آخرین خبرها
خانه / بایگانی/آرشیو برچسب ها : جنگل هیرکانی

بایگانی/آرشیو برچسب ها : جنگل هیرکانی

اشتراک به خبردهی

جنگل به جیبان!

مهدی آیینی

«جنگل‌های هیرکانی را از ثبت جهانی خارج کنید تا ما بتوانیم در آنجا تله‌کابین بسازیم و…» این چکیده نامه‌ای است که به‌تازگی رسانه‌ای شده است و در آن تعدادی از مسؤولان گلستان از استاندارشان کمک خواسته‌اند؛‌ آن‌طور که از آسمان ریسمان بافتن آنها می‌توان نتیجه گرفت. ماجرا توقف طرحی است که ارمغانش تخریب جنگل‌های هیرکانی است، طرحی که زمزمه‌های آن از سال ۹۴ شروع شد.

برخی مسؤولان گلستان این روزها دغدغه حفظ جنگل را ندارند، آنها نگران شده‌اند که ثبت جهانی جنگل هیرکانی مانع از تخریب جنگل و احداث تله‌کابین شده است.

در این نامه نوشته شده که ساخت تله‌کابین علی‌آباد کتول به دلیل ثبت جهانی جنگل‌های هیرکانی متوقف شده چون ۹ دکل از ۲۴ دکل آن در محدوده ثبت‌شده جنگل‌های هیرکانی قرار دارد. به همین دلیل آنها در انتهای نامه خواسته‌اند با توجه به اهمیت موضوع آقای استاندار برای حل مشکل‌شان اقدام کند.

مشکل مسؤولانی که از استاندار گلستان کمک خواسته‌اند آب پاکی را روی دست آنهایی می‌ریزد که ادعا می‌کنند در محیط زیستی‌ترین دولت برای حفظ آب، خاک و تنوع زیستی کشور سنگ تمام گذاشته می‌شود.

تلاش برای ثبت جنگل‌های هیرکانی حدود ۱۳ سال زمان برد و در این مدت کارشناسان و مدیران زیادی نقش ایفا کردند. با این حال هنوز کم نیستند مدیرانی که برای اهداف کوتاه‌مدت‌شان کمر به قتل جنگل‌های باستانی هیرکانی بسته‌اند. اهدافی که به بهانه اشتغال و رونق اقتصادی مطرح می‌شود، اما در بلندمدت با زوال دارایی‌هایی یک سرزمین پایان می‌یابد.

در خوشبینانه‌ترین حالت جنگل‌های هیرکانی حدود یک میلیون و ۹۰۰ هزار هکتار وسعت دارد؛ این درحالی است که شرایط شکننده و تخریب‌های صورت گرفته در این جنگل‌ها سبب شد در اواسط تیر امسال فقط حدود ۳۰۰ هکتار از این جنگل‌ها آن هم به شکل پراکنده به عنوان میراث جهانی ثبت شود.

با این حال برخی مدیران ندانم‌کار تلاش می‌کنند تا زحمات ۱۳ ساله‌ای را که برای ثبت جهانی جنگل‌های هیرکانی کشیده شده به باد بدهند، چرا که آنها به قول معروف جلوتر از بینی‌شان را نمی‌بینند. چنین مدیرانی ادعا می‌کنند با ساخت تله‌کابین می‌توان برای مردم محلی درآمدزایی کرد؛ این درحالی است که تجربه ثابت کرده گردشگری در چند سال اخیر برای بومیان شمال کشور ارمغانی به‌جز زباله نداشته است.

این در حالی است که ثبت جهانی جنگل‌های هیرکانی، پای گردشگران واقعی را به کشورمان و مناطق ثبت شده باز می‌کند؛ گردشگرانی که در کنار حفظ حرمت محیط‌زیست سبب بهبود شرایط اقتصادی بومیان منطقه نیز می‌شوند.

مدیرانی که به‌دنبال تخریب جنگل هستند یا به‌دنبال ایجاد رانت هستند و از طرح‌های پیشنهادی سود مستقیم می‌برند یا حکم مردم ندانم‌کاری را دارند که برای منافع کوتاه‌مدت‌شان جنگل را به آتش می‌کشند. باورش سخت است، اما مدتی پیش وقتی از بومیان منطقه‌ای جنگلی در ازای پرداخت پول برای اطفای حریق جنگل کمک گرفته شد، حریق‌ها افزایش پیدا کرد، چرا که برخی از آنها عمدا جنگل را آتش می‌زدند تا به خیال خود برای جوانان روستا اشتغالزایی کنند؛ اقدامی که این روزها در میان مدیران نیز دیده می‌شود. ‌

 

 

جنگل می‌خواهد زنده بماند

گفت‌وگو با رئیس شورای عالی جنگل که معتقد است سیل‌های اخیر برای پوشش گیاهی کشور مفید بود ه است

کامران پور مقدم
رئیس شورای‌عالی جنگل

یک ایران است و ۱۴ میلیون هکتار جنگل انبوه و نیمه‌انبوه و تنک و ماندابی و دست‌کاشت و یک عالم ماجرا، چه زیر نقاب سیل که مثل این اواخر درختان را از ریشه کند،‌ چه زیر ماسک قاچاق چوب که تا تیغش ببرد می‌برد و چه زیر صورتک آفات و امراض که مثل خوره افتاده است به جان جنگل‌ها. این که بالاخره وسعت واقعی جنگل‌های کشور چقدر است محل بحث است، این که هرسال چه مقدار از جنگل‌ها به شکل‌های مختلف از بین می‌رود نیز محل مناقشه است، ولی همین جنگل‌هایی که برایمان مانده، همین نقطه‌های سبزی که ۸درصد مساحت ایرانند ضروری است که حفظ شود. در مورد عمده‌ترین تهدیداتی که جنگل‌های ایران از هیرکانی تا زاگرس و ارسباران را تهدید می‌کند با کامران پورمقدم، رئیس شورای‌عالی جنگل گفت‌وگو کردیم؛ مسؤولی که می‌گوید برای مهم‌ترین چالش‌های جنگل در سال ۹۸ برنامه وجود دارد.

 شاهدان عینی می‌گویند در مناطق سیل‌زده غرب و جنوب‌غرب کشور همراه سیلاب،‌ درخت‌های بلوط هم وارد شهر و خانه‌های مردم شده. آیا درباره خسارت‌هایی که سیل به جنگل‌های زاگرس وارد کرده پایشی انجام داده‌اید؟

چون هنوز در این مناطق امدادرسانی در جریان است و شرایط برای بازدیدهای ما مهیا نیست چنین پایشی انجام نشده که در زمان مناسب این کار صورت خواهد گرفت، ولی مطمئنا بخشی از پوشش گیاهی به‌واسطه جاری شدن سیل دچار آسیب شده است. البته این سیل با وجود داشتن خسارات مالی سنگین برای جنگل‌های زاگرس بسیار مفید بود.

 از چه نظر؟

از سال‌های گذشته جنگل‌های زاگرس دچار خشکیدگی گسترده شده و گرفتار بیماری زغالی و انواع آفات و امراض نیز هست که عامل اصلی آن خشکسالی و کمبود رطوبت بوده است. بارندگی‌های اخیر اما بسیارکمک کرد تا رطوبت عرصه‌های جنگلی تا حد زیادی تامین شود و برای پوشش گیاهی فرصت رویش مجدد ایجاد شود.

 این بارندگی‌ها می‌تواند ما را به کنترل آفات و امراض جنگل‌های زاگرس نیز امیدوار کند؟

مسلما فرصت خیلی خوبی را مهیا می‌کند. البته مدیریت آفات خودش مراحل و تکنیک‌های خاصی دارد که همواره اجرا می‌شده، اما چون خشکسالی به گسترش این آفات و امراض دامن زده و باعث ضعف درختان و پوشش گیاهی شده می‌توانیم لااقل امسال امیدوار باشیم.

 این در مورد جنگل‌های هیرکانی هم صدق می‌کند؟

بله. پایشی که سال گذشته درجنگل‌های هیرکانی انجام دادیم نشان داد بخش‌هایی ازجنگل‌های شمال نیز به‌شدت دچار خشکیدگی شده است. شاید برای عده‌ای غیرقابل باور باشد که در منطقه پربارش شمال کشور این اتفاق رخ داده، ولی بررسی‌های ما نشان داد در منطقه گیلان و سیاهکل، جنگل‌ها از خشکی بالایی رنج می‌برند و رطوبت به‌شدت در آن منطقه کاهش یافته. خوشبختانه بارندگی‌ها به‌ویژه درشرق جنگل‌های هیرکانی به بالارفتن سطح رطوبت بسیار کمک کرد. هم‌اکنون تقریبا خاک جنگل از رطوبت اشباع شده و فرصت خوبی برای کنترل آفات و امراض
درجنگل‌های هیرکانی به وجود آمده است.

 سال ۹۸ برنامه سازمان جنگل‌ها برای کنترل آفات و امراض جنگل‌ها چیست؟

برنامه‌های ما به دو بخش جنگل‌های هیرکانی و جنگل‌های زاگرس تقسیم می‌شود. جنگل‌های هیرکانی گرفتار آفاتی همچون شب‌پره شمشاد و عسلک است و جنگل‌های زاگرس گرفتار بیماری زغالی و خشکیدگی. از سال گذشته ستاد ویژه‌ای با حضور صاحب‌نظران و کارشناسان زبده تشکیل دادیم و برنامه‌های مدیریتی را برای کنترل این آفات تدوین کردیم. کارهای اجرایی مقدماتی از اواخر سال ۹۷ شروع شد و اصل برنامه امسال اجرا می‌شود که امیدواریم بتوانیم با عملیات بهداشتی و پرورشی و پرداختن به احیای این رویشگاه و نیز تامین قلمه‌های شمشاد و ایجاد نهالستان‌هایی که آلودگی نداشته باشند رویشگاه هیرکانی را نجات دهیم، اما درجنگل‌های زاگرس برنامه جامع مدیریت بوم سازگان جنگلی زاگرس را در انتهای سال ۹۷ تدوین کردیم و راهبردهای اجرایی و عملیات اجرایی به همراه نقشه‌هایی که مناطق را پهنه‌بندی کرده و شدت خشکیدگی را مشخص کرده، تعیین کردیم. ذخیره نزولات جوی برای افزایش سطح رطوبت و برنامه‌های احیایی، بهداشتی و پرورشی و مدیریت چرای دام در زاگرس نیز در دستورکار است. قصد داریم آن بخش از جنگل‌های زاگرس را که هنوز پتانسیل بالایی برای رویش دارد و تاج پوشش آنها ۵۰ درصد است هم به صورت کامل قرق کنیم تا مناطق ذخیره‌گاهی‌مان افزایش یابد.

 خیلی‌ها این روزها می‌گویند سیل گلستان با جنگل‌تراشی در این استان مرتبط است. شما نابودی جنگل‌ها را متهم ردیف چندم وقوع سیلاب‌های اخیر می‌دانید؟

این که جنگل‌تراشی به صورت وسیع اتفاق افتاده  و نقاط وسیعی درگیر شده باشد را نمی‌توانم تایید کنم، اما این که تخریب در جنگل‌ها به صورت پراکنده و به شکل قطع‌های غیرمجاز و دور از چشم ماموران قانون اتفاق می‌افتد مسلما در وقوع سیلاب‌ها بی‌ثاتیر نیست. پوشش گیاهی چه جنگل و چه مرتع درکاهش روان آب‌ها و کنترل فرسایش خاک نقش دارد، اما در سیل گلستان شاید کاهش پوشش گیاهی یا افت عملکرد آن در کنترل سیلاب عامل چندم باشد. بارش‌ها در این استان به حدی بود که رطوبت خاک افزایش یافت و خاک جنگل از رطوبت اشباع شد و توان جذب بارش‌های بیشتر را از دست داد و سبب شکل‌گیری سیلاب شد.

 شما از شش هکتار جنگل‌تراشی به قصد زمین‌خواری در منطقه کانی دینار مریوان مطلع هستید؟

نه، متاسفانه اطلاعی نداریم. احتمالا یگان حفاظت سازمان جنگل‌ها اطلاعات بیشتری دارد.

 به یگان حفاظت اشاره کردید. این اواخر شنیدیم که نیروهای جنگلبانی و حفاظتی قرار است تعدیل شوند. این موضوع قطعی است؟

این موضوع را کاملا تکذیب می‌کنم و اساسا در سازمان جنگل‌ها با آن مخالفیم. موضوع این است که ما در قالب طرح تنفس جنگل‌های شمال که از مفاد برنامه ششم توسعه است بهره‌برداری چوبی از جنگل‌های شمال را متوقف کرده‌ایم و هرگونه بهره‌برداری ممنوع است. این درحالی است که بخشی از نیروهایی که در طرح‌های بهره‌برداری تحت عنوان قرق‌بان فعال بودند بعد از توقف طرح، کاری نداشتند. البته با حمایت‌های دولت دستمزد این افراد هرچند نامنظم، ولی پرداخت شد و سیاست دولت و سازمان این است که حفاظت از جنگل‌ها همچنان با کمک این افراد ادامه یابد.  بنابراین هیچ‌وقت صحبت از تعدیل، خروج یا اخراج این نیروها نبوده. برنامه ما این است که با تقویت شرکت‌هایی که مجری کارهای حفاظتی درحوزه جنگل هستند بخش‌های زیادی از جنگل‌ها را حفاظت کنیم. نیروهای حفاظتی هم حتما کارشان در قالب شرکت‌های حفاظتی ادامه خواهند یافت.

 طبق گفته‌های شما سیاست سازمان جنگل‌ها دارد به سمت توسعه پیمانکاری پیش می‌رود. این برای جنگل‌ها خطرناک نیست؟
نه، موضوع این نیست. ما براساس قانون از ابتدای سال ۹۹ باید طرح‌های مدیریت پایدار جنگل را جایگزین طرح‌های جنگل‌داری کنیم. دستورالعمل مدیریت پایدار جنگل تدوین شده و کارهای مطالعاتی آن امسال آغاز و تا پایان سال برای اجرا و سپردن به مجریان آماده می‌شود تا جایگزین طرح‌های قبلی مدیریت چوبی جنگل‌ها شود، اما تا آماده شدن این طرح نمی‌توانیم جنگل‌ها را رها کنیم و ناچاریم از نیروهای قرق‌بان و یگان حفاظت در قالب شرکت‌های حفاظتی استفاده کنیم تا این یک‌سال هم بگذرد و به اصل اجرای مدیریت پایدار جنگل برسیم.

 شما در لابه‌لای صحبت‌های خود گفتید که بهره‌برداری چوبی از جنگل‌های شمال متوقف شده، اما در جاده‌های اصلی و فرعی شمال کشور همواره کامیون کامیون پر از چوب درختان می‌بینیم. موضوع چیست؟

ما مجوزی برای بهره‌برداری صادر نمی‌کنیم و این کار ممنوع است. عمدتا این کامیون‌ها چوب‌های حاصل از زراعت چوب یا درختان افتاده جنگلی را برای صنایع چوب حمل می‌کنند.

 ولی بررسی‌های میدانی ما نشان می‌دهد که خرید و فروش چوب‌های جنگلی در جریان است.

 چون بهره‌برداری چوبی از جنگل‌های شمال ممنوع است براساس قانون همه خودروها و وسایل نقلیه حامل چوب باید برگه و مجوز حمل داشته باشند و اگر نداشته باشند توسط پاسگاه‌ها متوقف می‌شوند.

 برخی معتقدند طرح تنفس جنگل باعث کوچ قاچاقچیان چوب به جنگل‌های زاگرس و حتی ارسباران شده. این را تایید می‌کنید؟

قطعا منع بهره‌برداری از جنگل‌های شمال در سال‌های اخیر باعث افزایش قیمت چوب درکشور شده و طبیعتا عاملی تحریک‌کننده برای افراد سودجوست. قاچاق چوب معضلی است که از دیرباز درهمه نقاط جنگلی کشور وجود داشته برای همین نمی‌شود گفت که قاچاق چوب به خاطرطرح تنفس جنگل است. با این حال تایید می‌کنم که قطع‌های غیرمجاز در جنگل‌های زاگرس، در بیشه‌زارها و حاشیه رودخانه‌ها توسط افرادی سودجو انجام شده و می‌شود که البته برخورد با آنها همواره وجود داشته است. یگان حفاظت سازمان جنگل‌ها موظف شده این گلوگاه‌ها را شناسایی کند. برای همین کانکس‌های حفاظتی را در مناطقی که احتمال می‌دادیم این پدیده رشد دارد، افزایش داده‌ایم و گشت‌های مراقبتی درجنگل‌های زاگرس و ارسباران را بیشتر کرده‌ایم‌. از سوی دیگر سازمان جنگل‌ها طرح توسعه زراعت چوب، تهیه نهال‌ها و قلمه‌ها را هم در دستور کار دارد تا با تامین بخشی از نیاز چوبی کشور انگیزه‌ها برای قاچاق چوب به حداقل برسد.

 گردش مالی قاچاق چوب در کشور ما حول و حوش چه عددی می‌چرخد؟

من آماری ندارم، چون قاچاق پدیده‌ای مخفی است و قابل محاسبه نیست.

 می‌توانیم تخمین بزنیم سالانه قاچاقچیان چند هکتار جنگل را می‌بلعند؟

اگر قاچاق چوب اتفاق می‌افتد به صورت متمرکز نیست، بلکه جسته گریخته اتفاق می‌افتد و نمی‌شود گفت فلان عرصه یکدفعه پاک تراشی می‌شود. قاچاق چوب عموما در دل جنگل یا دور از انظار اتفاق می‌افتد و برآورد کردن آن کار سختی است. 


مریم خباز

مزایده‌ای‭ ‬برای‭ ‬نفوذ به ‬هیرکانی

جنگلی‭ ‬که‭ ‬آفت‭ ‬در‭ ‬آن‭ ‬موج‭ ‬می‌زند؛‭ ‬جنگلبانانی‭ ‬که‭ ‬ماه‌هاست‭ ‬حقوق‭ ‬نگرفته‌اند؛‭ ‬قاچاقچیانی‭ ‬که‭ ‬چوب‭ ‬درختان‭ ‬جنگلی‌‭ ‬را‭ ‬با‭ ‬تضمین‭ ‬تحویل‭ ‬در‭ ‬محل‌‭ ‬می‌فروشند‭ ‬و‭ ‬عده‌ای‭ ‬که‭ ‬تبرهایشان‭ ‬را‭ ‬برای‭ ‬نفوذ‭ ‬به‭ ‬جنگل‭ ‬تیز‭ ‬می‌کنند،‭ ‬این‭ ‬خلاصه‌ای‭ ‬است‭ ‬از‭ ‬وضعیت‭ ‬این‭ ‬روزهای‭ ‬جنگل‌های‭ ‬شمال‭ ‬کشور؛‭ ‬جنگل‌هایی‭ ‬که‭ ‬به‭ ‬دلیل‭ ‬ندانم‌کاری‭ ‬برخی‭ ‬مسؤولان‭ ‬هرسال‭ ‬وسعت‌شان‭ ‬آب‭ ‬می‌رود‭.‬

آخرین‭ ‬خبرها‭ ‬درباره‭ ‬جنگل‌های‭ ‬هیرکانی‭ ‬از‭ ‬قوت‭ ‬گرفتن‭ ‬زمزمه‌های‭ ‬نفوذ‭ ‬به‌این‭ ‬جنگل‌ها‭ ‬حکایت‭ ‬دارد،‭ ‬آن‌طور‭ ‬که‭ ‬علی‌محمد‭ ‬شاعری،‭ ‬عضو‭ ‬کمیسیون‭ ‬کشاورزی‭ ‬مجلس‭ ‬گفته‭ ‬سازمان‭ ‬جنگل‌ها‭ ‬در‭ ‬حال‭ ‬فراهم‭ ‬کردن‭ ‬مقدمات‭ ‬برگزاری‭ ‬مزایده‌ای‭ ‬برای‭ ‬بهره‌برداری‭ ‬از‭ ‬درختان‭ ‬افتاده‭ ‬در‭ ‬جنگل‌هاست؛‭ ‬اتفاقی‭ ‬که‭ ‬بدون‭ ‬شک‭ ‬با‭ ‬شرایط‭ ‬کنونی‭ ‬راه‭ ‬نفوذ‭ ‬به‭ ‬جنگل‭ ‬و‭ ‬تخریب‭ ‬آن‭ ‬را‭ ‬فراهم‭ ‬می‌کند‭.‬

اواخر‭ ‬سال‭ ‬۹۵‭ ‬بود‭ ‬که‭ ‬سرانجام‭ ‬پس‭ ‬از‭ ‬سال‌ها‭ ‬تلاش‭ ‬قانون‭ ‬توقف‭ ‬بهره‌برداری‭ ‬تجاری‭ ‬از‭ ‬جنگل‌های‭ ‬شمال (‬‌طرح‭ ‬تنفس‭ ‬جنگل) ‬به‭ ‬تصویب‭ ‬رسید‭ ‬و‭ ‬برای‭ ‬این‌که‭ ‬آسیب‭ ‬بیشتری‭ ‬به‭ ‬این‭ ‬جنگل‌های‭ ‬باستانی‭ ‬تحمیل‭ ‬نشود،‭ ‬بهره‌برداری‭ ‬از‭ ‬درختان‭ ‬شکسته‭ ‬و‭ ‬افتاده‭ ‬نیز‭ ‬ممنوع‭ ‬شد‭.‬

‭ ‬با‭ ‬این‭ ‬حال‭ ‬اما‭ ‬از‭ ‬مجلس‭ ‬خبر‭ ‬می‌رسد‭ ‬که‭ ‬قرار‭ ‬است‭ ‬این‭ ‬ممنوعیت‭ ‬قربانی‭ ‬لابی‌های‭ ‬سیاسی‭ ‬شده‭ ‬و‭ ‬راه‭ ‬نفوذ‭ ‬به‭ ‬جنگل‭ ‬دوباره‭ ‬باز‭ ‬شود‭.‬

خارج‭ ‬کردن‭ ‬درختان‭ ‬شکسته‭ ‬و‭ ‬افتاده‭ ‬از‭ ‬جنگل‭ ‬و‭ ‬انجام‭ ‬اقدامات‭ ‬بهداشتی‭ ‬در‭ ‬جنگل‭ ‬کاری‭ ‬ضرورتی‭ ‬است‭ ‬که‭ ‬نمی‌توان‭ ‬انکارش‭ ‬کرد،‭ ‬اما‭ ‬شرایط‭ ‬حفاظت‭ ‬از‭ ‬جنگل‌های‭ ‬کشور‭ ‬به‭ ‬شکلی‭ ‬است‭ ‬که‭ ‬این‭ ‬اقدام‭ ‬راه‭ ‬را‭ ‬برای‭ ‬تخریب‭ ‬بیشتر‭ ‬جنگل‭ ‬باز‭ ‬می‌کند؛‭ ‬تجربه‭ ‬نشان‭ ‬داده‭ ‬که‭ ‬نظارت‭ ‬بر‭ ‬فعالیت‭ ‬بهره‌برداران‭ ‬در‭ ‬جنگل‭ ‬به‌درستی‭ ‬صورت‭ ‬نمی‌گیرد‭ ‬و‭ ‬سازمان‭ ‬جنگل‌ها‭ ‬توانایی‭ ‬لازم‭ ‬را‭ ‬در‭ ‬این‭ ‬خصوص‭ ‬ندارد؛‭ ‬به‭ ‬همین‭ ‬دلیل‭ ‬برخی‌‭ ‬بهره‌برداران،‭ ‬درختان‭ ‬سالم‭ ‬جنگل‭ ‬را‭ ‬نیز‭ ‬تخریب‭ ‬می‌کنند‭ ‬تا‭ ‬بخشکند‭ ‬و‭ ‬به‭ ‬عنوان‭ ‬درختان‭ ‬بیمار‌‭ ‬آنها‭ ‬را‌‭ ‬از‭ ‬جنگل‭ ‬خارج‭ ‬کنند‭.‬

‌این‭ ‬درحالی‭ ‬است‭ ‬که‭ ‬تاکنون‭ ‬تحقیق‭ ‬جامعی‭ ‬نیز‭ ‬درباره‭ ‬حجم‭ ‬درختان‭ ‬شکسته‭ ‬و‭ ‬افتاده‭ ‬جنگل‭ ‬و‭ ‬ارزش‭ ‬اقتصادی‭ ‬آنها‌‭ ‬صورت‭ ‬نگرفته‭ ‬و‭ ‬کم‭ ‬نیستند‭ ‬کارشناسانی‭ ‬که‭ ‬مقدار‭ ‬درختان‭ ‬افتاده‭ ‬و‭ ‬شکسته‭ ‬جنگل‭ ‬را‭ ‬ناچیز‭ ‬می‌دانند‭ ‬و‭ ‬تاکید‭ ‬می‌کنند‭ ‬این‭ ‬درختان‭ ‬نمی‌توانند‭ ‬نیاز‭ ‬کارخانه‌های‭ ‬وابسته‭ ‬به‭ ‬چوب‭ ‬را‭ ‬فراهم‭ ‬کنند‌‌‭.‬

افزون‭ ‬بر‭ ‬این‭ ‬نمی‌توان‭ ‬هر‭ ‬درخت‭ ‬افتاده‭ ‬و‭ ‬شکسته‌ای‭ ‬را‭ ‬آفت‭ ‬محسوب‭ ‬کرد،‭ ‬زیرا‭ ‬این‭ ‬درختان‭ ‬به‭ ‬نوعی‭ ‬جامعه‌ای‭ ‬خرد‭ ‬را‭ ‬در‭ ‬جنگل‭ ‬تشکیل‭ ‬می‌دهند‭ ‬و‭ ‬برای‭ ‬بسیاری‭ ‬از‭ ‬گونه‌های‭ ‬جانوری‭ ‬مفید‭ ‬محسوب‭ ‬می‌شوند‭.‬

بنابر‭ ‬این‭ ‬باتوجه‭ ‬به‭ ‬شرایط‭ ‬شکننده‭ ‬جنگل‌های‭ ‬کشور‭ ‬و‭ ‬این‌که‭ ‬براساس‭ ‬قانون‭ ‬بدون‭ ‬ارائه‭ ‬طرح‭ ‬نمی‌توان‭ ‬برای‭ ‬بهره‌برداری‭ ‬به‭ ‬جنگل‭ ‬پا‭ ‬گذاشت،‌‭ ‬بهتر‭ ‬است‭ ‬مسؤولان‭ ‬از‭ ‬راهکارهای‭ ‬دیگر‭ ‬برای‭ ‬تامین‭ ‬نیاز‭ ‬کارخانه‌های‭ ‬چوب‭ ‬استفاده‭ ‬کنند؛‭ ‬اقداماتی‭ ‬مانند‭ ‬زراعت‭ ‬چوب‭ ‬و‭ ‬تسهیل‭ ‬روند‭ ‬واردات‭ ‬چوب‭ ‬و‭ ‬خمیر‭ ‬کاغذ‭.

مهدی آیینی

چکمه پوشان پر خطا

جنگل‌های شمال قربانی فهم نادرست از تئوری‌های علمی شده‌اند

معاون پیشین امور جنگل سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور مدعی شده است که در برخی طرح‌های جنگلداری گونه اندمیک شمشاد، به عنوان گونه مهاجم به نفع گونه‌های اقتصادی توده حذف شده است. اگر این ادعا صحیح باشد، نشان می‌دهد که این کارشناسان چکمه پوش جنگل به درستی حتی تئوری‌های جنگلداری کلاسیک را هم نیاموخته‌ است. در تئوری‌های این تفکر، صرفا گونه‌های با ارزش اقتصادی کمتر مثل توسکا و خرمندی به نفع گونه‌های با ارزش اقتصادی بیشتر مثل راش و بلوط حذف می‌شدند. از آنجا که چوب شمشاد، (در همان تفکر صرفا اقتصادی) بسیار ارزشمند است، هیچ گاه این گونه ذخیره‌گاهی به عنوان مهاجم در جنگلداری کلاسیک به حساب نمی‌آمده است. حال چطور معاون پیشین امور جنگل در یک طرح جنگلداری این گونه را به عنوان گونه مهاجم حذف کرده است؟ آیا او با همین سطح از سواد و تجربه، تدوین طرح جایگزین برای مدیریت جنگل‌های شمال در جریان تصویب طرح تنفس را به تعویق انداخته بود؟

   گزارشگران سبز:‌ بهزاد انگورج، معاون پیشین امور جنگل سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور در فضای مجازی نوشت: «از بیداد زمان تعجب نکنید. گونه اندمیک شمشاد حتی در یک جنگل از طرح جنگلداری گونه مهاجم محسوب می‌شد. اما توهم گونه‌های مهاجم در این سال‌ها، نوپا و مختص جنگلداران جنگل نخوابیده است. عنوان گونه مهاجم به جز مدیریت جنگل و جنگلداری کلاسیک در جای دیگری معنا ندارد. عنوان گونه مهاجم به تمام مراحل سنی رشد یک گونه از درخت، درختچه یا بوته و یا حتی گیاه علفی در ساختار توده جنگلی داده می‌شود که امکان استقرار تجدید حیات گونه‌های اصلی تیپ یا گونه‌ای از گونه‌های همراه و یا حتی گونه‌های ذخیره گاهی را مختل می‌کند».

او که به نظر می‌رسد مفهوم حذف یک گونه به نفع گونه‌های دیگر در جنگلداری کلاسیک را هم به درستی متوجه نشده است، مدعی می‌شود با نظارت منوچهر امانی از پیشکسوتان رشته جنگل و فارغ التحصیل فرانسه (که تخصص او مدیریت جنگل‌های راش و بلوط در مناطق معتدله است)، اقدام به حذف گونه شمشاد به نفع گونه‌های دیگر کرده است!

او که همیشه چکمه پوشی را نشانه لیاقت افراد برای اظهار نظر در جنگل می‌داند، اگر کمی تئوری‌های جنگلداری کلاسیک را ورق می‌زد، می‎فهمید که بر اساس آنچه در جزوات رشته جنگلداری آمده است، در دخالت درون یک توده، گونه‌های با ارزش اقتصادی کمتر، به نفع گونه‌های اصلی تیپ که در جنگل‌های شمال کشور راش و بلوط است، حذف می‌شدند. گونه‌های با ارزش اقتصادی کمتر در این جنگل‌ها خرمندی و توسکا به حساب می‌آیند. شمشاد که یک گونه سایه پسند است و عموما در ارتفاعات پایین و مناطق جلگه‌ای و حداکثر تا ارتفاع ۱۲۰۰ متر گسترش دارد، این گونه نه تنها به حدی پراکنده نیست که نیاز به حذف آن باشد، بلکه ارزش اقتصادی آن هم به میزانی است که از نظر اقتصادی، حذف چنین گونه‌ای به نفع راش یا بلوط، فاقد صرفه اقتصادی است. در ضمن شمشاد گونه‌ای ذخیره‌گاهی است و به استناد نوشته انگورج باید حفظ شود.

کل سطح تحت پوشش شمشاد در جنگل‌های ایران حدود ۷۶ هزار هکتار است. هر گاه بدانیم که سطح جنگل‌های شمال کشور دو میلیون هکتار است، رویشگاه‌های شمشاد چهار درصد عرصه‌های جنگلی شمال را هم اشغال نمی‌کنند. بخش عمده‌ای از رویشگاه‌های شمشاد هم جزء مناطق حفاظت شده است. کاش معاون سابق چکمه پوش امور جنگل سازمان جنگل‌ها پاسخ دهند که در کدام طرح جنگلداری، گونه شمشاد با این سطح پراکنش محدود، به نفع سایر گونه‌ها حذف شده است؟

نزدیکان منوچهر امانی و کسانی که آشنایی با شیوه تصمیمات او برای مدیریت عرصه‌های جنگلی دارند هم ادعای انگورج را رد می‌کنند و معتقدند که این ادعا صحیح نیست. اگر هم معاون سابق در طرح جنگلداری شمشادی را به نفع سایر گونه‌ها حذف کرده است، احتمالا در غیاب امانی و بدون اطلاع او بوده است.

معاون پیشین امور جنگل که چکمه پوشی را موهبت برای خود تلقی می‌کند، به نظر می‌رسد بدیهی‌ترین اصول علم جنگلداری در شیوه کلاسیک را به درستی نیاموخته است. به این ترتیب از چنین فردی می‌توان انتظار داشت که روش‌های بسیار پیچیده‌تر مدیریت جنگل یعنی جنگلداری همگام با طبیعت اطلاع کافی داشته باشد؟ او درست در همان روزهایی که تلاش زیادی برای تصویب طرح تنفس انجام می‌شد، بر مسند معاونت امور جنگل تکیه زده بود و تمام جلسات تدوین طرح جایگزین برای مدیریت جنگل‌های شمال کشور، زیر نظر او تدوین می‌شد. آیا چنین فردی صلاحیت سکان‌داری برای جریانی مهم که شیوه مدیریت جنگل‌های شمال را پیچیده‌تر می‌کرد، داشت؟ چرا در زمان مدیریت او در سازمان جنگل‌ها، هیچ گاه خروجی جلساتی که برای طرح جایگزین برگزار شده بود، به اطلاع افکار عمومی نرسید و چرا طرح جایگزین برای جنگل تعریف نشد؟ این سئوالات و سئوالات بی شمار دیگر درباره دوران مدیریت بهزاد انگورج بدون پاسخ باقی مانده است اما از آنجا که متاسفانه در ایران مدیران پاسخگوی عملکردهای خود نیستند و نهادهای نظارتی به چنین مسایلی ورود نمی‌کنند، هیچ کس پاسخگوی کم کاری‌های ناشی از کارشکنی این مدیر چکمه پوش که از تغییر هراسان بود، نیست. هزینه هراس‌های انگورج را هم متاسفانه ملت از جیب خود و با پول نفت پرداخت می‌کنند.

لیلا مرگن

 

بالا