نفر آن را امضا و نسبت به سوءمدیریت در حوزه محیط‌زیست کشور ابراز نگرانی کرده‌اند.

واکنش دولت نسبت به این پویش را باید به فال نیک گرفت، چراکه دست‌کم از این حکایت دارد که دولت آماده شنیدن سخنان فعالان محیط‌زیست و افرادی است که دغدغه محیط‌زیست کشور را دارند. دراین بین اما باید پیشنهاد داد بهتر است شخصی از سوی دولت برای پاسخگویی به فعالان محیط‌زیست انتخاب شود که درباره مسائل محیط‌زیست آگاهی و قدرت تصمیم‌گیری نیز داشته باشد.

به نظر می‌رسد بهترین گزینه برای پاسخگویی به دغدغه‌های فعالان محیط‌زیست عیسی کلانتری، رئیس سازمان حفاظت محیط‌زیست باشد؛ شخصی که تاکنون آن‌طور که باید در رسانه ملی به نگرانی‌های فعالان محیط‌زیست نپرداخته است. هرچند آقای کلانتری در اولین نشست خبری‌اش اعتراف کرد که توان پاسخگویی علمی او به مسائل محیط‌زیستی حدود ۵ درصد است با این حال بجز او کسی نمی‌تواند نگرانی‌های فعالان محیط‌زیست کشور را بر طرف کند، چراکه حدود ۲۳ ماه است عیسی کلانتری سکان هدایت محیط‌زیست کشور را در دست دارد و در این مدت تصمیم‌هایی گرفته که به نگرانی‌های فعالان محیط‌زیست دامن زده است.

علاوه براین چنانچه شخص دیگری مانند سخنگوی دولت برای پاسخگویی به دغدغه فعالان محیط‌زیست راهی رسانه ملی شود بیم این می‌رود که دوباره چیزی بجز وعده دست فعالان محیط‌زیست را نگیرد.

 به همین دلیل باید از دولت خواست با فراهم کردن شرایط و دعوت ویژه از آقای کلانتری حضور او را در رسانه ملی قطعی کند تا دست‌کم برای شفاف‌سازی از آنچه فعالان محیط‌زیست خلف وعده می‌نامند قدم‌هایی هرچند کوچک بردارد.

مهدی آیینی

مرد گاف‌‌‌های بزرگ

نگاهی به همه اظهارنظرهای عجیب،‌ متناقض وغیرکارشناسی رئیس سازمان حفاظت محیط زیست در ۲۲ ماه اخیر

زیست محیطی ترین دولت ایران پس از انقلاب قرار بود شق القمر کند، یدبیضایی بیاورد و دم مسیحایی بدمد به پیکر محتضرمحیط زیست ایران، قراربود معجزه کند، یک پاک کن دست بگیرد وغلط های گذشته را پاک کند و با قلم تازه تراشیده اش نسخه های نو برای طبیعت کشور بنویسد. این قرار و مدارهای ۲۲ ماه پیش بود، روز سرکار آمدن دولت دوازدهم که خودش لقب زیست محیطی ترین دولت را به خود داد که بگوید حواسش به همه چیزهست، که توقعات را بالا بِبرَد و نگاه ها را زوم کند روی ساختمان پردیسان. مستاجرِ این بار پردیسان، عیسی کلانتری بود، مردی همیشه سنجاق شده به حوزه کشاورزی، درس خوانده زراعت و همیشه دیده شده درتشکیلات خانه کشاورز. متناقض به نظر می رسید، تناقض میان زیست محیطی  ترین دولت این چهل سال و نشاندن یک چهره کشاورزی به زعامت محیط زیست.

کشاورزی و محیط زیست جدال دیرینه ای دارند، دومی باید حفظ شود و اولی نابود می کند، اولی به ظاهر دنبال توسعه است و دومی ازاین همه به ظاهرتوسعه، زخم خورده است.۲۲ ماه پیش نمی شد عیسی کلانتری را قضاوت کرد، نمی شد انگ چربیدن تفکرات کشاورزی به نگاه های محیط زیستی را به او زد، نمی شد همه چیز را برد زیر سوال، نمی شد نوشت که محیط زیست حتی بیشتر از قبل درخطر است، ولی حالا بعد از نزدیک به دو سال می شود، حتی می شود شخص رئیس سازمان را نقد کرد، به حرف هایی که زده خرده گرفت، به تصمیماتش سرتکان داد و ازخیلی عواقب ترسید. امروز می شود گفت رئیس سازمان حفاظت محیط زیست مرد گاف ها و اشتباهات بزرگ است، مرد اظهارنظرها و تصمیمات عجیب و بعضا کم اطلاع ازمسائل زیست محیطی. این گاف ها و اشتباهات را همه می شنوند، چیز پنهانی نیستند آخر، دوسال است که کلانتری پشت تریبون های مختلف می رود و چیزهای مختلفی می گوید که حاشیه می سازد. این هفته هم او برهمین منوال بوده، هفته های قبل وهفته های قبل ترش هم. این گزارش مروری است برهرآنچه ازچیزهای عجیب وغریب و بعید که رئیس سازمان حفاظت محیط زیست تاکنون گفته است وعمل کرده است.

چالش آب و رئیس

فردای روزی که عیسی کلانتری به ساختمان پردیسان و  سازمان محیط زیست وارد شد به استاندار سمنان زنگ زد که با طرح انتقال آب خزربه این استان موافق است و این کار مانعی ندارد. این روایت محمد درویش، فعال محیط زیست است که درآن زمان هنوز درسازمان سمت داشت. او می گوید کلانتری در حالی به استاندارچراغ سبز نشان داد که مدتی قبل ازآن دفتر ارزیابی محیط زیست سازمان با این انتقال آب مخالفت کرده بود. این نخستین تصمیم چالشی آقای رئیس بود،‌ مردی که در اولین نشست خبری اش با خبرنگاران گفته بود که بر۹۵ درصد ازموضوعات زیست محیطی اشراف ندارد ولی  در اولین تصمیم می خواست سخت ترین تصمیم را بگیرد و یک سرو گردن بالاتر ازهمه مخالفت های کارشناسانه با طرح انتقال آب خزر قرار بگیرد. شاید علت این بود که کلانتری از همان ابتدا مشکل اصلی کشور را مساله آب می دانست، تفکری که بعدا باعث شکل گیری یک سلسله حاشیه و حرف های عجیب و غریب شد.

خنجر از پشت به یوزپلنگ

یوزپلنگ آسیایی( ایرانی) یکی از قربانیان تفکرات خاص عیسی کلانتری است. جمعیت یوزها در کشورمان کمتر از ۳۰فرد است و طرح حفاظت ازآنها به رنجوری هرچه تمام تر پیش می رود. با این حال به چشم کلانتری یوزها در اولویت نیستند بلکه این آب است که مساله اصلی کشور است. او در نحستین نشست خبری اش با خبرنگاران حتی آمار داده بود که بالای۷۰ درصد مشکلات مربوط به آب است و سپس قیاسی نامانوس کرده بود که مساله آب را که اصلی است نباید با مساله ای جزیی همچون چند یوزپلنگ کمرنگ کرد. کلانتری اما درحالی خود را مدافع تمام قد آب نشان می داد که همه می دانند سد های شفارود و لاسک، طرح انتقال آب از سرشاخه های کارون به مرکز کشور و انتقال آب رود ارس به مرند -زادگاهش- که هرکدام به نوبه خود علیه مدیریت علمی منابع آب است، با موافقت شخص او همراه است. محمد درویش حتی به ما گفت کلانتری سودای انتقال آب دریاچه وان ترکیه به دریاچه ارومیه را هم در سر دارد،‌ کاری که معاون او درسازمان نیز هم ازآن بی خبر بود و هم به آن معترض؛‌ بماند که این انتقال هیچ پشتوانه مطالعاتی نیز ندارد.

سرشاخ با قوچ ها

قوچ ها و میش ها مظلوم واقع شدند وقتی رئیس سازمان حفاظت محیط زیست پشت تریبون رفت و از صدور پروانه شکار دفاع کرد. کلانتری گفت قوچ پیرچندین برابر قوچ جوان آب می‌خورد و با توجه به بی‌آبی زیستگاه‌ها، شکار قوچ پیر باعث می‌شود به دیگر قوچ‌ها آب بیشتری برسد. همچنین گفت قوچ هشت‌ساله مانع انتقال ژن برتر بین گله می‌شود و با شکار آن، قوچ‌های جوان با ژن بهتر فرصت جفتگیری خواهند داشت. قوچ ها این حرف ها را نشنیدند که پشتشان بلرزد ولی اهل فن که درجریان قرار گرفتند، هم مبهوت شدند و هم نگران، نگران تفکرات اینچنینی که بازهم بر مدار آب می چرخد ولی هیچ ثمری برای آب ندارد و فقط به ضررحیات وحش و البته نفع شکارچیان تمام می شود. 

بفرمایید تنوع زیستی

آنهایی که تعجب کردند، اشتباه کردند چون هرکه ازصبغه افکار رئیس سازمان حفاظت محیط زیست باخبر بود می توانست بفهمد که واگذاری کنوانسیون تنوع زیستی به وزارت جهادکشاورزی نیز متاعی است از این کاروان. وظایف جهادکشاورزی کاملا روشن است و اصولا دستگاهی است بهره بردار درحالی که کنوانسیون تنوع زیستی تاکیدش بر کنترل بهره برداری و حفظ گونه هاست. با وجود این تصمیم شوک آور اما در بر همان پاشنه ای چرخید که آقای رئیس می خواست و بعدش نیز دفاعی تمام عیار نثار کرد و راه انتقادها را بست.  او درحاشیه گردهمایی محیط‌بانان گفت که این کنوانسیون در۳۰ سال گذشته در وزارت امورخارجه بوده و کسی سوال نمی‌کرد که چرا دراین وزارتخانه است، درحالی که هیچ رسیدگی‌ای به آن نیز وجود نداشت. اما حالا همه اعتراض می کنند که باید گفت اینها تبلیغاتی است که برخی سران محیط‌زیستی که قبلا در سازمان محیط زیست بوده‌اند و حالا رفته‌اند به آن دامن می‌زنند.

عیسی کلانتری حرف غریب تری نیز زد و گفت که چون بانک ژن دراختیار وزارت جهاد کشاورزی است، مسئولیت کنوانسیون تنوع زیستی نیز به آن سپرده شده است درحالی که عده ای پرسیدند خب مگر نمی شد بانک ژن در اختیار سازمان محیط زیست قرار بگیرد نه کنوانسیون.

دست به دامان نانو تیتانیوم

رئیسی که با همه وجود و تمام توان، مدافع محصولات تراریخته است و این محصول را نه برای انسان و نه برای محیط زیست خطرناک نمی داند همان کسی است که نانو تیتانیوم را که همه کارشناسان می گویند به حال تالاب و دریاچه مضر است، بی ضرر معرفی می کند.

رئیس سازمان گفته است مشکل تالاب انزلی، تجمع رسوبات آلی و معدنی است که با وجود سرعت رسوب گذاری بالا احتمال خشک شدن کامل تالاب در آینده نزدیک وجود دارد. این جملات در واقع دفاعی از سرازیر کردن۶۰ هزار لیتر نانو تیتانیوم دراین تالاب بود که بجز کارشناسانی که مخالف آنند، رئیس اداره محیط ‌زیست بندر انزلی را نیز که یکی ازمخالفان جدی ساخت سد لاسک در بالادست تالاب انزلی و تخلیه نانو تیتانیوم‌ها دراین  تالاب انزلی بود تا پای برکناری کشاند.

مدیریت بادی

عیسی کلانتری با این که سنگ آب را زیاد به سینه می زند ولی همان کسی است که در دیدار اعضای شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه امیرکبیر گفت که برای مشکل رودخانه ها باید به خدا شکایت کرد. او همان کسی است که دراظهارنظری کنگ اعلام کرد که تالاب هورالعظیم را عمدا آتش می زنند تا پول برق ندهند وهمان کسی است که درمواجهه با آلودگی هوای تهران در روزهایی که این آلودگی خفه کننده و ویرانگر شده بود، خطاب به افکارعمومی اعلام کرد باید دعا کنیم که باد بیاید و آلودگی ها را ببرد. این ساده انگاری، اردیبهشت امسال وقتی که ملخ ها به کشورمان هجوم آوردند نیز درکلمات کلانتری متبلور بود آن وقت که در دو جمله بدیهی و مسلم در واکنش به هجوم ملخ ها گفت اگرمبارزه نکنیم درختان را از بین می برند و به پوشش گیاهی آسیب می زنند.

پتروشیمی پسماند دارد؟

بعد ازبازداشت مدیرکل حفاظت محیط‌زیست استان سمنان به اتهام ارتشا و اختلاس، عیسی کلانتری، مدیرکل حفاظت محیط‌زیست استان گلستان را به‌عنوان سرپرست این اداره کل در استان سمنان منصوب کرد. سپس مراتب را به سیدشهاب‌الدین چاوشی، استاندار سابق سمنان رونوشت کرد که چند ماهی می‌شود به دلیل بازنشستگی از دولت جدا شده است. این یکی از تازه ترین گاف های او بود. ولی تازه تر از این، موضع گیری اخیرکلانتری درباره پسماندهای پتروشیمی است، موضوعی که برمی گردد به گزارش تسنیم از انتقال شبهه‌ ناک ۱۷هزارتن پسماند پتروشیمی به استان‌های گیلان و قزوین و پس از آن واکنش‌های گسترده نمایندگان مجلس و حتی استاندارگیلان که هیاتی را برای بررسی جزئیات مدیریت این پسماندهای کلره به منطقه اعزام کرد.

موضوع رئیس سازمان حفاظت محیط زیست دراین ماجرا ابتدا انکار انتقال پسماندهای پتروشیمی خوزستان به گیلان و قزوین بود ولی وقتی مدیرکل حفاظت محیط زیست گیلان ، انتقال این پسماندها به لوشان را تأیید و درباره جزئیات بازیافت آنها توضیحاتی ارائه کرد، کلانتری نیز واکنش نشان داد، البته واکنشی از جنس همه واکنش های غریبش. او که ابتدا گفته بود این پسماندهای پتروشیمی متعلق به گیلان و قزوین است و از جای دیگری منتقل نشده، بعدا گفت که اصلا پتروشیمی پسماند ندارد. این جمله تازه ترین حیرانی اهالی متخصص محیط زیست است.

مریم خباز

تالاب انزلی سمی می‌شود

شرکتی که برخی آن را وابسته به خانه‌کشاورز می‌دانند می‌خواهد با استفاده از اکسید تیتانیوم مواد آلی تالاب انزلی را حذف کند

روزگاری دست‌اندرکاران بخش کشاورزی قصد داشتند تالاب انزلی را به محل تولید علوفه دام‌های مردم شمال تبدیل کنند به همین دلیل آزولا را که امروز بلای جان آن شده، وارد این تالاب بین‌المللی کردند. حالا باز همان طیف قصد دارند با استفاده از تکنولوژی نانو، مواد آلی تالاب را از بین ببرند که شاید دو متری به عمق تالاب افزوده شود. کارشناسان می‌گویند که نه تنها مواد آلی تالاب برای حیات آن مفید است، بلکه استفاده از اکسید تیتانیوم در تالاب انزلی خطرناک خواهد بود و بر حیات این تالاب اثر منفی می‌گذارد. برخی کارشناسان می گویندعیسی کلانتری در جدیدترین اقدام خود، تالاب انزلی را با استخرهای پرورش ماهی اشتباه گرفته و طرح احیای تالاب انزلی را به شرکت نانو صنعت پرشیا واگذار کرده است که در سوابقش، فعالیت گسترده در زمینه کودهای کشاورزی به چشم می‌خورد. دو تن از اعضای هیات مدیره این شرکت، به نمایندگی از خانه کشاورز یعنی تشکل متبوع عیسی کلانتری در این مجموعه حضور دارند. این مسئله شائبه‌هایی را درباره کارسازی رئیس سازمان حفاظت محیط زیست برای شرکتی که خود از آن سهم می‌برد ایجاد کرده است. اما بیش از این شائبه، حیات تالاب انزلی اهمیت دارد زیرا اثرات استفاده از اکسید تیتانیوم در تالاب انزلی هنوز ارزیابی ریسک نشده و پژوهشکده آبزی پروری وابسته به وزارت جهاد کشاورزی قرار است نتایج مطالعات آزمایشی انجام شده در استخرهای حاشیه تالاب انزلی را مهر ماه آ‌ینده اعلام کند. چند دهه قبل تنوع زیستی تالاب انزلی قربانی تسلط تفکر کشاورزی بر این اکوسیستم آبی شد اما امروز، نه تنها حیات تالاب بلکه سلامت مردم منطقه هم تحت تاثیر این تفکر قرار خواهد گرفت.

مرداد امسال بود که عیسی کلانتری در نامه به سازمان برنامه و بودجه، درخواست اعتبار برای احیای تالاب انزلی کرد. تالابی که به اعتقاد بسیاری از کارشناسان فقط نام تالاب را یدک می‌کشد قرار است با صرف پول حال و روز بهتری پیدا کند. بر اساس درخواست عیسی کلانتری قرار شد، ۸۵ میلیارد تومان اعتبار به احیای این تالاب اختصاص یابد. این روزها از گوشه و کنار خبر می‌رسد که بحث احیای تالاب انزلی را به شرکت «نانو صنعت پرشیا» که یک شرکت دانش بنیان واقع در شهرک علمی و تحقیقاتی اصفهان است، واگذار کرده‌اند. شرکتی که دو نفر از اعضای هیات مدیره آن به نمایندگی از خانه کشاورز در هیات مدیره این شرکت عضویت دارند. فرشید سهیلی نجف آبادی و عنایت الله آقاجان بیابانی دو نفری هستند که به عنوان نمایندگان تشکل متبوع عیسی کلانتری در این شرکت حضور دارند. این شرکت نانویی قصد دارد با استفاده از اکسید تیتانیوم و حذف مواد آلی تالاب، چند متر بر عمق این پهنه آبی اضافه کند. اقدامی که به دلیل مضرات استفاده از اکسید تیتانیوم بسیار مورد انتقاد کارشناسان قرار دارد.

عضو بی اطلاع هیات مدیره

جزییات دقیقی از اقدامات شرکت نانو صنعت پرشیا در دسترس نیست. عنایت الله بیابانی که قائم مقام خانه کشاورز به حساب می‌آید و یکی از اعضای هیات مدیره شرکت یاد شده است هم در گفتگو با خبرنگار ما نمی‌داند دقیقا این شرکت چه اقدامی قرار است در تالاب انزلی انجام دهد و مصاحبه در این رابطه را به فرشید سهیلی ارجاع می‌دهد.

فرشاد فاطمی پژوهشگر اکوبیولوژی دریا و استاد بازنشسته دانشگاه اما با استناد به جوابیه‌ای که شرکت نانو صنعت پرشیا به مطلب دکتر آخانی در روزنامه همشهری منتشر کرده است به خبرنگار ما می‌گوید: صورت مسئله این پروژه اشتباه انتخاب شده است. بررسی اثرات منفی اکسید تیتانیوم بر سلامت و محیط زیست مربوط به مراحل بعدی کار است. در حال حاضر معلوم نیست شرکت نانویی یاد شده چه مشکلی از تالاب را قرار است حل کند.

او عنوان می‌کند: مشکل رسوب تالاب قابل حل نیست. ذرات شن و خاک و رسی که وارد تالاب می‌شود، حاوی مینرال کائولونیت یا مونت موریلونیت است که این مواد قابل حل نیست. اصلا چنین چیزی امکان ندارد.

بدون طرح و برنامه

فاطمی بیان می‌کند: شرکتی که طرح احیای تالاب انزلی را عهده‌دار شده است، خودش هم نمی‌داند چه می‌خواهد انجام بدهد. توضیحی هم که شرکت مربوطه در روزنامه همشهری نوشته بود، نشان می‌داد که اصلا نمی‌دانند چه کار می‌خواهند بکنند. با نانو ذرات چه چیزی را بهبود بدهند؟

او ادامه می‌دهد: مشکل تالاب انزلی آورد رسوب است. این شرکت نانویی اعلام کرده است که می‌‎خواهد مواد آلی را حل کند. مواد آلی اصلا مشکلی برای تالاب ایجاد نمی‌کند. یک مدت می‌ماند و بعد پوسیده می‌شود. اصلا وجود این مواد برای تالاب لازم است.

این استاد بازنشسته دانشگاه تاکید می‌کند: مسئله رسوب تالاب انزلی باید از سر منشا آن با اجرای عملیات آبخیزداری حل شود. آورد رسوب باید به داخل تالاب کم شود.

به گفته او مشکل تالاب انزلی از رسوب هم نیست بلکه پایین رفتن آب دریای خزر این تالاب را خشک کرده است. اگر آب دریای خزر بالا بیاید، عمق تالاب هم زیاد می‌شود و اگر بالا نیاید، عمق تالاب هم دچار مشکل می‌شود.

فاطمی می‌گوید: در حال حاضر تالابی باقی نمانده است. خیلی از بخش‌های تالاب خشک و کانال مانند شده است. تعریف این پروژه حیف و میل سرمایه است. در واقع ما پول صرف می‌کنیم برای کاری که نه هدفی دارد و نه مشخص است که چه کاری قرار است انجام شود.

تبعات منفی اکسید تیتانیوم

این پژوهشگر اکوبیولوژی دریا نه تنها معتقد است که مشکل تالاب انزلی توسط سازمان حفاظت محیط زیست به درستی شناسایی نشده است بلکه بر این باور است که نسخه شرکت نانویی هم برای تالاب انزلی به شدت خطرناک است.

او عنوان می‌کند: وقتی عنصری مثل تیتانیوم را وارد محیط می‌کنید، مطمئنا اثرات منفی دارد. این عنصر خطرناک است در نتیجه اصلا نیازی به انجام پایلوت هم نیست. دقیقا چه چیزی را می‌خواهند آزمایش کنند. مثل این است که بخواهیم اثرات جیوه را در سطوح کوچک آزمایش کنیم. جیوه کلا برای محیط مضر است و نباید در محیط وجود داشته باشد. اکسید تیتانیوم هم برای تالاب مضر است.

اگرچه شرکت نانویی طرف قرارداد با سازمان حفاظت محیط زیست مدعی شده است که اکسید تیتانیوم هیچ اثر منفی بر سلامت ندارد اما مطالعات متعددی درباره اثرات منفی این ترکیب انجام شده و نتایج آن با یک سرچ ساده قابل دسترس است. سعدانه طباطبایی‌نیا عضو گروه زیست شناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات به همراه همکارانش مطالعه‌ای درباره اثرات نانو دی اکسید تیتانیوم بر رشد و نمو جوانه اولین دندان آسیاب جنین موش انجام دادند که نتیجه این مطالعات در مجله یافته‌های نوین در علوم زیستی جلد چهار شماره دو منتشر شده است. بر اساس این تحقیق، که با هدف مطالعه اثر این ترکیب شیمیایی بر جنین مادران باردار انجام شده بود، مشخص شد نانو دی اکسید تیتانیوم می‌تواند در جنین موش زمینه کاهش رشد و جلوگیری از رشد و نمو جوانه دندان را فراهم کند. در تحقیق دیگری که سعید رضا زارچی استادیار گروه زیست شناسی دانشگاه پیام نور درباره اثرات اکسید تیتانیوم بر میزان سلول‌های خونی و آنزیم‌های کبدی انجام داد که این تحقیق در مجله علمی پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد دوره ۱۹ شماره ۵ آذر و دی ماه سال ۹۰ منتشر شد، مشخص شد که اکسید تیتانیوم تغییراتی در سلول‌های خونی و آنزیم‌های کبدی رت‌هایی تحت تاثیر این ترکیب، ایجاد کرده است.

اجرای پروژه بدون ارزیابی

با وجود اثرات منفی که برای اکسید تیتانیوم در نوشتارهای مختلف تشریح شده است، اما گویا ایده این شرکت نانویی وابسته به کلانتری حتی در دفتر ارزیابی طرح‌ها هم بررسی نشده است. زیرا حمید جلالوندی مدیرکل دفتر ارزیابی زیست محیطی سازمان حفاظت محیط‌ زیست به خبرنگار ما می‌گوید: این پروژه به ما ارجاع نشده است.

او به این پرسش که آیا ارزیابی ریسک درباره این پروژه انجام خواهد شد یا نه، عنوان می‌کند: ارزیابی ریسک چگونه انجام می‌شود؟ باید در قالب یک گزارش ارزیابی، این مسئله را بررسی کنیم که چنین گزارشی نداریم. مگر اینکه پروژه مربوط به تالاب انزلی به سازمان داده شده باشد و سازمان حفاظت محیط زیست هم این طرح را به دفتر آب و خاک داده باشد اما من در دفتر ارزیابی سابقه‌ای از این موضوع ندیدم.

جلالوندی عنوان می‌کند: پروژه‌های این چنینی شاید مشمول ارزیابی هم نشود. بستگی به عنوان پروژه دارد.

او به این پرسش که چگونه برای پروژه‌ای بدون ارزیابی، ۸۵ میلیارد تومان اعتبار در نظر گرفته شده است، این‌گونه پاسخ می‌دهد: ما فقط پروژه‌هایی را ارزیابی می‌کنیم که در لیست شورایعالی محیط زیست آمده باشد. مثلا بزرگراه، آزاد راه یا جاده‌های اصلی اما جاده فرعی را دیگر ارزیابی نمی‌کنیم. این پروژه‌ای که می‌گویید سابقه‌اش را ندارم. در دفتر ما ۵۵ عنوان پروژه ارزیابی می‌شود، ممکن است عنوان این پروژه به دفتر ما مربوط نشود و در بخش‌های دیگر سازمان بررسی‌های آن انجام شود. این به آن مهفوم نیست که چنین طرحی بررسی نمی‌شود. دفتر آب و خاک سازمان حفاظت محیط زیست یا اداره کل محیط زیست استان گیلان هم مراجعی هستند که باید این طرح را بررسی کنند. در هر پروژه‌ای باید یک سرمایه گذار حضور داشته باشد و بعد از آن سرمایه گذار مجوزها را از محیط زیست می‌گیرد، فعالیتش را آغاز می‌کند. حال او مجوز گرفته یا نگرفته و پروژه چیست، من اطلاعی ندارم و چنین پروژه‌ای را ندیده‌ام.

ارزیابی ریسک، قرار است انجام شود

جلالوندی تنها مسئول غیر مطلع سازمان حفاظت محیط زیست نیست. مسعود باقرزاده کریمی معاون امور تالاب‌ها در دفتر زیستگاه‌ها و امور مناطق سازمان حفاظت محیط زیست نیز به خبرنگار ما درباره تبعات استفاده از اکسید تیتانیوم در تالاب انزلی می‌گوید: در مورد اکسید تیتانیوم چون تخصص ندارم، نظر نمی‌دهم. معاونت محیط زیست انسانی باید در این رابطه نظر بدهد. سازمان محیط زیست شورایی دارد که به این موضوع رسیدگی می‌کند. قسمت کیفیت و ترکیبات به عهده من نیست و دفتر ما مسئول این کار نیست و آقای دکتر تجریشی و دفتر آب و خاک مسئول این کار است.

باقرزاده کریمی نسبت به وابستگی این شرکت به خانه کشاورز هم اظهار بی اطلاعی می‌کند. او درباره انجام مطالعات اثرات زیست محیطی استفاده از ترکیبات تیتانیوم در تالاب انزلی بیان می‌کند: ارزیابی ریسک قرار است انجام شود. یک آزمایش پایلوت هم انجام شده است. نتایج آن قرار است بیرون بیاید. نتایج آزمایش پایلوت که در استخرهای حاشیه تالاب انزلی اجرا شده است، پنجم مهرماه توسط پژوهشکده آبزی پروری ارائه داده خواهد شد. ضمنا درباره ارزیابی ریسک هم باید مطالعه انجام بگیرد.

 

لیلا مرگن

میرشکار

محیط‌بانان و انجمن‌ها به تصمیم محیط زیست برای صدور پروانه شکار به خارجی‌ها معترض‌اند

با این که توضیح دادند، با این که توجیه آوردند، با این‌که رئیس به اراک رفت و سخنرانی کرد، با این‌که معاونانش مصاحبه کردند و استدلال پشت استدلال چیدند؛ ولی دل محیط‌بان‌ها و انجمن‌ها نرم نشد. اینها شدند ۱۹ تشکل زیست‌محیطی و پای یک نامه اعتراضی را امضا کردند و شدند شجاع مومنی، محیط‌بان خوزستانی که قلم به دست گرفت و نامه‌ای سرگشاده نوشت.

اینها به اقدام اخیر سازمان حفاظت محیط زیست پوزخند زدند و به گفته‌های عیسی کلانتری پاسخ دادند و یکصدا خواستار توقف صدور مجوز شکارچهارپایان به خارجی‌ها شدند.

اینها نوشتند صدور مجوز شکار برای خارجی‌ها در قبال مشتی دلار، قلب فعالان محیط زیست را به درد آورده و محیط‌بان خوزستانی، قلم لغزاندند که چارپایانی که امروز ابزار تفریح شکارچیان خارجی شده‌اند با خون دلِ محیط‌‌بانانی حفاظت شده‌اند که درفصول مختلف و درشرایط سخت کاری، آرامش خود و خانواده‌هایشان را فدای بقای حیات وحش می‌کنند.

اینها پس‌لرزه‌های یک تصمیم سوال‌برانگیز است؛‌ تصمیمی که لذت کسب درآمد ازآن به مشام می‌رسد ولی رئیس سازمان حفاظت محیط زیست در راس جبهه موافقانِ سرسخت آن گفته است هدفش تعادل‌بخشی به جمعیت حیات وحش و کنترل گونه‌های پیر و مریض و جلوگیری از شیوع بیماری درگله‌هاست و علی تیموری مدیرکل دفترشکار و صید سازمان نیز دنباله این حرف را گرفته و گفته است که پروانه شکار برای خارجی‌ها براساس سرشماری‌های جامع و با درنظر گرفتن همه ملاحظات صادر شده است.

محیط‌بانان می‌گویند…

معترضانی که تعدادشان کم نیست اما هم به توضیح اول زهرخند می‌زنند و هم به استدلال دوم با نگاه شک و تردید می‌نگرند. شجاع مومنی، محیط‌بان منطقه چهل پای خوزستان است، یکی از زیستگاه‌های اصلی کل و بز. او حین گفت‌وگو با ما هم زهرخند می‌زد و هم تردید داشت، زهرخند به صحبت‌های کلانتری ازاین باب که می‌داند حیوانات پیرکه قدرت باروری‌شان را از دست می‌دهند خود از گله کناره می‌گیرند و در نهایت طعمه حیوانات درنده می‌شوند و تردید به این علت که او درکسوت یک محیط‌بان به سرشماری‌ها و درستی‌شان شک دارد.

مومنی از دیده‌ها و تجربه‌هایش می‌گوید، ازاین که برخی محیط‌بانانی که به هزار و یک دلیل انگیزه‌هایشان را از دست داده‌اند فقط شیفت پرمی‌کنند و در پاسگاه می‌خوابند و بعد در دفتر روزانه گزارش می‌دهند که فلان تعداد کل و بز را رصد کرده‌اند. او می‌گوید برخی هم اغراق می‌کنند وحیوانات رصدشده را ضرب درعدد دلخواهشان می‌کنند و آمارهای غیرواقعی ثبت می‌کنند.

طبق آمار پاییز سال ۹۴، یک ایران است و ۵۱ هزار و۸۰۳ راس کل و بز، ۷۲ هزار و ۹۷۱ قوچ و میش، ۱۷ هزار و۵۱۷ راس آهو و ۲۲۸۹ جبیر خوش نقش و نگار که حالا دیگر می‌شود به درستی‌شان شک کرد و می‌شود گفته‌های علی تیموری را به چالش کشید وقتی که می‌گوید به خارجی‌ها مجوز شکار داده‌ایم چون پشت‌مان به سرشماری‌های جامع گرم است.

مدثر تیموری، محیط بان منطقه حفاظت شده تندوره درگز نیز با ماست که دلش حتی با صدور یک پروانه شکارهم نیست چه رسد به بیشتر. او ازخشکسالی‌های پی در پی و افول منابع آبی و آذوقه‌ای مناطق چهارگانه می‌گوید و از آرامشی که لازمه جمعیت همیشه رو به کاهش حیات وحش کشور است. او به ما می‌گوید درست است که گونه‌های نر پیر هدف گلوله شکارچیان قرار می‌گیرند و این مرگ با عقل سازگار است ولی به فصلش، نه الان،‌ نه حالا که حتی تحمل مناطق مختلف برای شکار بدرستی سنجش نشده و معلوم نیست هر چهارپایی که از پا می‌افتد غیبتش جبران می‌شود یا نه .

ازآن سو، شجاع مومنی قاطعانه می‌گوید که خرداد و حتی ماه‌ها بعدترش فصل مناسبی برای شکار نیست چون اردیبهشت و خرداد کل و بزها آبستن اند و نوبت به نوبت وضع حمل می‌کنند اگرصدای شلیکی بلند شود جانورماده ممکن است سقط جنین کند یا اگر کوچک‌ترین صدایی در زیستگاه طنین افکن شود بره‌ها و بزغاله‌های نوپا از مادر جدا می‌شوند و آن وقت مرگ، در غربت سایه به سایه تعقیبشان می‌کند. این محیط‌بان می‌گوید این وضع دست‌کم تا مهر ادامه دارد.

اما در آن سو که مدیران نشسته‌اند و محاسبات مدیریتی و نه عملیاتی دارند حرف دیگری می‌زنند از جمله حمید ظهرابی معاون محیط زیست طبیعی سازمان محیط زیست که به جام‌جم گفته است گذشتگان در تعیین فصل شکاراشتباه کرده اند چرا که این فصل درمناطق سردسیر از ۱۵ اسفند تا ۱۵فروردین است و در مناطق گرمسیر تا ۱۵ خرداد.

این اظهارنظرها اما درحالی بر زبان‌ها جاری است که گزارش‌هایی منتشر می‌شود از این که ‌شکارچیان خارجی درپناهگاه‌های حیات وحش حیدری و درمیان چند قوچ اوریال را به تیر دوخته‌اند. شجاع مومنی، محیط بان خوزستانی با ما که حرف می‌زد نمی‌دانست آیا برای کسی مهم است که هیچ‌وقت هیچ سهمی از پولی که خارجی‌ها برای شکار در ایران خرج می‌کنند صرف احیای زیستگاه‌ها و تامین تجهیزات محیط‌بانی نمی‌شود. او حتی مانده بود بگوید یا نگوید که پول بنزین خودروهای گشتزنی را محیط‌بان‌ها خیلی وقت‌ها از جیب خودشان می‌دهند.

طنین شکار درمجلس

سرو صداهای ناشی از پافشاری سازمان حفاظت محیط زیست در صدور پروانه شکار برای اتباع خارجی به مجلس نیز رسیده و درخانه ملت هم از نبود مدیریت دراین سازمان و لزوم ورود به این مساله گفته می‌شود. علی اکبری، عضو کمیسیون کشاورزی و منابع طبیعی گفته است که سازمان محیط زیست توان نظارت برحوزه شکار را ندارد و وضعیت اقلیمی کشور نیز صدور هرگونه مجوز شکار را غیرموجه کرده است.

مریم خباز

محیط زیست اختیار ندارد

سکاندار ۶۵ ساله، اما تازه نفس سازمان حفاظت محیط‌زیست در مدت کوتاهی که پایش به پردیسان باز شده، تصمیم و اظهارنظر‌های جنجالی کمی نگرفته و نداشته،‌ از واگذاری پارک پردیسان به شهرداری تهران بگیرید تا پافشاری بیش از حدش بر مساله بحران آب. او که دکتری فیزیولوژی و بیوشیمی محصولات زراعی‌اش را ‌‌از دانشگاه ایالتی آیوای آمریکا گرفته‌ در اولین نشست خبری‌اش با این جمله که توان پاسخگویی علمی او به مسائل زیست‌محیطی حدود ۵ درصد است خبرنگاران را غافلگیر کرد.به نظر می‌رسد وزیر کشاورزی پیشین کشور که به دلیل ادغام دو وزارتخانه کشاورزی و جهاد سازندگی کار وزارت را رها کرد برنامه‌های خبرساز زیادی برای سازمان حفاظت محیط‌زیست داشته باشد‌.‌ او برخلاف‌ معصومه ابتکار، رئیس پیشین سازمان حفاظت محیط‌زیست، تلاشی برای پوشاندن ضعف‌های محیط‌زیست نمی‌کند و در کنار اعتراف‌ به این کاستی‌ها از این می‌گوید که رئیس‌جمهور نیز از ضعف‌های این سازمان بی‌اطلاع است. آن طور که از سخنان کلانتری می‌توان برداشت کرد قرار است او تغییرات گسترده‌ای نیز در سطح مدیرکل‌های استانی داشته باشد، زیرا به نظر او این افراد نباید بومی استان محل خدمت‌شان باشند. به همین دلیل باید منتظر انقلابی در پردیسان بود، انقلابی که اگر به درستی مدیریت نشود می‌تواند محیط‌زیست شکننده کشور را با چالش‌های بیشتری روبه‌رو کند.

با این که محیط‌زیست کشور ‌مشکلات زیادی دارد‌‌ ‌از اظهارنظر‌های شما می‌شود به این نتیجه رسید که دغدغه اصلی‌تان مساله بحران آب است.

دغدغه ‌کم نیست، اما اصلی‌ترین آن، مساله آب است که مشکل جدی کشور محسوب می‌شود.

انتقادی که از شما می‌شود، همین پافشاریتان روی مساله آب است، چون با توجه به مسئولیت جدیدتان به عنوان رئیس‌ سازمان حفاظت محیط‌زیست ابزار کافی و مسئولیت پرداختن به این مساله را ندارید.

مسئولیت این مساله و تمام‌ تخریب‌هایی را که در محیط‌زیست اتفاق می‌افتد به عهده داریم. به همین علت محیط‌زیست باید در این ارتباط اعلام وجود کند، چون تنها دستگاه حافظ حقوق نسل‌های آینده سازمان حفاظت محیط‌زیست است.

اما وقتی می‌گوییم محیط‌زیست باید مسائل دیگری مانند تنوع زیستی و خاک را نیز به یاد داشته باشیم، در حالی که شما فقط روی آب پافشاری می‌کنید.

درست است مسائلی مانند خاک و آلودگی هوا مطرح است، اما اینها فعلا مشکل اصلی کشور نیست یعنی در مقابل آب مشکل اصلی تلقی نمی‌شوند یا حیات‌وحش یکی از مشکلات اصلی است، اما علت اصلی فرسایش ژنتیک و از بین رفتن حیات‌وحش ‌نیز آب است، علاوه بر این دلیل مساله‌ای مانند فقر نیز آب است.

اما به مسائلی مانند فقر باید نهاد‌های دیگری رسیدگی کنند.

ارگان‌های دیگر نیز محدودیت و اختیاراتی دارند، ولی این که فرض کنیم محیط‌زیست خاموش باشد تا وزارت نیرو همه آب‌ها را بفروشد نیز درست نیست.

اما وزارت نیرو وظیفه حاکمیتی‌اش آب است.

این از نظر اجرایی است، اما نهادی که باید جامعه را آگاه کند یا به مسئولان اخطار بدهد محیط‌زیست است، آب دغدغه ۲۰ سال اخیر من است، اما اکنون که به محیط‌زیست آمده‌ام وظیفه اصلی‌ام است، چون بجز ما کسی آینده و حقوق نسل آینده را در نظر نمی‌گیرد.

این رویکرد باعث نمی‌شود از مسائل دیگر مانند تنوع زیستی غافل شوید؟

تنوع زیستی نیز قربانی آب است، اکنون مشکل یوز و گور خر و حیات‌وحش مساله آب است، چون آب نیست چرخه کامل نیست یعنی حیات گیاهخوار و گوشتخوار تحت تاثیر قرار گرفته است. برای نمونه مساله اصلی یوزپلنگ گرسنگی است، چرا؟ چون جمعیت طعمه‌هایی مانند خرگوش و جبیر کم شده است، به این دلیل که‌ این گونه‌ها نیز به دلیل کمبود آب خوراک کافی ندارند‌.

درست است، آب نیست، چون کشاورزی ما مناسب نیست، اما سازمان حفاظت محیط‌زیست چطور می‌خواهد کشاورزی را درست کند؟

اینها مسائلی متفاوت است. ما به کشاورزی کار نداریم. ما می‌گوییم استحصال آب نباید بیش از حد باشد. بخش زیست‌محیطی آب باید به محیط‌زیست داده شود، برای نمونه گرد و غبار خوزستان به این علت است که حقابه تالاب و دشت‌ها با ایجاد سد‌ها در نظر گرفته نشده است.

اما خودتان نیز بارها گفته‌اید ۹۰درصد آب در بخش کشاورزی مصرف می‌شود.

این مقدار خیلی زیاد است و باید کم شود. همه کشور اگر کشاورزی است اشکالی ندارد، اما این طور نیست. کشاورزی حق ندارد ۹۰ درصد آب کشور را ببرد. سهم محیط‌زیست باید داده شود.

۵۰ میلیارد مترمکعب حقابه محیط‌زیست است که باید از کشاورزی پس گرفته شود. برای این مساله چه برنامه‌ای دارید؟

بله حداکثر باید ۴۰ درصد از آب تجدیدپذیر استفاده شود، اما ما ۱۱۰درصد استفاده می‌کنیم، بنابراین یکی از اصلی‌ترین سهمیه‌هایی که‌ محیط‌زیست دارد و به آن داده نمی‌شود آب است که من برای آب و به دست آوردن سهم محیط‌زیست می‌جنگم.

پس برای آب می‌جنگید؟‌

برای گرفتن سهم محیط‌زیست برای سهم خودم که نمی‌گویم، من روزی سه لیتر بیشتر آب مصرف نمی‌کنم.

واقعا سه لیتر ‌آب بیشتر در روز مصرف نمی‌کنید؟

هر انسانی حداکثر نیازش سه لیتر است به طرق مختلف و بدون در نظر گرفتن مواد غذایی؛ بنابراین محیط‌زیست باید حقابه‌اش را بگیرد و متاسفانه با ایجاد سدها این حقآبه قابل وصول نیست مگر این که یک نسل برای آن بجنگد.

زمانی که خانم ابتکار مسئول محیط‌زیست بود می‌گفتید محیط‌زیست کوتاه آمده و زورش نرسیده به همین خاطر حقابه‌اش را گرفته‌اند.

بله، حقآبه دریاچه و تالاب‌هایی مانند دریاچه ارومیه را گرفته‌اند.

حرف زدن درباره این مسائل آسان است، اما برای پس گرفتن این حقابه‌ها چه برنامه‌ای دارید؟

برنامه‌ام آگاه‌سازی ۸۰ میلیون ایرانی است.

اگر بخواهید صادقانه زمان بدهید چه زمانی می‌توانید این حقابه را پس بگیرید؟

ما باید حقوق شهروندی خود را انجام بدهیم، زمانش ممکن است پنج یا ۲۰ سال دیگر باشد، اما ۲۰ سال دیگر بخش عمده‌ای از کشور نابوده شده است، خود مردم باید آگاه شوند، نمی‌توانیم اهداف بلندمدت کشور را قربانی اهداف کوتاه‌مدت کنیم.

نمی‌توانید بگویید چند سال دیگر این حقابه را پس می‌گیرید؟

نمی‌توانم زمان بدهم. غیبگو که نیستم، اما همیشه باید مبارزه کرد و به سمت گرفتن حق و حقوق رفت.

به نظر می‌رسد اگر بخواهید حق و حقوق محیط‌زیست را بگیرید کشور به‌هم بریزد. چطور می‌خواهید کشاورزی را که زندگی‌اش در کشت خلاصه می‌شود و طی سال‌ها برایش حق ایجاد شده از کشت و کار منع کنید؟

بالاخره تصمیم‌گیران کشور باید مواضع خود را مشخص کنند، باید به این نتیجه برسند کشور را بلندمدت می‌خواهند یا کوتاه‌مدت، ‌چون توانایی من نیز محدود است، اما همه‌اش را به کار می‌گیرم. ولی در نهایت تصمیم‌گیران، قانونگذاران و مسئولان رده اول کشور باید بگویند چه اتفاقی خواهد افتاد و مسئولیت برنامه‌ها را به عهده بگیرند. چون بدون مسئولیت‌پذیری نمی‌شود تصمیم گرفت؛ برای نمونه براساس برنامه ششم توسعه در بخش کشاورزی اگر بخواهیم ۹۵ درصد خودکفا شویم ۳۶ میلیارد مترمکعب آب بیشتر می‌خواهیم. به همین علت مسئولان باید بدانند چه تصمیم‌هایی می‌گیرند و چه تاثیری خواهند گذاشت. ‌آنها در یک خلأ اطلاعاتی برای خوشایند عده‌ای نمی‌توانند تصمیم مخرب بگیرند. دراین میان‌ متاسفانه رسانه‌ها نیز کوتاهی می‌کنند، چون باید مشکلات را تحلیل کنند ‌و حافظ منافع ملی باشند ولی به‌عنوان مثال‌ خبر پارک پردیسان خیلی خوب از سوی رسانه‌ها پوشش داده نشد.

اما برای واگذاری پردیسان نیز انتقادات زیادی به شما وارد است.

این اتفاق در راستای اهداف زیست‌محیطی بود که محیط‌زیست قادر به انجامشان نبود.

اما مسائل زیست‌محیطی برای شهرداری در اولویت نیست. شهرداری تهران حدود ۵/۱ برابر بودجه‌اش بدهی دارد. پس چگونه می‌خواهد اهداف زیست‌محیطی شما را محقق کند؟

شهرداری برای پردیسان تعهداتی دارد و می‌خواهد طرح زیست‌محیطی را اجرا کند، چون پردیسان در حال خشک شدن است پول آب و برقش را ندارد. شهرداری به داد پردیسان رسیده است.

آخر به چه قیمتی با ساخت باغچه ژاپنی و تخریب گونه‌های بومی؟

قرار است طرح محیط‌زیستی پردیسان اجرا شود.

نقدی که به شما وارد است این که روسای قبلی محیط‌زیست این پارک را حفظ کردند، اما شما آن را واگذار کردید؟

قرار شده شهرداری طرح‌های پردیسان را‌ ۱۵ سال ‌انجام بدهد و بعد از این پارک خارج شود. درباره مساله واگذاری نیز باید به عقب برگشت و دید چه کسی پردیسان را نجات داد، پردیسان را من سال ۶۷ از ‌اوقاف پس گرفتم. اولین درخت اینجا را نیز حدود ۳۰ سال پیش رهبر معظم انقلاب کاشتند.

پس چرا برخلاف این همه تلاش کوتاه آمدید تا‌ مخالفان شما بگویند آقای کلانتری که پارک پردیسان را در بیخ گوشش نتوانست حفظ ‌کند چطور می‌تواند منابع طبیعی کشور را حفظ کند.

خیلی خب، پردیسان را نمی‌توانم حفظ کنم باید آتش بزنم؟ این مساله مثل ماجرای محیط‌بان و خرسی است که داشت دهیار را می‌کشت. اینجا محیط بان باید تصمیم می‌گرفت خرس را نجات دهد یا دهیار را. این مساله یک بعدی نگری است. نباید اجازه داد بی‌پولی، نبود توانمندی و خشکسالی محیط‌زیست را نابود کند.

اما این سیاستی که در پیش گرفتید و مدام می‌گوید محیط‌زیست مستضعف و ضعیف است به نظرتان سبب کمتر شدن اقتدار نامناسب محیط‌زیست نمی‌شود؟

محیط‌زیست توانمند نیست و بی‌اختیار است. محیط‌زیست اگر تا دو ماه پاسخ مطالعات زیست‌محیطی پروژه‌ای را ندهد حذف می‌شود. این اتفاق می‌افتد، بنابراین محیط‌زیست باید قوی شود تا بتواند جواب بدهد.

برای قوی شدن سازمان حفاظت، این سیاست درستی است که در پیش گرفته‌اید‌؟

‌محیط‌زیست کارشناسان مناسب ندارد. اگر محیط‌زیست می‌خواهد قوی شود باید تقویت شود.‌

چه کسی باید محیط‌زیست را تقویت کند؟

دولت و مجلس باید محیط‌زیست را تقویت کنند.

اما آقای روحانی که بارها ادعا کرده زیست‌محیطی‌ترین دولت تاریخ است.

چون آقای روحانی نمی‌داند، ضعف‌های محیط‌زیست چیست.

نمی‌داند؟

به او نگفته‌ا‌ند و در جریانش نیست. او فکر می‌کند اینجا پر از دانشمندان درجه یک دنیاست.

شما که قبلا مشاور آقای جهانگیری بودید چرا نگفتید؟

آن زمان داخل نبودیم و از بیرون نظاره‌گر بودیم و می‌دانستم، اما وقتی اعلام نمی‌کنید توانمندی لازم را ندارید کمک‌تان نمی‌کنند. واقعا اگر محیط‌زیست توانمند باشد به نفع همه است. ما با پوشاندن ضعف به خودمان لطمه می‌زنیم، ما قطعا قوی خواهیم شد.

این مسائل را چگونه به آقای روحانی اطلاع می‌دهید تا مشکلات رفع شود؟

برنامه می‌دهیم و آنها اجرا می‌کنند. ما قرار است به دانشگاه‌ها نزدیک شده و از توانمندی علمی آنها برخوردار شویم و هر جا ضعف باشد از خارج کمک می‌گیریم. به عنوان مثال سه سال پیش درخواست کردیم پاسخ زیست‌محیطی یک طرح را بدهند، اما طرح را متوقف نکردیم و ۷۰درصد پروژه را پیش بردیم، اما محیط‌زیست پاسخی نداد.

برخی کارشناسان می‌گویند واقعا دست محیط‌زیست خالی است وحتی نمی‌تواند پروژه‌ها را ارزیابی کند.

درد اصلی محیط‌زیست همین است. معیار وجود دارد، اما توان سنجش ندارد که بتواند اظهارنظر کند. ما ضعف علمی داریم و باید آن را برطرف کنیم.

مساله دیگر این است که شما نیز مانند خانم ابتکار هیچ کدام از معاونانتان را از بدنه سازمان انتخاب نکرده‌اید‌.

من باید در این حوزه تشخیص و تصمیم‌گیری کنم مشکل محیط‌زیست همین است. اصلا قصد کوچک کردن همکارانم را ندارم، اما برای شرح وظیفه‌ای که این سازمان باید انجام بدهد کارشناسان مناسب خیلی کم دارد، چون سازمان بی‌پول و ضعیف است، نیروهای انسانی توانمند اینجا نمی‌مانند. با توجه به شرح وظیفه سنگین سازمان باید کیفی‌ترین نیروی انسانی در آن به کار گرفته شود.

یعنی در مدت حدود ۵۰ سالی که از فعالیت سازمان حفاظت محیط‌زیست می‌گذرد یک کارشناس در حد معاونت در سازمان وجود ندارد؟

به نظرم خیلی کم هستند، چون بنیان سازمان شکاربانی بوده و اکنون نیز حدود ۷۰ درصد نیروی آن در حوزه محیط طبیعی فعالند. این افراد برای زیستگاه و پارک‌های ملی مناسب هستند، اما کارشناسانی که امروز بیشتر مورد نیازند‌ خیلی محدود است.

آقای کاوه مدنی را چطور به عنوان معاون آموزش و پژوهش سازمان محیط‌زیست انتخاب کردید؟

ایشان صاحب‌نظر هستند درخصوص مسائلی مانند توسعه پایدار و آب. آقای مدنی جوان‌ترین استاد اروپای غربی بوده‌اند.

اما تجربه کار اجرایی نداشته‌اند؟

ایشان باید برنامه‌ریز و نظریه‌پرداز باشد و برای مشارکت مردمی و تحقیق و پژوهش کار خواهد کرد.

برای این که از نظرات کارشناسان خارج از سازمان استفاده کنید برنامه‌ای دارید، چون در زمان خانم ابتکار برخی کارشناسان گله داشتند آنها را حتی به سازمان راه نمی‌دهند؟

قرار است از خدمات‌دهی همه دانشگاه‌های کشور درخصوص مسائلی که خود سازمان در آنها ضعف دارد استفاده شود به این شکل با آنها قرارداد‌های کوتاه و بلندمدت منعقد شود.

با توجه به کاهش دما و اوج گرفتن آلودگی هوا در کلانشهرها مدتی دیگر انتقادها نسبت به شما بیشتر خواهد شد، چه برنامه کوتاه و بلندمدتی برای کاهش آلودگی هوا دارید؟ آیا سیاست‌های روسای پیش سازمان در زمینه درست بوده است؟

برخی سیاست‌ها درست بوده و باید ادامه پیدا کند، اما بخش‌هایی از آلودگی هوای تهران دیده نمی‌شود مثلا ۳۰ درصد از آلودگی هوای پایتخت به دلیل تردد شبانه کامیون‌های فرسوده است. علاوه بر این حدود ۲۰ درصد آلودگی هوای البرز و تهران هنگام وارونگی هوا به دلیل فعالیت نیروگاه شهید رجایی با سوخت مازوت است. به‌عنوان برنامه کوتاه‌مدت می‌توان این موارد را هنگام آلودگی هوا مدیریت کرد و مانع تردد کامیون‌های فرسوده و فعالیت نیروگاه‌ها با سوخت مازوت شد‌‌.

برنامه‌های بلندمدت چه؟

در بلندمدت باید مانع تولید خودروهای غیراستاندارد شد و مصرف سوخت را کاهش داد، چون یکی از کشورهای پرمصرف انرژی هستیم، علاوه بر این باید مانع فعالیت صنایع آلاینده نیز شد.

‌اما چطور می‌خواهید از لابی صنایع عبور کنید؟

ما ارگانی هستیم که باید وظیفه‌مان را انجام بدهید، اگر مسئولان بلندپایه بخواهند هوا آلوده باشد کاری از دست ما ساخته نیست، یعنی آنها باید کمک کنند. باید توجه داشت حفظ سلامت مردم به رشد اقتصادی ارجحیت دارد. ما باید درد را درست تشخیص بدهیم و راه درمانش را مشخص کنیم، به همین دلیل در زمان وارونگی هوا، کارخانجات آلاینده تعطیل می‌شود، علاوه براین باید شرایطی به وجود آورد تا مردم از حق و حقوق‌شان آگاه شوند. البته در چند سال اخیر به دلیل بهبود کیفیت سوخت از تعداد روزهای ناسالم کاسته شده است.

برای نظارت، ابزار کافی در اختیار دارید؟

مشکل همین است برای رفع این نیاز باید از دانشگاه‌ها کمک گرفت.

چقدر از جانب استانداری یا نهادهای دیگر برای انتخاب مدیر کل استان‌ها تحت فشار هستید؟

دست ما در این خصوص باز است و اگر اختلافی در این باره ایجاد شد معاون اول تصمیم خواهد گرفت. ما جلوی نظر استاندارانی که نظرشان درست نیست، می‌ایستیم.

بحثی که در استان شمالی این روزها مطرح است کشتار پرندگان مهاجر است. می‌گویند این مساله حل نمی‌شود چون بسیاری از مسئولان صاحب دامگاه هستند. خانم ابتکار در این خصوص کار تاثیر‌گذاری نکرد. شما چه برنامه‌ای برای حل این مشکل و دیگر مسائل زیست‌محیطی در استان‌ها دارید؟

یکی از دلایلی که اعتقاد دارم مدیرکل‌ها نباید بومی باشند چنین مسائلی است. من بتدریج مدیرکل استان‌ها را از بین افراد غیربومی انتخاب می‌کنم، چون بومیان گرفتار چنین مسائلی هستند و حداقل استانداردهای محیط‌زیستی را رعایت می‌کنند.

برای استان‌های سیستان و بلوچستان و خوزستان با توجه به بحران بی‌آبی و گرد و غبار ‌چه برنامه ویژه‌ای دارید؟

واقعا شرایط ساکنان این استان‌ها سخت است. تلاش شد زندگی اقتصادی این افراد ‌بهبود ‌پیدا کند، اما شرایط بدتر شد. به قول معروف خواستیم ابرویشان را درست کنیم، اما چشم‌شان را کور کردیم. وقتی سطح زیر کشت زابل را ‌بدون رعایت حق محیط‌زیست توسعه دادیم یا برای تامین آب آشامیدنی حقوق محیط‌زیست را زیرپا گذاشتیم به مشکلات افراد اضافه کردیم، چون‌ به این شکل با توسعه نامناسب آسایش کوتاه‌مدت ایجاد کردیم، اما در بلندمدت آسیب بیشتری به آنها زدیم‌. ما به دنبال این هستیم وزارت نیرو سهمیه آب برای دشت‌های اختصاص دهد تا با رهاکردن آب در این مناطق‌ پیوستگی خاک ‌حفظ ‌و پوشش گیاهی نیز در آن ایجاد شود؛ چون اگر پیوستگی خاک از بین برود گرد و غبار شدت بیشتری
خواهد گرفت.‌

سرانجام دو لایحه حمایت از محیط‌بانان و حقوق حیوانات چه شد؟

لایحه حمایت از محیط‌بانان در مجلس در حال پیگیری است و لایحه ‌حقوق حیوانات نیز در کمیسیون‌های دولت تحت بررسی است و منتظر نظر قوه قضاییه هستیم.

شایع بود خانم ابتکار به سیاست، سازمان‌های مردم نهاد و امور بین‌الملل علاقه دارند. به همین دلیل متهم به سیاسی کاری می‌شدند. شما در این باره چه نظری دارید؟

محیط‌زیست جای سیاسی کاری نیست برای سازمان‌های مردم نهاد نیز به آنها که در خدمت محیط‌زیست هستند کمک خواهیم کرد.

مهدی آیینی

برنامه ششم کشور را می خشکاند

دبیری یکی از جنجالی‌ترین ستادهای کشور را در دست دارد، با این امید که دریاچه ارومیه را احیا کند، اما وقتی صحبت از نتیجه و گذر زمان می‌شود، می‌گوید تا اعتبار نباشد، کاری از پیش نمی‌رود. وقتی حرف بی‌توجهی مسئولان و مدیران به محیط‌زیست و شرایط بحرانی منابع آب کشور به میان می‌آید، می‌گوید همه این مساله را شوخی گرفته‌اند، چون برنامه ششم توسعه تتمه منابع آب کشور را حراج می‌کند. اینها بخشی از گفت‌وگوی ما با عیسی کلانتری، وزیر پیشین ‌کشاورزی، دبیر کل خانه کشاورز، دبیر ستاد احیای دریاچه ارومیه و مشاور معاون اول رئیس‌جمهور است؛ مسئولی که تقریبا در تمام دولت‌ها دستی بر آتش داشته و معتقد است، برای جلوگیری از بحران و مصیبت آب که اکنون واردش شده‌ایم، دست‌کم در پنج سال آینده باید‌ برداشت از منابع آب کشور را حدود ۴۰ میلیارد مترمکعب کاهش داد‌‌.

اولین مصوبه آقای روحانی احیای دریاچه ارومیه بود. فکرمی کنید با گذشت حدود چهار سال از این مصوبه، چرا هنوز نتیجه‌ای نگرفته‌ایم؟ ‌

عملیات تثبیت دریاچه بخوبی پیش رفته و می‌توانم بگویم، دو سال عملیات تثبیت نسبت به سال ۹۲ موفق‌تر بوده است.

اما درباره احیای دریاچه نتیجه‌ای نگرفته‌اید.

عملیات احیا به خاطر کمبود بودجه به درستی پیش نرفت. بودجه ما از دو قسمت تامین می‌شود؛ یکی بودجه آب‌های مرزی که حدود ۳۰۰ میلیارد تومان بود و کامل پرداخت شد، اما حدود ۱۵۰۰ میلیارد تومان اعتبار دیگر می‌ماند. حدود ۱۱۰۰ میلیارد تومان از محل مواد حوادث غیرمترقبه بود که پرداخت نشده است و حدود ۳۵۰ میلیارد تومان از بودجه دستگاه‌های اجرایی است. البته قرار شده تا آخر سال، ۶۰۰ میلیارد تومان از این ۱۵۰۰میلیارد تومان پرداخت شود.

با این اوصاف، چه نمره‌ای به فعالیت‌تان می‌دهید؟

تا شهریور، نمره ۱۰۰ از ۱۰۰ می‌گیریم، چون برنامه احیا جلوتر از سال ۹۲ است، ‌اما بخش احیا بستگی مستقیم به تامین بودجه ‌دارد.

چرا بودجه تامین نمی‌شود؟ آقای روحانی که دولت خودش را زیست‌محیطی‌ترین دولت می‌داند؟

بودجه ندارد. دولت قبلی، آنقدر تعهد روی دست آنها گذاشته که دولت‌های بعدی نیز قربانی خواهند بود.

به دولت گذشته اشاره کردید. اگر سوابق شما را مرور ‌کنیم، مشخص است که در بیشتر دولت‌ها به قول معروف دستی بر آتش داشته‌اید. بخواهید مقایسه کنید، عملکرد کدام دولت در حوزه محیط‌زیست بهتر بوده است؟

فکر می‌کنم دولت هفتم و هشتم نسبتا موفق بود. محیط‌زیست در دولت‌های دهه ۶۰ جایگاهی نداشت، چون محیط‌زیست را در حد حفاظت شکارگاه و حیات‌وحش می‌دانستند.‌

می‌گویید، دولت هفتم و هشتم موفق بوده، اما آن زمان نیز محیط‌زیست جزو اولویت‌ها نبود، چراکه سد سازی‌های بی‌رویه ادامه داشت و حقابه تالاب‌ها جدی گرفته نمی‌شد.

‌به نظرم، آن زمان محیط‌زیست جایگاه قوی‌تری پیدا کرد.

البته نباید فراموش کرد که زمان چنین دولت‌‌هایی، مهاجرت از روستاها به کلانشهرها بیشتر شد.

مهاجرت از روستا به شهر، ربطی به محیط‌زیست ندارد.

وقتی دولت منابع آبی را تامین نکند و کشاورز نتواند کشاورزی کند، تصمیم به مهاجرت می‌گیرد.

ببینید آیا اکنون آبی وجود دارد که از آن استفاده‌ای نمی‌شود؟

آن زمان شرایط منابع آب بهتر بود.‌

‌در کشور ما جایی که آب بود، آن منبع بدون نیروی انسانی نبود. جمعیت اضافی و سر ریز روستا مهاجرت می‌کنند، چراکه باید روستا توسعه پیدا کند که این اتفاق نیفتاده است، ما برای خیلی از روستاها جاده، آب، برق و خانه بهداشت ایجاد کرده‌ایم، اما برایشان ‌اشتغال مولد ایجاد نکرده‌ایم. کشاورزی نیز از اشتغال اشباع است.

پس به نظر شما ‌اقتصاد کشور باید بر پایه کشاورزی یا صنعت باشد؟

این مقایسه درستی نیست، چون پتانسیل کشاورزی ما محدود است و در حد آبی است که داریم و کشاورزی ما حدود هشت درصد تولید ناخالص را دارد. بنابراین اگر بخواهیم اقتصاد اول منطقه بشویم و به عنوان مثال، تولید ناخالصمان‌ به ۱۵۰۰ میلیارد دلار برسد، کشاورزی ما حداکثر می‌تواند حدود سه درصد از این تولید ناخالص را در چنین مقطعی داشته باشد و بقیه باید از بخش صنعت و خدمات تامین شود. البته این دلیل نمی‌شود که کشاورزی را رها کنیم‌. باید روی کشاورزی سرمایه‌گذاری کرد و حداکثر بهره‌وری و تولید را با توجه به آب موجود داشت.

پس چرا آن‌طور که باید، به کشاورزی یا صنعت نپرداخته‌ایم؟

باید دید به چه پرداخته‌ایم؟ مشکل ما این است که از بعد اقتصادی دور باطل می‌زنیم و کسی جرات نمی‌کند، مشکلات جدی اقتصادی را مطرح کند. وقتی قیمت و تولید نفت بیشتر می‌شود وضع کشور کمی بهتر می‌شود و بر عکس. در واقع، ‌مقداری از سیاست‌های جهانی ما مانع توسعه اقتصادی است که آن‌هم دست دولت‌ها نیست.

  برای احیای دریاچه ارومیه این همه هزینه می کنیم از طرف دیگر شما نسبت به کوچ اجباری ۵۰ میلیون ایرانی هشدار می دهید منتقدان می گویند این ها بایکدیگر در تضاد است، زیرا ‌اگر ‌ پروژه احیا شکست بخورد شرایط ناگوارتر خواهد شد. ‌

احیای دریاچه را می توان با برجام مقایسه کرد با برجام مشکل تقریبا حل شد. باید دید اگر نبود‌ چه اتفاقی می افتاد. برجام ما را به بهشت نبرد ،اما  شاید با آن از جهنم فاصله گرفتیم.

مسائل زیست محیطی خود به خود تولید کننده ارزش افزوده نیستند، اما اگر نباشند هزینه ده برابری به جامعه تحمیل می کنند، درست مانند زمانی که انسان سالم است و قدر سلامتی را نمی داند،نبود دریاچه صدها برابر هزینه دارد، به همین خاطر می توان گفت آقای روحانی کار عاقلانه ای کرده است.

به نظر شما که بین دولتمردان هستید، چرا همه فکر می‌کنند این مساله شوخی است؟

متاسفانه برای همه اهداف زودرس و کوتاه‌مدت، صد برابر اهداف بلند‌مدت اولویت دارد. میزان آب تجدیدپذیر کشور حدود ۸۸میلیارد متر‌مکعب است، اما ۳۰ سال پیش۱۳۲ میلیارد متر‌مکعب بود و امروز تراز منفی آب سفره‌های زیر زمینی، حداقل حدود ۱۵ میلیارد مترمکعب است در حالی که ۴۰ سال پیش صفر بود یا امروز ‌بیش از ۵۰ درصد روان‌آب‌های ما کم شده. اینها نشانه این است که کشور کویر شده و از بین می‌رود، اما هیچ‌کس به فکر این مساله نیست. خیلی از آنهایی که باخبرند، جرات ندارند از بعد سیاسی به آن بپردازند.

به نظرتان چه باید کرد؟

باید به مسئولان و مردم آگاهی داد. ما چاره‌ای نداریم جز این که بشدت مصرف آبمان را کاهش دهیم.

خودتان می‌گویید، بیشترین منابع آب کشور ‌در بخش کشاورزی مصرف می‌شود، اما به نظر نمی‌رسد، از زمانی که شما وزیر کشاورزی بودید تاکنون بهبودی در عملکرد کشاورزان حاصل شده باشد.

متاسفانه اصلا بهبود حاصل نشده. ممکن است بگوییم بازده آبیاری‌مان مثلا به ۴۰ درصد رسیده، ولی بهره‌وری‌ آب بهبود چندانی پیدا نکرده، چون ۹۵۰ گرم بود و به یک کیلو رسیده است. در حقیقت ما آب، محیط‌زیست و تمدن کشور را قربانی اهداف زودرس خود می‌کنیم.

به نظر شما به عنوان دبیرکل خانه کشاورز و مسئولی که سابقه وزارت کشاورزی را دارید، چرا نمی‌توان کشاورزان را مجاب کرد و آموزش دا‌د که بهره‌وری آب را افزایش دهند؟

چون در کشاورزی ما سرمایه‌گذاری زیر بنایی حتی به اندازه استهلاک سرمایه انجام نگرفته و این مساله سابقه تاریخی دارد که به اصلاحات اراضی زمان شاه و فعال شدن هیات‌های هفت نفره بعد از انقلاب ما بر می‌گردد. به این شکل ما امنیت سرمایه‌گذاری را از بخش کشاورزی سلب کردیم. مردم و بخش خصوصی بدون وام بانکی حاضر به سرمایه‌گذاری در بخش کشاورزی نیستند و دولت نیز نمی‌تواند همه سرمایه‌گذاری بخش کشاورزی را قبول کند‌. این‌گونه بخش کشاورزی دچار خلأ سرمایه تاریخی شده است‌. به همین دلیل بهره‌وری بالا نرفته چون بهره‌وری با فناوری و مدیریت بالا می‌رود.

بنابراین، ما نکاتی مانند مدیریت و فناوری را در بخش کشاورزی نداریم.

سرمایه و مدیریت درست در تولید نداریم که نتیجه آن بهره‌وری درست است. اکنون ما هزار کیلو آب شیرین مصرف می‌کنیم تا یک کیلو مواد کشاورزی خشک تولید کنیم.

به بحث دریاچه ارومیه برگردیم. کمک‌های بین‌المللی در این پروژه چقدر نقش داشته است؟

به آن صورت کمک نشده، اما از نظر علمی از تمام کشورها که دانش داشته‌اند، بهره گرفته‌ایم. ما در سه سال گذشته نزدیک ۱۵۰۰ میلیارد تومان خرج کردیم، یعنی حدود ۵۰۰ برابر کمک‌های خارجی‌.

برای احیای دریاچه ارومیه چقدر اعتبار نیاز است؟

برای رسیدن به اهدافمان ‌دست‌کم به حدود ۲۰ هزار میلیارد تومان نیاز داریم‌.

اما مخالفان می‌گویند مصوبه هیات دولت برای احیای دریاچه‌ حرکتی نمایشی است؟

مخالفان همه چیز را به هم تشبیه می‌کنند. در ۲۰ سال گذشته به شکل میانگین ۴۰ سانتی متر عمق آب دریاچه کاهش داشته، اما در سه سال گذشته نه تنها کاهش عمق نداشته‌ایم، بلکه حدود ۲۵ سانتی متر افزایش عمق داشته است.

منتقدان می‌گویند این روند تحت تاثیر ورود پساب و بارش باران اتفاق افتاده است.

پساب‌ها همیشه بوده و بارش‌ها را نیز می‌توان از طریق گزارش‌های هواشناسی بررسی کرد. سال گذشته که بارش‌ها خوب بود، شرایط ۵/۱درصد بهتر از دو سال پیش بود، یعنی ارتفاع دریاچه حدود ۳۵ سانتی‌متر بیشتر از قبل بود. خوشبختانه اینها فاکتورهای کمی و قابل اندازه‌گیری است.

ایراد دیگری که از عملکرد شما می‌توان گرفت، این است که روی اصلاح الگوی مصرف در کشاورزی تمرکز نمی‌کنید، یعنی بیشتر دنبال پروژه‌های انتقال آب هستید.

ما فقط یک پروژه انتقال آب را دنبال می‌کنیم که حق ماست، چرا که آب از کشور خارج می‌شود. علاوه براین، پروژه مربوط به پیش از انقلاب است.

اما آیا به همین اندازه نیز برای اصلاح الگوی مصرف تلاش می‌کنید؟

ما هر سال ۸ درصد آب کشاورزان را کاهش می‌دهیم و برخلاف این که در دو سال گذشته ۱۶درصد آب مصرفی کشاورزان کاسته شده، عملکرد کشاورزان ۱۷ درصد بالا رفته است.

اما انتقال آب عوارض زیادی دارد و گفته می‌شود، این آب باید برای توسعه کشاورزی استفاده می‌شد.

عوارض انتقال آب برای زمانی است که فراتر از حد قانونی و زیست‌محیطی پیش برویم.

البته درست است. قرار بود این آب برای توسعه ‌۳۰ هزار هکتار کشاورزی باشد، اما چون کشاورزی حقآبه دریاچه را برده، دولت تصمیم گرفته این آب به عنوان حقآبه دریاچه باشد‌.

با توجه به این که شما روی پروژه‌های انتقال آب پافشاری می‌کنید و محیط‌زیست با این مساله مخالف است، به نظر می‌رسد شما به عنوان مشاور آقای جهانگیری در چنین مسائلی محیط‌زیست را بازی نمی‌دهید.

دریاچه متعلق به محیط‌زیست است‌ و خود محیط‌زیست باید مسئولیت احیای دریاچه را به عهده می‌گرفت. همه ما به کمک محیط‌زیست آمده‌ایم. البته‌ محیط‌زیست باید پاسخگو باشد که چرا دریاچه خشکیده؟ نه این که مدعی باشد. محیط‌زیست در انجام وظیفه‌اش سستی کرده، زیرا احیای دریاچه وظیفه محیط‌زیست است و به همین خاطر دبیر احیای دریاچه ارومیه باید خانم ابتکار باشد، نه من!

پس‌به نظر شما خانم ابتکار، قدرت لازم را برای این کار ندارد؟

کلا محیط‌زیست را می‌گویم، چون روسای متفاوتی داشته است. محیط‌زیست نتوانسته از حق و حقوق خود دفاع کند و کوتاه آمده است. مساله اینجاست که محیط‌زیست جایی که قرار است توسعه صنعتی اتفاق بیفتد، سختگیری بیش از حد می‌کند و آنجا که مساله در مالکیت خودش است، کوتاه آمده یعنی حقابه‌اش را گرفته‌اند و صدایش هم در نیامده است.

به نظرخودتان جدی‌ترین مشاوره‌ای که تاکنون به آقای جهانگیری داد‌ ه اید، چه بوده است؟

بیشترین فشاری که آورده‌ام، برای افزایش بهره‌وری آب و سرمایه‌گذاری در این زمینه بوده است.

چقدر به این هدف رسیده‌اید؟

در قوانین و مقرراتی که دولت تصویب کرده این مساله آمده، اما در اجرا مشکل پیدا کرده چون دولت ما وارث مشکلات قبل است.

البته همه چیز را نمی‌توان گردن قبلی‌ها انداخت.

همه چیز گردن آنهاست، دولت‌های بعد هم گرفتار هستند.

مشکلات البته ریشه‌ای است و دولت‌های قبل‌تر نیز از لحاظ زیست‌محیطی‌ عملکرد مناسبی نداشتند و ‌به نظر می‌رسد برایشان راحت است که هرجا مشکلی ایجاد می‌شود، همه تقصیرها را گردن دولت احمدی‌نژاد بیندازند.

بیلان و شاخص‌هایی که به جامانده، بخوبی وضعیت را نشان می‌دهد. برای نمونه شوری سد گتوند را درنظر بگیرید. من دراین باره نامه نوشتم و خواستم که دستور بهره‌برداری از این سد را ندهند.

اما ساخت این سد از دوره قبل از احمدی‌نژاد آغاز شده بود؟

درست است، اما سال ۹۱ که می‌خواستند بهره‌برداری کنند، من تقاضای توقف داشتم.

از قبل نمی‌دانستند چنین مشکلی پیش می‌آید؟

مطالعات ناقص بود و سواد کافی نداشتند، اما به مرور متوجه شدند.

پس قبول دارید تحقیقات روی سد‌سازی از دوران سازندگی بدون مطالعه بوده است؟

قبول دارم تحقیقات ناقص بوده است.

برای تمام سد‌ها؟

سد‌سازی ما صرفا از بعد مهندسی است. قبلا فکر می‌کردند سد سازی فقط ساخت دیواره و جمع آوری آب است. به همین خاطر مسائل زیست‌محیطی اقتصادی و اجتماعی را درهیچ کدام ازسدها در نظر نمی‌گرفتند. تا یک زمانی دیدگاه‌ها ناقص بود، اما از زمانی که مشخص شد برای سدسازی باید ابعاد دیگری را در نظر گفت، اشتباه‌ها آگاهانه شد. این مساله فرقی با خیانت ندارد.

جالب است. آن زمان شما برای سد‌سازی همکاری می‌کردید و حالا درباره حقآبه دریاچه صحبت می‌کنید. این تضاد نیست؟

من می‌گویم در یک زمانی آگاهی‌ها ناقص است.

پس خودتان تایید می‌کنید که آن زمان آگاهی نداشتید؟

اصلا کشور آگاهی نداشت. تا اواسط دهه ۷۰ آگاهی کم بود و کسی به فکر توسعه پایدار نبود، اما وقتی آگاهی پیدا شد، اشتباه‌ها ادامه پیدا کرد.

برگردیم به بحث کمبود منابع آب. این روزها به دلیل خشکسالی خیلی از روستاییان زابل در خانه‌هایشان را گل گرفته‌اند تا کوچ کنند، چون بخشنامه شده که مانع اسباب کشی این خانواده‌ها شوند. به نظرتان این شیوه درستی است؟

این شیوه درستی نیست. سیستان بشدت در خطر است، چراکه آب آن مستقیما از افغانستان تامین می‌شود. مردم باید مهاجرت کنند یا دولت غیر از کشاورزی برایشان ایجاد شغل کند.

دراین باره به آقای جهانگیری هشدار داده‌اید؟

با آقای جهانگیری از این مناطق بازدید داشته‌ایم. واقعا نمی‌توان دراین منطقه زندگی کرد. دولت باید به سرمایه‌گذاری در بخش خدمات مرزی و تجاری و صنایع کم آب بپردازد، زیرا این مناطق دیگر جای کشاورزی نیست.

دیپلماسی ما ضعیف است؟ به نظرتان چه چیزی سبب شده که ما با این همه کمک به افغانستان، نتوانسته‌ایم حقآبه هامون را پس بگیریم؟

الحمدالله همه چیزمان باهم می‌خواند، دیپلماسی با اقتصاد یا مسائل اجتماعی، فرهنگی یا مدیریتی‌. ما درسیاست‌های کلان مشکل داریم. بدتر از زابل مشهد است. ما آب آشامیدنی شهر مشهد را به سد دوستی وصل کرده‌ایم که منشأ ۹۹ درصد آن هیرمند و افغانستان است. سال گذشته برای تامین آب شرب مشهد مشکل زیاد بود و دولت پول داد و لجن‌های ته سد را با سرمایه‌گذاری حدود ۱۵۰میلیاردی برای شرب منتقل کردند.

حرف آخر؟

برای رسیدگی به مشکل بحران آب اکنون نیز دیر است، چون ما وارد مصیبت و بحران شده‌ایم، در مرکز ثقل بی‌آبی قرار داریم و متاسفانه خیلی‌ها متوجه نیستند. آنها پنج سال دیگر متوجه می‌شوند، اولین کاری که باید بکنیم، این است که دست‌کم در پنج سال آینده به جای ۱۱ میلیارد مترمکعب آبی که مجلس مصوب کرده، ۴۰ میلیارد مترمکعب از میزان برداشت منابع آب کم کنیم.

مهدی آیینی

 

50 میلیون ایرانی آواره زیست محیطی می شوند

‌‌آوار‌گان جنگ جای خود را به آورگان زیست محیطی می دهند؛فاجعه ای بزرگ که زنگ خطرش به صدا درآمده اما توجهی به آن نمی شود،مدیریت اشتباه منابع آب و برداشت بی رویه از آب های زیر زمینی ‌شرایط  مناطقی مانند جنوب البرز تا آب های جنوبی   و شرق زاگرس تا مرز های شرقی کشور را آنقدر بحرانی کرده که اگر تغییری در الگوی مصرف آب رخ ندهد تا 15 سال آینده ساکنان این مناطق که جمعیت شان حدود 50 میلیون نفر برآوردمی شود ناچار به کوچ خواهند شد.

‌سد پشت سد ساخته می شود،رودخانه پشت رودخانه خشک می شود،سطح آب چاه ها پایین می رود  از قنات ها  جز خاطرات خشکیده چیزی باقی نمی ماند،قحطی آب که ‌سفره اش را پهن کند زندگی کوله بارش را جمع می کند   از روستا و شهرهای بزرگ کوچ می کند.این حکایت خیلی از روستاهای خالی از سکنه کشور است روستاهایی که تغییر اقلیم و مدیریت نامناسب منابع آب زندگی را در آنها به  قتل رسانده است.

عیسی کلانتری، مشاور معاون ‌اول رئیس‌جمهور در امور آب، کشاورزی و محیط‌زیست  از این می‌گوید اگر این بحران بدرستی مدیریت نشود، در آینده‌ای نزدیک زندگی میلیون‌ها ایرانی ‌به خطر می‌افتد.

آن‌طور که او می‌گوید در جنوب البرز تا آب‌های جنوب کشور و شرق زاگرس تا مرزهای شرقی کشور بجز زاینده‌رود که شرایطش ناگوار است، رودخانه جاری دیگری وجود ندارد به همین خاطر زندگی تمامی ساکنان این مناطق وابسته به آب‌های زیرزمینی است.

ماجرا زمانی نگران‌کننده‌تر می‌شود که بدانید آب‌های زیرزمینی کشور نیز شرایط مناسبی ندارد؛ براساس اعلام وزارت نیرو قدرت تجدید‌پذیری آب‌های زیر زمینی کشور 33 میلیارد مترمکعب است، اما هر سال چیزی حدود 60 میلیارد مترمکعب از این آب‌ها تخلیه‌ و مصرف می‌شود.

مهلکه آب

استفاده بی‌رویه از منابع آب زیرزمینی فقط یکی از نگرانی‌هایی است که در این حوزه وجود دارد، چراکه باید از برداشت بی‌رویه از آب‌های فسیلی نیز نوشت، آب‌هایی که طی میلیون‌ها سال جمع‌آوری شده‌اند. کلانتری دراین باره می‌گوید‌: حجم تمام آب‌های فسیلی کشور‌ حدود 500 میلیارد مترمکعب برآورد می‌شود، اما از این مقدار‌ فقط حدود 200 میلیارد مترمکعب آب شیرین است و بقیه آن را آب شور تشکیل می‌دهد.

باید به هشدارهای کلانتری این نکته را نیز اضافه کرد که در چند دهه گذشته 170 میلیارد‌ ‌مترمکعب از این منابع آب نیز برداشت شده یعنی تا چند سال دیگر از آب‌های شیرین فسیلی که طی میلیون‌ها سال ذخیره شده‌اند، دیگر چیزی باقی نمی‌ماند.

به این ترتیب خیلی زمان نمی‌برد زمین همه‌جا فرونشست می‌کند و آب‌های زیرزمینی شور می‌شوند، به همین خاطر ساکنان مناطقی مانند جنوب البرز تا آب‌های جنوبی و شرق زاگرس تا مرزهای شرقی کشور فقط به آب شور دسترسی خواهند داشت. شاید بتوان آب شرب ساکنان چنین مناطقی را از طریق شیرین کردن آب دریا و چاه‌ها تامین کرد، اما برای زنده کردن کشاورزی نمی‌توان کاری انجام داد، چراکه هزینه شیرین کردن هر مترمکعب آب حدود ده هزار تومان برآورد می‌شود.

کوچ وحشتناک

مرگ زندگی در مناطقی که به آب دسترسی ندارند، فاجعه‌ای است که آغاز شده، این را از کاهش محصولات کشاورزی می‌توان فهمید.مشاور معاون ‌اول رئیس‌جمهور در امور آب، کشاورزی و محیط‌زیست می‌گوید: روند تعطیل شدن کشاورزی شروع شده و با سرعتی زیاد در حال افزایش است.

بنابراین اگر روند کنونی ادامه پیدا کند تا 15 سال دیگر تمام ساکنان این منطقه ناچار به کوچ می‌شوند، افرادی که جمعیتشان حدود 50 میلیون نفر برآورد می‌شود‌‌.

خداکرم جلالی، رئیس سازمان جنگل‌ها، منابع طبیعی و آبخیزداری کشور نیز  نسبت به افزایش‌ مهاجرت آوارگان زیست‌محیطی هشدار می‌دهد و می‌گوید چنین مهاجرت‌هایی در استان‌های محروم و خشک مانند خراسان جنوبی، کرمان و سیستان و بلوچستان بیشتر است. آن‌طور که او توضیح می‌دهد در آسیب‌شناسی‌هایی که درباره حاشیه‌نشینی‌ در اطراف شهر‌ها شده به این نتیجه رسیده‌اند که بیشتر حاشیه‌نشینان به دلیل خشکسالی و خشک شدن چاه، قنات و تالاب‌ها ناگزیر به مهاجرت شده‌اند.

جلالی نیز تائید می‌کند که آوارگان زیست‌محیطی سهمی قابل توجه در حاشیه‌نشینی دارند. به نظر او برای مدیریت این مساله باید توجهی ویژه به منابع آب در استان‌های جنوبی، مرکزی و شرقی کشور داشت.

تیر خلاص آمار

مرگ تالاب و دریاچه‌هایی مانند هامون و ارومیه به افزایش آوارگان زیست‌‌محیطی دامن زده است. این فاجعه‌ای بزرگ است که رضا نجفی، رئیس سازمان جهاد کشاورزی سیستان و بلوچستان نیز   تائیدش می‌کند. به گفته او‌، فقط ‌در سال‌های 90 تا 91 بیش از 35 هزار نفر از منطقه سیستان خارج شده‌اند.

‌علاوه بر مهاجرت این افراد، آمارهای نگران‌کننده‌تری نیز وجود دارد که از آینده‌ای تاریک خبر می‌دهند. برای نمونه تا مدتی پیش تعداد گاوهای بومی سیستان در حاشیه دریاچه هامون بیش از 90 هزار راس بود‌، اما اکنون در کل دشت سیستان حدود 30 هزار راس گاو بومی باقیمانده است، از نظر دام سبک مانند گوسفند و بز نیز باید گفت ‌تعداد آنها از یک میلیون و 400 هزار راس به کمتر از 500 هزار راس رسیده است. افزون بر این تا پیش از خشک شدن هامون صیادان هر سال بیش از 12 هزار تن ماهی از این تالاب برداشت می‌کردند، اما اکنون قایق‌های بومیان منطقه زیر خاک و شن مدفون شده‌اند.

آن‌طور که رئیس سازمان جهاد کشاورزی سیستان و بلوچستان می‌گوید این شرایط سبب شده خیلی‌ها از این استان کوچ کنند؛ به همین خاطر اراضی کشاورزی رها شده به محلی برای طغیان ریزگرد‌ها تبدیل شده و در نتیجه ساکنان این منطقه رکورددار بیماری‌های ریوی مانند سل شده‌اند.

سیل آوارگان زیست‌محیطی، طغیان ریزگردها و شیوع بیماری تنها خطراتی نیستند که به دلیل مدیریت اشتباه منابع آب، کشور را تهدید می‌کند، کوچ آوارگان زیست‌محیطی تهدیدی جدی برای تمامیت ارضی و امنیت ملی کشور نیز هست‌، چراکه تخلیه استان‌های مرزی درواقع چراغ سبزی است برای ‌گروه‌های تبهکار‌ و تروریست که در حاشیه مرزهای کشورمان با افغانستان و پاکستان فعالیت می‌کنند. بنابراین اگر برای مدیریت منابع آب کشور اقدامی نشود، باید منتظر شنیدن خبرهای ناگوار بسیاری بود.

مهدی آیینی

بالا