آخرین خبرها
خانه / بایگانی/آرشیو برچسب ها : زاگرس (برگ 3)

بایگانی/آرشیو برچسب ها : زاگرس

اشتراک به خبردهی

زاگرس در سوگ درختان بلوط

«زاگرس دیگر جان ندارد.» این را حال و روز درختان بلوط فریاد می‌زند. درختان مقاومی که اکنون از آنها فقط شبحی باقی مانده، بیماری و آفت آن‌قدر در دل جنگل‌های زاگرس ریشه دوانده که دیگر باید اینجا را سرزمین سوسک‌های چوب‌خوار، آفت زغالی بلوط و غده‌های لورانتوس (گیاهی انگلی) نامید، چون از آن زاگرسی که در کتاب‌های جغرافیا درباره‌اش خوانده‌اید، دیگر خبری نیست.

آفات و بی توجهی مسئولان همچون تبری تیز​، امان درختان اینجا را بریده است تا آنجا که کارشناسان می گویند بعید نیست تا دو سال آینده از جنگل های زاگرس فقط برهوتی به جای بماند. اگرسیاست های دولت و بی تفاوتی و ناآگاهی مردم نسبت به منابع طبیعی تغییر نکند به طور حتم نسل های آینده، هر سال در روز درختکاری ماجرای خشک شدن میلیون ها اصله درخت جنگل های زاگرس و سهل انگاری برخی انسان های امروزی را به عنوان درس عبرت مرور خواهند کرد.

شیرابه ای سیاهرنگ از زیر پوست تنه درخت بیرون می زند، شیرابه ای که بی شباهت به قیر نیست، خیلی زمان نمی برد که مقدار شیرابه بیشتر می شود تا آنجا که سیاهی روی تنه و زیر پوست درخت جا خوش کرده و درخت از داخل شروع به پوسیدن می کند. این حکایت حدود 19 میلیون اصله از درختان بلوط زاگرس است که تاکنون گرفتار آفت زغالی بلوط شده اند. درختانی که درواقع منشأ حیات هستند و با مرگ آنها باید منتظر فاجعه ای به وسعت شش برابر دریاچه ارومیه بود، زیرا سرچشمه 40 درصد از آب شیرین کشور، جنگل های زاگرس است و این رویشگاه، بزرگ ترین فیلتر طبیعی برای مقابله با ریزگردها نیز به شمار می رود.

به گفته کارشناسان، هر هکتار جنگل سالانه 60 تن ریزگرد را در خود رسوب می دهد. علاوه بر این باید یادآور شد 40 درصد از دام های کشور در این منطقه قرار گرفته اند، برای نمونه 27 هزار خانوار دامدار فقط در استان کرمانشاه زندگی می کنند و 3000 خانواده در این استان از طریق محصولات فرعی جنگل مانند استحصال سقز و کتیرا امرار معاش می کنند. در حالی که میانگین تراکم جمعیت در منطقه زاگرس دو برابر سایر نقاط کشور است، یعنی 84 نفر در هر کیلومتر مربع، افزون بر این طول جنگل های زاگرس حدود 1265 کیلومتر بوده و عریض ترین نقاط آن حدود400 کیلومتر پهنا دارد؛ بنابراین​نمی​توان دست روی دست گذاشت و مرگ زاگرس را به تماشا نشست، زیرا نقش جنگل های زاگرس را در زندگی ایرانیان نمی توان نادیده گرفت. مثلا زاگرس فقط هزاران شغل برای بومیان منطقه ایجاد کرده، در حالی که دولت معمولا برای ایجاد هر شغل 60 میلیون تومان هزینه می کند، اما تاکنون در قبال انسان هایی که با مرگ زاگرس آواره کلانشهرها خواهند شد، آن طور که باید و شاید وارد عمل نشده است، بعلاوه جنگل های زاگرس از ارزش ژنتیکی بالایی نیز برخوردار است. برای نمونه تاکنون بیش از 180 گونه درختی و درختچه ای در این رویشگاه شناسایی شده است.

زاگرس، محدوده گیلانغرب

عده ای در جنگل های بلوط گیلانغرب در حال بررسی درختان هستند تا از سلامت آنها مطمئن شوند. هر درختی بیمار شده باشد، قطع می شود، البته اگر بیماری به برخی شاخه های آن سرایت کرده باشد شاخه مبتلا شده از پایین ترین قسمت قطع می شود. در مرحله بعد محل قطع شدن شاخه ها و تنه درختان را با رنگ آبی یا قرمز نشانه گذاری می کنند. قرمز برای درختانی که به آفت زغالی مبتلا شده و آبی برای درختانی که گرفتار سوسک های چوبخوار شده اند. کار به همین جا ختم نمی شود، زیرا چوب های بریده شده باید از بین برود تا بیماری به سایر درختان سرایت نکند، به همین دلیل درختان بریده شده آتش زده می شوند. مراد شیخ ویسی، معاونت فنی اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری استان کرمانشاه به جام جم می گوید: در کرمانشاه نیز جنگل های هم مرز با ایلام گرفتار این آفت​ و 115 هزار هکتار از 527 هزار هکتار از جنگل های این استان آلوده شده است.

مسئولان منابع طبیعی استان کرمانشاه قصد دارند از بومی های منطقه برای مهار مشکل جنگل های منطقه استفاده کنند. به گفته آنها این راهکار سبب می شود هزینه نیز کاهش یابد. شیخ ویسی عنوان می کند: برای این کار محدوده 4000 هکتاری را مشخص کرده ایم تا برای پاکسازی این مناطق با بومی های منطقه قرارداد ببندیم. ​ حسین سلیمانی، مدیرکل منابع طبیعی و آبخیزداری کرمانشاه نیز به جام جم می گوید: متاسفانه حساسیت نسبت به وضع جنگل های زاگرس خیلی کم است، زیرا در مقابل دریاچه ارومیه که حدود یک میلیون هکتار وسعت دارد جنگل های زاگرس شش میلیون هکتار است.

از سال 88 پدیده خشکیدگی بلوط در زاگرس مشاهده شده، اکنون این بیماری بسرعت در حال گسترش است و تاکنون بیش از یک میلیون و 132 هزار و 220 هکتار از جنگل های زاگرس به بیماری قارچی مبتلا شده یا تحت تاثیر حمله آفات چوبخوار از بین رفته است. عوامل زیادی در توسعه بیماری زغالی بلوط و طغیان سوسک های چوبخوار نقش دارد. در این میان می توان به خشکسالی، تغییر اقلیم، افزایش شدت و مدت ریزگردها و چرای دام بیش از ظرفیت که سبب کوبیدگی خاک جنگل می شود، اشاره کرد.

مشکلی به نام کمبود نیرو

بعد از این که مناطق آلوده جنگل پاکسازی شد، باید شرایطی ایجاد کرد تا این مناطق قرق شود و دام وارد آنها نشود، زیرا دام ها شاخه های تازه جوانه زده را می بلعند، اما مشکل اینجاست که در بیشتر مناطق جنگلی، دام مازاد وجود دارد. برای نمونه فقط در استان کرمانشاه سه میلیون راس دام وجود دارد که حدود یک میلیون و 300 هزار راس آن مازاد است.

این در حالی است که براساس استاندارد ها برای حفاظت از هر 5000 متر از جنگل و هر ده هزار متر مربع از مراتع به یک نیرو نیاز است، اما با توجه به کمبود نیرو، مسئولان این استان برای هر 20 هزار هکتار یک نیرو در اختیار دارند.

میرزا کرم رمضانی، مسئول گشت پاسگاه حفاظتی جنگل و مرتع روستای شاه بداغ استان کرمانشاه درباره امکاناتی که در اختیار دارند، می گوید: ما شش نفر هستیم که در این پاسگاه به صورت دو شیفت کار می کنیم، یعنی هر سه روز یک راننده، یک سرباز و یک جنگلبان اینجا مستقر هستند.

جالب اینجاست که این پاسگاه وسعتی را پوشش می دهد که در آن 68 روستا قرار دارد، بنابراین سرکشی به تمام روستاها در طول هفته بسختی امکان پذیر است، در حالی که پاسگاه های حفاظتی معمولا با کمبود شدید نیرو، سوخت و خودرو دست و پنجه نرم می کنند.

محتاج ماهانه دو کیسه آرد

به گفته مدیرکل منابع طبیعی و آبخیزداری کرمانشاه، بعد از اجرای فاز اول هدفمندی یارانه ها، بهره برداری از جنگل از سوی روستاییان برای تامین سوخت تا پنج برابر افزایش پیدا کرد. پای درددل روستاییان هم که بنشینید، خواهید شنید آنها به دلیل کمبود سوخت هایی مانند گاز و نفت مجبور به قطع درختان هستند، افزون بر این عده ای نیز می گویند برای امرار معاش مجبورند درختان بلوط را قطع و زغال درست کنند.

سلیمانی درباره زغال گیری برخی روستاییان در جنگل های زاگرس می گوید: در یکی از مناطق جنوبی و محروم کرمانشاه، اگر از روستاییان بپرسید چرا این کار را انجام می دهند آنها می گویند اگر ماهانه دو کیسه آرد بگیرند، دیگر برای فروش زغال، درختان را نمی سوزانند. به همین دلیل باید گفت این مشکل ریشه در فقر و بیکاری بومیان این منطقه دارد.

رمضانی درباره تخلفات صورت گرفته در حوزه اش یاد آور می شود: تبدیل اراضی ملی به زراعتی بیشتر از سایر تخلفات صورت می گیرد، زیرا برخی کشاورزان ادعا می کنند اراضی ملی از پدرشان به آنها به ارث رسیده است.

یکی دیگر از مشکلاتی که جنگل های زاگرس را تهدید می کند، آتش سوزی های عمدی و غیرعمدی است. در حالی که با توجه به صعب العبور بودن قسمت هایی از زاگرس، اداره های منابع طبیعی امکانات مناسبی برای مقابله با آتش سوزی در اختیار ندارند و تا ماموران خود را به محل حادثه برسانند، بخش وسیعی از جنگل نابود شده است.

مدیرکل منابع طبیعی و آبخیزداری کرمانشاه درباره اعتباری که برای امسال در اختیار آنها قرار گرفته، اظهار می کند: امسال 600 میلیون تومان به عنوان طرح صیانت به ما اختصاص پیدا کرده، اما برای مبارزه با خشکیدگی درختان تاکنون چیزی به ما تخصیص داده نشده، در حالی که برای کنترل ایده آل این مشکل در استان، سالانه شش میلیارد تومان اعتبار نیاز داریم.

افزون بر این، معاون وزیر کشاورزی نیز خسارت بیماری زغالی بلوط به جنگل های زاگرس را 4660 میلیارد تومان برآورد کرده و گفته برای اجرای عملیات احیای جنگل های زاگرس که برای پنج سال برنامه ریزی شده به اعتباری برابر با 900 میلیارد تومان نیاز است.

آفات و بیماری هر روز جان درختان بیشتری را در جنگل های زاگرس می گیرند، بنابراین اگر مدیران راهکار مناسب و اعتبار کافی برای مقابله با این مشکل را در اختیار نداشته باشند تا مدتی دیگر باید فاجعه زیست محیطی را شاهد بود که کارشناسان وسعت آن را شش برابر دریاچه ارومیه می دانند. به عنوان نمونه از بین رفتن جنگل های زاگرس سبب تغییرات کمی و کیفی در منابع آب شیرین بیش از 40 درصد کشور خواهد شد، گسترش بیابانزایی، فرسایش بادی و افزایش ریزگردها، تغییر در جوامع گیاهی و حذف برخی گونه ها، تهدید امنیت غذایی و سلامت، مهاجرت و کاهش تنوع زیستی را نیز باید از دیگر پیامدهای خشکیدگی جنگل های زاگرس دانست. بنابراین انتظار می رود دست کم هیات دولت برای رفع این مشکل وارد عمل شود.

ایلام، آلوده ترین قسمت

بیماری قارچ زغالی برای اولین بار در استان های ایلام، فارس، لرستان و کهگیلویه و بویراحمد مشاهده شد. خشکیدگی درختان بلوط در استان های ایلام، لرستان، کرمانشاه، کهگیلویه و بویر احمد، فارس، چهارمحال بختیاری و خوزستان بیشتر از سایر مناطق مشاهده شده است. در این میان ایلام با مساحتی برابر با 641 هزار و 543 هکتار بیشترین منطقه آلوده را به خود اختصاص داده است.

این در حالی است که 464 هزار و 786 هکتار از مناطق آلوده کمتر از 25 درصد، 366 هزار و 797 هکتار بین 25 تا 50 درصد، 193 هزار و 197 هکتار بین 50 تا 75 درصد، 106 هزار و440 هکتار بین 75 تا 100 درصد دچار خشکیدگی شده است. با توجه به این که 15 درصد از جنگل های زاگرس به طور کامل خشک شده و به طور متوسط در هر هکتار از جنگل 110 اصله درخت وجود دارد، می توان نتیجه گرفت 18 میلیون و 665 هزار 20 اصله درخت تاکنون از بین رفته است و چنانچه ارزش هر درخت را براساس آیین نامه اجرایی بند ب ماده 12 قانون افزایش بهره وری 250 هزار تومان در نظر بگیریم، خشکیدگی جنگ های بلوط تاکنون 4666 میلیارد و 255 میلیون تومان به کشور زیان رسانده است.

مهدی آیینی / گروه جامعه

نسخه بیماری بلوط‌ها؛ قطع 18 میلیون درخت

حدود چهار سال پیش بود که خبرهایی از شیوع آفت زغالی بلوط در جنگل‌های زاگرس بر سر زبان‌ها افتاد، اما خیلی طول نکشید تا این آفت مانند خوره به جان جنگل‌های زاگرس افتاد و شیره جان درختان بلوط را بلعید تا آنجا که هر روز صدها اصله درخت در این منطقه خشک می‌شوند.

  نکته اینجاست که با گذشت چند سال از این موضوع هنوز هم باید به تماشای قطع هزاران اصله درخت بلوط نشست و افسوس خورد که چرا نبود مدیریت درست، یا منابع اعتباری کافی سدی شده است برای نجات جان جنگل های زاگرس. زیرا با این که مسئولان نیز تائید می کنند این آفت دست کم از سال 87 در جنگل های زاگرس شیوع پیدا کرده، اما آزمایش های انجام گرفته از سوی آنها در سال 89 به آنها اطمینان داد که با چه مشکل حادی روبه رو هستند.

اکوسیستم جنگل های بلوط طی دهه های مختلف دچار سیر نزولی شده، زیرا بارگذاری بیش از توان منطقه انجام شده، برای نمونه فشار سنگین دام، تبدیل و تغییر اراضی جنگل به کشاروزی، و توسعه سکونتگاه ها سبب شده که بستر جنگل دچار مشکل شود و آفت زغالی بلوط در این منطقه طغیان کند.

روز گذشته شیرین ابوالقاسمی، مدیر طرح حفاظت از جنگل های زاگرس با بیان این که بیش از یک میلیون هکتار از جنگل های زاگرسی آلوده به آفت زغالی بلوط شده تاکید کرد این مناطق دیگر قابل احیا نبوده و باید 18 میلیون اصله درخت بلوط قطع شود.

ابوالقاسمی قطع درختان آلوده را تنها راه کنترل بیماری زغالی دانسته و معتقد است بر اساس دیدگاه کارشناسان بین المللی و نظر قطعی رئیس سازمان جنگل ها، مراتع و آبخیزداری کشور که در کمیسیون امور زیربنایی دولت مطرح شد، قطع درختان آلوده تنها کاری است که می توان برای کنترل روند نابودی جنگل های زاگرسی انجام داد.

به گفته وی، به دلیل وجود دام، حتی اگر دانه بلوطی جوانه بزند، بلافاصله خورده شده و نمی تواند رشد کند. از سویی به دلیل بیماری زغالی بلوط، برگی در درختان باقی نمانده که «هوموس» ایجاد کرده و دانه های بلوط در زیر آنها رشد کند.

افزون بر این هر درخت بلوط در عرض یک سال فقط 6 سانتی متر رشد کرده، بنابراین برای آن که یک درخت بلوط خوب داشته باشیم، 200 تا 300 سال زمان لازم است.** نیازی به قطع این همه درخت نیست

با وجود این، رضا مقدسی، رئیس شورای عالی جنگل درباره قطع 18 میلیون اصله درخت به جام جم می گوید: سازمان جنگل ها برنامه ای برای قطع این میزان درخت ندارد، زیرا تمرکز فعالیت این سازمان روی مداخلات فنی و کارهای بهداشتی جنگل است که این کار را هم به صورت فازبندی شده اجرا می کنیم، دستورالعمل ما این است که پایه های آلوده را حذف کنیم.

وی ادامه می دهد: البته هرچند متخصصان گیاه پزشکی قطع درختان آسیب دیده را توصیه می کنند، اما نکته اینجاست که ما باید چند اقدام را همزمان انجام دهیم، زیرا هر استان و هر بلوک از جنگل وضع گوناگونی دارد، یعنی ما در مناطق آلوده از یک همگنی واحد برخوردار نیستیم تا نسخه قطع را برای همه آنها بپیچیم.

مقدسی درباره راهکارها برای رفع این مشکل نیز عنوان می کند: نمی توان به صورت مجرد و انتزاعی با موضوع برخورد کرد، زیرا اگر این آفت در محوطه کوچکی مانند باغ باشد پایه های آلوده را حذف می کنند، اما اکنون آفت خیلی گسترده است، به همین دلیل باید با کمک جامعه محلی و مشارکت آنها برای رفع مشکل اقدام کنیم.

افزون بر این همزمان با این کار باید کاشت و احیای جنگل نیز صورت بگیرد، مسئولان باید از اکنون برنامه های لازم برای حفاظت از مناطقی که جنگل کاری می شود در نظر بگیرند و از آنجا که آلودگی در سطح وسیعی است، باید سازمان ها و دستگاه های مختلف با یکدیگر همکاری کنند.

نبود مدیریت منسجم

محمد اسماعیل نیا، نماینده مجلس دلیل موفق نبودن مسئولان در کنترل آفت زغالی بلوط را نبود مدیریت منسجم می داند و در گفت و گو با جام جم تاکید می کند: قارچ زغالی در سال 87 فقط 300 هزار هکتار از جنگل های زاگرس را آلوده کرده بود، اما در مدت پنج سال به یک میلیون و 200 هزار هکتار سرایت کرد.

این در حالی است که 250 هزار هکتار از جنگل های زاگرس بیشتر از 50 درصد به این آفت مبتلا شده اند. از دیگر علت های دیگر حاد شدن مشکل جنگل های زاگرس می توان به چرای بی رویه دام در این منطقه اشاره کرد، زیرا بر اساس آمار، چهار میلیون پروانه چرای دام در این منطقه صادر شده است.

اسماعیل نیا تصریح می کند: نبود انسجام مدیریت در موضوع جنگل بخصوص زاگرس یکی از مشکل هاست، برای نمونه مدیریت در جنگل ها در شمال قوی تر است، علاوه بر این معضل دیگر ما وجود 32 سازمان، نهاد و تشکیلات است که برای جنگل های زاگرس تصمیم گیری می کنند.

افزون بر این می توان به مشکلات اقتصادی ـ اجتماعی نیز اشاره کرد، زیرا بومیان این منطقه از نبود سوخت نفت و گاز رنج می برند، این درحالی است که آنها برای تهیه خوراک دام های خود نیز مشکل دارند، بنابراین وقتی بومی های منطقه با مشکلاتی نظیر بیکاری، فقر اقتصادی، اجتماعی دست و پنجه نرم می کنند، نمی توان از آنها انتظار داشت به زیان جنگل قدم برندارند.

کارشناسان میزان خسارت ریالی مناطق آسیب دیده جنگل های زاگرس را حدود 4000 میلیارد تومان برآورد می کنند، زیرا اکنون بیش از 150 هزار هکتار از جنگل های زاگرس به طور کامل خشک شده است.

کامران پور مقدم، مدیرکل دفتر امور منابع جنگلی در این باره به جام جم می گوید: برای رفع مشکل با همکاری استادان مختلف کارگروه ویژه ای تشکیل داده و به این نتیجه رسیدیم که آن بخش از درختان که به آفت مبتلا شده اند باید معدوم شوند، چون منشا بیماری هستند.

پورمقدم درباره زمان قطع کردن درختان یادآور می شود: چاره دیگری بجز معدوم کردن درختان آلوده وجود ندارد. سازمان جنگل ها شش ماهه دوم سال عملیات بهداشتی را در جنگل های زاگرس آغاز کرده است. این در حالی است که برای جلوگیری از تکرار چنین مشکلی باید درختان بیمار قرنطینه شده و بعد از قطع سوزانده شوند.

با توجه به مشکلاتی که سبب بحرانی شدن شرایط جنگل های زاگرس شده مسئولان باید با مدیریتی منسجم برای حل مشکلات قدم برداشته به این شکل که برای رفع مشکلات زاگرس 32 نهاد، سازمان یا تشکیلات تصمیم گیری نکند. این در حالی است که کمبود بودجه و اعتبار نیز از مشکلات سازمان جنگل هاست، زیرا آنها برای مقابله با این مشکل سالانه به حدود 250 میلیارد تومان اعتبار نیاز دارند.

مهدي آييني / گروه جامعه

صحبت از پژمردن یک برگ نیست

مهدی آیینی

مهدی آیینی

آمارها در حوزه جنگل تاسف‌بار است، آن قدر که اگر بگوییم جنگل را بیابان کرده‌اند، بیراه نگفته‌ایم. اکنون یک میلیون و 130 هزار هکتار از جنگل‌های زاگرس گرفتار آفت زغالی بلوط شده و در این میان 106 هزار و 440 هتکار از این وسعت بین 75 تا 100 درصد به این آفت مبتلاست. می توان گفت اگر شرایط به همین روال پیش برود تا چند سال آینده از جنگل های زاگرس باید به عنوان بیابان های زاگرس یاد کرد البته در شمال کشور نیز اوضاع تعریفی ندارد؛ برای نمونه افراد سودجو برای خشکاندن سریع درختان روی تنه آنها اسید می پاشند تا راه را برای زمین خواری و قاچاق چوب باز کنند. افزون بر این حدود۵۰ هزار هکتار از توده های شمشاد در جنگل های شمال نیز گرفتار بیماری قارچی شده اند، تا آنجا که کارشناسان نسبت به انقراض این گونه گیاهی بارها هشدار داده اند.

این در حالی است که براساس آخرین آماری که سازمان فائو منتشر کرده، وسعت جنگل های کشورمان حدود 12 میلیون هکتار است و اگر بخواهیم سرانه جنگل را برای جمعیت کل کشور در نظر بگیریم، به هر نفر چیزی حدود 1600 مترمربع می رسد. متاسفانه رقم به دست آمده بسیار پایین تر از استاندارد های جهانی است، زیرا براساس استاندارد های بین المللی، این رقم باید برابر با 7500 متر مربع برای هر نفر باشد.

به همین دلیل باید تاکید کرد که مسئولان برای افزایش سرانه جنگل در کشور باید تلاش بیشتری از خود نشان دهند. یکی از دلایلی که سبب شده سازمان های مسئول در این حوزه نتوانند بخوبی از پس مشکلات بربیایند نبود مدیریت درست، کمبود بودجه و نیروی متخصص و متعهد است.

برای نمونه اکنون برای هر 13 هزار هکتار جنگل در کشور یک جنگلبان وجود دارد، این درحالی است که براساس استاندارد های بین المللی، دست کم برای هر هزار هکتار از عرصه های طبیعی به یک نیرو نیاز است.

به همین دلیل باید گفت اگر مسئولان جنگلبانی برای مهار آفت هایی که جنگل های زاگرس و شمال را دربرگرفته بهانه های مختلفی مطرح می کنند، درخصوص قاچاق چوب نمی توانند بهانه ای بیاورند، زیرا اگر آنها تلاش خود را برای مدیریت درست، تامین بودجه و جذب نیروهای لازم به کار ببرند، می توانند علاوه بر تنگ کردن عرصه بر قاچاقچی های چوب مانع افزایش خسارت 4660 میلیارد تومانی آفت جنگل های زاگرس به کشور شوند.

بالا