آخرین خبرها
خانه / بایگانی/آرشیو برچسب ها : حیات وحش (برگ 10)

بایگانی/آرشیو برچسب ها : حیات وحش

اشتراک به خبردهی

تیر خلاص چینی‌ها به ذخایر دریایی ایران در دریای عمان

صيد ترال سال‌هاست كه در بسياري از كشور‌ها ممنوع شده يا براي آن محدوديت‌هاي زيادي درنظر گرفته مي‌شود؛ زيرا در اين روش تورهايي با چشمه‌هاي كوچك را به آب مي‌اندازند و به وسيله شناور آنها را مي‌كشند در نتيجه نه‌تنها انواع آبزيان و سخت‌پوستان در آن به دام مي‌افتند، بلكه به بستر دريا نيز آسيب مي‌رسانند. علاوه بر اين آنها بچه ماهي‌هاي صيد شده و ديگر گونه‌هاي به دام افتاده را كه هدف صيدشان نبوده پس از كشتن به دريا برمي‌گردانند.

اين روش صيادي در كشورمان نيز ممنوع است و سازمان حفاظت محيط‌‌زيست با صياداني كه از اين روش استفاده كنند، برخورد مي‌كند اما مسئله اينجاست كه اين برخورد فقط به صيادان ايراني محدود مي‌شود و شناورهاي بزرگ چيني براي خود حياط خلوت مناسبي پيدا كرده‌اند.

به همين‌خاطر اگر اين روزها پاي درد دل صيادان ايراني در جنوب كشور بنشينيد، مي‌شنويد كه آنها براي امرارمعاش با سختي و خطرات بيشتري روبه‌رو شده‌اند؛ براي نمونه بايد با قايق‌هاي كوچك‌شان مسافت بيشتري از ساحل دور شوند تا شانسي براي ماهيگيري داشته باشند اما اين فاصله گرفتن بيش از حد از ساحل براي آنها خطراتي مانند غرق شدن و اسير شدن از سوي دزدان دريايي را به همراه دارد.

محيط‌زيست تجهيزات ندارد

ماجراي قانون شكني و جولان كشتي‌هاي چيني در آب‌هاي ايران و صيد ترال از سوي آنها را وقتي با پروين‌ فرشچي، معاون محيط‌زيست دريايي سازمان حفاظت محيط‌زيست در ميان مي‌گذاريم، او ماجرا را تأييد مي‌كند و در گفت‌وگو با همشهري مي‌افزايد: سازمان حفاظت محيط‌زيست هشدارهاي لازم را در اين خصوص به سازمان شيلات داده و آنها بايد مانع فعاليت كشتي‌هاي چيني شوند. او ادامه مي‌دهد: كشتي‌هاي چيني با صيد ترال به مرگ گونه‌هاي جانوري دامن مي‌زنند؛

به همين دليل با سازمان شيلات جلسه‌اي برگزار و مطرح كرديم كه چنين اتفاقي مي‌افتد. فرشچي با اشاره به اينكه سازمان شيلات ادعا مي‌كند كه صيد ترال انجام نمي‌شود، تصريح مي‌كند: متأسفانه ما كشتي و تجهيزات لازم براي پيشروي در دل دريا، بازديد و انجام بازرسي ميداني از كشتي‌هاي چيني را در اختيار نداريم.

اينكه سازمان حفاظت محيط‌زيست از امكانات لازم براي رسيدگي به اين مسئله برخوردار نيست، مسئله‌اي تأسف‌بار است كه آب پاكي را روي دست آنهايي مي‌ريزد كه ادعا مي‌كنند امكانات لازم براي حفاظت از محيط‌زيست را در اختيار اين سازمان قرار داده‌اند .

تهديد معيشت ماهيگيران بومي

«كشتي‌هاي چيني به بهانه تحقيقات و بررسي ذخاير خيارهاي دريايي(اين جاندار بدني چرم‌مانند دارد و بيشتر در كف درياها زندگي مي‌كند و نامگذاري آن به‌خاطر شكل خيار مانند آن است) وارد درياي عمان شده‌اند.» اين حقيقتي است كه محمدرضا فاطمي، كارشناس اكوبيولوژي آب و دريا در گفت‌وگو با همشهري از آن پرده برمي‌دارد و مي‌افزايد:

كشتي‌هاي چيني با صيد ترال در حق محيط‌زيست كشور جنايت مي‌كنند. آنطور كه او توضيح مي‌دهد، كشتي‌هاي چيني شبانه‌روز صيد ترال انجام مي‌دهند و به اين شكل كف دريا را جارو مي‌كنند. درواقع كشتي‌هاي چيني با تغيير ارتفاع تورهاي خود آنها را به بستر دريا هدايت كرده و تمامي گونه‌هاي آبزي و سخت‌پوست را به دام انداخته و موجب مرگ آنها مي‌شوند. فاطمي ادامه مي‌دهد: آنها با صيد آبزياني مانند ماهي مركب درآمد بسياري به‌دست مي‌آورند.

آثار مرگبار اين صيد مدتي است كه تأثيرش را روي زندگي صيادان بومي گذاشته و تا مدتي ديگر نيز سبب از بين رفتن دارايي‌هاي يك ملت خواهد شد؛ به همين‌خاطر مسئولان شيلات بايد مانع فعاليت اين كشتي‌ها شده و شرايطي را ايجاد كنند تا سازمان حفاظت محيط‌زيست امكان دسترسي به اين شناورها را پيدا كرده و فعاليت آنها را بررسي كند.

مهدی آیینی

دولت یازدهم در ترازوی محیط زیست

اولین مصوبه دولت یازدهم، احیای دریاچه ارومیه بود، اقدامی‌که با شماری از شعارهای زیست محیطی همراه شد و بسیاری را دلخوش کرد که احتمالا در این دولت تحولات مناسبی در حوزه محیط‌زیست رخ خواهد داد.اکنون اما با گذشت چهار سال دیدگاه‌ها درباره محیط‌ زیستی بودن دولت یازدهم به دو گروه تقسیم می‌شود؛ نخست آنها که با نگاهی مثبت می‌گویند ادعای دولت محقق شده چون شهروندان توجه بیشتری به محیط‌زیست می‌کنند و گروه دوم آنها که می‌گویند اتفاق ساختاری و مثبتی در حوزه محیط‌زیست نیفتاده و اگر مردم بیشتر به حفظ آن علاقه‌مند شده‌اند، تحت تاثیر فعالیت سازمان‌های مردم نهاد و رسانه‌ها بوده است.

نمی‌توان انکار کرد که در چند سال اخیر مسائل زیست محیطی بیش از گذشته مورد توجه شهروندان و برخی مسئولان قرار گرفته،این نتیجه‌ای مثبت است که اگر به‌درستی مدیریت شود، زمینه را برای بهبود شرایط محیط‌زیست کشور فراهم می‌کند.

معصومه ابتکار، رئیس سازمان حفاظت محیط‌ زیست نیز معتقد است بهبود نسبی هوای کشور، تلاش‌های بین‌المللی برای مقابله با ریزگردها و کاهش سطح آتش‌سوزی ‌جنگل‌ها از جمله اتفاقات مثبتی است که در چند سال اخیر اتفاق افتاده است.

به گفته او امضا و اجرایی شدن حدود 16 تفاهم‌نامه بین‌المللی در حوزه محیط‌زیست و برگزاری حدود 52 دوره آموزشی، توانمندسازی و فرهنگ‌سازی برای حدود 600 نفر از محیط بانان، کارشناسان و تشکل‌های محیط‌زیستی از دیگر دستاورد‌های مثبت چند سال اخیر است.

اما با وجود این اقدامات مثبت، ابتکار همیشه مورد انتقاد کارشناسان بوده است و خیلی‌ها او را به سیاسی‌کاری متهم می‌کنند و می‌گویند بیشتر درگیر مسائل سیاسی و اقدامات بین‌المللی است تا مسائل زیست‌محیطی که در داخل کشور می‌گذرد.

از این گذشته به نظر می‌رسد در چند سال گذشته برای حفاظت محیط‌زیست، تعامل بین بخشی زیادی بین وزارتخانه و دستگاه‌های اجرایی کشور وجود نداشته است.

به عنوان مثال وزیر صنعت، معدن و تجارت اواخر بهمن گذشته گورخر ایرانی را که گونه‌ای در معرض خطر انقراض است را مانعی بر سر راه توسعه دانست یا دست ستاد احیای دریاچه ارومیه از بودجه خالی ماند و آنها که باید بودجه کار را می‌رساندند غفلت کردند و ارومیه به حال ناخوش خود رها شد.

نجات دریاچه خیلی دور، خیلی نزدیک

آخرین خبرها از اولین مصوبه دولت از این حکایت دارد که هیچ‌کدام از دستگاه‌های اجرایی برای نجات دریاچه ارومیه به وعده‌هایشان عمل نکرده‌اند.

این خبر تلخ را مسعود تجریشی، مدیر دفتر برنامه‌ریزی و تلفیق ستاد احیای دریاچه ارومیه در آخرین نشست خبری خود مطرح کرد. به نظر او بهانه دستگاه‌های اجرایی این است که دولت بودجه کافی نداده و این در حالی‌ است که صندوق توسعه ملی هزینه طرح‌های مربوط به احیای دریاچه ارومیه را پرداخت می‌کند.

در این که احیای دریاچه ارومیه اقدامی‌ زمان‌بر است، هیچ شکی نیست، اما وقتی هیچ‌کدام از دستگاه‌های اجرایی در دولتی که مدعی است زیست‌محیطی‌ترین دولت بوده، نسبت به دریاچه ارومیه به وظیفه‌شان عمل نمی‌کنند، می‌توان نتیجه گرفت که احیای دریاچه ارومیه قرار است بیش از حد زمانبر شود آن‌ هم در شرایطی که حدود سه سال گذشته حدود 1500 میلیارد تومان از اعتبارات داخلی به احیای دریاچه ارومیه اختصاص پیدا کرده است و برآورد می‌شود ستاد احیای دریاچه ارومیه برای رسیدن به اهدافش ‌به حدود 20 هزار میلیارد تومان نیاز داشته باشد.

منابع آب را فراموش نکنید

توجه دولت به محیط‌زیست با ارائه برنامه ششم توسعه بار دیگر محک خورد و برخی کارشناسان با توجه به آن هشدار دادند که برنامه ششم توسعه، کشور را می‌خشکاند.

برای نمونه عیسی کلانتری، وزیر پیشین ‌کشاورزی‌ و مشاور کنونی معاون اول رئیس‌جمهور مدتی قبل در این‌باره به جام‌جم گفت: برنامه ششم این اجازه را به دولت داده که تتمه آب کشور را حراج کند.

به نظر او برنامه ششم ضد و نقیض است، زیرا یک جا ‌آمده که سالانه باید 11میلیارد مترمکعب ‌برداشت آب کم شود، اما در جایی دیگر تاکید شده به خودکفایی 95 درصدی محصولات اساسی برسیم.

این بی‌توجهی را می‌توان در دیپلماسی آب نیز دید،زیرا برخلاف وعده‌های داده شده در این زمینه استان‌های زیادی در کشورمان در حسرت تامین حقابه تالاب‌ها هستند؛ برای نمونه زندگی بسیاری از ساکنان سیستان و بلوچستان تحت‌تاثیر خشک شدن تالاب هامون قرار گرفته و بسیاری از آنها ناچار به کوچ شده‌اند، در حالی که تاکنون تلاشی جدی برای تامین حقابه هامون نشده است.

آلودگی هوا و ریزگردها

در زمینه آلودگی هوا اتفاقات مثبتی افتاده است؛ برای نمونه برخی عوامل آلودگی هوا مانند بنزن و سرب حذف شده‌اند ‌یا نیروگاه‌ها مکلف شده‌اند به‌جای مازوت از گاز طبیعی استفاده کنند. اما مساله آلودگی هوا و طغیان ریزگردها نیز در چند سال گذشته توانایی دولت را بار دیگر در توجه به مسائل زیست محیطی به آزمایش گذاشت، زیرا در سال‌های اخیر استان‌هایی مانند خوزستان بشدت با این مساله دست به گریبان بودند.

هر چند منشأ حدود 70 درصد از ریزگرد‌ها را خارج از مرزهای کشورمان می‌دانند و در این بین شرایط آشفته کشورهای همسایه رسیدگی به آنها را دشوار می‌کند و حل این مشکل نیز مانند بیشتر مسائل زیست‌محیطی در بلند مدت امکان‌پذیر است، اما بسیاری از شهروندانی که ریزگردها، زندگی‌شان را تیره و تار می‌کند از این گله دارند که برای کاهش اثرات ریزگرد‌ها تسهیلات خاصی برای آنها قائل نشده اند و این درحالی است که گسترش دولت الکترونیک می‌تواند رفت‌وآمد‌ها در این استان‌ها را به حداقل برساند یا اگر سیستم‌های تهویه مطبوع با یارانه در اختیار ساکنان این استان‌ها قرار گیرد دست‌کم نفس کشیدن برای آنها در فضای محدود خانه‌هایشان آسان تر می‌شود و به این شکل مسئولان می‌توانند برنامه‌های بلندمدت‌شان را نیز عملی کنند.

به هر حال دولت‌ها و دستگاه‌ها می‌توانند ادعا کنند زیست‌محیطی ترین نهاد یا دولت تاریخ‌اند اما محیط‌زیستی بودن آنها زمانی اثبات می‌شود که مدیران کارآمد در دستگاه‌های متولی به کار گرفته شوند و اعتبارات لازم برای حل بحران‌های زیست محیطی اختصاص یابد؛ تشخیص این‌که چه افرادی واقعا دغدغه محیط‌زیست را دارند از آنهایی که می‌خواهند از محیط‌زیست برای خود نام و نشانی بسازند کار دشواری نیست.

توسعه حمل و نقل عمومی و اقدامات بین‌المللی

دکتر مجید عباسپور/استاد دانشگاه صنعتی شریف و رئیس انجمن متخصصان محیط زیست ایران

نیت آقای روحانی درخصوص محیط‌زیست مشخص است، ایشان در بسیاری از سخنرانی‌هایشان به حفظ محیط‌زیست اشاره کرده‌اند‌‌ اما محیط‌زیست به یک سازمان و ارگان خاص محدود نمی‌شود.‌ مثلا گسترش ‌حمل و نقل عمومی مساله‌ای قابل توجه است که بخش هایی از آن از سوی دولت تامین می‌شود؛ در دولت نهم و دهم اعتباری به این مهم اختصاص نیافت و در دولت آقای روحانی نیز به‌دلیل کمبود اعتبار توجهی به آن نشد. درباره ریزگردها نیز که زندگی را به کام ساکنان تعدادی از استان‌ها تلخ کرده، گفته می‌شود حدود 30 درصد از منابع ریزگرد در داخل کشور است، اما کنترل 70درصدی که در خارج از کشور است نیاز به تعاملات بین‌المللی و منطقه‌ای دارد؛ تلاش‌هایی برای حل این مساله شده اما ناکافی است. به نظرم این امکان هست که از طریق سازمان ملل نسبت به کنترل منابع خارجی موفق‌تر عمل کنیم.

مدیران موهبتی، دشمن محیط‌زیست

دکتر هادی کیادلیری/رئیس دانشکده منابع طبیعی علوم و تحقیقات تهران و رئیس انجمن علمی جنگلبانی کشور

مشکلاتی که برای محیط زیست ایجاد شده مربوط به چند دهه گذشته است، اما درباره عملکرد آقای روحانی در فرصتی که برای حل این مساله در اختیار داشته، می‌توان تحلیل هایی داشت. برای نمونه نگاه خیلی از مردم نسبت به محیط‌زیست تغییر کرده البته شاید این تغییر نگاه از سوی خود مردم ایجاد شده‌، زیرا نگاهی به فضای مجازی یا رسانه‌ها نشان می‌دهد این تغییر بیشتر از‌‌ پایین به بالا اتفاق افتاده است. ‌اما در نگاه برخی مدیران به محیط‌زیست تغییری اساسی ‌ اتفاق نیفتاده، زیرا تغییر اساسی را باید در مسائلی مانند تخصیص اعتبارات لازم یا جذب کارشناسان خبره به سازمان های متولی ‌ جست‌وجو کرد.

البته در چهار سال گذشته کارهای خوبی هم مثل طرح تنفس جنگل که مانع بهره کشی از جنگل می‌شود، انجام شده است.

اما در این بین نقش سازمان های مردم نهاد، رسانه‌ها و مردم تاثیر بیشتری داشته، زیرا عزمی جدی از سوی دولت که مانع توسعه ناپایدار شود وجود نداشته است.‌ انتخاب مدیران در حوزه محیط زیست نیز هنوز براساس موهبت است نه شایسته سالاری. بنابراین این بیم وجود دارد که اگر مردم،متخصصان و رسانه‌ها شرایط را رصد نکنند، دوباره همه چیز به حالت اول برگردد.

اقدام به جای صحبت

دکتر محمدرضا مروی مهاجر/استاد دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران

نقطه قوت دولت آقای روحانی در حوزه محیط‌زیست، رسیدگی به دریاچه ارومیه و نگرشی است که به طرح تنفس جنگل دارد. نقطه ضعف عملکرد ایشان در حوزه محیط‌زیست نیز ‌این است که در دولت آقای روحانی درباره محیط‌زیست صحبت زیاد شده، اما اقدام کمی را شاهد بودیم و این احساس وجود ندارد که محیط‌زیست یک قدم به جلو برداشته باشد. در چهار سال گذشته در آموزش عالی نیز بیشتر به جنبه تئوری مساله محیط‌زیست اهمیت داده شد‌ تا جنبه واقعی. از این نظر می‌توان گفت این مساله نیز یک نقطه ضعف ‌ است، اما مساله مثبت دیگری که سال های اخیر شاهد آن بوده‌ایم این است که در رسانه‌ها و جوامع معمولی تفکر محیط‌زیستی پیشرفت داشته است، هرچند متاسفانه رفتار زیست‌محیطی تغییری نداشته است. به نظرم این تغییرات نیز بیشتر تحت تاثیر سازمان های مردم نهاد و رسانه‌ها اتفاق افتاده است.

راهکار مناسب را انتخاب کنید

دکتر پرویز کردوانی/استاد دانشگاه

دولت آقای روحانی تنها دولتی بود که قبل از روی کار آمدن نیز شعار محیط زیستی بودن داد. این دولت ابتدا کارش را با دریاچه ارومیه شروع کرد، اما من همان روز اول نیز نسبت به نتیجه بخش نبودن این تلاش‌ها هشدار دادم.

متاسفانه در چند سال گذشته آلودگی هوا در شهرها بیشتر شد‌ه، تالاب‌های بیشتری خشک شده‌اند، حیات‌وحش شرایط نامناسب‌تری پیدا کرده و جنگل‌های کشور نیز بیشتر از گذشته دچار آفت شده‌اند.

‌برای ریزگردها نیز فقط شعار داده شده ‌و راهکارهایی مانند پاشیدن مالچ نفتی را انتخاب کرده‌اند که راهکار مناسبی نیست.‌

مهدی آیینی

حیات‌وحش در توبره قاچاقچیان

خزنده، گربه‌سان، پرنده و چهارپا‌ فرقی نمی‌کند؛ این روزها قاچاقچیان حیات‌وحش به تمام گونه‌های جانوری کشورمان چشم طمع دوخته‌اند تا با زنده‌گیری و فروش آنها پول زیادی به جیب بزنند؛ آنقدر زیاد که براساس آمارهای جهانی، گردش مالی بازار سیاه قاچاق حیات‌وحش بیش از 20 میلیارد دلار در سال برآورد می‌شود و به همین سبب خیلی‌ها قاچاق حیات‌وحش را پس از قاچاق مواد مخدر، انسان و اسلحه پرسودترین بازار سیاه جهان می‌دانند‌.

با به پایان رسیدن زمستان، فصل «بازگیری» در کشورمان تمام شده و فعالیت قاچاقچیان پرنده‌های شکاری خیلی کمتر از پاییز و زمستان‌ است، اما در عوض قاچاقچیان زیادی هستند که چشم طمع به گونه‌های جانوری دیگر کشورمان دوخته‌اند.

بهار، فصل زاد و ولد گونه‌های جانوری ‌است. به همین دلیل بسیاری از متخلفان با زنده‌گیری نوزادان حیات‌وحش به آتش قاچاق حیات‌وحش می‌دمند تا شرایط محیط‌زیست کشورمان شکننده‌تر از گذشته شود.

کم نیستند تبهکارانی که با زنده‌گیری بره‌های گونه‌هایی مانند کل و ‌بز و قوچ و میش و فروش آنها به کشورهای حاشیه خلیج فارس پول زیادی به جیب می‌زنند، اما این افراد نمی‌دانند با این تخلف چه آسیب جبران‌ناپذیری به محیط‌زیست کشور تحمیل می‌کنند.

انسان در برابر حیات‌وحش

قاچاقچیان حیات‌وحش نظم طبیعت را به هم می‌زنند. آنها با خارج کردن گونه‌های جانوری از زیستگاهشان شرایط را برای تقابل حیات‌وحش و انسان فراهم می‌کنند. برای نمونه با زنده‌گیری بره‌های چهارپایان و قاچاق آنها به کشورهای حاشیه خلیج‌فارس شاید باغ و باغچه‌های برخی شیوخ عرب مجلل‌تر شود، اما حدود 70 درصد گونه‌های جانوری حین قاچاق جان خود را از دست می‌دهند و آسیبی که به محیط‌زیست کشورمان وارد می‌شود به هیچ وجه قابل جبران نیست.

طاهر قدیریان، کارشناس حیات‌وحش در گفت‌وگو با جام‌جم درباره آسیبی که قاچاق حیات‌وحش به محیط‌زیست کشور تحمیل می‌کند، می‌گوید: براحتی می‌توان تاثیر این تخلف را روی اکوسیستم و جامعه محلی دید؛ به عنوان مثال در فصل بهار که قاچاقچیان حیات‌وحش بره‌های کل و بز به کشور‌های حاشیه خلیج فارس قاچاق می‌کنند، خیلی از این بره‌ها پس از جدا شدن از مادرشان تلف می‌شوند، زیرا از خوردن شیر محروم می‌شوند. این در حالی است که تخلیه نشدن شیر ‌حیوانات ماده نیز سبب بروز عفونت شده و بیماری و مرگ این حیوانات را در پی دارد.

اشتباه پشت اشتباه

آسیبی که قاچاقچیان حیات‌وحش با زنده‌گیری بره‌های چهارپایان به محیط‌زیست کشور تحمیل می‌کنند به همین موارد محدود نمی‌شود، زیرا کاهش جمعیت گونه‌هایی مانند کل و بز زمینه را برای تقابل انسان با دیگر گونه‌های جانوری فراهم می‌کند.

آن طور که قدیریان می‌گوید، وقتی جمعیت گونه‌هایی مانند کل و بز در زیستگاهی کاهش پیدا کند، گونه‌های گوشتخوار مانند گرگ، پلنگ و خرس در جست‌وجوی طعمه به زیستگاه‌های انسان نزدیک می‌شوند.

به همین سبب است که در سال‌های اخیر دامداران همیشه از حمله گونه‌هایی مانند گرگ و پلنگ به دام‌هایشان گله دارند.

تقابل منافع انسان و حیات‌وحش سبب می‌شود برخی کشاورزان و دامداران کمر به قتل گونه‌های جانوری ببندند؛ کم نیستند دامدارانی که با طعمه مسموم زمینه را برای مرگ گونه‌هایی مانند گرگ و پلنگ مهیا می‌کنند، اما مرگ این گونه‌های جانوری نیز تهدید‌های بیشتری برای محیط‌زیست به همراه دارد، ‌چراکه حذف هر گونه جانوری چرخه طبیعی را از حالت تعادل خارج می‌کند.

مد مرگبار

نگهداری از جانوران وحشی بجز در باغ وحش‌های استاندارد ممنوع است، اما این قانون برای خیلی‌ها اهمیت ندارد، چراکه افراد زیادی هستند این روزها از مد مرگباری پیروی می‌کنند که براساس آن نگهداری از حیات‌وحش به نوعی برایشان اعتبار می‌آورد.

این افراد خودخواه که اغلب تازه به دوران رسیده نیز هستند، گونه‌های جانوری مانند خرس، پلنگ، گرگ، شیر و پرندگان را در قفس‌های کوچک و شرایط نامناسب نگهداری می‌کنند تا به خیال خودشان اطرافیان به حالشان غبطه بخورند.

برای نمونه مدتی پیش سازمان حفاظت محیط‌زیست با خبر شد در منطقه میدان هفت تیر تهران شخصی روی پشت‌بام آپارتمانش از یک شیر نگهداری می‌کند.

دکتر هومن ملوک‌پور، جراح دامپزشک و عضو کمیته حیات‌وحش نظام دامپزشکی کشور نیز مد شدن چنین گرایش‌هایی را تایید می‌کند و می‌گوید:‌ برخی قشرهای خاص در جامعه تمایل به ایجاد باغ وحش‌های اختصاصی پیدا کرده‌اند و در شرایط نامناسب و قفس‌های کوچک از گونه‌هایی مانند‌ شیر و ‌پلنگ نگهداری می‌کنند.‌

به گفته او خارج کردن ‌گونه‌های جانوری یا گیاهی از زیستگاه‌های بومی، ‌زنجیره حیات را در زیستگاه بهم می‌زند به همین دلیل باید با قاچاقچیان حیات‌وحش به شکل جدی برخورد کرد.

در واقع شکارچیان با خارج کردن گونه‌هایی مانند شیر، پلنگ و خرس از زیستگاه‌های طبیعی باعث می‌شوند جمعیت گونه‌های دیگر جانوری که طعمه این گوشتخواران هستند افزایش پیدا کرده و سبب تخریب زیستگاه و شیوع بیماری بین گونه‌های جانوری شوند. ‌برای نمونه سال 94 با طغیان بیماری طاعون نشخوارکنندگان کوچک در بسیاری از زیستگاه‌ها، برخی کارشناسان علت شیوع این بیماری را تعداد کم جانوران گوشتخوار دانستند؛ چراکه به شکل طبیعی گوشتخوران طعمه‌های ضعیف را شکار کرده و گونه‌های قوی‌تر باقی می‌مانند و در نتیجه بیماری کمتری بین گله‌های چهارپایان شیوع پیدا می‌کند.

قاچاق توله خرس برای جنگ

گونه‌های جانوری زیادی از کشورمان قاچاق می‌شوند، اما هدف همه خریداران نگهداری از آنها در باغ وحش‌های اختصاصی نیست و کم نیستند سودجویانی که توله خرس‌ها را می‌خرند تا آنها را با سگ‌ها جنگ بیندازند و از این راه کسب درآمد کنند.

طاهر قدیریان، کارشناس حیات‌وحش در این باره می‌گوید: برخی قاچاقچیان حیات‌وحش توله خرس‌ها را به پاکستان قاچاق می‌کنند تا آنها را به افرادی بفروشند که از طریق نمایش جنگ سگ‌ها و خرس‌ها کسب درآمد می‌کنند.

به گفته او، مدتی پیش نیز این بحث داغ بود که نوعی مارمولک در ایران زندگی می‌کند که خاصیت دارویی دارد. به همین دلیل بسیاری از قاچاقچیان حیات‌وحش زیستگاه‌های کشور را در جست‌وجوی این گونه به قول معروف شخم زدند.

نگهداری در باغ وحش‌های اختصاصی و جنگ انداختن گونه‌های جانوری تنها انگیزه خریداران و قاچاقچیان حیات‌وحش نیست؛ بسیاری از آنها گرفتار خرافاتی هستند که بهانه‌ای شده برای قتل عام حیات‌وحش.

باورهای مرگبار

کم نیستند افرادی که هنوز تصور می‌کنند جغد‌ها شومند یا مارمولک‌ها سمی‌ هستند، در کنار این افراد ساده لوح، برخی باورهای خطرناک‌تری دارند. متاسفانه آنها تصور می‌کنند خوردن یا همراه داشتن قسمت‌هایی از جسم گونه‌های جانوری برای آنها خاصیت درمانی یا ماورایی دارد.

برای نمونه هستند افرادی که فکر می‌کنند زبان خرس می‌تواند بواسیر را درمان کند یا با خوردن گوشت این گونه برخی ضعف‌هایشان جبران می‌شود. چنین خرافاتی روی زندگی بسیاری از گونه‌های جانوری مانند ببر، گرگ، مار، کفتار، خرس، شانه به سر، هوبره و… سایه انداخته است.

قدیریان می‌گوید: این روزها نیز برخی افراد تصور می‌کنند خوردن گوشت «تشی» مرهم بسیاری از دردهاست. به همین خاطر این گونه جانوری را شکار می‌کنند.

‌آن طور که او می‌گوید، چنین خرافاتی سبب بحرانی شدن وضع گورخر ایرانی نیز شد. چون این باور بین برخی وجود دارد که روغن این حیوان باعث تسکین درد و بیماری می‌شود‌.

تقویت جوامع محلی

سود بالای قاچاق حیات‌وحش و بیکاری و ناآگاهی در بین برخی جوامع محلی دست به دست هم داده تا قاچاق حیات‌وحش با سرعت بیشتری اتفاق بیفتد.

خیلی از بومیانی که در حاشیه زیستگاه‌های حیات‌وحش زندگی می‌کنند، برای کسب درآمد کمر به نابودی حیات‌وحش بسته‌اند متاسفانه کم نیستند افرادی که تصور می‌کنند گونه‌های جانوری منطقه به دلیل نزدیکی زیستگاه به محل زندگی‌شان به آنها تعلق دارد.

کمبود محیط‌بان نیز زمینه را برای این فرصت‌طلبان فراهم می‌کند. به همین دلیل آنها با زنده‌گیری نوزادان حیات‌وحش و فروش آنها، آسیب جبران‌ناپذیری به محیط‌زیست کشور تحمیل می‌کنند. این در حالی است که سازمان حفاظت محیط‌زیست نیز برخلاف کمبود حدود 5000 محیط‌بان، از توانایی جوامع محلی بهره نمی‌برد.

در کنار سازمان حفاظت محیط‌زیست، دستگاه‌ها و نهادهای دیگر نیز باید برای مقابله با قاچاق حیات‌وحش بدرستی عمل کنند. زیرا مقابله با مافیای قاچاق حیات‌وحش تنها زمانی امکان‌پذیر است که کارفرابخشی مناسبی در این حوزه صورت بگیرد، یعنی نیروی انتظامی، قوه قضائیه، گمرک و… دیگر نهاد‌های تاثیرگذار عرصه را برقاچاقچیان حیات‌وحش تنگ کنند.

تا زمانی که سازمان حفاظت محیط‌زیست با کمبود حدود 5000 نیرو دست به گریبان است و از نیروی جوامع محلی و سازمان‌های مردم‌نهاد استفاده نمی‌کند، نمی‌توان امیدوار بود قاچاق حیات‌وحش در کشورمان
کمرنگ شود.

 مهدی آیینی

کانگورو، ببر و یوزپلنگ زیر قیمت کوچه مرغی

635646823685917009 (1)

بیش از 20 میلیارد دلار در سال؛ این برآوردی از گردش مالی بازار سیاه قاچاق حیات وحش در جهان است؛ بازاری که به نظر می‌رسد بعد از قاچاق مواد مخدر، انسان و اسلحه پرسودترین بازار سیاه جهان باشد.تنوع زیستی مناسب کشورمان سبب شده حیات وحش ایران نیز سهم قابل توجهی در این بازار داشته باشد؛ از پرندگان شکاری گرفته تا یوزپلنگ و سمندر لرستانی را می‌توان در بساط قاچاقچیان حیات وحش‌ دید.

سمندر لرستانی در بازارهای جنوب شرق آسیا حدود 1000 دلار خرید و فروش می‌شود یا کشورهای حاشیه خلیج‌فارس حاضرند برای برخی از پرندگان شکاری ایران ( بالابان و بحری) تا یک میلیارد تومان هم پرداخت کنند.

ارزش‌گذاری نشدن گونه‌های جانوری و نبود اراده‌ای برای حفظ حیات وحش در کشورمان سبب شده قاچاقچیان حیات وحش از حاشیه امنی برخوردار باشند و با خیال آسوده‌تری به قانون‌شکنی دست بزنند. برای نمونه یکی از اعضای سازمان‌های مردم‌نهاد فعال در زمینه حقوق حیوانات به جام‌جم می‌گوید پرونده‌ای 300 صفحه‌ای را درباره قاچاق حیات وحش به سازمان حفاظت محیط‌زیست تحویل داده، اما این سازمان تاکنون بدرستی به این پرونده رسیدگی نکرده است.

به همین دلیل شاید تا دیروز بساط قاچاقچیان حیات وحش فقط در کوچه‌مرغی‌های خیابان مولوی پهن می‌شد، اما این روزها در گوشه و کنار هر شهری می‌توان سودجویانی را دید که به حیات وحش کشور چوب حراج می‌زنند.

نبود اراده‌ای مشخص برای مقابله با این تخلف سبب شده آنها‌ از فضای مجازی نیز کمک گرفته و مشتری‌های بیشتری برای خود دست و پا کنند.

بازار سیاه حیات وحش بیش از سودی که به جیب قاچاقچیان می‌ریزد به حیات‌وحش آسیب می‌رساند، زیرا تخمین زده می‌شود حدود 70 درصد از گونه‌های جانوری هنگام قاچاق جان خود را از دست می‌دهند یا رها شدن گونه‌های غیربومی در زیستگاه‌ها سبب از بین رفتن گونه‌های بومی می‌شود. سوم مارس (13 اسفند) در تقویم، روز جهانی حیات وحش نامگذاری شده؛ روزی که در آن سازمان‌های مردم‌نهاد تلاش می‌کنند دولت‌ها و شهروندان را نسبت به عواقب تجارت شوم حیات وحش آگاه کرده و یادآور شوند دنیای بدون حیات وحش جایی برای حیات انسان نخواهد داشت.

مهدی آیینی

داستان عجیب بز به دوش‌ها در برف

صحبت مرگ و زندگی بود، هر طور که می‌شد باید خودشان را به ارتفاعات اورامان تخت می‌رساندند، حدود یک متر برف باریده بود، اما ‌آنها تصمیم‌شان را گرفته بودند و ‌قدم‌هایشان را محکم بر می‌داشتند، فرصت زیادی نبود و هر لحظه امکان داشت اتفاقی تلخ رقم بخورد.
چند روز بود که اهالی اورامان تخت متوجه خطری که تهدیدش می‌کرد شده بودند، خیلی وقت بود که روی صخره‌ای بزرگ گیر افتاده بود، نه راه پیش داشت و نه راه پس. بارندگی‌های چند روز اخیر آنقدر زیاد بود که شرایط را برای زندگی دشوارتر از همیشه کرده بود.

حدود دو کیلومتر را پشت سر گذاشته بودند که پیدایش کردند، بی‌رمق روی صخره‌ای نشسته بود، چشمش که به آنها افتاد تنها کاری که از دستش برمی‌آمد، انجام داد کمی حرکت کرد و‌ به میان برف‌ها افتاد.

اینها شرح بخشی از عملیات نجات یک بزکوهی از سوی جوانان اورامان تخت است که عابد حسینی برای جام‌جم تعریف می‌کند.

او که عضو انجمن محیط زیستی «سبز چیا» است به همراه چند نفر دیگر از جوانان اورامان تخت شنبه گذشته چهار ساعت تلاش کردند تا یک بزکوهی را از خطر مرگ نجات دهند. آن طور که عابد می‌گوید: این بزکوهی به خاطر بارش شدید برف روی صخره‌ای با ارتفاع حدود شش متر گیر افتاده بود و اهالی اورامان تخت متوجه گیر افتادن این حیوان شده بودند.

افرادی مانند عابد می‌ترسیدند شکارچی‌های غیرقانونی نیز متوجه شرایط بزکوهی شوند و آن را شکار کنند؛ به همین خاطر خیلی زود عملیات نجات را شروع کردند.

او می‌گوید: پس از دو کیلومتر راهپیمایی در میان برف به نزدیکی حیوان رسیدیم، آنقدر گرسنه شده بود که توان فرار نداشت و تنها کاری که کرد این بود که به میان برف‌ها پرید.

به این شکل عابد و دوستانش بزکوهی را گرفتند و به خاطر این‌که حیوان از گرسنگی تلف نشود تنها کلوچه‌هایی را که همراهشان بود جلوی حیوان گرفتند و بزکوهی نیز شروع به خوردن آنها کرد.

عابد و دیگر جوانان اورامان تخت با هماهنگی با سازمان حفاظت محیط زیست بزکوهی را به پایین دست منتقل کردند تا پس از این‌که توان از دست رفته‌اش را به دست آورد دوباره در طبیعت رهایش کنند.

بالاخره دیروز عابد و دوستانش بزکوهی را در طبیعت رها و بار دیگر ثابت کردند که بومیان مناطق کوهستانی برای حفظ محیط زیست و حیات وحش سنگ تمام می‌گذارند. آنها بار دیگر خاطره مردانی مانند احمد عزیزی که بهمن 92 در روستای «دره‌کی» مریوان نهضت توبه شکارچیان و شکستن اسلحه را راه انداخت، زنده کردند. خبرساز شدن چنین اتفاقات مثبتی را باید مهر تاییدی بر تاثیرگذار بودن سازمان‌های مردم نهاد دانست؛ سازمان‌هایی که اگر بدرستی مدیریت و حمایت شوند، حکم آب را پیدا می‌کنند برای محیط زیستی که آتش‌ به جانش افتاده است‌.

 مهدی آیینی

حراج عیدانه حیات وحش شروع شد

حیات‌ وحش در آشفته‌بازار شب عید چوب حراج می‌خورد، سمندر لرستانی، انواع مارهای آبی و لاک‌پشت‌ها این روزها ‌دارند سرنوشتی مانند ماهی گلی‌ها پیدا می‌کنند، چراکه حل نشدن مشکلاتی که بر سر راه مقابله جدی با قاچاق حیات وحش وجود دارد سبب شده برچسب کالای مخصوص شب عید بر پیشانی این گونه‌ها بخورد‌.
دیگر مانند گذشته نیست که در بازارهای کوچک و بزرگ عید فقط ماهی گلی‌ها را در تنگ‌های بلور جای دهند، چندسالی است که خرید و فروش غیرقانونی مارهای آبی و لاک‌پشت‌ها نیز رونق دارد، اما حراج حیات وحش به چنین گونه‌هایی محدود نمی‌شود و گونه‌های در معرض خطر انقراض را نیز تهدید می‌کند؛ یکی از اصلی‌ترین قربانیان این آشفته‌بازار سمندر لرستانی است که غفلت از شرایطش سبب شده نامش با بازار شب عید گره بخورد و شرایط بحرانی‌اش در چنین زمان‌هایی نقل محافل مختلف شود.

غیرقانونی؛ اما‌ علنی

بازارچه‌های تره‌بار، میدان‌های اصلی، چهارراه‌های پرتردد، مغازه‌های آکواریوم‌فروشی و… مدتی است رسم شده هرجا که بازارهای شب عید کوچک و بزرگ برپا باشد و دستفروش‌ها بساطشان را پهن کنند، قاچاق حیات وحش نیز رونق داشته باشد، این واقعیت تلخی است که امیر سبزی، عضو هیات‌مدیره دید‌بان حقوق حیوانات نیز تائیدش می‌کند و علتش را کمبود نیرو در یگان حفاظت محیط زیست می‌داند.

آن طور که او می‌گوید برای رفع این مشکل باید نیروی انتظامی و یگان حفاظت محیط زیست همکاری مناسبی با یکدیگر داشته باشند.

بنابراین چنانچه مسئولان قصد دارند خرید و فروش گونه‌های جانوری امسال در تمامی بازار‌های کوچک و بزرگ عیدانه محدود شود، باید گشت‌هایی بیشتر را روانه این بازارها کنند و گزارش‌های مردمی را جدی بگیرند؛ زیرا برخی شهروندان از این گله دارند که گزارش چنین قانون‌شکنی‌هایی را به محیط زیست می‌دهند، اما یگان حفاظت خیلی دیر به این گزارش‌ها رسیدگی می‌کند.

عضو هیات‌مدیره دید‌بان حقوق حیوانات می‌گوید سال گذشته در بازار شب عید‌ به شکل علنی شاهد خرید و فروش گونه‌هایی مانند سمندر لرستانی، لاک‌پشت و انواع مارها بودیم. به گفته او، این گونه‌های جانوری با قیمت‌های متفاوتی به فروش می‌روند.

در واقع با توجه به این که این بازارها در کدام منطقه شهر قرار گرفته، قیمت‌های متفاوت برای گونه‌های جانوری مطرح می‌شود؛ قیمت‌هایی که از 20 هزار تومان شروع می‌شود.

او درباره این که در این بازارچه‌ها چه گونه‌هایی خرید و فروش می‌شود، می‌گوید: گونه‌هایی مانند مار، لاک‌پشت، سمندر لرستانی، لوس‌مار در بازارهای میادین تره‌بار و آکواریوم‌فروشی‌ها معامله می‌شود.

جریمه 300 هزار تومانی

با این که یگان حفاظت محیط زیست کشور با مشکلاتی مانند کمبود نیرو و تجهیزات دست و پنجه نرم می‌کنند، اما در ماه‌های پایانی سال تلاش می‌کنند با قاچاق و خرید و فروش گونه‌های جانوری جدی‌تر برخورد کنند.

براساس قانون نیز برای خرید و فروش گونه‌هایی مانند سمندر لرستانی، لاک‌پشت و مارهای آبی 300 هزار تومان جریمه نقدی در نظر گرفته شده است. این جریمه بتازگی افزایش پیدا کرده اما از بازدارندگی کافی برخوردار نیست.

هر چند عضو هیات‌مدیره دید‌بان حقوق حیوانات از خرید و فروش علنی گونه‌های جانوری هشدار می‌دهد، اما نقی میرزاکریمی، فرمانده یگان حفاظت محیط زیست تهران می‌گوید با تلاش‌هایی که اعضای تیم یگان حفاظت محیط زیست داشته خرید و فروش این گونه‌ها بشدت کاهش داشته تا جایی که سال گذشته گزارشی از خرید و فروش سمندر لرستانی نداشته‌اند.

به نظر می‌رسد کاهش عرضه گونه‌های جانوری مانند سمندر لرستانی دربازارهای عیدانه دلایل دیگری نیز داشته باشد برای نمونه بازار قاچاق این گونه در شرق آسیا نیز رونق گرفته و قاچاقچیان با مبالغی حدود هزار دلار این گونه را خرید و فروش می‌کنند.

فرمانده یگان حفاظت محیط زیست تهران وجود متخلفانی که گونه‌های جانوری را خرید و فروش می‌کنند انکار نکرده و می‌گوید امسال قرار است تیم‌های گشت ویژه‌ای به این منظور بازارچه‌های مختلف و مغازه‌های آکواریوم‌فروشی را کنترل کنند تا عرصه بر فعالیت افراد سودجو محدود شود. به گفته او، شهروندان می‌توانند گزارش‌های خود درباره خرید و فروش حیات وحش را با شماره 1540 به ماموران یگان حفاظت اطلاع دهند.

سوغات لرستان و خوزستان

نبود توجه به زیستگاه‌های سمندر در لرستان و خوزستان سبب شده این گونه برای قاچاقچیان حکم سوغاتی را پیدا کند؛ زیرا آنها با خرید و فروش این گونه در شهرهای بزرگ و کوچک کشور یا در کشورهای شرق آسیا سودی قابل توجه به دست می‌آورند.

مهرداد فتحی بیرانوند، مدیرکل حفاظت محیط‌زیست لرستان معتقد است حدود 90درصد زیستگاه‌های این گونه جانوری در لرستان قرار دارد و او و همکارانش برای نجات این گونه از خطر انقراض تمام تلاش خود را به کار می‌گیرند.

آن طور که او می‌گوید یکی از وسیع‌ترین زیستگاه‌های این گونه در جنوب خرم‌آباد با حدود 23هزار هکتار وسعت هنوز به عنوان پناهگاه حیات وحش شناخته نمی‌شود که در شورای عالی حفاظت محیط زیست در حال رسیدگی است، بنابراین هرچه زودتر باید تصویب شود؛ زیرا چنانچه این منطقه به عنوان پناهگاه حیات وحش معرفی شود ضریب حفاظت آن نیز ارتقا پیدا می‌کند.

زیستگاه‌های سمندر محدود به لرستان نمی‌شود و بخش‌هایی از این زیستگاه‌ها نیز در شمال خوزستان قرار دارد. با توجه به محدود بودن این زیستگاه‌ها سازمان حفاظت محیط زیست می‌تواند نظارتی بیشتر روی آنها داشته باشد تا به این شکل قاچاق این گونه در معرض خطر محدود شود. البته در کنار کنترل این مناطق باید برای آگاه‌سازی بومیان منطقه نیز تلاش کرد و از ظرفیت آنها برای حفاظت بهتر بهره برد؛ زیرا به این شکل مشکل اشتغال این افراد ‌بر طرف شده و دیگر به بهانه نبود شغل و درآمد دست به قاچاق گونه‌های جانوری و تخریب محیط زیست کشور نخواهند زد.‌

مهدی آیینی

تجارت گوشت شکار

یخچال خانه‌اش جا ندارد، گوشت‌های شکار را زیر برف دفن می‌کند‌‌، می‌گوید مشتری‌های دست به نقد زیادی دارد.گوشت شکار را با توجه به نوعش کیلویی 80 تا یکصد هزار تومان می‌فروشد. می‌گوید بیشتر مشتری‌هایش افراد متمول هستند یا رستوران‌هایی که برای مشتری‌هایشان منوهای عجیب و غریب دارند. اگر از برخورد محیط‌بانان بپرسید می‌گوید فقط در منطقه او (شمال شرق استان گلستان) تعداد شکارچی‌هایی مانند خودش 3000 نفر است،اما آمار محیط‌بانان آنجا از تعداد انگشتان دست فراتر نمی‌رود.

تجارت گوشت شکار عملی مجرمانه است که زمستان‌ها رونق می‌گیرد. در‌ پشت پرده این تجارت غیرقانونی می‌توان ردپای شکارچیانی را دید که با قتل عام حیات وحش جیب‌هایشان را پر می‌کنند، درست به اندازه یخچال‌هایی که از گوشت شکار پر شده است.

تاجران گوشت شکار همه جا فعال هستند از شمال کشور بگیرید تا زیستگاه‌های حفاظت شده در مرکز یا جنوب، شرق و غرب کشورمان.

کافی است جنبنده‌ای بجنبد تا تاجران گوشت شکار جانش را بگیرند. فرقی نمی‌کند حلال گوشت باشد یا حرام گوشت،‌ آنها بر گوشت قربانیانشان چوب حراج می‌زنند، حراجی که به قیمت مرگ حیات وحش کشورمان تمام می‌شود.

کل و بزهای 5 میلیونی

در شمال شرق کشورمان شکارچی‌های زیادی هستند که زمستان‌ها شغلشان شکار و تجارت گوشت شکار است. بیشتر آنها نبود شغل را بهانه می‌کنند و به دل جنگل می‌زنند تا با کشتار حیات وحش درآمدزایی کنند، یکی از آنها جوانی 25 ساله است که به شرط محفوظ ماندن نامش با جام‌جم از دلایل شکار و گوشت شکار می‌گوید.

  • چند سال است که شکار می کنی؟

13 سال.

  • چرا این‌قدر زود شکار را شروع کردی؟

شکار از پدر و پدربزرگم به من به ارث رسیده است.

  • ‌بیشتر چه حیواناتی شکار می‌کنی؟

همه چی کل، بز و مارال.

  • گوشت آنها را کیلویی چند می‌فروشی؟

بین 80 تا یکصد هزار تومان.

  • در ماه چند حیوان را شکار می‌کنی؟

حدود سه تا چهار شکار بزرگ.

  • ‌هرکدام چند کیلو گوشت برای فروش دارند؟

50 تا 60 کیلو بیشتر گوشت ندارند‌.

  • پـــس درآمــد خــوبی داری. مشتری‌هایت بیشتر چه افرادی هستند؟

بیشتر رستوران‌دار هستند، اما افراد پولدار هم زیاد به دنبال گوشت شکار می‌آیند.

  • گوشت شکار روی دستت که نمی‌ماند؟

نه اصلا،‌ سریع فروش می‌رود.

  • در روستای شما چند شکارچی وجود دارد؟‌

پنج یا شش نفر.

  • برای تفریح این کار را انجام می‌دهند؟

نه از بیکاری است بالاخره باید هزینه‌شان را تامین کنند.

  • محیط‌بان‌ها مانـــع کــار شما نمی‌شوند؟

چرا، اما تعدادشان خیلی کم است.

  • چطور مگر آمارشان را داری؟

بله، در منطقه ما (شمال‌شرق گلستان) که چند روستا را شامل می‌شود، حدود 20 محیط‌بان وجود دارد، اما تعداد شکارچی‌ها شاید به 3000 نفر برسد.

از حرف‌های این شکارچی جوان می‌توان نتیجه گرفت که هر شکارچی اگر در طول ماه دو راس کل و بز شکار کند و هر کدام از آنها 50 کیلو گوشت داشته باشد، شکارچی در ماه دست‌کم ده میلیون تومان در‌آمد دارد. نگران‌کننده‌تر این که طبق توضیح او تعداد شکارچیان اصلا با محیط‌بانان قابل مقایسه نیست.

بنابراین هیچ بعید نیست که در آینده نزدیک دیگر آثاری از حیات وحش در مناطق حفاظت شده کشور باقی نماند.

انسان‌های اولیه بازمی‌گردند

شکار‌ برای تامین معیشت مساله‌ای است که بیشتر در‌ دورانی مانند غارنشینی انسان‌ها رواج داشت، به همین خاطر به‌نظر می‌رسد شرایط نامطلوب روستاهای حاشیه مناطق حفاظت شده برخی را وادار به تکرار رفتار انسان‌های اولیه کرده است. ‌برای حل این مشکل سازمان حفاظت محیط زیست باید برای آموزش بومیان چنین مناطقی سرمایه‌گذاری کند و با سهیم کردن آنها در حفاظت از این مناطق راه را را برای فعالیت شکارچیان غیرمجاز محدودتر کند.

منوچهر فلاحی، معاون یگان حفاظت سازمان حفاظت محیط‌زیست درباره این مساله به جام‌جم می‌گوید، چنانچه گزارشی از فروش گوشت شکار به دست محیط‌بانان برسد به طور حتم با آن برخورد خواهند کرد. او یکی از دلایل فعالیت شکارچیان غیرمجاز را تعداد کم محیط‌بانان می‌داند و تاکید می‌کند برای فعالیت بهتر باید این ضعف را جبران کرد.

محیط‌‌ بانان انگشت‌شمار

حضور نداشتن محیط‌بانان در مناطق حفاظت شده راه را برای ورود متخلفان باز می‌کند، آن طور که فلاحی توضیح می‌دهد تعداد محیط‌بانان برای پوشش اراضی 17 میلیون هکتاری که محیط زیست باید بر آنها نظارت داشته باشد بیشتر از 3000 نفر نمی‌شود.

معاون یگان حفاظت سازمان حفاظت محیط‌زیست می‌گوید: باید توجه داشت محیط‌بانان به شکل شیفتی خدمت می‌کنند و در واقع 1500 محیط‌بان برای پوشش 17میلیون هکتار از اراضی کشور وجود دارد. با این حال او تاکید دارد که مقایسه آمار شش ماهه اول امسال با مدت مشابه سال گذشته نشان می‌دهد فعالیت شکارچیان غیرمجاز کاهش یافته است.

براساس این آمار در شش ماه اول سال گذشته 1017 پستاندار مانند قوچ، مارال، خرگوش و گراز شکار شد، اما در شش ماه امسال این آمار به 651 مورد رسیده بنابراین شکار پستانداران حدود 35 درصد کاهش داشته است. البته این آمار مربوط به شکارهایی است‌ که محیط‌بانان متوجه آن شده‌اند، زیرا در بسیاری از موارد عمل مجرمانه شکارچیان غیرمجاز از چشم قانون پنهان می‌ماند. به خاطر همین باید به مدیران وزارتخانه‌ها و تمامی دستگاه‌ها یادآور شد ‌که محافظت از محیط زیست کشور موضوعی فرابخشی است و برای رفع مساله‌ای مانند تجارت گوشت شکار نیاز است که تمامی دستگاه‌ها به وظیفه‌شان‌ عمل کنند.

مهدی آیینی

کوچ پرندگان مهاجر به رستوران‌‌های مجلل

سفر پرندگان مهاجر ختم به خیر نمی‌شود، آنها در تورهای هوایی صیادان گرفتار می‌شوند، لاشه‌های بی‌جانشان در بازارهای محلی چوب حراج می‌خورد و دست آخر ‌سر از رستوران‌های لوکس یا محلی در می‌آورند که در سراسر کشور برای مشتریان ویژه‌شان غذاهای به قول معروف لاکچری و ارگانیک طبخ می‌کنند، حکایت غم‌انگیز پرندگان مهاجر امسال رنگ و بوی غم‌انگیز‌تری به خود گرفته، چراکه برخلاف هشدارها نسبت به شیوع آنفلوآنزای مرغی و ممنوعیت شکار، صیادان تورهای هوایی خود را بلند‌تر از همیشه در مسیر پرواز پرندگان مهاجر کار می‌گذارند.
نام پرندگان مهاجر این روزها با مسائل زیادی گره خورده است؛ از شیوع آنفلوآنزای مرغی بگیرید تا تبلیغات اغواکننده برخی رستوران‌دارها که بر ارگانیک بودن غذاهایشان تاکید دارند. آنها با شروع فصل مهاجرت پرندگان مهاجر منوهای ویژه‌ای را برای برخی مشترهایشان رو می‌کنند. منوهایی که در آن تاکید می‌شود تمام غذاها با مواد ارگانیک تهیه شده و برای این کار از بازارهای محلی پرندگان مهاجری را که صید شده‌اند تهیه می‌کنند.

اما این پرندگان به شکل قانونی صید نمی‌شوند و در نحوه ذبح شدن‌شان نیز تردید‌های زیادی وجود دارد.

رد قتل‌عام پرندگان مهاجر را می‌توان این روزها در بیشتر غذاهای محلی که برخی رستوان‌ها با آب و تاب درباره آنها تبلیغ می‌کنند، دید. مثلا فسنجان با خوتکا یا پرندگانی که برای تهیه آغوز مسما، یا خورش چغرتمه شکار می‌شوند.

اگر از رستوران‌دارها علت طبخ پرندگان مهاجر را بپرسید، بیشتر آنها می‌گویند به شکل قانونی این پرندگان را از صیادها در بازارهای محلی می‌خرند، این مساله‌ای است که به طور کامل نمی‌توان از درستی آن اطمینان پیدا کرد، زیرا این روزها بازار صید و شکار پرندگان مهاجر آنقدر آشفته است که نمی‌توان براحتی تشخیص داد چه صیادی به شکل قانونی شکار می‌کند یا کدام صیاد از روش‌های غیر قانونی برای صید پرندگان مهاجر استفاده می‌کند.

برخی صیادان می‌گویند هر قطعه اردک وحشی را میانگین حدود 30 ‌هزار تومان در بازارهای محلی می‌فروشند، اما رستوران‌های شمال تهران بیشتر غذاهایی را که با پرندگان مهاجر طبخ می‌شود دست‌کم به شکل میانگین حدود یکصد هزار تومان می‌فروشند.

این در حالی است که هر پرس غذا معمولا با کمتر از نیمی از گوشت یک پرنده پخته می‌شود و رستوران‌داران معمولا پرنده‌های شکار شده را عمده و با قیمت پایین‌تری خریداری می‌کنند ‌بنابراین واضح است که رستوران‌داران سود زیادی می‌برند.

شکار قانون

صید و شکار پرندگان مهاجر مدت‌هاست به حال خود رها شده به همین خاطر این باور اشتباه در ذهن بسیاری از صیادان شکل گرفته که آنها‌ باهر روشی که بخواهند می‌توانند هر تعداد پرنده مهاجر را به دام بیندازند. این مشکلی است که ریشه در حرص و آز برخی صیادان دارد.

مسعود مولانا، عضو شورای هماهنگی سازمان‌های مردم نهاد محیط زیستی مازندران معتقد است این حرص و آز در برخی صیادان بیشتر شده است. به همین سبب آنها خیلی راحت پرندگان را به وسیله تورهای هوایی به دام می‌اندازند و پرندگان را در بازارهایی مانند فریدونکنار می‌فروشند.

استفاده از تورهای هوایی یکی از روش‌های غیرقانونی صید پرندگان مهاجر است؛ برخی صیادان تورهای بزرگی در مسیر عبور پرندگان قرار می‌دهند و انواع پرنده‌ها در آن به دام می‌افتند حتی آنها که گوشتشان حلال نیست یا در معرض خطر انقراض قرار دارند.

مولانا از این گله می‌کند که رستوران‌های محلی زیادی وجود دارد که طبخ پرندگان مهاجر را با تابلوهای بزرگ وسیله جذب مشتری قرار می‌دهند.

در واقع صاحبان این رستوران‌ها به نوعی صیادان را تشویق می‌کنند تا پرندگان بیشتری را صید و شکار کنند. پرندگانی که باید آنها را سرمایه‌های ملی دانست، زیرا حضور آنها در کشورمان می‌تواند پتانسیل‌های گردشگری را افزایش داده و به این شکل علاقه‌مندان به پرنده نگری را به سفر به ایران تشویق کند.

شکار با حرص و آز

صید و شکار پرندگان مهاجر در کشورمان زمانی با اعتراض جدی کارشناسان داخلی و خارجی روبه‌رو شد که شکار بی رویه و غیرقانونی جای شکار سنتی را گرفت، زیرا در قدیم دامگاه‌داران به شکل سنتی تعداد محدودی از پرندگان را صید می‌کردند، اما امروز آنها به شکلی رفتار می‌کنند که در نهایت به انقراض گونه‌های جانوری و بدنامی کشورمان در این رابطه منجر می‌شوند.

عضو شورای هماهنگی سازمان‌های مردم نهاد محیط زیستی مازندران می‌گوید معیشت حدود 20 درصد از دامگاه‌داران از طریق صید و شکار پرندگان مهاجر تامین می‌شود، اما 80درصد باقیمانده، افرادی هستند که گرفتار حرص و آز شده‌اند و از طریق کشتار پرندگان مهاجر می‌خواهند زندگی لوکسی برای خود و خانواده شان فراهم کنند.

آن طور که او می‌گوید در این مدت محدودی که پرندگان مهاجر در کشورمان حضور دارند درآمد برخی دامگاه‌داران از 60 میلیون تومان نیز فراتر می‌رود.

مولانا ادامه می‌دهد: هستند دامگاه‌دارانی که می‌گویند در این فرصت باید برای خود یا فرزندانشان خودروی شاسی بلند بخرند.

هرچند افرادی مساله کنترل نشدن صید و شکار پرندگان مهاجر در فریدونکنار را به شریک بودن برخی مسئولان در سود دامگاه‌داران نسبت می‌دهند، اما نمی‌توان‌ از تغییر سبک زندگی دامگاه‌داران نیز غافل شد، چراکه یکی از دلایل اصلی که سبب شده دامگاه‌داران ‌بر قانون شکنی و کشتار پرندگان مهاجر ‌پافشاری کنند، تغییر سبک زندگی آنهاست ‌.‌

‌خطر شیوع آنفلوآنزا

حرص و ‌آز برخی دامگاه‌داران برای شکار و صید پرندگان مهاجر آنقدر زیاد است که حتی هشدارهای دستگاه‌های مسئول درباره خطر جدی آنفلوآنزای مرغی نیز نتوانسته دست‌کم شکار و صید و آنها را برای مدتی محدود کند.

علیرضا ‌هاشمی، مدیر گروه پرنده‌نگری طرلان ‌نیز از این می‌گوید که برخلاف هشدارهای داده شده نحوه شکار پرندگان مهاجر تغییر نکرده است‌.

آن طور که او می‌گوید‌‌‌ در حالی‌که شکار و صید پرندگان مهاجر به دلیل شیوع آنفلوآنزا در کشور ممنوع است، اما شکار گسترده پرندگان مهاجر در فریدونکنار ادامه دارد و با این که محیط زیست می‌داند دامگاه‌داران قانون شکنی می‌کنند،‌ مانع آنها نمی‌شود.

به همین سبب می‌توان گفت خطر شیوع بیماری آنفلوآنزا خیلی جدی است، چراکه این روزها رستوران‌های زیادی از گوشت پرندگان مهاجر در طبخ غذاهایشان استفاده می‌کنند.

هاشمی تصریح می‌کند: رستوران‌های شمال شهر تهران و استان‌های شمالی غذاهایی را که با پرندگان مهاجر پخته می‌شود‌ سرو می‌کنند به همین خاطر هیچ بعید نیست این بیماری در کشورمان گسترش پیدا کند یا با ایجاد اخلال در صنعت طیور کشور بحران‌ساز شود.

مساله دیگری که باید به آن اشاره کرد،‌ شکار و فروش انواع گونه‌های پرنده مهاجر است، زیرا برخی دامگاه‌داران گونه‌های حرام گوشت را نیز صید کرده و به نام پرنده حلال‌گوشت به مسافران می‌فروشند.

مدیر گروه پرنده‌نگری طرلان، دست‌داشتن برخی مسئولان محلی و گردش مالی بالای این بازار را دلیل مدیریت نشدن صید و شکار پرندگان مهاجر در فریدونکنار می‌داند و می‌گوید:شکار بی‌رویه پرندگان مهاجر سبب شده بسیاری از آنها مانند غاز پیشانی‌سفید،عروس غاز و اردک سر حنایی شرایط مناسبی نداشته باشند.

اجرای دقیق قانون

شکار بی‌رویه پرندگان مهاجر مساله‌ای است که به دلیل غفلت مسئولان بحرانی شده، چراکه آنها هیچ وقت به شکل جدی برای اجرای قانون و اصلاح رفتار برخی دامگاه‌داران قدم برنداشته‌اند، در واقع آنها هر سال با شروع فصل مهاجرت پرندگان مهاجر به کشورمان درباره مدیریت‌شدن این مساله وعده‌هایی می‌دهند، اما آنقدر اجرای آنها را به تاخیر می‌اندازند تا پرندگان مهاجر کشورمان را ترک کنند. این رویکردی است که به نظر می‌رسد مسئولان سازمان حفاظت محیط زیست برای مدیریت و ساماندهی صید و شکار پرندگان مهاجر انتخاب کرده‌اند.

هوشنگ ضیایی، استاد دانشگاه و کارشناس حیات وحش نیز در گفت‌وگو با جام‌جم ماجرای صید و شکار پرندگان مهاجر را ‌مساله‌ای پیچیده می‌داند که باید برای رفع آن قوانین صید و شکار را بدرستی اعمال کرد.

آن طور که او می‌گوید چنانچه بتوان شرایطی را ایجاد کرد که دامگاه‌داران‌ شکار سنتی پرندگان را در پیش بگیرند می‌توان امیدوار بود این مساله از حالت بحرانی خارج شود، چراکه به این شکل صدمه کمتری به محیط زیست و حیات وحش تحمیل می‌شود.

بنابراین به نظر می‌رسد برای حل و فصل این موضوع دستگاه‌های مسئول باید به شکلی قاطع بر اجرای قانون پافشاری کنند، زیرا قانونمدار کردن صیادان می‌تواند مانع فعالیت سودجویانی شود که کمر به نابودی محیط زیست کشور بسته‌اند.

ضیایی می‌افزاید: بهتر است شرایطی ایجاد شود که فقط دامگاه‌دارانی که مجوز دارند بتوانند به شکل محدود فعالیت کرده و ‌پرنده‌های صید شده را در محلی مشخص بفروشند‌. به این شکل دیگر افراد فرصت‌طلب که به هیچ مقرراتی پایبند نیستند مجال فعالیت پیدا نمی‌کنند.

این کارشناس حیات وحش معتقد است در کنار نظارت مناسب بر فعالیت دامگاه‌داران باید برخورد مناسبی نیز با متخلفان صورت گیرد، برای نمونه جمع‌آوری تورهای هوایی متخلفان تاثیر چندانی در رفع این مساله ندارد، زیرا این افراد براحتی تور تهیه کرده و فعالیت غیرقانونی‌شان را ادامه می‌دهند‌.

قانون‌شکنی دامگاه‌داران متخلف گواهی است بر این که سیاست‌های در نظر گرفته شده برای حل این مساله مناسب نیست به همین دلیل مسئولان باید مدارا کردن با متخلفان را کنار گذاشته و تصور نکنند گذشت زمان این مشکل را برطرف خواهد کرد‌. برخورد مناسب با عده‌ای سود جو که به محیط زیست کشور آسیب می‌زنند باید در دستور کار سازمان حفاظت محیط زیست قرار گیرد تا قانون شکنی در حوزه محیط زیست گسترش پیدا نکند.

 

 

مهدی آیینی

آموزش محیط‌بانان لنگ می‌زند

مهدی آیینی

مهدی آیینی

محیط‌بانان جزو افرادی هستند که خیلی کم پشتیبانی می‌شوند، اما همه از آنها توقع بالایی دارند، به همین دلیل مشکلات زیادی تاکنون برای این حامیان محیط‌زیست رخ داده، از درگیری با شکارچیان بگیرید تا مجروح شدن، به‌زندان افتادن و حکم اعدام گرفتن آنها. هر چند قسمتی از این مشکلات را می توان پای کم توجهی خود محیط بانان گذاشت، اما در این بین نباید از این نکته غافل شد که این مسئولان محیط زیست هستند که باید زمینه را برای فعالیت هر چه بهتر این افراد فراهم کنند.

روز گذشته مدیرکل محیط زیست استان تهران حرف هایی را به زبان آورد که از فقر تجهیزات و آموزش محیط بانان حکایت دارد، زیرا به گفته او در استان تهران فقط شش قبضه اسلحه بیهوشی وجود دارد و متاسفانه در این میان فقط یک یا دو محیط بان می توانند بدرستی با این سلاح ها کار کنند.

این در حالی است که سال گذشته مسئولان محیط زیست به بهانه نبود اعتبار، دوره های آموزشی را برای محیط بانان برگزار نکرده و فقط به برگزاری سه کلاس سلاح شناسی، تیراندازی و قانون به کارگیری سلاح بسنده کردند، هرچند که باید یادآور شد این چند کلاس نیز از استاندارد مناسبی برخوردار نبود.

این در حالی است که مسئولان باید دست کم تدارک 40 کلاس آموزشی را برای محیط بانان ببینند، زیرا چنانچه محیط بانان در دوره هایی مانند قانون مجازات اسلامی، حقوق قضا، غریق نجات، دفاع شخصی، جمع آوری نمونه، زنده گیری حیوانات و اصول اولیه نجات حیواناتی که در محدوده فعالیت آنها زندگی می کنند آشنا نباشند، نمی توانند برای محیط زیست مفید باشند، چون بی اطلاعی آنها به طور قطع آسیب بیشتری به محیط زیست خواهد زد.

برای مثال می توان به مرگ پلنگ شاهرودی در سال گذشته اشاره کرد، هر چند مسئولان محیط زیست وقت، دلیل مرگ حیوان را خونریزی شدید عنوان کردند، اما به اعتقاد کارشناسان، پلنگ به دلیل اصابت دارت داروی بیهوشی به طحالش و شلیک گلوله کلاشینکف از سوی محیط بان کشته شد.

از این نمونه های تاسف بار در کشورمان کم نیست؛ کشته شدن دو خرس قهوه ای در دانشگاه تبریز و سراب نیز از مواردی است که به دلیل نبود گلوله بیهوشی رقم خورده است بنابراین باید به مسئولان محیط زیست هشدار داد چنانچه تصمیم به حفظ اندک حیات وحش باقیمانده کشور دارند باید سرمایه گذاری برای آموزش و حمایت از محیط بانان را هر چه زودتر عملی کنند.

وحشت حیات وحش از انسان

مهدی آیینی

مهدی آیینی

کم نیست تعداد فیلم‌هایی که در آن انسان‌نما‌ها دست به کشتار وحشیانه حیوانات زده‌اند؛ از معروف‌ترین آنها که سلاخی توله‌خرس‌ها در سمیرم است بگیرید تا کشتن الاغ با ضربات پتک و گرفتن عکس یادگاری با خرس سربریده و شکار پلنگ با تیر و کمان. البته باید به این آمار صدها عکس و فیلم دیگر را نیز اضافه کرد که فقط یکی از آنها برای محکوم کردن برخی انسان‌ها و مسئولانی که سنگ محیط زیست را به سینه می‌زنند، کافی است.

متاسفانه اوضاع محیط زیست و حمایت از حیوانات در کشور آن قدر نابسامان است که اصلا نمی توان انتظار داشت وقفه ای بین انتشار این گونه فیلم و عکس ها بیفتد تا حیوانات نفس راحتی کشیده و زخم های ریز و درشت حیات وحش نیز تا حدی التیام پیدا کند، زیرا چند روزی است که فیلمی در دنیای مجازی منتشره شده که از تکرار بی رحمی و بی مسئولیتی انسان ها نسبت به محیط زیست و گونه های جانوری در خطر انقراض حکایت دارد، در این فیلم چند انسان نما تعدادی سگ را به جان پلنگ جوانی انداخته و این گربه سان را که در خطر انقراض قرار دارد، می کشند؛ جالب اینجاست که به گفته شاهدان، این پلنگ هیچ آسیبی به این افراد یا دام هایشان نزده بود.

هرچند از مرتکبان این جنایت نباید گذشت، اما نکته اینجاست که در این بین مسئولان نیز به همان اندازه مقصرند.

برای نمونه اواخر دی ماه گذشته که دادگاه افرادی که سه خرس را در سمیرم سلاخی کرده بودند، برگزار شد، در میان بهت دوستداران محیط زیست متهمان به صورت غیابی فقط به 18 ماه حبس تعزیری محکوم شدند.

اگر آن زمان مسئولان حساب شده تر عمل کرده و حکم بازدارنده ای صادر می شد، به طور حتم افرادی که در گوشه و کنار کشور با کشتن حیوانات و گرفتن فیلم از جنایت خود خبرساز می شوند، حداقل از بیم برخورد قضایی مناسب لحظه ای مردد خواهند شد بنابراین می توان گفت اگر در سه قوه کشورمان تصمیم های مناسبی برای حمایت از گونه های جانوری در خطر انقراض گرفته نشود خیلی دور نیست که بعد از شیر و ببر ایرانی که سال هاست منقرض شده اند، پلنگ، یوزپلنگ، یا دیگر گونه های جانوری نیز لقب منقرض شده خواهند گرفت.

این در حالی است که در فیلم اخیر چهره افرادی که مرتکب این جنایت شده اند مشخص است و از سوی افراد بومی قابل شناسایی هستند، بنابراین باید منتظر ماند و دید که مسئولان در این پرونده چگونه با مجرمان برخورد خواهند کرد.

بالا