آخرین خبرها
خانه / بایگانی/آرشیو برچسب ها : تهران

بایگانی/آرشیو برچسب ها : تهران

اشتراک به خبردهی

کرونا‌ کوه

هر روز به طور میانگین حدود یکصد‌تن پسماند کرونایی در آرادکوه دفن می‌شود
فانتزی کارگردان‌های هالیوودی با همه ابزار و ادوات سینمایی‌شان وقتی می‌خواهند فضایی آخرالزمانی را توصیف کنند زنده پیش چشم ما در ۲۳ کیلومتری تهران ترسیم شده است. مجتمع آرادکوه که هر روز نزدیک به ۳۰ هزار تن زباله پایتخت‌نشینان را در دل خود جا می‌دهد حالا چند‌ماهی است که مهمان ترسناک تازه‌ای دارد. تا پیش از فراگیری کرونا هم یکی از دغدغه‌های دفن پسماندهای تهران مربوط می‌شد به دفن زباله‌های عفونی بیمارستان‌ها،‌ چیزی که حتی بارها و بارها پای روسای بیمارستان‌های تهران را به قوه قضا هم باز کرد اما گرهی از این معضل باز نشد. حالا اما ماجرا با چند ماه پیش تفاوت دارد، چرا که حالا حجم قابل‌توجهی از زباله‌های عفونی بیمارستان‌ها را پسماندهای حاصل از کرونا تشکیل می‌دهد،‌ این هم همه ماجرا نیست چون همان پسماندهای معمول منازل هم حاوی پسماندهای کرونایی‌ است و تفاوت چندانی با پسماندهای عفونی بیمارستانی ندارد. هر چند در این مدت برخی از کارشناسان گفته‌اند پسماندهای کرونا تفاوتی با دیگر پسماندهای بیمارستانی ندارد اما موضوع وقتی مهم می‌شود که بدانیم این بار تفاوتی میان زباله‌های منازل با پسماندهای عفونی بیمارستانی نیست، چرا که امکان تفکیک زباله‌های عفونی منازل با دیگر پسماندهای تولید شده وجود ندارد.

فقط میزان مبتلایان به کرونا نیست که حالا با شیبی محسوس رو به افزایش است. کرونا باعث شده تهرانی‌ها در مصرف آب رکورد ۵۰ ساله را بشکنند و به نام خود ثبت کنند و البته که جهش خیره‌کننده‌ای هم در تولید پسماند داشته باشند. آن‌طور که رئیس سازمان پیشگیری و مدیریت بحران شهر تهران می‌گوید «مقدار پسماند و زباله در شهر تهران از ۲۵۰۰ تن روزانه به ۷۰۰۰ تن رسیده است.» این تنها محدود به زباله‌های معمولی نیست و این جهش شگفت شامل پسماندهای بیمارستانی هم می‌شود و  زباله‌های بیمارستانی هم از ۶۰ تن در روز به صد تن رسیده است. این موضوع فارغ از چند برابر شدن کار روزانه تفکیک و امحای پسماندها، پیامدهای ناگوار بسیاری در حوزه محیط‌زیست هم دارد؛ آن هم وقتی پای زباله‌های عفونی در میان باشد و بدتر از آن این‌که هنوز امکانی برای تفکیک زباله‌های معمول با زباله‌های عفونی وجود نداشته باشد.

زباله کرونا با بیمارستانی تفاوت دارد؟

پیش از این باید  نگران تولید حدود ۶۰ تن زباله بیمارستانی در تهران می‌بودیم اما حالا به‌دلیل  عدم امکان تفکیک باید نگرانی‌مان را از این مقدار تا ۷۰۰۰ تن زباله در روز بسط بدهیم. اما سوال اینجاست که آیا زباله‌های کرونا تفاوتی با دیگر زباله‌های بیمارستانی دارد؟ زباله بیمارستانی در گروه زباله‌های خطرناک قرار می‌گیرد. زباله‌های خطرناک دیگر شامل زباله‌های هسته‌ای، زباله‌های صنایع شیمیایی و دیگر صنایعی هستند که در فعالیت تولیدی‌شان از مواد خطرناک برای سلامتی انسان و محیط‌زیست استفاده می‌شود. آیا زباله کرونا خطرناک‌تر از زباله بیمارستانی معمول است؟ شاید در نکاه اول تصور کنیم که زباله‌های کرونا حتما که با دیگر پسماندهای بیمارستانی تفاوت دارد و حتما که باید مخرب‌تر باشد اما آن‌طور که کارشناسان این حوزه معتقدند زباله بیمارستانی کرونا با زباله معمول عفونی بیمارستانی تفاوت خاصی ندارد. براساس استانداردهای سازمان بهداشت جهانی هم «زباله بیمارستانی کرونا از نظر خطرزا بودن مشابه زباله بیمارستانی معمولی است و استانداردهای ساماندهی این دو نوع زباله از هر نظر یکسان است.» با توجه به نظر این سازمان بنابراین زباله بیمارستانی کرونا نیازمند گندزدایی متفاوتی نسبت به شیوه‌های مرسوم ندارد.

شیوه دفن زباله‌های بیمارستانی

برخی از مسؤولان برای امحای زباله‌های بیمارستانی حداقل بعد از فراگیری کرونا از ترکیب «دفن بهداشتی» استفاده کرده‌اند. ترکیبی که احتمالا فقط به مفهوم ریختن آهک و سپس خاک روی زباله‌هاست. رضا کرمی‌محمدی، رئیس سازمان پیشگیری و مدیریت بحران شهر تهران و عضو شورای فرماندهی ستاد مدیریت بیماری کرونا در تهران هم گفته‌است: «دفع پسماند در شهر تهران دوبار در روز انجام می‌شود و بدون تفکیک‌شدن دفن می‌شود. دفع پسماندهای بیمارستانی براساس پروتکل‌های وزارت بهداشت در آرادکوه انجام می‌شود.» در بخشی از حرف‌های صدرالدین علیپور، مدیرعامل سازمان مدیریت پسماند شهرداری تهران هم ماجرا از کمی عقب‌تر و از جمع‌آوری زباله‌ها از بیمارستان روایت شده‌است. «روزانه حدود صد نیروی کارگری با لباس و تجهیزات مخصوص به بیمارستان‌ها می‌روند و پسماندهایی که به احتمال زیاد آلوده به ویروس کرونا هستند را تحویل‌گرفته و در همان مکان توسط اتوکلاو ضدعفونی‌کرده و با رعایت کامل موازین بهداشتی و ایمنی آنها را در سایت جداگانه‌ای، با عمق و آهک بیشتر از حد معمول دفن می‌کنند.» این اتفاقی است که به‌نظرمی‌رسد در حال انجام است اما به‌نظر‌می‌رسد آنچه باید باشد تفاوت‌هایی با شیوه کنونی دارد. محمد بازگیر، مدیرکل پیشین اداره محیط‌زیست تهران روایتش را از جایی به جام‌جم می‌گوید که پسماندهای بیمارستانی به محل امحا رسیده‌است. او می‌گوید: «یکی از روش‌های فرآیند دفع نهایی پسماند، روش‌ دفن‌کردن است که باید اصول بهداشتی آن رعایت شود. به این معنی که در جایی که کف آن دیواره‌های ایزوله باشد و شیرابه پسماند بیرون نزند و منتشر نشود و بعد روی آن آهک و مواد ضدعفونی‌کننده ریخته می‌شود و درنهایت دفن شود. برای دفع پسماند، روش‌های دیگری هم ازجمله سوزاندن وجود دارد اما در ایران بیشترین روش بر مبنای دفن پسماند است. بنابراین، این مراحل باید انجام شود و اکنون در بیمارستان‌ها دستگاه‌های امحا زباله وجود دارد اما این‌که چقدر این پروسه کامل انجام شود یا نه نیاز به بررسی بیشتر دارد.» اما نگاه‌های متفاوت بیشتری هم در این میان وجود دارد،‌ نگاه‌هایی که معتقد است اصولا دفن این زباله‌ها کارشناسانه نیست.

یکی از نشانه‌های زباله‌های بیمارستانی پلاستیک‌های زردرنگ مورد استفاده برای این پسماندهاست، بسیاری همین روش را مناسب برای تفکیک زباله‌های عفونی منازل می‌دانند. به این مفهوم که برای تفکیک زباله‌های منازلی که بیمار کرونایی دارند می‌توان از کیسه زباله‌هایی به رنگ قرمز استفاده شود. این طرح ابتدا در شهرهای اصفهان و همدان مطرح شد اما خیلی زود بی‌نتیجه ماند چراکه از همان ابتدا براساس یک باور اشتباه بسیاری از خانواده‌ها ترجیح می‌دادند حضور یک بیمار کرونایی در خانواده را پنهان کنند. این روش اما در دیگر کشورها با تفاوت‌های جزئی اجرا شد. نمونه‌اش کشور ایتالیا که دستورالعملی صادر کرده و از مردم خواسته تا زباله‌های خود را به سه دسته تر، خشک و غیرقابل بازیافت تفکیک کنند. زباله‌های عفونی کرونایی خود را هم در دسته زباله‌های غیرقابل بازیافت قرار دهند تا در زباله‌سوزهای مخصوصی دفع شود. در ایران اما زباله‌های خانگی فقط به دو دسته تر و خشک تفکیک می‌شود. یکی از موارد اختلاف وزارت بهداشت‌ودرمان و سازمان محیط‌زیست با شهرداری‌ها هم از همین‌جا آغاز می‌شود. چراکه وزارت بهداشت و درمان روی «تقویت و بهبود استانداردهای جمع‌آوری و کم‌خطرسازی زباله بیمارستانی انگشت می‌گذارد» و با سازمان محیط‌زیست هم‌عقیده است که «هرگونه زباله چه بیمارستانی، چه خانگی را عفونی و بمب بالقوه انتشار کرونا» می‌دانند؛ اما غم بزرگ شهرداری‌ها حالا ضرر هنگفت میلیاردی به واسطه عدم تفکیک زباله‌هاست. البته که آفت بزرگ عدم تفکیک زباله‌های معمولی و عفونی تنها در میزان سرمایه‌ای نیست که خاک می‌شود بلکه در آسیب بزرگی است که به محیط‌زیست وارد می‌کند.

باید نگران باشیم؟

هم قانون و هم تمام مصوبات معطوف به چگونگی دفن پسماندهای عفونی و خانگی به گونه‌ای است که نگرانی در رابطه با آسیب‌های احتمالی به محیط زیست را کاهش بدهد اما آن‌طور که محمد علیزاده، کارشناس پسماند می‌گوید مشکل از جایی آغاز می‌شود که عموما نسبت به اجرای آن قوانین و مصوبات کم‌کاری صورت می‌گیرد و ابزار نظارتی برای نحوه اجرای درست آن هم عموما صورت نمی‌گیرد.

او به جام جم می‌گوید: «ما عموما یک عقب‌ماندگی تاریخی در رابطه مدیریت پسماندهای آزمایشگاهی داریم. ‌در بخش آزمایشگاه‌های تحت نظارت وزارت علوم و چه در بخش تحت پوشش وزارت بهداشت این نواقص وجود داشته است که مدریت درستی روی پسماندها نداشتیم». آن‌طور که از گفته‌های این کارشناس پسماند می‌توان متوجه شد این‌که اگر همه دستورالعمل‌های موجود در ارتباط با مدیریت پسماند هم به درستی اجرا شود و حتی خوشبینانه هم نگاه کنیم و نظارت کافی هم در این رابطه وجود داشته باشد باید ۲۰ تا ۳۰ درصد نگران ‌ اشتباه‌ها در این حوزه باشیم. این گفته وقتی رنگ هولناکی به خود می‌گیرد که همین حالا به دلیل تفکیک نشدن روزانه صد تن زباله بیمارستانی با ۷۰ هزار تن زباله معمولی، باید بیش از اینها نگران امحای پسماندها باشیم.

قانون چه می‌گوید؟

قوانین و دستورالعمل‌های مدیریت و پسماند زباله بیمارستانی در ایران بر اساس قانون مصوب سال ١٣٨٣مجلس و آخرین دستورالعمل‌ وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی ابلاغ شده در سال‌ ١٣٨۶ باید به اجرا درآیند. این قوانین لوازم حفاظتی نیروی کار درگیر با زباله در بیمارستان و واکسیناسیون آنها را ضروری دانسته و  تاکید شده تفکیک زباله عفونی و خطرناک از زباله معمولی در بیمارستان باید از مرحله اولیه و با سطل‌های زباله جداگانه روی دهد. زباله‌های خطرناک و عفونی هم شامل مواردی چون وسایل آلوده به خون و ترشحات بیمار، ست ساکشن ونتیلاتور، زواید تزریقات و پانسمان، پسمانده غذای بیماران عفونی، انواع سوند و ماسک و غیره می‌شود. این زباله‌ها در کیسه‌ها و سطل‌های زرد رنگ نگهداری و جابه‌جا می‌شوند و در نهایت در بخش امحای زباله هر مرکز درمانی پس از گذراندن مراحل بی‌خطرسازی تحویل ماشین‌های شهرداری می‌شوند. فرآیند بی‌خطرسازی نیز با دستگاه‌های اتوکلاو و هیدروکلاو مجهز به خردکن روی می‌دهد و کنترل‌هایی هم به شکل روزانه بر عملکرد این دستورالعمل وجود دارد که نتایج آن به طور مرتب به مراکز علوم پزشکی شهرستان‌ها ارسال می‌شود. البته مراکز درمانی کوچک و مطب‌هایی که از این امکانات بی‌بهره‌اند باید زباله خود را به شرکت‌های پیمانکاری که این خدمات را ارائه می‌کنند تحویل دهند. این استانداردها در صورت رعایت شدن برای کنترل بیماری‌های ویروسی که کرونا هم جزو آنهاست تا حد بالایی موثر است.

میثم اسماعیلی

 

ماهیگیری از هوای آلوده

مهدی آیینی

باد ایستاد؛ باران نبارید؛ آسمان خاکستری شد و آلودگی هوا آب پاکی را روی دست برخی مدیران ریخت؛ مدیرانی که هوای پاک و محیط‌زیست را همیشه به متن سخنرانی‌هایشان سنجاق می‌کنند، خود را محیط‌زیستی‌ترین می‌خوانند یا نمایش دوچرخه‌سواری راه می‌اندازند و از تهران برای آلودگی هوای سارایوو نسخه می‌پیچند.

داستان آلودگی هوای کلانشهرهای ایران سر دراز دارد، درست به اندازه مدیرانی که تاکنون بر مسند نشسته‌اند، از حل و فصل آلودگی هوا دم زده‌اند و راهکار ارائه کرده‌اند، راهکارهایی که شکست، ویژگی مشترک آنهاست و شگفتی وجه تمایزشان. مدتی ‌پیش بود که مدیری می‌خواست روی هوای آلوده تهران آب بپاشد. او و مشاورانش می‌خواستند با استفاده از هواپیماهای وزارت جهاد کشاورزی از فاصله صد متری روی آلوده هوای تهران را بشویند.

طرح‌های بی‌سرانجام زیادی تاکنون برای رفع آلودگی هوای تهران ارائه شده است، طرح‌های خامی که در خوشبینانه‌ترین حالت برای عده‌ای حکم حیاط خلوت را داشته است. بایگانی شدن طرح‌های خام گواهی است براین‌که رفع آلودگی هوا دغدغه اصلی برخی مدیران نیست. در واقع آنها برای کسب محبوبیت از محیط‌زیست مایه می‌گذارند.

حال‌هوای تهران خوب نیست، تهرانی که مدیران پاستورش ادعای محیط‌زیستی‌ترین دولت را دارند و سکانداران بهشت‌اش عکس با دوچرخه بسیار. اما ساختمان‌های پاستور و بهشت نیز این روزها دود گرفته‌اند، چون توجه به محیط‌زیست هیچ‌وقت از مقام ژست برای برخی مدیران فراتر نمی‌رود. گفته‌های رئیس شورای شهر تهران نیز بر این ادعا مهر تایید می‌زند، محسن هاشمی چند روز پیش از این گفت دولت روزانه ۸۰ میلیارد تومان یارانه بنزین تهران را می‌پردازد، اما تاکنون یک ریال یارانه بلیت مترو را نپرداخته است و در شش سال گذشته یک دستگاه اتوبوس از سوی دولت به تهران تحویل داده نشده است.

شش سال زمان کمی نیست. حدود ۷۲ ماه پیش که دولت حسن روحانی با شعارهای محیط‌زیستی شروع به کار کرد خیلی‌ها امیدوار شدند دست‌کم مشکلات زیست‌محیطی کشور رنگ می‌بازد، اما گذر زمان و خبرساز شدن تصمیم‌هایی مانند انتقال آب خزر به سمنان و بی‌توجهی و  بایکوت شدن توسعه حمل و نقل عمومی در کلانشهرهایی مانند تهران ثابت کرد محیط‌زیست بهانه است.

دیروز کمیته اضطرار آلودگی هوای استان تهران تشکیل شد و مدیران برای رفع آلودگی هوا باز هم تصمیم گرفتند و قرار گذاشتند از امروز بلیت وسایل حمل و نقل عمومی نیم‌بها باشد و عوارض ورود به محدوده طرح ترافیک نیز تا ۵۰ درصد افزایش یابد.

به نظر می‌رسد این مدیران درک درستی از شرایط حمل و نقل عمومی تهران ندارد و نمی‌دانند نفس مردم در اتوبوس و واگن‌های فرسوده به خاطر انبوه جمعیت و فرسودگی ناوگان حمل و نقل عمومی می‌گیرد. آنها نمی‌دانند۶۰ درصد اتوبوس‌های تهران فرسوده است و هر روز ۳۰۰ مورد خرابی اتوبوس در تهران گزارش می‌شود؛ اتوبوس‌هایی که مسافرانشان را در نیمه راه می‌گذارند. شرایط واگن‌های مترو نیز بهتر نیست و باید گفت ۳۰ درصد از واگن‌های قطار شهری به اورهال نیاز دارند. وضع تاکسی‌ها نیز بهتر از مترو و اتوبوس نیست برای نمونه تمامی تاکسی ون‌های کشور از سن فرسودگی عبور کرده‌اند.

بنابراین اگر نگوییم در چنین شرایطی افزایش۵۰ درصدی عوارض ورود به محدوده طرح ترافیک حکم ماهیگیری از آب گل‌آلود را برای برخی مدیران دارد دست‌کم باید گفت این تصمیم راهکار مناسبی نیست و بهتر است توسعه حمل و نقل عمومی در اولویت برنامه‌های مدیران قرار بگیرد.

آسمان آبی است، اما هوا پاک نیست

افزایش آلاینده ازن در هوای تهران سلامت شهروندان را تهدید می‌کند

ریه تهران به خس‌خس افتاده است، این بار اما نه به همان دلیل هر ساله. شاخص آلودگی هوا که همواره از محل «ذرات معلق» افزایش پیدا می‌کرد حالا به‌واسطه آلاینده گازی، از حالت سالم به وضعیت نامطلوب، تغییر کرده است و متهم تازه آلودگی هوای تهران نامش «ازن» است. خطرناکی این آلودگی از این جهت بیشتر است که دیده نمی‌شود و شهروندان تنها با مراجعه به سامانه‌های اعلام شاخص کیفیت هوا متوجه میزان آلودگی هوای تهران می‌شوند. آن‌طور که از حرف‌های انوشیروان بندپی، استاندار تهران هم می‌توان متوجه شد این یک آلاینده ثانویه است به این مفهوم که متناسب با شدت نور خورشید (افزایش دما) و اثر آن بر ترکیب شیمیایی گازهای خروجی و بخار بنزین، غلظت آن در هوا بالا می‌رود و البته که تهدیدی جدی برای ریه پایتخت‌نشینان محسوب می‌شود. آلودگی هوای تهران موضوع تازه‌ای نیست و فصل هم نمی‌شناسد؛ گرمای تابستان حالا چند سالی است ازن را در اعماق ریه‌های تهرانی‌ها می‌نشاند و زمستان‌ها وارونگی هوا ذرات معلق را به زندگی‌شان می‌آورد، همین چند سال پیش هم اعلام شد تنها در یک سال ۵۰۰۰ تهرانی براثر آلودگی هوا کشته شده‌اند اما جالب این‌که هنوز معضل آلودگی هوا با همه تبعات وحشتناکش آن‌طور که باید به‌عنوان یک مطالبه از سوی شهروندان تهرانی مطرح نمی‌شود، تنها چند روزی در سرخط خبرها می‌نشیند و خیلی زود فراموش می‌شود.

وقتی تهران آلوده به ازن رکورد زد

با نگاهی به جدول شاخص کیفیت هوا در شش روز گذشته می‌توان متوجه شد که چهار روز از این زمان هوای تهران برای گروه‌های حساس ناسالم بوده است. به این مفهوم که شاخص کیفیت هوا در چهار روز از شش روز گذشته بالای صد بوده است. دو روزی هم که هوا سالم بوده شاخص کیفیت به ترتیب ۹۵ و ۹۷ بوده است. این در حالی است که باید توجه کنیم با وجودی که هوای تهران آبی و تمیز به نظر می‌رسد اما شاخص ازن در پایتخت از ۱۳۰ گذشته است. در نظر داشته باشیم که ازن با غلظت بالاتر از ۱۰۰، خطراتی جدی متوجه دستگاه تنفس می‌کند. ازن با غلظت بالاتر از صد، اثر بسیار مخربی بر مخاط و اندام‌های تنفسی موجودات زنده دارد و موجب حمله آسم و کاهش عملکرد ریه می‌شود. حدود ۴۰ درصد ازن در بینی و حنجره جذب می‌شود ولی ۶۰ درصد آن به عمق ریه می‌رسد. آن‌طور که یوسف رشیدی استاد دانشگاه به ما می‌گوید بالا رفتن میزان این آلاینده در مرحله اول بافت چشم و ریه را از بین می‌برد و زمینه را برای حمله میکرب‌ها و ویروس‌ها را فراهم می‌کند.

اندازه‌گیری دقیق

طی ۱۰۹ روز سپری شده از ابتدای امسال تاکنون ۱۶ روز آلوده به لحاظ آلاینده ازن در تهران سپری شده که در این بین یک روز شاخص از ۱۵۰ واحد هم فراتر رفته و با رسیدن به ۱۶۰ واحد، هوای تهران برای عموم مردم آلوده شده است. این در حالی است که در مدت مشابه سال گذشته تعداد روزهای ناسالم برای گروه‌های حساس از بابت ازن فقط هفت روز بوده و وضعیت قرمز با شاخص بالای ۱۵۰ واحد نیز اصلاً ثبت نشده است. جالب این‌که آن‌طور که از جداول مندرج در سایت شرکت کنترل کیفیت هوای تهران می‌توان متوجه شد تا پیش از این سال ۸۸ با ۱۷ روز آلودگی از بابت ازن، رکورد آلوده‌ترین سال از ناحیه این آلاینده را به خود اختصاص داده بود. پس از آن در بسیاری از سال‌ها تا قبل از سال ۹۷ تعداد روزهای آلوده با ازن یک رقمی و حتی در سال ۹۵ فقط یک روز بوده است. با نگاهی به جدول روزهای آلوده تهران در خردادماه سال‌های گذشته متوجه نکته جالب توجهی می‌شویم و آن هم این‌که در فاصله سال‌های ۱۳۹۴ تا خرداد ۹۷ میزان روزهای آلوده به ازن پایتخت سیر معمولی داشته است، اما تابستان ۹۷ شاهد جهش یکباره آلودگی هوای تهران هستیم، این جهش در خرداد امسال هم ادامه دارد به صورتی که نسبت به سال گذشته هم چند برابر شده است. حالا سوال اینجاست که چرا میزان آلودگی به ازن پایتخت در دو سال گذشته به شکل وحشتناکی افزایش داشته است؟ شینا انصاری، مدیرکل دفتر پایش فراگیر محیط زیست تهران پاسخ جالبی برای این سوال دارد. او به ما می‌گوید: این افزایش به مفهوم بالا رفتن آلاینده ازن در تهران نیست بلکه به این دلیل است که در چند سال گذشته آنالیزورهای سنجش ازن ما بیشتر شده و به تبع آن دقت اندازه‌گیری ما در این حوزه افزایش داشته است.

در بین حرف‌های یوسف رشیدی هم می‌توان این نکته را دید. او در بخشی از حرف‌هایش به ما  می‌گوید: مهم ترین بحث مطرح این است که ازن خودش که به خودی خود مضر است، اما نماینده یکسری آلاینده‌های دیگری است که ما آنها را اندازه گیری نمی‌کنیم. به این مفهوم که بالا رفتن سطح ازن می‌تواند هشداردهنده وجود آلاینده‌های دیگری باشد که آنها اندازه گیری نمی‌شوند.

این در حالی است که بدانیم پیش از این سال‌ها که کیفیت سوخت نامناسبی داشتیم و آنالیزوهای اندازه‌گیری ازن دقیق نبودند احتمالا روزهای آلوده به ازن تهران هم بیشتر بوده است و هم شاخص بالاتری داشته در حالی که این نکته از چشم شهروندان دور مانده است و حتی در جداول اندازه‌گیری هم قید نشده است. چرا که اندازه‌گیری نشده است که قید بشود!

منشأ آلودگی

حالا و با رسانه‌ای شدن افزایش شاخص ازن در تهران و خطرناک شدنش برای گروه‌های حساس می‌توان اظهارنظرهای مختلفی در رابطه با منشأ این آلاینده به دست آورد. از دستگاه‌های تهویه هوا و پرینترهای خانگی و اداری بگیرید تا خودروهای فرسوده. هرچند از پرینتر و دستگاه‌های فتوکپی به‌عنوان منشأ مستقیم تولید ازن یاد می‌شود اما آن‌طور که مدیرکل دفتر پایش فراگیر محیط‌زیست می‌گوید این موارد اندک و مربوط به فضاهای بسته است اما آنچه خطرناک جلوه می‌کند و لازم است مردم نسبت به آن هشیار باشند میزان آلاینده ازن در فضای باز است. یوسف رشیدی می‌گوید منشأ این آلاینده هیدروکربن نسوخته و ناکس ناشی از خودروهاست که به‌صورت پیشران در اتمسفر ازن را تولید می‌کنند.

همین نکته را که پیگیری کنیم می‌رسیم به متهم ردیف اول تولید این آلاینده در تهران یعنی موتورسیکلت‌های کاربراتوری و خودروها و اتوبوس‌های فرسوده در تهران. جالب این که بدانیم هنوز یک میلیون و ۷۰۰ هزار موتورسیکلت کاربراتوری و فرسوده در تهران تردد می‌کنند.

به این فهرست اضافه کنید آنچه را شینا انصاری به آن اشاره دارد. او می‌گوید حتی جایگاه‌های سوخت هم می‌تواند به عنوان منشا قابل توجهی از تولید این آلاینده باشد. او به طرحی اشاره می‌کند که قرار بوده است از سوی وزارت نفت اجرا شود و هرچند این اتفاق در بسیاری از جایگاه‌ها افتاده است اما هنوز هم جایگاه‌هایی هستند که طرح «کهاب» در آن اجرایی نشده است. آن‌طور که شینا انصاری می‌گوید «کهاب» سرنام عبارت کاهش، هدایت، انتقال و بازیافت بخار بنزین است و هدف اصلی این طرح کاهش از دست رفتن بخار بنزین در مراحل مختلف سوختگیری است که می‌تواند به‌عنوان منشا قابل توجهی در تولید آلاینده ازن محسوب شود.

چه باید کرد

ذرات ازن به بافت خون نفوذ می‌کند و ریه را هدف قرار می‌دهد و البته کودکان را بیش از بزرگسالان در معرض خطر قرار می‌دهد؛ چراکه ریه آنها هنوز در حال رشد و تکامل بوده و معمولاً فعالیت آنها در خارج از خانه بالاست. تنفس ازن می‌تواند عوارضی از جمله درد قفسه سینه، سرفه، سوزش گلو و گرفتگی ریه را موجب شود و نیز بیماری‌هایی همچون برونشیت و آسم را تشدید کند. آلاینده ازن تقریبا از نیمه خرداد تا نیمه مرداد از ساعت ۱۲ تا ۱۸ افزایش پیدا می‌کند. از این رو توصیه می‌شود که در این ساعات حضور خود در فضاهای باز را کاهش دهید. گروه‌های حساس شامل کودکان، زنان باردار، سالمندان و بیماران نسبت به افزایش آلاینده ازن حساس‌تر از سایر گروه‌ها هستند، به همین دلیل این افراد نیز باید از فعالیت‌های طولانی و سنگین در این بازه زمانی در فضاهای باز خودداری کنند.

میثم اسماعیلی

بوی گند بی‌خبری

بعد از گذشت ۱۰۰ ساعت از انتشار بوی نامطبوع تهران دستگاه های مسؤول در شناسایی آن ‌راه به جایی نبرده‌اند

 عجیب باشد یا نه هنوز عامل انتشار بوی نامطبوعی که چهارشنبه در سطح شهر تهران منتشر شد مشخص نشده است! هرچند برخی رسانه‌ها ادعا کردند بوی نامطبوع تهران زیر سر ساختمان پلاسکو بوده، اما مدیرکل محیط‌زیست استان تهران و رئیس سازمان پیشگیری و مدیریت بحران شهر‌تهران در گفت‌وگو با ما این ماجرا را تکذیب کردند تا همچنان ماجرای این بو مرموز باقی بماند و مدیران در ردیابی آن عاجز. به همین دلیل تا امروز دوشنبه که بیش از صد ساعت از انتشار بو گذشته است، ارگان‌ها و دستگاه‌های مختلف پایتخت بسیج شدند، جلسه تشکیل دادند، بررسی کردند و احتمالا منتظر شدند بالاخره یک نهاد انتشار بو را به‌عهده بگیرد که نگرفت و درنهایت نتیجه همه این بحث‌ها و بررسی‌ها و جلسه‌ها شد یک جمله: «منشأ بو مشخص نیست!» و اظهار نظر ناامیدکننده برخی مسؤولان که ادعا می‌کنند ماجرا از شرایط بحران خارج شده و بهتر است دستگاهی که دراین خصوص کوتاهی کرده خودش لب به اعتراف بگشاید.
در این چند روز این جمله را از زبان مسؤولان مرتبط زیادی شنیدیم، همه آنهایی که با اولین گمانه‌زنی‌ها، انگشت اتهام به سمتشان نشانه رفت و خیلی زود، دنبال دلیل و برهان گشتند و شاهد آوردند نه! انتشار بو کار آنها نبوده است ؛ اتفاقی که باعث شد آمار تکذیب‌های مسؤولانه در این چند روز از همیشه بالاتر برود و در نهایت مشخص نشود صاحب بوی تهران چه نهادی بوده است!

بحران بو تمام شد!
بوی بی‌صاحب تهران با این‌که در سه روز اول، مدیریت بحران شهر تهران را هم به چالش کشید، اما در حال حاضر برای این سازمان موضوعی تمام شده است. این جمله را ما از زبان احمد صادقی، رئیس سازمان پیشگیری و مدیریت بحران شهر تهران می‌شنویم. آن هم وقتی که به ما می‌گوید این بو دیگر از حوزه بحران خارج شده است و خطری از این جانب تهران را تهدید نمی‌کند و ما قطعا اعلام می‌کنیم دیگر بحرانی از این بابت وجود ندارد.
صادقی برای ادعایش شاهد هم می‌آورد و می‌گوید: عامل بحران زا از نظر ما یکسری خصوصیات دارد مثلا مراجعه به اورژانس که ما از این بابت حتی یک نفر هم مراجعه به اورژانس نداشتیم و موضوع بو دیگر بحرانی نیست. رئیس سازمان پیشگیری و مدیریت بحران شهر تهران البته به ما توضیح می‌دهد مسؤولیت رسیدگی به این موضوع را از سازمان مدیریت بحران گرفته‌اند و ما باید از محیط‌زیست استان تهران پیگیر بقیه ماجرا باشیم.

ماجرای بو از نظر محیط زیستمنتفی است
به این ترتیب پایان مکالمه ما با سازمان پیشگیری و مدیریت بحران شهر تهران همراه می‌شود با تماسی با مدیرکل محیط‌زیست استان تهران با کیومرث کلانتری، یکی از مسؤولانی که از همان چهارشنبه بودار تهران، بارها درباره منشا این بو با خبرنگار‌ها صحبت کرده است.
کلانتری البته قبول نمی‌کند رسیدگی به بوی تهران به این سازمان سپرده شده و می‌گوید سازمان مدیریت بحران همچنان باید درباره بحرانی بودن یا نبودن این قضیه خودش اطلاع رسانی کند.
مدیر کل محیط‌زیست استان تهران در ادامه به ما می‌گوید: دررابطه با این بو همه بررسی‌ها انجام شد، همه احتمالات و خطوط اثرگذاری که می‌توانستند مورد بررسی قرار بگیرد، مثل پسماند، فاضلاب، آتش نشانی، شرکت گاز و بخش‌های مختلف دیگر بررسی شد، ولی هیچ دستگاهی نتوانست منشا مشخص و مستندی را معرفی کند و نهایتا ما تا این لحظه به یک کانون مشخصی برای انتشار بو دسترسی پیدا نکردیم.
کلانتری البته اظهار امیدواری می‌کند در روزهای آتی، آن بخش و ارگانی که مسؤول این اتفاق بوده، خودش شهامتش را پیدا کند و بگوید ماجرا از چه قرار بوده و مسؤولیت این بو را به‌عهده بگیرد و البته بابت این اتفاق عذرخواهی هم بکند.
با تمام این تفاسیر از نظر این مقام مسؤول هم که بر مسند محیط زیست استان تهران نشسته است، قضیه بویی که چند ساعتی در جو بعضی مناطق شهر تهران منتشر شد، حداقل از نظر محیط زیست منتفی است و قابلیت پیگیری جدیدی ندارد، مگر این‌که دوباره تکرار شود.  چرایش را که می‌پرسیم کلانتری می‌گوید: این بو فقط چندساعت در تهران متصاعد شد و بعد هم از بین رفت و الان هم هیچ آثاری از آن در دسترس نیست که ببینیم چه کانونی داشته و می‌شود روی آن کار کارشناسی کرد یانه؟!

مرکاپتان؛ مرکاپتانی که می‌گویند چیست؟!
با این حال قوی‌ترین احتمال از نظر مدیر کل محیط زیست استان تهران، ماده مرکاپتان است. کلانتری با اشاره به این موضوع می‌گوید: با این‌که شرکت گاز این موضوع را تکذیب کرد اما این گمانه زنی وجود دارد که این بو مربوط به همان ماده مرکاپتان باشد و به صورت سهوی توسط خود شرکت گاز یا یکی از پیمانکار‌هایش در فضا منتشر شده باشد. او البته توضیح می‌دهد با این‌که هیچ مدرک مستندی درباره این احتمال وجود ندارد، اما بوی بد چهارشنبه تهران، شباهت زیادی به بوی ماده مرکاپتان داشته است. مرکاپتانی که کلانتری از آن نام می‌برد، مقصر جدیدی نیست، یک بار دیگر هم در همان روز ابتدایی حادثه ما اسمش را از زبان استاندار تهران شنیده بودیم، آن هم وقتی که انوشیروان محسنی بندپی گفته بود، منبع بوی نامطبوع تهران احتمالا ریختن «مرکاپتان»‌ها به صورت عمد یا سهو در مکانی بوده است.
ما برای این‌که این مقصر احتمالی بوی بد تهران را بهتر بشناسیم، پای حرف‌های علی اصغر انصافی، استاد شیمی و معاون پژوهشی دانشکده شیمی دانشگاه صنعتی اصفهان نشسته و این استاد دانشگاه به ما گفت: گاز مرکاپتان یک ترکیب گوگرد دار و بوزاست که مسلما برای سلامت مضر است.
او توضیح می‌دهد: گاز مرکاپتان را به گاز طبیعی متان اضافه می‌کنند تا اگر مثلا در خانه‌ها گاز نشتی داشته باشد از این بو خانواده‌ها متوجه بشوند که گاز در حال انتشار است، چون گاز شهری خودش بی‌بو است، بنابراین این گاز فقط توسط خود پالایشگاه‌ها به گاز شهری اضافه می‌شود.
انصافی هم با اشاره به گمانه زنی‌های مطرح شده درباره عامل انتشار بو در سطح تهران می‌گوید: اگر این بو مربوط به مرکاپتان بوده باشد، اگر بخواهد در وسعت شهر تهران منتشر شود، قطعا بالای  ۲۰PPM بوده و این یعنی گاز می‌تواند از دو سه جا در سطح شهر نشتی داشته باشد و مسؤولان گاز از نشتی‌اش خبر نداشته باشند.
​​​​​​​
موضوع بو در کمیسیون سلامت

عجیب باشد یا نه عامل انتشار بوی تهران فعلا مرموز مانده و قرار نیست خودی نشان بدهد و با این حال برای مسؤولان شهری تهران قضیه این بو با تمام این اما و اگر‌ها منتفی شده و حالا که چند روز از این حادثه گذشته، دیگر کسی علاقه ندارد درباره آن صحبت کند، مثل رئیس شورای شهر تهران که دیروز درباره همین بوی نامطبوع به خبرنگار‌ها گفت: من مایل نیستم که درباره بو صحبت کنم، چرا که همه پراکنده در مورد این بو صحبت کردند و حتی لطیفه و جُک‌هایی ساخته شد و حرف‌هایمان نباید جُکی شود و اجازه دهید از آنجا که موضوع حساسی است به جمع‌بندی علمی برسیم.
محسن هاشمی البته این جواب را در پاسخ به این سوال که روز شنبه، جلسه‌ای در وزارت راه و شهرسازی برگزار شده و در آن سخنانی در مورد این‌که این بو هشداری برای زلزله تهران است مطرح شده، داد. هاشمی در ادامه گفت که قرار است رئیس کمیسیون سلامت شورا یعنی زهرا صدراعظم نوری، اظهار نظرها را جمع‌بندی و گزارشی در این خصوص تهیه کند.
این‌طور که از شواهد پیداست، مردم تهران هم باید مثل مسؤولان مختلف شهر، قضیه بوی نامطبوع شهر را تا اطلاع ثانوی یعنی شاید تکرار مجددش، به حال خودش رها کنند، چرا‌که پرونده این بو برای خیلی‌ها بسته شده است، حتی اگر نگرانی‌ها و گمانه‌زنی‌ها از ماجرای زلزله و آتشفشان همچنان برای خیلی‌ها پابرجا باشد.

مینا مولایی

بوی خطر می‌آید؟

پس از انتشار بوی نامطبوع احتمال زلزله تهران و فعال شدن آتشفشان دماوند را با کارشناسان درمیان گذاشتیم

بو، خیلی ناگهانی از راه رسید! همان بوی مرموز روز چهارشنبه، همانی که تا این لحظه که گزارش نوشته می شود منشا اش مشخص نشده ! بویی که در کمتر از سه ساعت از مرکز تا غرب و از شرق تا جنوب و شمال تهران منتشر شد و با ساکنان بیشتر محله های تهران رخ به رخ شد و مشام خیلی ها را آزار داد و این وسط برای مسئولان مدیریت شهری هم شاخ و شانه کشید و برای خودش حریف طلبید! مسئولانی از ارگان ها و دستگاه های مختلف که سریع دست به کار شدند تا منشا انتشار این بوی مرموز نامطبوع را پیدا کنند و البته به نتیجه خاصی هم نرسیدند!

از چهارشنبه حوالی ساعت ۴ بعد از ظهر که اولین گلایه ها از انتشار بوی نامطبوع در سطح شهر تهران از خیابان های مرکزی شهر و جایی حوالی میدان انقلاب منتشر شد تا این لحظه هنوز مشخص نشده که چه عاملی پشت پرده انتشار این بو قرار داشته است! گرچه سرنخ های زیادی در این چند روز دست به دست شد و هر چند ساعت یک بار یک عامل ، دلیل انتشار بو اعلام شد، عاملی که مثل خیلی اتفاق های مشابه دیگر، به فاصله کوتاهی توسط مسئولان دستگاه مربوطه تکذیب شد و در نهایت ارمغانی جز سردرگمی برای مردم نداشت،  مردمی که نفهمیدند چرا چهارشنبه ی تهران اینقدر بدبو بود؟!

نتیجه این تائید و تکذیب هایی مکرر و «من نبودم»های دستگاه های مختلف ذیربط، بیشتر از اینکه دل مردم تهران را قرص کند، نگرانشان کرد و خیلی ها را یاد غول زلزله ای انداخت که می​گویند سالهاست زیر پای تهران نشسته است، همان غولی که خیلی از کارشناسان زلزله شناسی نگرانند بیدار شود و تنی بجنباند و دودمان تهرانی ها را برباد بدهد!  این وسط بعضی ها هم سرشان را بلند کردند و چشم شان به دیو سپید پای در بند بالای سر تهران افتاد و یادشان افتاد که از قدیم زیر گوششان خوانده بودند که دماوند یک کوه آتشفشانی نیمه فعال است و همانجا ته دلشان لریزد که نکند دماوند عامل انتشار این بو باشد؟!

همه این نگرانی ها باعث شد که ما با چند کارشناس مختلف در حوزه شهری تماس بگیریم، فریبرز ناطقی الهی ، استاد پژوهشگاه بین‌المللی زلزله‌شناسی اولین کارشناسی بود که به ما گفت او هم مثل مردم شهر نگران دلیل انتشار این بو است؛ ناطقی البته تمایلی به مصاحبه نداشت و با این حال گفت متنی را از این نگرانی هشدار گونه اش همان روز چهارشنبه تهیه کرده اما منتظر است تا بالاخره مدیریت بحران پایتخت دلیل انتشار بو را اعلام کند و بعد او این متن را منتشر کند تا به نگرانی های موجود دامن نزند.

این استاد زلزله شناسی به ما گفت : من در این متن خیلی دقیق و علمی و با ریز دلایل به این موضوع اشاره کرده ام که چرا انتشار این بوی مرموز جای نگرانی دارد!  اما اجازه بدهید ببنیم جمع بندی مدیریت بحران چه چیز است.

با این حال ما یاد مصاحبه های این استاد زلزله شناسی ، در روزهای بعد از زلزله ۵٫۲ ریشتری آذرسال گذشته تهران افتادیم، آن هم وقتی که به رسانه ها هشدار داده بود که من سالهاست دارم می‌گویم در تهران زلزله خواهد آمد و بارها گفته‌ام اگر آن زلزله مطرح رخ دهد، بزرگترین فاجعه ٣ قرن اخیر رخ می‌دهد.

مهدی زارع، مدیر پژوهشگاه بین المللی زلزله شناسی اما کارشناس دیگری بود که از او درباره ربط بوی نامطبوع منتشر شده در سطح شهر تهران به زلزله و آتشفشان خفته دماوند پرسیدیم . او با اینکه گفت ارتباطی بین این دو عامل نمی بیند و به نظرش دلیل انتشار این بو بیشتر به یک اشکال محیطی در سطح شهر برمی گردد، تاکید کرد که تکذیب نهادها و دستگاه های مختلف شاید بیشتر به خاطر مسئولیتی است که برعهده داشته و در انجامش ناموفق بوده اند و اینکه اگر هر دستگاه مسئولیت این اتفاق را بپذیرد ، باید پای جنبه حقوقی و قانونی اش هم بایستد.

زارع البته در ادامه گفت که در ۷۰ درصد مواقع زلزله ها بدون پیش بینی اتفاق می افتند و غیر از زمین لرزه سال ۱۹۷۵ چین ، هیچ رخداد دیگری نبوده که براساس شواهد ، زلزله را پیش بینی و شهر را تخلیه کنند و موفقیت امیز هم باشد. از نظر او اما ماجرای اتشفشان ها فرق می کرد، زارع به ما گفت که آتشفشان ها در بسیاری از موارد در جاهایی که انفجار قله می خواهد اتفاق بیفتد، با یکسری شواهد همراه هستند و مثل زلزله بی مقدمه نیستند، شواهدی مثل خروج گازهای مختلف یا ثبت لرزه های کوچک و متعدد دوروبر اتشفشان. او البته باز هم ارتباطی بین بوی نامطبوع منتشره در سطح شهر تهران و گاز های فعال اتشفشانی پیدا نکرد و گفت بعید است که دماوند یا گسل های تهران بخواهند کاری کرده باشند که دلیل این بو باشد.

بحران تمام نشده

مدیر عامل پیشین شرکت کنترل کیفیت هوای تهران اما جزو کارشناسانی بود که معتقد بود تا زمانی که دلیل انتشار بوی کذایی روز چهارشنبه تهران مشخص نشود ، بحران ناشی از این اتفاق هنوز تمام نشده است.

وحید حسینی با اعلام این موضوع به ما گفت : این غلظت ، این شدت و این حدتی که در انتشار بو در تهران اتفاق افتاد طبیعی نیست و باید عاملش مشخص شود که چطور یک بوی نامطبوع در تمام تهران ۷۰۰  کیلومتر مربعی احساس می شود ؟ این بو قاعدتا باید یک منبع جدی داشته باشد.

او توضیح داد: من هم چهارشنبه مثل خیلی از مردم شهر غلظت آلاینده ها را روی وبسایت شرکت کنترل کیفیت هوا نگاه می کردم و بالارفتن غلظت آلاینده ها به این شکل ناگهانی واقعا برای من هم نگران کننده بود، چراکه همه غلظت ها ناگهان تغییر کرد و به غیر از ازن که آلاینده ثانویه است، بقیه آلاینده ها تغییر محسوسی داشتند، مثلا غلظت   no2 یعنی اکسیدهای نیتروژن در هوای تهران بالا رفت و همانطور که می دانیم اکسیدهای نیتروژن منبع احتراقی دارند و این یعنی یک چیزی داشته می سوخته که این فاکتور در هوای تهران بالا رفته ،درضمن ترکیبات گوگرد هم در هوا دیده شد و غلظت So2 (دی اکسید گوگرد) هم در هوای تهران بالا رفت.

حسینی با اشاره به این آمارها گفت : باید مقدار زیادی ماده به لحاظ جرمی در اتمسفر رها شده باشد که براساس آن غلظت ها اینقدر بالا برود .

او البته تاکید کرد : ما شانس اوردیم که باد و باران آمد و غلظت الاینده ها به حد اضطرار و هشدار نرسید ‌، چراکه اگر ادامه پیدا می کرد قطعا شب جلسه اضطرار الودگی هوا تشکیل می شدو اگر این اتفاق نیفتاد به خاطر کمک طبیعت به تهران بود و خیلی نباید روی این موضوع برای دفعه بعد حساب کنیم.

این استاد دانشگاه در ادامه از نحوه رسیدگی به این موضوع در مدیریت شهری پایتخت هم گلایه کرد و گفت : اینکه هردفعه یک دلیل را عامل انتشار بو اعلام می کنند و بعد تکذیب می کنند بیشتر باعث نگرانی مردم می شود. ستاد بحران تهران خیلی راحت می تواند با تشکیل یک تیم حقیقت یاب علمی به تمام این دستگاه هایی که منبع انتشار بو اعلام می شوند سر بزند و با دستگاه های پرتابل اندازه گیری در همان محیط ، همه موارد را اندازه گیری کند و اگر جایی غلظت بیش از حد معمول بود می شود حدس زد که منبع انتشار بو بوده است و به این ترتیب حداقل مردم از نگرانی در می آیند. اما اینکه موضوع را به حال خودش رها کنند کار درستی نیست چراکه ممکن است دوباره اتفاق بیفتد و این بار دیگر باد و باران به داد تهران نرسد.

مدیر پیشین کنترل کیفیت هوای تهران با اشاره به اینکه با تکذیب دستگاه های مختلف که خیال مردم راحت نمی شود، گفت : تا وقتی مردم تکلیف شان مشخص نشود مدام باید تن و بدن شان بلرزد که نکند عامل این اتفاق ، زلزله یا اتشفشان بوده یا حتی یک عامل نامشخص و ناخوشایند دیگر و این اتفاق خوبی نیست.

دلیل انتشار بو از کهریزک تا پلاسکو

با اینکه بارش برف و باران در سطح شهر تهران از غروب روز چهارشنبه ، شهر را از شر بوی نامطبوع نجات داد اما از نگرانی مردم کم نشد ، مردمی که نفهمیدند بالاخره دلیل انتشار این بود چه بود؟! بویی که اولین گمانه زنی ها ، انتشارش را به ترکیدگی لوله در شبکه فاضلاب شهری تهران نسبت دادند و در همین رابطه محمد هادی حیدرزاده مشاور محیط زیست معاونت خدمات شهری شهرداری تهران گفت : براساس بررسی مشترک محیط زیست و آتش نشانی احتمالا ترکیدگی شبکه فاضلاب در محدوده مرکزی شهر(انقلاب) عامل انتشار این بوی نامطبوع بوده است.

گرچه این ادعا خیلی زود از سوی روابط عمومی فاضلاب تهران تکذیب شد و مسئولان مربوطه گفتند که هیچ گزارشی از ترکیدگی شبکه فاضلاب به آنها گزارش نشده است و با توجه به شیب دار بودن کانال‌های فاضلاب اگر هم ترکیدگی روی داده بود باید از نقطه‌ای دیگر فاضلاب بیرون می‌زد در حالیکه این اتفاق در سطح شهر تهران نیفتاد.

با تکذیب ترکیدگی شبکه فاضلاب ، همه دنبال مقصر جدید گشتند و این بار این بوی نامطبوع گسترده در سطح شهر تهران، خیلی ها را یاد بوی ناخوشایند زباله هایی انداخت که در مرکز زباله کهریزک دپو می شوند. همینجا بود که سررشته انتشار بو به جایی حوالی کهریزک معروف رسید ، به ۲۳ کیلومتری جاده قدیم تهران – قم  و مجتمع پردازش و بازیافت زباله آرادکوه! اما این دلیل هم به خاطر فاصله زیاد این مرکز از شهر تهران خیلی زود تکذیب شد تا پای عامل های دیگری به میان بیاید، از نشت گاز و انتشار بو از پالایشگاه نفتی نزدیک تهران یا انتشار بو از محل ساختمان پلاسکو، دلایلی که صحت و سقم شان مشخص نشد و یکی بعد از دیگری تکذیب شدند.  شهردار منطقه ۱۲ تهران، دیروز حوالی ظهر روی آخرین دلیل یعنی پلاسکو هم خط بطلان کشید و گفت : انبار فاضلاب پلاسکو روز پنجشنبه حوالی ساعت ۱۷ در حین عملیات عمرانی گشوده شده و انتشار بوی نامطبوع در روز چهارشنبه ارتباطی به بازشدن انبار فاضلاب پلاسکو ندارد. محمد علی سعادتی تاکید کرد : حجم گاز متان در انبار چاه فاضلاب یک ساختمان آن قدر نیست که کل تهران فرا بگیرد.

امروز مشخص می‌شود

پس دلیل انتشار بو چه بود؟! این سوال با اینکه از روز چهارشنبه تا لحظه نوشته شدن گزارش بارها و بارها از مسئولان مختلف پرسیده شد اما در نهایت هیچ کسی به جواب مشخصی نرسید، ما برای پرس و جو درباره آخرین گمانه زنی ها به دنبال گفت و گو با احمد صادقی رئیس سازمان پیشگیری و مدیریت بحران شهر تهران بودیم اما شاهین مظفری مدیر روابط عمومی این سازمان به ما گفت که تا اطلاع ثانوی مدیر متبوعش مصاحبه نمی کند و برای گرفتن جواب باید تا روز شنبه یعنی امروز منتظر بمانیم چراکه قرار است امروز همه دستگاه ها نظرات تخصصی شان را به این سازمان بدهند و با تجمیع نظرات بالاخره دلیل این اتفاق اعلام شود.

 

بوهای خطرناک

با این حال در گیرودار تکذیب و تایید های دستگاه های مختلف، وقتی هنوز غلظت آلاینده ها در هوای تهران زیاد بود ، وقتی هنوز باد و باران به داد مردم شهر نرسیده بود، خیلی ها هم نگران آلودگی های زیست محیطی این اتفاق شدند ، نگرانی ای که به سلامت جمعیت ۱۳ میلیون نفری تهران هم می رسید.

موضوعی که شینا انصاری مدیر کل دفتر فراگیر سازمان حفاظت محیط زیست درباره اش به ما گفت : امروزه بو به عنوان یکی از آلودگی های جدید زیست محیطی مطرح است.هنگام مواجهه با بحث آلودگی بو یکی از چالش‌ها تشخیص “ترکیبات گازها و مواد شیمیایی” تشکیل دهنده بوهای منتشره است. بحث “تشخیص” یکی از موارد مهم و اساسی در این بخش است چون با استناد به نتایج این تشخیص می‌توان انتشار ترکیبات مولد بو در محیط زیست را به اثبات رساند.

انصاری گفت: ‌‎در مورد بوی منتشر شده که عصر روز چهارشنبه در برخی مناطق تهران منتشر شده و غیرنقطه ای بنظر می رسد می بایست در مکان های با شدت بو نمونه برداری از هوای محیط با پمپ های مکنده صورت گیرد و پس از انتقال به آزمایشگاه نوع گاز متصاعد شده شناسایی شود.

به گفته این مقام مسئول ، از آنجایی که بو ترکیبی از مواد شیمیایی و گازهاست در مورد ارتباط انتشار این بو با افزایش غلظت ذرات معلق کمتر از دو ونیم میکرون در هوای تهران بعنوان آلاینده ثانویه مرتبط با بو که طی همین ساعات افزایش ناگهانی یافته نیاز به بررسی بیشتری وجود دارد.

انصاری از همکاری دفتر پایش فراگیر سازمان حفاظت محیط زیست و اداره کل محیط زیست شهر تهران طی هفته آینده هم خبر داد و گفت : برای جلوگیری از مشکل احتمالی آتی ، طی هفته بعد برنامه فشرده پایش ترکیبات آلی فرار و گازهای محیطی را در مناطقی از تهران که بیشترین گزارش از شدت بو داشته اند را در دست اقدام داریم.

۱۸۹ سال از آخرین زلزله تهران می گذرد

اگر زلزله ۵٫۲ ریشتری آذر  سال گذشته تهران را کنار بگذاریم، از آخرین باری که تهران شدید لرزیده تا امروز دقیقا ۱۸۹ سال می گذرد، براساس اسناد تاریخی آخرین زلزله بزرگ تهران در ۲۷ مارس ۱۸۳۰ میلادی ، با بزرگی بیش از ۷ ریشتر به وقوع پیوسته. در مورد ابعاد تخریب این زلزله هم در همین اسناد نوشته شده : مناطق شمیرانات و دماوند تقریبا به طور کامل ویران شد و حدود ۷۰ روستا در شرق جاجرود از بین رفتند. در پایتخت حتی یک خانه از آسیب در امان نماند. بخشی از کاخ و بازار فروریخت و ساختمان سفارت بریتانیا به‌سختی آسیب دید. اگر چه در این زمان آمار صحیحی از جمعیت شهر وجود ندارد، اما براساس برخی گزارش‌ها در پهنه شمیرانات ۴۵‌هزار نفر کشته شدند.

۷۳۰۰ سال از آخرین فعالیت آتشفشان دماوند می گذرد

اسناد دیگر علمی می گویند که از آخرین باری که کوه آتشفشان دماوند فعالیت داشته است، حدود ۷۳۰۰ سال می گذرد و در این مدت این کوه در خواب به سر می برد. خوابی که اگر با بیداری همراه شود تهران را می تواند به بحرانی بزرگ بکشاند. طبق همین اسناد کوه دماوند یک کوه آتشفشانی نیمه فعال است (البته بعضی از کارشناسان هم آن را آتشفشان خاموش می دانند) که عمدتاً در دوران چهارم زمین‌شناسی موسوم به دوران هولوسین تشکیل شده است و اولین فوران آن حدود ۱.۷۸ میلیون سال قبل رخ داده است ولی حداکثر تعداد فوران آن طی ۶۰۰  هزار الی ۲۸۰ هزار سال قبل رخ داده است .

۱۰۱ برج تهران روی گسل

انتشار بوی نامطبوع چهارشنبه تهران، چه ارتباطی به زلزله تهران داشته باشد و چه نداشته باشد، هیچ کسی نمی تواند خطری را که سالهاست بیخ گوش تهرانی ها خودنمایی کند انکار کند، زلزله تهران شاید دیروزود داشته باشد اما سوخت و سوز ندارد و این وسط هروقت حرف این بحران بزرگ به میان می آید، خیلی ها یاد تهران بعد از زلزله می افتند، تهرانی که می شود پیش بینی کرد چه شکلی می شود.

تهرانی که علی بیت‌اللهی مدیر کارگروه ملی زلزله و مخاطرات درباره اش می گوید : تعداد ۱۰۱ پرونده برج‌های تهران بر اساس آمار موجود بر روی حریم گسل‌های اصلی، تعداد ۵۵ پرونده ساختمان بلند مرتبه در حریم گسل‌های متوسط و ۱۶ پرونده در حریم گسل‌های فرعی تشکیل شده است.

این اما همه ماجرا نیست و به گفته این مسئول، ۳ برج در معابر ۶ متری، ۲۴ برج در معابر ۶ تا ۱۰ متری و ۲۵۱ پرونده در معابر به پهنای ۱۰ تا ۱۲ متری واقع شده‌اند.

 

 

 

مینا مولایی

مستاجران کوره‌پزخانه

 نرخ اجاره یک اتاق در کوره‌پزخانه‌ها، ماهی ۲۰۰هزار تومان بعلاوه ودیعه ۵ میلیون تومانی است

مرز را بی‌خودی کشیده‌اند، دلشان خوش بوده، فکرکرده اند سیمی خاردار بکشند و دیواری علم کنند،‌می‌شود مرز و آن وقت آدم‌ها که بدبختی بیخ خرشان را می‌گیرد می‌مانند پشت آن و عزا می‌گیرند. مرزِ بی‌زورِ دوغارون حریف بامیانی‌ها نشده، چشم‌های خمارمجسمه‌های بودای بامیان هم حریف مردمش، کوله بارِ هیچ را انداخته اند روی دوششان و یک دنیا ترس و وحشت و گرسنگی و یک عالم خاطره بد را گذاشته اند پشت سر و آمده‌اند به خاک همسایه غربی، به ایران، تهران، منطقه ۱۹، تهِ ته شهر که قد بلند ساختمان‌ها یکباره قطع می‌شود وهمه چیز کش می‌آید روی زمین‌های بی سر و ته خاکی و جاده که می‌پیچد به خیابان پیروز.

اینجا‭ ‬افغانستان‭ ‬است،‭ ‬ولایت‭ ‬بامیان،‭ ‬نه‭ ‬اینجا‭ ‬ایران‭ ‬است،‭ ‬تهران،‭ ‬استان‭ ‬خراسان،‭ ‬کوره‌های‭ ‬آجرپزی‭ ‬خاموش‭ ‬در‭ ‬محله‭ ‬خلازیر‭ ‬و‭ ‬آن‭ ‬طرفش‭ ‬محله‭ ‬دولتخواه‭ ‬که‭ ‬ایران‭ ‬وافغانستان‭ ‬یک‭ ‬بار‭ ‬دیگر‭ ‬درآن‭ ‬هم‭ ‬مرز‭ ‬می‌شوند‭ ‬و‭ ‬مردمانش‭ ‬به‭ ‬هم‭ ‬می‌آمیزند‭. ‬میلِ‭ ‬کوره‌ها‭ ‬روی‭ ‬زمین‭ ‬میخ‭ ‬شده،‭ ‬گله‭ ‬به‭ ‬گله،‭ ‬آن‌قدرکه‭ ‬در‭ ‬چهارطرف‭ ‬کوره‭ ‬آجرپزی‭ ‬هست،‭ ‬خاموش‭ ‬ولی‭. ‬روزگاری‭ ‬کیا‭ ‬و‭ ‬بیا‭ ‬داشته‭ ‬اند‭ ‬این‭ ‬کوره‌ها‭ ‬ولی‭ ‬حالا‭ ‬که‭ ‬روزگار‭ ‬کرک‭ ‬و‭ ‬پرشان‭ ‬را‭ ‬ریخته،‭ ‬شده‌اند‭ ‬مرز‭ ‬ایران‭ ‬وهمسایه‭ ‬شرقی،‭ ‬یک‭ ‬مرز‭ ‬مفلوک‭ ‬و‭ ‬توسری‭ ‬خورده‭ ‬که‭ ‬نمی‌دانی‭ ‬مردمان‭ ‬چشم‭ ‬بادامی‌اش‭ ‬بدبخت‭ ‬ترند‭ ‬یا‭ ‬مردمان‭ ‬غربی‭.‬

گربه‭ ‬زیاد‭ ‬است‭ ‬اینجا،‭ ‬می‌گویند‭ ‬چون‭ ‬موش‭ ‬زیاد‭ ‬است،‭ ‬باید‭ ‬گربه‌های‭ ‬شجاعی‭ ‬باشند‭ ‬که‭ ‬آن‭ ‬موش‌های‭ ‬قلچماق‭ ‬را‭ ‬بگیرند‭. ‬پیرمردی‭ ‬دارد‭ ‬آفتاب‭ ‬می‌گیرد‭ ‬و‭ ‬همزمان‭ ‬بساط‭ ‬پر‭ ‬از‭ ‬خنزر‭ ‬پنزرش‭ ‬را‭ ‬می‌پاید؛‭ ‬بیشتر‭ ‬جُل‭ ‬می‌فروشد‭ ‬تا‭ ‬لباس‭. ‬مغازه‭ ‬اش‭ ‬دخمه‭ ‬است،‭ ‬تاریک‭ ‬و‭ ‬دود‭ ‬گرفته،‭ ‬لباس‌ها‭ ‬نیز‭ ‬بیشتر‭ ‬دور‭ ‬ریختنی‌اند‭ ‬تا‭ ‬خریدنی‭. ‬چند‭ ‬تایی‭ ‬از‭ ‬کاسه‭ ‬بشقابی‌های‭ ‬تهران‭ ‬لباس‌های‭ ‬کهنه‌‭ ‬را‭ ‬که‭ ‬می‌خرند‭ ‬می‌آورند‭ ‬برای‭ ‬مش‭ ‬رحیم‭ ‬خیابان‭ ‬پیروز‭ ‬و‭ ‬اوهم‭ ‬می‌چیندشان‭ ‬روی‭ ‬هم‭ ‬و‭ ‬می‌نشیند‭ ‬به‭ ‬انتظارمشتری‭. ‬مش‌رحیم‭ ‬دندان‭ ‬ندارد‭ ‬و‭ ‬لهجه‭ ‬ترکی‌اش‭ ‬به‭ ‬فارسی‭ ‬می‌چربد‭. ‬خودش‭ ‬اسم‭ ‬بساطش‭ ‬را‭ ‬گذاشته‭ ‬آشغال‭ ‬و‭ ‬روایت‭ ‬می‌کند‭ ‬که‭ ‬قبل‭ ‬از‭ ‬آشغال‭ ‬فروشی،‭ ‬کارگر‭ ‬کوره‭ ‬پزخانه‭ ‬بوده،‭ ‬چند‭ ‬ماه‭ ‬این‭ ‬کوره‭ ‬و‭ ‬چند‭ ‬ماه‭ ‬کوره‌ای‭ ‬دیگر‭ ‬تا‭ ‬آنجا‭ ‬که‭ ‬تقریبا‭ ‬دربیست‭ ‬و‭ ‬اندی‭ ‬کوره‭ ‬خلازیر‭ ‬یک‭ ‬چرخ‭ ‬زده‭ ‬و‭ ‬آنقدرخشت‭ ‬خام‭ ‬مالیده‭ ‬که‭ ‬از‭ ‬دست‭ ‬و‭ ‬پا‭ ‬افتاده‭. ‬چشمش‭ ‬روبه‭ ‬کوره‭ ‬آجرپزی‭ ‬حاج‭ ‬غلام‭ ‬مرحوم‭ ‬است،‭ ‬روبه‌رویش‭ ‬درست‭ ‬و‭ ‬زیر‭ ‬پایش‭ ‬تونل‌های‭ ‬آجرپزی‭ ‬که‭ ‬زیرپای‭ ‬ما‭ ‬نیزهست‭. ‬مردی‭ ‬می‌ایستد‭ ‬کنار‭ ‬مش‌رحیم‭ ‬و‭ ‬به‭ ‬بچه‌ها‭ ‬فرمان‭ ‬می‌دهد‭ ‬روی‭ ‬زمین‭ ‬صاف‭ ‬بازی‭ ‬کنند،‭ ‬می‌شود‭ ‬طاق‭ ‬آلونک‌های‭ ‬کوره‭ ‬پزخانه‭. ‬چشم‌هایش‭ ‬بیرون‭ ‬زده‌اند،‭ ‬گواتر‭ ‬دارد‭ ‬انگار،‭ ‬گواتر‭ ‬وخیم‭ ‬و‭ ‬ول‭ ‬شده‭ ‬و‭ ‬سر‭ ‬می‌جنباند‭ ‬سمت‭ ‬کوره‌های‭ ‬خاموش‭ ‬که‭ ‬دود‭ ‬کش اند‭ ‬و‭ ‬قمیر‭ ‬و‭ ‬یک‭ ‬قطارتونل‭ ‬وسط‭ ‬یک‭ ‬گود‭ ‬بزرگ‭ ‬که‭ ‬شهری‭ ‬است‭ ‬در‭ ‬دل‭ ‬شهر‭. ‬بسم‌ا‭… ‬را‭ ‬که‭ ‬می‌گوییم،‭ ‬مرد‭ ‬می‌خندد‭ ‬و‭ ‬دلمان‭ ‬را‭ ‬قرص‭ ‬می‌کند‭ ‬به‭ ‬امنیتی‭ ‬که‭ ‬در‭ ‬کوره‌ها‭ ‬هست‭ ‬و‭ ‬به‭ ‬مردمش‭ ‬که‭ ‬بی‭ ‬خطرند‭ ‬و‭ ‬آرام‭ ‬و‭ ‬این‌گونه‭ ‬قصه‭ ‬آغاز‭ ‬می‌شود‭.‬

برداشت‭ ‬اول‭: ‬اینجا‭ ‬افغانستان‭ ‬

جاده‭ ‬خاکی‭ ‬سر‭ ‬کج‭ ‬کرده‭ ‬به‭ ‬سمت‭ ‬پایین،‭ ‬تند‭ ‬وشیبدار،‭ ‬جلویش‭ ‬هم‭ ‬زنجیرکشیده‭ ‬اند‭ ‬که‭ ‬ول‭ ‬است‭ ‬روی‭ ‬زمین‭. ‬اینجا‭ ‬مرز‭ ‬است،‭ ‬مرز‭ ‬ایران‭ ‬و‭ ‬افغانستان‭ ‬در‭ ‬منطقه۱۹،‭ ‬مرز‭ ‬تهران‭ ‬و‭ ‬بامیان‭ ‬درخیابان‭ ‬پیروز‭. ‬سرظهر‭ ‬است،‭ ‬خورشید‭ ‬درست‭ ‬ایستاده‭ ‬وسط‭ ‬آسمان‭ ‬ولی‭ ‬بی‌جان‭ ‬و‭ ‬کم‌رمق‭. ‬مردم‭ ‬سرشان‭ ‬را‭ ‬کرده‭ ‬اند‭ ‬در‭ ‬لاک‭ ‬خود‭ ‬و‭ ‬فقط‭ ‬زیرچشمی‭ ‬نگاه‭ ‬می‌کنند‭ ‬به‭ ‬رسم‭ ‬پاییدن‭. ‬یک‭ ‬گاری‭ ‬کوچک‭ ‬با‭ ‬ظرفیت‭ ‬تکمیل‭ ‬سر‭ ‬می‌خورد‭ ‬به‭ ‬پایین‭. ‬گاری‭ ‬چی‭ ‬عیوض‭ ‬است،‭ ‬اهل‭ ‬ولایت‭ ‬بامیان‭ ‬که‭ ‬چراغ‭ ‬اول‭ ‬همصحبتی‭ ‬با‭ ‬همسایه‭ ‬غربی‭ (‬من‭ ‬ِ‭ ‬خبرنگار‭) ‬را‭ ‬باز‭ ‬می‌کند‭. ‬مرد‭ ‬آرامی‭ ‬است،‭ ‬دست‭ ‬می‌کند‭ ‬توی‭ ‬جیبش‭ ‬وکاغذی‭ ‬تاخورده‭ ‬و‭ ‬چروک‭ ‬را‭ ‬باز‭ ‬می‌کند‭ ‬که‭ ‬مجوز‭ ‬رفت‭ ‬و‭ ‬آمدش‭ ‬در‭ ‬شهر‭ ‬است‭. ‬گاری‭ ‬سنگین‭ ‬است‭ ‬و‭ ‬عیوض‭ ‬بی‌حال،‭ ‬پایش‭ ‬درد‭ ‬می‌کند،‭ ‬معده‭ ‬درد‭ ‬هم‭ ‬دارد،‭ ‬دست‭ ‬که‭ ‬می‌گذارد‭ ‬روی‭ ‬معده‌اش‭ ‬می‌نالد‭. ‬گاری‭ ‬پر‭ ‬است‭ ‬از‭ ‬ظرف‌های‭ ‬پلاستیکی‭ ‬و‭ ‬جعبه‌های‭ ‬بازشده‭ ‬مقوایی‭. ‬عیوض‭ ‬خوش‌شانس‭ ‬بوده‭ ‬که‭ ‬بازیافتی‌های‭ ‬شهرداری‭ ‬توقیفش‭ ‬نکرده‌اند،‭ ‬آخر‭ ‬چهاربار‭ ‬تا‭ ‬به‭ ‬حال‭ ‬بازداشت‭ ‬شده‭ ‬و‭ ‬عیوض‭ ‬مانده‭ ‬با‭ ‬هیچ‭. ‬زباله‌های‭ ‬پلاستیکی‭ ‬این‭ ‬محله‭ ‬کم‭ ‬شده،‭ ‬شهرداری‭ ‬همه‭ ‬را‭ ‬می‌برد،‭ ‬عیوض‭ ‬این‭ ‬را‭ ‬می‌گوید‭ ‬و‭ ‬دست‭ ‬می‌گذارد‭ ‬کنجی‭ ‬از‭ ‬گاری‭ ‬و‭ ‬توضیح‭ ‬می‌دهد‭ ‬که‭ ‬یک‭ ‬هفته‌ای‭ ‬پُرش‭ ‬کرده‭ ‬است‭. ‬عیوض‭ ‬خسته‭ ‬است‭ ‬ولی‭ ‬می‌ماند‭ ‬به‭ ‬حرف‭ ‬زدن‭ ‬و‭ ‬از‭ ‬بار‭ ‬این‭ ‬بارش‭ ‬می‌گوید‭ ‬که‭ ‬می‌خرند‭ ‬به‭ ‬۱۲‭ ‬هزار‭ ‬تومان‭ ‬به‭ ‬قرار‭ ‬هرکیلو‭ ‬۶۰۰‭ ‬تومان‭. ‬۱۲‭ ‬هزار‭ ‬تومان‭ ‬برای‭ ‬یک‭ ‬هفته‭! ‬داستان‭ ‬شاخدار‭ ‬است‭ ‬ولی‭ ‬عیوض‭ ‬که‭ ‬از‭ ‬ولایت‭ ‬بامیان‭ ‬از‭ ‬هول‭ ‬فقر‭ ‬و‭ ‬گرسنگی‭ ‬گریخته،‭ ‬سر‭ ‬می‌کند‭ ‬سوی‭ ‬آسمان‭ ‬و‭ ‬می‌گوید‭ ‬الهی‭ ‬شکرکه‭ ‬نان‭ ‬و‭ ‬چای‭ ‬می‌رسد‭.‬

این‭ ‬نان‭ ‬و‭ ‬چای‭ ‬و‭ ‬آن‭ ‬الهی‭ ‬شکر‭ ‬را‭ ‬خیلی‌ها‭ ‬درکوره‌های‭ ‬آجرپزی‭ ‬می‌گویند،‭ ‬دست‭ ‬راست‭ ‬که‭ ‬شش‭ ‬خانواده‭ ‬پرتعداد‭ ‬زندگی‭ ‬می‌کنند‭ ‬و‭ ‬دست‭ ‬چپ‭ ‬که‭ ‬آدم‌ها‭ ‬لول‭ ‬می‌زنند‭ ‬درحفره‌هایی‭ ‬که‭ ‬اسمش‭ ‬خانه‭ ‬است‭. ‬زن‌های‭ ‬دست‭ ‬راست‭ ‬اعتماد‭ ‬کرده‭ ‬و‭ ‬آمده‌اند‭ ‬جلو،‭ ‬حریمشان‭ ‬یک‭ ‬در‭ ‬آهنی‭ ‬زنگ‭ ‬زده‭ ‬دارد‭ ‬که‭ ‬چون‭ ‬اعتماد‭ ‬کرده‌اند‭ ‬بازش‭ ‬می‌کنند‭. ‬مردها‭ ‬نیستند،‭ ‬بیغوله،‭ ‬بیغوله‭ ‬زنانه‭ ‬است‭ ‬فعلا،‭ ‬بعضی‭ ‬اتاق‌ها‭ ‬نیز‭ ‬کلا‭ ‬مردی‭ ‬ندارد‭ ‬که‭ ‬یا‭ ‬مرده‌اند‭ ‬یا‭ ‬جا‭ ‬مانده‌اند‭ ‬در‭ ‬افغانستان‭ ‬یا‭ ‬زن‭ ‬و‭ ‬فرزند‭ ‬را‭ ‬گذاشته‌اند‭ ‬دراین‭ ‬ناکجاآباد‭ ‬و‭ ‬رفته‌اند‭ ‬پی‭ ‬دلشان‭ ‬مثل‭ ‬شوهر‭ ‬آمنه‭ ‬که‭ ‬داماد‭ ‬شده‭ ‬است‭. ‬اینجا‭ ‬کوره‭ ‬آجرپزی‭ ‬است،‭ ‬درست‭ ‬داخل‭ ‬تونل‭ ‬و‭ ‬قلب‭ ‬کوره‭ ‬که‭ ‬روزی‭ ‬درآن‭ ‬آتش‭ ‬می‌دمیدند‭ ‬و‭ ‬خشت‭ ‬خام‭ ‬درآن‭ ‬می‌چیدند‭ ‬و‭ ‬بعد‭ ‬جلویش‭ ‬دیوار‭ ‬می‌کشیدند‭ ‬که‭ ‬خشت‌ها‭ ‬زیر‭ ‬آن‭ ‬هُرم‭ ‬آجرشود،‭ ‬یک‭ ‬صفحه‭ ‬ازتاریخ‭ ‬گذشته‭ ‬که‭ ‬خشت‌زنی‭ ‬و‭ ‬آجرسازی‭ ‬به‭ ‬این‭ ‬سبک‭ ‬مد‭ ‬بود‭. ‬حالا‭ ‬اما‭ ‬توی‭ ‬این‭ ‬تونل‭ ‬سرد‭ ‬شش‭ ‬خانواده‭ ‬درچپ‭ ‬و‭ ‬راست‭ ‬زندگی‭ ‬می‌کنند‭ ‬همه‭ ‬اهل‭ ‬افغانستان‭ ‬و‭ ‬زاده‭ ‬ولایت‭ ‬بامیان‭. ‬بوی‭ ‬غذا‭ ‬نمی‌آید‭ ‬ولی‭ ‬معصومه‭ ‬می‌گوید‭ ‬کشک‭ ‬جوش‭ ‬بارگذاشته،‭ ‬هاجر‭ ‬نیز‭ ‬با‭ ‬چشم‌های‭ ‬زاغ‭ ‬و‭ ‬صورت‭ ‬آبله‭ ‬رو‭ ‬ریز‭ ‬می‌خندد‭ ‬و‭ ‬می‌گوید‭ ‬کباب‭ ‬خورده‭. ‬کباب‭ ‬را‭ ‬ایرانی‌های‭ ‬خیر‭ ‬دیشب‭ ‬آورده‭ ‬اند‭ ‬پای‭ ‬کوره‌ها‭ ‬و‭ ‬هاجر‭ ‬توانسته‭ ‬چند‭ ‬تایی‭ ‬بگیرد‭ ‬و‭ ‬بگذارد‭ ‬برای‭ ‬ناهار؛‭ ‬غذاهای‭ ‬نذری‭ ‬و‭ ‬این‭ ‬پرس‌های‭ ‬مهربانی‭ ‬که‭ ‬نباشد‭ ‬همه‭ ‬گرسنه‭ ‬می‌مانند‭.‬

هاجر‭ ‬خوش‭ ‬صحبت‭ ‬است،‭ ‬حسابی‭ ‬اعتمادکرده،‭ ‬الهی‭ ‬شکرِعیوض‭ ‬را‭ ‬تکرار‭ ‬می‌کند‭ ‬که‭ ‬شکمش‭ ‬فعلا‭ ‬به‭ ‬لطف‭ ‬آن‭ ‬کباب‭ ‬سیر‭ ‬است،‭ ‬اما‭ ‬اینجا‭ ‬در‭ ‬این‭ ‬حفره‌ها‭ ‬غم‭ ‬نان‭ ‬همیشگی‭ ‬است،‭ ‬گرسنگی‭ ‬عادت‭ ‬است‭ ‬و‭ ‬سیری‭ ‬اتفاقی‭ ‬غریب‭. ‬نورجان‭ ‬می‌آید،‭ ‬مثل‭ ‬مادرش‭ ‬چشم‌های‭ ‬سبز‭ ‬روشن‭ ‬دارد،‭ ‬کارگر‭ ‬کارگاه‭ ‬کفش‭ ‬دوزی‭ ‬است‭ ‬و‭ ‬آمده‭ ‬است‭ ‬خانه‭ ‬برای‭ ‬ناهار‭. ‬از‭ ‬بامیان‭ ‬می‌گوید،‭ ‬ازجنگ‭ ‬و‭ ‬از‭ ‬وحشت‭ ‬و‭ ‬پسرش‭ ‬علی‭ ‬با‭ ‬عینک‭ ‬قاب‭ ‬بزرگ‭ ‬را‭ ‬می‌کشد‭ ‬جلوی‭ ‬پایش‭ ‬و‭ ‬تعریف‭ ‬می‌کند‭ ‬که‭ ‬از‭ ‬وحشت‭ ‬طالبان‭ ‬نتوانست‭ ‬درس‭ ‬بخواند‭ ‬که‭ ‬هاجر‭ ‬پرید‭ ‬وسط‭ ‬صحبتش‭ ‬و‭ ‬گفت‭ ‬از‭ ‬بس‭ ‬انتحاری‭ ‬می‌کردند‭ ‬کیف‭ ‬مدرسه‭ ‬برای‭ ‬بچه‌ها‭ ‬قدغن‭ ‬بود‭ ‬که‭ ‬مبادا‭ ‬داخل‭ ‬کیف‭ ‬بمب‭ ‬باشد‭ ‬و‭ ‬نورجان‭ ‬دوباره‭ ‬ادامه‭ ‬داد‭ ‬که‭ ‬در‭ ‬بامیان‭ ‬به‭ ‬اسم‭ ‬غذای‭ ‬نذری،‭ ‬خوراک‌های‭ ‬مسموم‭ ‬می‌دادند‭ ‬دست‭ ‬اهالی‭ ‬که‭ ‬بمیرند‭.‬

انیسه‭ ‬دارد‭ ‬پیچ‭ ‬و‭ ‬مهره‌های‭ ‬ریز‭ ‬را‭ ‬توی‭ ‬هم‭ ‬می‌کند‭ ‬و‭ ‬می‌ریزد‭ ‬داخل‭ ‬یک‭ ‬سطل‭ ‬پلاستیکی‭ ‬سفید،‭ ‬آواگل‭ ‬هم‭ ‬ور‭ ‬دستش‭. ‬انیسه‭ ‬و‭ ‬آواگل‭ ‬جورمردهای‭ ‬بیکارشان‭ ‬را‭ ‬می‌کشند‭ ‬با‭ ‬این‭ ‬پیچ‭ ‬و‭ ‬مهره‌ها‭ ‬که‭ ‬دست‭ ‬آخر‭ ‬می‌روند‭ ‬درگونی‌های‭ ‬ده‭ ‬کیلویی‭ ‬به‭ ‬ده‭ ‬هزارتومان‭ ‬دستمزد،‭ ‬به‭ ‬قرارهرماه‭ ‬۱۵۰‭ ‬هزارتومان‭ ‬اگر‭ ‬هر‭ ‬روز‭ ‬کار‭ ‬باشد‭.‬

‭ ‬مبینه‭ ‬پرده‭ ‬جلوی‭ ‬اتاقش‭ ‬را‭ ‬می‌زند‭ ‬کنار‭ ‬و‭ ‬بوی‭ ‬نم‭ ‬می‌پاشد‭ ‬بیرون‭. ‬خِر‭ ‬یک‭ ‬کیسه‭ ‬نایلونی‭ ‬دسته‭ ‬دار‭ ‬را‭ ‬گرفته‭ ‬و‭ ‬می‌کشد‭ ‬روی‭ ‬موزاییک‌ها‭ ‬جلوی‭ ‬اتاق‭ ‬که‭ ‬پر‭ ‬است‭ ‬ازکفش‌های‭ ‬صورتی‭ ‬رنگ‭ ‬که‭ ‬با‭ ‬دست‭ ‬می‌دوزدشان،‭ ‬هر‭ ‬کفش‭ ‬را‭ ‬۲۰۰‭ ‬تا‭ ‬تک‭ ‬تومانی‭. ‬خسته‭ ‬که‭ ‬می‌شود‭ ‬مبینه‭ ‬می‌رود‭ ‬سروقت‭ ‬لباس‌های‭ ‬بافتنی‭ ‬کهنه‭ ‬و‭ ‬شروع‭ ‬می‌کند‭ ‬به‭ ‬شکافتنشان،‭ ‬رخت‌های‭ ‬تریکویی‭ ‬را‭ ‬هم‭. ‬دو‭ ‬کیسه‭ ‬آنجاست،‭ ‬پر‭ ‬از‭ ‬نخ‭ ‬شکافته‭ ‬شده‭ ‬که‭ ‬در‭ ‬بازار‭ ‬عبدل‌آباد‭ ‬و‭ ‬آن‭ ‬حوالی‭ ‬کیلویی‭ ‬۲۰۰۰تومان‭ ‬می‌خرند‭. ‬این‭ ‬کسب‭ ‬وکار‭ ‬مشترک‭ ‬همه‭ ‬زن‌های‭ ‬بیغوله‌های‭ ‬کوره‭ ‬پزخانه‭ ‬است،‭ ‬زن‌هایی‭ ‬مثل‭ ‬آمنه‭ ‬که‭ ‬شیر‭ ‬به‭ ‬شیر‭ ‬بچه‭ ‬دارند‭ ‬و‭ ‬شوهر‭ ‬ندارند‭ ‬و‭ ‬اگر‭ ‬دارند‭ ‬بیکارند‭. ‬بیغوله‌ها‭ ‬پر‭ ‬از‭ ‬بچه‭ ‬است،‭ ‬اینها‭ ‬روزی‭ ‬یک‭ ‬نان‭ ‬هم‭ ‬که‭ ‬بخورند‭ ‬بیش‭ ‬از‭ ‬اینها‭ ‬پول‭ ‬نیاز‭ ‬است‭ ‬که‭ ‬سیر‭ ‬شوند‭. ‬خیلی‭ ‬شب‌ها‭ ‬ساکنان‭ ‬کوره‭ ‬گرسنه‭ ‬می‌خوابند،‭ ‬با‭ ‬این‭ ‬حال‭ ‬کسی‭ ‬شکایتی‭ ‬ندارد‭. ‬هاجر‭ ‬می‌گوید‭ ‬ایران‭ ‬جای‭ ‬خوبی‭ ‬است‭ ‬و‭ ‬معصومه‭ ‬راضی‭ ‬است‭ ‬که‭ ‬زندگی‭ ‬درکوره‌ها‭ ‬هرچه‭ ‬قدرهم‭ ‬که‭ ‬سخت‭ ‬باشد‭ ‬به‭ ‬لطف‭ ‬خدا‭ ‬امنیت‭ ‬دارد‭. ‬مردی‭ ‬اما‭ ‬که‭ ‬اسمش‭ ‬را‭ ‬نگفت‭ ‬غرولند‭ ‬می‌کند‭ ‬و‭ ‬راه‭ ‬خاکی‭ ‬را‭ ‬می‌گیرد‭ ‬و‭ ‬می‌رود‭ ‬سمت‭ ‬خیابان‭ ‬پیروز‭ ‬و‭ ‬می‌گوید‭ ‬حالا‭ ‬را‭ ‬نگاه‭ ‬نکن‭ ‬که‭ ‬امنیت‭ ‬هست،‭ ‬وقت‌هایی‭ ‬بود‭ ‬که‭ ‬اوباش‭ ‬می‌ریختند‭ ‬توی‭ ‬کوره‌ها‭ ‬و‭ ‬ناموس‭ ‬مان‭ ‬را‭ ‬می‌بردند‭ ‬و‭ ‬اگرچیزی‭ ‬بود‭ ‬امانش‭ ‬نمی‌دادند‭. ‬این‭ ‬مرد‭ ‬ایرانی‭ ‬است،‭ ‬همسایه‭ ‬افغانی‌ها‭ ‬درتهران،‭ ‬زیر‭ ‬سایه‭ ‬میل‌های‭ ‬قدبلند‭ ‬کوره‌های‭ ‬آجرپزی‭.‬

برداشت‭ ‬دوم‭: ‬اینجا‭ ‬ایران‭ ‬

زن‌ها‭ ‬و‭ ‬دخترها‭ ‬نشسته‌اند‭ ‬کنج‭ ‬دیوار‭ ‬و‭ ‬دارند‭ ‬نخ‭ ‬باز‭ ‬می‌کنند‭. ‬رحیمه‭ ‬ولی‭ ‬یک‭ ‬لگن‭ ‬پلاستیکی‭ ‬بزرگ‭ ‬را‭ ‬زده‭ ‬است‭ ‬زیر‭ ‬بغل‭ ‬که‭ ‬تویش‭ ‬یک‭ ‬عالم‭ ‬رخت‭ ‬چرک‭ ‬است‭. ‬رحیمه‭ ‬می‌رود‭ ‬توی‭ ‬حیاط‭ ‬کوره‌های‭ ‬دست‭ ‬چپی‭ ‬و‭ ‬خیرالنسا‭ ‬می‌آید‭ ‬به‭ ‬تماشا‭. ‬شوهرش‭ ‬پیرمردی‭ ‬است‭ ‬که‭ ‬لم‭ ‬داده‭ ‬توی‭ ‬آفتاب،‭ ‬بی‌خیال‭ ‬و‭ ‬سرخوش‭. ‬خیرالنسا‭ ‬ادایش‭ ‬را‭ ‬درمی‌آورد‭ ‬و‭ ‬می‌گوید‭ ‬از‭ ‬جوانی‭ ‬همین‌طور‭ ‬درویش‭ ‬و‭ ‬قلندر‭ ‬بود،‭ ‬بی‌خیال‭ ‬دنیا‭. ‬زن‭ ‬اهل‭ ‬نیشابور‭ ‬است،‭ ‬اهل‭ ‬دهات‭ ‬دورافتاده‌اش‭ ‬که‭ ‬اسمش‭ ‬را‭ ‬نگفت‭. ‬کاغذ‭ ‬و‭ ‬قلم‭ ‬را‭ ‬که‭ ‬می‌بیند‭ ‬بدبختی‌ها‭ ‬را‭ ‬ردیف‭ ‬می‌کند‭ ‬برای‭ ‬نوشتن‭ ‬و‭ ‬سیاهه‌برداری،‭ ‬از‭ ‬پایش‭ ‬که‭ ‬درد‭ ‬می‌کند،‭ ‬کمرش‭ ‬که‭ ‬دیسک‭ ‬دارد،‭ ‬پسرش‭ ‬که‭ ‬نامزد‭ ‬دارد‭ ‬و‭ ‬مانده‭ ‬است‭ ‬پشت‭ ‬دیوار‭ ‬مخارج،‭ ‬آلونکش‭ ‬که‭ ‬نه‭ ‬گاز‭ ‬دارد‭ ‬و‭ ‬نه‭ ‬نفت‭.‬

اعظم‭ ‬سر‭ ‬می‌رسد،‭ ‬روسری‭ ‬اش‭ ‬را‭ ‬دورصورت‭ ‬محکم‭ ‬می‭ ‬بندد‭ ‬و‭ ‬شروع‭ ‬می‌کند‭ ‬به‭ ‬گله‌گزاری‭ ‬از‭ ‬کوره‌ها‭ ‬که‭ ‬آبش‭ ‬خوردنی‭ ‬نیست،‭ ‬تلخ‭ ‬است‭ ‬و‭ ‬شور،‭ ‬که‭ ‬آب‭ ‬را‭ ‬تانکری‭ ‬می‌خرند‭ ‬۷۰‭ ‬هزارتومان،‭ ‬که‭ ‬پدرش‭ ‬کارگر‭ ‬همین‭ ‬آجرپزی‭ ‬بوده‭ ‬و‭ ‬وقتی‭ ‬دیده‭ ‬دختر‭ ‬بدبخت‌تر‭ ‬است‭ ‬آلونک‭ ‬را‭ ‬خالی‭ ‬کرده‭ ‬برای‭ ‬او‭. ‬شوهر‭ ‬اعظم‭ ‬کیف‌دوز‭ ‬است‭ ‬و‭ ‬بیکار،‭ ‬خودش‭ ‬هم‭ ‬کیف‌دوز‭ ‬است‭ ‬و‭ ‬بیکار‭ ‬و‭ ‬چشمش‭ ‬به‭ ‬جاده‭ ‬که‭ ‬کی‭ ‬نذری‭ ‬می‌آورند‭.‬

رحیمه‭ ‬بار‭ ‬دومِ‭ ‬لباس‌های‭ ‬چرک‭ ‬را‭ ‬از‭ ‬کوره‌ای‭ ‬که‭ ‬دورتر‭ ‬است‭ ‬از‭ ‬خانه‭ ‬او‭ ‬می‌آورد‭ ‬به‭ ‬کوره‭ ‬جلویی،‭ ‬به‭ ‬خانه‭ ‬اهالی‭ ‬افغانستان‭. ‬آب‭ ‬سرد‭ ‬است،‭ ‬مثل‭ ‬تگرگ،‭ ‬صفت‭ ‬زمهریر‭ ‬دارد‭ ‬این‭ ‬آب‭. ‬بیغوله‭ ‬رحیمه‭ ‬آب‭ ‬ندارد،‭ ‬یعنی‭ ‬همه‭ ‬ایرانی‌هایی‭ ‬که‭ ‬در‭ ‬کوره‭ ‬پشتی‭ ‬ساکنند‭ ‬آب‭ ‬ندارند‭. ‬رحیمه‭ ‬شستنی‌هایش‭ ‬را‭ ‬می‌آورد‭ ‬در‭ ‬خانه‭ ‬همسایه‌های‭ ‬تبعه افغان‭ ‬و‭ ‬آنها‭ ‬که‭ ‬دلشان‭ ‬برای‭ ‬رحیمه‭ ‬رقیق‭ ‬شده‭ ‬از‭ ‬شدت‭ ‬بدبختی‭ ‬می‌گذارند‭ ‬هرچه‭ ‬خواست‭ ‬بشوید‭. ‬رحیمه‭ ‬کلی‭ ‬بچه‭ ‬قد‭ ‬و‭ ‬نیم‌قد‭ ‬دارد‭ ‬با‭ ‬شوهری‭ ‬که‭ ‬اول‭ ‬مستاجر‭ ‬محله‭ ‬دولتخواه‭ ‬بود‭ ‬ولی‭ ‬چون‭ ‬از‭ ‬پس‭ ‬کرایه‌ها‭ ‬برنیامد‭ ‬آمد‭ ‬به‭ ‬این‭ ‬کوره‌ها،‭ ‬۲۵‭ ‬سال‭ ‬قبل‭. ‬رحمیه‭ ‬می‌گوید‭ ‬می‌بینی‭ ‬چقدر‭ ‬بدبختم‭ ‬که‭ ‬در‭ ‬کشور‭ ‬خودم‭ ‬محتاج‭ ‬خارجی‌ها‭ ‬شده‌ام‭ ‬و‭ ‬رخشانه‭ ‬چشم‌غره‭ ‬می‌رود‭ ‬که‭ ‬عجب‭ ‬نمک‌نشناسی‭. ‬جنگ‭ ‬کم‌کم‭ ‬بالا‭ ‬می‌گیرد،‭ ‬دعوا‭ ‬از‭ ‬آب‭ ‬می‌رسد‭ ‬به‭ ‬غذاهای‭ ‬نذری‭ ‬که‭ ‬رحمیه‭ ‬مدعی‭ ‬است‭ ‬رخشانه‭ ‬هول‭ ‬می‌زند‭ ‬و‭ ‬چند‭ ‬تا‭ ‬چند‭ ‬تا‭ ‬می‌گیرد‭ ‬برای‭ ‬اهل‭ ‬خانه‌اش‭ ‬و‭ ‬نمی‌گذارد‭ ‬به‭ ‬کسی‭ ‬برسد‭. ‬فاطمه‭ ‬ولی‭ ‬می‌گوید‭ ‬مردم‭ ‬که‭ ‬غذای‭ ‬نذری‭ ‬می‌آورند‭ ‬ایرانی‌های‭ ‬آن‌ور‭ ‬خیابان‭ ‬پیروز‭ ‬بیشتر‭ ‬غذاها‭ ‬را‭ ‬می‌گیرند‭ ‬و‭ ‬نمی‌گذارند‭ ‬چیز‭ ‬زیادی‭ ‬به‭ ‬مردم‭ ‬کوره‌ها‭ ‬برسد؛‭ ‬به‌نام‭ ‬کوره‌ای‌ها‭ ‬به‭ ‬کام‭ ‬مردم‭ ‬دولتخواه‭.‬

کوره‌ای‌ها‭ ‬نمی‌توانند‭ ‬غذا‭ ‬بخرند‭ ‬چون‭ ‬پول‭ ‬ندارند،‭ ‬روز‭ ‬خوششان‭ ‬آنها‭ ‬فقط‭ ‬نان‭ ‬بربری‭ ‬می‌خرند‭ ‬و‭ ‬چای‭. ‬زن‌ها‭ ‬به‭ ‬اتفاق‭ ‬گفتند‭ ‬یادشان‭ ‬نیست‭ ‬آخرین‭ ‬باری‭ ‬را‭ ‬که‭ ‬شیر‭ ‬و‭ ‬پنیر‭ ‬خریدند،‭ ‬میوه‭ ‬که‭ ‬اصلا‭ ‬رویش‭ ‬را‭ ‬ندیده‌اند‭ ‬مگر‭ ‬همین‭ ‬شب‭ ‬یلدا‭ ‬که‭ ‬مردم‭ ‬نیکوکار‭ ‬برای‭ ‬هر‭ ‬آلونک‭ ‬دو‌سه‭ ‬کیلویی‭ ‬سیب‭ ‬و‭ ‬پرتقال‭ ‬آوردند‭. ‬اینها‭ ‬با‭ ‬درآمد‭ ‬کم‌شان‭ ‬اگر‭ ‬بخواهند‭ ‬خوراکی‭ ‬بخرند‭ ‬دیگر‭ ‬از‭ ‬پس‭ ‬اجاره‭ ‬خانه‭ ‬برنمی‌آیند،‭ ‬راستی‭ ‬کوره‌ها‭ ‬اجاره‌ای‭ ‬است‭.‬

زن‌ها‭ ‬هول‭ ‬می‌زنند‭ ‬و‭ ‬توی‭ ‬حرف‭ ‬هم‭ ‬می‌پرند‭ ‬که‭ ‬نرخ‭ ‬اجاره‭ ‬را‭ ‬بگویند‭: ‬پنج‭ ‬میلیون‭ ‬تومان‭ ‬پول‭ ‬پیش‭ ‬و‭ ‬ماهی۲۰۰‭ ‬هزارتومان‭ ‬برای‭ ‬هر‭ ‬اتاق‭. ‬مبینه‭ ‬نخ‭ ‬که‭ ‬باز‭ ‬می‌کند‭ ‬ماهی۵۰‭ ‬هزارتومان‭ ‬گیرش‭ ‬می‌آید‭ ‬و‭ ‬باید‭ ‬سه‭ ‬برابر‭ ‬بگذارد‭ ‬رویش‭ ‬که‭ ‬ندارد‭. ‬آمنه‭ ‬هم‭ ‬وضعش‭ ‬همین‭ ‬است،‭ ‬زن‌های‭ ‬شوهردار‭ ‬هم‭ ‬فرقی‭ ‬ندارند،‭ ‬ایرانی‭ ‬و‭ ‬افغانی‭ ‬نیز‭ ‬توفیر‭ ‬ندارد‭. ‬همه‭ ‬اینها‭ ‬به‭ ‬حاج‭ ‬حسینی‭ ‬که‭ ‬اتاق‌ها‭ ‬را‭ ‬اجاره‭ ‬داده‭ ‬بدهکارند‭ ‬و‭ ‬این‭ ‬حاج‭ ‬حسین‭ ‬قرار‭ ‬گذاشته‭ ‬که‭ ‬بابت‭ ‬پول‭ ‬برق‭ ‬ازهمه‭ ‬اتاق‌ها‭ ‬صدهزارتومان‭ ‬اضافه‭ ‬بگیرد؛‭ ‬زن‌ها‭ ‬عزا‭ ‬گرفته‌اند‭. ‬آفتاب‭ ‬می‌رود‭ ‬که‭ ‬نارنجی‭ ‬شود‭ ‬و‭ ‬به‭ ‬خواب‭ ‬غرب‭ ‬برود‭. ‬هاجر‭ ‬دبه‌اش‭ ‬را‭ ‬بسته‭ ‬به‭ ‬تیرکی‭ ‬آهنی‭ ‬و‭ ‬چرخدار‭ ‬که‭ ‬برود‭ ‬برای‭ ‬آب‭. ‬آب‭ ‬کوره‌ها‭ ‬شور‭ ‬است‭ ‬و‭ ‬تلخ،‭ ‬هاجر‭ ‬و‭ ‬زن‌ها‭ ‬برای‭ ‬همین‭ ‬می‌روند‭ ‬آن‭ ‬سوی‭ ‬خیابان‭ ‬پیروز‭ ‬تا‭ ‬از‭ ‬ایرانی‌های‭ ‬خانه‌دار‭ ‬آب‭ ‬بگیرند‭ ‬اگر‭ ‬بدهند‭. ‬هاجر‭ ‬لنگ‌لنگان‭ ‬می‌رود‭ ‬سمت‭ ‬پارک‭ ‬و‭ ‬کوره‌ها‭ ‬می‌مانند‭ ‬پشت‭ ‬سر‭ ‬با‭ ‬هزار‭ ‬داستانی‭ ‬که‭ ‬دارند‭. ‬کوره‌ها‭ ‬را‭ ‬قرار‭ ‬بود‭ ‬به‭ ‬عنوان‭ ‬یکی‭ ‬از‭ ‬نمادهای‭ ‬منطقه‭ ‬خلازیر‭ ‬ساماندهی‭ ‬کنند‭ ‬و‭ ‬نور‭ ‬به‭ ‬صورتشان‭ ‬بپشاند‭ ‬که‭ ‬زیبا‭ ‬شوند،‭ ‬قرار‭ ‬بود‭ ‬شهرداری‭ ‬بالا‭ ‬و‭ ‬پایین‭ ‬کوره‌ها‭ ‬را‭ ‬با‭ ‬کاشی‭ ‬تزیین‭ ‬کند‭ ‬و‭ ‬بدنه‭ ‬خارجی‌شان‭ ‬را‭ ‬با‭ ‬سندبلاست‭ ‬بپوشاند‭ ‬که‭ ‬زیبا‭ ‬شوند‭ ‬و‭ ‬ماندگار‭ ‬و‭ ‬تفرجگاه‭ ‬مردم‭ ‬محل‭. ‬اما‭ ‬نشد‭ ‬که‭ ‬بشود‭ ‬و‭ ‬قرارها‭ ‬به‌هم‭ ‬خورد،‭ ‬این‭ ‬برج‌های‭ ‬به‭ ‬ظاهرخاموش،‭ ‬حالا‭ ‬کشور‭ ‬استقلال‭ ‬یافته‭ ‬ایران‭ ‬و‭ ‬افغانستانند،‭ ‬یک‭ ‬کشور‭ ‬مفلوک‭ ‬و‭ ‬توسری‭ ‬خورده‭ ‬که‭ ‬نمی‌دانی‭ ‬مردمان‭ ‬چشم‌بادامی‌اش‭ ‬را‭ ‬بدبخت‌تر‭ ‬بنامی‭ ‬یا‭ ‬مردمی‭ ‬که‭ ‬اهل‭ ‬ولایت‭ ‬ایرانند‭.‬‭ ‬

مریم خباز

معمای روبهی در پایتخت

غذا دهی دستی و نبود مدیریت پسماند پای روباه‌ها را به تهران باز کرد

روباه‌هایی که دیگر از انسان نمی‌ترسند و در قلب مراکز جمعیتی تهران شلوغ و بزرگ هم ظاهر می‌شوند. افزایش مشاهده روباه این ذهنیت را در مردم ایجاد کرده که جمعیت این گونه زیاد شده است. رئیس اداره محیط‌زیست استان تهران داستان افزایش جمعیت روباه‌ها را تکذیب می‌کند و می‌گوید: حضور این گونه در شهر به خاطر جذابیت‌های سطح شهر نظیر پسماندهاست. مدیرکل دفتر بهداشت و مبارزه با بیماری‌های دامی سازمان دامپزشکی حذف بیش از حد سگ‌های بی‌صاحب را عامل افزایش ورود روباه به پایتخت می‌داند اما برخی کارشناسان می‌گویند نبود ساز و کار برای کنترل غذادهی دستی به حیوانات همراه دیگر عوامل نظیر نبود مدیریت پسماند، حضور روباه در کلانشهر تهران را پررنگ‌تر کرده است. برخی کارشناسان نیز بر این باورند که چون روباه می‌تواند ناقل هاری به انسان باشد، در آینده با سونامی هاری مواجه خواهیم بود. اما مسؤولان سازمان حفاظت محیط‌زیست نه‌تنها معتقدند که هیچ گزارشی در جهان درباره خطرناک بودن روباه برای انسان منتشر نشده است بلکه تاکید می‌کنند که روباه‌های تهران در معرض انواع خطرات نظیر تصادفات قرار دارند.

چندی است که حضور روباه، این عضو خانواده سگ‌ها، در میدان شلوغی نظیر انقلاب هم گزارش شده است. تلفن‌های آتش‌نشانی بیشتر از گذشته برای زنده‌گیری روباه‌ها زنگ می‌خورد و بخشی از جامعه درگیر این حضور این سگ‌سان کوچک در دل تهران است. کسی نمی‌داند لانه‌های این روباه‌ها کجاست و چگونه آنها از قلب پایتخت سر درآورده‌اند. مردم گاهی احساس ترس می‌کنند و گاهی هم از سر دلسوزی و این‌که تصور می‌کنند روباه راه گم کرده، به آتش‌نشانی اطلاع می‌دهند تا این حیوان را به زیستگاهش بازگرداند.

محمد‌حسین بازگیر، رئیس اداره محیط‌زیست استان تهران در گفت‌وگو با ما درباره حضور بیشتر روباه‌ها در سطح کلانشهر تهران می‌گوید: شهر تهران هنوز پیوستگی خود با زیستگاه‌های طبیعی اطراف خود مانند شمال را از دست نداده است، علاوه بر این یک‌سری مسیرها مثل رودها و رود دره‌ها، همچنین برخی فضاهای سبز بزرگ و جنگل دست‌کاشت داخل شهر مثل چیتگر، شیان، لویزان، خجیر و سرخه حصار زیستگاه‌های طبیعی روباه‌ها هستند که این حیوانات در داخل آن زندگی و به‌راحتی در داخل شهر تردد می‌کنند. در واقع این ما هستیم که همه جا را تصرف کرده‌ایم.

آن‌طور که او می‌گوید این روزها شرایط سخت‌تر شده و روباه‌ها به‌طور طبیعی برای یافتن طعمه مشکل پیدا کرده‌اند. ما هم ریخت و پاش‌های زیادی داریم که تشویق‌کننده روباه است. پسماندهای ما منبع غذایی خوبی برای روباه‌هاست. روباه بیشتر در شب فعالیت می‌کند، اما فعالیت‌های تهران شبانه‌روزی شده است. به همین دلیل روباه‌ها هم در همه ساعت‌ها، در شهر تردد می‌کنند.

به گفته بازگیر، حضور روباه در مناطق پرجمعیتی مانند میدان انقلاب هم می‌تواند به دلیل مسدودسازی مسیر تردد این‌گونه در فرودگاه مهرآباد برای مقابله با ورود روباه به باند فرودگاه باشد. این اقدام عرصه را بر روباه تنگ و این حیوان را به سمت مناطق دیگری هدایت کرده است.

‌بهمن نقیبی، مدیرکل دفتر بهداشت و مبارزه با بیماری‌های دامی سازمان دامپزشکی نیز در گفت‌وگو با ما درباره دلایل افزایش حضور روباه در تهران عنوان می‌کند: اگر در منطقه‌ای که تعداد سگ‌های بی‌صاحب زیاد بود، بیش از حد اتلاف انجام شود، به حیات‌وحش فرصت می‌دهیم که راحت‌تر در سطح شهر حضور یابند. زیرا دیگر سگ‌ها سد راه حیات‌وحش نخواهند شد. او هم همچون بازگیر منابع سهل‌الوصول فست‌فودی و رستورانی در پسماندها را عامل موثری برای جذب روباه‌ها می‌داند.

روباه موش نمی‌گیرد

در فضای مجازی شایعه شده محیط‌زیست به عمد روباه‌ها را در سطح شهر رها کرده است تا جمعیت موش‌های تهران کنترل شود. این شایعه نه‌تنها توسط مدیرکل محیط‌زیست شهرستان تهران رد می‌شود بلکه ایمان معماریان، دامپزشک نیز در گفت‌وگو با ما دلیل شکل‌گیری این شایعات را انجام برخی مصاحبه‌های غیر‌کارشناسی می‌داند.

به گفته او، نبود مدیریت پسماند در تهران روی جمعیت روباه‌ها اثر می‌گذارد و علاوه بر این غذا‌دهی دستی به سگ و گربه‌های بدون صاحب توسط مردم هم باعث جذب روباه‌ها می‌شود.

آن‌طور که معماریان می‌گوید روباه جزو حیات‌وحشی است که می‌تواند به حیات‌وحش شهری تبدیل شود، زیرا خیلی خوب خود را با شرایط سازگار می‌کند.

این دامپزشک در واکنش به اظهاراتی که درباره احتمال انتقال هاری توسط روباه‌ها مطرح می‌شود، مهم‌ترین مشکل در زمینه روباه‌ها و سایر حیوانات شهری را نبود مدیریت این قبیل حیوانات می‌داند. او تاکید می‌کند: ما هیچ کنترل بهداشتی روی حیات‌وحش شهری نداریم که این مساله می‌تواند مخاطره‌آفرین باشد.

معماریان ادامه می‌دهد: در کشورهای پیشرفته تغدیه دستی حیات‌وحش جریمه دارد، زیرا زمینه افزایش جمعیت حیوانات را فراهم می‌کند. در برخی ایالت‌های آمریکا برای تغذیه دستی صد دلار جریمه در نظر می‌گیرند اما قبل از در نظر گرفتن جریمه برای تغذیه دستی حیوانات، ابتدا دولت‌ها پایه‌های اصلی تغذیه حیوانات را کنترل می‌کنند یعنی با مدیریت پسماند مانع افزایش جمعیت می‌شوند. سپس اجازه نمی‌دهند تغذیه دستی توسط مردم انجام شود، به این مفهوم که با نصب تابلوهای هشدار به شهروندان اعلام می‌کنند که نباید به حیوانات به صورت دستی غذا داد. در نهایت اگر کسی به هشدارها گوش نکرد، آن فرد را جریمه می‌کنند.

به اعتقاد معماریان، متولی اصلی حیوانات شهری، شهرداری‌ها هستند، اما محیط‌زیست خود را در مسائل مربوط به حیات‌وحش شهری دخالت می‌دهد؛ مثلا اگر سگی کشته شود، محیط‌زیست شکایت می‌کند، در حالی که این مساله، جزو  وظایف محیط‌زیست نیست.

آن‌طور که او توضیح می‌دهد در ارتباط با حیوانات شهری هیچ اقدامی در کشور انجام نمی‌شود و رسما در این حوزه هم رده کشورهایی نظیر هند هستیم. برای کنترل این حیوانات می‌توانیم از تجربیات کشورهای پیشرفته دنیا مثل اروپای غربی، آمریکا، استرالیا و نیوزلند استفاده کرد و روش‌های استاندارد آنها برای کنترل جمعیت حیوانات شهری را به کار بگیریم.

فرصت‌های حضور روباه در تهران

دامپزشکان بیشتر نسبت به مخاطرات حضور روباه در تهران تمرکز کرده و نسبت به آن هشدار می‌دهند، اما بازگیر، مدیر‌کل محیط‌زیست شهرستان تهران نه فقط حضور حیات‌وحش و روباه را جاذبه‌ای برای پایتخت می‌داند، بلکه از مخاطرات انسان برای روباه‌ها نیز سخن می‌گوید.

او تصادفات را یکی از مخاطرات اصلی برای روباه‌ها معرفی می‌کند، زیرا چند روز پیش یک روباه در شرق تهران تصادف کرده و به‌دلیل شدت جراحات از بین رفته است.

به گفته بازگیر، در بسیاری از نقاط دنیا تداخل بین زیستگاه جانوری و تعامل بین حیات‌وحش و زیستگاه انسانی، به عنوان یک امتیاز و ارزش و اولویت به شمار می‌رود و مورد حمایت دولت‌هاست؛ یعنی کشورها با گونه‌هایی از موجودات زنده که به زیستگاه انسان نزدیک می‌شوند و در حاشیه آن زندگی می‌کنند، با احترام برخورد کرده و حیات‌وحش را اذیت و آزار نمی‌کنند.

او تاکید می‌کند: روباه‌ها از انسان آسیب پذیرتر هستند. اگر کیفیت هوا و محیط دستخوش تغییرات تاثیرگذار در سلامت انسان شود، اولین تاثیرها روی همین موجودات نشان داده می‌شود. در واقع حیات‌وحش به نوعی پیش‌مرگ‌ انسان‌ها است. این کمترین خدمت حیات‌وحش به انسان است. از سوی دیگر، روباه در کنترل جوندگان کوچک هم اثر می‌گذارد. اما این به آن مفهوم نیست که ما در کار آنها دخالت می‌کنیم، بلکه از مردم هم می‌خواهیم که در کار روباه‌ها دخالت نکنند.

مدیر‌کل محیط‌زیست شهرستان تهران بیان می‌کند: حیات‌وحش خزانه ژنتیکی کشور است و به نوعی انفال به‌حساب می‌آید و علاوه بر خدمات زیبایی شناختی، نقش‌هایی هم در طبیعت و محیط‌زیست به‌عهده دارد که باید مورد توجه قرار گیرد.

 گزارش‌های اندک شمار هاری

بهمن نقیبی، مدیرکل دفتر بهداشت و مبارزه با بیماری‌های دامی سازمان دامپزشکی نیز درباره خطر انتقال هاری از سوی روباه به جمعیت انسانی به ما  می‌گوید: بر اساس آمارهای وزارت بهداشت سال گذشته تعداد حیوان گزیدگی ۱۸۰ هزار مورد بوده است که عدد قابل توجهی است.

او ادامه می‌دهد: البته با این تعداد قابل توجه حیوان گزیدگی، در حد کمتر از انگشتان دو دست موارد ابتلا به هاری داشته‌ایم که نشان می‌دهد سازمان دامپزشکی به وظایف خود در تحت پوشش واکسیناسیون قرار دادن جمعیت مناسب ناقلان هاری خوب عمل کرده است. وزارت بهداشت هم خدمات مناسبی به افراد حیوان گزیده ارائه کرده است.

به گفته نقیبی برای کنترل هاری در کشور در سه سطح حیات‌وحش، سگ‌های بی‌صاحب و سگ‌های گله و نگهبان باید کنترل‌های لازم انجام شود تا جمعیتی که مخزن بیماری هاری است، کاهش یابد و جمعیت انسانی در مقابل این بیماری کشنده محافظت شود.

او می‌گوید: کنترل و رصد هاری در سطح حیات‌وحش به عهده سازمان حفاظت محیط‌زیست است و طبیعتا دامپزشکی هم به عنوان همکار می‌تواند با این سازمان همکاری کند.

البته نقیبی عنوان می‌کند: درباره روباه‌ها اگر با دید حیات‌وحش به آنها نگاه کنیم، هر گونه اقدام کنترلی و مبارزه و پیشگیری با بیماری‌های آن در حیطه وظایف سازمان حفاظت محیط‌زیست است، اما اگر حیوان شهری محسوب شود، شهرداری‌ها باید راه‌های کنترل بیماری‌های این‌گونه را بر مبنای مطالعاتی که وجود دارد، به مرحله اجرا بگذارند.

 

 

لیلا مرگن

تهران گران و دوچرخه نه‌چندان ارزان آقای شهردار

شهردار تهران دیروز رکاب زد، از خیابان‌های غرق در ترافیک گذشت و هوای دودی تهران را عمیق‌تر از گذشته نفس کشید. دیروز اولین سه‌شنبه خبرساز آقای شهردار نبود، هفته گذشته که هنوز حکمش برای کلیدداری پایتخت صادر نشده بود، عکس‌هایی از او منتشر شد که نشان می‌داد سکاندار تازه نفس تهران لحظات نفسگیر اتوبوس و مترو سواری را هم تجربه کرده است.

در دو سه‌شنبه گذشته که مدتی است لقب روز بدون خودرو را یدک می‌کشند، شهردار تهران دست کم نشان داد حواسش به حمل و نقل عمومی تهران هست که زیربار جمعیت چند میلیونی پایتخت به هن‌وهن افتاده وخون به دل شهروندانی می‌کند که می‌خواهند نه‌تنها سه‌شنبه‌ها، بلکه بیشتر روزهایشان روز بدون خودرو باشد.

عکس‌های اتوبوس و دوچرخه‌سواری آقای شهردار خیلی زود در فضای مجازی دست به دست شد، خیلی‌ها نوشتند بهتراست شهردار به جای دوچرخه‌سواری وقت بگذارد و گرهی از حمل و نقل عمومی تهران باز کند، برخی نیز گفتند سخت است اما تلاش می‌کنند این حرکت نمایشی آقای شهردار را باور کنند.

ریزبینی‌ها به این نکات محدود نشد، دیروز برخی ذره‌بین انداختند روی دوچرخه آقای شهردار و گفتند دوچرخه‌ای که پیروز حناچی با آن خیابان‌های شیبدار تهران را رکاب زده وطنی و ساخت کارخانه «آساک» که سال گذشته تعطیل شد نیست، بلکه دوچرخه‌ای برقی با مارک ویوا است؛ که حدود ۹ میلیون تومان می‌ارزد. تا اینجای کار ایرادی به کار آقای شهردار نمی‌توان گرفت که چرا با دوچرخه‌ای چند میلیونی با سه‌شنبه‌های بدون خودرو همراه شده است.

ایراد کار اینجاست که تهران در حال تبدیل شدن به شهر پولدارهاست شهری که برخی دوست دارند فقط گران باشد، حتی اگر حداقل‌هایی مانند آب و هوا را هم برای زندگی نداشته باشد، دوچرخه نه‌چندان ارزان آقای شهردار یادآور همین دغدغه‌هاست که نمی‌توان نادیده‌شان گرفت.

تهران شهر دوستدار دوچرخه نیست، چون شیب خیلی از خیابان‌هایش تند است و تردد با دوچرخه‌های معمولی دشوار. تهران مسیر دوچرخه‌سواری کم دارد و هوای آلوده‌اش نیز برای سلامتی دوچرخه‌سوارها بیش از دیگران شاخ و شانه می‌کشد. شاید دیروز حناچی در مسیرش به این مسائل هم فکر کرده و کیوسک‌های دوچرخه‌ای را هم دیده باشد که مدت‌هاست خاک می‌خورند و یادآور این مساله‌اند که حرکت‌های نمایشی و بدون برنامه محکوم به شکست است. کلانشهر تهران مدت‌هاست که گرفتار پروژه‌های نمایشی شده، تصمیم‌هایی که برای شهروندان آب ندارد، اما برای پیمانکاران سفارش شده نان دارد.

مهدی آیینی

روزنامه‌نگار

تهران غم دود، تهران غم پول

تهران بی‌هواست، تهران پرنده ندارد، تهران جای زندگی نیست و… تهران به اینجا رسیده چون تا به حال قربانی ایده و طرح‌های خام شده، طرح‌هایی که نوشته می‌شوند تا برخی مدیران خودی نشان دهند.طرح‌هایی که برای تهران حکم دوربرگردان‌های نامناسبی را دارند که در کوتاه مدت اندکی از بار مشکلاتش می‌کاهند، اما خیلی زود به گره تازه‌ای بدل می‌شوند که باید با دندان بازشان کرد.

طرح ترافیک تازه تهران نمونه‌ای از این طرح هاست، طرحی که سال گذشته به استرس و دغدغه شهروندان دامن زد و با شروع فصل خاکستری تهران ثابت شد باری از روی دوش مشکلات زیست محیطی این کلانشهر برنداشته است. هنوز مشکلات اجرای طرح ترافیک جدید تهران حل نشده که از مدیریت شهری خبر رسیده قرار است سال آینده طرح ترافیک تا مرزهای محدوده طرح زوج و فرد گسترش پیدا کند. این‌که مدیران شهری تهران چطور به این نتیجه رسیده اند که باید طرحی را که هنوز دغدغه بسیاری از شهروندان است، فراگیرتر کنند جای سوال است؛ سوالی که خبرنگار ما برای رسیدن به پاسخ آن سعی کرد با مدیران شهری تماس بگیرد، اما موفق نشد.

به نظر می‌رسد مدیران شهری کاهش ترافیک، کاهش آلودگی هوا و کسب درآمد برای شهر را جزو اهداف این طرح بدانند، اما در شرایط کنونی هیچ کدام از این نکات نمی‌تواند دلیل مناسبی باشد، زیرا طرح جدید نه فقط منجر به کاهش آلودگی هوا و ترافیک نشده بلکه به مشکلات شهروندان برای تردد نیز دامن زده است.

نمونه‌اش گزارشی که دهم آبان گذشته با عنوان معاینه فنی اجاره‌ای در همین صفحه منتشر شد و از این حکایت داشت که بسیاری از شهروندان به‌دلیل مشکلات اقتصادی و افزایش هزینه‌های لوازم یدکی و تعمیرات برای تامین قطعاتی مانند کاتالیست یا حتی لاستیک خودرو با مشکل رو به رو هستند و برای گرفتن معاینه فنی ناچارند این لوازم را اجاره کنند. این رفتار برخی شهروندان قابل توجیه نیست، اما پیامی واضح برای مدیران شهری دارد و آن چیزی نیست جز این‌که آنها تاب فشار بیشتر را ندارند.

یک روز پیش از صدور حکم شهردار تازه نفس تهران، تصاویری از او منتشر شد که نشان می‌داد او در حال استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی است، حمل ونقلی که توسعه اش کلید قفل مشکلات تهران است و اگر به سرانجام برسد می‌توان به ایده‌هایی مانند گسترش محدوده طرح ترافیک مثل بسیاری از کلانشهرهای موفق دنیا فکر کرد، اما این ایده زمانی شدنی است که آقای شهردار و همکارانش نه فقط یک روز در سال بلکه در بیشتر روزهای تقویم، رغبت کنند از حمل و نقل عمومی استفاده کنند.

مهدی آیینی
روزنامه نگار

۴پاسگاه محیط‌بانی یک نفره در تهران

در حالی که براساس قانون، حضور یک محیط بان در پاسگاه‌های محیط‌بانی خلاف است، میلاد عباس زاده محیط بان ورامینی در تنهایی و در پاسگاهی در دل کویر جان خود را از دست داد. فرمانده یگان حفاظت محیط زیست تهران می‌گوید: براساس چارت تشکیلاتی باید هشت نفر در هر پاسگاه محیط بانی حضور داشته باشند اما به دلیل کمبود نیرو، چهار پاسگاه کویری استان تهران به صورت تک نفره مدیریت می‌شود.

مشکلات و مسایل محیط بانان تمامی ندارد. چهارشنبه گذشته‌ میلاد عباس زاده محیط بان ۲۹ ساله ورامینی در پاسگاه محیط بانی و در تنهایی جان خود را از دست داد. هنوز مراجع رسمی علت اصلی مرگ او را اعلام نکرده‌اند و  هیچ کس به این نکته اشاره نمی‌کند که آیا حضور یک محیط بان در پاسگاه محیط بانی عملی مطابق با قانون است یا خیر؟ آن طور که از متن قوانین بر می‌آید، نباید در پاسگاه‌های محیط بانی یک نفر حضور داشته باشد و وجود کشیک‌های تک نفره عملی خلاف قانون است.

نقی میرزا کریمی فرمانده یگان حفاظت محیط زیست تهران هم در گفت‌وگو با  گزارشگران سبز  تاکید می‌کند: اگر پاسگاه‌های تک نفره داریم، به دلیل کمبود نیروی انسانی است.

او می‌گوید: اکثر پاسگاه‌های ما در منطقه کویر به علت کمبود نیرو، به صورت یک نفره اداره می‌شود.

به گفته میرزاکریمی در تهران ۲۴ پاسگاه محیط بانی وجود دارد. برخی از پاسگاه‌های منطقه لار شامل پاسگاه محیط بانی قوشخانه و کمردشت در پارک ملی لار و یا پاسگاه تار در شهرستان دماوند، پاسگاه‌هایی فصلی هستند، زیرا در فصل زمستان تا بهار به دلیل مشکل در تردد و وجود برف و یخبندان در منطقه، تعطیل می‌شوند.

آن طور که او می گوید چهار پاسگاه محیط بانی هم در کویر داریم که دلیل کمبود نیرو، تک نفره اداره می‌شود.

فرمانده یگان حفاظت استان تهران به این پرسش که آیا حضور یک نیرو در پاسگاه محیط بانی خلاف قانون است یا نه پاسخ می‌دهد: برابر چارت در هر پاسگاه، باید هشت نفر محیط بان حضور داشته باشد. قانونا نباید چنین باشد. از نظر اداری، حفاظتی و تشکیلاتی صلاح بر این نیست که یک نفر در پاسگاه محیط بانی حضور داشته باشد.

او می افزاید: گشت‌های ما هم به صورت موتوری یک نفره است، امکان اینکه طرف از روی موتور زمین بخورد وجود دارد اما به خاطر کمبود نیرو، ناگزیر هستیم گشت تک نفره داشته باشیم.

میرزا کریمی تاکید می‌کند: این مساله را بارها اعلام کرده‌ایم و گفته‌ایم که باید کمبود نیروی حفاظتی جبران شود یا حداقل محیطبان‌های حاضر در بخش‌های دیگر، در پاسگاه محیط بانی انجام وظیفه کنند.

او درباره دلیل مرگ میلاد عباس زاده با اشاره به اینکه هنوز نظر قطعی پزشکی قانون اعلام نشده است، احتمال گاز گرفتگی را رد می‌کند.

فرمانده یگان حفاظت استان تهران اعلام می‌کند: برق این پاسگاه‌ها از طریق موتورهای برق تامین می‌شود و موتورخانه‌ هم درخارج از پاسگاه محیط بانی قرار دارد.

بالا