آخرین خبرها
خانه / بایگانی/آرشیو برچسب ها : مهدی آیینی (برگ 16)

بایگانی/آرشیو برچسب ها : مهدی آیینی

اشتراک به خبردهی

معافیت از خدمت سخت‌تر شد

کشیدن دست‌کم 14 دندان، پرخوری تا رسیدن به وزن 150کیلوگرم، رژیم غذایی سفت و سخت برای کاهش وزن تا حد «مگس وزن» یا پایین آوردن نمره چشم دیگر راهی برای فرار از خدمت سربازی نیست، زیرا براساس آیین‌نامه جدید معافیت پزشکی مشمولان سربازی که از اول مرداد لازم‌الاجراست، مشمولانی که رنج چنین کارهایی را به جان بخرند، دیگر معاف نشده بلکه در خوشبینانه‌ترین حالت سربازانی هستند که به عنوان معاف از رزم شناخته خواهند شد.

 علاوه بر این، رسیدن سن کفالت از 65 به 70 سال و مجاز شدن ارائه درخواست معافیت پزشکی حین تحصیل نیز بخشی از جزئیات جدید آیین نامه جدید معاینه و معافیت پزشکی مشمولان وظیفه است که روز گذشته رسانه ای شد.

قانون خدمت وظیفه عمومی سال 1390 تصویب و اجرایی شد، اما نکته اینجاست که آیین نامه های این قانون به طور کامل تهیه و ابلاغ نشده است و در تازه ترین اقدام با توجه به ماده 39 این قانون که به معاینه و معافیت پزشکی مشمولان وظیفه می پردازد، آیین نامه جدید این ماده از قانون از سوی ستاد نیروهای مسلح تهیه و به هیات وزیران فرستاده شده است.

موسی کمالی، جانشین اداره منابع انسانی ستاد کل نیروهای مسلح در این باره به جام جم می گوید: این آیین نامه بیست و یکم اردیبهشت امسال تصویب شد. در آیین نامه جدید بیماری ها به صورت دقیق احصا و به روز رسانی شده است. به این ترتیب تکلیف برخی بیماری ها که مشخص نبود روشن شده، در برخی بیماری ها قبلا کلی گویی شده بود، اما اکنون جزئیات نیز مطرح شده است.برای نمونه به شکل کامل به بیماری های اعصاب، روان و قلب و عروق پرداخته شده است.

آیین نامه جدید به شکلی تنظیم شده که از سوء استفاده برخی فرصت طلبان نیز جلوگیری می کند. برای نمونه در آیین نامه قبلی فردی که 14 دندان کمتر داشت، معافیت پزشکی برخوردار می شد. به این شکل که برخی از افراد از شرایط سوء استفاده کرده و دندان های خود را می کشیدند تا از سربازی معاف شوند، اما اکنون این موضوع به طور کامل حذف شده است.

کمالی می افزاید: اکنون شرط دندان دیگر مطرح نیست و بحث بیماری فک و دهان به صورت جزئی مطرح شده است.افزون بر این، قبلا بحث چاقی و لاغری نیز مطرح بود، به همین دلیل برخی ها با اضافه یا کم کردن وزن خود برای معاف شدن اقدام می کردند، اما براساس آیین نامه جدید، دیگر چاقی و لاغری مفرط معاف از رزم شناخته می شود و شخص با هر وزنی از خدمت معاف نمی شود.

این در حالی است که باید به تغییر شرایط ضعیف بودن چشم نیز برای معاف شدن اشاره کرد.

براساس آیین نامه قبلی، شخصی به دلیل ضعیف بودن چشم معاف می شد که مجموع نمره دو چشم او برابر 0.8 بود، اما شرایط در آیین نامه جدید تغییر کرده، جانشین اداره منابع انسانی ستاد کل نیروهای مسلح در این باره عنوان می کند: بر اساس آیین نامه جدید برای شخصی که مدرک تحصیلی اش پایین تر از لیسانس است نمره یک چشم باید 0.6 باشد و برای فردی که مدرک کارشناسی و بالاتر دارد نمره یک چشم باید 0.8 باشد تا بتواند از این شرط معافیت استفاده کند.

افزون بر این در آیین نامه جدید بحث عرق کردن شدید کف دست نیز مطرح شده، زیرا عده ای در گذشته از آن سوء استفاده می کردند، این شرط در آیین نامه جدید برداشته شده و چنین افرادی دیگر از خدمت معاف نشده و به عنوان معاف از رزم شناخته می شوند.

معافیت پزشکی حین تحصیل

براساس آیین نامه گذشته، چنانچه فردی در حال استفاده از معافیت تحصیلی بود به تقاضای معافیت پزشکی او رسیدگی نمی شد، مگر این که ترک تحصیل می کرد یا فارغ تحصیل می شد، اما در آیین نامه فعلی درباره نقص عضو یا بیماری هایی که مقطع تحصیلی در آن اثرگذار نیست، شخص می تواند تقاضای معافیت پزشکی کند.

کمالی در این باره توضیح می دهد: برای نمونه می توان به شرط نمره چشم اشاره کرد که براساس آن، افراد لیسانس و بالاتر از آن باید نمره یک چشمشان 0.8 باشد تا بتوانند از این شرط معافیت بهره مند شوند.

نکته اینجاست که در چنین مواردی، اگر شخص دیپلم بوده و مشغول تحصیل در دانشگاه باشد، اگر تقاضای معافیت پزشکی داشته باشد، به درخواست او رسیدگی نمی شود، اما در دیگر بیماری ها مانند قلب و عروق یا مغز و اعصاب که مقطع تحصیلی در آنها اثرگذار نیست، به درخواست افراد رسیدگی خواهد شد.

وی با بیان این که یکی دیگر از نکات برجسته آیین نامه فوق این است که مقطع تحصیلی در معافیت پزشکی اثرگذار است، تصریح می کند: فارغ التحصیلانی که می توانند مشاغل مربوط به تخصص خود را با وجود بیماری یا نقص عضو بدون مشقت در جامعه انجام دهند، به عنوان معاف از رزم به خدمت اعزام خواهند شد.

جزئیات معافیت کفالت

براساس ماده 39 قانون، یگانه فرزند ذکور مراقب یا نگهدارنده پدر نیازمند مراقبت که قادر به اداره امور خود نباشد، می تواند از سربازی معاف شود.

جانشین اداره منابع انسانی ستاد کل نیروهای مسلح عنوان می کند: ضوابط افرادی که نیازمند مراقبت نیستند، به سازمان وظیفه عمومی ابلاغ شده است، تشخیص فرد نیازمند مراقبت باید در کمیسیون بدوی بررسی شود، در این کمیسیون براساس ضوابط اگر پدر فرد نیازمند مراقبت باشد، از خدمت معاف می شود.

وی خاطرنشان می کند: در این آیین نامه در نظر گرفته شده افرادی که زیر 70 سال دارند، باید در کمیسیون بدوی به درخواست شان رسیدگی شود، اما کسانی که پدرشان 70 سال بیشتر دارد، نیازی به کمیسیون بدوی ندارند. به گفته کمالی، به این شکل براساس آیین نامه جدید ممکن است فرزندی که پدرش 40 یا 50 سال دارد، اما نیازمند مراقبت است، از خدمت معاف شود.

حمید صدرالسادات، رئیس سازمان وظیفه عمومی ناجا نیز دراین باره به جام جم می گوید: قانون تغییر نکرده، فقط سن کهولت تغییر کرده؛ زیرا وضع بهداشت و امید به زندگی در جامعه بهتر شده است، افزون بر این باید تاکید کرد مصداق قانون تغییر کرده است و البته افرادی که مشمول این معافیت می شوند، زیاد نیستند.

معافیت ایثارگران

صدرالسادات عنوان می کند: براساس آیین نامه جدید، افرادی که برای فرزند خود از معافیت ایثارگری یا امدادجویی استفاده کرده بودند، اگر فرزندشان در نیروهای مسلح عضویت پیدا کرده باشد، می توانند معافیت او را باطل کرده و برای فرزند دوم خود استفاده کنند.رئیس سازمان وظیفه عمومی ناجا با بیان این که کلیات آیین نامه جدید مانند آیین نامه گذشته است، خاطرنشان می کند: براساس شرایط جدید و امکانات پزشکی فراهم شده برخی از بیماری ها که امکان درمان آنها میسر شده، از معافیت دائم حذف شده و بعضی از بیماری ها نیز که در آیین نامه نبوده، اضافه شده است.

این در حالی است که باید یادآور شد براساس آیین نامه جدید معاینه مشمولان قبل از اعزام به خدمت اجباری شده و معاینه افراد باید از سوی پزشکان نیروهای مسلح انجام شود.

آیین نامه جدید از یکم مرداد لازم الاجراست، به این ترتیب از این تاریخ افرادی که تقاضای معافیت کنند، براساس آیین نامه جدید به درخواست آنها رسیدگی می شود، مگر آنهایی که به درخواست شان رسیدگی شده و رای پرونده آنها صادر شده است.

مهدی آیینی – گروه جامعه

مشاوره قبل از طلاق یا پیش از ازدواج

جوانان برای مشاوره‌های پیش از ازدواج با هزار و یک مشکل روبه‌رو هستند و اهمیت مسائلی مانند تحت پوشش بیمه قرار گرفتن این خدمات فراموش شده  است  این درحالی است که بتازگی موضوع اجباری شدن مشاوره‌های پیش از طلاق مطرح شده،دیروز رئیس مرکز توسعه، پیشگیری و درمان اعتیاد سازمان بهزیستی دراین باره به ایسنا گفته، تمام متقاضیان طلاق که به دادگاه مراجعه می کنند حتما باید دوره های مشاوره را گذرانده و از سازمان بهزیستی نامه بگیرند، البته او بیان کرده که این طرح برای اجرایی شدن باید از سوی قوه قضاییه ابلاغ شود تا به این شکل 1200 مرکز مشاوره طلاق دولتی و غیردولتی و 120 مرکز تخصصی مشاوره طلاقی که اکنون آماده ارائه خدمات هستند، بتوانند به زوج هایی که کارشان به جدایی رسیده مشاوره بدهند.

این در حالی است که باید تاکید کرد، چرا نباید شرایط برای جوانان به شکلی تسهیل شود تا آنها قبل از ازدواج بتوانند از خدمات این مراکز استفاده کنند، زیرا مشاوره های قبل از طلاق شاید بتواند زندگی تعداد کمی از زوج ها را نجات دهد، اما نکته اینجاست که نباید گذاشت به دلیل در دسترس نبودن و گران، نامناسب و بی کیفیت بودن مشاوره های قبل از ازدواج، پای زوج های جوان به دادگاه های خانواده باز شود، چون اکنون در برخی از شهرها چنین مراکزی وجود ندارد یا در مراکز خصوصی قیمت یک ساعت مشاوره به بیش صد هزار تومان رسیده و کیفیت پایین و شلوغی مراکز مشاوره دولتی نیز جوانان را نسبت به بهره بردن از نظر مشاوران خانواده دلسرد کرده است.

این شرایط سبب شده بسیاری از جوانان نتوانند قبل از تشکیل خانواده درک درستی از ازدواج به دست آورده و برنامه ای برای آینده زندگی مشترکشان ارائه کنند، به همین دلیل اکنون 30 درصد ازدواج ها در شهرهای بزرگ و 20 درصد در میانگین کشوری در کمتر از چهارسال به طلاق ختم می شود.

این در حالی است که مدت هاست بحث تحت پوشش قرار گرفتن خدمات مشاوره پیش از ازدواج مطرح شده، ولی به دلیل اولویت نداشتن و جابه جایی مدیران به فراموشی سپرده شده تا آنجا که هیچ کدام از مسئولانی که ادعای رسیدگی به مشکلات جوانان را داشته و دارند تاکنون نتوانسته اند قدم های موثری در این باره بردارند. بنابراین می توان گفت عده ای هنوز در کشور به اهمیت پیشگیری پی نبرده اند و تا زمانی که نظر این افراد تغییر نکند، نباید به کاهش آمار طلاق در کشور امیدوار بود.

مهدی آیینی – گروه جامعه

آموزش محیط‌بانان لنگ می‌زند

مهدی آیینی

مهدی آیینی

محیط‌بانان جزو افرادی هستند که خیلی کم پشتیبانی می‌شوند، اما همه از آنها توقع بالایی دارند، به همین دلیل مشکلات زیادی تاکنون برای این حامیان محیط‌زیست رخ داده، از درگیری با شکارچیان بگیرید تا مجروح شدن، به‌زندان افتادن و حکم اعدام گرفتن آنها. هر چند قسمتی از این مشکلات را می توان پای کم توجهی خود محیط بانان گذاشت، اما در این بین نباید از این نکته غافل شد که این مسئولان محیط زیست هستند که باید زمینه را برای فعالیت هر چه بهتر این افراد فراهم کنند.

روز گذشته مدیرکل محیط زیست استان تهران حرف هایی را به زبان آورد که از فقر تجهیزات و آموزش محیط بانان حکایت دارد، زیرا به گفته او در استان تهران فقط شش قبضه اسلحه بیهوشی وجود دارد و متاسفانه در این میان فقط یک یا دو محیط بان می توانند بدرستی با این سلاح ها کار کنند.

این در حالی است که سال گذشته مسئولان محیط زیست به بهانه نبود اعتبار، دوره های آموزشی را برای محیط بانان برگزار نکرده و فقط به برگزاری سه کلاس سلاح شناسی، تیراندازی و قانون به کارگیری سلاح بسنده کردند، هرچند که باید یادآور شد این چند کلاس نیز از استاندارد مناسبی برخوردار نبود.

این در حالی است که مسئولان باید دست کم تدارک 40 کلاس آموزشی را برای محیط بانان ببینند، زیرا چنانچه محیط بانان در دوره هایی مانند قانون مجازات اسلامی، حقوق قضا، غریق نجات، دفاع شخصی، جمع آوری نمونه، زنده گیری حیوانات و اصول اولیه نجات حیواناتی که در محدوده فعالیت آنها زندگی می کنند آشنا نباشند، نمی توانند برای محیط زیست مفید باشند، چون بی اطلاعی آنها به طور قطع آسیب بیشتری به محیط زیست خواهد زد.

برای مثال می توان به مرگ پلنگ شاهرودی در سال گذشته اشاره کرد، هر چند مسئولان محیط زیست وقت، دلیل مرگ حیوان را خونریزی شدید عنوان کردند، اما به اعتقاد کارشناسان، پلنگ به دلیل اصابت دارت داروی بیهوشی به طحالش و شلیک گلوله کلاشینکف از سوی محیط بان کشته شد.

از این نمونه های تاسف بار در کشورمان کم نیست؛ کشته شدن دو خرس قهوه ای در دانشگاه تبریز و سراب نیز از مواردی است که به دلیل نبود گلوله بیهوشی رقم خورده است بنابراین باید به مسئولان محیط زیست هشدار داد چنانچه تصمیم به حفظ اندک حیات وحش باقیمانده کشور دارند باید سرمایه گذاری برای آموزش و حمایت از محیط بانان را هر چه زودتر عملی کنند.

نامه یک محیط‌بان از زیر تیغ

مهدی آیینی – حدود سه سال پیش همراه چند نفر از همکارانش به ارتفاعات دنا رفت، آنجا بود که به طور ناخواسته با چهار شکارچی درگیر شد و در این درگیری متاسفانه یکی از شکارچیان جان خود را از دست داد و غلامحسین خالدی در مخمصه‌ای افتاد که هرگز آن را پیش‌بینی نمی‌کرد.

این محیط بان بیش از سه سال است که در زندان یاسوج روزها را به شب می رساند.

او روزهای طولانی زندان را با یاد خانواده و حیواناتی که نجات داده است، تاب می آورد. نامه او که روز گذشته رسانه ای شد، خطاب به معصومه ابتکار، رئیس سازمان حفاظت محیط زیست است.

خالدی در این نامه سرگشاده از ابتکار درخواست کرده که نگذارد زندگی او در زندان یا در پای چوبه دار به فراموشی سپرده شود.

محیط بان زندانی در بخشی از نامه اش می نویسد: مشکلات شدید خانوادگی، نظیر نداشتن هیچ سرپناهی برای خانواده ام و بلاتکلیفی و اضطراب ناشی از زندان سه ساله، افسردگی شدیدی را برایم به وجود آورده است.

متاسفانه کم کاری مدیرکل اداره حفاظت محیط زیست استان کهگیلویه و بویراحمد و سهل انگاری نمایندگان حقوقی سازمان در طول این سه سال و نیم، باعث شده که حقوق اینجانب ضایع و در مدت بازداشت یعنی سه سال و چهار ماه بلاتکلیف باشم.

خالدی در بخش دیگری از نامه اش اینچنین می نویسد: پدر پیر و مریض احوالی دارم و همین طور مادری که نمی تواند راه برود. من در زندانم و از حقوق دریافتی خانواده ام و همچنین خانواده پدری ام امرار معاش می کنم. به دلیل بازداشت، مشکلات شدید خانوادگی برایم پیش آمده؛ همسرم دچار ناراحتی قلبی شده است.«نازنین» دخترم کلاس اول راهنمایی است. برای مدرسه اش هیچ کاری نتوانسته ام انجام بدهم، حتی در طول سال شاید سه بار آن هم ده دقیقه او را دیده ام. خالدی در نامه خود به یکی دیگر از همکارانش به نام اسعد تقی زاده نیز اشاره می کند.

این محیط بان هم بیشتر از پنج سال است که در زندان روزگار می گذراند. در سطر سطر نامه خالدی این نکته به چشم می آید که او می ترسد مانند برخی از محیط بانانی که در زندان فراموش شده اند، در بلاتکلیفی بماند. آنچه مشخص است، این نکته است که محیط بانان با توجه به حقوق کم و شغل سختی که دارند، افراد زحمتکشی هستند که گاهی به دلیل نبود قانون مناسب یا سهل انگاری خودشان گرفتار مشکلاتی می شوند، اما نباید فراموش کرد که آنها حین دفاع از محیط زیستی که به تمامی ایرانیان تعلق دارد، گرفتار شده اند. به همین دلیل اکنون نباید آنها را تنها گذاشت.

هرچند که این وظیفه مسئولان محیط زیست است که کار آنها را با جدیت دنبال کنند، اما دیگران هم می توانند در این بین نقش داشته باشند.

برای نمونه هنرمندان می توانند پیشقدم شده و برای جلب رضایت شاکیان پرونده تلاش کنند یا خیران می توانند با کمک نقدی رضایت شاکیان چنین پرونده هایی را جلب کنند تا محیط بانان کمی سختی کار خود را فراموش کرده و با انگیزه بیشتری در راه حفظ محیط زیست تلاش کنند.

وحشت حیات وحش از انسان

مهدی آیینی

مهدی آیینی

کم نیست تعداد فیلم‌هایی که در آن انسان‌نما‌ها دست به کشتار وحشیانه حیوانات زده‌اند؛ از معروف‌ترین آنها که سلاخی توله‌خرس‌ها در سمیرم است بگیرید تا کشتن الاغ با ضربات پتک و گرفتن عکس یادگاری با خرس سربریده و شکار پلنگ با تیر و کمان. البته باید به این آمار صدها عکس و فیلم دیگر را نیز اضافه کرد که فقط یکی از آنها برای محکوم کردن برخی انسان‌ها و مسئولانی که سنگ محیط زیست را به سینه می‌زنند، کافی است.

متاسفانه اوضاع محیط زیست و حمایت از حیوانات در کشور آن قدر نابسامان است که اصلا نمی توان انتظار داشت وقفه ای بین انتشار این گونه فیلم و عکس ها بیفتد تا حیوانات نفس راحتی کشیده و زخم های ریز و درشت حیات وحش نیز تا حدی التیام پیدا کند، زیرا چند روزی است که فیلمی در دنیای مجازی منتشره شده که از تکرار بی رحمی و بی مسئولیتی انسان ها نسبت به محیط زیست و گونه های جانوری در خطر انقراض حکایت دارد، در این فیلم چند انسان نما تعدادی سگ را به جان پلنگ جوانی انداخته و این گربه سان را که در خطر انقراض قرار دارد، می کشند؛ جالب اینجاست که به گفته شاهدان، این پلنگ هیچ آسیبی به این افراد یا دام هایشان نزده بود.

هرچند از مرتکبان این جنایت نباید گذشت، اما نکته اینجاست که در این بین مسئولان نیز به همان اندازه مقصرند.

برای نمونه اواخر دی ماه گذشته که دادگاه افرادی که سه خرس را در سمیرم سلاخی کرده بودند، برگزار شد، در میان بهت دوستداران محیط زیست متهمان به صورت غیابی فقط به 18 ماه حبس تعزیری محکوم شدند.

اگر آن زمان مسئولان حساب شده تر عمل کرده و حکم بازدارنده ای صادر می شد، به طور حتم افرادی که در گوشه و کنار کشور با کشتن حیوانات و گرفتن فیلم از جنایت خود خبرساز می شوند، حداقل از بیم برخورد قضایی مناسب لحظه ای مردد خواهند شد بنابراین می توان گفت اگر در سه قوه کشورمان تصمیم های مناسبی برای حمایت از گونه های جانوری در خطر انقراض گرفته نشود خیلی دور نیست که بعد از شیر و ببر ایرانی که سال هاست منقرض شده اند، پلنگ، یوزپلنگ، یا دیگر گونه های جانوری نیز لقب منقرض شده خواهند گرفت.

این در حالی است که در فیلم اخیر چهره افرادی که مرتکب این جنایت شده اند مشخص است و از سوی افراد بومی قابل شناسایی هستند، بنابراین باید منتظر ماند و دید که مسئولان در این پرونده چگونه با مجرمان برخورد خواهند کرد.

ازدواج، درک درست می‌خواهد

مهدی آیینی

مهدی آیینی

آمار طلاق در کشور بالا رفته، کارشناسان هشدار می‌دهند سونامی یا زلزله طلاق در راه است. مسئولان بعضی وقت‌ها از محرمانه بودن آمار در این حوزه دم می‌زنند و گاهی نیز اعتراف می‌کنند در هر ساعت 16 زوج از یکدیگر جدا می‌شوند. همه این آمار و اظهار نظر ها درست است، اما نکته اینجاست که می توان مانع آن شد، زیرا بسیاری از طلاق هایی که این روزها در دفترخانه های کشور ثبت می شود، دلیل واضحی دارد که مسئولان آن طور که باید و شاید تاکنون آن را جدی نگرفته یا دست کم برای حل آن برنامه ای نداشته اند.

کارشناسان و مسئولان آن قدر در پژوهش و آمارهای به دست آمده در این حوزه غرق شده اند که یادشان رفته آمارها ارائه می شود تا به کمک آنها بتوان مشکلات را شناخت و برای رفع آنها برنامه ریزی و تصمیم گیری کرد.

برای نمونه یکی از مشکلاتی که امروزه همه سعی در رفع آن دارند، کاستن از آمار طلاق است. این مشکل دلایل زیادی دارد، اما با فرهنگ سازی و آموزش بموقع می توان تا حد زیادی مانع آن شد، مثلا اگر این روزها از زوج های جوانی که تصمیم به ازدواج می گیرند بپرسید هدف آنها از ازدواج چیست، یا چه برنامه ای برای آینده خود دارند، عده کمی می توانند پاسخ قانع کننده ای بدهند. متاسفانه خیلی از آنها درک درستی از ازدواج ندارند و تصور می کنند زندگی مشترک یعنی زندگی کردن زیر یک سقف، بچه دار شدن و در نهایت رفع نیازهای جنسی.

نتیجه این درک نادرست سبب شده که بسیاری از زوج های جوان در خوشبینانه ترین حالت در پنج ساله اول زندگی خود به بن بست رسیده و درخواست جدایی دهند یا این که آنقدر از یکدیگر دور شوند که زندگی مشترکشان به طلاق عاطفی ختم شود.

این افراد آموزش ندیده اند که ازدواج فراتر از زندگی کردن دو نفر زیر یک سقف است و این پیوند باید بستری را فراهم کند که در نهایت منجر به تغییر مثبت آنها شود یا برای داشتن زندگی موفق باید علاوه بر زمان حال برنامه ای هم برای آینده زندگی مشترک داشت.

به همین دلیل چنین زوج هایی با بروز کوچک ترین مشکلات مانند مشکل اقتصادی یا اختلاف نظر، تنها راه خلاصی را در جدایی از یکدیگر می بینند. البته باید تاکید کرد دراین میان فقط جوانان مقصر نیستند، زیرا این مسئولان هستند که باید با فرهنگ سازی در خانواده ها یا حداقل اضافه کردن این موضوعات به کتاب های درسی مانند تنظیم خانواده سبب شوند که جوانان دید بازتری نسبت به ازدواج پیدا کرده و با تصمیم های احساسی و نادرست خود هزینه های زیادی را به خود، خانواده و جامعه تحمیل نکنند.

زنگ جشن عاطفه‌ها تاخیر دارد

مهدی آیینی

مهدی آیینی

هر سال وقتی نفس‌های تابستان به شماره می‌افتد، خانواده‌هایی که فرزند دانش‌آموز دارند، به تکاپو می‌افتند تا خود را برای سال تحصیلی جدید آماده کنند.امسال هم مانند سال های قبل این جنب و جوش چند روزی است آغاز شده، زیرا براساس تقویم از دوشنبه سال تحصیلی جدید برای 12 میلیون و 300 هزار دانش آموز در 105 واحد آموزشی، کلید خواهد خورد، اما در این شور و حال وصف نشدنی و خاطره انگیز، همیشه چیزهایی برای ما آدم ها از قلم می افتد؛ برای نمونه این شور و حال برای خیلی ها آن قدر بالا می گیرد که یادشان می رود که دانش آموزانی هستند که به دلیل وضع مالی نامناسب تمام تابستان را کار کرده اند و نمی توانند مانند دیگر دانش آموزان با لباس نو یا حداقل با لوازمی که یک دانش آموز به آن نیاز دارد، سال تحصیلی جدید را شروع کنند.

نکته اینجاست که تعداد دانش آموزان کم نیست، چون بر اساس آماری که کمیته امداد امام خمینی(ره) منتشر کرده، می توان گفت یک میلیون و 400 هزار دانش آموز نیازمند در کشور شناسایی شده که فقط نیمی از آنها تحت پوشش کمیته امداد قرار دارند.

این در حالی است که این آمار به طور قطع بیشتر از این رقم است، زیرا خیلی ها در همسایگی من و شما زندگی می کنند که با سیلی صورت خود را سرخ نگاه داشته و هیچ وقت راضی نمی شوند دست کمک به سوی کسی دراز کنند؛ به همین دلیل این وظیفه ماست که پیشدستی کرده و به کمک این افراد بشتابیم.

افزون بر این، ماجرایی که سبب شده برخلاف حضور خیران بسیار در کشور، نیاز دانش آموزان نیازمند بخوبی برطرف نشود، نامناسب بودن زمان برگزاری جشن عاطفه هاست که مدتی است دهم مهر هر سال و به مدت سه روز در کشور برگزار می شود.

همان طور که مشخص است این جشن زمانی برگزار می شود که از تب و تاب آغاز سال تحصیلی جدید کاسته شده و دانش آموزان نیازمند با همان لباس وصله دار، کیف، قلم و دفتر نامناسب به مدرسه رفته اند.

به همین دلیل باید یادآور شد اگر نیکوکاری قصد کمک دارد باید به شکلی عمل کند تا کمک ها بموقع به دست نیازمندان برسد، زیرا بعد از اتمام این مراسم چند روزی هم زمان نیاز است تا کمک های جمع آوری شده به دست دانش آموزان نیازمند برسد.

این در حالی است که برای کودکان نیازمند هیچ چیز مهم تر از این نیست که کیف و کفش آنها هم مانند دیگر دانش آموزان در روزهای اول مهر بوی تازگی بدهد و برق بزند.

4000 ایرانی در بازداشتگاه‌های اندونزی

گفت‌وگو با «دیان ویرنجوریت»، سفیر اندونزی در تهران

  بعد از جنجالی‌شدن ماجرای مهاجرت غیرقانونی ایرانی‌ها به استرالیا، دولت اندونزی سیاستی در پیش گرفت که براساس آن صدور روادید در بدو ورود برای ایرانیان لغو شد. به همین دلیل مدتی است ایرانیانی که قصد دارند به منظور سیاحت، تجارت یا دیدار با اقوام خود به اندونزی بروند برای گرفتن روادید با مشکل روبه رو شده اند؛ برای نمونه کمتر آژانس مسافرتی خدمات صدور روادید اندونزی را ارائه کرده و آژانس هایی که در این زمینه فعالیت می کنند هم رقم های بالایی از مسافران درخواست می کنند. برای این که از چند و چون این ماجرا بیشتر بدانیم به سفارت اندونزی در تهران رفتیم جایی که بر خلاف دیگر سفارتخانه ها که معمولا با عکس هایی از جاذبه های توریستی آن کشور تزئین شده است، در و دیوارهایش پر است از عکس هایی که سفیر این کشور از مکان های دیدنی ایران گرفته است. در این گفت وگو دیان ویرنجوریت، سفیر اندونزی در تهران از شرایط صدور روادید و آمار ایرانیان زندانی در کشورش می گوید.

 اندونزی به چه افرادی روادید می دهد؟ چون اشخاصی که به سفارت شما مراجعه می کنند، می گویند شرایط برای گرفتن روادید اندونزی خیلی سخت شده است.

باید بگویم گرفتن روادید اندونزی آنقدر سخت نیست و مانند دیگر کشورهاست و هر شخصی که شرایط آن را داشته باشد، می تواند روادید بگیرد؛ یعنی حتی شرایط آن از برخی کشورها راحت تر است. زمانی که روادید در بدو ورود به ایرانی ها داده می شد، شرایط راحت تر بود و تا مدتی قبل سیاست ما به این شکل بود، چون ایران را کشور دوست و برادر می دانیم، ولی متاسفانه برخی، از این تسهیلات سوءاستفاده و مشکلاتی ایجاد کردند.

منظور شما افرادی است که می خواهند غیرقانونی به استرالیا بروند؟

درست است. وقتی ما تسهیلات صدور روادید در بدو ورود ارائه می کردیم، برخی ایرانی ها به اندونزی می آمدند، اما قصدشان این بود که خود را به استرالیا برسانند. در واقع آنها از این تسهیلات استفاده نادرست می کردند. این در حالی است که خیلی از ایرانیان وقتی این تسهیلات ارائه می شد هم برای گرفتن روادید به سفارت می آمدند. آنها افرادی هستند که واقعا به قصد گردشگری و تجارت به اندونزی می روند. این افراد چون نیت و مقصود درستی دارند، قبل از سفر روادید می گیرند. مشکل را افرادی ایجاد کردند که با گرفتن روادید در بدو ورود، دیگر به کشور خود برنگشتند.

آماری از این افراد دارید؟

بررسی های ما نشان می دهد از هر ده ایرانی که از این تسهیلات استفاده می کرد و به اندونزی می رفت، پنج نفرشان به ایران برنمی گشتند. به احتمال زیاد آنها افرادی بودند که می خواستند خودشان را به استرالیا برسانند، در حالی که افرادی که قصد دارند به این شکل خود را به استرالیا برسانند، ممکن است در اندونزی جرائم دیگری نیز مرتکب شوند. اکنون صدها ایرانی در زندان های اندونزی هستند.

آنها مرتکب چه جرم هایی شده اند؟

بیشتر آنها در ارتباط با قاچاق مواد مخدر و مهاجرت غیرقانونی دستگیر شده اند.

آمار برخی از سایت های خبری را که از وجود 5000 ایرانی در زندان و بازداشتگاه های اندونزی حکایت دارد، تائید می کنید؟

نه، نمی توانم دقیق درباره این آمار صحبت کنم، چون تعداد این افراد در بازداشتگاه ها تغییر می کند، یعنی روزانه برخی آزاد شده و تعدادی هم دستگیر یا منتقل می شوند به همین دلیل نمی توانیم عدد مشخصی بگوییم، اما می توانم بگویم حدود 4000 نفر در بازداشتگاه های موقت هستند، البته تعداد این افراد هم متغیر است، چون ما با سازمان بین المللی مهاجرت همکاری می کنیم.

این آمار حدودی را چگونه محاسبه می کنید؟

بر اساس آمار زمانی که تسهیلات صدور روادید در بدو ورود ارائه می شد، سالانه 18 هزار ایرانی به اندونزی سفر می کردند و معمولا نصف آنها به کشور خود برنمی گشتند. با توجه به این آمار می توان گفت حدود 9000 ایرانی تاکنون به کشور خود برنگشته اند، علاوه براین اگر فرض کنیم نیمی از این افراد هم موفق شده اند خود را به استرالیا برسانند می توان حدس زد حدود 4000 نفر در زندان و بازداشتگاه های موقت اندونزی هستند.

از تعداد ایرانی هایی که به دلیل قاچاق مواد مخدر محکوم به اعدام شده اند، چه آماری دارید؟

اکنون 47 ایرانی بر اساس مدارک قابل استناد به اعدام محکوم شده اند.

آیا تاکنون از این 47 نفر کسی اعدام شده است؟

نه. هیچ کدام از آنها تاکنون اعدام نشده اند؛ چرا که ما ایران را جزو کشورهای دوست و برادر خود می دانیم. این در حالی است که حکم قاچاقچیان آفریقایی یا مالزیایی اجرا شده، ولی هنوز حکم ایرانی ها اجرا نشده است.

قرار بود زندانیان ایرانی با اندونزیایی هایی که در ایران زندانی هستند، مبادله شوند. این طرح در چه مرحله ای است؟

به نظر من مبادله 47 زندانی ایرانی با سه زندانی اندونزیایی عادلانه نیست، افراد محکوم به اعدام با دلایل محکمی محکوم شده اند. برای نمونه دوست خود من که مصرف کننده ساده مواد مخدر بود با مقدار خیلی خیلی کم مواد در اندونزی دستگیر و به چند سال زندان محکوم شده است، حالا جرم اشخاصی که مقدار زیادی مواد مخدر وارد اندونزی کرده اند، بیشتر است. همه می دانند در اندونزی مجازات حمل مواد مخدر سنگین است. اگر شخصی با دانستن همه این نکات بخواهد مواد مخدر به کشور من منتقل کند، یعنی با قانون اندونزی مبارزه می کند، به همین دلیل باید سرانجام کارش را هم بپذیرد، البته منظور من قاچاقچیان همه کشورها است؛ زیرا اگر این افراد موفق به قاچاق مواد مخدر شوند هزاران نفر از جوانان کشور ما بی آینده و بدبخت می شوند. به نظر من قاچاقچیان مواد مخدر در هر جای دنیا باید مجازات شوند.

دولت اندونزی برای کم کردن تعداد مهاجران غیرقانونی بجز لغو صدور روادید در بدو ورود، برنامه های دیگری را عملی کرده است؟

دولت اندونزی سعی کرد قبل از لغو صدور روادید در بدو ورود برای ایرانی ها با روش های گام به گام تعداد افرادی را که می خواهند به این شکل به استرالیا بروند، کم کند. برای نمونه ما از مسافران خواستیم هنگام ورود به اندونزی حتما بلیت برگشت به کشور خود را داشته باشند، ولی برخی بلیت برگشت را تهیه می کردند، اما وقتی وارد خاک اندونزی می شدند، بلیت برگشت را کنسل کرده و پول خودرا پس می گرفتند. برنامه دیگر اجباری کردن رزرو هتل بود، اما با توجه به آنلاین انجام شدن این کار، این برنامه هم جواب نداد. راهکار دیگری که آزمایش شد این بود که متقاضیان سفر به اندونزی باید شخصی را به عنوان رابط در اندونزی معرفی می کردند، اما بعد از مدتی متوجه شدیم برخی یک شخص رابط را معرفی می کردند که فقط شماره تلفن و نام او تغییر می کرد. یکی دیگر از راه هایی که قبل از این که روادید بدو ورود را برداریم، آزمایش شد این بود که در فرودگاه با برخی مسافران ایرانی مصاحبه می کردیم. جالب است بدانید برخی خود را تاجر معرفی می کردند که حتی بلد نبودند انگلیسی حرف بزنند یا دست کم نحوه پوشش شان با گفته هایشان متفاوت بود.

اما بلد نبودن زبان انگلیسی یا پوشش نامناسب نمی تواند ملاک خوبی باشد؟

درست است، اما نکته اینجاست که این افراد می توانند براحتی مورد سوءاستفاده مالی قرار بگیرند؛ زیرا در هر جای دنیا ممکن است مامور فاسد وجود داشته باشد و اگر در فرودگاه اندونزی این افراد با ماموران فاسد روبه رو شوند، مجبور به پرداخت رشوه خواهند شد، ما دوست نداریم چنین اتفاقاتی رخ بدهد. دولت اندونزی برای این که جلوی این مشکلات را بگیرد، گام به گام پیش رفت تا راهکارهایی پیدا کند به همین دلیل می توانم بگویم این تصمیم ناگهانی و یک روزه گرفته نشده است.

این تغییر سیاست تا چه زمانی اجرا می شود؟

مساله این است که هدف لغو صدور روادید در بدو ورود فقط ایرانی ها نیستند. ما از قبل این تسهیلات را برای چند کشور محدود کرده ایم، ولی این تسهیلات مورد بازنگری قرار می گیرد و به این شکل نیست که تا ابد باشد. باید دید تاثیرات مثبت آن چگونه است. شاید وقتی دیدیم این روش جواب نداد آن را تغییر بدهیم. به هر حال بعد از مطالعات و تحقیقات زیادی که روی این مساله شد، دولت اندونزی با صلاحدید وزارت امور خارجه، دادگستری و پلیس و دیگر مسئولان تصمیم گرفت صدور روادید در بدو ورود را برای ایرانی ها لغو کند، زیرا به نتیجه رسیدیم این کار برای اندونزی مشکل ایجاد می کند. البته باید اضافه کنم این ماجرا بجز ما برای ایران هم مشکل ساز شده بود، زیرا اگر با سفیر ایران در اندونزی حرف بزنید، خواهید شنید هر روز ایرانیان زیادی برای دریافت کمک به سفارت مراجعه می کنند.

تاکنون بجز ایران صدور روادید در بدو ورود برای چه کشورهایی لغو شده است؟

20 کشور در این فهرست وجود دارد که ما به اتباع آنها با دقت بیشتری روادید می دهیم، در این فهرست ایران کشور چهارم است و بعد از افغانستان، پاکستان و سریلانکا قرار می گیرد.

به نظر می رسد با اطلاع رسانی های انجام شده همه می دانند از راه غیر قانونی در اندونزی نمی توانند به استرالیا برسند، زیرا اگر خیلی خوش شانس باشند و قایق شان غرق نشود در پاپوآی گینه نو اسکان داده می شوند. به همین دلیل فکر نمی کنید سیاست جدیدتان کمی سختگیرانه باشد؟

فرستادن مهاجران غیرقانونی به گینه نو سیاست استرالیاست. ما دوست نداریم ایرانی ها از کشور ما برای مهاجرت غیرقانونی به استرالیا استفاده کنند. ما می خواهیم ایرانی ها برای گردش و تجارت به اندونزی بیایند و از جاذبه های گردشگری ما لذت ببرند. از زمانی که تسهیلات صدور روادید در بدو ورود لغو شده است، تقاضا برای صدور روادید بیشتر شده، اما هنوز علاقه مهاجرت غیرقانونی از اندونزی به استرالیا در برخی وجود دارد. بگذارید دوباره بگویم هدف ما سخت کردن شرایط برای ایرانی ها نیست. ما نمی خواهیم تعداد گردشگران ایرانی کم شود، بلکه می خواهیم از عواقب ناگوار مهاجرت غیرقانونی کم کنیم.

ولی به نظر نمی رسد هدف شما جذب گردشگر بیشتر باشد، چون آژانس های مسافرتی می گویند گرفتن روادید کشور شما سخت است و برخی برای گرفتن روادید 220 دلار طلب می کنند، در حالی که سفارت برای صدور روادید فقط 45 دلار می گیرد، این ماجرا را چگونه توضیح می دهید؟

ما به هیچ آژانسی حق نداده ایم دنبال کار روادید برای گردشگران ایرانی باشد، زیرا هر فردی که قصد سفر به اندونزی دارد، باید خودش به سفارت اندونزی مراجعه کند. حتی ما قبل از برداشتن تسهیلات صدور روادید در بدو ورود با آژانس های مسافرتی و نمایندگان آنها، جلسه ای برگزار کرده و درباره سیاست جدید اطلاع رسانی کردیم. آن موقع آژانس های زیادی از ما درخواست کردند بگذاریم آنها برای مسافران روادید بگیرند، ولی ما قبول نکرده و می گوییم امکان ندارد ما به آژانس های مسافرتی چنین اجازه ای بدهیم. مسافران می توانند با مراجعه به سفارت و پرداخت همان 45 دلار روادید بگیرند. اگر برخی آژانس ها هزینه بیشتری طلب می کنند مقصر ما نیستیم؛ ولی ممکن است اگر متقاضی زیاد باشد و شرایط تعییر کند ما به چند آژانس اجازه بدهیم برای مسافران ویزا بگیرند.

افرادی که برای گرفتن روادید به سفارت می آیند باید چه مدارکی همراه داشته باشند؟

اصل و کپی شناسنامه و کارت ملی، دو قطعه عکس4×6، بلیت رفت و برگشت و برگه رزرو هتل علاوه براین متقاضی باید فرم مربوط به روادید را با حرف درشت لاتین پر کرده و به پرسش های مطرح شده درست جواب دهد. باید یادآور شوم نیازی به پرینت حساب بانکی نیست، ولی ممکن است ما از افرادی که شخصی را در اندونزی نمی شناسند، بخواهیم گواهی اشتغال به کار ارائه کنند یا اگر افرادی می خواهند به صورت تور یا گروهی از سوی آژانس مسافرتی به اندونزی بروند باید با مدیر آن آژانس صحبت کنیم.

مشکل دیگری که ایرانیان برای گرفتن روادید با آن روبه رو هستند، این است که سایت سفارت زبان فارسی ندارد. چه زمانی این مشکل را برطرف می کنید؟

این یکی از نقاط ضعف ماست. مساله این است که باید روی آن کار کنیم، اما این کار بودجه و وقت بیشتری می خواهد.

روزانه چند درخواست صدور روادید دارید؟

بین 35 تا 40 نفر.

صدور روادید چقدر طول می کشد؟

معمولا سه تا پنج روزه روادید می دهیم. دوباره تاکید می کنم که تصمیم لغو صدور روادید در بدو ورود برای ما تصمیم ساده و آسانی نبوده و شرایط سبب این اجبار شده است.

آمار گردشگران ایرانی در اندونزی باید بالا برود

دیان ویرنجوریت، سفیر اندونزی در تهران می گوید یکی از طرفداران جاذبه های گردشگری ایران است و به همین دلیل به نقاط مختلف کشور سفر کرده و عکاسی می کند. او تاکید می کند یکی از هدف های مهمش بالا بردن تعداد گردشگران ایرانی در اندونزی است. سفیر اندونزی در تهران ادامه می دهد: به هیچ وجه دلم نمی خواهد تعداد گردشگران ایرانی در اندونزی کم شود. یکی از هدف های من به عنوان سفیر اندونزی این است که گردشگری رونق بگیرد تا ایرانی های بیشتری بتوانند به کشور من رفته و از زیبایی های اندونزی لذت ببرند. ایرانی ها باید فرهنگ متنوع ما را دیده و از دیدن جاذبه های گردشگری ما لذت ببرند. سفیر اندونزی در تهران با اشاره با آمار بالای گردشگران ایرانی در ترکیه عنوان می کند: اکنون ما می بینیم سالانه حدود دو میلیون ایرانی به ترکیه رفته و هزاران دلار آنجا خرج می کنند، در حالی که آنها با همین مبلغ می توانند در اندونزی مکان های دیدنی بیشتری را ببینند. ویرنجوریت با بیان این که مالزی درمقایسه با اندونزی کشور کوچک تری است، اما گردشگران ایرانی در مالزی ده برابر اندونزی هستند،ادامه می دهد: جالب اینجاست که اندونزی و مالزی فقط یک ساعت با هم فاصله دارند، هرچند باید اضافه کنم از نظر مساحت اندونزی چند برابر مالزی است. بنابراین هدف من ارتقای تعداد گردشگران ایرانی به اندونزی است. به گفته سفیر اندونزی در تهران، هدف او و دیگر مسئولان اندونزی تحت فشار قرار دادن ایرانی ها نیست، زیرا آنها دوست ندارند کشورشان محلی برای ترانزیت مهاجران غیرقانونی به استرالیا باشد. ویرنجوریت تاکید می کند: برداشتن روادید در بدو ورود تاثیری روی تعداد صدور روادید برای ایرانی ها ندارد. هر ایرانی ای که بخواهد برای گردش به اندونزی برود، حتما می تواند روادید بگیرد.

 

مهدي آييني

جولان ریزگردها در آسمان کشور

مهدی آیینی/جام جم- ماجرای آلودگی هوای پایتخت داستان تازه‌ای نیست؛این‌که سالانه حدود 5000 نفر جان خود را به دلیل آلودگی هوا از دست می‌دهند یا هزینه‌های میلیاردی این معضل انگار هنوز نتوانسته در حد تلنگری برای مسئولان و شهروندان عمل کرده و آنها را به خود بیاورد، زیرا با این‌که تاریخچه آلودگی تهران به حدود 40 سال پیش برمی‌گردد و تاکنون کشورهای زیادی موفق به حل این بحران شده‌اند و راه‌های مقابله و رفع این مشکل ناشناخته نیست؛ عملکرد مسئولان کشورمان آن‌طور که باید و شاید تاکنون راه به ‌جایی نبرده است. هرچند به گفته مسئولان، بحث آلودگی هوا از گازهای سمی به ریزگردها رسیده است، اما جولان ریزگردها در کنار آلودگی های دیگر، شهروندان را در کلانشهرها با مشکلات جدی و بی شماری روبه رو کرده است ، مشکلاتی که به نظر می رسد فقط با کمک شهروندان برطرف خواهد شد. در این گفت وگو امیرفاتح وحدتی، رئیس مرکز ملی هوا و تغییر اقلیم سازمان حفاظت از محیط زیست کشور از آلودگی پایتخت و کلانشهرهای کشور می گوید.

باتوجه به مسئولیت شما در سازمان حفاظت از محیط زیست، آلودگی هوا را چگونه ارزیابی می کنید؟

آلودگی هوا عینی ترین و ملموس ترین چالش زیست محیطی کشور است که با فعالیت های همه جانبه کشور در ارتباط است، به همین دلیل حساسیت و صحبت درباره آن زیاد بوده و استنباط های مختلفی از آن شده و حتی افراد غیرمتخصص هم درباره آن اظهار نظرمی کنند.

به نظر می رسد یکی از دلایل مشکلات موجود برای رفع آلودگی هوا این است که دستگاه های درگیر در این ماجرا هرکدام راهکار و دلایل خودشان را مطرح می کنند.

هر فرد و دستگاهی با توجه به اطلاعات خود می تواند استنباطی از آلودگی هوا داشته باشد، البته ما نمی گوییم نظر ما به عنوان متولی امر نظر نهایی درخصوص آلودگی هواست. اما همه اینها بر می گردد به مجموعه و اطلاعاتی که اشخاص از موضوع دارند. برای نمونه، مدیرعامل شرکت حمل ونقل ریلی تهران می تواند با توجه به دیدگاه و تخصص خود و تاثیری که مترو درکاهش آلودگی هوا دارد، به موضوع نگاه کرده و درجه اهمیت کار خود را آنقدر بالا ببرد که رفع آلودگی هوا را متوجه ساخت و ساز مترو کند، در صورتی که شاید این گونه نباشد یا پلیس راهنمایی و رانندگی با توجه به فعالیت گسترده اش در حمل و نقل نظر خودش را درباره آلودگی هوا ارائه کرده و اهمیت آن را آنقدر بالا ببرد که بقیه کارها از نظر کارشناسان این مجموعه اهمیت کمتری داشته باشد، به همین دلیل افراد و دستگاه های مختلف دیدگاه های متفاوتی دارند.

برای حل مشکل نبود هماهنگی بین دستگاه های درگیر در آلودگی هوا چه راهکاری دارید؟

نبود مدیریت یکپارچه سبب ناهماهنگی می شود به همین دلیل باید قبول کنیم آلودگی هوا یک مقوله چندجانبه است که فقط با حل یک مساله حل نمی شود. جنبه های اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، فناوری و مدیریتی را باید در نظر گرفت؛ بنابراین برای رفع این مشکل باید به صورت همه جانبه به آن نگاه کنیم، زیرا هرکدام از این بخش ها تاثیرگذارند، اما درصد تاثیرات آنها ممکن است خیلی متفاوت باشد. به همین دلیل شاید بتوان علت جدی شدن معضل آلودگی هوا را مفاهیم نادرست و نبود هماهنگی در درک آنها دانست. از طرفی حل این مشکل به آسیب شناسی نیاز دارد. باید بگویم چند بار این مساله آسیب شناسی شده؛ هم به صورت آکادمیک و هم فرهنگی و اجتماعی.

با توجه به آسیب شناسی های انجام شده دلیل جدی شدن آلودگی هوا در کلانشهرها چیست؟

یکی از عوامل مهم، رشد و تمرکز جمعیت در کلانشهرهاست، زیرا به طور کلی در مسائل زیست محیطی می گویند جمعیت نقش اصلی را در معادلات ایفا می کند، برای مثال فرض کنید اگر قرار باشد برای 15 میلیون دانش آموز مداد تهیه کنیم، چند اصله درخت را باید قطع کنیم و این کار مشکل بزرگ زیست محیطی خواهد بود. بنابراین می توان گفت جمعیت نقش اساسی در این بین دارد.

از این گذشته، تابع این تمرکز جمعیت افزایش مصرف است؛ یعنی هر چه جمعیت بالا برود ساخت و ساز بیشتر شده و تقاضای بیش از حد برای مسکن، ارزش افزوده ایجاد می کند که محرک برای جذب جمعیت بیشتر است. از سویی، افزایش سفر و استفاده از وسایل حمل و نقل سبب مصرف انرژی بیشتری می شود که ناشی از نبود تعادل بین تقاضا و عرضه وسایل این جابه جایی است. برای نمونه اکنون بیش از 60 درصد صنایع در حاشیه شهرها متمرکز بوده یا تمام مراکز اقتصادی و تجاری در چند شهر کشور گردآمده است. توزیع نامتعادل بین مراکز تولیدی و تجاری تردد ها را چند برابر کرده است. عامل دیگری که می توان به آن اشاره کرد، موقعیت جغرافیایی است زیرا کشور ما سرزمین خشک و نیمه خشکی است که بیشتر روزهای آن گرم و آفتابی است، این عوامل سبب هوازدگی اراضی کشور شده و به تولید ذرات معلق وآلودگی هوا دامن می زند.

این آسیب شناسی ها چگونه انجام شد؟

سال 73، جایکا (آژانس همکاری بین المللی ژاپن) با کمک شهرداری تهران پژوهش هایی را انجام داد، البته تحقیقات دیگری هم از سوی شرکت سوئدی برای شهر تهران انجام شد، نتیجه بررسی های این دو موسسه در آن سال این بودکه عمده آلودگی هوای تهران ناشی از وسایل حمل و نقل است و مونواکسید کربن به عنوان شاخص آلودگی مطرح بود و دی اکسید ازت و دی اکسید گوگرد و ازن هم جایگاه بعدی را داشتند. افزون بر این، ذرات معلق و هیدروکربورها هم عامل بعدی آلودگی پایتخت بودند.

چه دلایلی سبب بروز چنین مشکلاتی شده است؟

اول این که کیفیت سوخت و خودرو های ما بسیار پایین بود. علاوه بر این، خودروهای فرسوده زیادی هم در شهر وجود داشت. منابع مسکونی زیادی هم از گازوئیل برای سیستم گرمایشی استفاده می کردند. می توان به این عوامل صنایع آلاینده ای که در حاشیه یا در داخل تهران فعالیت می کردند نیز اضافه کرد.

سهم منابع آلاینده متحرک و ثابت چقدر تعیین شد؟

در نهایت حدود 73 درصد سهم منابع آلاینده های متحرک و 27 درصد سهم منابع آلاینده ثابت شد.

برای کاهش آلودگی تهران به چه شکلی از این آمار استفاده کردید؟

این اطلاعات مبنای برنامه ریزی برای کنترل و کاهش آلودگی قرار گرفت، البته از نتایج بررسی فرهنگستان علوم که درباره وسایل حمل و نقل عمومی و تاثیر آن در کاهش آلودگی هوا بود نیز استفاده کردیم و سال76 در کمیته اجرایی کاهش آلودگی هوای تهران برنامه جامع کاهش آلودگی هوای تهران تدوین شد.

طبق برنامه جامع کاهش آلودگی هوای تهران چه کارهایی در اولویت قرار داشت؟

اولین کار این بود که سهم حمل و نقل عمومی را بالا ببریم. ساخت و ساز مترو، تبدیل سیستم احتراق خودروها، گازسوزکردن و استانداردسازی خودرو و سوخت هم از دیگر کارهایی بود که انجام شد. یکی دیگر از راهکارها معاینه فنی بود. البته منابع انرژی را هم باید تغییر می دادیم و گازکشی منازل را نیز سرعت بخشیدیم. بجز اینها سوخت کارخانجات را تغییر دادیم یا روی مسائل آموزشی و فرهنگی کار شد. برای نمونه، هفته هوای پاک از آن سال ها شروع شد.از رده خارج کردن خودرو های فرسوده از کارهای دیگری بود که انجام شد، آن سال چهار میلیون خودروی فرسوده در کشور وجود داشت، اما اکنون تعداد آنها به حدود 1.5 میلیون خودرو رسیده است یا اکنون تعداد خودرو های فرسوده تهران حدود 600 هزار دستگاه برآورد می شود. البته باید اذعان داشت فرسودگی، یک روند مستمر است و باید مکانیسم خاص خودش را برای از رده خارج کردن پیدا کند. در کنار این کار ها بحث مدیریت ترافیک مطرح شد، زیرا آن زمان مدیریت عبور و مرور و حمل و نقل عمومی چند جانبه مدیریت می شد و مدیریت یکنواختی وجود نداشت.

این برنامه ها چقدر در کاهش آلودگی هوا موفق بود؟

با این برنامه ها توانستیم میزان گازهای آلاینده را امروز به حد استاندارد برسانیم. هرچند این برنامه سال 84 بازنگری شد، زیرا با توجه به بازخوردها باید به آن محور های جدیدی اضافه می کردیم تا خلأهای موجود را پر کنیم، بنابراین بحث منابع آلاینده ساکن و پایش و ارتقای سیستم های پایشی مطرح شد.

این بازنگری ها چه زمانی عملی شد؟

اولین بازنگری تصویب نشد تا این که سال 89 ـ که پایان برنامه ده ساله کاهش آلودگی تهران بود ـ برنامه جدیدی را بررسی کرده و به تصویب دولت رساندیم، اما این برنامه دیگر محدود به تهران نیست و هشت کلانشهر کشور را در بر می گیرد. در این مرحله، رویکرد ما به ارتقا رساندن مسیرهای رفته بود مانند تبدیل استاندارد یورو 2 به یورو 4 یا ارتقای کیفیت سوخت، البته افزایش سهم حمل و نقل عمومی را هم 75 درصد تعیین کرده و قرار شد تردد خودرو های فرسوده در محدوده شهرها ممنوع و به شکل کامل از رده خارج شوند. افزون بر این، سهم انتقال صنایع آلاینده و پایش آنلاین را بالا بردیم. ارتقا و افزایش عرصه فضای سبز شهری را نیز در برنامه وارد کردیم و چند برنامه دیگر که در مجموع 23 فعالیت یا اقدام را دربرمی گیرد.

در اجرای این برنامه ها با چه مشکلاتی روبه رو هستید؟

مشکل بودجه و اعتبار کافی مطرح است، وظیفه محیط زیست به عنوان برنامه ریز، دستگاه ناظر و آسیب شناسی اجرانشدن موضوع است. ما که نمی توانیم به پالایشگاه برویم و سوخت باکیفیت یا خودروی استاندارد تولید کنیم؛ اینها وظیفه وزارتخانه های نفت و صنعت و معدن است. مشکل دیگری که وجود دارد این که هر کدام از وزارتخانه های مرتبط سهم خود را جداگانه از بودجه لحاظ می کنند، ولی سرعت هر کدام از این بخش ها باهم برابر نیست، برای نمونه شهرداری هزینه می کند، اما راهنمایی و رانندگی این امکان را ندارد یا دولت به شهرداری برای ساخت مترو کمک کافی نمی کند. به همین دلیل می توان گفت مدیریت یکنواختی وجود ندارد. مشکل دیگری که با آن روبه رو هستیم، این که اجرای برنامه ها الزام آور نیست. این وظیفه قانونگذاران است که اجرای برنامه ها را الزام آور کنند. مصوبه باید پایه حقوقی قوی داشته باشد که هر دستگاه را موظف به اجرای وظایفش کند.

برنامه هایی که اجرا کرده اید، چقدر برای کاهش آلودگی هوا موثر بوده است؟

از سال 79 تاکنون برنامه اول و دوم کاهش آلودگی هوا اجرا شده و همه آلاینده های گازی به حد استاندارد رسیده ، مشکل ما اکنون ذرات معلق است که بخشی از آن مربوط به احتراق بوده که امیدواریم با ارتقای کیفیت، سوخت خودرو ها به حداقل برسد. یک مقدار هم سهم منابع ساکن است که باید سریع برای آن تصمیم های قاطع تری گرفته شود و بقیه سهم پدیده های اقلیمی بوده که در این چند سال بالا رفته است. ما در شهرهای بزرگ مولد طبیعی ذرات معلق آنچنان نداریم، اما در پیرامون شهرها و کشور داریم، الان این ذرات با تندباد ها از کشورهایی مانند عراق به ایران می آید.

برای حل مشکل ریزگردها چه برنامه ای دارید؟

منابع آبی و اراضی باید مدیریت شوند؛ یعنی روی زمین کشاورزی نباید ساخت و ساز کرد یا سد های بیهوده احداث نکنیم، زیرا مدیریت اشتباه درمنابع آب سبب خشک شدن زمین و فرسایش خاک می شود که نتیجه آن ریزگرد ها هستند. عمده مساله ریزگردها چون از بیرون از مرزهاست، برطرف کردنش به زمان نیاز دارد. برخلاف برداشت های مختلف سیاسی که در منطقه وجود دارد، اما همه کشورها به دور از مسائل سیاسی توافق دارند که سریع تر این مشکل حل شود و این درحالی است که عراق،سوریه، اردن، عربستان سعودی و ایران در حل این مساله نقش اساسی دارند.

دلیل افزایش ریزگردها در این چند سال چه بوده است؟

عراق هم مانند کشور ما خشکسالی را تجربه می کند. به دلیل ساخت سد در سوریه، ترکیه و عراق و از طرفی نبود آب کافی در دسترس کشاورزی، زمین کشاورزان خشک شده و آنها زمین های خود را رها کرده اند، به همین دلیل خاک اراضی حاشیه و بستر رودخانه ها و برخی تالاب ها دچار فرسایش شده و حجم ریزگردها بالا رفته است، البته جنگ هایی که در منطقه صورت گرفته هم سبب فرسایش و نابودی مضاعف خاک و به وجود آمدن بخشی از ریزگردها شده است.

با این همه کاری که انجام داده اید، چرا احساس نمی شود آلودگی هوا کمتر شده است؟

الان تمام ایستگاه های سنجش آلودگی هوا میزان گازهای زیانبار را در حد استاندارد نشان می دهد، فقط ذرات معلق وبه ویژه ذرات 5/2 میکرون است که سبب ناسالمی هوا و آلودگی شده است. از یاد نبریم سال 76 سه روز تعطیلی به دلیل افزایش مونواکسید کربن داشتیم، ولی این روزها اگر روزی به ناچار تعطیل می شود فقط به دلیل ذرات معلق است.

فکر می کنید امسال هم به دلیل آلودگی هوا تهران تعطیل شود؟

نمی توان پیش بینی کرد، اما در روزهای سرد پدیده وارونگی دما و همزمان ماندگاری هوا را داریم که مشکل ساز می شود و ممکن است آلودگی به نقطه هشدار برسد، مهم ترین کار برای پیشگیری، پیشبرد برنامه کاهش آلودگی هوای کلانشهرهاست که وظیفه مهم دولت یازدهم با همراهی مردم است که باید این برنامه سریع تر پیش برود.

نقش و وظایف شهروندان در رفع آلودگی هوا

شاید مسئولان برای رفع آلودگی هوا همه راهکارها را بررسی کرده باشند،اما چیزی که آنها فراموش کرده اند نقش کلیدی مردم در کاهش آلودگی هوای کلانشهرهاست. برای نمونه، مکزیکوسیتی مشکل آلودگی هوای خود را با کمک مردم حل کرد، با توجه به این که جمعیت آنجا بیشتر از تهران بود و آلودگی بیشتری نیز داشت، اما چون پایه ریزی راهکار های آنها برای کاهش آلودگی هوا با توجه به نقش مردم بود، فشار افکار عمومی برای ارتقای استاندارد ها خیلی موثر بود و آنها توانستند مشکل را خیلی زود برطرف کنند. امیر فاتح وحدتی، رئیس مرکز ملی هوا و تغییر اقلیم سازمان حفاظت از محیط زیست دراین باره می گوید: دولت هم از مردم انتظار دارد، زیرا بدون تعامل با مردم هیچ برنامه ای پیش نمی رود، مشکل اینجاست که مردم یکطرفه از دولت انتظار دارند، اما مردم هم وظایفی دارند مثلا مردم باید برای معاینه فنی خودرو های خود اقدام یا خودرو های فرسوده شان را از رده خارج کنند، به همین دلیل همراهی مردم باید وجود داشته باشد. مردم باید بدانند برای کمک به رفع آلودگی هوا می توانند حداقل سیستم موتورخانه منزل خود را ارتقا دهند یا از حمل و نقل عمومی استفاده کنند. علاوه بر این، شهروندان می توانند با کاهش سفرهای درونشهری خود برای کاهش آلودگی هوا قدم بردارند. به این شکل که اگر کلانشهرنشینان برای کارهایی که می توان بدون مراجعه حضوری انجام داد از خدمات الکترونیک استفاده کنند، حجم سفر های روزانه کمتر شده و مصرف انرژی کاهش می یابد. البته باید تاکید کرد مسئولان هم برای ارتقای خدمات الکترونیک باید قدم های جدی تری بردارند تا مردم دغدغه اشتباهاتی را که هنگام استفاده از این خدمات اتفاق می افتد، نداشته باشند. بنابراین می توان گفت رفع مشکل آلودگی کلانشهرها همکاری شهروندان را می طلبد، اما متاسفانه هنوز نقش مردم در کاهش آلودگی هوا جدی گرفته نشده است.

حوادث رانندگی بیش از زلزله و جنگ قربانی می‌گیرد

مهدی آیینی/ آمارهای کشته‌شدگان تصادفات رانندگی واقعی اما تلخند. این آمارها زمانی تلخ‌تر می‌شوند که آنها را در کنار دیگر آمارهای تلفات انسانی مانند کشته‌شدگان زلزله، حوادث هوایی یا جنگ قرار دهیم.در این گزارش آمارهای منتشرشده از سوی سازمان های مختلف را کنار هم قرار دادیم تا نتیجه اش تلنگری باشد به شهروندان و مسئولان کشور تا با برنامه ها و طرح های سازنده بتوانند از این آمار وحشتناک بکاهند.

غیر استاندارد بودن جاده ها وخودروهای تولیدی داخل کشور دست به دست فرهنگ پایین رانندگان و نظارت ضعیف پلیس داده و نتیجه تاسف بار

و مرگباری را رقم زده است تا آنجا که می توان گفت حدود 280 هزار نفر در 12 سال گذشته به دلیل تصادفات رانندگی جان خود را از دست

download (3)داده اند. این در حالی است که به گفته مسئولان کشور تا هفت برابر کشته شدگان تصادفات، اشخاص دچار معلولیت می شوند، بنابراین می توان نتیجه گرفت که در 12 سال گذشته حدود دو میلیون نفر هم به دلیل تصادفات رانندگی معلول شده اند.

اگر بخواهیم از هزینه های پنهان تصادفات مانند بی سرپرست شدن افراد و طلاق به دلیل معلولیت چشمپوشی کنیم و فقط حداقل هزینه افراد معلولی را که تصادفات به جامعه تحمیل می کند، بررسی کنیم، رقم فراوانی به دست می آید. برای نمونه اگر هزینه ماهانه هر فرد معلول را چیزی حدود 500 هزار تومان در نظر بگیریم باید گفت این معلولان سالانه هزینه ای برابر با 12 هزار میلیارد تومان به جامعه تحمیل کرده اند.

هواپیما بسیار ایمن تر از خودرو

این در حالی است که اگر آمار کشته شدگان حوادث رانندگی را با حوادث هوایی کشور مقایسه کنیم متوجه می شویم ترس بسیاری از مردم از پرواز بی دلیل است، زیرا از سال 1327 تا 1390 براساس آمار پایگاه اطلاع رسانی صنعت هواپیمایی کشور، حدود 104 سانحه هوایی رخ داده که برخی آنها تلفات جانی داشته است. جالب اینجاست که تعداد افرادی که در این حادثه ها جان خود را از دست داده اند حدود 2052 نفر است.بنابراین با توجه به آمار کشته شدگان تصادفات رانندگی می توان گفت پرواز ایمنی بیشتری دارد.

علاوه بر این به گزارش ایسنا، از سال 1977 میلادی تا 2009 میلادی (1357 تا 1388 شمسی) 17 سانحه هوایی در طول تاریخ صنعت هواپیمایی در نقاط مختلف دنیا به وقوع پیوسته که این تعداد جزو بدترین و مرگبارترین سوانح محسوب می شوند. جالب اینجاست که طی این 32 سال در کشورهای جهان، 5416 نفر جان خود را از دست دادند.

جنگ امن تر از رانندگی در ایران

چنانچه بخواهیم آمار کشته شدگان تصادفات رانندگی کشورمان در 12 سال گذشته را با کشته شدگان جنگ ایران و عراق مقایسه کنیم درمی یابیم تلفات این جنگ هشت ساله پایین تر از کشته شدگان رانندگی بوده است. زیرا به گزارش مهر در دوران دفاع مقدس شاهد از دست دادن 221 هزار و 682 نفر از جوانان و فرماندهان بودیم. از این گذشته تعداد جانبازان جنگ ایران و عراق هم بسیار کمتر از افرادی است که در 12 سال گذشته به دلیل تصادفات رانندگی دچار معلولیت شده اند زیرا جنگ 554 هزار و 858 رزمنده جانباز به یادگار گذاشت ولی در تصادفاتی که به آن اشاره کردیم حدود دو میلیون نفر دچار معلولیت شده اند.

 

page101

بالا